دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.1K subscribers
1.74K photos
97 videos
151 files
3.23K links
Download Telegram
#معرفی_کتاب
#خانم_سرگرد_باربارا (نمایشنامه)

نویسنده: جورج برنارد شاو
ناشر: موسسه فرهنگ کاوش –1376

#جورج_برنارد_شاو برنده #جایزه_نوبل در ادبیات (1925)، در سال 1856 در دوبلین (ایرلند) متولد شد و در 1950 در ایالت هارتفورد شایر انگلستان درگذشت.
برنارد شاو اقتصاد دان، روزنامه نگار و نقد نویس موسیقی و تئاتر بود ولی شهرت عمده او به دلیل نمایشنامه نویسی اش است. برنارد شاو در نمایشنامه نویسی طنزی گزنده و خردمندانه دارد و در این حوزه آنقدر برجسته است که او را پس از #شکسپیر بزرگترین نمایشنامه نویس انگلستان می دانند.
برنارد شاو جزو موسسان انجمن "فابیانیسم" بود. این انجمن که به نام "فابیوس" سردار رومی نامگذاری شد، از تعدادی از نظریه پردازان برجسته بریتانیایی تشکیل شده بود که طرفدار #سوسیالیسم بودند ولی با برخی از نظریات #مارکس مخالف بودند.
"فابیان ها" بعدا در حزب کارگر انگلستان ادغام شدند. نمایشنامه "خانم سرگرد باربارا" در واقع بحثی است پیرامون پایه ای ترین و انتزاعی ترین موضوعات فلسفی که در قالب گفتگوهای بین شخصیت های نمایش ارائه می شوند.
"آندرو آندرشافت" مالک بزرگترین کارخانه های اسلحه سازی است و فرزندان او استفان، باربارا و سارا به لحاظ اخلاقی با کسب و کار پردرآمد پدرشان مشکل دارند. باربارا- دختر بزرگ خانواده – به گروهی مذهبی به نام "سپاه رستگاری" ملحق شده و در آن سپاه درجه سرگردی دریافت کرده است. او تجارت پدرش را تجارتی شیطانی می داند و تصور می کند پولی که از جنگ افروزی و فروش سلاح به دست می آید پولی آلوده است اما هنگامی که ژنرال سپاه رستگاری با خشنودی از دریافت چکی از آقای اندرشافت استقبال می کند باربارا دچار فروریزی عقیدتی می شود. باربارا متوجه می شود که بزرگترین اسپانسر این سپاه مذهبی مالک کارخانه های ویسکی سازی است که با تبلیغات دائمی خود بسیاری را به سوی الکلیسم سوق داده است. این موضوعات باعث می شوند گفتگویی طولانی بین باربارا، پدرش و کازینز (نامزد باربارا که استاد زبان یونانی است) در بگیرد که برنارد شاو در خلال این گفتگوها موضوعات مهمی همچون سرمایه داری، مذهب و اخلاق را به بحث می گذارد .
جدا از جنبه های فلسفی این کتاب، شخصیت های این نمایشنامه را می توان از حیث روان شناختی نیز مورد بحث قرار داد .
"آقای آندرو آندرشافت" از حیث آرکه تایپال شخصیتی #زئوس_تایپ است و از حیث تحلیل تعاملی در وضعیت "بالغ" قرار دارد ، همسر او "بانو بریتومارت" ازحیث آرکه تایپال شخصیتی #آتنا_تایپ است و از حیث تحلیل تعاملی در وضعیت "والد سرزنش گر" قرار دارد. باربارا #آرتمیس_تایپ، سارا #پرسفون_تایپ، استفان #دیونیزوس_تایپ و کازنیز #هرمس_تایپ است.
از آنجا که این کتاب بیست سال است تجدید چاپ نشده است #فایل_pdf آن تهیه و در کانال گذاشته شد.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@drsargolzaei

http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/MajorBarbara.jpg
Forwarded from اتچ بات
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #دربارهٔ_معنی_زندگی
نویسنده: #ویل_دورانت
ترجمه: شهاب الدین عباسی
انتشارات: کتاب پارسه
* * *
کتاب این طور شروع می شود:
پاییز سال ۱۹۳۰، "ویل دورانت" در خانه اش در لیک هیل نیویورک، سرگرم جمع کردن برگ ها بود. آب و هوا، خاصّ آن وقت از سال بود و نسیم خوش و خنکی که از شمال می وزید، حسی از نشاط و سرزندگی را در او می دمید.
"دورانت" همین طور که مشغول بود، مرد خوش پوشی نزدیکش شد و با صدایی آرام به او گفت قصد دارد خودش را بکشد مگر آن که فیلسوف بتواند دلیل معتبری برای او بیاورد که این کار را نکند. دورانت که فرصتی برای پرداخت فلسفی به این موضوع نداشت، نهایت تلاشش را کرد تا دلیلی برای ادامه زندگی به دست آن مرد بدهد. خود دورانت بعدها ماجرا را چنین به یاد می آورد:
"به او پیشنهاد کردم کاری برای خودش دست و پا کند، ولی او یکی داشت. گفتم غذای خوبی بخورد، ولی او گرسنه نبود. معلوم بود که دلیل های من تأثیری روی او نگذاشته بود. نمی دانم چه بر سرش آمد. در همان سال چندین نامهٔ اعلام خودکشی دریافت کردم؛ بعدها متوجه شدم که ۲۸۴۱۴۲ خودکشی بین سال های ۱۹۰۵ تا ۱۹۳۰ در ایالات متحده رخ داده است."
این انگیزه ای شد تا دورانت نامه ای بنویسد و آن را برای صد نفر از شخصیت های مشهور و صاحب نظر آن زمان از جمله #مهاتما_گاندی، #جورج_برنارد_شاو، #برتراند راسل، #جواهر_لعل_نهرو و حتی یک زندانی محکوم به اعدام و ... بفرستد. او از آن ها خواست که نظرشان را درباره "پرسش بنیادین معنای زندگی" (به نحو انتزاعی) جواب دهند. و همچنین مهم تر از آن بگویند خودشان (به طور عینی و خاص) در زندگی چگونه معنی، هدف و رضایتمندی یافتند:
"سرچشمه های الهام و انرژی شما چیست؟ هدف یا انگیزه نیروبخش زحمت و تلاش شما چیست؟ از کجا تسلّی خاطر و شادمانی می یابید و دست آخر، گنج تان در کجا نهفته است؟"
و در جای دیگری می گوید:
"از وقتی که ایمان دینی ام را از دست دادم در مورد این مسئله (معنای زندگی) به فکر فرو می رفتم، و زمان هایی غرق در حالتی از دلسردی می شدم، شبیه دلهره یا اضطرابی که در دوره معاصر اگزیستانسیالیست های فرانسوی و آلمانی از آن حرف زنده اند... قصد دارم مزّهٔ دهان شخصیت های سرشناس را در مورد معنی زندگی بفهمم، پاسخ های آن ها را چاپ کنم، و پاسخ خودم را هم اضافه کنم."
سپس دورانت پاسخ های رسیده را به همراه دیدگاه خود منتشر کرد که تبدیل به این کتاب ارزشمند و خواندنی شد. دورانت در تجدید نظر درباره محتوای کتاب در اواخر دهه ۱۹۷۰ (یعنی چیزی حدود ۴۰ سال پس از نگارش آن)، چنین می گوید:
"امروز که این جواب ها را مرور می کنم، می بینم که بیشتر از همه جواب های "بیرد" (شاید پرنفوذترین مورخ در تاریخ آمریکا)، "پوئیس" (شاعر) و "موروئا" (رمان نویس فرانسوی) را دوست دارم. هر چند، تاثرانگیزترین نامه از طرف محکوم شماره ۷۹۲۰۶ آمده بود...

مقدمه کتاب ویل دورانت را این طور معرفی کرده است:
"ویل دورانت" (William James Durant) (۱۹۸۱ - ۱۸۸۵) برنده جایزه پولیتزر (۱۹۶۸) و مدال آزادی (۱۹۷۷) است. او بیش از پنجاه سال از عمرش را صرف نوشتن کتاب های معروف تاریخ تمدّن کرد. او را از اوّلین کسانی می شمارند که سعی کرد فلسفه را از "برج عاج آکادمی ها" به میان زندگی روزمرّهٔ مردم ببرد.

#علی_محمدی
کارشناس ارشد روان شناسی

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #خانم_سرگرد_باربارا (نمایشنامه)
نویسنده: #جورج_برنارد_شاو
ناشر: موسسه فرهنگ کاوش - ۱۳۷۶

جورج برنارد شاو برنده #جایزه_نوبل در ادبیات (۱۹۲۵)، در سال ۱۸۵۶ در دوبلین (ایرلند) متولد شد و در ۱۹۵۰ در ایالت هارتفورد شایر انگلستان درگذشت.
برنارد شاو اقتصاددان، روزنامه‌نگار و نقدنویس موسیقی و تئاتر بود ولی شهرت عمده او به دلیل نمایشنامه‌‌نویسی‌اش است. برنارد شاو در نمایشنامه‌نویسی طنزی گزنده و خردمندانه دارد و در این حوزه آن‌قدر برجسته است که او را پس از #شکسپیر بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس انگلستان می.دانند.
برنارد شاو جزو موسسان انجمن "فابیانیسم" بود. این انجمن که به نام "فابیوس" سردار رومی نامگذاری شد، از تعدادی از نظریه‌پردازان برجسته بریتانیایی تشکیل شده بود که طرفدار #سوسیالیسم بودند ولی با برخی از نظریات #مارکس مخالف بودند.
"فابیان‌ها" بعدا در حزب کارگر انگلستان ادغام شدند. نمایشنامه "خانم سرگرد باربارا" در واقع بحثی است پیرامون پایه‌ای‌ترین و انتزاعی‌ترین موضوعات فلسفی که در قالب گفت‌وگوهای بین شخصیت‌های نمایش ارائه می‌شوند.
"آندرو آندرشافت" مالک بزرگ‌ترین کارخانه‌های اسلحه‌سازی است و فرزندان او استفان، باربارا و سارا به لحاظ اخلاقی با کسب‌و‌کار پردرآمد پدرشان مشکل دارند. باربارا -دختر بزرگ خانواده- به گروهی مذهبی به نام "سپاه رستگاری" ملحق شده و در آن سپاه درجه سرگردی دریافت کرده است. او تجارت پدرش را تجارتی شیطانی می‌داند و تصور می‌کند پولی که از جنگ‌افروزی و فروش سلاح به دست می‌آید پولی آلوده است اما هنگامی که ژنرال سپاه رستگاری با خشنودی از دریافت چکی از آقای اندرشافت استقبال می‌کند باربارا دچار فروریزی عقیدتی می‌شود. باربارا متوجه می‌شود که بزرگ‌ترین اسپانسر این سپاه مذهبی مالک کارخانه‌های ویسکی‌سازی است که با تبلیغات دائمی خود بسیاری را به سوی الکلیسم سوق داده است. این موضوعات باعث می‌شوند گفت‌و‌گویی طولانی بین باربارا، پدرش و کازینز (نامزد باربارا که استاد زبان یونانی است) در بگیرد که برنارد شاو در خلال این گفت‌وگوها موضوعات مهمی همچون سرمایه‌داری، مذهب و اخلاق را به بحث می‌گذارد.
جدا از جنبه‌های فلسفی این کتاب، شخصیت‌های این نمایشنامه را می‌توان از حیث روان‌شناختی نیز مورد بحث قرار داد...

از آنجا که این کتاب بیست سال است تجدید چاپ نشده است #فایل_pdf آن تهیه و در کانال گذاشته شده است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید

@drsargolzaei