دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.2K subscribers
1.78K photos
97 videos
153 files
3.25K links
Download Telegram
Forwarded from آفتاب مهر
وبینار آنلاین موانع تفکر نقاد
موضوع
🔸 استعاره های فرانسیس بیکن در باره ی موانع تفکر نقاد
🔸مغالطات شایع
🔸همنوایی، یارگیری و اطاعت
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک
جمعه ۲۶ فروردین ساعت ۱۰ تا ۱۳
@aftabemehr
09121483033
88109349
insta: aftabemehr_
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

درود و ارادت استاد ارجمند
سپاس ویژه بابت نوشته‌های بسیار ارزنده و کارآمدتان در تلگرام و آرزوی نیک فرجامی و سرافرازی برای شما و همه ایرانیان. پرسشی چند گاهی است برایم به وجود آمده و در هر پیام و نوشتار شما هم افزون‌تر می‌شود و آن این که چنین می‌نماید که شما باوری به آن چه #قانون_جذب نامیده می‌شود ندارید و بیشتر به کنش و واکنش دانش - پایه، باور دارید که صد البته بجا و اندیشمندانه است. بنده دانش روان‌شناسی ندارم، بلکه به سبب کنجکاوی چند کتابی با محتوای "قانون جذب" خوانده‌ام و به نظرم با برخی از باورهای فرا زمینی و دینی ما هم سو می‌باشد. بسا این که "روح" و وابسته‌هایش هنوز در درک دانش ما نمی‌گنجد و نخواهد گنجید (...قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً. اسراء/85) و از دیگر سو، دانش جدیدی که در زمینه فیزیک کوانتوم بیان می‌شود، نشانگر این است که قانون جذب را می‌توان با دیدگاه دانش- پایه آن جناب باور کرد!. خواهشمندم بزرگواری فرمایید و تردید و دو دلی مرا پاسخی - همچون همیشه درخور و شایسته - عنایت فرمایید. سپاس فراوان


پاسخ #دکترسرگلزایی:

سلام و ارادت

آنچه راجع به ارتباط بین قانون جذب و یافته‌های فیزیک کوانتوم گفته می‌شود ناشی از فهم نادرست فیزیک کوانتوم است. حوزهٔ فیزیک کوانتوم مربوط به «سطح زیر اتمی» است، یافته‌های فیزیک نسبیّت هم مربوط به سرعت نزدیک به سرعت نور، در حالی که ما نه در سطح sub-atomic زندگی می‌کنیم و نه در سرعت نزدیک به سرعت نور! بنابراین زندگی ما با مکانیک نیوتنی بیشتر قابل فهم است تا فیزیک کوانتوم و فیزیک نسبیّت. قانون «کارما» که این روزها با نام قانون جذب معروف شده است یک باور مذهبی کهن است و نه یک قانون علمی. ایمان مذهبی یک مقوله است و اثبات علمی یک مقولهٔ دیگر. در کتاب «مشتاقی و مهجوری» استاد مصطفی ملکیان بحث مفصّلی در این زمینه وجود دارد.

تندرست و شادکام باشید

#کوانتوم #فیزیک_کوانتوم‌ #انرژی #دکتر_سرگلزایی

#drsargolzaei

@drsargolzaei
دکتر سرگلزایی drsargolzaei pinned «#تقویم_آموزشی "تقویم آموزشی دکتر سرگلزایی در اسفند ۱۴۰۰" • جمعه ششم اسفندماه - ساعت ۱۸ تا ۲۱ وبینار زندگی به مثابه سفر قهرمانی: ۱۲ مرحلۀ یک زندگی بالنده به روایت کارول پیرسون مرکز روان‌شناسی ماهان: 09053581454 mahanpsyc.com •پنجشنبه ۱۲ اسفند…»
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #مناره_های_وارونه
نویسنده: #یاسر_فراشاهی_نژاد
ناشر: طرح نو
مرکز پخش: کتابسرای دشتی- ۰۲۱۶۶۴۹۰۶۶۰

«….. ما هم فیلم­های تبلیغاتی تولید می­‌کنیم. هرچه بیشتر می­‌سازیم و بیشتر پول می­‌سازیم. کار ما هنر-‌صنعت است. اصلا هنر غیرصنعتی به درد لای جرز هم نمی­‌خورد. این را یک منتقد در شبکه چهار می­‌گفت که الان نامش را به‌خاطر ندارم.
این وعده را به شما می­‌دهم که خبرهای خوبی در راه است. می­‌خواهم به یاری دوستان یک سریال را کلید بزنیم. بعد از آن هم کارهای سینمایی و شهرت و ثروت و… اما خوب هرچیزی هزینه دارد…یکی باید وقتش را هزینه کند، یکی مثل من پول و اعتبارش را و دیگری… دوستان عزیز؛ همین‌طور که می‌دونید من از صفر شروع کردم. از کارگری؛ دنیای ما دنیای پیشرفت است. شرایط برای همه آماده است فقط خودت باید بتونی راهت رو پیدا کنی. من اگه هدف نداشتم و تلاش نمی­‌کردم الان یه کارگر ساده بودم…»
نرگس هنوز با انگشتش ور می­‌رفت. ته‌مانده برچسب «فروشی» از دستش پاک نمی­شد. از یک هفته پیش این سومین‌بار بود که این حرف­‌ها را می­‌شنید. البته دوبار قبل را آقای تهیه‌کننده پشت تلفن به او گفته بود…
نرگس احساس می­‌کرد آقای «د» این حرف‌ها را به او می­‌زند. نرگس فکر کرد دیگران هم احتمالا می­‌دانند که بیشتر نظر تهیه‌کننده به نرگس است. احتمالا همه اکنون دارند به نرگس فکر می­‌کنند. به آینده درخشان او در سینما. اگر روزی معروف و محبوب شد شاید بتواند از دست این تهیه‌کننده هم خلاص شود. و از دست خواب­‌هایی که مدام به سراغش می­‌آمد. این خواب­‌ها چون سکانس­های فیلم تبلیغاتی بارها و بارها تکرار می­‌شد. حتی در بیداری؛ حتی وقتی برای لحظه‌­ای چشم روی هم می­‌گذاشت. کارگردان تازه‌­کار و تازه فارغ­‌التحصیل از دانشکده هنر، با آن زلف­‌های درهم و ریش‌های مجعّد، مدام کات می­‌داد. نرگس از داخل یک کمپوت هلو بیرون می­‌پرید و آقای «د» با یک لباس رکابی و پشم‌هایی که مثل سیم ظرفشویی از شانه­‌هایش بیرون زده بود، با یک چنگال به نرگس نزدیک می­شد و بعد کات…. گویی دیگر به خواب­‌هایی از این دست معتاد شده بود…..
 کتاب مناره‌های وارونه مجموعه‌ای است از چند داستان کوتاه که با شعری سپید گشوده می‌شوند، سبکی که یاسر فراشاهی‌نژاد از ادبیات کلاسیک ایران به ادبیات مدرن آورده است. بیشتر داستان‌های این کتاب حول محور دغدغه‌های وجودی (اگزیستانسیال) می‌گردند و محتوایی سورئال دارند. داستان‌های «از رؤیا تا رؤیا»، «تا پایان وقت اداری» و «پنجره» از عشق و تنهایی می‌گویند. ...

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#چشم_تاریخ
#صلح_يك_مبارز

«هيچ ويت‌كنگی مرا كاكا سياه خطاب نمی‌‌كند.»
جمله‌ی كوتاهی كه محمدعلی كلی در سال ۱۹۶۶ به زبان آورد و به خوبی در چهارچوب قابليت‌های او به‌ عنوان يك قهرمان می‌گنجد:
به‌ سرعت درك می‌شود؛ دقتی به برندگی تيغ دارد؛ گفتنش شهامت می‌خواهد و قدرت ضربه‌ی آن سهمگين است.

با اين‌كه آمريكا درگير جنگی طولانی در كشوری دور دست يعنی ويتنام
بود، معترضان هم در داخل درگير مبارزه‌ی بی‌خشونتی بودند كه هدف آن
ويران كردن بنيادهای تبعيض نژادی بود كه نوعی آپارتايد آمريكایی محسوب
می‌شد. تك‌جمله علی، تناقض جنگيدن برای آزادی در خارج از مرزها، و
سركوب و ضرب و جرح كسانی كه به دنبال حقوق اوليه‌ی خود در داخل
كشور بودند را به نمايش گذاشت.

علی ۲۵ ساله، قهرمان سنگين‌وزن بوكس جهان، شخصيتی بسيار جنجالی
بود. سخنرانی قوی بود و می‌دانست كه حرفش به گوش دنيا می‌رسد، چرا كه
از خبرسازترين مردان جهان بود. وی در اوج زندگی حرفه‌ایی خود دست به
فداكاری جالب توجهی زد؛ در بهار ۱۹۶۷ برای خدمت به نظام وظيفه احضار
شد؛ او می‌توانست با شركت در مسابقات نمايشی، دوره‌ی خود را به پايان
رساند و در عمليات نظامی شركت نكند. اما او مردی پايبند به اصول بود. وی
با اشاره به زادگاهش «لوئيزويل كنتاكی» پرسيد: چرا آن‌ها بايد از من بخواهند
كه يونيفورم بپوشم و ده هزار مايل دورتر از وطن بر سر ويتنامی‌ها بمب بريزم يا آن‌ها را به رگبار ببندم، در حالی كه با سياه‌پوستان لوئيزويل مانند سگان رفتار می‌شود و آن‌ها را از حقوق اوليه‌ی انسانی خود محروم كرده‌اند؟ نه، من ده هزار مايل دور از وطن نمی‌روم كه به كشتار و سوزاندن ملت فقير ديگری كمك كنم تا تسلط برده‌داران سفيد، بر ديگر رنگين‌پوستان دنيا ادامه پيدا كند.

در ۲۸ آوريل ۱۹۶۷ وقتی نام علی را در مركز مقدماتی ارتش خواندند، از
انجام دادن مراحل اوليه‌ی پذيرش امتناع كرد. او می‌دانست ممكن است به
زندان بيفتد و آينده‌ی حرفه‌ايش نيز در خطر قرار بگيرد، ولی در عين حال
می‌خواست الگويی برای ديگران باشد.

علی بازداشت شد. عنوان قهرمان جهان
را از او پس گرفتند و از شركت در مسابقات بوكس نيز محروم شد. او برای
امتناع از خدمت سربازی، به حداكثر مدت حبس، يعنی پنج سال ـ كه البته
دادگاه تجديدنظر آن را نقض كرد ـ و پرداخت ده هزار دلار جريمه محكوم
شد. مدت محروميت او از بوكس، سه سال طول كشيد؛ زمانی كه می‌توانست
بهترين دوران زندگی حرفه‌ای او باشد.
تصوری كه اكنون از علی داريم در گذر زمان دست‌خوش تغيير شده است.
اما قدرت شخصيت و بيانيه‌های تحريك‌آميز و نيز تصميم‌گيری‌های بحث‌انگيز او، جامعه‌ی آمريكا را به چالش كشيد.

ريچارد هريس هنرپيشه‌ی معروف سينما، مقايسه‌ی ساده‌ای دارد. هر بوكسوری در دنيا حاضر است روحش را بفروشد تا قهرمان سنگين‌وزن جهان شود؛ علی چه كرد؟ او با رها كردن عنوان قهرمانی جهان، روحش را مجدداً به‌ دست آورد.

برگرفته از کتاب کنش‌‌های کوچک‌ ایستادگی

علی محمدی

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#تحلیل_فیلم

گروه هم‌اندیشی‌های به‌سوی سیمرغ تقدیم می‌کند:

تحلیل فیلم سینمایی
* "آینه"*
کارگردان: آندره تارکوفسکی
محصول ۱۹۸۵

حضور در این همایش برای همراهان وفادار هم‌اندیشی‌های به‌سوی سیمرغ رایگان است.
دیگر علاقمندان می‌توانند با پرداخت یکصدهزار تومان در این همایش شرکت کنند.

تحلیل فیلم از سه دیدگاه روانشناسی، فلسفه و ….

*دکتر محمدرضا سرگلزایی
*دکتر محسن یارمحمدی
* دکتر حسین محمودی


زمان‌: *جمعه بیستم اسفندماه*
ساعت ۱۸ تا ۲۱:۳۰
(سه ساعت و نیم)

لینک ثبت نام:
https://cafephilo.ir/30morgh-10

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#تأملات
#زخمی

زخم‌ها را می‌کنم تا فراموش نکنم
جنگی را که من سربازش بودم و تو شطرنج باز!

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#تأملات
#گندم_زار

مترسک‌ها
کلاغ‌ها
جنگ، پیروزی، شرافت ملی!
گندم‌ها؟
یاد من، تو را فراموش!

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
Forwarded from Hamid Akhavein
📐🦠🧨روز مهندس در روزگار اومیکرونی _ اوکراینی

ساقی ارباده به "اندازه" خورد نوشش باد
ورنه اندیشه ٔ این کار فراموشش باد*

🖋واژه انگلیسی Geometry ( هندسه ) از زبان یونانی ریشه گرفته است. این کلمه از دو کلمه «Geo»ٍ به معنای زمین و «metry» به معنای اندازه گیری تشکیل شده است. بنابراین هندسه، دانش اندازه گیری زمین است و اولین بار توسط مصریان باستان برای تعیین مرزها و حدود و ثغور زمین های کشاورزی بکار میرفت تا مانع جنگ و نزاع بر سر مرزهایی شود که با هر بار بالا و پایین رفتن رود نیل دستخوش تغییر میشدند.
در فارسی این واژه در اصل در زبان پهلوی "‌هندَچَک.... handaĉak" یا "هنداچک" بوده که در پارسی دری «اندازه» شده است و در واقع مشتمل بر دو بخش بوده...."هندَ" به معنای ساختن، ترکیب کردن، یکپارچه کردن و "چَک" به معنای جستجو و کاوش است و روی هم رفته، "هندَچک" یا "هندسه" به معنی "یکپارچه کردن دستاورد جستجو" می باشد.
بعدها همین کلمه "اندازه" فارسی، به زبان عربی وارد میشود و به اصطلاح مُعرَّب شده و تبدیل به هندسه میشود.

هندسه، از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود. هندسه دانستن اندازه ها و مهندس به معنای هندسه دان و به مفهوم اندازه دان است.
هندسه آن رشته از ریاضیات است که مطالعه در فضا و اشکال و اجسام قابل تصور در این فضا می نماید.
دنیا پر از اشکال و اندازه های ثابت هندسی است. تمام اشیاء دست ساز انسان که در خانه ها و زندگی هاست حاصل هندسه ی مثلث، مربع، دایره و سایر چند ضلعی هایی ست که به انسان احساس ثبات بدهند.
دنیای امروز، از اندازه ها و ساختارهایی که به انسان ثبات بدهد خارج شده است.
اشکال موزون اجتماعی که برمبنای عدل و تعادل و اندازه باشند جای خود را به بی قوارگی و ناموزونی و اشکال خارج از اندازه داده اند. جهان روز به روز ناموزون تر و بی ثبات تر میگردد و علایمی چون گسترش اختلافات طبقاتی، فقر، ظلم، گرسنگی، بیماری های نو ظهور و جنگ از نشانه های این گسیختگی و بی نظمی اندازه ای و ساختاری هستند.
از دیدگاه "اریک برن"، جهان امروز شاید بیش از گرسنگی غذا و گرسنگی نوازش، از گرسنگی ساختار و بی امنیتی رنج میبرد.
احساس امنیتی که از شناخته بودن و قابل پیش‌بینی بودن اتفاقات و رویداد‌ها سرچشمه میگیرد.

دنیای امروز بیشتر از همیشه به مهندسان اندازه دان و اندازه ساز شجاع و شریف نیرومندی نیاز دارد که به رهبران خارج از قواره و اندازه رهبری امروز جهان یاد بدهند که.....

مگوی و منه تا توانی قدم
زاندازه بیرون زاندازه کم **

اندازه نگهدار که اندازه نکوست
هم لایق دشمن است و هم لایق دوست**

📐روز مهندس مبارک

*حافظ
**سعدی

😷رشت.دکترحمیداخوین.۱۴۰۰/۱۲/۵.ایام اومیکرونی_اوکراینی.😷

#روز_مهندس
#اوکراین
#اومیکرون


Https://Telegram.me/HypnoseChannel
Insta: Instagram.com/Hamid_akhavein
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام و احترام

سوالی دارم درباره نیاز انسان به قدرت و کنترل.

در برخی نظریه‌های روان‌شناسی گفته می‌شود که نیاز به قدرت یک نیاز اساسی در هر انسان است، آیا شما هم طرفدار این نظریه هستید؟

در سلسله مراتب نیازهای مزلو این نیاز دیده نمیشه. من این نیاز را در خودم و افراد نزدیک به خودم هم زیاد نمی‌بینم. 

منظور از نیاز به قدرت چیست؟

 آیا قدرت در این مقوله ترجمه درستی است برای واژه power ؟

و یک سوال کلی: رویکردهای مختلف روان‌شناسی نیازهای اساسی انسان را یکسان تعریف نمی‌کنند، مثلاً گلسر، مزلو و TA هر کدام این را جور دیگری می‌بینند، آنچه در اکثر نظریه‌ها مشترک است یک نیاز است که با واژه ها و ترجمه‌های مختلف تعریف میشه: ارتباط، احساس تعلق، نوازش یا محبت. بقیه نیازهای اساسی در هر رویکردی جور دیگریست.

برای خودشناسی چطور میشه نیازهای اساسی را مطالعه کرد و کدام نظریه را باید قبول کرد؟

ممنون اگر پاسخ بدهید.

با احترام

پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

۱- من پدیده‌های روان‌شناختی را آن طوری می‌بینم که سنایی غزنوی در تمثیل فیل در شهر نابینایان بیان کرده و مولانا نیز در تمثیل فیل در تاریکی تکرار کرده است؛ به این معنا که نظریه‌پردازان روان‌شناسی هر کدام بخشی از انسان را مشاهده کرده‌اند و شناخته‌اند و شرح داده‌اند بنابراین من به جای این که به این فکر کنم که کدامیک درست گفته‌اند به تجمیع نظریات فکر می‌کنم، به این که در این لحظۀ خاص کدام نظریه به فهم این فرد یا این جمع خاص، بیشتر کمک می‌کند. به تعبیر میلان کوندرا راجع به هیچ پدیده‌ای نمی‌توان دو نظریۀ متناقض را پذیرفت به جز در مورد انسان، راجع به انسان دو نظریۀ متناقض می‌توانند درست باشند.

 ۲- نیاز به قدرت که ابتدا آلفرد آدلر و سپس تئودور آدورنو و اخیراً ویلیام گلسر به آن پرداخته‌اند در تحقیقات زیست‌شناسی و روان‌شناسی تکاملی و نیز در پژوهش‌های روان‌شناسی اجتماعی به اثبات رسیده است، ولی همانطور که کمیّت و اولویت نیاز به غذا یا نیاز به سکس یا نیاز به معنا در افراد مختلف متفاوت است، کمیّت نیاز به قدرت نیز در افراد مختلف متفاوت است؛ این تفاوت هم ریشۀ ژنتیک-بایولوژیک دارد، هم ریشۀ فرهنگی-تربیتی.

سرسبز باشید

#قدرت #نیاز_به_قدرت #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei

@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
پاسخ غم قرمه‌سبزی‌هایی که در لس‌آنجلس و تورنتو جا می‌افتند را چه کسی می‌دهد؟!
گناه اضافه‌بار خوردن دیوان حافظ به گردن کیست؟
تقاص تمام "خ"ها و "ق"ها و "ر"هایی که درست تلفظ نمی‌شوند را چه کسی خواهد داد؟
ربع‌پرده‌های تصنیف‌هایی که با گیتار الکتریک اجرا می‌شوند در کدام سطل زباله ریخته شده‌اند؟
دلتنگی شنیدن صدای کسی که اسمت را درست تلفظ کند را باید ضمیمه‌ی کدام پرونده کرد و به کدام دادگاه نظامی برد؟!
چه کسی برای پرده‌ی پاره‌ شده‌ی سه‌تاری در ملبورن مرثیه‌ای خواهد نوشت؟
از این کشتی غرق شده کدام غواص شعر‌های گیلکی و لری را پیدا خواهد کرد و کدام موزه ترمه‌های معطر یزد را در خودش جا خواهد داد تا روزی بدانند قومی چنین پاره‌پاره زیسته است؟!
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
بررسی تاب‌آوری و جنبه‌های مختلف آن از زبان دکتر محمدرضا سرگلزایی روان‌پزشک

تاب‌آوری؛ چگونه دوباره به زندگی برگردیم؟

◀️ انسان همواره در معرض انواع عوامل طبیعی و اجتماعی و جسمی و روانی بوده که حیات او را دستخوش ناکامی‌ها و نامرادی‌ها کرده اما هر بار از آنها سربلند کرده یا فشار این ناکامی‌ها مسیر زندگی و توان او را برای زندگی بهتر یا حتی عادی کاهش داده یا از میان برده است به بیان دیگر تاب‌آوری او را مخدوش کرده. ما موجودات زنده تعادلی داریم که آن تعادل گاهی تحت تاثیر عوامل مختلف به هم می‌خورد. معنی ساده تاب‌آوری آن است که ما بتوانیم بعد از یک ضربه روانی، سوگ، عامل استرس‌زا همچون بیماری یا قطع یک رابطه یا شکست مالی دوباره به زندگی بازگردیم. برای پی بردن به جنبه‌های مختلف تاب‌آوری پای صحبت‌های دکتر محمدرضا سرگلزایی، روان‌پزشک، نشستیم.

متن کامل خبر در:
salamat.ir/d19749

https://chat.whatsapp.com/GkRGUsQuuBF2EBheapnXMw

#تاب_آوری #دکتر_سرگلزایی

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#تأملات
#سرخ

شعرم سرخ است
همچون ستاره‌ای
که سال‌ها به آن چشم دوختیم و فروافتاد
بر رؤیاهایمان

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#تأملات
#زیر_گنبد_کبود

این برکه ماهی سیاه ِ کوچولو می‌خواهد
با "نه" یی سرخ بر زبان
و خنجری بر میان
نه شنگول، نه منگول، نه حبه‌ی شیرین انگور!

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی

برای دانلود مجموعه تأملات دکتر سرگلزایی لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا کلیک‌ کنید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
Forwarded from Cafe sz
حالا اگر متولد قبیله‌ای بودیم در دشت‌های ساوانا‌ی آفریقا تنها باید فصلش که می‌رسید دور هم جمع می‌شدیم و با تمام توانمان می‌پریدیم. آن‌وقت ماده‌هایمان با تحسین پرش‌هایمان را تماشا می‌کردند، جفت‌ها انتخاب می‌شدند، بازنده‌ها در دلشان به نیوتون و روبرت هوک فحش می‌دادند و عزم‌شان را جزم می‌کردند تا سال دیگر بر قدرت جاذبه‌ی زمین فائق آیند. اما ما که چنین نیستیم؛ ما انسان‌های وحشی و بدوی نیستیم که با پریدن در بازی جفتگیری شرکت کنیم و شب سرمان را کنار کسی بگذاریم که سطح خواسته‌هایش از یک جفت تنها چند گرم ماهیچه‌ی قدرتمند پا باشد و بس!
ما جفتگیری را متمدن کرده‌ایم. چنین است که کودک‌های بالغ نشده‌ای را در سراسر چین و ونزوئلا گماشته‌ایم تا برایمان در ازای کاسه‌ای سوپ لباس‌های برازنده ببافند، رینگ‌های بوکس را در کازینو‌های مجلل وگاس برپا کرده‌ایم تا آلفا‌هایمان را به جان یکدیگر بیندازیم، زمین را از سنگ‌ها و غنائمش تهی کرده‌ایم و گلوله‌ها را اختراع کردیم تا در هجوم‌های وحشیانه زنان الجزایر را آبستن کنیم!
کاش زمان را از آخر آغاز می‌کردیم تا پس از از سر گذراندن بمب‌های‌ هسته‌ای و نیتروژنی زیر سایه‌ی درختی جمع می‌شدیم، کت‌هایمان را درمی‌آوردیم، ساعت‌های الماس‌مان را به زمین پس می‌دادیم، به دور آتش قبیله حلقه می‌زدیم و سرخوشانه جست و خیز‌های عاشقانه‌مان را از سر‌میگرفتیم.
📝📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
 #مقاله
#پدرم_مرا_کتک_می‌زد!: درباب سبب‌شناسی روانی-اجتماعی

منبع: ستون در مطب روان‌پزشک -مجله موفقیت- نیمه دوم تیرماه ۹۵

مردی که روبه‌رویم نشسته بود، کمتر از چهل‌سال داشت، ولی حداقل بیست سال درگیر اعتیاد به موادمخدر بود. او بارها اقدام به ترک کرد‌ه‌بود، ولی هربار در درمان شکست خورده و باز به اعتیاد برگشته‌بود. در اولین جلسه ملاقات‌مان برای توضیح اینکه چرا دچار اعتیاد شده‌است، داستان کودکی‌اش را تعریف‌کرد و گفت که بارها از پدرش کتک خورده‌است. این مرد علت اعتیادش را تنبیه‌شدن توسط پدر بداخلاق و سرزنشگرش می‌دانست. در اینکه رفتار این پدر نادرست بوده است، جای هیچ تردیدی نیست. تنبیه فیزیکی کودکان به‌هر‌ دلیلی مساوی است با شکنجه و به همان‌اندازه که هیچ حقوقدان، جامعه‌شناس یا روان‌شناسی در هیچ شرایطی شکنجه را حتی برای متهم و مجرم تایید نمی‌کند، تنبیه فیزیکی کودکان را هم در هیچ شرایطی قابل توجیه نمی‌داند. ولی موضوع بحث من چیز دیگری است: آیا به‌راستی تنبیه‌شدن این آقا توسط پدرش علت اعتیاد او بوده است؟
فیلسوفان بزرگ که در حوزه «نظریه شناخت» کار می‌کنند (از سقراط گرفته تا دیوید هیوم) بحث مفصلی راجع به «علیّت» داشته‌اند و به این مسئله پرداخته‌اند که در چه شرایطی می‌توان‌گفت A دلیل B است.
ازنظر آن‌ها درصورتی می‌توان‌گفت که A دلیل B است که اولا هرگاه A وجود‌ دارد، B هم به وجود بیاید و دوم اینکه همیشه A ازنظر زمانی مقدّم بر B باشد و سوم هیچ‌گاه B بدون A و خودبه‌خود نیاید.
مثلا ما می‌توانیم «باسیل کُخ» را عامل بیماری «سِل» بدانیم؛ چون بیماری سل هیچ‌گاه بدون حضور باسیل کُخ یا «مایکوباکتریوم توبرکولوزیس» یا مقدّم بر آن ایجاد نمی‌شود؛ اما اخیرا معلوم شده است که باسیل کُخ به‌تنهایی نمی‌تواند باعث ایجاد سل شود، بلکه برای این منظور لازم است که عوامل دیگری همچون ضعف سیستم ایمنی هم وجود داشته باشد؛ بنابراین حتی گفتن اینکه باسیل کُخ «عامل و علت» سل است، غلط است و باید بگوییم که سل یک بیماری چندعلتی است که باسیل کُخ برای آن ضروری است، یعنی باسیل، «شرط لازم» بیماری است، اما «شرط کافی» نیست؛ بنابراین به‌جای مدل تفکر «دکتر رابرت کُخ» (۱۹۱۰-۱۸۴۳ ) کاشف این باسیل که به «علیت خطی» فکر می‌کرد، امروزه ما «علیت شبکه ای» را برای ابتلای به سل فرض می‌کنیم.
وقتی به‌جای «نگاه خطی»، «نگاه سیستمی و شبکه‌ای» داشته باشیم به واقعیت نزدیک‌تریم و امکانات بیشتری هم برای مداخله داریم...

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#سبب_شناسی #روانشناسی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei

@drsargolzaei
Forwarded from Hamid Akhavein
مسئله این است....
🖤/❤️ بودن یا نبودن*...To be, or not to be
🤡/👺کمدی یا تراتژدی... Comedy or Tragedy

🖋هیجدهم برومر لوئی بناپارت (The Eighteenth Brumaire of Louis Napoleon) کتابی نوشته "کارل مارکس" نویسنده و متفکر بزرگ قرن نوزدهم آلمان و یکی از بزرگترین آثار او است. موضوع کتاب، "کودتای لوئی بناپارت" در فرانسه است.
این کودتا به حیات جمهوری دوم فرانسه پایان بخشید. از آنجایی که ناپلئون اول در روز هجدهم برومر (۹ نوامبر ۱۷۹۹) از ماه‌های نامگذاری شده پس از انقلاب کبیر فرانسه علیه انقلاب بورژوازی کودتا کرد و برادرزاده وی نیز در ایامی نزدیک به سالروز آن دست به کودتا زد، مارکس واژه "هجدهم برومر" را به جای کلمه کودتا به کار برده‌است.
این کتاب منبع یکی از مشهورترین گفتاوردهای مارکس و تکمله ای است بر اصطلاح "تکرار تاریخ" هگل که....
"تاریخ تکرار می‌شود. بار اول به عنوان تراژدی، سپس نمایش کمدی".
بخش نخست کتاب به ناپلئون اول و بخش دوم آن به برادرزاده اش لویی ناپلئون (ناپلئون سوم) اشاره دارد و به واقع مؤید همان آموزه‌ی هگلی است که "نخستین درسی که از تاریخ می‌آموزیم این‌است که کسی از تاریخ درس نمی‌آموزد!!...نه حکومت‌ها و نه مردم..."!

هرچند جنگ اتفاقی تاریخی است که همواره به شکل تراژدیک بروز میکند ولی این بار و در جریان جنگ اوکراین، و در فضای تراژدیک بمباران خانه های مسکونی و کشته شدن و آوارگی مردم، گویا تلفیقی از حوادث کمدی را نیز با خود دارد. درست مثل نمایشنامه ای غمبار، که سکانس هایی از کمدی را در خود جای داده است و این بار، رفتارهایی حتی در حد لودگی و مسخرگی....
"یکی کمربند تکواندوی پوتین رو‌ پس می‌گیرد و دیگری ریاست افتخاری اش بر جودو...
یکی تو کوکتلش به جای ودکای روسی جین یا رام می‌ریزد..
یکی گربه‌های روس را از فینال مسابقات زیبایی گربه ها حذف می‌کند..
یکی کشتی تفریحی میلیاردر روسی را مصادره میکند..
یکی رهبر ارکستر سمفونی را از کار برکنار میکند..
و دیگری واحد دانشگاهی تدریس آثار داستایوفسکی را لغو میکند"

ولی اتفاق جالب این است که "زلنسکی"، بازیگر نقش مثبت که قرار است نقش "batman" را مقابل "badman" این ماجرا بازی کند، تا پیش از این کمدین بوده است.
کمدینی که حالا نه در یک صحنه کمدی، بلکه در تراژدیک ترین روزهای وطن و در غم انگیزترین نمایشنامه زندگی اش مهمترین نقش زندگی اش را باید بازی کند.
و این مرا به یاد فیلم " زندگی زیباست"، ساخته "روبرتو بنینی" و به ویژه نقطه اوج فیلم و رژه ی مسخره وار توام با لبخند و چشمک پدر به پسر در مسیری به سوی مرگی محتوم انداخت.
صحنه ای زیبا از تقابل اراده ای کمدی در برابر اراده ی تراژدیک که متاسفانه مطابق با منطق جنگ، به پایانی تراژدیک (بد) برای قهرمان ختم میشود و البته پایانی کمدی(خوش) برای جهان..
و تماشاچی را نیز در میان دو حس رها میکند..."لبخندی با چشمان اشکبار"

شاید آنقدر مهم نباشد که در زندگی نگاهی تراژیک داشته باشیم یا انتظاری کمدی، چون هیچ قانون و منطق مطلقی وجود ندارد...
شاید مهم فقط این باشد که چه این صحنه کمدی باشد و چه تراژیک، بتوانیم نقش خود را خوب بازی کنیم....
چرا که گاه، کمدی یا تراژیک بودن زندگی، کاملا" وابسته به نقشی است که ما بازی میکنیم.

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
خرم آن نغمه، که ما را....
زیستن آموزد و جاوید شدن
پیک پیروزی و امید شدن**

*عبارتی معروف از تئاتر هملت نوشته شکسپیر
**شعر از ژاله اصفهانی

😷🌎 رشت.دکتر حمیداخوین.۱۴۰۰/۱۲/۱۴....
ایام اومیکرونی_اوکراینی جهان 🌏😷


#زندگی_زیباست
#کمدی
#تراژدی
#جنگ_اوکراین
#هگل
#مارکس
#ایام_کرونایی
#زلنسکی


Https://Telegram.me/HypnoseChannel
Insta: Instagram.com/Hamid_akhavein
آگاهی حسی
دکتر‌ سرگلزایی
#فایل_صوتی
#آگاهی_حسی

Relaxation training, #sensory_awareness

بر مبنای کتاب رفتاردرمانی بالینی، Davison + Goldfried، ترجمه فرهاد ماهر، به‌نشر

@drsargolzaei