#یادداشت_هفته:
#Wir_Siegen_mit_unserem_Tod
اسیران روسی را به خط کردند، یکصد و هجده نفر، یکی از استوارهای آلمانی با یک مترجم جلوی اسیران ایستاد و با لحن دلسوزانه پدر خانواده ای که با بچه های خود حرف می زند خطاب به اسیران گفت که قرار است از آن ها امتحان خواندن بگیرد. هر کس باید با صدای بلند چند سطری از یک روزنامه را بخواند. به کسانی که از امتحان سربلند بیرون آیند یک شغل دفتری در دفتر اردوگاه اسیران داده خواهد شد، اما کسانی که از عهده امتحان برنیایند به کارهای سخت گمارده خواهند شد.
اسیران در دسته های پنج تایی مورد امتحان مترجم قرار گرفتند. شماره های کهنه "ایزوستیا" و "پراودا" را به تک تک اسیران دادند و امتحان برگزار شد. سرهنگ آلمانی خطاب به استوار گفت: "برای هر دسته دو دقیقه وقت بگذارید. ما باید ظرف یک ساعت این کار را تمام بکنیم".
امتحان به موقع تمام شد. سرهنگ رو به استوار کرد و گفت: "حالا بشمارشان!". استوار از دور با انگشت سبابه شروع کرد به شمردن: "Ein, Zwest, drei, ..." : نفرات طرف چپ یعنی رفوزه ها، هشتاد و هفت نفر بودند، نفرات سمت راست یعنی قبول شدگان سی و یک نفر.
سرهنگ به طرف استوار برگشت و گفت: "Alles in Ordnung. Weg" : همه چیز رو به راه است یالا، بجنب!
استوار به قبول شدگان فرمان داد که به صف بایستند و بعد به جوخه "اس.اس" که منتظر ایستاده بودند با دست اشاره کرد و فرمان داد: "Feuer!" (آتش!)، اسرا در میان گل و لای به زمین افتادند. مترجم وقتی از کنار خبرنگار ایتالیایی (کورتزیو مالاپارته) رد شد به او گفت: "باید اینطور باشد! باید روسیه را از وجود این وروجک های باسواد پاک کرد. دهقانان و کارگرانی که خوب بلدند بخوانند و بنویسند خطرناکند، همه شان کمونیست هستند!".
پاییز ۱۹۴۱ بود. در همان ایام "کورتزیو مالاپارته" با ژنرال فون شوبرت فرمانده نیروهای آلمانی در روسیه ملاقات کرد. ژنرال به خبرنگار گفت:
"Wir Siegen mit unserem Tod."
("ما با مرگ خود پیروز می شویم!") آری چنین بود!
فرمانده نیروهای متجاوز و اشغالگری که بخش بزرگی از جهان را قربانی رویاهای مالیخولیایی پیشوا کرده بودند از مرگ هراسی نداشت و مرگ را نیز برای خود و همراهانش پیروزی می دانست!
اگر کسی بدون ترس در چشمان مرگ نگاه می کند قطعا فرد متهوری است ولی این دلیل نمی شود که او در جنگ حق و باطل قرار دارد و نماینده حق است! در جنگ باطل و باطل و اردوگاه باطل نیز افراد متهوری دلیرانه می جنگند!
کاش تاریخ بخوانیم!
پی نوشت:
واقعه ای که ذکر کردم توسط #کورتزیو_مالاپارته خبرنگار ضد فاشیسم ایتالیایی در کتاب #قربانی گزارش شده است. این کتاب توسط شادروان #محمدقاضی به فارسی برگردانده شده است و نشر ماهی آن را منتشر ساخته است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#Wir_Siegen_mit_unserem_Tod
اسیران روسی را به خط کردند، یکصد و هجده نفر، یکی از استوارهای آلمانی با یک مترجم جلوی اسیران ایستاد و با لحن دلسوزانه پدر خانواده ای که با بچه های خود حرف می زند خطاب به اسیران گفت که قرار است از آن ها امتحان خواندن بگیرد. هر کس باید با صدای بلند چند سطری از یک روزنامه را بخواند. به کسانی که از امتحان سربلند بیرون آیند یک شغل دفتری در دفتر اردوگاه اسیران داده خواهد شد، اما کسانی که از عهده امتحان برنیایند به کارهای سخت گمارده خواهند شد.
اسیران در دسته های پنج تایی مورد امتحان مترجم قرار گرفتند. شماره های کهنه "ایزوستیا" و "پراودا" را به تک تک اسیران دادند و امتحان برگزار شد. سرهنگ آلمانی خطاب به استوار گفت: "برای هر دسته دو دقیقه وقت بگذارید. ما باید ظرف یک ساعت این کار را تمام بکنیم".
امتحان به موقع تمام شد. سرهنگ رو به استوار کرد و گفت: "حالا بشمارشان!". استوار از دور با انگشت سبابه شروع کرد به شمردن: "Ein, Zwest, drei, ..." : نفرات طرف چپ یعنی رفوزه ها، هشتاد و هفت نفر بودند، نفرات سمت راست یعنی قبول شدگان سی و یک نفر.
سرهنگ به طرف استوار برگشت و گفت: "Alles in Ordnung. Weg" : همه چیز رو به راه است یالا، بجنب!
استوار به قبول شدگان فرمان داد که به صف بایستند و بعد به جوخه "اس.اس" که منتظر ایستاده بودند با دست اشاره کرد و فرمان داد: "Feuer!" (آتش!)، اسرا در میان گل و لای به زمین افتادند. مترجم وقتی از کنار خبرنگار ایتالیایی (کورتزیو مالاپارته) رد شد به او گفت: "باید اینطور باشد! باید روسیه را از وجود این وروجک های باسواد پاک کرد. دهقانان و کارگرانی که خوب بلدند بخوانند و بنویسند خطرناکند، همه شان کمونیست هستند!".
پاییز ۱۹۴۱ بود. در همان ایام "کورتزیو مالاپارته" با ژنرال فون شوبرت فرمانده نیروهای آلمانی در روسیه ملاقات کرد. ژنرال به خبرنگار گفت:
"Wir Siegen mit unserem Tod."
("ما با مرگ خود پیروز می شویم!") آری چنین بود!
فرمانده نیروهای متجاوز و اشغالگری که بخش بزرگی از جهان را قربانی رویاهای مالیخولیایی پیشوا کرده بودند از مرگ هراسی نداشت و مرگ را نیز برای خود و همراهانش پیروزی می دانست!
اگر کسی بدون ترس در چشمان مرگ نگاه می کند قطعا فرد متهوری است ولی این دلیل نمی شود که او در جنگ حق و باطل قرار دارد و نماینده حق است! در جنگ باطل و باطل و اردوگاه باطل نیز افراد متهوری دلیرانه می جنگند!
کاش تاریخ بخوانیم!
پی نوشت:
واقعه ای که ذکر کردم توسط #کورتزیو_مالاپارته خبرنگار ضد فاشیسم ایتالیایی در کتاب #قربانی گزارش شده است. این کتاب توسط شادروان #محمدقاضی به فارسی برگردانده شده است و نشر ماهی آن را منتشر ساخته است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#معرفی_کتاب
#قربانی
نویسنده: کورتزیو مالاپارته
مترجم: محمّد قاضی
ناشر: نشر ماهی - چاپ اول - ۱۳۹۵
کورتزیو مالاپارته نویسنده کتاب قربانی روزنامه نگاری ایتالیایی است که در ابتدای به قدرت رسیدن #هیتلر در آلمان نخستین کتاب را بر ضدّ او نوشت. این کتاب که "فن کودتا" نام داشت، در سال ۱۹۳۱ در اروپا منتشر شد ولی فروش آن علاوه بر آلمان در ایتالیا هم ممنوع بود چرا که #موسولینی حاکم #فاشیست ایتالیا متّحد هیتلر بود.
"مالاپارته" در طول جنگ دوم جهانی به عنوان یک روزنامه نگار در تمام کشورهای در حال جنگ حرکت می کرد و گزارش تهیه می کرد.
کتاب "قربانی" محصول مشاهدات مالاپارته از کشورهای در حال جنگ است. مالاپارته در جبهه های جنگ اوکراین حضور می یابد، در اردوگاه های یهودیان لهستان، در دانوب هنگام ورود نازی ها به بلگراد، زیر بمباران های رومانی و در صحنه های تیرباران اُسرای روسی و حلق آویز کردن یهودیان.
اما کتاب "قربانی" سبک خبری و ژورنالیستی ندارد بلکه مالاپارته با قلمی شاعرانه این جنگ جنون آمیز را روایت کرده است، مالاپارته در هنگام جنگ به رنگ آسمان، نگاه حیوانات و روح شهرها، ملت ها و فرهنگ ها نگاه می کند و آن ها را همان قدر روایت می کند که حوادث ملموس جنگ را، بنابراین بی جا نیست اگر این کتاب را گزارشی شاعرانه از جنگ جهانی دوّم بنامیم.
گفتگوهای مالاپارته در این کتاب همواره انباشته از طنزی تلخ و گزنده هستند، که نمونه ای از آن را در صفحه ۴۲۱ کتاب می خوانیم:
شاهزاده فردریک لبخند زنان به من نگاه کرد. بعد گفت:
"ماریزه چکار می کند؟ آلبرتا چطور؟"
گفتم: "اوه فردریک، این ها همه حالا روسپی گری می کنند. امروز در ایتالیا روسپی گری خیلی مُد شده است، به طوری که همه به روسپی گری رو آورده اند. پادشاه ایتالیا، پاپ، موسولینی، شاهزادگان محبوب ما، کاردینال ها و ژنرال ها همه امروز در ایتالیا روسپی گری می کنند... . خود من هم سال های سال مثل همه روسپی گری کردم. بعداً از این شیوه زده شدم، سر به طغیان برداشتم و به زندان افتادم؛ ولی حتی به زندان رفتن هم در ایتالیا وسیله ای است برای روسپی گری!"
* * *
"کورتزیو مالاپارته" در کتاب قربانی فراتر از یک مشاهده گر عمل می کند، او چارچوب جدیدی را برای مشاهده و تحلیل در اختیار خوانندگان کتابش قرار می دهد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/sacrifice.jpg
#قربانی
نویسنده: کورتزیو مالاپارته
مترجم: محمّد قاضی
ناشر: نشر ماهی - چاپ اول - ۱۳۹۵
کورتزیو مالاپارته نویسنده کتاب قربانی روزنامه نگاری ایتالیایی است که در ابتدای به قدرت رسیدن #هیتلر در آلمان نخستین کتاب را بر ضدّ او نوشت. این کتاب که "فن کودتا" نام داشت، در سال ۱۹۳۱ در اروپا منتشر شد ولی فروش آن علاوه بر آلمان در ایتالیا هم ممنوع بود چرا که #موسولینی حاکم #فاشیست ایتالیا متّحد هیتلر بود.
"مالاپارته" در طول جنگ دوم جهانی به عنوان یک روزنامه نگار در تمام کشورهای در حال جنگ حرکت می کرد و گزارش تهیه می کرد.
کتاب "قربانی" محصول مشاهدات مالاپارته از کشورهای در حال جنگ است. مالاپارته در جبهه های جنگ اوکراین حضور می یابد، در اردوگاه های یهودیان لهستان، در دانوب هنگام ورود نازی ها به بلگراد، زیر بمباران های رومانی و در صحنه های تیرباران اُسرای روسی و حلق آویز کردن یهودیان.
اما کتاب "قربانی" سبک خبری و ژورنالیستی ندارد بلکه مالاپارته با قلمی شاعرانه این جنگ جنون آمیز را روایت کرده است، مالاپارته در هنگام جنگ به رنگ آسمان، نگاه حیوانات و روح شهرها، ملت ها و فرهنگ ها نگاه می کند و آن ها را همان قدر روایت می کند که حوادث ملموس جنگ را، بنابراین بی جا نیست اگر این کتاب را گزارشی شاعرانه از جنگ جهانی دوّم بنامیم.
گفتگوهای مالاپارته در این کتاب همواره انباشته از طنزی تلخ و گزنده هستند، که نمونه ای از آن را در صفحه ۴۲۱ کتاب می خوانیم:
شاهزاده فردریک لبخند زنان به من نگاه کرد. بعد گفت:
"ماریزه چکار می کند؟ آلبرتا چطور؟"
گفتم: "اوه فردریک، این ها همه حالا روسپی گری می کنند. امروز در ایتالیا روسپی گری خیلی مُد شده است، به طوری که همه به روسپی گری رو آورده اند. پادشاه ایتالیا، پاپ، موسولینی، شاهزادگان محبوب ما، کاردینال ها و ژنرال ها همه امروز در ایتالیا روسپی گری می کنند... . خود من هم سال های سال مثل همه روسپی گری کردم. بعداً از این شیوه زده شدم، سر به طغیان برداشتم و به زندان افتادم؛ ولی حتی به زندان رفتن هم در ایتالیا وسیله ای است برای روسپی گری!"
* * *
"کورتزیو مالاپارته" در کتاب قربانی فراتر از یک مشاهده گر عمل می کند، او چارچوب جدیدی را برای مشاهده و تحلیل در اختیار خوانندگان کتابش قرار می دهد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/sacrifice.jpg
#یادداشت_هفته
#با_این_که_فایده_نداشت...
"کنت گالئاتزو چیانو" داماد و وزیر خارجه ی #موسولینی بود. "موسولینی" که خود را "پیشوا" و "رهبر انقلاب فاشیستی ایتالیا" می دانست در ۱۹۴۰ با #هیتلر متحد شد و ایتالیا را وارد جنگ متجاوزانه ای کرد که بهای سنگین آن را علاوه بر ملت های مورد تجاوز، ملت های مطیع و بنده صفتی که از پیشوایان جنگ سالارشان تبعیت می کردند (ملت های آلمان، ایتالیا و ژاپن) نیز پرداختند. در واقع کشورهای متجاوز نیز همچون کشورهای مدافع، "قربانی" رهبران فاشیست، توتالیتاریست و میلیتاریستی بودند که حکومت را تبدیل به یک مذهب کرده بودند و به جای این که وکیل مردم باشند خود را هادی ملت می دانستند.
"کورتزیو مالاپارته" خبرنگار ایتالیایی در کتاب #قربانی ملاقات تصادفی خود با "کنت گالئاتزو چیانو" و گفتگوی کوتاهی که بین آن دو در می گیرد را ذکر کرده است. این گفتگو نشان می دهد که حتی نزدیک ترین اصحاب پیشوا نیز به جنون آمیز بودن تصمیمات پیشوا اذعان داشته اند ولی شهامت "نه گفتن" به او را نداشتند.
این ملاقات صبح یکی از روزهای ماه نوامبر ۱۹۴۲ در باشگاه گلف آکواسانتا رخ داده بود:
"من کنت چیانو را از زمان بچگی اش می شناختم و او همیشه در مقابل همه کس از من دفاع کرده بود، بی آنکه خود من از او خواسته باشم. او در ۱۹۳۳ وقتی مرا به پنج سال زندان محکوم کرده بودند از من دفاع کرد. و در سال های ۱۹۳۸ و ۱۹۳۹ و ۱۹۴۱ نیز وقتی مرا توقیف کرده بودند از من دفاع کرد و من نسبت به او جدا از هر گونه ملاحظه سیاسی احساس حق شناسی قلبی عمیقی می کردم. از طرفی دلم به حالش می سوخت و آرزو داشتم که روزی بتوانم کمکش کنم، اما اکنون دیگر هیچ کاری نمی شد کرد جز این که او را به خاک سپرد!
به او گفتم: "مواظب یارو باش!" (مراقب تصمیمات جنون آمیز موسولینی باش)
گفت: "می دانم، امَا او از همه متنفر است، از من هم متنفر است، گاهی وقت ها از خودم می پرسم که نکند یارو دیوانه شده است. به نظرت هنوز می شود کاری کرد؟"
گفتم: "از این پس دیگر کاری نمی شود کرد، دیگر دیر شده است! تو می بایست در ۱۹۴۰ کاری می کردی و نمی گذاشتی که او ایتالیا را به این جنگ شرم آور بکشاند."
گفت: "در ۱۹۴۰؟" و چنان خنده ای کرد که من بدم آمد.
سپس افزود: "ممکن بود جنگ خیلی خوب پیش برود."
من ساکت مانده بودم. او حس کرد که در سکوت من چه اعتراض دردناک و خصمانه ای هست و گفت: "تقصیر از من نیست.
این او بود که جنگ می خواست. من چه می توانستم بکنم؟"
- "بایست کنار می رفتی"
- "کنار می رفتم؟ بعد چه؟"
- "بعد؟ بعد هیچ!"
- "این که فایده ای نداشت!"
- "با این که فایده ای نداشت تو باید کناره گیری می کردی."
* * *
کتاب "قربانی" کورتزیو مالاپارته با ترجمه محمد قاضی در سال ۱۳۹۵ توسط نشر ماهی منتشر شده است.
مالاپارته در در این کتاب کاوشی عمیق و روانشناسانه در فرایند جنگ صورت داده است.
زمانی که مالاپارته گزارشات و تحلیل هایش را می نوشت هنوز روان شناسان اجتماعی فرایند های روانی شکل گیری حکومت های فاشیست، توتالیتاریست و میلیتاریست را بررسی نکرده بودند اما پس از او "استنلی میلگرام"، "سولومون اش" و "فیلیپ زیمباردو" نشان دادند که یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری این حکومت ها تمایل به همنوایی (Conformity) در مردم است، تمایلی که باعث می شود ما "آری" بگوییم در حالی که می دانیم "نه گفتن" واکنش درست ماست.
در فرهنگ ایرانی، ضرب المثل هایی وجود دارند که تمایل به "همنوایی" را بازتولید می کنند، ضرب المثل هایی چون:
"خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت باش"
"یک دست که صدا نداره"
با یک گل که بهار نمیشه"
"ما نه سر پیازیم، نه ته پیاز"
"صلاح مملکت خویش خسروان دانند"
کاش عباراتی همچون "کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُّکُم مَسؤولٌ" ، "لاتَستَوحِشوا فی طریقِ الهُدی لقلَّة أهلِها" و "کَم مِن فِئَةٍ قلیلةٍ غَلَبَت فِئَةٍ کثیرةٍ" معادل های پارسی داشتند تا پادزهری باشند بر آن ضرب المثل های نوکر صفتانه!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#با_این_که_فایده_نداشت...
"کنت گالئاتزو چیانو" داماد و وزیر خارجه ی #موسولینی بود. "موسولینی" که خود را "پیشوا" و "رهبر انقلاب فاشیستی ایتالیا" می دانست در ۱۹۴۰ با #هیتلر متحد شد و ایتالیا را وارد جنگ متجاوزانه ای کرد که بهای سنگین آن را علاوه بر ملت های مورد تجاوز، ملت های مطیع و بنده صفتی که از پیشوایان جنگ سالارشان تبعیت می کردند (ملت های آلمان، ایتالیا و ژاپن) نیز پرداختند. در واقع کشورهای متجاوز نیز همچون کشورهای مدافع، "قربانی" رهبران فاشیست، توتالیتاریست و میلیتاریستی بودند که حکومت را تبدیل به یک مذهب کرده بودند و به جای این که وکیل مردم باشند خود را هادی ملت می دانستند.
"کورتزیو مالاپارته" خبرنگار ایتالیایی در کتاب #قربانی ملاقات تصادفی خود با "کنت گالئاتزو چیانو" و گفتگوی کوتاهی که بین آن دو در می گیرد را ذکر کرده است. این گفتگو نشان می دهد که حتی نزدیک ترین اصحاب پیشوا نیز به جنون آمیز بودن تصمیمات پیشوا اذعان داشته اند ولی شهامت "نه گفتن" به او را نداشتند.
این ملاقات صبح یکی از روزهای ماه نوامبر ۱۹۴۲ در باشگاه گلف آکواسانتا رخ داده بود:
"من کنت چیانو را از زمان بچگی اش می شناختم و او همیشه در مقابل همه کس از من دفاع کرده بود، بی آنکه خود من از او خواسته باشم. او در ۱۹۳۳ وقتی مرا به پنج سال زندان محکوم کرده بودند از من دفاع کرد. و در سال های ۱۹۳۸ و ۱۹۳۹ و ۱۹۴۱ نیز وقتی مرا توقیف کرده بودند از من دفاع کرد و من نسبت به او جدا از هر گونه ملاحظه سیاسی احساس حق شناسی قلبی عمیقی می کردم. از طرفی دلم به حالش می سوخت و آرزو داشتم که روزی بتوانم کمکش کنم، اما اکنون دیگر هیچ کاری نمی شد کرد جز این که او را به خاک سپرد!
به او گفتم: "مواظب یارو باش!" (مراقب تصمیمات جنون آمیز موسولینی باش)
گفت: "می دانم، امَا او از همه متنفر است، از من هم متنفر است، گاهی وقت ها از خودم می پرسم که نکند یارو دیوانه شده است. به نظرت هنوز می شود کاری کرد؟"
گفتم: "از این پس دیگر کاری نمی شود کرد، دیگر دیر شده است! تو می بایست در ۱۹۴۰ کاری می کردی و نمی گذاشتی که او ایتالیا را به این جنگ شرم آور بکشاند."
گفت: "در ۱۹۴۰؟" و چنان خنده ای کرد که من بدم آمد.
سپس افزود: "ممکن بود جنگ خیلی خوب پیش برود."
من ساکت مانده بودم. او حس کرد که در سکوت من چه اعتراض دردناک و خصمانه ای هست و گفت: "تقصیر از من نیست.
این او بود که جنگ می خواست. من چه می توانستم بکنم؟"
- "بایست کنار می رفتی"
- "کنار می رفتم؟ بعد چه؟"
- "بعد؟ بعد هیچ!"
- "این که فایده ای نداشت!"
- "با این که فایده ای نداشت تو باید کناره گیری می کردی."
* * *
کتاب "قربانی" کورتزیو مالاپارته با ترجمه محمد قاضی در سال ۱۳۹۵ توسط نشر ماهی منتشر شده است.
مالاپارته در در این کتاب کاوشی عمیق و روانشناسانه در فرایند جنگ صورت داده است.
زمانی که مالاپارته گزارشات و تحلیل هایش را می نوشت هنوز روان شناسان اجتماعی فرایند های روانی شکل گیری حکومت های فاشیست، توتالیتاریست و میلیتاریست را بررسی نکرده بودند اما پس از او "استنلی میلگرام"، "سولومون اش" و "فیلیپ زیمباردو" نشان دادند که یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری این حکومت ها تمایل به همنوایی (Conformity) در مردم است، تمایلی که باعث می شود ما "آری" بگوییم در حالی که می دانیم "نه گفتن" واکنش درست ماست.
در فرهنگ ایرانی، ضرب المثل هایی وجود دارند که تمایل به "همنوایی" را بازتولید می کنند، ضرب المثل هایی چون:
"خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت باش"
"یک دست که صدا نداره"
با یک گل که بهار نمیشه"
"ما نه سر پیازیم، نه ته پیاز"
"صلاح مملکت خویش خسروان دانند"
کاش عباراتی همچون "کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُّکُم مَسؤولٌ" ، "لاتَستَوحِشوا فی طریقِ الهُدی لقلَّة أهلِها" و "کَم مِن فِئَةٍ قلیلةٍ غَلَبَت فِئَةٍ کثیرةٍ" معادل های پارسی داشتند تا پادزهری باشند بر آن ضرب المثل های نوکر صفتانه!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#شعر
#قربانی: #برداشت_آخر
آی ابراهیم پیر، نگاه کن!
کاهنانِ چرک و چروک، تَبَرت را به دست بُت بزرگ دادهاند!
ساحرانِ خندان و خرامان، از شعلهها گلهای کاغذی بیرون میکشند و گوسپندان نحیف و گرسنه را از خنده "روده - بُر" میکنند!
آی ابراهیم خسته، بازگرد!
دشنهات را تیز کن! داستانی دیگر آغاز کن!
امروز، روزِ قربانی کردنِ گرگهاست!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
#قربانی: #برداشت_آخر
آی ابراهیم پیر، نگاه کن!
کاهنانِ چرک و چروک، تَبَرت را به دست بُت بزرگ دادهاند!
ساحرانِ خندان و خرامان، از شعلهها گلهای کاغذی بیرون میکشند و گوسپندان نحیف و گرسنه را از خنده "روده - بُر" میکنند!
آی ابراهیم خسته، بازگرد!
دشنهات را تیز کن! داستانی دیگر آغاز کن!
امروز، روزِ قربانی کردنِ گرگهاست!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی
@drsargolzaei
معرفی کتاب
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #قربانی
نویسنده: #کورتزیو_مالاپارته
مترجم: محمّد قاضی
ناشر: نشر ماهی - چاپ اول - ۱۳۹۵
کورتزیو مالاپارته نویسنده کتاب قربانی روزنامهنگاری ایتالیایی است که در ابتدای به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان نخستین کتاب را بر ضدّ او نوشت. این کتاب که «فن کودتا» نام داشت، در سال ۱۹۳۱ در اروپا منتشر شد ولی فروش آن علاوه بر آلمان در ایتالیا هم ممنوع بود چرا که موسولینی حاکم فاشیست ایتالیا متّحد هیتلر بود.
«مالاپارته» در طول جنگ دوم جهانی به عنوان یک روزنامهنگار در تمام کشورهای در حال جنگ حرکت میکرد و گزارش تهیه میکرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل معرفی کتاب لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #قربانی
نویسنده: #کورتزیو_مالاپارته
مترجم: محمّد قاضی
ناشر: نشر ماهی - چاپ اول - ۱۳۹۵
کورتزیو مالاپارته نویسنده کتاب قربانی روزنامهنگاری ایتالیایی است که در ابتدای به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان نخستین کتاب را بر ضدّ او نوشت. این کتاب که «فن کودتا» نام داشت، در سال ۱۹۳۱ در اروپا منتشر شد ولی فروش آن علاوه بر آلمان در ایتالیا هم ممنوع بود چرا که موسولینی حاکم فاشیست ایتالیا متّحد هیتلر بود.
«مالاپارته» در طول جنگ دوم جهانی به عنوان یک روزنامهنگار در تمام کشورهای در حال جنگ حرکت میکرد و گزارش تهیه میکرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل معرفی کتاب لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
قربانی
قربانی - «کورتزیو مالاپارته» نویسنده کتاب «قربانی» روزنامهنگاری ایتالیایی است که در ابتدای به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان نخستین کتاب را بر ضد او نوشت.
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #قربانی
نویسنده: #کورتزیو_مالاپارته
مترجم: محمّد قاضی
ناشر: نشر ماهی - چاپ اول - ۱۳۹۵
کورتزیو مالاپارته نویسنده کتاب قربانی روزنامهنگاری ایتالیایی است که در ابتدای به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان نخستین کتاب را بر ضدّ او نوشت. این کتاب که «فن کودتا» نام داشت، در سال ۱۹۳۱ در اروپا منتشر شد ولی فروش آن علاوه بر آلمان در ایتالیا هم ممنوع بود چرا که موسولینی حاکم فاشیست ایتالیا متّحد هیتلر بود.
«مالاپارته» در طول جنگ دوم جهانی به عنوان یک روزنامهنگار در تمام کشورهای در حال جنگ حرکت میکرد و گزارش تهیه میکرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل معرفی کتاب لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #قربانی
نویسنده: #کورتزیو_مالاپارته
مترجم: محمّد قاضی
ناشر: نشر ماهی - چاپ اول - ۱۳۹۵
کورتزیو مالاپارته نویسنده کتاب قربانی روزنامهنگاری ایتالیایی است که در ابتدای به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان نخستین کتاب را بر ضدّ او نوشت. این کتاب که «فن کودتا» نام داشت، در سال ۱۹۳۱ در اروپا منتشر شد ولی فروش آن علاوه بر آلمان در ایتالیا هم ممنوع بود چرا که موسولینی حاکم فاشیست ایتالیا متّحد هیتلر بود.
«مالاپارته» در طول جنگ دوم جهانی به عنوان یک روزنامهنگار در تمام کشورهای در حال جنگ حرکت میکرد و گزارش تهیه میکرد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل معرفی کتاب لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید