#یادداشت_هفته
#هرم_نیازهای_مازلو_و_توسعه_فرهنگی
مقدمه:
آبراهام #مازلو روان شناس آمریکایی هِرَم نیازها را برای انسان ترسیم کرده است و الوین #تافلر جامعه شناس و آینده پژوه آمریکایی دوره های تاریخی را بر مبنای نظام تولید رسم کرده است. در این گفتار بر اساس نظریات این دو نفر به کنکاش راجع به نیازهای بشری، تاریخ تمدّن (توسعهٔ فرهنگی) و ارتباط آن با رشد اقتصادی پرداخته ام. مازلو راجع به فرد انسان نظریه پردازی کرده و تافلر راجع به جامعه ی بشری، من این دو نظر را با هم درآمیخته ام و نسبتی بین رشد اقتصادی و رشد فرهنگی یک جامعه برقرار کرده ام.
در عصر شکار سطح نیازهای انسان در حدّ نیازهای فیزیولوژیک است و انسانی که در این سطح زندگی می کند، نیاز به امنیت برای او اولویت اصلی نیست زیرا به شدّت درگیر زمان حال است و مفهوم آینده برای او شکل نگرفته است.
ولی در عصر کشاورزی نگاه به آینده مفهوم پیدا می کند زیرا کشاورز باید بداند کی شخم بزند، کی وجین کند و کی محصول را درو کند. پس عصر کشاورزی عصر اولویّتِ safety است. ضرب المثل های "آسّه برو آسّه بیا که گربه شاخت نزنه، کلاه خودت را محکم بگیر باد نبره، ما نه سر پیازیم نه ته پیاز" ناشی از طرحواره های عصر کشاورزی هستند.
صنعتی شدن که با اختراع ماشین بخار آغاز شد بسیاری از تعاملات جامعهٔ بشری را تغییر داد. از مهم ترین این تغییرات، لغو برده داری بود چرا که هزینه ای که برای نگهداری بردگان باید صرف می شد در مقایسه با هزینهٔ نگهداری از ماشین مقرون به صرفه نبود . همین طور شکل گیری #فمینیسم (یا دادن فرصت شغلی برابر به زنان) نیز در این عصر شکل گرفت زیرا انرژی مکانیکی جای انرژی عضلات را گرفت و نقش کارگر تغییر کرد .
در جامعه صنعتی (مُدرن) علاوه بر رفع نیازهای فیزیولوژیک، امنیت هم برای اغلب مردم تأمین می شود زیرا نهادهای مدنی برقرار کنندهٔ امنیت به وجود می آیند، دولت شکل می گیرد و تأمین اجتماعی ایجاد می شود پس انسان ها به طبقهٔ بالاتر نیازهای مازلو صعود می کنند، نیاز به عشق و محبّت اهمیت زیادتری پیدا می کند و نیاز به احترام نیز در این عصر اولویت بالایی می یابد .
در عصر اطلاعات که با اختراع ماشین های محاسبه گر (کامپیوتر) شروع شد، ماشین های هوشمند جای انسان را در مدیریت ماشین های مکانیکی گرفتند و اتوماسیون به مکانیزاسیون افزوده شد.
انسان ها با اختراع یک "شبه مغز" درگیری بیشتری با مسألهٔ ماهیت هوش و آگاهی پیدا می کنند و افزایش اوقات فراغت، درگیری شمار بیشتری از مردم را با مسألهٔ "معنای زندگی" ایجاد می کند. انسانی که از دغدغهٔ دائمی نیازهای فیزیولوژیک و نیاز به امنیّت، عشق و احترام آزاد شده باشد بیشتر درگیر کشف خویشتن، آفرینش خویشتن و کشف معنای زندگی است، پس self-actualization (تحقّق خویشتن) نیاز عمدهٔ این فرد می شود. در جامعه پَسامُدرن کسی که مطیع است از حیث روانی مریض محسوب می شود در حالی که در جامعه فئودال (کشاورزی) کسی که خلاّق و آزاد اندیش است مریض است .به قول #میشل_فوکو در کتاب تاریخ جنون آن چه در یک دورهٔ تاریخی ملاک سلامت روان است در دورهٔ تاریخی دیگر نشان بیماری می شود! مشکل جایی است که در یک جامعه همزمان طرحواره ها، باورها و نگرش های دوره های مختلف تاریخی در کنار هم جاری باشند، در نتیجه انسان ها دچار تناقض و تعارض و تضادّ دائمی درونی خواهند بود، پدیده ای که داریوش شایگان آن را اسکیزوفرنی فرهنگی نامیده است. شایگان می گوید:
"اگر به اسکیزوفرنی فرهنگی آگاه شوید، ذوحیاتین میشوید، هم میتوانید در آب زندگی کنید و هم در زمین. اما اگر به آن آگاه نباشید، فلجتان میکند. در واقع اسکیزوفرنی فرهنگی مانند یک «کمپلکس» است که اگر روانکاوی اش کنید و بشکافیدش، میفهمید که شما دو دنیا دارید که الزاماً با هم نمیخوانند. اما شما میتوانید با این دو دنیا کنار بیایید و بازی کنید، منتها کلیدهای مختلف میخواهد امّا اگر این عقدهها گشوده نشوند، شما را تسخیر میکنند."
جامعه های "در حال گذار" همچون جامعهٔ ما که در مرز بین عصر کشاورزی و عصر صنعت گیر کرده است نمودهای جمعی و فراگیری از اسکیزوفرنی فرهنگی را به نمایش می گذارند که به نمونه ای از آن در مقالهٔ #فمینیسم_شترمرغی اشاره کرده ام و در کتاب #حرفهایی_برای_امروزی ها (انتشارات بهار سبز) به تفصیل به آن پرداخته ام.
در دیدگاه های طرح شده در این مقاله، توسعهٔ فرهنگی معلول رشد اقتصادی و ایجاد ارزش افزوده هستند. قطعاً این دیدگاه همانند هر دیدگاه دیگری در علوم انسانی مورد نقدهای جدّی قرار دارد. پیش از این در یادداشت دیگری با عنوان #فوکو_مارکس_فرهنگ_اقتصاد به ارتباط دوسویهٔ اقتصاد و فرهنگ پرداخته ام.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#هرم_نیازهای_مازلو_و_توسعه_فرهنگی
مقدمه:
آبراهام #مازلو روان شناس آمریکایی هِرَم نیازها را برای انسان ترسیم کرده است و الوین #تافلر جامعه شناس و آینده پژوه آمریکایی دوره های تاریخی را بر مبنای نظام تولید رسم کرده است. در این گفتار بر اساس نظریات این دو نفر به کنکاش راجع به نیازهای بشری، تاریخ تمدّن (توسعهٔ فرهنگی) و ارتباط آن با رشد اقتصادی پرداخته ام. مازلو راجع به فرد انسان نظریه پردازی کرده و تافلر راجع به جامعه ی بشری، من این دو نظر را با هم درآمیخته ام و نسبتی بین رشد اقتصادی و رشد فرهنگی یک جامعه برقرار کرده ام.
در عصر شکار سطح نیازهای انسان در حدّ نیازهای فیزیولوژیک است و انسانی که در این سطح زندگی می کند، نیاز به امنیت برای او اولویت اصلی نیست زیرا به شدّت درگیر زمان حال است و مفهوم آینده برای او شکل نگرفته است.
ولی در عصر کشاورزی نگاه به آینده مفهوم پیدا می کند زیرا کشاورز باید بداند کی شخم بزند، کی وجین کند و کی محصول را درو کند. پس عصر کشاورزی عصر اولویّتِ safety است. ضرب المثل های "آسّه برو آسّه بیا که گربه شاخت نزنه، کلاه خودت را محکم بگیر باد نبره، ما نه سر پیازیم نه ته پیاز" ناشی از طرحواره های عصر کشاورزی هستند.
صنعتی شدن که با اختراع ماشین بخار آغاز شد بسیاری از تعاملات جامعهٔ بشری را تغییر داد. از مهم ترین این تغییرات، لغو برده داری بود چرا که هزینه ای که برای نگهداری بردگان باید صرف می شد در مقایسه با هزینهٔ نگهداری از ماشین مقرون به صرفه نبود . همین طور شکل گیری #فمینیسم (یا دادن فرصت شغلی برابر به زنان) نیز در این عصر شکل گرفت زیرا انرژی مکانیکی جای انرژی عضلات را گرفت و نقش کارگر تغییر کرد .
در جامعه صنعتی (مُدرن) علاوه بر رفع نیازهای فیزیولوژیک، امنیت هم برای اغلب مردم تأمین می شود زیرا نهادهای مدنی برقرار کنندهٔ امنیت به وجود می آیند، دولت شکل می گیرد و تأمین اجتماعی ایجاد می شود پس انسان ها به طبقهٔ بالاتر نیازهای مازلو صعود می کنند، نیاز به عشق و محبّت اهمیت زیادتری پیدا می کند و نیاز به احترام نیز در این عصر اولویت بالایی می یابد .
در عصر اطلاعات که با اختراع ماشین های محاسبه گر (کامپیوتر) شروع شد، ماشین های هوشمند جای انسان را در مدیریت ماشین های مکانیکی گرفتند و اتوماسیون به مکانیزاسیون افزوده شد.
انسان ها با اختراع یک "شبه مغز" درگیری بیشتری با مسألهٔ ماهیت هوش و آگاهی پیدا می کنند و افزایش اوقات فراغت، درگیری شمار بیشتری از مردم را با مسألهٔ "معنای زندگی" ایجاد می کند. انسانی که از دغدغهٔ دائمی نیازهای فیزیولوژیک و نیاز به امنیّت، عشق و احترام آزاد شده باشد بیشتر درگیر کشف خویشتن، آفرینش خویشتن و کشف معنای زندگی است، پس self-actualization (تحقّق خویشتن) نیاز عمدهٔ این فرد می شود. در جامعه پَسامُدرن کسی که مطیع است از حیث روانی مریض محسوب می شود در حالی که در جامعه فئودال (کشاورزی) کسی که خلاّق و آزاد اندیش است مریض است .به قول #میشل_فوکو در کتاب تاریخ جنون آن چه در یک دورهٔ تاریخی ملاک سلامت روان است در دورهٔ تاریخی دیگر نشان بیماری می شود! مشکل جایی است که در یک جامعه همزمان طرحواره ها، باورها و نگرش های دوره های مختلف تاریخی در کنار هم جاری باشند، در نتیجه انسان ها دچار تناقض و تعارض و تضادّ دائمی درونی خواهند بود، پدیده ای که داریوش شایگان آن را اسکیزوفرنی فرهنگی نامیده است. شایگان می گوید:
"اگر به اسکیزوفرنی فرهنگی آگاه شوید، ذوحیاتین میشوید، هم میتوانید در آب زندگی کنید و هم در زمین. اما اگر به آن آگاه نباشید، فلجتان میکند. در واقع اسکیزوفرنی فرهنگی مانند یک «کمپلکس» است که اگر روانکاوی اش کنید و بشکافیدش، میفهمید که شما دو دنیا دارید که الزاماً با هم نمیخوانند. اما شما میتوانید با این دو دنیا کنار بیایید و بازی کنید، منتها کلیدهای مختلف میخواهد امّا اگر این عقدهها گشوده نشوند، شما را تسخیر میکنند."
جامعه های "در حال گذار" همچون جامعهٔ ما که در مرز بین عصر کشاورزی و عصر صنعت گیر کرده است نمودهای جمعی و فراگیری از اسکیزوفرنی فرهنگی را به نمایش می گذارند که به نمونه ای از آن در مقالهٔ #فمینیسم_شترمرغی اشاره کرده ام و در کتاب #حرفهایی_برای_امروزی ها (انتشارات بهار سبز) به تفصیل به آن پرداخته ام.
در دیدگاه های طرح شده در این مقاله، توسعهٔ فرهنگی معلول رشد اقتصادی و ایجاد ارزش افزوده هستند. قطعاً این دیدگاه همانند هر دیدگاه دیگری در علوم انسانی مورد نقدهای جدّی قرار دارد. پیش از این در یادداشت دیگری با عنوان #فوکو_مارکس_فرهنگ_اقتصاد به ارتباط دوسویهٔ اقتصاد و فرهنگ پرداخته ام.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#مقاله
#فمینیسم_شترمرغی -قسمت اول
"رضاجاوید" درمقدمه کتاب #صادق_هدایت، "تاریخ و تراژدی" مینویسد: تاریخ ما، سرود آفتاب پرست ها و شترمرغ های شرقی در بیابان های بی کران است. زبان در چنین هستی شناسی ای به عجزی همواره فزاینده برای تبیین و بازنمایی امور واقعی می رسد. این امر بیش از هر کجا در زبان شاعرانه فرهنگ ما نمود پیدا می کند، زبانی که در دنیای سنت توانست تفسیر را جایگزین تغییر کند. بازی مفاهیم و استعاره ها، مجازها و تمثیل، آن چنان شیدای مان می کند که زخم های تاریخ را از یاد ببریم..."
در این عبارت دو بخش آن مورد تأکید من در این یادداشت است یکی الگوی شترمرغی فرهنگی ما و دیگری استفاده نادرست یا سوء استفاده از واژه ها.
فمینیسم در فرهنگ (بی فرهنگی!) جامعه ما سرنوشتی همچون دیگر واژگانی پیدا کرده که "نابجا" مورد استفاده قرار می گیرند: عشق، عرفان، فلسفه، مارکسیسم و توسعه اقتصادی! پایه فکری نهضت فمینیسم باور داشتن به توانمندی و صلاحیت زنان برای مشارکت برابر با مردان در مدیریت اجتماع است.
نهضت فمینیسم در غرب تنها بر اساس یک مانیفست (شعارگونه) پیش نرفت بلکه در کنار این مرام نامه، زنان "تلاش کردند" صلاحیت و توانمندی خود را در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به اثبات رسانند.
طبعأ این تلاش کار ساده ای نبود و نخواهد بود چرا که زنان باید در یک "رقابت نابرابر" وارد شوند و علیرغم وجود فرصت های بیشتر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای مردان صلاحیت برابر خود را اثبات کنند. شاید اگر نام این تلاش را "جهاد" بگذارم بار روانی آن به آنچه در ذهن دارم نزدیک تر شود.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#فمینیسم_شترمرغی -قسمت اول
"رضاجاوید" درمقدمه کتاب #صادق_هدایت، "تاریخ و تراژدی" مینویسد: تاریخ ما، سرود آفتاب پرست ها و شترمرغ های شرقی در بیابان های بی کران است. زبان در چنین هستی شناسی ای به عجزی همواره فزاینده برای تبیین و بازنمایی امور واقعی می رسد. این امر بیش از هر کجا در زبان شاعرانه فرهنگ ما نمود پیدا می کند، زبانی که در دنیای سنت توانست تفسیر را جایگزین تغییر کند. بازی مفاهیم و استعاره ها، مجازها و تمثیل، آن چنان شیدای مان می کند که زخم های تاریخ را از یاد ببریم..."
در این عبارت دو بخش آن مورد تأکید من در این یادداشت است یکی الگوی شترمرغی فرهنگی ما و دیگری استفاده نادرست یا سوء استفاده از واژه ها.
فمینیسم در فرهنگ (بی فرهنگی!) جامعه ما سرنوشتی همچون دیگر واژگانی پیدا کرده که "نابجا" مورد استفاده قرار می گیرند: عشق، عرفان، فلسفه، مارکسیسم و توسعه اقتصادی! پایه فکری نهضت فمینیسم باور داشتن به توانمندی و صلاحیت زنان برای مشارکت برابر با مردان در مدیریت اجتماع است.
نهضت فمینیسم در غرب تنها بر اساس یک مانیفست (شعارگونه) پیش نرفت بلکه در کنار این مرام نامه، زنان "تلاش کردند" صلاحیت و توانمندی خود را در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به اثبات رسانند.
طبعأ این تلاش کار ساده ای نبود و نخواهد بود چرا که زنان باید در یک "رقابت نابرابر" وارد شوند و علیرغم وجود فرصت های بیشتر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای مردان صلاحیت برابر خود را اثبات کنند. شاید اگر نام این تلاش را "جهاد" بگذارم بار روانی آن به آنچه در ذهن دارم نزدیک تر شود.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#مقاله
#فمینیسم_شترمرغی -قسمت دوم
زنانی می توانند مدعی #فمینیست بودن (زن باوری) باشند که بتوانند با بالا بردن دانش اقتصادی و مهارت فنی خود کارآفرین و ثروت آفرین باشند. چگونه ممکن است زنی که گذران اقتصادی او بر پایه "مهریه" و "نفقه" است ادعای فمینیست بودن نماید؟!
فرهنگ "مرد سالاری" در ازدواج مبتنی بر دوگانه تمکین/نفقه تجلی می یابد. معنای "تمیکن" این است که لازم است زن در اغلب امور بطور عام و در رابطه جنسی بطور خاص از شوهرش اطاعت کند و رضایت او را جلب نماید. معنای "نفقه" هم این است که مرد لازم است مخارج اساسی و ضروری زندگی همسرش را تأمین نماید و در واقع بابت آن اطاعت به او مزد بدهد. امروزه در جامعه شترمرغی ما ازدواج مردسالارانه به شکل "مثله شده" در جریان است. این که می گویم مثله شده به این خاطر است که مردان "امروزی" بخش تمکین آن را می پسندند و بخش نفقه را نمی پسندند و زنان "امروزی" بخش نفقه را می پسندند و بخش تمکین را نه! زنی که از شوهرش "نفقه" می گیرد تا اتوموبیلی بخرد و با آن جایی برود که شوهرش رضایت و موافقت ندارد نمونه ای از فمینیسم شترمرغی است، همان طور که مردی که در خانه نشسته تا به علایق هنری اش بپردازد و همسرش را که بار اقتصادی خانه را به دوش دارد بابت یک ساعت دیر رسیدن به خانه بازخواست می کند دچار مردسالاری شترمرغی است.
"آسیب شناسی" را به اختصار بیان کردم و اما راه حل ها:
1- زنان زن باور باید دغدغه فرهنگ و اقتصاد و سیاست داشته باشند. هنوز در مهمانی و نشست ها می بینیم که فقط محور گفتگوهای مردها سیاست و اقتصاد است و زنان تنها راجع به روابط بین فردی شان به گفتگو می نشینند.
اولین گام برای زن باوری جهادی این است که زن ها به اوضاع کلان اقتصادی و سیاسی نظر داشته باشند و خود را "به روز" و تحلیل گر نگه دارند.
2- زنان زن باور باید به "استقلال اقتصادی" برسند. طبعا اقتصاد دو بخش دارد: درآمد و هزینه.
زنان زن باور باید هزینه های خود را پایین بیاورند و درآمد خود را افزایش دهند. پیش از این در مقاله دیگری در همین سایت تحت عنوان "آیا فمینیسم بدون سوسیالیسم ممکن است؟" به این مهم اشاره کرده ام که نظام سرمایه سالار (کاپیتالیسم) هیچگاه زن باور نبوده و نخواهد بود. الگوی سرمایه سالار هزینه کردن زنانی که "یک لباس را در دو مهمانی نمی پوشند" قطعا با اقتصاد فمینیستی جور در نمی آید. علاوه بر کاهش هزینه ها زنان زن باور باید مهارت های خود را افزایش دهند و از مصرف کنندگی صرف به تولید کنندگی ارتقاء یابند.
3- پس از رسیدن به استقلال اقتصادی، زنان زن باور باید به تشکیل تشکل های مستقل اقدام کنند. تشکل هایی که به هیچ کدام از نهاد های مرد سالار چه از نظر ایدئولوژیک، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی وابسته نباشند و بتوانند با "نقد کارشناسانه" و سازماندهی "فعالیت های مدنی" نهاد های مردسالار را به چالش بکشانند.
من به طور قطع زن باوری را گام بزرگی در جهت توسعه متوازن کشورمان در تمام عرصه های سیاسی- فرهنگی و اقتصادی می دانم و از آن سو به نمایش شترمرغی شبه فمینیست هایی که اوج آرمان شان "نفقه بدون تمکین" است به تلخی پوزخند می زنم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت:
کتاب رضا جاوید با عنوان "صادق هدایت، تاریخ و تراژدی" توسط نشر نی در سال 1388 منتشر شده است.
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#فمینیسم_شترمرغی -قسمت دوم
زنانی می توانند مدعی #فمینیست بودن (زن باوری) باشند که بتوانند با بالا بردن دانش اقتصادی و مهارت فنی خود کارآفرین و ثروت آفرین باشند. چگونه ممکن است زنی که گذران اقتصادی او بر پایه "مهریه" و "نفقه" است ادعای فمینیست بودن نماید؟!
فرهنگ "مرد سالاری" در ازدواج مبتنی بر دوگانه تمکین/نفقه تجلی می یابد. معنای "تمیکن" این است که لازم است زن در اغلب امور بطور عام و در رابطه جنسی بطور خاص از شوهرش اطاعت کند و رضایت او را جلب نماید. معنای "نفقه" هم این است که مرد لازم است مخارج اساسی و ضروری زندگی همسرش را تأمین نماید و در واقع بابت آن اطاعت به او مزد بدهد. امروزه در جامعه شترمرغی ما ازدواج مردسالارانه به شکل "مثله شده" در جریان است. این که می گویم مثله شده به این خاطر است که مردان "امروزی" بخش تمکین آن را می پسندند و بخش نفقه را نمی پسندند و زنان "امروزی" بخش نفقه را می پسندند و بخش تمکین را نه! زنی که از شوهرش "نفقه" می گیرد تا اتوموبیلی بخرد و با آن جایی برود که شوهرش رضایت و موافقت ندارد نمونه ای از فمینیسم شترمرغی است، همان طور که مردی که در خانه نشسته تا به علایق هنری اش بپردازد و همسرش را که بار اقتصادی خانه را به دوش دارد بابت یک ساعت دیر رسیدن به خانه بازخواست می کند دچار مردسالاری شترمرغی است.
"آسیب شناسی" را به اختصار بیان کردم و اما راه حل ها:
1- زنان زن باور باید دغدغه فرهنگ و اقتصاد و سیاست داشته باشند. هنوز در مهمانی و نشست ها می بینیم که فقط محور گفتگوهای مردها سیاست و اقتصاد است و زنان تنها راجع به روابط بین فردی شان به گفتگو می نشینند.
اولین گام برای زن باوری جهادی این است که زن ها به اوضاع کلان اقتصادی و سیاسی نظر داشته باشند و خود را "به روز" و تحلیل گر نگه دارند.
2- زنان زن باور باید به "استقلال اقتصادی" برسند. طبعا اقتصاد دو بخش دارد: درآمد و هزینه.
زنان زن باور باید هزینه های خود را پایین بیاورند و درآمد خود را افزایش دهند. پیش از این در مقاله دیگری در همین سایت تحت عنوان "آیا فمینیسم بدون سوسیالیسم ممکن است؟" به این مهم اشاره کرده ام که نظام سرمایه سالار (کاپیتالیسم) هیچگاه زن باور نبوده و نخواهد بود. الگوی سرمایه سالار هزینه کردن زنانی که "یک لباس را در دو مهمانی نمی پوشند" قطعا با اقتصاد فمینیستی جور در نمی آید. علاوه بر کاهش هزینه ها زنان زن باور باید مهارت های خود را افزایش دهند و از مصرف کنندگی صرف به تولید کنندگی ارتقاء یابند.
3- پس از رسیدن به استقلال اقتصادی، زنان زن باور باید به تشکیل تشکل های مستقل اقدام کنند. تشکل هایی که به هیچ کدام از نهاد های مرد سالار چه از نظر ایدئولوژیک، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی وابسته نباشند و بتوانند با "نقد کارشناسانه" و سازماندهی "فعالیت های مدنی" نهاد های مردسالار را به چالش بکشانند.
من به طور قطع زن باوری را گام بزرگی در جهت توسعه متوازن کشورمان در تمام عرصه های سیاسی- فرهنگی و اقتصادی می دانم و از آن سو به نمایش شترمرغی شبه فمینیست هایی که اوج آرمان شان "نفقه بدون تمکین" است به تلخی پوزخند می زنم!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پی نوشت:
کتاب رضا جاوید با عنوان "صادق هدایت، تاریخ و تراژدی" توسط نشر نی در سال 1388 منتشر شده است.
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش خبرنگار روزنامه ایران:
به نظر شما علت استفاده افراطی زنان ایرانی از لوازم آرایش چیست؟
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
اول اینکه جامعه ی ما از "اخلاق روستایی" بریده شده ولی هنوز به "اخلاق شهری" متصل نشده است. نتیجه اینکه اصول اخلاقی پیشین رنگ باخته و اصول اخلاقی نوین هنوز رنگ نگرفته اند. چنین جامعه ای دچار بحران هویت و بحران اخلاق است. همانندسازی افراطی با ستارگان سینما و مد می تواند ناشی از این بحران هویت و احساس تهی بودن باشد. دوم اینکه فشار غیر منطقی نهادهای حکومتی برای کنترل شئون زندگی شخصی و خصوصی مردم بویژه زنان منجر به شکل گیری نوعی "نگاتیویسم" (مقاومت منفعلانه) در مردم بخصوص در زنان شده است. اگر فضای سیاسی برای ایجاد تشکل های فمینیستی و اعتراضات مدنی باز شود شدت این واکنش های خود تخریبی کمتر خواهد شد. سوم این که فضای بسته ی سیاسی و به تبع آن شکل گیری اقتصاد رانتی-مافیایی باعث ایجاد یک طبقه ی نوکیسه ی مهار گسیخته شده که الگوی مصرف افراطی و لذت طلبی مهار گسیخته و توجه به ظواهر را با قدرت ترویج می کنند.
این سه عامل باعث رشد آرایش افراطی در زنان جامعه ی ما شده اند.
برای تکمیل بحث می توانید به مقالات #آیا_فمینیسم_بدون_سوسیالیسم_ممکن_است؟ و #فمینیسم_شترمرغی در سایت بنده و همچنین کتاب #حرف_هایی_برای_امروزیها نوشته بنده از انتشارات بهار سبز مراجعه کنید.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
telegram.me/drsargolzaei
*پرسش خبرنگار روزنامه ایران:
به نظر شما علت استفاده افراطی زنان ایرانی از لوازم آرایش چیست؟
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
اول اینکه جامعه ی ما از "اخلاق روستایی" بریده شده ولی هنوز به "اخلاق شهری" متصل نشده است. نتیجه اینکه اصول اخلاقی پیشین رنگ باخته و اصول اخلاقی نوین هنوز رنگ نگرفته اند. چنین جامعه ای دچار بحران هویت و بحران اخلاق است. همانندسازی افراطی با ستارگان سینما و مد می تواند ناشی از این بحران هویت و احساس تهی بودن باشد. دوم اینکه فشار غیر منطقی نهادهای حکومتی برای کنترل شئون زندگی شخصی و خصوصی مردم بویژه زنان منجر به شکل گیری نوعی "نگاتیویسم" (مقاومت منفعلانه) در مردم بخصوص در زنان شده است. اگر فضای سیاسی برای ایجاد تشکل های فمینیستی و اعتراضات مدنی باز شود شدت این واکنش های خود تخریبی کمتر خواهد شد. سوم این که فضای بسته ی سیاسی و به تبع آن شکل گیری اقتصاد رانتی-مافیایی باعث ایجاد یک طبقه ی نوکیسه ی مهار گسیخته شده که الگوی مصرف افراطی و لذت طلبی مهار گسیخته و توجه به ظواهر را با قدرت ترویج می کنند.
این سه عامل باعث رشد آرایش افراطی در زنان جامعه ی ما شده اند.
برای تکمیل بحث می توانید به مقالات #آیا_فمینیسم_بدون_سوسیالیسم_ممکن_است؟ و #فمینیسم_شترمرغی در سایت بنده و همچنین کتاب #حرف_هایی_برای_امروزیها نوشته بنده از انتشارات بهار سبز مراجعه کنید.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
telegram.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ
❓پرسش خبرنگار روزنامه ایران:
به نظر شما علت استفاده افراطی زنان ایرانی از لوازم آرایش چیست؟
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
اول اینکه جامعه ی ما از "اخلاق روستایی" بریده شده ولی هنوز به "اخلاق شهری" متصل نشده است. نتیجه اینکه اصول اخلاقی پیشین رنگ باخته و اصول اخلاقی نوین هنوز رنگ نگرفته اند. چنین جامعه ای دچار بحران هویت و بحران اخلاق است. همانندسازی افراطی با ستارگان سینما و مد می تواند ناشی از این بحران هویت و احساس تهی بودن باشد. دوم اینکه فشار غیر منطقی نهادهای حکومتی برای کنترل شئون زندگی شخصی و خصوصی مردم بویژه زنان منجر به شکل گیری نوعی "نگاتیویسم" (مقاومتمنفعلانه)
در مردم بخصوص در زنان شده است. اگر فضای سیاسی برای ایجاد تشکل های فمینیستی و اعتراضات مدنی باز شود شدت این واکنش های خود تخریبی کمتر خواهد شد. سوم این که فضای بسته ی سیاسی و به تبع آن شکل گیری اقتصاد رانتی-مافیایی باعث ایجاد یک طبقه ی نوکیسه ی مهار گسیخته شده که الگوی مصرف افراطی و لذت طلبی مهار گسیخته و توجه به ظواهر را با قدرت ترویج می کنند.
این سه عامل باعث رشد آرایش افراطی در زنان جامعه ی ما شده اند.
برای تکمیل بحث می توانید به مقالات #آیا_فمینیسم_بدون_سوسیالیسم_ممکن_است؟ و #فمینیسم_شترمرغی در کانال بنده و همچنین کتاب #حرف_هایی_برای_امروزیها نوشته بنده از انتشارات بهار سبز مراجعه کنید.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
telegram.me/drsargolzaei
❓پرسش خبرنگار روزنامه ایران:
به نظر شما علت استفاده افراطی زنان ایرانی از لوازم آرایش چیست؟
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
اول اینکه جامعه ی ما از "اخلاق روستایی" بریده شده ولی هنوز به "اخلاق شهری" متصل نشده است. نتیجه اینکه اصول اخلاقی پیشین رنگ باخته و اصول اخلاقی نوین هنوز رنگ نگرفته اند. چنین جامعه ای دچار بحران هویت و بحران اخلاق است. همانندسازی افراطی با ستارگان سینما و مد می تواند ناشی از این بحران هویت و احساس تهی بودن باشد. دوم اینکه فشار غیر منطقی نهادهای حکومتی برای کنترل شئون زندگی شخصی و خصوصی مردم بویژه زنان منجر به شکل گیری نوعی "نگاتیویسم" (مقاومتمنفعلانه)
در مردم بخصوص در زنان شده است. اگر فضای سیاسی برای ایجاد تشکل های فمینیستی و اعتراضات مدنی باز شود شدت این واکنش های خود تخریبی کمتر خواهد شد. سوم این که فضای بسته ی سیاسی و به تبع آن شکل گیری اقتصاد رانتی-مافیایی باعث ایجاد یک طبقه ی نوکیسه ی مهار گسیخته شده که الگوی مصرف افراطی و لذت طلبی مهار گسیخته و توجه به ظواهر را با قدرت ترویج می کنند.
این سه عامل باعث رشد آرایش افراطی در زنان جامعه ی ما شده اند.
برای تکمیل بحث می توانید به مقالات #آیا_فمینیسم_بدون_سوسیالیسم_ممکن_است؟ و #فمینیسم_شترمرغی در کانال بنده و همچنین کتاب #حرف_هایی_برای_امروزیها نوشته بنده از انتشارات بهار سبز مراجعه کنید.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
telegram.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#مقاله
#فمینیسم_شترمرغی
(قسمت اول)
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
"رضاجاوید" درمقدمه کتاب #صادق_هدایت، "تاریخ و تراژدی" مینویسد: تاریخ ما، سرود آفتاب پرست ها و شترمرغ های شرقی در بیابان های بی کران است. زبان در چنین هستی شناسی ای به عجزی همواره فزاینده برای تبیین و بازنمایی امور واقعی می رسد. این امر بیش از هر کجا در زبان شاعرانه فرهنگ ما نمود پیدا می کند، زبانی که در دنیای سنت توانست تفسیر را جایگزین تغییر کند. بازی مفاهیم و استعاره ها، مجازها و تمثیل، آن چنان شیدای مان می کند که زخم های تاریخ را از یاد ببریم..."
در این عبارت دو بخش آن مورد تأکید من در این یادداشت است یکی الگوی شترمرغی فرهنگی ما و دیگری استفاده نادرست یا سوء استفاده از واژه ها.
فمینیسم در فرهنگ (بی فرهنگی!) جامعه ما سرنوشتی همچون دیگر واژگانی پیدا کرده که "نابجا" مورد استفاده قرار می گیرند: عشق، عرفان، فلسفه، مارکسیسم و توسعه اقتصادی! پایه فکری نهضت فمینیسم باور داشتن به توانمندی و صلاحیت زنان برای مشارکت برابر با مردان در مدیریت اجتماع است.
نهضت فمینیسم در غرب تنها بر اساس یک مانیفست (شعارگونه) پیش نرفت بلکه در کنار این مرام نامه، زنان "تلاش کردند" صلاحیت و توانمندی خود را در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به اثبات رسانند.
طبعأ این تلاش کار ساده ای نبود و نخواهد بود چرا که زنان باید در یک "رقابت نابرابر" وارد شوند و علیرغم وجود فرصت های بیشتر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای مردان صلاحیت برابر خود را اثبات کنند. شاید اگر نام این تلاش را "جهاد" بگذارم بار روانی آن به آنچه در ذهن دارم نزدیک تر شود.
@drsargolzaei
#فمینیسم_شترمرغی
(قسمت اول)
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
"رضاجاوید" درمقدمه کتاب #صادق_هدایت، "تاریخ و تراژدی" مینویسد: تاریخ ما، سرود آفتاب پرست ها و شترمرغ های شرقی در بیابان های بی کران است. زبان در چنین هستی شناسی ای به عجزی همواره فزاینده برای تبیین و بازنمایی امور واقعی می رسد. این امر بیش از هر کجا در زبان شاعرانه فرهنگ ما نمود پیدا می کند، زبانی که در دنیای سنت توانست تفسیر را جایگزین تغییر کند. بازی مفاهیم و استعاره ها، مجازها و تمثیل، آن چنان شیدای مان می کند که زخم های تاریخ را از یاد ببریم..."
در این عبارت دو بخش آن مورد تأکید من در این یادداشت است یکی الگوی شترمرغی فرهنگی ما و دیگری استفاده نادرست یا سوء استفاده از واژه ها.
فمینیسم در فرهنگ (بی فرهنگی!) جامعه ما سرنوشتی همچون دیگر واژگانی پیدا کرده که "نابجا" مورد استفاده قرار می گیرند: عشق، عرفان، فلسفه، مارکسیسم و توسعه اقتصادی! پایه فکری نهضت فمینیسم باور داشتن به توانمندی و صلاحیت زنان برای مشارکت برابر با مردان در مدیریت اجتماع است.
نهضت فمینیسم در غرب تنها بر اساس یک مانیفست (شعارگونه) پیش نرفت بلکه در کنار این مرام نامه، زنان "تلاش کردند" صلاحیت و توانمندی خود را در عرصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به اثبات رسانند.
طبعأ این تلاش کار ساده ای نبود و نخواهد بود چرا که زنان باید در یک "رقابت نابرابر" وارد شوند و علیرغم وجود فرصت های بیشتر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای مردان صلاحیت برابر خود را اثبات کنند. شاید اگر نام این تلاش را "جهاد" بگذارم بار روانی آن به آنچه در ذهن دارم نزدیک تر شود.
@drsargolzaei
#مقاله
#فمینیسم_شترمرغی
(قسمت دوم)
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
زنانی می توانند مدعی #فمینیست بودن (زن باوری) باشند که بتوانند با بالا بردن دانش اقتصادی و مهارت فنی خود کارآفرین و ثروت آفرین باشند. چگونه ممکن است زنی که گذران اقتصادی او بر پایه "مهریه" و "نفقه" است ادعای فمینیست بودن نماید؟!
فرهنگ "مرد سالاری" در ازدواج مبتنی بر دوگانه تمکین/نفقه تجلی می یابد. معنای "تمیکن" این است که لازم است زن در اغلب امور بطور عام و در رابطه جنسی بطور خاص از شوهرش اطاعت کند و رضایت او را جلب نماید. معنای "نفقه" هم این است که مرد لازم است مخارج اساسی و ضروری زندگی همسرش را تأمین نماید و در واقع بابت آن اطاعت به او مزد بدهد. امروزه در جامعه شترمرغی ما ازدواج مردسالارانه به شکل "مثله شده" در جریان است. این که می گویم مثله شده به این خاطر است که مردان "امروزی" بخش تمکین آن را می پسندند و بخش نفقه را نمی پسندند و زنان "امروزی" بخش نفقه را می پسندند و بخش تمکین را نه! زنی که از شوهرش "نفقه" می گیرد تا اتوموبیلی بخرد و با آن جایی برود که شوهرش رضایت و موافقت ندارد نمونه ای از فمینیسم شترمرغی است، همان طور که مردی که در خانه نشسته تا به علایق هنری اش بپردازد و همسرش را که بار اقتصادی خانه را به دوش دارد بابت یک ساعت دیر رسیدن به خانه بازخواست می کند دچار مردسالاری شترمرغی است.
"آسیب شناسی" را به اختصار بیان کردم و اما راه حل ها:
1- زنان زن باور باید دغدغه فرهنگ و اقتصاد و سیاست داشته باشند. هنوز در مهمانی و نشست ها می بینیم که فقط محور گفتگوهای مردها سیاست و اقتصاد است و زنان تنها راجع به روابط بین فردی شان به گفتگو می نشینند.
اولین گام برای زن باوری جهادی این است که زن ها به اوضاع کلان اقتصادی و سیاسی نظر داشته باشند و خود را "به روز" و تحلیل گر نگه دارند.
2- زنان زن باور باید به "استقلال اقتصادی" برسند. طبعا اقتصاد دو بخش دارد: درآمد و هزینه.
زنان زن باور باید هزینه های خود را پایین بیاورند و درآمد خود را افزایش دهند. پیش از این در مقاله دیگری در همین سایت تحت عنوان "آیا فمینیسم بدون سوسیالیسم ممکن است؟" به این مهم اشاره کرده ام که نظام سرمایه سالار (کاپیتالیسم) هیچگاه زن باور نبوده و نخواهد بود. الگوی سرمایه سالار هزینه کردن زنانی که "یک لباس را در دو مهمانی نمی پوشند" قطعا با اقتصاد فمینیستی جور در نمی آید. علاوه بر کاهش هزینه ها زنان زن باور باید مهارت های خود را افزایش دهند و از مصرف کنندگی صرف به تولید کنندگی ارتقاء یابند.
3- پس از رسیدن به استقلال اقتصادی، زنان زن باور باید به تشکیل تشکل های مستقل اقدام کنند. تشکل هایی که به هیچ کدام از نهاد های مرد سالار چه از نظر ایدئولوژیک، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی وابسته نباشند و بتوانند با "نقد کارشناسانه" و سازماندهی "فعالیت های مدنی" نهاد های مردسالار را به چالش بکشانند.
من به طور قطع زن باوری را گام بزرگی در جهت توسعه متوازن کشورمان در تمام عرصه های سیاسی- فرهنگی و اقتصادی می دانم و از آن سو به نمایش شترمرغی شبه فمینیست هایی که اوج آرمان شان "نفقه بدون تمکین" است به تلخی پوزخند می زنم!
پی نوشت:
کتاب رضا جاوید با عنوان "صادق هدایت، تاریخ و تراژدی" توسط نشر نی در سال 1388 منتشر شده است.
@drsargolzaei
#فمینیسم_شترمرغی
(قسمت دوم)
✍#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
زنانی می توانند مدعی #فمینیست بودن (زن باوری) باشند که بتوانند با بالا بردن دانش اقتصادی و مهارت فنی خود کارآفرین و ثروت آفرین باشند. چگونه ممکن است زنی که گذران اقتصادی او بر پایه "مهریه" و "نفقه" است ادعای فمینیست بودن نماید؟!
فرهنگ "مرد سالاری" در ازدواج مبتنی بر دوگانه تمکین/نفقه تجلی می یابد. معنای "تمیکن" این است که لازم است زن در اغلب امور بطور عام و در رابطه جنسی بطور خاص از شوهرش اطاعت کند و رضایت او را جلب نماید. معنای "نفقه" هم این است که مرد لازم است مخارج اساسی و ضروری زندگی همسرش را تأمین نماید و در واقع بابت آن اطاعت به او مزد بدهد. امروزه در جامعه شترمرغی ما ازدواج مردسالارانه به شکل "مثله شده" در جریان است. این که می گویم مثله شده به این خاطر است که مردان "امروزی" بخش تمکین آن را می پسندند و بخش نفقه را نمی پسندند و زنان "امروزی" بخش نفقه را می پسندند و بخش تمکین را نه! زنی که از شوهرش "نفقه" می گیرد تا اتوموبیلی بخرد و با آن جایی برود که شوهرش رضایت و موافقت ندارد نمونه ای از فمینیسم شترمرغی است، همان طور که مردی که در خانه نشسته تا به علایق هنری اش بپردازد و همسرش را که بار اقتصادی خانه را به دوش دارد بابت یک ساعت دیر رسیدن به خانه بازخواست می کند دچار مردسالاری شترمرغی است.
"آسیب شناسی" را به اختصار بیان کردم و اما راه حل ها:
1- زنان زن باور باید دغدغه فرهنگ و اقتصاد و سیاست داشته باشند. هنوز در مهمانی و نشست ها می بینیم که فقط محور گفتگوهای مردها سیاست و اقتصاد است و زنان تنها راجع به روابط بین فردی شان به گفتگو می نشینند.
اولین گام برای زن باوری جهادی این است که زن ها به اوضاع کلان اقتصادی و سیاسی نظر داشته باشند و خود را "به روز" و تحلیل گر نگه دارند.
2- زنان زن باور باید به "استقلال اقتصادی" برسند. طبعا اقتصاد دو بخش دارد: درآمد و هزینه.
زنان زن باور باید هزینه های خود را پایین بیاورند و درآمد خود را افزایش دهند. پیش از این در مقاله دیگری در همین سایت تحت عنوان "آیا فمینیسم بدون سوسیالیسم ممکن است؟" به این مهم اشاره کرده ام که نظام سرمایه سالار (کاپیتالیسم) هیچگاه زن باور نبوده و نخواهد بود. الگوی سرمایه سالار هزینه کردن زنانی که "یک لباس را در دو مهمانی نمی پوشند" قطعا با اقتصاد فمینیستی جور در نمی آید. علاوه بر کاهش هزینه ها زنان زن باور باید مهارت های خود را افزایش دهند و از مصرف کنندگی صرف به تولید کنندگی ارتقاء یابند.
3- پس از رسیدن به استقلال اقتصادی، زنان زن باور باید به تشکیل تشکل های مستقل اقدام کنند. تشکل هایی که به هیچ کدام از نهاد های مرد سالار چه از نظر ایدئولوژیک، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی وابسته نباشند و بتوانند با "نقد کارشناسانه" و سازماندهی "فعالیت های مدنی" نهاد های مردسالار را به چالش بکشانند.
من به طور قطع زن باوری را گام بزرگی در جهت توسعه متوازن کشورمان در تمام عرصه های سیاسی- فرهنگی و اقتصادی می دانم و از آن سو به نمایش شترمرغی شبه فمینیست هایی که اوج آرمان شان "نفقه بدون تمکین" است به تلخی پوزخند می زنم!
پی نوشت:
کتاب رضا جاوید با عنوان "صادق هدایت، تاریخ و تراژدی" توسط نشر نی در سال 1388 منتشر شده است.
@drsargolzaei
#مقاله
#فمینیسم_شترمرغی
«رضاجاوید» درمقدمه کتاب «صادق هدایت، تاریخ و تراژدی» مینویسد:
«تاریخ ما، سرود آفتابپرستها و شترمرغهای شرقی در بیابانهای بیکران است. زبان در این هستیشناسی به عجزی همواره فزاینده برای تبیین و بازنمایی امور واقعی میرسد. این امر بیش از هرکجا در زبان شاعرانه فرهنگ ما نمود پیدا میکند، زبانی که در دنیای سنت توانست تفسیر را جایگزین تغییر کند. بازی مفاهیم و استعارهها، مجازها و تمثیل، آن چنان شیدایمان میکند که زخمهای تاریخ را از یاد ببریم…»
در این عبارت دو بخش آن، مورد تأکید من در این یادداشت است. یکی الگوی شترمرغی فرهنگی ما و دیگری استفاده نادرست یا سوءاستفاده از واژهها.
آسیبشناسی
فمینیسم در فرهنگ (بیفرهنگی!) جامعه ما سرنوشتی همچون دیگر واژگانی پیدا کرده که «نابجا» مورد استفاده قرار میگیرند: عشق، عرفان، فلسفه، مارکسیسم و توسعه اقتصادی! پایه فکری نهضت فمینیسم باور داشتن به توانمندی و صلاحیت زنان برای مشارکت برابر با مردان در مدیریت اجتماع است.
نهضت فمینیسم در غرب تنها براساس یک مانیفست (شعارگونه) پیش نرفت، بلکه در کنار این مرامنامه، زنان «تلاش کردند» صلاحیت و توانمندی خود را در عرصههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بهثبات رسانند.
طبعا این تلاش کار ساده ای نبود و نخواهد بود چرا که زنان باید در یک «رقابت نابرابر» وارد شوند و بهرغم وجود فرصتهای بیشتر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای مردان، صلاحیت برابر خود را اثبات کنند. شاید اگر نام این تلاش را «جهاد» بگذارم بار روانی آن به آنچه در ذهن دارم نزدیکتر شود.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
#فمینیسم_شترمرغی
«رضاجاوید» درمقدمه کتاب «صادق هدایت، تاریخ و تراژدی» مینویسد:
«تاریخ ما، سرود آفتابپرستها و شترمرغهای شرقی در بیابانهای بیکران است. زبان در این هستیشناسی به عجزی همواره فزاینده برای تبیین و بازنمایی امور واقعی میرسد. این امر بیش از هرکجا در زبان شاعرانه فرهنگ ما نمود پیدا میکند، زبانی که در دنیای سنت توانست تفسیر را جایگزین تغییر کند. بازی مفاهیم و استعارهها، مجازها و تمثیل، آن چنان شیدایمان میکند که زخمهای تاریخ را از یاد ببریم…»
در این عبارت دو بخش آن، مورد تأکید من در این یادداشت است. یکی الگوی شترمرغی فرهنگی ما و دیگری استفاده نادرست یا سوءاستفاده از واژهها.
آسیبشناسی
فمینیسم در فرهنگ (بیفرهنگی!) جامعه ما سرنوشتی همچون دیگر واژگانی پیدا کرده که «نابجا» مورد استفاده قرار میگیرند: عشق، عرفان، فلسفه، مارکسیسم و توسعه اقتصادی! پایه فکری نهضت فمینیسم باور داشتن به توانمندی و صلاحیت زنان برای مشارکت برابر با مردان در مدیریت اجتماع است.
نهضت فمینیسم در غرب تنها براساس یک مانیفست (شعارگونه) پیش نرفت، بلکه در کنار این مرامنامه، زنان «تلاش کردند» صلاحیت و توانمندی خود را در عرصههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بهثبات رسانند.
طبعا این تلاش کار ساده ای نبود و نخواهد بود چرا که زنان باید در یک «رقابت نابرابر» وارد شوند و بهرغم وجود فرصتهای بیشتر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای مردان، صلاحیت برابر خود را اثبات کنند. شاید اگر نام این تلاش را «جهاد» بگذارم بار روانی آن به آنچه در ذهن دارم نزدیکتر شود.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید:
از اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
فمینیسم شترمرغی
فمینیسم شترمرغی - فرهنگ «مردسالاری» در ازدواج مبتنی بر دوگانه «تمکین نفقه» تجلی پیدا میکند. معنای «تمکین» این است که لازم است زن در اغلب امور بهطور عام