#مقاله
#روانشناسی_و_شبه_روانشناسی
ﻫﺮ روز ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ #روانشناسی بیشتر ﻣﻲﺷﻮد. ﻣﺮدم ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ، ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ذﻫﻨﻴﺖ ﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ و اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﺎ، ﭼﻪﻗﺪر در اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ و ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﺎ ﺑﺮﻋﻜﺲ در اﻧﺪوه و ﻧﺎﻛﺎﻣﻲ ﻣﺎ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ درﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ در ﻣﻮرد ﺧﻮد ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ «اﻓﻜﺎر نابه جا» و «ﺑﺎورﻫﺎي ﻣﺰاﺣﻢ» را در ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻛﻨﻨﺪ و آن ﻫﺎ را رﻓﻊ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. اﻣﺮوزه ﺗﻴﺮاژ ﻛﺘﺎبﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﺗﻌﺪاد ﻣﺠﻼت روانﺷﻨﺎﺳﻲ، زﻣﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع روانﺷﻨﺎﺳﻲ و ﺗﻌﺪاد اﻓﺮادي ﻛﻪ در ﻛﻼسﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﺎ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﺸﺎوره ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، اﺻﻼً ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ده ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ و اﻳﻦ روﻧﺪ اﻓﺰاﻳﺶ ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ، روز ﺑﻪ روز بیشتر ﻣﻲﺷﻮد. اﻛﻨﻮن ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺻﻨﺎﻳﻊ و ﻣﺪﻳﺮان ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺘﻈﺎر اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﻬﺮه وري را از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
اﻣﺎ اﮔﺮ ﻫﻤﻪي اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺑﻪﺟﺎي ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ «روانﺷﻨﺎﺳﻲ»، ﺑﻪ #شبه_روانشناسی ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺮه اي از ﻣﺮاﺟﻌﻪي ﺧﻮد ﻧﻤﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮد را اﺳﻴﺮ ﺧﻴﺎلﺑﺎﻓﻲﻫﺎ و ذﻫﻨﻴﺖﻫﺎي دﻳﮕﺮان ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ «ﺷﺒﻪروانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺮفﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪﻇﺎﻫﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﮔﻔﺘﺎر و رﻓﺘﺎرﻫﺎي روان شناﺳﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺮﺧﻼف روان ﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻫﻴﭻ رﻳﺸﻪي ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺪارد! روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻳﻚ ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ ﻋﻠﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻢ ﭼﻮن ﺷﻴﻤﻲ، زﻳﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ، زﻣﻴﻦ ﺷﻨﺎﺳﻲ و... ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪي ﺗﺠﺮﺑﻪ و آزﻣﺎﻳﺶ ﻗﺮار دارد.
اﮔﺮ از ﻳﻚ روانﺷﻨﺎس ﺳﺆاﻟﻲ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ، درﺻﻮرﺗﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺧﻮاﻫﺪ داد ﻛﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﺷﻤﺎ ﻗﺒﻼً در ﻳﻚ ﭘﺮوژه ي ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ، ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و آزﻣﺎﻳﺶ و ﺗﺠﺮﺑﻪ، ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺳﺦ داده ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل اﮔﺮ از روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ: «آﻳﺎ ﻣﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ ﻓﺮزﻧﺪم را در 3 ﺳﺎﻟﮕﻲ ﺑﻪ ﻣﻬﺪﻛﻮدك ﺑﺴﭙﺎرم ﻳﺎ ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺗﺎ زﻣﺎن ﭘﻴﺶ دﺑﺴﺘﺎﻧﻲ، ﻓﺮزﻧﺪم ﭘﻴﺶ ﺧﻮدم ﺑﺎﺷﺪ؟» روانﺷﻨﺎس ﭘﺎﺳﺦ ﺧﻮاﻫﺪ داد: «ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﻛﻮدﻛﺎن 3 ﺳﺎﻟﻪاي ﻛﻪ...» ﻧﻜﺘﻪي ﻣﻬﻢ ﻣﺎﺟﺮا ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺳﺦ روانﺷﻨﺎس، ﺑﺮﻣﺒﻨﺎي ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ دﻗﻴﻘﺎً راﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﺳﺆال ﺷﻤﺎ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. اﮔﺮ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ اﻧﺠﺎم ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﺮﺳﻴﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺎﺳﺦ روانﺷﻨﺎس اﻳﻦ اﺳﺖ؛ «نمی دانم!». اﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮآﻳﻨﺪي را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﺮدﻳﺪ، ﺷﻤﺎ ﺑﺎ «ﻋﻠﻢ روان ﺷﻨﺎﺳﻲ» ﺳﺮوﻛﺎر دارﻳﺪ اﻣﺎ اﮔﺮ در ﭘﺎﺳﺦ ﺳﺆال ﺷﻤﺎ، ﺟﻮاب اﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ: «ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ...» «ﻳﺎ در ﻣﻮرد ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮدم...» ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪاﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎس» ﺳﺮوﻛﺎر دارﻳﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎس ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻧﻤﻲﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ از «ﻧﻈﺮات ﺷﺨﺼﻲ» او آﮔﺎه ﺷﻮﻳﺪ ﻳﺎ «ﺗﺠﺮﺑﻪي ﺷﺨﺼﻲ و ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ» او را ﺑﺪاﻧﻴﺪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎس ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﺪاﻧﻴﺪ «ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ» در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ.
ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺎزار «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﺑﺴﻴﺎر داغ اﺳﺖ. اﻓﺮاد زﻳﺎدي ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺷﺨﺼﻲ ﺧﻮد را در ﻟﻔﺎﻓﻪي اﺻﻄﻼﺣﺎت روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻲﭘﻴﭽﻨﺪ و ﺑﻪ ﻣﺮدم ﻣﻲﻓﺮوﺷﻨﺪ. ﻫﻴﭻ اﺷﻜﺎﻟﻲ ﻧﺪارد ﻛﻪ اﻳﻦ اﻓﺮاد ﻫﻢ اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮ ﻛﻨﻨﺪ اﻣﺎ اﺷﻜﺎل ﻛﺎر اﻳﻦﺟﺎﺳﺖ ﻛﻪ آﻧﺎن ﻛﺎﻻي ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻧﺎم «روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻣﻲﻓﺮوﺷﻨﺪ و در اﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮا، روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲﺷﻮد!
ﻣﺎﺟﺮا اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ دراﺳﺎس، اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ، ﭼﻪ زﺷﺖ، ﭼﻪ زﻳﺒﺎ، ﭼﻪ ﻣﻔﻴﺪ و ﭼﻪ ﻣﻀﺮ، رﺑﻄﻲ ﺑﻪ «داﻧﺶ ﺗﺠﺮﺑﻲ روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻧﺪارﻧﺪ و ﺟﺪاﻛﺮدن آنﭼﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ اﺳﺖ، از آنﭼﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻳﻜﻲ از وﻇﺎﻳﻒ ﺧﻄﻴﺮ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﺗﺤﺼﻴﻞﻛﺮده و ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺑﻪ اﺧﻼق ﻋﻠﻤﻲ است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#روانشناسی_و_شبه_روانشناسی
ﻫﺮ روز ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ #روانشناسی بیشتر ﻣﻲﺷﻮد. ﻣﺮدم ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ، ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ذﻫﻨﻴﺖ ﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ و اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﺎ، ﭼﻪﻗﺪر در اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ و ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﺎ ﺑﺮﻋﻜﺲ در اﻧﺪوه و ﻧﺎﻛﺎﻣﻲ ﻣﺎ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ درﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ در ﻣﻮرد ﺧﻮد ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ «اﻓﻜﺎر نابه جا» و «ﺑﺎورﻫﺎي ﻣﺰاﺣﻢ» را در ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻛﻨﻨﺪ و آن ﻫﺎ را رﻓﻊ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. اﻣﺮوزه ﺗﻴﺮاژ ﻛﺘﺎبﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﺗﻌﺪاد ﻣﺠﻼت روانﺷﻨﺎﺳﻲ، زﻣﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع روانﺷﻨﺎﺳﻲ و ﺗﻌﺪاد اﻓﺮادي ﻛﻪ در ﻛﻼسﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﺎ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﺸﺎوره ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، اﺻﻼً ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ده ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ و اﻳﻦ روﻧﺪ اﻓﺰاﻳﺶ ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ، روز ﺑﻪ روز بیشتر ﻣﻲﺷﻮد. اﻛﻨﻮن ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺻﻨﺎﻳﻊ و ﻣﺪﻳﺮان ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺘﻈﺎر اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﻬﺮه وري را از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
اﻣﺎ اﮔﺮ ﻫﻤﻪي اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺑﻪﺟﺎي ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ «روانﺷﻨﺎﺳﻲ»، ﺑﻪ #شبه_روانشناسی ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺮه اي از ﻣﺮاﺟﻌﻪي ﺧﻮد ﻧﻤﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮد را اﺳﻴﺮ ﺧﻴﺎلﺑﺎﻓﻲﻫﺎ و ذﻫﻨﻴﺖﻫﺎي دﻳﮕﺮان ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ «ﺷﺒﻪروانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺮفﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪﻇﺎﻫﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﮔﻔﺘﺎر و رﻓﺘﺎرﻫﺎي روان شناﺳﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺮﺧﻼف روان ﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻫﻴﭻ رﻳﺸﻪي ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺪارد! روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻳﻚ ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ ﻋﻠﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻢ ﭼﻮن ﺷﻴﻤﻲ، زﻳﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ، زﻣﻴﻦ ﺷﻨﺎﺳﻲ و... ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪي ﺗﺠﺮﺑﻪ و آزﻣﺎﻳﺶ ﻗﺮار دارد.
اﮔﺮ از ﻳﻚ روانﺷﻨﺎس ﺳﺆاﻟﻲ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ، درﺻﻮرﺗﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺧﻮاﻫﺪ داد ﻛﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﺷﻤﺎ ﻗﺒﻼً در ﻳﻚ ﭘﺮوژه ي ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ، ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و آزﻣﺎﻳﺶ و ﺗﺠﺮﺑﻪ، ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺳﺦ داده ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل اﮔﺮ از روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ: «آﻳﺎ ﻣﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ ﻓﺮزﻧﺪم را در 3 ﺳﺎﻟﮕﻲ ﺑﻪ ﻣﻬﺪﻛﻮدك ﺑﺴﭙﺎرم ﻳﺎ ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺗﺎ زﻣﺎن ﭘﻴﺶ دﺑﺴﺘﺎﻧﻲ، ﻓﺮزﻧﺪم ﭘﻴﺶ ﺧﻮدم ﺑﺎﺷﺪ؟» روانﺷﻨﺎس ﭘﺎﺳﺦ ﺧﻮاﻫﺪ داد: «ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﻛﻮدﻛﺎن 3 ﺳﺎﻟﻪاي ﻛﻪ...» ﻧﻜﺘﻪي ﻣﻬﻢ ﻣﺎﺟﺮا ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺳﺦ روانﺷﻨﺎس، ﺑﺮﻣﺒﻨﺎي ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ دﻗﻴﻘﺎً راﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﺳﺆال ﺷﻤﺎ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. اﮔﺮ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ اﻧﺠﺎم ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﺮﺳﻴﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺎﺳﺦ روانﺷﻨﺎس اﻳﻦ اﺳﺖ؛ «نمی دانم!». اﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮآﻳﻨﺪي را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﺮدﻳﺪ، ﺷﻤﺎ ﺑﺎ «ﻋﻠﻢ روان ﺷﻨﺎﺳﻲ» ﺳﺮوﻛﺎر دارﻳﺪ اﻣﺎ اﮔﺮ در ﭘﺎﺳﺦ ﺳﺆال ﺷﻤﺎ، ﺟﻮاب اﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ: «ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ...» «ﻳﺎ در ﻣﻮرد ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮدم...» ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪاﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎس» ﺳﺮوﻛﺎر دارﻳﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎس ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻧﻤﻲﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ از «ﻧﻈﺮات ﺷﺨﺼﻲ» او آﮔﺎه ﺷﻮﻳﺪ ﻳﺎ «ﺗﺠﺮﺑﻪي ﺷﺨﺼﻲ و ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ» او را ﺑﺪاﻧﻴﺪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎس ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﺪاﻧﻴﺪ «ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ» در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ.
ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺎزار «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﺑﺴﻴﺎر داغ اﺳﺖ. اﻓﺮاد زﻳﺎدي ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺷﺨﺼﻲ ﺧﻮد را در ﻟﻔﺎﻓﻪي اﺻﻄﻼﺣﺎت روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻲﭘﻴﭽﻨﺪ و ﺑﻪ ﻣﺮدم ﻣﻲﻓﺮوﺷﻨﺪ. ﻫﻴﭻ اﺷﻜﺎﻟﻲ ﻧﺪارد ﻛﻪ اﻳﻦ اﻓﺮاد ﻫﻢ اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮ ﻛﻨﻨﺪ اﻣﺎ اﺷﻜﺎل ﻛﺎر اﻳﻦﺟﺎﺳﺖ ﻛﻪ آﻧﺎن ﻛﺎﻻي ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻧﺎم «روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻣﻲﻓﺮوﺷﻨﺪ و در اﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮا، روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲﺷﻮد!
ﻣﺎﺟﺮا اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ دراﺳﺎس، اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ، ﭼﻪ زﺷﺖ، ﭼﻪ زﻳﺒﺎ، ﭼﻪ ﻣﻔﻴﺪ و ﭼﻪ ﻣﻀﺮ، رﺑﻄﻲ ﺑﻪ «داﻧﺶ ﺗﺠﺮﺑﻲ روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻧﺪارﻧﺪ و ﺟﺪاﻛﺮدن آنﭼﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ اﺳﺖ، از آنﭼﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻳﻜﻲ از وﻇﺎﻳﻒ ﺧﻄﻴﺮ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﺗﺤﺼﻴﻞﻛﺮده و ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺑﻪ اﺧﻼق ﻋﻠﻤﻲ است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش:
سلام استاد گرانقدر. با تشکر از مطالب خوبتون
در مقاله #روانشناسی_و_شبه_روانشناسی به برخی معضلات شبهه روانشناسی پرداختید.
لیکن استقبال از #روانشناسی خود مشکلات متعددی برای برای مخاطبان به وجود آورده. بعنوان مثال خانمی را می شناسم که پس از مشاهده برنامه های تخصصی درخصوص روانشناسی، به دنبال انواع نشانه های بیماری یا عدم تعادل روانی در اطرافیان و خود می گردد. چه راهکاری را برای اجتناب از مشکلاتی از این دست پیشنهاد می نمایید؟
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
بحث تمایز روان شناسی از شبهِ روان شناسی از این حیث مهم است که علاقمندان و مخاطبان روان شناسی هر گزاره ای را که راجع به ذهن و کارکردهای ذهنی انسان است با روان شناسی اشتباه نگیرند ولی این بحث به معنای این نیست که به روان شناسی علمی ردای تقدّس بپوشانیم و ادّعا کنیم که روان شناسی علمی برآورندهٔ تمام نیازهای انسانی است و یا ادعا کنیم که نمی توان یافته های آن را مورد سوء استفاده قرار داد! علم باید در کنار فلسفه و هنر قرار گیرد تا دچار آماس نشود و مورد سوء استفاده قرار نگیرد. مگر با یافته های دانش زیست شناسی و پزشکی سلاح بیولوژیک نمی سازند؟! مگر با یافته های علم روان شناسی «شکنجهٔ سفید» و «شستشوی مغزی» طرّاحی نمی کنند؟! اگر فلسفهٔ علم و فلسفهٔ اخلاق را از دانشگاه ها حذف کنیم ممکن است دانشمندان تبدیل به مشاوران و مباشران نهادهای نامشروع قدرت شوند.
سبز باشید
@drsargolzaei
*پرسش:
سلام استاد گرانقدر. با تشکر از مطالب خوبتون
در مقاله #روانشناسی_و_شبه_روانشناسی به برخی معضلات شبهه روانشناسی پرداختید.
لیکن استقبال از #روانشناسی خود مشکلات متعددی برای برای مخاطبان به وجود آورده. بعنوان مثال خانمی را می شناسم که پس از مشاهده برنامه های تخصصی درخصوص روانشناسی، به دنبال انواع نشانه های بیماری یا عدم تعادل روانی در اطرافیان و خود می گردد. چه راهکاری را برای اجتناب از مشکلاتی از این دست پیشنهاد می نمایید؟
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
بحث تمایز روان شناسی از شبهِ روان شناسی از این حیث مهم است که علاقمندان و مخاطبان روان شناسی هر گزاره ای را که راجع به ذهن و کارکردهای ذهنی انسان است با روان شناسی اشتباه نگیرند ولی این بحث به معنای این نیست که به روان شناسی علمی ردای تقدّس بپوشانیم و ادّعا کنیم که روان شناسی علمی برآورندهٔ تمام نیازهای انسانی است و یا ادعا کنیم که نمی توان یافته های آن را مورد سوء استفاده قرار داد! علم باید در کنار فلسفه و هنر قرار گیرد تا دچار آماس نشود و مورد سوء استفاده قرار نگیرد. مگر با یافته های دانش زیست شناسی و پزشکی سلاح بیولوژیک نمی سازند؟! مگر با یافته های علم روان شناسی «شکنجهٔ سفید» و «شستشوی مغزی» طرّاحی نمی کنند؟! اگر فلسفهٔ علم و فلسفهٔ اخلاق را از دانشگاه ها حذف کنیم ممکن است دانشمندان تبدیل به مشاوران و مباشران نهادهای نامشروع قدرت شوند.
سبز باشید
@drsargolzaei
#مقاله
#روانشناسی_و_شبه_روانشناسی
ﻫﺮ روز ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ #روانشناسی بیشتر ﻣﻲﺷﻮد. ﻣﺮدم ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ، ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ذﻫﻨﻴﺖ ﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ و اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﺎ، ﭼﻪﻗﺪر در اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ و ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﺎ ﺑﺮﻋﻜﺲ در اﻧﺪوه و ﻧﺎﻛﺎﻣﻲ ﻣﺎ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ درﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ در ﻣﻮرد ﺧﻮد ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ «اﻓﻜﺎر نابه جا» و «ﺑﺎورﻫﺎي ﻣﺰاﺣﻢ» را در ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻛﻨﻨﺪ و آن ﻫﺎ را رﻓﻊ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. اﻣﺮوزه ﺗﻴﺮاژ ﻛﺘﺎبﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﺗﻌﺪاد ﻣﺠﻼت روانﺷﻨﺎﺳﻲ، زﻣﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع روانﺷﻨﺎﺳﻲ و ﺗﻌﺪاد اﻓﺮادي ﻛﻪ در ﻛﻼسﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﺎ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﺸﺎوره ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، اﺻﻼً ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ده ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ و اﻳﻦ روﻧﺪ اﻓﺰاﻳﺶ ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ، روز ﺑﻪ روز بیشتر ﻣﻲﺷﻮد. اﻛﻨﻮن ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺻﻨﺎﻳﻊ و ﻣﺪﻳﺮان ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺘﻈﺎر اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﻬﺮه وري را از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
اﻣﺎ اﮔﺮ ﻫﻤﻪي اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺑﻪﺟﺎي ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ «روانﺷﻨﺎﺳﻲ»، ﺑﻪ #شبه_روانشناسی ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺮه اي از ﻣﺮاﺟﻌﻪي ﺧﻮد ﻧﻤﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮد را اﺳﻴﺮ ﺧﻴﺎلﺑﺎﻓﻲﻫﺎ و ذﻫﻨﻴﺖﻫﺎي دﻳﮕﺮان ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ «ﺷﺒﻪروانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺮفﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪﻇﺎﻫﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﮔﻔﺘﺎر و رﻓﺘﺎرﻫﺎي روان شناﺳﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺮﺧﻼف روان ﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻫﻴﭻ رﻳﺸﻪي ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺪارد! روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻳﻚ ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ ﻋﻠﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻢ ﭼﻮن ﺷﻴﻤﻲ، زﻳﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ، زﻣﻴﻦ ﺷﻨﺎﺳﻲ و... ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪي ﺗﺠﺮﺑﻪ و آزﻣﺎﻳﺶ ﻗﺮار دارد.
اﮔﺮ از ﻳﻚ روانﺷﻨﺎس ﺳﺆاﻟﻲ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ، درﺻﻮرﺗﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺧﻮاﻫﺪ داد ﻛﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﺷﻤﺎ ﻗﺒﻼً در ﻳﻚ ﭘﺮوژه ي ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ، ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و آزﻣﺎﻳﺶ و ﺗﺠﺮﺑﻪ، ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺳﺦ داده ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل اﮔﺮ از روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ: «آﻳﺎ ﻣﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ ﻓﺮزﻧﺪم را در 3 ﺳﺎﻟﮕﻲ ﺑﻪ ﻣﻬﺪﻛﻮدك ﺑﺴﭙﺎرم ﻳﺎ ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺗﺎ زﻣﺎن ﭘﻴﺶ دﺑﺴﺘﺎﻧﻲ، ﻓﺮزﻧﺪم ﭘﻴﺶ ﺧﻮدم ﺑﺎﺷﺪ؟» روانﺷﻨﺎس ﭘﺎﺳﺦ ﺧﻮاﻫﺪ داد: «ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﻛﻮدﻛﺎن 3 ﺳﺎﻟﻪاي ﻛﻪ...» ﻧﻜﺘﻪي ﻣﻬﻢ ﻣﺎﺟﺮا ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺳﺦ روانﺷﻨﺎس، ﺑﺮﻣﺒﻨﺎي ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ دﻗﻴﻘﺎً راﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﺳﺆال ﺷﻤﺎ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. اﮔﺮ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ اﻧﺠﺎم ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﺮﺳﻴﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺎﺳﺦ روانﺷﻨﺎس اﻳﻦ اﺳﺖ؛ «نمی دانم!». اﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮآﻳﻨﺪي را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﺮدﻳﺪ، ﺷﻤﺎ ﺑﺎ «ﻋﻠﻢ روان ﺷﻨﺎﺳﻲ» ﺳﺮوﻛﺎر دارﻳﺪ اﻣﺎ اﮔﺮ در ﭘﺎﺳﺦ ﺳﺆال ﺷﻤﺎ، ﺟﻮاب اﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ: «ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ...» «ﻳﺎ در ﻣﻮرد ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮدم...» ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪاﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎس» ﺳﺮوﻛﺎر دارﻳﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎس ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻧﻤﻲﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ از «ﻧﻈﺮات ﺷﺨﺼﻲ» او آﮔﺎه ﺷﻮﻳﺪ ﻳﺎ «ﺗﺠﺮﺑﻪي ﺷﺨﺼﻲ و ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ» او را ﺑﺪاﻧﻴﺪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎس ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﺪاﻧﻴﺪ «ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ» در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ.
ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺎزار «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﺑﺴﻴﺎر داغ اﺳﺖ. اﻓﺮاد زﻳﺎدي ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺷﺨﺼﻲ ﺧﻮد را در ﻟﻔﺎﻓﻪي اﺻﻄﻼﺣﺎت روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻲﭘﻴﭽﻨﺪ و ﺑﻪ ﻣﺮدم ﻣﻲﻓﺮوﺷﻨﺪ. ﻫﻴﭻ اﺷﻜﺎﻟﻲ ﻧﺪارد ﻛﻪ اﻳﻦ اﻓﺮاد ﻫﻢ اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮ ﻛﻨﻨﺪ اﻣﺎ اﺷﻜﺎل ﻛﺎر اﻳﻦﺟﺎﺳﺖ ﻛﻪ آﻧﺎن ﻛﺎﻻي ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻧﺎم «روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻣﻲﻓﺮوﺷﻨﺪ و در اﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮا، روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲﺷﻮد!
ﻣﺎﺟﺮا اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ دراﺳﺎس، اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ، ﭼﻪ زﺷﺖ، ﭼﻪ زﻳﺒﺎ، ﭼﻪ ﻣﻔﻴﺪ و ﭼﻪ ﻣﻀﺮ، رﺑﻄﻲ ﺑﻪ «داﻧﺶ ﺗﺠﺮﺑﻲ روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻧﺪارﻧﺪ و ﺟﺪاﻛﺮدن آنﭼﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ اﺳﺖ، از آنﭼﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻳﻜﻲ از وﻇﺎﻳﻒ ﺧﻄﻴﺮ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﺗﺤﺼﻴﻞﻛﺮده و ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺑﻪ اﺧﻼق ﻋﻠﻤﻲ است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#روانشناسی_و_شبه_روانشناسی
ﻫﺮ روز ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ #روانشناسی بیشتر ﻣﻲﺷﻮد. ﻣﺮدم ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ، ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ذﻫﻨﻴﺖ ﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ و اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﺎ، ﭼﻪﻗﺪر در اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ و ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﺎ ﺑﺮﻋﻜﺲ در اﻧﺪوه و ﻧﺎﻛﺎﻣﻲ ﻣﺎ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ درﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺶﺗﺮ در ﻣﻮرد ﺧﻮد ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ «اﻓﻜﺎر نابه جا» و «ﺑﺎورﻫﺎي ﻣﺰاﺣﻢ» را در ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻛﻨﻨﺪ و آن ﻫﺎ را رﻓﻊ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. اﻣﺮوزه ﺗﻴﺮاژ ﻛﺘﺎبﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﺗﻌﺪاد ﻣﺠﻼت روانﺷﻨﺎﺳﻲ، زﻣﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع روانﺷﻨﺎﺳﻲ و ﺗﻌﺪاد اﻓﺮادي ﻛﻪ در ﻛﻼسﻫﺎي روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﺎ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﺸﺎوره ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، اﺻﻼً ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ده ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ و اﻳﻦ روﻧﺪ اﻓﺰاﻳﺶ ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ، روز ﺑﻪ روز بیشتر ﻣﻲﺷﻮد. اﻛﻨﻮن ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺻﻨﺎﻳﻊ و ﻣﺪﻳﺮان ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺘﻈﺎر اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﻬﺮه وري را از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
اﻣﺎ اﮔﺮ ﻫﻤﻪي اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺑﻪﺟﺎي ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ «روانﺷﻨﺎﺳﻲ»، ﺑﻪ #شبه_روانشناسی ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺮه اي از ﻣﺮاﺟﻌﻪي ﺧﻮد ﻧﻤﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮد را اﺳﻴﺮ ﺧﻴﺎلﺑﺎﻓﻲﻫﺎ و ذﻫﻨﻴﺖﻫﺎي دﻳﮕﺮان ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ «ﺷﺒﻪروانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺮفﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪﻇﺎﻫﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﮔﻔﺘﺎر و رﻓﺘﺎرﻫﺎي روان شناﺳﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺮﺧﻼف روان ﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻫﻴﭻ رﻳﺸﻪي ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺪارد! روانﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻳﻚ ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ ﻋﻠﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻢ ﭼﻮن ﺷﻴﻤﻲ، زﻳﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ، زﻣﻴﻦ ﺷﻨﺎﺳﻲ و... ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪي ﺗﺠﺮﺑﻪ و آزﻣﺎﻳﺶ ﻗﺮار دارد.
اﮔﺮ از ﻳﻚ روانﺷﻨﺎس ﺳﺆاﻟﻲ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ، درﺻﻮرﺗﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﺧﻮاﻫﺪ داد ﻛﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﺷﻤﺎ ﻗﺒﻼً در ﻳﻚ ﭘﺮوژه ي ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ، ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و آزﻣﺎﻳﺶ و ﺗﺠﺮﺑﻪ، ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﺷﻤﺎ ﭘﺎﺳﺦ داده ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل اﮔﺮ از روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ: «آﻳﺎ ﻣﻨﺎﺳﺐ اﺳﺖ ﻓﺮزﻧﺪم را در 3 ﺳﺎﻟﮕﻲ ﺑﻪ ﻣﻬﺪﻛﻮدك ﺑﺴﭙﺎرم ﻳﺎ ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺗﺎ زﻣﺎن ﭘﻴﺶ دﺑﺴﺘﺎﻧﻲ، ﻓﺮزﻧﺪم ﭘﻴﺶ ﺧﻮدم ﺑﺎﺷﺪ؟» روانﺷﻨﺎس ﭘﺎﺳﺦ ﺧﻮاﻫﺪ داد: «ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﻛﻮدﻛﺎن 3 ﺳﺎﻟﻪاي ﻛﻪ...» ﻧﻜﺘﻪي ﻣﻬﻢ ﻣﺎﺟﺮا ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺳﺦ روانﺷﻨﺎس، ﺑﺮﻣﺒﻨﺎي ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ دﻗﻴﻘﺎً راﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﺳﺆال ﺷﻤﺎ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. اﮔﺮ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ اﻧﺠﺎم ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﺮﺳﻴﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺎﺳﺦ روانﺷﻨﺎس اﻳﻦ اﺳﺖ؛ «نمی دانم!». اﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮآﻳﻨﺪي را ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻛﺮدﻳﺪ، ﺷﻤﺎ ﺑﺎ «ﻋﻠﻢ روان ﺷﻨﺎﺳﻲ» ﺳﺮوﻛﺎر دارﻳﺪ اﻣﺎ اﮔﺮ در ﭘﺎﺳﺦ ﺳﺆال ﺷﻤﺎ، ﺟﻮاب اﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ: «ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ...» «ﻳﺎ در ﻣﻮرد ﻓﺮزﻧﺪ ﺧﻮدم...» ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪاﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎس» ﺳﺮوﻛﺎر دارﻳﺪ. ﺷﻤﺎ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎس ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻧﻤﻲﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ از «ﻧﻈﺮات ﺷﺨﺼﻲ» او آﮔﺎه ﺷﻮﻳﺪ ﻳﺎ «ﺗﺠﺮﺑﻪي ﺷﺨﺼﻲ و ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ» او را ﺑﺪاﻧﻴﺪ، ﺷﻤﺎ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎس ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻣﻲﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺑﺪاﻧﻴﺪ «ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﻋﻠﻤﻲ» در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ.
ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺎزار «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﺑﺴﻴﺎر داغ اﺳﺖ. اﻓﺮاد زﻳﺎدي ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺷﺨﺼﻲ ﺧﻮد را در ﻟﻔﺎﻓﻪي اﺻﻄﻼﺣﺎت روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻲﭘﻴﭽﻨﺪ و ﺑﻪ ﻣﺮدم ﻣﻲﻓﺮوﺷﻨﺪ. ﻫﻴﭻ اﺷﻜﺎﻟﻲ ﻧﺪارد ﻛﻪ اﻳﻦ اﻓﺮاد ﻫﻢ اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮ ﻛﻨﻨﺪ اﻣﺎ اﺷﻜﺎل ﻛﺎر اﻳﻦﺟﺎﺳﺖ ﻛﻪ آﻧﺎن ﻛﺎﻻي ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻧﺎم «روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻣﻲﻓﺮوﺷﻨﺪ و در اﻳﻦ ﻣﺎﺟﺮا، روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲﺷﻮد!
ﻣﺎﺟﺮا اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ دراﺳﺎس، اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ، ﭼﻪ زﺷﺖ، ﭼﻪ زﻳﺒﺎ، ﭼﻪ ﻣﻔﻴﺪ و ﭼﻪ ﻣﻀﺮ، رﺑﻄﻲ ﺑﻪ «داﻧﺶ ﺗﺠﺮﺑﻲ روانﺷﻨﺎﺳﻲ» ﻧﺪارﻧﺪ و ﺟﺪاﻛﺮدن آنﭼﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ اﺳﺖ، از آنﭼﻪ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻳﻜﻲ از وﻇﺎﻳﻒ ﺧﻄﻴﺮ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﺗﺤﺼﻴﻞﻛﺮده و ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺑﻪ اﺧﻼق ﻋﻠﻤﻲ است.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
مقاله
#مقاله
#روانشناسی_و_شبه_روانشناسی
هر روز ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ روانﺷﻨﺎسی، ﺑﻴشتر میﺷﻮد. ﻣﺮدم ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ، ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺷﺪهاﻧﺪ ﻛﻪ ذﻫﻨﻴﺖﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ و اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﺎ، ﭼﻪﻗﺪر در اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺷﺤﺎلی و خوشبختی ﻳﺎ ﺑﺮﻋﻜﺲ در اﻧﺪوه و ﻧﺎﻛﺎمی ﻣﺎ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ درﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪ ﺷﺪهاﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴشتر در ﻣﻮرد ﺧﻮد ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ «اﻓﻜﺎر نابهجا» و«ﺑﺎورﻫﺎی ﻣﺰاﺣﻢ» را در ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﻨﺎﺳﺎیی و آنﻫﺎ را رﻓﻊ کنند.
اﻣﺮوزه ﺗﻴﺮاژ ﻛﺘﺎبﻫﺎی روانﺷﻨﺎسی، ﺗﻌﺪاد ﻣﺠﻼت روانﺷﻨﺎسی، زﻣﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع روانﺷﻨﺎسی و ﺗﻌﺪاد اﻓﺮادی ﻛﻪ در ﻛﻼسﻫﺎی روانﺷﻨﺎسی ﺷﺮﻛﺖ میﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﺎ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﺸﺎوره میﻛﻨﻨﺪ، اﺻﻼً ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ده ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ و اﻳﻦ روﻧﺪ اﻓﺰاﻳﺶ ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎسی، روز ﺑﻪ روز ﺑﻴﺶﺗﺮ میﺷﻮد. اﻛﻨﻮن ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺻﻨﺎﻳﻊ و ﻣﺪﻳﺮان ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪهاﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎسی، ﻧمیﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺘﻈﺎر اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﻬﺮهوری را از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
اﻣﺎ اﮔﺮ ﻫﻤﻪی اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺑﻪﺟﺎی ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ «روانﺷﻨﺎسی»، ﺑﻪ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎسی» ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺮهای از ﻣﺮاﺟﻌﻪی ﺧﻮد نمیﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮد را اﺳﻴﺮ ﺧﻴﺎلﺑﺎفیﻫﺎ و ذﻫﻨﻴﺖﻫﺎی دﻳﮕﺮان میﻛﻨﻨﺪ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎسی» یعنی ﺣﺮفﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﻪﻇﺎﻫﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﮔﻔﺘﺎر و رﻓﺘﺎرﻫﺎی روانﺷﻨﺎﺳﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺮﺧﻼف روانﺷﻨﺎسی، ﻫﻴﭻ رﻳﺸﻪی علمیای ﻧﺪارد! روانﺷﻨﺎسی، یک ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮبی ﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ علمی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫمچون شیمی، زﻳﺴﺖﺷﻨﺎسی، زﻣﻴﻦﺷﻨﺎسی و… ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪی ﺗﺠﺮﺑﻪ و آزﻣﺎﻳﺶ ﻗﺮار دارد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید: (لطفا برای ورود به وبسایت از فیلترشکن استفاده کنید.)
از اینجا بخوانید
#مقاله
#روانشناسی_و_شبه_روانشناسی
هر روز ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ روانﺷﻨﺎسی، ﺑﻴشتر میﺷﻮد. ﻣﺮدم ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ، ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺷﺪهاﻧﺪ ﻛﻪ ذﻫﻨﻴﺖﻫﺎ، ﺑﺎورﻫﺎ و اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﺎ، ﭼﻪﻗﺪر در اﺣﺴﺎس ﺧﻮﺷﺤﺎلی و خوشبختی ﻳﺎ ﺑﺮﻋﻜﺲ در اﻧﺪوه و ﻧﺎﻛﺎمی ﻣﺎ ﻣﺆﺛﺮﻧﺪ درﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪ ﺷﺪهاﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻴشتر در ﻣﻮرد ﺧﻮد ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ «اﻓﻜﺎر نابهجا» و«ﺑﺎورﻫﺎی ﻣﺰاﺣﻢ» را در ﺧﻮدﺷﺎن ﺷﻨﺎﺳﺎیی و آنﻫﺎ را رﻓﻊ کنند.
اﻣﺮوزه ﺗﻴﺮاژ ﻛﺘﺎبﻫﺎی روانﺷﻨﺎسی، ﺗﻌﺪاد ﻣﺠﻼت روانﺷﻨﺎسی، زﻣﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع روانﺷﻨﺎسی و ﺗﻌﺪاد اﻓﺮادی ﻛﻪ در ﻛﻼسﻫﺎی روانﺷﻨﺎسی ﺷﺮﻛﺖ میﻛﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﺎ روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﻣﺸﺎوره میﻛﻨﻨﺪ، اﺻﻼً ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ده ﺳﺎل ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺴﺖ و اﻳﻦ روﻧﺪ اﻓﺰاﻳﺶ ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎسی، روز ﺑﻪ روز ﺑﻴﺶﺗﺮ میﺷﻮد. اﻛﻨﻮن ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺻﻨﺎﻳﻊ و ﻣﺪﻳﺮان ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪهاﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺪون ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ روانﺷﻨﺎسی، ﻧمیﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺘﻈﺎر اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﻬﺮهوری را از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
اﻣﺎ اﮔﺮ ﻫﻤﻪی اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺑﻪﺟﺎی ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ «روانﺷﻨﺎسی»، ﺑﻪ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎسی» ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺮهای از ﻣﺮاﺟﻌﻪی ﺧﻮد نمیﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﻮد را اﺳﻴﺮ ﺧﻴﺎلﺑﺎفیﻫﺎ و ذﻫﻨﻴﺖﻫﺎی دﻳﮕﺮان میﻛﻨﻨﺪ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎسی» یعنی ﺣﺮفﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎیی ﻛﻪ ﺑﻪﻇﺎﻫﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﮔﻔﺘﺎر و رﻓﺘﺎرﻫﺎی روانﺷﻨﺎﺳﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺮﺧﻼف روانﺷﻨﺎسی، ﻫﻴﭻ رﻳﺸﻪی علمیای ﻧﺪارد! روانﺷﻨﺎسی، یک ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮبی ﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻲ علمی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫمچون شیمی، زﻳﺴﺖﺷﻨﺎسی، زﻣﻴﻦﺷﻨﺎسی و… ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪی ﺗﺠﺮﺑﻪ و آزﻣﺎﻳﺶ ﻗﺮار دارد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وبسایت دکتر سرگلزایی مراجعه بفرمایید: (لطفا برای ورود به وبسایت از فیلترشکن استفاده کنید.)
از اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
روانشناسی و شبه روانشناسی
روانشناسی و شبه روانشناسی - اﮔﺮ ﻫﻤﻪی اﻳﻦ ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪان ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﺑﻪﺟﺎی ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ «روانﺷﻨﺎسی»، ﺑﻪ «ﺷﺒﻪ روانﺷﻨﺎسی» ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺑﻬﺮهای از ﻣﺮاﺟﻌﻪی ﺧﻮد