دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.1K subscribers
1.73K photos
96 videos
149 files
3.22K links
Download Telegram
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام دکتر سرگلزایی عزیز 

ممنون از پاسخگویی قبلی به سوال بنده

وقت شما بخیر باشه

من سوالی داشتم درباره ی مبحث روح، پاراسایکولوژی و زندگی بعد از مرگ.
آیا واقعا این ها وجود دارن؟ یا همه به زوال میریم؟
آیا منبع مناسبی وجود داره در این زمینه؟ 
آیا به نتیجه ی خاصی رسیده اند؟

این مساله واقعا حال من رو بد کرده که ممکنه یه روز نباشیم، و نمیدونم چطور باید راجع بهش بدونم

خواهش میکنم کمکم کنید تو این زمینه


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

پیشنهاد می کنم فصل «زندگی با مرگ» را ازکتاب «کوزه ای از آب بحر» بنده (انتشارات بهار سبز) و فصل «در باب زندگی پس از مرگ» را از کتاب «خاطرات، رؤیاها، اندیشه ها» کارل گوستاو یونگ (انتشارات به نشر) مطالعه فرمایید. 

سبز باشید

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
"دوره آموزشی افسردگی یک کلمه‌ چند معنا"

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی

۱۶ اسفند ماه
۸:۳۰ الی ۱۳:۳۰

تماس: ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶ - ۸۸۶۸۷۱۲۶ - ۲۲۱۱۵۱۷۹

@drsargolzaei
"دوره آموزشی زندگی جنسی، تعادل و انحراف"

دکتر‌محمدرضا سرگلزایی

۱۷ اسفند ماه

۸:۳۰ الی ۱۳:۳۰
تماس: ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶ - ۸۸۶۸۷۱۲۶ - ۲۲۱۱۵۱۷۹

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

سلام جناب دکتر، وقتتون بخیر

با معیار های دی اس ام و تعاریفی که از توهم و هذیان می دانیم و با یک نگاه و رویکرد علمی:

اینکه مردی با خود خلوت کند و بعد زنی را ببیند و با او ساعت ها صحبت کند و اینکار روزهای متمادی تکرار شود، حال آنکه چنین زنی در عالم واقع وجود ندارد،
آیا این چیزی جز توهم است؟

و بعد، آن مرد ادعاهایی کند، بر مبنای همان توهمات، ادعاهایی بسیار عجیب، که غیر قابل ابطال اند، و از آنجا که این ادعا ها بر مبنای توهمات گفته شده ایجاد شده اند کاملا در تضاد با واقعیت نیز هستند.
آیا این ادعاها، باورها و عقاید، چیزی جز هذیان است؟
اینکه آن مرد مدعی شود خواب هایش از منبعی غریب، برای او اخباری از آینده می آورند، مثلا به او خبر می دهند که جنگی در راه است!
آیا این ادعا ها را از لحاظ علمی می پذیریم؟

طبق تعاریف علمی، توهم یعنی ادراک در غیاب محرک حسی، و هذیان یعنی افکار و عقایدی که آشکارا در تضاد با واقعیت اند، آیا غیر از این است؟
آیا دو پایه اصلی روان پریشی، توهم و هذیان نیست؟
آیا آن مرد، از دیدگاه علمی، روان پریش تشخیص داده نمی شود؟
آیا اینکه نام آن مرد، کارل گوستاو یونگ است، پاسخ به پرسش های فوق را تغییری می دهد؟

احتمالا طبق روال معمول خود، کتاب ها و منابعی رو به بنده معرفی خواهید کرد، تا دانش بسیار کم خود را افزایش دهم و بتوانم پاسخ این پرسش ها را پیدا کنم، بسیار ممنون خواهم بود، اما تقاضا دارم، با توجه به اینکه پاسخ به پرسش های فوق را فقط از دیدگاه علمی میخواهم، ولو در حد بله یا خیر، لطف فرموده و پاسخی به بنده مرحمت کنید.

ممنون به خاطر وقتی که گذاشتید و با سپاس به خاطر همه مطالب عالی شما


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

1- گمان می کنم اگر بخش مربوط به Trance and Possession را در فصل اختلالات تجزیه ای DSM مجدداً مرور فرمایید می توانید یک تشخیص افتراقی سبک تر را برای کارل گوستاو یونگ مطرح نمایید.

2- تمام نظریه پردازی های یونگ از مسیر مورد ذکر شما پیش نرفته اند، پایه گذاری پلی گرافی و تست تداعی کلمات، پایه گذاری تیپ شناسی شخصیتی بر مبنای محور های چند گانه و مطالعهٔ تطبیقی  بین پدیده های روان شناختی و اسطوره شناسی تحت تأثیر تجارب غیر معمول روانی یونگ نبوده اند بلکه کاملأ محققانه و مبتنی بر متودولوژی علمی پیش رفته اند. بنابراین گمان می کنم همانطور که عظمت بخشیدن به یونگ غلط است نادیده گرفتن دستاوردهای علمی و فرهنگی او نیز اشتباه است.

تندرست و شادکام باشید  


اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام و سپاس از مطالب خوبتان.

می خواستم نظر جنابعالی را در مورد "جنبش ضد روانپزشکی" بدانم. از نظریه پردازان آن مانند کوپر، ساس، لینگ، فوکو و گلاسر و... کدام یک را بیشتر می پسندید؟ همانطور که این جریان بدان معتقد است بیشتر روانپزشکی ضدقهری هست تا ضد روانپزشکی. آیا روانپزشکی امروزه در نقاط مختلف دنیا در خدمت نهاد قدرت و اهداف آن بوده یا نه؟ موردی که جنابعالی هم در یکی از مطالبتان اشاره کرده اید در روسیه اتفاق افتاده بود و اینکه چگونه به مخالفان سیاسی آن دوران انگ اسکیزوفرن میزدند و... و یا در کشورمان و در مشهد چگونه یک معلم ناراضی از وضعیت موجود را با عنوان بیمار روانی راهی بیمارستان روانپزشکی کردند و...

ممنونم از وقت و حوصله ای که برای پاسخگویی به سئوالات می گذارید.


پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

شاید قرار دادن نام میشل فوکو و ویلیام گلسر در کنار هم نشان دهندهٔ این باشد که جنبش ضدّ روانپزشکی بیش از آن که یک «هویّت ایجابی» داشته باشد دارای یک «هویّت سلبی» است و این مسأله خود آفت یک جنبش فرهنگی-اجتماعی است. 

من باور دارم که بخشی از همکاران روانپزشک من از مسؤولیت اجتماعی خود شانه خالی می کنند و این مسأله را در یادداشت «دست نگه دارید، این کشتی دارد غرق می شود» خاطر نشان کرده ام، امّا از آن سو کسانی با نادیده گرفتن بستر زیستی-طبّی مسائل انسانی هر گونه مداخلهٔ طبی، دارویی و بیمارستانی را بی ارزش (devalued) می کنند. 

باید مراقب باشیم که نه از اینور بام بیفتیم، نه از آنور بام.

ممنونم که پرسش تان را با من درمیان گذاشتید.

سبز باشید  

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
Forwarded from آفتاب مهر
چهارشنبه ۲۲ اسفند ساعت ۵ عصر تا۹ -پنجشنبه ۲۳ اسفند ساعت ۹صبح تا ۱۳ -جمعه ۲۴ اسفند ساعت ۹ صبح تا ۱۳ (۱۲ ساعت)
ثبت نام تا ۱۷ اسفند مشمول تخفیف
88109349
@aftabemehr
"دوره آموزشی افسردگی یک کلمه‌ چند معنا"

مدرس: دکتر محمدرضا سرگلزایی

۱۶ اسفند ماه
۸:۳۰ الی ۱۳:۳۰

تماس: ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶ - ۸۸۶۸۷۱۲۶ - ۲۲۱۱۵۱۷۹

@drsargolzaei
"دوره آموزشی زندگی جنسی، تعادل و انحراف"

دکتر‌محمدرضا سرگلزایی

۱۷ اسفند ماه

۸:۳۰ الی ۱۳:۳۰
تماس: ۰۹۹۰۹۴۵۶۳۸۶ - ۸۸۶۸۷۱۲۶ - ۲۲۱۱۵۱۷۹

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب : #لذتی_که_حرفش_بود (شش تک نگاری درباره ی دیدن و زیستن )
نویسنده : #پیمان_هوشمندزاده
نشر : چشمه


نوشته های پیمان هوشمند زاده صریح ، خودمانی و بی تعارف است ، بی حاشیه و بدون پیچ و تاب دادن ، یک راست خواننده را می برد سر اصل مطلب ، سر تجربیات و عادت های پیش و پا افتاده ای که مدت ها است ، خاک می خورند . دیالوگ ها و اتفاق هایی که هر روز از کنارشان بی تفاوت عبور می کنیم . همان تجربیاتی که بدون این که نیم نگاهی به آن ها بیندازیم ، شنوای شان باشیم یا جدی شان بگیریم ، از کنارشان عبور می کنیم . هوشمند زاده آن ها را جدی می گیرد، در مقابل لنز دوربین می نشاند و هر آنچه را می بیند بر کاغذ جاری می سازد، ما را به معادلات حل نشدنی و در عین حال سادگی بودن و زیستن می رساند .

داستان ها و تجربیات کتاب " لذتی که حرفش بود " لباسی است که انگار برای تن انسان کم حوصله زمانه ما دوخته شده است . آدم هایی که انقدر جستجوگر معمای هستی و پیچیدگی های جهان می شوند که واضحات از دستشان در می رود ، فراموش کار و فست فوت خور دانایی می شوند ، امیدشان به نا امیدی می رسد و قدرت افشاگری حقیقت های پنهان در عادت های زندگی و پدیده های به ظاهر بی ارزش را از دست می دهند .

نویسنده کتاب از هنر عکاسی و مشاهده استفاده می کند تا فرق خیال با آنچه هست و وجود دارد ، آنچه ما می بینیم و دیگران نمی بینند یا آنچه دیگران درک می کنند و ما سانسورشان می کنیم را به تصویر کشد .

پیمان هوشمند زاده عکاس است ، او فلسفه عکس ها را رمز گشایی کرده ، قصه لحظاتی که در قاب دوربین جاودانه می شوند را می داند و روایت می کند . هوشمند زاده از قدرت و اعجاز دوربین ها می گوید ، این که چگونه دوربین ها می توانند نقاب ها را بر اندازی کنند . مثل همان فیلسوف مشهور یکی از داستان های کتاب که در سخنرانی هاش از بی نیازی به توجه و بی اهمیتی جذابیت های ظاهری می گفت ، اما در مقابل دوربین اصرار داشت تا عکاس جوری عکس بگیرد که او جوان تر به نظر رسد .

دوربین ها در روایت های هوشمند زاده ، وجه عریان و حقایق تلخ و دوست نداشتنی زندگی را هم نشان مان می دهند . با خواندن داستان های این کتاب می آموزیم ، به آن چیز هایی را که صبح به صبح در پستو می گذاریم نگاهی بیندازیم ، همان لایه هایی که درش را قفل و بست می زنیم تا مبادا با آن ها چشم در چشم شویم و شرمنده خود حقیقی مان شویم را در عکس ها می توان پیدا کرد . در روایت های کتاب عکس ها و عکاس ها گاهی بسیار بی رحم می شوند و ما را از خواب خرگوشی بیدار می کنند .

در حقیقت مطالعه تجربه های خودمانی این کتاب ، آنچه همیشه باید در وضعیت پنهانی باقی بماند را به وضعیت آشکار می آورد ، حتی اگر آن وضعیت بخشی از خودمان باشد که برای پنهان کردن شان متحمل هزینه های زیادی شده ایم . برای نمونه داستان هایی از کتاب به نیاز ما به کمال گرایی و لایه های پنهان آن مربوط می شود . عکس های بدون نقصی که هر روز در پروفایل های کاربران فیس بوک و دیگر شبکه های مجازی می بینیم ، عکس هایی که در کمال و بی نقصی ، می خواهند چیزی را پنهان کنند . جذابیت هایی که تاکید صاحبان شان از پنهان کردن واقعیت های تلخی است که از دست دوربین ها پنهان نمی ماند .

کتاب پیمان هوشمند زاده علاوه بر این که کارکردهای هنر عکاسی و عکس ها را در فلسفه هستی افشا می کند از زبان سکوت عکس ها می گوید . به سادگی ما را با جهان بینی متفاوتی از هستی و تجربیات آن آشنا می کند . به تعبیر این عکاس ، برای فهمیدن هنر عکاسی باید زبان سکوت عکس ها را آموخت . هوشمند زاده بر این باور است سکوت عکس پر است از اصواتی که اگر با آن همدل شویم و نیوشای بی صدایی و ناگفته هایش شویم ،در همان لحظه اول موسیقی عکس ما را به تجربه اوج خواهد رساند .
پیمان هوشمند زاده می نویسد:
"عکس ها درست مثل آدم های ساکت هستند ، آدم هایی که با سکوت شان تا چند وقتی مشغول مان می کنند. هر عکس واژه ایست که هیچ وقت ساخته نمی شود ، واژه ای که راز می شود و پنهان می ماند ، عکس ساده است و هر چه نشان مان می دهد ، بدیهی است . هر چند ما بدیهیات را فراموش می کنیم ، ولی یادمان باشد بدیهیات بزرگترین رازهای جهانند.

#مریم_بهریان
دانشجوی دکتری روان شناسی

https://drsargolzaei.com/images/mbooks/28096731.jpg
#چشم_تاریخ

از سال 384 میلادی که اسقف سیریگیوس با عنوان #پاپ بر سریر رهبری کاتولیک های جهان نشست این مقام یک مقام مادام العمر بوده است. طبق مصوبه ی 1869 شورای واتیکان هنگامی که شورای کاردینال ها یکی از خودشان را به این مقام انتخاب می کنند او تحت حمایت #مسیح و روح القدس در اجرای وظایفش دارای «خطا ناپذیری» (infallibility) می شود بنابراین عزل کسی که به این مقام انتخاب شده غیرممکن می شود! از سال 1415 که پاپ گریگوری دوازدهم از مقام خود استعفا داده بود هیچ پاپی از مقام خود استعفا نداده بود تا این که پس از شش قرن #پاپ_بندیکت_شانزدهم که  پس از درگذشت پاپ ژان پل دوّم در سال 2005 به این مقام انتخاب شده بود در سال 2013 از مقام خود استعفا داد. گرچه پاپ علّت استعفای خود را کهولت سن و بیماری اعلام کرده بود ولی نظریات مختلفی در زمینه ی دلیل استعفای پاپ مطرح شدند. امّا آن چه برای من جالب است این است که در سال 2011 «نانی مورتّی» کارگردان ایتالیایی فیلم سینمایی «ما یک پاپ داریم» را ساخت که در آن پاپ صادقانه با خود خلوت می کند و به این نتیجه می رسد که مقام «خطاناپذیری» بیش از توان انسانی اوست و از این مقام استعفا می دهد. حال  سؤال این است که آیا این فیلم الهام بخش پاپ برای استعفایش بوده است یا این که استعفای پاپ از پیش برنامه ریزی شده بوده و سازنده ی فیلم مأموریت داشته که افکار عمومی را برای پذیرش آن آماده کند. هرکدام از این دو ایده درست باشد نشان از قدرت شگفت انگیز رسانه دارد.

@drsargolzaei

www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/Pope2.png
Forwarded from اتچ بات
#چشم_تاریخ
#هشتم_مارچ

#کلارا_زتکین (۱۹۳۳-۱۸۵۷)، مبارز کمونیست و سوسیالیست حقوق زنان، از رهبران جنبش بین‌المللی زنان بود. زتکین از اعضای هیئت رئیسهٔ حزب سوسیال دموکرات آلمان بود. او از رفقای قدیمی رزا لوکزامبورگ از زنان لیدر جنبش سوسیال دموکراسی در آلمان بود و در تشکیل فراکسیون اسپارتاکیست‌ها و حزب کمونیست آلمان ۱۹۱۸، کمک‌های بسیاری به او کرد. کلارا زتکین مسئله زنان را با دیدگاه فمینیسم مارکسیستی نگریسته و مانند فردریش انگلس و آگوست ببل رهایی زنان را در مشارکت زنان در امر تولید، و در گرو سرنگونی نظام سرمایه‌داری عنوان می‌کند. زتکین یکی از بنیانگذاران هشت مارس به عنوان روز جهانی زن است. اولین مراسم هشتم مارچ، در سال ۱۹۰۹ به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی و به نام «روزِ بین‌المللی زنانِ کارگر» برگزار شد. این روز در سال ۱۹۱۷ در اتحاد جماهیر شوروی یک مناسبت ملّی اعلام شد. سازمان ملل هم از سال ۱۹۷۷ این روز را به‌عنوانِ «روز حقوق زنان و صلح بین‌المللی» به‌رسمیت می‌شناسد.

@drsargolzaei
#مقاله
#زن_مرد_زندگی

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

آیا تفاوت های جسمانی بین زن و مرد لزوماً باعث می شود زن و مرد نحوه ی تفکر و احساسات متفاوتی داشته باشند؟ آیا برخی از امور زندگی «مردانه» و برخی از امور آن «زنانه»اند؟ شما چه فکر می کنید؟ آیا «بچه داری» کار زنان است و «خلبانی» کار مردان؟
پایه گذاران روانکاوی همچون زیگموند #فروید، کارل #یونگ و #اریک_اریکسون اعتقاد داشتند که ساختار «روان زنانه» با ساختار «روان مردانه» متفاوت است وهمان طور که نمی توان انتظار داشت مردی وظیفه ی زایمان و شیردهی را به عهده بگیرد، نمی توان سایر امور «بچه داری» را به مردان سپرد. این صاحب نظران می اندیشیدند که «طبیعت» وظایف متفاوتی را برای زنان و مردان درنظر گرفته است. فروید گفته است «آناتومی سرنوشت است». 
گرچه فروید و یونگ  افرادی تحصیل کرده و با تفکر علمی بودند، بعدها افکار آنان مورد نقد قرار گرفت و بسیاری از شاگردان آن ها به این نتیجه رسیدند که همه نظریات آن ها ساختار علمی خود را حفظ نکرده اند.
«کارن هورنای» از اولین زنان روانکاو و «مارگارت مید» مردم شناس برجسته، به این نتیجه رسیدند که فروید نقش فرهنگ و فضای اجتماعی را در نظریاتش نادیده گرفته است و بسیاری از آن چه زنانه یا مردانه پنداشته ایم نه تحت تأثیر «طبیعت» که محصول فرهنگ و تاریخ می باشد و قابل تغییر و بازنگری هستند.
تحقیقات بعدی در حیطه ی روانشناسی اجتماعی و فرهنگی نشان داد که اعتراضات «کارن هورنای»، «مارگارت مید» و دیگران به جا و درست بوده است. بسیاری از مواقع «باور ما» مبنی بر این که چیزی طبیعی یا چیز دیگری غیرطبیعی است بر «طبیعت» ما تأثیر می گذارد.
در یک کار پژوهشی، معلم در سر کلاس درس عنوان کرد که تحقیقات نشان داده است که دانش آموزانی که رنگ چشم روشن دارند بیش از دانش آموزانی که رنگ چشم تیره دارند در ریاضیات استعداد دارند. دو هفته بعد، این معلم از دانش اموزان آن کلاس امتحان ریاضی گرفت. نمرات ریاضی دانش آموزان چشم روشن به طور قابل توجهی از دانش آموزان چشم تیره بالاتر بود. معلم نمرات را اعلام نکرد. در عوض، چند روز بعد اعلام کرد که راجع به تحقیقات علمی اشتباه کرده و وقتی دوباره مقالات را مرور کرده متوجه شده که طبق تحقیقات، دانش آموزان رنگ چشم تیره استعداد بیشتری در ریاضیات دارند! دوباره دوهفته بعد این معلم از همان دانش آموزان امتحان ریاضی گرفت، این بار نمرات دانش آموزانی که رنگ چشم تیره داشتند به طور قابل توجهی بالاتر از دانش آموزانی بود رنگ چشم شان روشن بود! می بینید؟ باور ما به یک گزاره، گاهی استعداد و هوش ما را هم تحت تأثیر قرار می دهند.
هنوز هم در دنیا «تبعیض جنسی» بیداد می کند. فرهنگ های زیادی در دنیا هستند که هنوز افکار، احساسات، شغل ها، علم ها و حتی رنگ ها را نیز بر مبنای «زنانه» و «مردانه» تقسیم می کنند. چنین فرهنگ هایی گاهی منجر به این می شوند که باور متفاوت بودن جنسی، در واقع نیز افراد را تحت تأثیر قرار دهد و ما در چرخه ی معیوب نادانی خود باقی بمانیم و آن چه را که محصول سنّت ها و باورهامان است، «ناموس هستی» و «قانون الهی» بدانیم! هنوز تحت نام روانشناسی، کتاب هایی منتشر می شوند که مردان را اهل مریُخ و زنان را اهل ونوس می دانند و برای آنان چنان تفاوت ذاتی قایلند که آن ها برای فهم یکدیگر نیاز به زحمت و تلاش دارند.
واقعیت چیست؟ آیا «خلبانی» کار مردان است و «بچه داری» کار زنان؟
شما چه فکر می کنید؟! 

@drsargolzaei
#شعر
#شراب_انداختیم

بسیار کوشیدند که آیین زندگی براندازند
و بر گور این قبیله جام پر سازند از دکل های نفت
تاریخ اما روایت خواهد کرد که در تمام خانه های قبیله شراب انداختیم
و پیشاپیش بر خاکستر ضحاک و مارهایش رقصیدیم

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#شعر
#قصه_ی_ما_راست_بود!

نی می نوازد گرگ
چرت می زنند گوسپندان
سگ ها گلوی چوپان را می درند
که نی را به زمین نهاده و شیپور بیدارباش می زند!

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#همرنگ_جماعت!

پارک ملی آریزونا یک منطقه جنگلی حفاظت شده در آمریکاست. برخی از بازدیدکنندگان از این پارک ملی از این منطقه ی حفاظت شده چوب بر می داشتند و این ماجرا باعث به هم خوردن  وضعیت طبیعی جنگل می شد. یک پژوهشگر تصمیم گرفت راجع به پیام هایی که می تواند این رفتار را تغییر دهد تحقیق کند.
در نوبت اول تابلویی در مسیر حرکت بازدید کنندگان نصب شدکه روی آن نوشته شده بود: "بسیاری از بازدیدکنندگان قبلی، چوب های این جنگل حفاظت شده را برداشته اند. این کار وضعیت طبیعی پارک جنگلی را دگرگون ساخته است." این تابلو دارای تصویری بود که چند  نفررا در حال برداشتن چوب نشان می داد.
در نوبت دوم تابلویی در مسیر نصب شد که روی آن نوشته شده بود: "لطفا چوب های این جنگل حفاظت شده را برندارید تا وضعیت جنگل حفظ شود." این علامت شامل تصویری بود که فقط یک نفر را در حال برداشتن چوب نشان می داد.
پس از نصب تابلوها محققان تعدادی چوب قابل حمل را در مسیر بازدید کنندگان قرار دادند. زمانی که هیچ علامتی وجود نداشت، بازدیدکنندگان ۲/۹۲ درصد چوب ها را برداشتند. وقتی تابلوی اول نصب شد که چندین نفر را در حال برداشتن چوب ها نشان می داد و روی آن نوشته شده بود "بسیاری" از بازدید کنندگان قبلی چوب برداشته اند بازدیدکنندگان ۷/۹۲ درصد چوب ها را برداشتند به بیان دیگر نصب چنین هشداری آمار دزدیدن چوب را تقریبا سه برابر کرد! در حالی که وقتی تابلوی دوم نصب شد که فقط یک نفر را در حال برداشتن چوب نشان می داد بازدید کنندگان فقط ۱/۶۷ درصد چوب ها را برداشتند یعنی دزدیدن چوب حدود چهل درصد کاهش یافت.

این پژوهشگر نتیجه گیری کرد که اگر مردم تصور کنند کار اشتباهی توسط اغلب مردم انجام می شود احتمال این که آن ها هم همان اشتباه را انجام دهند افزایش می یابد! یعنی "همرنگ جماعت شدن" باعث می شود ما حتی وقتی به اشتباه بودن رفتاری متقاعد می شویم آن رفتار را انجام می دهیم!
بنابراین هشدارهای دائمی راجع به افزایش آمار جرم و بی مسئولیتی و قانون شکنی ممکن است منجر به رشد این رفتارها شود بخصوص در فرهنگی که توصیه می شود: "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش!"

#هانس_کریستین_اندرسون داستان نویس دانمارکی در داستان شیرین "لباس نامرئی پادشاه" حکایت مردمی را ذکرکرده است که با این که می دیدند پادشاه عریان است از ترس انگشت نما شدن و تنها ماندن برای لباس درخشان سلطان کف می زدند.
آنچه هانس کریستین اندرسون در قالب داستان ذکر کرده است فیلیپ زیمباردو و سولومون اش روانشناسان برجسته آمریکایی با پژوهش های وسیع به اثبات رسانده اند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

پی نوشت:

۱- پژوهش روبرت کیالدینی در پارک ملی آریزونا را از کتاب زیر نقل قول کرده ام:

افسونگری: هنر نفوذ در ذهن ها، قلب ها و رفتارها - گای کاوازاکی - مترجم: امیر قادری- نشر سیته
 
۲- پژوهش های فیلیپ زیمباردو و سولومون اش را در کتاب زیر بخوانید:

روان شناسی اجتماعی: رابرت بارون- ترجمه دکتر یوسف کریمی- انتشارات روان

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei
وب سایت:
drsargolzaei.com
 
Forwarded from آفتاب مهر
کتابهای دکتر سرگلزایی در آفتاب مهر:
۱ - رنسانس (دی وی دی کانال دکتر )
۲-جنون قدرت و قدرت نامشروع
۳- کوزه ای از آب بحر
۴-انسان، فلسفه، عرفان
۵-حرف هایی برای امروزی ها
۶-شخصیت سالم
۷-اعتیاد از سبب شناسی تا درمان
۸- بفرمایید نوبت شماست
۹- یک دو سه حرکت
۱۰ یادداشت های یک روانپزشک
۱۱- جزیره مجنون
۱۲- مجموعه مهارت های زندگی شامل:
*ده سوال بی جواب
*نامه هایی به آسمان
* ماجراهای عاشقانه
* زندگی فکر و دیگر هیچ
*من این سرنوشت را نمی خواهم
* خودت را دوست داری؟
#پرسش_و_پاسخ
#مدیریت_زنانه

پرسش:

بسیاری معتقدند روند مدیریت و سیاست آتی جهان به سمت زنانه ­تر شدن جهان می­رود. 

شما تا چه حد با این مسئله موافقید و آن را به نفع تمدن انسانی و حل بحران­های فعلی جهان امروز می­دانید؟


پاسخ #دکترسرگلزایی:

کارل گوستاو یونگ راجع به آنیما و آنیموس یا روان زنانه و روان مردانه صحبت کرده است و این ها را از فلسفه چینی گرفته است. در فلسفه چینی یین و یانگ بعنوان انرژی زنانه و مردانه شناخته می شوند. یونگ این انرژی های زنانه و مردانه را با اسم­ های لاتین نام گذاری کرده است: آنیما یا همان روح و جان که با پسوند زنانه ساخته شده است در مقابل آنیموس که به همان معناست ولی با پسوند مردانه. یونگ می­ گوید در روح مردانه (آنیموس) رقابت، جنگجویی، استقامت، سخت­کوشی و استقلال وجود دارد و در روح زنانه(آنیما) وحدت، قناعت، گوش کردن، مراقبت کردن وجود دارد. البته برخی می­ گویند که خود این طبقه­ بندی تبعیض­ آمیز است. بنابراین همین­ که بگوییم روح زنانه روحی است که در آن گوش کردن، مادری کردن و مراقبت هست باز یک­ جور بازتولید این ایده است که زن و مرد به طریقی ماهوی با هم متفاوتند و من هم فکر می کنم که این نام گذاری و طبقه بندی بازتولید تفکری باستانی است که ممکن است برای زمانه ی ما ناکارآمد باشد.

این بحث که جهان به سمت زنانه تر شدن پیش می رود به این معناست که امروز انسان به دلیل افراط در نرینه روانی (آنیموس) به بن­ بست رسیده است و برای بهبود جهان و زندگی ­اش، بدنبال کاستن از مصرف­ گرایی، جنگجویی، رقابت­ طلبی، ستیزه­ گری وکنترل افراطی بر طبیعت است که این ویژگی­ ها مردانه دانسته می­شوند. ولی می­ توانیم اسم این ویژگی­ ها را مردانه نگذاریم و بدون جنسی کردن صفات بگوییم که این سیستم خشن و افراطی بوده است. حالا در مقابل، بشر می­ خواهد طبیعت را بیشتر بپذیرد، قناعت کند، سکوت کند و بیش از این که از منظر مهندسی به دنیا نگاه کند، شاعرانه و هنرمندانه به دنیا نگاه کند. چه این ویژگی ها را زنانه بدانیم و چه نام دیگری بر آن بگذاریم می­ توان گفت که این روح یا خصلت پذیرنده راه حل انسان امروزی است. اما  این که کارل گوستاو یونگ چنین تجویزی را مطرح کرده به این معنا نیست که ما داریم به این سمت می­ رویم. مگر تولیدکنندگان اسلحه در دنیا می­ گذارند که ما به این سمت برویم؟ بله، در سطح ویترینی و نمایشی ممکن است بگذارند، این که یک شهری بسازند که از انرژی خورشیدی استفاده کند ، از آب استفاده درست کند ، پول در آن نباشد و رتبه­ بندی در آن نباشد و نامش را هم بگذارند دهکده خدایان! ولی آیا در سطح جهانی جهت حرکت ما به این سو است؟ فکر نمی­ کنم که ما به این سمت برویم. انگار این ایده­ ای آرمانی است که فیلسوفان معنویت­ گرا یا هنرمندان راجع به آن صحبت می­ کنند. اما این که بپرسیم که آیا داریم به این سمت می­رویم؟ اگر الان را با صد سال پیش مقایسه کنیم به نظر نمی­ رسد که انسان در سطح کلان از گستاخی، خشونت و حرص دست برداشته و دارد به گونه دیگری زندگی می­ کند. هنوز هم جهان دارد با فرهنگ آمریکایی، یعنی پرمصرف­ ترین، جاه­ طلب­ ترین و توسعه طلب ترین امپراتوری جهان همانندسازی می­کند. چرا؟ چون هالیوود و والت دیزنی، ارتش مدرن و زبان انگلیسی در اختیار اوست و درنتیجه به نظر می­ رسد که هنوز خیلی زود است که بگوییم داریم به این سمت می­ رویم، به عنوان یک آرمان و ایده می­ توان به آن فکر کرد، ولی در عمل فکر می­ کنم که تمدن انسانی هنوز به آن بن بستی نرسیده ­است که مجبور شود کارخانه­ های تولید سلاح را تعطیل کند و رهبران جنگ طلب مستبد را بازنشسته کند. 

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام و تقدیم احترام خدمت آقای دکترسرگلزایی

ضمن تشکر از زحمتی که جهت روشنی و آگاهی بخشی جامعه انجام می دهید می خواستم سوالی را که برایم بی جواب مانده از جنابعالی بپرسم و خوشحال خواهم شد اگربزرگواری فرموده آن را پاسخ دهید.

من افراد زیادی را در جامعه دیده ام که مثلا طرف قاتل هست یا به دیگران تجاوز میکنه یا دزده ولی برای فرزندانش پدری مهربان و برای همسرش یه مرد خوب. گاهی وقتی این موارد را می بینم دچار تناقص میشم که واقعا این افراد در آن واحد که وجدان ندارند و مرتکب خطا میشن برای خانواده خودشون مهربان و با وجدان میشن

چه تعریف علمی برای این افراد می توان داد؟و از نظر روانشناسی چه مشکلی وجود دارد؟


پاسخ #دکترسرگلزایی:

سلام و احترام

کارکردهای روانی ما با  اصول منطقی قابل فهم نیستند. ما می توانیم جنبه های متناقضی را همزمان در کنش های روانی مان داشته باشیم. هویت ما تحت تاثیر ژن های متعدّد (که گاهی ضدّ هم عمل می کنند) و همانند سازی با افراد متعدّد (که گاهی ضدّ هم رفتار می کنند) و اطاعت از مراجع قدرت متعدّد (که اغلب دستورات متضاد می دهند) شکل می گیرد بنابراین جای تعجب نیست اگر ببینیم یک نابغه ی ریاضی در روبط بین فردی کودن است یا یک هنرپیشه ی توانمند دچار خوانش پریشی است.

تندرست باشید

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
#مردسالاری_در_ایران

پرسش:

امروزه به نظر می­رسد، علیرغم تغییرات مدرنی که در جامعه داشته ­ایم، مردسالاری هنوز یکی از ویژگی­های اساسی جامعه ماست، حتی گاهی در بین مردان تحصیلکرده جامعه هم شاهد استفاده از گفتمان مردسالارانه برعلیه زنان هستیم. مردانی که حاضر به پذیرفتن سهمی برابر با همسر تحصیلکرده و شاغل خود در انجام کارهای خانه نیستند. دلیل این مسئله را چه می­دانید؟


پاسخ #دکترسرگلزایی:

در جامعه ما تنها مردها نیستند که مردسالاری را بازتولید می­کنند. در یک تحقیق میدانی که در کلاس‌هایم داشتم، که خانم­هایی در آنها شرکت می­کنند که از نسل جوان بین 30 تا 50 ساله با تحصیلات بالای لیسانس و از طبقه متوسط شهر تهران هستند، از افراد خواستم که تخیّل­ شان را به کار بگیرند و مثل یک نمایشنامه ­نویس یا کارگردان، در مورد برخی مشاغل فکر کنند و یک مدیر صنعتی موفق، یک وکیل ماهر، یک جراح زبردست و... را تصوّر کنند. بین حدود صد  پاسخی که از خانم­ ها دریافت کردم بیش از نود درصد خانم­ها، مدیر صنعتی موفق، جراح موفق و وکیل موفق را مرد دیده بودند. در این انتخاب هیچ مرد یا قانونی دخالت نداشت، تخیّل خانم های جامعهٔ مای تحصیلکردهٔ ما هم مردسالار است! وقتی 90 درصد زنهای جامعهٔ ما مردسالارانه فکر می­کنند و وکیل، دندانپزشک و خلبان مرد را ترجیح می­دهند، چطور مردان ما نگاه مردسالارانه نداشته باشند. بله، ممکن است در دیدگاه بسیاری از مردان تحصیلکرده سکسیسم وجود داشته باشد اما چند درصد از زنان تحصیلکرده ما دچار سکسیسم و مردسالاری هستند؟ اغلب مردهایی که این نگاه جنسیت­ محور را دارند ادعای فمینیست بودن ندارند امّا بخش زیادی از زنانی که ادعا می­کنند فمینیست هستند، وقتی به عمل­ شان نگاه کنی، می­بینی که به همان اندازهٔ مردهای ما، جنسیت محورند. وقتی آمار مصرف لوازم آرایشی در بین زنان اینقدر بالاست، وقتی آمار جراحی زیبایی زنان اینقدر بالتر از مردان است، زنانی که برای این که «جنسیت­ شان» خریدار داشته باشد چندین برابر مردها آرایش می کنند و تن به جراحی زیبایی می­دهند و درد می­کشند،  چطور می­توانند طرفدار حقوق زنان باشند؟! من نمی­ خواهم بگویم مردهای ما نگاه مردسالار ندارند من می خواهم بگویم اغلب زنان ما نیز ناخودآگاه جنسیت محور و مردسالار هستند، بنابراین باورها و ذهنیت های جنسیّت محور مکرراً بازتولید می­شود که به اشتباه، ممکن است فکر کنیم مردان آنها را می­سازند درحالی که ما همه با هم داریم این کار را می­ کنیم. بنابراین اگر تصور کنیم فمینیسم یعنی زنان در برابر مردان کاملا دچار اشتباه شده ایم، چون مسئله در یک سطح کلان و کلّی ­تری بازتولید می شود. زن ها خیلی وقت ها می­خواهند ظلمی را که در خیابان نسبت به آنها می‌شود، در خانه جبران کنند. درحالیکه محل برخورد با آن ظلم همانجاست و نه در خانه. اینجاست که زن، ناخودآگاه، خشمی را که نسبت به نهادهای دیگر دارد نسبت به شوهرش اعمال می­ کند. ریشه های اصلی سکسیسم در فرهنگ دینی و ساختار سیاسی اجتماعی ماست. پرسش یک زن فمینیست باید این باشد که بودجهٔ فرهنگی کلان این کشور بر اساس چه تفکری تقسیم و توزیع می شود؟ سینما دارد چی تولید می­کند؟ صدا و سیما دارد چی تولید می­کند؟ کتابهای درسی دارند چی تولید می­کنند؟ بخش مهمی از این بازتولید «سکسیسم» (تبعیض جنسی)  تحت تاثیر سیاست های نهادهای رسمی است. همهٔ ما باید به چیزهایی بنیادی تری اعتراض کنیم که ظاهراً ممکن است ربطی به فمینیسم نداشته باشند ولی موانع اصلی فمینیسم در جامعهٔ ما هستند.  

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://Drsargolzaei.com
#فراخوان_نقد

از خوانندگان عزیز نوشته های دکتر سرگلزایی دعوت می شود نقدهای خود را به کتاب ها و مقالات دکتر سرگلزایی به ایمیل isssp@yahoo.com ارسال نمایند. در سال جدید نقدهای برگزیده با نام نویسنده در کانال دکتر سرگلزایی منتشر خواهند شد.

لازم است هر نوشته به نقد یک مقالهٔ مشخص بپردازد و کلّی نباشد و حجم آن در حدّ یک پُست تلگرام باشد. 

علاوه بر این از ناشران کتاب های دکتر سرگلزایی درخواست خواهد شد که در چاپ های بعدی، کتاب ها را همراه با نقدهای وارده منتشر کنند که البته تصمیم نهایی با ناشران محترم خواهد بود. مستدعی است نویسندگان نقدها نام کامل ، رشته و مقطع تحصیلی شان و نشانی و شماره تلفن تماس خود را نیز ارسال فرمایند. 

#دکترمحمدرضاسرگلزایی

@drsargolzaei