#مقاله
#شریک_دزد_و_رفیق_قافله!
نام #مادرترزا را اغلب شما شنیده اید. نام اصلی او "اگنس" بود. فامیل مادری او اهل ونیز ایتالیا بودند و فامیل پدری او اهل مقدونیه یوگسلاوی. اگنس در 18 سالگی تصمیم گرفت به خدمت کلیسا درآید و کسوت راهبه گی بر تن کرد. پس از مدتی او مأمور شد تا به میسیونرهای مذهبی که به کلکته می روند بپیوندد. وظیفه ای که در هندوستان به "خواهر ترزا" محول شد معلمی بود. قرار بود او به بچه های فقیر هندی، زبان انگلیسی و جغرافیا درس بدهد اما خواهر ترزا از دیدن هزاران هندی گرسنه ای که در پیاده روهای کلکته با بیماری و معلولیت و سوء تغذیه دست در گریبان بودند متأثر شده بود و تصمیم داشت بر خلاف وظیفه ای که کلیسا بر او محول کرده بود برای این عده کاری انجام دهد. اصرار "ترزا" بر این امر و تأکید کلیسا بر این که او باید به مأموریتی که به او محول شده وفادار بماند باعث شد که ترزا از کسوت یک راهبه خارج شود و کلیسا هم او را "بایکوت" نماید. "ترزا" تصمیم گرفت بنیاد شخصی خود را برای ایجاد پناهگاه هایی تأسیس نماید که به بی خانمان ها سقف و غذا و دارو ارائه دهند. شاید بپرسید ترزا هزینه لازم برای تأسیس این بنیاد شخصی را از کجا تأمین می کرد. طبعأ ترزا از منابع مالی مختلفی کمک می گرفت اما "ریکاردو ازیریو" خبرنگار ایتالیایی یک منبع مالی بزرگ "مادر ترزا" را فاش می سازد: دیکتاتورها!
دیکتاتورها تمایل زیادی دارند که چهره مثبتی از خود نشان دهند "بنابراین نمایش های انسان دوستانه"، یکی از بازی های روزمره دیکتاتور هاست. دو دیکتاتور خشن و سفاک بودجه های هنگفتی را به "مادر ترزا" پرداخت می کردند تا در نمایش "سلطان مهربان ما" شرکت کند و دست های آن ها را تطهیر نماید! یکی از آنها "انور خوجه" دیکتاتور آلبانی بود و دیگری "ژان کلود دوالیه" دیکتاتور هائیتی. هر دو این افراد میلیاردها دلار ثروت ملت خود را غصب کرده بودند و با دادن سهمی از آن به "مادر ترزا" با او عکس یادگاری می گرفتند و رپرتاژ آگهی هایی در رسانه ها پخش می کردند تا چهره خشن آنها را تلطیف کند.
مادر ترزا گر چه از "سازمان کلیسا" طرد شده بود اما به چهارچوب های فقهی کلیسا معتقد باقی ماند و یکی از فعالیت های او در هندوستان مبارزه با سقط جنین بود. بنیاد ترزا در هند اعلام کرده بود که حاضر است هزینه های بارداری، زایمان و بچه داری هر زنی که بخاطر فقر تمایل به سقط جنین دارد را پرداخت نماید با این برنامه "مادر ترزا" از سقط هزاران جنین جلوگیری کرد و هزینه زندگی این جنین های نجات یافته را تا بزرگسالی پرداخت کرد.
"باگوان راجیش #اوشو" فیلسوف هندی عقیده دارد که "مادر ترزا" با این کار خود تنها به "بازتولید فقر" پرداخته است! "اوشو" می گوید اگر " مادر ترزا" این هزینه را صرف آموزش جلوگیری از بارداری ناخواسته می کرد بیشتر به هندی ها کمک کرده بود.
به هر حال شهرت خدمات انسان دوستانه مادر ترزا باعث شد که #جایزه_صلح_نوبل به او تعلق گیرد. دریافت این جایزه باعث شد بنیاد او برای ادامه خدمات خود نیازی به همکاری با دیکتاتورهای بدنام نداشته باشد!
کلیسایی هم که روزی او را طرد کرده بود پس از شهرت و خوشنامی "مادر ترزا" تصمیم گرفت از این کلاه نمدی برای خود بدوزد، بنابراین شورای عالی "واتیکان" پس از درگذشت مادر ترزا عنوان "سانتا" (قدیسه) را به او اعطا کرد!
دنیای عجیبی است! خیر و شر چه قدر به هم تنیده اند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#شریک_دزد_و_رفیق_قافله!
نام #مادرترزا را اغلب شما شنیده اید. نام اصلی او "اگنس" بود. فامیل مادری او اهل ونیز ایتالیا بودند و فامیل پدری او اهل مقدونیه یوگسلاوی. اگنس در 18 سالگی تصمیم گرفت به خدمت کلیسا درآید و کسوت راهبه گی بر تن کرد. پس از مدتی او مأمور شد تا به میسیونرهای مذهبی که به کلکته می روند بپیوندد. وظیفه ای که در هندوستان به "خواهر ترزا" محول شد معلمی بود. قرار بود او به بچه های فقیر هندی، زبان انگلیسی و جغرافیا درس بدهد اما خواهر ترزا از دیدن هزاران هندی گرسنه ای که در پیاده روهای کلکته با بیماری و معلولیت و سوء تغذیه دست در گریبان بودند متأثر شده بود و تصمیم داشت بر خلاف وظیفه ای که کلیسا بر او محول کرده بود برای این عده کاری انجام دهد. اصرار "ترزا" بر این امر و تأکید کلیسا بر این که او باید به مأموریتی که به او محول شده وفادار بماند باعث شد که ترزا از کسوت یک راهبه خارج شود و کلیسا هم او را "بایکوت" نماید. "ترزا" تصمیم گرفت بنیاد شخصی خود را برای ایجاد پناهگاه هایی تأسیس نماید که به بی خانمان ها سقف و غذا و دارو ارائه دهند. شاید بپرسید ترزا هزینه لازم برای تأسیس این بنیاد شخصی را از کجا تأمین می کرد. طبعأ ترزا از منابع مالی مختلفی کمک می گرفت اما "ریکاردو ازیریو" خبرنگار ایتالیایی یک منبع مالی بزرگ "مادر ترزا" را فاش می سازد: دیکتاتورها!
دیکتاتورها تمایل زیادی دارند که چهره مثبتی از خود نشان دهند "بنابراین نمایش های انسان دوستانه"، یکی از بازی های روزمره دیکتاتور هاست. دو دیکتاتور خشن و سفاک بودجه های هنگفتی را به "مادر ترزا" پرداخت می کردند تا در نمایش "سلطان مهربان ما" شرکت کند و دست های آن ها را تطهیر نماید! یکی از آنها "انور خوجه" دیکتاتور آلبانی بود و دیگری "ژان کلود دوالیه" دیکتاتور هائیتی. هر دو این افراد میلیاردها دلار ثروت ملت خود را غصب کرده بودند و با دادن سهمی از آن به "مادر ترزا" با او عکس یادگاری می گرفتند و رپرتاژ آگهی هایی در رسانه ها پخش می کردند تا چهره خشن آنها را تلطیف کند.
مادر ترزا گر چه از "سازمان کلیسا" طرد شده بود اما به چهارچوب های فقهی کلیسا معتقد باقی ماند و یکی از فعالیت های او در هندوستان مبارزه با سقط جنین بود. بنیاد ترزا در هند اعلام کرده بود که حاضر است هزینه های بارداری، زایمان و بچه داری هر زنی که بخاطر فقر تمایل به سقط جنین دارد را پرداخت نماید با این برنامه "مادر ترزا" از سقط هزاران جنین جلوگیری کرد و هزینه زندگی این جنین های نجات یافته را تا بزرگسالی پرداخت کرد.
"باگوان راجیش #اوشو" فیلسوف هندی عقیده دارد که "مادر ترزا" با این کار خود تنها به "بازتولید فقر" پرداخته است! "اوشو" می گوید اگر " مادر ترزا" این هزینه را صرف آموزش جلوگیری از بارداری ناخواسته می کرد بیشتر به هندی ها کمک کرده بود.
به هر حال شهرت خدمات انسان دوستانه مادر ترزا باعث شد که #جایزه_صلح_نوبل به او تعلق گیرد. دریافت این جایزه باعث شد بنیاد او برای ادامه خدمات خود نیازی به همکاری با دیکتاتورهای بدنام نداشته باشد!
کلیسایی هم که روزی او را طرد کرده بود پس از شهرت و خوشنامی "مادر ترزا" تصمیم گرفت از این کلاه نمدی برای خود بدوزد، بنابراین شورای عالی "واتیکان" پس از درگذشت مادر ترزا عنوان "سانتا" (قدیسه) را به او اعطا کرد!
دنیای عجیبی است! خیر و شر چه قدر به هم تنیده اند!
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
دکتر محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک
دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک و معلم
برای دسترسی به همه محتوای سایت نیاز است شما در سایت ثبتنام کنید و در صورتی که پیش از این
#پرسش_و_پاسخ
*پرسش:
با سلام خدمت دکتر سرگلزایی عزیز.
سؤالی که از خدمت شما داشتم درمورد شخصیت #اوشو هست. من چند سال پیش کتاب های این فرد را می خواندم و رفته رفته به دلیل تناقضات فاحش و استدلالات بی سر و ته و تحقیقاتی که درمورد شخصیت و اعمال این فرد داشتم به این نتیجه رسیدم که شاید خود اوشو هم کسی جز یک شیاد نبوده که فقط حرف های شبه عمیق بر زبان می رانده است. از جمله این افکار خرد ستیزی شدید اوشو و اظهارت خشن علیه همجنسگرایان و از جمله این اعمال تجمل گرایی افراطی وقتی در آمریکا ساکن بود و مرید و مراد بازی های عجیب اوشو هست. با این حال اوشو در مواردی حرف های خیلی جالبی بر زبان آورده و طرفداران جدی ای دارد و شما هم در بعضی از پست هاتون به سخنان او اشاره کردید و در کلاس هاتون بعضی کتاب های او را پیشنهاد کردید.
به این ترتیب شخصیت واقعی این فرد به رازی برای من تبدیل شده.
سوال من از شما این هست که آیا اوشو به نظر شما متفکری جدی و شخصیت سالم و صادق از لحاظ اخلاقی هست یا خیر؟ لطفا اگر ممکن است در کانال تلگرام به این سوال پاسخ دهید.
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
باگوان راجنیش اوشو (معلّم هندی) صاحب یک نظریه نیست بلکه راوی نظریه هایی است که مورد پسندش قرار گرفته اند، بنابراین در آثار او نظریات متفاوت و بعضاً متناقض را می یابید.
اوشو از حیث فلسفهٔ اخلاق، طرفدار #کلبی_مسلکی یا Cynicism است، از حیث متودولوژی تفکر #رومانتیسیست است و گرچه عناصری از #اگزیستانسیالیسم در سخنان او می یابید ولی کاملاً تحت تأثیر آئین کهن هندی آیورودا/تانترا، تصوّف گورجیف و ذن بودیسم هم قرار دارد.
بنابراین ارجاع بنده به سخنان اوشو از این حیث بوده که اوشو برخی مکاتب و مفاهیم را ساده و فصیح شرح می دهد نه این که او بنیانگذار یا نظریه پرداز آن موضوعات باشد.
دربارهٔ زندگی شخصی ایشان هم هیچ اطلاع و قضاوتی ندارم.
سبز باشید
T.me/drsargolzaei
*پرسش:
با سلام خدمت دکتر سرگلزایی عزیز.
سؤالی که از خدمت شما داشتم درمورد شخصیت #اوشو هست. من چند سال پیش کتاب های این فرد را می خواندم و رفته رفته به دلیل تناقضات فاحش و استدلالات بی سر و ته و تحقیقاتی که درمورد شخصیت و اعمال این فرد داشتم به این نتیجه رسیدم که شاید خود اوشو هم کسی جز یک شیاد نبوده که فقط حرف های شبه عمیق بر زبان می رانده است. از جمله این افکار خرد ستیزی شدید اوشو و اظهارت خشن علیه همجنسگرایان و از جمله این اعمال تجمل گرایی افراطی وقتی در آمریکا ساکن بود و مرید و مراد بازی های عجیب اوشو هست. با این حال اوشو در مواردی حرف های خیلی جالبی بر زبان آورده و طرفداران جدی ای دارد و شما هم در بعضی از پست هاتون به سخنان او اشاره کردید و در کلاس هاتون بعضی کتاب های او را پیشنهاد کردید.
به این ترتیب شخصیت واقعی این فرد به رازی برای من تبدیل شده.
سوال من از شما این هست که آیا اوشو به نظر شما متفکری جدی و شخصیت سالم و صادق از لحاظ اخلاقی هست یا خیر؟ لطفا اگر ممکن است در کانال تلگرام به این سوال پاسخ دهید.
*پاسخ #دکترسرگلزایی :
سلام و احترام
باگوان راجنیش اوشو (معلّم هندی) صاحب یک نظریه نیست بلکه راوی نظریه هایی است که مورد پسندش قرار گرفته اند، بنابراین در آثار او نظریات متفاوت و بعضاً متناقض را می یابید.
اوشو از حیث فلسفهٔ اخلاق، طرفدار #کلبی_مسلکی یا Cynicism است، از حیث متودولوژی تفکر #رومانتیسیست است و گرچه عناصری از #اگزیستانسیالیسم در سخنان او می یابید ولی کاملاً تحت تأثیر آئین کهن هندی آیورودا/تانترا، تصوّف گورجیف و ذن بودیسم هم قرار دارد.
بنابراین ارجاع بنده به سخنان اوشو از این حیث بوده که اوشو برخی مکاتب و مفاهیم را ساده و فصیح شرح می دهد نه این که او بنیانگذار یا نظریه پرداز آن موضوعات باشد.
دربارهٔ زندگی شخصی ایشان هم هیچ اطلاع و قضاوتی ندارم.
سبز باشید
T.me/drsargolzaei
Telegram
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
Psychiatrist ,Social activist
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
Email: isssp@yahoo.com
drsargolzaei.com
Instagram.com/drsargolzaei
https://twitter.com/drsargolzae
https://youtube.com/@sargolzaei
https://m.facebook.com/drsargolzaei
First Post:
https://t.me/drsargolzaei/7
@drsargolzaei
#مقاله
#انسان_و_تاریخ؛ #از_هگل_تا_یونگ -قسمت دوم
بسياري از بزرگان عرصه ی روانشناسي نيز در قرن بيستم، به اين دترمينيزم تن دردادند. #زيگموند_فرويد جبرگرايي زيستي
(Biological Determinism)
را پذيرفت و رفتارگرايان، #باندورا و #مارگارت_ميد جبرگرايي اجتماعي
(Social Determinism)
را. در اين ميان تنها #اگزيستانسياليست ها (از #اريك_فروم كه در عمل اگزيستانسياليست بود تا #ژان_پل_سارتر كه سخنگوي اگزيستانسياليسم بود) حاضر به پذيرش "جبر تاريخ" نشدند و انسان را به عمل گرايي دائمي دعوت كردند، هر چند هيچ راه حل عملي براي "غلبه بر تاريخ" ارائه ندادند.
#كارل_گوستاو_يونگ روانپزشك سوئيسي گرچه در اين باره اظهار نظر مستقيمي نكرده است، پايه گذار ساختار فكري اي شد كه به شدت انديشه ها را در اين زمينه تحت تاثير قرار داد. نظرات او درباره ی #ناخودآگاه_جمعي و #آركي_تايپها، كه در بسياري از كتب او از جمله سمينار او درباره #چنين_گفت_زرتشت #نيچه آمده است، بسياري از انديشمندان جهان را به اين ايده رساند كه انسان "بالفعل" مقهور تاريخ است اما انسانٍ "بالقوه"، اگر به فعليت برسد، مي تواند بر تصرف در تاريخ موفق شود. #مايكل_تالبوت در كتاب #جهان_هولوگرافيك و "ديپك چوپرا" در كتاب
"The Shadow effect"
اعتقاد دارند كه انسان در "Ego Level " ، "مقهور شرايط" است و در "Self Level " سوار بر شرايط. از آنجا كه تعريف عملياتي ego level و self level كاري دشوار است، اين ايده همچنان از قابليت "اثبات پذيري"
(Verification)
و "ابطال پذيري"
(Falsification)
محروم است و اظهار نظر در مورد نفي و اثبات آن مقدور نيست.
به عنوان يك نظر شخصي، عمل گرايي اگزيستانسياليسم را كه بر مبناي يك تعريف قراردادي از "كرامت انساني" قرار دارد به "عمل گرايي هولوگرافيك" كه بر مبناي قبول گزاره هاي اثبات نشده قرار دارد ترجيح مي دهم. با اين حال، اگر روزي "عمل گرايي هولوگرافيك" به اثبات برسد و عملياتي و كاربردي شود، بزرگترين انقلاب در تمدن بشري به وقوع خواهد پيوست.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پي نوشت ها:
1- #يوستين_گرودر در كتاب #دنياي_سوفي تعريفي ساده و روان از چارچوب فكري "هگل و ماركس" ارائه كرده است. "محمد قوچاني" هم در كتاب "فيلسوف ها و شومن ها" اطلاعات نابي درباره ماركس و ماركسيسم ارائه مي كند.
2 -كتاب"سمينار يونگ درباره چنين گفت زرتشت نيچه" را خانم دكتر سپيده حبيب ترجمه كرده اند و انتشارات "كاروان" آن را منتشر كرده است. كتاب "جهان هولوگرافيك" مايكل تالبوت را "داريوش مهرجويي" ترجمه كرده است.
3 -كتاب
"Shadow effect"
را
Harper one publication
منتشر كرده است. نويسنده يكي از فصل هاي آن "ديپك چوپرا" پايه گذار TM است.
"Otto Scharmer"
نيز در كتابي تحت عنوان
Theory U
به توضيح نظريه هولوگرافيك پرداخته است، اين كتاب را
Berrett-Koehler Publication
منتشر ساخته است. #اوشو هم در كتاب #خلاقيت توصيف ساده اما شيريني از اين ماجرا دارد.
4 -اعتقاد فرويد به "دترمينيزم بيولوژيك" و اعتقاد"مارگارت ميد" به "دترمينيزم اجتماعي" در "سيناپسيس روانپزشكي #كاپلان_و#سادوك (چاپ 1998) تصريح شده است.
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#انسان_و_تاریخ؛ #از_هگل_تا_یونگ -قسمت دوم
بسياري از بزرگان عرصه ی روانشناسي نيز در قرن بيستم، به اين دترمينيزم تن دردادند. #زيگموند_فرويد جبرگرايي زيستي
(Biological Determinism)
را پذيرفت و رفتارگرايان، #باندورا و #مارگارت_ميد جبرگرايي اجتماعي
(Social Determinism)
را. در اين ميان تنها #اگزيستانسياليست ها (از #اريك_فروم كه در عمل اگزيستانسياليست بود تا #ژان_پل_سارتر كه سخنگوي اگزيستانسياليسم بود) حاضر به پذيرش "جبر تاريخ" نشدند و انسان را به عمل گرايي دائمي دعوت كردند، هر چند هيچ راه حل عملي براي "غلبه بر تاريخ" ارائه ندادند.
#كارل_گوستاو_يونگ روانپزشك سوئيسي گرچه در اين باره اظهار نظر مستقيمي نكرده است، پايه گذار ساختار فكري اي شد كه به شدت انديشه ها را در اين زمينه تحت تاثير قرار داد. نظرات او درباره ی #ناخودآگاه_جمعي و #آركي_تايپها، كه در بسياري از كتب او از جمله سمينار او درباره #چنين_گفت_زرتشت #نيچه آمده است، بسياري از انديشمندان جهان را به اين ايده رساند كه انسان "بالفعل" مقهور تاريخ است اما انسانٍ "بالقوه"، اگر به فعليت برسد، مي تواند بر تصرف در تاريخ موفق شود. #مايكل_تالبوت در كتاب #جهان_هولوگرافيك و "ديپك چوپرا" در كتاب
"The Shadow effect"
اعتقاد دارند كه انسان در "Ego Level " ، "مقهور شرايط" است و در "Self Level " سوار بر شرايط. از آنجا كه تعريف عملياتي ego level و self level كاري دشوار است، اين ايده همچنان از قابليت "اثبات پذيري"
(Verification)
و "ابطال پذيري"
(Falsification)
محروم است و اظهار نظر در مورد نفي و اثبات آن مقدور نيست.
به عنوان يك نظر شخصي، عمل گرايي اگزيستانسياليسم را كه بر مبناي يك تعريف قراردادي از "كرامت انساني" قرار دارد به "عمل گرايي هولوگرافيك" كه بر مبناي قبول گزاره هاي اثبات نشده قرار دارد ترجيح مي دهم. با اين حال، اگر روزي "عمل گرايي هولوگرافيك" به اثبات برسد و عملياتي و كاربردي شود، بزرگترين انقلاب در تمدن بشري به وقوع خواهد پيوست.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
پي نوشت ها:
1- #يوستين_گرودر در كتاب #دنياي_سوفي تعريفي ساده و روان از چارچوب فكري "هگل و ماركس" ارائه كرده است. "محمد قوچاني" هم در كتاب "فيلسوف ها و شومن ها" اطلاعات نابي درباره ماركس و ماركسيسم ارائه مي كند.
2 -كتاب"سمينار يونگ درباره چنين گفت زرتشت نيچه" را خانم دكتر سپيده حبيب ترجمه كرده اند و انتشارات "كاروان" آن را منتشر كرده است. كتاب "جهان هولوگرافيك" مايكل تالبوت را "داريوش مهرجويي" ترجمه كرده است.
3 -كتاب
"Shadow effect"
را
Harper one publication
منتشر كرده است. نويسنده يكي از فصل هاي آن "ديپك چوپرا" پايه گذار TM است.
"Otto Scharmer"
نيز در كتابي تحت عنوان
Theory U
به توضيح نظريه هولوگرافيك پرداخته است، اين كتاب را
Berrett-Koehler Publication
منتشر ساخته است. #اوشو هم در كتاب #خلاقيت توصيف ساده اما شيريني از اين ماجرا دارد.
4 -اعتقاد فرويد به "دترمينيزم بيولوژيك" و اعتقاد"مارگارت ميد" به "دترمينيزم اجتماعي" در "سيناپسيس روانپزشكي #كاپلان_و#سادوك (چاپ 1998) تصريح شده است.
@drsargolzaei
drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ
#اوشو
❓پرسش:
با سلام و عرض ادب
در کانال تان سرچ کردم و پاسخ شما را که فرموده بودید نظرات اوشو متعلق به خودش نیست و دیدگاه های اندیشمندان زیادی را میتوان در سخنان اوشو یافت را پیدا کردم . سؤال من اینست که صرف نظر از این موضوع که او به رفرنس اندیشه هایش اشاره ای نمی کند ، نظر شما در ارتباط با آنچه بیان می کند در مورد ترکیب عشق و مراقبه بویژه دیدگاه او در مورد سکس و مراقبه بعنوان پلّهٔ اوّل تعالی انسان چیست؟
از حوصله شما تشکر میکنم
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و احترام
اریک فروم دربارهٔ انسان می گوید: «ژنوم هر موجود زنده ای را به من بدهید می توانم نیازها و خواسته هایش را پیش بینی کنم، ولی دربارهٔ انسان علاوه بر ژنوم، باید زمانه (پارادایم های دورهٔ تاریخی) اش را هم بدانم تا بتوانم راجع به نیازهایش نظر دهم، زیرا انسان تنها موجودی است که "تاریخ" دارد.»
هر تئوری و تجویزی که در مورد انسان قائل به نسخهٔ واحد باشد از نظر من زیر سؤال است.
تنوّع ژنتیک و تکثر فرهنگی در مورد انسان باعث می شود که هر نسخه ای به درد گروهی از افراد بخورد و برای بخش بزرگی از افراد کار نکند.
تمام ادیان و ایدئولوژی ها با افتادن در این چاله دچار نتایج نامطلوب شدند که برای «روان انسان» ویژگی های «ذاتی» در نظر گرفتند و بر اساس «حجم نمونهٔ محدود گزینش شده» دچار «تعمیم مفرط» به جمعیت نامحدود در حال تغییر شدند.
سبز باشید
https://instagram.com/drsargolzaei?utm_source=ig_profile_share&igshid=ujwuvbnmqv7s
#اوشو
❓پرسش:
با سلام و عرض ادب
در کانال تان سرچ کردم و پاسخ شما را که فرموده بودید نظرات اوشو متعلق به خودش نیست و دیدگاه های اندیشمندان زیادی را میتوان در سخنان اوشو یافت را پیدا کردم . سؤال من اینست که صرف نظر از این موضوع که او به رفرنس اندیشه هایش اشاره ای نمی کند ، نظر شما در ارتباط با آنچه بیان می کند در مورد ترکیب عشق و مراقبه بویژه دیدگاه او در مورد سکس و مراقبه بعنوان پلّهٔ اوّل تعالی انسان چیست؟
از حوصله شما تشکر میکنم
✅ پاسخ #دکترسرگلزایی:
سلام و احترام
اریک فروم دربارهٔ انسان می گوید: «ژنوم هر موجود زنده ای را به من بدهید می توانم نیازها و خواسته هایش را پیش بینی کنم، ولی دربارهٔ انسان علاوه بر ژنوم، باید زمانه (پارادایم های دورهٔ تاریخی) اش را هم بدانم تا بتوانم راجع به نیازهایش نظر دهم، زیرا انسان تنها موجودی است که "تاریخ" دارد.»
هر تئوری و تجویزی که در مورد انسان قائل به نسخهٔ واحد باشد از نظر من زیر سؤال است.
تنوّع ژنتیک و تکثر فرهنگی در مورد انسان باعث می شود که هر نسخه ای به درد گروهی از افراد بخورد و برای بخش بزرگی از افراد کار نکند.
تمام ادیان و ایدئولوژی ها با افتادن در این چاله دچار نتایج نامطلوب شدند که برای «روان انسان» ویژگی های «ذاتی» در نظر گرفتند و بر اساس «حجم نمونهٔ محدود گزینش شده» دچار «تعمیم مفرط» به جمعیت نامحدود در حال تغییر شدند.
سبز باشید
https://instagram.com/drsargolzaei?utm_source=ig_profile_share&igshid=ujwuvbnmqv7s