«در سالروز #سوگ _غریب شهر خود»
آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد، غم هم... آه! چه بگویم از غم های بیکران تو ای پیشوای غریب!؟
گفتم: غریب؟ چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای بیان حال تو ندارد؛ وگرنه کجا با یک کلمه می توان به عمق غربت تو رسید؟
حال تو را چه کسی جز خدای تو میداند؟
تو حتی در میان اهل خانه خود، غریب بودی و نگاه غمگینت را حتی از همسرت میپوشاندی !دلت شده بود ،خانه دردهای نگفتنی !
جز به خواهرت، به چه کسی میتوانستی اعتماد کنی ؟
آنگاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سالها؟
سالها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی آوردی!
سالها بود به هر بهانه ای ، راه خانه مخفی مادر را پیش میگرفتی و زائر شبانه اش بودی !
دردت را به خاک او که نمیگفتی !
دیگر چه کسی میتوانست مرهم زخم هایت باشد؟
سالها بود حتی برای زیارت مزار جدت ، باید از ازدحام نگاه های مرموز و پرکینه ای عبور میکردی و خود میدانستی معنی آن نگاه ها را!
سالها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی!
با این حال، هر که از هر کجا بی نصیب میماند، راه خانه تو احاطه اش میکرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو میدید و بی پروا طلب میکرد حاجتش را!
آخر میدانست کریمی ! و به این صفت از همه به جدت شبیه تری؛
حتی چهره نورانی ات، همه را مسافر روزهای خوش مدینه با رسول میکرد.
از کوچه که میگذشتی، هر کس به بهانه ای در مسیر راهت می ایستاد تا لحظه ای، جلوه ای از #بهشت را در سیمای ملکوتی تو ببیند و تو با آن لبخند بی ریا و مهربانت به او سلام کنی؛ درست مثل جد بزرگوارت.
با این همه، تو در شهر خودت هم غریب بودی و در خانه ات و در میان دوستان!
حالا چگونه میشود این همه غربت را با یک کلمه تصویر کرد، امام #مظلوم و غریب ما، امام حسن مجتبی #😭
سالها توفيق برپايي مجلس ميلاد
كريم اهل بيت ، امام حسن مجتبى ع را در شب نيمه ماه مبارك #رمضان در مدينه منوره ، ومكًه مكرمه #داشته ، ودر #هفتم صفر ، سالروز شهادت غريبانه او در #تهران برگزار مى نمودم وسعى در هرچه باشكوهتر اين مجلس غريب ، حتى در ميان
دوست داران را داشته ودارم!
امًا اكنون دومين سال است كه با وجود بيمارى منحوس كرونا ، زانوى غم به بغل داشتم ! زيرا كه نمى توانستم بيست و ششمين سال برگزارى اين مراسم را آنچنان كه همه ساله در برپايي آن بيش از يك ماه و از آغاز ماه محرم ، مى كوشيدم وتلاش بر شكوه وگسترش و همه گير شدن آن را داشتم ، گامى برندارم وسرانجام از آنجا كه آغاز اين مجلس سوگ به بيش از نيم قرن پيش ، از سوى پدر شهيدم ، مرحوم آية الله #انصارى در نجف أشرف باز مى گرديد ، تصميم گرفتم كه مجلسى هر قدر به ظاهر ساده ومختصر را همچون سال پيش بر پا سازم وبا خانواده ، در سالروز شهادت غريبانه ومظلومانه اين امام كريم به سوگ بنشينيم و از نواى سوزناك يادگار مرحوم حاج محمد علامه ، آن پير غلام أباعبد #الله الحسين كه با نداى السلام عليك يا أبا عبد الله او ، مجلس به لرزه در مى آمد و اشك ها بر غربت آل الله از ديده ها سرازير مى گرديد ، بهره گرفتم و حاج حسين علامه ، قدم رنجه نمود و در حسنيه حقير ، لحظاتى را به سوگوارى بر آن امام غريب ، پرداختيم كه چقدر غريبانه بود!
ترديد ندارم هزاران فرشته آسمانى در اين #حسنيه وپيرامون آن ، در كوچه ها وخيابانهاى اطراف آن ، گرد آمده وبا ما عزاداران اين امام همام ، همنوا شده بودند!
اما امسال در مجلس غريبانه او از ابتدا تا انتها گريستيم ، بر غربتش ، بر مظلوميتش ، كه امسال غربت مجلس او آشكار تر بود!
اما آنچه كه مرا آرام مى نمود ! اين بود كه ترديد نداشتم ، انشاء الله
مادر پهلو شكسته او ، در آستانه حسنيه ، خود به سوگ نشسته ودر حقً همه دوستدارانش دعا مى كند!
انشاء الله
ليكن پروردگارا ! بار الها!
سال ديگر چنين هفتم صفرى ، بدون برگزارى مجلس گسترده وبا حضور عاشقان وارادتمندان حضرتش را كه در سوگ امام مجتبى شركت مى نمودند، وامسال چنين غريبانه برگزار شد ، را نمى توانم تحمًل نمايم!
گرچه زبان بايد به شكرانه باز نمود كه الحمد لله توفيق يار گرديد كه همين مجلس اندك وغريبانه را بر پا سازم.
السلام عليكم يا اهل بيت النبوًة ورحمة الله وبركاته
هادى _انصارى#
هفتم صفر
١٤٤٣
_________
@drhadiansarii
آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد، غم هم... آه! چه بگویم از غم های بیکران تو ای پیشوای غریب!؟
گفتم: غریب؟ چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای بیان حال تو ندارد؛ وگرنه کجا با یک کلمه می توان به عمق غربت تو رسید؟
حال تو را چه کسی جز خدای تو میداند؟
تو حتی در میان اهل خانه خود، غریب بودی و نگاه غمگینت را حتی از همسرت میپوشاندی !دلت شده بود ،خانه دردهای نگفتنی !
جز به خواهرت، به چه کسی میتوانستی اعتماد کنی ؟
آنگاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سالها؟
سالها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی آوردی!
سالها بود به هر بهانه ای ، راه خانه مخفی مادر را پیش میگرفتی و زائر شبانه اش بودی !
دردت را به خاک او که نمیگفتی !
دیگر چه کسی میتوانست مرهم زخم هایت باشد؟
سالها بود حتی برای زیارت مزار جدت ، باید از ازدحام نگاه های مرموز و پرکینه ای عبور میکردی و خود میدانستی معنی آن نگاه ها را!
سالها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی!
با این حال، هر که از هر کجا بی نصیب میماند، راه خانه تو احاطه اش میکرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو میدید و بی پروا طلب میکرد حاجتش را!
آخر میدانست کریمی ! و به این صفت از همه به جدت شبیه تری؛
حتی چهره نورانی ات، همه را مسافر روزهای خوش مدینه با رسول میکرد.
از کوچه که میگذشتی، هر کس به بهانه ای در مسیر راهت می ایستاد تا لحظه ای، جلوه ای از #بهشت را در سیمای ملکوتی تو ببیند و تو با آن لبخند بی ریا و مهربانت به او سلام کنی؛ درست مثل جد بزرگوارت.
با این همه، تو در شهر خودت هم غریب بودی و در خانه ات و در میان دوستان!
حالا چگونه میشود این همه غربت را با یک کلمه تصویر کرد، امام #مظلوم و غریب ما، امام حسن مجتبی #😭
سالها توفيق برپايي مجلس ميلاد
كريم اهل بيت ، امام حسن مجتبى ع را در شب نيمه ماه مبارك #رمضان در مدينه منوره ، ومكًه مكرمه #داشته ، ودر #هفتم صفر ، سالروز شهادت غريبانه او در #تهران برگزار مى نمودم وسعى در هرچه باشكوهتر اين مجلس غريب ، حتى در ميان
دوست داران را داشته ودارم!
امًا اكنون دومين سال است كه با وجود بيمارى منحوس كرونا ، زانوى غم به بغل داشتم ! زيرا كه نمى توانستم بيست و ششمين سال برگزارى اين مراسم را آنچنان كه همه ساله در برپايي آن بيش از يك ماه و از آغاز ماه محرم ، مى كوشيدم وتلاش بر شكوه وگسترش و همه گير شدن آن را داشتم ، گامى برندارم وسرانجام از آنجا كه آغاز اين مجلس سوگ به بيش از نيم قرن پيش ، از سوى پدر شهيدم ، مرحوم آية الله #انصارى در نجف أشرف باز مى گرديد ، تصميم گرفتم كه مجلسى هر قدر به ظاهر ساده ومختصر را همچون سال پيش بر پا سازم وبا خانواده ، در سالروز شهادت غريبانه ومظلومانه اين امام كريم به سوگ بنشينيم و از نواى سوزناك يادگار مرحوم حاج محمد علامه ، آن پير غلام أباعبد #الله الحسين كه با نداى السلام عليك يا أبا عبد الله او ، مجلس به لرزه در مى آمد و اشك ها بر غربت آل الله از ديده ها سرازير مى گرديد ، بهره گرفتم و حاج حسين علامه ، قدم رنجه نمود و در حسنيه حقير ، لحظاتى را به سوگوارى بر آن امام غريب ، پرداختيم كه چقدر غريبانه بود!
ترديد ندارم هزاران فرشته آسمانى در اين #حسنيه وپيرامون آن ، در كوچه ها وخيابانهاى اطراف آن ، گرد آمده وبا ما عزاداران اين امام همام ، همنوا شده بودند!
اما امسال در مجلس غريبانه او از ابتدا تا انتها گريستيم ، بر غربتش ، بر مظلوميتش ، كه امسال غربت مجلس او آشكار تر بود!
اما آنچه كه مرا آرام مى نمود ! اين بود كه ترديد نداشتم ، انشاء الله
مادر پهلو شكسته او ، در آستانه حسنيه ، خود به سوگ نشسته ودر حقً همه دوستدارانش دعا مى كند!
انشاء الله
ليكن پروردگارا ! بار الها!
سال ديگر چنين هفتم صفرى ، بدون برگزارى مجلس گسترده وبا حضور عاشقان وارادتمندان حضرتش را كه در سوگ امام مجتبى شركت مى نمودند، وامسال چنين غريبانه برگزار شد ، را نمى توانم تحمًل نمايم!
گرچه زبان بايد به شكرانه باز نمود كه الحمد لله توفيق يار گرديد كه همين مجلس اندك وغريبانه را بر پا سازم.
السلام عليكم يا اهل بيت النبوًة ورحمة الله وبركاته
هادى _انصارى#
هفتم صفر
١٤٤٣
_________
@drhadiansarii
يادگاران #شهيد آية الله حاج شيخ احمد #انصارى
شهيد آية الله حاج شيخ احمد انصارى، يكى از مجتهدين #حوزه علميه نجف اشرف بوده كه فعاليت هاى گسترده مردمى واجتماعى او هنوز زبانزد خاص وعام در #ايران وعراق مى باشد. وى در دوران رژيم بعث عراق به همراه آية الله شهيد سيد محمد باقر #صدر وديگر شخصيت هاى علمى حوزه ، به شهادت رسيدند.
__________
@drhadiansarii
شهيد آية الله حاج شيخ احمد انصارى، يكى از مجتهدين #حوزه علميه نجف اشرف بوده كه فعاليت هاى گسترده مردمى واجتماعى او هنوز زبانزد خاص وعام در #ايران وعراق مى باشد. وى در دوران رژيم بعث عراق به همراه آية الله شهيد سيد محمد باقر #صدر وديگر شخصيت هاى علمى حوزه ، به شهادت رسيدند.
__________
@drhadiansarii
«در سالروز #سوگ _غریب شهر خود»
آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد، غم هم... آه! چه بگویم از غم های بیکران تو ای پیشوای غریب!؟
گفتم: غریب؟ چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای بیان حال تو ندارد؛ وگرنه کجا با یک کلمه می توان به عمق غربت تو رسید؟
حال تو را چه کسی جز خدای تو میداند؟
تو حتی در میان اهل خانه خود، غریب بودی و نگاه غمگینت را حتی از همسرت میپوشاندی !دلت شده بود ،خانه دردهای نگفتنی !
جز به خواهرت و برادرت به چه کسی میتوانستی اعتماد کنی ؟
آنگاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سالها؟
سالها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی آوردی!
سالها بود به هر بهانه ای ، راه خانه مخفی مادر را پیش میگرفتی و زائر شبانه اش بودی !
دردت را به خاک او که نمیگفتی !
دیگر چه کسی میتوانست مرهم زخم هایت باشد؟
سالها بود حتی برای زیارت مزار جدت ، باید از ازدحام نگاه های مرموز و پرکینه ای عبور میکردی و خود میدانستی معنی آن نگاه ها را!
سالها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی!
با این حال، هر که از هر کجا بی نصیب میماند، راه خانه تو احاطه اش میکرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو میدید و بی پروا طلب میکرد حاجتش را!
آخر میدانست کریمی ! و به این صفت از همه به جدت شبیه تری؛
حتی چهره نورانی ات، همه را مسافر روزهای خوش مدینه با رسول ص میکرد.
از کوچه که میگذشتی، هر کس به بهانه ای در مسیر راهت می ایستاد تا لحظه ای، جلوه ای از #بهشت را در سیمای ملکوتی تو ببیند و تو با آن لبخند بی ریا و مهربانت به او سلام کنی؛ درست مثل جد بزرگوارت.
با این همه، تو در شهر خودت هم غریب بودی و در خانه ات و در میان دوستان!
حالا چگونه میشود این همه غربت را با یک کلمه تصویر کرد، امام #مظلوم و غریب ما، امام حسن مجتبی #😭
سالها توفيق برپايي مجلس ميلاد
كريم اهل بيت ، امام حسن مجتبى ع را در شب نيمه ماه مبارك #رمضان در مدينه منوره ، ومكًه مكرمه #داشته ، ودر #هفتم صفر ، سالروز شهادت غريبانه او در #تهران را برگزار مى نمودم وسعى در هرچه باشكوهتر اين مجلس غريب ، حتى در ميان
دوست داران را داشته ودارم!
امًا اكنون سومين سال است كه با وجود بيمارى منحوس كرونا ، زانوى غم به بغل داشتم ! زيرا كه نمى توانستم بيست و هفتمين سال برگزارى اين مراسم را آنچنان كه همه ساله در برپايي آن بيش از يك ماه و از آغاز ماه محرم ، مى كوشيدم وتلاش بر شكوه وگسترش و همه گير شدن آن را داشتم ، گامى برندارم وسرانجام از آنجا كه آغاز اين مجلس سوگ به بيش از نيم قرن پيش ، از سوى پدر شهيدم ، مرحوم آية الله #انصارى در نجف أشرف باز مى گرديد ، تصميم گرفتم كه مجلسى هر قدر به ظاهر ساده ومختصر را همچون سال پيش بر پا سازم وبا خانواده ، در سالروز شهادت غريبانه ومظلومانه اين امام كريم به سوگ بنشينيم و از نواى سوزناك يادگار مرحوم حاج محمد علامه ، آن پير غلام أباعبد #الله الحسين كه با نداى السلام عليك يا أبا عبد الله او ، مجلس به لرزه در مى آمد و اشك ها بر غربت آل الله از ديده ها سرازير مى گرديد ، بهره گرفتم و حاج حسين علامه ، قدم رنجه نمود و در حسنيه حقير ، لحظاتى را به سوگوارى بر آن امام غريب ، پرداختيم كه چقدر غريبانه بود!
ترديد ندارم هزاران فرشته آسمانى در اين #حسنيه وپيرامون آن ، در كوچه ها وخيابانهاى اطراف آن ، گرد آمده وبا ما عزاداران اين امام همام ، همنوا شده بودند!
اما در اين مجلس غريبانه او از ابتدا تا انتها گريستيم ، بر غربتش ، بر مظلوميتش ، كه امسال غربت مجلس او آشكار تر بود!
اما آنچه كه مرا آرام مى نمود ! اين بود كه ترديد نداشتم ، انشاء الله
مادر پهلو شكسته او ، در آستانه حسنيه ، خود به سوگ نشسته ودر حقً همه دوستدارانش دعا مى كند!
انشاء الله
ليكن پروردگارا ! بار الها!
سال ديگر چنين هفتم صفرى ، بدون برگزارى مجلس گسترده وبا حضور عاشقان وارادتمندان حضرتش را كه در سوگ امام مجتبى شركت مى نمودند، وامسال چنين غريبانه برگزار شد ، را نمى توانم تحمًل نمايم!
گرچه زبان بايد به شكرانه باز نمود كه الحمد لله توفيق يار گرديد كه همين مجلس اندك وغريبانه را بر پا سازم.
السلام عليكم يا اهل بيت النبوًة ورحمة الله وبركاته
#هادى _انصارى
هفتم صفر ١٤٤٤ هجرى
برابر با ١٣ شهريور ١٤٠١
_____
@drhadiansarii
آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد، غم هم... آه! چه بگویم از غم های بیکران تو ای پیشوای غریب!؟
گفتم: غریب؟ چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای بیان حال تو ندارد؛ وگرنه کجا با یک کلمه می توان به عمق غربت تو رسید؟
حال تو را چه کسی جز خدای تو میداند؟
تو حتی در میان اهل خانه خود، غریب بودی و نگاه غمگینت را حتی از همسرت میپوشاندی !دلت شده بود ،خانه دردهای نگفتنی !
جز به خواهرت و برادرت به چه کسی میتوانستی اعتماد کنی ؟
آنگاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سالها؟
سالها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی آوردی!
سالها بود به هر بهانه ای ، راه خانه مخفی مادر را پیش میگرفتی و زائر شبانه اش بودی !
دردت را به خاک او که نمیگفتی !
دیگر چه کسی میتوانست مرهم زخم هایت باشد؟
سالها بود حتی برای زیارت مزار جدت ، باید از ازدحام نگاه های مرموز و پرکینه ای عبور میکردی و خود میدانستی معنی آن نگاه ها را!
سالها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی!
با این حال، هر که از هر کجا بی نصیب میماند، راه خانه تو احاطه اش میکرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو میدید و بی پروا طلب میکرد حاجتش را!
آخر میدانست کریمی ! و به این صفت از همه به جدت شبیه تری؛
حتی چهره نورانی ات، همه را مسافر روزهای خوش مدینه با رسول ص میکرد.
از کوچه که میگذشتی، هر کس به بهانه ای در مسیر راهت می ایستاد تا لحظه ای، جلوه ای از #بهشت را در سیمای ملکوتی تو ببیند و تو با آن لبخند بی ریا و مهربانت به او سلام کنی؛ درست مثل جد بزرگوارت.
با این همه، تو در شهر خودت هم غریب بودی و در خانه ات و در میان دوستان!
حالا چگونه میشود این همه غربت را با یک کلمه تصویر کرد، امام #مظلوم و غریب ما، امام حسن مجتبی #😭
سالها توفيق برپايي مجلس ميلاد
كريم اهل بيت ، امام حسن مجتبى ع را در شب نيمه ماه مبارك #رمضان در مدينه منوره ، ومكًه مكرمه #داشته ، ودر #هفتم صفر ، سالروز شهادت غريبانه او در #تهران را برگزار مى نمودم وسعى در هرچه باشكوهتر اين مجلس غريب ، حتى در ميان
دوست داران را داشته ودارم!
امًا اكنون سومين سال است كه با وجود بيمارى منحوس كرونا ، زانوى غم به بغل داشتم ! زيرا كه نمى توانستم بيست و هفتمين سال برگزارى اين مراسم را آنچنان كه همه ساله در برپايي آن بيش از يك ماه و از آغاز ماه محرم ، مى كوشيدم وتلاش بر شكوه وگسترش و همه گير شدن آن را داشتم ، گامى برندارم وسرانجام از آنجا كه آغاز اين مجلس سوگ به بيش از نيم قرن پيش ، از سوى پدر شهيدم ، مرحوم آية الله #انصارى در نجف أشرف باز مى گرديد ، تصميم گرفتم كه مجلسى هر قدر به ظاهر ساده ومختصر را همچون سال پيش بر پا سازم وبا خانواده ، در سالروز شهادت غريبانه ومظلومانه اين امام كريم به سوگ بنشينيم و از نواى سوزناك يادگار مرحوم حاج محمد علامه ، آن پير غلام أباعبد #الله الحسين كه با نداى السلام عليك يا أبا عبد الله او ، مجلس به لرزه در مى آمد و اشك ها بر غربت آل الله از ديده ها سرازير مى گرديد ، بهره گرفتم و حاج حسين علامه ، قدم رنجه نمود و در حسنيه حقير ، لحظاتى را به سوگوارى بر آن امام غريب ، پرداختيم كه چقدر غريبانه بود!
ترديد ندارم هزاران فرشته آسمانى در اين #حسنيه وپيرامون آن ، در كوچه ها وخيابانهاى اطراف آن ، گرد آمده وبا ما عزاداران اين امام همام ، همنوا شده بودند!
اما در اين مجلس غريبانه او از ابتدا تا انتها گريستيم ، بر غربتش ، بر مظلوميتش ، كه امسال غربت مجلس او آشكار تر بود!
اما آنچه كه مرا آرام مى نمود ! اين بود كه ترديد نداشتم ، انشاء الله
مادر پهلو شكسته او ، در آستانه حسنيه ، خود به سوگ نشسته ودر حقً همه دوستدارانش دعا مى كند!
انشاء الله
ليكن پروردگارا ! بار الها!
سال ديگر چنين هفتم صفرى ، بدون برگزارى مجلس گسترده وبا حضور عاشقان وارادتمندان حضرتش را كه در سوگ امام مجتبى شركت مى نمودند، وامسال چنين غريبانه برگزار شد ، را نمى توانم تحمًل نمايم!
گرچه زبان بايد به شكرانه باز نمود كه الحمد لله توفيق يار گرديد كه همين مجلس اندك وغريبانه را بر پا سازم.
السلام عليكم يا اهل بيت النبوًة ورحمة الله وبركاته
#هادى _انصارى
هفتم صفر ١٤٤٤ هجرى
برابر با ١٣ شهريور ١٤٠١
_____
@drhadiansarii
Forwarded from Hadi Ansari
در فرهنگستان علوم پزشكى ايران
ديروز دوشنبه ١٧ #مهر ماه ١٤٠٢ طى مراسمى از پوستر يازدهمين همايش بين المللى #قرآن ، عترت و سلامت رونمايى گرديد.
در اين مراسم كه با حضور دكتر مرندى رياست #فرهنگستان علوم پزشكى ايران ، دكتر محققى معاونت فرهنگستان ، دكتر سيم فروش ، دكتر مصرى رييس دانشگاه علوم پزشكى استان قم ، دكتر عباسى رييس دانشگاه المصطفى ، دكتر رضيعى دبير كنگره ، دكتر قربانى ، دكتر لطف آبادى ، دكتر باقرى ، دكتر كرمى ، دكتر غفرانى ، دكتر عزيزى ، دكتر رضايى ، و اينجانب دكتر هادى #انصارى و ديگر اعضاى گروه و نيز فرهنگستان صورت گرفت ، با سخنانى از سوى حاضران در تقدير و تاثير گزارى از برگزارى چنين همايشى ، و سپس با پرده بردارى از پوستر همايش با عنوان ( قرآن ، نسخه شفابخش ) به پايان برده شد.
گفتنى است كه يازدهمين همايش قرآن ، #عترت و سلامت به ميزبانى دانشگاه علوم پزشكى ايران به مدت سع روز از ٢٥ الى ٢٧ بهمن ماه با حضور وزير و اساتيد و روساى دانشگاههاى علوم پزشكى ايران و پزشكان و دانشجويان پزشكى و جز اين ها برگزار مى گردد.
این همایش شامل نشستهای تخصصی با موضوع مرجعیت علمی و بینالمللی سازی نقش قرآن و عترت در نظام سلامت، نقش جامعه پزشکی جوان در توسعه گفتمان قرآن و علم، نقش نخبگان قرآنی جامعه پزشکی در ترویج جریان مقدس تلاوت و فقه و اخلاق پزشکی از منظر قرآن و عترت با سخنرانی استادان حوزه و دانشگاه است.
ديروز دوشنبه ١٧ #مهر ماه ١٤٠٢ طى مراسمى از پوستر يازدهمين همايش بين المللى #قرآن ، عترت و سلامت رونمايى گرديد.
در اين مراسم كه با حضور دكتر مرندى رياست #فرهنگستان علوم پزشكى ايران ، دكتر محققى معاونت فرهنگستان ، دكتر سيم فروش ، دكتر مصرى رييس دانشگاه علوم پزشكى استان قم ، دكتر عباسى رييس دانشگاه المصطفى ، دكتر رضيعى دبير كنگره ، دكتر قربانى ، دكتر لطف آبادى ، دكتر باقرى ، دكتر كرمى ، دكتر غفرانى ، دكتر عزيزى ، دكتر رضايى ، و اينجانب دكتر هادى #انصارى و ديگر اعضاى گروه و نيز فرهنگستان صورت گرفت ، با سخنانى از سوى حاضران در تقدير و تاثير گزارى از برگزارى چنين همايشى ، و سپس با پرده بردارى از پوستر همايش با عنوان ( قرآن ، نسخه شفابخش ) به پايان برده شد.
گفتنى است كه يازدهمين همايش قرآن ، #عترت و سلامت به ميزبانى دانشگاه علوم پزشكى ايران به مدت سع روز از ٢٥ الى ٢٧ بهمن ماه با حضور وزير و اساتيد و روساى دانشگاههاى علوم پزشكى ايران و پزشكان و دانشجويان پزشكى و جز اين ها برگزار مى گردد.
این همایش شامل نشستهای تخصصی با موضوع مرجعیت علمی و بینالمللی سازی نقش قرآن و عترت در نظام سلامت، نقش جامعه پزشکی جوان در توسعه گفتمان قرآن و علم، نقش نخبگان قرآنی جامعه پزشکی در ترویج جریان مقدس تلاوت و فقه و اخلاق پزشکی از منظر قرآن و عترت با سخنرانی استادان حوزه و دانشگاه است.
Forwarded from Hadi Ansari
ديدار با سركنسول جديد #ايران در #كربلا
دوشنبه ٢٣ آبان ماه ١٤٠٢ توفيق يار گرديد كه ميزبان خدمتگزار دوست و برادر عزيزم جناب آقاى عبد الرحيم #ساداتى فر سركنسول پيشين جمهورى اسلامى ايران در #نجف أشرف باشم.
وى كه پیش از این بعنوان #سفیر جمهوری اسلامی ایران در کلمبیا و کاردار کشورمان در آرژانتین خدمت کرده بود ، همچنين در سمتهاي مدير كل سياسي آمريكاي جنوبي، مدير كل وزارتي و مشاور وزير امور خارجه انجام وظيفه و خدمت نموده است ، بياد دارم كه در چند سال پيش پيشنهاد سفارت اسپانيا بعنوان سفير جمهورى اسلامى ايران به وى عنوان گرديد اما سلول هاى پيكر اين شخصيت والا سركنسولى در نجف أشرف و در جوار مرقد مطهر #أمير المومنين و خدمت به مجاورين و زائرين حضرتش را بر سفارت در اسپانيا ترجيح داده و به مدت چهار سال ، از تاريخ ١٣٩٤ تا ١٣٩٨ شمسى در اين شهر مقدس به زيبتيى و خلوص انجام وظيفه نمود و خدماتش برگى زرين را در پرونده دنيايى و انشاء الله آخرتى وى به ثبت رسانيد. وى توفيق اين همجوارى را بدست آورده بود كه تقريبا هرشب در رواق شمالى حرم مطهر #علوى ، ساعتى را به زيارت و نجوا با پروردگار و نيز با وصى بلا فصل رسول خدا ص به دعا و زيارت سپرى كند. از اين پس بود كه در پايان ماموريت ايشان ، هر وقت له حرم مولا مسرف مى شدم ، بياد وى و جاى خالى او در #رواق ، سلامى را به نيابت به مولايش مى دادم. از آنجا كه مجددا از سوى وزير امور خارجه ايران و انتخابى بجا ، ايشان به عنوان سر كنسول ج ا ا به كربلا تعيبن گرديد ، حدود بيش ٢٠٠ دقيقه را در نشستى با حضرتش و نيز برادر ارجمندم ، خدمتگزار مردمى در وزارت امور خارجه و مشاور عالى وزير جناب آقاى موسى فرهنگ #انصارى در منزل خدمتشان بودم و به معرفى شخصيت هاى حوزوى و اجتماعى و مردمى و سياسى و عشائرى استان كربلا پرداخته و از آنجا كه ايشان در ماموريت پيشين خود در نجف أشرف به زيبايى و دقت تمام ، ارتباط گسترده اى را با تمامى مجامع استان داشت و سنت حسنه و زيبايى را از خود بيادگار نهاد كه تاكنون نامش هنوز در اين شهر زبانزد است ، خود و حقير سعى نمودبم كه اين شرايط را نيز در ماموريت تازه خويش تكرار نمايد انشاء الله
از آنجا كه اطمينان دارم پيش از امضاى ماموريت وى به كربلاء، از سوى أمير المومنين ع مورد پشتيبانى و قبول قرار گرفته و اكنون به ايشان خدمتگزارى به زائران دو فرزند والايش در كربلا هديه گرديده است ، حقير پرچم گنبد مطهر علوى را به عنوان قدر دانى و سپاس از تلاش هاى خالصانه وى و به عنوان خادمى اندك و كوچك حرم مولا ، به عنوان تبرك و تيمًن تقديم محضرش نمودم و اميدوارم كه از بركات معنوى اين پرچم متبرك در دنيا و آخرت خود و خانواده محترم ايشان برخوردار باشند و توفيقات افزون در خدمت را داشته باشند.
دوشنبه ٢٣ آبان ماه ١٤٠٢ توفيق يار گرديد كه ميزبان خدمتگزار دوست و برادر عزيزم جناب آقاى عبد الرحيم #ساداتى فر سركنسول پيشين جمهورى اسلامى ايران در #نجف أشرف باشم.
وى كه پیش از این بعنوان #سفیر جمهوری اسلامی ایران در کلمبیا و کاردار کشورمان در آرژانتین خدمت کرده بود ، همچنين در سمتهاي مدير كل سياسي آمريكاي جنوبي، مدير كل وزارتي و مشاور وزير امور خارجه انجام وظيفه و خدمت نموده است ، بياد دارم كه در چند سال پيش پيشنهاد سفارت اسپانيا بعنوان سفير جمهورى اسلامى ايران به وى عنوان گرديد اما سلول هاى پيكر اين شخصيت والا سركنسولى در نجف أشرف و در جوار مرقد مطهر #أمير المومنين و خدمت به مجاورين و زائرين حضرتش را بر سفارت در اسپانيا ترجيح داده و به مدت چهار سال ، از تاريخ ١٣٩٤ تا ١٣٩٨ شمسى در اين شهر مقدس به زيبتيى و خلوص انجام وظيفه نمود و خدماتش برگى زرين را در پرونده دنيايى و انشاء الله آخرتى وى به ثبت رسانيد. وى توفيق اين همجوارى را بدست آورده بود كه تقريبا هرشب در رواق شمالى حرم مطهر #علوى ، ساعتى را به زيارت و نجوا با پروردگار و نيز با وصى بلا فصل رسول خدا ص به دعا و زيارت سپرى كند. از اين پس بود كه در پايان ماموريت ايشان ، هر وقت له حرم مولا مسرف مى شدم ، بياد وى و جاى خالى او در #رواق ، سلامى را به نيابت به مولايش مى دادم. از آنجا كه مجددا از سوى وزير امور خارجه ايران و انتخابى بجا ، ايشان به عنوان سر كنسول ج ا ا به كربلا تعيبن گرديد ، حدود بيش ٢٠٠ دقيقه را در نشستى با حضرتش و نيز برادر ارجمندم ، خدمتگزار مردمى در وزارت امور خارجه و مشاور عالى وزير جناب آقاى موسى فرهنگ #انصارى در منزل خدمتشان بودم و به معرفى شخصيت هاى حوزوى و اجتماعى و مردمى و سياسى و عشائرى استان كربلا پرداخته و از آنجا كه ايشان در ماموريت پيشين خود در نجف أشرف به زيبايى و دقت تمام ، ارتباط گسترده اى را با تمامى مجامع استان داشت و سنت حسنه و زيبايى را از خود بيادگار نهاد كه تاكنون نامش هنوز در اين شهر زبانزد است ، خود و حقير سعى نمودبم كه اين شرايط را نيز در ماموريت تازه خويش تكرار نمايد انشاء الله
از آنجا كه اطمينان دارم پيش از امضاى ماموريت وى به كربلاء، از سوى أمير المومنين ع مورد پشتيبانى و قبول قرار گرفته و اكنون به ايشان خدمتگزارى به زائران دو فرزند والايش در كربلا هديه گرديده است ، حقير پرچم گنبد مطهر علوى را به عنوان قدر دانى و سپاس از تلاش هاى خالصانه وى و به عنوان خادمى اندك و كوچك حرم مولا ، به عنوان تبرك و تيمًن تقديم محضرش نمودم و اميدوارم كه از بركات معنوى اين پرچم متبرك در دنيا و آخرت خود و خانواده محترم ايشان برخوردار باشند و توفيقات افزون در خدمت را داشته باشند.
Forwarded from Hadi Ansari
ديدار با سركنسول جديد #ايران در #كربلا
دوشنبه ٢٣ آبان ماه ١٤٠٢ توفيق يار گرديد كه ميزبان خدمتگزار و دوست و برادر عزيزم جناب آقاى عبد الرحيم #ساداتى فر سركنسول پيشين جمهورى اسلامى ايران در #نجف أشرف باشم.
وى كه پیش از این بعنوان #سفیر جمهوری اسلامی ایران در کلمبیا و کاردار کشورمان در آرژانتین خدمت کرده بود ، همچنين در سمتهاي مدير كل سياسي آمريكاي جنوبي، مدير كل وزارتي و مشاور وزير امور خارجه انجام وظيفه و خدمت نموده است ، بياد دارم كه در چند سال پيش پيشنهاد سفارت اسپانيا بعنوان سفير جمهورى اسلامى ايران به وى عنوان گرديد اما سلول هاى پيكر اين شخصيت والا ، سركنسولى در نجف أشرف و در جوار مرقد مطهر #أمير المومنين و خدمت به مجاورين و زائرين حضرتش را بر سفارت در اسپانيا ترجيح داده و به مدت چهار سال ، از تاريخ ١٣٩٤ تا ١٣٩٨ شمسى در اين شهر مقدس به زيبايى و خلوص انجام وظيفه نمود و خدماتش ، برگى زرين را در پرونده دنيايى و انشاء الله آخرتى وى به ثبت رسانيد. وى توفيق اين همجوارى را بدست آورده بود كه تقريبا هرشب در رواق شمالى حرم مطهر #علوى ، ساعتى را به زيارت و نجوا با پروردگار و نيز با وصى بلا فصل رسول خدا ص به دعا و زيارت سپرى كند. از اين پس بود كه در پايان ماموريت ايشان ، هر وقت به حرم مولا مشرف مى شدم ، بياد وى و جاى خالى او در #رواق ، سلامى را به نيابت به مولايش مى دادم. از آنجا كه مجددا از سوى وزير امور خارجه ايران و انتخابى بجا ، ايشان به عنوان سر كنسول ج ا ا به كربلا تعيبن گرديد ، حدود بيش ٢٠٠ دقيقه را در نشستى با حضرتش و نيز برادر ارجمندم ، خدمتگزار مردمى در وزارت امور خارجه و مشاور عالى وزير جناب آقاى موسى فرهنگ #انصارى در منزل ، خدمتشان بودم و به معرفى شخصيت هاى حوزوى و اجتماعى و مردمى و سياسى و عشائرى استان كربلا پرداخته و از آنجا كه ايشان در ماموريت پيشين خود در نجف أشرف به زيبايى و دقت تمام ، ارتباط گسترده اى را با تمامى مجامع استان داشت و سنت حسنه و زيبايى را از خود بيادگار نهاد كه تاكنون نامش هنوز در اين شهر زبانزد است ، حقير سعى نمودم كه اين شرايط را نيز در ماموريت تازه خويش تكرار نمايد انشاء الله
از آنجا كه اطمينان دارم پيش از امضاى ماموريت وى به كربلاء، از سوى أمير المومنين ع مورد پشتيبانى و قبول قرار گرفته و اكنون به ايشان خدمتگزارى به زائران دو فرزند والايش در كربلا هديه گرديده است ، حقير پرچم گنبد مطهر علوى را به عنوان قدر دانى و سپاس از تلاش هاى خالصانه وى و به عنوان خادمى اندك و كوچك حرم مولا ، به عنوان تبرك و تيمن تقديم حضورشان نمودم.
اميدوارم كه از بركات معنوى اين پرچم متبرك در دنيا و آخرت ، خود و خانواده محترم ايشان برخوردار باشند و توفيقات افزون در خدمت را داشته باشند.
دوشنبه ٢٣ آبان ماه ١٤٠٢ توفيق يار گرديد كه ميزبان خدمتگزار و دوست و برادر عزيزم جناب آقاى عبد الرحيم #ساداتى فر سركنسول پيشين جمهورى اسلامى ايران در #نجف أشرف باشم.
وى كه پیش از این بعنوان #سفیر جمهوری اسلامی ایران در کلمبیا و کاردار کشورمان در آرژانتین خدمت کرده بود ، همچنين در سمتهاي مدير كل سياسي آمريكاي جنوبي، مدير كل وزارتي و مشاور وزير امور خارجه انجام وظيفه و خدمت نموده است ، بياد دارم كه در چند سال پيش پيشنهاد سفارت اسپانيا بعنوان سفير جمهورى اسلامى ايران به وى عنوان گرديد اما سلول هاى پيكر اين شخصيت والا ، سركنسولى در نجف أشرف و در جوار مرقد مطهر #أمير المومنين و خدمت به مجاورين و زائرين حضرتش را بر سفارت در اسپانيا ترجيح داده و به مدت چهار سال ، از تاريخ ١٣٩٤ تا ١٣٩٨ شمسى در اين شهر مقدس به زيبايى و خلوص انجام وظيفه نمود و خدماتش ، برگى زرين را در پرونده دنيايى و انشاء الله آخرتى وى به ثبت رسانيد. وى توفيق اين همجوارى را بدست آورده بود كه تقريبا هرشب در رواق شمالى حرم مطهر #علوى ، ساعتى را به زيارت و نجوا با پروردگار و نيز با وصى بلا فصل رسول خدا ص به دعا و زيارت سپرى كند. از اين پس بود كه در پايان ماموريت ايشان ، هر وقت به حرم مولا مشرف مى شدم ، بياد وى و جاى خالى او در #رواق ، سلامى را به نيابت به مولايش مى دادم. از آنجا كه مجددا از سوى وزير امور خارجه ايران و انتخابى بجا ، ايشان به عنوان سر كنسول ج ا ا به كربلا تعيبن گرديد ، حدود بيش ٢٠٠ دقيقه را در نشستى با حضرتش و نيز برادر ارجمندم ، خدمتگزار مردمى در وزارت امور خارجه و مشاور عالى وزير جناب آقاى موسى فرهنگ #انصارى در منزل ، خدمتشان بودم و به معرفى شخصيت هاى حوزوى و اجتماعى و مردمى و سياسى و عشائرى استان كربلا پرداخته و از آنجا كه ايشان در ماموريت پيشين خود در نجف أشرف به زيبايى و دقت تمام ، ارتباط گسترده اى را با تمامى مجامع استان داشت و سنت حسنه و زيبايى را از خود بيادگار نهاد كه تاكنون نامش هنوز در اين شهر زبانزد است ، حقير سعى نمودم كه اين شرايط را نيز در ماموريت تازه خويش تكرار نمايد انشاء الله
از آنجا كه اطمينان دارم پيش از امضاى ماموريت وى به كربلاء، از سوى أمير المومنين ع مورد پشتيبانى و قبول قرار گرفته و اكنون به ايشان خدمتگزارى به زائران دو فرزند والايش در كربلا هديه گرديده است ، حقير پرچم گنبد مطهر علوى را به عنوان قدر دانى و سپاس از تلاش هاى خالصانه وى و به عنوان خادمى اندك و كوچك حرم مولا ، به عنوان تبرك و تيمن تقديم حضورشان نمودم.
اميدوارم كه از بركات معنوى اين پرچم متبرك در دنيا و آخرت ، خود و خانواده محترم ايشان برخوردار باشند و توفيقات افزون در خدمت را داشته باشند.
Forwarded from Hadi Ansari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با حمد و سپاس الهى و عنايات حضرت #ولى عصر اوارحنا فداه و ارباب و سالار شهيدان حضرت أبا عبد الله الحسين عليه السلام، حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ عبد المهدى #كربلايى توليت شرعى آستان حسينى پس از يك عمل جراحى و سپرى نمودن دوران نقاهت خويش ، امروز، در آغاز گام به #حرم مولا نهاد و پس از زيارت و شكرانه بازيافتن سلامتى خويش ، انشاء الله با توانى بيشتر ، وارد #دفتر خود شده و فعاليت هاى دوباره را آغاز نمود.
سلامتى و توفيقات روز افزون وى را از درگاه الهى خواستاريم.
دكتر هادى #انصارى
سلامتى و توفيقات روز افزون وى را از درگاه الهى خواستاريم.
دكتر هادى #انصارى
Forwarded from Hadi Ansari
روز جمعه هشتم دى ماه جارى (١٤٠٢) بامدادان هنگام تشرف به #زيارت حرم مولى الموالى أمير المومنين عليه السلام ، به ديدار با #توليت سختكوش و تواناى آستانه علوى ، دوست و برادر ديرينه ام جناب سيد عيسى #خرسان رفته و ساعتى را با وى در دفتر توليت سپرى نمودم. در اين نشست از توسعه به شعاع نود مترى پيرامون #حرم مطهر كه آرزوى ديرينه نزديك به يك قرن علماء و عاشقان حرم مولا سخن به ميان آمد كه با تبريك به وى ، اين توفيق وى را در انجام اين پروژه مهم به وى تبريك گفتم و آرزو نمودم كه پس از پايان اين مرحله ، در فازهاى توسعه بعدى نيز توفيق داشته و همت خويش را به خرج دهد. نكته بعد از آن نگهدارى آثار و معالم مهم بخش كهن نجف و در پيرامون حرم مطهر همچون مدارس و خانه هاى بزرگانى مانند مرحوم آيات ميرزاى #نايبنى، شيخ #انصارى ، بازار #حويش و بازار بزرگ و كهن نجف اشرف و جز اين ها از خانه هايى كه خود هركدام تاريخى سياسى و علمى را براى حوزه هزار ساله نجف به ارمغان دارد را به گونه اى زيبا بازسازى كرده و در ميانه توسعه محفوظ نگه دارد. از آنجا كه توليت آستانه جناب سيد عيسى خرسان خود از خاندانى اصيل و ريشه دار در نجف كه ريشه در بيش از دوقرن پيش دارد، توجه و حساسيت به اين موارد را دارد كه اميدوارم در تحقق اين آرمان ها توفيق داشته باشد.
ترميم پنجره هاى نقره فام شمالى و جنوبى صحن مطهر، پوشانيدن مرمر زيباى سبز فام در قاعده مناره هاى شمالى ايوان حضرت و ادامه اين شكل زيبا در قاعده مناره جنوبى ايوان و تغييرات ديگرى در درون حرم و آويز ساختن لوسترى با عظمت بر فراز ضريح مطهر كه از قاعده گنبد درونى بهره گرفته است و دهها تغييرات زيلاى ديگر ، دست آورد تلاش اين برادر عزيز ما بشمار مى آيد. در پايان ديدار ضمن تشكر از تلاش هاى وى اظهار آمادگى در همكارى با وى در بخش هاى مورد نياز نمودم.
توفيقات وى افزون
ترميم پنجره هاى نقره فام شمالى و جنوبى صحن مطهر، پوشانيدن مرمر زيباى سبز فام در قاعده مناره هاى شمالى ايوان حضرت و ادامه اين شكل زيبا در قاعده مناره جنوبى ايوان و تغييرات ديگرى در درون حرم و آويز ساختن لوسترى با عظمت بر فراز ضريح مطهر كه از قاعده گنبد درونى بهره گرفته است و دهها تغييرات زيلاى ديگر ، دست آورد تلاش اين برادر عزيز ما بشمار مى آيد. در پايان ديدار ضمن تشكر از تلاش هاى وى اظهار آمادگى در همكارى با وى در بخش هاى مورد نياز نمودم.
توفيقات وى افزون
Forwarded from Hadi Ansari
خاندان جواهری
خاندان شیعی در قرن سیزدهم تا پانزدهم در عراق. سرسلسله این خاندان شیخ محمدحسن نجفی، #فقیه مشهور امامی (متوفای ۱۲۶۶ق)، معروف به صاحب #جواهر است. به سبب اهمیت کتاب مشهور او یعنی جواهرالکلام، این خاندان به آل جواهری، آل صاحب جواهر و آل جواهر الکلام مشهور شدند. تعداد زیادی از فرزندان و نوادگان صاحب جواهر از عالمان، فقیهان و ادیبان عصر خود بودند.
در قرن اخير هم ستارگان برجسته اى از اين خاندان در حوزه هاى #نجف و #قم حضور داشته و دارند. شهيد آية الله محمد تقى #جواهرى از اركان حوزه و مشهورين در اين راستا بشمار آمده كه با مرحوم پدر شهيدم آية الله #انصارى بدست دژخيمان بعثى به شرف شهادت نائل آمدند.
فرزندان وى در حوزه و دانشگاه و نيز جز اين ها از برجستگان بشمار مى آيند. هم اكنون آيات شيخ محمد حسن جواهرى و شيخ محمد جواهرى از فقها و اساتيد حوزه علميه قم و اكنون نجف أشرف مى باشند.
آیتالله شیخ حسن جواهری؛ متولد ۱۹۴۹ میلادی در نجف، با چهار واسطه به شیخ محمد حسن نجفی (مشهور به صاحبجواهر) میرسد. ايشان از شاگردان مرحوم شهيد صدر و آية الله خويى، و نيز شاگرد آیات عظام مرحوم میرزا جواد تبریزی و وحید خراسانی در قم نیز بوده و در دانشکده فقه نیز مقطع کارشناسی را گذرانده است.
دو بار بازداشت در اواخر دهه هفتاد میلادی به دستور حکومت بعثی #عراق و تبعید به ایران سبب شد که وی نیز سالها در حوزه قم به تدریس و تحقیق بپردازد. در همین دوره بود که ارتباط رسمی وی با جمهوری اسلامی شکل گرفت و به عضویت نهادهایی همچون مجمع جهانی اهل بیت (ع) و مجمع فقه اهل بیت (ع) درآمد و با متفکرین و نهادهای مهم اهل سنت همچون مجمع فقه اسلامی جدّه ارتباط برقرار کرد. وی همچنین تدریس در دارالتبلیغ اسلامی قم را نیز در کارنامه خود دارد که تحت اشراف مرحوم آیتﷲالعظمی شریعتمداری اداره میشد.
آية الله جواهری اگرچه آیتﷲالعظمی سیستانی را «ولی فقیه» در عراق میداند و خواهان حمایت همهجانبه از اوست، اما به سبب پیشینه نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران و حضور در برخی نهادهای رسمی آن، روابط بسیار حسنهای با حکومت ایران دارد. وی معتقد است که جدش صاحب جواهر نیز همچون امام خمینی و بر خلاف فقهای کنونی نجف به «ولایت مطلقه فقیه» اعتقاد داشته است.
آية الله شيخ حسن جواهری یک دهه است که به زادگاهش نجف بازگشته و موضوعاتی را که تحت تأثیر فضای نوین قم بررسی کرده بود، در حوزه نجف مطرح میکند. از جمله این موضوعات، بحث دموکراسی و مردمسالاری دینی است.
خاندان شیعی در قرن سیزدهم تا پانزدهم در عراق. سرسلسله این خاندان شیخ محمدحسن نجفی، #فقیه مشهور امامی (متوفای ۱۲۶۶ق)، معروف به صاحب #جواهر است. به سبب اهمیت کتاب مشهور او یعنی جواهرالکلام، این خاندان به آل جواهری، آل صاحب جواهر و آل جواهر الکلام مشهور شدند. تعداد زیادی از فرزندان و نوادگان صاحب جواهر از عالمان، فقیهان و ادیبان عصر خود بودند.
در قرن اخير هم ستارگان برجسته اى از اين خاندان در حوزه هاى #نجف و #قم حضور داشته و دارند. شهيد آية الله محمد تقى #جواهرى از اركان حوزه و مشهورين در اين راستا بشمار آمده كه با مرحوم پدر شهيدم آية الله #انصارى بدست دژخيمان بعثى به شرف شهادت نائل آمدند.
فرزندان وى در حوزه و دانشگاه و نيز جز اين ها از برجستگان بشمار مى آيند. هم اكنون آيات شيخ محمد حسن جواهرى و شيخ محمد جواهرى از فقها و اساتيد حوزه علميه قم و اكنون نجف أشرف مى باشند.
آیتالله شیخ حسن جواهری؛ متولد ۱۹۴۹ میلادی در نجف، با چهار واسطه به شیخ محمد حسن نجفی (مشهور به صاحبجواهر) میرسد. ايشان از شاگردان مرحوم شهيد صدر و آية الله خويى، و نيز شاگرد آیات عظام مرحوم میرزا جواد تبریزی و وحید خراسانی در قم نیز بوده و در دانشکده فقه نیز مقطع کارشناسی را گذرانده است.
دو بار بازداشت در اواخر دهه هفتاد میلادی به دستور حکومت بعثی #عراق و تبعید به ایران سبب شد که وی نیز سالها در حوزه قم به تدریس و تحقیق بپردازد. در همین دوره بود که ارتباط رسمی وی با جمهوری اسلامی شکل گرفت و به عضویت نهادهایی همچون مجمع جهانی اهل بیت (ع) و مجمع فقه اهل بیت (ع) درآمد و با متفکرین و نهادهای مهم اهل سنت همچون مجمع فقه اسلامی جدّه ارتباط برقرار کرد. وی همچنین تدریس در دارالتبلیغ اسلامی قم را نیز در کارنامه خود دارد که تحت اشراف مرحوم آیتﷲالعظمی شریعتمداری اداره میشد.
آية الله جواهری اگرچه آیتﷲالعظمی سیستانی را «ولی فقیه» در عراق میداند و خواهان حمایت همهجانبه از اوست، اما به سبب پیشینه نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران و حضور در برخی نهادهای رسمی آن، روابط بسیار حسنهای با حکومت ایران دارد. وی معتقد است که جدش صاحب جواهر نیز همچون امام خمینی و بر خلاف فقهای کنونی نجف به «ولایت مطلقه فقیه» اعتقاد داشته است.
آية الله شيخ حسن جواهری یک دهه است که به زادگاهش نجف بازگشته و موضوعاتی را که تحت تأثیر فضای نوین قم بررسی کرده بود، در حوزه نجف مطرح میکند. از جمله این موضوعات، بحث دموکراسی و مردمسالاری دینی است.
Forwarded from دكتر هادى انصارى
داستان #ساخت قبر مرحوم آية الله #شريعتمدارى ره🔷
بخش اول🔴
مرحوم عمويم آية الله حاج شيخ محمود #انصارى قمى نقل كردند كه من بسيار از وضع مكان #دفن مرحوم آية الله شريعتمدارى متأثر بودم!
مكرر خدمت آية الله #گلپايگانى رفتم ليكن سفارشات ايشان موثر واقع نيفتاد!
تصميم گرفتم كه خود اقدام كنم. از آنجا كه ايشان قمى بوده واز شخصيت هاى روحانى سرشناس در #حوزه قم ودر ميان مردم >قم وتهران ونجف أشرف بشمار مى آمدند، فرمودند كه با مسوول قبرستان #أبو حسين صحبت كردم كه من امشب بعد از نماز مغرب وعشاء به قبرستان مى آيم وبا شما كار دارم.
معمولا در آن هنگام بعد از اذان ، دستور داده بودند كه قبرستان ابو حسين تعطيل ودربها بسته شود!
مرحوم عمويم آية الله انصارى مى فرمودند كه من از قبل هماهنگ كرده و #بنًا وكارگر كه از بستگان ايشان بوده ودر منطقه آذر سكنى داشتند ، #آجر وماسه وگچ وتمام نيازها را تهيه ديده وشبانه به قبرستان ابو حسين منتقل كرديم. مسوول قبرستان كه مضطرب شده بود به او گفتم شما برو به خانه ! و مسووليت كار با من ! شما اصلا در قبرستان نباش وما قفل درب قبرستان را شكسته ووارد شده ايم!
بنده خدا پذيرفت البته نرفت ودر دفترش تا نزديكى صبح ماند!
كارگران باسرعت تمام سرويس هاى بهداشتى را تخريب كرده ومقبره اى مرتب در شأن مرحوم آية شريعتمدارى را تا صبح ساختند بطورى كه با طلوع آفتاب ، كار ما به پايان رسيد.
من يك روز در قم مانده وسپس به #تهران بازگشتم.
وبه منزل كه در نوبنياد بود وآن هنگام هنوز تقريبا خالى از سكنه بود رفتم. خانواده گفتند كه از ديروز مكرر شخصى تماس گرفته واصرار داشت كه شما را ببينند! هرقدر هم اصرار كرديم خودشان را معرفى نكردند! فقط يك بار سوال كردند كه حاج آقا را كجا قايم كرده ايد؟؟
كه پاسخ داده بودند ايشان قم هستند وهنوز نيامده اند! مرحوم آية الله انصارى مى فرمودند كه من متوجه شدم بچه هاى اطلاعات هستند!
ساعتى نگذشته بود كه زنگ تلفن به صدا در آمد وشخصى تقريبا با لحن آمرانه از من خواست كه به آدرسى در خيابان پاسداران كه مركز #اطلاعات بود ، بروم. گفتم حال جسمى من اجازه نمى دهد خودم حركت كنم! ومن هم درست آدرس ها وخيابانها را نمى شناسم!
شما وسيله اى بفرستيد ، من بيايم! به شرطى كه مرا دوباره به درب منزل برسانيد!
ساعتى بعد اتومبيلى آمد ودونفر مرا تا مركز اطلاعات ياد شده بردند!
هنگامى كه به فضاى گسترده مر كز اطلاعات رسيديم ، گفتند حاج آقا ! آقاى حسينى در طبقه دوم منتظر شما هستند !
من در همان اتاق طبقه همكف نشستم وكمى هم تمارض كرده وگفتم كه به ايشان بگوييد بيايد مرا اينجا ببيند!فرزند به ديدن پدر مى رود!
سنً مرحوم آية الله در اين هنگام حدود هشتاد سال بود! به تعبير ايشان جوانكى آمد وبا لحن تند وغير مودبانه خطاب به من گفت: آشيخ ، شما چكاره هستيد كه #قبر شريعتمدار را بسازى؟
مملكت سر وصاحب دارد ومسوول! شما با اجازه كدام مسوول قم ، دست به چنين كارى زديد؟
____________
@drhadiansarii
بخش اول🔴
مرحوم عمويم آية الله حاج شيخ محمود #انصارى قمى نقل كردند كه من بسيار از وضع مكان #دفن مرحوم آية الله شريعتمدارى متأثر بودم!
مكرر خدمت آية الله #گلپايگانى رفتم ليكن سفارشات ايشان موثر واقع نيفتاد!
تصميم گرفتم كه خود اقدام كنم. از آنجا كه ايشان قمى بوده واز شخصيت هاى روحانى سرشناس در #حوزه قم ودر ميان مردم >قم وتهران ونجف أشرف بشمار مى آمدند، فرمودند كه با مسوول قبرستان #أبو حسين صحبت كردم كه من امشب بعد از نماز مغرب وعشاء به قبرستان مى آيم وبا شما كار دارم.
معمولا در آن هنگام بعد از اذان ، دستور داده بودند كه قبرستان ابو حسين تعطيل ودربها بسته شود!
مرحوم عمويم آية الله انصارى مى فرمودند كه من از قبل هماهنگ كرده و #بنًا وكارگر كه از بستگان ايشان بوده ودر منطقه آذر سكنى داشتند ، #آجر وماسه وگچ وتمام نيازها را تهيه ديده وشبانه به قبرستان ابو حسين منتقل كرديم. مسوول قبرستان كه مضطرب شده بود به او گفتم شما برو به خانه ! و مسووليت كار با من ! شما اصلا در قبرستان نباش وما قفل درب قبرستان را شكسته ووارد شده ايم!
بنده خدا پذيرفت البته نرفت ودر دفترش تا نزديكى صبح ماند!
كارگران باسرعت تمام سرويس هاى بهداشتى را تخريب كرده ومقبره اى مرتب در شأن مرحوم آية شريعتمدارى را تا صبح ساختند بطورى كه با طلوع آفتاب ، كار ما به پايان رسيد.
من يك روز در قم مانده وسپس به #تهران بازگشتم.
وبه منزل كه در نوبنياد بود وآن هنگام هنوز تقريبا خالى از سكنه بود رفتم. خانواده گفتند كه از ديروز مكرر شخصى تماس گرفته واصرار داشت كه شما را ببينند! هرقدر هم اصرار كرديم خودشان را معرفى نكردند! فقط يك بار سوال كردند كه حاج آقا را كجا قايم كرده ايد؟؟
كه پاسخ داده بودند ايشان قم هستند وهنوز نيامده اند! مرحوم آية الله انصارى مى فرمودند كه من متوجه شدم بچه هاى اطلاعات هستند!
ساعتى نگذشته بود كه زنگ تلفن به صدا در آمد وشخصى تقريبا با لحن آمرانه از من خواست كه به آدرسى در خيابان پاسداران كه مركز #اطلاعات بود ، بروم. گفتم حال جسمى من اجازه نمى دهد خودم حركت كنم! ومن هم درست آدرس ها وخيابانها را نمى شناسم!
شما وسيله اى بفرستيد ، من بيايم! به شرطى كه مرا دوباره به درب منزل برسانيد!
ساعتى بعد اتومبيلى آمد ودونفر مرا تا مركز اطلاعات ياد شده بردند!
هنگامى كه به فضاى گسترده مر كز اطلاعات رسيديم ، گفتند حاج آقا ! آقاى حسينى در طبقه دوم منتظر شما هستند !
من در همان اتاق طبقه همكف نشستم وكمى هم تمارض كرده وگفتم كه به ايشان بگوييد بيايد مرا اينجا ببيند!فرزند به ديدن پدر مى رود!
سنً مرحوم آية الله در اين هنگام حدود هشتاد سال بود! به تعبير ايشان جوانكى آمد وبا لحن تند وغير مودبانه خطاب به من گفت: آشيخ ، شما چكاره هستيد كه #قبر شريعتمدار را بسازى؟
مملكت سر وصاحب دارد ومسوول! شما با اجازه كدام مسوول قم ، دست به چنين كارى زديد؟
____________
@drhadiansarii
Forwarded from دكتر هادى انصارى
داستان ساخت قبر مرحوم آية الله شريعتمدارى ره
بخش دوم 🔴
#مراجع هم حقً ورود به اين مساله را نداشته وندارند! شما آشيخ كه جاى خود داريد! ايشان حدود دو دقيقه با تندى وتقريبا غير مودبانه مرا مورد حمله قرار داد! من گفتم كه هر وقت سخنان شما پايان گرفت ، بگوييد تا من پاسخ دهم!
جوانك در اينجا گفت : خوب بگو ببينم چى جواب دارى؟
در اينجا بود كه رو به سوى او كرده وچنين سخن آغاز نمودم:
#پسرم شما #جوان هستى!
ما سالها در #نجف وسپس در #قم با آقاى #خمينى رفيق بوديم! من هر وقت براى فاتحه خوانى به قبرستان #أبو حسين مى رفتم ، حضور افراد ومقلًدين ومريدان مرحوم آية الله #شريعتمدار در كنار #قبر او وناسزاهايي كه به آقاى خمينى مى دادند ! موجب ناراحتى وتأثًر من مى گرديد! تا آنجا كه به اين حقيقت واعتقاد رسيدم ، #دشمنان در اين كار دست داشته وشرايطى را بوجود آورده اند كه روزها صدها نفر پس از فاتحه خواندن بر ايشان ، لعن ونفرين به دشمنان وى مى كردند كه مناسب شأن آقاى خمينى نبود! از آنجا كه ترديد نداشتم كه اين شرايط را به سمع ايشان نمى رسانند ومن هم نمى توانستم شاهد اين مناظر ونفرين ها باشم! از اين رو تصميم گرفتم كه جلوى اين برخوردها وسخن ها را بگيرم ومانع از اهانت به آقاى خمينى شوم!
در اينجا بود كه آن جوان همچون سطل #آب سردى بر بدنش ريخته باشند ، آرام شده ولحن سخنش تغيير يافت وپس از اظهار درد دلهايي ! واينكه گزارش داده بودند شما براى تحريك دست به چنين اقدامى زده ايد! عذر خواهى فراوان كرده وگفت من بايد خدمتتان مى رسيدم ! واشتباه كردم كه شما را به اينجا خواستم! مرحوم آية الله #انصارى مى فرمودند : من در ميان سخنانم مكرر خطاب پسرم! پسرم! را مى كردم كه شما جوانيد!
ومتوجه اين بازخوردها در جامعه نيستيد!
در پايان هم به او گفتم من با شما سخنى دارم كه در ماشين در بازگشت با شما در ميان خواهم گزارد!
وى بدون تأمًل پاسخ داد ، چشم حاج آقا ، من در خدمت شما خواهم بود!
وبدين ترتيب او را وادار ساختم كه با من تا درب منزل بيايد! البته در بين راه او را زياد #نصيحت كردم كه خوش رفتارى كنيد ، وبا ديد دشمن به مردم نظاره نكنيد...
يك هفته پس از اين ماجرا به قم مشرًف شده وخدمت مرحوم آية الله #گلپايگانى رسيدم. ايشان فرمودند : آقاى انصارى ، چند شب پيش در #خواب شما را ديدم كه آستين هاى دستان خود را بالا زده وتا نيمه تن ، به درون #چاه وبالوعه اى آلوده رفته وبرگ هاى قرآن را از درون آن بيرون آورده وپاك مى كنيد وبرديدگان خود قرار مى دهيد!!
مرحوم عمويم آية الله انصارى مى فرمودند كه خدمت آقا عرض كردم كه هفته پيش به چه إقدامى دست زدم وآية الله گلپايگانى #شگفت زده از خواب واقدامم، به من #دعا نمودند!
وچنين بود كه مقبره مرحوم آية الله شريعتمدارى از آن شرايط نامناسب خارج گشت !
والسلام
دكتر #هادى _انصارى
٦ ارديبهشت ١٣٩٩
اول رمضان ١٤٤١
_______
@drhadiansarii
بخش دوم 🔴
#مراجع هم حقً ورود به اين مساله را نداشته وندارند! شما آشيخ كه جاى خود داريد! ايشان حدود دو دقيقه با تندى وتقريبا غير مودبانه مرا مورد حمله قرار داد! من گفتم كه هر وقت سخنان شما پايان گرفت ، بگوييد تا من پاسخ دهم!
جوانك در اينجا گفت : خوب بگو ببينم چى جواب دارى؟
در اينجا بود كه رو به سوى او كرده وچنين سخن آغاز نمودم:
#پسرم شما #جوان هستى!
ما سالها در #نجف وسپس در #قم با آقاى #خمينى رفيق بوديم! من هر وقت براى فاتحه خوانى به قبرستان #أبو حسين مى رفتم ، حضور افراد ومقلًدين ومريدان مرحوم آية الله #شريعتمدار در كنار #قبر او وناسزاهايي كه به آقاى خمينى مى دادند ! موجب ناراحتى وتأثًر من مى گرديد! تا آنجا كه به اين حقيقت واعتقاد رسيدم ، #دشمنان در اين كار دست داشته وشرايطى را بوجود آورده اند كه روزها صدها نفر پس از فاتحه خواندن بر ايشان ، لعن ونفرين به دشمنان وى مى كردند كه مناسب شأن آقاى خمينى نبود! از آنجا كه ترديد نداشتم كه اين شرايط را به سمع ايشان نمى رسانند ومن هم نمى توانستم شاهد اين مناظر ونفرين ها باشم! از اين رو تصميم گرفتم كه جلوى اين برخوردها وسخن ها را بگيرم ومانع از اهانت به آقاى خمينى شوم!
در اينجا بود كه آن جوان همچون سطل #آب سردى بر بدنش ريخته باشند ، آرام شده ولحن سخنش تغيير يافت وپس از اظهار درد دلهايي ! واينكه گزارش داده بودند شما براى تحريك دست به چنين اقدامى زده ايد! عذر خواهى فراوان كرده وگفت من بايد خدمتتان مى رسيدم ! واشتباه كردم كه شما را به اينجا خواستم! مرحوم آية الله #انصارى مى فرمودند : من در ميان سخنانم مكرر خطاب پسرم! پسرم! را مى كردم كه شما جوانيد!
ومتوجه اين بازخوردها در جامعه نيستيد!
در پايان هم به او گفتم من با شما سخنى دارم كه در ماشين در بازگشت با شما در ميان خواهم گزارد!
وى بدون تأمًل پاسخ داد ، چشم حاج آقا ، من در خدمت شما خواهم بود!
وبدين ترتيب او را وادار ساختم كه با من تا درب منزل بيايد! البته در بين راه او را زياد #نصيحت كردم كه خوش رفتارى كنيد ، وبا ديد دشمن به مردم نظاره نكنيد...
يك هفته پس از اين ماجرا به قم مشرًف شده وخدمت مرحوم آية الله #گلپايگانى رسيدم. ايشان فرمودند : آقاى انصارى ، چند شب پيش در #خواب شما را ديدم كه آستين هاى دستان خود را بالا زده وتا نيمه تن ، به درون #چاه وبالوعه اى آلوده رفته وبرگ هاى قرآن را از درون آن بيرون آورده وپاك مى كنيد وبرديدگان خود قرار مى دهيد!!
مرحوم عمويم آية الله انصارى مى فرمودند كه خدمت آقا عرض كردم كه هفته پيش به چه إقدامى دست زدم وآية الله گلپايگانى #شگفت زده از خواب واقدامم، به من #دعا نمودند!
وچنين بود كه مقبره مرحوم آية الله شريعتمدارى از آن شرايط نامناسب خارج گشت !
والسلام
دكتر #هادى _انصارى
٦ ارديبهشت ١٣٩٩
اول رمضان ١٤٤١
_______
@drhadiansarii
Forwarded from Hadi Ansari
چندين سال است كه در دهه #محرم ، پرچم عزاى متزك گنبد مطهر #حسينى و عباسى را به استانى برده و سه روز در مركز استان و شهرهاى مجاور آن در #عزادارى هاى سنگين و عظيم #موكب و حسينيه ها ، آن ها را به اهتزاز در آورده و چنين مردم هر ديار از اين سرزمين مقدس اسلامى با شور حسينى به عزادارى مى پردازم.
در محرم گذشته نوبت به استان #آذربايجان و تبريز و شهرهاى اطراف آن بود كه سه روز ميزبانى گرم حسينى اين #ديار را كه باشور خاصى بر گزار مى گرديد ، حضور يافته و حسً كرديم و چه عظيم مراسمى بود!
در حاشيه اين حركت با بزرگان و #روحانيون و علماى شهر نيز ديدار كرده كه امسال توفيق حضور در بيت #امام جمعه و ديدار با شهيد بزرگوار آية الله #آل هاشم و والد بزرگوار ايشان را نيز در برنامه داشتيم كه از چه صفا و خلوص و سادگى اين بزرگ برخوردار بود و ياد از مرحوم پدر شهيدم آية الله #انصارى نمودند،
خدمات خالصانه و روحانى تبار و مردمى او ، #شهادت را براى وى به ارمغان آورد!
طوبى له
در محرم گذشته نوبت به استان #آذربايجان و تبريز و شهرهاى اطراف آن بود كه سه روز ميزبانى گرم حسينى اين #ديار را كه باشور خاصى بر گزار مى گرديد ، حضور يافته و حسً كرديم و چه عظيم مراسمى بود!
در حاشيه اين حركت با بزرگان و #روحانيون و علماى شهر نيز ديدار كرده كه امسال توفيق حضور در بيت #امام جمعه و ديدار با شهيد بزرگوار آية الله #آل هاشم و والد بزرگوار ايشان را نيز در برنامه داشتيم كه از چه صفا و خلوص و سادگى اين بزرگ برخوردار بود و ياد از مرحوم پدر شهيدم آية الله #انصارى نمودند،
خدمات خالصانه و روحانى تبار و مردمى او ، #شهادت را براى وى به ارمغان آورد!
طوبى له
Forwarded from Hadi Ansari
در پى رخداد دلخراش و حادثه تاسف بار #شهادت رييس جمهور #ايران و #وزير خارجه و ديگر همراهان ، مقامات كشورى و لشكرى و شخصيت هاى سياسى و اجتماعى و سرشناسان كشور دوست و برادرمان #عمان براى عرض تسليت به سفير جمهورى اسلامى ايران جناب آقاى موسى فرهنگ #انصارى در عمان ، در #سفارت ج ا ا حضور يافته و مراتب تاثر و تاسف خويش را ابراز مى دارند.
حضور در #حسينيه و #موكب خاندان سادات #قزوينى
از ديگر توفيقات من در ميانه راه و #جاده بهشت بشمار مى آيد.
خاندان قزوينى از خاندان هاى علمى و حوزوى بيش از يك #قرن در #كربلا و #نجف اشرف بشمار مى آيند كه چهره هاى برجسته حوزوى و اجتماعى و نيز در راستاى تلاش و فعاليت در گسترش مكتب اهل بيت در #اقاليم قبله و غير از آن از شهرت بسزايى برخوردارند.
#شهيد آية الله سيد مرتضى #قزوينى از بزرگسالترين #شهداى حوزه علميه نجف أشرف بشمار مى آيد كه به همراه پدر شهيدم آية الله حاج شيخ احمد #انصارى به شهادت رسيد.
اغلب اعضاى برجسته اين خاندان كه شايد ماشاء الله تعداد آنان از سى نفر تجاوز مى كند همه از حوزويان و سخنرانان و مبلغان در #ايران و #عراق و #كويت و #غرب و…. بشمار مى آيند.
ربع ساعتى را در مجلس روضه معنوى و روحانى اين موكب سپرى كرده و در پايان مورد لطف و محبت و تواضع ايشان كه يكى از صفات برجسته اين خاندان است ، قرار گرفتم و اجازه خواستم كه شام را در موكب ديگرى كه قول داده بودم ، باشم و تبركى اين مجلس ، #چاى حسينى و #قهوه عراقى را نوشيده و خدا حافظى نمودم.
توفيقات اين برجستگان از
خاندان خدمتگزار قزوينى افزون باد
از ديگر توفيقات من در ميانه راه و #جاده بهشت بشمار مى آيد.
خاندان قزوينى از خاندان هاى علمى و حوزوى بيش از يك #قرن در #كربلا و #نجف اشرف بشمار مى آيند كه چهره هاى برجسته حوزوى و اجتماعى و نيز در راستاى تلاش و فعاليت در گسترش مكتب اهل بيت در #اقاليم قبله و غير از آن از شهرت بسزايى برخوردارند.
#شهيد آية الله سيد مرتضى #قزوينى از بزرگسالترين #شهداى حوزه علميه نجف أشرف بشمار مى آيد كه به همراه پدر شهيدم آية الله حاج شيخ احمد #انصارى به شهادت رسيد.
اغلب اعضاى برجسته اين خاندان كه شايد ماشاء الله تعداد آنان از سى نفر تجاوز مى كند همه از حوزويان و سخنرانان و مبلغان در #ايران و #عراق و #كويت و #غرب و…. بشمار مى آيند.
ربع ساعتى را در مجلس روضه معنوى و روحانى اين موكب سپرى كرده و در پايان مورد لطف و محبت و تواضع ايشان كه يكى از صفات برجسته اين خاندان است ، قرار گرفتم و اجازه خواستم كه شام را در موكب ديگرى كه قول داده بودم ، باشم و تبركى اين مجلس ، #چاى حسينى و #قهوه عراقى را نوشيده و خدا حافظى نمودم.
توفيقات اين برجستگان از
خاندان خدمتگزار قزوينى افزون باد