انا لله وإنًا اليه راجعون
#روح با صفا وحسينى #مرحوم حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد ابوالفضل #يثربى به ملكوت اعلى پيوست.
خاندان يثربى در راستاى خادمان #حسينى و#عباسى وعلوى ، ازرشهرت بسزايي برخوردارند كه خوشا به اين شهرت ونام خادمى كه در دارين ، والاترين نام ونشان وجايگاه را به همراه دارد.
پدرش خود نزديك به يك #قرن ، مجلس گردان با سوز وگداز مجالس مشهور #قم از دوران مرحوم آية الله العظمى #بروجردى وسپس مراجع پسين را عهده دار بود واز پس وى ، فرزند خلفش ، راه پدر ونياى خود را نزديك به هشت دهه ادامه داد وجز نام نيك وسوز وگداز حسينى از خود چيزى بيادگار ننهاد كه الحقً چه نيكو وبهترين يادگارى بشمار مى آيد.
#چهره آغشته به #تربت او با پاى برهنه وقباى مشكى خاك آلود وبدون #عبا وصورت حزين وى را كه باديدن اين هيأت از سر ورو ، خود #اشك از ديدگان راسرازير مى نمود ، هيچگاه از ياد نمى برم.
بياد دارم در روز #تاسوعا و#عاشورا ، وى با شعرها وروضه هاى حزين وپر سوز وگدازش ، قدم به مجلس مى نهاد ودر حاليكه فرازهايي از #مقتل را به صداى بلند واشك وآه مى خواند ، بر روى #منبر #حسينى گام مى نهاد.
خاطرات فراوانى را از ايشان ومرحوم والدشان در عراق وايران به خاطر دارم.
در شب شهادت حضرت #زهرا ع دسته #روحانيون كه از شكوه وجلال خاصى برخوردار بود وزعامت ورهبرى آن نيز در اختيار مرحوم مغفور
#آية الله حاج شيخ موسى #قمى فرزند مرحوم آية الله حاج شيخ على #زاهد قمى بود.
صدها چهره از علماء حوزه از #سادات در نخست وسپس #شيوخ وغير سادات در پس آنان از مدرسه مرحوم آية الله العظمى بروجردى به سوى صحن #مطهر #علوى به حركت در آمده
وباب #الساعة را كه در اين هنگام دربهاى صحن مطهر همه بسته بود ، تنها اين در را باز كرده ودر فضاى نيمه تاريك به عنوان عزادارى وتسليت به حضرت ، با شور وگداز خاصى ، سينه زنان وارد صحن علوى مى شدند.
#مرحوم #قمى هم با تحرك خود از اين سوبه آن سوى حركت مى كرد وچه زيبا اداره مى نمود. تمامى چهره هاى حوزه از سيد وشيخ
دون مراجع ، در حاليكه اغلب #تحت الحنك انداخته بودند اشك ريزان ومتاثر ، گام به صحن حيدرى گذاشته ومرحوم #شبر وحاج شيخ عبد الحسين #خراسانى ،
روضه اى مى خواندند.
در سال ٤٩ شمسى ، بيش از ١٨ نفر از سادات #يثربى و#چهل اخترانى به نجف آمده بودند وبراى نخستين بار اين سادات كه هركدام در روضه خوانى ، خود غوغايي را همچون روز عاشورا برپا مى نمودند، خود از پيش تعيين كرده ناگاه هر نفر از يك گوشه صحن ، دمى از عزا را آغاز كرده وديگرى از گوشه اى ديگر ، دم وشعر را ادامه مى داد وبياد دارم كه اين مرحوم وپدرش كه خود از #پير #خادمان وروضه خوانان قم بشمار مى آمد با مرحوم چهل اخترانى وجزاينها ، صحن علوى را به #عزاخانه اى تبديل نمودند كه تا آن تاريخ با اين سبك عزادارى منحصر به فرد بود،كه ترديد ندارم آن مراسم فقط يك بار روى داد. شك ندارم كه روح اين خادم وروضه خوان حسينى هم اكنون در كنار سفره اربابش قرار داشته واين ماهستيم كه دست نياز وتشفًع به سوى اين خادمان حسينى بايد دراز نماييم.
وسلام عليه يوم #ولد ويوم #مات ويوم يبعث #حياً
------------
@drhadiansarii
#روح با صفا وحسينى #مرحوم حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد ابوالفضل #يثربى به ملكوت اعلى پيوست.
خاندان يثربى در راستاى خادمان #حسينى و#عباسى وعلوى ، ازرشهرت بسزايي برخوردارند كه خوشا به اين شهرت ونام خادمى كه در دارين ، والاترين نام ونشان وجايگاه را به همراه دارد.
پدرش خود نزديك به يك #قرن ، مجلس گردان با سوز وگداز مجالس مشهور #قم از دوران مرحوم آية الله العظمى #بروجردى وسپس مراجع پسين را عهده دار بود واز پس وى ، فرزند خلفش ، راه پدر ونياى خود را نزديك به هشت دهه ادامه داد وجز نام نيك وسوز وگداز حسينى از خود چيزى بيادگار ننهاد كه الحقً چه نيكو وبهترين يادگارى بشمار مى آيد.
#چهره آغشته به #تربت او با پاى برهنه وقباى مشكى خاك آلود وبدون #عبا وصورت حزين وى را كه باديدن اين هيأت از سر ورو ، خود #اشك از ديدگان راسرازير مى نمود ، هيچگاه از ياد نمى برم.
بياد دارم در روز #تاسوعا و#عاشورا ، وى با شعرها وروضه هاى حزين وپر سوز وگدازش ، قدم به مجلس مى نهاد ودر حاليكه فرازهايي از #مقتل را به صداى بلند واشك وآه مى خواند ، بر روى #منبر #حسينى گام مى نهاد.
خاطرات فراوانى را از ايشان ومرحوم والدشان در عراق وايران به خاطر دارم.
در شب شهادت حضرت #زهرا ع دسته #روحانيون كه از شكوه وجلال خاصى برخوردار بود وزعامت ورهبرى آن نيز در اختيار مرحوم مغفور
#آية الله حاج شيخ موسى #قمى فرزند مرحوم آية الله حاج شيخ على #زاهد قمى بود.
صدها چهره از علماء حوزه از #سادات در نخست وسپس #شيوخ وغير سادات در پس آنان از مدرسه مرحوم آية الله العظمى بروجردى به سوى صحن #مطهر #علوى به حركت در آمده
وباب #الساعة را كه در اين هنگام دربهاى صحن مطهر همه بسته بود ، تنها اين در را باز كرده ودر فضاى نيمه تاريك به عنوان عزادارى وتسليت به حضرت ، با شور وگداز خاصى ، سينه زنان وارد صحن علوى مى شدند.
#مرحوم #قمى هم با تحرك خود از اين سوبه آن سوى حركت مى كرد وچه زيبا اداره مى نمود. تمامى چهره هاى حوزه از سيد وشيخ
دون مراجع ، در حاليكه اغلب #تحت الحنك انداخته بودند اشك ريزان ومتاثر ، گام به صحن حيدرى گذاشته ومرحوم #شبر وحاج شيخ عبد الحسين #خراسانى ،
روضه اى مى خواندند.
در سال ٤٩ شمسى ، بيش از ١٨ نفر از سادات #يثربى و#چهل اخترانى به نجف آمده بودند وبراى نخستين بار اين سادات كه هركدام در روضه خوانى ، خود غوغايي را همچون روز عاشورا برپا مى نمودند، خود از پيش تعيين كرده ناگاه هر نفر از يك گوشه صحن ، دمى از عزا را آغاز كرده وديگرى از گوشه اى ديگر ، دم وشعر را ادامه مى داد وبياد دارم كه اين مرحوم وپدرش كه خود از #پير #خادمان وروضه خوانان قم بشمار مى آمد با مرحوم چهل اخترانى وجزاينها ، صحن علوى را به #عزاخانه اى تبديل نمودند كه تا آن تاريخ با اين سبك عزادارى منحصر به فرد بود،كه ترديد ندارم آن مراسم فقط يك بار روى داد. شك ندارم كه روح اين خادم وروضه خوان حسينى هم اكنون در كنار سفره اربابش قرار داشته واين ماهستيم كه دست نياز وتشفًع به سوى اين خادمان حسينى بايد دراز نماييم.
وسلام عليه يوم #ولد ويوم #مات ويوم يبعث #حياً
------------
@drhadiansarii
مهرِ نان آقا
آیت‌الله‌العظمی #سید عبدالهادی #شیرازی از مراجع بزرگ ساکن #نجف اشرف بود که در سال 1382ق از دنیا رفت. مرجعیت ایشان به ویژه پس از درگذشت آیت‌الله‌العظمی #بروجردی، فراگیر شد.
واقعه‌ای که از دیدار این دو #مرجع تقلید #شیعیان نقل شده است گویای روابط محترمانه و به دور از هواهای نفسانی این دو #عالم بزرگ، و توجه به حفظ جایگاه و منزلت #مرجعیت _شیعه است.
❖ آیت‌الله‌العظمی #شبیری _زنجانی در این‌باره فرمودند:
● آقاى #محسنى \ملايرى نقل مىكرد:
آقاى آسيد عبدالهادى، آمير سيد على #يثربى كاشانى و من براى ديدن آقاى #بروجردى رفتيم. در آن موقع آقاى آسيد عبدالهادى نابينا بود. ايشان از #مشهد برگشته بود.
آقاى بروجردى قبل از رفتن آسيد عبدالهادى به مشهد، يك بار به ديدار آقاى آسيد عبدالهادى رفته بود و من هم در آن جلسه حضور داشتم. وقتى آقاى آسيد عبدالهادى از مشهد بازگشت، تصميم گرفت ابتداءاً به ديدن آقاى بروجردى برود و صبر نكرد تا ايشان براى ديدن بيايد. آقاى يثربى و آقاى محسنى ملايرى هم بودند.
● آقاى محسنى مى‌گفت:
نزديك #كوچه _عشقعلى كه رسيديم، آسيد عبدالهادى پرسيد تا منزل آقا چقدر مانده است؟ گفتيم: مثلاً دويست #قدم. آسيد عبدالهادى گفت: مناسب است اين راه را پياده برويم. از #درشكه پياده شديم و مابقى راه را پياده رفتيم. وقتى به منزل آقاى بروجردى وارد شديم، آسيد عبدالهادى به آقاى بروجردى گفت: من به آشيخ #نصرالله(خلخالى) [واسطه آیت الله بروجردی در نجف] (گفتهام، براى بركت سفره ما، #نانِ آقا را بفرستند، با اينكه آسيد عبدالهادى خودش #شهريه مىداد. به نظرم آقاى محسنى مى‌گفت: هنگام بازگشت، آقاى بروجردى #كفش آسيد عبدالهادى را جفت كرد.
● آقای بروجردی به اشخاص مُهرِ نان می‌داد. کسی نقل می‌کرد: آشیخ نصرالله به آسید عبدالهادی گفت: اجازه می‌دهید برای شما هم مُهر نان بفرستم؟ آسید عبدالهادی با کمال امتنان فرموده بود: روی سر من!
__________
@drhadiansarii
آیت‌الله‌العظمی #سید عبدالهادی #شیرازی از مراجع بزرگ ساکن #نجف اشرف بود که در سال 1382ق از دنیا رفت. مرجعیت ایشان به ویژه پس از درگذشت آیت‌الله‌العظمی #بروجردی، فراگیر شد.
واقعه‌ای که از دیدار این دو #مرجع تقلید #شیعیان نقل شده است گویای روابط محترمانه و به دور از هواهای نفسانی این دو #عالم بزرگ، و توجه به حفظ جایگاه و منزلت #مرجعیت _شیعه است.
❖ آیت‌الله‌العظمی #شبیری _زنجانی در این‌باره فرمودند:
● آقاى #محسنى \ملايرى نقل مىكرد:
آقاى آسيد عبدالهادى، آمير سيد على #يثربى كاشانى و من براى ديدن آقاى #بروجردى رفتيم. در آن موقع آقاى آسيد عبدالهادى نابينا بود. ايشان از #مشهد برگشته بود.
آقاى بروجردى قبل از رفتن آسيد عبدالهادى به مشهد، يك بار به ديدار آقاى آسيد عبدالهادى رفته بود و من هم در آن جلسه حضور داشتم. وقتى آقاى آسيد عبدالهادى از مشهد بازگشت، تصميم گرفت ابتداءاً به ديدن آقاى بروجردى برود و صبر نكرد تا ايشان براى ديدن بيايد. آقاى يثربى و آقاى محسنى ملايرى هم بودند.
● آقاى محسنى مى‌گفت:
نزديك #كوچه _عشقعلى كه رسيديم، آسيد عبدالهادى پرسيد تا منزل آقا چقدر مانده است؟ گفتيم: مثلاً دويست #قدم. آسيد عبدالهادى گفت: مناسب است اين راه را پياده برويم. از #درشكه پياده شديم و مابقى راه را پياده رفتيم. وقتى به منزل آقاى بروجردى وارد شديم، آسيد عبدالهادى به آقاى بروجردى گفت: من به آشيخ #نصرالله(خلخالى) [واسطه آیت الله بروجردی در نجف] (گفتهام، براى بركت سفره ما، #نانِ آقا را بفرستند، با اينكه آسيد عبدالهادى خودش #شهريه مىداد. به نظرم آقاى محسنى مى‌گفت: هنگام بازگشت، آقاى بروجردى #كفش آسيد عبدالهادى را جفت كرد.
● آقای بروجردی به اشخاص مُهرِ نان می‌داد. کسی نقل می‌کرد: آشیخ نصرالله به آسید عبدالهادی گفت: اجازه می‌دهید برای شما هم مُهر نان بفرستم؟ آسید عبدالهادی با کمال امتنان فرموده بود: روی سر من!
__________
@drhadiansarii