مستند حلقه #عاشقان🔹
یک اثر پژوهشی درباره چگونگی شکل گیری و تاریخچه سنت #زیارت پیاده روی اربعین حسینی است که به مصائب #شیعیان و عاشقان زیارت مزار امام #حسین (ع) در طول #تاریخ می پردازد.
وی افزود: بخشی از تحقیقات این مستند از سال ۸۹ و در جریان یک سفر کاری به #عراق کلید خورد و در سال گذشته مطالعات آن تکمیل و تولید آن آغاز شد.
کلجه ای تصریح کرد: تصویربرداری این مستند در عراق و در جریان مراسم #اربعین حسینی در سال ۱۳۹۶ انجام شده است و ضبط مصاحبه هایی با کارشناسان و صاحب نظران از جمله #دکتر _هادی #انصاری، دکتر صفاء الدین #تبرائیان، دکتر جبار #رحمانی، دکتر محمد رضا #پویافر برای بررسی جنبه های تاریخی، جامعه شناسی و انسان شناسی دینی در این مستند نیمه بلند صورت گرفته است.
________
@drhadiansarii
یک اثر پژوهشی درباره چگونگی شکل گیری و تاریخچه سنت #زیارت پیاده روی اربعین حسینی است که به مصائب #شیعیان و عاشقان زیارت مزار امام #حسین (ع) در طول #تاریخ می پردازد.
وی افزود: بخشی از تحقیقات این مستند از سال ۸۹ و در جریان یک سفر کاری به #عراق کلید خورد و در سال گذشته مطالعات آن تکمیل و تولید آن آغاز شد.
کلجه ای تصریح کرد: تصویربرداری این مستند در عراق و در جریان مراسم #اربعین حسینی در سال ۱۳۹۶ انجام شده است و ضبط مصاحبه هایی با کارشناسان و صاحب نظران از جمله #دکتر _هادی #انصاری، دکتر صفاء الدین #تبرائیان، دکتر جبار #رحمانی، دکتر محمد رضا #پویافر برای بررسی جنبه های تاریخی، جامعه شناسی و انسان شناسی دینی در این مستند نیمه بلند صورت گرفته است.
________
@drhadiansarii
Forwarded from دكتر هادى انصارى
«توهین به علما» و «تِزِ اسلام منهای روحانیت» از اشتباهات #دکتر_شریعتی بود!
🎙سخنان حجتالاسلام و المسلمین اسماعیل #فردوسی پور، از خواص و یاران نزدیک امام خمینی (رحمه الله)
👤 دکتر ابراهیم #یزدی پس از درگذشت دکتر علی شریعتی به #نجف آمده و مدت 12 روز مهمان اینجانب بودند. ایشان هر شب در جلسات «روحانیون مبارز خارج از کشور» شرکت می کردند،
- یک شب گفتند: شما برای دکتر #شریعتی هیچ کار نکردید!
- پاسخ دادیم: ما چه کار می توانستیم بکنیم؟
🔹گفتند: اولا یک تسلیتی برای پدر ایشان تلگراف می کردید و ما هم آن را در خارج از کشور پخش می نمودیم. دوم این که در یکی از مساجد مجلس فاتحه و گرامیداشتی برگزار می کردید.
🔸من گفتم: هر دو مطلب را باید به عرض امام برسانیم تا ایشان نظر نهایی را بدهند. در این لحظه یکی از دوستان ناراحت شده و گفت: تو هر کاری را که موافق نیستی می گویی که امام باید نظر بدهد!!
🔹گفتم: یعنی چه؟! اگر امام مخالف این برنامه است من از الان می گویم که مخالفم ولی شما از کجا می دانید که ایشان مخالفند؟!
🔸خلاصه، اینجانب تسلیت نامه ای را نوشتم و آقایان دکتر یزدی، محمد منتظری و املایی آن را دیده و تایید کردند. فردای آن شب، ساعت 8 صبح به منزل امام رفتم و در زدم. حاج علی در را باز کرد.
- گفتم: «آقا» کجاست؟
- پاسخ داد: «آقا» در پشت بام قدم می زنند.
- تسلیت نامه را به او داده و گفتم: این را بگذار بر روی میز امام تا آن را ببینند و نظرشان هر چه بود، سریعا به من خبر بده.
🔹سپس به منزل خودم برگشتم و تازه در را پشت سرم بسته بودم که دیدم یکی با عجله در را می کوبد. تعجب کردم وقتی که در را باز کردم دیدم حاج علی است.
✉️ گفتم: چیه؟! گفت: آن چه بود که به من دادی؟! من رفتم اتاق امام، دیدم که ایشان از پشت بام برگشته و مشغول مطالعه و کارند. ایشان به محض این که نامه را دیدند،
- فرمودند: این را کی به شما داد؟
- عرض کردم: فردوسی پور.
- فرمودند: سریعا برو و بهش بگو که بیاید این جا. فورا خودم را به خدمت امام رساندم و دستشان را بوسیدم،
🔸 ایشان فرمودند: این چیزهایی که شما نوشته اید، همه اش درست نیست و بعضی ها #دروغ است. شما اصلا برای چه این کار را می کنید؟!
🔹عرض کردم: آقای یزدی چنین کاری را پیشنهاد کردند و در جلسه بحث شد و دوستان نیز تصویب نمودند. حالا اگر شما تایید بفرمایید، اقدام خواهیم کرد.
👈🏼 امام فرمودند: دکتر شریعتی خوب می نوشت، خوب بیان می کرد اما متاسفانه #اشتباهاتی داشت که ای کاش نمیداشت. امام چهار مورد از اشتباهات شریعتی را عنوان کردند که از آنها توهین به علما و تز اسلام منهای روحانیت را به خاطر دارم و سپس فرمودند ارسال چنین چیزی ضرورت ندارد.
🔸عرض کردم: اما مطلب دوم که به تصویب دوستان رسیده است این که در یکی از مساجد برای ایشان مجلس ختمی را برگزار بکنیم. البته می دانیم که در نجف استقبال نخواهند کرد اما در خارج تاثیر مثبتی خواهد داشت.
❌ فرمودند: شماها نمی توانید خودتان را از من جدا کنید. این کار به اسم من منعکس خواهد شد و من #نمیخواهم چنین بشود، شما این کار را هم نکنید.
{بعد از پیگیریهای زیاد دکتر یزدی و در پاسخ به تلگراف های گوناگون، امام، نهایتاً تعبیر «فقد دکتر علی شریعتی» را به کار بردند!}.
___________
@drhadiansarii
«توهین به علما» و «تِزِ اسلام منهای روحانیت» از اشتباهات #دکتر_شریعتی بود!
🎙سخنان حجتالاسلام و المسلمین اسماعیل #فردوسی پور، از خواص و یاران نزدیک امام خمینی (رحمه الله)
👤 دکتر ابراهیم #یزدی پس از درگذشت دکتر علی شریعتی به #نجف آمده و مدت 12 روز مهمان اینجانب بودند. ایشان هر شب در جلسات «روحانیون مبارز خارج از کشور» شرکت می کردند،
- یک شب گفتند: شما برای دکتر #شریعتی هیچ کار نکردید!
- پاسخ دادیم: ما چه کار می توانستیم بکنیم؟
🔹گفتند: اولا یک تسلیتی برای پدر ایشان تلگراف می کردید و ما هم آن را در خارج از کشور پخش می نمودیم. دوم این که در یکی از مساجد مجلس فاتحه و گرامیداشتی برگزار می کردید.
🔸من گفتم: هر دو مطلب را باید به عرض امام برسانیم تا ایشان نظر نهایی را بدهند. در این لحظه یکی از دوستان ناراحت شده و گفت: تو هر کاری را که موافق نیستی می گویی که امام باید نظر بدهد!!
🔹گفتم: یعنی چه؟! اگر امام مخالف این برنامه است من از الان می گویم که مخالفم ولی شما از کجا می دانید که ایشان مخالفند؟!
🔸خلاصه، اینجانب تسلیت نامه ای را نوشتم و آقایان دکتر یزدی، محمد منتظری و املایی آن را دیده و تایید کردند. فردای آن شب، ساعت 8 صبح به منزل امام رفتم و در زدم. حاج علی در را باز کرد.
- گفتم: «آقا» کجاست؟
- پاسخ داد: «آقا» در پشت بام قدم می زنند.
- تسلیت نامه را به او داده و گفتم: این را بگذار بر روی میز امام تا آن را ببینند و نظرشان هر چه بود، سریعا به من خبر بده.
🔹سپس به منزل خودم برگشتم و تازه در را پشت سرم بسته بودم که دیدم یکی با عجله در را می کوبد. تعجب کردم وقتی که در را باز کردم دیدم حاج علی است.
✉️ گفتم: چیه؟! گفت: آن چه بود که به من دادی؟! من رفتم اتاق امام، دیدم که ایشان از پشت بام برگشته و مشغول مطالعه و کارند. ایشان به محض این که نامه را دیدند،
- فرمودند: این را کی به شما داد؟
- عرض کردم: فردوسی پور.
- فرمودند: سریعا برو و بهش بگو که بیاید این جا. فورا خودم را به خدمت امام رساندم و دستشان را بوسیدم،
🔸 ایشان فرمودند: این چیزهایی که شما نوشته اید، همه اش درست نیست و بعضی ها #دروغ است. شما اصلا برای چه این کار را می کنید؟!
🔹عرض کردم: آقای یزدی چنین کاری را پیشنهاد کردند و در جلسه بحث شد و دوستان نیز تصویب نمودند. حالا اگر شما تایید بفرمایید، اقدام خواهیم کرد.
👈🏼 امام فرمودند: دکتر شریعتی خوب می نوشت، خوب بیان می کرد اما متاسفانه #اشتباهاتی داشت که ای کاش نمیداشت. امام چهار مورد از اشتباهات شریعتی را عنوان کردند که از آنها توهین به علما و تز اسلام منهای روحانیت را به خاطر دارم و سپس فرمودند ارسال چنین چیزی ضرورت ندارد.
🔸عرض کردم: اما مطلب دوم که به تصویب دوستان رسیده است این که در یکی از مساجد برای ایشان مجلس ختمی را برگزار بکنیم. البته می دانیم که در نجف استقبال نخواهند کرد اما در خارج تاثیر مثبتی خواهد داشت.
❌ فرمودند: شماها نمی توانید خودتان را از من جدا کنید. این کار به اسم من منعکس خواهد شد و من #نمیخواهم چنین بشود، شما این کار را هم نکنید.
{بعد از پیگیریهای زیاد دکتر یزدی و در پاسخ به تلگراف های گوناگون، امام، نهایتاً تعبیر «فقد دکتر علی شریعتی» را به کار بردند!}.
___________
@drhadiansarii
«#فیلسوفان، #پفیوزان تاریخند.!!؟؟؟»
این جمله را من نگفته ام، همان شخصی گفته است که مریدانش از او با القاب و عناوینی همچون اندیشمند بزرگ عصر!!! ما یاد میکنند.
اگر کسی معترض این جمله حقیقتاً مهمل و به تعبیر من لاطائل شود، دشمن فکر و اندیشه است؟ من البته نمیگویم همه آثار شریعتی از این جنس هستند، این را هم میدانم که دیکته نانوشته غلط ندارد ولی بالاخره با این احکام قطعی و بی اساس که منجر به تباهی استعدادهای بسیاری در این سرزمین شده چه باید کرد؟
آیا شریعتی پرستان می پذیرند که 🔴افلاطون و 🔴ارسطو و 🔴اسپینوزا و 🔴کانت و 🔴دکارت و 🔴هگل و 🔴هیدگر و دیگر اندیشمندان بزرگ تاریخ بشری همه و همه پفیوزند!!!! چرا که به دلخواه دکتر #شریعتی وارد مبارزه با امپریالیسم جهانی نشده اند و آن وقت فقط جمیله #بوپاشا و ارنستو #چهگوارا و پاتریس #لومومبا، آدم حسابی اند چرا که زندگی خود را وقف مبارزه جسورانه با عاملان ظلم و جور کرده اند؟ من هم البته ستایشگر همه مبارزان راه آزادی و عدالتم ولی آیا همه دنیا باید به شیوه من و به دلخواه من رفتار کنند؟ آیا این خود نوعی استبداد رای و دیکتاتوری نیست؟
از آثار مثبت رای و اندیشه دکتر شریعتی بر جامعه ایران بسیار سخن گفته اند که بسیاری از آن سخنان بحق است اما آیا به وجه تخریبی آثار او نباید اشاره کرد؟
اما نباید از خاطر برد که نگاه افراطی دکتر به مبارزه با عاملان ظلم و جور چه فجایعی به بار آورده است. «با مخاطب های آشنا» را خوانده اید؟
می دانید جملاتی از آن دست که من 🔴گورویچ یهودی را از فلان 🔴مرجع #شیعه، مسلمان تر میدانم چرا که گورویچ پای بیانیه های ضدصهیونیستی را امضا کرده ولی مرجع شیعه این کار را نکرده، چه آتشی در دل جوانان و نوجوانان این سرزمین به پا کرد و منجر به چه ماجراهایی شد؟ تمسخر 🔴حافظ و 🔴سعدی را آن هم تحت تاثیر 🔴اقبال لاهوری خوانده اید یا نه؟ اصلاً می دانید این جمله که: «آنان که رفتند کاری #حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری #زینبی کنند وگرنه یزیدی اند»، دستاویز چه کسانی قرار گرفت و چه بزرگانی را در مظان اتهام #یزیدی بودن قرار داد؟ با اصل این جمله مشکل چندانی ندارم، مشکل از آنجا آغاز می شود که شما باید به آن شکلی زینبی باشید که آقای دکتر تعیین کرده اند. !!!
در شکل دلخواه جناب #دکتر حتماً باید به دست شقی ترین مخلوقات روی زمین تکه تکه شوید تا ایشان قبول کنند که شما یک مبارز تمام عیارید وگرنه حتی اگر در مقام شکوه تاریخی تشیع یعنی 🔴امام سجاد(ع) هم قرار بگیرید باز هم چون صحنه از دار دنیا رفتن شما چندان تراژیک نیست، مقبول آقای دکتر واقع نمیشوید.!!!
من این چند خط را با وقوف تام و تمام به این نکته که این سخنان هیچ تاثیری در ذهن و ضمیر شریعتی پرستان نخواهد داشت نوشتم. آن که تصمیم گرفته است تا جان در بدن دارد زیر علم این و آن سینه بزند با این حرفها سینه زنی اش را شدت خواهد بخشید. برای سینه زنان محترم آرزوی توفیق روزافزون دارم و از خدا میخواهم نیرویی مضاعف به آنان عطا کند تا بتوانند با قوت بیشتری بر سر و سینه خود بکوبند اما این امید اندک را هم دارم که شاید برخی از دوستان #سینه زن، هنگام استراحت بین دو نیمه سینه زنی، کمی هم فکر کنند. فقط کمی.
……………………………
@drhadiansarii
این جمله را من نگفته ام، همان شخصی گفته است که مریدانش از او با القاب و عناوینی همچون اندیشمند بزرگ عصر!!! ما یاد میکنند.
اگر کسی معترض این جمله حقیقتاً مهمل و به تعبیر من لاطائل شود، دشمن فکر و اندیشه است؟ من البته نمیگویم همه آثار شریعتی از این جنس هستند، این را هم میدانم که دیکته نانوشته غلط ندارد ولی بالاخره با این احکام قطعی و بی اساس که منجر به تباهی استعدادهای بسیاری در این سرزمین شده چه باید کرد؟
آیا شریعتی پرستان می پذیرند که 🔴افلاطون و 🔴ارسطو و 🔴اسپینوزا و 🔴کانت و 🔴دکارت و 🔴هگل و 🔴هیدگر و دیگر اندیشمندان بزرگ تاریخ بشری همه و همه پفیوزند!!!! چرا که به دلخواه دکتر #شریعتی وارد مبارزه با امپریالیسم جهانی نشده اند و آن وقت فقط جمیله #بوپاشا و ارنستو #چهگوارا و پاتریس #لومومبا، آدم حسابی اند چرا که زندگی خود را وقف مبارزه جسورانه با عاملان ظلم و جور کرده اند؟ من هم البته ستایشگر همه مبارزان راه آزادی و عدالتم ولی آیا همه دنیا باید به شیوه من و به دلخواه من رفتار کنند؟ آیا این خود نوعی استبداد رای و دیکتاتوری نیست؟
از آثار مثبت رای و اندیشه دکتر شریعتی بر جامعه ایران بسیار سخن گفته اند که بسیاری از آن سخنان بحق است اما آیا به وجه تخریبی آثار او نباید اشاره کرد؟
اما نباید از خاطر برد که نگاه افراطی دکتر به مبارزه با عاملان ظلم و جور چه فجایعی به بار آورده است. «با مخاطب های آشنا» را خوانده اید؟
می دانید جملاتی از آن دست که من 🔴گورویچ یهودی را از فلان 🔴مرجع #شیعه، مسلمان تر میدانم چرا که گورویچ پای بیانیه های ضدصهیونیستی را امضا کرده ولی مرجع شیعه این کار را نکرده، چه آتشی در دل جوانان و نوجوانان این سرزمین به پا کرد و منجر به چه ماجراهایی شد؟ تمسخر 🔴حافظ و 🔴سعدی را آن هم تحت تاثیر 🔴اقبال لاهوری خوانده اید یا نه؟ اصلاً می دانید این جمله که: «آنان که رفتند کاری #حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری #زینبی کنند وگرنه یزیدی اند»، دستاویز چه کسانی قرار گرفت و چه بزرگانی را در مظان اتهام #یزیدی بودن قرار داد؟ با اصل این جمله مشکل چندانی ندارم، مشکل از آنجا آغاز می شود که شما باید به آن شکلی زینبی باشید که آقای دکتر تعیین کرده اند. !!!
در شکل دلخواه جناب #دکتر حتماً باید به دست شقی ترین مخلوقات روی زمین تکه تکه شوید تا ایشان قبول کنند که شما یک مبارز تمام عیارید وگرنه حتی اگر در مقام شکوه تاریخی تشیع یعنی 🔴امام سجاد(ع) هم قرار بگیرید باز هم چون صحنه از دار دنیا رفتن شما چندان تراژیک نیست، مقبول آقای دکتر واقع نمیشوید.!!!
من این چند خط را با وقوف تام و تمام به این نکته که این سخنان هیچ تاثیری در ذهن و ضمیر شریعتی پرستان نخواهد داشت نوشتم. آن که تصمیم گرفته است تا جان در بدن دارد زیر علم این و آن سینه بزند با این حرفها سینه زنی اش را شدت خواهد بخشید. برای سینه زنان محترم آرزوی توفیق روزافزون دارم و از خدا میخواهم نیرویی مضاعف به آنان عطا کند تا بتوانند با قوت بیشتری بر سر و سینه خود بکوبند اما این امید اندک را هم دارم که شاید برخی از دوستان #سینه زن، هنگام استراحت بین دو نیمه سینه زنی، کمی هم فکر کنند. فقط کمی.
……………………………
@drhadiansarii
در پی بیماری وبستری شدن پدرم #دکتر هادی #انصاری ، امروز بعد الظهر یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸ ، جناب آقای حاج ماجد #غماس معروف به #أبو عارف ، رییس دفتر #سیاسی مجلس اعلای اسلامی #عراق به همراه نائب رییس آن جناب أبو #قائد وآقای حاج #حازم شکرچی از ایشان عیادت به عمل آوردند. در این دیدار ضمن رسانیدن پیام وسلام واحوالپرسی جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ #همام _حمودی ، رییس #مجلس اعلای اسلامی عراق ، آرزوی بهبودی هرچه سریعتر ایشان را از خداوند خواستار شدند.
مجلس اعلای اسلامی عراق تشکلی که در سال ۱۹۸۲میلادی ، پس از انقلاب اسلامی ایران جهت وحدت گروههای عراقی و مبارزه با حکومت #صدام تشکیل شد. این تشکل، که به دست خاندان #حکیم رهبری می شد ، در زمان حکومت صدام حسین، علیه او فعالیت داشت و امور مهاجران عراقی در ایران و کشورهای دیگر را اداره میکرد. مجلس اعلا در عراقِ پس از صدام، یکی از ارکان اصلی ائتلاف #شیعیان عراق گردید. آیة الله #شهید سید محمد باقر #حکیم یکی از رهبران اصلی این تشکل پس از بازگشت به عراق ، در بمبگذاری ، به شهادت رسید. مجلس اعلای اسلامی عراق همواره مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران بوده است.پس از شهادت آیة الله حکیم ، ریاست مجلس بر عهده مرحوم حجة الاسلام والمسلمین سید #عبد العزیز حکیم قرار گرفت وپس از بیماری وسپس درگذشت ایشان ، فرزند وی ، حجة الاسلام والمسلمین سید #عمار حکیم ، ریاست مجلس اعلا را به اکثریت آرای اعضا ، بدست آورد. در سه سال پیش ودر پی روی آوردن سید عمار حکیم به جوانگرایی نیروهای جامعه ، دست به تشکیل مشهور به #جریان _حکمت ملی زده وضمن استعفا از مجلس اعلا ، ریاست این جریان نوپا وجوانگرا را برعهده گرفت ومجلس اعلا ، در اختیار شیخ همام حمودی قرار گرفت.
دکتر انصاری ، در پایان این دیدار ، ضمن تشکر وسپاس از جناب آقای غماس وهمراهان گرانقدرشان ، وسلام به عزیزان خدمتگزار درمجلس اعلا در عراق ، آرزوی دستیابی عراق ودولت آن ، به آرامش ونیز خدمت رسانی بیشتر به ملت عزیز ورنج کشیده عراق را نمودند.
مهندس امیر انصاری
……………………………………
@drhadiansarii
مجلس اعلای اسلامی عراق تشکلی که در سال ۱۹۸۲میلادی ، پس از انقلاب اسلامی ایران جهت وحدت گروههای عراقی و مبارزه با حکومت #صدام تشکیل شد. این تشکل، که به دست خاندان #حکیم رهبری می شد ، در زمان حکومت صدام حسین، علیه او فعالیت داشت و امور مهاجران عراقی در ایران و کشورهای دیگر را اداره میکرد. مجلس اعلا در عراقِ پس از صدام، یکی از ارکان اصلی ائتلاف #شیعیان عراق گردید. آیة الله #شهید سید محمد باقر #حکیم یکی از رهبران اصلی این تشکل پس از بازگشت به عراق ، در بمبگذاری ، به شهادت رسید. مجلس اعلای اسلامی عراق همواره مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران بوده است.پس از شهادت آیة الله حکیم ، ریاست مجلس بر عهده مرحوم حجة الاسلام والمسلمین سید #عبد العزیز حکیم قرار گرفت وپس از بیماری وسپس درگذشت ایشان ، فرزند وی ، حجة الاسلام والمسلمین سید #عمار حکیم ، ریاست مجلس اعلا را به اکثریت آرای اعضا ، بدست آورد. در سه سال پیش ودر پی روی آوردن سید عمار حکیم به جوانگرایی نیروهای جامعه ، دست به تشکیل مشهور به #جریان _حکمت ملی زده وضمن استعفا از مجلس اعلا ، ریاست این جریان نوپا وجوانگرا را برعهده گرفت ومجلس اعلا ، در اختیار شیخ همام حمودی قرار گرفت.
دکتر انصاری ، در پایان این دیدار ، ضمن تشکر وسپاس از جناب آقای غماس وهمراهان گرانقدرشان ، وسلام به عزیزان خدمتگزار درمجلس اعلا در عراق ، آرزوی دستیابی عراق ودولت آن ، به آرامش ونیز خدمت رسانی بیشتر به ملت عزیز ورنج کشیده عراق را نمودند.
مهندس امیر انصاری
……………………………………
@drhadiansarii
به دنبال #عارضه وبستری شدن #دکتر هادی #انصاری ، دکتر علی اکبر #صالحی ، رییس #انرژی اتمی ووزیر #امور خارجه پیشین #جمهوری اسلامی ایران ، در تماس تلفنی با ابراز نگرانی از حال تیشان ، برای سلامتی وبهبودی کامل دکتر انصاری دعا نمودند. متقابلا نیز دکتر از لطف ومحبت ایشانکمال سپاس وتشکر را ابراز داشتند.
امیر انصاری
………………………………
@drhadiansarii
امیر انصاری
………………………………
@drhadiansarii
به دنبال #عارضه وبستری شدن #دکتر هادی #انصاری ، دکتر علی اکبر #صالحی ، رییس #انرژی اتمی ووزیر #امور خارجه پیشین #جمهوری اسلامی ایران ، در تماس تلفنی با ابراز نگرانی از حال تیشان ، برای سلامتی وبهبودی کامل دکتر انصاری دعا نمودند. متقابلا نیز دکتر از لطف ومحبت ایشانکمال سپاس وتشکر را ابراز داشتند.
امیر انصاری
……………………………
@drhadiansarii
امیر انصاری
……………………………
@drhadiansarii
در پی #بیماری وبستری شدن دکتر هادی #انصاری ، امروز پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ حجة الاسلام والمسلمین حاج سید محسن #سبط به همراه فرزند برومندشان جناب آقای #دکتر _علیرضا #سبط از ایشان عیادت بعمل آوردند. حجة الاسلام والمسلمین #اخوان سبط ، فرزندان مرحوم آیة الله حاج سید محمد علی سبط ، یکی از چهره های برجسته #روحانی قرن أخیر در #تهران بشمار می آید. این دو ستاره نیز اکنون با بهره از اخلاق ویژه وتواضع وعلم ، جایگاهی ویژه در #قلب ودل های مردم نه تنها تهران بلکه افزون بر آن را بدست آورده اند.
خاندان سبط از آنجا این نام را برگزیده اند که (اسباط )یعنی دختر زادگان مرحوم آیة الله العظمی شیخ #مرتضی _انصاری دزفولی معروف به شیخ انصاری (۱۲۱۴- ۱۲۸۱ ق) از فقهای بزرگ شیعه در قرن سیزدهم هجری که بعد از مرحوم #صاحب _جواهر ، #مرجعیت عامه را از آن خویش نمود، بشمار می آیند.
بیشتر شهرت #شیخ انصاری به دلیل ابتکارات او در #اصول و #فقه است که با نوشتههای شیخ و قدرت تحلیل و دقتهای او وارد مرحله تازه ای گشت تا آنجا که مشهور به #شیخ _اعظم گردید.
شیخ اعظم افزون بر جهات علمی و به ویژه فقه و اصول، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در اخلاق، عرفان و تقوای دینی در مقامی بس بلند قرار داشت و احتیاط و تواضع او زبانزد بود.
حضرات حجج اسلام حاج سید محمد حسین سبط وحاج سید محسن سبط ،که خود هر یک از #استوانه های علمی وفقهی واخلاقی تهران و #معتمد _المراجع بشمار می آیند ، اکنون از روحانیونی به معنای واقعی کلمه بشمار آمده واز محبوبیت ویژه ای برخوردارند.
در پایان این عیادت که یادی از سلف صالح گردید، پدرم در پایان سلام و درودهای بی پایان خود را نثار این شجره طیًبه نموده و ضمن #سپاس وتقدیر از این عزیزان ، دعا نمود که از دعای روح گسترده بزرگان این #خاندان ، محروم نباشند!
امیر انصاری
……………………………………………
@drhadiansarii
خاندان سبط از آنجا این نام را برگزیده اند که (اسباط )یعنی دختر زادگان مرحوم آیة الله العظمی شیخ #مرتضی _انصاری دزفولی معروف به شیخ انصاری (۱۲۱۴- ۱۲۸۱ ق) از فقهای بزرگ شیعه در قرن سیزدهم هجری که بعد از مرحوم #صاحب _جواهر ، #مرجعیت عامه را از آن خویش نمود، بشمار می آیند.
بیشتر شهرت #شیخ انصاری به دلیل ابتکارات او در #اصول و #فقه است که با نوشتههای شیخ و قدرت تحلیل و دقتهای او وارد مرحله تازه ای گشت تا آنجا که مشهور به #شیخ _اعظم گردید.
شیخ اعظم افزون بر جهات علمی و به ویژه فقه و اصول، در جهات مختلف دیگر نیز رشد و تعالی یافته بود؛ وی در اخلاق، عرفان و تقوای دینی در مقامی بس بلند قرار داشت و احتیاط و تواضع او زبانزد بود.
حضرات حجج اسلام حاج سید محمد حسین سبط وحاج سید محسن سبط ،که خود هر یک از #استوانه های علمی وفقهی واخلاقی تهران و #معتمد _المراجع بشمار می آیند ، اکنون از روحانیونی به معنای واقعی کلمه بشمار آمده واز محبوبیت ویژه ای برخوردارند.
در پایان این عیادت که یادی از سلف صالح گردید، پدرم در پایان سلام و درودهای بی پایان خود را نثار این شجره طیًبه نموده و ضمن #سپاس وتقدیر از این عزیزان ، دعا نمود که از دعای روح گسترده بزرگان این #خاندان ، محروم نباشند!
امیر انصاری
……………………………………………
@drhadiansarii
#شب گذشته که مصادف با شب #جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ وشب میلاد #مسعود رسول گرامی حضرت ختمی مرتبت #محمد مصطفی ص امام ششم ع بود ، جناب آقای #دکتر سید مهدی #صدر _الحفاظی، یادگار مرحوم #آیة الله صدر الحفاظی که مشهور به #رضوی _قمی نیز بود ، به همراه فرزندش سید #محسن صدر الحفاظی که نواده عموی #همزاد پدرم ، مرحوم آیة الله حاج شیخ محمود #انصاری نیز بشمار می آیند، به #عیادت پدرم آمدند. دکتر صدر الحفاظی که نواده میرزای #شیرازی بزرگ ویا المجدد الشیرازی ، صاحب #فتوای مشهور #تنباکو در دوران ناصر الدین #شاه وبرعلیه #کمپانی _رژی بود ، بنیادگر موسسه فرهنگی #صالح ، عضو هیئت علمی دانشگاه #تهران ، #نویسنده ، #شاعر وپژوهشگری #فرهنگ دوست بشمار می آید که نزدیک به سه دهه ، #ستارگان برجسته ای را در موسسه خویش رشد داده وتقدیم جامعه وخدمتگزاری نموده ند.
ابشان صمن احوالپرسی وعیادت از پدر، از آنجا که حال عمومی پدر بحمد الله رو به بهبودی بوده ومی باشد ، لحظاتی را این دو دوست ودو فرهنگ دوست در این راستا سخن گفته واز آنجا که دکتر صدر الحفاظی ، مجموعه ای از کتابهای
#شعر و #روان شناسی وجز اینهای خود را به پدر هدیه نمود، دکتر انصاری پدرم نیز دوره سه جلدی #تاریخ _عراق خود را تقدیم وی داشت. با سپاس از حضور این دو عزیز
امیر انصاری
………………………………………
@drhadinarii
ابشان صمن احوالپرسی وعیادت از پدر، از آنجا که حال عمومی پدر بحمد الله رو به بهبودی بوده ومی باشد ، لحظاتی را این دو دوست ودو فرهنگ دوست در این راستا سخن گفته واز آنجا که دکتر صدر الحفاظی ، مجموعه ای از کتابهای
#شعر و #روان شناسی وجز اینهای خود را به پدر هدیه نمود، دکتر انصاری پدرم نیز دوره سه جلدی #تاریخ _عراق خود را تقدیم وی داشت. با سپاس از حضور این دو عزیز
امیر انصاری
………………………………………
@drhadinarii
#دیروز بعد الظهر ۲۴ آبان ۱۳۹۸ شمسی ، دوست #عزیز ودیرینه پدرم ، #دکتر _بزرگی که بیش از سه دهه باهم از نزدیک همکاری داشته وبیاد دارم که ما کودکانی دو سه ساله بودیم وهنگامی که دکتر بزرگی با ودر مشغول رایزنی وریختن طرح درمان #ارتودونسی برای بیمارانشان بودند، ما وفرزندان #دکتر ! در پله های خانه ، فرصت را غنیمت شمارده وبه بازی وسخن گفتن وجز اینها می پرداختیم! دیروز با حضور این عزیز نزد پدرم، بیاد #دوران زیبای کودکی وخوشی های آن افتادم. علاقه شدیدی از آن هنگام من وبرادرم #علاء به این شخصیت داشته ، ونزدیکی ودوستی وهمکاری او با پدرم ، نیز مزید برعلت است. شخصیت زیبایی دارد! همواره #نام او در منزل ما از کودکی بر سر زبان پدرم بوده وتردید وجود ندارد که این علاقه وارتباط ، طرفینی می باشد. پدرم از حضور دکتر بزرگی ، بسبار #شادمان ونیز کمی تحت تاثیر ! قرار گرفته بود. بیست روز بستری بودن ، کمی وی را احساساتی نموده وبا دیدن عزیزانش ، اشک شوق از دیدگان #سرازیر می نماید!
می دیدم وی را در #آغوش گرفته واز خود جدا نمی سازد!!روحیه پدرم را می شناسم ! .... واو از میان آنان بود!
نخستین پرسش پدرم از دکتر بزرگی این بود که از حال همسرت مرا خبر دار کن! من در این ساعتها وروزها به وی دعای فراوان کرده ام!
آخر #همسرش بیمار بوده وپرتو درمانی می گردد!!
خداوندا! بار الها
تمام بیماران ودردمندان را با #اجر وپاداشی که همراه بیماری ، کسب می کنند ، #شفا بخش !
آمین
امیر انصاری
……………………………………
@drhadiansarii
می دیدم وی را در #آغوش گرفته واز خود جدا نمی سازد!!روحیه پدرم را می شناسم ! .... واو از میان آنان بود!
نخستین پرسش پدرم از دکتر بزرگی این بود که از حال همسرت مرا خبر دار کن! من در این ساعتها وروزها به وی دعای فراوان کرده ام!
آخر #همسرش بیمار بوده وپرتو درمانی می گردد!!
خداوندا! بار الها
تمام بیماران ودردمندان را با #اجر وپاداشی که همراه بیماری ، کسب می کنند ، #شفا بخش !
آمین
امیر انصاری
……………………………………
@drhadiansarii
دیدار با عثمان طه، خطاط مشهور قرآن
#هادی _انصاری
در سال ۱۳۷۵ شمسی هنگامی که به عمره شعبانیه مشرف بودم ، به همراه آقای احمد مسجد جامعی وتنی چند از دیگر عزیزان قرآنی ، به خانه عثمان طه با کنیه ابو مروان ، در مدینه منوره که سوری تبار است رفتیم.
بخش سوم 🔹🔹🔹
در این هنگام بود که #عثمان طه ، برگه هایی از یک #قرآن را که هرکدام به اندازه چهار ورق ( A4 ) ، وبزرگ وشبیه به مقوًا بود را آورد . قرآنی بسیار زیبا وبا خطی دل انگیز.
او گفت که من این قرآن را برای فرزندانم وپس از مرگم نوشته ام که آنها از آن بهره برداری کنند. اما حاضرم که این قرآن را به #جمهوری اسلای تقدیم نمایم. بیاد دارم هدیه آن را از وی سوال نمودم ، که پاسخ داد متخصصین به #هدیه آن آگاهی دارند، شما در جمهوری اسلامی ایران تصمیم بگیرید ، آسان است ، کنار می آییم ..
تصمیم بر این قرار گرفت که جناب آقای مسجد جامعی که از مسوولین آن هنگام وزارت ارشاد اسلامی بشمار می آمد وخود از فعالان فرهنگی وقرآنی بوده ومی باشد ، در این باره با وزارت ارشاد رایزنی کند که متاسفانه ظاهرا به جایی نرسید.
او تاکید داشت که تردید ندارم این قرآن دست نوشته من ، از زیباترین دست نوشته های من بشمار می آید . او اظهار می داشت که امیدوارم تا آخر عمرم ، از کتابت قرآن دست برندارم لیکن طبیعی است که با بالا رفتن سنً من ، احتمالا لرزشهایی حتی نامحسوس در أنگشتانم بوجود می آید که در نوشتار و زیبایی خطً من تاثیر گزار خواهد گردید.
دو ساعتی را نزد این استاد سوری تبار بودم که می گفت هر قرآن را که با عشق قلم می زنم ، در حدود سه #سال بطول می انجامد. وجالب اینکه وقتی به آیات #رحمت وبهشت می رسم ، در آسمانها پرواز می کنم ومی نویسم. لیکن هنگام آیات #عذاب ، بسیار متاثر ودستم به سختی حرکت می کند وکلمات وجملات عذاب را بر صفحه می نگارد.
از او در خواست نمودم که خطًی را به یادگار برایم بنویسد که لحظاتی در برابرم نام مرا « #دکتر هادی الأنصاری» با خطی بسیار #زیبا به نگارش در آورد که هنوز از آن محافظت می نمایم.
………………………………………
@drhadiansarii
#هادی _انصاری
در سال ۱۳۷۵ شمسی هنگامی که به عمره شعبانیه مشرف بودم ، به همراه آقای احمد مسجد جامعی وتنی چند از دیگر عزیزان قرآنی ، به خانه عثمان طه با کنیه ابو مروان ، در مدینه منوره که سوری تبار است رفتیم.
بخش سوم 🔹🔹🔹
در این هنگام بود که #عثمان طه ، برگه هایی از یک #قرآن را که هرکدام به اندازه چهار ورق ( A4 ) ، وبزرگ وشبیه به مقوًا بود را آورد . قرآنی بسیار زیبا وبا خطی دل انگیز.
او گفت که من این قرآن را برای فرزندانم وپس از مرگم نوشته ام که آنها از آن بهره برداری کنند. اما حاضرم که این قرآن را به #جمهوری اسلای تقدیم نمایم. بیاد دارم هدیه آن را از وی سوال نمودم ، که پاسخ داد متخصصین به #هدیه آن آگاهی دارند، شما در جمهوری اسلامی ایران تصمیم بگیرید ، آسان است ، کنار می آییم ..
تصمیم بر این قرار گرفت که جناب آقای مسجد جامعی که از مسوولین آن هنگام وزارت ارشاد اسلامی بشمار می آمد وخود از فعالان فرهنگی وقرآنی بوده ومی باشد ، در این باره با وزارت ارشاد رایزنی کند که متاسفانه ظاهرا به جایی نرسید.
او تاکید داشت که تردید ندارم این قرآن دست نوشته من ، از زیباترین دست نوشته های من بشمار می آید . او اظهار می داشت که امیدوارم تا آخر عمرم ، از کتابت قرآن دست برندارم لیکن طبیعی است که با بالا رفتن سنً من ، احتمالا لرزشهایی حتی نامحسوس در أنگشتانم بوجود می آید که در نوشتار و زیبایی خطً من تاثیر گزار خواهد گردید.
دو ساعتی را نزد این استاد سوری تبار بودم که می گفت هر قرآن را که با عشق قلم می زنم ، در حدود سه #سال بطول می انجامد. وجالب اینکه وقتی به آیات #رحمت وبهشت می رسم ، در آسمانها پرواز می کنم ومی نویسم. لیکن هنگام آیات #عذاب ، بسیار متاثر ودستم به سختی حرکت می کند وکلمات وجملات عذاب را بر صفحه می نگارد.
از او در خواست نمودم که خطًی را به یادگار برایم بنویسد که لحظاتی در برابرم نام مرا « #دکتر هادی الأنصاری» با خطی بسیار #زیبا به نگارش در آورد که هنوز از آن محافظت می نمایم.
………………………………………
@drhadiansarii
خبرآنلاین
دیدار با عثمان طه، خطاط مشهور قرآن
در سال ۱۳۷۵ شمسی هنگامی که به عمره شعبانیه مشرف بودم ، به همراه آقای احمد مسجد جامعی وتنی چند از دیگر عزیزان قرآنی ، به خانه عثمان طه با کنیه ابو مروان ، در مدینه منوره که سوری تبار است رفتیم.
پاسخ به #کژ اندیشان 🔹
از همه #علما و سروران گرامی پوزش میخواهم که جسارت میکنم و درس پس میدهم:
متاسفانه سخنرانیهای جناب #حیدری به صورت چند دقیقهای در تمام گروهها به اشتراگ گذاشته میشود که این روزها بیشتر حاوی مطالب تند در مخالفت با #علماء و بزگان #شیعه و ایجاد #شبهه در اقوال و آثار آنان است.
بازهم متاسفانه دسترسی به فایل کامل سخنرانیها آسان نیست و نقد چند دقیقه تقطیع شده هم به انصاف نزدیک نیست، اما چون این سخنرانیها عموما فریبدهنده است، چارهای جز پاسخ نیست. امیدواریم در اصل سخنرانیها این اشتباهات نباشد، چون از #محقق و عالم، صدور چنین اشتباهات روشن و آشکاری بسیار بعید است، مگر آن که تعمدی در کارباشد که پناه میبریم به خداوند متعال از کید شیطان رجیم و طلب عاقبت به خیری میکنیم برای خود و دیگران...
حقیر این کلیپهای چند دقیقهای را تحلیل و بررسی کردهام. در تمام موارد متاسفانه جناب حیدری در نقل قول، جانب امانت را رعایت نمیکنند و بخشهای بسیار مهمی را به عمد حذف میفرمایند. مثلا در همین کلیپ سه جمله از جلد ۲۲ کتاب نفیس #جواهرالکلام نقل شده که در هر سه عباراتی جاافتاده است. توجه بفرمایید:
۱. " علی کل حال فالظاهر الحاق المخالفین بالمشرکین" ادامه این عبارت در کتاب این است: "فی ذلک"
این عبارت دو کلمهای کل معنای جمله را تغییر میدهد.
این عبارات در ج ۲۲ کتاب تجارت و فصل "فی حرمة هجاء المؤمنين" آمده است. صاحب جواهر میفرمایند هجو مومن حرام است چه در نثر و چه در شعر، سپس میفرمایند هجو مشرک اشکال ندارد به شرط آن که هجو در عقیده آنان باشد نه قذف و نسبتهای ناروا... و اگر مشرک از عقیده خود برگردد و ایمان آورد واجب است همه آن هجوها پاک شود...
سپس میفرمایند در این موضوع ظاهرا مخالفین امامت هم به مشرکان ملحق میشوند یعنی میشود عقیده آنان را هجو کرد...
نه این که در سایر احکام و مسائل اجتماعی با مشرکان یکی باشند....
۲. "بل لعلّ هجاؤهم علي رؤوس الاشهاد من أفضل عبادة العباد" ادامه این عبارت در کتاب جواهر این است: "مالم تمنع التقیه" یعنی چون جامعه اسلامی ملزم به تقیه است، در جایی که تقیه نباشد، هجو عقاید باطل از بزرگترین عبادات است، یعنی در محافل شیعی باید این عقاید باطل مطرح و نقد و بزرگان آنان هجو شوند....
سپس #صاحب جواهر با اظهار تعجّب، نظر #مقدس اردبیلی و محدًث الخراسانی صاحب کتاب کفایة الأحکام و دیگران را که قائل به حرمت غیبت حتی کفار و مشرکین شدهاند، میآورد و دلیل آنها را وجود کلمات "المسلم" و "الناس" در روایات حرمت #غیبت میشمارد و این که همان طور که ریختن #خون و #غصب مال و ریختن #آبروی غیرشیعه جایز نیست، غیبت و #هجو او هم #حرام است و در آخر دو نتیجه میگیرد یکی این که مقصود آنان این است که باید این غیبت از جهت انحراف مذهبی باشد نه شخصی و دیگر این که شاید شدت تقدّس و تقوا و ورع این بزرگان باعث صدور این حکم شده است...
۳. "ماتظافرت به النصوص بل تواترت من لعنهم و سبّهم و شتمهم و کفرهم و انّهم مجوس" اصل عبارت این است:
"لکن لایخفی علی الخبیر الماهر الواقف علی ما تظافرت به النصوص بل تواترت من لعنهم و سبّهم و شتمهم و کفرهم و انّهم مجوس هذه الامّة و أشرّ من النصارى و أنجس من الكلاب أن مقتضى التقدّس و الورع خلاف ذلك..."
یعنی باوجود این همه روایات متواتری که هست نمیتوان تقدس و ورع را در عدم هجو عقاید دانست، و ورع به این باشد که دست افراد را برای انتشار عقاید باطل باز بگذاریم...
سپس نه با تکیه بر روایات بلکه بر آیه غیبت در سوره مبارکه حجرات که غیبت را به خوردن گوشت "برادر" تشبیه میفرماید، و آیه بعد که فقط "مومنان" را برادر میداند، ثابت میفرماید که غیبت مخالفان تشیع در عقاید و برائت جستن از آنان رواست.
حتی پس از آن این دلیل منطقی را نیز ذکر میکند که آنان متجاهر به عقاید خود هستند و از نشر آن بیمی ندارند که این کار غیبت به حساب آید...
بنابراین ملاحظه میفرمایید که صاحب جواهر با چه ظرافتی با این موضوع برخورد میکند و چگونه با آیات استدلال میفرماید.
و جناب حیدری چگونه مطلب را معکوس میفرماید و با حذف عبارات پیشینی و پسینی چه قضاوتهای نادرستی را منتشر میکند....
حقیر در کمال فروتنی پیشنهاد میکنم که در برخورد با این نوع کلیپها قبل از هر کار به متن اصلی مراجعه بفرمایید که در اغلب موارد راهگشاست.
ای کاش همه ما خود را ملزم میکردیم به عمل به این آیه شریفه "و اذا قلتم فاعدلوا..." و این حدیث نبوی: "لاتَنظُروا إِلى كَثرَةِ صَلاتِهِم وَصَومِهِم وَ كَثرَةِ الحَجِّ وَالمَعروفِ وَطَنطَنَتِهِم بِاللَّيلِ، وَلكِنِ انظُروا إِلى صِدقِ الحَديثِ وَأَداءِ المانَة» و جانب انصاف و امانتداری را در نقل قولهایمان نگاه میداشتیم.
با تشکر و اعتذار
#دکتر فاطمه #شیخ الاسلامی
…………………………………………
@drhadiansarii
از همه #علما و سروران گرامی پوزش میخواهم که جسارت میکنم و درس پس میدهم:
متاسفانه سخنرانیهای جناب #حیدری به صورت چند دقیقهای در تمام گروهها به اشتراگ گذاشته میشود که این روزها بیشتر حاوی مطالب تند در مخالفت با #علماء و بزگان #شیعه و ایجاد #شبهه در اقوال و آثار آنان است.
بازهم متاسفانه دسترسی به فایل کامل سخنرانیها آسان نیست و نقد چند دقیقه تقطیع شده هم به انصاف نزدیک نیست، اما چون این سخنرانیها عموما فریبدهنده است، چارهای جز پاسخ نیست. امیدواریم در اصل سخنرانیها این اشتباهات نباشد، چون از #محقق و عالم، صدور چنین اشتباهات روشن و آشکاری بسیار بعید است، مگر آن که تعمدی در کارباشد که پناه میبریم به خداوند متعال از کید شیطان رجیم و طلب عاقبت به خیری میکنیم برای خود و دیگران...
حقیر این کلیپهای چند دقیقهای را تحلیل و بررسی کردهام. در تمام موارد متاسفانه جناب حیدری در نقل قول، جانب امانت را رعایت نمیکنند و بخشهای بسیار مهمی را به عمد حذف میفرمایند. مثلا در همین کلیپ سه جمله از جلد ۲۲ کتاب نفیس #جواهرالکلام نقل شده که در هر سه عباراتی جاافتاده است. توجه بفرمایید:
۱. " علی کل حال فالظاهر الحاق المخالفین بالمشرکین" ادامه این عبارت در کتاب این است: "فی ذلک"
این عبارت دو کلمهای کل معنای جمله را تغییر میدهد.
این عبارات در ج ۲۲ کتاب تجارت و فصل "فی حرمة هجاء المؤمنين" آمده است. صاحب جواهر میفرمایند هجو مومن حرام است چه در نثر و چه در شعر، سپس میفرمایند هجو مشرک اشکال ندارد به شرط آن که هجو در عقیده آنان باشد نه قذف و نسبتهای ناروا... و اگر مشرک از عقیده خود برگردد و ایمان آورد واجب است همه آن هجوها پاک شود...
سپس میفرمایند در این موضوع ظاهرا مخالفین امامت هم به مشرکان ملحق میشوند یعنی میشود عقیده آنان را هجو کرد...
نه این که در سایر احکام و مسائل اجتماعی با مشرکان یکی باشند....
۲. "بل لعلّ هجاؤهم علي رؤوس الاشهاد من أفضل عبادة العباد" ادامه این عبارت در کتاب جواهر این است: "مالم تمنع التقیه" یعنی چون جامعه اسلامی ملزم به تقیه است، در جایی که تقیه نباشد، هجو عقاید باطل از بزرگترین عبادات است، یعنی در محافل شیعی باید این عقاید باطل مطرح و نقد و بزرگان آنان هجو شوند....
سپس #صاحب جواهر با اظهار تعجّب، نظر #مقدس اردبیلی و محدًث الخراسانی صاحب کتاب کفایة الأحکام و دیگران را که قائل به حرمت غیبت حتی کفار و مشرکین شدهاند، میآورد و دلیل آنها را وجود کلمات "المسلم" و "الناس" در روایات حرمت #غیبت میشمارد و این که همان طور که ریختن #خون و #غصب مال و ریختن #آبروی غیرشیعه جایز نیست، غیبت و #هجو او هم #حرام است و در آخر دو نتیجه میگیرد یکی این که مقصود آنان این است که باید این غیبت از جهت انحراف مذهبی باشد نه شخصی و دیگر این که شاید شدت تقدّس و تقوا و ورع این بزرگان باعث صدور این حکم شده است...
۳. "ماتظافرت به النصوص بل تواترت من لعنهم و سبّهم و شتمهم و کفرهم و انّهم مجوس" اصل عبارت این است:
"لکن لایخفی علی الخبیر الماهر الواقف علی ما تظافرت به النصوص بل تواترت من لعنهم و سبّهم و شتمهم و کفرهم و انّهم مجوس هذه الامّة و أشرّ من النصارى و أنجس من الكلاب أن مقتضى التقدّس و الورع خلاف ذلك..."
یعنی باوجود این همه روایات متواتری که هست نمیتوان تقدس و ورع را در عدم هجو عقاید دانست، و ورع به این باشد که دست افراد را برای انتشار عقاید باطل باز بگذاریم...
سپس نه با تکیه بر روایات بلکه بر آیه غیبت در سوره مبارکه حجرات که غیبت را به خوردن گوشت "برادر" تشبیه میفرماید، و آیه بعد که فقط "مومنان" را برادر میداند، ثابت میفرماید که غیبت مخالفان تشیع در عقاید و برائت جستن از آنان رواست.
حتی پس از آن این دلیل منطقی را نیز ذکر میکند که آنان متجاهر به عقاید خود هستند و از نشر آن بیمی ندارند که این کار غیبت به حساب آید...
بنابراین ملاحظه میفرمایید که صاحب جواهر با چه ظرافتی با این موضوع برخورد میکند و چگونه با آیات استدلال میفرماید.
و جناب حیدری چگونه مطلب را معکوس میفرماید و با حذف عبارات پیشینی و پسینی چه قضاوتهای نادرستی را منتشر میکند....
حقیر در کمال فروتنی پیشنهاد میکنم که در برخورد با این نوع کلیپها قبل از هر کار به متن اصلی مراجعه بفرمایید که در اغلب موارد راهگشاست.
ای کاش همه ما خود را ملزم میکردیم به عمل به این آیه شریفه "و اذا قلتم فاعدلوا..." و این حدیث نبوی: "لاتَنظُروا إِلى كَثرَةِ صَلاتِهِم وَصَومِهِم وَ كَثرَةِ الحَجِّ وَالمَعروفِ وَطَنطَنَتِهِم بِاللَّيلِ، وَلكِنِ انظُروا إِلى صِدقِ الحَديثِ وَأَداءِ المانَة» و جانب انصاف و امانتداری را در نقل قولهایمان نگاه میداشتیم.
با تشکر و اعتذار
#دکتر فاطمه #شیخ الاسلامی
…………………………………………
@drhadiansarii
نظر #علامه_طباطبایی (ره) درباره آثار #دکتر_شریعتی
مطالب دکتر شریعتی، نوعا با مدارک دینی سازگار نیست!
در ضمن نامه ای به مرحوم علامه آمده است:
سوال:
▪️"حضرت آیت الله علامه حاج سید محمدحسین طباطبایی(دام ظله)
با تقدیم سلام مفتخراً و محترماً به عرض آن حضرت میرساند، اخیرا در تهران شایع کردهاند نعوذ بالله حضرتعالی نوشتههای علی شریعتی را تأیید کرده و فرمودهاید کوچکترین ایرادی در آن دیده نمیشود. استدعا دارم بذل توجهی فرموده برای روشن شدن حقایق و نجات عدهای از ضلالت نوشتهای مرقوم بفرمایید.
امضا: حاج حسین…"
پاسخ علامه:
"بسمه تعالی
▪️اینجانب نوشتههای دکتر شریعتی را هرگز تصدیق نکرده و چنین سخنی به احدی نگفتهام و نوع مطالب ایشان اشتباه و طبق مدارک دینی اسلامی غیرقابلقبول میباشد.
امضا: محمدحسین طباطبایی"
نکته: البته مرحوم علامه در نقدهای علمی، همیشه عنصر ادب را در کنار صراحت و غیرت دینی مورد توجه قرار می داد و در همین زمینه نیز در نامه ای دیگر بدین نکته تاکید ورزیده است.
__________
@drhadiansarii
مطالب دکتر شریعتی، نوعا با مدارک دینی سازگار نیست!
در ضمن نامه ای به مرحوم علامه آمده است:
سوال:
▪️"حضرت آیت الله علامه حاج سید محمدحسین طباطبایی(دام ظله)
با تقدیم سلام مفتخراً و محترماً به عرض آن حضرت میرساند، اخیرا در تهران شایع کردهاند نعوذ بالله حضرتعالی نوشتههای علی شریعتی را تأیید کرده و فرمودهاید کوچکترین ایرادی در آن دیده نمیشود. استدعا دارم بذل توجهی فرموده برای روشن شدن حقایق و نجات عدهای از ضلالت نوشتهای مرقوم بفرمایید.
امضا: حاج حسین…"
پاسخ علامه:
"بسمه تعالی
▪️اینجانب نوشتههای دکتر شریعتی را هرگز تصدیق نکرده و چنین سخنی به احدی نگفتهام و نوع مطالب ایشان اشتباه و طبق مدارک دینی اسلامی غیرقابلقبول میباشد.
امضا: محمدحسین طباطبایی"
نکته: البته مرحوم علامه در نقدهای علمی، همیشه عنصر ادب را در کنار صراحت و غیرت دینی مورد توجه قرار می داد و در همین زمینه نیز در نامه ای دیگر بدین نکته تاکید ورزیده است.
__________
@drhadiansarii
نظر #امام_خمینی (ره) درباره #دکتر_شریعتی
مرحوم امام : «اهانت به علما» و تز «اسلام منهای روحانیت» از خطاهای دکتر شریعتی بود!
شیخ اسماعیل #فردوسی پور، از خواص و یاران امام خمینی (ره)
▪️دکتر ابراهیم #یزدی پس از درگذشت دکتر علی شریعتی به نجف آمده و مدت 12 روز مهمان اینجانب بودند. ایشان هر شب در جلسات «روحانیون مبارز خارج از کشور» شرکت می کردند و یک شب گفتند: شما [یعنی بیت امام] برای دکتر شریعتی هیچ کار نکردید!
پاسخ دادیم: ما چه کار می توانستیم بکنیم؟
▪️ گفتند: اولا یک تسلیتی برای پدر ایشان تلگراف می کردید و ما هم آن را در خارج از کشور پخش می نمودیم. دوم این که در یکی از مساجد مجلس فاتحه و گرامیداشتی برگزار می کردید.
... من گفتم: هر دو مطلب را باید به عرض امام برسانیم تا ایشان نظر نهایی را بدهند. در این لحظه یکی از دوستان ناراحت شده و گفت: تو هر کاری را که موافق نیستی می گویی که امام باید نظر بدهد!!
▪️ گفتم: یعنی چه؟! اگر امام مخالف این برنامه است من از الان می گویم که مخالفم ولی شما از کجا می دانید که ایشان مخالفند؟!
خلاصه، اینجانب تسلیت نامه ای را نوشتم و آقایان دکتر #یزدی، محمد #منتظری و #املایی آن را دیده و تایید کردند. فردای آن شب، ساعت 8 صبح به منزل امام رفتم و در زدم. حاج علی در را باز کرد. گفتم: «آقا» کجاست؟
پاسخ داد: «آقا» در پشت بام قدم می زنند. تسلیت نامه را به او داده و گفتم: این را بگذار بر روی میز امام تا آن را ببینند و نظرشان هر چه بود، سریعا به من خبر بده.
▪️ سپس به منزل خودم برگشتم و تازه در را پشت سرم بسته بودم که دیدم یکی با عجله در را می کوبد. تعجب کردم وقتی که در را باز کردم دیدم حاج علی است. گفتم: چیه؟! گفت: آن چه بود که به من دادی؟! من رفتم اتاق امام، دیدم که ایشان از پشت بام برگشته و مشغول مطالعه و کارند. ایشان به محض این که نامه را دیدند، فرمودند: این را کی به شما داد؟
▪️ عرض کردم: فردوسی پور. فرمودند: سریعا برو و بهش بگو که بیاید این جا. فورا خودم را به خدمت امام رساندم و دستشان را بوسیدم، ایشان فرمودند: این چیزهایی که شما نوشته اید، همه اش درست نیست و بعضی ها دروغ است. شما اصلا برای چه این کار را می کنید؟!
عرض کردم: آقای یزدی چنین کاری را پیشنهاد کردند و در جلسه بحث شد و دوستان نیز تصویب نمودند.
حالا اگر شما تایید بفرمایید، اقدام خواهیم کرد.
◾️ امام فرمودند: دکتر شریعتی خوب می نوشت، خوب بیان می کرد اما متاسفانه اشتباهاتی داشت که ای کاش نمیداشت. امام چهار مورد از اشتباهات شریعتی را عنوان کردند که از آنها توهین به علما و تز اسلام منهای روحانیت را به خاطر دارم و سپس فرمودند ارسال چنین چیزی ضرورت ندارد.
عرض کردم: اما مطلب دوم که به تصویب دوستان رسیده است این که در یکی از مساجد برای ایشان مجلس ختمی را برگزار بکنیم. البته می دانیم که در نجف استقبال نخواهند کرد اما در خارج تاثیر مثبتی خواهد داشت.
فرمودند: شماها نمی توانید خودتان را از من جدا کنید. این کار به اسم من منعکس خواهد شد و من نمیخواهم چنین بشود، شما این کار را هم نکنید. {بعد از پیگیریهای زیاد دکتر یزدی و در پاسخ به تلگراف های گوناگون، امام، نهایتاً تعبیر «فقد دکتر #علی شریعتی» را به کار بردند! که چندان به مذاق دکتر یزدی خوش نیامد}.
📚 منبع: خاطرات حجت الاسلام و المسلمین اسماعیل فردوسی پور، بخش درگذشت دکتر علی شریعتی و پیام امام، (فصل پنجم)
__________
@drhadiansarii
مرحوم امام : «اهانت به علما» و تز «اسلام منهای روحانیت» از خطاهای دکتر شریعتی بود!
شیخ اسماعیل #فردوسی پور، از خواص و یاران امام خمینی (ره)
▪️دکتر ابراهیم #یزدی پس از درگذشت دکتر علی شریعتی به نجف آمده و مدت 12 روز مهمان اینجانب بودند. ایشان هر شب در جلسات «روحانیون مبارز خارج از کشور» شرکت می کردند و یک شب گفتند: شما [یعنی بیت امام] برای دکتر شریعتی هیچ کار نکردید!
پاسخ دادیم: ما چه کار می توانستیم بکنیم؟
▪️ گفتند: اولا یک تسلیتی برای پدر ایشان تلگراف می کردید و ما هم آن را در خارج از کشور پخش می نمودیم. دوم این که در یکی از مساجد مجلس فاتحه و گرامیداشتی برگزار می کردید.
... من گفتم: هر دو مطلب را باید به عرض امام برسانیم تا ایشان نظر نهایی را بدهند. در این لحظه یکی از دوستان ناراحت شده و گفت: تو هر کاری را که موافق نیستی می گویی که امام باید نظر بدهد!!
▪️ گفتم: یعنی چه؟! اگر امام مخالف این برنامه است من از الان می گویم که مخالفم ولی شما از کجا می دانید که ایشان مخالفند؟!
خلاصه، اینجانب تسلیت نامه ای را نوشتم و آقایان دکتر #یزدی، محمد #منتظری و #املایی آن را دیده و تایید کردند. فردای آن شب، ساعت 8 صبح به منزل امام رفتم و در زدم. حاج علی در را باز کرد. گفتم: «آقا» کجاست؟
پاسخ داد: «آقا» در پشت بام قدم می زنند. تسلیت نامه را به او داده و گفتم: این را بگذار بر روی میز امام تا آن را ببینند و نظرشان هر چه بود، سریعا به من خبر بده.
▪️ سپس به منزل خودم برگشتم و تازه در را پشت سرم بسته بودم که دیدم یکی با عجله در را می کوبد. تعجب کردم وقتی که در را باز کردم دیدم حاج علی است. گفتم: چیه؟! گفت: آن چه بود که به من دادی؟! من رفتم اتاق امام، دیدم که ایشان از پشت بام برگشته و مشغول مطالعه و کارند. ایشان به محض این که نامه را دیدند، فرمودند: این را کی به شما داد؟
▪️ عرض کردم: فردوسی پور. فرمودند: سریعا برو و بهش بگو که بیاید این جا. فورا خودم را به خدمت امام رساندم و دستشان را بوسیدم، ایشان فرمودند: این چیزهایی که شما نوشته اید، همه اش درست نیست و بعضی ها دروغ است. شما اصلا برای چه این کار را می کنید؟!
عرض کردم: آقای یزدی چنین کاری را پیشنهاد کردند و در جلسه بحث شد و دوستان نیز تصویب نمودند.
حالا اگر شما تایید بفرمایید، اقدام خواهیم کرد.
◾️ امام فرمودند: دکتر شریعتی خوب می نوشت، خوب بیان می کرد اما متاسفانه اشتباهاتی داشت که ای کاش نمیداشت. امام چهار مورد از اشتباهات شریعتی را عنوان کردند که از آنها توهین به علما و تز اسلام منهای روحانیت را به خاطر دارم و سپس فرمودند ارسال چنین چیزی ضرورت ندارد.
عرض کردم: اما مطلب دوم که به تصویب دوستان رسیده است این که در یکی از مساجد برای ایشان مجلس ختمی را برگزار بکنیم. البته می دانیم که در نجف استقبال نخواهند کرد اما در خارج تاثیر مثبتی خواهد داشت.
فرمودند: شماها نمی توانید خودتان را از من جدا کنید. این کار به اسم من منعکس خواهد شد و من نمیخواهم چنین بشود، شما این کار را هم نکنید. {بعد از پیگیریهای زیاد دکتر یزدی و در پاسخ به تلگراف های گوناگون، امام، نهایتاً تعبیر «فقد دکتر #علی شریعتی» را به کار بردند! که چندان به مذاق دکتر یزدی خوش نیامد}.
📚 منبع: خاطرات حجت الاسلام و المسلمین اسماعیل فردوسی پور، بخش درگذشت دکتر علی شریعتی و پیام امام، (فصل پنجم)
__________
@drhadiansarii
بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم حبیبالله #چایچیان(#حسان) دربارهی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که #سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.
دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به #دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟
ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت #رضا(ع) را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)
با #هواپیما به سمت #مشهد رفتیم. نمیدانم در ایام #تولد حضرت رضا(ع) بود یا #شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،
گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد» گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت #ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به #شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال #مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.
وقتی شعر به «#تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...
🌼 شعر کامل به شرح زیر است:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبکخیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
🌹 "السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا"🌹
میلاد عالم آل محمد، آن امام رئوف بر شیعیان و محبانش مبارک باد*
🌹🌹🌹🌸
…………………………………
@drhadiansarii
مرحوم حبیبالله #چایچیان(#حسان) دربارهی ماجرای سرودن شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: مادرم در آخرین لحظاتی که خدمتشان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که #سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم.
دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به #دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟
ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت #رضا(ع) را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)
با #هواپیما به سمت #مشهد رفتیم. نمیدانم در ایام #تولد حضرت رضا(ع) بود یا #شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،
گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد» گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت #ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به #شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال #مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.
وقتی شعر به «#تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...
🌼 شعر کامل به شرح زیر است:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبکخیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
🌹 "السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا"🌹
میلاد عالم آل محمد، آن امام رئوف بر شیعیان و محبانش مبارک باد*
🌹🌹🌹🌸
…………………………………
@drhadiansarii
Forwarded from Hadi Ansari
کپشن به قلم دوست و استاد بزرگوارم @rezamorvarid
.
به بهانه رونمايی از کتاب «قطرهای در رودخانه عشق»
يک سال پيش بود که دوست عزيزم جناب انصاری مژده نگارش کتابی را داد که دربردارنده خاطرات اربعين او است. وقتی شنيدم، شک نکردم که نوشتهاش خواندنی است، و بازتابی زيبا از دهها خاطره تلخ و شيرين، و بيانگر راستينِ داستانهايی واقعی از برخوردها، ديدارها، گريهها و گاه خندههايی که همه از سرِ شوق و ارادت، از دل برمیآيد و بر رخسار مینشيند. او بارها و بارها، برهنهپای و آشفتهمو، و اشکبار و سوتهدل در مسير پيادهروی اربعين گام زده، گاه پرچم عزا بر دوش، و گاه سينی چای در دست، خود را در دل رودخانه خروشان مردمانی رها کرده که بیانديشه از سنگلاخهای کف بستر، و بیهراس از دشواریهای اين راه پر پيچ و خم، در سودای رسيدن به دريا، روانه شدهاند؛ بیگمان کسی با چنين اوصاف، اگر رسانه را هم بشناسد و با نازککاریهای آن آشنا باشد و بازيگریهای قلم را بداند و جادوی شگفتانگيز آن را باور کند، نتيجه کارش درخشان خواهد شد.
اکنون يک سال گذشته است، و من امروز ـ در آستانه اربعينی استثنايی ـ شنيدم که اين کتاب انتشار يافته و آيين رونمايی آن برگزار شده و کتابی با نام «قطرهای در رودخانه عشق» در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. شرايط موجود دست و پای ما را برای شرکت در آن مراسم بسته است، هنوز کتاب را نديدهام، اما ترديد ندارم که جملهجمله آن که از دل برخاسته، بر دل خواهد نشست. بیصبرانه در انتظار دريافت نسخهای از آن هستم تا خود را نيز چونان قطرهای در دل رودخانهای ببينم که با خيزابهايی بلند به سوی دريا راه میپيمايد، که تا به دريا پيوست، رنگوبويی از آن بيکرانِ زيبا را در خود احساس خواهد کرد، که:
«قطره درياست، اگر با درياست/
ورنه او قطره و دريا درياست».
.
رضا مروارید/ مشهد
.
#کتاب #رودخانه_عشق #رونمایی_کتاب #شهر_کتاب #قطره_ای_در_رودخانه_عشق #دکتر_فیروزان
.
به بهانه رونمايی از کتاب «قطرهای در رودخانه عشق»
يک سال پيش بود که دوست عزيزم جناب انصاری مژده نگارش کتابی را داد که دربردارنده خاطرات اربعين او است. وقتی شنيدم، شک نکردم که نوشتهاش خواندنی است، و بازتابی زيبا از دهها خاطره تلخ و شيرين، و بيانگر راستينِ داستانهايی واقعی از برخوردها، ديدارها، گريهها و گاه خندههايی که همه از سرِ شوق و ارادت، از دل برمیآيد و بر رخسار مینشيند. او بارها و بارها، برهنهپای و آشفتهمو، و اشکبار و سوتهدل در مسير پيادهروی اربعين گام زده، گاه پرچم عزا بر دوش، و گاه سينی چای در دست، خود را در دل رودخانه خروشان مردمانی رها کرده که بیانديشه از سنگلاخهای کف بستر، و بیهراس از دشواریهای اين راه پر پيچ و خم، در سودای رسيدن به دريا، روانه شدهاند؛ بیگمان کسی با چنين اوصاف، اگر رسانه را هم بشناسد و با نازککاریهای آن آشنا باشد و بازيگریهای قلم را بداند و جادوی شگفتانگيز آن را باور کند، نتيجه کارش درخشان خواهد شد.
اکنون يک سال گذشته است، و من امروز ـ در آستانه اربعينی استثنايی ـ شنيدم که اين کتاب انتشار يافته و آيين رونمايی آن برگزار شده و کتابی با نام «قطرهای در رودخانه عشق» در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. شرايط موجود دست و پای ما را برای شرکت در آن مراسم بسته است، هنوز کتاب را نديدهام، اما ترديد ندارم که جملهجمله آن که از دل برخاسته، بر دل خواهد نشست. بیصبرانه در انتظار دريافت نسخهای از آن هستم تا خود را نيز چونان قطرهای در دل رودخانهای ببينم که با خيزابهايی بلند به سوی دريا راه میپيمايد، که تا به دريا پيوست، رنگوبويی از آن بيکرانِ زيبا را در خود احساس خواهد کرد، که:
«قطره درياست، اگر با درياست/
ورنه او قطره و دريا درياست».
.
رضا مروارید/ مشهد
.
#کتاب #رودخانه_عشق #رونمایی_کتاب #شهر_کتاب #قطره_ای_در_رودخانه_عشق #دکتر_فیروزان