دكتر هادى انصارى
1.29K subscribers
9.3K photos
2.16K videos
47 files
1.88K links
از نقطه نظرات و انتقادات شما با كمال خوشرويى استقبال مى گردد.
@drhadiansari
Download Telegram
« #عشق يعني #حسين ... » . . . بنگر يقين حسين را ، كه حقيقت آن دوري #قلب او از دنياست و اين صفت در او آشكار است . هنگامي كه از مدينه بيرون آمد و به زمين #كربلا رسيد ، براي برادرش محمد #حنفيه و ساير خاندانش از بني هاشم ، نامه اي نوشت با اين مفهوم : " اين نوشته ايست از حسين بن علي به سوي برادرش محمد بن علي و كساني از #بني هاشم كه نزد اويند ، اما بعد پس گويا دنيا هيچ نبوده و آخرت هميشه بوده است ". آيا اين ، چيزي جز دل بريدن از دنيا و دل بستن به آخرت است ؟

امام #سجاد (عليه السلام) مي فرمايد كه هرچه كار بر حسين شديد تر مي شد ، رخساره اش مي درخشيد و اطمينانش بيشتر مي‌گشت ، تا اينكه بعضي از دشمنان به بعضي ديگر گفتند : " حسين را ببينيد كه چگونه از #مرگ باك ندارد ". . .

ببين دعا وتلاوت #قرآن حسين را ، چنانكه براي آن ، شب #عاشورا از دشمن مهلت گرفت و در آن شب به خاطر تلاوت و مناجات و عبادتش ، 30 نفر از لشگر دشمن هدايت يافتند و به جانب آن حضرت شتافتند و فيض شهادت بردند . از آن هنگام كه حسين مقابل دشمنان ايستاد تا وقتي كه سر مباركش را بر نيزه كردند ، پيوسته به تلاوت #قرآن و ذكر خدا مشغول بود ، حتي در آن هنگام كه كامش از شدت تشنگي خشكيده بود . اين حسين است كه صبح عاشورا اينگونه با خدايش مناجات مي كند : "خدايا ، تو در هر غم و اندوهي پناهگاه من و در هر پيشامد ناگواري مايه اميد من هستي . هر حادثه تلخي پيش آيد ، تو سلاح و پناه مني . چه اندوههاي كمر شكني بر من فرود آمده كه ( در آنها) دلها ناتوان و راه چاره مسدود مي شود و دوستان دوري مي جويند و دشمنان زبان به شماتت مي گشايند ، در چنين مواقعي شكايت به تو آوردم و تو اين غمها را بر طرف ساختي . . . "
و نگاه كن صبر حسين را ، بر خاك گرم كربلا افتاده ، تمام اعضايش از صدمه تيره و نيزه و شمشير مجروح و پاره پاره ، سرش شكافته ، پيشانيش شكسته ، سينه اش از #تير سوراخ سوراخ ، تيري زير گلويش را خسته ، تير ديگر پهلويش را شكافته ، زبانش از خشكي به كام چسبيده ، جگرش از تشنگي تفتيده ، لبهايش از عطش خشك شده ، قلبش از براي #اصحاب كشته شده اش و خانواده بدون كس و ياورش به درد آمده ، دستش از ضربت دشمن قطع گشته ، نيزه به پهلويش جاي گرفته ، سر و رويش از خون گلگون شده ، صداي استغاثه خانواده و كودكانش از يكطرف و شماتت و ملامت دشمنان از طرف ديگر و كشته هاي اصحابش هم از سوئي ديگر ، با وجود همه اينها آهي نكشيد و قطره اشكي از روي مذلت نريخت و همي مي گفت :‌ " صبرا علي قضائك ، لا معبود سواك ، يا غياث المستغيثين " ، "( اي پروردگار من ) ، بر قضاي تو شكيبايم ،


____________
@drhadiansarii