برو عكس #مصدق را بياور تا #ابو الحسن از زير آن ردً شود!!
گاهى تابستانها به همراه خانواده وپدرم شهيد آية الله #انصارى به #همدان براى ديدار با نياى خود ، مرحوم آية الله #آقا نجفى همدانى ، داماد ميرزاى #نايينى و صاحب تفسير انوار درخشان مى آمديم.
در چند روزى كه مرحوم پدرم در همدان توقف داشتند جلوسى را در منزل مرحوم آية الله سيد نصر الله #بنى صدر معروف به صدر العلماء ترتيب داده وبا تمام بزرگان وروحانيون آن هنگام همدان ديدار مى نمودند. بياد دارم كه آية الله #آخوند ملا على همدانى، آية الله #تألًهى، آية الله سيد موسى #خوانسارى، آية الله #عندليب همدانى ، ودهها چهره برجسته ديگر آن روز همدان در اين مجلس گرد آمده وجلوس مرحوم پدرم به #نهار ختم مى گرديد. گفتنى است كه خانه مرحوم بنى صدر ، محل مراجعه عموم مردم براى رفع مشكلات و گرفتارى هاى مالى وادارى وشرعى وجز اينهاى همدان بود وايشان ظهر ها در #مسجد جامع همدان همراه با دو بزرگ ديگر ، در شبستانهاى متعدد آن نماز برگزار مى نمودند.
بياد دارم كه در تيرماه سال ١٣٤٨ شمسى ، هنگامى كه به همدان رفته بوديم ، وپدرم در منزل مرحوم آية الله بنى صدر با جمعى از علماء نشسته بودند ، جوانى بيست وچند ساله به درون مجلس آمد كه از مرحوم آية الله بنى صدر خدا حافظى كند! در اين هنگام متوجه شدم كه فرزند آية الله است وقصد رفتن به اروپا را دارد. مشهدى حسن ، خدمتگزار آقا ، #قرآنى بدست داشت كه فرزند آقا را از زير آن عبور دهد!
در اين هنگام مرحوم آية الله #بنى صدر با صداى بلند گفت :
مش حسن ! #ابو الحسن #قرآن به دردش نمى خورد !
برو عكس #مصدق را بياور كه از زير آن ردً شود!!
ومجلس همه از اين كنايه آية الله به خنده آمده ومرام او را متوجه شدند.
_____
@drhadiansarii
گاهى تابستانها به همراه خانواده وپدرم شهيد آية الله #انصارى به #همدان براى ديدار با نياى خود ، مرحوم آية الله #آقا نجفى همدانى ، داماد ميرزاى #نايينى و صاحب تفسير انوار درخشان مى آمديم.
در چند روزى كه مرحوم پدرم در همدان توقف داشتند جلوسى را در منزل مرحوم آية الله سيد نصر الله #بنى صدر معروف به صدر العلماء ترتيب داده وبا تمام بزرگان وروحانيون آن هنگام همدان ديدار مى نمودند. بياد دارم كه آية الله #آخوند ملا على همدانى، آية الله #تألًهى، آية الله سيد موسى #خوانسارى، آية الله #عندليب همدانى ، ودهها چهره برجسته ديگر آن روز همدان در اين مجلس گرد آمده وجلوس مرحوم پدرم به #نهار ختم مى گرديد. گفتنى است كه خانه مرحوم بنى صدر ، محل مراجعه عموم مردم براى رفع مشكلات و گرفتارى هاى مالى وادارى وشرعى وجز اينهاى همدان بود وايشان ظهر ها در #مسجد جامع همدان همراه با دو بزرگ ديگر ، در شبستانهاى متعدد آن نماز برگزار مى نمودند.
بياد دارم كه در تيرماه سال ١٣٤٨ شمسى ، هنگامى كه به همدان رفته بوديم ، وپدرم در منزل مرحوم آية الله بنى صدر با جمعى از علماء نشسته بودند ، جوانى بيست وچند ساله به درون مجلس آمد كه از مرحوم آية الله بنى صدر خدا حافظى كند! در اين هنگام متوجه شدم كه فرزند آية الله است وقصد رفتن به اروپا را دارد. مشهدى حسن ، خدمتگزار آقا ، #قرآنى بدست داشت كه فرزند آقا را از زير آن عبور دهد!
در اين هنگام مرحوم آية الله #بنى صدر با صداى بلند گفت :
مش حسن ! #ابو الحسن #قرآن به دردش نمى خورد !
برو عكس #مصدق را بياور كه از زير آن ردً شود!!
ومجلس همه از اين كنايه آية الله به خنده آمده ومرام او را متوجه شدند.
_____
@drhadiansarii