دكتر هادى انصارى
1.34K subscribers
11K photos
2.92K videos
86 files
2.66K links
از نقطه نظرات و انتقادات شما با كمال خوشرويى استقبال مى گردد.
@drhadiansari
Download Telegram
#روحانی رزمنده ای که #مقتدرانه ، #گام به درون #کعبه نهاد🔹

نزدیک به یک دهه است که با این روحانی #مبارز ، از نزدیک آشنا هستم.

او در آغاز به عنوان معاون رییس دیوان #وقف شیعه #عراق ، به میدان آمده ودست به فعالیت گسترده ای زد.
در دوره‌هاي گذشته بر اثر تسلًط سنيان متعصب ،برخي ازيارتگاه‌ها وزمینهای وقف شده بر #مزارات شیعه عراق به تصرف آنان درآمده بود که در سال‌هاي پس از سقوط #صدام و به همت شيخ #سامي مسعودي ،معاون وقف شيعه عراق ،مراکز ياد شده به حوزه اداره وقف شيعه باز گردانيده شد.
وی در اقدامی متهورانه ، آستان مقدس #عسکریین را در دیوان وقف شیعه به ثبت رسانید که در هنگام خود ، صدایی در عراق وجهان شیعه به راه انداخت وتله های متعددی برای ترور او از سوی سنًی های افراطی ، قرار داده شد که به فضل الهی ، از تمامی آنها جان سالم بدر برد!
من او را همواره شهید زنده نامیده ، وبه دوستی وارتباط خود با او مباهات نموده ومی نمایم.
شیخ مسعودی در دولت اخیر ، معاون سازمان حج وزیارت عراق گردید تا با حضورش ، به این بخش سر وسامانی دهد!
در سفر دیدار اخیر نخست وزیر عراق ، دکتر #عادل عبد المهدی ، که با هیأتی بلند پایه به عربستان سفر نمود ، او نیز در این هیأت ، به نمایندگی از سازمان حجً وزیارت عراق ، راهی این دیار گردید وحضور او در کشور سردمدار داعشیان وافراطیان ضدً شیعه ، سر وصدایی بوجود آورد!
یک #تروریست از زبان سردمداران #سعودی که پاداش کلانی برای سر او قرار داده بودند ، حال در هیأتی رسمی به این کشور سفر کرده وبالباس #روحانیت ، به درون کعبه قدم گزارده وسپس با ملک سلمان نیز دیدار می نماید!!
این رخدادها مرا برآن داشت که در سفرم به عراق ، در بغداد ودر دفتر او با وی دیدار نموده وجریان را از نزدیک و از زبان او بشنوم!
وی پس از مقدمه چینی وانتخاب دقیق او وحضورش در هیأت عازم به عربستان ، ادامه داد که پس از پایان طواف #عمره ، ناگاه به نخست وزیر اطلاع دادند که درب کعبه به دستور ملک ، برای ورود شما باز می گردد ! پس آماده ورود به کعبه باشید.
در این هنگام که من در کنار دکتر عبد المهدی ، نخست وزیر بودم به او گفتم ، ورود با لباس #احرام را نپذیرید! واجازه دهید که به محلً اقامتمان بازگردیم ، زیرا که من حتما باید با لباس روحانی خود در برابر این #سلفیان ، گام به درون کعبه گزارم !
نخست وزیر پیشنهاد مرا دقیق وسیاستمدارانه بشمار آورد وبه میزبانان إظهار نمود که اجازه دهید پس از دمی استراحت وخروج از احرام ، با لباس رسمی به درون کعبه مشرف شویم.
به #دار الضیافه بازگشته وپس از ساعتی تمامی هیأت که تنها روحانی آنان من بودم به #مسجد الحرام آمده وبه نزدیک درب کعبه که مقدمات ورود هیأت را فراهم کرده بودند، رسیدیم.
در این هنگام بود که شخصی از مسوولین سعودی ، مانع از ورود من با لباس روحانی شده وگفت که باید #عمامه را از سر بردارم!
من در این هنگام پاسخ دادم که گام به درون کعبه نمی گزارم ودست به عمامه ولباسم نیز نمی زنم!
میان مسوولین ومیزبانان ، همهمه ای بوجود آمده بود که ناگاه رییس تشریفات ملکی پیش آمده وخطاب به من گفت ( یا شیخ ، َرًِفْ) یعنی ای شیخ بفرما ومن نیز آرام وبا قدرت ، در حالیکه عبا وقبا وعمامه خود را به تن وسر داشتم از پله های کعبه بالا رفته و
گام به درون آن نهادم.
درون کعبه مشغول به نماز های متعدد در اطراف ورکن های چهارگانه آن شدم وسعی داشتم که آخرین نفر ، از درون کعبه ، قدم به برون گزارم ودر برابر انبوه #زائران طواف کننده در مطاف ، نشان دهم که یک روحانی شیعه با قدرت واستقامت ، وبرخلاف نظر سلفیان ضدً شیعه ، گام به درون کعبه نهاد!
هنگامی که تمامی هیأت از کعبه خارج شدند ، من با طمأنینه وآرام ، در حالیکه نگاهم به مسجد الحرام وجمعیت طواف کنندگان بود ، از پله های کعبه فرود آمدم وتنها در این هنگام بود که با نگاههای تند وخشمگینانه سلفیان ، ودر میان حلقه #سربازان سعودی ، به میان هیأت عراقی که در پای پله ،انتظار فرود آمدن مرا می کشیدند ، وارد شدم.
نگاههای زیرکانه نخست وزیر وبرخی از وزیران وهیأت همراه ، که حرکات مرا زیر نظر داشتند ، نشان از خورسندی وپیروزی داشت !!
در این هنگام از او در باره ملاقاتش با #پادشاه عربستان پرسش نمودم که با لبخندی که همواره در این شرایط برلب دارد ، نگاهی ویژه به من نموده وگفت ، که اینهم رخدادی همچون ورود به کعبه را به همراه داشت!
وادامه داد که در ریاض به #کاخ ملک سلمان قدم گزاردیم!
همه به رسم معمول پیش رفته وبا او دست می دادند ، ومن بر صندلی نشستم وقصد جلو رفتن ودست دادن را نداشتم که با اشاره نخست وزیر ،که حکایت از بجا آوردن رسم دیپلوماتیک وادب مهمان به میزبان بود ، لاجرم پذیرفته وپیش رفتم ودست سردی را با او دادم.
امروز سه شنبه ١٦ مهر ماه ١٣٩٨ در سالن #كتابخانه پارك شهر #تهران واقع در خيابان #بهشت ، مراسم پرده بردارى از ترجمه كتاب پياده روى اربعين سال ١٣٩٦ شمسى به قلم آقاى #دكتر حداد #عادل به زبانهاى #عربى و#انگليسى واردو ، با حضور جمعى از صاحبان فكر وقلم تشكيل گرديد.
در اين برنامه پس از تلاوت آياتى چند ازكلام الله مجيد
كه به #سبك زيباى عراقى وبا نواى يكى از #قاريان عراقى بود ، جلسه آغاز گرديد.
سپس كليپى زيبا از پياده روى مردم كه از مليت ها وزبان ها واديان گوناگون ، تشكيل گرديده بود ، پخش شد ، سپس دقايقى اينجانب در باره تاريخ #اربعين وفراز ونشيب هاى آن در دورانهاى گوناگون سخن گفته ، آنگاه به كتاب ياد شده اشاره نمودم وبخش هايي از آن را كه به زيبايي ودقت ، نويسنده مورد دقًت قرار داده است ، مورد توجه حاضرين قرار دادم وآرزو نمودم كه اين سنًت زيبا وگزارش نويسى ، بصورت رخدادى ويا تحليلى ويا احساسى ويا ديدارى وتصويرى ، بصورت گسترده ترى در ميان صاحبان قلم وانديشه وفكر وجز اينها رواج يابد كه خود تاريخى را از اين دوران بدون ترديد بجاى خواهد گزارد.
آنگاه جناب آقاى #چينى فروشان ، معاون دفتر #نشر فرهنگ اسلامى ، سخنانى را در باره بخش هاى اين كتاب اشاره كرده واين كتاب را در نوع خود كم نظير بشمار آورد.
در پايان آقاى دكتر حداد عادل ضمن سخنانى ، پس از تشكر از حاضران به خاطراتى در باره لحظات شكار نوشتار وبهره از وقت وجز اينها سخن گفتند.
در پايان پس از پرده بردارى از كتابهاي ترجمه شده به سه زبان ، لوح ياد بودى را بدين مناسبت به إمضا رسانيديم.


________
@drhadiansarii
#عیادت دکتر غلامعلی حداد #عادل رییس #فرهنگستان زبان #فارسی ونیز رییس دائرة المعارف #تشیع ، از دکتر هادی #انصاری

امیر انصاری



………………………………
@drhadiansarii
Forwarded from قلم بیداری (ح - درویشی)
♻️بخشی از نطق مهندس مهدی بازرگان؛۱۵ مهر ۱۳۶۰ در مجلس شورا

📌آنچه خواهید شنید، نه سخنی است سیاستمدارانه و نه لایحه‌ای دفاعیه. درد دلی است از قلبهای سوخته و استغاثه از جانب کسی که قبول دارید سالهای طولانی از عمر پر فراز و نشیب خود را در آرزوی آزادی و استقلال ملت عزیز ایران و عدالت و اسلام به جای اختناق اسارت و جور و کفر به سر برده. تلاش‌ها و توفیق‌ها داشته، محرومیت‌ها کشیده،...حالا هم که به آخرین روزهای زندگی رسیده و در اشتیاق لقاءالله است…

📌آتشی هولناک در کشور عزیزمان شعله‌ور گشته‌است. خرمن امت و دولت و دین را مورد تهدید قرار داده. کمتر کسی است که درصدد خاموش کردن آن برآید و بعضی می‌کوشند آتش را افروخته‌تر ساخته و بر خرمن طرف مقابل بیندازند. همه بلعیده می‌شوند... افرادی بی گناه در معابر و منازل بی جهت کشته و معلول می‌شوند و همچنین نونهالان دختر و پسر کسان وابسته و هوادار که در درگیری‌های خیابانی و دادگاه‌های انقلابی، قربانی التقاط و انحراف یا انتقام می‌گردند. نونهالانی که هر چه باشد جگر گوشگان و پرورش یافتگان امید این مملکتند. عاشق‌وار یا دیوانه‌وار، فداکار یا گناهکار، در طاس لغزنده افتاده‌اند. در حالیکه هر طرف گروه مقابل را منافق یا مرتجع و ضداسلام و عامل امپریالیسم می‌خواند، نه روحانیون ارجمند و مکتبی‌های غیرتمندمان از آمریکا وارد شده‌اند و نه جوانان جانباز در خانواده‌های آمریکایی زائیده و بزرگ گشته‌اند که بتوان مزدورشان خواند. پس چرا اینسان ریختن خون یکدیگر را مباح و بلکه واجب می‌شمارند؟...

رفسنجانی: آقای بازرگان الان جای این حرف‌ها نیست...

یکی از نمایندگان خطاب به بازرگان: [برو مسخره...] چَرت نگو

احمد توکلی: اصلاً نشستن در این جلسه خلاف شرع است، بیائید بیرون. بیائید بیرون...

یکی دیگر از نمایندگان: تمام کن مرتیکه. (عده ای از نمایندگان جلسه را ترک می‌کنند).

عبدالرضا اسدی نیا (معروف به عادل): (با داد و قال) مرگ بر بازرگان که شعار مردم است، مرگ بر بازرگان، مرگ بر بازرگان. مرگ بر بازرگان...این شعار ملت است .(همهمه نمایندگان).

هاشمی رفسنجانی: آقای اسدی نیا …شلوغ نکنید.

یکی از نمایندگان: بازرگان از مرگ انور سادات ناراحت است. برو گمشو مرتیکه، برو گمشو

صادق خلخالی (با فریاد بلند): بازرگان باید محاکمه بشود. این آقا جزو ملت ایران نیست، آمریکائی است.

(خلخالی در حالی که میکروفون را از جلوی مهندس بازرگان می‌کِشد داد می‌زند بیا برو کنار، برو کنار، برو کنار...

بعد رو به رفسنجانی می‌گوید:  چرا می‌گذارید ایشان صحبت کند این بلندگو مال مردم است نه کسی که در مقابل ملت ایران ایستادگی کند.

عابدین زاده: (خطاب به بازرگان) مُردنی، قالتاق، آمریکائی....

احمد توکلی: قرآن می‌گوید در قصاص حیات است آقای بازرگان می‌گوید نه...

خلخالی دوباره داد می‌زند: بازرگان می‌گه این بچه‌ها آمریکائی نیستند و از خارج نیامده اند. اینها همان بچه‌های ساواکی‌ها هستند که تو بر ما مسلط کردی آقا (همهمه نمایندگان)

یکی از نمایندگان: (خطاب به بازرگان) تو تمام احکام دادگاه‌های انقلاب را باطل شمردی.

احمد توکلی: مگر مردم نمی‌گفتند مرگ بر بازرگان؟ چرا نشسته‌اید... بازرگان مرگ بر تو، ننگ بر تو...

مهندس بازرگان: آتشی هولناک در کشور عزیزمان شعله‌ور گشته‌است...

آری ، این چنین بود ای برادر !

از میان افرادی که در بالا اسم برده شده، آقای #احمد_توکلی چند دوره کاندید ریاست‌جمهوری  شد بعنوان گزینه‌ای در مقابل اصولگرایان؛ #عادل_اسدی_زاده، کاردار ایران در دوبی شد و یک شب در یک میهمانی در باغ کنسولگری در دوبی، زبان به انتقادات تندی نسبت به حاکمیت گشود ... و فردای آن شب به اسکاندیناوی  پرواز کرد و پناهنده شد؛ و #خلخالی موقع دفن بر مزار بازرگان حاضر شد و با صدای بلند گفت، اگر یک مرد در ایران بود همین مرد بود:
چقدر دردناك
با صداي بلند بايد فرياد زد خدايا پناه ميبريم به تو از شر وسواس الخناس

وقتی خلخالی اومد توی غرفه و اون جمله را گفت، یکی از دوستان که کنارم واستاده بود (و همه میشناسینش) با صدای بلندتر از او گفت: اشک تمساح!

منبع: همنشین بهار

#مهدی_بازرگان
https://t.me/darvishane49