✂️📃📎📌
🔎شخصیت بیکار كيست؟!
قسمت دوم :
شخصيت بيكار نياز شديدي به #تفريح به معناي كودكانهاش دارد.
او تحصيل را دوست دارد و دوستان دوران تحصيل زيادي دور خودش جمع ميكند. گاهي درسش را تمام ميكند ولي معمولا آن را به پایان نمی رساند چون او ميترسد تحصيلش تمام شود ومجبور شود سركار برود.
وقتي هم شاغل ميشود، هيچ كاري نميكند. او طوري رفتار ميكند كه گويي نميداند بايد چه كار كند يا چه انتظاري از او دارند.
#شخصيت_بيكار تماس كمي با واقعيات دنيا دارد؛ او با واقعيت خودش زندگي ميكند.
شخصيت بيكار عادي به نظر ميرسد و تا وقتي كسي از او انتظاري ندارد ميتواند مثل يك آدم عادي رفتار كند ،گرچه عادي نيست.
اگر با چنين آدميازدواج كنيد تا وقتي از او حمايت كنيد و هر كاري براي او بكنيد و از او چيزي نخواهيد، زندگي خوبي خواهيد داشت. ولي اگر از او بخواهيد ذرهاي از وظايف خودش را انجام بدهد اين كار را نميكند و در صورت ادامه پيدا كردن اصرارتان ممكن است آدم سوء استفادهگري شود. وقتي هم كاري ميكند، آن كار را بيشتر به خاطر خودش انجام ميدهد نه به خاطر ديگران.
چنين آدميدر گذشته و در اين خيال زندگي ميكند كه قبلا آدم با كفايتي بوده و اوضاع روبه راه بوده است.
او درباره پيشرفتهاي خيالي خودش و درباره دوران تحصيلش كه ممكن است عملكردش خوب بوده سخن ميراند.
وقتي چند روز كار ميكند درباره آن چند روز طوري حرف ميزند كه گويي چند ماه كار كرده است.
“گذشته” هميشه براي او خاطرات خوبي دارد.
با “آينده” نيز طوري برخورد ميكند كه گويي يك دنيا فرصت در برابر اوست.
كاري كه نميخواهد انجام بدهد و انجام نميدهد، زندگي در زمان “حال” و كاركردن، #مسئوليت_پذيري و به سرانجام رساندن كارها ميباشد.
زندگي براي او، گذشته و آينده است نه حال!!
شخصيتهاي بيكار خيلي نزد روانپزشكان فرستاده ميشوند ولي عده كمي از آنها حاضرند درمان شوند؛
چون هدف از درمان اين است كه آدمها باهم روابط بهتري برقرار كنند و با اين روابط بهتر، زندگي بهتري پيدا كنند.
شخصيتهاي بيكار در شروع درمان “مشاور خود را به بازی می گیرند”، چون آدمهاي جالبي هستند و روابط برقرار كردن با آنها آسان است. آنها وانمود ميكنند با كميكمك، اصلاح خواهند شد. ولي نكته اين جاست كه “ظاهرا” كمك ميخواهند.
شخصيت بيكار عاشق درمان است.
او به جاي آن كه مثل مراجع عمل كند و كمك بگيرد به سرعت مشاور ميشود، حرف ميزند، توصيه ميكند و كمك ميدهد. به تعبيري شريك مشاورش ميشود. وقتي مشاور متوجه قضيه شده و با او رو در رو ميشود، عصباني ميشود، مشاور را سرزنش ميكند و رابطهاش را با او قطع ميكند. شخصيتهاي بيكار در درمان همان طور رفتار ميكنند كه در جاهاي ديگر رفتار ميكنند. تا وقتي كسي از آنها چيزي نخواهد، خوب هستند؛ البته براي خودشان نه براي ديگران.
فعالیت برای این افراد خوب است چون در کل آدم های بی تحرکی هستند.
اطرافیان شخصیت های بیکار نباید با آنها حرف بزنند مگر آنکه کار محسوسی برای خانه انجام بدهند که از نظر اعضای خانواده سزاوار مطرح شدن باشد.
به قلم فرزاد قادری (دکتری روان شناسی)
با اندکی تلخیص و تصرف
@drbgholampour
🔎شخصیت بیکار كيست؟!
قسمت دوم :
شخصيت بيكار نياز شديدي به #تفريح به معناي كودكانهاش دارد.
او تحصيل را دوست دارد و دوستان دوران تحصيل زيادي دور خودش جمع ميكند. گاهي درسش را تمام ميكند ولي معمولا آن را به پایان نمی رساند چون او ميترسد تحصيلش تمام شود ومجبور شود سركار برود.
وقتي هم شاغل ميشود، هيچ كاري نميكند. او طوري رفتار ميكند كه گويي نميداند بايد چه كار كند يا چه انتظاري از او دارند.
#شخصيت_بيكار تماس كمي با واقعيات دنيا دارد؛ او با واقعيت خودش زندگي ميكند.
شخصيت بيكار عادي به نظر ميرسد و تا وقتي كسي از او انتظاري ندارد ميتواند مثل يك آدم عادي رفتار كند ،گرچه عادي نيست.
اگر با چنين آدميازدواج كنيد تا وقتي از او حمايت كنيد و هر كاري براي او بكنيد و از او چيزي نخواهيد، زندگي خوبي خواهيد داشت. ولي اگر از او بخواهيد ذرهاي از وظايف خودش را انجام بدهد اين كار را نميكند و در صورت ادامه پيدا كردن اصرارتان ممكن است آدم سوء استفادهگري شود. وقتي هم كاري ميكند، آن كار را بيشتر به خاطر خودش انجام ميدهد نه به خاطر ديگران.
چنين آدميدر گذشته و در اين خيال زندگي ميكند كه قبلا آدم با كفايتي بوده و اوضاع روبه راه بوده است.
او درباره پيشرفتهاي خيالي خودش و درباره دوران تحصيلش كه ممكن است عملكردش خوب بوده سخن ميراند.
وقتي چند روز كار ميكند درباره آن چند روز طوري حرف ميزند كه گويي چند ماه كار كرده است.
“گذشته” هميشه براي او خاطرات خوبي دارد.
با “آينده” نيز طوري برخورد ميكند كه گويي يك دنيا فرصت در برابر اوست.
كاري كه نميخواهد انجام بدهد و انجام نميدهد، زندگي در زمان “حال” و كاركردن، #مسئوليت_پذيري و به سرانجام رساندن كارها ميباشد.
زندگي براي او، گذشته و آينده است نه حال!!
شخصيتهاي بيكار خيلي نزد روانپزشكان فرستاده ميشوند ولي عده كمي از آنها حاضرند درمان شوند؛
چون هدف از درمان اين است كه آدمها باهم روابط بهتري برقرار كنند و با اين روابط بهتر، زندگي بهتري پيدا كنند.
شخصيتهاي بيكار در شروع درمان “مشاور خود را به بازی می گیرند”، چون آدمهاي جالبي هستند و روابط برقرار كردن با آنها آسان است. آنها وانمود ميكنند با كميكمك، اصلاح خواهند شد. ولي نكته اين جاست كه “ظاهرا” كمك ميخواهند.
شخصيت بيكار عاشق درمان است.
او به جاي آن كه مثل مراجع عمل كند و كمك بگيرد به سرعت مشاور ميشود، حرف ميزند، توصيه ميكند و كمك ميدهد. به تعبيري شريك مشاورش ميشود. وقتي مشاور متوجه قضيه شده و با او رو در رو ميشود، عصباني ميشود، مشاور را سرزنش ميكند و رابطهاش را با او قطع ميكند. شخصيتهاي بيكار در درمان همان طور رفتار ميكنند كه در جاهاي ديگر رفتار ميكنند. تا وقتي كسي از آنها چيزي نخواهد، خوب هستند؛ البته براي خودشان نه براي ديگران.
فعالیت برای این افراد خوب است چون در کل آدم های بی تحرکی هستند.
اطرافیان شخصیت های بیکار نباید با آنها حرف بزنند مگر آنکه کار محسوسی برای خانه انجام بدهند که از نظر اعضای خانواده سزاوار مطرح شدن باشد.
به قلم فرزاد قادری (دکتری روان شناسی)
با اندکی تلخیص و تصرف
@drbgholampour
🗓صفحهء شما
📝داستان اين هفته : فرزندخواندگي
بخش دوم:مزایای فرزندخواندگی
فرزند خواندگی یکی از مواردی است که میتوان علاوه بر احساس مفيد بودن و #ارزشمندي ، تبلور #انسانيت و #مسئوليت_پذيري (وراي آنچه در عرف و قانون مشخص ميشود) دانست.
اگرچه #فرزندخواندگی در جوامع پیشرفته سالهاست که به عنوان یکی از عوامل عرفي و فرهنگى كاملا پذيرفته شده است( چه در خانواده هایی که نیاز دارند فرزندی در زندگیشان باشد و از این نعمت بی بهره مانده اند و چه خانواده هایی که دارای فرزند میباشند در مواردی اقدام به قبول فرزندی که بی سرپرست یا بد سرپرست است، به عنوان پدر خوانده و یا مادر خوانده آن فرزند میکنند)؛ اما متاسفانه در كشور ما همچنان به شكل يك معضل فرهنگى( حتي در خانواده هايي كه قادر به داشتن فرزند بيولوژيك نيستند) باقی مانده است.
از نگاه انساني چه احساسی با ارزش تر از اینکه افرادی که نیاز به داشتن فرزندی دارند، کودکی را از لطف داشتن پدر و مادری مهربان محروم نکنند.
البته با توجه به شرايط فرهنگى كاملا قابل درك است كه داشتن این تفکر نیازمند روحی بزرگ و خواسته ای قلبی است.
اما در اين پروسه لطفی دو جانبه رخ میدهد؛
از طرفي کودکانی که از خانواده های بد سرپرست و یا بی سرپرست ميايند تحت پوشش مهر خانوادگی قرار میگیرند و از طرف ديگر لطفی که از طرف این کودکان به سمت این خانواده ها میرود، قطعاً زندگی شادتری برای هر دو سوى ماجرا فراهم خواهد کرد.
بعبارتی یک خانواده در کنار تلطیف احساس عشق و علاقه خود به کودکی بی پناه میتوانند احساس مادری و پدری را نیز تجربه کنند و دستاورد معنوی زیادی نیز داشته باشند و همچنین کودکان احساس بودن در کنار پدر، مادر و محبت حاصل از آنها را درک کنند.
بنابراین فرزند خواندگی در خود فقط و فقط احساس لطف، دوستی و محبت به همراه میاورد و خانواده ها با داشتن فرزند خوانده میتوانند احساس بهتری را تجربه کنند.
اما قطعا اين امر با چالشهاي زيادي قبل و بعد از پذيرش فرزند روبروست . كه در بخشهاي بعد در اين موارد صحبت خواهيم كرد.
ادامه دارد...
@drbgholampour
www.drgholampour.com
📝داستان اين هفته : فرزندخواندگي
بخش دوم:مزایای فرزندخواندگی
فرزند خواندگی یکی از مواردی است که میتوان علاوه بر احساس مفيد بودن و #ارزشمندي ، تبلور #انسانيت و #مسئوليت_پذيري (وراي آنچه در عرف و قانون مشخص ميشود) دانست.
اگرچه #فرزندخواندگی در جوامع پیشرفته سالهاست که به عنوان یکی از عوامل عرفي و فرهنگى كاملا پذيرفته شده است( چه در خانواده هایی که نیاز دارند فرزندی در زندگیشان باشد و از این نعمت بی بهره مانده اند و چه خانواده هایی که دارای فرزند میباشند در مواردی اقدام به قبول فرزندی که بی سرپرست یا بد سرپرست است، به عنوان پدر خوانده و یا مادر خوانده آن فرزند میکنند)؛ اما متاسفانه در كشور ما همچنان به شكل يك معضل فرهنگى( حتي در خانواده هايي كه قادر به داشتن فرزند بيولوژيك نيستند) باقی مانده است.
از نگاه انساني چه احساسی با ارزش تر از اینکه افرادی که نیاز به داشتن فرزندی دارند، کودکی را از لطف داشتن پدر و مادری مهربان محروم نکنند.
البته با توجه به شرايط فرهنگى كاملا قابل درك است كه داشتن این تفکر نیازمند روحی بزرگ و خواسته ای قلبی است.
اما در اين پروسه لطفی دو جانبه رخ میدهد؛
از طرفي کودکانی که از خانواده های بد سرپرست و یا بی سرپرست ميايند تحت پوشش مهر خانوادگی قرار میگیرند و از طرف ديگر لطفی که از طرف این کودکان به سمت این خانواده ها میرود، قطعاً زندگی شادتری برای هر دو سوى ماجرا فراهم خواهد کرد.
بعبارتی یک خانواده در کنار تلطیف احساس عشق و علاقه خود به کودکی بی پناه میتوانند احساس مادری و پدری را نیز تجربه کنند و دستاورد معنوی زیادی نیز داشته باشند و همچنین کودکان احساس بودن در کنار پدر، مادر و محبت حاصل از آنها را درک کنند.
بنابراین فرزند خواندگی در خود فقط و فقط احساس لطف، دوستی و محبت به همراه میاورد و خانواده ها با داشتن فرزند خوانده میتوانند احساس بهتری را تجربه کنند.
اما قطعا اين امر با چالشهاي زيادي قبل و بعد از پذيرش فرزند روبروست . كه در بخشهاي بعد در اين موارد صحبت خواهيم كرد.
ادامه دارد...
@drbgholampour
www.drgholampour.com