دکتر حامد واحدی اردکانی
219 subscribers
430 photos
155 videos
10 files
710 links
Download Telegram
#مقاله
چرا برخی مردان با #زنان مستقل ناسازگاری دارند؟
همواره برخی مردان در بسیاری از جوامع با مفهوم استقلال زن، سازش لازم را نداشته و با بهانه های مختلف سعی در محدود ساختن و کاستن از این استقلال هستند. سوالی که در ابتدا در ذهن متبادر می گردد این است که مگر استقلال زن به نفع مرد و زن نیست؟ و آیا مرد این مهم را نمی داند؟
به منظور پاسخ به این سوالات، در ابتدا باید مفاهیم استقلال، "مردانگی و/یا نرینگی" و "زنانگی و/یا مادگی" روشن تر شود. آیا استقلال در زنان به معنای تقلید ناپخته از رفتار نرینه (و نه مردانه) است؟ به عبارتی اگر زنی تمایل به استقلال داشته باشد، لزوما بروز رفتار نرینه را ایجاب می کند؟
در برخی از زنان جامعه و نیز مراجعینی که با اختلافات زناشویی داشته ام، پاسخ این سوال به طور ناخواسته ای مثبت بوده است. در این شرایط استقلال بیمارگونه زن، نه تنها نفعی برای وی ندارد بلکه جدا از مشکلات ارتباطی، در درجه اول به خود زن آسیب می رساند. رفتارهای نرینه (کم عاطفگی و سردی در روابط، زمخت و خشن صحبت کردن، ژست ایستادن مردانه، تکه کلام های مردانه، تمایل به پرخاشگری و... که حتا لزوما در بسیاری از مردان نیز برخی از این رفتارها مشاهده نمی گردد) ناشی از چینش ژنی و ویژگی های تبارشناختی ورژن مرد است. از این رو بروز رفتاری این حالات توسط زن چیزی جز اشکال در ارتباطات بین فردی نداشته و این خود عاملی است که استقلال زن را به خطر می اندازد. این رفتار وصله شده به زن، دارای علل متعددی است که از جمله می توان بر طبق دیدگاه #کارن_هورنای به مفهوم "فرار از زنانگی" تعبیر کرد.
آنچه ذکر شد تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه را می توان با استفاده از مفهوم #مردسالاری تبیین کرد. کارل گوستاو #یونگ در نظریه خود با عنوان "روان شناسی تحلیلی" دارای مفهومی به نام #ناهشیار_جمعی است. این مفهوم به شرایطی اشاره دارد که افراد یک جامعه به یکسری باورهای بسیار عمقی و نیز ناخودآگاه، بی کم وکاست و بدون علتی واضح اعتقاد راسخ داشته و آن را از بدیهیات می دانند. با نگاهی روانکاوانه می توان به ناهشیار جمعی مردسالارانه در بین مردان و زنان جوامع پی برد. به طوری که در بسیاری از اموری که از لحاظ اصولی هیچ منافاتی با نقش زن ندارد، از ابتدا و به صورت سرسختانه ای سرزنش و نفی بسیاری وجود داشته است. این شرایط آنگاه پررنگ تر می شود که حتا خود زنان نیز در صف مردان با آن پدیده مخالفت می کنند. این پدیده های نکوهیده در طیف گسترده ای قرار دارند که به منظور توضیح بیشتر شاید بتوان ابتدای این طیف را حق اشتغال زن و یا تکفل فرزند دانست و انتهای آن را عدم تمایل زن برای ازدواج. حال آنکه در بسیاری فرهنگ ها ازدواج برای زن و نیز مرد به یک اجبار ناهشیار تبدیل شده است. به عبارتی زن و مردی که دارای ناهشیار جمعی مردسالارانه هستند، توان در نظر گرفتن زنان را در نقش های متعدد و متفاوت جامعه ندارند و از این رو به واسطه خلا بینشی و اطلاعاتی در این زمینه با آن مخالفت می کنند.
صحبت از این موضوع بسیار گسترده و چند بعدی است که در این مجال نمی گنجد، اما باید دانست که یکی از بدیهیاتی که برای ارتقاء سطح فرهنگ جامعه نیاز است، ارتقاء حقوق زنان بوده و این مهم نیازمند دگردیسی روانی، اجتماعی و فرهنگی زنان و مردان جامعه است. با نزدیک تر شدن زنان به استقلالی که در عین زنانگی (و نه نرینگی یا سوء استفاده از زنانگی) قدرت و توانمندی فردی را افزایش داده و نیز با آگاهی و تلاش در برطرف کردن هرچه بیشتر خرده فرهنگ ها و به دنبال آن خرده رفتارهایی که از ناهشیار جمعی مردسالارانه سرچشمه می گیرد، می توان گامی ارزنده در جهت رسیدن به جامعه ای برداشت که در آن زنان و مردان و فرزندان آنان به حداکثر معیارهای سلامت روانی و اجتماعی دست یابند.

#دکترسیدحامدواحدی_روانشناس_سلامت
#هیپنوتراپیست

https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist

http://www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
افراد دارای ویژگی هایی هستند که می تواند در شرایطی کارآمد و همان ویژگی در شرایط دیگر، ناکارآمد و حتا مضر باشد. ازجمله تغییر علائق افراد در برابر کسی که به آن علاقه مند شده اند و به عبارتی شکل آنچه او می خواهد می شوند. این فرآیندیست که خواسته یا ناخواسته در بسیاری آشنایی های قبل از ازدواج اتفاق می افتد. حال آنکه بعد از ازدواج و تعدیل شدن میل جنسی و یکنواختی روابط، افراد به ویژگی های غالب فکری، رفتاری و عاطفی قبل بر می گردند. پژوهش های متعدد نشان داده اند که ویژگی های شخصیتی در طول عمر تغییر چندانی نمی کنند.
با این توضیحات، روابط طولانی تر هدفمند و ساختاریافته (و نه صرفاً وقت گذرانی های بی برنامه) قبل از ازدواج جهت شناخت بیشتر و نیز بهره گیری از مشاوره های قبل از ازدواج پیشنهاد می گردد.

#دکترسیدحامدواحدی_روانشناس_سلامت

https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist

http://www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
#مقاله
چرا خواسته های دیگران را بر خواسته های خود ترجیح می دهیم؟

درباره #طرحواره_اطاعت بیشتر بدانیم.

کم نیستند افرادی که حاضرند برای ارضای نیاز دیگران، پا بر روی خواسته ها و نیازهای خود بگذارند. حال آنکه مگر می شود فرد دیگران را بر خود ارجحیت دهد؟
در توضیح پاسخ مثبت به این سوال می توان به چگونگی شکل گیری #سبک_های_مقابله_ای و نیز ویژگی های #شخصیتی بر اساس خاطرات_کودکی اشاره کرد. خاطراتی که بیشتر بر اساس #سبک_تربیتی والدین شکل گرفته است. #محبت_مشروط مفهوم عمقی و بنیادین این سبک تربیتی است. والدینی که به ازای رفتار مورد دلخواه خود و جامعه پسند کودک، وی را مشمول محبت خود می کرده اند و در غیر اینصورت هرچند که نیاز کودک طبیعی و برحق بوده باشد، به واسطه مغایرت با #هنجار های خانواده و یا جامعه، کودک طرد می شده است نمونه ای بارز از این سبک تربیتی است. از این فرد ناخواسته یاد می گیرد که رضایت دیگران مهم است حتا اگر به قیمت زیر پا گذاشتن نیازهای اساسی و برحق خود باشد. این افراد که به جای #خود_جهت_مندی، #دیگر_جهت_مند هستند، مدام برای کسب رضایت دیگران تلاش می کنند. هر چند در عمل این #طرحواره_ناکارآمد توسط خود افراد به صورت "تلاش برای حفظ کردن روابط بین فردی" تبلور منطقی می یابد و با این #مکانیسم_دفاعی، از اضطراب آگاهانه آن کاسته می شود. غافل از اینکه اضطراب نادیده گرفتن نیازهای بنیادین به شرط برآوردن نیازهای دیگران، نه تنها از بین نرفته، بلکه به مرور زمان با انباشت تصاعدی این اضطراب ها در حیطه ناآگاه ذهن، زمینه پیدایش و افزایش علائمی همچون رفتار #منفعل_پرخاشگر (بهانه گیری، خرده گرفتن، کنایه انداختن، مسخره کردن و ...)، طغیان های غیر قابل کنترل خشم، #انزوای_عاطفی، علائم #روان_تنی و ... را پدید می آورد. از این رو شکایت همیشگی این افراد بی وفایی و قدرنشناسی دیگران در ازای محبت های بی دریغشان است.
در پایان قابل ذکر است درصورت شدت داشتن این طرحواره، به طوری که در ابعاد مختلف روابط بین فردی، اختلال به وجود آمده و فرد را از عملکرد مستقل فردی باز دارد، مراجعه به #روان_شناس و انجام #روان_درمانی با رویکرد #طرحواره_درمانی توصیه می گردد.

#دکترسیدحامدواحدی_روانشناس_سلامت
#هیپنوتراپیست

https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist

http://www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
سلام دوستان
در این متن میخوام درمورد حکایتی بنویسم که خیلی هامون تو کتاب ادبیات دوران دبیرستان خوندیم. هرچند شاید از جهت درس و نمره مجبور بودیم.
ولی الان این حکایت برای من انگار معنای واقعیش رو پیدا کرده (شایدم هنوز نه) و از جمله موارد کاربردش برای خودم، استعاره ای هست که به وسیله اون، مفهوم #منبع_کنترل_درونی رو واسه مراجعینم توضیح میدم. اگه دوست داشتید حکایت رو بخونید تا بعد از اون یه توضیحی هم درباره "منبع کنترل" بدم.

🌹🌷
اندر حكايات يافتم كه شيخ ابو طاهر- حرمي رضي الله عنه - روزي بر خري نشسته بود و مريدي از آنِ وي، عنان خرِ وي گرفته بود، اندر بازار همي رفت؛ يكي آواز داد كه "اين پير زنديق (نامسلمان) آمد" آن مريد چون آن سخن بشنيد، از غيرتِ ارادتِ خود، قصد رجم (سنگ زدن، راندن) آن مرد كرد و اهل بازار نيز جمله بشوريدند. شيخ گفت مر مريد را: اگر خاموش باشي من تو را چيزي آموزم كه از اين مِحَن باز رهي. مريد خاموش بود. چون به خانقاه خود باز رفتند، اين مريد را گفت: آن صندوق بيار. چون بياورد، درزه هايي (نامه ها) بيرون گرفت و پيش افكند. گفت: نگاه كن از همه كسي به من نامه است كه فرستاده اند؛ يكي مخاطبه ي "شيخِ امام" كرده است و يكي "شيخ زكيّ" و يكي  "شيخ زاهد" و يكي "شيخ الحرمين" و مانند اين و اين همه، القاب است نه اسم و من اين همه نيستم؛ هر كس بر حَسَب اعتقاد خود سخن گفته اند و مرا لقبي نهاده اند. اگر آن بيچاره نيز بر حسب عقيدت خود سخني گفت و مرا لقبي نهاد، اين همه خصومت چرا انگيختي؟

#کشف_المحجوب

🌹🌷
تو این حکایت می بینیم که ابوسعید ابوالخیر دارای یک خود تعریف شده ای هست که بیانگر ویژگی های فردی هست که منبع کنترلش درونیه و نه بیرونی. به عبارتی در رویارویی با مسائل از درون خودش دستور میگیره. از درونی که باهاش رو راست بوده و گولشو نخورده و گولش نمیزنه و با تمام خوبی ها و بدی هاش، اونو پذیرفته و دوسش داره. این فرد دیگه کسی نیست که با هر بادی بلرزه و برآشفته بشه. چونکه خودش خوب خودشو میشناسه.
برای شکل گیری یا تقویت منبع کنترل درونی، خودشناسی باید انجام بشه و این خودشناسی باید دو تا ویژگی داشته باشه: ۱- واقعی بودن ۲- منصفانه بودن
از این جهت میگم واقعی که فرد با شناخت هرچه بیشتر نقاط ضعف و قوت خودش، با خودش رو راست تره و میدونه کی هست. به عبارتی دیگه نقاط ضعف خودش رو انکار نمیکنه. بلکه اونو می پذیره و در جهت رفعش تلاش میکنه. هرچند شاید هیچ وقت نتونه اونو به صفر برسونه. ولی مهم اون تلاش و سیر صعودی هست و نه لزوما رسیدن به حد اعلا. به عبارتی #کمال_گرا نیست (ویژگی دیگه ای از فرد دارای منبع کنترل درونی). طی این فرآیند دیگه فرد با هر حرفی برآشفته نمیشه.
برعکس این موضوع رو ما در افراد زیادی می بینیم که سریع حرف دیگران رو به منظور میگیرن و سوء برداشت میکنن و یا به خودشون شک میکنن. در پاسخ به چرایی این موضوع هم جوابشون اینه که "من میییدونم که منظورش من بودم". فارغ از #تحریف_های_شناختی که در این طرز فکر وجود داره، صحبت من اینه که حتا اگر این حرف به طور واقعی و به منظور گفته شده باشه، آیا لزوما درمورد ما صدق میکنه؟؟؟ اینجا هست که ابوسعید سال ها پیش در پاسخ به این سوء تعبیر، این جواب رو داده: "هر كس بر حَسَب اعتقاد خود سخن گفته اند و مرا لقبي نهاده اند".
منصف بودن مولفه ضروری دیگه ای هست که ما باید داشته باشیم. معمولا ما آدما تو دادگاه درونی خودمون قاضی عادلی نیستیم. به طوری که وقتی یک اشتباهی توسط یک فرد انجام میشه و مشابه همون اشتباه رو خودمون انجام میدیم، اجرای حکم ما به این صورته که واسه دیگران "داس" و برای خودمون "تبر" هستیم. چرایی این طرز فکر ناکارآمد که به اون "استاندارد دوگانه" میگن رو در پست دیگه ای توضیح میدم. ولی بهتره که #خودملامتگری و #خودسرزنشی کمتری داشته باشیم و با خودمون منصف تر و مهربون تر باشیم. اون موقع هست که خودمون متوجه میشیم که منبع کنترلمون درونی شده...
شاد باشید

#دکترسیدحامدواحدی
#مقاله #خودمان_باشیم #سایه #یک_جرعه_تامل #اندیشه

@dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
بیخیال، بیرون رو بچسب!
(اندر احوالات بازار داغ کلینیک های جراحی و سالن های زیبایی)

#دکترسیدحامدواحدی

سلام دوستان
موضوعی که باعث شد این مطلب رو بنویسم، چیز جدیدی نیست. هر چند که این موضوع همچنان پویا، کاملا به روز، طبق آخرین متد و با حداکثر توان داره انجام میشه و البته به واسطه حضور پرشور مردم همیشه در صحنه، مصداق های زیادی برای اون تو جامعه ما وجود داره و قابل ذکر هست که در این حوزه #زنان جامعه گوی سبقت رو از #مردان ربودن و با حداکثر سرعت، پیشتاز و قافله سالار هستند (هرچند مردها هم دست روی دست نگذاشتن و به نفرات اول دارن نزدیک و نزدیک تر میشن). ولی در جواب این سوال احتمالی (که البته شاید فقط به ذهن خودم رسیده) که چه اتفاقی افتاده که الان دارم این مطلب رو می نویسم، جوابی هم که علی القاعده فقط میتونه به ذهن خودم برسه اینه که شب عیده و وقت تحویل سال و حال...
به احتمال زیاد منظورمو متوجه شدید. منظورم حضور پرشور خانم ها در سالن های زیبایی و اخذ نوبت های طولانی برای دریافت خدمات بهینه جهت بهینه سازی حال و سال هست. و اینجا نکته جالب، ارتباط دوطرفه بین حال خوب و ظاهر خوبه که برای منِ روان شناس اهمیت داره. معمولا در پاسخ به سوال من که می پرسم چرا فکر میکنید اگه ظاهرتون خوب بشه حالتون هم خوب میشه، فارغ از پاسخی که توسط برخی از عزیزان داده میشه (به شما چه ارتباطی دارد، مگر شما کنجکاو مردم هستید) و مشخصا من رو کاملا قانع میکنه، سایر اون عزیزان، میگن اینکه چرا حالمون خوب میشه رو نمیدونم ولی میدونم که واقعا حالم خوب میشه، حالا اگه شده به صورت مقطعی.
و این جواب من رو دلگرم تر و امیدوارتر به آینده #سلامت_روان مملکتم میکنه. از طرفی برای مداوم نگه داشتن این مدل حال خوبِ مقطعی، چاره ای به جز تکرار این مقاطع جهت تشکیل یک پیوستار حال خوب نیست. به عبارتی تکرار بهینه سازی ظاهری جهت ایجاد حال خوب باطنی. سوء تعبیری که از این کلام من و همفکران من میشه اینه که چرا شماها میگید به ظاهر نباید اهمیت داد؟ چه ایرادی داره آدم به خودش برسه تا حالش خوب بشه؟
در پاسخ باید گفت که ما هیچ ایرادی به رسیدگی به ظاهر نمی گیریم، بلکه "فقط" رسیدگی به ظاهر، بدون رسیدگی به باطن مورد ایراد ماست. فکر کنید بریم باشگاه و فقط روی عضلات یکی از دستامون وزنه بزنیم، درحالیکه اون یکی دستمون هم توی گچ باشه و هیچ حرکتی نکنه. بعد از یه مدت که میگذره چه اتفاقی میوفته؟ اندام اون فرد رو تصور کنید!
این رو بدونیم عدم رسیدگی به درون و فقط رسیدگی به بیرون، نه تنها حالمون رو خوب نمیکنه و ای کاش تغییری هم نمیداد، ولی متاسفانه میبینیم که بدتر میکنه. برای راستی آزمایی این حرف من، به چند تا از افرادی که با عمل های جراحی زیبایی متعدد در قسمت های متعدد بدن و پای ثابت بودن سالن های زیبایی، مدام در حال بهینه سازی بیرون هستن، خوب نگاه کنید و ببینید که "واقعاً" حالشون خوبه؟
این خیلی خوبه که به پوستمون، موهامون، انداممون و تیپمون برسیم ولی به شرطی که همراه با اون به سلامت روانمون هم اهمیت بدیم: با مطالعه کتاب های مفید، هوش هیجانیمون رو ارتقاء بدیم و به زندگی با دیدی روشن و منطقی نگاه کنیم. با خودشناسی و خودکاوی اصولی #سایه هامون رو بشناسیم و با خودمون رو راست باشیم. با رو راستی با خودمون، خودمون رو بیشتر دوست داشته باشیم. مدیریت استرس و خشم یاد بگیریم. مدیریت تعارض و روابط بین فردی رو یاد بگیریم. ورزش کنیم (البته نه از جمله ورزش هایی که کل وقت توی باشگاه بدنسازی جلو آینه و استایل گرفتن میگذره) و... و البته برای حفظ ظاهر و پوست خوب، کرم ضدآفتاب هم بزنیم...
زیاد اتفاق میوفته که تمام این حرف ها رو به برخی عزیزان میزنم و اونا هم ظاهراً، تا آخر صحبت هام میشینن و گوش میدن، ولی به علت جاذبه های قدرتمندی که تبلیغات در زمینه "زیباسازی بیرونی" ایجاد کردند و انگیزه و اهداف واهی زیادی رو به جامعه القا میکنن و علت های بیشمار دیگه ای که از حوصله این متن خارجه، معمولا دوباره این جمله رو در پایان صحبت هام میشنوم:

بیخیال، بیرون رو بچسب...

#مقاله #اندیشه #یک_جرعه_تامل #خودمان_باشیم #کمال_گرایی

t.me/dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
Forwarded from اتچ بات
مصداق #ضرب_المثل "یکی میمرد ز درد بی نوایی/ یکی میگفت خانوم زردک میخواهی؟!"
(اندر احوالات کنونی #مردم_ایران با نیم نگاهی به هرم سلسله مراتب نیازهای #مزلو)

#دکترسیدحامدواحدی

یه سوال
تا حالا اتفاق افتاده که بخواین با دنده ۵، ماشینو راه بندازید؟ شاید حتا فکر کردن بهش هم خنده دار باشه. ولی احتمالا اگر هم این کار رو انجام داده باشید، آیا با خاموش شدن ماشین، خودتون رو ملامت می کنید یا ماشینو؟ به عبارتی اون تفکری که این درخواست رو داره ملامت میشه یا اون مفعولی که فقط اجازه داره فعلی رو انجام بده که فاعل ها ازش خواستن؟
از طرفی ما زمانی باید از ماشین انتظار حرکت خوب تو دنده ۵ رو داشته باشیم که دنده ها از ۱ تا ۵ خوب جا رفته باشن و البته جاده هم اونقدری سربالا نباشه.
حالا شما، مردم ایران رو بگذار به جای ماشین، سلسله نیازهای مردم رو بر طبق هرم مزلو بگذار جای دنده های ۱ تا ۵ ماشین و مشکلات کنونی کشورمون رو هم بگذار جای اون سربالایی. ما که هیچی، مرحوم مغفور شوماخر هم باشه از پس این کار بر نمیاد.
تعجب می کنم توی این آشفته بازار کنونی (سربالایی جاده) که بسیاری مردم توان تامین مایحتاج اولیه زندگی (دنده ۱) رو ندارن، چجوری ازشون توقع میشه که اخلاق مدار (دنده ۵) باشن؟!
اون ماشین به خاطر اینکه با دنده ۵ نمیتونه تو سربالایی راه بیوفته خودش رو سرزنش نمیکنه و نمیکنن ولی افسوس که ما...

ولی باز هم با تمام این حرفا می بینیم که انسان حاضر میشه هر درد و رنجی رو به جون بخره ولی شرافتش رو حفظ کنه. حالا اینکه آخرش چی میخواد بشه نمیدونم. هرم مزلو درست از آب درمیاد یا نه؟!

#حسین_صفا حرف قشنگی میزنه:
دلیر ماندی و نان را
به خون زدی که نمیری
از این دوندگی آخر
چه میرسد به جماعت
جز آخوری و طنابی...

t.me/dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#فقدان #خیانت #شکست_عشقی #مرگ #سوگ

مراحل رویارویی با پدیده فقدان یا به عبارتی مراحل #سوگواری:


بر اساس پژوهش ها آدمیان در برخورد با فقدان، واکنش های تاحدی شبیه به هم را انجام می دهند و تفاوت واکنش به عوامل مختلفی از جمله نوع فقدان معطوف می گردد. به عنوان مثال شکست عشقی نوعی فقدان است و به واسطه از دست دادن و فقدان معشوق فرد سوگوار آن می شود. خیانت می تواند مثالی دیگر از فقدان باشد. فقدانی که به خاطر از دست دادن اعتماد رخ داده و از این رو فرد به سوگ می نشیند. لذا نیاز است تا افق دید خود را درباره پدیده سوگواری صرفاً از موضوع مرگ گسترده تر کرده و آن را به تمامی فرآیندهای فقدان تعمیم بخشیم.
با این توضیح مختصر برای شناخت بیشتر این پدیده که به منظور کاهش آسیب ناشی از آن بسیار مفید است، مراحل سوگ بر طبق نظریه #الیزابت_کوبلر_راس در ادامه به طور مختصری بیان می شود. لازم به ذکر است یک سوی طبیعی دارای شدت و مدت زمان تعریف شده است و فرد هر چه زودتر این مراحل را پشت سر بگذارد آسیب ناشی از فقدان را به میزان کمتری متحمل خواهد شد.

۱- مرحله #انکار: که در آن فرد #واقعیت را قبول نکرده و سعی در حذف رخداد آن دارد. در این مرحله به واسطه دردناک بودن اتفاق صورت گرفته، فرد از رویارویی با آن سر باز زده و اصل واقعیت را انکار می‌کند.
رویارویی بیشتر با اصل قضیه می تواند در جهت عبور از این مرحله کارساز باشد.

۲- #خشم و عصبانیت: فرد با واقعیت روبرو شده و به واسطه عدم توانایی در حل بحران مذکور و بر طبق الگوی واکنش جنگ و گریز، به مقابله با واقعیت بر می خیزد.
صحبت با دیگران درباره #احساسات درونی و محتوای خشم به وجود آمده، می‌تواند برای گذر از این مرحله کمک کننده باشد.

۳- چانه زنی: عصبانیت تا حدی تعدیل شده است و حال، فرد سعی در جستجوی راه های بازگشت آنچه از دست رفته شده، هست. به عبارتی آخرین تلاش ها برای جلوگیری از #گسست_عاطفی از موضوع فقدان در این مرحله رخ می دهد.
در این مرحله شارژ اطلاعاتی اطرافیان درباره عدم امکان بازگشت موضوع فقدان و اظهار #همدلی با وی می تواند راهگشا باشد.

۴- #افسردگی: زمانی است که فرد به سوگ می‌نشیند و سوگواری ناشی از فقدان در این مرحله رخ می‌دهد. این مرحله فرصتی است برای بازیابی منابع فردی و به واسطه کاهش فعالیت فردی، این فرصت می تواند پیش زمینه ای برای ورود توانمندتر به مرحله آخر باشد. لازم به ذکر است که افراد زیادی هستند که در این مرحله #تثبیت شده و هیچ گاه آن فقدان را نمی پذیرند که در این حالت فرایند سوگ به سمت اختلال افسردگی تغییر مسیر می دهد. از این رو با توجه به میزان منابع فردی و حمایت اجتماعی وی و در صورت عدم وجود این موارد، می توان از #مشاور جهت پذیرش فقدان و پیشگیری از آسیب بیشتر کمک گرفت.

۵- #پذیرش: در این مرحله فرد با فقدان کنار آمده و آن را به عنوان بخشی از زندگی خود قبول می کند، برای آینده و تغییر سبک زندگی بر اساس عدم وجود موضوع فقدان، برنامه ریزی کرده و گام به گام به هدف جدید (که همان روال معمولی زندگی است) نزدیک می شود.

در پایان نیز لازم به ذکر است که طول مدت این مراحل با توجه به موضوع از دست رفته، بین ۲ تا ۶ ماه متغیر است. به عبارتی به طور طبیعی فرد در رویارویی با هر نوع فقدانی، حداکثر تا ۶ ماه این مراحل را طی می کند و در صورت مشاهده طولانی تر شدن، به واسطه پیشگیری از بروز افسردگی و #اختلالات_اضطرابی و دیگر اختلالات، مراجعه به مشاور توصیه می گردد.

شاد باشید

#دکترسیدحامدواحدی

t.me/dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist