#آزمایش_میلگرام Milgram experiment
آزمایش میلگرام، یک آزمایش #روانشناسی_اجتماعی است که توسط استنلی #میلگرام انجام شد. این آزمایش برای این طراحی شده بود که میل شرکتکنندگان در آزمایش به #اطاعت_از_قدرت و انجام اعمالی بر خلاف تمایلات و اخلاقیاتشان را بسنجد.
نحوه انجام آزمایش:
به کسانی که داوطلب آزمایش میلگرام میشدند، گفته میشد که هدف از آزمایش، تحقیق در مود حافظه و یادگیری در شرایط متفاوت است و به آنها چیزی در مورد هدف واقعی آزمایش گفته نمیشد.
هر شخص داوطلب به اتاقی برده میشد که در آن فردی حضور داشت که خود را دانشمند محقق طرح جا میزد، در اتاق دیگری که با یک دیوار حائل از آنها جدا میشد، شخص دیگری بود (یادگیرنده) که تظاهر میشد، شخصی است که آزمایشهای مربوط به یادگیری بر روی او در حال انجام است.
نحوه انجام تست به این صورت بود که سوژه اصلی آزمایش باید یک سری کلمات جفتی را از روی کاغذ میخواند، مثلا: دیوار-پرنده، قرمز-دیروز، دانش-آب. سپس سوژه آزمایش باید حافظه یادگیرنده را با گفتن کلمه نخست هر جفت کلمه تست میکرد و از یادگیرنده میخواست که از بین ۴ گزینه، جفت صحیح را انتخاب کند. مثلا بعد از شنیدن کلمه دانش، باید میگفت: آب.
در صورتی که یادگیرنده پاسخ نادرست میداد، سوژه آزمایش موظف بود که با فشار دادن یک دکمه به یادگیرنده شوک الکتریکی وارد کند و اگر اشتباه یادگیرنده تکرار میشد، سوژه میبایست ۱۵ ولت بر شدت شوک میافزود و این کار را ادامه میداد!
البته در این آزمایش واقعا خبری از شوک نبود! از قبل صداهای نالهای متناسب با هر درجه شوک، روی نوار ضبط شده بود و همزمان با هر شوکی که معلم میداد، صدایی متناسب با درجه شوک پخش میشد.
برای دراماتیک کردن این آزمایش به سوژه قبل از آغاز آزمایش گفته میشد که یادگیرنده ناراحتی قلبی دارد! در ضمن وقتی درجه شوک خیلی زیاد میشد، کسی که نقش یادگیرنده را بازی میکرد باید به دیوار حائل بین اتاق سوژه و خودش باید میکوبید و در صورتی که افزایش درجه شوک ادامه مییافت، برای تظاهر به ناراحتی شدید فرد یادگیرنده، همه صداها قطع میشد!
پیداست که بسیاری از شرکتکنندگان وقتی درجه شوک بالا میرفت، نگران میشدند. بعضیها وقتی شوک به ۱۳۵ ولت میرسید، کار را متوقف میکردند و در مورد هدف آزمایش سؤال میپرسیدند اما وقتی به آنها گفته میشد که مسئولیتی متوجه آنها نخواهد شد، بیشتر آنها به کارشان ادامه میدادند! تعداد کمی هم وقتی صدای نالههای یادگیرندهها را میشنیدند، خنده عصبی میکردند و علایم تنش از خود بروز میدادند.
اگر سوژهها میخواستند دست از کار بکشند به آنها نظیر این جملات گفته میشد: لطفا ادامه بدهید – آزمایش به عدم توقف شما نیاز داد – شما انتخاب دیگری ندارید و باید ادامه بدهید – کاملا ضروری است که ادامه بدهید.
با این همه چنانچه با همه این تاکیدات، باز هم سوژهها سعی در توقف کار داشتند، آزمایش متوقف میشد. در غیر این صورت تا رسیدن ولتاژ به ۴۵۰ ولت آزمایش ادامه داده میشد.
نتایج آزمایش میلگرم:
قبل از انجام آزمایش، میلگرام هم از دانشجویان سال بالایی دانشگاه یِیل و هم از همکارانش نظرسنجی کرد و از آنها خواست که پیش بینی کنند، چند درصد افراد مورد آزمایش، به درجه شوکهای بالا و خطرناک میرسند، اکثریت افرادی که نظرشان خواسته شد، معتقد بودند که افراد بسیار کمی حاضر میشوند، شوکهای با درجه بالا بدهند. شاید شما هم اگر بار اول شرح چنین آزمایشی را میشنیدید، نظر مشابهی میداشتید.
اما در کمال تعجب ۲۶ نفر از ۴۰ نفر فرد مورد آزمایش یعنی ۶۵ درصد سوژهها، به شوکهای بالای ۴۵۰ ولتی رسیدند! تنها یک شرکتکننده قبل از رسیدن درجه شوک به ۳۰۰ ولت آزمایش را متوقف کرد. البته عده زیادی کار به صورت موقت متوقف کردند و حتی صحبت از برگرداندن مبلغی کردند که برای شرکت در آزمایش به آنها داده شده بود، اما عملا بیشتر آنها به کار خود ادامه دادند.
شاید تصور کنید که یک آزمایش چیزی را ثابت نمیکند، اما بعدها میلگرام این آزمایش را در جاهای دیگری با اندک تفاوتهایی انجام داد و به نتایج مشابهی رسید. یک متاآنالیز که توسط یک دانشمند همکار میلگرام، انجام شد نشان داد که درصد افرادی که به شوکهای درجه بالا رسیدند، تقریبا ثابت و در حد ۶۱ تا ۶۶ درصد است.
نکته جانبی جالب دیگر در این سری آزمایشات این بود که هیچ یک از شرکتکنندگان، حتی آنهایی که آزمایش را ترک کردند، اصرار یا پیشنهادی بر موقوف شدن خود آزمایش مطرح نکردند و به علاوه هیچ یک اتاقشان را برای کنترل کردن سلامتی یاگیرنده ترک نکردند!
نتایج این آزمایش بحث و جدلهای بسیاری را باعث شد، یک روزنامه نوشت که آزمایش میلگرام نشان داد که چه خطراتی در کمین روی سیاه #طبیعت_انسان است.
تفسیر آزمایش میلگرم:
دو تئوری در مورد این آزمایش مطرح شده است:
۱- تئوری #همرنگی_با_جماعت: افرادی که قدرت و صلاحیت
آزمایش میلگرام، یک آزمایش #روانشناسی_اجتماعی است که توسط استنلی #میلگرام انجام شد. این آزمایش برای این طراحی شده بود که میل شرکتکنندگان در آزمایش به #اطاعت_از_قدرت و انجام اعمالی بر خلاف تمایلات و اخلاقیاتشان را بسنجد.
نحوه انجام آزمایش:
به کسانی که داوطلب آزمایش میلگرام میشدند، گفته میشد که هدف از آزمایش، تحقیق در مود حافظه و یادگیری در شرایط متفاوت است و به آنها چیزی در مورد هدف واقعی آزمایش گفته نمیشد.
هر شخص داوطلب به اتاقی برده میشد که در آن فردی حضور داشت که خود را دانشمند محقق طرح جا میزد، در اتاق دیگری که با یک دیوار حائل از آنها جدا میشد، شخص دیگری بود (یادگیرنده) که تظاهر میشد، شخصی است که آزمایشهای مربوط به یادگیری بر روی او در حال انجام است.
نحوه انجام تست به این صورت بود که سوژه اصلی آزمایش باید یک سری کلمات جفتی را از روی کاغذ میخواند، مثلا: دیوار-پرنده، قرمز-دیروز، دانش-آب. سپس سوژه آزمایش باید حافظه یادگیرنده را با گفتن کلمه نخست هر جفت کلمه تست میکرد و از یادگیرنده میخواست که از بین ۴ گزینه، جفت صحیح را انتخاب کند. مثلا بعد از شنیدن کلمه دانش، باید میگفت: آب.
در صورتی که یادگیرنده پاسخ نادرست میداد، سوژه آزمایش موظف بود که با فشار دادن یک دکمه به یادگیرنده شوک الکتریکی وارد کند و اگر اشتباه یادگیرنده تکرار میشد، سوژه میبایست ۱۵ ولت بر شدت شوک میافزود و این کار را ادامه میداد!
البته در این آزمایش واقعا خبری از شوک نبود! از قبل صداهای نالهای متناسب با هر درجه شوک، روی نوار ضبط شده بود و همزمان با هر شوکی که معلم میداد، صدایی متناسب با درجه شوک پخش میشد.
برای دراماتیک کردن این آزمایش به سوژه قبل از آغاز آزمایش گفته میشد که یادگیرنده ناراحتی قلبی دارد! در ضمن وقتی درجه شوک خیلی زیاد میشد، کسی که نقش یادگیرنده را بازی میکرد باید به دیوار حائل بین اتاق سوژه و خودش باید میکوبید و در صورتی که افزایش درجه شوک ادامه مییافت، برای تظاهر به ناراحتی شدید فرد یادگیرنده، همه صداها قطع میشد!
پیداست که بسیاری از شرکتکنندگان وقتی درجه شوک بالا میرفت، نگران میشدند. بعضیها وقتی شوک به ۱۳۵ ولت میرسید، کار را متوقف میکردند و در مورد هدف آزمایش سؤال میپرسیدند اما وقتی به آنها گفته میشد که مسئولیتی متوجه آنها نخواهد شد، بیشتر آنها به کارشان ادامه میدادند! تعداد کمی هم وقتی صدای نالههای یادگیرندهها را میشنیدند، خنده عصبی میکردند و علایم تنش از خود بروز میدادند.
اگر سوژهها میخواستند دست از کار بکشند به آنها نظیر این جملات گفته میشد: لطفا ادامه بدهید – آزمایش به عدم توقف شما نیاز داد – شما انتخاب دیگری ندارید و باید ادامه بدهید – کاملا ضروری است که ادامه بدهید.
با این همه چنانچه با همه این تاکیدات، باز هم سوژهها سعی در توقف کار داشتند، آزمایش متوقف میشد. در غیر این صورت تا رسیدن ولتاژ به ۴۵۰ ولت آزمایش ادامه داده میشد.
نتایج آزمایش میلگرم:
قبل از انجام آزمایش، میلگرام هم از دانشجویان سال بالایی دانشگاه یِیل و هم از همکارانش نظرسنجی کرد و از آنها خواست که پیش بینی کنند، چند درصد افراد مورد آزمایش، به درجه شوکهای بالا و خطرناک میرسند، اکثریت افرادی که نظرشان خواسته شد، معتقد بودند که افراد بسیار کمی حاضر میشوند، شوکهای با درجه بالا بدهند. شاید شما هم اگر بار اول شرح چنین آزمایشی را میشنیدید، نظر مشابهی میداشتید.
اما در کمال تعجب ۲۶ نفر از ۴۰ نفر فرد مورد آزمایش یعنی ۶۵ درصد سوژهها، به شوکهای بالای ۴۵۰ ولتی رسیدند! تنها یک شرکتکننده قبل از رسیدن درجه شوک به ۳۰۰ ولت آزمایش را متوقف کرد. البته عده زیادی کار به صورت موقت متوقف کردند و حتی صحبت از برگرداندن مبلغی کردند که برای شرکت در آزمایش به آنها داده شده بود، اما عملا بیشتر آنها به کار خود ادامه دادند.
شاید تصور کنید که یک آزمایش چیزی را ثابت نمیکند، اما بعدها میلگرام این آزمایش را در جاهای دیگری با اندک تفاوتهایی انجام داد و به نتایج مشابهی رسید. یک متاآنالیز که توسط یک دانشمند همکار میلگرام، انجام شد نشان داد که درصد افرادی که به شوکهای درجه بالا رسیدند، تقریبا ثابت و در حد ۶۱ تا ۶۶ درصد است.
نکته جانبی جالب دیگر در این سری آزمایشات این بود که هیچ یک از شرکتکنندگان، حتی آنهایی که آزمایش را ترک کردند، اصرار یا پیشنهادی بر موقوف شدن خود آزمایش مطرح نکردند و به علاوه هیچ یک اتاقشان را برای کنترل کردن سلامتی یاگیرنده ترک نکردند!
نتایج این آزمایش بحث و جدلهای بسیاری را باعث شد، یک روزنامه نوشت که آزمایش میلگرام نشان داد که چه خطراتی در کمین روی سیاه #طبیعت_انسان است.
تفسیر آزمایش میلگرم:
دو تئوری در مورد این آزمایش مطرح شده است:
۱- تئوری #همرنگی_با_جماعت: افرادی که قدرت و صلاحیت
#طرحوارهها یا #تله_های_ذهنی چه هستند؟ (قسمت دوم)
۸- خود گرفتار – خود تحول نیافته: این طرحواره، غالب اوقات شامل درگیر شدن هیجانی افراطی و نزدیکی بیش از حد فرد با دیگران است. این افرا باور دارند که فردیت بهم ریخته ای دارند و در نتیجه، بدون حمایت مستمر دیگران قادر نخواهند بود که عملکرد مناسبی داشته باشند و به زندگی خود ادامه دهند. همچنین، احساس هم جوشی مستمر با دیگران و هویت فردی بی کفایت از دیگر مشکلاتی است که این افراد دارند. در نتیجه، احساس پوچی مزمن، بی هدفی و پوچ گرایی می کنند.
۹- #شکست : در این طرحواره، باور بر این است که فرد به طور غیر قابل اجتنابی در زمینه های مختلف شکست خواهد خورد، و نمی تواند به سبک با کفایتی به حد همتایان خود برسد.
حوزه سه: محدودیت های مختل
نقص در حد و مرزهای درونی، بی مسئولیتی در قبال دیگران و یا فقدان هدف گزینی طولانی مدت از مشخصه های این حیطه است. این مشکلات منجر به عدم رعایت حقوق دیگران، عدم همکاری با دیگران و عدم برنامه ریزی شخصی واقع گرایانه می شود. خانواده های این افراد، اغلب خانواده های بسیار دخالت کننده، سهل گیر و القای حس برتر بودن در فرد می باشند. در برخی موارد، کودک ممکن است به دلیل عدم رعایت قانون مورد تنبیه قرار نگیرد و یا مراقبت، راهنمایی و هدایت کافی را دریافت نکند.
۱۰- #استحقاق – #بزرگ_منشی : در این طرح واره، فرد معتقد است که از دیگران بالاتر و ارجح تر است و بنابراین، مستحق دریافت حقوق ویژه می باشد. احترام به قانون و حقوق دیگران در این افراد مشاهده نمی شود. معمولا، این افراد هر کاری را در هر زمانی که دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعیت های موجود و ضرر به دیگران، انجام می دهند و به منظور کسب قدرت یا کنترل، تاکید اغراق آمیزی بر برتر بودن خود دارند. سعی بسیاری می کنند که بر دیگران غالب شوند، نقطه نظرهای خود را بر دیگران تحمیل می کنند و رفتارهای دیگران را در جهتی که تمایل داشته باشند، هدایت می کنند؛ بدون اینکه با آنها همدلی داشته باشند و یا احساسات آنها را در نظر بگیرند.
۱۱- خویشتن داری ناکافی – خود انضباطی ناکارآمد : افراد دارای این طرح واره نمی توانند به طور کارآمدی خود را کنترل کنند، تحمل ناکامی در کسب اهداف فردی در آنها بسیار ناکارآمد و مختل است و در صورت ناکامی، به صورت بسیار افراطی هیجان های خود را بیان می کنند و تکانشی رفتار می کنند. این افراد درد را تحمل نمی کنند و از مسئولیت گریزان هستند.
حوزه چهار: هدایت شدن توسط دیگران (دیگر جهت مندی)
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند تاکید زیادی بر ارضای نیازهای دیگران در مقایسه با نیازهای خودشان دارند و این کار را برای کسب تائید، حفظ ارتباط عاطفی و اجتناب از تنبیه انجام می دهند. خانواده هایی که این افراد در آن رشد یافته اند، خانواده هایی هستند که پذیرش شرطی را برای کودکان فراهم کرده اند. به این معنا که کودک باید جنبه های مهمی از خودش را #سرکوب کند تا بتواند عشق، توجه و تائید کسب کند. در چنین محیطی، نیازها و خواسته های گروه به نیازها و احساس های کودک ترجیح داده می شود.
۱۲- #اطاعت : در این طرحواره، فرد خود را در کنترل اغراق آمیز از جانب دیگران احساس می کند که به دو شکل ظاهر می شود: ۱- اطاعت از نیازها؛ ۲- اطاعت از هیجان ها.
این افراد بر این باورند که آرزوها، نقطه نظرات و احساسهای آنها بی ارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی هستند و نسبت به عدم ارضای نیازهای خود بسیار حساس هستند. معمولا این وضعیت منجر به #خشم، که خود را با علایم ناسازگارانه مثل رفتارهای #پرخاشگرمنفعل، علایم #روان_تنی، برون ریزی و سومصرف مواد نشان می دهد، آشکار می گردد.
۱۳- #ایثار : در این طرحواره، فرد به طور داوطلبانه به دنبال ارضای نیازهای دیگران است، حتی اگر نیازهای خودش برآورده نشود. دلایل عمده این افراد عبارتند از پیشگیری از ایجاد هر نوع ناراحتی و درد در دیگران، اجتناب از احساس #گناه ناشی از خود خواه بودن، و تداوم ارتباط با دیگران و اغلب منجر به یک رنجش در دیگران می گردد.
۱۴- تائید جویی – جلب توجه: افراد دارای این طرح واره، تاکید افراطی بر کسب تائید، بازشناسی یا توجه از جانب دیگران دارند، تا به این وسیله بتوانند یک تجربه ذهنی ایمن از خود به دست آورند. تجربه ذهنی فرد از اعتماد بنفس خودش، به طور بنیادین به واکنش های دیگران بستگی دارد. گاهی اوقات این طرح واره در این افراد، موجب تاکید اغراق آمیز به ظاهر، توجه و احترام می شود.
۸- خود گرفتار – خود تحول نیافته: این طرحواره، غالب اوقات شامل درگیر شدن هیجانی افراطی و نزدیکی بیش از حد فرد با دیگران است. این افرا باور دارند که فردیت بهم ریخته ای دارند و در نتیجه، بدون حمایت مستمر دیگران قادر نخواهند بود که عملکرد مناسبی داشته باشند و به زندگی خود ادامه دهند. همچنین، احساس هم جوشی مستمر با دیگران و هویت فردی بی کفایت از دیگر مشکلاتی است که این افراد دارند. در نتیجه، احساس پوچی مزمن، بی هدفی و پوچ گرایی می کنند.
۹- #شکست : در این طرحواره، باور بر این است که فرد به طور غیر قابل اجتنابی در زمینه های مختلف شکست خواهد خورد، و نمی تواند به سبک با کفایتی به حد همتایان خود برسد.
حوزه سه: محدودیت های مختل
نقص در حد و مرزهای درونی، بی مسئولیتی در قبال دیگران و یا فقدان هدف گزینی طولانی مدت از مشخصه های این حیطه است. این مشکلات منجر به عدم رعایت حقوق دیگران، عدم همکاری با دیگران و عدم برنامه ریزی شخصی واقع گرایانه می شود. خانواده های این افراد، اغلب خانواده های بسیار دخالت کننده، سهل گیر و القای حس برتر بودن در فرد می باشند. در برخی موارد، کودک ممکن است به دلیل عدم رعایت قانون مورد تنبیه قرار نگیرد و یا مراقبت، راهنمایی و هدایت کافی را دریافت نکند.
۱۰- #استحقاق – #بزرگ_منشی : در این طرح واره، فرد معتقد است که از دیگران بالاتر و ارجح تر است و بنابراین، مستحق دریافت حقوق ویژه می باشد. احترام به قانون و حقوق دیگران در این افراد مشاهده نمی شود. معمولا، این افراد هر کاری را در هر زمانی که دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعیت های موجود و ضرر به دیگران، انجام می دهند و به منظور کسب قدرت یا کنترل، تاکید اغراق آمیزی بر برتر بودن خود دارند. سعی بسیاری می کنند که بر دیگران غالب شوند، نقطه نظرهای خود را بر دیگران تحمیل می کنند و رفتارهای دیگران را در جهتی که تمایل داشته باشند، هدایت می کنند؛ بدون اینکه با آنها همدلی داشته باشند و یا احساسات آنها را در نظر بگیرند.
۱۱- خویشتن داری ناکافی – خود انضباطی ناکارآمد : افراد دارای این طرح واره نمی توانند به طور کارآمدی خود را کنترل کنند، تحمل ناکامی در کسب اهداف فردی در آنها بسیار ناکارآمد و مختل است و در صورت ناکامی، به صورت بسیار افراطی هیجان های خود را بیان می کنند و تکانشی رفتار می کنند. این افراد درد را تحمل نمی کنند و از مسئولیت گریزان هستند.
حوزه چهار: هدایت شدن توسط دیگران (دیگر جهت مندی)
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند تاکید زیادی بر ارضای نیازهای دیگران در مقایسه با نیازهای خودشان دارند و این کار را برای کسب تائید، حفظ ارتباط عاطفی و اجتناب از تنبیه انجام می دهند. خانواده هایی که این افراد در آن رشد یافته اند، خانواده هایی هستند که پذیرش شرطی را برای کودکان فراهم کرده اند. به این معنا که کودک باید جنبه های مهمی از خودش را #سرکوب کند تا بتواند عشق، توجه و تائید کسب کند. در چنین محیطی، نیازها و خواسته های گروه به نیازها و احساس های کودک ترجیح داده می شود.
۱۲- #اطاعت : در این طرحواره، فرد خود را در کنترل اغراق آمیز از جانب دیگران احساس می کند که به دو شکل ظاهر می شود: ۱- اطاعت از نیازها؛ ۲- اطاعت از هیجان ها.
این افراد بر این باورند که آرزوها، نقطه نظرات و احساسهای آنها بی ارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی هستند و نسبت به عدم ارضای نیازهای خود بسیار حساس هستند. معمولا این وضعیت منجر به #خشم، که خود را با علایم ناسازگارانه مثل رفتارهای #پرخاشگرمنفعل، علایم #روان_تنی، برون ریزی و سومصرف مواد نشان می دهد، آشکار می گردد.
۱۳- #ایثار : در این طرحواره، فرد به طور داوطلبانه به دنبال ارضای نیازهای دیگران است، حتی اگر نیازهای خودش برآورده نشود. دلایل عمده این افراد عبارتند از پیشگیری از ایجاد هر نوع ناراحتی و درد در دیگران، اجتناب از احساس #گناه ناشی از خود خواه بودن، و تداوم ارتباط با دیگران و اغلب منجر به یک رنجش در دیگران می گردد.
۱۴- تائید جویی – جلب توجه: افراد دارای این طرح واره، تاکید افراطی بر کسب تائید، بازشناسی یا توجه از جانب دیگران دارند، تا به این وسیله بتوانند یک تجربه ذهنی ایمن از خود به دست آورند. تجربه ذهنی فرد از اعتماد بنفس خودش، به طور بنیادین به واکنش های دیگران بستگی دارد. گاهی اوقات این طرح واره در این افراد، موجب تاکید اغراق آمیز به ظاهر، توجه و احترام می شود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من اینا رو فهمیدیم از #زندگی
به جز مرگ هیچ چیزی اجبار نیست
که بین من و آرزوهای دور
به غیر از خودم هیشکی دیوار نیست
من اینا رو فهمیدم از زندگی
که با #سرنوشت میشه جنگید و برد
که جنگیدن و باختن بهتره
از اینکه نشست و فقط غُصه خورد جهان مثلِ آیینه است که خوب و بدش فقط انعکاسِ وجود منه
تن و روح هر آدمی رو زمین
یه تیکه از این تار و پودِ منه
ما از نور و بارون و آیینه ایم
نباید به تاریکی عادت کنیم
نباید از هیچ آدمی تو جهان
با چشمای بسته #اطاعت کنیم
پی نوشت:
۱.با قسمت"به جز مرگ هیچ چیزی اجبار نیست"،چندان موافق نیستم.
۲.با قسمت"که جنگیدن و باختن بهتره از اینکه نشست و فقط غصه خورد"و قسمت"نباید از هیچ آدمی تو جهان با چشمای بسته اطاعت کنیم"بسیار موافقم.
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi #آهنگ #سیاوش_قمیشی
به جز مرگ هیچ چیزی اجبار نیست
که بین من و آرزوهای دور
به غیر از خودم هیشکی دیوار نیست
من اینا رو فهمیدم از زندگی
که با #سرنوشت میشه جنگید و برد
که جنگیدن و باختن بهتره
از اینکه نشست و فقط غُصه خورد جهان مثلِ آیینه است که خوب و بدش فقط انعکاسِ وجود منه
تن و روح هر آدمی رو زمین
یه تیکه از این تار و پودِ منه
ما از نور و بارون و آیینه ایم
نباید به تاریکی عادت کنیم
نباید از هیچ آدمی تو جهان
با چشمای بسته #اطاعت کنیم
پی نوشت:
۱.با قسمت"به جز مرگ هیچ چیزی اجبار نیست"،چندان موافق نیستم.
۲.با قسمت"که جنگیدن و باختن بهتره از اینکه نشست و فقط غصه خورد"و قسمت"نباید از هیچ آدمی تو جهان با چشمای بسته اطاعت کنیم"بسیار موافقم.
@dr_hamedvahedi
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi #آهنگ #سیاوش_قمیشی