✅ خلبانت بشم پرواز کردن بلدی؟
#افسانه_جهرمیان
پیشترها که انسانها به اینترنت و گیگ مجانی و این منجلاب نیفتاده بودند؛ معیار ازدواجِ موفق و روابطی مستحکم، عشق و وفا و صفا به قول یکی از بزرگان (علیرضا جیجی) یه موقعی معیار خوب و ساده بود تحصیلات و خونواده بود... ولی الان چی؟ مشکلات زندگی افراد را به جایی رسانده که دیگر تشت شیر هم جوابگوی نیازهای بشرِ پرمدعای قرن 21 نیست. روزگار غریبی است پرستار... ببخشید نازنین. بعضي از خانم جلسهایها همسران شما را لولهکشانی تصور میکنند که هر بار با یک لباس باید به زندگی تشویقشان کنید. یک زمانی مردها با یک قرمهسبزی و سالاد شیرازی و دیگه فوقش یه سیر ترشی، 30 سال بدون زدگی و رنگ شدگی شوهر بودند، اما این روزها یا باید ملوان بشوید و به دریا ببریدش، یا خلبان شوید و به آسمانها پرواز کنید. اما اگر کمی درایت و هنر خانهداری و کدبانوگری داشته باشید حتی میتوانید مهندس معدن شوید و به اعماق بروید و حفاری کنید. هیچ کاری نشد ندارد. «میدونی چه حالی بهش دست میده؟» یا بنا شوید و ماله بکشید، دیوار که بالا رفت چشم شوهرتان پر میشود و بعد تاثیراتش را میبینید. اصلا چرا همهاش دنبال مشاغل سخت هستید؟ یک کارگر ساده هم میشود بود. کافی است دل به کار بدهید! معلم هم خوب است. تمرین حل کنید و اگر مشقهایش را فراموش کرده بود با خطکش چند ضربهای هم کف دستش یا حالا هرجایی بزنید. «اینقدر هم ناز و خوشگله.» اگر هم خسته هستید خب نماینده مجلس شوید و بخوابید. ولی به هرحال یک چیزی بشوید. تازه این فقط قسمت پوشش قضیه است! فاجعه هنوز ادامه دارد. شما از آرایش زیر ابرو چیزی شنیدهاید؟ آها شنیدهاید خب پس هیچی. ولی اینها دیگر قدیمی شده. الان عصر عصر ارتباطات و ماهواره و گیگ و پیشرفت است. شما به عنوان یک بانوی نمونه و نگران زناشویی، نباید مدام فکر رشد و تحصیل و کار و قیمت گوشت و مرغ و خانه و تخممرغ باشید. این روزها مشکل خاورمیانه فقط پرستاری و ملوانی و خلبانی است. حتی میتوانید به دادگاههای خانواده هم مراجعه کنید و ببینید چه خانوادههایی که به خاطر فقدان یک لباس فرم ساده از هم نپاشیده...پس لطفا آگاه باشید و انرژیتان را صرف مشکلات دم دستیای مثل اقتصاد و سیاست و حق و حقوقتان نکنید. همین حالا حاضر شوید. به بازار بروید و چند یونیفرم مناسب برای ادامه زندگیتان تدارک ببینید!
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
#زنان #زن #یک_جرعه_تامل #طنز
@bighanooon
@DastanBighanoon
t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#افسانه_جهرمیان
پیشترها که انسانها به اینترنت و گیگ مجانی و این منجلاب نیفتاده بودند؛ معیار ازدواجِ موفق و روابطی مستحکم، عشق و وفا و صفا به قول یکی از بزرگان (علیرضا جیجی) یه موقعی معیار خوب و ساده بود تحصیلات و خونواده بود... ولی الان چی؟ مشکلات زندگی افراد را به جایی رسانده که دیگر تشت شیر هم جوابگوی نیازهای بشرِ پرمدعای قرن 21 نیست. روزگار غریبی است پرستار... ببخشید نازنین. بعضي از خانم جلسهایها همسران شما را لولهکشانی تصور میکنند که هر بار با یک لباس باید به زندگی تشویقشان کنید. یک زمانی مردها با یک قرمهسبزی و سالاد شیرازی و دیگه فوقش یه سیر ترشی، 30 سال بدون زدگی و رنگ شدگی شوهر بودند، اما این روزها یا باید ملوان بشوید و به دریا ببریدش، یا خلبان شوید و به آسمانها پرواز کنید. اما اگر کمی درایت و هنر خانهداری و کدبانوگری داشته باشید حتی میتوانید مهندس معدن شوید و به اعماق بروید و حفاری کنید. هیچ کاری نشد ندارد. «میدونی چه حالی بهش دست میده؟» یا بنا شوید و ماله بکشید، دیوار که بالا رفت چشم شوهرتان پر میشود و بعد تاثیراتش را میبینید. اصلا چرا همهاش دنبال مشاغل سخت هستید؟ یک کارگر ساده هم میشود بود. کافی است دل به کار بدهید! معلم هم خوب است. تمرین حل کنید و اگر مشقهایش را فراموش کرده بود با خطکش چند ضربهای هم کف دستش یا حالا هرجایی بزنید. «اینقدر هم ناز و خوشگله.» اگر هم خسته هستید خب نماینده مجلس شوید و بخوابید. ولی به هرحال یک چیزی بشوید. تازه این فقط قسمت پوشش قضیه است! فاجعه هنوز ادامه دارد. شما از آرایش زیر ابرو چیزی شنیدهاید؟ آها شنیدهاید خب پس هیچی. ولی اینها دیگر قدیمی شده. الان عصر عصر ارتباطات و ماهواره و گیگ و پیشرفت است. شما به عنوان یک بانوی نمونه و نگران زناشویی، نباید مدام فکر رشد و تحصیل و کار و قیمت گوشت و مرغ و خانه و تخممرغ باشید. این روزها مشکل خاورمیانه فقط پرستاری و ملوانی و خلبانی است. حتی میتوانید به دادگاههای خانواده هم مراجعه کنید و ببینید چه خانوادههایی که به خاطر فقدان یک لباس فرم ساده از هم نپاشیده...پس لطفا آگاه باشید و انرژیتان را صرف مشکلات دم دستیای مثل اقتصاد و سیاست و حق و حقوقتان نکنید. همین حالا حاضر شوید. به بازار بروید و چند یونیفرم مناسب برای ادامه زندگیتان تدارک ببینید!
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
#زنان #زن #یک_جرعه_تامل #طنز
@bighanooon
@DastanBighanoon
t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
Telegram
دکتر حامد واحدی اردکانی
اینستاگرام
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کودک_همسری
🔴 فیلم کوتاهی که #یونیسف با موضوع #ازدواج_کودکان ساخته است.
⭕️ از آسیب های اجتماعی کودک همسری می توان به محرومیت از تحصیل، نداشتن مهارت #فرزندپروری، نرسیدن به استقلال شخصی و #بلوغ_فکری و قرار گرفتن در معرض #خشونت را مثال زد.
لطفا با همرسانی این موضوعات، در افزایش آگاهی و #فرهنگ_سازی سهیم باشیم.
#فرهنگ_زایی_یا_فرهنگ_زدایی؟! #یک_جرعه_تامل #زنان #زن #ازدواج #پراکندگی_هویت #يونيسف
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
🔴 فیلم کوتاهی که #یونیسف با موضوع #ازدواج_کودکان ساخته است.
⭕️ از آسیب های اجتماعی کودک همسری می توان به محرومیت از تحصیل، نداشتن مهارت #فرزندپروری، نرسیدن به استقلال شخصی و #بلوغ_فکری و قرار گرفتن در معرض #خشونت را مثال زد.
لطفا با همرسانی این موضوعات، در افزایش آگاهی و #فرهنگ_سازی سهیم باشیم.
#فرهنگ_زایی_یا_فرهنگ_زدایی؟! #یک_جرعه_تامل #زنان #زن #ازدواج #پراکندگی_هویت #يونيسف
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کودک_همسری (عروس عروسک به دست)
#تجاوز_خاموش
#یک_جرعه_تامل
#فرهنگ_سازی
#زنان #زن
در دنیایی که هر روز به احقاق حقوق #انسان ها و البته سایر جانداران، اهمیت بیشتری داده می شود، ما همچنان در کشورمان شاهد تبلیغ یک #آسیب_اجتماعی هستیم.
افسوس و صد افسوس
آنگاه که #جامعه_شناسان، #حقوق_دانان، #روان_شناسان، #پزشکان و سایر متخصصین صاحب نظر در این حوزه و حتی نمایندگان مجلس، هم صدا این پدیده را نفی می کنند ولی باز هم اینگونه پافشاری بر ترویج آسیبی می شود که ریشه آسیب های بی شمار دیگری است:
- ناتوانی جسمی برای مادر شدن
- مشکلات زایمانهای زود هنگام
- ناتوانی در نگهداری از زندگی و فرزند
#کودک_بیوگی
#طلاق
#خشونت
#اعتیاد
#طلاق_عاطفی با افزایش سن
#خیانت
- نداشتن زایمان طبیعی به دلیل رشد ناکافی لگن
- کم خون بودن به دلیل نامرتب بودن عادت ماهیانه در سنین پایین و مشکلات کروموزومی
- نداشتن آمادگی بارداری از نظر روانی و...
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#تجاوز_خاموش
#یک_جرعه_تامل
#فرهنگ_سازی
#زنان #زن
در دنیایی که هر روز به احقاق حقوق #انسان ها و البته سایر جانداران، اهمیت بیشتری داده می شود، ما همچنان در کشورمان شاهد تبلیغ یک #آسیب_اجتماعی هستیم.
افسوس و صد افسوس
آنگاه که #جامعه_شناسان، #حقوق_دانان، #روان_شناسان، #پزشکان و سایر متخصصین صاحب نظر در این حوزه و حتی نمایندگان مجلس، هم صدا این پدیده را نفی می کنند ولی باز هم اینگونه پافشاری بر ترویج آسیبی می شود که ریشه آسیب های بی شمار دیگری است:
- ناتوانی جسمی برای مادر شدن
- مشکلات زایمانهای زود هنگام
- ناتوانی در نگهداری از زندگی و فرزند
#کودک_بیوگی
#طلاق
#خشونت
#اعتیاد
#طلاق_عاطفی با افزایش سن
#خیانت
- نداشتن زایمان طبیعی به دلیل رشد ناکافی لگن
- کم خون بودن به دلیل نامرتب بودن عادت ماهیانه در سنین پایین و مشکلات کروموزومی
- نداشتن آمادگی بارداری از نظر روانی و...
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
صفحه اینستاگرام Caricators این تصویر رو گذاشته و نوشته در دهسال اخیر به ظاهر #زنان بیشتر از تفکرشان توجه شده!
لطفا برای داشتن #جامعه_سالم که لازمه آن حضور #زن_سالم است، تلاش کنیم.
#چالش_عکس_10_ساله #فرهنگ_زایی یا #فرهنگ_زدایی
#زن #یک_جرعه_تامل #استقلال
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
لطفا برای داشتن #جامعه_سالم که لازمه آن حضور #زن_سالم است، تلاش کنیم.
#چالش_عکس_10_ساله #فرهنگ_زایی یا #فرهنگ_زدایی
#زن #یک_جرعه_تامل #استقلال
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
سلام دوستان
در این متن میخوام درمورد حکایتی بنویسم که خیلی هامون تو کتاب ادبیات دوران دبیرستان خوندیم. هرچند شاید از جهت درس و نمره مجبور بودیم.
ولی الان این حکایت برای من انگار معنای واقعیش رو پیدا کرده (شایدم هنوز نه) و از جمله موارد کاربردش برای خودم، استعاره ای هست که به وسیله اون، مفهوم #منبع_کنترل_درونی رو واسه مراجعینم توضیح میدم. اگه دوست داشتید حکایت رو بخونید تا بعد از اون یه توضیحی هم درباره "منبع کنترل" بدم.
🌹🌷⚘
اندر حكايات يافتم كه شيخ ابو طاهر- حرمي رضي الله عنه - روزي بر خري نشسته بود و مريدي از آنِ وي، عنان خرِ وي گرفته بود، اندر بازار همي رفت؛ يكي آواز داد كه "اين پير زنديق (نامسلمان) آمد" آن مريد چون آن سخن بشنيد، از غيرتِ ارادتِ خود، قصد رجم (سنگ زدن، راندن) آن مرد كرد و اهل بازار نيز جمله بشوريدند. شيخ گفت مر مريد را: اگر خاموش باشي من تو را چيزي آموزم كه از اين مِحَن باز رهي. مريد خاموش بود. چون به خانقاه خود باز رفتند، اين مريد را گفت: آن صندوق بيار. چون بياورد، درزه هايي (نامه ها) بيرون گرفت و پيش افكند. گفت: نگاه كن از همه كسي به من نامه است كه فرستاده اند؛ يكي مخاطبه ي "شيخِ امام" كرده است و يكي "شيخ زكيّ" و يكي "شيخ زاهد" و يكي "شيخ الحرمين" و مانند اين و اين همه، القاب است نه اسم و من اين همه نيستم؛ هر كس بر حَسَب اعتقاد خود سخن گفته اند و مرا لقبي نهاده اند. اگر آن بيچاره نيز بر حسب عقيدت خود سخني گفت و مرا لقبي نهاد، اين همه خصومت چرا انگيختي؟
#کشف_المحجوب
🌹🌷⚘
تو این حکایت می بینیم که ابوسعید ابوالخیر دارای یک خود تعریف شده ای هست که بیانگر ویژگی های فردی هست که منبع کنترلش درونیه و نه بیرونی. به عبارتی در رویارویی با مسائل از درون خودش دستور میگیره. از درونی که باهاش رو راست بوده و گولشو نخورده و گولش نمیزنه و با تمام خوبی ها و بدی هاش، اونو پذیرفته و دوسش داره. این فرد دیگه کسی نیست که با هر بادی بلرزه و برآشفته بشه. چونکه خودش خوب خودشو میشناسه.
برای شکل گیری یا تقویت منبع کنترل درونی، خودشناسی باید انجام بشه و این خودشناسی باید دو تا ویژگی داشته باشه: ۱- واقعی بودن ۲- منصفانه بودن
از این جهت میگم واقعی که فرد با شناخت هرچه بیشتر نقاط ضعف و قوت خودش، با خودش رو راست تره و میدونه کی هست. به عبارتی دیگه نقاط ضعف خودش رو انکار نمیکنه. بلکه اونو می پذیره و در جهت رفعش تلاش میکنه. هرچند شاید هیچ وقت نتونه اونو به صفر برسونه. ولی مهم اون تلاش و سیر صعودی هست و نه لزوما رسیدن به حد اعلا. به عبارتی #کمال_گرا نیست (ویژگی دیگه ای از فرد دارای منبع کنترل درونی). طی این فرآیند دیگه فرد با هر حرفی برآشفته نمیشه.
برعکس این موضوع رو ما در افراد زیادی می بینیم که سریع حرف دیگران رو به منظور میگیرن و سوء برداشت میکنن و یا به خودشون شک میکنن. در پاسخ به چرایی این موضوع هم جوابشون اینه که "من میییدونم که منظورش من بودم". فارغ از #تحریف_های_شناختی که در این طرز فکر وجود داره، صحبت من اینه که حتا اگر این حرف به طور واقعی و به منظور گفته شده باشه، آیا لزوما درمورد ما صدق میکنه؟؟؟ اینجا هست که ابوسعید سال ها پیش در پاسخ به این سوء تعبیر، این جواب رو داده: "هر كس بر حَسَب اعتقاد خود سخن گفته اند و مرا لقبي نهاده اند".
منصف بودن مولفه ضروری دیگه ای هست که ما باید داشته باشیم. معمولا ما آدما تو دادگاه درونی خودمون قاضی عادلی نیستیم. به طوری که وقتی یک اشتباهی توسط یک فرد انجام میشه و مشابه همون اشتباه رو خودمون انجام میدیم، اجرای حکم ما به این صورته که واسه دیگران "داس" و برای خودمون "تبر" هستیم. چرایی این طرز فکر ناکارآمد که به اون "استاندارد دوگانه" میگن رو در پست دیگه ای توضیح میدم. ولی بهتره که #خودملامتگری و #خودسرزنشی کمتری داشته باشیم و با خودمون منصف تر و مهربون تر باشیم. اون موقع هست که خودمون متوجه میشیم که منبع کنترلمون درونی شده...
شاد باشید
#دکترسیدحامدواحدی
#مقاله #خودمان_باشیم #سایه #یک_جرعه_تامل #اندیشه
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
در این متن میخوام درمورد حکایتی بنویسم که خیلی هامون تو کتاب ادبیات دوران دبیرستان خوندیم. هرچند شاید از جهت درس و نمره مجبور بودیم.
ولی الان این حکایت برای من انگار معنای واقعیش رو پیدا کرده (شایدم هنوز نه) و از جمله موارد کاربردش برای خودم، استعاره ای هست که به وسیله اون، مفهوم #منبع_کنترل_درونی رو واسه مراجعینم توضیح میدم. اگه دوست داشتید حکایت رو بخونید تا بعد از اون یه توضیحی هم درباره "منبع کنترل" بدم.
🌹🌷⚘
اندر حكايات يافتم كه شيخ ابو طاهر- حرمي رضي الله عنه - روزي بر خري نشسته بود و مريدي از آنِ وي، عنان خرِ وي گرفته بود، اندر بازار همي رفت؛ يكي آواز داد كه "اين پير زنديق (نامسلمان) آمد" آن مريد چون آن سخن بشنيد، از غيرتِ ارادتِ خود، قصد رجم (سنگ زدن، راندن) آن مرد كرد و اهل بازار نيز جمله بشوريدند. شيخ گفت مر مريد را: اگر خاموش باشي من تو را چيزي آموزم كه از اين مِحَن باز رهي. مريد خاموش بود. چون به خانقاه خود باز رفتند، اين مريد را گفت: آن صندوق بيار. چون بياورد، درزه هايي (نامه ها) بيرون گرفت و پيش افكند. گفت: نگاه كن از همه كسي به من نامه است كه فرستاده اند؛ يكي مخاطبه ي "شيخِ امام" كرده است و يكي "شيخ زكيّ" و يكي "شيخ زاهد" و يكي "شيخ الحرمين" و مانند اين و اين همه، القاب است نه اسم و من اين همه نيستم؛ هر كس بر حَسَب اعتقاد خود سخن گفته اند و مرا لقبي نهاده اند. اگر آن بيچاره نيز بر حسب عقيدت خود سخني گفت و مرا لقبي نهاد، اين همه خصومت چرا انگيختي؟
#کشف_المحجوب
🌹🌷⚘
تو این حکایت می بینیم که ابوسعید ابوالخیر دارای یک خود تعریف شده ای هست که بیانگر ویژگی های فردی هست که منبع کنترلش درونیه و نه بیرونی. به عبارتی در رویارویی با مسائل از درون خودش دستور میگیره. از درونی که باهاش رو راست بوده و گولشو نخورده و گولش نمیزنه و با تمام خوبی ها و بدی هاش، اونو پذیرفته و دوسش داره. این فرد دیگه کسی نیست که با هر بادی بلرزه و برآشفته بشه. چونکه خودش خوب خودشو میشناسه.
برای شکل گیری یا تقویت منبع کنترل درونی، خودشناسی باید انجام بشه و این خودشناسی باید دو تا ویژگی داشته باشه: ۱- واقعی بودن ۲- منصفانه بودن
از این جهت میگم واقعی که فرد با شناخت هرچه بیشتر نقاط ضعف و قوت خودش، با خودش رو راست تره و میدونه کی هست. به عبارتی دیگه نقاط ضعف خودش رو انکار نمیکنه. بلکه اونو می پذیره و در جهت رفعش تلاش میکنه. هرچند شاید هیچ وقت نتونه اونو به صفر برسونه. ولی مهم اون تلاش و سیر صعودی هست و نه لزوما رسیدن به حد اعلا. به عبارتی #کمال_گرا نیست (ویژگی دیگه ای از فرد دارای منبع کنترل درونی). طی این فرآیند دیگه فرد با هر حرفی برآشفته نمیشه.
برعکس این موضوع رو ما در افراد زیادی می بینیم که سریع حرف دیگران رو به منظور میگیرن و سوء برداشت میکنن و یا به خودشون شک میکنن. در پاسخ به چرایی این موضوع هم جوابشون اینه که "من میییدونم که منظورش من بودم". فارغ از #تحریف_های_شناختی که در این طرز فکر وجود داره، صحبت من اینه که حتا اگر این حرف به طور واقعی و به منظور گفته شده باشه، آیا لزوما درمورد ما صدق میکنه؟؟؟ اینجا هست که ابوسعید سال ها پیش در پاسخ به این سوء تعبیر، این جواب رو داده: "هر كس بر حَسَب اعتقاد خود سخن گفته اند و مرا لقبي نهاده اند".
منصف بودن مولفه ضروری دیگه ای هست که ما باید داشته باشیم. معمولا ما آدما تو دادگاه درونی خودمون قاضی عادلی نیستیم. به طوری که وقتی یک اشتباهی توسط یک فرد انجام میشه و مشابه همون اشتباه رو خودمون انجام میدیم، اجرای حکم ما به این صورته که واسه دیگران "داس" و برای خودمون "تبر" هستیم. چرایی این طرز فکر ناکارآمد که به اون "استاندارد دوگانه" میگن رو در پست دیگه ای توضیح میدم. ولی بهتره که #خودملامتگری و #خودسرزنشی کمتری داشته باشیم و با خودمون منصف تر و مهربون تر باشیم. اون موقع هست که خودمون متوجه میشیم که منبع کنترلمون درونی شده...
شاد باشید
#دکترسیدحامدواحدی
#مقاله #خودمان_باشیم #سایه #یک_جرعه_تامل #اندیشه
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
بیخیال، بیرون رو بچسب!
(اندر احوالات بازار داغ کلینیک های جراحی و سالن های زیبایی)
✍ #دکترسیدحامدواحدی
سلام دوستان
موضوعی که باعث شد این مطلب رو بنویسم، چیز جدیدی نیست. هر چند که این موضوع همچنان پویا، کاملا به روز، طبق آخرین متد و با حداکثر توان داره انجام میشه و البته به واسطه حضور پرشور مردم همیشه در صحنه، مصداق های زیادی برای اون تو جامعه ما وجود داره و قابل ذکر هست که در این حوزه #زنان جامعه گوی سبقت رو از #مردان ربودن و با حداکثر سرعت، پیشتاز و قافله سالار هستند (هرچند مردها هم دست روی دست نگذاشتن و به نفرات اول دارن نزدیک و نزدیک تر میشن). ولی در جواب این سوال احتمالی (که البته شاید فقط به ذهن خودم رسیده) که چه اتفاقی افتاده که الان دارم این مطلب رو می نویسم، جوابی هم که علی القاعده فقط میتونه به ذهن خودم برسه اینه که شب عیده و وقت تحویل سال و حال...
به احتمال زیاد منظورمو متوجه شدید. منظورم حضور پرشور خانم ها در سالن های زیبایی و اخذ نوبت های طولانی برای دریافت خدمات بهینه جهت بهینه سازی حال و سال هست. و اینجا نکته جالب، ارتباط دوطرفه بین حال خوب و ظاهر خوبه که برای منِ روان شناس اهمیت داره. معمولا در پاسخ به سوال من که می پرسم چرا فکر میکنید اگه ظاهرتون خوب بشه حالتون هم خوب میشه، فارغ از پاسخی که توسط برخی از عزیزان داده میشه (به شما چه ارتباطی دارد، مگر شما کنجکاو مردم هستید) و مشخصا من رو کاملا قانع میکنه، سایر اون عزیزان، میگن اینکه چرا حالمون خوب میشه رو نمیدونم ولی میدونم که واقعا حالم خوب میشه، حالا اگه شده به صورت مقطعی.
و این جواب من رو دلگرم تر و امیدوارتر به آینده #سلامت_روان مملکتم میکنه. از طرفی برای مداوم نگه داشتن این مدل حال خوبِ مقطعی، چاره ای به جز تکرار این مقاطع جهت تشکیل یک پیوستار حال خوب نیست. به عبارتی تکرار بهینه سازی ظاهری جهت ایجاد حال خوب باطنی. سوء تعبیری که از این کلام من و همفکران من میشه اینه که چرا شماها میگید به ظاهر نباید اهمیت داد؟ چه ایرادی داره آدم به خودش برسه تا حالش خوب بشه؟
در پاسخ باید گفت که ما هیچ ایرادی به رسیدگی به ظاهر نمی گیریم، بلکه "فقط" رسیدگی به ظاهر، بدون رسیدگی به باطن مورد ایراد ماست. فکر کنید بریم باشگاه و فقط روی عضلات یکی از دستامون وزنه بزنیم، درحالیکه اون یکی دستمون هم توی گچ باشه و هیچ حرکتی نکنه. بعد از یه مدت که میگذره چه اتفاقی میوفته؟ اندام اون فرد رو تصور کنید!
این رو بدونیم عدم رسیدگی به درون و فقط رسیدگی به بیرون، نه تنها حالمون رو خوب نمیکنه و ای کاش تغییری هم نمیداد، ولی متاسفانه میبینیم که بدتر میکنه. برای راستی آزمایی این حرف من، به چند تا از افرادی که با عمل های جراحی زیبایی متعدد در قسمت های متعدد بدن و پای ثابت بودن سالن های زیبایی، مدام در حال بهینه سازی بیرون هستن، خوب نگاه کنید و ببینید که "واقعاً" حالشون خوبه؟
این خیلی خوبه که به پوستمون، موهامون، انداممون و تیپمون برسیم ولی به شرطی که همراه با اون به سلامت روانمون هم اهمیت بدیم: با مطالعه کتاب های مفید، هوش هیجانیمون رو ارتقاء بدیم و به زندگی با دیدی روشن و منطقی نگاه کنیم. با خودشناسی و خودکاوی اصولی #سایه هامون رو بشناسیم و با خودمون رو راست باشیم. با رو راستی با خودمون، خودمون رو بیشتر دوست داشته باشیم. مدیریت استرس و خشم یاد بگیریم. مدیریت تعارض و روابط بین فردی رو یاد بگیریم. ورزش کنیم (البته نه از جمله ورزش هایی که کل وقت توی باشگاه بدنسازی جلو آینه و استایل گرفتن میگذره) و... و البته برای حفظ ظاهر و پوست خوب، کرم ضدآفتاب هم بزنیم...
زیاد اتفاق میوفته که تمام این حرف ها رو به برخی عزیزان میزنم و اونا هم ظاهراً، تا آخر صحبت هام میشینن و گوش میدن، ولی به علت جاذبه های قدرتمندی که تبلیغات در زمینه "زیباسازی بیرونی" ایجاد کردند و انگیزه و اهداف واهی زیادی رو به جامعه القا میکنن و علت های بیشمار دیگه ای که از حوصله این متن خارجه، معمولا دوباره این جمله رو در پایان صحبت هام میشنوم:
بیخیال، بیرون رو بچسب...
#مقاله #اندیشه #یک_جرعه_تامل #خودمان_باشیم #کمال_گرایی
t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
(اندر احوالات بازار داغ کلینیک های جراحی و سالن های زیبایی)
✍ #دکترسیدحامدواحدی
سلام دوستان
موضوعی که باعث شد این مطلب رو بنویسم، چیز جدیدی نیست. هر چند که این موضوع همچنان پویا، کاملا به روز، طبق آخرین متد و با حداکثر توان داره انجام میشه و البته به واسطه حضور پرشور مردم همیشه در صحنه، مصداق های زیادی برای اون تو جامعه ما وجود داره و قابل ذکر هست که در این حوزه #زنان جامعه گوی سبقت رو از #مردان ربودن و با حداکثر سرعت، پیشتاز و قافله سالار هستند (هرچند مردها هم دست روی دست نگذاشتن و به نفرات اول دارن نزدیک و نزدیک تر میشن). ولی در جواب این سوال احتمالی (که البته شاید فقط به ذهن خودم رسیده) که چه اتفاقی افتاده که الان دارم این مطلب رو می نویسم، جوابی هم که علی القاعده فقط میتونه به ذهن خودم برسه اینه که شب عیده و وقت تحویل سال و حال...
به احتمال زیاد منظورمو متوجه شدید. منظورم حضور پرشور خانم ها در سالن های زیبایی و اخذ نوبت های طولانی برای دریافت خدمات بهینه جهت بهینه سازی حال و سال هست. و اینجا نکته جالب، ارتباط دوطرفه بین حال خوب و ظاهر خوبه که برای منِ روان شناس اهمیت داره. معمولا در پاسخ به سوال من که می پرسم چرا فکر میکنید اگه ظاهرتون خوب بشه حالتون هم خوب میشه، فارغ از پاسخی که توسط برخی از عزیزان داده میشه (به شما چه ارتباطی دارد، مگر شما کنجکاو مردم هستید) و مشخصا من رو کاملا قانع میکنه، سایر اون عزیزان، میگن اینکه چرا حالمون خوب میشه رو نمیدونم ولی میدونم که واقعا حالم خوب میشه، حالا اگه شده به صورت مقطعی.
و این جواب من رو دلگرم تر و امیدوارتر به آینده #سلامت_روان مملکتم میکنه. از طرفی برای مداوم نگه داشتن این مدل حال خوبِ مقطعی، چاره ای به جز تکرار این مقاطع جهت تشکیل یک پیوستار حال خوب نیست. به عبارتی تکرار بهینه سازی ظاهری جهت ایجاد حال خوب باطنی. سوء تعبیری که از این کلام من و همفکران من میشه اینه که چرا شماها میگید به ظاهر نباید اهمیت داد؟ چه ایرادی داره آدم به خودش برسه تا حالش خوب بشه؟
در پاسخ باید گفت که ما هیچ ایرادی به رسیدگی به ظاهر نمی گیریم، بلکه "فقط" رسیدگی به ظاهر، بدون رسیدگی به باطن مورد ایراد ماست. فکر کنید بریم باشگاه و فقط روی عضلات یکی از دستامون وزنه بزنیم، درحالیکه اون یکی دستمون هم توی گچ باشه و هیچ حرکتی نکنه. بعد از یه مدت که میگذره چه اتفاقی میوفته؟ اندام اون فرد رو تصور کنید!
این رو بدونیم عدم رسیدگی به درون و فقط رسیدگی به بیرون، نه تنها حالمون رو خوب نمیکنه و ای کاش تغییری هم نمیداد، ولی متاسفانه میبینیم که بدتر میکنه. برای راستی آزمایی این حرف من، به چند تا از افرادی که با عمل های جراحی زیبایی متعدد در قسمت های متعدد بدن و پای ثابت بودن سالن های زیبایی، مدام در حال بهینه سازی بیرون هستن، خوب نگاه کنید و ببینید که "واقعاً" حالشون خوبه؟
این خیلی خوبه که به پوستمون، موهامون، انداممون و تیپمون برسیم ولی به شرطی که همراه با اون به سلامت روانمون هم اهمیت بدیم: با مطالعه کتاب های مفید، هوش هیجانیمون رو ارتقاء بدیم و به زندگی با دیدی روشن و منطقی نگاه کنیم. با خودشناسی و خودکاوی اصولی #سایه هامون رو بشناسیم و با خودمون رو راست باشیم. با رو راستی با خودمون، خودمون رو بیشتر دوست داشته باشیم. مدیریت استرس و خشم یاد بگیریم. مدیریت تعارض و روابط بین فردی رو یاد بگیریم. ورزش کنیم (البته نه از جمله ورزش هایی که کل وقت توی باشگاه بدنسازی جلو آینه و استایل گرفتن میگذره) و... و البته برای حفظ ظاهر و پوست خوب، کرم ضدآفتاب هم بزنیم...
زیاد اتفاق میوفته که تمام این حرف ها رو به برخی عزیزان میزنم و اونا هم ظاهراً، تا آخر صحبت هام میشینن و گوش میدن، ولی به علت جاذبه های قدرتمندی که تبلیغات در زمینه "زیباسازی بیرونی" ایجاد کردند و انگیزه و اهداف واهی زیادی رو به جامعه القا میکنن و علت های بیشمار دیگه ای که از حوصله این متن خارجه، معمولا دوباره این جمله رو در پایان صحبت هام میشنوم:
بیخیال، بیرون رو بچسب...
#مقاله #اندیشه #یک_جرعه_تامل #خودمان_باشیم #کمال_گرایی
t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
Telegram
دکتر حامد واحدی اردکانی
اینستاگرام
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اعتیاد
#فرهنگ
#یک_جرعه_تامل
“حالمون بده”
حرف حق رو باید شنید، اینکه تو چه ظرفی بیان شده دیگه بحث سلیقه هاست.
حرف هایی رو که ما دوست داریم از تریبون های رسمی بشنویم و تو کف جامعه اجرایی شدنش رو به چشم ببینیم حالا داریم از زیر زمین میشنویم و تحققش رو هم لابد باید خواب ببینیم!
اما من فکر میکنم کار نشد نداره!؟
فقط باید همدیگرو دوست داشته باشیم.
هشتاد میلیون خواهر و برادر که باشیم،
ایران میرسه به جایگاهی که حقش بوده.
ما وارثان هزاران سال تمدنیم، وارث غزلیات حافظ و رباعیات خیام و بابا طاهر و مثنوی معنوی مولانا جلاالدین.
ما وارثان شاهنامه ی فردوسی و بوستان و گلستان سعدی هستیم.
اما امروز کجا ایستادیم
حالمون خوب نیست اما اینجور نمیمونه
چون،
یه روز خوب رو میسازیم.
یا لطیف
سید حسن آقامیری
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#فرهنگ
#یک_جرعه_تامل
“حالمون بده”
حرف حق رو باید شنید، اینکه تو چه ظرفی بیان شده دیگه بحث سلیقه هاست.
حرف هایی رو که ما دوست داریم از تریبون های رسمی بشنویم و تو کف جامعه اجرایی شدنش رو به چشم ببینیم حالا داریم از زیر زمین میشنویم و تحققش رو هم لابد باید خواب ببینیم!
اما من فکر میکنم کار نشد نداره!؟
فقط باید همدیگرو دوست داشته باشیم.
هشتاد میلیون خواهر و برادر که باشیم،
ایران میرسه به جایگاهی که حقش بوده.
ما وارثان هزاران سال تمدنیم، وارث غزلیات حافظ و رباعیات خیام و بابا طاهر و مثنوی معنوی مولانا جلاالدین.
ما وارثان شاهنامه ی فردوسی و بوستان و گلستان سعدی هستیم.
اما امروز کجا ایستادیم
حالمون خوب نیست اما اینجور نمیمونه
چون،
یه روز خوب رو میسازیم.
یا لطیف
سید حسن آقامیری
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاید باورتون نشه که من در جریان #رواندرماني و مشاوره،چقدر از این آهنگ استفاده میکنم و با این کار اصل حرفم رو سر جای خودش و در باور عمقی مراجع میکارم.ما خیلی وقتا اسیر باورهایی هستیم که نه علتش و نه سودمندیش رو میدونیم و علارغم اینکه اون باور داره خیلی آزارمون میده، صرفا به خاطر اینکه به ما گفته شده که خوب یا بده، سفت و سخت بهش پایبندیم. اینجاس که باید فرد رو به طبیعت ناب و #پاک خودش برگردوند؛ حصار دیوارهایی که خودش نساخته و براش ساخته شده رو با کمکش فروریخت و با طبیعت و خو و خصلت پاک و #عقل و #احساس خودش و در حد نیاز خودش، دوباره بنا کرد. اینجاس که باید به مراجع گفت: "جهان فاسد مردم را بریز دور و در این دوری، به عطر نافه خود خو کن". اینجاس که در جواب تمام ناممکن ها و نشدن های خودساخته ذهنیش و با تمام محدودیت هایی که براش وجود داره باید بهش گفت: "مفصلند زمستان ها و برف نسخه خوبی نیست، برای سرفه گلدانها گلی نمانده خودت گل باش"
#یک_جرعه_تامل
#موسیقی #باور #اندیشه #خودباوری #شعر #خودمان_باشیم #محسن_چاوشی
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#یک_جرعه_تامل
#موسیقی #باور #اندیشه #خودباوری #شعر #خودمان_باشیم #محسن_چاوشی
@dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#لطفااگرحوصله_دارید_بخوانید
مجیدِ سمیعی جاودان یا تورانِ میرهادیِ شادروان؛ به بچه هامون چی بگیم؟
✍ #دکتر_فردین_علیخواه(جامعه شناس)
پروفسور مجید سمیعی به مناسبت جشن آغاز سال تحصیلی مهمان دانشگاه ما بود. چند نفر از دانشجویانم در اتاقم نشسته بودند. با توجه به وضعیت غیرعادی دانشگاه به مناسبت این جشن، حرف به فرار مغزها کشیده شد. یکی از دانشجویانم گفت:"استاد، شما که می گید باید موند و به کشور خدمت کرد؛ می بینید میشه از اول جوونی رفت آلمان و در یک کشور دیگه موثر بود و در اواخر عمر به وطن برگشت و اینقدر هم عزّت و احترام دید". هر چند در پاسخ به او گفتم که "شاید اشتباه فکر می کنی چون پروفسور حسابی در ایران موند و قدرش هم دونسته شد" ولی نکته ای که آن دانشجو گفت مرا به تأمّل واداشت. آنچه در این مطلب کوتاه می نویسم نه نقد عالمان، بلکه بررسی دو فرهیخته ایرانی به قصدِ تأمّل بیشتر درباره مسألۀ "ترکِ وطن" است.
🔸مجید سمیعی پس از اتمام دوره دبیرستان به کشور آلمان میرود و تحصیل در رشته پزشکی را آغاز می کند. در سال 1349 موفق به اخذ تخصص؛ و در همان سال معاون دپارتمان جراحی مغز و اعصاب دانشگاه ماینتز می شود. در سال 1350 درجۀ پروفسوری را دریافت می کند. در این سال که وضعیت اقتصادی ایران مناسب بوده و وارد دوره شکوفایی شده بود، دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی) ضمن پیشنهاد ریاست دپارتمان رشته جراحی مغز و اعصاب، تلاش می کند تا او را به بازگشت به وطن و خدمت به کشورش ترغیب کند ولی ایشان زندگی و کار در آلمان را ترجیح می دهند و در سال 1356 ریاست دپارتمان جراحی مغز و اعصاب در بیمارستان نورداشتات آلمان را می پذیرند که به مدت 26 سال یعنی تا سال 1382 ادامه پیدا میکند. پس از این سال به دلیل فراغت بیشتر و رفت و آمد به ایران، به تدریج اخبارشان در رسانه های کشور مطرح و در مدتی نه چندان زیاد به چهره ای ملّی تبدیل می شوند.
🔸توران میرهادی در سال 1325 به فرانسه می رود و تحصیل در رشته روان شناسی تربیتی را آغاز می کند. مادرِ ایشان؛ آلمانی بوده و با مجسمه سازی، نقاشی و موسیقی آشنایی داشت. بانو توران 5 سال بعد فارغ التحصیل می شود. با توجه به پیشینه خانوادگی و تحصیلی، او به راحتی می تواند در یکی از کشورهای اروپایی کار و زندگی کند ولی با این وجود، در حوالی سال 1330به ایران, که وضع مناسبی هم نداشت؛ بازمی گردد. پس از بازگشت، کودکستان، دبستان و مدرسۀ راهنمایی« فرهاد » را تأسیس می کند که معمولا بسیاری از شیوه های آموزشی نوین ابتدا به شکل آزمایشی در این مدارس اجراء می شدند. بانو توران در کنار کار با کودکان، به تربیت مربیان و معلمان کودک می پرداخت و دانش و تجربه خود را در اختیاز آنان قرار می داد. او بیش از 50 سال ازعمر خود را به شکل مستقیم و غیر مستقیم صرف تعلیم و تربیت کودکان ایران زمین کرد و در آبان 1395 چشم از جهان فروبست.
واقعیت آن است که سرگذشت مجید سمیعی و توران میرهادی دو مدل در زمینۀ مواجهه با ایران پس از اتمام تحصیلات در کشوری پیشرفته هستند. یکی در کشور پیشرفته می ماند و در همانجا زندگی می کند و پس از بازنشستگی به ایران بازمی گردد. دیگری با وجود امکان انتخاب یک زندگی آرام و مرفّه، خدمت به کشورش را ترجیح می دهد و علیرغم همه مشکلات و نابسامانی ها، به وطن بازمیگردد. به راستی اگر ما معلمان در معرض پرسش دانشجویان قرار بگیریم کدام مدل را باید به آنان توصیه کنیم؟ برگردند و به وطن شان خدمت کنند یا همانجا بمانند و پس از خدمات ارزنده به کشور میزبان، در دوره فراغت به ایران بیایند و "خدماتی هم" برای کشورشان انجام دهند؟ اگر پاسخ مرا بخواهید باید بگویم که مجید سمیعی را دوست دارم و برای ایشان بی نهایت احترام قائلم. ولی در مقابل بزرگ زنانی چون توران میرهادی از جایم بلند می شوم و ساعتها برایشان کف می زنم. ساعتها. آفرین.
جنبۀ دیگر موضوع اما شیوه مواجهه جامعۀ ما با حوزۀ کاریِ این دو فرهیخته است. وقتی عکس مجید سمیعی را در قسمت عکس سایت گوگل جستجو میکنم دهها نفر از مقامات و بازیگران مختلف را میبینم که خودشان را به زور به او چسبانده اند! ولی وقتی عکس توران میرهادی را جستجو میکنم بیشترِ عکسهای او تکی و پرتره هستند و تاریخِ عکسها گویای آن است که بیشترِ آنها پس از مرگش منتشر شده اند. قبل از مرگ هیچ حرفی از او نیست. تقریبا هیچ حرفی!
جامعۀ قدرناشناسی هستیم. عالمان حوزه پزشکی و آنان که مغز و قلب را جراحی می کنند همواره دیده میشوند چون با جسم سروکار دارند ولی عالمان علوم انسانی که با تربیت ، رفتار و کردار انسانها سروکار دارند و عمر خود را در این مسیر سپری کرده اند دیده نمیشوند. جامعۀ ما بیماری جسمی را خیلی خوب می فهمد ولی عقب ماندگی تربیتی را نه😔
برگرفته از کانال
@Fardinalikhah
instagram.com/dr_hamed.vahedi
@dr_hamedvahedi
#drhamedvahedi
#یک_جرعه_تامل #زندگی_روزمره
مجیدِ سمیعی جاودان یا تورانِ میرهادیِ شادروان؛ به بچه هامون چی بگیم؟
✍ #دکتر_فردین_علیخواه(جامعه شناس)
پروفسور مجید سمیعی به مناسبت جشن آغاز سال تحصیلی مهمان دانشگاه ما بود. چند نفر از دانشجویانم در اتاقم نشسته بودند. با توجه به وضعیت غیرعادی دانشگاه به مناسبت این جشن، حرف به فرار مغزها کشیده شد. یکی از دانشجویانم گفت:"استاد، شما که می گید باید موند و به کشور خدمت کرد؛ می بینید میشه از اول جوونی رفت آلمان و در یک کشور دیگه موثر بود و در اواخر عمر به وطن برگشت و اینقدر هم عزّت و احترام دید". هر چند در پاسخ به او گفتم که "شاید اشتباه فکر می کنی چون پروفسور حسابی در ایران موند و قدرش هم دونسته شد" ولی نکته ای که آن دانشجو گفت مرا به تأمّل واداشت. آنچه در این مطلب کوتاه می نویسم نه نقد عالمان، بلکه بررسی دو فرهیخته ایرانی به قصدِ تأمّل بیشتر درباره مسألۀ "ترکِ وطن" است.
🔸مجید سمیعی پس از اتمام دوره دبیرستان به کشور آلمان میرود و تحصیل در رشته پزشکی را آغاز می کند. در سال 1349 موفق به اخذ تخصص؛ و در همان سال معاون دپارتمان جراحی مغز و اعصاب دانشگاه ماینتز می شود. در سال 1350 درجۀ پروفسوری را دریافت می کند. در این سال که وضعیت اقتصادی ایران مناسب بوده و وارد دوره شکوفایی شده بود، دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی) ضمن پیشنهاد ریاست دپارتمان رشته جراحی مغز و اعصاب، تلاش می کند تا او را به بازگشت به وطن و خدمت به کشورش ترغیب کند ولی ایشان زندگی و کار در آلمان را ترجیح می دهند و در سال 1356 ریاست دپارتمان جراحی مغز و اعصاب در بیمارستان نورداشتات آلمان را می پذیرند که به مدت 26 سال یعنی تا سال 1382 ادامه پیدا میکند. پس از این سال به دلیل فراغت بیشتر و رفت و آمد به ایران، به تدریج اخبارشان در رسانه های کشور مطرح و در مدتی نه چندان زیاد به چهره ای ملّی تبدیل می شوند.
🔸توران میرهادی در سال 1325 به فرانسه می رود و تحصیل در رشته روان شناسی تربیتی را آغاز می کند. مادرِ ایشان؛ آلمانی بوده و با مجسمه سازی، نقاشی و موسیقی آشنایی داشت. بانو توران 5 سال بعد فارغ التحصیل می شود. با توجه به پیشینه خانوادگی و تحصیلی، او به راحتی می تواند در یکی از کشورهای اروپایی کار و زندگی کند ولی با این وجود، در حوالی سال 1330به ایران, که وضع مناسبی هم نداشت؛ بازمی گردد. پس از بازگشت، کودکستان، دبستان و مدرسۀ راهنمایی« فرهاد » را تأسیس می کند که معمولا بسیاری از شیوه های آموزشی نوین ابتدا به شکل آزمایشی در این مدارس اجراء می شدند. بانو توران در کنار کار با کودکان، به تربیت مربیان و معلمان کودک می پرداخت و دانش و تجربه خود را در اختیاز آنان قرار می داد. او بیش از 50 سال ازعمر خود را به شکل مستقیم و غیر مستقیم صرف تعلیم و تربیت کودکان ایران زمین کرد و در آبان 1395 چشم از جهان فروبست.
واقعیت آن است که سرگذشت مجید سمیعی و توران میرهادی دو مدل در زمینۀ مواجهه با ایران پس از اتمام تحصیلات در کشوری پیشرفته هستند. یکی در کشور پیشرفته می ماند و در همانجا زندگی می کند و پس از بازنشستگی به ایران بازمی گردد. دیگری با وجود امکان انتخاب یک زندگی آرام و مرفّه، خدمت به کشورش را ترجیح می دهد و علیرغم همه مشکلات و نابسامانی ها، به وطن بازمیگردد. به راستی اگر ما معلمان در معرض پرسش دانشجویان قرار بگیریم کدام مدل را باید به آنان توصیه کنیم؟ برگردند و به وطن شان خدمت کنند یا همانجا بمانند و پس از خدمات ارزنده به کشور میزبان، در دوره فراغت به ایران بیایند و "خدماتی هم" برای کشورشان انجام دهند؟ اگر پاسخ مرا بخواهید باید بگویم که مجید سمیعی را دوست دارم و برای ایشان بی نهایت احترام قائلم. ولی در مقابل بزرگ زنانی چون توران میرهادی از جایم بلند می شوم و ساعتها برایشان کف می زنم. ساعتها. آفرین.
جنبۀ دیگر موضوع اما شیوه مواجهه جامعۀ ما با حوزۀ کاریِ این دو فرهیخته است. وقتی عکس مجید سمیعی را در قسمت عکس سایت گوگل جستجو میکنم دهها نفر از مقامات و بازیگران مختلف را میبینم که خودشان را به زور به او چسبانده اند! ولی وقتی عکس توران میرهادی را جستجو میکنم بیشترِ عکسهای او تکی و پرتره هستند و تاریخِ عکسها گویای آن است که بیشترِ آنها پس از مرگش منتشر شده اند. قبل از مرگ هیچ حرفی از او نیست. تقریبا هیچ حرفی!
جامعۀ قدرناشناسی هستیم. عالمان حوزه پزشکی و آنان که مغز و قلب را جراحی می کنند همواره دیده میشوند چون با جسم سروکار دارند ولی عالمان علوم انسانی که با تربیت ، رفتار و کردار انسانها سروکار دارند و عمر خود را در این مسیر سپری کرده اند دیده نمیشوند. جامعۀ ما بیماری جسمی را خیلی خوب می فهمد ولی عقب ماندگی تربیتی را نه😔
برگرفته از کانال
@Fardinalikhah
instagram.com/dr_hamed.vahedi
@dr_hamedvahedi
#drhamedvahedi
#یک_جرعه_تامل #زندگی_روزمره