دکتر حامد واحدی اردکانی
220 subscribers
430 photos
155 videos
10 files
710 links
Download Telegram
#طرحواره‌ها یا #تله_های_ذهنی چه هستند؟ (قسمت سوم و پایانی)

حوزه پنج: گوش به زنگی بیش از حد و #بازداری

در این حیطه، تاکید افراطی بر سرکوبی احساسهای خود انگیخته، تکانه ها و انتخاب ها و پیروی از قوانین غیر قابل انعطاف و تدوین شده است، حتی اگر به قیمت از دست دادن #شادی، بیان خود، #آرامش، روابط بین فردی نزدیک و #سلامتی باشد. خانواده ای که این افراد در آن پرورش یافته اند معمولا تنبیه کننده، #کمال_گرا، پیرو قوانین، سرکوب کننده هیجان ها و اجتناب از خطا، شادی و آرامش بوده است.
۱۵- منفی گرایی – بدبینی : در این طرحواره، تمرکز مستمر و نافذی بر جنبه های منفی زندگی، از جمله #مرگ، فقدان، گناه، #تعارض، #خیانت و غیره وجود دارد و در عین حال، جنبه های مثبت زندگی کوچک شمرده می شوند یا نادیده گرفته می شود. معمولا شامل یک ترس غیر طبیعی از خطا کردن است، که ممکن است به مشکلاتی مثل مشکلات مالی و فقدان منجر شود. چون این افراد نتایج منفی را به طور اغراق آمیزی ادراک می کنند، لذا به طور مکرر دچار نگرانی مزمن، گوش به زنگی و بلا تصمیمی هستند.

۱۶- #بازداری_هیجانی : در این طرحواره، فرد احساسات، ارتباطات و رفتارهای خود انگیخته خود را محدود می سازد. معمولا از عدم تائید توسط دیگران، احساس شرم یا از دست دادن کنترل، اجتناب می کند. شایع ترین جنبه های این بازداری شامل موارد زیر است:

۱-بازداری از بروز خشم؛

۲-بازداری از تکانه های مثبت؛

۳-بازداری از بیان آسیب پذیری یا ارتباط آزادانه با احساس ها و نیازهای شخصی؛

۴-تاکید افراطی بر عقلانیت و سرکوبی هیجان ها.

۱۷- معیارهای سرسختانه – عیب جویی افراطی : باور زیر بنایی در این طرحواره این است که فرد باید تمامی تلاش خود را انجام دهد تا بتواند به استاندارد های درونی شده بسیار سخت برسد و این کار معمولا برای جلوگیری از انتقاد صورت می گیرد. این افراد، غالب اوقات احساس در فشار بودن دارند و اختلال واضحی در کسب #لذت، آرامش، اعتماد به نفس و رضایت در روابط بین فردی دارند.

این طرحواره خود را به صورت کمال گرایی(بی نقص گرایی)، قوانین غیر قابل انعطاف(بایدها) و دغدغه زمان و کار آمدی، نشان می دهند.

۱۸- #تنبیه : در این طرحواره اعتقاد بر این است که فرد هنگامی که خطایی مرتکب شده، باید شدیدا تنبیه شود و در قبال افرادی که استانداردها را رعایت نمی کنند، شدیدا پرخاشگر، بی تحمل، تنبیه کننده و #خشمگین است. معمولا، این طرح واره خود را به صورت دشواری در بخشیدن خود یا دیگران در هنگام ارتکاب خطا نشان می دهد.

در پایان قابل ذکر است که ممکن است برخی از مواردی که به آن اشاره شد، با شدت کمی در بسیاری افراد باشد و این امری طبیعی است. طرحواره درمانی زمانی مورد نیاز است که اینگونه طرحواره ها منجر به بروز اختلال در عملکرد روزمره فرد شده و یا باعث بروز مشکلات بین فردی گردد. #طرحواره_درمانی به دنبال باز کردن گره‌هایی است که از کودکی در ذهن شخص ایجاد شده و این گره‌ها نمی گذارند او در ارتباط با خود و دیگران رفتار مناسبی داشته باشد.

منبع: طرحواره درمانی / نویسنده: جفری یانگ، ژانت کلوسکو، مارجوری ویشار / مترجم: دکتر حسن حمید‌پور، دکتر زهرا اندوز /انتشارات ارجمند.

t.me/dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
همهٔ افراد و به خصوص #دختران نسبت به این مسئله که #چهره و #اندام و ظاهری دوست‌داشتنی داشته باشند، حساس هستند. 
البته این حساسیت، زیاد هم بی‌علت نیست؛ زیرا اطرافیان ما به طور #ناخودآگاه به این ویژگی‌ها اهمیت می‌دهند و این امر بر مسائل بسیاری در #زندگی ما تأثیر می‌گذارد؛ برای مثال، پژوهش‌ها نشان داده است که #کودکان #زیبا کمتر از کودکان #زشت #تنبیه می‌شوند و افراد زیبا نسبت به همتایان خود مشاغل بهتر و درآمد بیشتری دارند.
هر کسی تصور و دیدگاه خاصی نسبت به ظاهر بیرونی #خود دارد که آن را با توجه به تجربیات بیرونی و درونی از جمله واکنش #والدین، بزرگ‌ترها، همسالان و به‌خصوص #جنس_مخالف کسب و تعدیل می‌کند. این تصور که در روانشناسی « #تصویر_بدنی»نامیده می‌شود عامل مهمی است که در بسیاری از تعاملات روزمره و حتی #سلامت_روان ما نقش دارد.

#پزشک_خوب

#دکتر_سید_حامد_واحدی #روانشناسی_سلامت #سلامتي #روان #روانشناسي #مشاور #مشاور_سلامت #مشاوران #مشاوره_فردی #خودت_باش
#خودمان_باشیم
#خودباوري #منبع_کنترل_درونی #من #انسان #اندیشه_مثبت

@dr_hamedvahedi

instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
دکتر حامد واحدی اردکانی
Video
#فروید در #کتاب تمدن و ملالت های آن، #هنر را یکی از سه راهی می داند که می تواند رنج بشر را تحمل پذیر کرده و تسکین دهد. اما اینجا برای تحمل پذیر شدن خود هنر (در اینجا رقص) باید مدام مسکن مصرف شود. انگشت های زخمی و خون آلود پای زن حکایت از نوع مواجهه وی با هنر دارد؛ مواجهه ای وسواس گونه و البته مازوخیستیک (آزارخواهانه). اینجا دیگر بحث، تسکین نیست بلکه شاید مجازاتی باشد که در قالب هنری رخ می نماید که از لذت بخشی آن عبور کرده تا آن سوی #لذت، تا #مرگ، تا #ژوئیسانس پیش می رود. مجازات گناهی که شاید زن در ناآگاه و یا آگاه خود #احساس می کند. زنی که تا ۹ ماه مادری کرده و از آن پس تا ۱۷ سالگی فرزند، دیگر هیچ. گویی همان بدنی که #جنین را در خود داشته و سپس رهایش ساخته، باید به هر شکل #تنبیه شود: #پوست ملتهب، #عضلات دردناک و زانوی نیازمند #جراحی را هم به پاهای خون آلود و خم شده که ظاهرا در خدمت هنر هستند، اضافه کنید. زن پس از ۱۷ سال با پسر خود دیدار می کند و در طی این دیدار احساساتی پیچیده و شاید هم ابتدایی و تقلیل یافته را تجربه می کند: احساس و عملی که با هر پسری به جز #پسر خود مجاز است و همزمان با آن، احساس مراقبت و مادرانگی. پس #پدر چه؟ پرواضح است که در این #داستان انگار چنین مفهومی وجود ندارد و البته که بدین سبب، ادیپ، نه انحلال، بلکه احیا می شود. گویی مادر و پسر، هر دو از باید و نباید #فرهنگ (قانون پدر)، پرشی بزرگ (گرند: بزرگ، جت:پرش) می کنند و فارغ از اینکه چنین عملی چقدر می تواند پرورت (منحرف از #قانون) باشد، همچون ارتباط زن با هنر، تکرار درد در ظاهری لذت بخش (امر جنسی) باشد. سوالی که در فیلم مدام به ذهن خطور می کند این است که آخر چرا با پسر خودش؟ شاید هر دو با انکار آنچه در قبل و بعد این پرش بلند است، می خواهند صرفا لحظه ای کامجویی کنند. نمی دانم، شاید هم این زن نیز همچون راسکلنیکفِ #داستایوفسکی، به سمت امری ممنوع و مستحق تنبیه پیش می رود، بلکه بعد از تنبیه، امیدی به تطهیر باشد.