دکتر حامد واحدی اردکانی
220 subscribers
430 photos
155 videos
10 files
710 links
Download Telegram
‏صفحه اینستاگرام Caricators این تصویر رو گذاشته و نوشته در ده‌سال اخیر به ظاهر #زنان بیشتر از تفکرشان توجه شده!

لطفا برای داشتن #جامعه_سالم که لازمه آن حضور #زن_سالم است، تلاش کنیم.

#چالش_عکس_10_ساله #فرهنگ_زایی یا #فرهنگ_زدایی
#زن #یک_جرعه_تامل #استقلال
@dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
سلام دوستان
در این متن میخوام درمورد حکایتی بنویسم که خیلی هامون تو کتاب ادبیات دوران دبیرستان خوندیم. هرچند شاید از جهت درس و نمره مجبور بودیم.
ولی الان این حکایت برای من انگار معنای واقعیش رو پیدا کرده (شایدم هنوز نه) و از جمله موارد کاربردش برای خودم، استعاره ای هست که به وسیله اون، مفهوم #منبع_کنترل_درونی رو واسه مراجعینم توضیح میدم. اگه دوست داشتید حکایت رو بخونید تا بعد از اون یه توضیحی هم درباره "منبع کنترل" بدم.

🌹🌷
اندر حكايات يافتم كه شيخ ابو طاهر- حرمي رضي الله عنه - روزي بر خري نشسته بود و مريدي از آنِ وي، عنان خرِ وي گرفته بود، اندر بازار همي رفت؛ يكي آواز داد كه "اين پير زنديق (نامسلمان) آمد" آن مريد چون آن سخن بشنيد، از غيرتِ ارادتِ خود، قصد رجم (سنگ زدن، راندن) آن مرد كرد و اهل بازار نيز جمله بشوريدند. شيخ گفت مر مريد را: اگر خاموش باشي من تو را چيزي آموزم كه از اين مِحَن باز رهي. مريد خاموش بود. چون به خانقاه خود باز رفتند، اين مريد را گفت: آن صندوق بيار. چون بياورد، درزه هايي (نامه ها) بيرون گرفت و پيش افكند. گفت: نگاه كن از همه كسي به من نامه است كه فرستاده اند؛ يكي مخاطبه ي "شيخِ امام" كرده است و يكي "شيخ زكيّ" و يكي  "شيخ زاهد" و يكي "شيخ الحرمين" و مانند اين و اين همه، القاب است نه اسم و من اين همه نيستم؛ هر كس بر حَسَب اعتقاد خود سخن گفته اند و مرا لقبي نهاده اند. اگر آن بيچاره نيز بر حسب عقيدت خود سخني گفت و مرا لقبي نهاد، اين همه خصومت چرا انگيختي؟

#کشف_المحجوب

🌹🌷
تو این حکایت می بینیم که ابوسعید ابوالخیر دارای یک خود تعریف شده ای هست که بیانگر ویژگی های فردی هست که منبع کنترلش درونیه و نه بیرونی. به عبارتی در رویارویی با مسائل از درون خودش دستور میگیره. از درونی که باهاش رو راست بوده و گولشو نخورده و گولش نمیزنه و با تمام خوبی ها و بدی هاش، اونو پذیرفته و دوسش داره. این فرد دیگه کسی نیست که با هر بادی بلرزه و برآشفته بشه. چونکه خودش خوب خودشو میشناسه.
برای شکل گیری یا تقویت منبع کنترل درونی، خودشناسی باید انجام بشه و این خودشناسی باید دو تا ویژگی داشته باشه: ۱- واقعی بودن ۲- منصفانه بودن
از این جهت میگم واقعی که فرد با شناخت هرچه بیشتر نقاط ضعف و قوت خودش، با خودش رو راست تره و میدونه کی هست. به عبارتی دیگه نقاط ضعف خودش رو انکار نمیکنه. بلکه اونو می پذیره و در جهت رفعش تلاش میکنه. هرچند شاید هیچ وقت نتونه اونو به صفر برسونه. ولی مهم اون تلاش و سیر صعودی هست و نه لزوما رسیدن به حد اعلا. به عبارتی #کمال_گرا نیست (ویژگی دیگه ای از فرد دارای منبع کنترل درونی). طی این فرآیند دیگه فرد با هر حرفی برآشفته نمیشه.
برعکس این موضوع رو ما در افراد زیادی می بینیم که سریع حرف دیگران رو به منظور میگیرن و سوء برداشت میکنن و یا به خودشون شک میکنن. در پاسخ به چرایی این موضوع هم جوابشون اینه که "من میییدونم که منظورش من بودم". فارغ از #تحریف_های_شناختی که در این طرز فکر وجود داره، صحبت من اینه که حتا اگر این حرف به طور واقعی و به منظور گفته شده باشه، آیا لزوما درمورد ما صدق میکنه؟؟؟ اینجا هست که ابوسعید سال ها پیش در پاسخ به این سوء تعبیر، این جواب رو داده: "هر كس بر حَسَب اعتقاد خود سخن گفته اند و مرا لقبي نهاده اند".
منصف بودن مولفه ضروری دیگه ای هست که ما باید داشته باشیم. معمولا ما آدما تو دادگاه درونی خودمون قاضی عادلی نیستیم. به طوری که وقتی یک اشتباهی توسط یک فرد انجام میشه و مشابه همون اشتباه رو خودمون انجام میدیم، اجرای حکم ما به این صورته که واسه دیگران "داس" و برای خودمون "تبر" هستیم. چرایی این طرز فکر ناکارآمد که به اون "استاندارد دوگانه" میگن رو در پست دیگه ای توضیح میدم. ولی بهتره که #خودملامتگری و #خودسرزنشی کمتری داشته باشیم و با خودمون منصف تر و مهربون تر باشیم. اون موقع هست که خودمون متوجه میشیم که منبع کنترلمون درونی شده...
شاد باشید

#دکترسیدحامدواحدی
#مقاله #خودمان_باشیم #سایه #یک_جرعه_تامل #اندیشه

@dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
بیخیال، بیرون رو بچسب!
(اندر احوالات بازار داغ کلینیک های جراحی و سالن های زیبایی)

#دکترسیدحامدواحدی

سلام دوستان
موضوعی که باعث شد این مطلب رو بنویسم، چیز جدیدی نیست. هر چند که این موضوع همچنان پویا، کاملا به روز، طبق آخرین متد و با حداکثر توان داره انجام میشه و البته به واسطه حضور پرشور مردم همیشه در صحنه، مصداق های زیادی برای اون تو جامعه ما وجود داره و قابل ذکر هست که در این حوزه #زنان جامعه گوی سبقت رو از #مردان ربودن و با حداکثر سرعت، پیشتاز و قافله سالار هستند (هرچند مردها هم دست روی دست نگذاشتن و به نفرات اول دارن نزدیک و نزدیک تر میشن). ولی در جواب این سوال احتمالی (که البته شاید فقط به ذهن خودم رسیده) که چه اتفاقی افتاده که الان دارم این مطلب رو می نویسم، جوابی هم که علی القاعده فقط میتونه به ذهن خودم برسه اینه که شب عیده و وقت تحویل سال و حال...
به احتمال زیاد منظورمو متوجه شدید. منظورم حضور پرشور خانم ها در سالن های زیبایی و اخذ نوبت های طولانی برای دریافت خدمات بهینه جهت بهینه سازی حال و سال هست. و اینجا نکته جالب، ارتباط دوطرفه بین حال خوب و ظاهر خوبه که برای منِ روان شناس اهمیت داره. معمولا در پاسخ به سوال من که می پرسم چرا فکر میکنید اگه ظاهرتون خوب بشه حالتون هم خوب میشه، فارغ از پاسخی که توسط برخی از عزیزان داده میشه (به شما چه ارتباطی دارد، مگر شما کنجکاو مردم هستید) و مشخصا من رو کاملا قانع میکنه، سایر اون عزیزان، میگن اینکه چرا حالمون خوب میشه رو نمیدونم ولی میدونم که واقعا حالم خوب میشه، حالا اگه شده به صورت مقطعی.
و این جواب من رو دلگرم تر و امیدوارتر به آینده #سلامت_روان مملکتم میکنه. از طرفی برای مداوم نگه داشتن این مدل حال خوبِ مقطعی، چاره ای به جز تکرار این مقاطع جهت تشکیل یک پیوستار حال خوب نیست. به عبارتی تکرار بهینه سازی ظاهری جهت ایجاد حال خوب باطنی. سوء تعبیری که از این کلام من و همفکران من میشه اینه که چرا شماها میگید به ظاهر نباید اهمیت داد؟ چه ایرادی داره آدم به خودش برسه تا حالش خوب بشه؟
در پاسخ باید گفت که ما هیچ ایرادی به رسیدگی به ظاهر نمی گیریم، بلکه "فقط" رسیدگی به ظاهر، بدون رسیدگی به باطن مورد ایراد ماست. فکر کنید بریم باشگاه و فقط روی عضلات یکی از دستامون وزنه بزنیم، درحالیکه اون یکی دستمون هم توی گچ باشه و هیچ حرکتی نکنه. بعد از یه مدت که میگذره چه اتفاقی میوفته؟ اندام اون فرد رو تصور کنید!
این رو بدونیم عدم رسیدگی به درون و فقط رسیدگی به بیرون، نه تنها حالمون رو خوب نمیکنه و ای کاش تغییری هم نمیداد، ولی متاسفانه میبینیم که بدتر میکنه. برای راستی آزمایی این حرف من، به چند تا از افرادی که با عمل های جراحی زیبایی متعدد در قسمت های متعدد بدن و پای ثابت بودن سالن های زیبایی، مدام در حال بهینه سازی بیرون هستن، خوب نگاه کنید و ببینید که "واقعاً" حالشون خوبه؟
این خیلی خوبه که به پوستمون، موهامون، انداممون و تیپمون برسیم ولی به شرطی که همراه با اون به سلامت روانمون هم اهمیت بدیم: با مطالعه کتاب های مفید، هوش هیجانیمون رو ارتقاء بدیم و به زندگی با دیدی روشن و منطقی نگاه کنیم. با خودشناسی و خودکاوی اصولی #سایه هامون رو بشناسیم و با خودمون رو راست باشیم. با رو راستی با خودمون، خودمون رو بیشتر دوست داشته باشیم. مدیریت استرس و خشم یاد بگیریم. مدیریت تعارض و روابط بین فردی رو یاد بگیریم. ورزش کنیم (البته نه از جمله ورزش هایی که کل وقت توی باشگاه بدنسازی جلو آینه و استایل گرفتن میگذره) و... و البته برای حفظ ظاهر و پوست خوب، کرم ضدآفتاب هم بزنیم...
زیاد اتفاق میوفته که تمام این حرف ها رو به برخی عزیزان میزنم و اونا هم ظاهراً، تا آخر صحبت هام میشینن و گوش میدن، ولی به علت جاذبه های قدرتمندی که تبلیغات در زمینه "زیباسازی بیرونی" ایجاد کردند و انگیزه و اهداف واهی زیادی رو به جامعه القا میکنن و علت های بیشمار دیگه ای که از حوصله این متن خارجه، معمولا دوباره این جمله رو در پایان صحبت هام میشنوم:

بیخیال، بیرون رو بچسب...

#مقاله #اندیشه #یک_جرعه_تامل #خودمان_باشیم #کمال_گرایی

t.me/dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#اعتیاد
#فرهنگ
#یک_جرعه_تامل

“حالمون بده”
حرف حق رو باید شنید، اینکه تو چه ظرفی بیان شده دیگه بحث سلیقه هاست.
حرف هایی رو که ما دوست داریم از تریبون های رسمی بشنویم و تو کف جامعه اجرایی شدنش رو به چشم ببینیم حالا داریم از زیر زمین میشنویم و ‌تحققش رو هم لابد باید خواب ببینیم!
اما من فکر میکنم کار نشد نداره!؟
فقط باید همدیگرو دوست داشته باشیم.
هشتاد میلیون خواهر و برادر که باشیم،
ایران میرسه به جایگاهی که حقش بوده.
ما وارثان هزاران سال تمدنیم، وارث غزلیات حافظ و رباعیات خیام و بابا طاهر و مثنوی معنوی مولانا جلاالدین.
ما وارثان شاهنامه ی فردوسی و بوستان و گلستان سعدی هستیم.
اما امروز کجا ایستادیم 
حالمون خوب نیست اما اینجور نمیمونه 
چون،
یه روز خوب رو میسازیم.

یا لطیف 
سید حسن آقامیری

@dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاید باورتون نشه که من در جریان #رواندرماني و مشاوره،چقدر از این آهنگ استفاده میکنم و با این کار اصل حرفم رو سر جای خودش و در باور عمقی مراجع میکارم.ما خیلی وقتا اسیر باورهایی هستیم که نه علتش و نه سودمندیش رو میدونیم و علارغم اینکه اون باور داره خیلی آزارمون میده، صرفا به خاطر اینکه به ما گفته شده که خوب یا بده، سفت و سخت بهش پایبندیم. اینجاس که باید فرد رو به طبیعت ناب و #پاک خودش برگردوند؛ حصار دیوارهایی که خودش نساخته و براش ساخته شده رو با کمکش فروریخت و با طبیعت و خو و خصلت پاک و #عقل و #احساس خودش و در حد نیاز خودش، دوباره بنا کرد. اینجاس که باید به مراجع گفت: "جهان فاسد مردم را بریز دور و در این دوری، به عطر نافه خود خو کن". اینجاس که در جواب تمام ناممکن ها و نشدن های خودساخته ذهنیش و با تمام محدودیت هایی که براش وجود داره باید بهش گفت: "مفصلند زمستان ها و برف نسخه خوبی نیست، برای سرفه گلدانها گلی نمانده خودت گل باش"

#یک_جرعه_تامل
#موسیقی #باور #اندیشه #خودباوری #شعر #خودمان_باشیم #محسن_چاوشی

@dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#لطفااگرحوصله_دارید_بخوانید

مجیدِ سمیعی جاودان یا تورانِ میرهادیِ شادروان؛ به بچه هامون چی بگیم؟

#دکتر_فردین_علیخواه(جامعه شناس)

پروفسور مجید سمیعی به مناسبت جشن آغاز سال تحصیلی مهمان دانشگاه ما بود. چند نفر از دانشجویانم در اتاقم نشسته بودند. با توجه به وضعیت غیرعادی دانشگاه به مناسبت این جشن، حرف به فرار مغزها کشیده شد. یکی از دانشجویانم گفت:"استاد، شما که می گید باید موند و به کشور خدمت کرد؛ می بینید میشه از اول جوونی رفت آلمان و در یک کشور دیگه موثر بود و در اواخر عمر به وطن برگشت و اینقدر هم عزّت و احترام دید". هر چند در پاسخ به او گفتم که "شاید اشتباه فکر می کنی چون پروفسور حسابی در ایران موند و قدرش هم دونسته شد" ولی نکته ای که آن دانشجو گفت مرا به تأمّل واداشت. آنچه در این مطلب کوتاه می نویسم نه نقد عالمان، بلکه بررسی دو فرهیخته ایرانی به قصدِ تأمّل بیشتر درباره مسألۀ "ترکِ وطن" است.

🔸مجید سمیعی پس از اتمام دوره دبیرستان به کشور آلمان میرود و تحصیل در رشته پزشکی را آغاز می کند. در سال 1349 موفق به اخذ تخصص؛ و در همان سال معاون دپارتمان جراحی مغز و اعصاب دانشگاه ماینتز می شود. در سال 1350 درجۀ پروفسوری را دریافت می کند. در این سال که وضعیت اقتصادی ایران مناسب بوده و وارد دوره شکوفایی شده بود، دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی) ضمن پیشنهاد ریاست دپارتمان رشته جراحی مغز و اعصاب، تلاش می کند تا او را به بازگشت به وطن و خدمت به کشورش ترغیب کند ولی ایشان زندگی و کار در آلمان را ترجیح می دهند و در سال 1356 ریاست دپارتمان جراحی مغز و اعصاب در بیمارستان نورداشتات آلمان را می پذیرند که به مدت 26 سال یعنی تا سال 1382 ادامه پیدا میکند. پس از این سال به دلیل فراغت بیشتر و رفت و آمد به ایران، به تدریج اخبارشان در رسانه های کشور مطرح و در مدتی نه چندان زیاد به چهره ای ملّی تبدیل می شوند.

🔸توران میرهادی در سال 1325 به فرانسه می رود و تحصیل در رشته روان شناسی تربیتی را آغاز می کند. مادرِ ایشان؛ آلمانی بوده و با مجسمه سازی، نقاشی و موسیقی آشنایی داشت. بانو توران 5 سال بعد فارغ التحصیل می شود. با توجه به پیشینه خانوادگی و تحصیلی، او به راحتی می تواند در یکی از کشورهای اروپایی کار و زندگی کند ولی با این وجود، در حوالی سال 1330به ایران, که وضع مناسبی هم نداشت؛ بازمی گردد. پس از بازگشت، کودکستان، دبستان و مدرسۀ راهنمایی« فرهاد » را تأسیس می کند که معمولا بسیاری از شیوه های آموزشی نوین ابتدا به شکل آزمایشی در این مدارس اجراء می شدند. بانو توران در کنار کار با کودکان، به تربیت مربیان و معلمان کودک می پرداخت و دانش و تجربه خود را در اختیاز آنان قرار می داد. او بیش از 50 سال ازعمر خود را به شکل مستقیم و غیر مستقیم صرف تعلیم و تربیت کودکان ایران زمین کرد و در آبان 1395 چشم از جهان فروبست.

واقعیت آن است که سرگذشت مجید سمیعی و توران میرهادی دو مدل در زمینۀ مواجهه با ایران پس از اتمام تحصیلات در کشوری پیشرفته هستند. یکی در کشور پیشرفته می ماند و در همانجا زندگی می کند و پس از بازنشستگی به ایران بازمی گردد. دیگری با وجود امکان انتخاب یک زندگی آرام و مرفّه، خدمت به کشورش را ترجیح می دهد و علیرغم همه مشکلات و نابسامانی ها، به وطن بازمیگردد. به راستی اگر ما معلمان در معرض پرسش دانشجویان قرار بگیریم کدام مدل را باید به آنان توصیه کنیم؟ برگردند و به وطن شان خدمت کنند یا همانجا بمانند و پس از خدمات ارزنده به کشور میزبان، در دوره فراغت به ایران بیایند و "خدماتی هم" برای کشورشان انجام دهند؟ اگر پاسخ مرا بخواهید باید بگویم که مجید سمیعی را دوست دارم و برای ایشان بی نهایت احترام قائلم. ولی در مقابل بزرگ زنانی چون توران میرهادی از جایم بلند می شوم و ساعتها برایشان کف می زنم. ساعتها. آفرین.

جنبۀ دیگر موضوع اما شیوه مواجهه جامعۀ ما با حوزۀ کاریِ این دو فرهیخته است. وقتی عکس مجید سمیعی را در قسمت عکس سایت گوگل جستجو میکنم دهها نفر از مقامات و بازیگران مختلف را میبینم که خودشان را به زور به او چسبانده اند! ولی وقتی عکس توران میرهادی را جستجو میکنم بیشترِ عکسهای او تکی و پرتره هستند و تاریخِ عکسها گویای آن است که بیشترِ آنها پس از مرگش منتشر شده اند. قبل از مرگ هیچ حرفی از او نیست. تقریبا هیچ حرفی!

جامعۀ قدرناشناسی هستیم. عالمان حوزه پزشکی و آنان که مغز و قلب را جراحی می کنند همواره دیده میشوند چون با جسم سروکار دارند ولی عالمان علوم انسانی که با تربیت ، رفتار و کردار انسانها سروکار دارند و عمر خود را در این مسیر سپری کرده اند دیده نمیشوند. جامعۀ ما بیماری جسمی را خیلی خوب می فهمد ولی عقب ماندگی تربیتی را نه😔

برگرفته از کانال
@Fardinalikhah


instagram.com/dr_hamed.vahedi

@dr_hamedvahedi
#drhamedvahedi
#یک_جرعه_تامل #زندگی_روزمره
#اگر_حوصله_دارید_بخوانید.

#دکتر_فردین_علیخواه
این روزها در شبکه‌های اجتماعی، هر کس وارد گروهی می‌شود در زیر کلمه members آن گروه، عکس‌هایی از #زنان و مردانی می‌بیند که به راحتی می تواند به آنها پیام بدهد. رفتار "برخی از" هم‌وطنان (بیشتر #مردان) در قبال این عکس‌ها قابل‌تأمل است. آنان روزی چند بار مدام ذوق‌مرگ می‌شوند. مدام انگشت اشاره را روی صفحۀ تلفن همراه ُسر می‌دهند و عکس‌های دیگران را یکی‌یکی مرور می‌کنند. روی بعضی از عکس‌ها مکث می‌کنند؛ ضربۀ آرامی به‌عکس زده و صبر می‌کنند تا عکس در سایز بزرگ بالا بیاید. گاهی با دیدن برخی عکس‌ها هیجان‌زده می‌شوند و با خودشان حرف می‌زنند:" این عکسو نگا! این حتماً اهلشه! مگه میشه نباشه؟" و لحظه‌های خوش ذوقمرگی آنان همچنان ادامه می‌یابد.

#ویکتور_فرانکل روان‌پزشک اتریشی بر اساس خاطرات خود از دوران سخت و طاقت‌فرسای اسارت در اردوگاه‌های کار اجباری نازی‌ها در #کتاب "انسان در جستجوی معنا" می‌گوید که باید مراقب کسانی بود که پس از اسارتِ طولانی‌مدت؛ آزاد می‌شوند. آثار تلخ #محرومیت سختی که آنان تجربه کرده‌اند به‌آسانی برطرف نخواهد شد و به همین دلیل احتمال می‌رود که آنان بی‌مهابا دست به هر کاری بزنند. مثلاً آن‌قدر غذا بخورند تا بمیرند! باید زمانی سپری شود تا آنان به زندگی عادی بازگردند.

شبکه های اجتماعی فرصت‌های جدیدی فراهم کرده‌اند که یافتن نام و ارسال پیام به خانم‌ها یکی از آن‌هاست. جامعه ما در خصوص ارتباط با جنس مخالف، آدم‌های محروم بسیاری داشته است. به همین دلیل برخی از هم‌وطنان طاقتِ دیدنِ این‌همه #زن و امکان ارسال آسان پیام برای آنها را ندارند. اساساً یاد نگرفته‌اند که امکان آسان ارسال پیام به افراد نمی‌تواند موجب فرصت‌طلبی و مزاحمت شود. متأسفانه در این خصوص فرایندِ اجتماعی شدن ما نیز ضعف‌هایی دارد. یعنی نه در #کودکی بلکه در بزرگ‌سالی باید یاد بگیریم که ارتباط محترمانه چگونه است، حفظ شأن آدم‌ها یعنی چه، حقوق طبیعی هر آدم چیست، چه هنجارهایی را باید در ارتباط با دیگران رعایت کرد، اینکه نوع پوشش یا آرایش یک خانم در یک عکس به معنای " دعوت‌نامه" نیست. جایی می‌خواندم که در دهه‌های قبل برخی از زنان معترضِ اروپایی روی دامنشان مقوای کوچکی می‌چسباندند و روی آن خطاب به مردان می‌نوشتند:" نگاه نکن. دامن کوتاه من تو را به چیزی دعوت نمی‌کند، این فقط یک دامن است".
روزی در جاده‌های خارج از شهر فردی را سوار کردم و در طول جاده هم‌صحبت شدیم. می‌گفت یک‌بار در #نوجوانی می‌خواسته به #دختر همسایه پیام بدهد که #عاشق او شده است و برای همین شلوار خودش را پایین کشیده!!! از او پرسیدم چرا شلوارت را پایین کشیدی؟ گفت "خب می‌خواستم به او بگویم عاشقش شده‌ام! او ماده بود"!!! . متأسفانه کم نیستند کسانی که در شبکه‌های اجتماعی بیشتر از آنکه نشان دهند آدم‌اند نشان می‌دهند که " نر " یا " ماده" اند!

مسئله دیگر جامعه ما " بی‌اخلاقی" در فضای مجازی است. آدم‌های محروم و مبهوت! -که قبلاً درباره آنان گفتم –در ارسال پیام‌های بی‌شرمانه مقیّد به هیچ حدومرز اخلاقی و عرفی نیستند. احساس می‌کنند که هیچ‌کس آن‌ها را نمی‌بیند. از هر عکسی خوششان آمد بی‌درنگ برای صاحب عکس پیشنهاد بی‌شرمانه می‌فرستند. متأهل یا مجرد بودن یا موقعیت اجتماعی صاحب عکس هیچ تأثیری در تصمیم آنان ندارد. در دیزی باز است و حیائی در گربه نمانده است! البته ناگفته نماند که بعضی از همین آدم‌های محروم و مبهوت که پیشنهادهای بی‌شرمانه می‌فرستند خودشان متأهل‌اند و البته بسیار هم سخت‌گیر برای همسرشان!

شاید این دوره، دوره‌ای موقت باشد. یعنی آدم‌ها با آزمایش و خطا؛ به‌تدریج یاد بگیرند که چه هنجارهایی را باید در ارتباطات اجتماعی رعایت کنند. ولی دراین‌بین قطعاً مشکلات و آسیب‌هایی بروز خواهد یافت که باید نسبت به آن‌ها آگاه بود. این آسیب‌ها درجاهایی بیشتر است که در آن‌ها فاصله بین #زندگی واقعی و آنچه در شبکه‌های اجتماعی جریان دارد بسیار زیاد است. جایی که در دنیای واقعی از تفکیک جنسیتی صحبت می‌شود و دنیای مجازی بار تبعات آنرا به دوش می‌کشد. جایی که نهادهای آموزشی و پرورشی؛ تعامل اجتماعی صحیح بین دختر و #پسر را به دانش آموزان یاد نمی‌دهند. در دبیرستان‌ها "روش محترمانه ارائه پیشنهاد و روش محترمانه رد پیشنهاد" به جنس مخالف؛ در دروس مهارت‌های اجتماعی گنجانده نمی‌شود. مدتی قبل یکی از همین صدها جملۀ حکیمانۀ منتشرشده در تلگرام را می‌خواندم که می‌گفت "هر آنچه #سرکوب شود به شکل دیگری بازخواهد گشت". شبکه های اجتماعی بار خیلی از مسائل اجتماعیِ خارج از خودشان را بر دوش می‌کشد. بسیاری از ضعف‌های اجتماعی جامعۀ ایرانی در شبکه های اجتماعی سر باز می کند و بیرون می‌زند!

برگرفته از کانال تلگرامی
@fardinalikhah

#بازنشر
#یک_جرعه_تامل

t.me/dr_hamedvahedi

instagram.com/dr_hamed.vahedi
#یک_جرعه_تامل
#تعصب
#جمود_فکری

من همیشه از اینکه تعداد قابل توجهی از افراد، در صورت امکان هرگز از #هوش خود بهره نمی گیرند و گروه بی شمار دیگری از آن به گونه ای احمقانه بهره می گیرند یکه خورده ام. همچنین از اینکه بسیاری افراد هوشمندِ دارای ذهنیتی #بیدار، آنچنان زندگی می کنند که گویی هرگز نیاموخته اند چگونه حواس خود را به کار گیرند شگفت زده شده ام. آنها چیزهایی را که در برابر دیده گانشان قرار داشت نمی دیدند و کلماتی را که در گوش هایشان طنین می انداخت، نمی شنیدند و متوجه چیزهایی که در دست خود لمس می کردند یا می چشیدند، نمی شدند. پاره ای از آنها حتا از وضع بدن خود هم #آگاهی نداشتند. دیگرانی هم بوده اند که در حیرت بارترین وضعیت روحی زندگی می کردند. گویی شرایط موجودشان ثابت است و هیچ امکانی برای تغییر ندارند. #دنیا و روانشان ایستاست و همواره یکنواخت. انگار فاقد قوه تصور هستند و دربست وابسته به دریافت های حسی شان. تصادف و امکان در دنیای آنها جایی نداشت و امروزشان فردایی حقیقی را به دنبال نداشت و آینده، جز تکرار گذشته نبود.

#کارل_گوستاو_یونگ
📚 #انسان_و_سمبولهایش

@dr_hamedvahedi

instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#روانکاوی
#اندیشه
#یک_جرعه_تامل

در سراسر #تاریخ، سه ضربه (شوک) به "من جمعی #انسان" یا به عبارتی، " #خواب خوش #بشر" وارد شده است.
اولین ضربه توسط #کوپرنیک، ستاره شناس هلندی وارد شد که نشان داد زمین مرکز #جهان نیست بلکه صرفا یکی از بسیار سیاره هایی است که به دور #خورشید می چرخد

دومین ضربه توسط #داروین، طبیعت شناس قرن نوزدهم وارد شد که نشان داد انسان موجودی یگانه و جداگانه از عالم خلقت و دارای والاترین جایگاه نیست بلکه صرفا شکل بالاتری از انواع حیوانات بوده و حاصل تکامل اَشکال پایین تر #حیات است
و...
سومین ضربه را #فروید با این ادعا وارد کرد که انسان ها فرمانروایان منطقی #زندگی خود نیستند بلکه در کنترل نیروهای ناهشیاری قرار دارند که از آنها ناآگاهند.
بدین سان کوپرنیک #بشریت را از مرکز جهان خارج کرد، داروین او را وادار کرد که خویشاوندی خود با #حیوانات را بپذیرد و فروید نشان داد که منطق و تعقل ارباب خانه خودشان نیستند.

📚 تاریخ #روان_شناسی نوین
دوان شولتز و سیدنی شولتز

t.me/dr_hamedvahedi
@tabaadolenazar

instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
اگر حوصله دارید بخوانید

علی حیدری
📚 بوی نور

#حقیقت نه به رنگ است و نه بو
نه به های است و نه هو
نه به این است و نه او
نه به جام است و سبو

نه مرادم نه مریدم
نه پیامم نه کلامم
نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم

نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی

نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم

نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چنین است سرشتم

این سخن را من از امروز نگفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویم
تا کسی نشنود این راز گهربار #جهان را
آنچه گفتند و سُرودند تو آنی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانی و عیانی
تو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی

تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از #فلسفه چون و چرایی

به تو #سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و #بیدار شدی در همه افلاک بزرگی

نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی #بخود_آی

تا كه در خانه متروکۀ هرکس ننشینی و
بجز روشنی شعشعۀ پرتو خود هیچ نبینی
و گلِ وصل بچینی

t.me/dr_hamedvahedi
@tabaadolenazar

instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
#خودشناسی #شعر #فلسفه #یک_جرعه_تامل
سلام دوستان
به منظور دسترسی آسان و هدفمند به مطالب کانال، تعدادی از هشتگ های کلیدی رو لیست کردم که با انتخابشون، به مجموعه مطالب مرتبط با اون هشتگ دست پیدا می کنید.
در انتها نیز لینک فایل هیپنوتیزم برای کاهش استرس و اضطراب رو قرار دادم.

#خودشناسی

#طرحواره

#تله_های_ذهنی

#نقص

#دیگر_جهت_مندی

#دیگرجهت_مندی

#شکست

#موسیقی

#کودکی

#ازدواج

#وسواس

#خودهیپنوتیزم

#هیپنوتیزم

#فرزندپروری

#فرزند_پروری

#زناشویی

#دلبستگی

#طلاق

#درد

#زنان

#زن

#آسیب

#سرزنش

#معنویت

#دلبستگي_ناايمن

#آهنگ

#ناهشیار

#اضطراب
#روان_کاوی

#روانکاوی

#کتابخانه

#خودسرزنشی

#ناخودآگاه

#سخت_رویی

#فردیت

#صمیمیت

#افسردگی

#تاب_آوری

#ترس

#استرس

#کمالگرایی

#اعتماد_بنفس

#تنهایی

#نعمت_درد

#یک_جرعه_تامل

#عزت_نفس

#چندهمسری

#کودک_همسری

#خودت_باش

#لطفااگرحوصله_دارید_بخوانید

#سرکوب

#دین

#فرهنگ

#زنان_نر

#حضور

#انسان

#فروید

#عشق

#روان_شناسی

#تنها

#پادکست

#مقاله

#خدا

#واقعیت

#لذت

#مادر

#مشاوره

#واقعیت

#کارل_گوستاو_یونگ

#معرفی_کتاب

#عشق_آتشین

#تربیت

#زندگی_روزمره

#هوش_هیجانی


#مردان

#کتاب

#پسر

#جامعه

#حقوق_بشر

#جوان

#خرد_جنسی

#انسانیت

#نوجوان

#خوشبختی

#آزادی

#غم

#فوبیا

#هدف

#احساس

#قضاوت

#روان_درمانی

#بیشتر_بدانیم

#فایل_صوتی

#ویدیو

#جدایی

#پذیرش

#کودک_آزاری

#فلسفه

#سلن_دیون

لینک فایل هیپنوتیزم:
https://t.me/dr_hamedvahedi/1423
#یک_جرعه_تامل

خداحافظی با پیژامه آبی و زیرپیراهن سفید

#فردین_علیخواه/ جامعه‌شناس
این روزها رسیدن به اندامی جذاب برای برخی از مردان تبدیل به دغدغه روزمره شده است. داشتن سیکس پک یا شکم شش تکه‌ای برای اینان هدفی جدی در زندگی است. آنان می‌خواهند لباس‌هایی که می‌خرند به‌ شکلی باشد که تناسب‌اندامشان را آشکار کند. اگر پیراهنی می‌پوشند دگمه‌های بالای پیراهن را باز می‌گذارند تا خط وسط عضلات سینه معلوم شود. برخی از آنان موهای روی سینه‌شان را می‌تراشند تا شکیل‌تر جلوه کند. موقع عبور از مقابل فروشگاههای بزرگ، کمی مکث می کنند و تصویر اندام خود را بر روی شیشه های تمیز فروشگاه چک می کنند. شاید جراحیِ بینی عمدتا به نام زنان تمام شده باشد ولی یک مطالعه دقیق می‌تواند نشان دهد که مردان هم از قافله عقب نمانده‌اند.

برخی از مردان هرروز مطالبی همچون "ده نقطه از بدن آقایان که مورد توجه خانم‌هاست" را می‌خوانند و تک‌به‌تک آن نقاط را در اندام خودشان وارسی می‌کنند. آنان هرروز در توالت خانه‌شان دستگاه فیلیپس خود را برمی‌دارند و موهای گوش، بینی و ابرو را تمیز می‌کنند. اگر زمانی مردان در مقابل ساختمان پزشکان، در درون اتومبیل خود به انتظار همسرشان می‌نشستند و از طریق گوشی «کلش آو کلانز » بازی می‌کردند امروزه دیگر خودشان از متخصصان پوست وقت دونفره می‌گیرند. حتی بعضی از آن‌ها برای آنکه موجب شک همسرشان نشوند(سروگوشش میجنبه) علاوه بر مراجعه دونفره، به‌تنهایی هم به دیدار دکتر پوست خودشان می‌روند. برخی از آنان دو یا سه ماه، سختی می کشند تا موی طبیعی بکارند. حتی با رنگ کردن موهایشان، شانس خود را برای جوانیِ بیشتر امتحان می کنند. در قرن بیستم زنان هدف اصلی صنعت مد بودند. لباس‌های شهوت‌انگیز مخصوص اتاق‌خواب عمدتاً برای زنان طراحی می‌شد. امروزه صنعت مد برای مردان نیز لباس‌های زیرِ شهوت‌انگیز برای اتاق‌خواب طراحی می‌کند.

در جامعه سنتی مردان تصور می‌کردند همین‌که مرد هستند تمام فضائل عالم را در خود دارند و به مونتاژ و نمایش بدن نیازی نیست. گویا ورق برگشته است. آنچه توصیف شد شاید قصۀ جوانان خانواده‌های متمول، و مردانی باشد که در حوالی 50 سالگی به ثبات و پیشرفت اقتصادی رسیده‌اند ولی به‌تدریج به سایر اقشار جامعه هم سرایت خواهد کرد.

در دهه‌های گذشته، نگاه «خیرۀ مردانه»، مورد نقد مطالعات اجتماعی بوده است. طبق این مطالعات، زنان همواره به‌عنوان یک کالای جنسی، هدف نگاهِ خیره مردانه بوده‌اند که مهم‌ترین ویژگی آن لذت از خیره شدن به زن به‌عنوان یک ابژۀ(هدف-شیء) جنسی است. گفته می‌شد که " متأسفانه" زنان این نگاه خیره را در خود درونی کرده و رفتارهای خود در جامعه را طبق آن نگاه سامان داده اند. مثلاً اغلب برای خوشامد مردان لباس پوشیده‌اند. ولی سخن آن است که گویا مردان نیز دارند برای خوشامد زنان لباس می‌پوشند. به‌بیان‌دیگر بدن مردان نیز به‌تدریج دارد تبدیل به ابژۀ جنسی و موضوعی برای نمایش و تماشای زنان می‌شود.

کوتاه آنکه، بدن متناسب داشتن؛ دیگر دغدغه‌ای صرفاً زنانه نیست. این روزها مردان نیز خود را قالب‌بندی و مونتاژ می‌کنند تا مورد اقبال چشم‌های خیره زنان قرار گیرند. درواقع شاهد شکل‌گیری « نگاه خیره زنانه » هستیم. پدیده‌ای که در طول تاریخ همواره متعلق به مردان بوده است.

زمانی زنان فقط با دیدن تصویر جورج کلونی در فیلم‌ها می‌توانستند درباره مردان حرف بزنند ولی امروزه آنان در دورهمی های دوستانه‌شان درباره لباس و نوع اودکلن مردان دوروبرشان نظر می‌دهند. « نگاه خیره زنانه » در حال شکل‌گیری است.

پرسش آن است که توجه مردان به اندامشان به دلیل شکل‌گیری تدریجی همین نگاه خیره زنانه است یا آنکه بیانگر عصیان مردان به هنجارهای جامعه سنتی در خصوص کلیشه‌های مردانگی است، چرا که در یک جامعه مردسالار، مردان هم به شکل دیگری قربانی اند.
🔺ارسال نظر به نویسنده: @alikhahfardin
🔺کانال نویسنده: @fardinalikhah

🌿🌷🌿🌷🌿🌷

t.me/dr_hamedvahedi
@tabaadolenazar

instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi