#فقدان #خیانت #شکست_عشقی #مرگ #سوگ
✅ مراحل رویارویی با پدیده فقدان یا به عبارتی مراحل #سوگواری:
بر اساس پژوهش ها آدمیان در برخورد با فقدان، واکنش های تاحدی شبیه به هم را انجام می دهند و تفاوت واکنش به عوامل مختلفی از جمله نوع فقدان معطوف می گردد. به عنوان مثال شکست عشقی نوعی فقدان است و به واسطه از دست دادن و فقدان معشوق فرد سوگوار آن می شود. خیانت می تواند مثالی دیگر از فقدان باشد. فقدانی که به خاطر از دست دادن اعتماد رخ داده و از این رو فرد به سوگ می نشیند. لذا نیاز است تا افق دید خود را درباره پدیده سوگواری صرفاً از موضوع مرگ گسترده تر کرده و آن را به تمامی فرآیندهای فقدان تعمیم بخشیم.
با این توضیح مختصر برای شناخت بیشتر این پدیده که به منظور کاهش آسیب ناشی از آن بسیار مفید است، مراحل سوگ بر طبق نظریه #الیزابت_کوبلر_راس در ادامه به طور مختصری بیان می شود. لازم به ذکر است یک سوی طبیعی دارای شدت و مدت زمان تعریف شده است و فرد هر چه زودتر این مراحل را پشت سر بگذارد آسیب ناشی از فقدان را به میزان کمتری متحمل خواهد شد.
۱- مرحله #انکار: که در آن فرد #واقعیت را قبول نکرده و سعی در حذف رخداد آن دارد. در این مرحله به واسطه دردناک بودن اتفاق صورت گرفته، فرد از رویارویی با آن سر باز زده و اصل واقعیت را انکار میکند.
رویارویی بیشتر با اصل قضیه می تواند در جهت عبور از این مرحله کارساز باشد.
۲- #خشم و عصبانیت: فرد با واقعیت روبرو شده و به واسطه عدم توانایی در حل بحران مذکور و بر طبق الگوی واکنش جنگ و گریز، به مقابله با واقعیت بر می خیزد.
صحبت با دیگران درباره #احساسات درونی و محتوای خشم به وجود آمده، میتواند برای گذر از این مرحله کمک کننده باشد.
۳- چانه زنی: عصبانیت تا حدی تعدیل شده است و حال، فرد سعی در جستجوی راه های بازگشت آنچه از دست رفته شده، هست. به عبارتی آخرین تلاش ها برای جلوگیری از #گسست_عاطفی از موضوع فقدان در این مرحله رخ می دهد.
در این مرحله شارژ اطلاعاتی اطرافیان درباره عدم امکان بازگشت موضوع فقدان و اظهار #همدلی با وی می تواند راهگشا باشد.
۴- #افسردگی: زمانی است که فرد به سوگ مینشیند و سوگواری ناشی از فقدان در این مرحله رخ میدهد. این مرحله فرصتی است برای بازیابی منابع فردی و به واسطه کاهش فعالیت فردی، این فرصت می تواند پیش زمینه ای برای ورود توانمندتر به مرحله آخر باشد. لازم به ذکر است که افراد زیادی هستند که در این مرحله #تثبیت شده و هیچ گاه آن فقدان را نمی پذیرند که در این حالت فرایند سوگ به سمت اختلال افسردگی تغییر مسیر می دهد. از این رو با توجه به میزان منابع فردی و حمایت اجتماعی وی و در صورت عدم وجود این موارد، می توان از #مشاور جهت پذیرش فقدان و پیشگیری از آسیب بیشتر کمک گرفت.
۵- #پذیرش: در این مرحله فرد با فقدان کنار آمده و آن را به عنوان بخشی از زندگی خود قبول می کند، برای آینده و تغییر سبک زندگی بر اساس عدم وجود موضوع فقدان، برنامه ریزی کرده و گام به گام به هدف جدید (که همان روال معمولی زندگی است) نزدیک می شود.
در پایان نیز لازم به ذکر است که طول مدت این مراحل با توجه به موضوع از دست رفته، بین ۲ تا ۶ ماه متغیر است. به عبارتی به طور طبیعی فرد در رویارویی با هر نوع فقدانی، حداکثر تا ۶ ماه این مراحل را طی می کند و در صورت مشاهده طولانی تر شدن، به واسطه پیشگیری از بروز افسردگی و #اختلالات_اضطرابی و دیگر اختلالات، مراجعه به مشاور توصیه می گردد.
شاد باشید
✍ #دکترسیدحامدواحدی
t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
✅ مراحل رویارویی با پدیده فقدان یا به عبارتی مراحل #سوگواری:
بر اساس پژوهش ها آدمیان در برخورد با فقدان، واکنش های تاحدی شبیه به هم را انجام می دهند و تفاوت واکنش به عوامل مختلفی از جمله نوع فقدان معطوف می گردد. به عنوان مثال شکست عشقی نوعی فقدان است و به واسطه از دست دادن و فقدان معشوق فرد سوگوار آن می شود. خیانت می تواند مثالی دیگر از فقدان باشد. فقدانی که به خاطر از دست دادن اعتماد رخ داده و از این رو فرد به سوگ می نشیند. لذا نیاز است تا افق دید خود را درباره پدیده سوگواری صرفاً از موضوع مرگ گسترده تر کرده و آن را به تمامی فرآیندهای فقدان تعمیم بخشیم.
با این توضیح مختصر برای شناخت بیشتر این پدیده که به منظور کاهش آسیب ناشی از آن بسیار مفید است، مراحل سوگ بر طبق نظریه #الیزابت_کوبلر_راس در ادامه به طور مختصری بیان می شود. لازم به ذکر است یک سوی طبیعی دارای شدت و مدت زمان تعریف شده است و فرد هر چه زودتر این مراحل را پشت سر بگذارد آسیب ناشی از فقدان را به میزان کمتری متحمل خواهد شد.
۱- مرحله #انکار: که در آن فرد #واقعیت را قبول نکرده و سعی در حذف رخداد آن دارد. در این مرحله به واسطه دردناک بودن اتفاق صورت گرفته، فرد از رویارویی با آن سر باز زده و اصل واقعیت را انکار میکند.
رویارویی بیشتر با اصل قضیه می تواند در جهت عبور از این مرحله کارساز باشد.
۲- #خشم و عصبانیت: فرد با واقعیت روبرو شده و به واسطه عدم توانایی در حل بحران مذکور و بر طبق الگوی واکنش جنگ و گریز، به مقابله با واقعیت بر می خیزد.
صحبت با دیگران درباره #احساسات درونی و محتوای خشم به وجود آمده، میتواند برای گذر از این مرحله کمک کننده باشد.
۳- چانه زنی: عصبانیت تا حدی تعدیل شده است و حال، فرد سعی در جستجوی راه های بازگشت آنچه از دست رفته شده، هست. به عبارتی آخرین تلاش ها برای جلوگیری از #گسست_عاطفی از موضوع فقدان در این مرحله رخ می دهد.
در این مرحله شارژ اطلاعاتی اطرافیان درباره عدم امکان بازگشت موضوع فقدان و اظهار #همدلی با وی می تواند راهگشا باشد.
۴- #افسردگی: زمانی است که فرد به سوگ مینشیند و سوگواری ناشی از فقدان در این مرحله رخ میدهد. این مرحله فرصتی است برای بازیابی منابع فردی و به واسطه کاهش فعالیت فردی، این فرصت می تواند پیش زمینه ای برای ورود توانمندتر به مرحله آخر باشد. لازم به ذکر است که افراد زیادی هستند که در این مرحله #تثبیت شده و هیچ گاه آن فقدان را نمی پذیرند که در این حالت فرایند سوگ به سمت اختلال افسردگی تغییر مسیر می دهد. از این رو با توجه به میزان منابع فردی و حمایت اجتماعی وی و در صورت عدم وجود این موارد، می توان از #مشاور جهت پذیرش فقدان و پیشگیری از آسیب بیشتر کمک گرفت.
۵- #پذیرش: در این مرحله فرد با فقدان کنار آمده و آن را به عنوان بخشی از زندگی خود قبول می کند، برای آینده و تغییر سبک زندگی بر اساس عدم وجود موضوع فقدان، برنامه ریزی کرده و گام به گام به هدف جدید (که همان روال معمولی زندگی است) نزدیک می شود.
در پایان نیز لازم به ذکر است که طول مدت این مراحل با توجه به موضوع از دست رفته، بین ۲ تا ۶ ماه متغیر است. به عبارتی به طور طبیعی فرد در رویارویی با هر نوع فقدانی، حداکثر تا ۶ ماه این مراحل را طی می کند و در صورت مشاهده طولانی تر شدن، به واسطه پیشگیری از بروز افسردگی و #اختلالات_اضطرابی و دیگر اختلالات، مراجعه به مشاور توصیه می گردد.
شاد باشید
✍ #دکترسیدحامدواحدی
t.me/dr_hamedvahedi
http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
Telegram
دکتر حامد واحدی اردکانی
اینستاگرام
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
#روان_حکایت_نامه
#مقاله
نگاهی روان شناختی به داستان روباه و آغامحمدخان قاجار با نیم نگاهی به نظریه رشد اخلاقی کلبرگ
سلام دوستان
می خوام در مورد حکایتی صحبت کنم که شاید قبلا هم شنیده باشید ولی علت این که این مطلب تو کانال روان شناسی چیکار میکنه و من روانشناس درباره اون چه بحثی دارم رو اجازه بدید بعد از #حکایت عرض کنم.
#ژان_گور نویسنده فرانسوی که در کتابش به نام "خواجه تاجدار" به شرح زندگی "آغا محمد خان"، پرداخته میگه که یکی از سرگرمی های این شاه قاجار این بوده که به شکار روباه بره. ولی نه برای کشتن اون؛ بلکه اول با اسب حسابی دنبال این حیوون زبون بسته می افتاده و اون رو اونقدر میدوونه که دیگه بی رمق روی زمین می افتاده و اون وقت بدون اینکه هیچ آسیبی بهش برسونه فقط یه زنگوله به گردن اون روباه می بسته و رهاش می کرده و خودش هم برمی گشته...
تصور کنید یک حیوانی که ذاتا شکارچیه و باید بی سر و صدا برای شکار خودش کمین کنه، با این شرایط جدید دیگه هیچ غذایی گیرش میاد؟ یا امکانش هست که بتونه روباه دیگه ای رو نترسونه و بلکه باهاش جفتگیری کنه؟...
به عبارتی اون روباه بدون اینکه هیچ #آسیب جسمی بهش وارد بشه محکوم به #انزوا و #مرگ میشه...
و اما علت نوشتن این مطلب:
در روان شناسی نظریه ای داریم به نام نظریه #رشد_اخلاقی کُلبِرگ. #رشد اخلاقی #انسان از نظر کلبرگ (احتمالا میخواسته فامیلیشو گلبرگ بزاره ولی ثبت احوال اشتباه زده😅😉) در شش مرحله طبقه بندی میشه (برای اطلاع از این نظریه به #کلبرگ یا کتاب نظریه های رشد، نوشته ویلیام کرین، انتشارات رشد مراجعه کنید) و افراد به میزان #رشد_اجتماعی_روانی و نه فقط #جسمی که می کنند، این مراحل رو پشت سر میگذارند.
می خوام به طور خاص روی مرحله دوم تمرکز کنم که علی القاعده در #دوران_کودکی رخ میده. یعنی مرحله #فردگرایی و مبادله(individualism and exchange). در این مرحله کودک هر رفتاری که باهاش میشه رو لزوماً باید مقابل به مثل کنه و این از نظر اخلاقی براش یک ارزشه: "اگه کسی منو زد پس من هم باید بزنمش".
حال اینکه این #رفتار صرفا در این رده سنی جواب میده و البته که طبیعی هم هست. ولی مشکل اینجاست که بسیاری از افراد علیرغم #رشد_جسمی، از لحاظ #روانی و #اخلاقی در این مرحله #تثبیت میشن. اطرافمون کم افرادی نیستند که رفتاری "آغامحمدخان وار" دارن و چون در #گذشته آسیب های فراوانی دیدن پس باید به سر دیگران هم این مشکلات رو بیارن: "چون همسایه آشغالاشو در خونه من گذاشت من هم ماشینمو جلوی در پارکینگ اون گذاشتم تا کلی معطل بشه"، "چون که میوه فروش سر کوچه همیشه جنس بنجول و گرونشو به من میندازه منم هرموقع از کنار مغازش رد میشم بی هوا یه تنه به میوه هاش میزنم که همه میوههای تازه ش پخش زمین بشه"، "چون که من کلاه سرم رفته من هم کلاه سر همه میزارم"، "چون که همه دارن #اختلاس میکنن و در میرن من هم ...
فارغ از گرایشات سادیستیک و #اختلالات_روانی که بر اساس این داستان میشه برای آغامحمدخان قاجار متصور بود، میبینیم که این رفتار ابتدایی تلافی جویانه و خصومت طلبانه در بسیاری از افراد وجود داره و حالا سوال من اینه که
آیا با انجام رفتارهای #خصمانه، از #خشم و #غم ما کم میشه؟
آیا با #تلافی کردن یک رفتار اشتباه، اصل قضیه درست میشه؟
آیا با انجام رفتاری اشتباه مثل رفتار طرف مقابل، اون شخص به اشتباهش پی میبره؟ ...
یادمه موقعی که بچه بودم، یه آهنگ قدیمی رو پدرم گاهی اوقات با خودش زمزمه می کرد که تو یه قسمتی از شعرش می گفت:
آخه دردت به جونم خونو که با خون نمیشورن...
🌹🌹🌹
شاد باشید
#دکتر_سید_حامد_واحدی
t.me/dr_hamedvahedi
drhamedvahedi.blogfa.com
instagram.com/dr_hamed.vahedi
pezeshkekhoob.com/doctor/16986-seyyedhamed-vahedi-ardakani
#drhamedvahedi
#مقاله
نگاهی روان شناختی به داستان روباه و آغامحمدخان قاجار با نیم نگاهی به نظریه رشد اخلاقی کلبرگ
سلام دوستان
می خوام در مورد حکایتی صحبت کنم که شاید قبلا هم شنیده باشید ولی علت این که این مطلب تو کانال روان شناسی چیکار میکنه و من روانشناس درباره اون چه بحثی دارم رو اجازه بدید بعد از #حکایت عرض کنم.
#ژان_گور نویسنده فرانسوی که در کتابش به نام "خواجه تاجدار" به شرح زندگی "آغا محمد خان"، پرداخته میگه که یکی از سرگرمی های این شاه قاجار این بوده که به شکار روباه بره. ولی نه برای کشتن اون؛ بلکه اول با اسب حسابی دنبال این حیوون زبون بسته می افتاده و اون رو اونقدر میدوونه که دیگه بی رمق روی زمین می افتاده و اون وقت بدون اینکه هیچ آسیبی بهش برسونه فقط یه زنگوله به گردن اون روباه می بسته و رهاش می کرده و خودش هم برمی گشته...
تصور کنید یک حیوانی که ذاتا شکارچیه و باید بی سر و صدا برای شکار خودش کمین کنه، با این شرایط جدید دیگه هیچ غذایی گیرش میاد؟ یا امکانش هست که بتونه روباه دیگه ای رو نترسونه و بلکه باهاش جفتگیری کنه؟...
به عبارتی اون روباه بدون اینکه هیچ #آسیب جسمی بهش وارد بشه محکوم به #انزوا و #مرگ میشه...
و اما علت نوشتن این مطلب:
در روان شناسی نظریه ای داریم به نام نظریه #رشد_اخلاقی کُلبِرگ. #رشد اخلاقی #انسان از نظر کلبرگ (احتمالا میخواسته فامیلیشو گلبرگ بزاره ولی ثبت احوال اشتباه زده😅😉) در شش مرحله طبقه بندی میشه (برای اطلاع از این نظریه به #کلبرگ یا کتاب نظریه های رشد، نوشته ویلیام کرین، انتشارات رشد مراجعه کنید) و افراد به میزان #رشد_اجتماعی_روانی و نه فقط #جسمی که می کنند، این مراحل رو پشت سر میگذارند.
می خوام به طور خاص روی مرحله دوم تمرکز کنم که علی القاعده در #دوران_کودکی رخ میده. یعنی مرحله #فردگرایی و مبادله(individualism and exchange). در این مرحله کودک هر رفتاری که باهاش میشه رو لزوماً باید مقابل به مثل کنه و این از نظر اخلاقی براش یک ارزشه: "اگه کسی منو زد پس من هم باید بزنمش".
حال اینکه این #رفتار صرفا در این رده سنی جواب میده و البته که طبیعی هم هست. ولی مشکل اینجاست که بسیاری از افراد علیرغم #رشد_جسمی، از لحاظ #روانی و #اخلاقی در این مرحله #تثبیت میشن. اطرافمون کم افرادی نیستند که رفتاری "آغامحمدخان وار" دارن و چون در #گذشته آسیب های فراوانی دیدن پس باید به سر دیگران هم این مشکلات رو بیارن: "چون همسایه آشغالاشو در خونه من گذاشت من هم ماشینمو جلوی در پارکینگ اون گذاشتم تا کلی معطل بشه"، "چون که میوه فروش سر کوچه همیشه جنس بنجول و گرونشو به من میندازه منم هرموقع از کنار مغازش رد میشم بی هوا یه تنه به میوه هاش میزنم که همه میوههای تازه ش پخش زمین بشه"، "چون که من کلاه سرم رفته من هم کلاه سر همه میزارم"، "چون که همه دارن #اختلاس میکنن و در میرن من هم ...
فارغ از گرایشات سادیستیک و #اختلالات_روانی که بر اساس این داستان میشه برای آغامحمدخان قاجار متصور بود، میبینیم که این رفتار ابتدایی تلافی جویانه و خصومت طلبانه در بسیاری از افراد وجود داره و حالا سوال من اینه که
آیا با انجام رفتارهای #خصمانه، از #خشم و #غم ما کم میشه؟
آیا با #تلافی کردن یک رفتار اشتباه، اصل قضیه درست میشه؟
آیا با انجام رفتاری اشتباه مثل رفتار طرف مقابل، اون شخص به اشتباهش پی میبره؟ ...
یادمه موقعی که بچه بودم، یه آهنگ قدیمی رو پدرم گاهی اوقات با خودش زمزمه می کرد که تو یه قسمتی از شعرش می گفت:
آخه دردت به جونم خونو که با خون نمیشورن...
🌹🌹🌹
شاد باشید
#دکتر_سید_حامد_واحدی
t.me/dr_hamedvahedi
drhamedvahedi.blogfa.com
instagram.com/dr_hamed.vahedi
pezeshkekhoob.com/doctor/16986-seyyedhamed-vahedi-ardakani
#drhamedvahedi
Telegram
دکتر حامد واحدی اردکانی
اینستاگرام
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
www.instagram.com/dr_hamedvahedi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱- فارغ از هر تبیینی با هر رویکردی، برای منِ روان شناس این جای سواله که چقدر ممکنه یک #فرد در #گذشته خودش، #آسیب دیده باشه و در اون گذشته #تثبیت شده باشه که در این سن که طبق نظریه #اریکسون، وقت #خرد هست، هنوز این حجم از #خصومت و #خشونت رو نسبت به #انسان روا بدونه.
۲- وقتی انسان به دنبال #حقیقت باشه، میتونه از همون کلامی که برداشت خون و خونریزی شده، برداشتی انسانی داشته باشه.
۳- جا داره تبیین هایی #روان_شناختی که آقای آقامیری به اون اشاره میکنه رو مورد تاکید قرار بدم:
● اونی که هیتلر رو هیتلر کرد ارتش نازی نبود، بلکه اون توهینی بود که تو دوران #نوجوانی بهش شده بود. تو گوش یه جوون میزنی مگه یادش میره...
● کشتن یه نفر این نیست که یه تیر تو مغزش بزنی، با کشتن #عاطفه و #غرور داری اونو میکشی
● ما قرارداد ابدی نداریم ( #نسبیت)
● اون کسی که یه حرفی رو زده باید دید با چه حالی زده. کلمات تمام #معنا رو منتقل نمیکنن
● یه ذره به فطرتت برگردی، راه اصلی رو پیدا میکنی
#روان_شناسی_دین #معنویت #نوجوان #جوان #حقوق_بشر
t.me/dr_hamedvahedi
@tabaadolenazar
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi
۲- وقتی انسان به دنبال #حقیقت باشه، میتونه از همون کلامی که برداشت خون و خونریزی شده، برداشتی انسانی داشته باشه.
۳- جا داره تبیین هایی #روان_شناختی که آقای آقامیری به اون اشاره میکنه رو مورد تاکید قرار بدم:
● اونی که هیتلر رو هیتلر کرد ارتش نازی نبود، بلکه اون توهینی بود که تو دوران #نوجوانی بهش شده بود. تو گوش یه جوون میزنی مگه یادش میره...
● کشتن یه نفر این نیست که یه تیر تو مغزش بزنی، با کشتن #عاطفه و #غرور داری اونو میکشی
● ما قرارداد ابدی نداریم ( #نسبیت)
● اون کسی که یه حرفی رو زده باید دید با چه حالی زده. کلمات تمام #معنا رو منتقل نمیکنن
● یه ذره به فطرتت برگردی، راه اصلی رو پیدا میکنی
#روان_شناسی_دین #معنویت #نوجوان #جوان #حقوق_بشر
t.me/dr_hamedvahedi
@tabaadolenazar
instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi