#روانکاوی
#درمانگری
☆آنان که ملول گشتند !
☆اجازه دهید به لحاظ تشخیصی، مفهوم #عواطف و #دفاع ها را با پدیده ی شایعی به نام #فراموشی توصیف کنیم:
☆مثل فراموش کردن قرار ملاقات مهم با یک شخص درفراموشی،عنصر فکر به خارج از حیطه ی خودآگاهی رانده می شود. چند ساعتی که می گذرد به کمک موضوع دیگری ممکن است قرار ملاقاتی که داشته اید به یادتان بیاید، شاید خودتان هم متوجه شوید که به هیچ وجه رغبتی برای ملاقات با آن شخص نداشته اید. به عبارت دیگر محتوای فکر (یا یک بخش از عواطف) در مخزن بایگانی شده و بایستی به موقع بازخوانی شود، اما روان شما به خاطر ناخوشایند بودن یادآوری آنها(آن بخش از عواطف)،با خاموش کردن فکر به شما تسکین می دهد.
☆شاید توصیف دفاع ها با جریان الکتریکی برق (پتانسیل نیروی برق، لامپ، و سیم برق) تصویر بهتری از موضوع ارایه دهد(به فرض اینکه هیچ ایرادی در سیستم برق وجود ندارد). وقتی کلید را فشار می دهیم،جریان برق قطع و به تبع آن لامپ نیز خاموش می شود. کلید دفاع ها نیز مانند کلید برق می تواند آگاهانه زده شود - «آن را از ذهنم خارج خواهم ساخت» یا «من به آنجا نخواهم رفت!» اگر چنانچه کلیدها بدون قصد هشیارانه ی شما به کار افتند، آنگاه صحبت از یک دفاع ناخودآگاه در میان خواهد بود.دفاع های ناخودآگاه همانند فیوزهای قطع کنندهی جریان برق عمل می کنند. وقتی جریان برق شدت یافته و آمپراژ بالا می رود،فیوز برق چکانده شده و بلافاصله جریان برق قطع و لامپ خاموش می شود.
☆و این حالت را مقایسه کنید با شرایطی که شدت عواطف (هیجان هایی نظیر #خشم، #اضطراب، #افسردگی، و احساس #گناه) به حدی رسیده است که کارکردهای روانی فرد را تهدید به اضمحلال (شبیه ذوب شدن سیم برق) می کند.
☆در چنین وضعیتی است که یک کلید قطع کننده ی جریان روانی فعال می شود: یعنی همان فراموشی. همانند فیوز قطع کننده جریان برق که به طور خودکار فعال می شود،فراموشی نیز به طور خودکار به راه می افتد.
☆با وقوع خاموشی به دنبال علت آن می گردیم. قبل از هر چیز ممکن است تصور کنیم، عیب از خود لامپ است. در این صورت تلاش برای اصلاح وضعیت بایستی به سمت جایگزینی یک لامپ سالم با لامپ معیوبی که قطع و وصل می شود،پیش برود(تقریباً شبیه بازسازی شخصیت بیماران #اسکیزوفرن).
☆گاهی تلاش ناکافی فرد برای تعمیر لامپ یا رفع نقص سیم(شبیه دفاع بازسازی واقعیت [۷۸] که بعد از شکست در آزمون واقعیت" به کار می افتد)،ممکن است باعث وقوع اتصال در جریان برق (#هذیان) شود.
☆گاهی ولو با اینکه جریان برق در شبکه وجود دارد، و لامپ و منبع نیرو بدون هیچ ایرادی کار می کنند، توان سیم برق به اندازه ای نیست که بتواند جریان های قوی را تحمل کند، آن وقت ممکن است سیم برق سوخته، یا این که سیستم قطع کننده ی جریان تلاش به کار افتد - شبیه به وضعیت بیمارانی که دارای ساختار شخصیتی #مرزی (کرنبرگ، ۱۹۷۵) هستند.
☆گاهی ضعف جریان برق می تواند حاصل شدت مستمر جریان برق (بالا بودن آمپر) باشد، شبیه به وضعیت افراد بزرگسالی که در دوران کودکی مورد سوء استفاده ی جنسی قرار گرفته اند و به خاطر سایه افکنی خشونت واضطراب مزمن در سراسر دوره های زندگی،توان آنها(جریان برق) برای مدیریت عواطفشان تحلیل رفته است و در نتیجه اگر جریان های سریع و ناگهانی برق چندین بار تکرار شوند،به رشته سیم هایی که قطر ضعیف دارند،فشار وارد آمده،و سیستم قطع کننده ی جریان به کار خواهد افتاد
☆با در نظر گرفتن این قیاس می توان گفت،احتمالا بزرگسالانی که دارای شخصیت مرزی بوده و تحمل - عاطفی ضعیفی دارند، متوسل به دفاع می شوند.
☆در نهایت،در تشبیه افرادی که از نظر روان تحلیلگران "#نوروتیک" تلقی می شوند، بایستی گفت نوروتیک ها همه چیزشان سالم است،اما قطع کننده ی جریان آنان سال ها پیش در مسیر جریان دیگری کار گذاشته شده و حال ضرورتی برای وجود آن نیست.
☆در این حالت رشته های سیم بیشتری استفاده شده و از دوران کودکی هر روز بر قدرت سیم ها افزوده شده است.اما سیستم قطع کنندهی قدیمی حتی زمانی که هیچ خطر واقعی از بار اضافی وجود ندارد،برق را از جریان می اندازد.
☆وظیفه ی درمانگر این است که نوع مشکل را در مسیر این جریان ها شناسایی کند. شاید لازم باشد لامپ بازسازی شود، یا تشخیص دهد قدرت سیم ارتقاء یابد،یاسیستم قطع کننده ی جدیدی کار گذاشته شود،یا اگر چنانچه تشخیص حالت نوروتیک: داده شد، سیستم های قطع کننده ی غیر ضروری را پیدا کرده و به جای ان منبع تغذیه ی جدیدی را جایگزین ساخت، تا متناسب با نیازهای یک فرد بزرگسال و با واقع گرایی بیشتر عمل کند.
@healthpsychology_conselling
#درمانگری
☆آنان که ملول گشتند !
☆اجازه دهید به لحاظ تشخیصی، مفهوم #عواطف و #دفاع ها را با پدیده ی شایعی به نام #فراموشی توصیف کنیم:
☆مثل فراموش کردن قرار ملاقات مهم با یک شخص درفراموشی،عنصر فکر به خارج از حیطه ی خودآگاهی رانده می شود. چند ساعتی که می گذرد به کمک موضوع دیگری ممکن است قرار ملاقاتی که داشته اید به یادتان بیاید، شاید خودتان هم متوجه شوید که به هیچ وجه رغبتی برای ملاقات با آن شخص نداشته اید. به عبارت دیگر محتوای فکر (یا یک بخش از عواطف) در مخزن بایگانی شده و بایستی به موقع بازخوانی شود، اما روان شما به خاطر ناخوشایند بودن یادآوری آنها(آن بخش از عواطف)،با خاموش کردن فکر به شما تسکین می دهد.
☆شاید توصیف دفاع ها با جریان الکتریکی برق (پتانسیل نیروی برق، لامپ، و سیم برق) تصویر بهتری از موضوع ارایه دهد(به فرض اینکه هیچ ایرادی در سیستم برق وجود ندارد). وقتی کلید را فشار می دهیم،جریان برق قطع و به تبع آن لامپ نیز خاموش می شود. کلید دفاع ها نیز مانند کلید برق می تواند آگاهانه زده شود - «آن را از ذهنم خارج خواهم ساخت» یا «من به آنجا نخواهم رفت!» اگر چنانچه کلیدها بدون قصد هشیارانه ی شما به کار افتند، آنگاه صحبت از یک دفاع ناخودآگاه در میان خواهد بود.دفاع های ناخودآگاه همانند فیوزهای قطع کنندهی جریان برق عمل می کنند. وقتی جریان برق شدت یافته و آمپراژ بالا می رود،فیوز برق چکانده شده و بلافاصله جریان برق قطع و لامپ خاموش می شود.
☆و این حالت را مقایسه کنید با شرایطی که شدت عواطف (هیجان هایی نظیر #خشم، #اضطراب، #افسردگی، و احساس #گناه) به حدی رسیده است که کارکردهای روانی فرد را تهدید به اضمحلال (شبیه ذوب شدن سیم برق) می کند.
☆در چنین وضعیتی است که یک کلید قطع کننده ی جریان روانی فعال می شود: یعنی همان فراموشی. همانند فیوز قطع کننده جریان برق که به طور خودکار فعال می شود،فراموشی نیز به طور خودکار به راه می افتد.
☆با وقوع خاموشی به دنبال علت آن می گردیم. قبل از هر چیز ممکن است تصور کنیم، عیب از خود لامپ است. در این صورت تلاش برای اصلاح وضعیت بایستی به سمت جایگزینی یک لامپ سالم با لامپ معیوبی که قطع و وصل می شود،پیش برود(تقریباً شبیه بازسازی شخصیت بیماران #اسکیزوفرن).
☆گاهی تلاش ناکافی فرد برای تعمیر لامپ یا رفع نقص سیم(شبیه دفاع بازسازی واقعیت [۷۸] که بعد از شکست در آزمون واقعیت" به کار می افتد)،ممکن است باعث وقوع اتصال در جریان برق (#هذیان) شود.
☆گاهی ولو با اینکه جریان برق در شبکه وجود دارد، و لامپ و منبع نیرو بدون هیچ ایرادی کار می کنند، توان سیم برق به اندازه ای نیست که بتواند جریان های قوی را تحمل کند، آن وقت ممکن است سیم برق سوخته، یا این که سیستم قطع کننده ی جریان تلاش به کار افتد - شبیه به وضعیت بیمارانی که دارای ساختار شخصیتی #مرزی (کرنبرگ، ۱۹۷۵) هستند.
☆گاهی ضعف جریان برق می تواند حاصل شدت مستمر جریان برق (بالا بودن آمپر) باشد، شبیه به وضعیت افراد بزرگسالی که در دوران کودکی مورد سوء استفاده ی جنسی قرار گرفته اند و به خاطر سایه افکنی خشونت واضطراب مزمن در سراسر دوره های زندگی،توان آنها(جریان برق) برای مدیریت عواطفشان تحلیل رفته است و در نتیجه اگر جریان های سریع و ناگهانی برق چندین بار تکرار شوند،به رشته سیم هایی که قطر ضعیف دارند،فشار وارد آمده،و سیستم قطع کننده ی جریان به کار خواهد افتاد
☆با در نظر گرفتن این قیاس می توان گفت،احتمالا بزرگسالانی که دارای شخصیت مرزی بوده و تحمل - عاطفی ضعیفی دارند، متوسل به دفاع می شوند.
☆در نهایت،در تشبیه افرادی که از نظر روان تحلیلگران "#نوروتیک" تلقی می شوند، بایستی گفت نوروتیک ها همه چیزشان سالم است،اما قطع کننده ی جریان آنان سال ها پیش در مسیر جریان دیگری کار گذاشته شده و حال ضرورتی برای وجود آن نیست.
☆در این حالت رشته های سیم بیشتری استفاده شده و از دوران کودکی هر روز بر قدرت سیم ها افزوده شده است.اما سیستم قطع کنندهی قدیمی حتی زمانی که هیچ خطر واقعی از بار اضافی وجود ندارد،برق را از جریان می اندازد.
☆وظیفه ی درمانگر این است که نوع مشکل را در مسیر این جریان ها شناسایی کند. شاید لازم باشد لامپ بازسازی شود، یا تشخیص دهد قدرت سیم ارتقاء یابد،یاسیستم قطع کننده ی جدیدی کار گذاشته شود،یا اگر چنانچه تشخیص حالت نوروتیک: داده شد، سیستم های قطع کننده ی غیر ضروری را پیدا کرده و به جای ان منبع تغذیه ی جدیدی را جایگزین ساخت، تا متناسب با نیازهای یک فرد بزرگسال و با واقع گرایی بیشتر عمل کند.
@healthpsychology_conselling
اگر حوصله دارید بخوانید
درباره #اختلالات_شخصیت چه می دانید؟
در ادامه اشاره ای مختصر و مفید و ساده به این اختلالات می گردد.
دسته A: افراد عجیب و نامتعارف
#اختلال_شخصیت_پارانوئید:
مشخصه افراد مبتلا به #اختلال_شخصیت_بدگمان (پارانوئید به انگلیسی:(Paranoid personality disorder (PPD)، #شکاکیت و بی اعتمادی دیرپا به همه افراد است. مسئولیت این احساسات از نظر آنها نه به عهده خود آنها، که بر دوش دیگران است. این بیماران اغلب #متخاصم، #تحریک_پذیر و #خشمگیناند. افراد #متعصب و جزم اندیش، کسانی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع میکنند، افرادی که به #همسر خود سوءظن دارند و اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعه اند، اغلب دچار اختلال شخصیت پارانوئید هستند. از آنجایی که تنها اندیشه های شخص پارانویید تحت تاثیر این بیماری قرار می گیرند، فرد مبتلا به این اختلال معمولا می تواند زندگی روزمره خود را پیش ببرد اما زندگی آنها ممکن است محدود و منزوی باشد.
#اختلال_شخصیت_اسکیزوئید: (به انگلیسی: schizoeidal personality disorder) تشخیص این #اختلال در بیمارانی مطرح میشود که الگوی همیشگی زندگیشان انزوای اجتماعی بودهاست. آنچه در آنها بسیار مشهود است، این است که از تعاملهای انسانی ناراحت میشوند. درون گرایند و حالت عاطفیشان کند و محدود است بهطوریکه ممکن است افراد غیر متخصص و عادی آنان را افرادی خشک و بیاحساس تلقی کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید را دیگران، آدمهایی نامتعارف، عجیب، #منزوی و تکرو میدانند.
#اختلال_شخصیت_اسکیزوتایپال: افراد مبتلا به این #اختلال (انگلیسی: Schizotypal personality disorder (STPD)) حتی به نظر افراد غیر متخصص هم بسیار عجیب و غریب میآیند. #تفکر_جادویی، عقاید منحصر به فرد، افکار انتساب به خود (نسبت دادن هر اتفاقی هرچند بی ارتباط به خود)، خطاهای ادراکی (سوء برداشت از موقعیت هایی که معانی ضمنی دیگری دارند. به عنوان مثال: رسیدن خورشید در وسط آسمان به معنای رخ دادن یک اتفاق وحشتناک است)و مسخ واقعیت (دریافت غیر واقعی محرک های محیطی. به عنوان مثال اجسام اطراف خود را به صورت کارتونی ببیند) همگی جزء زندگی هر روزه فرد اسکیزوتایپی است.
گروه B: افراد نمایشی-احساساتی و دمدمی مزاج
#اختلال_شخصیت_ضد_اجتماعی: (به انگلیسی: Antisocial personality disorder) یا ASPD، نوعی اختلال #شخصیت است که در آن فرد نمیتواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهایش احساس #گناه و #اضطراب ندارد. مشخصه این اختلال، اَعمال مداوم ضد اجتماعی یا خلاف قانون است، اما این اختلال مترادف با #بزهکاری نیست.
#اختلالات_شخصیت_مرزی: (به انگلیسی: Borderline personality disorder (BPD)) این بیماران در مرز #روان_نژندی و #روان_پریشی قرار دارند و مشخصهٔ آنها ناپایداری حالت #عاطفی، #خلق، #رفتار و #خودپنداره آنهاست. #خودزنی (وارد کردن #آسیب و یا جراحت عمدی به خود) نیز از ویژگی های بارز این اختلال شخصیت است.
#اختلال_شخصیت_نمایشی: افراد مبتلا به اختلال شخصیت هیستریونیک (به انگلیسی: (Histrionic personality disorder (HPD) تحریک پذیر و #هیجانیاند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. اما علیرغم رفتار متظاهرانه و پر زرق و برقی که دارند، اغلب نمیتوانند #دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند. این بیماران ممکن است خود را همتای برترین ستارههای سینما بدانند و همواره ستاره متظاهر مجلس بوده، و با #دلربایی، #جذابیت_های_ظاهری، و #اغواگری و #عشوه_گری میکوشند در کانون توجه باشند. آنان هیجانها و روابطی پرشور، ولی در عین حال سطحی و پیوسته در حال تغییر دارند. آنان مثلاً با فخر فروشی دربارهٔ داشتن سهام سازمانهای بزرگ یا مهارتهای ورزشی یا هنری، میکوشند توجه دیگران را به خود جلب کنند. علایق و نگرشهای آنان به سهولت تحت تأثیر دیگران یا نقشی که هماکنون ایفا میکنند، قرار میگیرد. آنان به سرعت، روابط #صمیمانه پرشوری را برقرار میکنند، ولی به سرعت خسته شده و احساس میکنند که قدرشناسی کافی از آنان به عمل نیامده است.
#اختلال_شخصیت_خودشیفته: اختلال شخصیت نارسیسم (به انگلیسی: (Narcissistic personality disorder (NPD) نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد خود را بزرگ و مهم میپندارد و به گونهای غلوآمیز احساس توانایی و لیاقت میکند. این بیماران مرکز دنیای خود بوده، از هر جهت ویژه هستند، افادهای و اسمپران بوده و در ذهن خود شخص مشهوری هستند. حس خودپسندی و سزاوار بودن، هرگونه نگرانی دربارهٔ نیازها، مشکلات و احساسات دیگران را از ذهن آنان خارج میسازد. آنان متکبر و تحکمآمیز بوده، خود را برتر از دیگران میدانند و از دیگران انتظار #احترام و تحسین دارند. هنگامی که خود آنان و جهان اطرافشان نمیتوانند انتظارات غیرواقع گرایانه و ناممکن آنان را برآورده سازند، بهط
درباره #اختلالات_شخصیت چه می دانید؟
در ادامه اشاره ای مختصر و مفید و ساده به این اختلالات می گردد.
دسته A: افراد عجیب و نامتعارف
#اختلال_شخصیت_پارانوئید:
مشخصه افراد مبتلا به #اختلال_شخصیت_بدگمان (پارانوئید به انگلیسی:(Paranoid personality disorder (PPD)، #شکاکیت و بی اعتمادی دیرپا به همه افراد است. مسئولیت این احساسات از نظر آنها نه به عهده خود آنها، که بر دوش دیگران است. این بیماران اغلب #متخاصم، #تحریک_پذیر و #خشمگیناند. افراد #متعصب و جزم اندیش، کسانی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع میکنند، افرادی که به #همسر خود سوءظن دارند و اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعه اند، اغلب دچار اختلال شخصیت پارانوئید هستند. از آنجایی که تنها اندیشه های شخص پارانویید تحت تاثیر این بیماری قرار می گیرند، فرد مبتلا به این اختلال معمولا می تواند زندگی روزمره خود را پیش ببرد اما زندگی آنها ممکن است محدود و منزوی باشد.
#اختلال_شخصیت_اسکیزوئید: (به انگلیسی: schizoeidal personality disorder) تشخیص این #اختلال در بیمارانی مطرح میشود که الگوی همیشگی زندگیشان انزوای اجتماعی بودهاست. آنچه در آنها بسیار مشهود است، این است که از تعاملهای انسانی ناراحت میشوند. درون گرایند و حالت عاطفیشان کند و محدود است بهطوریکه ممکن است افراد غیر متخصص و عادی آنان را افرادی خشک و بیاحساس تلقی کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید را دیگران، آدمهایی نامتعارف، عجیب، #منزوی و تکرو میدانند.
#اختلال_شخصیت_اسکیزوتایپال: افراد مبتلا به این #اختلال (انگلیسی: Schizotypal personality disorder (STPD)) حتی به نظر افراد غیر متخصص هم بسیار عجیب و غریب میآیند. #تفکر_جادویی، عقاید منحصر به فرد، افکار انتساب به خود (نسبت دادن هر اتفاقی هرچند بی ارتباط به خود)، خطاهای ادراکی (سوء برداشت از موقعیت هایی که معانی ضمنی دیگری دارند. به عنوان مثال: رسیدن خورشید در وسط آسمان به معنای رخ دادن یک اتفاق وحشتناک است)و مسخ واقعیت (دریافت غیر واقعی محرک های محیطی. به عنوان مثال اجسام اطراف خود را به صورت کارتونی ببیند) همگی جزء زندگی هر روزه فرد اسکیزوتایپی است.
گروه B: افراد نمایشی-احساساتی و دمدمی مزاج
#اختلال_شخصیت_ضد_اجتماعی: (به انگلیسی: Antisocial personality disorder) یا ASPD، نوعی اختلال #شخصیت است که در آن فرد نمیتواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهایش احساس #گناه و #اضطراب ندارد. مشخصه این اختلال، اَعمال مداوم ضد اجتماعی یا خلاف قانون است، اما این اختلال مترادف با #بزهکاری نیست.
#اختلالات_شخصیت_مرزی: (به انگلیسی: Borderline personality disorder (BPD)) این بیماران در مرز #روان_نژندی و #روان_پریشی قرار دارند و مشخصهٔ آنها ناپایداری حالت #عاطفی، #خلق، #رفتار و #خودپنداره آنهاست. #خودزنی (وارد کردن #آسیب و یا جراحت عمدی به خود) نیز از ویژگی های بارز این اختلال شخصیت است.
#اختلال_شخصیت_نمایشی: افراد مبتلا به اختلال شخصیت هیستریونیک (به انگلیسی: (Histrionic personality disorder (HPD) تحریک پذیر و #هیجانیاند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. اما علیرغم رفتار متظاهرانه و پر زرق و برقی که دارند، اغلب نمیتوانند #دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند. این بیماران ممکن است خود را همتای برترین ستارههای سینما بدانند و همواره ستاره متظاهر مجلس بوده، و با #دلربایی، #جذابیت_های_ظاهری، و #اغواگری و #عشوه_گری میکوشند در کانون توجه باشند. آنان هیجانها و روابطی پرشور، ولی در عین حال سطحی و پیوسته در حال تغییر دارند. آنان مثلاً با فخر فروشی دربارهٔ داشتن سهام سازمانهای بزرگ یا مهارتهای ورزشی یا هنری، میکوشند توجه دیگران را به خود جلب کنند. علایق و نگرشهای آنان به سهولت تحت تأثیر دیگران یا نقشی که هماکنون ایفا میکنند، قرار میگیرد. آنان به سرعت، روابط #صمیمانه پرشوری را برقرار میکنند، ولی به سرعت خسته شده و احساس میکنند که قدرشناسی کافی از آنان به عمل نیامده است.
#اختلال_شخصیت_خودشیفته: اختلال شخصیت نارسیسم (به انگلیسی: (Narcissistic personality disorder (NPD) نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد خود را بزرگ و مهم میپندارد و به گونهای غلوآمیز احساس توانایی و لیاقت میکند. این بیماران مرکز دنیای خود بوده، از هر جهت ویژه هستند، افادهای و اسمپران بوده و در ذهن خود شخص مشهوری هستند. حس خودپسندی و سزاوار بودن، هرگونه نگرانی دربارهٔ نیازها، مشکلات و احساسات دیگران را از ذهن آنان خارج میسازد. آنان متکبر و تحکمآمیز بوده، خود را برتر از دیگران میدانند و از دیگران انتظار #احترام و تحسین دارند. هنگامی که خود آنان و جهان اطرافشان نمیتوانند انتظارات غیرواقع گرایانه و ناممکن آنان را برآورده سازند، بهط
#طرحوارهها یا #تله_های_ذهنی چه هستند؟ (قسمت دوم)
۸- خود گرفتار – خود تحول نیافته: این طرحواره، غالب اوقات شامل درگیر شدن هیجانی افراطی و نزدیکی بیش از حد فرد با دیگران است. این افرا باور دارند که فردیت بهم ریخته ای دارند و در نتیجه، بدون حمایت مستمر دیگران قادر نخواهند بود که عملکرد مناسبی داشته باشند و به زندگی خود ادامه دهند. همچنین، احساس هم جوشی مستمر با دیگران و هویت فردی بی کفایت از دیگر مشکلاتی است که این افراد دارند. در نتیجه، احساس پوچی مزمن، بی هدفی و پوچ گرایی می کنند.
۹- #شکست : در این طرحواره، باور بر این است که فرد به طور غیر قابل اجتنابی در زمینه های مختلف شکست خواهد خورد، و نمی تواند به سبک با کفایتی به حد همتایان خود برسد.
حوزه سه: محدودیت های مختل
نقص در حد و مرزهای درونی، بی مسئولیتی در قبال دیگران و یا فقدان هدف گزینی طولانی مدت از مشخصه های این حیطه است. این مشکلات منجر به عدم رعایت حقوق دیگران، عدم همکاری با دیگران و عدم برنامه ریزی شخصی واقع گرایانه می شود. خانواده های این افراد، اغلب خانواده های بسیار دخالت کننده، سهل گیر و القای حس برتر بودن در فرد می باشند. در برخی موارد، کودک ممکن است به دلیل عدم رعایت قانون مورد تنبیه قرار نگیرد و یا مراقبت، راهنمایی و هدایت کافی را دریافت نکند.
۱۰- #استحقاق – #بزرگ_منشی : در این طرح واره، فرد معتقد است که از دیگران بالاتر و ارجح تر است و بنابراین، مستحق دریافت حقوق ویژه می باشد. احترام به قانون و حقوق دیگران در این افراد مشاهده نمی شود. معمولا، این افراد هر کاری را در هر زمانی که دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعیت های موجود و ضرر به دیگران، انجام می دهند و به منظور کسب قدرت یا کنترل، تاکید اغراق آمیزی بر برتر بودن خود دارند. سعی بسیاری می کنند که بر دیگران غالب شوند، نقطه نظرهای خود را بر دیگران تحمیل می کنند و رفتارهای دیگران را در جهتی که تمایل داشته باشند، هدایت می کنند؛ بدون اینکه با آنها همدلی داشته باشند و یا احساسات آنها را در نظر بگیرند.
۱۱- خویشتن داری ناکافی – خود انضباطی ناکارآمد : افراد دارای این طرح واره نمی توانند به طور کارآمدی خود را کنترل کنند، تحمل ناکامی در کسب اهداف فردی در آنها بسیار ناکارآمد و مختل است و در صورت ناکامی، به صورت بسیار افراطی هیجان های خود را بیان می کنند و تکانشی رفتار می کنند. این افراد درد را تحمل نمی کنند و از مسئولیت گریزان هستند.
حوزه چهار: هدایت شدن توسط دیگران (دیگر جهت مندی)
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند تاکید زیادی بر ارضای نیازهای دیگران در مقایسه با نیازهای خودشان دارند و این کار را برای کسب تائید، حفظ ارتباط عاطفی و اجتناب از تنبیه انجام می دهند. خانواده هایی که این افراد در آن رشد یافته اند، خانواده هایی هستند که پذیرش شرطی را برای کودکان فراهم کرده اند. به این معنا که کودک باید جنبه های مهمی از خودش را #سرکوب کند تا بتواند عشق، توجه و تائید کسب کند. در چنین محیطی، نیازها و خواسته های گروه به نیازها و احساس های کودک ترجیح داده می شود.
۱۲- #اطاعت : در این طرحواره، فرد خود را در کنترل اغراق آمیز از جانب دیگران احساس می کند که به دو شکل ظاهر می شود: ۱- اطاعت از نیازها؛ ۲- اطاعت از هیجان ها.
این افراد بر این باورند که آرزوها، نقطه نظرات و احساسهای آنها بی ارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی هستند و نسبت به عدم ارضای نیازهای خود بسیار حساس هستند. معمولا این وضعیت منجر به #خشم، که خود را با علایم ناسازگارانه مثل رفتارهای #پرخاشگرمنفعل، علایم #روان_تنی، برون ریزی و سومصرف مواد نشان می دهد، آشکار می گردد.
۱۳- #ایثار : در این طرحواره، فرد به طور داوطلبانه به دنبال ارضای نیازهای دیگران است، حتی اگر نیازهای خودش برآورده نشود. دلایل عمده این افراد عبارتند از پیشگیری از ایجاد هر نوع ناراحتی و درد در دیگران، اجتناب از احساس #گناه ناشی از خود خواه بودن، و تداوم ارتباط با دیگران و اغلب منجر به یک رنجش در دیگران می گردد.
۱۴- تائید جویی – جلب توجه: افراد دارای این طرح واره، تاکید افراطی بر کسب تائید، بازشناسی یا توجه از جانب دیگران دارند، تا به این وسیله بتوانند یک تجربه ذهنی ایمن از خود به دست آورند. تجربه ذهنی فرد از اعتماد بنفس خودش، به طور بنیادین به واکنش های دیگران بستگی دارد. گاهی اوقات این طرح واره در این افراد، موجب تاکید اغراق آمیز به ظاهر، توجه و احترام می شود.
۸- خود گرفتار – خود تحول نیافته: این طرحواره، غالب اوقات شامل درگیر شدن هیجانی افراطی و نزدیکی بیش از حد فرد با دیگران است. این افرا باور دارند که فردیت بهم ریخته ای دارند و در نتیجه، بدون حمایت مستمر دیگران قادر نخواهند بود که عملکرد مناسبی داشته باشند و به زندگی خود ادامه دهند. همچنین، احساس هم جوشی مستمر با دیگران و هویت فردی بی کفایت از دیگر مشکلاتی است که این افراد دارند. در نتیجه، احساس پوچی مزمن، بی هدفی و پوچ گرایی می کنند.
۹- #شکست : در این طرحواره، باور بر این است که فرد به طور غیر قابل اجتنابی در زمینه های مختلف شکست خواهد خورد، و نمی تواند به سبک با کفایتی به حد همتایان خود برسد.
حوزه سه: محدودیت های مختل
نقص در حد و مرزهای درونی، بی مسئولیتی در قبال دیگران و یا فقدان هدف گزینی طولانی مدت از مشخصه های این حیطه است. این مشکلات منجر به عدم رعایت حقوق دیگران، عدم همکاری با دیگران و عدم برنامه ریزی شخصی واقع گرایانه می شود. خانواده های این افراد، اغلب خانواده های بسیار دخالت کننده، سهل گیر و القای حس برتر بودن در فرد می باشند. در برخی موارد، کودک ممکن است به دلیل عدم رعایت قانون مورد تنبیه قرار نگیرد و یا مراقبت، راهنمایی و هدایت کافی را دریافت نکند.
۱۰- #استحقاق – #بزرگ_منشی : در این طرح واره، فرد معتقد است که از دیگران بالاتر و ارجح تر است و بنابراین، مستحق دریافت حقوق ویژه می باشد. احترام به قانون و حقوق دیگران در این افراد مشاهده نمی شود. معمولا، این افراد هر کاری را در هر زمانی که دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعیت های موجود و ضرر به دیگران، انجام می دهند و به منظور کسب قدرت یا کنترل، تاکید اغراق آمیزی بر برتر بودن خود دارند. سعی بسیاری می کنند که بر دیگران غالب شوند، نقطه نظرهای خود را بر دیگران تحمیل می کنند و رفتارهای دیگران را در جهتی که تمایل داشته باشند، هدایت می کنند؛ بدون اینکه با آنها همدلی داشته باشند و یا احساسات آنها را در نظر بگیرند.
۱۱- خویشتن داری ناکافی – خود انضباطی ناکارآمد : افراد دارای این طرح واره نمی توانند به طور کارآمدی خود را کنترل کنند، تحمل ناکامی در کسب اهداف فردی در آنها بسیار ناکارآمد و مختل است و در صورت ناکامی، به صورت بسیار افراطی هیجان های خود را بیان می کنند و تکانشی رفتار می کنند. این افراد درد را تحمل نمی کنند و از مسئولیت گریزان هستند.
حوزه چهار: هدایت شدن توسط دیگران (دیگر جهت مندی)
افرادی که در این حیطه قرار می گیرند تاکید زیادی بر ارضای نیازهای دیگران در مقایسه با نیازهای خودشان دارند و این کار را برای کسب تائید، حفظ ارتباط عاطفی و اجتناب از تنبیه انجام می دهند. خانواده هایی که این افراد در آن رشد یافته اند، خانواده هایی هستند که پذیرش شرطی را برای کودکان فراهم کرده اند. به این معنا که کودک باید جنبه های مهمی از خودش را #سرکوب کند تا بتواند عشق، توجه و تائید کسب کند. در چنین محیطی، نیازها و خواسته های گروه به نیازها و احساس های کودک ترجیح داده می شود.
۱۲- #اطاعت : در این طرحواره، فرد خود را در کنترل اغراق آمیز از جانب دیگران احساس می کند که به دو شکل ظاهر می شود: ۱- اطاعت از نیازها؛ ۲- اطاعت از هیجان ها.
این افراد بر این باورند که آرزوها، نقطه نظرات و احساسهای آنها بی ارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی هستند و نسبت به عدم ارضای نیازهای خود بسیار حساس هستند. معمولا این وضعیت منجر به #خشم، که خود را با علایم ناسازگارانه مثل رفتارهای #پرخاشگرمنفعل، علایم #روان_تنی، برون ریزی و سومصرف مواد نشان می دهد، آشکار می گردد.
۱۳- #ایثار : در این طرحواره، فرد به طور داوطلبانه به دنبال ارضای نیازهای دیگران است، حتی اگر نیازهای خودش برآورده نشود. دلایل عمده این افراد عبارتند از پیشگیری از ایجاد هر نوع ناراحتی و درد در دیگران، اجتناب از احساس #گناه ناشی از خود خواه بودن، و تداوم ارتباط با دیگران و اغلب منجر به یک رنجش در دیگران می گردد.
۱۴- تائید جویی – جلب توجه: افراد دارای این طرح واره، تاکید افراطی بر کسب تائید، بازشناسی یا توجه از جانب دیگران دارند، تا به این وسیله بتوانند یک تجربه ذهنی ایمن از خود به دست آورند. تجربه ذهنی فرد از اعتماد بنفس خودش، به طور بنیادین به واکنش های دیگران بستگی دارد. گاهی اوقات این طرح واره در این افراد، موجب تاکید اغراق آمیز به ظاهر، توجه و احترام می شود.
مرحلهی اول
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ
رشد روانی – اجتماعی: #اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحلهی رشد در نظریه رشد روانی–اجتماعی #اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید. این دوره، بنیادیترین مرحله در زندگی است. نظر به این که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر مراقب، ناسازگار، پسزننده یا از نظر #عاطفی، غیرقابل دسترس باشد و به طفل توجه کافی نکند، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم #موفقیت در رشد اعتماد، سبب به وجود آمدن #ترس در #کودک شده و به این باور منجر می گردد که دنیا جای بسیار ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است.
مرحلهی دوم
#خودگردانی و #اعتماد_به_نفس در برابر #شرم و شک
دومین مرحلهی نظریه رشد روانی –اجتماعی اریکسون در دوران اولیهی کودکی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد. اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که #یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و #استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر #انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است. کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند، #احساس #امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
مرحلهی سوم
#ابتکار در برابر #گناه
در خلال سالهای قبل از مدرسه، کودکان شروع به قدرت نمایی و اِعمال کنترل بر دنیای خود از طریق برخی بازیها و سایر تعاملات #اجتماعی میکنند. کودکانی که این مرحله را با موفقیت بگذرانند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکنند. و آنهایی که در به دست آوردن این مهارتها ناکام میمانند، حس گناه، شک به خود، و کمبود ابتکار در آنها باقی میماند.
مرحلهی چهارم
کوشایی در برابر #حقارت
این مرحله، سالهای اول مدرسه، تقریباً از 5 تا 11 سالگی را در برمیگیرد. کودکان از طریق تعاملات اجتماعی شروع به رشد حس #غرور نسبت به دستاوردها و توانائیهای خود میکنند. کودکانی که توسط #والدین یا معلمان تشویق و هدایت میشوند، حس کفایت، صلاحیت و اعتقاد به تواناییهای خود در آنها به وجود میآید. آنهایی که از سوی والدین، معلمان یا همسن و سالهای خود به قدر کافی مورد تشویق قرار نمیگیرند به توانایی خود برای موفقیت، شک خواهند کرد.
مرحلهی پنجم
#هویت در برابر گمگشتگی و #سردرگمی
در دوران #نوجوانی، کودکان به کشف استقلال خود میپردازند و به عبارت دیگر، خود را حس میکنند. آنهایی که از طریق کاوشهای شخصی، تشویق و پشتیبانی مناسبی دریافت کنند، این مرحله را با حس استقلال و #کنترل و نیز حسی قوی نسبت به خود پشتسر میگذارند. و کسانی که نسبت به باورها و تمایلات خود نامطمئن بمانند، درباره خود و آینده نیز نامطمئن و گمگشته خواهند بود.
مرحلهی ششم
حس #تعلق در برابر #انزوا و گوشه گیری
این مرحله، دوران اولیه بزرگسالی، یعنی زمانی که افراد به کشف روابط شخصی میپردازند را در بر میگیرد. اریکسون عقیده داشت که برقرار کردن روابط نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، روابط مطمئن و متعهدانهای را به وجود خواهند آورد. به یاد داشته باشید که هر مرحله بر پایه مهارتهای یادگرفته شده در مراحل قبل بنا میشود. اریکسون عقیده داشت که حس قوی هویت شخصی برای ایجاد روابط صمیمانه و همراه با تعلّق خاطر اهمیت دارد. مطالعات نشان دادهاند که کسانی که #شناخت ضعیفی نسبت به خود دارند در روابطشان نیز تمایل به تعهدپذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی، #تنهایی و #افسردگی قرار دارند.
مرحلهی هفتم
فعالیت در برابر رکود
در دوران بزرگسالی، ما به ساختن زندگی خود ادامه میدهیم و تمرکز ما بر روی #شغل و #خانواده قرار دارد. کسانی که در این مرحله موفق باشند، حس خواهند کرد که از طریق فعال بودن در خانه و اجتماع خود، در کار جهان مشارکت دارند. آنهایی که در به دست آوردن این مهارت ناموفق باشند، حس غیرفعال بودن، رکود و درگیر نبودن در کار دنیا را پیدا خواهند کرد.
مرحلهی هشتم
#یکپارچگی در برابر #ناامیدی
این مرحله مربوط به دوران #کهنسالی است و بر بازتاب فعالیتهای گذشته تمرکز دارد. آنهایی که در مراحل پیشین رشد چندان موفق نبوده اند یا به این باور اند که شکست خورده اند، حس خواهند کرد که زندگی شان تلف شده است و بر گذشته افسوس خواهند خورد. در این حالت است که فرد با حس ناامیدی و ناخشنودی روبرو خواهد شد. کسانی که از دستاوردهای گذشته خود در زندگی احساس غرور داشته باشند، حس یکپارچگ