| فضای ناپاک اجتماعی!
| یکشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۱
| #احمد_بخارایی، #جامعهشناس
۱ـ چرا نگفتم: «کثیف» و نوشتم: «ناپاک»؟ زیرا ذکر «کثیف» که جنبهی «ایجابی» دارد، ناظر بر یک «داوری» و قضاوت است که به نظر میرسد با جهتگیری سیاسی درهم آمیخته است اما ذکر «ناپاک» که جنبهی «سلبی» دارد دارای ماهیت «#اجتماعی» است زیرا در #جامعهشناسی، «فضای پاک اجتماعی» دارای تعریف مشخصی است که مترادف با #اخلاق_اجتماعی، #عدالت و #انسانیت است. بنابراین ما از نگاه جامعهشناختی با درصد اطمینان زیاد میگوییم که فضای اجتماعی جامعهی ایران که محصول سیاستهای #جمهوری_اسلامی است «ناپاک» است.
۲ـ #کمال_خرازی (وزیر اسبق امور خارجه در دو دولت #اصلاحطلب(!) سید #محمد_خاتمی از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) امروز (یکشنبه هفت فروردین ۱۴۰۱) در کنفرانس دوحه در حاشیهی نمایشگاه نظامی در کشور قطر مؤکداً گفت که #سپاه_پاسداران باید از فهرست تحریمهای آمریکا حذف شود. به نظر میرسد اینک که مذاکرات برجامی به پایان راه نزدیک شده و امکان حصول توافق نسبی بین ایران و آمریکا و رفع تحریمهای آزاردهنده، مهیا شده است کمال خرازی و #حسین_شریعتمداری (مدیر مسئول روزنامهی کیهان) و امثال آنها که رسماً از رهبری #نظام_اسلامی ایده میگیرند با به وسط صحنه انداختن پیشنهاد مؤکد حذف نام سپاه پاسدارانی که خود را «مکلف» به دخالتها و عملیات فرامرزی میداند از فهرست گروههای تروریستی، فضای توافق را «ناپاک» میکنند و اجازه نمیدهند اندکی وضعیت کنونی ایران، سامان کوتاهمدت بیابد چرا که توافقاتی که با «اما و اگرها» همراه باشد دوام زیادی نخواهد داشت و بسا در زمانی نه چندان دور در دورهی آتی ریاستجمهوری در آمریکا، این توافق متزلزل شود.
۳ـ یکی از نشانههای «فضای ناپاک اجتماعی» به گروگان گرفتن ملت و سوء استفاده از مذاکرات برجامی و یقهگیری طرف مذاکره در زمان رسیدن به پایان راه است تا زیادهخواهی شود. این همان شیوهای است که بارها متذکر شده بودم که جمهوری اسلامی (بخوانید: #حاکمیت_شیعی با تفسیر ویژه) بدون توجه به نیازهای اجتماعی ـ اقتصادی مردمش، همواره در اندیشهی تقویت مبانی سیاسی ـ ایدئولوژیک خود بوده و همهی این سیاستهای ناکارآمد و همهی این پشت کردنها به منافع مردم را چنین نامیده است: «دفاع از #امنیت_ملی»!
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| یکشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۱
| #احمد_بخارایی، #جامعهشناس
۱ـ چرا نگفتم: «کثیف» و نوشتم: «ناپاک»؟ زیرا ذکر «کثیف» که جنبهی «ایجابی» دارد، ناظر بر یک «داوری» و قضاوت است که به نظر میرسد با جهتگیری سیاسی درهم آمیخته است اما ذکر «ناپاک» که جنبهی «سلبی» دارد دارای ماهیت «#اجتماعی» است زیرا در #جامعهشناسی، «فضای پاک اجتماعی» دارای تعریف مشخصی است که مترادف با #اخلاق_اجتماعی، #عدالت و #انسانیت است. بنابراین ما از نگاه جامعهشناختی با درصد اطمینان زیاد میگوییم که فضای اجتماعی جامعهی ایران که محصول سیاستهای #جمهوری_اسلامی است «ناپاک» است.
۲ـ #کمال_خرازی (وزیر اسبق امور خارجه در دو دولت #اصلاحطلب(!) سید #محمد_خاتمی از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) امروز (یکشنبه هفت فروردین ۱۴۰۱) در کنفرانس دوحه در حاشیهی نمایشگاه نظامی در کشور قطر مؤکداً گفت که #سپاه_پاسداران باید از فهرست تحریمهای آمریکا حذف شود. به نظر میرسد اینک که مذاکرات برجامی به پایان راه نزدیک شده و امکان حصول توافق نسبی بین ایران و آمریکا و رفع تحریمهای آزاردهنده، مهیا شده است کمال خرازی و #حسین_شریعتمداری (مدیر مسئول روزنامهی کیهان) و امثال آنها که رسماً از رهبری #نظام_اسلامی ایده میگیرند با به وسط صحنه انداختن پیشنهاد مؤکد حذف نام سپاه پاسدارانی که خود را «مکلف» به دخالتها و عملیات فرامرزی میداند از فهرست گروههای تروریستی، فضای توافق را «ناپاک» میکنند و اجازه نمیدهند اندکی وضعیت کنونی ایران، سامان کوتاهمدت بیابد چرا که توافقاتی که با «اما و اگرها» همراه باشد دوام زیادی نخواهد داشت و بسا در زمانی نه چندان دور در دورهی آتی ریاستجمهوری در آمریکا، این توافق متزلزل شود.
۳ـ یکی از نشانههای «فضای ناپاک اجتماعی» به گروگان گرفتن ملت و سوء استفاده از مذاکرات برجامی و یقهگیری طرف مذاکره در زمان رسیدن به پایان راه است تا زیادهخواهی شود. این همان شیوهای است که بارها متذکر شده بودم که جمهوری اسلامی (بخوانید: #حاکمیت_شیعی با تفسیر ویژه) بدون توجه به نیازهای اجتماعی ـ اقتصادی مردمش، همواره در اندیشهی تقویت مبانی سیاسی ـ ایدئولوژیک خود بوده و همهی این سیاستهای ناکارآمد و همهی این پشت کردنها به منافع مردم را چنین نامیده است: «دفاع از #امنیت_ملی»!
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
| ضداخلاقیهای اخلاق دینی!
| آدینه ۲۹ دی ۱۴۰۲
| #مناظره میان احمد بخارایی و سروش دباغ با جستار «مسئلهی ما و دین»، برگزار شده در اتاق «پرتو» در کلابهاوس | شنبه ۲۳ دی آذر ۱۴۰۲
| پخش جریان مناظره (شنیداری): 👇
https://drive.google.com/file/d/1D1tY98rtI46ME3UWpPFVDkW8PUi9_T-c/view
#احمد_بخارایی: حدود دو ساعت و نیم در کلاب هاوس با دکتر #سروش_دباغ مناظرهای داشتم پیرامون ذاتیات دینی و تعارضات ریشهای میان "#اخلاق_دینی" و " #اخلاق_عرفی"! این بحث از زمانی مطرح شد که در نشست قبلی با ایشان (با طرح جعلیات "#روشنفکری_دینی") به ذاتیات دینی اشاره کردم اما آقای دباغ، معتقد به ذاتیات دینی نبود. در مناظره کنونی با اشاره به نقلقولهایی از اندیشمندان نظیر #ماکس_مولر، #اسپنسر، #دورکیم و #ریتزر و نیز به هشت اعتبار نسبت به معانی "ذات" استدلال کردم که #دین دارای ذاتیات است.
پس از آن از چهار زاویهی: "مرجع اقتدار، اشکال، محتوا و پیامد"، به توضیح تعارضات اساسی و بنیادین میان دو نوع اخلاق: دینی و عرفی پرداختم.
در بین این چهار زاویه، جهت "محتوا"یی از اهمیت خاصی برخوردار بود که شامل هفت شاخص است. این هفت شاخص در تمایز اساسی و گاه ذاتی بین اخلاق دینی و اخلاق عرفی عبارتند از:
۱ـ نوع دلپسندی و مطبوع حساسیت بودن، شامل طیفی از "هیجان و شیفتگی" تا "عقلانی".
۲ـ تضاد در قابلیت اصلاح و تغییر.
۳ـ مستدل بودن از "توجیه" تا "تبیین".
۴ـ جایگاه معرفتشناختی از تضاد میان "ابژه" و "سوژه".
۵ـ تضاد در "بازتولید" از گذشته تا واقعیت جامعه.
۶ـ تعارض در مرجعیت اقتدار اخلاقی از آسمان تا زمین.
۷ـ تضاد در "جنس" اخلاق از "پرستش" تا "عرف".
در بخشی دیگر ضمن تطبیق "گفتار-کنشها"ی اخلاق دینی با اخلاق عرفی در چارچوب نظری #هابرماس نتیجه گرفتم که اخلاق دینی صرفاً دارای شیوه ارتباطی از نوع "توصیفی" است اما اخلاق عرفی علاوه بر آن برخوردار از شیوههای ارتباطی از نوع "شناختی" و "تعاملی" است.
در بخشی دیگر به ذکر تعارضات دو نوع اخلاق دینی در عرصه عمومی و اخلاق عرفی به تفکیک چهار خردهنظام: فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در دو سطح: خرد و فراخرد (میانه و کلان) مجموعاً در هشت جنبه پرداختم. در این بخش گزارهها و اصول اخلاقی متضاد در هر یک از این دو نوع #اخلاق را گفتم و نهایتا نتیجه گرفتم که: اخلاق دینی در حوزه عمومی با توجه به #ذاتیات_دینی، گاه به "#مناسکگرایی" به عنوان یکی از انواع چهارگانهی انحرافات (از نگاه #رابرت_مرتون) میانجامد و در تقابل با اخلاق عرفی، به بیراهه میرود تا آنجا که رعیتباوری را دامن میزند و توجیهگر #شکاف_طبقاتی میشود.
چون مناظرهی ما ریشهی فلسفی ـ کلامی داشت و جنبههای اصلی عرایض من مورد مخالفت دکتر سروش دباغ واقع میشد بسا در برخی دقایق با دشواری در انتقال مفهوم مواجه باشد.
لطفاً با حوصله و تأمل گوش فرمایید و نقد کنید. سپاس
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| آدینه ۲۹ دی ۱۴۰۲
| #مناظره میان احمد بخارایی و سروش دباغ با جستار «مسئلهی ما و دین»، برگزار شده در اتاق «پرتو» در کلابهاوس | شنبه ۲۳ دی آذر ۱۴۰۲
| پخش جریان مناظره (شنیداری): 👇
https://drive.google.com/file/d/1D1tY98rtI46ME3UWpPFVDkW8PUi9_T-c/view
#احمد_بخارایی: حدود دو ساعت و نیم در کلاب هاوس با دکتر #سروش_دباغ مناظرهای داشتم پیرامون ذاتیات دینی و تعارضات ریشهای میان "#اخلاق_دینی" و " #اخلاق_عرفی"! این بحث از زمانی مطرح شد که در نشست قبلی با ایشان (با طرح جعلیات "#روشنفکری_دینی") به ذاتیات دینی اشاره کردم اما آقای دباغ، معتقد به ذاتیات دینی نبود. در مناظره کنونی با اشاره به نقلقولهایی از اندیشمندان نظیر #ماکس_مولر، #اسپنسر، #دورکیم و #ریتزر و نیز به هشت اعتبار نسبت به معانی "ذات" استدلال کردم که #دین دارای ذاتیات است.
پس از آن از چهار زاویهی: "مرجع اقتدار، اشکال، محتوا و پیامد"، به توضیح تعارضات اساسی و بنیادین میان دو نوع اخلاق: دینی و عرفی پرداختم.
در بین این چهار زاویه، جهت "محتوا"یی از اهمیت خاصی برخوردار بود که شامل هفت شاخص است. این هفت شاخص در تمایز اساسی و گاه ذاتی بین اخلاق دینی و اخلاق عرفی عبارتند از:
۱ـ نوع دلپسندی و مطبوع حساسیت بودن، شامل طیفی از "هیجان و شیفتگی" تا "عقلانی".
۲ـ تضاد در قابلیت اصلاح و تغییر.
۳ـ مستدل بودن از "توجیه" تا "تبیین".
۴ـ جایگاه معرفتشناختی از تضاد میان "ابژه" و "سوژه".
۵ـ تضاد در "بازتولید" از گذشته تا واقعیت جامعه.
۶ـ تعارض در مرجعیت اقتدار اخلاقی از آسمان تا زمین.
۷ـ تضاد در "جنس" اخلاق از "پرستش" تا "عرف".
در بخشی دیگر ضمن تطبیق "گفتار-کنشها"ی اخلاق دینی با اخلاق عرفی در چارچوب نظری #هابرماس نتیجه گرفتم که اخلاق دینی صرفاً دارای شیوه ارتباطی از نوع "توصیفی" است اما اخلاق عرفی علاوه بر آن برخوردار از شیوههای ارتباطی از نوع "شناختی" و "تعاملی" است.
در بخشی دیگر به ذکر تعارضات دو نوع اخلاق دینی در عرصه عمومی و اخلاق عرفی به تفکیک چهار خردهنظام: فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در دو سطح: خرد و فراخرد (میانه و کلان) مجموعاً در هشت جنبه پرداختم. در این بخش گزارهها و اصول اخلاقی متضاد در هر یک از این دو نوع #اخلاق را گفتم و نهایتا نتیجه گرفتم که: اخلاق دینی در حوزه عمومی با توجه به #ذاتیات_دینی، گاه به "#مناسکگرایی" به عنوان یکی از انواع چهارگانهی انحرافات (از نگاه #رابرت_مرتون) میانجامد و در تقابل با اخلاق عرفی، به بیراهه میرود تا آنجا که رعیتباوری را دامن میزند و توجیهگر #شکاف_طبقاتی میشود.
چون مناظرهی ما ریشهی فلسفی ـ کلامی داشت و جنبههای اصلی عرایض من مورد مخالفت دکتر سروش دباغ واقع میشد بسا در برخی دقایق با دشواری در انتقال مفهوم مواجه باشد.
لطفاً با حوصله و تأمل گوش فرمایید و نقد کنید. سپاس
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Telegram
parto
| سخنرانی احمد بخارایی در نشست «جایگاه کارگران در ساختمان صلح اجتماعی» به مناسبت #روز_جهانی_کارگر | برگزار شده از سوی انجمن جامعهشناسی ایران (با همکاری گروههای #جامعهشناسی_صلح، #جامعهشناسی_سیاسی و #جامعهشناسی_تفسیری) در ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ | با حضور: پرویز صداقت، محمد مالجو، احمد بخارایی، بیتا مدنی و حسن امیدوار
| آدینه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
| فایل شنیداری: 👇
بخارایی: https://drive.google.com/file/d/1hudTr163Fbbg7WYr9jVIfCQBAW8rNjYP/view
کل برنامه: https://drive.google.com/file/d/1ffzG-tqnnJw4T6JiqBCLl4ZHU2W4Q7Ju/view
| فایل دیداری: 👇
بخارایی: https://drive.google.com/file/d/10xPrk38ZvSWNJuZJApJafyOcYaa9F6EB/view
کل برنامه: https://drive.google.com/file/d/1pg6wWyTZGRczxlSVGSGr1wPiZ7TdMbmY/view
| #احمد_بخارایی: سه نگاه به مقولهی کار و کارگر میتوان داشت که سه «فهم» را به دنبال دارد:
۱ـ «فهم مشاهدهای» و توصیفی مانند این که بگوییم در ۱ می سال ۱۸۸۶ فراخوان اعتصاب سراسری کارگران در امریکا برای کاهش ساعت کار از ۱۴ به ۸ ساعت در میان ۱۲۰۰ کارخانه و کشته شدن تعدادی از کارگران معترض توأم با انفجار به وقوع پیوست. یا اینکه گفته شود #حقوق_کار از سوی سازمان بینالمللی کار عبارت است از:
ـ آزادی انجمنی،
ـ حق چانهزنی جمعی،
ـ ممنوعیت #کار_اجباری،
ـ حذف #کار_کودکان،
ـ عدم #تبعیض در استخدام.
۲ـ «فهم تبیینی» مانند این که بگوییم چرا شورای اسلامی کار در ایران که بنا به قانون در کارگاههای بیش از ۳۶ کارگر تشکیل میشود با اتحادیه یا انجمن کارگری واقعی تفاوت اساسی دارد، زیرا در این شوراها بیش از نیمی از اعضا منتخب مدیریت است. یا اینکه پاسخ داده شود چرا در ایران فقط حدود ۱۰ درصد قراردادهای کارگری جنبهی رسمی دارد و کارگر چگونه احساس #امنیت_شغلی نمیکند؟
این دو نوع فهم را #ماکس_وبر مطرح کرد اما جای خالی فهم سومی احساس میشود که نامش را «فهم اخلاقی» میگذاریم.
۳ـ «فهم اخلاقی» #دیوید_گریبر از مشاغلی نام میبرد که صفت «مزخرف» دارد. این مشاغل، بی معنا هستند. هر چند درآمد خوبی دارند مانند استخدام شدن یک فرد برای اینکه صرفاً مشغول به نظر برسد. یا شغلی مانند فشار دادن کلید آسانسور یا کارهایی که دیگران مهم به نظر برسند مانند دربانی هتلها.
در ایران زبالهگردی و بسیاری از دستفروشیها میتوانند مثالی برای این مشاغل مزخرف باشند. چرا این مشاغل، مزخرف هستند و بالاتر از این اساساً چرا حق واقعی کارگران در مشاغل غیر مزخرف هم داده نمیشود؟
حق واقعی چیست؟ آیا صرفاً همان است که در قرارداد رسمی بین #کارگر و #کارفرما قید شدهاست؟ آیا «درست بودن» قراردادها به معنای «خوب بودن» آنها برای کارگران است؟
میدانیم که مبنای درست بودن که توافق طرفین است با مبنای خوب بودن که یک نوع ارزشگذاری است تفاوت دارد و هر «درست»ی، لزوماً «خوب» نیست!
#ارسطو میگوید: هر آنچه درست است، عادلانه است.
بنابراین در «فهم اخلاقی» با مفهوم «#عدالت» مواجه میشویم. اما نگاه دیگری میگوید که: خروجی عدالت، «#سعادت» است. پس اینک با مفهوم «سعادت» روبهرو هستیم. در «فهم اخلاقی» میخواهیم تحلیل کنیم که مقولهی کار و #کارگری چگونه به عدالت و سعادت نزدیک میشود و چقدر فاصله دارد؟ پس خطکش ما در اندازهگیری در اینجا مقولهی #اخلاق و #فلسفه آن است نه همانند فهم تبیینی، خطکش #قانون و آییننامه و قرارداد رسمی!
چهار نگاه به مفهوم «سعادت» وجود دارد:
۱ـ تکلیفگرایی کانتی که خیر و خوبی را در انجام وظیفه و حسن نیت میداند.
۲ـ فایدهگرایی آمریکایی و غربی که بنا بر آن یک عمل تا آنجا که در جهت حصول و تولید بزرگترین خوشی و سعادت برای بزرگترین عده باشد درست و حق است. این نگاه امثال #جان_استوارت_میل و #جرمی_بنتام است که عمدتاً سعادت را مساوی لذت قلمداد میکنند و #دموکراسی برآمده از این منظومه را میستایند.
۳ـ فراطبیعتگرایی که سعادت اخروی را مد نظر دارند.
۴ـ کمالمحوری در تعریف سعادت: سعادت یعنی رسیدن به «کمال»! حال این کمال چیست؟ کمالگرایی را میتوان در سه سطح خرد، میانه و کلان تعریف کرد.
در سطح خرد با واحد تحلیل فرد و گروه، منظور #عزت_نفس و خودکارآمدی کارگر است.
آیا کار کارگر او را با عزت نفس مواجه میکند و او احساس کارآمدی دارد؟ به نظر نمیرسد اکثر کارهای کارگران مقوم عزت نفس و خود کارآمدی باشد. کارگر، مجبور به تحمل زیاد و درخواست اندک است. در سطح میانه، پویایی سازمانی و جلوگیری از #فرسودگی_شغلی و عدم احساس #ازخودبیگانگی و #ازجامعهبیگانگی به قول #ملوین_سیمن مد نظر است. | ادامه:👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/04/blog-post_26.html#more
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| آدینه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
| فایل شنیداری: 👇
بخارایی: https://drive.google.com/file/d/1hudTr163Fbbg7WYr9jVIfCQBAW8rNjYP/view
کل برنامه: https://drive.google.com/file/d/1ffzG-tqnnJw4T6JiqBCLl4ZHU2W4Q7Ju/view
| فایل دیداری: 👇
بخارایی: https://drive.google.com/file/d/10xPrk38ZvSWNJuZJApJafyOcYaa9F6EB/view
کل برنامه: https://drive.google.com/file/d/1pg6wWyTZGRczxlSVGSGr1wPiZ7TdMbmY/view
| #احمد_بخارایی: سه نگاه به مقولهی کار و کارگر میتوان داشت که سه «فهم» را به دنبال دارد:
۱ـ «فهم مشاهدهای» و توصیفی مانند این که بگوییم در ۱ می سال ۱۸۸۶ فراخوان اعتصاب سراسری کارگران در امریکا برای کاهش ساعت کار از ۱۴ به ۸ ساعت در میان ۱۲۰۰ کارخانه و کشته شدن تعدادی از کارگران معترض توأم با انفجار به وقوع پیوست. یا اینکه گفته شود #حقوق_کار از سوی سازمان بینالمللی کار عبارت است از:
ـ آزادی انجمنی،
ـ حق چانهزنی جمعی،
ـ ممنوعیت #کار_اجباری،
ـ حذف #کار_کودکان،
ـ عدم #تبعیض در استخدام.
۲ـ «فهم تبیینی» مانند این که بگوییم چرا شورای اسلامی کار در ایران که بنا به قانون در کارگاههای بیش از ۳۶ کارگر تشکیل میشود با اتحادیه یا انجمن کارگری واقعی تفاوت اساسی دارد، زیرا در این شوراها بیش از نیمی از اعضا منتخب مدیریت است. یا اینکه پاسخ داده شود چرا در ایران فقط حدود ۱۰ درصد قراردادهای کارگری جنبهی رسمی دارد و کارگر چگونه احساس #امنیت_شغلی نمیکند؟
این دو نوع فهم را #ماکس_وبر مطرح کرد اما جای خالی فهم سومی احساس میشود که نامش را «فهم اخلاقی» میگذاریم.
۳ـ «فهم اخلاقی» #دیوید_گریبر از مشاغلی نام میبرد که صفت «مزخرف» دارد. این مشاغل، بی معنا هستند. هر چند درآمد خوبی دارند مانند استخدام شدن یک فرد برای اینکه صرفاً مشغول به نظر برسد. یا شغلی مانند فشار دادن کلید آسانسور یا کارهایی که دیگران مهم به نظر برسند مانند دربانی هتلها.
در ایران زبالهگردی و بسیاری از دستفروشیها میتوانند مثالی برای این مشاغل مزخرف باشند. چرا این مشاغل، مزخرف هستند و بالاتر از این اساساً چرا حق واقعی کارگران در مشاغل غیر مزخرف هم داده نمیشود؟
حق واقعی چیست؟ آیا صرفاً همان است که در قرارداد رسمی بین #کارگر و #کارفرما قید شدهاست؟ آیا «درست بودن» قراردادها به معنای «خوب بودن» آنها برای کارگران است؟
میدانیم که مبنای درست بودن که توافق طرفین است با مبنای خوب بودن که یک نوع ارزشگذاری است تفاوت دارد و هر «درست»ی، لزوماً «خوب» نیست!
#ارسطو میگوید: هر آنچه درست است، عادلانه است.
بنابراین در «فهم اخلاقی» با مفهوم «#عدالت» مواجه میشویم. اما نگاه دیگری میگوید که: خروجی عدالت، «#سعادت» است. پس اینک با مفهوم «سعادت» روبهرو هستیم. در «فهم اخلاقی» میخواهیم تحلیل کنیم که مقولهی کار و #کارگری چگونه به عدالت و سعادت نزدیک میشود و چقدر فاصله دارد؟ پس خطکش ما در اندازهگیری در اینجا مقولهی #اخلاق و #فلسفه آن است نه همانند فهم تبیینی، خطکش #قانون و آییننامه و قرارداد رسمی!
چهار نگاه به مفهوم «سعادت» وجود دارد:
۱ـ تکلیفگرایی کانتی که خیر و خوبی را در انجام وظیفه و حسن نیت میداند.
۲ـ فایدهگرایی آمریکایی و غربی که بنا بر آن یک عمل تا آنجا که در جهت حصول و تولید بزرگترین خوشی و سعادت برای بزرگترین عده باشد درست و حق است. این نگاه امثال #جان_استوارت_میل و #جرمی_بنتام است که عمدتاً سعادت را مساوی لذت قلمداد میکنند و #دموکراسی برآمده از این منظومه را میستایند.
۳ـ فراطبیعتگرایی که سعادت اخروی را مد نظر دارند.
۴ـ کمالمحوری در تعریف سعادت: سعادت یعنی رسیدن به «کمال»! حال این کمال چیست؟ کمالگرایی را میتوان در سه سطح خرد، میانه و کلان تعریف کرد.
در سطح خرد با واحد تحلیل فرد و گروه، منظور #عزت_نفس و خودکارآمدی کارگر است.
آیا کار کارگر او را با عزت نفس مواجه میکند و او احساس کارآمدی دارد؟ به نظر نمیرسد اکثر کارهای کارگران مقوم عزت نفس و خود کارآمدی باشد. کارگر، مجبور به تحمل زیاد و درخواست اندک است. در سطح میانه، پویایی سازمانی و جلوگیری از #فرسودگی_شغلی و عدم احساس #ازخودبیگانگی و #ازجامعهبیگانگی به قول #ملوین_سیمن مد نظر است. | ادامه:👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/04/blog-post_26.html#more
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Telegram
انجمن جامعه شناسی ایران
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.