جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
4.02K subscribers
69 photos
21 videos
1 file
693 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
🖌 راهکارهای جامعه‌شناختی برای کاهش #افسردگی پس از #کرونا

🗓 یک‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامه‌ی ایران درباره‌ی لزوم ایجاد نشاط منجر به رضایت اجتماعی | منتشرشده در شماره‌ی ۷۳۲۵، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش
قسمت هایی از این مطلب:
… برای کاهش میزان افسردگی اجتماعی باید از سه زاویه نگاه کرد. اولین زاویه، نگاه در سطح خرد است، دیگری در سطح میانه و در نهایت، نگاه سوم به سطح کلان بازمی‌گردد. #روان‌شناسان و حتی روان‌شناسان #اجتماعی بیشتر در سطح خرد به وقایع می‌پردازند. متخصصان روان‌شناختی، به روان‌شناسی رنگ‌ها، شادی‌آفرینی و لزوم توجه به اوقات فراغت اشاره می‌کنند. برنامه‌های تلویزیونی هم از این دسته هستند، به عنوان مثال پیام‌های تلویزیونی، برنامه‌های طنز، اجرای نمایش‌های شاد و نظایر آنها همگی در سطح خرد اثرگذاری دارند. اگر به عنوان یک #جامعه‌شناس از من سؤال کنند که زاویه‌ی نگاه در سطح خرد چه تأثیرگذاری در افزایش نشاط اجتماعی پس از وقوع پدیده‌ای مانند کرونا دارد؟ در جواب پاسخ می‌دهم که این اثرگذاری تنها کم‌تر از ۲۰% اتفاق می‌افتد. اما بقیه‌ی ماجرا یعنی ۸۰% باقی‌مانده به نگاه اجتماعی در سطح میانه و کلان مربوط است. سازمان‌ها و نهادهای دولتی و غیردولتی از جمله عوامل اثرگذار در سطح میانه هستند.
به عنوان مثال، سازمان شهرداری با پرداختن به مبلمان شهری می‌تواند در این خصوص اثرگذار باشد. فردی که پا به خیابان می‌گذارد با دیدن مبلمان شهری زیبا می‌تواند انرژی مثبت بگیرد یا در سطح میانه در مدارس با توجه به تنوع رنگ‌ها، نوع برخورد اولیای مدارس با دانش‌آموزان، رنگ و لعاب در و دیوار مدرسه یا محیط دانش‌گاه، همه و همه می‌توانند در روحیه و افزایش نشاط اجتماعی تأثیر داشته باشند.
اما بحث اصلی سطح کلان است که به ساختارها مربوط می‌شود. پارامتر اصلی در جهت افزایش نشاط اجتماعی، رضایت اجتماعی است. در واقع هرچه رضایت اجتماعی بالاتر باشد، نشاط اجتماعی هم سطح بالاتری پیدا می‌کند و در نهایت در سلامت اجتماعی خود را نشان می‌دهد. وقتی که رضایت اجتماعی مطرح می‌شود، اکثریت اعضای #جامعه را در برمی‌گیرد. مؤلفه‌هایی مانند احساس امنیت ، امید به آینده و میزان مشارکت اجتماعی، از جمله مؤلفه‌هایی هستند که در افزایش نشاط اجتماعی تأثیرگذار هستند؛ اما متأسفانه در جاهایی می‌بینیم که این مؤلفه‌ها در جامعه‌ی ما با مشکلات جدی رو‌به‌رو است. مثلاً امید به آینده می‌تواند موتور محرکه نشاط را به حرکت آورد. بسیاری از افراد در جامعه‌ی ما دچار روزمرگی شده‌اند و علاوه بر آن در خصوص ۱۰ سال یا ۲۰ سال آینده‌ی خود و فرزندانشان احساس امنیت شغلی یا تحصیلی ندارند. نباید فراموش کرد با افزایش احساس امنیت اجتماعی است که افراد می‌توانند از سطح افسردگی خود بکاهند.  
قطعاً برای کاهش میزان افسردگی بعد از شیوع بیماری کرونا باید ترسیم خوبی از وضعیت جامعه داشته باشیم تا بتوانیم راهکارهای عملی و با فایده پیدا کنیم. در بحث مشارکت در بعد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باید فعالیت‌های مسئولان بیش‌تر شود. در مشارکت اجتماعی افراد باید بتوانند از پتانسیل خود استفاده کنند. در بحث سازمان‌های مردم‌نهاد هم باید مشارکت‌ها حداکثری باشد ، زیرا در بروز بحران‌هایی مثل کرونا، این سازمان‌های مردم‌نهاد هستند که می‌توانند به یاری دولت‌ها بیایند، اما امروز متأسفانه می‌بینیم که چنین سازمان‌هایی خیلی پراکنده در حال فعالیت هستند. در بعد مشارکت فرهنگی، اقوام باید بیشتر از امروز،  دیده شوند، زیرا با احساس مشارکت سطح نشاط اجتماعی در کل جامعه افزایش پیدا می‌کند و در نهایت می‌توان از میزان افسردگی‌ها تا سطح بالایی کاست. وقتی #رضایت_اجتماعی افزایش پیدا می‌کند ، #نشاط هم افزایش می‌یابد. نگاه جامعه‌شناسان این است که در سطح کلان بیشتر باید به مسائل و مشکلات توجه شود. یعنی توجه به ساختارها و اصلاح ساختارها، می‌تواند به کاهش افسردگی کمک کند. آنچه که واضح است، این‌که با وقوع وقایعی مانند کرونا به آتش عدم نشاط دمیده می‌شود. پس زودتر باید راهکارهای لازم در جهت حل این معضل اجرایی شود …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۷)

🗓 شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰

پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفته‌ایم و «زیاد»، شنیده‌ نشده‌ایم!

بهار هزار و چهارصد

آغازیدن از «#مرگ»!

🖋
#احمد_بخارایی | جامعه‌شناس

«مرگ» به معنای رفتن یا بازگشتن؟

۱ـ اهالی «#دیانت»، «مرگ» را حلقه‌ای بین «بودن» و «شدن» می‌پندارند. اهالی «بودن»، دنیای خود را تولد و مرگی می‌دانند که «نقدِ بودن» را به چیز دیگری که «شاید» نقدتر یا پندار خودساخته باشد ترجیح نمی‌دهند. «#نقد» را می‌چسبند تا اگر به آن رسیدند شایسته‌گی «نقدتر» را هم داشته‌باشند هر چند صرفاً ذهنی باشد. پس از پایان زندگی که «مرگ» است آغاز می‌کنیم و به امروز ره‌سپار می‌شویم. شروع از پایان ...!

۲ـ «مرگ» را می‌توان پایان همه چیز تلقّی کرد یا معلول تباهی و خرابی بدن دانست. مرگ را می‌توان رهایی روح از قید بدن، پندار کرد تا حرکت جوهری‌اش را ادامه دهد و هم‌چنان «#بدن» را خوار شمرد که در زمان مرگ، کهنه و درمانده شده‌است. «مرگ»، هر چه باشد ترس‌ناک است و برای همین، برخی آن را آغاز فلسفه‌پردازی یا برخی دیگر، علت نهایی ادیان دانسته‌اند. همه این‌ها به این دلیل است که انسان، شاید تنها موجودی است که به حتمی بودن مردنش «#آگاهی» دارد! با «#اضطراب» ناشی از این آگاهی چه باید کرد؟ برخی به همان «نقدتر» که گفتم روی می‌آورند تا آرام شوند و برخی دیگر با ترجیح نقد به نقدتر در «فضای اکنون»، مرگ را آغازی برای بازگشت به عقب و «#آینده» را سکّوی نگاهی به «اکنون» قرار می‌دهند تا به گونه‌ای رفتار کنند که به هنگام مرگ، «#آرامش» را در آغوش گیرند. پس خمیرمایه‌ی فهم مرگ، «آرامش» است.

۳ـ «آرامش» یک تفسیر است، پس یک «دلیل» و امر ذهنی است. چرا کم‌تر در مورد مرگ، گفت‌و‌شنود می‌کنیم؟ زیرا هنوز به «تفسیر»ی از آرامش، دست نیافته‌ایم. چرا از مرگ به عنوان تنها اصل ثابت زندگی، فرار می‌کنیم؟ میرداماد فیلسوف می‌گوید: «تلخی مرگ در ترسیدن از آن است، پس از تلخی مرگ نترسید!» این نترسیدن و آن احساس «آرامش»ی که گفتم چه زمانی حاصل می‌آید؟ آیا این حصول، از جنس «انشا» و توصیه و امر و نهی است یا از جنس «دریافت» و ورود به حواس پنج‌گانه؟ فلاسفه‌ی الهی مانند میردامادها عمدتاً به «انشا» و توصیه‌ی فلسفی روی آورده‌اند و ذهن را متوجه جهان دیگری کرده‌اند. اما فلاسفه‌ی «اکنون‌گرا»، تفسیر مرگ را با تفسیر از «زندگی» پیوند زده‌اند. حال، پای «زندگی» به صحنه باز می‌شود تا آن تفسیر و ترس و آرامش و … باز‌تعریف شوند.

۴ـ «زندگی» چیست؟ از شعر تا شعور می‌توان به آن پاسخ داد. «زندگی» از عشق بخشیدن به آن تا عشق ورزیدن آن به دیگران، جریان دارد. پس هسته‌ی مرکزی زندگی، «#عشق» است. عشق‌ورزی، «چشم تیزبین» و «احساس قوی» می‌خواهد. اگر چنین باشد صدای روییدن چمن هم شنیده می‌شود! «چشم» و «احساس» مگر از لوازم «فهم» نیست؟ اگر هست، پس «مقوله‌ی عشق» با «مقوله‌ی فهم» رابطه‌ی تنگاتنگی دارد. یعنی آن که نمی‌فهمد پس نمی‌تواند عشق بورزد! این معنایش این نیست که آن که می‌فهمد، لزوماً عشق می‌ورزد! پس موضو‌عاتی مانند: عشق، زندگی، فهم و همه‌ی مفاهیمی که «اکنون» را می‌سازند در هم تنیده‌اند.

۵ـ فهم از زندگی، تابع «رضایت» است. شاید هم نه؛ «رضایت»، تابع «فهم از زندگی» است. بل‌که هر دو تابع یکدیگرند! یک «فنر» را از زوایای گوناگون بنگرید. «رضایت»، تابع وضعیت مکانی و زمانی است. در زمان‌های دورتر «رضایت»، ساده بود مانند رضایت از زندگی یک روستایی نسبت به پیرامونش. «اکنون» رضایت چند لایه است. اینک رضایت با «#حیات_اجتماعی» پیوندی گسست‌ناپذیر دارد. حیات اجتماعی برای یک کودک و برای یک نوجوان تا یک کهن‌سال منظره‌های متفاوتی دارد. وقتی سخن از «منظره» می‌شود «انتظارات» و به دنبالش، «#اخلاق» به صحنه می‌آیند. علاوه بر این اختلاف در مناظر و انتظارات، انسانِ امروز فرامکانی است یعنی در فضای مجازی، مرزها را درمی‌نوردد. پس انسان امروز، پیچیده است اما پیچیدگی در عین «سادگی»، زیرا هنوز انسان است و به دنبال «فهم» و تفسیر و هضم زندگی! انسان، گرگ انسان نیست. انسان، عشق انسان است اما اگر این «عشق»، به انسان داده نشود او شاید بشود گرگ دیگری و خشم بورزد تا آنجا که بشود «گرگ خود» و خود را بدرد با چاقو یا مخدّر!

۶ـ «#رضایت_فردی» تابع «#رضایت_اجتماعی» است. رضایت اجتماعی تابع «شرایط اجتماعی» است. شرایط اجتماعی در سه سطح خُرد، میانه و کلان از وضع خانواده تا اوضاع سازمان‌ها و نهایتاً پویایی ساختارها، تابع «#نظام_حکم‌رانی» است. نظام حکم‌رانی تابع «#مشروعیت #قدرت» است. مشروعیت قدرت تابع «پذیرش مردمان» است. پس: «آغاز»، پایان شد و «پایان»، آغاز! یعنی از «رضایت فردی» تا «پذیرش فردی» که به ظاهر،… | ادامه: 👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2021/04/blog-post_10.html#more

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها:

| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| شادی گم‌گشته!

| سه‌شنبه ۳۰ امرداد ۱۴۰۳

| گفت‌وگوی مجله‌ی تجارت فردا با احمد بخارایی درباره‌ی افول شادمانی در جامعه‌ی ایران | منتشرشده در ۲۷ امرداد ۱۴۰۳، شماره‌ی ۵۵۷

| نمایش گزارش:👇
https://drive.google.com/file/d/1b1qxUfDgf_hOEKyzxiszJfSYeK6EBpHN/view?usp=drivesdk

| #احمد_بخارایی: نشاط اجتماعی یا #شادی اجتماعی پیوند تنگاتنگی با رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی در هر جامعه دارد. در جامعه ما نشاط اجتماعی کمی وجود دارد و از میانگین جهانی آن کم‌تر است. از سال ۲۰۰۵ تاکنون شادمانی ایرانیان بر اساس گزارش سازمان ملل متحد سیر نزولی داشته و در بین ۱۳۵ کشور رتبه ۱۰۰ را داریم. اگر نشاط اجتماعی را در جهان به چهار بخش خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تقسیم کنیم، ایران جزو گروه چهارم قرار می‌گیرد. به ظاهر شاید بتوان گفت که در جامعه عناصری که نشاط‌بخش باشند وجود دارند؛ از جمله در شهرها فضای سبزهای نسبتاً کم‌وبیش خوبی می‌بینیم که در فرصت‌های کوچکی که نصیب خیلی از خانواده‌ها می‌شود به مسافرت می‌روند. آن‌ها یا به محل زادگاه خود سفر می‌کنند که اغلب مناطق خوش‌آب‌وهوا است یا به مناطق شمالی و جنوبی می‌روند. در فرهنگ ما شب‌نشینی‌ها و مهمانی‌ها کم‌وبیش نسبت به چیزی که در خارج در بین خانواده‌ها می‌گذرد، رواج بیش‌تری دارد؛ پس در این‌جا در یک نگاه سطحی، شکلی و فرمی به نظر می‌رسد عناصر نشاط‌بخش در بین خانواده‌ها وجود دارد؛ اما چرا میزان نشاط اجتماعی نسبت به چیزی که در جهان وجود دارد، کم‌تر است؟ پس نشاط اجتماعی فراتر از چیزهایی است که در ظاهر می‌بینیم.

وقتی بحث #نشاط_اجتماعی می‌شود، احساس شادکامی احساس خیلی مهمی است؛ یعنی ارزیابی که فرد از خود دارد و در نهایت می‌خواهد درباره‌ی خود و پیرامونش قضاوت کند.
احساس شادکامی یکی از شاخص‌های نشاط اجتماعی است و رضایت‌مندی و احساس خشنودی یک شاخص دیگر است؛ یعنی آن روی سکه‌ی نشاط اجتماعی #رضایت_اجتماعی است و اگر رضایت اجتماعی، وجود داشته باشد افراد در #جامعه احساس بودن و زنده بودن می‌کنند.

یکی از نشانه‌های زنده بودن #مشارکت_داوطلبانه یا غیر داوطلبانه است اما در جامعه‌ی ما دیده می‌شود که کم‌وبیش یک نوع بی‌تفاوتی اجتماعی وجود دارد و در این بی‌تفاوتی اجتماعی افراد منافع فردی خود را به منافع جمعی ترجیح می‌دهند. پس در جایی که شاهد وجود #بی‌تفاوتی _جتماعی هستیم معنی آن این است که رضایت اجتماعی در حد مطلوب نیست و در جایی که رضایت اجتماعی در حد مطلوب و به‌طور متوسط وجود نداشته باشد یعنی نشاط اجتماعی نیست. این‌ها حلقه‌های به‌هم‌پیوسته‌ی یک زنجیرند.
بی‌تفاوتی اجتماعی مولفه‌ها و ابعادی دارد و اگر بی‌تفاوتی اجتماعی را مترادف با افسردگی اجتماعی بگیریم، در اصل بیان‌گر یک حالت بی‌احساسی است؛ یعنی احساس فرد به جامعه و پیرامونش تعلق نمی‌گیرد و دیگری به عنوان یک موجود زنده و شهروند کم‌تر مورد التفات فرد واقع می‌شود و فرد بیش‌تر در خودش گرفتار و غرق است.
یکی از ابعاد بی‌تفاوتی اجتماعی بی‌احساسی است. یکی از ابعاد دیگرش بدبینی است؛ یعنی داوری که فرد درباره‌ی دیگران می‌کند به نحوی توأم با بدبینی است و کم‌تر اثری از نگاه مثبت به پیرامون وجود دارد. بعد سوم بی‌میلی است و این که فرد احساس میل و علاقه در خود نمی‌کند تا با پیرامونش ارتباط خیلی پویا،زنده و تعاملی برقرار کند. این سه بعد حکایت از سه موضوع دارد؛ بی‌احساسی درونیات فرد را بیان می‌کند و احساسش را می‌گوید، بدبینی منطقه‌ی قضاوت ذهنی را می‌گوید. بی‌میلی توجه فرد به بیرون از خودش را می‌گوید در واقع در همه حال واحد تحلیل فرد است یا درون، احساسش، نگاه، ذهنش یا توجهش به پیرامونش. در هر سه بعد واحد تحلیل فرد است … | ادامه: 👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/08/blog-post_17.html?#more

| بازنشر در سایت انجمن جامعه‌شناسی ایران:👇
http://isa.org.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D9%87/7049-%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%AF%D9%85%E2%80%8C%DA%AF%D8%B4%D8%AA%D9%87

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
وفاق ملی بر باد رفته!

| شنبه ۳ شهریور ۱۴۰۳

| گفت‌وگوی روزنامه «هم‌میهن» با احمد بخارایی درباره‌ی «وفاق ملی» در آستانه‌ی رأی اعتماد مجلس به وزرای دولت پزشکیان | منتشرشده در ۱ شهریور ۱۴۰۳، شماره‌ی ۵۸۴

| نمایش گزارش:👇
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-19822

| #احمد_بخارایی: گفت‌و‌گوی مفصلی با «هم‌میهن» داشتم. در این مصاحبه به انواع وفاق ملی و نیز انواع بی‌ثباتی سیاسی اشاره کردم. نهایتاً نتیجه گرفتم که آن‌چه به نام «#وفاق_ملی» در دولت #پزشکیان در جریان است یک وفاق ملی معیوب و ناقص است و نیز بی‌ثباتی سیاسی در ایران موجب فرار سرمایه‌های انسانی و مالی شده و خواهدشد.

چندوقتی است که مباحثی پیرامون وفاق ملی در تریبون‌های سیاسی از سوی چهره‌های مطرحی چون رئیس‌جمهوری شنیده می‌شود. اخیراً هم احمد میدری، وزیر پیشنهادی کار در جلسه دفاع از خود مانیفستی پیرامون این موضوع ارائه کرد. به‌عنوان اولین سوال چطور می‌توان ثبات سیاسی را بر ایران حاکم کرد تا منازعات تبدیل به وفاق ملی شود؟

ما دو نوع وفاق ملی می‌توانیم داشته باشیم؛ یک نوع وفاق ملی از نوع مکانیکی است و نوع دیگر وفاق ملی از نوع ارگانیکی خواهد بود که هر دو به نحوی با بی‌ثباتی و ثبات سیاسی پیوند می‌خورد. اگر ما به وفاق ملی نگاه مکانیکی داشته باشیم، جمع کردن آدم‌ها دور هم با مواضع مختلف خواهد بود که من آن را وفاق ملی از نوع انباری می‌دانم. چطور در انباری ما همه چیز را دور هم جمع می‌کنیم، در مدل مکانیکی شاهد این نوع انباری هستیم و این نمی‌تواند وفاق ملی به معنای واقعی کلمه باشد، بلکه فقط از سر خود باز کردن است. ما نیازمند وفاق ملی هستیم که جنبه ارگانیکی داشته باشد، یعنی به نحوی افکار و اندیشه‌های جدید که فراتر از جریانات امتحان‌پس‌داده، ایجاد شود. بحث فراجناحی بودن و آدم‌های اندیشمند، نگاه از نوع ارگانیکی است ولی اگر صرفاً نگاه مصداقی داشته باشیم و بگوییم این آدم از این جناح حضور داشته باشد و فلان فرد از جناح دیگری باشد و اینطور وفاق ملی ایجاد کنیم، این نوع نگاه به وفاق ملی که از نوع مکانیکی به شمار می‌رود، ارزشمند نیست و راه به جایی نخواهد برد.

اما اگر نگاه مفهومی داشته باشیم، براساس یک منظومه فکری نوین حرکت می‌کنیم و آدم‌هایی حضور داشته باشند که حتی ممکن است جهت‌گیری خاص سیاسی نداشته باشند و بعد از آن به مفهوم توجه داشته باشیم؛ یعنی به توانایی‌ها، اندیشه‌ورزی‌ها و طرح‌ها و برنامه‌های نوین توجه کنیم. اگر وفاق ملی به معنای ارگانیکی مدنظر باشد، آن وقت است که بحث ثبات سیاسی معنادار می‌شود. ثبات سیاسی از چهار جنبه قابل تحلیل است که یکی مربوط به گذشته، یکی مربوط به حال (از دو بُعد صوری و محتوایی) و یکی آینده است. ثبات سیاسی چیزی نیست که یک تعریف مختصر و محدود داشته باشد که مثلاً بخواهیم بگوییم قانون‌گرایی به معنای ثبات سیاسی است.

تعاریف ثبات سیاسی تاکنون پراکنده بوده است و مهم این است که ما از آن چهار زاویه به ثبات سیاسی نگاه کنیم. اولین زاویه این است که از گذشته اگر نگاه کنیم، در یک جامعه اگر ثبات سیاسی وجود داشت، شما شاهد کارکردهای مثبتی بودید. به‌عنوان مثال مثلاً تاریخ را می‌کاوید که مثلاً روند #مشارکت_سیاسی چگونه بوده است؟ سیر صعودی داشته یا سیر نزولی؟ اگر سیر نزولی داشته معنی این است که #اعتماد، #رضایت_اجتماعی، حساسیت و اثرگذاری اجتماعی و همه حلقه‌هایی که این زنجیره را تشکیل می‌دهند، براساس نگاه گذشته همه اینها در ایران با بحران مواجه بوده است.

گذشته چراغ راه آینده است و شما وقتی یک تحلیل داشته باشید، براساس کارکردها و خروجی‌ها می‌توانید بگویید ثبات سیاسی وجود داشته است یا خیر. زاویه دید دوم معطوف به زمان حال است که نگاه صوری و شکلی دارد. شما وقتی نگاه معمولی و سطحی به جامعه داشته باشید، می‌توانید حس کنید که ثبات سیاسی در جامعه احساس می‎‌شود یا خیر. اگر ثبات سیاسی در جامعه وجود داشته باشد، جامعه دچار التهاب و نگرانی نیست، جامعه احساس عدم امنیت نمی‌کند. در این زمینه، اطرافیان و نزدیکان می‌توانند مثالی باشند که آیا واقعا ثبات سیاسی وجود دارد یا ندارد. زاویه دید سوم که باز معطوف به زمان حال است، جنبه محتوایی دارد و اینجا بحث خیلی جدی می‌شود.

در اصل بی‌ثباتی اگر تعریف شود، ثبات سیاسی معنادار می‌شود. در یک تعریف کلی ممکن است بگوییم ثبات سیاسی به … | ادامه:👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/08/blog-post_54.html?#more

| دیگر تحلیل‌های #انتخابات_ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳:👇
https://www.youtube.com/playlist?list=PLdLUMm-rYSf2yIB01AUfRZk-RTByKURnQ

https://blog.dr-bokharaei.com/search/label/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA%20%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |