جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
4.02K subscribers
69 photos
21 videos
1 file
692 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
❇️ ولنتاین، نماد «محبت» اما … !

📰
گفت‌وگوی روزنامه‌ی آرمان با احمد بخارایی

🗓 پنج‌شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۷

#احمد_بخارایی #جامعه #شادی #فرهنگ #آیین

👈 نمایش گفت‌وگوی منتشر شده
بخش‌هایی از این گفت‌وگو:

رابطه‌ی عاشقانه‌ی بین دو نفر در روز ولنتاین تجسم پیدا می‌کند و معنادار و برجسته می‌شود …

… قبل از این هم در گاه‌شمار زرتشتی‌ها روزهای ۲۹ بهمن و ۵ اسفند جشن اسپندگان برگزار می‌شده است و ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه می‌گوید که این روز، روز بزرگذاشت زن و زمین است …

… این‌روزها معنادار بودنش مربوط به پایان زمستان و آغاز بهار است، جشن تولد دوباره‌ی زمین است و تشبیه‌کردن زن به زمین که هر دو زایش دارند و هر دو باعث شادی و نشاط هستند …

… جامعه‌ی ما از جنبه‌های مختلف دارای نشاط پایینی است. نشاط به این معنی نیست که آدم‌ها ممکن است کم‌تر بخندند! نه، ممکن است در جمع‌های خصوصی خیلی از ماها آدم‌های شوخی باشیم، بیش‌تر بخندیم و بیش‌تر تفریح کنیم اما این در مقیاس کلان یعنی رضایت اجتماعی‌ نیست …

… مسئله‌ی مهم‌تر هویت جهانی است. فرهنگ ایرانی و اسلامی ما در حال حاضر دست رد به سینه‌ی دیگر فرهنگ‌ها می‌زند و کم‌تر به تعامل تن می‌دهد. توجه به فرهنگ‌های دیگر را تهاجم تلقی می‌کند. این درحالی است که امروز هویت جهانی در حال شکل‌گیری است. ما باید این را بدانیم که کسی نمی‌تواند جلوی شکل‌گیری هویت جهانی را بگیرد. هویت جهانی شاخص‌های متعددی دارد. یکی از آنها، همین آیین‌ها و مراسمی است که جنبه‌ی جهانی و بین‌المللی دارد که در همه‌جا قد علم کرده است و افراد به بهانه‌های مختلف آنها را اجرا می‌کنند. ولنتاین نمونه‌ی بارز آن است …

👇 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
ـ| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site
❇️ شلاق خشونت بر پیکر جامعه

📰 گزارش روزنامه‌ی ایران از دلایل افزایش نزاع و کاهش شادی در گفت‌وگو با احمد بخارایی، مریم یوسفی، عباس عبدی، ناهید تاج‌الدین، سجاد سالک

🗓 چهارشنبه ۲۵ اردی‌بهشت ۱۳۹۸

#احمد_بخارایی #جامعه #خشونت #شادی

👈 نمایش گزارش
تحلیل احمد بخارایی:

… تحقق نشاط اجتماعی مانند تمامی پدیده‌های اجتماعی دارای شرایط لازم و شرایط کافی است. شرایط لازم را همانند «عوامل سلبی» می‌دانم یعنی عواملی که نباید وجود داشته باشند و شرایط کافی یعنی عواملی که باید سیاست‌گذاری و ایجاد شوند تا نشاط اجتماعی افزایش یابد ...

… متأسفانه در جامعه‌ی ما «خشونت» موجود است حال آنکه شرط لازم تحقق نشاط اجتماعی، عدم وجود خشونت به عنوان یک «عامل سلبی» است …

… آنچه اهمیت دارد این است که صلح با درون، مقدمه‌ی صلح با بیرون است. اولین گام صلح با درون، گفت‌و‌گو با خود است یعنی آدم‌ها به آرامش درونی و روحی برسند و اگر نرسند خشونت ورزی با خود و دیگران آغاز میشود …

… در جامعه‌ی ما علاوه بر خشونت‌ها و نزاع‌های سطحی در جامعه، در سطح کلان دیگر هم شاهد خشونت ساختاری هستیم. انواع خشونت‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را می‌توان از جمله خشونت‌های کلان نام برد …

… یکی از شرایط لازم برای افزایش نشاط اجتماعی نبود خشونت و رفتارهای خشن از سطح خرد تا کلان است. تا وقتی چنین خشونت‌هایی وجود داشته باشد نمی‌توانیم از نشاط اجتماعی صحبت کنیم …

… شاید در لایه های رویین جامعه شاهد شادی‌هایی مانند خندیدن، گردش در پارک‌ها، رفتن به جُنگ‌های شادی، پیک نیک رفتن، دورهمی، خوردن شام در فضاهای بیرون و سفرهای مکرر تفریحی باشیم اما باید تأمل کنیم که چه‌قدر از این شادی‌ها، ریشه‌ای و درونی و نیز، توأم با رضایت از زندگی است؟ …

… برخی سخن‌رانان و تحلیل‌گران سطحی‌نگر، نگاهی سرسری به رفتارهای مردم در جامعه دارند و با طرح الگوی مصرف، نوع غذا خوردن، شلوغی جاده‌های شمال و موارد دیگر، مطرح میکنند که جامعه بانشاط است. چنین نگاهی حتی در میان برخی سیاست‌گذاران هم وجود دارد که قطعاً باید اصلاح شود …

… هر زمان در یک جامعه میزان خشونت، کنترل و در حد منطقی باشد و نه بیش‌تر، آنگاه می‌توانیم از «عوامل ایجابی» صحبت کنیم. عوامل ایجابی برای تحقق نشاط اجتماعی، یعنی مثلاً نورپردازی خیابان‌ها، ساختن سریال‌های خنده‌دار، رفتن به تئاترهای شاد، وجود شادی در مدارس و مواردی دیگر از این دست. وجود تمامی موارد یاد شده می‌تواند نشاط اجتماعی را افزایش دهد به شرطی که خشونت در جامعه، افسار پاره نکرده باشد و الا نهایتاً تا ۱۰ درصد مؤثر است و همیشه خلأ ۹۰ درصدی در نشاط اجتماعی، احساس می‌شود …

… اینجا است که پخش موسیقی‌هایی مانند ترانه‌ی ساسی مانکن ناگهان به یک شاخص تبدیل می‌شود. سؤال اینجا است چرا یک موسیقی که در کالیفرنیا جایی که از آن‌جا برخاسته آن قدر بازتاب ندارد ولی در کشوری که نظام آموزش و پرورش آن پخش چنین موسیقی‌هایی را خلاف قوانین می‌داند، تا این حد آن هم در کلیه‌ی سطوح و سنین جامعه بازتاب پیدا می‌کند؟ یک علت این امر این است که آدم‌ها در معرض بی‌نشاطی هستند و با یک ریتم و یک شعر حتی بی‌مفهوم، احساس نشاط می‌کنند. به نوعی با بحران بی‌نشاطی مواجه هستیم و یک شعر بی‌محتوا می‌تواند همچون قطره‌ای در کام تشنه‌ای باشد …

👇 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
ـ| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site
❇️ #شادی داریم، اما احساس شادی نه!

🗓 دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی وضعیت شادکامی جامعه در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۵۰۸

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از گفته‌ی من:

… تفاوت وجود دارد میان «علت» و «دلیل». «دلیل» همان بُعد ذهنی است و «علت» بُعد بیرونی دارد. حالا یک فرد با توجه به علت‌های بیرونی در درون خودش شروع به تجزیه و تحلیل می‌کند و یک دلیلی برای خودش درست می‌کند، در این دلیل او نتیجه می‌گیرد و استدلال می‌کند که چقدر انسان بدبختی است. ‌این‌که آدم‌ها چرا با وجود علت‌های مشابه، استدلال‌های یکسان ندارند، گویای این موضوع است و می‌خواهم بگویم که از سطح خرد تا سطح کلان، یعنی از واحدی مانند گروه در سطح خرد، تا سازمان‌ها در سطح میانه و حکومت‌ها در سطح کلان به عنوان «علت» در تشدید #ناشادی مؤثر هستند. بنابراین در اینجا اگر عناصر تاریخی، فرهنگی و سیاسی را با یک‌دیگر جمع کنیم، در نتیجه‌گیری نهایی به این مرحله می‌رسیم که آمار شادکامی ما کاهش پیدا کرده است …

… شاید از نشانه‌های شاد بودن این‌ها باشند که آدم‌ها بخندند، غذای خوب بخورند و لذت ببرند. در کشور ما میزان مصرف نسبت به میانگین جهانی بالا است، ما این‌جا برعکس خیلی از جاهای دیگر میوه را کیلویی خریداری می‌کنیم، آجیل می‌شکنیم، مسافرت می‌رویم که سبب قفل شدن جاده‌های شمالی کشور می‌شود. ما از حوادث جوک می‌سازیم و آن را تعریف می‌کنیم و خنده‌های مستانه می‌کنیم، در همه این‌ها که گفتم ایران از خیلی از جاهای دنیا بالاتر است. اما چرا با وجود نشانه‌های #شادی، #احساس_شادی نیست؟ همانند تفاوت میان #فقر و احساس فقر، شادی هم با احساس شادی فرق می‌کند. در خیلی از مواقع همین احساس است که آدم‌ها را آزار می‌دهد …

… گاهی می‌بینید کسی که خانه‌ و زندگی‌ای به ارزش میلیاردها تومان هم دارد باز هم درگیر احساس فقر است. چرا؟ برای ‌این‌که او خودش را با دیگری می‌سنجد بعد احساس می‌کند آدم‌هایی که در نقطه‌ی بالاتری قرار گرفته‌اند شاید لزوماً از توانایی‌های بیشتری یا شایستگی‌های خاصی آن‌چنان برخوردار نیستند. آدم‌ها احساس می‌کنند آن‌کسی که بالاتر است آن‌طور نبوده که نان عرق جبین خود را بخورد و بعد در مقام مقایسه، دائم به خود می‌گوید من هم می‌توانستم مانند او شوم، پس «چرا نیستم؟» این «چرا نیستم» ناشی از همان احساس «#تبعیض» است که فرد را اذیت می‌کند.
چه چیزی «این چرا نیستم» و ‌این‌که چرا من مانند دیگری نیستم را تشدید می‌کند؟
عمدتاً این پدیده در نومیدی و نگرانی نسبت به پیرامون و آینده ریشه دارد. طبیعتاً بخشی از آن هم در سیاست‌گذاری برای یک #جامعه و حمایت‌های اجتماعی موجود در آن جامعه ریشه دارد. ‌این‌که فرد احساس کند وقتی بی‌کار شود دولت چقدر او را حمایت می‌کند؟ یا اگر درس خوانده است چند درصد امکان دارد شغل مورد نظر خود را پیدا کند، بسیار اهمیت دارد. در جامعه‌ای که تبعیض و فرصت‌های نابرابر مانند گزینش خودی و غیرخودی وجود داشته باشد، شرایط سخت می‌شود. البته در کنار «تبعیض» عوامل دیگری هم نقش دارند …

… وقتی ما احساس #هویت نکنیم نمی‌توانیم شاد باشیم. همین «ایرانی بودن» را در نظر بگیرید، امروزه واقعاً چقدر این «ایرانی بودن» به آدم‌ها وزن و احساس خوبی در داخل و خارج می‌دهد؟ ‌این‌که چرا #هویت_ملی تحدید و تهدید شده اهمیت دارد. تحدید این هویت سبب شده هویت ملی لاغر و لاغر‌تر شود، و تهدید یعنی ‌این‌که گاهی به این هویت هجوم آورده‌اند و آن را در برابر برخی ارزش‌های مذهبی قرار دادند. امروزه گاهی بر روی هر هویتی دست می‌گذارید می‌بینید که این‌ها لاغر و شکننده شده‌اند، آن‌وقت شما انتظار دارید جامعه ناشاد نباشد؟ …

⚠️ بازپخش پست‌ها با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ احساسات منفی عامل #گسست_اجتماعی

🗓 سه‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی در هفته‌نامه‌ی تجارت فردا درباره‌ی کاهش #تاب‌آوری در جامعه در پی عصبانیت، غم و اضطراب بالا | منتشرشده در شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، شماره‌ی ۳۷۴

🖌 بررسی اخیر مؤسسه‌ی نظرسنجی گالوپ حکایت از #ناشاد بودن ایرانیان دارد. قبلاً هم این مؤسسه در نظرسنجی‌هایش بر بالا بودن میزان #عصبانیت، نگرانی، #استرس و تجربه‌های منفی در میان ایرانیان دست گذاشته است. آیا ایرانیان مردم ناشادی‌اند؟ آیا عصبانی و خشمگین‌اند و استرس و اضطراب فراوانی تجربه می‌کنند؟ باید گفت که موضوع ناشادی آن روی سکه‌ی #خشونت و نداشتن #احساس_امنیت است. این دو عنصر نقش برجسته‌ای در ایجاد احساس ناشادی دارند. یکی جنبه‌ی مادی دارد و دیگری جنبه‌ی غیرمادی. شاید پیش از پرداختن به موضوع خوب باشد مثالی بزنم درباره‌ی فردی که لکنت زبان دارد. این فرد از تکلم خوبی برخوردار نیست و گاهی برای رساندن منظورش عصبانی و دچار اضطراب می‌شود و زمانی که نمی‌تواند ارتباط کلامی با جهان اطرافش برقرار کند، به ناچار از حرکات دست و پا استفاده می‌کند و در مرحله‌ی بعدی ممکن است دست به خشونت بزند و برافروخته شود. بنابراین می‌بینیم فردی که نمی‌تواند حرفش را به دیگری برساند چه‌قدر عصبی می‌شود. حالا اگر بخواهیم موضوع را در سطح کلان ببینیم می‌توان متوجه شد که چه اتفاقاتی رخ می‌دهد تا #ناشادی و اضطراب جنبه‌ی عمومی پیدا می‌کند.

احساس #شادی افراد برمی‌گردد به این‌که آن‌ها چه‌قدر در جامعه احساس می‌کنند می‌توانند حرف بزنند و دوم چقدر این حرف قابل شنیدن و در مرحله‌ی بعد قابل اجرا است. در جامعه‌ای که مردم احساس می‌کنند حرفشان قابل بیان کردن نیست، یعنی تشکلی ندارند که حرفشان را بزنند مثل یک حزب که نماینده‌یشان است یا یک گروه اجتماعی که می‌تواند منتقل‌کننده‌ی نظرات آن‌ها باشد، آن زمان است که احساس ناشادی، عصبانیت و نگرانی به آنها دست می‌دهد. در جامعه‌ی پویا که گروه‌های اجتماعی و احزاب فعال‌اند و مشارکت افراد را فرامی‌خوانند، #توسعه امکان‌پذیر است و احساسات منفی به تدریج کم می‌شود. اما در جامعه‌ی ما مسأله‌ای که وجود دارد این است که افراد جامعه احساس می‌کنند نمی‌توانند متکلم خوبی باشند و شنونده‌ی خوبی هم ندارند. یعنی ارگان و ساختاری که علاقه‌مند به شنیدن حرف‌های آن‌ها باشد کم‌تر وجود دارد و اگر هم وجود داشته باشد تضمینی وجود ندارد که برای این حرف‌ها اعتبار و ارزش آن‌چنانی قائل باشند. بنابراین جامعه با یک لکنت مواجه می‌شود. در این شرایط افراد جامعه مستعد برخورداری از اضطراب، ناشادی و عصبانیت‌اند که همه‌ی این‌ها یک «احساس» هستند.

نگاهی به سبک زندگی ایرانیان نشان می‌دهد که آن‌ها به شدت اهل مهمانی گرفتن‌اند، آمار سفر بالا است و تا چند روز تعطیل می‌شود جاده‌ها قفل می‌شوند حتی در دوره‌ی شیوع ویروس #کرونا که توصیه بر انجام‌نشدن سفر است باز هم شاهد بودیم که چه میزان به جاده‌ها رفتند.
خورد و خوراکشان خوب است و از میزان قابل توجهی تنقلات و نوشابه و … استفاده می‌کنند. همه‌ی آن‌چه وجود دارد به ظاهر نشان می‌دهد که باید جامعه‌ی شادی داشته باشیم چرا که این عوامل باید شادی‌آور باشند اما متأسفانه شاهد هستیم که آن «حس» شادبودن و آن احساس رضایت وجود ندارد. چرا که شادی حس است نه یک عامل مادی. در کنار #خشونت‌ورزی ناشی از دیده‌نشدن در #جامعه، احساس نبود #امنیت قرار می‌گیرد که یک عامل مادی است. امیدواری نسبت به آینده در بحث #اشتغال و درآمد و پاسخ‌گویی به نیازهای اولیه‌ی زندگی از این بخش نشأت می‌گیرد. گفته می‌شود فقر می‌تواند منجر به کفر شود. فقر به معنی همان پاسخ‌نگرفتن برای نیازهای اولیه‌ی زندگی است. در جنبه‌ی دینی آن منجر به کفر می‌شود و در بعد اجتماعی، رفتارهای غیراخلاقی را سبب می‌شود. زمانی که فرد این اطمینان را ندارد که اگر درس شغلی در انتظارش است، بخواند حتماً زمانی که تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا بی‌کارند، تولید ناشادی و اضطراب صورت می‌گیرد. حالا همین دو عنصر را در کنار هم قرار بدهیم، نتیجه‌اش می‌شود احساس ناشادی و عصبانیت و نگرانی مردم. نگاهی به همین نظرسنجی‌های بین‌المللی نشان می‌دهد که ایران در کنار کشورهایی قرار گرفته که از نظر فرهنگ و منابع مالی و درآمدی بسیار متفاوت با کشور ما و کم‌تر از ما هستند … | ادامه 👉

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| شادی گم‌گشته!

| سه‌شنبه ۳۰ امرداد ۱۴۰۳

| گفت‌وگوی مجله‌ی تجارت فردا با احمد بخارایی درباره‌ی افول شادمانی در جامعه‌ی ایران | منتشرشده در ۲۷ امرداد ۱۴۰۳، شماره‌ی ۵۵۷

| نمایش گزارش:👇
https://drive.google.com/file/d/1b1qxUfDgf_hOEKyzxiszJfSYeK6EBpHN/view?usp=drivesdk

| #احمد_بخارایی: نشاط اجتماعی یا #شادی اجتماعی پیوند تنگاتنگی با رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی در هر جامعه دارد. در جامعه ما نشاط اجتماعی کمی وجود دارد و از میانگین جهانی آن کم‌تر است. از سال ۲۰۰۵ تاکنون شادمانی ایرانیان بر اساس گزارش سازمان ملل متحد سیر نزولی داشته و در بین ۱۳۵ کشور رتبه ۱۰۰ را داریم. اگر نشاط اجتماعی را در جهان به چهار بخش خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تقسیم کنیم، ایران جزو گروه چهارم قرار می‌گیرد. به ظاهر شاید بتوان گفت که در جامعه عناصری که نشاط‌بخش باشند وجود دارند؛ از جمله در شهرها فضای سبزهای نسبتاً کم‌وبیش خوبی می‌بینیم که در فرصت‌های کوچکی که نصیب خیلی از خانواده‌ها می‌شود به مسافرت می‌روند. آن‌ها یا به محل زادگاه خود سفر می‌کنند که اغلب مناطق خوش‌آب‌وهوا است یا به مناطق شمالی و جنوبی می‌روند. در فرهنگ ما شب‌نشینی‌ها و مهمانی‌ها کم‌وبیش نسبت به چیزی که در خارج در بین خانواده‌ها می‌گذرد، رواج بیش‌تری دارد؛ پس در این‌جا در یک نگاه سطحی، شکلی و فرمی به نظر می‌رسد عناصر نشاط‌بخش در بین خانواده‌ها وجود دارد؛ اما چرا میزان نشاط اجتماعی نسبت به چیزی که در جهان وجود دارد، کم‌تر است؟ پس نشاط اجتماعی فراتر از چیزهایی است که در ظاهر می‌بینیم.

وقتی بحث #نشاط_اجتماعی می‌شود، احساس شادکامی احساس خیلی مهمی است؛ یعنی ارزیابی که فرد از خود دارد و در نهایت می‌خواهد درباره‌ی خود و پیرامونش قضاوت کند.
احساس شادکامی یکی از شاخص‌های نشاط اجتماعی است و رضایت‌مندی و احساس خشنودی یک شاخص دیگر است؛ یعنی آن روی سکه‌ی نشاط اجتماعی #رضایت_اجتماعی است و اگر رضایت اجتماعی، وجود داشته باشد افراد در #جامعه احساس بودن و زنده بودن می‌کنند.

یکی از نشانه‌های زنده بودن #مشارکت_داوطلبانه یا غیر داوطلبانه است اما در جامعه‌ی ما دیده می‌شود که کم‌وبیش یک نوع بی‌تفاوتی اجتماعی وجود دارد و در این بی‌تفاوتی اجتماعی افراد منافع فردی خود را به منافع جمعی ترجیح می‌دهند. پس در جایی که شاهد وجود #بی‌تفاوتی _جتماعی هستیم معنی آن این است که رضایت اجتماعی در حد مطلوب نیست و در جایی که رضایت اجتماعی در حد مطلوب و به‌طور متوسط وجود نداشته باشد یعنی نشاط اجتماعی نیست. این‌ها حلقه‌های به‌هم‌پیوسته‌ی یک زنجیرند.
بی‌تفاوتی اجتماعی مولفه‌ها و ابعادی دارد و اگر بی‌تفاوتی اجتماعی را مترادف با افسردگی اجتماعی بگیریم، در اصل بیان‌گر یک حالت بی‌احساسی است؛ یعنی احساس فرد به جامعه و پیرامونش تعلق نمی‌گیرد و دیگری به عنوان یک موجود زنده و شهروند کم‌تر مورد التفات فرد واقع می‌شود و فرد بیش‌تر در خودش گرفتار و غرق است.
یکی از ابعاد بی‌تفاوتی اجتماعی بی‌احساسی است. یکی از ابعاد دیگرش بدبینی است؛ یعنی داوری که فرد درباره‌ی دیگران می‌کند به نحوی توأم با بدبینی است و کم‌تر اثری از نگاه مثبت به پیرامون وجود دارد. بعد سوم بی‌میلی است و این که فرد احساس میل و علاقه در خود نمی‌کند تا با پیرامونش ارتباط خیلی پویا،زنده و تعاملی برقرار کند. این سه بعد حکایت از سه موضوع دارد؛ بی‌احساسی درونیات فرد را بیان می‌کند و احساسش را می‌گوید، بدبینی منطقه‌ی قضاوت ذهنی را می‌گوید. بی‌میلی توجه فرد به بیرون از خودش را می‌گوید در واقع در همه حال واحد تحلیل فرد است یا درون، احساسش، نگاه، ذهنش یا توجهش به پیرامونش. در هر سه بعد واحد تحلیل فرد است … | ادامه: 👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/08/blog-post_17.html?#more

| بازنشر در سایت انجمن جامعه‌شناسی ایران:👇
http://isa.org.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D9%87/7049-%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%AF%D9%85%E2%80%8C%DA%AF%D8%B4%D8%AA%D9%87

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |