جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
4.01K subscribers
69 photos
21 videos
1 file
692 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
❇️ تقدیرگرایی مانع تحول جامعه است

🗓 انتشار: شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸

📰 گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «انصاف‌نیوز» درباره‌ی #دق_الباب مساجد در شب آخر ماه صفر در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی و حمید_حسینی

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از دیدگاه من در این گفت‌وگو:

… این موضوع را من از دو زاویه می‌بینم، یکی بحث اعتقادات دینی و دیگری، یک سری #نماد #سنتی به معنای #ملی و محلی آن است، چون بحث نور و آتش شمع در این جا مطرح است که یک مقوله‌ی تاریخی است و در فرهنگ ملی تعریف می‌شود …

… بخش دیگر با #اعتقادات_مذهبی آمیخته شده و رنگ و بوی مذهب می‌دهد. به جهت اعتقادی این موضوع #سمبل یک نوع الگوهای رفتاری است که خمیرمایه و جوهره‌ی آن تقدیرگرایی، شانس و سپردن وضعیت و آینده به دیگری است، هر دیگری‌ای که فرد به آن دل بسته باشد …

… بر اساس تئوری‌های #توسعه، جامعه‌ای مستعد توسعه است که انسان‌های تحول‌یافته در آن حضور داشته باشند. یک تئوریسین آمریکایی هم ده ویژگی برای انسان‌های نو قائل می‌شود که اگر این انسان‌ها نباشند جامعه مستعد توسعه نخواهد بود. یکی از این ویژگی‌ها این است که انسان‌ها تقدیرگرا نباشند و به کارآیی اعضای جامعه اعتقاد داشته باشند. رفتارهای تقدیرگرایانه مانند دق‌الباب در جامعه هر چه بیش‌تر اوج بگیرد، نشان‌دهنده‌ی این است که جامعه از توسعه فاصله دارد …

… امروزه هر دو عنصر #سنت و #مذهب در #فرهنگ بسیار قوی است و نمی‌توان گفت اگر به طور مثال افراد نذر و نیازی انجام می‌دهند فقط رنگ و بوی دینی دارد و اگر شمع روشن کردند فقط رنگ و بوی ملی دارد …

… حال اگر به موضوع شمع و آتش و نور دقت کنیم، خیلی از افراد که به دنبال چنین آیینی می‌روند شاید آن‌چنان رنگ و بوی مذهبی نداشته باشند، اما همه ته دلشان به یک سری مفاهیم مذهبی امید دارند که خمیرمایه‌ی آن هم تقدیرگرایی است. حال موضوع این است که چرا بعضی افراد شبه مدرن که سعی می‌کنند علمی‌تر به مسائل نگاه کنند و به اصطلاح خارج‌رفته هم هستند این اعمال را انجام می‌دهند؟ این موضوع به یک گفتمان #ملی‌گرایی یا #ایران‌گرایی مربوط است که در برابر یک گفتمان دینی قد علم کرده است …

… این‌که چرا این دو در برابر هم قرار گرفتند به این دلیل است که گفتمان دینی گفتمانی بسته‌شده‌ای است که اجازه نمی‌دهد گفت‌وگو صورت بگیرد، بنابراین این دو گفتمان به دو جاده مقابل هم و تعارضی تبدیل شده اند …

… هر گفتمانی نمادها و سمبل‌های خودش را دارد، حتی در مورد حجاب هم موضوع به همین شکل است. اگر بعضی از افراد را رها بگذارید شاید حجاب خود را نسبتاً حفظ کنند ولی چون می‌خواهند با نظام سیاسی تقابل داشته باشند به اصطلاح رایج، بدحجابی را در آن‌ها پررنگ می‌بینید و گاه با کمی تأمل حتی متوجه می‌شوید این فرد در تفکر خود همان انسان مذهبی و معتقد است …

… خیلی از عناصر دخیل هستند تا شما یک رفتار را تحلیل کنید که این فرد روی چه سکویی ایستاده است، سکوی تقابل با نظام سیاسی یا حمایت از نظام سیاسی و حتی سکوی سنت‌گرایی از نوع دینی یا ملی! البته باید این را در نظر داشت که همه‌چیز «تلفیقی» است و در میان مجموعه‌ی عناصر، شاید نقش یک عنصر نسبت به عناصر دیگر برجسته‌تر باشد …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #سلبریتی‌زدگی تابع #روحانیت‌زدگی

🗓 سه‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰

📰 گزارش روزنامه‌ی آفتاب یزد درباره‌ی پی‌آمدهای سلبریتی‌زدگی جامعه در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی و سید جواد میری | منتشرشده در شماره‌ی ۵۹۹۵، سه‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰

| نمایش گزارش 👉 (آن‌چه چاپ و منتشر شده)

| شنیداری 👉

متن کامل این مصاحبه (که تنها بخشی از آن منتشر شد!) 👇

پرسش روزنامه‌نگار آفتاب یزد (خانم شوق‌الشعرا):
در چند وقت اخیر و به ویژه در دوره کرونا با واقعیت‌های جدیدی از زندگی سلبریتی‌ها آشنا شدیم. اینها در مورد خیلی چیزها نظر می‌دهند و از آن‌ها هم استقبال می‌شود. چرا در جامعه ما این اتفاقات میفتد و چرا جامعه ایرانی همواره بستری برای سوء استفاده قشرهای مختلف بوده؟

پاسخ احمد بخارایی:
پرسش مهمی است. هر پدیده‌ای را مثل یک حلقه از یک زنجیر، اگر فقط در حد خودش به آن بپردازیم و به حلقه‌های قبل و قبل‌تر و حلقه‌های بعد و بعدتر توجه نکنیم، نمی‌توانیم تحلیل درست و جامعی ارائه بدهیم. به همین دلیل در جامعه هم می‌بینیم که چقدر راجع به این مسائل گفتگو می‌شود و این موضوعات تکرار می‌شود از جمله همین موضوع سلبریتی‌زدگی که سال‌هاست گفته و تکرار می‌شه اما هم‌چنان این موضوع، بازتولید شده. به اسم #روان‌شناس یا #جامعه‌شناس یا #روشنفکر حرف‌های زیادی در مسيله سلبریتی‌زدگی گفته‌شده ولی عملا آن پدیده همچنان در جامعه بازتولید می‌شود. از سوی دیگر گفته‌ها هم به صورت کلی تکرار می‌شود. تلاش من این است که در یک سطح وسیع‌تر و در متن بزرگ‌تری این موضوع را ببینم.  خمیر مایه و عنصر محتوایی سلبریتی‌زدگی یا شخص‌زدگی- که به غلط برخی می‌گویند: شخصیت‌زدگی، اینجا بحث «مصداق» است- چیزی به اسم «تقلید» است. تقلید در #فرهنگ ما ریشه دینی دارد. از سوی دیگر هرچقدر که سلبریتی‌زدگی در یک #جامعه بیشتر شود، انسان احساس می‌کند که با تفکر ضدیت دارد و این دو در یک جا جمع نمی‌شوند. پیامد سلبریتی‌زدگی انفعال در مقابل فعال بودن و کنشگری است و افراد به جای اینکه عقلانی شوند احساساتی می‌شوند. وقتی که انفعال و احساساتی شدن در یک جامعه گریبان اعضا را بگیرد آن جامعه بیمار خواهد بود. این موضوع سلبریتی‌زدگی یک موضوع بسیار بزرگ و قدیمی است. حالا امروز نظر شما جلب شده به فلان ورزش‌کار، فلان هنرمند در مورد فلان موضوع مثلا #کرونا و #واکسن و غیره. من توجه شما را به سه زاویه دید جلب می‌کنم در سه سطح: خُرد، میانه و کلان. در «سطح خُرد» من اینطور می‌بینم که این پدیده شخص‌زدگی در فرهنگ ما در قالب #اعتقادات_دینی ما ریشه دیرینه دارد. از زمانی که پدیده «#عصمت» و #معصومیت ظهور می‌کند و اشخاص در اوج قرار می‌گیرند این داستان شروع می‌شود و ادامه پیدا می‌کند و در بستر زمان می‌غلطد تا زمان اکنون که در قالب مقام ویژه یک #مرجع_تقلید یا رهبر بازتولید می‌شود. این تا جایی ادامه پیدا می‌کند که مفسران و #مبلغان_دینی به خودشان اجازه می‌دهند که مثلا اگر سیل یا زلزله می‌آید این را ناشی از گناه کردن افراد جامعه قلمداد می‌کنند. عده‌ای هم زیر این چتر قرار می‌گیرند و زیر این پرچم سینه می‌زنند. این بستر تاریخی را که نشان از عمق و گستردگی دارد نباید از نظر پنهان کنیم. همه ما بازتولید و بازتعریف یک فرهنگ کهن هستیم. وقتی #رهبر کشور ما در مورد نخریدن واکسن از کشورهای #انگلیس یا #آمریکا دستوری صادر می‌کند و به حوزه #علم وارد می‌شود پس این اجازه را هم یک #سلبریتی به خودش می‌دهد که او هم به حوزه‌ای که تخصص ندارد وارد شود. حالا سلبریتی ممکن است #هنرمند یا #ورزش‌کار یا چیز دیگری باشد و دیگر فرقی نمی‌کند. وقتی یک #مرجع_دینی به حوزه علم وارد می‌شود در نقطه مقابل هم باید انتظار داشته باشیم کسی که معروف است بدون اینکه تخصصی داشته باشد حرفی بزند که امروز مورد تعجب ما واقع شود و بپرسیم که چرا سلبریتی‌ها در هر حوزه‌ای به خودشان اجازه ورود می‌دهند؟ … |👈 ادامه

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۱۲)

🗓 پنج‌شنبه ۹ اردی‌بهشت ۱۴۰۰

پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفته‌ایم و «زیاد»، شنیده‌ نشده‌ایم!

بهار هزار و چهارصد

#انتخابات_خرداد_۱۴۰۰ و پرسش‌های تکراری!

🖋
#احمد_بخارایی | جامعه‌شناس

چرا سؤال‌های تکراری می‌پرسیم؟

۱ـ برخی دوستان و کسانی که مطالب بنده را دنبال می‌کنند از نتایج انتخابات خرداد ۱۴۰۰ می‌پرسند. نگران هستند. ابهام دارند. سردرگم هستند. می‌پرسند که چه خواهد شد و چه باید بکنیم؟ نمی‌دانم این تشویش‌ها برای چیست! مسیر ما مشخص است. سازهای ناهم‌گون داخلی‌ها و خارجی‌ها گوش‌نواز نیست و واضح است که: هر کسی از ظن خود شد یار من ـ از درون من نجست اسرار من!

۲ـ این روزها در داخل تلاش می‌شود تنور انتخابات داغ شود. عزیزانی هم‌چون #تاج‌زاده تلاش می‌کنند در کلاب‌هاوس از مواضع رادیکال خود بگویند. بسیاری دیگر از #اصلاح‌طلبان_حکومتی، او را تک‌نواز می‌خوانند. ایشان از برداشتن گام‌های آرام‌تر سخن می‌گویند و اصرار دارند که ظرفیت #نظام_سیاسی در نظر گرفته شود. #اصول‌گرایان همیشه عزیز هم علاقمندند با زبان #دین و #اعتقادات و سردار سلیمانی با طرفداران‌شان سخن بگویند. عزیزان #اپوزیسیون هم که: «#نه_به_انتخابات»! هر کس در این معرکه کلامی و حرفی و ژستی دارد. داستان چیست؟

۳ـ خرداد ۱۴۰۰ مدت‌ها است که از راه رسیده است از سال ۱۳۸۴ که سید بزرگوار، #خاتمی صحنه را به جناب #احمدی‌نژاد سپرد. از آن زمان، مسیر مشخص شده بود و ابهامی وجود نداشت. پیش‌بینی می‌شد که برنده‌ی انتخابات، احمدی‌نژاد باشد. در سال ۹۲ هم که آقای #روحانی آمد «اهل هوشیاری» می‌دانستند که خیل عظیم استقبال از او در داخل و خارج به نومیدی می‌گراید. چرا؟ زیرا «ساختاری» می‌دیدند!

۴ـ ما در حبس ساختارهای «کم‌کارکرد» هستیم و از همان #قانون_اساسی و در همان مواد ۱ و ۲ این #قانون، رأی خیل «فقهای جامع‌الشرایط» ارجح بر رأی اهالی اندیشه شمرده شده. از این مجمل حدیث مفصل بخوانید، هم‌چنان‌ که ۴۳ سال است همین علما کم و بیش از جانب مردم، #مشروعیت گرفته‌اند. مبارک‌شان باشد: هم به صاحبان #قدرت و هم به مردمی که زیر پرچم ایشان سینه می‌زنند. آنها حق دارند حکومت کنند. واقعاً می‌گویم!

۵ـ خرداد ۱۴۰۰ مدت‌های مدیدی است که از راه رسیده منتها برخی صدای پایش را نشنیده‌اند. اشکال از ایشان است که گوش‌شان سنگین شده است. او آمد و رفت. تاج‌زاده رد صلاحیت شد. #ظریف، تصمیم به کاندیداتوری گرفت. علی لاریجانی هم چپ‌چپ به ظریف نگاه کرد. اصول‌گرایان هم با دو کاندیدا وارد صحنه شدند. یکی، #نظامی و #سپاهی و آن دیگری از اهالی عمامه. در این معرکه، تاج‌زاده نهایتاً گفت: اگر قرار است بین آن اصول‌گرا و این «ظریف» (یا ظریفی دیگر از همان خانواده) یکی انتخاب شود پس من بین متوسط و بد، متوسط را انتخاب خواهم‌کرد هر چند راضی نیستم! این پیام تاج‌زاده در جامعه چنین منعکس شد: بین بد و بدتر، عقل حکم می‌کند که «بد» را انتخاب کنیم … و این‌گونه شد که حدود پنجاه و اندی درصد از صاحبان #رأی در مملکت در دور اول انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ شرکت کردند و نهایتاً در دور دوم با حضور بیشتر منادیان اصلاح‌طلبی، برنده هم از زمره همان «ظریفان» بود و آن کم‌تر از پنجاه درصدی که مشارکت نداشتند برای دیگران شاخ و شانه کشیدند و روز از نو و روزگار از نو …

۶ـ عزیزان، ما نیازمند #رئیس‌جمهور نیستیم، ما نیازمند چیز دیگری هستیم. ما اول باید سخن گفتن و گفت‌و‌شنود و طریق فکر کردن را مرور کنیم و نیز بیاموزیم. …

تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.

| t.me/dr_bokharaei

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها:

| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |