❇️ #فروپاشی_اجتماعی در فقدان «#آیندهنگری»
🗓 سهشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی دربارهی ناامیدی به آینده و فروپاشی اجتماعی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۹، شمارهی ۱۴۷۶
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از گفتهی من:
… بسته به اینکه در چه موضعی قرار داریم از چهار زاویه میشود به این پرسش که: «#آینده باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟» پاسخ داد. من به آنها علتهای چهارگانه میگویم …
… در یک نگاه سطحی و عوامانه، ما «آینده» داریم چون «فردا» زندهایم و بسا افراد عادی خدا را هم شکر کنند که زندهاند …
… در جامعهی ما و در میان بسیاری از #جوانان، بحران معنا و #بحران_امید به آینده و حتی نومیدی نسبت به وجود یک گام به جلو مشاهده میشود …
… اگر بخواهم مقولهی «آینده» را به تفکیک #فرد، #جامعه و #حکومت بیان کنم و بگویم چه وجهی پیدا میکند، از «جنبهی ایجابی» آن یعنی این که بگویم فرد، جامعه و حکومت باید اینگونه باشند و این ویژگیها را داشته باشد، فاصله میگیرم. چون برای برخی مفاهیم چنین کاری ممکن نیست. اما من «جنبهی سلبی» آن را بیان میکنم. یعنی میگویم یک فرد، یک جامعه یا یک حکومت چه چیزهایی نباید داشته باشند تا بتوانیم به آنها بگوییم #آیندهنگر هستند …
… به لحاظ جامعه و حکومت، من از اندیشههای
«ملوین سیمن» الگو میگیرم. ببینید، جامعهای آیندهنگر هست که احساس بیگانگی از جامعه در بین اعضای آن وجود نداشته باشد. وجود این احساس بیگانگی یعنی اینکه آدمها احساس کنند یک مجمعالجزایر هستند، در واقع #فردیت بر جمعیت مقدم است، یعنی در یک جامعه منافع فردی بر منافع جمعی مقدم میشود، به اعتباری با جامعهی «#اتمیزه» شده سروکار داریم. یعنی انگار آدمها در یک جامعه نسبت به دیگران فقط یک نوع قرابت مکانی دارند، اما از قرابت اندیشهای خبری نیست. در این شرایط آدمها احساس بیگانگی از جامعه میکنند و هرچقدر این احساس در بین افراد کمتر باشد یا نباشد، آن جامعه آیندهنگرتر میشود …
… آدمهایی که دچار احساس ازخودبیگانگی یا دچار احساس پوچی یا ناکارآمدی یا دچار احساس بیگانگی از جامعه میشوند به دو شکل واکنش نشان میدهند که یکی به صورت #انزوا و دیگری در نقطهی مقابل آن به صورت #طغیان است. در مورد انزوا، فرد وقتی منزوی میشود در یک مورد به شکل #خودکشی پدیدار می شود که طبق آمارها حدود ۷۵% خودکشیها ریشه در #ناامیدی نسبت به آینده دارد …
… جدا از انزوا، فرد نومید نسبت به آینده میتواند درگیر طغیان هم شـود و الگوهای موجود را زیر پا بگذارد. این طغیان ممکن است نسبت به #قانون باشد که فوری میگویند فرد #مجرم است، اما نمیگویند که جامعه این آدم را به این نقطه رسانده که امید نداشته باشد و انگار چارهای جز این ندارد که طغیان کند.
مگر مدتی قبل نگفتند که بیش از ۵۰% سارقین برای بار اول سرقت کردهاند؛ این فاجعه است …
… به تعبیر «آلبر کامو» آدمها یا باید با یک پرسش در ذهنشان درگیر باشند، مانند یک فیلسوف که سالها با پرسش، ذهن خودش را درگیر میکند، یا اینکه آدمها باید یک افق نوری را ببینند تا به سمت آن حرکت کنند، بنابراین راه رهایی از پرسش «چرا من زنده هستم؟» یا به حرکت ذهنی مانند فیلسوف نیاز دارد، یا به یک حرکت عینی و ملموس که متأسفانه در جامعهی ما این دو با تشکیک و تردید مواجه است …
… آلبر کامو یک جملهای دارد که میگوید: «پوچی سیاست یعنی اصرار دولتها بر معنابخشی به رنج توجیهناپذیری که بر شهروندان خود تحمیل میکنند.» بنابراین شما نگاه کنید در چنین شرایطی #نظام_سیاسی بسیار تعیینکننده است. وقتی پوچی از بالا معنا مییابد و سپس به جامعه و فرد تسری پیدا میکند شما در خروجی به طور مصداقی شاهد خودکشی یا #اعتیاد خواهید بود …
… معتقدم در جامعهی ما فروپاشی سیاسی اتفاق نیفتاده است، اما فروپاشی اجتماعی اتفاق افتاده است …
… «#فروپاشی_اقتصادی» برای صاحبان #سرمایه، نقطهی پایان است که نظام #سرمایه_داری از آن خوف دارد. «#فروپاشی_سیاسی» برای صاحبان #قدرت، دردآور است. «#فروپاشی_فرهنگی» برای صاحبان #ایدئولوژی غیر قابل تحمل است، اما «#فروپاشی_اجتماعی» برای اندیشههایی که درد انسان را دارند و از قوت استدلال و شدت کنش برخوردارند غیر قابل پذیرش و غیر قابل تحمل است …
… انسان ایرانی که دیروز و امروز و فردا از ظرافت در انسانورزی برخوردار بوده و هست، فروپاشی اجتماعی برای او پایان دردآور خط است. در این میان، صاحبان قدرت در جامعهی ما به دو دسته تقسیم میشوند، یک دسته همچنان #فروپاشی سیاسی را پایان خط قلمداد میکنند و بنابراین، همچنان خود را ایستاده فرض میکنند. اما دستهی دوم که غایت نظام سیاسی سالم را استحکام اجتماعی میدانستند با مشاهدهی فروپاشی اجتماعی در خود و نظام اندیشهای و مدیریتی و ساختارهای خود، تشکیک میکنند …
🗓 سهشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی دربارهی ناامیدی به آینده و فروپاشی اجتماعی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۱۳ امرداد ۱۳۹۹، شمارهی ۱۴۷۶
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از گفتهی من:
… بسته به اینکه در چه موضعی قرار داریم از چهار زاویه میشود به این پرسش که: «#آینده باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟» پاسخ داد. من به آنها علتهای چهارگانه میگویم …
… در یک نگاه سطحی و عوامانه، ما «آینده» داریم چون «فردا» زندهایم و بسا افراد عادی خدا را هم شکر کنند که زندهاند …
… در جامعهی ما و در میان بسیاری از #جوانان، بحران معنا و #بحران_امید به آینده و حتی نومیدی نسبت به وجود یک گام به جلو مشاهده میشود …
… اگر بخواهم مقولهی «آینده» را به تفکیک #فرد، #جامعه و #حکومت بیان کنم و بگویم چه وجهی پیدا میکند، از «جنبهی ایجابی» آن یعنی این که بگویم فرد، جامعه و حکومت باید اینگونه باشند و این ویژگیها را داشته باشد، فاصله میگیرم. چون برای برخی مفاهیم چنین کاری ممکن نیست. اما من «جنبهی سلبی» آن را بیان میکنم. یعنی میگویم یک فرد، یک جامعه یا یک حکومت چه چیزهایی نباید داشته باشند تا بتوانیم به آنها بگوییم #آیندهنگر هستند …
… به لحاظ جامعه و حکومت، من از اندیشههای
«ملوین سیمن» الگو میگیرم. ببینید، جامعهای آیندهنگر هست که احساس بیگانگی از جامعه در بین اعضای آن وجود نداشته باشد. وجود این احساس بیگانگی یعنی اینکه آدمها احساس کنند یک مجمعالجزایر هستند، در واقع #فردیت بر جمعیت مقدم است، یعنی در یک جامعه منافع فردی بر منافع جمعی مقدم میشود، به اعتباری با جامعهی «#اتمیزه» شده سروکار داریم. یعنی انگار آدمها در یک جامعه نسبت به دیگران فقط یک نوع قرابت مکانی دارند، اما از قرابت اندیشهای خبری نیست. در این شرایط آدمها احساس بیگانگی از جامعه میکنند و هرچقدر این احساس در بین افراد کمتر باشد یا نباشد، آن جامعه آیندهنگرتر میشود …
… آدمهایی که دچار احساس ازخودبیگانگی یا دچار احساس پوچی یا ناکارآمدی یا دچار احساس بیگانگی از جامعه میشوند به دو شکل واکنش نشان میدهند که یکی به صورت #انزوا و دیگری در نقطهی مقابل آن به صورت #طغیان است. در مورد انزوا، فرد وقتی منزوی میشود در یک مورد به شکل #خودکشی پدیدار می شود که طبق آمارها حدود ۷۵% خودکشیها ریشه در #ناامیدی نسبت به آینده دارد …
… جدا از انزوا، فرد نومید نسبت به آینده میتواند درگیر طغیان هم شـود و الگوهای موجود را زیر پا بگذارد. این طغیان ممکن است نسبت به #قانون باشد که فوری میگویند فرد #مجرم است، اما نمیگویند که جامعه این آدم را به این نقطه رسانده که امید نداشته باشد و انگار چارهای جز این ندارد که طغیان کند.
مگر مدتی قبل نگفتند که بیش از ۵۰% سارقین برای بار اول سرقت کردهاند؛ این فاجعه است …
… به تعبیر «آلبر کامو» آدمها یا باید با یک پرسش در ذهنشان درگیر باشند، مانند یک فیلسوف که سالها با پرسش، ذهن خودش را درگیر میکند، یا اینکه آدمها باید یک افق نوری را ببینند تا به سمت آن حرکت کنند، بنابراین راه رهایی از پرسش «چرا من زنده هستم؟» یا به حرکت ذهنی مانند فیلسوف نیاز دارد، یا به یک حرکت عینی و ملموس که متأسفانه در جامعهی ما این دو با تشکیک و تردید مواجه است …
… آلبر کامو یک جملهای دارد که میگوید: «پوچی سیاست یعنی اصرار دولتها بر معنابخشی به رنج توجیهناپذیری که بر شهروندان خود تحمیل میکنند.» بنابراین شما نگاه کنید در چنین شرایطی #نظام_سیاسی بسیار تعیینکننده است. وقتی پوچی از بالا معنا مییابد و سپس به جامعه و فرد تسری پیدا میکند شما در خروجی به طور مصداقی شاهد خودکشی یا #اعتیاد خواهید بود …
… معتقدم در جامعهی ما فروپاشی سیاسی اتفاق نیفتاده است، اما فروپاشی اجتماعی اتفاق افتاده است …
… «#فروپاشی_اقتصادی» برای صاحبان #سرمایه، نقطهی پایان است که نظام #سرمایه_داری از آن خوف دارد. «#فروپاشی_سیاسی» برای صاحبان #قدرت، دردآور است. «#فروپاشی_فرهنگی» برای صاحبان #ایدئولوژی غیر قابل تحمل است، اما «#فروپاشی_اجتماعی» برای اندیشههایی که درد انسان را دارند و از قوت استدلال و شدت کنش برخوردارند غیر قابل پذیرش و غیر قابل تحمل است …
… انسان ایرانی که دیروز و امروز و فردا از ظرافت در انسانورزی برخوردار بوده و هست، فروپاشی اجتماعی برای او پایان دردآور خط است. در این میان، صاحبان قدرت در جامعهی ما به دو دسته تقسیم میشوند، یک دسته همچنان #فروپاشی سیاسی را پایان خط قلمداد میکنند و بنابراین، همچنان خود را ایستاده فرض میکنند. اما دستهی دوم که غایت نظام سیاسی سالم را استحکام اجتماعی میدانستند با مشاهدهی فروپاشی اجتماعی در خود و نظام اندیشهای و مدیریتی و ساختارهای خود، تشکیک میکنند …
| کشتارهای خانوادگی، قتل بابک خرم دین: خشونت ساختاری و فروپاشی اجتماعی! |
🗓 پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی آفتاب یزد دربارهی کشته شدن بابک خرمدین به دست پدر و مادرش در گفتوگو با احمد بخارایی | منتشرشده در پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، شمارهی ۶۰۱۹
| نمایش گزارش: 👉
| فایل شنیداری: 👉
🔍 با روزنامهی «آفتاب یزد» گفتوگو داشتم. میدانستم خط قرمزهایی که جلوی نشر حقايق را میگیرند مانع انتشار همهی صحبت من خواهند شد پس طبق معمول، شرط کردم که فایل صوتیام را برای نشر در کانال تلگرامیام در اختیارم قرار دهند. اینک بخشهایی از گفتهی من در آن مصاحبه که دعوت میکنم فایل صوتی کوتاه را هم بعداً بشنوید:
… روانشناسان هیچگاه قادر نخواهند بود مسائلی مانند قتل #بابک_خرمدین به دست والدینش که ریشههای جدی در جامعهی بیمار دارد را تحلیل کنند …
… این گونه حوادث اعم از کشتارهای ناموسی و خانوادگی و غیره به عنوان «#اُبژه»ها و مصادیق، دارای ماهیت و خمیرمایهی مشترکی در #جامعه هستند که ما را به سوی «#سوژه» سوق میدهند …
… در سطح پایین، به تحلیل «#خانواده» پرداخته میشود که در آن عدم تفاهم و نبود فهم متقابل ناشی از شکل نگرفتن دیالوگ و کلام و صحبت متقابل بین فرزندان و والدین، به بحرانهای خانواده دامن زده است …
… افراد خانواده در سطح «میانه» در #آموزش_و_پرورش و دانشگاه و سازمانهای مربوطه که «شایستهستیزی» و ترویج #خشونت در آنهاست حضور دارند و #جامعهپذیر میشوند …
… ساختارهای کلان و #نظام_سیاسی، خشونت را دامن میزنند که کوچکترین بازتابش، قتلهای خانوادگی است …
… چرا امثال من را به #وزارت_اطلاعات فرا میخوانند و تعهد میگیرند که در خصوص مسائل خانمانسوز #اجتماعی حرف نزنیم و در گفتوگو با تلویزیونهای بیرونی به تحلیل آنها نپردازیم؟ چرا؟ چرا جلوی شکلگیری دیالوگ را میگیرند؟ اگر دیالوگ شکل نگیرد این گونه حوادث، به اشکال بدتری در آینده نزدیک در جامعه اتفاق خواهد افتاد و تعجب نخواهیم کرد زیرا مسبب اصلی این وقایع دهشتناک، نظام سیاسی است …
… آدمی که بر اساس هرم سلسله نیازهای «#مازلو» معیشتش دچار مشکل است و #بیعدالتی و اختلاف وحشتناک طبقاتی را میبیند و احساس #تبعیض میکند آماده #خشونتورزی است …
… این همه کاندیدای #ریاست_جمهوری با این همه ادعا و این همه سابقه بیایند و بگویند و توضیح دهند که این ۷۰ درصد جمعیتی که در دهکهای #فقیر یک تا سه در ایران از هیچ حقوق و حمایت رسمی و غیر رسمی برخوردار نیستند چه عواقب اجتماعیای داشته و چه عواقبی خواهد داشت؟ آیا اینها معنای این پرسش را اصلا میفهمند؟ …
… یک #بیعدالتی #نامشروع در #قانون_اساسی، «#مشروع» قلمداد میشود و این اختلاف طبقاتی وحشتناک و این #طبقه_نوکیسه و این همه تبعیض و این بیعدالتی ساختاری در #ساختار_حقوقی توجیه میشود …
… همان زمانی که خبر قتل بابک خرمدین را شنیدم سناریوها و حدسهای من مبتنی بر احتمال وجود #اعتیاد یا #روابط_جنسی و نهایتاً پدیدهی «#همجنسگرایی» بود. میخواهم بگویم هر سناریویی در نظر گرفته شود، اینک بحث اصلی این است که چرا در جامعهی ما «فهم متقابل»، ضعیف است و چرا هیجانی رفتار میکنیم و چرا در الگوهای کهن و سنتی ناکارآمد دستوپا میزنیم؟ این جامعهی منبرگونه از آن نظام سیاسیاش که «فرد محور» است تا خانوادهاش با «عدم تفاهم» ناشی از عدم دیالوگ مواجه است. جامعه، #اتمیزه شده. جامعه، مرده و ناپویاست. میلیونها #معتاد و #خشونتهای_خیابانی با همین قتلها رابطهی معناداری دارند …
… نظام سیاسی «فردمحور» در #نظام_اقتصادی «ناعادلانه» بازتاب یافته و «#بیعدالتی_ساختاری» جلوهگر شده …
… منِ #جامعهشناس از وقوع حوادث و فجایعی مانند قتل بابکها شگفتزده نخواهم شد و انتظار رخنمایی و وقوع فجایعی بدتر از این را در این جامعه دارم زیرا سعی میکنم به ریشهها توجه کنم …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی آفتاب یزد دربارهی کشته شدن بابک خرمدین به دست پدر و مادرش در گفتوگو با احمد بخارایی | منتشرشده در پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰، شمارهی ۶۰۱۹
| نمایش گزارش: 👉
| فایل شنیداری: 👉
🔍 با روزنامهی «آفتاب یزد» گفتوگو داشتم. میدانستم خط قرمزهایی که جلوی نشر حقايق را میگیرند مانع انتشار همهی صحبت من خواهند شد پس طبق معمول، شرط کردم که فایل صوتیام را برای نشر در کانال تلگرامیام در اختیارم قرار دهند. اینک بخشهایی از گفتهی من در آن مصاحبه که دعوت میکنم فایل صوتی کوتاه را هم بعداً بشنوید:
… روانشناسان هیچگاه قادر نخواهند بود مسائلی مانند قتل #بابک_خرمدین به دست والدینش که ریشههای جدی در جامعهی بیمار دارد را تحلیل کنند …
… این گونه حوادث اعم از کشتارهای ناموسی و خانوادگی و غیره به عنوان «#اُبژه»ها و مصادیق، دارای ماهیت و خمیرمایهی مشترکی در #جامعه هستند که ما را به سوی «#سوژه» سوق میدهند …
… در سطح پایین، به تحلیل «#خانواده» پرداخته میشود که در آن عدم تفاهم و نبود فهم متقابل ناشی از شکل نگرفتن دیالوگ و کلام و صحبت متقابل بین فرزندان و والدین، به بحرانهای خانواده دامن زده است …
… افراد خانواده در سطح «میانه» در #آموزش_و_پرورش و دانشگاه و سازمانهای مربوطه که «شایستهستیزی» و ترویج #خشونت در آنهاست حضور دارند و #جامعهپذیر میشوند …
… ساختارهای کلان و #نظام_سیاسی، خشونت را دامن میزنند که کوچکترین بازتابش، قتلهای خانوادگی است …
… چرا امثال من را به #وزارت_اطلاعات فرا میخوانند و تعهد میگیرند که در خصوص مسائل خانمانسوز #اجتماعی حرف نزنیم و در گفتوگو با تلویزیونهای بیرونی به تحلیل آنها نپردازیم؟ چرا؟ چرا جلوی شکلگیری دیالوگ را میگیرند؟ اگر دیالوگ شکل نگیرد این گونه حوادث، به اشکال بدتری در آینده نزدیک در جامعه اتفاق خواهد افتاد و تعجب نخواهیم کرد زیرا مسبب اصلی این وقایع دهشتناک، نظام سیاسی است …
… آدمی که بر اساس هرم سلسله نیازهای «#مازلو» معیشتش دچار مشکل است و #بیعدالتی و اختلاف وحشتناک طبقاتی را میبیند و احساس #تبعیض میکند آماده #خشونتورزی است …
… این همه کاندیدای #ریاست_جمهوری با این همه ادعا و این همه سابقه بیایند و بگویند و توضیح دهند که این ۷۰ درصد جمعیتی که در دهکهای #فقیر یک تا سه در ایران از هیچ حقوق و حمایت رسمی و غیر رسمی برخوردار نیستند چه عواقب اجتماعیای داشته و چه عواقبی خواهد داشت؟ آیا اینها معنای این پرسش را اصلا میفهمند؟ …
… یک #بیعدالتی #نامشروع در #قانون_اساسی، «#مشروع» قلمداد میشود و این اختلاف طبقاتی وحشتناک و این #طبقه_نوکیسه و این همه تبعیض و این بیعدالتی ساختاری در #ساختار_حقوقی توجیه میشود …
… همان زمانی که خبر قتل بابک خرمدین را شنیدم سناریوها و حدسهای من مبتنی بر احتمال وجود #اعتیاد یا #روابط_جنسی و نهایتاً پدیدهی «#همجنسگرایی» بود. میخواهم بگویم هر سناریویی در نظر گرفته شود، اینک بحث اصلی این است که چرا در جامعهی ما «فهم متقابل»، ضعیف است و چرا هیجانی رفتار میکنیم و چرا در الگوهای کهن و سنتی ناکارآمد دستوپا میزنیم؟ این جامعهی منبرگونه از آن نظام سیاسیاش که «فرد محور» است تا خانوادهاش با «عدم تفاهم» ناشی از عدم دیالوگ مواجه است. جامعه، #اتمیزه شده. جامعه، مرده و ناپویاست. میلیونها #معتاد و #خشونتهای_خیابانی با همین قتلها رابطهی معناداری دارند …
… نظام سیاسی «فردمحور» در #نظام_اقتصادی «ناعادلانه» بازتاب یافته و «#بیعدالتی_ساختاری» جلوهگر شده …
… منِ #جامعهشناس از وقوع حوادث و فجایعی مانند قتل بابکها شگفتزده نخواهم شد و انتظار رخنمایی و وقوع فجایعی بدتر از این را در این جامعه دارم زیرا سعی میکنم به ریشهها توجه کنم …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |