❇️ سرگشتگی زنان مهاجر در تهران
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ کلید حل مسئلهی #اقلیتها در دست #نظام_سیاسی است!
🗓 شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی ماهنامهی حقوقی اجتماعی خط صلح با #احمد_بخارایی دربارهی #اقلیت | منتشرشده در پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… به چهار اعتبار اقلیت چهار معنای متفاوت پیدا میکند. تاریخی که از گذشته به زمان اکنون نگاه میشود مانند مهاجرتها؛ افراد جابهجا شدند و افراد جدید در یک جایی قرار گرفتند و به آن اعتبار یعنی به اعتبار گذشته و منشأ به آنان اقلیت گفته میشود. یکی به جهت صورت و ظاهر؛ یعنی ما یک نگاه صوری داریم به فرض مثال در یک شهر میبینید که یک اقلیت مذهبی زندگی میکند مانند مجیدیهی تهران که میگفتند ارمنیها در آن جا زندگی میکنند. یکی هم نگاه شکلی، فرمی و صوری است. حالت سوم که صفحهی زمانی آن اکنون است و مانند حالت دوم زمان حال است نگاه عمیقتر است یعنی نگاه محتوایی به آن اقلیت میشود اینجا است که مقداری بحث حساس میشود! یعنی به جهت ماهیتی این اقلیت در مقابل یک اکثریت قرار میگیرد اینجا است که وضعیت معمولاً حساسیتزا میشود و ممکن است #قدرت_اجتماعی در دست #اکثریت باشد و بر علیه اقلیت به کار گرفته شده باشد. این زاویهی دید سوم است که اهمیت پیدا میکند در این جا اقلیت معنای خاصی پیدا میکند که باید بیشتر به آن دقت کنیم. نگاه چهارم یا زاویهی دید چهارم برای تعریف اقلیت معطوف به زمان آینده است. پس شما سه زمان گذشته، حال و آینده را که خود حال، دو شکل است؛ شکل و فرم و یا محتوا. شما سه زمان را لحاظ میکنید در تعریف اقلیت …
… در #تاریخ_معاصر ایران دو پدیده اتفاق افتاد؛ #مشروطه و برونرفت از آن دنیای ما قبل مدرن قاجاری و بعد از برونرفت از آن رضاخان را داریم که بحث تشکیل #دولت_ملت در آن زمان مطرح است و یکی هم که بحث #انقلاب ۵۷. در این دو جریان تعریف اقلیت هم تغییر کرد. وقتی تعریف اقلیت تغییر میکند نوع نگاه به اقلیت نیز تغییر میکند و سیاستگذاریها هم تغییر میکند. در زمان رضاخان بحث دولتـملتسازی بود وقتی حاکمیت میخواهد ملت واحد، زبان واحد پدید آید و به دنبال آن مفاهیم کلیدی مانند دولت مرکزی جان میگیرد. با پیگیری سیاست ملت واحد و زبان واحد، طبیعتاً قدرت اقلیتها کاهش پیدا میکند. یعنی مطلوب این است که اقلیتها خیلی عرض اندام نکنند، از این زاویه ممکن است من جامعهشناس هم مدافع این سیاست باشم، مدافع پایین کشیده شدن فیتیلهی اقلیتها. در آن چارچوب اگر بخواهیم به داستان اقلیت نگاه بکنیم و این که اقلیتها خیلی پر و بال پیدا نکنند این پرسش قابل طرح است که پس #هویت اقلیتها، #زبان اقلیتها، #فرهنگ اقلیتها #هنجار اقلیتها، #اقتدار اقلیتها و گروهبندی اقلیتها برای اینکه فریاد بزنند، برای این که احساس هویت کنند و هر چیزی که میشود آن بودن و هستی اجتماعیشان را تعریف کند، در آن ساختار رضاخانی پس از دورهی مشروطه در ایران، در آن دورهی برونرفت از امتداد فکری و فرهنگی و سیاسی و علمی دورهی قاجار که برایش پروسهی دولتـملتسازی که مؤلفهی اصلی #مدرنیته است، چه میشود؟ جلوتر در سال ۵۷، ملاک بحث برجستهسازی #دین و به ویژه #مذهب بود، میگویند اسلامی ولی در اصل #تشیع است. برجستهسازی مذهبی است نه دینی، گفتم که اقلیت #اهل_تسنن ممکن است خیلی جاها احساس بودن نکنند، میگویند #جمهوری_اسلامی اما #حاکمیت_شیعی است. اولاً که #حاکمیت است و #جمهوریت نیست و در ثانی اسلامی نیست و تشیع است. در گذشته محور چه بود؟ دولتـملتسازی و اینجا محور چیست؟ برجستهسازی مذهبی. در این برجستهسازی مذهبی اقلیت چه تعریفی پیدا میکند؟ این دوگانهی اقلیت و اکثریت را دارم تعریف میکنم …
… از انواع و اقسام اقلیتها #قومی، #نژادی، #مذهبی، #طبقاتی، #جنسیتی و #معلولانی که شاید توان مهاجران را هم نداشته باشند از کشور رفته و #مهاجرت کردهاند. مانند #ورزشکاران_معلول. این واقعیتی است سیاسی و وقتی که در سطح کلان با این مشکل مواجه باشیم دیگر نمیتوانیم بگوییم که در سطح یک تحلیل میانه انجمنها بتوانند کاری انجام دهند. مگر انجمنها در سطح کلان میتوانند با خیریه کاری انجام دهند وقتی که #سیاستهای_امنیتی از فعالیتهایشان جلوگیری میکنند. در این صورت تحقیقات در مورد اقلیت امکان شکلگیری ندارند چون سیاستهای امنیتی به آن اجازه نمیدهند. در مورد انجمنهای دانشگاهی هم مگر دانشگاهها جدا از سیاستهای امنیتی در سطح کلاناند که بتوانند به صورت مستقل فعالیت کنند. پس فعالیت اینها در سطح خرد و میانه است و سطح میانه هم معلول سطح کلان است پس ما داریم درجا میزنیم، به همین دلیل به یک شهروند رشتی میخندیم، به لهجهی یک ترک، کُرد، عرب و سیاه هم بر اساس همین منطق میخندیم …
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۱ آذر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی ماهنامهی حقوقی اجتماعی خط صلح با #احمد_بخارایی دربارهی #اقلیت | منتشرشده در پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… به چهار اعتبار اقلیت چهار معنای متفاوت پیدا میکند. تاریخی که از گذشته به زمان اکنون نگاه میشود مانند مهاجرتها؛ افراد جابهجا شدند و افراد جدید در یک جایی قرار گرفتند و به آن اعتبار یعنی به اعتبار گذشته و منشأ به آنان اقلیت گفته میشود. یکی به جهت صورت و ظاهر؛ یعنی ما یک نگاه صوری داریم به فرض مثال در یک شهر میبینید که یک اقلیت مذهبی زندگی میکند مانند مجیدیهی تهران که میگفتند ارمنیها در آن جا زندگی میکنند. یکی هم نگاه شکلی، فرمی و صوری است. حالت سوم که صفحهی زمانی آن اکنون است و مانند حالت دوم زمان حال است نگاه عمیقتر است یعنی نگاه محتوایی به آن اقلیت میشود اینجا است که مقداری بحث حساس میشود! یعنی به جهت ماهیتی این اقلیت در مقابل یک اکثریت قرار میگیرد اینجا است که وضعیت معمولاً حساسیتزا میشود و ممکن است #قدرت_اجتماعی در دست #اکثریت باشد و بر علیه اقلیت به کار گرفته شده باشد. این زاویهی دید سوم است که اهمیت پیدا میکند در این جا اقلیت معنای خاصی پیدا میکند که باید بیشتر به آن دقت کنیم. نگاه چهارم یا زاویهی دید چهارم برای تعریف اقلیت معطوف به زمان آینده است. پس شما سه زمان گذشته، حال و آینده را که خود حال، دو شکل است؛ شکل و فرم و یا محتوا. شما سه زمان را لحاظ میکنید در تعریف اقلیت …
… در #تاریخ_معاصر ایران دو پدیده اتفاق افتاد؛ #مشروطه و برونرفت از آن دنیای ما قبل مدرن قاجاری و بعد از برونرفت از آن رضاخان را داریم که بحث تشکیل #دولت_ملت در آن زمان مطرح است و یکی هم که بحث #انقلاب ۵۷. در این دو جریان تعریف اقلیت هم تغییر کرد. وقتی تعریف اقلیت تغییر میکند نوع نگاه به اقلیت نیز تغییر میکند و سیاستگذاریها هم تغییر میکند. در زمان رضاخان بحث دولتـملتسازی بود وقتی حاکمیت میخواهد ملت واحد، زبان واحد پدید آید و به دنبال آن مفاهیم کلیدی مانند دولت مرکزی جان میگیرد. با پیگیری سیاست ملت واحد و زبان واحد، طبیعتاً قدرت اقلیتها کاهش پیدا میکند. یعنی مطلوب این است که اقلیتها خیلی عرض اندام نکنند، از این زاویه ممکن است من جامعهشناس هم مدافع این سیاست باشم، مدافع پایین کشیده شدن فیتیلهی اقلیتها. در آن چارچوب اگر بخواهیم به داستان اقلیت نگاه بکنیم و این که اقلیتها خیلی پر و بال پیدا نکنند این پرسش قابل طرح است که پس #هویت اقلیتها، #زبان اقلیتها، #فرهنگ اقلیتها #هنجار اقلیتها، #اقتدار اقلیتها و گروهبندی اقلیتها برای اینکه فریاد بزنند، برای این که احساس هویت کنند و هر چیزی که میشود آن بودن و هستی اجتماعیشان را تعریف کند، در آن ساختار رضاخانی پس از دورهی مشروطه در ایران، در آن دورهی برونرفت از امتداد فکری و فرهنگی و سیاسی و علمی دورهی قاجار که برایش پروسهی دولتـملتسازی که مؤلفهی اصلی #مدرنیته است، چه میشود؟ جلوتر در سال ۵۷، ملاک بحث برجستهسازی #دین و به ویژه #مذهب بود، میگویند اسلامی ولی در اصل #تشیع است. برجستهسازی مذهبی است نه دینی، گفتم که اقلیت #اهل_تسنن ممکن است خیلی جاها احساس بودن نکنند، میگویند #جمهوری_اسلامی اما #حاکمیت_شیعی است. اولاً که #حاکمیت است و #جمهوریت نیست و در ثانی اسلامی نیست و تشیع است. در گذشته محور چه بود؟ دولتـملتسازی و اینجا محور چیست؟ برجستهسازی مذهبی. در این برجستهسازی مذهبی اقلیت چه تعریفی پیدا میکند؟ این دوگانهی اقلیت و اکثریت را دارم تعریف میکنم …
… از انواع و اقسام اقلیتها #قومی، #نژادی، #مذهبی، #طبقاتی، #جنسیتی و #معلولانی که شاید توان مهاجران را هم نداشته باشند از کشور رفته و #مهاجرت کردهاند. مانند #ورزشکاران_معلول. این واقعیتی است سیاسی و وقتی که در سطح کلان با این مشکل مواجه باشیم دیگر نمیتوانیم بگوییم که در سطح یک تحلیل میانه انجمنها بتوانند کاری انجام دهند. مگر انجمنها در سطح کلان میتوانند با خیریه کاری انجام دهند وقتی که #سیاستهای_امنیتی از فعالیتهایشان جلوگیری میکنند. در این صورت تحقیقات در مورد اقلیت امکان شکلگیری ندارند چون سیاستهای امنیتی به آن اجازه نمیدهند. در مورد انجمنهای دانشگاهی هم مگر دانشگاهها جدا از سیاستهای امنیتی در سطح کلاناند که بتوانند به صورت مستقل فعالیت کنند. پس فعالیت اینها در سطح خرد و میانه است و سطح میانه هم معلول سطح کلان است پس ما داریم درجا میزنیم، به همین دلیل به یک شهروند رشتی میخندیم، به لهجهی یک ترک، کُرد، عرب و سیاه هم بر اساس همین منطق میخندیم …
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
www.peace-mark.org
ماهنامه خط صلح – کلید حل مسئلهی اقلیتها در دست نظام سیاسی است؛ در گفتگو با احمد بخارایی/گفتگو از سیمین روزگرد
❇️ ساختارها علتالعلل آزارهای جنسی هستند
🗓 چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از سخنرانی
#احمد_بخارایی در نشست مجازی انجمن جامعهشناسی ایران با موضوع «#آزار_جنسی و لایههای تودرتوی آن از عرصهی خصوصی تا عرصهی عمومی» با حضور عفتالسادات مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عربزاده (روانشناس) و عالیه شکربیگی (جامعهشناس) | منتشرشده در چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۶۶
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتههای من در این نشست:
… «مفهوم آزار جنسی بهعنوان یک مفهوم مستقل از سالهای ۱۹۷۰ به بعد مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم مانند هر پدیدهی اجتماعی از چهار زاویه قابل بررسی است. زاویهی اول همان شکل ظاهری آن است برای مثال آن چیزی است که ما در خیابانها یا در محیط کار شاهد #آزار_زنان هستیم. زاویهی دوم محتوای آن است چیزی که در حوزهی #روانشناسی به آن توجه میشود مانند اینکه معمولاً #زنان آزار دیده ماجرای خود را پنهان میکنند. زاویهی سوم پیآمدهای آن است. زاویهی چهارم که از نگاه من اهمیت دارد علت و ریشههای آزار جنسی است.» …
… «اینکه گفته میشود تهدید و ارعاب علت اصلی آزار جنسی است، اما باید درنظر گرفت خود این علت و علتهای مشابه از یک علت بزرگتر متأثر هستند. اگر واحد تحلیل ما خود فرد یا روان و جسم او باشد از حوزهی #جامعهشناسی خارج میشود. در جامعهشناسی در سه سطح این مسئله بررسی میشود، #خانواده به عنوان سطح خرد، #سازمانها به عنوان سطح میانه و #ساختارها به عنوان سطح کلان، برای من ساختارها بهعنوان علتالعلل تقویت آزار جنسی اهمیت دارد.» «اگر گریزی کوتاه به دو سطح خرد و میانه زده باشم اینکه نظام خانواده میتواند منجر به این پدیده شود. در سطح میانه و سازمانها قدرت معنا پیدا میکند. چیزی که آنجا رئیس و مرئوس وجود دارد، #قدرت در یک #نظام_مردسالار به #مرد بیشتر تعلق دارد. بنابراین در سازمانها این عامل قدرت ارعاب و تهدید برای زنان را به همراه میآورد و میتواند در نهایت به آزار جنسی ختم شود. این سازمان میتواند دانشگاه یا هرجای دیگر باشد.» …
… «اما آنچه در سطح کلان اهمیت دارد ساختارها در قالب #نظام_فرهنگی است. آنچه در ایران سال ۹۹ مهم است مقولهی #فرهنگ است. یعنی یک مجموعه از #هنجارها مدنظر ما است که این هنجارها یا میتواند #قانون باشد یا #عرف. اینجا توجه من به قانون است. در قانونِ ایران چیزی به عنوان آزار جنسی به عنوان #جرم تعریف نشده است. در قانون شاهد نوعی #مردسالاری هستیم. مواردی هم که در قانون وجود دارد تنبیه متوجه زن است. در مواردی هم که قانون ورود کرده بحث نظر #قاضی و شفافنبودن قانون است که در نهایت چیزی از آن حاصل نمیشود. شما در بحث #تجاوز توجه کنید که اثبات آن با چه موانعی روبهرو است. در مواردی هم که در قانون اشارههایی به آزار و #تجاوز_جنسی شده بیشتر رنگوبوی دینی دارد تا اجتماعی، یا اینکه آنقدر پیچوخم دارد که دست آخر اثبات نمیشود.» …
… «در بحث ارزشها هم یک مردسالاری وجود دارد که بیشتر جنبه اعتقادی دارد و طبیعتاً جنبهی عقلانی آن پایین است. بنابراین ما با یک سری مقولهها با نگاه فرهنگیِ عمیقِ ساختاری روبهرو هستیم که مردسالاری را فریاد میزند. به همین دلیل است که از میان موارد بیشمار آزارهای جنسی حدود ۵درصد در دادگاهها #حقخواهی میکنند که فقط یک درصد آنها ممکن است موفق باشند.» …
🎞 ویدئو: کل برنامه | بخارایی
🎙 صوت: کل برنامه | بخارایی
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از سخنرانی
#احمد_بخارایی در نشست مجازی انجمن جامعهشناسی ایران با موضوع «#آزار_جنسی و لایههای تودرتوی آن از عرصهی خصوصی تا عرصهی عمومی» با حضور عفتالسادات مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عربزاده (روانشناس) و عالیه شکربیگی (جامعهشناس) | منتشرشده در چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۶۶
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتههای من در این نشست:
… «مفهوم آزار جنسی بهعنوان یک مفهوم مستقل از سالهای ۱۹۷۰ به بعد مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم مانند هر پدیدهی اجتماعی از چهار زاویه قابل بررسی است. زاویهی اول همان شکل ظاهری آن است برای مثال آن چیزی است که ما در خیابانها یا در محیط کار شاهد #آزار_زنان هستیم. زاویهی دوم محتوای آن است چیزی که در حوزهی #روانشناسی به آن توجه میشود مانند اینکه معمولاً #زنان آزار دیده ماجرای خود را پنهان میکنند. زاویهی سوم پیآمدهای آن است. زاویهی چهارم که از نگاه من اهمیت دارد علت و ریشههای آزار جنسی است.» …
… «اینکه گفته میشود تهدید و ارعاب علت اصلی آزار جنسی است، اما باید درنظر گرفت خود این علت و علتهای مشابه از یک علت بزرگتر متأثر هستند. اگر واحد تحلیل ما خود فرد یا روان و جسم او باشد از حوزهی #جامعهشناسی خارج میشود. در جامعهشناسی در سه سطح این مسئله بررسی میشود، #خانواده به عنوان سطح خرد، #سازمانها به عنوان سطح میانه و #ساختارها به عنوان سطح کلان، برای من ساختارها بهعنوان علتالعلل تقویت آزار جنسی اهمیت دارد.» «اگر گریزی کوتاه به دو سطح خرد و میانه زده باشم اینکه نظام خانواده میتواند منجر به این پدیده شود. در سطح میانه و سازمانها قدرت معنا پیدا میکند. چیزی که آنجا رئیس و مرئوس وجود دارد، #قدرت در یک #نظام_مردسالار به #مرد بیشتر تعلق دارد. بنابراین در سازمانها این عامل قدرت ارعاب و تهدید برای زنان را به همراه میآورد و میتواند در نهایت به آزار جنسی ختم شود. این سازمان میتواند دانشگاه یا هرجای دیگر باشد.» …
… «اما آنچه در سطح کلان اهمیت دارد ساختارها در قالب #نظام_فرهنگی است. آنچه در ایران سال ۹۹ مهم است مقولهی #فرهنگ است. یعنی یک مجموعه از #هنجارها مدنظر ما است که این هنجارها یا میتواند #قانون باشد یا #عرف. اینجا توجه من به قانون است. در قانونِ ایران چیزی به عنوان آزار جنسی به عنوان #جرم تعریف نشده است. در قانون شاهد نوعی #مردسالاری هستیم. مواردی هم که در قانون وجود دارد تنبیه متوجه زن است. در مواردی هم که قانون ورود کرده بحث نظر #قاضی و شفافنبودن قانون است که در نهایت چیزی از آن حاصل نمیشود. شما در بحث #تجاوز توجه کنید که اثبات آن با چه موانعی روبهرو است. در مواردی هم که در قانون اشارههایی به آزار و #تجاوز_جنسی شده بیشتر رنگوبوی دینی دارد تا اجتماعی، یا اینکه آنقدر پیچوخم دارد که دست آخر اثبات نمیشود.» …
… «در بحث ارزشها هم یک مردسالاری وجود دارد که بیشتر جنبه اعتقادی دارد و طبیعتاً جنبهی عقلانی آن پایین است. بنابراین ما با یک سری مقولهها با نگاه فرهنگیِ عمیقِ ساختاری روبهرو هستیم که مردسالاری را فریاد میزند. به همین دلیل است که از میان موارد بیشمار آزارهای جنسی حدود ۵درصد در دادگاهها #حقخواهی میکنند که فقط یک درصد آنها ممکن است موفق باشند.» …
🎞 ویدئو: کل برنامه | بخارایی
🎙 صوت: کل برنامه | بخارایی
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
YouTube
نشست «آزار جنسی و لایههای تودرتوی آن، از عرصهی خصوصی تا عرصهی عمومی»
| سخنان احمد بخارایی | کل رویداد: https://youtu.be/gRzdkkyzxl8
🗓 تاریخ برگزاری: دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹
| دیگر سخنرانان: عفت مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عربزاده (روانشناس)، عالیه شکربیگی (جامعهشناس)
| دبیر گروه: فهیمه نظری
| برگزارکننده: #انجمن_جامعهشناسی_ایران…
🗓 تاریخ برگزاری: دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹
| دیگر سخنرانان: عفت مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عربزاده (روانشناس)، عالیه شکربیگی (جامعهشناس)
| دبیر گروه: فهیمه نظری
| برگزارکننده: #انجمن_جامعهشناسی_ایران…
❇️ #افشاگری #زنان از #خشونت، #آزار و #تجاوز، فرصتی برای آگاهیبخشی به مردان
🗓 پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش خبرآنلاین دربارهی خشونتورزی نسبت به زنان و افشاگریهای انجامشده در گفتوگو با #احمد_بخارایی و آریاناز گلرخ | منتشرشده در پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… «#فرهنگ ما ریشههای هزاران ساله در الگوهای مردسالارانه دارد که هر تعرضی را به طور رسمی یا غیررسمی توجیه میکند. این همه مسئله در طی قرنها اتفاق افتاده است، طبیعی است که افراد منفجر شوند. آدمها هم میخواهند احساس کنند پایشان روی زمین سفت است.» حالا دیگر "زنان حسی مشترک دارند که از جنسی به اسم #مرد در طی هزاران سال مورد آزار و اذیت قرار گرفتند." …
… «در ایران ما با یک تضاد روبرو شدهایم، یک سری نیروهای بسیار سنتی یک سوی طیف هستند و بخشی از روشنفکران و اعضای #جامعه در سوی دیگر. این تضادها اگر به شکل «دیالکیتکی» حل شود، وضعیت خوب میشود و اتفاقاً وجودشان خوب است. اما این که تضاد به دو سر یک طیف تبدیل شود که حاضر نیستند حرف هم را گوش بدهند وضعیت را خراب میکند.» …
… «وجود الگوی غربی هم یکی از دلایل شروع این ماجرا در ایران است، در نظام جهانی عناصر خوب یک فرهنگ، به فرهنگی دیگر منتقل میشوند، وقتی یک سوی دنیا کسی ماجرای #تجاوز خود را بیان میکند، این شجاعت به وجود میآید که این اتفاق در ایران هم رخ بدهد. این که چنین اتفاقی در اروپا یا غرب رخ میدهد، در فرد ایرانی احساس همدلی و همدردی به وجود میآورد. پس طبیعی است که این جنبش در بیان روایتهای #تجاوز و #آزار در ایران تأثیرگذار باشد.» …
… به طور کلی این ماجرا سه ریشه دارد؛ بیمعنابودن مرزبندیهای فیزیکی در نظام جهانی، انتقال همهی مسائل در نظام ارتباطی نوین و احساس #هویت_مشترک #زنان در دنیا …
… در هر کشور با توجه به ریشههای #خشونت راهکارها هم متفاوت است. راهکار این مسئله در سطوح خرد، میانه و کلان تقسیم میشود؛ در سطح خرد که مسائلی مثل #آموزش برمیگردد، در ایران فقط ۲۰درصد ماجرا را حل میکند، ۲۰درصد دیگر هم سهم سطح میانه است جایی که به نحوهی برخورد #قانون با آزاردهنگان، #نظام_حقوقی، آموزش رسانهها، نقش #آموزشوپرورش و دیگر موارد مرتبط است …
… «این موضوع برای هر کشور متفاوت است، مثلاً ممکن است در جامعهای دیگر راهکارهای سطح خرد، ۸۰درصد مسئله را حل کنند. در ایران وزن اصلی مربوط به ساختار است. ما یک #ساختار_ارزشی دارم، که هزاران سال است بر کشور حاکم است، #پدرسالاری چیزی که مشروعیت آن در بخشهایی پذیرفته شده است دیگر به #مردسالاری تبدیل شده است، برخلاف پدرسالاری، در حالت دوم مرد از قدرتش استفاده میکند، #قدرت در مسائل #سیاسی، #اقتصادی و دیگر» …
… «در چنین #ساختار_فرهنگی، حالا در بخش میانه #صداوسیما شروع به آموزش بدهد، این کار چه تأثیری دارد؟ برای همین میگویم ۴۰درصد سهم برای مجموع دو بخش خرد و میانه زیاد هم هست.» …
… بهترین حالت ممکن این است که این افشاگریها به جنبشی برای آگاهیبخشی به مردان تبدیل شود، اما به نظر او به دلیل وجود «انسداد» در جامعه چنین اتفاقی رخ نمیدهد. …
… شرایط اخیر مانند سکهای است که یک روی آن #واقعیتگرایی و روی دیگر آن #هیجانات است، روی واقعیتگرایی کارکرد مثبتی دارد و مردان را نسبت به مسئله آگاه میکند …
… «در فضای مجازی ما آمیزهای از هیجان و واقعیتگرایی هستیم، وقتی یک بستر سالم و مناسب تعاملاتی برای این کار مثل روزنامهها یا رسانههای صوتی و تصویری وجود ندارد، شبکههای مجازی به مغز متفکر جامعه تبدیل میشود. این خیلی بد است، چراکه این شبکهها ابزار هستند نه یک هدف. کافی است ببینید در فضای مجازی افراد به هم میتازند، فردی تأیید میشود و به عرش و دیگری محکوم میشود به فرش میرود.» …
… دربارهی روند #افشاگری باید گفت که «نطفهی این ماجراها باید در فضای مجازی منعقد میشد و به یک #جنبش تبدیل میشد که تعریف، چهارچوب، موضوع و … دارد، اما بخاطر «#انسداد_اجتماعی» در جامعه ما این اتفاق رخ نمیدهد. با گذشت زمان بخشی از هیجانات آرام میشود و یک سال دیگر اگر هم برای کسی اتفاقی رخ بدهد، شجاعت این را پیدا نمیکند که بگوید، «#منهم» این متأسفانه سرنوشت ماجرا است.» …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش خبرآنلاین دربارهی خشونتورزی نسبت به زنان و افشاگریهای انجامشده در گفتوگو با #احمد_بخارایی و آریاناز گلرخ | منتشرشده در پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… «#فرهنگ ما ریشههای هزاران ساله در الگوهای مردسالارانه دارد که هر تعرضی را به طور رسمی یا غیررسمی توجیه میکند. این همه مسئله در طی قرنها اتفاق افتاده است، طبیعی است که افراد منفجر شوند. آدمها هم میخواهند احساس کنند پایشان روی زمین سفت است.» حالا دیگر "زنان حسی مشترک دارند که از جنسی به اسم #مرد در طی هزاران سال مورد آزار و اذیت قرار گرفتند." …
… «در ایران ما با یک تضاد روبرو شدهایم، یک سری نیروهای بسیار سنتی یک سوی طیف هستند و بخشی از روشنفکران و اعضای #جامعه در سوی دیگر. این تضادها اگر به شکل «دیالکیتکی» حل شود، وضعیت خوب میشود و اتفاقاً وجودشان خوب است. اما این که تضاد به دو سر یک طیف تبدیل شود که حاضر نیستند حرف هم را گوش بدهند وضعیت را خراب میکند.» …
… «وجود الگوی غربی هم یکی از دلایل شروع این ماجرا در ایران است، در نظام جهانی عناصر خوب یک فرهنگ، به فرهنگی دیگر منتقل میشوند، وقتی یک سوی دنیا کسی ماجرای #تجاوز خود را بیان میکند، این شجاعت به وجود میآید که این اتفاق در ایران هم رخ بدهد. این که چنین اتفاقی در اروپا یا غرب رخ میدهد، در فرد ایرانی احساس همدلی و همدردی به وجود میآورد. پس طبیعی است که این جنبش در بیان روایتهای #تجاوز و #آزار در ایران تأثیرگذار باشد.» …
… به طور کلی این ماجرا سه ریشه دارد؛ بیمعنابودن مرزبندیهای فیزیکی در نظام جهانی، انتقال همهی مسائل در نظام ارتباطی نوین و احساس #هویت_مشترک #زنان در دنیا …
… در هر کشور با توجه به ریشههای #خشونت راهکارها هم متفاوت است. راهکار این مسئله در سطوح خرد، میانه و کلان تقسیم میشود؛ در سطح خرد که مسائلی مثل #آموزش برمیگردد، در ایران فقط ۲۰درصد ماجرا را حل میکند، ۲۰درصد دیگر هم سهم سطح میانه است جایی که به نحوهی برخورد #قانون با آزاردهنگان، #نظام_حقوقی، آموزش رسانهها، نقش #آموزشوپرورش و دیگر موارد مرتبط است …
… «این موضوع برای هر کشور متفاوت است، مثلاً ممکن است در جامعهای دیگر راهکارهای سطح خرد، ۸۰درصد مسئله را حل کنند. در ایران وزن اصلی مربوط به ساختار است. ما یک #ساختار_ارزشی دارم، که هزاران سال است بر کشور حاکم است، #پدرسالاری چیزی که مشروعیت آن در بخشهایی پذیرفته شده است دیگر به #مردسالاری تبدیل شده است، برخلاف پدرسالاری، در حالت دوم مرد از قدرتش استفاده میکند، #قدرت در مسائل #سیاسی، #اقتصادی و دیگر» …
… «در چنین #ساختار_فرهنگی، حالا در بخش میانه #صداوسیما شروع به آموزش بدهد، این کار چه تأثیری دارد؟ برای همین میگویم ۴۰درصد سهم برای مجموع دو بخش خرد و میانه زیاد هم هست.» …
… بهترین حالت ممکن این است که این افشاگریها به جنبشی برای آگاهیبخشی به مردان تبدیل شود، اما به نظر او به دلیل وجود «انسداد» در جامعه چنین اتفاقی رخ نمیدهد. …
… شرایط اخیر مانند سکهای است که یک روی آن #واقعیتگرایی و روی دیگر آن #هیجانات است، روی واقعیتگرایی کارکرد مثبتی دارد و مردان را نسبت به مسئله آگاه میکند …
… «در فضای مجازی ما آمیزهای از هیجان و واقعیتگرایی هستیم، وقتی یک بستر سالم و مناسب تعاملاتی برای این کار مثل روزنامهها یا رسانههای صوتی و تصویری وجود ندارد، شبکههای مجازی به مغز متفکر جامعه تبدیل میشود. این خیلی بد است، چراکه این شبکهها ابزار هستند نه یک هدف. کافی است ببینید در فضای مجازی افراد به هم میتازند، فردی تأیید میشود و به عرش و دیگری محکوم میشود به فرش میرود.» …
… دربارهی روند #افشاگری باید گفت که «نطفهی این ماجراها باید در فضای مجازی منعقد میشد و به یک #جنبش تبدیل میشد که تعریف، چهارچوب، موضوع و … دارد، اما بخاطر «#انسداد_اجتماعی» در جامعه ما این اتفاق رخ نمیدهد. با گذشت زمان بخشی از هیجانات آرام میشود و یک سال دیگر اگر هم برای کسی اتفاقی رخ بدهد، شجاعت این را پیدا نمیکند که بگوید، «#منهم» این متأسفانه سرنوشت ماجرا است.» …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ تقابل ارزشی و مرگ مشارکت دانشجویان
🗓 شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹
📻 گفتوگوی نیمهتمام(!) رادیو فرهنگ #صداوسیما با #احمد_بخارایی و غلامرضا غفاری دربارهی بیمیلی و کاهش مشارکت #دانشجویان در #دانشگاه به مناسبت روز #دانشجو | پخششده در برنامهی نقد امروز ، شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹
🎧 پخش گفتوگو: بخارایی | کل برنامه (و متأسفانه اجازه داده نشد گفتوشنود به پایان رساندهشود!)
🖋 بخشهایی از گفتهی من دربارهی احساس تقابل ارزشی دانشجویان با فضای دانشگاهها و #جامعه در آستانهی #۱۶آذر و #روز_دانشجو:
… وقتی سخن از #دانشگاه و #مشارکت_دانشجویی میرود علاوه بر جنبهی علمی، جنبههای فرهنگی و اجتماعی مشارکت برجسته میشود پس در اینجا با مفاهیمی مانند #توسعهی_فرهنگی هم مواجهیم. توسعهی فرهنگی شاخصهایی دارد که مهمترین آن ها دو مورد: #آزادی_بیان و #تعامل_فرهنگی است. در جامعهی ما این دو عنصر با یک علامت سؤال جدی مواجه است…
… طبیعی است که نگاه من #جامعهشناس #منتقد باید با نگاه رسمی، متفاوت باشد …
… در جامعهی ما به تعامل فرهنگی، برچسب #تهاجم_فرهنگی زده میشود و راه بر تعامل بسته است پس توسعهی فرهنگی هم بیمعنا است …
… اگر آزادی بیان تهدید و تحدید شود نمیتوان سخن از توسعهی فرهنگی در دانشگاه و مشارکت دانشجویان زد …
… دانشجویان ما الآن زندانی هستند. ...
… در تحقیقات به نتایج وحشتناکی رسیده شده. از دانشجویان کاردانی تا دکترا تحقیق شده و حدود ۹۵ درصد از روحیهی مشارکتجویی قابل قبولی برخوردار نبودهاند. ۸۰ درصدشان فایدهای در مشارکت دانشجویی نمیبینند. ۸۰ درصدشان در حد زیاد و متوسط احساس وجود #تقابل_ارزشی در دانشگاه میکنند. ۹۳ درصدشان احساس بیگانگی اجتماعی دارند. من تعجب میکنم از آقای دکتر غلامرضا غفاری (جامعهشناس و معاون اجتماعی ـ فرهنگی وزارت علوم که در گفتوشنود رادیویی حاضر بودند) که گویا با شنیدن این آمار با پدیدهی نوینی مواجه شدهاند! تازه میخواهم بگویم به دلیل وجود فضای #اطلاعاتی - #امنیتی در دانشگاهها باید ضریب ویژهای به این آمار زد و بسا فراتر از این ارقام باشد! اینکه حدود ۸۰ درصد دانشجویان احساس تقابل ارزشی با فضای حاکم بر دانشگاه کنند آفترسان به #مشارکتطلبی دانشجویی است …
… چهگونه میتوان در این شرایط به تعامل عناصر فرهنگها و نگرشهای متنوع امید بست؟ …
… اگر توسعهی فرهنگی را به دو بخش ایستا و پویا تقسیم کنیم، بخش ایستایش به معنای توزیع فرصتها و امکانات فرهنگی برای همهی دانشجویان در دانشگاهها است. آیا واقعاً چنین است؟ بخش پویای توسعهی فرهنگی هم به معنای ایجاد تغییر و تحول در عناصر #فرهنگ به منظور انطباق با نیازهای زمانه است …
… آیا روند حاکم بر دانشگاهها جز به قصد تقویت عناصر سنتی و مقابله با عناصر تحولجو است؟ …
… از دانشجویانی که احساس تقابل ارزشی با فضای دانشگاه میکنند چگونه میتوان انتظار مشارکت داشت و اگر مشارکت نباشد از دانشگاه جز پوسته چه میماند؟ …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹
📻 گفتوگوی نیمهتمام(!) رادیو فرهنگ #صداوسیما با #احمد_بخارایی و غلامرضا غفاری دربارهی بیمیلی و کاهش مشارکت #دانشجویان در #دانشگاه به مناسبت روز #دانشجو | پخششده در برنامهی نقد امروز ، شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹
🎧 پخش گفتوگو: بخارایی | کل برنامه (و متأسفانه اجازه داده نشد گفتوشنود به پایان رساندهشود!)
🖋 بخشهایی از گفتهی من دربارهی احساس تقابل ارزشی دانشجویان با فضای دانشگاهها و #جامعه در آستانهی #۱۶آذر و #روز_دانشجو:
… وقتی سخن از #دانشگاه و #مشارکت_دانشجویی میرود علاوه بر جنبهی علمی، جنبههای فرهنگی و اجتماعی مشارکت برجسته میشود پس در اینجا با مفاهیمی مانند #توسعهی_فرهنگی هم مواجهیم. توسعهی فرهنگی شاخصهایی دارد که مهمترین آن ها دو مورد: #آزادی_بیان و #تعامل_فرهنگی است. در جامعهی ما این دو عنصر با یک علامت سؤال جدی مواجه است…
… طبیعی است که نگاه من #جامعهشناس #منتقد باید با نگاه رسمی، متفاوت باشد …
… در جامعهی ما به تعامل فرهنگی، برچسب #تهاجم_فرهنگی زده میشود و راه بر تعامل بسته است پس توسعهی فرهنگی هم بیمعنا است …
… اگر آزادی بیان تهدید و تحدید شود نمیتوان سخن از توسعهی فرهنگی در دانشگاه و مشارکت دانشجویان زد …
… دانشجویان ما الآن زندانی هستند. ...
… در تحقیقات به نتایج وحشتناکی رسیده شده. از دانشجویان کاردانی تا دکترا تحقیق شده و حدود ۹۵ درصد از روحیهی مشارکتجویی قابل قبولی برخوردار نبودهاند. ۸۰ درصدشان فایدهای در مشارکت دانشجویی نمیبینند. ۸۰ درصدشان در حد زیاد و متوسط احساس وجود #تقابل_ارزشی در دانشگاه میکنند. ۹۳ درصدشان احساس بیگانگی اجتماعی دارند. من تعجب میکنم از آقای دکتر غلامرضا غفاری (جامعهشناس و معاون اجتماعی ـ فرهنگی وزارت علوم که در گفتوشنود رادیویی حاضر بودند) که گویا با شنیدن این آمار با پدیدهی نوینی مواجه شدهاند! تازه میخواهم بگویم به دلیل وجود فضای #اطلاعاتی - #امنیتی در دانشگاهها باید ضریب ویژهای به این آمار زد و بسا فراتر از این ارقام باشد! اینکه حدود ۸۰ درصد دانشجویان احساس تقابل ارزشی با فضای حاکم بر دانشگاه کنند آفترسان به #مشارکتطلبی دانشجویی است …
… چهگونه میتوان در این شرایط به تعامل عناصر فرهنگها و نگرشهای متنوع امید بست؟ …
… اگر توسعهی فرهنگی را به دو بخش ایستا و پویا تقسیم کنیم، بخش ایستایش به معنای توزیع فرصتها و امکانات فرهنگی برای همهی دانشجویان در دانشگاهها است. آیا واقعاً چنین است؟ بخش پویای توسعهی فرهنگی هم به معنای ایجاد تغییر و تحول در عناصر #فرهنگ به منظور انطباق با نیازهای زمانه است …
… آیا روند حاکم بر دانشگاهها جز به قصد تقویت عناصر سنتی و مقابله با عناصر تحولجو است؟ …
… از دانشجویانی که احساس تقابل ارزشی با فضای دانشگاه میکنند چگونه میتوان انتظار مشارکت داشت و اگر مشارکت نباشد از دانشگاه جز پوسته چه میماند؟ …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
📺 شکاف طبقاتی و فلاکت اجتماعی در ایران
🗓 سهشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹
📡 گفتوگوی تلویزیون ایران اینترنشنال با #احمد_بخارایی دربارهی #شکاف_طبقاتی و #نابرابری در توزیع #درآمد و #ثروت | پخششده در برنامهی امروز، دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲
پخش گفتوگو: ویدئو | صوت
بخشهایی از گفتهی من:
… فاصله و #اختلاف_طبقاتی، امری رایج در جوامع است اما شکاف طبقاتی و #شکاف_اجتماعی است که بحرانزا است و در ایران شاهد شکلگیری شکاف طبقاتی هستیم …
… «ضریب جینی» بیش از ۴۰ صدم در ایران، فقط توزیع نابرابر درآمد را نشان میدهد نه وضعیت #بیعدالتی_ساختاری و #فلاکت اجتماعی را …
… #فلاکت_اجتماعی جمع بین دو #نرخ_بیکاری و #تورم است که در ایران بسیار فراتر از ۲۰ درصدی است که اعلام رسمی شده است …
… بیش از نیمی از تحصیلکردههای کارشناسی ارشد و دکترا بیکار هستند …
… در چهار سال اخیر بیش از ۳ میلیون نفر به #جمعیت متقاضی کار افزوده شده که جذب سازمانهای دولتی یا مراکز تولید نشدهاند و عمدتاً #خردهفروش و #دلال و واسطهگرند یا همچنان بیکارند و به خیل عظیم بیکاران قبلی پیوستهاند …
… پیآمدهای فلاکت اجتماعی، افزایش آمار #جرم و #جنایت و نومیدی و انزوا و #اعتیاد و #خودکشی و طغیان است …
… توزیع نابرابر فرصتهای اجتماعی و نیز #نابرابری وحشتناک در توزیع ثروت و همچنین توزیع نابرابر #تسهیلات_بانکی موجب نابسامانیهای ساختاری در عرصهی #اقتصاد شده است که این بینظمی در دیگر عرصههای اجتماعی اعم از #فرهنگ و #ارتباطات و پیوندهای اجتماعی قد علم کرده است …
… ۷۰ درصد سپردههای بانکی متعلق به ۲ درصد جمعیت است …
… دهکهای میانی ۴ و ۵ و ۶ و ۷ عمدتاً تبخیر شدهاند و نزول پیدا کردهاند به دهکهای پایین ۱ و ۲ و ۳، و #جامعه دوقطبی شده است. در یک جامعهی دوقطبی، شکاف اجتماعی و فلاکت اجتماعی تشدید میشود …
… در شهرهای بزرگ مانند تهران «#احساس_محرومیت نسبی»، بیش از «#محرومیت»، تشنجزا و مسئلهآفرین است زیرا هم فشار اقتصادی و هم مشاهدهی بیعدالتیها انسانها را آزار میدهد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹
📡 گفتوگوی تلویزیون ایران اینترنشنال با #احمد_بخارایی دربارهی #شکاف_طبقاتی و #نابرابری در توزیع #درآمد و #ثروت | پخششده در برنامهی امروز، دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲
پخش گفتوگو: ویدئو | صوت
بخشهایی از گفتهی من:
… فاصله و #اختلاف_طبقاتی، امری رایج در جوامع است اما شکاف طبقاتی و #شکاف_اجتماعی است که بحرانزا است و در ایران شاهد شکلگیری شکاف طبقاتی هستیم …
… «ضریب جینی» بیش از ۴۰ صدم در ایران، فقط توزیع نابرابر درآمد را نشان میدهد نه وضعیت #بیعدالتی_ساختاری و #فلاکت اجتماعی را …
… #فلاکت_اجتماعی جمع بین دو #نرخ_بیکاری و #تورم است که در ایران بسیار فراتر از ۲۰ درصدی است که اعلام رسمی شده است …
… بیش از نیمی از تحصیلکردههای کارشناسی ارشد و دکترا بیکار هستند …
… در چهار سال اخیر بیش از ۳ میلیون نفر به #جمعیت متقاضی کار افزوده شده که جذب سازمانهای دولتی یا مراکز تولید نشدهاند و عمدتاً #خردهفروش و #دلال و واسطهگرند یا همچنان بیکارند و به خیل عظیم بیکاران قبلی پیوستهاند …
… پیآمدهای فلاکت اجتماعی، افزایش آمار #جرم و #جنایت و نومیدی و انزوا و #اعتیاد و #خودکشی و طغیان است …
… توزیع نابرابر فرصتهای اجتماعی و نیز #نابرابری وحشتناک در توزیع ثروت و همچنین توزیع نابرابر #تسهیلات_بانکی موجب نابسامانیهای ساختاری در عرصهی #اقتصاد شده است که این بینظمی در دیگر عرصههای اجتماعی اعم از #فرهنگ و #ارتباطات و پیوندهای اجتماعی قد علم کرده است …
… ۷۰ درصد سپردههای بانکی متعلق به ۲ درصد جمعیت است …
… دهکهای میانی ۴ و ۵ و ۶ و ۷ عمدتاً تبخیر شدهاند و نزول پیدا کردهاند به دهکهای پایین ۱ و ۲ و ۳، و #جامعه دوقطبی شده است. در یک جامعهی دوقطبی، شکاف اجتماعی و فلاکت اجتماعی تشدید میشود …
… در شهرهای بزرگ مانند تهران «#احساس_محرومیت نسبی»، بیش از «#محرومیت»، تشنجزا و مسئلهآفرین است زیرا هم فشار اقتصادی و هم مشاهدهی بیعدالتیها انسانها را آزار میدهد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
YouTube
افزایش شکاف طبقاتی و نابرابری درآمد
تهران بعد از سیستان و بلوچستان بیشترین شکاف طبقاتی و نابرابری در توزیع درآمد و ثروت را دارد
شکاف طبقاتی چه تعریفی دارد؟
گفتوگو با احمد بخارایی، جامعه شناس
شکاف طبقاتی چه تعریفی دارد؟
گفتوگو با احمد بخارایی، جامعه شناس
| #درنگ | پاییز #پژوهش
🗓 سهشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹
🖋 #احمد_بخارایی:
میگویند در این دیار که امروزش را «روز پژوهش» خواندهاند شورایی موسوم به: «#فرهنگ عمومی کشور»، بیست و پنج آذر در پاییز هر سال را به نام روشنیبخش «پژوهش» مزیّن کرد اما امروز، «پژوهش» در آذر پاییز به «پاییز» نشستهاست! امروز چه شدهاست که سایهها، «آفتاب» را به بند کشیدهاند؟ چه شدهاست که دلمان از غم و سرمان از درد آکنده شدهاست؟ چرا امروز، «پژوهش»، پنج پاره شده و «پ»اییزش فرارسیده در حالی که «ژ»رفستیزی، میدان گرفته و سطحینگری گسترده شده و «و»حشت از رأی قاضیهای حکومتی بر صاحبان خرد سایه افکنده و «ه»یچ آذرخشی، نویدمان نمیدهد و «ش»لّاق بر پیکر نحیف پژوهش نواختهمیشود؟ میخواستم از قول گئورگ گادامر، فیلسوف گرانسنگ آلمانی بگویم که: «نیروی حقیقی اصول اخلاقی، مبتنی بر سنّت است اما این اصول بر دلایل عقلی استوار نیستند»، فلذا طبیعی است که از سوی پژوهشگران به چالش کشیدهشوند و پژوهشگری به نام «#کامیل_احمدی» و دیگرانی از زمره ایشان در قبل و بعد از او دست به پژوهش و قلم ببرند و کتاب «به نام سنت» را بنویسند و مظلومیت #زنان را فریاد بزنند اما نهایتاً یک #قاضی_حکومتی او را به ۹ سال زندان محکوم کند! اینک فکر میکنم سخن از گادامر خطاب به اهالی قدرتی که «پژوهش» را به مسلخ بردهاند و در پای سنّت کور، قربانی کردهاند تا در سایهاش به تحکیم مبانی نظری قدرتی علمستیز بپردازند بیهوده است. یک صغیر، چگونه میتواند از معانی عالی درکی داشتهباشد؟ چرا صغیر ماندهایم؟ میخواستم به روش پژوهش #جامعهشناس و #مردمشناس فرانسوی، پیر بوردیو در کتاب ارزشمندش: «تمایز: نقد جامعهشناختی قضاوت در باره سلائق» که تحت تأثیر بزرگان اندیشه مانند هایدگر و هوسرل بود اشاره کنم و بگویم که چون او، روشهای ترکیبی متشکّل از تئوری، دادههای آماری، عکسها و مصاحبهها میتواند دشواری فهم سوژه را از طریق روش ابژکتیو کاهش دهد و امثال «کامیل احمدی» پا جای پای بوردیو گذاشتند و در کتابهایی مانند «خانهای بر روی آب» و «خانهای با در باز» به ترتیب از #ازدواج مشوّش «موقت» و ازدواج مسئلهساز «سفید» مبتنی بر پژوهشهایی عمیق و گسترده، سخن گفتند اما چند روز قبل حکم زندان ۹ ساله را دریافت کردند. از کلام در این حوزه صرف نظر میکنم و پیشتر نمیروم و بیشتر نمیگویم چون فاصله زیاد است بین زبان ما و زبان قدرت و قاضیهایش. اینان اندیشه را به مسلخ بردهاند. میخواستم از لزوم رسوخ به لایههای زیرین سطحها و تمرکز روی ساز و کارها به جای تمرکز روی مردمان و رفتارهای معمولشان در پژوهشهای اصیل به نقل از انسانشناس ساختارگرا، لوی استروس سخن بگویم اما پرسش میکنم: چه سودی دارد در جامعهای از «#علم»، سخن بگوییم که پژوهشگری مانند «کامیل احمدی» به همین روش پیش میرود و در تحقیقش پیرامون #ازدواج_کودکان مظلوم در هفت استان کشور و نیز در کتابش: «طنین سکوت» و همچنین در پژوهش گسترده دیگرش پیرامون #حقوق_کودکان و نیز در کتابش: «یغمای کودکی» سدشکنانه حرکت میکند اما پاداشش دریافت حکم ۹ سال #زندان شدن است تا بیاموزد که نه گادامر و نه بوردیو و نه استروس، از سلامت عقل برخوردار نیستند چون بسان اهالی #قدرت و پیروان #ایدئولوژی مذهبی در کشورمان نمیاندیشند و ذوب در #ولایت نشدهاند؟ دیگر چه سود که به نقل از فرانسیس فوکویاما بگوییم یا نگوییم که «چرخه #دموکراسی در ایران بسته شدهاست»؟ اینجا اهالی قدرت و ششلولبندها بزرگ نشدهاند و افکار کودکانه دارند پس نقل قول از بزرگان اندیشه، خریداری ندارد.
چرا باید پژوهشگران و روشنفکران آزاداندیش در این دیار سنّتمحور از نوع تحرّکناپذیرش، زندگی خود را «مرگ» در میان غریبهها حس کنند و چرا #نظام_قضایی متکی بر قدرت این چنین اهالی پژوهش و #اندیشه را مظلومانه به مسلخ میبرد؟
اخیراً دو زن #فعّال_مدنی به نامهای خانمها: #هدی_عمید و #نجمه_واحدی که نفر نخست، #وکیل دادگستری است به اتهام «آشنا کردن زنان با شرائط ضمن عقد با برگزاری کارگاههای آموزشی» از سوی #ابوالقاسم_صلواتی در شعبه ۱۵ #دادگاه_انقلاب تهران به ترتیب به ۸ و ۷ سال زندان و #حبس تعزیری محکوم شدند! تعجب میکنید؟ باز هم اخیراً خانم #میمنت_حسینی چاوشی، #جمعیتشناس و استاد دانشگاه ملی استرالیا به ۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ۹۷ برای شرکت در کنفرانس منطقهای سالمندی در ایران بنا به دعوت، به ایران آمد و مقالهاش را در کنفرانس ارائه کرد اما هنگام خروج از کشور دستگیر شد. به چه جرمی؟ به اتهام «تبانی علیه #امنیت_ملی از طریق تحقیق در زمینه کاهش زاد و ولد» …|👈 ادامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹
🖋 #احمد_بخارایی:
میگویند در این دیار که امروزش را «روز پژوهش» خواندهاند شورایی موسوم به: «#فرهنگ عمومی کشور»، بیست و پنج آذر در پاییز هر سال را به نام روشنیبخش «پژوهش» مزیّن کرد اما امروز، «پژوهش» در آذر پاییز به «پاییز» نشستهاست! امروز چه شدهاست که سایهها، «آفتاب» را به بند کشیدهاند؟ چه شدهاست که دلمان از غم و سرمان از درد آکنده شدهاست؟ چرا امروز، «پژوهش»، پنج پاره شده و «پ»اییزش فرارسیده در حالی که «ژ»رفستیزی، میدان گرفته و سطحینگری گسترده شده و «و»حشت از رأی قاضیهای حکومتی بر صاحبان خرد سایه افکنده و «ه»یچ آذرخشی، نویدمان نمیدهد و «ش»لّاق بر پیکر نحیف پژوهش نواختهمیشود؟ میخواستم از قول گئورگ گادامر، فیلسوف گرانسنگ آلمانی بگویم که: «نیروی حقیقی اصول اخلاقی، مبتنی بر سنّت است اما این اصول بر دلایل عقلی استوار نیستند»، فلذا طبیعی است که از سوی پژوهشگران به چالش کشیدهشوند و پژوهشگری به نام «#کامیل_احمدی» و دیگرانی از زمره ایشان در قبل و بعد از او دست به پژوهش و قلم ببرند و کتاب «به نام سنت» را بنویسند و مظلومیت #زنان را فریاد بزنند اما نهایتاً یک #قاضی_حکومتی او را به ۹ سال زندان محکوم کند! اینک فکر میکنم سخن از گادامر خطاب به اهالی قدرتی که «پژوهش» را به مسلخ بردهاند و در پای سنّت کور، قربانی کردهاند تا در سایهاش به تحکیم مبانی نظری قدرتی علمستیز بپردازند بیهوده است. یک صغیر، چگونه میتواند از معانی عالی درکی داشتهباشد؟ چرا صغیر ماندهایم؟ میخواستم به روش پژوهش #جامعهشناس و #مردمشناس فرانسوی، پیر بوردیو در کتاب ارزشمندش: «تمایز: نقد جامعهشناختی قضاوت در باره سلائق» که تحت تأثیر بزرگان اندیشه مانند هایدگر و هوسرل بود اشاره کنم و بگویم که چون او، روشهای ترکیبی متشکّل از تئوری، دادههای آماری، عکسها و مصاحبهها میتواند دشواری فهم سوژه را از طریق روش ابژکتیو کاهش دهد و امثال «کامیل احمدی» پا جای پای بوردیو گذاشتند و در کتابهایی مانند «خانهای بر روی آب» و «خانهای با در باز» به ترتیب از #ازدواج مشوّش «موقت» و ازدواج مسئلهساز «سفید» مبتنی بر پژوهشهایی عمیق و گسترده، سخن گفتند اما چند روز قبل حکم زندان ۹ ساله را دریافت کردند. از کلام در این حوزه صرف نظر میکنم و پیشتر نمیروم و بیشتر نمیگویم چون فاصله زیاد است بین زبان ما و زبان قدرت و قاضیهایش. اینان اندیشه را به مسلخ بردهاند. میخواستم از لزوم رسوخ به لایههای زیرین سطحها و تمرکز روی ساز و کارها به جای تمرکز روی مردمان و رفتارهای معمولشان در پژوهشهای اصیل به نقل از انسانشناس ساختارگرا، لوی استروس سخن بگویم اما پرسش میکنم: چه سودی دارد در جامعهای از «#علم»، سخن بگوییم که پژوهشگری مانند «کامیل احمدی» به همین روش پیش میرود و در تحقیقش پیرامون #ازدواج_کودکان مظلوم در هفت استان کشور و نیز در کتابش: «طنین سکوت» و همچنین در پژوهش گسترده دیگرش پیرامون #حقوق_کودکان و نیز در کتابش: «یغمای کودکی» سدشکنانه حرکت میکند اما پاداشش دریافت حکم ۹ سال #زندان شدن است تا بیاموزد که نه گادامر و نه بوردیو و نه استروس، از سلامت عقل برخوردار نیستند چون بسان اهالی #قدرت و پیروان #ایدئولوژی مذهبی در کشورمان نمیاندیشند و ذوب در #ولایت نشدهاند؟ دیگر چه سود که به نقل از فرانسیس فوکویاما بگوییم یا نگوییم که «چرخه #دموکراسی در ایران بسته شدهاست»؟ اینجا اهالی قدرت و ششلولبندها بزرگ نشدهاند و افکار کودکانه دارند پس نقل قول از بزرگان اندیشه، خریداری ندارد.
چرا باید پژوهشگران و روشنفکران آزاداندیش در این دیار سنّتمحور از نوع تحرّکناپذیرش، زندگی خود را «مرگ» در میان غریبهها حس کنند و چرا #نظام_قضایی متکی بر قدرت این چنین اهالی پژوهش و #اندیشه را مظلومانه به مسلخ میبرد؟
اخیراً دو زن #فعّال_مدنی به نامهای خانمها: #هدی_عمید و #نجمه_واحدی که نفر نخست، #وکیل دادگستری است به اتهام «آشنا کردن زنان با شرائط ضمن عقد با برگزاری کارگاههای آموزشی» از سوی #ابوالقاسم_صلواتی در شعبه ۱۵ #دادگاه_انقلاب تهران به ترتیب به ۸ و ۷ سال زندان و #حبس تعزیری محکوم شدند! تعجب میکنید؟ باز هم اخیراً خانم #میمنت_حسینی چاوشی، #جمعیتشناس و استاد دانشگاه ملی استرالیا به ۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ۹۷ برای شرکت در کنفرانس منطقهای سالمندی در ایران بنا به دعوت، به ایران آمد و مقالهاش را در کنفرانس ارائه کرد اما هنگام خروج از کشور دستگیر شد. به چه جرمی؟ به اتهام «تبانی علیه #امنیت_ملی از طریق تحقیق در زمینه کاهش زاد و ولد» …|👈 ادامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #فروپاشی_سیاسی نداریم؛ #فروپاشی_اجتماعی است که یکی از شاخصهایش، ناکارآمدی #بوروکراسی و #نظام_اداری است!
🗓 دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی ماهنامهی اقتصادی آیندهنگر با #احمد_بخارایی، دربارهی ناکارآیی نظام بوروکراسی در ایران | منتشرشده در شمارهی ۱۰۳، دیماه ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش: (صفحههای ۷۲، ۷۳، ۷۴ و ۷۵)
بخشی از گفتههای احمد بخارایی در این مصاحبه:
… از زمان امیرکبیر تا سال ۱۳۵۷ و تا امروز چیزی که دیده میشود این است که نظام دیوانسالارانه با مشکل مواجه شده است. در زمان امیرکبیر نظام بوروکراتیک شکل نگرفته بود ولی استارتش زده شد و در اواخر دورهی قاجار و آغاز #مشروطه کمکم شاهد شکلگیری چنین نظام بوروکراتیک و دیوانسالارانهای هستیم. از همان زمان تقابل و تضاد بین بعد مادی و غیر مادی #فرهنگ هست که بعد غیر مادی فرهنگ باورها و ارزشها است و محوریت اعتقادی، دینی و ارزشی دارد. در طول این ۱۷۰ سال همواره تقابل، تضاد و درگیری بوده بین نیروهای مدافع نگرش سنتی در رأسش #روحانیون با نیروهایی که تحصیلکرده، خارجرفته، روشنفکر و مدرن بودند و میخواستند دنیاییتر فکر کند. انقلاب ۱۳۵۷ مصداق و جلوهی بارز این تضاد است و تا امروز هم جریان دارد و هنوز حل نشده است و اکنون هم دعواهایی بین این #حاکمیت و دولت با آن نگرش و آن چارچوب فکری شامل نیروهایی که تحولخواه و #اصلاحطلب به معنای واقعی هستند وجود دارد و وقتی این تضاد و دعوا وجود دارد در عرصههای مختلف از نظام بوروکراتیک گرفته تا نهادهای اقتصادی و اجتماعی خودش را بروز و ظهور میدهد؛ لذا این تضاد یک تضاد آسیبرسان است که سنتزی به دنبال ندارد. اگر از من که فوکویامایی و تقریباً افلاطونی فکر میکنم بپرسید چه باید کرد؟ به #حکومت_آریستوکراسی و حکومت نخبگان و این که ابتدا دولتسازی شود فراتر از بحث دموکراسی تأکید میکنم.
#دموکراسی به معنای «هرچه مردم گفتند» اگر مبتنی بر تعقل و اندیشهی کافی نباشد دموکراسی نیست چون اگر هزار رأی ناقص با هم جمع شوند باز هم ناقص میشود و هزار آب آلوده کنار هم قرار بگیرند آب پاک نمیشود. نگاه #فوکویاما و افلاطونمحور میگوید دولتسازی به پاسخگویی دموکراتیک، تقدم دارد و این خیلی مهم است. معنایش این نیست که دولتسازی و نظام بوروکراتیک، فارغ و جدای از مردم و بیتوجه به آنها است. در ایران راه برونرفت این است که با یک تدبیر اندیشمندانه چنین اتفاقی بیفتد و #آریستوکراسی به معنای نوینش شکل گیرد؛ این «نوین» بودن به معنای تلفیق #مریتوکراسی یا #شایستهسالاری و آریستوکراسی یا نخبهگرایی است …
… بنبست یعنی "#فساد_ساختاری"ای که از "#رهبر" تا "رفتگر شهرداری" این را حس میکنند و میگویند. حال این چه هیولایی اســت که خود آن را ساختهاند و بر خود هم مسلط کردهاند؟! وقتی این ساختاری شد باید در ساختارها تجدید نظر کرد. این ساختارها یکشبه، دوشبه، یکساله و دهساله پدید نیامدهاند که با بگیر و ببند و تصویب قانون اصلاح شوند. چنین چیزی امکانپذیر نیست. راه در #نظام_سیاسی جستوجو میشود …
… بوروکراسی با دو عنصر تعقل و #قانون یک شکل نهایی ابزار ایدهآل برای اعمال قدرت و ایجاد نظم و زیباترین ابزار و وسیله است و خروجی همهی تاریخ گذشته و فراز و فرودها است و عقل بشر در نهایت سیر صعودی داشته است؛ بنابراین لازم نیست #فضیلت را به بوروکراسی برگردانیم بلکه نظام بوروکراتیک، فضیلت ذاتی دارد چون مبتنی بر شایستهسالاری است و لازم نیست کسی به شایستهسالاری، فضیلت ببخشد مثل تعقل و #اندیشه. سؤال شما مثل این است که بگویید ما چگونه میتوانیم فضیلت را به تعقل و #عقلانیت برگردانیم؟!
فضیلت از دل عقلانیت میجوشد. یک عقلانیت ابزاری، خودش را اصلاح میکند و به سمت عقلانیت ذاتی نزدیکتر میشود. پس خودش از قبل، پتانسیل یک نوع «خوداصلاحی» دارد و لازم نیست یک چیز "فراعقلی" و ماورایی بیاید و به عقلانیت جهت دهد …
… نظام بوروکراتیک یک شمشیر دو لبه است و این نظام، یک وسیله و ابزار است و زمانی کارکرد منفی خواهد داشت که «هدف» شود. این که هدف نشود و به عنوان ابزار برای اجرای قانون، ایفای نقش کند سه شرط دارد که یکی این است که «قابلیت انعطاف» داشته باشد و خشک نباشد. دوم به «حس فردیت» و شخصیت شهروندان و اعضای سازمانش توجه داشته باشد و احترام بگذارد و احترام، صوری نباشد؛ یعنی ارتباطات بین اعضای خود را زیاد کند و تلاش کند مقررات سازمانی را در شخصیت اعضا درونی و internalize کند و سوم تلاش کند نقش «آفرینشگری» اعضا را در روند تصمیمگیری، افزایش دهد. این یک حرکت پویا میشود و نظام بوروکراتیک اینگونه خود را اصلاح و بهروز میکند و در ریل خود قرار میگیرد …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی ماهنامهی اقتصادی آیندهنگر با #احمد_بخارایی، دربارهی ناکارآیی نظام بوروکراسی در ایران | منتشرشده در شمارهی ۱۰۳، دیماه ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش: (صفحههای ۷۲، ۷۳، ۷۴ و ۷۵)
بخشی از گفتههای احمد بخارایی در این مصاحبه:
… از زمان امیرکبیر تا سال ۱۳۵۷ و تا امروز چیزی که دیده میشود این است که نظام دیوانسالارانه با مشکل مواجه شده است. در زمان امیرکبیر نظام بوروکراتیک شکل نگرفته بود ولی استارتش زده شد و در اواخر دورهی قاجار و آغاز #مشروطه کمکم شاهد شکلگیری چنین نظام بوروکراتیک و دیوانسالارانهای هستیم. از همان زمان تقابل و تضاد بین بعد مادی و غیر مادی #فرهنگ هست که بعد غیر مادی فرهنگ باورها و ارزشها است و محوریت اعتقادی، دینی و ارزشی دارد. در طول این ۱۷۰ سال همواره تقابل، تضاد و درگیری بوده بین نیروهای مدافع نگرش سنتی در رأسش #روحانیون با نیروهایی که تحصیلکرده، خارجرفته، روشنفکر و مدرن بودند و میخواستند دنیاییتر فکر کند. انقلاب ۱۳۵۷ مصداق و جلوهی بارز این تضاد است و تا امروز هم جریان دارد و هنوز حل نشده است و اکنون هم دعواهایی بین این #حاکمیت و دولت با آن نگرش و آن چارچوب فکری شامل نیروهایی که تحولخواه و #اصلاحطلب به معنای واقعی هستند وجود دارد و وقتی این تضاد و دعوا وجود دارد در عرصههای مختلف از نظام بوروکراتیک گرفته تا نهادهای اقتصادی و اجتماعی خودش را بروز و ظهور میدهد؛ لذا این تضاد یک تضاد آسیبرسان است که سنتزی به دنبال ندارد. اگر از من که فوکویامایی و تقریباً افلاطونی فکر میکنم بپرسید چه باید کرد؟ به #حکومت_آریستوکراسی و حکومت نخبگان و این که ابتدا دولتسازی شود فراتر از بحث دموکراسی تأکید میکنم.
#دموکراسی به معنای «هرچه مردم گفتند» اگر مبتنی بر تعقل و اندیشهی کافی نباشد دموکراسی نیست چون اگر هزار رأی ناقص با هم جمع شوند باز هم ناقص میشود و هزار آب آلوده کنار هم قرار بگیرند آب پاک نمیشود. نگاه #فوکویاما و افلاطونمحور میگوید دولتسازی به پاسخگویی دموکراتیک، تقدم دارد و این خیلی مهم است. معنایش این نیست که دولتسازی و نظام بوروکراتیک، فارغ و جدای از مردم و بیتوجه به آنها است. در ایران راه برونرفت این است که با یک تدبیر اندیشمندانه چنین اتفاقی بیفتد و #آریستوکراسی به معنای نوینش شکل گیرد؛ این «نوین» بودن به معنای تلفیق #مریتوکراسی یا #شایستهسالاری و آریستوکراسی یا نخبهگرایی است …
… بنبست یعنی "#فساد_ساختاری"ای که از "#رهبر" تا "رفتگر شهرداری" این را حس میکنند و میگویند. حال این چه هیولایی اســت که خود آن را ساختهاند و بر خود هم مسلط کردهاند؟! وقتی این ساختاری شد باید در ساختارها تجدید نظر کرد. این ساختارها یکشبه، دوشبه، یکساله و دهساله پدید نیامدهاند که با بگیر و ببند و تصویب قانون اصلاح شوند. چنین چیزی امکانپذیر نیست. راه در #نظام_سیاسی جستوجو میشود …
… بوروکراسی با دو عنصر تعقل و #قانون یک شکل نهایی ابزار ایدهآل برای اعمال قدرت و ایجاد نظم و زیباترین ابزار و وسیله است و خروجی همهی تاریخ گذشته و فراز و فرودها است و عقل بشر در نهایت سیر صعودی داشته است؛ بنابراین لازم نیست #فضیلت را به بوروکراسی برگردانیم بلکه نظام بوروکراتیک، فضیلت ذاتی دارد چون مبتنی بر شایستهسالاری است و لازم نیست کسی به شایستهسالاری، فضیلت ببخشد مثل تعقل و #اندیشه. سؤال شما مثل این است که بگویید ما چگونه میتوانیم فضیلت را به تعقل و #عقلانیت برگردانیم؟!
فضیلت از دل عقلانیت میجوشد. یک عقلانیت ابزاری، خودش را اصلاح میکند و به سمت عقلانیت ذاتی نزدیکتر میشود. پس خودش از قبل، پتانسیل یک نوع «خوداصلاحی» دارد و لازم نیست یک چیز "فراعقلی" و ماورایی بیاید و به عقلانیت جهت دهد …
… نظام بوروکراتیک یک شمشیر دو لبه است و این نظام، یک وسیله و ابزار است و زمانی کارکرد منفی خواهد داشت که «هدف» شود. این که هدف نشود و به عنوان ابزار برای اجرای قانون، ایفای نقش کند سه شرط دارد که یکی این است که «قابلیت انعطاف» داشته باشد و خشک نباشد. دوم به «حس فردیت» و شخصیت شهروندان و اعضای سازمانش توجه داشته باشد و احترام بگذارد و احترام، صوری نباشد؛ یعنی ارتباطات بین اعضای خود را زیاد کند و تلاش کند مقررات سازمانی را در شخصیت اعضا درونی و internalize کند و سوم تلاش کند نقش «آفرینشگری» اعضا را در روند تصمیمگیری، افزایش دهد. این یک حرکت پویا میشود و نظام بوروکراتیک اینگونه خود را اصلاح و بهروز میکند و در ریل خود قرار میگیرد …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Google Docs
ماهنامهی اقتصادی آیندهنگر ـ شمارهی ۱۰۳، دیماه ۱۳۹۹
گفتوگو با احمد بخارایی، دربارهی ناکارآیی نظام بوروکراسی در ایران | صفحههای ۷۲، ۷۳، ۷۴ و ۷۵
❇️ جامعهی دوقطبی کینه میکارد، انتقام دِرو میکند!
🗓 شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از #خشونت فزاینده در #جامعه ناشی از توزیع نابرابر فرصتهای اجتماعی و بازتولید آن در #عرصهی_خصوصی تا #عرصهی_عمومی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹، شمارهی ۱۶۰۴
👈 نمایش گزارش
| نکته |
عزیزان متعهد و دلسوز در دانشگاهها و اهالی #مطبوعات و #رسانه در داخل و خارج و ای همهی #منتقدان در عرصهی #فرهنگ و #هنر
در گفتوگویی که امروز با روزنامهی «همدلی» با عنوان «جامعهی دوقطبی، کینه میکارد، انتقام درو میکند!» داشتم تا حدّی که یک #روزنامه میتواند آزادانه منتشر کند سخن گفتم که جا دارد از گزارشگران و مسئولان روزنامههایی که روزمرهگی و مرگ تدریجی را برنمیتابند و متعهد و پویا در این فضای بسته و خفقانبار، ایفای نقش میکنند تشکر کرد. در این گفتوگو که موضوع اصلی: «جلوهها و پیآمدهای توزیع نابرابر فرصتهای اجتماعی در ایران» است به اختصار به مواردی اشاره کردهام که هر یک برخوردار از تجزیه و تحلیل تفصیلی است که سزاوارند همهی ما به جدّ به آنها بپردازیم. در این مصاحبه ابتدا به «مصداق»های توزیع نابرابر فرصتها در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سه سطح خُرد، میانه و کلان اشاره کردم از جمله:
۱ـ در بخش ساختار حقوقی به تضادهای مندرج در مواد ۲۴ و ۴۷ با مادهی ۲ در #قانون_اساسی،
۲ـ انحصارطلبی دو گروه #اصلاحطلب و #اصولگرا در ساختار سیاسی،
۳ـ توزیع نابرابر فرصتها در رسانهی ملی و جریان اطلاعرسانی،
۴ـ #تبعیض در مواجهه با قومیتها،
۵ـ تبعیض در توزیع فرصتها در میان اهالی هنر و #سینما،
۶ـ تبعیض در توزیع امکانات بانکی و سرمایهای،
۷ـ تبعیض در استخدامها.
پس از آن به «پیآمدها»ی توزیع نابرابر فرصتها اشاره کردم از جمله:
۱ـ #فرار_مالیاتی معادل حداقل دو برابر بودجهی سالانهی وزارت آموزش و پرورش،
۲ـ #مشارکت ناقص مردم در امور سیاسی از جمله آخرین #انتخابات_مجلس در اسفند ۹۸ با کمتر از ۴۰ درصد افراد واجد رأی و از مشروعیت افتادن #مجلس کنونی،
۳ـ #مهاجرت تأسفبار و گاه تحقیرآمیز #مهاجران و #پناهندگان به خارج،
۴ـ دوقطبی شدن جامعه در امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با شاخص دو طبقهی محروم و برخوردار و بالاخره،
۵ـ نفوذ اثرات خانمانبرانداز موارد مذکور به خانوادهها و رخنماییشان به صورت تنازعات درونخانوادگی. همهی ما به ویژه اهالی رسانه در داخل و خارج موظفیم در قالب ارائهی تحلیلهای علمی و ملموس از اوضاع اجتماعی و زندگی روزانه و تهدیدات نسبت به جامعه (فراتر از جنبههای سیاسی با تحلیلهای کلی و گاه تکراری) به صدایمان، پژواک بخشیم تا شاهد ارتقاء سطح «آگاهی» مردم باشیم هر چند در نظام ارتباطاتی نوین، بسا آگاهی مخاطبین بیش از ما باشد اما نیازمند عمقبخشیدن است چرا که: آزادی، بدون «عمق آگاهی»، به مسلخ میرود! و دوباره همین حکایت باقی خواهدماند که: «اگر کینه کاشتهشود، انتقام درو میشود!».
احمد بخارایی
| مشاهدهی متن مصاحبه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از #خشونت فزاینده در #جامعه ناشی از توزیع نابرابر فرصتهای اجتماعی و بازتولید آن در #عرصهی_خصوصی تا #عرصهی_عمومی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۹، شمارهی ۱۶۰۴
👈 نمایش گزارش
| نکته |
عزیزان متعهد و دلسوز در دانشگاهها و اهالی #مطبوعات و #رسانه در داخل و خارج و ای همهی #منتقدان در عرصهی #فرهنگ و #هنر
در گفتوگویی که امروز با روزنامهی «همدلی» با عنوان «جامعهی دوقطبی، کینه میکارد، انتقام درو میکند!» داشتم تا حدّی که یک #روزنامه میتواند آزادانه منتشر کند سخن گفتم که جا دارد از گزارشگران و مسئولان روزنامههایی که روزمرهگی و مرگ تدریجی را برنمیتابند و متعهد و پویا در این فضای بسته و خفقانبار، ایفای نقش میکنند تشکر کرد. در این گفتوگو که موضوع اصلی: «جلوهها و پیآمدهای توزیع نابرابر فرصتهای اجتماعی در ایران» است به اختصار به مواردی اشاره کردهام که هر یک برخوردار از تجزیه و تحلیل تفصیلی است که سزاوارند همهی ما به جدّ به آنها بپردازیم. در این مصاحبه ابتدا به «مصداق»های توزیع نابرابر فرصتها در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سه سطح خُرد، میانه و کلان اشاره کردم از جمله:
۱ـ در بخش ساختار حقوقی به تضادهای مندرج در مواد ۲۴ و ۴۷ با مادهی ۲ در #قانون_اساسی،
۲ـ انحصارطلبی دو گروه #اصلاحطلب و #اصولگرا در ساختار سیاسی،
۳ـ توزیع نابرابر فرصتها در رسانهی ملی و جریان اطلاعرسانی،
۴ـ #تبعیض در مواجهه با قومیتها،
۵ـ تبعیض در توزیع فرصتها در میان اهالی هنر و #سینما،
۶ـ تبعیض در توزیع امکانات بانکی و سرمایهای،
۷ـ تبعیض در استخدامها.
پس از آن به «پیآمدها»ی توزیع نابرابر فرصتها اشاره کردم از جمله:
۱ـ #فرار_مالیاتی معادل حداقل دو برابر بودجهی سالانهی وزارت آموزش و پرورش،
۲ـ #مشارکت ناقص مردم در امور سیاسی از جمله آخرین #انتخابات_مجلس در اسفند ۹۸ با کمتر از ۴۰ درصد افراد واجد رأی و از مشروعیت افتادن #مجلس کنونی،
۳ـ #مهاجرت تأسفبار و گاه تحقیرآمیز #مهاجران و #پناهندگان به خارج،
۴ـ دوقطبی شدن جامعه در امور اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با شاخص دو طبقهی محروم و برخوردار و بالاخره،
۵ـ نفوذ اثرات خانمانبرانداز موارد مذکور به خانوادهها و رخنماییشان به صورت تنازعات درونخانوادگی. همهی ما به ویژه اهالی رسانه در داخل و خارج موظفیم در قالب ارائهی تحلیلهای علمی و ملموس از اوضاع اجتماعی و زندگی روزانه و تهدیدات نسبت به جامعه (فراتر از جنبههای سیاسی با تحلیلهای کلی و گاه تکراری) به صدایمان، پژواک بخشیم تا شاهد ارتقاء سطح «آگاهی» مردم باشیم هر چند در نظام ارتباطاتی نوین، بسا آگاهی مخاطبین بیش از ما باشد اما نیازمند عمقبخشیدن است چرا که: آزادی، بدون «عمق آگاهی»، به مسلخ میرود! و دوباره همین حکایت باقی خواهدماند که: «اگر کینه کاشتهشود، انتقام درو میشود!».
احمد بخارایی
| مشاهدهی متن مصاحبه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
روزنامه همدلی
جامعه دو قطبی کینه میکارد، انتقام دِرو میکند
🔻احمد بخارایی؛ جامعهشناس در گفتوگو با همدلی:
#اجتماعی
#مظاهر_گودرزی
خشونتهای عریان و پنهان در جامعه بهمرحلهای رسیده است که، چه در زندگی خصوصی و چه در عرصه اجتماعی کاملاً ملموس شدهاند. از زن و شوهرهایی…
🔻احمد بخارایی؛ جامعهشناس در گفتوگو با همدلی:
#اجتماعی
#مظاهر_گودرزی
خشونتهای عریان و پنهان در جامعه بهمرحلهای رسیده است که، چه در زندگی خصوصی و چه در عرصه اجتماعی کاملاً ملموس شدهاند. از زن و شوهرهایی…
❇️ امکان اثربخشی مقابله با قاچاقچیان در محلات
🗓 پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹
📞 گفتوگوی تلفنی مؤسسهی تحقیقاتی «اردیبهشت» با #احمد_بخارایی دربارهی ناکارآمدی مبارزه با #مواد_مخدر | انجامشده در یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹
| پخش گفتوگو
بخشی از پاسخهای احمد بخارایی به پرسشها:
… بنا به آمار رسمی حدود ۵ میلیون #معتاد رسمی و تفننی داریم و بر این اساس حداقل ۲۵ میلیون عضو #خانواده، حدود یکسوم #جامعه، مستقیم و غیر مستقیم درگیر مسئلهی مواد مخدر هستند …
… گُلکشیدن، متأسفانه در بین جوانها عادی شدهاست …
… گردش مالی مواد مخدر در ایران حدود ۳۰۰ میلیارد تومان در روز است …
… در ایران، مواجهه با «#اعتیاد» صرف نظر از «پیشگیری»، حتی «مقابله» هم جواب نداده. در سال ۹۸ حدود هزار تن کشف مواد مخدر یعنی حدود ۱۲ درصد تولید ناخالص ملی داشتیم. در سال ۹۹ نسبت به سال ۹۸ قیمت #تریاک ۷۰درصد رشد داشته و این حکایت از گردش بالای مالی دارد …
… در تیر ۹۹، سه باند بینالمللی با کشف بیش از یک تن مواد در تهران و طی چهار ماه اول سال ۹۹، ۱۶۳ قاچاقچی حرفهای با ۶ تن مواد مخدر دستگیر شدند اما آیا اتفاق خاصی افتاد؟ …
… در آبان ۹۹ فقط در «خاش» سیستان و بلوچستان بیش از ۲ تن مواد مخدر کشف شد …
… امروزه از پاراگلایدر و منجنیق برای عبور مواد مخدر از مرزها استفاده میشود …
… #قاچاق مواد مخدر پس از صنعت اسلحهسازی پرسودترین کار در دنیا است …
… ایران بزرگترین گذرگاه، بزرگترین مصرفکننده، بزرگترین کاشف مواد و امروز گفته میشود بزرگترین تولیدکنندهی مواد مخدر شیمیایی و صنعتی در دنیا است …
… اگر در تحلیل یک پدیدهی اجتماعی، ابتدا یک تصویر واضح و یک توصیف همهجانبه نداشته باشیم نمیتوانیم یک تحلیل درست ارائه دهیم و «اعتیاد» هم اینگونه است …
… وقتی با این حجم خروشان متقاضی مصرف مواد مخدر مواجهیم و وقتی با این گردش مالی سرسامآور و نیز با موضوع گذرگاه بودن ایران روبهرو هستیم باید گفت «شرط لازم» برای شیوع اعتیاد و قاچاق مواد مخدر مهیا است و بر اساس تئوری «هیرشی» تا زمانی که «سرگرمی» نباشد انحرافات افزون میشود …
… عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هم در مصرف مواد مخدر دخیل هستند. #جوانان برای کسب «#هویت_گروهی» به عنوان یک نیاز ذاتی، به زیر زمین پناه میبرند و بستر آماده میشود تا اعتیاد شیوع یابد …
… #بحرانهای_اجتماعی ریشه در #نظام_سیاسی دارند و نظام سیاسی در ایران هم با #خردهنظام #فرهنگ سنتی پیوند خورده است که همه از عوامل تشدیدکنندهی مصرف مواد مخدر هستند …
… در آینده، این رود جریان خواهد داشت. در سطح کلان با قاچاق مواد مخدر مقابله شده است و جواب نگرفتهایم. حال چگونه میخواهیم در سطح «خُرد» و در محلات به مقابله بپردازیم. آیا اگر «حَسَن سبیل» و «جواد دراز» و «پری خوشگله» دستگیر شوند باندها منهدم میشوند؟ تازه اگر #زندان هم بروند آنجا به راحتی مواد تهیه میکنند …
… #ساختار_اقتصادی ناپویا، ناشی از شرایط سیاسی متزلزل، به رغم وجود این همه ثروت روی زمین و زیر زمین در ایران، باعث میشود سیر صعودی قاچاق و سوء مصرف مواد مخدر ادامه یابد زیرا نرخ بیکاری افزایش مییابد …
… اعتیاد، زنگ در خانهی خیلیها را خواهد زد حتی خانهی صاحبان #قدرت را …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹
📞 گفتوگوی تلفنی مؤسسهی تحقیقاتی «اردیبهشت» با #احمد_بخارایی دربارهی ناکارآمدی مبارزه با #مواد_مخدر | انجامشده در یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹
| پخش گفتوگو
بخشی از پاسخهای احمد بخارایی به پرسشها:
… بنا به آمار رسمی حدود ۵ میلیون #معتاد رسمی و تفننی داریم و بر این اساس حداقل ۲۵ میلیون عضو #خانواده، حدود یکسوم #جامعه، مستقیم و غیر مستقیم درگیر مسئلهی مواد مخدر هستند …
… گُلکشیدن، متأسفانه در بین جوانها عادی شدهاست …
… گردش مالی مواد مخدر در ایران حدود ۳۰۰ میلیارد تومان در روز است …
… در ایران، مواجهه با «#اعتیاد» صرف نظر از «پیشگیری»، حتی «مقابله» هم جواب نداده. در سال ۹۸ حدود هزار تن کشف مواد مخدر یعنی حدود ۱۲ درصد تولید ناخالص ملی داشتیم. در سال ۹۹ نسبت به سال ۹۸ قیمت #تریاک ۷۰درصد رشد داشته و این حکایت از گردش بالای مالی دارد …
… در تیر ۹۹، سه باند بینالمللی با کشف بیش از یک تن مواد در تهران و طی چهار ماه اول سال ۹۹، ۱۶۳ قاچاقچی حرفهای با ۶ تن مواد مخدر دستگیر شدند اما آیا اتفاق خاصی افتاد؟ …
… در آبان ۹۹ فقط در «خاش» سیستان و بلوچستان بیش از ۲ تن مواد مخدر کشف شد …
… امروزه از پاراگلایدر و منجنیق برای عبور مواد مخدر از مرزها استفاده میشود …
… #قاچاق مواد مخدر پس از صنعت اسلحهسازی پرسودترین کار در دنیا است …
… ایران بزرگترین گذرگاه، بزرگترین مصرفکننده، بزرگترین کاشف مواد و امروز گفته میشود بزرگترین تولیدکنندهی مواد مخدر شیمیایی و صنعتی در دنیا است …
… اگر در تحلیل یک پدیدهی اجتماعی، ابتدا یک تصویر واضح و یک توصیف همهجانبه نداشته باشیم نمیتوانیم یک تحلیل درست ارائه دهیم و «اعتیاد» هم اینگونه است …
… وقتی با این حجم خروشان متقاضی مصرف مواد مخدر مواجهیم و وقتی با این گردش مالی سرسامآور و نیز با موضوع گذرگاه بودن ایران روبهرو هستیم باید گفت «شرط لازم» برای شیوع اعتیاد و قاچاق مواد مخدر مهیا است و بر اساس تئوری «هیرشی» تا زمانی که «سرگرمی» نباشد انحرافات افزون میشود …
… عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هم در مصرف مواد مخدر دخیل هستند. #جوانان برای کسب «#هویت_گروهی» به عنوان یک نیاز ذاتی، به زیر زمین پناه میبرند و بستر آماده میشود تا اعتیاد شیوع یابد …
… #بحرانهای_اجتماعی ریشه در #نظام_سیاسی دارند و نظام سیاسی در ایران هم با #خردهنظام #فرهنگ سنتی پیوند خورده است که همه از عوامل تشدیدکنندهی مصرف مواد مخدر هستند …
… در آینده، این رود جریان خواهد داشت. در سطح کلان با قاچاق مواد مخدر مقابله شده است و جواب نگرفتهایم. حال چگونه میخواهیم در سطح «خُرد» و در محلات به مقابله بپردازیم. آیا اگر «حَسَن سبیل» و «جواد دراز» و «پری خوشگله» دستگیر شوند باندها منهدم میشوند؟ تازه اگر #زندان هم بروند آنجا به راحتی مواد تهیه میکنند …
… #ساختار_اقتصادی ناپویا، ناشی از شرایط سیاسی متزلزل، به رغم وجود این همه ثروت روی زمین و زیر زمین در ایران، باعث میشود سیر صعودی قاچاق و سوء مصرف مواد مخدر ادامه یابد زیرا نرخ بیکاری افزایش مییابد …
… اعتیاد، زنگ در خانهی خیلیها را خواهد زد حتی خانهی صاحبان #قدرت را …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #سلبریتیزدگی تابع #روحانیتزدگی
🗓 سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی آفتاب یزد دربارهی پیآمدهای سلبریتیزدگی جامعه در گفتوگو با #احمد_بخارایی و سید جواد میری | منتشرشده در شمارهی ۵۹۹۵، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰
| نمایش گزارش 👉 (آنچه چاپ و منتشر شده)
| شنیداری 👉
متن کامل این مصاحبه (که تنها بخشی از آن منتشر شد!) 👇
پرسش روزنامهنگار آفتاب یزد (خانم شوقالشعرا):
❓در چند وقت اخیر و به ویژه در دوره کرونا با واقعیتهای جدیدی از زندگی سلبریتیها آشنا شدیم. اینها در مورد خیلی چیزها نظر میدهند و از آنها هم استقبال میشود. چرا در جامعه ما این اتفاقات میفتد و چرا جامعه ایرانی همواره بستری برای سوء استفاده قشرهای مختلف بوده؟
پاسخ احمد بخارایی:
پرسش مهمی است. هر پدیدهای را مثل یک حلقه از یک زنجیر، اگر فقط در حد خودش به آن بپردازیم و به حلقههای قبل و قبلتر و حلقههای بعد و بعدتر توجه نکنیم، نمیتوانیم تحلیل درست و جامعی ارائه بدهیم. به همین دلیل در جامعه هم میبینیم که چقدر راجع به این مسائل گفتگو میشود و این موضوعات تکرار میشود از جمله همین موضوع سلبریتیزدگی که سالهاست گفته و تکرار میشه اما همچنان این موضوع، بازتولید شده. به اسم #روانشناس یا #جامعهشناس یا #روشنفکر حرفهای زیادی در مسيله سلبریتیزدگی گفتهشده ولی عملا آن پدیده همچنان در جامعه بازتولید میشود. از سوی دیگر گفتهها هم به صورت کلی تکرار میشود. تلاش من این است که در یک سطح وسیعتر و در متن بزرگتری این موضوع را ببینم. خمیر مایه و عنصر محتوایی سلبریتیزدگی یا شخصزدگی- که به غلط برخی میگویند: شخصیتزدگی، اینجا بحث «مصداق» است- چیزی به اسم «تقلید» است. تقلید در #فرهنگ ما ریشه دینی دارد. از سوی دیگر هرچقدر که سلبریتیزدگی در یک #جامعه بیشتر شود، انسان احساس میکند که با تفکر ضدیت دارد و این دو در یک جا جمع نمیشوند. پیامد سلبریتیزدگی انفعال در مقابل فعال بودن و کنشگری است و افراد به جای اینکه عقلانی شوند احساساتی میشوند. وقتی که انفعال و احساساتی شدن در یک جامعه گریبان اعضا را بگیرد آن جامعه بیمار خواهد بود. این موضوع سلبریتیزدگی یک موضوع بسیار بزرگ و قدیمی است. حالا امروز نظر شما جلب شده به فلان ورزشکار، فلان هنرمند در مورد فلان موضوع مثلا #کرونا و #واکسن و غیره. من توجه شما را به سه زاویه دید جلب میکنم در سه سطح: خُرد، میانه و کلان. در «سطح خُرد» من اینطور میبینم که این پدیده شخصزدگی در فرهنگ ما در قالب #اعتقادات_دینی ما ریشه دیرینه دارد. از زمانی که پدیده «#عصمت» و #معصومیت ظهور میکند و اشخاص در اوج قرار میگیرند این داستان شروع میشود و ادامه پیدا میکند و در بستر زمان میغلطد تا زمان اکنون که در قالب مقام ویژه یک #مرجع_تقلید یا رهبر بازتولید میشود. این تا جایی ادامه پیدا میکند که مفسران و #مبلغان_دینی به خودشان اجازه میدهند که مثلا اگر سیل یا زلزله میآید این را ناشی از گناه کردن افراد جامعه قلمداد میکنند. عدهای هم زیر این چتر قرار میگیرند و زیر این پرچم سینه میزنند. این بستر تاریخی را که نشان از عمق و گستردگی دارد نباید از نظر پنهان کنیم. همه ما بازتولید و بازتعریف یک فرهنگ کهن هستیم. وقتی #رهبر کشور ما در مورد نخریدن واکسن از کشورهای #انگلیس یا #آمریکا دستوری صادر میکند و به حوزه #علم وارد میشود پس این اجازه را هم یک #سلبریتی به خودش میدهد که او هم به حوزهای که تخصص ندارد وارد شود. حالا سلبریتی ممکن است #هنرمند یا #ورزشکار یا چیز دیگری باشد و دیگر فرقی نمیکند. وقتی یک #مرجع_دینی به حوزه علم وارد میشود در نقطه مقابل هم باید انتظار داشته باشیم کسی که معروف است بدون اینکه تخصصی داشته باشد حرفی بزند که امروز مورد تعجب ما واقع شود و بپرسیم که چرا سلبریتیها در هر حوزهای به خودشان اجازه ورود میدهند؟ … |👈 ادامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی آفتاب یزد دربارهی پیآمدهای سلبریتیزدگی جامعه در گفتوگو با #احمد_بخارایی و سید جواد میری | منتشرشده در شمارهی ۵۹۹۵، سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰
| نمایش گزارش 👉 (آنچه چاپ و منتشر شده)
| شنیداری 👉
متن کامل این مصاحبه (که تنها بخشی از آن منتشر شد!) 👇
پرسش روزنامهنگار آفتاب یزد (خانم شوقالشعرا):
❓در چند وقت اخیر و به ویژه در دوره کرونا با واقعیتهای جدیدی از زندگی سلبریتیها آشنا شدیم. اینها در مورد خیلی چیزها نظر میدهند و از آنها هم استقبال میشود. چرا در جامعه ما این اتفاقات میفتد و چرا جامعه ایرانی همواره بستری برای سوء استفاده قشرهای مختلف بوده؟
پاسخ احمد بخارایی:
پرسش مهمی است. هر پدیدهای را مثل یک حلقه از یک زنجیر، اگر فقط در حد خودش به آن بپردازیم و به حلقههای قبل و قبلتر و حلقههای بعد و بعدتر توجه نکنیم، نمیتوانیم تحلیل درست و جامعی ارائه بدهیم. به همین دلیل در جامعه هم میبینیم که چقدر راجع به این مسائل گفتگو میشود و این موضوعات تکرار میشود از جمله همین موضوع سلبریتیزدگی که سالهاست گفته و تکرار میشه اما همچنان این موضوع، بازتولید شده. به اسم #روانشناس یا #جامعهشناس یا #روشنفکر حرفهای زیادی در مسيله سلبریتیزدگی گفتهشده ولی عملا آن پدیده همچنان در جامعه بازتولید میشود. از سوی دیگر گفتهها هم به صورت کلی تکرار میشود. تلاش من این است که در یک سطح وسیعتر و در متن بزرگتری این موضوع را ببینم. خمیر مایه و عنصر محتوایی سلبریتیزدگی یا شخصزدگی- که به غلط برخی میگویند: شخصیتزدگی، اینجا بحث «مصداق» است- چیزی به اسم «تقلید» است. تقلید در #فرهنگ ما ریشه دینی دارد. از سوی دیگر هرچقدر که سلبریتیزدگی در یک #جامعه بیشتر شود، انسان احساس میکند که با تفکر ضدیت دارد و این دو در یک جا جمع نمیشوند. پیامد سلبریتیزدگی انفعال در مقابل فعال بودن و کنشگری است و افراد به جای اینکه عقلانی شوند احساساتی میشوند. وقتی که انفعال و احساساتی شدن در یک جامعه گریبان اعضا را بگیرد آن جامعه بیمار خواهد بود. این موضوع سلبریتیزدگی یک موضوع بسیار بزرگ و قدیمی است. حالا امروز نظر شما جلب شده به فلان ورزشکار، فلان هنرمند در مورد فلان موضوع مثلا #کرونا و #واکسن و غیره. من توجه شما را به سه زاویه دید جلب میکنم در سه سطح: خُرد، میانه و کلان. در «سطح خُرد» من اینطور میبینم که این پدیده شخصزدگی در فرهنگ ما در قالب #اعتقادات_دینی ما ریشه دیرینه دارد. از زمانی که پدیده «#عصمت» و #معصومیت ظهور میکند و اشخاص در اوج قرار میگیرند این داستان شروع میشود و ادامه پیدا میکند و در بستر زمان میغلطد تا زمان اکنون که در قالب مقام ویژه یک #مرجع_تقلید یا رهبر بازتولید میشود. این تا جایی ادامه پیدا میکند که مفسران و #مبلغان_دینی به خودشان اجازه میدهند که مثلا اگر سیل یا زلزله میآید این را ناشی از گناه کردن افراد جامعه قلمداد میکنند. عدهای هم زیر این چتر قرار میگیرند و زیر این پرچم سینه میزنند. این بستر تاریخی را که نشان از عمق و گستردگی دارد نباید از نظر پنهان کنیم. همه ما بازتولید و بازتعریف یک فرهنگ کهن هستیم. وقتی #رهبر کشور ما در مورد نخریدن واکسن از کشورهای #انگلیس یا #آمریکا دستوری صادر میکند و به حوزه #علم وارد میشود پس این اجازه را هم یک #سلبریتی به خودش میدهد که او هم به حوزهای که تخصص ندارد وارد شود. حالا سلبریتی ممکن است #هنرمند یا #ورزشکار یا چیز دیگری باشد و دیگر فرقی نمیکند. وقتی یک #مرجع_دینی به حوزه علم وارد میشود در نقطه مقابل هم باید انتظار داشته باشیم کسی که معروف است بدون اینکه تخصصی داشته باشد حرفی بزند که امروز مورد تعجب ما واقع شود و بپرسیم که چرا سلبریتیها در هر حوزهای به خودشان اجازه ورود میدهند؟ … |👈 ادامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| نشست «قتل بابک خرمدین؛ جلوهی خشونت اجتماعی ساختاری» |
🗓 دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی همدلی از نشست در Clubhouse دربارهی قتل بابک خرمدین به دست پدر و مادرش با حضور جامعهشناسان: #احمد_بخارایی و #سعید_مدنی از تهران، #حسین_قاضیان از آمریکا و #سیروان_محمودی (مدیر نشست) از سردشت، به میزبانی کانال تلگرامی «علوم اجتماعی، مسائل روز». برگزار شده در ۱ خرداد ۱۴۰۰ | منتشرشده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰، شمارهی ۱۶۹۴
| نمایش گزارش 👉
| فایل شنیداری 👉
| فایل دیداری 👉
🔍 بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این نشست:
... خشونتورزیهایی مانند آنچه پدر #بابک_خرمدین انجام داد نشان از شخصیت تحقیر شده دارد و وجود شخصیتهای تحقیر شده در یک #جامعه، نشان از وجود جامعهی تحقیر شده دارد. جامعهی ما تحقیر شده است. خشونت در ساختارهای فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعهی ما ریشه دوانده ...
... معتقدم این حادثه جلوهای از #خشونت است. اینگونه نیست که «جلوه»، دربردارندهی همهی مفهوم باشد و ما بگوییم مثلاً قتل بابک خردمدین تماماً #خشونت_اجتماعی ساختاری است یا نیست، بنابراین جلوه، یک مصداق و شاخص از میان شاخصهای متعددی است که ما را بهسمت مفاهیم بزرگتر سوق میدهد …
… از دید #جامعهشناسی که بهمسائل نگاه میکنیم میبینیم که ساختارها نقش پر رنگی در این رخدادها دارند. منظور از ساختارها هم همان خردهنظامهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. عمدهی رویکردها در تحلیل خشونت، یا به #رفتارگرایی معطوف میشود که در آن به سطح روانشناسی نزدیک میشویم، مثلاً میگوییم کودکانی که شاهد خشونت والدین بودهاند بیشتر ممکن است در بزرگسالی خشن شوند یا روانکاوانه به مسئله نگاه میکنیم؛ اما حتی در این رویکردها هم ناکامی را نمیشود در سطح فرد خلاصه کرد، قاعدتاً پای جامعه به شدت در صحنه قابل مشاهده است و حضور عوامل ساختاری را میتوان دید …
… نگاه دیگر اینکه بگوییم #خانواده دارای #نظام_اقتدار است و بر اساس این نظام اقتدار حادثهای اتفاق میافتد، اینجا هم وقتی صحبت از #اقتدار میشود مجدد یک پای آن در #فرهنگ، #خردهنظام_فرهنگی و ساختارها است. اگر هم بخواهیم با نگاه کارکردگرایانه به پدیده #خشونت_خانوادگی نگاه کنیم مثلاً عنوان میشود این خشونت بهاعتبار سن والدین است که رنگ و بوی سنتی دارد یعنی اینکه هر کسی سن بیشتری دارد مجاز است خشونت بهخرج دهد، یا صحبت از جنس است که #مردان به خودشان اجازه میدهند نسبت به #زنان اعمال خشونت کنند، یا چارچوب معرفتی و ایدئولوژیکی مطرح است که ذهن را درگیر کرده و منجر به رفتار خشونتآمیز میشود که این رویکردها هم نوعی نگاه فرهنگی و ساختاری دارند. مثلاً پدر بابک اشارهای داشت که پسرم کار غیراخلاقی انجام میداد، این تعریف #اخلاق در حوزهی انواع #ایدئولوژی #مذهبی، #قومی، #ملی و غیره است و در جامعهی ما #ایدئولوژی_مذهبی، پررنگ شده و جالب اینکه از حمایت #قانونی هم برخوردار است و اگر مثلاً پدری #فرزندکشی کند #مجازات مناسب در پی ندارد …
… معتقدم یکی از بزرگترین علتهای خشونتورزی بحث عدم گفتوگو و خودانتقادی است. اینکه گاهی ما علاقه داریم دیگران را فقط کنترل کنیم و نواقص خودمان را پنهان کنیم، این هم ریشهی فرهنگی دارد و ناشی از ایدئولوژی است، یعنی اینکه همیشه آمدهاند ما را کنترل کنند و ما هم یاد گرفتیم دیگری را کنترل کنیم. بنابراین اگر خشونت در سطح خرد اتفاق میافتد ریشه در خشونت در سطح میانه دارد، خشونت در سطح میانه هم ریشه در سطح کلان دارد. بنابراین همانطورکه اگر فردی احساس حقارت کند دست به خشونتورزی میزند تا بههدف خود برسد، جامعهای هم اگر حقیر شود نتیجهی آن خشونتورزی جامعه است. همهی این انواع خشونت بدون تردید ریشه در #ساختار_جامعه دارد...
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی همدلی از نشست در Clubhouse دربارهی قتل بابک خرمدین به دست پدر و مادرش با حضور جامعهشناسان: #احمد_بخارایی و #سعید_مدنی از تهران، #حسین_قاضیان از آمریکا و #سیروان_محمودی (مدیر نشست) از سردشت، به میزبانی کانال تلگرامی «علوم اجتماعی، مسائل روز». برگزار شده در ۱ خرداد ۱۴۰۰ | منتشرشده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰، شمارهی ۱۶۹۴
| نمایش گزارش 👉
| فایل شنیداری 👉
| فایل دیداری 👉
🔍 بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این نشست:
... خشونتورزیهایی مانند آنچه پدر #بابک_خرمدین انجام داد نشان از شخصیت تحقیر شده دارد و وجود شخصیتهای تحقیر شده در یک #جامعه، نشان از وجود جامعهی تحقیر شده دارد. جامعهی ما تحقیر شده است. خشونت در ساختارهای فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعهی ما ریشه دوانده ...
... معتقدم این حادثه جلوهای از #خشونت است. اینگونه نیست که «جلوه»، دربردارندهی همهی مفهوم باشد و ما بگوییم مثلاً قتل بابک خردمدین تماماً #خشونت_اجتماعی ساختاری است یا نیست، بنابراین جلوه، یک مصداق و شاخص از میان شاخصهای متعددی است که ما را بهسمت مفاهیم بزرگتر سوق میدهد …
… از دید #جامعهشناسی که بهمسائل نگاه میکنیم میبینیم که ساختارها نقش پر رنگی در این رخدادها دارند. منظور از ساختارها هم همان خردهنظامهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. عمدهی رویکردها در تحلیل خشونت، یا به #رفتارگرایی معطوف میشود که در آن به سطح روانشناسی نزدیک میشویم، مثلاً میگوییم کودکانی که شاهد خشونت والدین بودهاند بیشتر ممکن است در بزرگسالی خشن شوند یا روانکاوانه به مسئله نگاه میکنیم؛ اما حتی در این رویکردها هم ناکامی را نمیشود در سطح فرد خلاصه کرد، قاعدتاً پای جامعه به شدت در صحنه قابل مشاهده است و حضور عوامل ساختاری را میتوان دید …
… نگاه دیگر اینکه بگوییم #خانواده دارای #نظام_اقتدار است و بر اساس این نظام اقتدار حادثهای اتفاق میافتد، اینجا هم وقتی صحبت از #اقتدار میشود مجدد یک پای آن در #فرهنگ، #خردهنظام_فرهنگی و ساختارها است. اگر هم بخواهیم با نگاه کارکردگرایانه به پدیده #خشونت_خانوادگی نگاه کنیم مثلاً عنوان میشود این خشونت بهاعتبار سن والدین است که رنگ و بوی سنتی دارد یعنی اینکه هر کسی سن بیشتری دارد مجاز است خشونت بهخرج دهد، یا صحبت از جنس است که #مردان به خودشان اجازه میدهند نسبت به #زنان اعمال خشونت کنند، یا چارچوب معرفتی و ایدئولوژیکی مطرح است که ذهن را درگیر کرده و منجر به رفتار خشونتآمیز میشود که این رویکردها هم نوعی نگاه فرهنگی و ساختاری دارند. مثلاً پدر بابک اشارهای داشت که پسرم کار غیراخلاقی انجام میداد، این تعریف #اخلاق در حوزهی انواع #ایدئولوژی #مذهبی، #قومی، #ملی و غیره است و در جامعهی ما #ایدئولوژی_مذهبی، پررنگ شده و جالب اینکه از حمایت #قانونی هم برخوردار است و اگر مثلاً پدری #فرزندکشی کند #مجازات مناسب در پی ندارد …
… معتقدم یکی از بزرگترین علتهای خشونتورزی بحث عدم گفتوگو و خودانتقادی است. اینکه گاهی ما علاقه داریم دیگران را فقط کنترل کنیم و نواقص خودمان را پنهان کنیم، این هم ریشهی فرهنگی دارد و ناشی از ایدئولوژی است، یعنی اینکه همیشه آمدهاند ما را کنترل کنند و ما هم یاد گرفتیم دیگری را کنترل کنیم. بنابراین اگر خشونت در سطح خرد اتفاق میافتد ریشه در خشونت در سطح میانه دارد، خشونت در سطح میانه هم ریشه در سطح کلان دارد. بنابراین همانطورکه اگر فردی احساس حقارت کند دست به خشونتورزی میزند تا بههدف خود برسد، جامعهای هم اگر حقیر شود نتیجهی آن خشونتورزی جامعه است. همهی این انواع خشونت بدون تردید ریشه در #ساختار_جامعه دارد...
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
علوم اجتماعی، مسائل روز
✅ کانال تلگرامی "علوم اجتماعی،مسائلروز" در #کلاب_هاوس برگزار میکند:
🔴 قتل بابک خرمدین: جلوه خشونت اجتماعی ساختاری
🎙سخنرانان:
✔️دکتر #سعید_مدنی، جامعهشناس-تهران
✔️دکتر #حسین_قاضیان، جامعهشناس-آمریکا
✔️دکتر #احمد_بخارایی، جامعهشناس-تهران
✔️ #سیروان_محمودی،…
🔴 قتل بابک خرمدین: جلوه خشونت اجتماعی ساختاری
🎙سخنرانان:
✔️دکتر #سعید_مدنی، جامعهشناس-تهران
✔️دکتر #حسین_قاضیان، جامعهشناس-آمریکا
✔️دکتر #احمد_بخارایی، جامعهشناس-تهران
✔️ #سیروان_محمودی،…
| خشونت میکنم زیرا تحقیر شدم! |
🗓 سهشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی آفتاب یزد دربارهی خشونت در ایران در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در سهشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰، شمارهی ۶۰۲۳
| نمایش گزارش 👉
| فایل شنیداری 👉
🔍 روزنامهی آفتاب یزد گفتوگویی با من داشت که حدود ۱۷ دقیقه زمان در بر داشت و فایل صوتی را در همین پست ملاحظه میکنید. به نظر میرسد بخشهای ویژهای از گفتوشنود، طبق روال جاری در این دیار، خروج از خط قرمزهاست و بالطبع اجازه انتشار نیافت. خلاصهای از بخشهایی که در روزنامه منتشر «نشد» را اینجا میآورم و سپس دعوت میکنم که فایل شنیداری را اگر علاقهمند بودید بشنوید:
… ما و جامعهی ما در کلاس اول گیر کردهایم و سالهاست گفته میشود که ۲ ضرب در ۲ میشود چهار! این تکرارها از سوی #منتقدان و اعضای #جامعه، موجب خستهگی و هزینهبری و #افسردگی_اجتماعی شده و همیشه هم #نظام_قدرت در این چهار دهه ناشنوا بوده است …
… جامعهی ما به لحاظ فکری و فرهنگی درجا میزند و این #رژیم اصرار دارد که جلوی تکامل فرهنگی را بگیرد. اگر یک جامعه نتواند رشد فکری و فرهنگی داشته باشد دارای «قالب» کوچکی میشود که گنجایش «محتوا»های بزرگ را ندارد مانند یک لیوان آب که گنجایش آب زیاد را ندارد و سرریز میشود. #فرهنگ ما توان کشش و گنجایش فرهنگ نوین جهانی و پذیرش دامنهی وسیع سلیقهها و انتظارات و تنوعات گرایشی و جذب اطلاعات زیاد را ندارد بنابراین در مواجهه با انبوه پدیدههای نوظهور، کُپ میکند و مجبور میشود برای برونرفت از بنبستها، یا #خشونتورزی کند یا منزوی و پنهان شود مانند کودکی که آموزش درست ندیده و نمیتواند دیالوگ کند و سریعاً خشمناک میشود یا به گوشهای میخزد …
… #دولت و #حاکمیت در ایران هم نیازی به #مشارکت شهروندانش و گفتوگو با آنها ندارد همانگونه که چند روز قبل سخنگوی «#شورای_نگهبان»ش اذعان داشت که «نیازی به مشارکت و حضور بالای رأیدهندهها در #انتخابات_ریاستجمهوری در خرداد ۱۴۰۰ نیست زیرا #مشروعیت این نظام از جانب مردم حاصل نمیشود»، ببینید به این واضحی، سخنگوی #حاکمیت میگوید که مردم به حاشیه بروند، حالا کجا میخواهیم گفتوگو و تفاهم را تمرین کنیم تا خشمناک نشویم؟ …
… #هویت_جهانی در ظرف کوچک و جامانده و عقبماندهی #هویت_دینی و #مذهبی نمیگنجد …
… #خشونت_آنلاین یا #خشونت_سفید در فضاهای اینترنتی، طلاقهای رسمی و غیر رسمی در میان زوجین، #اعتیاد، #بیکاری، #فردگرایی، خودخواهی، اتمیزه شدن جامعه، #مهاجرت و فرار انسانهای ایرانی به سوی ناکجاآباد، توزیع به شدت ناعادلانهی ثروت و #دوقطبی شدن جامعه، رها شدن قشرهای آسیبپذیر در جامعه، #انسداد_رسانهای در رسانهی ملی یا میلی و بسیاری دیگر از انواع #انحرافات و مسائل و #آسیبهای_اجتماعی حکایت از #فروپاشی_اجتماعی زیاد در ایران دارد که گاه به نظر میرسد برگشتناپذیر شدهایم و در سرازیری سقوط، لحظه به لحظه بر سرعتمان افزودهمیشود …
… #طبقه_نوکیسه یک شبه ره صد ساله رفتهاند و در پناه همین #قانون_اساسی، با کسب ثروتهای نامشروع موجب فقیرتر شدن و بدبختتر شدن آن هشتاد درصد جامعه در طبقهی کمدرآمد و فقیر شدهاند. آیا نمیبینید که در شمال شهر تهران آپارتمان به متر مربعی نیم میلیارد تومان رسیده است؟! …
… ناهنجاریها در جامعهی ما «#هنجار» شده و ماهم بیتفاوت شدهایم و این هم از نشانههای بارز فروپاشی اجتماعی است …
… از صدر تا ذیل #دروغ میگویند و #دروغگویی جنبهی «ساختاری» پیدا کرده. مگر #رئیسجمهور این مملکت در مرداد ۹۹ نگفت که امنترین جا برای #سرمایهگذاری، #بورس است؟ هنوز یک هفته بیشتر از این حرف ایشان نگذشته بود که بورس سقوط کرد و خیلی خانواده بدبخت شدند و سوختند! …
… ما در کف خیابانها به همراه دانشجویانمان #جامعهشناسی می کنیم. ما از وقایع خبر میدهیم. ما خودمان را در کلاس و درس محصور نکردهایم. حالا میآیند و ما را به #وزارت_اطلاعات فرا میخوانند و تعهد میگیرند که با شبکههای بیرونی گفتوگو نکنیم. مگر میشود آلودگیها را زیر فرش پنهان کرد؟ فرض بگیرید ما هم نگوییم، آیا این جامعه نجات پیدا خواهد کرد؟ آیا روزنامهها آزادند که حرفهای ما را منتشر کنند یا هزار نوع ترس و نگرانی گریبان مسئولان #مطبوعات و #خبرنگاران و #سردبیران را گرفته است و مجبور میشوند که خیلی حرفها را منتشر نکنند و این هم نمونهای است از آنها که دارید میخوانید …
… امکان «#اصلاح» وجود ندارد زیرا: ۱ـ در جامعه، کنش ارتباطی عقلانی اجازهی شکل گرفتن ندارد و …| ادامه 👉
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی آفتاب یزد دربارهی خشونت در ایران در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در سهشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰، شمارهی ۶۰۲۳
| نمایش گزارش 👉
| فایل شنیداری 👉
🔍 روزنامهی آفتاب یزد گفتوگویی با من داشت که حدود ۱۷ دقیقه زمان در بر داشت و فایل صوتی را در همین پست ملاحظه میکنید. به نظر میرسد بخشهای ویژهای از گفتوشنود، طبق روال جاری در این دیار، خروج از خط قرمزهاست و بالطبع اجازه انتشار نیافت. خلاصهای از بخشهایی که در روزنامه منتشر «نشد» را اینجا میآورم و سپس دعوت میکنم که فایل شنیداری را اگر علاقهمند بودید بشنوید:
… ما و جامعهی ما در کلاس اول گیر کردهایم و سالهاست گفته میشود که ۲ ضرب در ۲ میشود چهار! این تکرارها از سوی #منتقدان و اعضای #جامعه، موجب خستهگی و هزینهبری و #افسردگی_اجتماعی شده و همیشه هم #نظام_قدرت در این چهار دهه ناشنوا بوده است …
… جامعهی ما به لحاظ فکری و فرهنگی درجا میزند و این #رژیم اصرار دارد که جلوی تکامل فرهنگی را بگیرد. اگر یک جامعه نتواند رشد فکری و فرهنگی داشته باشد دارای «قالب» کوچکی میشود که گنجایش «محتوا»های بزرگ را ندارد مانند یک لیوان آب که گنجایش آب زیاد را ندارد و سرریز میشود. #فرهنگ ما توان کشش و گنجایش فرهنگ نوین جهانی و پذیرش دامنهی وسیع سلیقهها و انتظارات و تنوعات گرایشی و جذب اطلاعات زیاد را ندارد بنابراین در مواجهه با انبوه پدیدههای نوظهور، کُپ میکند و مجبور میشود برای برونرفت از بنبستها، یا #خشونتورزی کند یا منزوی و پنهان شود مانند کودکی که آموزش درست ندیده و نمیتواند دیالوگ کند و سریعاً خشمناک میشود یا به گوشهای میخزد …
… #دولت و #حاکمیت در ایران هم نیازی به #مشارکت شهروندانش و گفتوگو با آنها ندارد همانگونه که چند روز قبل سخنگوی «#شورای_نگهبان»ش اذعان داشت که «نیازی به مشارکت و حضور بالای رأیدهندهها در #انتخابات_ریاستجمهوری در خرداد ۱۴۰۰ نیست زیرا #مشروعیت این نظام از جانب مردم حاصل نمیشود»، ببینید به این واضحی، سخنگوی #حاکمیت میگوید که مردم به حاشیه بروند، حالا کجا میخواهیم گفتوگو و تفاهم را تمرین کنیم تا خشمناک نشویم؟ …
… #هویت_جهانی در ظرف کوچک و جامانده و عقبماندهی #هویت_دینی و #مذهبی نمیگنجد …
… #خشونت_آنلاین یا #خشونت_سفید در فضاهای اینترنتی، طلاقهای رسمی و غیر رسمی در میان زوجین، #اعتیاد، #بیکاری، #فردگرایی، خودخواهی، اتمیزه شدن جامعه، #مهاجرت و فرار انسانهای ایرانی به سوی ناکجاآباد، توزیع به شدت ناعادلانهی ثروت و #دوقطبی شدن جامعه، رها شدن قشرهای آسیبپذیر در جامعه، #انسداد_رسانهای در رسانهی ملی یا میلی و بسیاری دیگر از انواع #انحرافات و مسائل و #آسیبهای_اجتماعی حکایت از #فروپاشی_اجتماعی زیاد در ایران دارد که گاه به نظر میرسد برگشتناپذیر شدهایم و در سرازیری سقوط، لحظه به لحظه بر سرعتمان افزودهمیشود …
… #طبقه_نوکیسه یک شبه ره صد ساله رفتهاند و در پناه همین #قانون_اساسی، با کسب ثروتهای نامشروع موجب فقیرتر شدن و بدبختتر شدن آن هشتاد درصد جامعه در طبقهی کمدرآمد و فقیر شدهاند. آیا نمیبینید که در شمال شهر تهران آپارتمان به متر مربعی نیم میلیارد تومان رسیده است؟! …
… ناهنجاریها در جامعهی ما «#هنجار» شده و ماهم بیتفاوت شدهایم و این هم از نشانههای بارز فروپاشی اجتماعی است …
… از صدر تا ذیل #دروغ میگویند و #دروغگویی جنبهی «ساختاری» پیدا کرده. مگر #رئیسجمهور این مملکت در مرداد ۹۹ نگفت که امنترین جا برای #سرمایهگذاری، #بورس است؟ هنوز یک هفته بیشتر از این حرف ایشان نگذشته بود که بورس سقوط کرد و خیلی خانواده بدبخت شدند و سوختند! …
… ما در کف خیابانها به همراه دانشجویانمان #جامعهشناسی می کنیم. ما از وقایع خبر میدهیم. ما خودمان را در کلاس و درس محصور نکردهایم. حالا میآیند و ما را به #وزارت_اطلاعات فرا میخوانند و تعهد میگیرند که با شبکههای بیرونی گفتوگو نکنیم. مگر میشود آلودگیها را زیر فرش پنهان کرد؟ فرض بگیرید ما هم نگوییم، آیا این جامعه نجات پیدا خواهد کرد؟ آیا روزنامهها آزادند که حرفهای ما را منتشر کنند یا هزار نوع ترس و نگرانی گریبان مسئولان #مطبوعات و #خبرنگاران و #سردبیران را گرفته است و مجبور میشوند که خیلی حرفها را منتشر نکنند و این هم نمونهای است از آنها که دارید میخوانید …
… امکان «#اصلاح» وجود ندارد زیرا: ۱ـ در جامعه، کنش ارتباطی عقلانی اجازهی شکل گرفتن ندارد و …| ادامه 👉
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| در اسارت «چهره»!
| چهارشنبه: ۱۶ تیر ۱۴۰۰
| گفتوگوی پایگاه خبری «گسترش نیوز» با #احمد_بخارایی دربارهی جراحیها و تزریقات برای #زیبایی #زنان | منتشر شده در ۱۲ تیر ۱۴۰۰
| نمایش گزارش 👉
| فایل شنیداری 👉
| نکته:
با سایت «گسترش نیوز» گفتوگو کردم. موضوع: نگاه #جامعهشناختی به جراحیها و تزریقات برای زیبایی زنان بود. نوار صوتی ضمیمه است تا بخشهایی که به دلیل عبور از خط قرمزها قابل انتشار نبوده قابل شنیدن باشد. به ذکر مطالبی پرداختم که تقریباً سطوح گوناگون تحلیل را در بر میگیرد. نهایتاً به بحران گروه مرجع، بحران هویت، نگاه بردهوار به زن در فرهنگ متعصب دینی و قومی و مواردی از این دست، علاوه بر شکلگیری #نظام_طبقاتی در میان #پزشکان و جراحان زیبایی اشاراتی داشتم.
| متن منتشره:
… بادی شیمینگ به #تنشرمی ترجمه شده است. شرمی که فرد نسبت به خودش دارد و نگاه مشکوک و تردیدآمیز در اصل معلول نگاه دیگری است. ابتدا به نظر میآید فرد به دیگران نگاه تردیدآمیز دارد و این تصور در ذهنش تقویت شده که دیگران نیز نسبت به او نگاه تردید آمیز دارند. بادی شیمینگ تردید و شک نسبت به جسم و بدن است و این معلول نگاهی است که ما نسبت به دیگران داریم …
… تمامی رفتارهای ما در فضای فرهنگی تعریف میشود و #فرهنگ نیز در بستر تاریخ وجود دارد. امروز همهی ما نماد و شاخص فرهنگ گذشته خود هستیم و هیچ فردی در هیچ جامعهای منفک از فرهنگ خود نیست. از نوع غذا خوردن و لباس پوشیدن و شیوه همسرگزینی تا کلیه رفتارها که مبتنی بر آن الگوی رفتاری است که در بستر فرهنگ به افراد تعلیم و منتقل شده است. بنابراین اگر ما نگاه اتهام آمیز و تردید آمیز توام با شک و شبهه و قضاوتگر داریم و نسبت به دیگری این گونه نگاه ها را داریم این فرهنگ است که این را به ما القا کرده است. در نگاه #جامعهشناسی ما زاده فرهنگمان هستیم …
… در بادی شیمینگ چطور می شود که خانم ها و آقایان به سمت عمل های زیبایی میروند و چگونه این افراد نسبت به خودشان تردید دارند و احساس خوبی ندارند و نسبت به بدن خود احساس شرم دارند؟ این عوامل ناشی از این است که این افراد دیگران را قضاوت میکنند که این نیز از فرهنگ ناشی میشود. فرهنگی که متناسب با دنیای جدید و دنیای عقلانیت نیست فرهنگی است که افراد به نحوی بار میآورد که بیش از اینکه به اندیشه خود تردید کنند به دیگری تردید میکنند و میخواهند دیگران را اصلاح کنند. یعنی از خود غافل هستند و این نیز یک امر فرهنگی است. در #جامعه امروز ارزیابی انسانها نسبت به یکدیگر بیشتر شده است و افراد یکدیگر را زیر ذره بین و قضاوت ظاهری قرار می دهند. این امر بیانگر این است که افراد در جامعه دیگری را قضاوت می کند که این فرد محصول فرهنگی است که قرن هاست در جامعه ما ریشه دارد و لایه عمقی آن #ایدئولوژی حاکم است و فردی که در مورد دیگران قضاوت و داوری می کند متعاقب آن به این می اندیشد که دیگری هم در مورد من قضاوت می کند و ایرادگیری از بدن خود شروع می شود و در اینجا فرد به هویتیابی خود میاندیشد …
… بحث ایدهآل گرایی جنبه مثبت و منفی دارد و هر کمال نگری و ایدهآل نگری لزوما بد نیست. جنبه مثبت و سازگارانه آن این است که یکسری معیارها و چارچوبهای ویژه و خاص و برتر را برای کنشها و رفتارهای اجتماعی انتخاب میکنیم تا متفاوت از دیگری باشیم. اما بعد ناسازگرایانه آن عمدتا به بعد حداقلی و حداکثری تقسیم میشود. بعد حداقلی آن این است که یک فرد نسبت به تواناییهای خود که محدود است آگاهی ندارد و فکر میکند توانایی انجام خیلی از کارها را دارد و به آن سمت میرود. در واقع فرد به ضعفهای خود آگاهی ندارد. بعد حداکثری آن این است که ممکن است فرد نسبت به ضعفهای خود آگاهی داشته باشد اما میخواهد نواقص خود را نادیده بگیرد …
… به طور کلی ما نمیتوانیم با راهکارهای روتین روانشناسانه فرد را از ایدهآلگرایی منع کنیم و با توصیههای روانشناسی گرایشهای به سمت عملهای زیبایی کم نمیشود و بیش از ۹۰ درصد تن شرمی ناشی از ساختار فرهنگی و عوامل بیرونی است. فرد در روند #جامعهپذیری در #خانواده و جامعه و آموزش و پرورش این را نیاموخته است که به ضعفهای خود آگاه شود و در صورت آگاهی نیز کتمان نکند. به همین دلیل است که توصیههای روانشناسی در جامعه ما چندان کاربرد ندارد. ما شاهد سیر صعودی عملهای زیبایی و افسردگی و خشم ناشی از انتقاد بدن هستیم. همچنین حلقه مفقودی هویتیابی نیز در اینجا تاثیر بسزایی دارد. به طوری که افراد به دنبال هویت یابی می خواهند خود را برجسته کنند …| ادامه👉
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| چهارشنبه: ۱۶ تیر ۱۴۰۰
| گفتوگوی پایگاه خبری «گسترش نیوز» با #احمد_بخارایی دربارهی جراحیها و تزریقات برای #زیبایی #زنان | منتشر شده در ۱۲ تیر ۱۴۰۰
| نمایش گزارش 👉
| فایل شنیداری 👉
| نکته:
با سایت «گسترش نیوز» گفتوگو کردم. موضوع: نگاه #جامعهشناختی به جراحیها و تزریقات برای زیبایی زنان بود. نوار صوتی ضمیمه است تا بخشهایی که به دلیل عبور از خط قرمزها قابل انتشار نبوده قابل شنیدن باشد. به ذکر مطالبی پرداختم که تقریباً سطوح گوناگون تحلیل را در بر میگیرد. نهایتاً به بحران گروه مرجع، بحران هویت، نگاه بردهوار به زن در فرهنگ متعصب دینی و قومی و مواردی از این دست، علاوه بر شکلگیری #نظام_طبقاتی در میان #پزشکان و جراحان زیبایی اشاراتی داشتم.
| متن منتشره:
… بادی شیمینگ به #تنشرمی ترجمه شده است. شرمی که فرد نسبت به خودش دارد و نگاه مشکوک و تردیدآمیز در اصل معلول نگاه دیگری است. ابتدا به نظر میآید فرد به دیگران نگاه تردیدآمیز دارد و این تصور در ذهنش تقویت شده که دیگران نیز نسبت به او نگاه تردید آمیز دارند. بادی شیمینگ تردید و شک نسبت به جسم و بدن است و این معلول نگاهی است که ما نسبت به دیگران داریم …
… تمامی رفتارهای ما در فضای فرهنگی تعریف میشود و #فرهنگ نیز در بستر تاریخ وجود دارد. امروز همهی ما نماد و شاخص فرهنگ گذشته خود هستیم و هیچ فردی در هیچ جامعهای منفک از فرهنگ خود نیست. از نوع غذا خوردن و لباس پوشیدن و شیوه همسرگزینی تا کلیه رفتارها که مبتنی بر آن الگوی رفتاری است که در بستر فرهنگ به افراد تعلیم و منتقل شده است. بنابراین اگر ما نگاه اتهام آمیز و تردید آمیز توام با شک و شبهه و قضاوتگر داریم و نسبت به دیگری این گونه نگاه ها را داریم این فرهنگ است که این را به ما القا کرده است. در نگاه #جامعهشناسی ما زاده فرهنگمان هستیم …
… در بادی شیمینگ چطور می شود که خانم ها و آقایان به سمت عمل های زیبایی میروند و چگونه این افراد نسبت به خودشان تردید دارند و احساس خوبی ندارند و نسبت به بدن خود احساس شرم دارند؟ این عوامل ناشی از این است که این افراد دیگران را قضاوت میکنند که این نیز از فرهنگ ناشی میشود. فرهنگی که متناسب با دنیای جدید و دنیای عقلانیت نیست فرهنگی است که افراد به نحوی بار میآورد که بیش از اینکه به اندیشه خود تردید کنند به دیگری تردید میکنند و میخواهند دیگران را اصلاح کنند. یعنی از خود غافل هستند و این نیز یک امر فرهنگی است. در #جامعه امروز ارزیابی انسانها نسبت به یکدیگر بیشتر شده است و افراد یکدیگر را زیر ذره بین و قضاوت ظاهری قرار می دهند. این امر بیانگر این است که افراد در جامعه دیگری را قضاوت می کند که این فرد محصول فرهنگی است که قرن هاست در جامعه ما ریشه دارد و لایه عمقی آن #ایدئولوژی حاکم است و فردی که در مورد دیگران قضاوت و داوری می کند متعاقب آن به این می اندیشد که دیگری هم در مورد من قضاوت می کند و ایرادگیری از بدن خود شروع می شود و در اینجا فرد به هویتیابی خود میاندیشد …
… بحث ایدهآل گرایی جنبه مثبت و منفی دارد و هر کمال نگری و ایدهآل نگری لزوما بد نیست. جنبه مثبت و سازگارانه آن این است که یکسری معیارها و چارچوبهای ویژه و خاص و برتر را برای کنشها و رفتارهای اجتماعی انتخاب میکنیم تا متفاوت از دیگری باشیم. اما بعد ناسازگرایانه آن عمدتا به بعد حداقلی و حداکثری تقسیم میشود. بعد حداقلی آن این است که یک فرد نسبت به تواناییهای خود که محدود است آگاهی ندارد و فکر میکند توانایی انجام خیلی از کارها را دارد و به آن سمت میرود. در واقع فرد به ضعفهای خود آگاهی ندارد. بعد حداکثری آن این است که ممکن است فرد نسبت به ضعفهای خود آگاهی داشته باشد اما میخواهد نواقص خود را نادیده بگیرد …
… به طور کلی ما نمیتوانیم با راهکارهای روتین روانشناسانه فرد را از ایدهآلگرایی منع کنیم و با توصیههای روانشناسی گرایشهای به سمت عملهای زیبایی کم نمیشود و بیش از ۹۰ درصد تن شرمی ناشی از ساختار فرهنگی و عوامل بیرونی است. فرد در روند #جامعهپذیری در #خانواده و جامعه و آموزش و پرورش این را نیاموخته است که به ضعفهای خود آگاه شود و در صورت آگاهی نیز کتمان نکند. به همین دلیل است که توصیههای روانشناسی در جامعه ما چندان کاربرد ندارد. ما شاهد سیر صعودی عملهای زیبایی و افسردگی و خشم ناشی از انتقاد بدن هستیم. همچنین حلقه مفقودی هویتیابی نیز در اینجا تاثیر بسزایی دارد. به طوری که افراد به دنبال هویت یابی می خواهند خود را برجسته کنند …| ادامه👉
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
| نابودی #اعتماد_اجتماعی در ایران |
| دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰
| گزارش روزنامهی اقتصاد پویا دربارهی راهکارهای بازگشت اعتماد مردم به مسئولین در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در یکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰، شمارهی ۴۳۹۶
| نمایش گزارش: 👇
https://eghtesadepooya.ir/?p=32606
| بخشهایی از این گفتوگو:
… #اعتماد با خردهنظامهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ارتباط مستقیم دارد. اعتماد از سطح خرد در میان اعضای #خانواده نسبت به یکدیگر تا سطح میانه در اعتماد اعضای #جامعه به سازمانها و نهادها و نهایتاً تا سطح کلان و اعتماد به ساختارها جریان دارد که متأسفانه در هر سه سطح در جامعهی ما مشکل جدی «#کماعتمادی» وجود دارد. امروزه اعتماد دارای معنایی متفاوت از «تسلیم» و سرسپردگی دارد. ممکن است در دنیای قدیم، اعتماد داشتن دارای خمیرمایهی «تسلیم» و اطاعت کورکورانه بود اما در دنیای قرن بیست و یکمی، اعتماد اجتماعی بر اساس #مشارکت واقعی #شهروندان و نه صوری و نیز مبتنی بر وجود فضای دموکراتیک شکل میگیرد.
زتومکا میگوید که «#فرهنگ_اعتماد» بیش از هر #نظام_سیاسی دیگری در #نظام_دموکراتیک به دست میآید. نتیجهی تحقیقات او این است که #دموکراسی در جامعه اگر نباشد نباید انتظار فرهنگ اعتماد قوی و گسترده داشته باشیم.
… در سفرهای استانی یک #رئیسجمهور که وعدهها و وعیدهایی هم داده میشود هر چند رئیسجمهور به دنبال امیدآفرینی است اما خروجی آن نهایتاً یک نوع کماعتمادی و #بیاعتمادی است زیرا امکان تحقق بسیاری از وعدههای ساختاری وجود دارد.
در دنیای کنونی، اعتماد اجتماعی در یک فرآیند معنادار شکل میگیرد و این گونه نیست که با توصیه یا ایجاد ترس و وعده و وعید اعتماد اجتماعی ایجاد یا افزون شود. اعتماد اجتماعی برخوردار از پنج عنصر است: انگیزه و ارادهی درونی فرد، آگاهی او از پیرامون در یک بستر اطلاعرسانی صحیح، وجود بسترهای فراگیر و سهل برای مشارکت و تعامل با جامعه، وسعت گرفتن و تشدید مشارکت در سطوح: گروهی، محلی و اجتماعی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و بالاخره عنصر پنجم اعتماد اجتماعی، وجود نظام درست تشویق و تنبیه است. حال کدامیک از این پنج عنصر در جامعهی ما مشاهده میشود؟ از سوی دیگر اعتماد اجتماعی در برگیرندهی سه زمان گذشته و حال آینده است.
در نسل باقیمانده از جنگ، شما کماعتمادی را مشاهده میکنید چون امروزه ارزشهای انقلابی و شعارهای داده شده به حاشیه رفتهاند. در زمان حال نیز بین نسلها اعتماد کمی وجود دارد که نشان از بحران گروه مرجع دارد. عطف به آینده هم اعتماد زیادی وجود ندارد که آمار نومیدی نسبت به آینده گویای این مسئله است …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰
| گزارش روزنامهی اقتصاد پویا دربارهی راهکارهای بازگشت اعتماد مردم به مسئولین در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در یکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰، شمارهی ۴۳۹۶
| نمایش گزارش: 👇
https://eghtesadepooya.ir/?p=32606
| بخشهایی از این گفتوگو:
… #اعتماد با خردهنظامهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ارتباط مستقیم دارد. اعتماد از سطح خرد در میان اعضای #خانواده نسبت به یکدیگر تا سطح میانه در اعتماد اعضای #جامعه به سازمانها و نهادها و نهایتاً تا سطح کلان و اعتماد به ساختارها جریان دارد که متأسفانه در هر سه سطح در جامعهی ما مشکل جدی «#کماعتمادی» وجود دارد. امروزه اعتماد دارای معنایی متفاوت از «تسلیم» و سرسپردگی دارد. ممکن است در دنیای قدیم، اعتماد داشتن دارای خمیرمایهی «تسلیم» و اطاعت کورکورانه بود اما در دنیای قرن بیست و یکمی، اعتماد اجتماعی بر اساس #مشارکت واقعی #شهروندان و نه صوری و نیز مبتنی بر وجود فضای دموکراتیک شکل میگیرد.
زتومکا میگوید که «#فرهنگ_اعتماد» بیش از هر #نظام_سیاسی دیگری در #نظام_دموکراتیک به دست میآید. نتیجهی تحقیقات او این است که #دموکراسی در جامعه اگر نباشد نباید انتظار فرهنگ اعتماد قوی و گسترده داشته باشیم.
… در سفرهای استانی یک #رئیسجمهور که وعدهها و وعیدهایی هم داده میشود هر چند رئیسجمهور به دنبال امیدآفرینی است اما خروجی آن نهایتاً یک نوع کماعتمادی و #بیاعتمادی است زیرا امکان تحقق بسیاری از وعدههای ساختاری وجود دارد.
در دنیای کنونی، اعتماد اجتماعی در یک فرآیند معنادار شکل میگیرد و این گونه نیست که با توصیه یا ایجاد ترس و وعده و وعید اعتماد اجتماعی ایجاد یا افزون شود. اعتماد اجتماعی برخوردار از پنج عنصر است: انگیزه و ارادهی درونی فرد، آگاهی او از پیرامون در یک بستر اطلاعرسانی صحیح، وجود بسترهای فراگیر و سهل برای مشارکت و تعامل با جامعه، وسعت گرفتن و تشدید مشارکت در سطوح: گروهی، محلی و اجتماعی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و بالاخره عنصر پنجم اعتماد اجتماعی، وجود نظام درست تشویق و تنبیه است. حال کدامیک از این پنج عنصر در جامعهی ما مشاهده میشود؟ از سوی دیگر اعتماد اجتماعی در برگیرندهی سه زمان گذشته و حال آینده است.
در نسل باقیمانده از جنگ، شما کماعتمادی را مشاهده میکنید چون امروزه ارزشهای انقلابی و شعارهای داده شده به حاشیه رفتهاند. در زمان حال نیز بین نسلها اعتماد کمی وجود دارد که نشان از بحران گروه مرجع دارد. عطف به آینده هم اعتماد زیادی وجود ندارد که آمار نومیدی نسبت به آینده گویای این مسئله است …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
| دورهی آشنایی با #جامعهشناسی
(از مبانی تا حوزههای تخصصی)
کلاس ۲۹ شهریور با رویکرد تحلیلی به مرگ مظلومانه دختر کورد، #مهسا_امینی #ژینا_امینی
با تدریس دکتر #احمد_بخارایی،
#جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه
| به صورت آنلاین، سهشنبهها ساعت ۲۲
| درسگفتار ۱ ـ ۲۲ شهریور ۱۴۰۱:👇
https://drive.google.com/u/0/uc?id=190YB9SiJqKsv2K7jiawv_4nwYh4MZCA_&export=play
| درسنامه
موضوعهای مطرح شده در کلاس نخست:
- تفکیک جوامع در سه سطح؛ ۱- خُرد: اجتماعات محلی و قومی، ۲- میانه: کشور با مرز جغرافیایی، ۳- کلان: جامعه جهانی
- تعریف «جامعهشناسی» به تفکیک «جامعه» و «شناسی».
- «#جامعه» به مثابه «#ابژه» یا «#پدیدار» یا «موجود» یا «نمود و نماد».
- رعایت «حصر منطقی» در «زمان» در تعریف «جامعه» به اعتبار: گذشته، حال و آینده.
- بهرهگیری از «علتهای چهارگانه» در #منطق_ارسطویی در تعریف کامل «جامعه».
- تعریف «جامعه» از چهار زاویه شامل: ۱- از منظر «گذشته» در مقولات «#فرهنگ» و «#تاریخ» و «#اقتدار»، ۲- از منظر «زمان حال» در دو بخش: الف: «صورت» در بخش مورفولوژی «#جمعیتشناختی» ومشخصات شهری و سازمانی، ب- «محتوا» در بخش ساختارها و نهادها، ۳- از منظر «آینده» در مقوله «کارکردگرایی».
- تعریف بخش دوم ترکیب «جامعهشناسی» شامل: «شناسی» با اشاره به انواع روشهای کمّی، کیفی و تلفیقی.
- اشاره به تکنیکها و فنون پژوهش شامل: پرسشنامه، مصاحبههای ساختیافته، نیمه ساختیافته و عمیق و فن مشاهده.
- تناسب روشهای پوزیتیویستی و غیر آن با دو نوع روش پژوهش: پهنانگر و ژرفانگر با توجه به لزوم تلفیق دو روش «قیاس» و «استقرا».
- ضرورت انجام پژوهشهای کیفی و پدیدارشناسانه در جامعهی ایران با توجه به وجود: تظاهر، محافظهکاری، ترس، کجفهمی و کمانگیزگی یا کمتوانی در میان پاسخگویان و افراد نمونه و ذکر مثال «سالمندان» و «تنفروشان».
- نقد آنتونی گیدنز در صفحات نخستین کتاب: «جامعهشناسی» در تعریف «جامعهشناسی».
| نامنویسی و درسگفتارهای دوره:👇
classroom.dr-bokharaei.com
برای دریافت اطلاعات بیشتر به شناسهی زیر در تلگرام پیام بفرستید:
t.me/AmiiiirMahdavi
میزبان: دانشجویان رشتههای غیر مرتبط با علوم اجتماعی
ورود برای همهی علاقهمندان، آزاد و رایگان است.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
(از مبانی تا حوزههای تخصصی)
کلاس ۲۹ شهریور با رویکرد تحلیلی به مرگ مظلومانه دختر کورد، #مهسا_امینی #ژینا_امینی
با تدریس دکتر #احمد_بخارایی،
#جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه
| به صورت آنلاین، سهشنبهها ساعت ۲۲
| درسگفتار ۱ ـ ۲۲ شهریور ۱۴۰۱:👇
https://drive.google.com/u/0/uc?id=190YB9SiJqKsv2K7jiawv_4nwYh4MZCA_&export=play
| درسنامه
موضوعهای مطرح شده در کلاس نخست:
- تفکیک جوامع در سه سطح؛ ۱- خُرد: اجتماعات محلی و قومی، ۲- میانه: کشور با مرز جغرافیایی، ۳- کلان: جامعه جهانی
- تعریف «جامعهشناسی» به تفکیک «جامعه» و «شناسی».
- «#جامعه» به مثابه «#ابژه» یا «#پدیدار» یا «موجود» یا «نمود و نماد».
- رعایت «حصر منطقی» در «زمان» در تعریف «جامعه» به اعتبار: گذشته، حال و آینده.
- بهرهگیری از «علتهای چهارگانه» در #منطق_ارسطویی در تعریف کامل «جامعه».
- تعریف «جامعه» از چهار زاویه شامل: ۱- از منظر «گذشته» در مقولات «#فرهنگ» و «#تاریخ» و «#اقتدار»، ۲- از منظر «زمان حال» در دو بخش: الف: «صورت» در بخش مورفولوژی «#جمعیتشناختی» ومشخصات شهری و سازمانی، ب- «محتوا» در بخش ساختارها و نهادها، ۳- از منظر «آینده» در مقوله «کارکردگرایی».
- تعریف بخش دوم ترکیب «جامعهشناسی» شامل: «شناسی» با اشاره به انواع روشهای کمّی، کیفی و تلفیقی.
- اشاره به تکنیکها و فنون پژوهش شامل: پرسشنامه، مصاحبههای ساختیافته، نیمه ساختیافته و عمیق و فن مشاهده.
- تناسب روشهای پوزیتیویستی و غیر آن با دو نوع روش پژوهش: پهنانگر و ژرفانگر با توجه به لزوم تلفیق دو روش «قیاس» و «استقرا».
- ضرورت انجام پژوهشهای کیفی و پدیدارشناسانه در جامعهی ایران با توجه به وجود: تظاهر، محافظهکاری، ترس، کجفهمی و کمانگیزگی یا کمتوانی در میان پاسخگویان و افراد نمونه و ذکر مثال «سالمندان» و «تنفروشان».
- نقد آنتونی گیدنز در صفحات نخستین کتاب: «جامعهشناسی» در تعریف «جامعهشناسی».
| نامنویسی و درسگفتارهای دوره:👇
classroom.dr-bokharaei.com
برای دریافت اطلاعات بیشتر به شناسهی زیر در تلگرام پیام بفرستید:
t.me/AmiiiirMahdavi
میزبان: دانشجویان رشتههای غیر مرتبط با علوم اجتماعی
ورود برای همهی علاقهمندان، آزاد و رایگان است.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM