🗓 چهارشنبه ۲۳ امرداد ۱۳۹۸
❇️ اختلالهای روانی نسبت داده شده به زنان، زمینهی اجتماعی دارد
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از اختلالات روانی زنان در جامعه در گفتوگو با #حسن_عشایری و #احمد_بخارایی
… از کلیشههای فرهنگی در خانواده مانند کیفیت رابطهی پدر و مادر، تبعیض میان دختر و پسر، تا مدرسه و دانشگاه و ازدواج و محیط کار با بازتولید چرخهی نابرابری و تبعیض، اعتماد به نفس و سلامت روان زنان گرفته شده است …
#جامعه #زنان #سلامت #سلامت_روان #روان #اختلال_روان #اختلالات_روانشناختی #خلقوخو #افسردگی #پرخاش #خشونت #کلیشه #فرهنگ #مردسالاری #تبعیض #نابرابری
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ اختلالهای روانی نسبت داده شده به زنان، زمینهی اجتماعی دارد
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از اختلالات روانی زنان در جامعه در گفتوگو با #حسن_عشایری و #احمد_بخارایی
… از کلیشههای فرهنگی در خانواده مانند کیفیت رابطهی پدر و مادر، تبعیض میان دختر و پسر، تا مدرسه و دانشگاه و ازدواج و محیط کار با بازتولید چرخهی نابرابری و تبعیض، اعتماد به نفس و سلامت روان زنان گرفته شده است …
#جامعه #زنان #سلامت #سلامت_روان #روان #اختلال_روان #اختلالات_روانشناختی #خلقوخو #افسردگی #پرخاش #خشونت #کلیشه #فرهنگ #مردسالاری #تبعیض #نابرابری
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
خبرگزاری ایرنا on Instagram: “.
آیا واقعا اختلال روان بین زنان بالاست؟
درباره بیماریهای شایع زنان بیشتر بدانیم
.
#افسردگی #اضطراب…
آیا واقعا اختلال روان بین زنان بالاست؟
درباره بیماریهای شایع زنان بیشتر بدانیم
.
#افسردگی #اضطراب…
499 Likes, 4 Comments - خبرگزاری ایرنا (@irna_1313) on Instagram: “. آیا واقعا اختلال روان بین زنان بالاست؟ درباره بیماریهای شایع زنان بیشتر بدانیم . #افسردگی…”
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۷)
🗓 شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
آغازیدن از «#مرگ»!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
«مرگ» به معنای رفتن یا بازگشتن؟
۱ـ اهالی «#دیانت»، «مرگ» را حلقهای بین «بودن» و «شدن» میپندارند. اهالی «بودن»، دنیای خود را تولد و مرگی میدانند که «نقدِ بودن» را به چیز دیگری که «شاید» نقدتر یا پندار خودساخته باشد ترجیح نمیدهند. «#نقد» را میچسبند تا اگر به آن رسیدند شایستهگی «نقدتر» را هم داشتهباشند هر چند صرفاً ذهنی باشد. پس از پایان زندگی که «مرگ» است آغاز میکنیم و به امروز رهسپار میشویم. شروع از پایان ...!
۲ـ «مرگ» را میتوان پایان همه چیز تلقّی کرد یا معلول تباهی و خرابی بدن دانست. مرگ را میتوان رهایی روح از قید بدن، پندار کرد تا حرکت جوهریاش را ادامه دهد و همچنان «#بدن» را خوار شمرد که در زمان مرگ، کهنه و درمانده شدهاست. «مرگ»، هر چه باشد ترسناک است و برای همین، برخی آن را آغاز فلسفهپردازی یا برخی دیگر، علت نهایی ادیان دانستهاند. همه اینها به این دلیل است که انسان، شاید تنها موجودی است که به حتمی بودن مردنش «#آگاهی» دارد! با «#اضطراب» ناشی از این آگاهی چه باید کرد؟ برخی به همان «نقدتر» که گفتم روی میآورند تا آرام شوند و برخی دیگر با ترجیح نقد به نقدتر در «فضای اکنون»، مرگ را آغازی برای بازگشت به عقب و «#آینده» را سکّوی نگاهی به «اکنون» قرار میدهند تا به گونهای رفتار کنند که به هنگام مرگ، «#آرامش» را در آغوش گیرند. پس خمیرمایهی فهم مرگ، «آرامش» است.
۳ـ «آرامش» یک تفسیر است، پس یک «دلیل» و امر ذهنی است. چرا کمتر در مورد مرگ، گفتوشنود میکنیم؟ زیرا هنوز به «تفسیر»ی از آرامش، دست نیافتهایم. چرا از مرگ به عنوان تنها اصل ثابت زندگی، فرار میکنیم؟ میرداماد فیلسوف میگوید: «تلخی مرگ در ترسیدن از آن است، پس از تلخی مرگ نترسید!» این نترسیدن و آن احساس «آرامش»ی که گفتم چه زمانی حاصل میآید؟ آیا این حصول، از جنس «انشا» و توصیه و امر و نهی است یا از جنس «دریافت» و ورود به حواس پنجگانه؟ فلاسفهی الهی مانند میردامادها عمدتاً به «انشا» و توصیهی فلسفی روی آوردهاند و ذهن را متوجه جهان دیگری کردهاند. اما فلاسفهی «اکنونگرا»، تفسیر مرگ را با تفسیر از «زندگی» پیوند زدهاند. حال، پای «زندگی» به صحنه باز میشود تا آن تفسیر و ترس و آرامش و … بازتعریف شوند.
۴ـ «زندگی» چیست؟ از شعر تا شعور میتوان به آن پاسخ داد. «زندگی» از عشق بخشیدن به آن تا عشق ورزیدن آن به دیگران، جریان دارد. پس هستهی مرکزی زندگی، «#عشق» است. عشقورزی، «چشم تیزبین» و «احساس قوی» میخواهد. اگر چنین باشد صدای روییدن چمن هم شنیده میشود! «چشم» و «احساس» مگر از لوازم «فهم» نیست؟ اگر هست، پس «مقولهی عشق» با «مقولهی فهم» رابطهی تنگاتنگی دارد. یعنی آن که نمیفهمد پس نمیتواند عشق بورزد! این معنایش این نیست که آن که میفهمد، لزوماً عشق میورزد! پس موضوعاتی مانند: عشق، زندگی، فهم و همهی مفاهیمی که «اکنون» را میسازند در هم تنیدهاند.
۵ـ فهم از زندگی، تابع «رضایت» است. شاید هم نه؛ «رضایت»، تابع «فهم از زندگی» است. بلکه هر دو تابع یکدیگرند! یک «فنر» را از زوایای گوناگون بنگرید. «رضایت»، تابع وضعیت مکانی و زمانی است. در زمانهای دورتر «رضایت»، ساده بود مانند رضایت از زندگی یک روستایی نسبت به پیرامونش. «اکنون» رضایت چند لایه است. اینک رضایت با «#حیات_اجتماعی» پیوندی گسستناپذیر دارد. حیات اجتماعی برای یک کودک و برای یک نوجوان تا یک کهنسال منظرههای متفاوتی دارد. وقتی سخن از «منظره» میشود «انتظارات» و به دنبالش، «#اخلاق» به صحنه میآیند. علاوه بر این اختلاف در مناظر و انتظارات، انسانِ امروز فرامکانی است یعنی در فضای مجازی، مرزها را درمینوردد. پس انسان امروز، پیچیده است اما پیچیدگی در عین «سادگی»، زیرا هنوز انسان است و به دنبال «فهم» و تفسیر و هضم زندگی! انسان، گرگ انسان نیست. انسان، عشق انسان است اما اگر این «عشق»، به انسان داده نشود او شاید بشود گرگ دیگری و خشم بورزد تا آنجا که بشود «گرگ خود» و خود را بدرد با چاقو یا مخدّر!
۶ـ «#رضایت_فردی» تابع «#رضایت_اجتماعی» است. رضایت اجتماعی تابع «شرایط اجتماعی» است. شرایط اجتماعی در سه سطح خُرد، میانه و کلان از وضع خانواده تا اوضاع سازمانها و نهایتاً پویایی ساختارها، تابع «#نظام_حکمرانی» است. نظام حکمرانی تابع «#مشروعیت #قدرت» است. مشروعیت قدرت تابع «پذیرش مردمان» است. پس: «آغاز»، پایان شد و «پایان»، آغاز! یعنی از «رضایت فردی» تا «پذیرش فردی» که به ظاهر،… | ادامه: 👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2021/04/blog-post_10.html#more
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
آغازیدن از «#مرگ»!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
«مرگ» به معنای رفتن یا بازگشتن؟
۱ـ اهالی «#دیانت»، «مرگ» را حلقهای بین «بودن» و «شدن» میپندارند. اهالی «بودن»، دنیای خود را تولد و مرگی میدانند که «نقدِ بودن» را به چیز دیگری که «شاید» نقدتر یا پندار خودساخته باشد ترجیح نمیدهند. «#نقد» را میچسبند تا اگر به آن رسیدند شایستهگی «نقدتر» را هم داشتهباشند هر چند صرفاً ذهنی باشد. پس از پایان زندگی که «مرگ» است آغاز میکنیم و به امروز رهسپار میشویم. شروع از پایان ...!
۲ـ «مرگ» را میتوان پایان همه چیز تلقّی کرد یا معلول تباهی و خرابی بدن دانست. مرگ را میتوان رهایی روح از قید بدن، پندار کرد تا حرکت جوهریاش را ادامه دهد و همچنان «#بدن» را خوار شمرد که در زمان مرگ، کهنه و درمانده شدهاست. «مرگ»، هر چه باشد ترسناک است و برای همین، برخی آن را آغاز فلسفهپردازی یا برخی دیگر، علت نهایی ادیان دانستهاند. همه اینها به این دلیل است که انسان، شاید تنها موجودی است که به حتمی بودن مردنش «#آگاهی» دارد! با «#اضطراب» ناشی از این آگاهی چه باید کرد؟ برخی به همان «نقدتر» که گفتم روی میآورند تا آرام شوند و برخی دیگر با ترجیح نقد به نقدتر در «فضای اکنون»، مرگ را آغازی برای بازگشت به عقب و «#آینده» را سکّوی نگاهی به «اکنون» قرار میدهند تا به گونهای رفتار کنند که به هنگام مرگ، «#آرامش» را در آغوش گیرند. پس خمیرمایهی فهم مرگ، «آرامش» است.
۳ـ «آرامش» یک تفسیر است، پس یک «دلیل» و امر ذهنی است. چرا کمتر در مورد مرگ، گفتوشنود میکنیم؟ زیرا هنوز به «تفسیر»ی از آرامش، دست نیافتهایم. چرا از مرگ به عنوان تنها اصل ثابت زندگی، فرار میکنیم؟ میرداماد فیلسوف میگوید: «تلخی مرگ در ترسیدن از آن است، پس از تلخی مرگ نترسید!» این نترسیدن و آن احساس «آرامش»ی که گفتم چه زمانی حاصل میآید؟ آیا این حصول، از جنس «انشا» و توصیه و امر و نهی است یا از جنس «دریافت» و ورود به حواس پنجگانه؟ فلاسفهی الهی مانند میردامادها عمدتاً به «انشا» و توصیهی فلسفی روی آوردهاند و ذهن را متوجه جهان دیگری کردهاند. اما فلاسفهی «اکنونگرا»، تفسیر مرگ را با تفسیر از «زندگی» پیوند زدهاند. حال، پای «زندگی» به صحنه باز میشود تا آن تفسیر و ترس و آرامش و … بازتعریف شوند.
۴ـ «زندگی» چیست؟ از شعر تا شعور میتوان به آن پاسخ داد. «زندگی» از عشق بخشیدن به آن تا عشق ورزیدن آن به دیگران، جریان دارد. پس هستهی مرکزی زندگی، «#عشق» است. عشقورزی، «چشم تیزبین» و «احساس قوی» میخواهد. اگر چنین باشد صدای روییدن چمن هم شنیده میشود! «چشم» و «احساس» مگر از لوازم «فهم» نیست؟ اگر هست، پس «مقولهی عشق» با «مقولهی فهم» رابطهی تنگاتنگی دارد. یعنی آن که نمیفهمد پس نمیتواند عشق بورزد! این معنایش این نیست که آن که میفهمد، لزوماً عشق میورزد! پس موضوعاتی مانند: عشق، زندگی، فهم و همهی مفاهیمی که «اکنون» را میسازند در هم تنیدهاند.
۵ـ فهم از زندگی، تابع «رضایت» است. شاید هم نه؛ «رضایت»، تابع «فهم از زندگی» است. بلکه هر دو تابع یکدیگرند! یک «فنر» را از زوایای گوناگون بنگرید. «رضایت»، تابع وضعیت مکانی و زمانی است. در زمانهای دورتر «رضایت»، ساده بود مانند رضایت از زندگی یک روستایی نسبت به پیرامونش. «اکنون» رضایت چند لایه است. اینک رضایت با «#حیات_اجتماعی» پیوندی گسستناپذیر دارد. حیات اجتماعی برای یک کودک و برای یک نوجوان تا یک کهنسال منظرههای متفاوتی دارد. وقتی سخن از «منظره» میشود «انتظارات» و به دنبالش، «#اخلاق» به صحنه میآیند. علاوه بر این اختلاف در مناظر و انتظارات، انسانِ امروز فرامکانی است یعنی در فضای مجازی، مرزها را درمینوردد. پس انسان امروز، پیچیده است اما پیچیدگی در عین «سادگی»، زیرا هنوز انسان است و به دنبال «فهم» و تفسیر و هضم زندگی! انسان، گرگ انسان نیست. انسان، عشق انسان است اما اگر این «عشق»، به انسان داده نشود او شاید بشود گرگ دیگری و خشم بورزد تا آنجا که بشود «گرگ خود» و خود را بدرد با چاقو یا مخدّر!
۶ـ «#رضایت_فردی» تابع «#رضایت_اجتماعی» است. رضایت اجتماعی تابع «شرایط اجتماعی» است. شرایط اجتماعی در سه سطح خُرد، میانه و کلان از وضع خانواده تا اوضاع سازمانها و نهایتاً پویایی ساختارها، تابع «#نظام_حکمرانی» است. نظام حکمرانی تابع «#مشروعیت #قدرت» است. مشروعیت قدرت تابع «پذیرش مردمان» است. پس: «آغاز»، پایان شد و «پایان»، آغاز! یعنی از «رضایت فردی» تا «پذیرش فردی» که به ظاهر،… | ادامه: 👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2021/04/blog-post_10.html#more
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
| آیندهی اجتماعی ایران چگونه رقم خواهد خورد؟!
| پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲
| گفتوگوی روزنامهی «آفتاب یزد» با احمد بخارایی دربارهی ابهام در آیندهی اجتماعی ایران | منتشرشده در ۱۹ دی ۱۴۰۲
| نمایش گزارش:👇
https://aftabeyazd.ir/?p=6019
| #احمد_بخارایی: وقتی افسردگی در بخشهایی از جامعه موج میزند و هر سال درصدی به جمعیت افسردهی جامعه اضافه میشود دو پیامد به دنبال دارد؛ فردی و اجتماعی.
#افسردگی در نهان خود نوعی #اضطراب را به فرد میدهد که آن اضطراب، اندک اندک به خشم تبدیل میشود و ما این خشم و #خشونت را در تمامی سطوح جامعه از فرد و اجتماع گرفته تا ادارات و مسئولان میبینیم.
فرد به سادگی عصبانی میشود و خشم خود را بروز میدهد، این خشم فردی در جامعه تسری پیدا میکند و به لایههای حکمرانی نیز رخنه میکند. کافی است سری به ادارات بزنید تا برخوردها با ارباب رجوع را ببینید آن هم ارباب رجوعی که بیاطلاع است و از هیچ رانت رابطهای و اقتصادی برخوردار نیست.
ایران یک جزیره مستقل بیرون از بقیهی جهان نیست، جنگ و خشونتهای سیاسی که کشورها علیه یکدیگر به کار میبندند از همان اضطراب خشونتهای فردی آغاز میشود و در نهایت به خشم در #جامعه جهانی تبدیل میشود.
جامعهای که بخشهایی از آن دچار اضطراب است حالا با نوعی نادیدهانگاری نیز مواجه میشود یعنی از سوی دولت فراخوانده نمیشود تا مشارکتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را رقم بزند. دایرهی مشارکت که فقط در رویدادهای انتخاباتی محدود نشده، در همه جای جامعه شاهدیم یک جمع محدود میخواهند تمام ارکان #قدرت را در اختیار بگیرند و از همین جا است که جامعه احساس «بیقدرتی» میکند و بیقدرتی، در هر زمینهای، بیتفاوتی به دنبال دارد که این بیتفاوتی در فرد افسرده میتواند در قالبهای مختلف از قبیل خشم و بیتفاوتی و… از خود نشان دهد!
حالا هر جنونی هم به خودکشی منتهی نمیشود، همین رفتنهای بدون فکر و اندیشه که بیشباهت به فرار نیست بیآن که بداند چه سرنوشتی در انتظار او است نیز نوعی جنون است و طبیعتاً آن جامعهای فرار را بر قرار ترجیح میدهد که در حالت اضطراب و افسردگی با نادیده انگاشته شدن نیز دست و پنجه نرم کند.
یک بخش از بحرانهای اجتماعی محصول #پستمدرنیسم و #پساصنعتی شدن است که عام و فراگیر است و مرز و بوم نمیشناسد و شامل تمام جهان شده است اما بحرانهایی هم داریم که خاص این سرزمین است در همین چهاردیواری خودمان؛ #خشکسالی، بحران آب، #فرونشست_زمین، خطر خالی از سکنه شدن ۱۲ درصد از جغرافیای مسکونی این کشور که ۵۰درصد جمعیت را در خود جای داده است اما بازهم میبینیم کسی آنچنانی که باید و شایسته است نگران نمیشود چرا؟ چون در تمامی ابعاد شاهد نوعی بازتولید همان داستانهایی هستیم که طی ۴۵ سال اخیر دیده ایم.
دههی هفتاد و آن #اختلاس ۱۲۳ میلیاردتومانی که حتماً یادتان مانده است، مردم با یک دو دو تا چهار تا میبینند همان اختلاس سه دهه بعد بازهم تکرار میشود در همان ابعاد؛ یک روز ۱۲۳ میلیارد تومان در دورانی که دلار ۶۰۰ تومان بود و امروز بالای سه میلیارد دلار در فساد چای دبش در حالی که قیمت دلار به ۵۰ هزار تومان رسیده است پس میبیند آنچنان تغییری در جامعه رخ نداده و به این نتیجه میرسد که تغییری قرار نیست رخ بدهد.
این پروسه یعنی اختلاس که آن را #خشونت_اقتصادی مینامند در تمامی عناصر این جامعه وجود دارد، در فرهنگ، در #جامعهشناسی در سیاست در اقتصاد و… دولتها اعم از #اصلاحطلب و #اصولگرا میآیند و میروند بیآن که در این پروسهی ویرانکننده تغییری ایجاد شود. همچنان شاهدیم که نابههنجاریها به هنجار تبدیل میشود، فیلمهای مثلاً کمدی که هیچ درونمایهای ندارند مایهی افتخار میشوند و ما متوجه نیستیم که این حرکت از تبدیل نابههنجاری به هنجار در نهایت #فروپاشی_اجتماعی به دنبال دارد.
من جامعه را در دو دستهی بیتفاوت و در حالت انتظار میبینم که متأسفانه قشر عظیمی از #جوانان جامعه در یک حالت «سِر شدگی» عمیق فرو رفته است و جامعهی بزرگسال اما امیدوارانه به آینده چشم دوخته است.
جامعهی جهانی به هم پیوسته است، نمیتوان دور یک مملکت را سیم خاردار کشید و مانع ایجاد کرد یعنی اگر هم بشود، کوتاه مدت است. جامعه از این موانع عبور خواهد کرد، هزینههای بسیاری خواهد داد اما از همهی موانع عبور خواهد کرد اما هزینههای بسیار گزافی را باید پرداخت کند تا #اصلاحات صورت گیرد.
و اما چه خواهد شد؟ آینده را میشود پیشبینی کرد اما پیشگویی نه! مگر شما | ادامه👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/01/blog-post_9.html#more
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| پنجشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۲
| گفتوگوی روزنامهی «آفتاب یزد» با احمد بخارایی دربارهی ابهام در آیندهی اجتماعی ایران | منتشرشده در ۱۹ دی ۱۴۰۲
| نمایش گزارش:👇
https://aftabeyazd.ir/?p=6019
| #احمد_بخارایی: وقتی افسردگی در بخشهایی از جامعه موج میزند و هر سال درصدی به جمعیت افسردهی جامعه اضافه میشود دو پیامد به دنبال دارد؛ فردی و اجتماعی.
#افسردگی در نهان خود نوعی #اضطراب را به فرد میدهد که آن اضطراب، اندک اندک به خشم تبدیل میشود و ما این خشم و #خشونت را در تمامی سطوح جامعه از فرد و اجتماع گرفته تا ادارات و مسئولان میبینیم.
فرد به سادگی عصبانی میشود و خشم خود را بروز میدهد، این خشم فردی در جامعه تسری پیدا میکند و به لایههای حکمرانی نیز رخنه میکند. کافی است سری به ادارات بزنید تا برخوردها با ارباب رجوع را ببینید آن هم ارباب رجوعی که بیاطلاع است و از هیچ رانت رابطهای و اقتصادی برخوردار نیست.
ایران یک جزیره مستقل بیرون از بقیهی جهان نیست، جنگ و خشونتهای سیاسی که کشورها علیه یکدیگر به کار میبندند از همان اضطراب خشونتهای فردی آغاز میشود و در نهایت به خشم در #جامعه جهانی تبدیل میشود.
جامعهای که بخشهایی از آن دچار اضطراب است حالا با نوعی نادیدهانگاری نیز مواجه میشود یعنی از سوی دولت فراخوانده نمیشود تا مشارکتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را رقم بزند. دایرهی مشارکت که فقط در رویدادهای انتخاباتی محدود نشده، در همه جای جامعه شاهدیم یک جمع محدود میخواهند تمام ارکان #قدرت را در اختیار بگیرند و از همین جا است که جامعه احساس «بیقدرتی» میکند و بیقدرتی، در هر زمینهای، بیتفاوتی به دنبال دارد که این بیتفاوتی در فرد افسرده میتواند در قالبهای مختلف از قبیل خشم و بیتفاوتی و… از خود نشان دهد!
حالا هر جنونی هم به خودکشی منتهی نمیشود، همین رفتنهای بدون فکر و اندیشه که بیشباهت به فرار نیست بیآن که بداند چه سرنوشتی در انتظار او است نیز نوعی جنون است و طبیعتاً آن جامعهای فرار را بر قرار ترجیح میدهد که در حالت اضطراب و افسردگی با نادیده انگاشته شدن نیز دست و پنجه نرم کند.
یک بخش از بحرانهای اجتماعی محصول #پستمدرنیسم و #پساصنعتی شدن است که عام و فراگیر است و مرز و بوم نمیشناسد و شامل تمام جهان شده است اما بحرانهایی هم داریم که خاص این سرزمین است در همین چهاردیواری خودمان؛ #خشکسالی، بحران آب، #فرونشست_زمین، خطر خالی از سکنه شدن ۱۲ درصد از جغرافیای مسکونی این کشور که ۵۰درصد جمعیت را در خود جای داده است اما بازهم میبینیم کسی آنچنانی که باید و شایسته است نگران نمیشود چرا؟ چون در تمامی ابعاد شاهد نوعی بازتولید همان داستانهایی هستیم که طی ۴۵ سال اخیر دیده ایم.
دههی هفتاد و آن #اختلاس ۱۲۳ میلیاردتومانی که حتماً یادتان مانده است، مردم با یک دو دو تا چهار تا میبینند همان اختلاس سه دهه بعد بازهم تکرار میشود در همان ابعاد؛ یک روز ۱۲۳ میلیارد تومان در دورانی که دلار ۶۰۰ تومان بود و امروز بالای سه میلیارد دلار در فساد چای دبش در حالی که قیمت دلار به ۵۰ هزار تومان رسیده است پس میبیند آنچنان تغییری در جامعه رخ نداده و به این نتیجه میرسد که تغییری قرار نیست رخ بدهد.
این پروسه یعنی اختلاس که آن را #خشونت_اقتصادی مینامند در تمامی عناصر این جامعه وجود دارد، در فرهنگ، در #جامعهشناسی در سیاست در اقتصاد و… دولتها اعم از #اصلاحطلب و #اصولگرا میآیند و میروند بیآن که در این پروسهی ویرانکننده تغییری ایجاد شود. همچنان شاهدیم که نابههنجاریها به هنجار تبدیل میشود، فیلمهای مثلاً کمدی که هیچ درونمایهای ندارند مایهی افتخار میشوند و ما متوجه نیستیم که این حرکت از تبدیل نابههنجاری به هنجار در نهایت #فروپاشی_اجتماعی به دنبال دارد.
من جامعه را در دو دستهی بیتفاوت و در حالت انتظار میبینم که متأسفانه قشر عظیمی از #جوانان جامعه در یک حالت «سِر شدگی» عمیق فرو رفته است و جامعهی بزرگسال اما امیدوارانه به آینده چشم دوخته است.
جامعهی جهانی به هم پیوسته است، نمیتوان دور یک مملکت را سیم خاردار کشید و مانع ایجاد کرد یعنی اگر هم بشود، کوتاه مدت است. جامعه از این موانع عبور خواهد کرد، هزینههای بسیاری خواهد داد اما از همهی موانع عبور خواهد کرد اما هزینههای بسیار گزافی را باید پرداخت کند تا #اصلاحات صورت گیرد.
و اما چه خواهد شد؟ آینده را میشود پیشبینی کرد اما پیشگویی نه! مگر شما | ادامه👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/01/blog-post_9.html#more
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| فوران "احساس فقر" در ایران: مسئولیت #نظام_سیاسی!
| شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲
| گفتوگو میان احمد بخارایی، حاتم قادری، حسین راغفر و حسین قاضیان دربارهی «فقر و استبداد»، برگزار شده در اتاق «طرح نو» در کلابهاوس | یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲
| پخش جریان مناظره (شنیداری):👇
https://drive.google.com/file/d/1wFWTjTghR8Q-l3tuE1WHklx--RHIi-lD/view
| #احمد_بخارایی: حدود پنج ساعت در کلابهاوس با عزیزان، آقایان: #حاتم_قادری، #حسین_راغفر و #حسین_قاضیان بحثی داشتیم پیرامون رابطهی #فقر و #استبداد در ایران.
من در این گفتوشنود به این موضوعها پرداختم:
۱ـ فقر شامل دو بعد مادی و غیرمادی که اولی در دهکهای پایین و دومی در سطح گسترده در ایران مشاهده میشود حتی در میان افراد طبقات بالا که احساس میکنند از قافلهی رقابتهای رانتی بازماندهاند.
۲ـ خانمانبرانداز بودن "#احساس_فقر" در یک جامعه.
۳ـ بروندادهای احساس فقر شامل: #اضطراب و #ترس، #تنش_اجتماعی، #خشم علیه خود و دیگران، تنزل اخلاقیات، ضعف فاهمهی فردی و جمعی، آسیب به سلامت فردی و جمعی، نومیدی نسبت به آینده و احساس قربانی بودن فرد و جامعه.
۴ـ احساس فقر ناشی از سه عامل: احساس #بیعدالتی، احساس #محرومیت نسبی و احساس عدم #تعلق_اجتماعی.
۵ـ "احساس بیعدالتی" نزد مردم و گروههای اجتماعی در نگاه عناصر حاکمیت ناشی از اطلاعرسانی ضعیف از خدمات حمایتی چشمگیر، بیعملی دولتمردان قبلی و وجود جامعهی پرتوقع.
۶ـ "احساس بیعدالتی" از نگاه جامعهشناختی ناشی از عوامل هفتگانهی: پاداش نابرابر، عدم دعوت به مشارکت جدی، تسری بیعدالتی از خانواده تا سازمانها، وجود سلسله مراتب #الیگارشی (#گروهکسالاری) در نهادها، بستر فساد و #رانت، توزیع ناعادلانه منابع سهگانهی ثروت، قدرت و فرصت و بالاخره شکلگیری ایدهی انصاف و عدالت از سوی افراد جامعه به عنوان یک "#برساخت".
۷ـ پانزده برابر شدن ارقام فساد از سال ۷۷ تا ۱۴۰۲ از #اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی بانک صادرات تا حدود ۳ میلیارد دلار چای دبش.
۸ـ بر اساس نتایج پژوهش، احساس بیش از ۹۰درصدی جامعه نسبت به وجود بیعدالتی.
۹ـ مثلث سه رأسی: فقر، احساس فقر و نرخ #جرم و #جنایت در ایران که ارتباط نظاممند دارند.
۱۰ـ تسری تأسفبار تکنیکهای کیفری و تنبیهی از زندانها به کل #جامعه!
لطفاً فایل شنیداری را بشنوید و نقد کنید. سپاس
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲
| گفتوگو میان احمد بخارایی، حاتم قادری، حسین راغفر و حسین قاضیان دربارهی «فقر و استبداد»، برگزار شده در اتاق «طرح نو» در کلابهاوس | یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲
| پخش جریان مناظره (شنیداری):👇
https://drive.google.com/file/d/1wFWTjTghR8Q-l3tuE1WHklx--RHIi-lD/view
| #احمد_بخارایی: حدود پنج ساعت در کلابهاوس با عزیزان، آقایان: #حاتم_قادری، #حسین_راغفر و #حسین_قاضیان بحثی داشتیم پیرامون رابطهی #فقر و #استبداد در ایران.
من در این گفتوشنود به این موضوعها پرداختم:
۱ـ فقر شامل دو بعد مادی و غیرمادی که اولی در دهکهای پایین و دومی در سطح گسترده در ایران مشاهده میشود حتی در میان افراد طبقات بالا که احساس میکنند از قافلهی رقابتهای رانتی بازماندهاند.
۲ـ خانمانبرانداز بودن "#احساس_فقر" در یک جامعه.
۳ـ بروندادهای احساس فقر شامل: #اضطراب و #ترس، #تنش_اجتماعی، #خشم علیه خود و دیگران، تنزل اخلاقیات، ضعف فاهمهی فردی و جمعی، آسیب به سلامت فردی و جمعی، نومیدی نسبت به آینده و احساس قربانی بودن فرد و جامعه.
۴ـ احساس فقر ناشی از سه عامل: احساس #بیعدالتی، احساس #محرومیت نسبی و احساس عدم #تعلق_اجتماعی.
۵ـ "احساس بیعدالتی" نزد مردم و گروههای اجتماعی در نگاه عناصر حاکمیت ناشی از اطلاعرسانی ضعیف از خدمات حمایتی چشمگیر، بیعملی دولتمردان قبلی و وجود جامعهی پرتوقع.
۶ـ "احساس بیعدالتی" از نگاه جامعهشناختی ناشی از عوامل هفتگانهی: پاداش نابرابر، عدم دعوت به مشارکت جدی، تسری بیعدالتی از خانواده تا سازمانها، وجود سلسله مراتب #الیگارشی (#گروهکسالاری) در نهادها، بستر فساد و #رانت، توزیع ناعادلانه منابع سهگانهی ثروت، قدرت و فرصت و بالاخره شکلگیری ایدهی انصاف و عدالت از سوی افراد جامعه به عنوان یک "#برساخت".
۷ـ پانزده برابر شدن ارقام فساد از سال ۷۷ تا ۱۴۰۲ از #اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی بانک صادرات تا حدود ۳ میلیارد دلار چای دبش.
۸ـ بر اساس نتایج پژوهش، احساس بیش از ۹۰درصدی جامعه نسبت به وجود بیعدالتی.
۹ـ مثلث سه رأسی: فقر، احساس فقر و نرخ #جرم و #جنایت در ایران که ارتباط نظاممند دارند.
۱۰ـ تسری تأسفبار تکنیکهای کیفری و تنبیهی از زندانها به کل #جامعه!
لطفاً فایل شنیداری را بشنوید و نقد کنید. سپاس
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |