جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
4K subscribers
69 photos
21 videos
1 file
685 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
🗓 دوشنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۸

❇️ این قاعده‌ی «دفع افسد به فاسد» در اصول فقه شیعه، تبعات منفی اجتماعی دارد از جمله: انتخاب «بد» در مقایسه با «بدتر» به عنوان یک امر رایج!

📰 گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «رویداد۲۴» درباره‌ی حساسیت مردم نسبت به افشای فساد جنسی مقامات در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از دیدگاه من در این گفت‌وگو:

… حساسیت و واکنش مردم نسبت به فساد جنسی مسئولین، به توقعات و انتظاراتی که در مردم وجود دارد بازمی‌گردد. به این معنا که سطح توقع و انتظار در یک جامعه بر اساس اهداف و آرمان‌هایی که از سوی صاحبان قدرت، مدیریت کلان و سازمان‌های بزرگی که مدیریت جامعه را برعهده دارند برای مردم، تعریف و معین می‌شود. بنابراین وقتی اتفاقی رخ دهد که با اهداف ترسیم شده از سوی مسئولین فاصله دارد حساسیت‌ها بیش‌تر می‌شود. در ۴۰ سال گذشته توقع مردم تغییر کرده است لذا مواجهه مردم با برخی رفتار‌های مسئولین مانند رانت‌خواری، آقازاده‌گرایی یا فساد جنسی که فاصله‌ی زیادی با شعار‌ها و اهداف اولیه دارد، جامعه را مانند کلافی سردرگم می‌کند …

… در دین اسلام و به ویژه در شیعه، رابطه‌ی زن و مرد اصول خودش را داشته و محدودیت‌هایی برای ارتباط این دو وجود دارد و حتی پدیده‌ای مانند حجاب به عنوان امری که باید حفظ شود، جنبه‌ی محوری یافته و تبدیل به عمود خیمه‌ی حاکمیت در ایران شده است، لذا رابطه‌ی زن و مرد آن‌قدر مهم و حساس شده که مسائل اجتماعی زیادی را پدید آورده از جمله فساد جنسی مسئولین متدین را …

«مردم نسبت به نحوه‌ی عمل مسئولان به شعار‌ها حساسند»

… در ایران، مسائلی مانند فساد جنسی چند برابر اهمیت می‌یابد و این به دلیل نوع تعریفی است که صاحبان قدرت از چنین پدیده‌هایی به مردم ارائه می‌دهند. یعنی در ذهن مردم نسبت به متولیان امر، استدلالی شکل می‌گیرد که مصداق آیه‌ای از قرآن است که می‌گوید: «چرا چیزی را می‌گویید که به آن عمل نمی‌کنید؟». حالا وقتی مردم در کنار این گونه مسائل، فشار‌های اقتصادی و ناکارآمدی‌ها را نیز می‌بینند، حساسیتی بسیار شدیدتر از معمول ایجاد می‌شود …

«روش حاکمیت برای ورود به حریم خصوصی شهروندان، الگوی جامعه شده است»

… حاکمیت مذهبی به خود اجازه می‌دهد به حریم خصوصی افراد وارد شود؛ این روش حاکمیت تبدیل به الگوی رفتاری مردم و کاربران فضای مجازی و شهروندان شده و به خود اجازه می‌دهند که وارد حریم خصوصی دیگری شوند. اگر این حریم توسط حاکمیت نقض شود برای مردم تبدیل به الگو می‌شود، چنان‌که در حدیثی آمده: الناس علی دین ملوکهم، «مردم بر راه ملوک و متولیانشان می‌روند» …

… در اصول فقه شیعه قواعدی هست که به حکومت تسری یافته؛ مانند اصل «دفع افسد به فاسد» که سرپوش گذاشتن بر فساد جنسی مسئولین نیز ناشی از همین اصل است. یعنی می‌گویند «سرپوش گذاشتن» عملی زشت و «فاسد» است، اما اگر علنی شود آبروی نظام می‌رود که می‌شود «افسد». بنابراین این «قاعده» خطرناک است، زیرا ممکن است برخی از مسئولین به خود اجازه دهند کار‌های غیراخلاقی و نادرست انجام دهند و جلوی افشایش را هم بگیرند با این استدلال که جلوی بروز امر فاسدتر یعنی «تزلزل نظام» گرفته شده. این گونه است که انجام امور فاسد، مشروعیت پیدا می‌کند! …

«تناقض در اجرای قوانینی که برای جامعه تدوین شده است.»

… از یک سو می‌خواهند نوعی کنترل بر رفتار و عملکرد شهروندان داشته باشند که گشت ارشاد، ابزار در این راه می‌شود، اما از سوی دیگر می‌دانند که این نوع اعمال فشار و تحکم‌کردن‌ها پاسخ‌گو نبوده و غیرعلمی است. لذا از یک سو قوانینی تصویب می‌کنند و گشت‌ها را به صحنه می‌فرستند و از سوی دیگر می‌گویند خیلی سخت نگیرید، این عمل‌کرد نشان‌دهنده‌ی تضاد میان امر مطلوب و امر ممکن است …

… در قرن بیست و یک مردم می‌خواهند با «عقل» خودشان تصمیم بگیرند. بنابراین این که بخواهند پدیده‌ای را با زور در فضای عمومی و توسط گشت ارشاد تبلیغ کنند به ایجاد شکاف بیش‌تر بین نگاه صاحبان قدرت و حتی مردم دین‌دار ختم می‌شود. به همین دلیل هم شاهد عمل‌کرد متناقض در اجرای قوانینی هستیم که برای مردم ترسیم و تصویب شده و در جامعه نوعی سردرگمی ایجاد شده است …

#جامعه #فساد #فساد_جنسی #ارزش‌های_اجتماعی #حکومت #حاکمان #قدرت #واکنش_اجتماعی #فرهنگ #ارزش‌ها #کنترل #اخلاق

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
نشست «#اعتماد به #حاکمیت و #مشارکت_اجتماعی»

📅 انتشار: سه‌شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸

| سخن‌رانان:
دکتر #احمد_بخارایی
دکتر #محدعلی_حکیم‌آرا

| برگزارکننده:
پژوهش‌گاه علوم انسانی

📅 تاریخ برگزاری: چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۸

🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… تفکیک علت‌های جامعه‌شناختی از دلایل روان‌شناختی در پدیده‌هایی مانند رفتار رأی‌دهی، نه ممکن است و نه مطلوب …

#مشارکت_اجتماعی به پنج شکل جلوه‌گر می‌شود که نوع اولش، مشارکت در تصمیم‌گیری است که گاهی به «#مشارکت_سیاسی» تعبیر می‌شود و موضوع نشست ما است اما چهار نوع دیگرش که مکمل هستند عبارتند از مشارکت در: تصمیم‌سازی، اقدام، اصلاح و نظارت …

… در #صداوسیما که یک منبر مدرن و تک‌صدایی است ظاهراً مطرح می‌شود که امکان مشارکت برای #مردم وجود دارد و این ناشی از وجود یک نگاه صوری است چون اگر مشارکت اجتماعی وجود داشته‌باشد سه پدیده رخ می‌نماید:
۱ـ افول فرهنگ آمریت ـ تابعیت،
۲ـ تقویت روحیه‌ی هم‌دلی و نشاط اجتماعی و
۳ـ توسعه‌یافتگی، که هیچ‌یک در ایران تحقق نیافته است …

#صداقت، #اخلاق_اجتماعی، #اعتماد و #خوش‌بینی، چهار عنصر درهم‌تنیده و متصل به هم هستند که اگر یکی خلل ببیند دیگران هم آسیب می‌بینند. «صداقت» یعنی درست‌دیدن و درست حکایت‌کردن در حالی که #نظام_سیاسی ما کامل‌نگر نیست و گزینش‌محور است. پس در «صداقت» بحران وجود دارد چون ذهن نظام سیاسی معطوف به تحکم و انشا و ابلاغ باید و نباید‌های ایدئولوژیک است …

#اعتماد_سیاسی به مسئولین طی ۱۴ سال ۵۰درصد کاهش یافته است …

… در سال ۱۳۹۰ در استان تهران حدود ۳۵درصد واجدین رأی در انتخابات مجلس شرکت کردند و این تقریباً معادل نیمی از ۶۴درصدی بود که در کل کشور شرکت کرده بودند …

… پیش‌بینی این است که در اسفند ۱۳۹۸ به مراتب در شهرهای بزرگ شاهد کاهش مشارکت باشیم و بسا به کم‌تر از ۳۰درصد برسد زیرا «انتخاب بین بد و بدتر»، معیاری بوده است که اینک اعتبارش را تا حدودی از دست داده‌، چون فاقد کارکرد لازم بوده است و بسان یک زخم کهنه جلوه‌گری می‌کند …

… اگر نظام سیاسی ما از حداقل هوشیاری برخوردار باشد وقتی آمار مشارکت‌کننده‌ها در انتخابات به زیر ۶۰درصد رسید متوجه می‌شود که بیش‌تر به #ابربحران_ناکارآمدی نزدیک شده است …

… مشارکت سیاسی فقط دارای جنبه‌ی «ایجابی» نیست بلکه برخوردار از جنبه‌ی «سلبی» هم هست و این همان تصمیم به #عدم_مشارکت است که با «ضد مشارکت» تفاوت دارد. در اولی، این تاکتیک از سوی فعالان ناظر اتخاذ می‌شود اما دومی از سوی مخالفان سیاسی علی‌الاطلاق …

… ما به عنوان منتقدان #جامعه‌شناس باید آن‌قدر فریاد بزنیم تا گوش‌های نیمه‌بسته‌ی صاحبان #قدرت، مجبور به شنیدن شوند …

🎙 صوت | بخارایی | کل برنامه |

🎞 ویدئو | بخارایی | کل برنامه |

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ ریشه‌های #بی‌اخلاقی_اجتماعی در #جامعه

🗓 یک‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸

📰 گفت‌وگوی روزنامه‌ی اطلاعات با #احمد_بخارایی چاپ‌شده در دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۸

*این گفت‌وگو پیش از سرکوب اعتراضات مردمی خونین و مرگ‌بار در آبان ۹۸، انجام شده است.

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از سخن من در این گفت‌وگو:

… من تحليلی از #اخلاق ارائه می‌کنم که در آن برای اخلاق اجتماعی سه مؤلفه قائل شده‌ام: مؤلفه‌ی اول، در سطح خرد، خود فرد است. اخلاق در رابطه‌ی فرد با خودش، عبارت است از داشتن عزت نفس، يعنی احترام‌گذاشتن به خود. در اين سطح، اگر کسی به خودش احترام گذاشت، می‌توان گفت اخلاق بهنجاری دارد و به واقعيت دست پيدا کرده است و همين عزت نفس، در سطح اجتماعی هم متبلور می‌شود؛ يعنی فرد احساس فاعليت پيدا میکند، حس می‌کند مختار است و مسئوليت اعمالش را می‌پذيرد. اما اگر عزت نفس در سطح خرد در فرد شکل نگيرد و فرد احساس کند مفعول و مجبور است نه فاعل و مختار، تبديل می‌شود به کسی که مقلد است و بر اساس عادت‌واره رفتار می‌کند. چنين شخصی وقتی با موانع مواجه می‌شود، چون احساس فاعليت و عزت نفس ندارد، رياکارانه رفتار می‌کند …

… مؤلفه‌ی دوم در تحليل من، در سطح ميانه، احترام به ديگریِ خاص است. اين ديگریِ خاص، يعنی اعضای خانواده و افراد نزديک به ما، مثل دوستان و اعضای گروه‌هایی که عضوشان هستيم. در اين سطح، فرد بايد بتواند تعريفی از خودش، در ميان ديگران خاص، داشته باشد و خود را در بين گروه ببيند و هنجارهايش را از گروه بگيرد. اگر اين حالت برقرار باشد، فرد نسبت به ديگرانِ خاص کم‌تر #خشونت‌ورزی می‌کند و لذت‌جویی از آن‌ها، هدف اولش نخواهد بود. اما اگر احترام به ديگری خاص در يک جامعه رخ ندهد، شاهد خشونت‌ورزی و لذت‌جویی در خانواده‌ها و گروه‌ها خواهيم بود. اين موضوع را در جامعه‌ی خودمان می‌توانيم ببينيم. ما امروز می‌بينيم که آدم‌ها منفعت‌طلب هستند و بدون توجه به اطرافيان، صرفاً می‌خواهند گليم خودشان را از آب بيرون بکشند. اين يعنی لذت‌جویی از ديگری به نفع خود …

… سومين مؤلفه که در سطح کلان مطرح است، احترام به ديگری عام است که اگر رخ دهد، يعنی جامعه خوش‌اخلاق است. اين ديگریِ عام، به لحاظ زمانی، حتی شامل افرادی که ما هنوز نديديمشان، يعنی نسل آينده هم می‌شود. ما برای آن‌که بتوانيم به ديگریِ عام احترام بگذاريم، بايد از احساس امنيت برخوردار باشيم. پس يکي از جلوه‌های اخلاق #اجتماعی آن است که افراد وقتی احساس امنيت داشته باشند، حتی برای نسل‌های آينده هم احترام قائل بوده و احساس مسئوليت می‌کنند. اما اگر احساس امنيت نداشته باشند، ديگر دليلی ندارند تا به ديگریِ عام احترام بگذارند. حتی ممکن است سراغ طبيعت هم بروند و از آن در جهت منافع خود بهره‌برداری کنند. پس می‌بینیم که علاوه بر آن‌که به لحاظ زمانی آدم‌هایی که هنوز ندیدیمشان شامل دیگریِ عام می‌شوند، به لحاظ جغرافیایی، حتی محیط‌زیست هم مصداقی از دیگریِ عام است. پس دایره‌ی اخلاق اجتماعی، بسیار وسیع است …

… اگر بخواهیم وضعیت اخلاق اجتماعی را در جامعه‌ی خودمان واکاوی کنیم، باید کمی قبل‌تر چند نکته را مدنظر داشته باشیم. ما در حوزه‌ی اخلاق اجتماعی به‌طور خاص، یک «#اخلاق_اجتماعی» (#Social_Ethics) داریم و یک «#اخلاقیات_اجتماعی» (#Social_Morality). تفاوت این دو بسیار ظریف است.
اخلاقیات اجتماعی، امری فردی و از جنس اعتقاد است و یک‌سری اصولی هستند که خمیرمایه‌ی آن‌ها، عادت است …

اخلاق اجتماعی، قوانین عمومی و از جنس التزام است. «اخلاق اجتماعی» خمیرمایه‌اش «قاعده» است نه «عادت» و به همین علت، اخلاقی بیرونی و عمومی است نه خصوصی …

… در جامعه‌ی ما بین «اخلاق اجتماعی» و «اخلاقیات اجتماعی» جابه‌جایی رخ داده است …

… در جامعه‌ی ما اتفاقی که افتاده آن است که یک جابه‌جایی بین «اخلاق اجتماعی» و «اخلاقیات اجتماعی» صورت گرفته است. به همین علت، مفاهیم اخلاق اجتماعی ما مغشوش و درهم شده و بداخلاقی‌ها جنبه‌ی فراگیر پیدا کرده‌‌اند؛ تا حدی که می‌گوییم گسست اجتماعی رخ داده است. امروز در جامعه‌ی ما، بی‌اعتمادی و #خشونت حرف اول را می‌زند …

… سه پدیده‌ی «نفاق اخلاقی»، «کفر اخلاقی» و «عصیان اخلاقی»، انسجام اجتماعی را مخدوش می کنند …

… اگر جامعه‌ای به یکی از این سه نوع بی‌اخلاقی دچار شد، یعنی مدیریت کلان آن جامعه درست نبوده است. این بی‌اخلاقی‌ها خود را در آموزش و پرورش، آموزش عالی، ادارات، نظام مالیاتی، رسانه و غیره بازتولید می‌کنند. همین می‌شود که رسانه‌ی ما یک رسانه‌ی انحصاری👈ادامه

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ آیا برای شرکت در #انتخابات #مجلس_شورای_اسلامی در اسفند ۱۳۹۸ باید تجدید نظر کرد؟

🗓 دوشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۸

| #احمد_بخارایی، #جامعه‌شناس |

| یادداشت ۱۴ | چهاردهمین مکث
«شرکت‌کردن در انتخابات، امری غیر اخلاقی!»

۱ـ پس از انتشار «مکث سیزده» در هفته‌ی گذشته، مطلبی به این صورت به دستم رسید: «این تلاشی که قالیباف و امثالهم برای گرفتن مجلس می‌کنند آدم را می‌ترساند که اگر هیچی نیست پس چرا تلاش می‌کنند قبضه‌اش کنند. نکند قوانینی تصویب کنند که تا صد سال بیفتیم توی دام». قبل از آن هم حرف یکی از کاندیداهای نمایندگی مجلس هنگام ثبت نام یعنی حمید رسایی که لباس آخوندی به تن دارد خوف‌انگیز شده‌بود آن جا که گفته بود: «کلید را از روحانی پس می‌گیریم، کلید روحانی آمریکایی بود کلید ما نه». قبل از این‌که به تحلیل نگرانی‌هایی بپردازم که ممکن است سراغ برخی شهروندان ناشی از عدم مشارکت بیاید متذکر می‌شوم که پیش‌فرض گفته‌هایی از نوع فوق‌الذکر عبارت است از: «تداوم #حاکمیت کنونی طی سال‌های آتی». به نظر می‌رسد این پیش‌فرض به شدت با چالش مواجه است!

۲ـ اشاره می‌کنم به رابطه‌ی «#اخلاق» و «#سیاست». قرن حاضر، قرن تنیدگی #اخلاق_اجتماعی با سیاست است. مکاتب اخلاقی با اندیشه‌های سیاسی ارتباط تنگاتنگی دارند. عمدتاً سه رویکرد اخلاقی وجود دارد که عبارتند از: فضیلت‌محور، وظیفه‌انگار و غایت‌انگار. در بندهای بعدی بنا به هر یک از این رویکردها استدلال خواهم‌کرد که شرکت نکردن در انتخابات مجلس، نسبت به شرکت کردن اولویت دارد.

۳ـ «اخلاق فضیلت‌محور» از یونان باستان در منظر «سقراط» که به استقلال فردی معتقد بود و نگاه «ارسطو» که فرایندها را هدفمند می‌دانست و توصیه به زندگی اخلاقی و سیاسی با تکیه بر رعایت «حد وسط» می‌کرد و «‌تقدیر‌گرایی» یا فاتالیسم مدعی رواقی‌گری را نمی‌پذیرفت تا رویکردهای جدید اخلاق مبتنی بر «فضیلت‌محوری»، به «اخلاقی، زندگی کردن» بر پایه‌ی دو اصل تأکید داشته‌اند: وجود انگیزه و وجود ارزش‌های ذاتی در فضائل. بر این اساس می‌توان گفت «فضیلت‌محوری» در امر انتخابات ایجاب می‌کند «عزت نفس شهروندان» که دارای ارزش ذاتی است و طی بیش از چهار دهه با تزلزل و تهدید مواجه شده‌است با شرکت‌نکردن در انتخابات مجلس که توأم با یک انتخاب آگاهانه و «انگیزه‌مند» است حفظ شود. در چارچوب اخلاق سیاسی، به جای مبارزه‌ی رو در رو که خشونت‌بار است با «#مواجهه_سلبی» که حتی‌الامکان «#خشونت» را به «حاشیه» می‌راند «عزت نفس» و فضائل اخلاق سیاسی تجلی می‌یابد.

۴ـ «اخلاق وظیفه‌انگار»، قواعد اخلاقی را دارای «ارزش ابزاری» (Instrumental Value) می‌داند. این رویکرد، عمدتاً بر «جنبه‌ی سلبی» و به جای «بایدها» بیشتر بر «نبایدها» تأکید دارد و به وجود دو مرجع اقتدار معتقد است: #قانون و #نخبگان. «اخلاق ایمان‌محور» و آباء کلیسا و مسجد در این رویکرد با چالش مواجه می‌شوند. بر این اساس می‌توان گفت «وظیفه‌انگاری» در امر انتخابات ایجاب می‌کند «مواجهه‌ی سلبی» یعنی «شرکت‌نکردن» اتفاق بیفتد. این تاکتیک بنا به پیشنهاد بسیاری از نخبگان سیاسی و اجتماعی فارغ از تعصبات ایدئولوژیک و اعتقادی و نیز فارغ از ارزش‌های تحزّب‌محور در احزابی است که بیش‌تر جنبه‌ی «حکومتی» دارند. رویه «مواجهه‌ی سلبی» به عنوان یک «ابزار» برای نقّادی یک نظام ناکارامد است که طی دهه‌های گذشته نشان داده که اهل تعامل و تفاهم نیست.

۵ـ «اخلاق غایت‌انگار» به «تولید بیش‌ترین خیر» توصیه دارد. بر این اساس می‌توان گفت «#عدم_مشارکت در #انتخابات_مجلس در #اسفند۹۸» دارای این نتایج است:

الف: به صدا درآوردن زنگوله‌ی بحران مشروعیت در گوش سنگین #نظام_سیاسی.

ب: انتخاب امر «متوسط» ( یعنی مواجهه‌ی سلبی به صورت «#رأی‌ندادن») در مقابل امر «بد» (یعنی مشارکت و تأیید رویه‌ی فاقد کارکرد در ده دوره‌ی قبلی مجلس).

۶ـ یادمان باشد که #مجلس کنونی به رغم آن‌که برخوردار از اکثریت نمایندگان موسوم به #اصلاح‌طلب و اعتدالی ‌است نتوانسته کاری از پیش ببرد زیرا در رأس امور نبوده است. فرض کنیم مجلس یازدهم جز این شود و #اصلاح‌طلبان_حکومتی و اعتدالیون فاقد کارکرد، دارای اکثریت نباشند. بر این اساس امکان رویارویی مستقیم با نمایندگان فرمایشی که دارای «مرز مشخص»‌تری با شهروندان حق‌جو هستند پدیدار می‌شود. فراموش نکنیم که در عرصه نظام اجتماعی به منظور دست یافتن به یک نظم کارا، هر جامعه‌ای نیازمند شفافیت در مواجهه و نقد و تعامل دیالکتیکی است.

«اگر با نگاه من هم‌سو هستید لطفاً بازنشر کنید.»

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ تشدید " کم‌اعتمادی" به حاکمیت در ایام کرونایی

🗓 سه‌شنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۹

📰 گفت‌وگوی روزنامه‌ی ایران با #احمد_بخارایی، قمر فلاح، علی قائمی و جمال ادهمی درباره‌ی اعتماد اجتماعی در دوره‌ی کرونا | منتشرشده در دوشنبه ۲۰ امرداد ۱۳۹۹، شماره‌ی ۷۴۱۵

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌ی من:

امروزه بحث #همه‌گیری #کرونا در سراسر دنیا مطرح است و هر دولتی هم به یک نحو با آن مواجهه می‌کند؛ مثلاً انگلیس برخورد میانه‌ای دارد و نتوانست خسارت‌های وارده را آن‌طور که باید جبران کند. کانادا برعکس از جهات مختلف ازجمله تحصیل، پرداخت خسارت‌ها و کمک‌های معیشتی سنگ تمام گذاشت اما در کشور ما که وضعیت اقتصادی شکننده‌ است طبیعی است که کاستی‌های زیادی در کار باشد …

… اگر امروز شروع کنیم به جلب اعتماد و حمایت اجتماعی، ممکن است پنج سال دیگر جواب بگیریم. #اعتماد_اجتماعی یکی از مؤلفه‌های جدی #سرمایه_اجتماعی است و بدون سرمایه‌ی اجتماعی هم کاری از پیش نمی‌رود …

… ممکن است به هزار و یک برنامه‌ی #دولت انتقاد تند و تیز داشته باشیم و جایی واقعاً اعصابمان به‌هم بریزد اما ما به عنوان شهروندانی مسئول که در تالار آیینه اجتماع ایستاده‌ایم و هر رفتار و گفتارمان هزاران بار تکرار می‌شود، تا چه اندازه مسئولانه رفتار می‌کنیم و چقدر مراقب عنصر شکننده «#اعتماد» به عنوان ضامن بقای #اخلاق_اجتماعی و شیرازه‌ی #جامعه هستیم؟ …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ نشست «ساسی‌ها، زن‌ابزاری، اخلاق اجتماعی» | رویداد جایگزین

| میهمانان:

#عالیه_شکربیگی:
#زن‌ابزاری و اخلاق اجتماعی در جامعه‌ی متکثر

#شهرام_اقبال‌زاده:
سوژه‌ی #نئولیبرال در #هنر و تکثیر شبکه‌ای

#محمد_علی‌پور:
#سیاست_بدن_زنان در آثار هنری

#محمد_شاپوری:
خانواده و تأثیر آن بر #اخلاق_اجتماعی

#فهیمه_نظری:
#خانواده در رویارویی با بحران‌ها

#محمد_زینالی_اناری:
#بوتیک و واقعیت

#احمد_بخارایی (مدیر نشست):
ساسی‌ها، #کنش یا #واکنش؟

| برگزارکننده:
انجمن جامعه‌شناسی ایران (گروه‌های جامعه‌شناسی خانواده، مسائل و آسیب‌های اجتماعی و جامعه‌شناسی هنر)

🗓 تاریخ برگزاری: اعلام می‌شود
🕕 زمان: ساعت ۲۰:۱۵ تا ۲۲:۳۰

| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ کارکرد مثبت ساسی مانکن!

🗓 دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی شهروند درباره‌ی پخش نماهنگ جنجالی ساسی مانکن با حضور ستاره‌ی هرزه‌نگاری در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، شماره‌ی ۲۲۰۶

👈 نمایش گزارش

| پخش فایل شنیداری گفت‌وگو

🔍 بخش‌هایی از گفته‌ی احمد بخارایی:
| توجه: آن‌چه در روزنامه‌ی شهروند چاپ شده حدود نیمی از گفت‌و‌گوی من است و حلقه‌های مفقوده در مصاحبه‌ی منتشره را در فایل شنیداری، جست‌وجو کنید.

… الآن چهار زاویه مطرح است که هر کدام از این زوایا سه سطح خرد و میانه و کلان دارد. یعنی سه ضرب ‌در چهار می‌شود و شما در تحلیل «#پدیدار» ساسی مانکن به دوازده مقوله می‌رسید. تمام این مقولات در هم تنیده‌اند …

… این چند روز در شبکه‌های مجازی داخل و خارج، تحلیل‌هایی از جانب دوستان، #جامعه‌شناسان، #روان‌شناسان و غیره می‌دیدم که همه هم درست بود، ولی عمدتاً هر کسی به یک یا دو زاویه توجه می‌کرد و نقص تحلیل‌هایشان این بود …

… گاهی افراد به گزینه‌هایی روی می‌آورند که به جهت اخلاقی نمره‌ی قابل قبولی نمی‌گیرند؛ منظور ساسی مانکن‌ها است، تتلوها است؛ کسانی که برای این‌که حرف‌شان را بزنند، مجبور می‌شوند فردی نظیر «#الکسیس_تگزاس» را کنار خودشان بگذارند. در واقع پرسش این است چرا ساسی مانکن‌ها برای اینکه پیام خودشان را برسانند، پررنگ (bold) شوند، بالا بیایند و صدای‌شان پژواک پیدا کند، به این وسیله متوسل می‌شوند؟ …

… ما یک «مسأله بودن» داریم؛ یعنی یک چیز در مقام «#ابژه»، مسأله می‌شود و یک موقع هم بحث «#سوژ‌ه‌گی» و «#مسأله‌مندی» است. اولی «مصداق» اما دومی «مفهوم» است. این دو باید از هم تفکیک شوند. الآن من که دارم با شما صحبت می‌کنم، به خاطر این نیست که یک نماهنگ یا تیزر شخصی به اسم #ساسی_مانکن به عنوان یک «مسأله» و ابژه مطرح باشد و قرار باشد این را به طور خاص زیر ذره‌بین بگذارم، نه. تفاوت بین پدیدار و پدیده را هم ابتدا گفتم. من دارم درباره سوژ‌گی بحث می‌کنم. دارم درباره‌یه «مسأله‌مندی و پروبلماتیک‌بودن» این‌گونه تیزرها صحبت می‌کنم …

… محور #اخلاق_اجتماعی «#جمع‌گرایی» است؛ یعنی تقدم منافع جمعی بر منافع فردی. این کلیدواژه‌ی اصلی اخلاق اجتماعی است …

… در ویدئوکلیپ‌هایی مانند ساسی مانکن‌ها از سطح خُرد که پرداختن به امر فروخفته و تعریف ناشده‌ی «#امر_جنسی» بین #نوجوانان و #جوانان ایرانی است تا سطح میانه که پرداختن به نهادهای اطلاع‌رسانی و آموزشی اعم از رادیو و تلویزیون داخلی تا آموزش و پرورش و دانش‌گاه‌ها و نیز تا سطح کلان در ساختار اقتصادی و پدیده‌ی «#فقر» و در #ساختار_اجتماعی و افول آزاردهنده‌ی اخلاق اجتماعی و در #ساختار_فرهنگی و #شکاف_نسل‌ها و نیز از همه مهم‌تر و اصلی‌تر، در #ساختار_سیاسی که دامن‌زننده به #فروپاشی_اجتماعی است، همه و همه قابل ردیابی و تحلیل است …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۷)

🗓 شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰

پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفته‌ایم و «زیاد»، شنیده‌ نشده‌ایم!

بهار هزار و چهارصد

آغازیدن از «#مرگ»!

🖋
#احمد_بخارایی | جامعه‌شناس

«مرگ» به معنای رفتن یا بازگشتن؟

۱ـ اهالی «#دیانت»، «مرگ» را حلقه‌ای بین «بودن» و «شدن» می‌پندارند. اهالی «بودن»، دنیای خود را تولد و مرگی می‌دانند که «نقدِ بودن» را به چیز دیگری که «شاید» نقدتر یا پندار خودساخته باشد ترجیح نمی‌دهند. «#نقد» را می‌چسبند تا اگر به آن رسیدند شایسته‌گی «نقدتر» را هم داشته‌باشند هر چند صرفاً ذهنی باشد. پس از پایان زندگی که «مرگ» است آغاز می‌کنیم و به امروز ره‌سپار می‌شویم. شروع از پایان ...!

۲ـ «مرگ» را می‌توان پایان همه چیز تلقّی کرد یا معلول تباهی و خرابی بدن دانست. مرگ را می‌توان رهایی روح از قید بدن، پندار کرد تا حرکت جوهری‌اش را ادامه دهد و هم‌چنان «#بدن» را خوار شمرد که در زمان مرگ، کهنه و درمانده شده‌است. «مرگ»، هر چه باشد ترس‌ناک است و برای همین، برخی آن را آغاز فلسفه‌پردازی یا برخی دیگر، علت نهایی ادیان دانسته‌اند. همه این‌ها به این دلیل است که انسان، شاید تنها موجودی است که به حتمی بودن مردنش «#آگاهی» دارد! با «#اضطراب» ناشی از این آگاهی چه باید کرد؟ برخی به همان «نقدتر» که گفتم روی می‌آورند تا آرام شوند و برخی دیگر با ترجیح نقد به نقدتر در «فضای اکنون»، مرگ را آغازی برای بازگشت به عقب و «#آینده» را سکّوی نگاهی به «اکنون» قرار می‌دهند تا به گونه‌ای رفتار کنند که به هنگام مرگ، «#آرامش» را در آغوش گیرند. پس خمیرمایه‌ی فهم مرگ، «آرامش» است.

۳ـ «آرامش» یک تفسیر است، پس یک «دلیل» و امر ذهنی است. چرا کم‌تر در مورد مرگ، گفت‌و‌شنود می‌کنیم؟ زیرا هنوز به «تفسیر»ی از آرامش، دست نیافته‌ایم. چرا از مرگ به عنوان تنها اصل ثابت زندگی، فرار می‌کنیم؟ میرداماد فیلسوف می‌گوید: «تلخی مرگ در ترسیدن از آن است، پس از تلخی مرگ نترسید!» این نترسیدن و آن احساس «آرامش»ی که گفتم چه زمانی حاصل می‌آید؟ آیا این حصول، از جنس «انشا» و توصیه و امر و نهی است یا از جنس «دریافت» و ورود به حواس پنج‌گانه؟ فلاسفه‌ی الهی مانند میردامادها عمدتاً به «انشا» و توصیه‌ی فلسفی روی آورده‌اند و ذهن را متوجه جهان دیگری کرده‌اند. اما فلاسفه‌ی «اکنون‌گرا»، تفسیر مرگ را با تفسیر از «زندگی» پیوند زده‌اند. حال، پای «زندگی» به صحنه باز می‌شود تا آن تفسیر و ترس و آرامش و … باز‌تعریف شوند.

۴ـ «زندگی» چیست؟ از شعر تا شعور می‌توان به آن پاسخ داد. «زندگی» از عشق بخشیدن به آن تا عشق ورزیدن آن به دیگران، جریان دارد. پس هسته‌ی مرکزی زندگی، «#عشق» است. عشق‌ورزی، «چشم تیزبین» و «احساس قوی» می‌خواهد. اگر چنین باشد صدای روییدن چمن هم شنیده می‌شود! «چشم» و «احساس» مگر از لوازم «فهم» نیست؟ اگر هست، پس «مقوله‌ی عشق» با «مقوله‌ی فهم» رابطه‌ی تنگاتنگی دارد. یعنی آن که نمی‌فهمد پس نمی‌تواند عشق بورزد! این معنایش این نیست که آن که می‌فهمد، لزوماً عشق می‌ورزد! پس موضو‌عاتی مانند: عشق، زندگی، فهم و همه‌ی مفاهیمی که «اکنون» را می‌سازند در هم تنیده‌اند.

۵ـ فهم از زندگی، تابع «رضایت» است. شاید هم نه؛ «رضایت»، تابع «فهم از زندگی» است. بل‌که هر دو تابع یکدیگرند! یک «فنر» را از زوایای گوناگون بنگرید. «رضایت»، تابع وضعیت مکانی و زمانی است. در زمان‌های دورتر «رضایت»، ساده بود مانند رضایت از زندگی یک روستایی نسبت به پیرامونش. «اکنون» رضایت چند لایه است. اینک رضایت با «#حیات_اجتماعی» پیوندی گسست‌ناپذیر دارد. حیات اجتماعی برای یک کودک و برای یک نوجوان تا یک کهن‌سال منظره‌های متفاوتی دارد. وقتی سخن از «منظره» می‌شود «انتظارات» و به دنبالش، «#اخلاق» به صحنه می‌آیند. علاوه بر این اختلاف در مناظر و انتظارات، انسانِ امروز فرامکانی است یعنی در فضای مجازی، مرزها را درمی‌نوردد. پس انسان امروز، پیچیده است اما پیچیدگی در عین «سادگی»، زیرا هنوز انسان است و به دنبال «فهم» و تفسیر و هضم زندگی! انسان، گرگ انسان نیست. انسان، عشق انسان است اما اگر این «عشق»، به انسان داده نشود او شاید بشود گرگ دیگری و خشم بورزد تا آنجا که بشود «گرگ خود» و خود را بدرد با چاقو یا مخدّر!

۶ـ «#رضایت_فردی» تابع «#رضایت_اجتماعی» است. رضایت اجتماعی تابع «شرایط اجتماعی» است. شرایط اجتماعی در سه سطح خُرد، میانه و کلان از وضع خانواده تا اوضاع سازمان‌ها و نهایتاً پویایی ساختارها، تابع «#نظام_حکم‌رانی» است. نظام حکم‌رانی تابع «#مشروعیت #قدرت» است. مشروعیت قدرت تابع «پذیرش مردمان» است. پس: «آغاز»، پایان شد و «پایان»، آغاز! یعنی از «رضایت فردی» تا «پذیرش فردی» که به ظاهر،… | ادامه: 👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2021/04/blog-post_10.html#more

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها:

| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| نشست «قتل بابک خرم‌دین؛ جلوه‌ی خشونت اجتماعی ساختاری» |

🗓 دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی از نشست در Clubhouse درباره‌ی قتل بابک خرم‌دین به دست پدر و مادرش با حضور جامعه‌شناسان: #احمد_بخارایی و #سعید_مدنی از تهران، #حسین_قاضیان از آمریکا و #سیروان_محمودی (مدیر نشست) از سردشت، به میزبانی کانال تلگرامی «علوم اجتماعی، مسائل روز». برگزار شده در ۱ خرداد ۱۴۰۰ | منتشرشده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰، شماره‌ی ۱۶۹۴

| نمایش گزارش 👉

| فایل شنیداری 👉

| فایل دیداری 👉

🔍 بخش‌هایی از گفته‌ی احمد بخارایی در این نشست:

... خشونت‌ورزی‌هایی مانند آن‌چه پدر #بابک_خرمدین انجام داد نشان از شخصیت تحقیر شده دارد و وجود شخصیت‌های تحقیر شده در یک #جامعه، نشان از وجود جامعه‌ی تحقیر شده دارد. جامعه‌ی ما تحقیر شده است. خشونت در ساختارهای فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعه‌ی ما ریشه دوانده ...

... معتقدم این حادثه جلوه‌ای از #خشونت است. این‌گونه نیست که «جلوه»، دربردارنده‌ی همه‌ی مفهوم باشد و ما بگوییم مثلاً قتل بابک خردم‌دین تماماً #خشونت_اجتماعی ساختاری است یا نیست، بنابراین جلوه، یک مصداق و شاخص از میان شاخص‌های متعددی است که ما را به‌سمت مفاهیم بزرگ‌تر سوق می‌دهد …

… از دید #جامعه‌شناسی که به‌مسائل نگاه می‌کنیم می‌بینیم که ساختارها نقش پر رنگی در این رخدادها دارند. منظور از ساختارها هم همان خرده‌نظام‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. عمده‌ی رویکردها در تحلیل خشونت، یا به #رفتارگرایی معطوف می‌شود که در آن به سطح روان‌شناسی نزدیک می‌شویم، مثلاً می‌گوییم کودکانی که شاهد خشونت والدین بوده‌اند بیش‌تر ممکن است در بزرگ‌سالی خشن شوند یا روان‌کاوانه به مسئله نگاه می‌کنیم؛ اما حتی در این رویکردها هم ناکامی را نمی‌شود در سطح فرد خلاصه کرد، قاعدتاً پای جامعه به‌ شدت در صحنه قابل مشاهده است و حضور عوامل ساختاری را می‌توان دید …

… نگاه دیگر این‌که بگوییم #خانواده دارای #نظام_اقتدار است و بر اساس این نظام اقتدار حادثه‌ای اتفاق می‌افتد، این‌جا هم وقتی صحبت از #اقتدار می‌شود مجدد یک پای آن در #فرهنگ، #خرده‌نظام_فرهنگی و ساختارها است. اگر هم بخواهیم با نگاه کارکردگرایانه به پدیده #خشونت_خانوادگی نگاه کنیم مثلاً عنوان می‌شود این خشونت به‌اعتبار سن والدین است که رنگ و بوی سنتی دارد یعنی این‌که هر کسی سن بیش‌تری دارد مجاز است خشونت به‌خرج دهد، یا صحبت از جنس است که #مردان به خودشان اجازه می‌دهند نسبت به #زنان اعمال خشونت کنند، یا چارچوب معرفتی و ایدئولوژیکی مطرح است که ذهن را درگیر کرده و منجر به رفتار خشونت‌آمیز می‌شود که این رویکردها هم نوعی نگاه فرهنگی و ساختاری دارند. مثلاً پدر بابک اشاره‌ای داشت که پسرم کار غیراخلاقی انجام می‌داد، این تعریف #اخلاق در حوزه‌ی انواع #ایدئولوژی #مذهبی، #قومی، #ملی و غیره است و در جامعه‌ی ما #ایدئولوژی_مذهبی، پررنگ شده و جالب این‌که از حمایت #قانونی هم برخوردار است و اگر مثلاً پدری #فرزندکشی کند #مجازات مناسب در پی ندارد …

… معتقدم یکی از بزرگ‌ترین علت‌های خشونت‌ورزی بحث عدم گفت‌وگو و خودانتقادی است. این‌که گاهی ما علاقه داریم دیگران را فقط کنترل کنیم و نواقص خودمان را پنهان کنیم، این هم ریشه‌ی فرهنگی دارد و ناشی از ایدئولوژی است، یعنی این‌که همیشه آمده‌اند ما را کنترل کنند و ما هم یاد گرفتیم دیگری را کنترل کنیم. بنابراین اگر خشونت در سطح خرد اتفاق می‌افتد ریشه در خشونت در سطح میانه دارد، خشونت در سطح میانه هم ریشه در سطح کلان دارد. بنابراین همان‌طورکه اگر فردی احساس حقارت کند دست به خشونت‌ورزی می‌زند تا به‌هدف خود برسد، جامعه‌ای هم اگر حقیر شود نتیجه‌ی آن خشونت‌ورزی جامعه است. همه‌ی این انواع خشونت بدون تردید ریشه در #ساختار_جامعه دارد...

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| چرا باید در #رأی دادن در روز جمعه، تردید داشت؟

| سه‌شنبه: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰

🖋️#احمد_بخارایی | جامعه‌شناس

من #جامعه‌شناسی خوانده‌ام و #سیاسی نیستم. اگر سخنی می‌گویم از منظر #جامعه‌شناختی است یعنی از شما و در کنار شما از واقعیت پیرامونی‌مان حکایت می‌کنم و تفاوتی نمی‌کند که شما از کدام جناح هستید. اگر آتشی شعله کشیده، خشک و تر را سوزانده یا خواهد سوزاند. شکم گرسنه، #دین و ایمان و #دموکراسی و انسان‌محوری را نمی‌شناسد! با این مقدمه به چند موضوع می‌پردازم که این روزها موجب شده برخی افرادی که قبلاً تصمیم گرفته بودند در سیزدهمین دوره‌ی #انتخابات_ریاست‌جمهوری در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ شرکت نکنند اینک مردّد شده‌اند و با طرح برخی استدلال‌ها و ایجاد شک در خود و دیگران، قصد #مشارکت دارند. بدون شک در همه‌ی #انتخابات حضور این گونه افراد نقش تعیین کننده‌ای داشته است و بنابراین شایسته است با فکر و تحلیل درست، به صحنه‌ی انتخابات نگاه و تصمیم نهایی را اتخاذ کنیم. عمدتاً این گونه استدلال‌ها هفت دسته‌اند:

۱ـ می‌گویند: اگر آقای #رئیسی، #رئیس‌جمهور شود هر کاری که دلش می‌خواهد انجام می‌دهد.

ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «جامعه ظرفیت تحمل فشار بیشتر را دارد».

ـ می‌گویم: کاری باقی نمانده که مجموعه‌ی #حاکمیت در ایران انجام نداده باشد و بالاتر از سیاهی رنگی نیست. به عنوان مثال در دانشگاه‌ها که ما معلمش هستیم چه می‌خواهند انجام دهند؟ چه باقی مانده که انجام دهند؟ اصلاً نگرانی نسبت به چیست؟ اهالی هنر و سینما، #نویسندگان، #روزنامه‌نگاران، #معلمان، #دانشگاهیان، #تولیدکنندگان صنعتی، فقرا و اساساً کدام قشر نگران است که وضع بدتر شود؟ جامعه‌ای که بدنش سرّ شده دیگر چه درد جدیدی را حس می‌کند؟ پس پیش فرض مذکور، ناصحیح است.

۲ـ می‌گویند: با رئیس‌جمهور شدن آقای رئیسی، قدرت یک‌پارچه می‌شود و عملاً سه قوه هم‌سو می‌شوند.

ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «ناهم‌دستی در حاکمیت در ایران، موجب رشد شده است».

ـ می‌گویم: اولاً موضوع هم‌گونی در حاکمیت، اشکالی ندارد و گاه می‌تواند موجب حرکت رو به جلو در برخی جوامع بشود. ثانیاً فرض کنید آقای #همتی، رئیس‌جمهور شود آیا اینک تصور می‌کنید که زیر مجموعه‌ی #رهبری یعنی #سپاه و #اطلاعات و #قوه_قضاییه و #قوه_مقننه و غیره که بر اساس #قانون_اساسی، اصل و مقوّم مجموعه‌ی #حاکمیت_دینی در #ایران است امکان نفس کشیدن می‌دهند؟ آیا این همه تجربه در بیش از چهل سال کافی نیست؟ پس پیش فرض مذکور، خلاف واقع است.

۳ـ می‌گویند: آمدن رئیسی، مقدمه‌ی رهبر شدنش پس از درگذشت #رهبر فعلی است.

ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «روند انتخاب رهبری در آینده، بسان گذشته است».

ـ می‌گویم: اتفاقاً برعکس است زیرا با توجه به انبوه #مسائل_اجتماعی شامل #بی‌کاری و #فقر و #اعتیاد و #افسردگی_اجتماعی و غیره، قطعاً رئیسی با مشکلات جدی‌تر مواجه خواهد‌شد و در این بوته‌ی آزمایش در مقام رئیس‌جمهور، شکست خواهد خورد و رهبر شدنش منتفی خواهد شد. از سوی دیگر «#کاریزماتیک» بودن رهبر در دور آینده، دارای وزن نخواهد بود و اساساً روند انتخاب رهبر با فراز و فرودهای ویژه‌ای مواجه خواهد شد. پس پیش‌فرض مذکور، نادرست است.

۴ـ می‌گویند: اگر رئیسی، رئیس‌جمهور شود شاید بعداً با #عدم_شرکت_در_انتخابات و #رأی_ندادن به همّتی، پشیمان شویم و خود را شماتت کنیم.

ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «با حمایت از #اصلاح‌طلبان_حکومتی در گذشته، کم‌تر خود را شماتت کرده‌ایم».

ـ می‌گویم: بر اساس تجربیات گذشته که اینک بسیاری از کسانی که به آقای #روحانی رأی داده بودند پشیمان هستند چه بسا اگر به آقای همّتی هم رأی داده شود از یک سال نخواهد گذشت که باز پشت دست‌مان خواهیم زد و خواهیم گفت: باز گول خوردیم! پس پیش‌فرض مذکور، خلاف واقع است.

۵ـ می‌گویند: از #تحریم_انتخابات چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود و چه فایده‌ای دارد و چه جایگزینی وجود دارد؟

ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «هر کسی که رأی نمی‌دهد قصد سیاسی دارد».

ـ می‌گویم: می‌شود انتخابات را تحریم نکرد زیرا «#تحریم» دارای بار سیاسی است و متعاقباً «#براندازی» را به ذهن نزدیک نکرد. می‌توان نگاه واقعیت‌محور و جامعه‌شناسانه داشت. بر این اساس، #مشارکت_نکردن در انتخابات، اولاً انجام وظیفه و ایفای نقش در چارچوب «#اخلاق_اجتماعی» است و ثانیاً با افزایش تعداد کسانی که رأی نخواهند داد مجموعه‌ی مدیریت کلان اعم از رهبری و زیر مجموعه، بیش از پیش خود را با پرسش از سوی #جامعه و تردید در عمل‌کرد گذشته مواجه خواهند دید. پس پیش‌فرض مذکور، متزلزل است.

۶ـ می‌گویند: با انتخاب شدن آقای رئیسی، این حداقل دموکراسی…| ادامه👉

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| فضای ناپاک اجتماعی!

| یک‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۱

| #احمد_بخارایی، #جامعه‌شناس

۱ـ چرا نگفتم: «کثیف» و نوشتم: «ناپاک»؟ زیرا ذکر «کثیف» که جنبه‌ی «ایجابی» دارد، ناظر بر یک «داوری» و قضاوت است که به نظر می‌رسد با جهت‌گیری سیاسی در‌هم آمیخته است اما ذکر «ناپاک» که جنبه‌ی «سلبی» دارد دارای ماهیت «#اجتماعی» است زیرا در #جامعه‌شناسی، «فضای پاک اجتماعی» دارای تعریف مشخصی است که مترادف با #اخلاق_اجتماعی، #عدالت و #انسانیت است. بنابراین ما از نگاه جامعه‌شناختی با درصد اطمینان زیاد می‌گوییم که فضای اجتماعی جامعه‌ی ایران که محصول سیاست‌های #جمهوری_اسلامی است «ناپاک» است.

۲ـ #کمال_خرازی (وزیر اسبق امور خارجه در دو دولت #اصلاح‌طلب(!) سید #محمد_خاتمی از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) امروز (یکشنبه هفت فروردین ۱۴۰۱) در کنفرانس دوحه در حاشیه‌ی نمایشگاه نظامی در کشور قطر مؤکداً گفت که #سپاه_پاسداران باید از فهرست تحریم‌های آمریکا حذف شود. به نظر می‌رسد اینک که مذاکرات برجامی به پایان راه نزدیک شده‌ و امکان حصول توافق نسبی بین ایران و آمریکا و رفع تحریم‌های‌ آزار‌دهنده، مهیا شده است کمال خرازی و #حسین_شریعتمداری (مدیر مسئول روزنامه‌ی کیهان) و امثال آن‌ها که رسماً از رهبری #نظام_اسلامی ایده می‌گیرند با به وسط صحنه انداختن پیشنهاد مؤکد حذف نام سپاه پاسدارانی که خود را «مکلف» به دخالت‌ها و عملیات فرامرزی می‌داند از فهرست گروه‌های تروریستی، فضای توافق را «ناپاک» می‌کنند و اجازه نمی‌دهند اندکی وضعیت کنونی ایران، سامان کوتاه‌مدت بیابد چرا که توافقاتی که با «اما و اگرها» همراه باشد دوام زیادی نخواهد داشت و بسا در زمانی نه چندان دور در دوره‌ی آتی ریاست‌جمهوری در آمریکا، این توافق متزلزل شود.

۳ـ یکی از نشانه‌های «فضای ناپاک اجتماعی» به گروگان گرفتن ملت و سوء استفاده از مذاکرات برجامی و یقه‌گیری طرف مذاکره در زمان رسیدن به پایان راه است تا زیاده‌خواهی شود. این همان شیوه‌ای است که بارها متذکر شده بودم که جمهوری اسلامی (بخوانید: #حاکمیت_شیعی با تفسیر ویژه) بدون توجه به نیازهای اجتماعی ـ اقتصادی مردمش، همواره در اندیشه‌ی تقویت مبانی سیاسی ـ ایدئولوژیک خود بوده‌ و همه‌ی این سیاست‌های ناکارآمد و همه‌ی این پشت کردن‌ها به منافع مردم را چنین نامیده است: «دفاع از #امنیت_ملی»!

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| ضد‌اخلاقی‌های اخلاق دینی!

| آدینه ۲۹ دی ۱۴۰۲

| #مناظره میان احمد بخارایی و سروش دباغ با جستار «مسئله‌ی ما و دین»، برگزار شده در اتاق «پرتو» در کلاب‌هاوس | شنبه ۲۳ دی آذر ۱۴۰۲

| پخش جریان مناظره (شنیداری): 👇
https://drive.google.com/file/d/1D1tY98rtI46ME3UWpPFVDkW8PUi9_T-c/view

#احمد_بخارایی: حدود دو ساعت و نیم در کلاب هاوس با دکتر #سروش_دباغ مناظره‌ای داشتم پیرامون ذاتیات دینی و تعارضات ریشه‌ای میان "#اخلاق_دینی" و " #اخلاق_عرفی"! این بحث از زمانی مطرح شد که در نشست قبلی با ایشان (با طرح جعلیات "#روشن‌فکری_دینی") به ذاتیات دینی اشاره کردم اما آقای دباغ، معتقد به ذاتیات دینی نبود. در مناظره کنونی با اشاره به نقل‌قول‌هایی از اندیشمندان نظیر #ماکس_مولر، #اسپنسر، #دورکیم و #ریتزر و نیز به هشت اعتبار نسبت به معانی "ذات" استدلال کردم که #دین دارای ذاتیات است.

پس از آن از چهار زاویه‌ی: "مرجع اقتدار، اشکال، محتوا و پیامد"، به توضیح تعارضات اساسی و بنیادین میان دو نوع اخلاق: دینی و عرفی پرداختم.
در بین این چهار زاویه، جهت "محتوا"یی از اهمیت خاصی برخوردار بود که شامل هفت شاخص است. این هفت شاخص در تمایز اساسی و گاه ذاتی بین اخلاق دینی و اخلاق عرفی عبارتند از:
۱ـ نوع دل‌پسندی و مطبوع حساسیت بودن، شامل طیفی از "هیجان و شیفتگی" تا "عقلانی".
۲ـ تضاد در قابلیت اصلاح و تغییر.
۳ـ مستدل بودن از "توجیه" تا "تبیین".
۴ـ جایگاه معرفت‌شناختی از تضاد میان "ابژه" و "سوژه".
۵ـ تضاد در "بازتولید" از گذشته تا واقعیت جامعه.
۶ـ تعارض در مرجعیت اقتدار اخلاقی از آسمان تا زمین.
۷ـ تضاد در "جنس" اخلاق از "پرستش" تا "عرف".

در بخشی دیگر ضمن تطبیق "گفتار-کنش‌ها"ی اخلاق دینی با اخلاق عرفی در چارچوب نظری #هابرماس نتیجه گرفتم که اخلاق دینی صرفاً دارای شیوه ارتباطی از نوع "توصیفی" است اما اخلاق عرفی علاوه بر آن برخوردار از شیوه‌های ارتباطی از نوع "شناختی" و "تعاملی" است.

در بخشی دیگر به ذکر تعارضات دو نوع اخلاق دینی در عرصه عمومی و اخلاق عرفی به تفکیک چهار خرده‌نظام: فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در دو سطح: خرد و فراخرد (میانه و کلان) مجموعاً در هشت جنبه پرداختم. در این بخش گزاره‌ها و اصول اخلاقی متضاد در هر یک از این دو نوع #اخلاق را گفتم و نهایتا نتیجه گرفتم که: اخلاق دینی در حوزه عمومی با توجه به #ذاتیات_دینی، گاه به "#مناسک‌گرایی" به عنوان یکی از انواع چهارگانه‌ی انحرافات (از نگاه #رابرت_مرتون) می‌انجامد و در تقابل با اخلاق عرفی، به بیراهه می‌رود تا آن‌جا که رعیت‌باوری را دامن می‌زند و توجیه‌گر #شکاف_طبقاتی می‌شود.
چون مناظره‌ی ما ریشه‌ی فلسفی ـ کلامی داشت و جنبه‌های اصلی عرایض من مورد مخالفت دکتر سروش دباغ واقع می‌شد بسا در برخی دقایق با دشواری در انتقال مفهوم مواجه باشد.

لطفاً با حوصله و تأمل گوش فرمایید و نقد کنید. سپاس

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |