❇️ سرگشتگی زنان مهاجر در تهران
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ ساختارها علتالعلل آزارهای جنسی هستند
🗓 چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از سخنرانی
#احمد_بخارایی در نشست مجازی انجمن جامعهشناسی ایران با موضوع «#آزار_جنسی و لایههای تودرتوی آن از عرصهی خصوصی تا عرصهی عمومی» با حضور عفتالسادات مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عربزاده (روانشناس) و عالیه شکربیگی (جامعهشناس) | منتشرشده در چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۶۶
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتههای من در این نشست:
… «مفهوم آزار جنسی بهعنوان یک مفهوم مستقل از سالهای ۱۹۷۰ به بعد مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم مانند هر پدیدهی اجتماعی از چهار زاویه قابل بررسی است. زاویهی اول همان شکل ظاهری آن است برای مثال آن چیزی است که ما در خیابانها یا در محیط کار شاهد #آزار_زنان هستیم. زاویهی دوم محتوای آن است چیزی که در حوزهی #روانشناسی به آن توجه میشود مانند اینکه معمولاً #زنان آزار دیده ماجرای خود را پنهان میکنند. زاویهی سوم پیآمدهای آن است. زاویهی چهارم که از نگاه من اهمیت دارد علت و ریشههای آزار جنسی است.» …
… «اینکه گفته میشود تهدید و ارعاب علت اصلی آزار جنسی است، اما باید درنظر گرفت خود این علت و علتهای مشابه از یک علت بزرگتر متأثر هستند. اگر واحد تحلیل ما خود فرد یا روان و جسم او باشد از حوزهی #جامعهشناسی خارج میشود. در جامعهشناسی در سه سطح این مسئله بررسی میشود، #خانواده به عنوان سطح خرد، #سازمانها به عنوان سطح میانه و #ساختارها به عنوان سطح کلان، برای من ساختارها بهعنوان علتالعلل تقویت آزار جنسی اهمیت دارد.» «اگر گریزی کوتاه به دو سطح خرد و میانه زده باشم اینکه نظام خانواده میتواند منجر به این پدیده شود. در سطح میانه و سازمانها قدرت معنا پیدا میکند. چیزی که آنجا رئیس و مرئوس وجود دارد، #قدرت در یک #نظام_مردسالار به #مرد بیشتر تعلق دارد. بنابراین در سازمانها این عامل قدرت ارعاب و تهدید برای زنان را به همراه میآورد و میتواند در نهایت به آزار جنسی ختم شود. این سازمان میتواند دانشگاه یا هرجای دیگر باشد.» …
… «اما آنچه در سطح کلان اهمیت دارد ساختارها در قالب #نظام_فرهنگی است. آنچه در ایران سال ۹۹ مهم است مقولهی #فرهنگ است. یعنی یک مجموعه از #هنجارها مدنظر ما است که این هنجارها یا میتواند #قانون باشد یا #عرف. اینجا توجه من به قانون است. در قانونِ ایران چیزی به عنوان آزار جنسی به عنوان #جرم تعریف نشده است. در قانون شاهد نوعی #مردسالاری هستیم. مواردی هم که در قانون وجود دارد تنبیه متوجه زن است. در مواردی هم که قانون ورود کرده بحث نظر #قاضی و شفافنبودن قانون است که در نهایت چیزی از آن حاصل نمیشود. شما در بحث #تجاوز توجه کنید که اثبات آن با چه موانعی روبهرو است. در مواردی هم که در قانون اشارههایی به آزار و #تجاوز_جنسی شده بیشتر رنگوبوی دینی دارد تا اجتماعی، یا اینکه آنقدر پیچوخم دارد که دست آخر اثبات نمیشود.» …
… «در بحث ارزشها هم یک مردسالاری وجود دارد که بیشتر جنبه اعتقادی دارد و طبیعتاً جنبهی عقلانی آن پایین است. بنابراین ما با یک سری مقولهها با نگاه فرهنگیِ عمیقِ ساختاری روبهرو هستیم که مردسالاری را فریاد میزند. به همین دلیل است که از میان موارد بیشمار آزارهای جنسی حدود ۵درصد در دادگاهها #حقخواهی میکنند که فقط یک درصد آنها ممکن است موفق باشند.» …
🎞 ویدئو: کل برنامه | بخارایی
🎙 صوت: کل برنامه | بخارایی
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از سخنرانی
#احمد_بخارایی در نشست مجازی انجمن جامعهشناسی ایران با موضوع «#آزار_جنسی و لایههای تودرتوی آن از عرصهی خصوصی تا عرصهی عمومی» با حضور عفتالسادات مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عربزاده (روانشناس) و عالیه شکربیگی (جامعهشناس) | منتشرشده در چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۶۶
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتههای من در این نشست:
… «مفهوم آزار جنسی بهعنوان یک مفهوم مستقل از سالهای ۱۹۷۰ به بعد مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم مانند هر پدیدهی اجتماعی از چهار زاویه قابل بررسی است. زاویهی اول همان شکل ظاهری آن است برای مثال آن چیزی است که ما در خیابانها یا در محیط کار شاهد #آزار_زنان هستیم. زاویهی دوم محتوای آن است چیزی که در حوزهی #روانشناسی به آن توجه میشود مانند اینکه معمولاً #زنان آزار دیده ماجرای خود را پنهان میکنند. زاویهی سوم پیآمدهای آن است. زاویهی چهارم که از نگاه من اهمیت دارد علت و ریشههای آزار جنسی است.» …
… «اینکه گفته میشود تهدید و ارعاب علت اصلی آزار جنسی است، اما باید درنظر گرفت خود این علت و علتهای مشابه از یک علت بزرگتر متأثر هستند. اگر واحد تحلیل ما خود فرد یا روان و جسم او باشد از حوزهی #جامعهشناسی خارج میشود. در جامعهشناسی در سه سطح این مسئله بررسی میشود، #خانواده به عنوان سطح خرد، #سازمانها به عنوان سطح میانه و #ساختارها به عنوان سطح کلان، برای من ساختارها بهعنوان علتالعلل تقویت آزار جنسی اهمیت دارد.» «اگر گریزی کوتاه به دو سطح خرد و میانه زده باشم اینکه نظام خانواده میتواند منجر به این پدیده شود. در سطح میانه و سازمانها قدرت معنا پیدا میکند. چیزی که آنجا رئیس و مرئوس وجود دارد، #قدرت در یک #نظام_مردسالار به #مرد بیشتر تعلق دارد. بنابراین در سازمانها این عامل قدرت ارعاب و تهدید برای زنان را به همراه میآورد و میتواند در نهایت به آزار جنسی ختم شود. این سازمان میتواند دانشگاه یا هرجای دیگر باشد.» …
… «اما آنچه در سطح کلان اهمیت دارد ساختارها در قالب #نظام_فرهنگی است. آنچه در ایران سال ۹۹ مهم است مقولهی #فرهنگ است. یعنی یک مجموعه از #هنجارها مدنظر ما است که این هنجارها یا میتواند #قانون باشد یا #عرف. اینجا توجه من به قانون است. در قانونِ ایران چیزی به عنوان آزار جنسی به عنوان #جرم تعریف نشده است. در قانون شاهد نوعی #مردسالاری هستیم. مواردی هم که در قانون وجود دارد تنبیه متوجه زن است. در مواردی هم که قانون ورود کرده بحث نظر #قاضی و شفافنبودن قانون است که در نهایت چیزی از آن حاصل نمیشود. شما در بحث #تجاوز توجه کنید که اثبات آن با چه موانعی روبهرو است. در مواردی هم که در قانون اشارههایی به آزار و #تجاوز_جنسی شده بیشتر رنگوبوی دینی دارد تا اجتماعی، یا اینکه آنقدر پیچوخم دارد که دست آخر اثبات نمیشود.» …
… «در بحث ارزشها هم یک مردسالاری وجود دارد که بیشتر جنبه اعتقادی دارد و طبیعتاً جنبهی عقلانی آن پایین است. بنابراین ما با یک سری مقولهها با نگاه فرهنگیِ عمیقِ ساختاری روبهرو هستیم که مردسالاری را فریاد میزند. به همین دلیل است که از میان موارد بیشمار آزارهای جنسی حدود ۵درصد در دادگاهها #حقخواهی میکنند که فقط یک درصد آنها ممکن است موفق باشند.» …
🎞 ویدئو: کل برنامه | بخارایی
🎙 صوت: کل برنامه | بخارایی
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
YouTube
نشست «آزار جنسی و لایههای تودرتوی آن، از عرصهی خصوصی تا عرصهی عمومی»
| سخنان احمد بخارایی | کل رویداد: https://youtu.be/gRzdkkyzxl8
🗓 تاریخ برگزاری: دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹
| دیگر سخنرانان: عفت مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عربزاده (روانشناس)، عالیه شکربیگی (جامعهشناس)
| دبیر گروه: فهیمه نظری
| برگزارکننده: #انجمن_جامعهشناسی_ایران…
🗓 تاریخ برگزاری: دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹
| دیگر سخنرانان: عفت مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عربزاده (روانشناس)، عالیه شکربیگی (جامعهشناس)
| دبیر گروه: فهیمه نظری
| برگزارکننده: #انجمن_جامعهشناسی_ایران…
❇️ #افشاگری #زنان از #خشونت، #آزار و #تجاوز، فرصتی برای آگاهیبخشی به مردان
🗓 پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش خبرآنلاین دربارهی خشونتورزی نسبت به زنان و افشاگریهای انجامشده در گفتوگو با #احمد_بخارایی و آریاناز گلرخ | منتشرشده در پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… «#فرهنگ ما ریشههای هزاران ساله در الگوهای مردسالارانه دارد که هر تعرضی را به طور رسمی یا غیررسمی توجیه میکند. این همه مسئله در طی قرنها اتفاق افتاده است، طبیعی است که افراد منفجر شوند. آدمها هم میخواهند احساس کنند پایشان روی زمین سفت است.» حالا دیگر "زنان حسی مشترک دارند که از جنسی به اسم #مرد در طی هزاران سال مورد آزار و اذیت قرار گرفتند." …
… «در ایران ما با یک تضاد روبرو شدهایم، یک سری نیروهای بسیار سنتی یک سوی طیف هستند و بخشی از روشنفکران و اعضای #جامعه در سوی دیگر. این تضادها اگر به شکل «دیالکیتکی» حل شود، وضعیت خوب میشود و اتفاقاً وجودشان خوب است. اما این که تضاد به دو سر یک طیف تبدیل شود که حاضر نیستند حرف هم را گوش بدهند وضعیت را خراب میکند.» …
… «وجود الگوی غربی هم یکی از دلایل شروع این ماجرا در ایران است، در نظام جهانی عناصر خوب یک فرهنگ، به فرهنگی دیگر منتقل میشوند، وقتی یک سوی دنیا کسی ماجرای #تجاوز خود را بیان میکند، این شجاعت به وجود میآید که این اتفاق در ایران هم رخ بدهد. این که چنین اتفاقی در اروپا یا غرب رخ میدهد، در فرد ایرانی احساس همدلی و همدردی به وجود میآورد. پس طبیعی است که این جنبش در بیان روایتهای #تجاوز و #آزار در ایران تأثیرگذار باشد.» …
… به طور کلی این ماجرا سه ریشه دارد؛ بیمعنابودن مرزبندیهای فیزیکی در نظام جهانی، انتقال همهی مسائل در نظام ارتباطی نوین و احساس #هویت_مشترک #زنان در دنیا …
… در هر کشور با توجه به ریشههای #خشونت راهکارها هم متفاوت است. راهکار این مسئله در سطوح خرد، میانه و کلان تقسیم میشود؛ در سطح خرد که مسائلی مثل #آموزش برمیگردد، در ایران فقط ۲۰درصد ماجرا را حل میکند، ۲۰درصد دیگر هم سهم سطح میانه است جایی که به نحوهی برخورد #قانون با آزاردهنگان، #نظام_حقوقی، آموزش رسانهها، نقش #آموزشوپرورش و دیگر موارد مرتبط است …
… «این موضوع برای هر کشور متفاوت است، مثلاً ممکن است در جامعهای دیگر راهکارهای سطح خرد، ۸۰درصد مسئله را حل کنند. در ایران وزن اصلی مربوط به ساختار است. ما یک #ساختار_ارزشی دارم، که هزاران سال است بر کشور حاکم است، #پدرسالاری چیزی که مشروعیت آن در بخشهایی پذیرفته شده است دیگر به #مردسالاری تبدیل شده است، برخلاف پدرسالاری، در حالت دوم مرد از قدرتش استفاده میکند، #قدرت در مسائل #سیاسی، #اقتصادی و دیگر» …
… «در چنین #ساختار_فرهنگی، حالا در بخش میانه #صداوسیما شروع به آموزش بدهد، این کار چه تأثیری دارد؟ برای همین میگویم ۴۰درصد سهم برای مجموع دو بخش خرد و میانه زیاد هم هست.» …
… بهترین حالت ممکن این است که این افشاگریها به جنبشی برای آگاهیبخشی به مردان تبدیل شود، اما به نظر او به دلیل وجود «انسداد» در جامعه چنین اتفاقی رخ نمیدهد. …
… شرایط اخیر مانند سکهای است که یک روی آن #واقعیتگرایی و روی دیگر آن #هیجانات است، روی واقعیتگرایی کارکرد مثبتی دارد و مردان را نسبت به مسئله آگاه میکند …
… «در فضای مجازی ما آمیزهای از هیجان و واقعیتگرایی هستیم، وقتی یک بستر سالم و مناسب تعاملاتی برای این کار مثل روزنامهها یا رسانههای صوتی و تصویری وجود ندارد، شبکههای مجازی به مغز متفکر جامعه تبدیل میشود. این خیلی بد است، چراکه این شبکهها ابزار هستند نه یک هدف. کافی است ببینید در فضای مجازی افراد به هم میتازند، فردی تأیید میشود و به عرش و دیگری محکوم میشود به فرش میرود.» …
… دربارهی روند #افشاگری باید گفت که «نطفهی این ماجراها باید در فضای مجازی منعقد میشد و به یک #جنبش تبدیل میشد که تعریف، چهارچوب، موضوع و … دارد، اما بخاطر «#انسداد_اجتماعی» در جامعه ما این اتفاق رخ نمیدهد. با گذشت زمان بخشی از هیجانات آرام میشود و یک سال دیگر اگر هم برای کسی اتفاقی رخ بدهد، شجاعت این را پیدا نمیکند که بگوید، «#منهم» این متأسفانه سرنوشت ماجرا است.» …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش خبرآنلاین دربارهی خشونتورزی نسبت به زنان و افشاگریهای انجامشده در گفتوگو با #احمد_بخارایی و آریاناز گلرخ | منتشرشده در پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… «#فرهنگ ما ریشههای هزاران ساله در الگوهای مردسالارانه دارد که هر تعرضی را به طور رسمی یا غیررسمی توجیه میکند. این همه مسئله در طی قرنها اتفاق افتاده است، طبیعی است که افراد منفجر شوند. آدمها هم میخواهند احساس کنند پایشان روی زمین سفت است.» حالا دیگر "زنان حسی مشترک دارند که از جنسی به اسم #مرد در طی هزاران سال مورد آزار و اذیت قرار گرفتند." …
… «در ایران ما با یک تضاد روبرو شدهایم، یک سری نیروهای بسیار سنتی یک سوی طیف هستند و بخشی از روشنفکران و اعضای #جامعه در سوی دیگر. این تضادها اگر به شکل «دیالکیتکی» حل شود، وضعیت خوب میشود و اتفاقاً وجودشان خوب است. اما این که تضاد به دو سر یک طیف تبدیل شود که حاضر نیستند حرف هم را گوش بدهند وضعیت را خراب میکند.» …
… «وجود الگوی غربی هم یکی از دلایل شروع این ماجرا در ایران است، در نظام جهانی عناصر خوب یک فرهنگ، به فرهنگی دیگر منتقل میشوند، وقتی یک سوی دنیا کسی ماجرای #تجاوز خود را بیان میکند، این شجاعت به وجود میآید که این اتفاق در ایران هم رخ بدهد. این که چنین اتفاقی در اروپا یا غرب رخ میدهد، در فرد ایرانی احساس همدلی و همدردی به وجود میآورد. پس طبیعی است که این جنبش در بیان روایتهای #تجاوز و #آزار در ایران تأثیرگذار باشد.» …
… به طور کلی این ماجرا سه ریشه دارد؛ بیمعنابودن مرزبندیهای فیزیکی در نظام جهانی، انتقال همهی مسائل در نظام ارتباطی نوین و احساس #هویت_مشترک #زنان در دنیا …
… در هر کشور با توجه به ریشههای #خشونت راهکارها هم متفاوت است. راهکار این مسئله در سطوح خرد، میانه و کلان تقسیم میشود؛ در سطح خرد که مسائلی مثل #آموزش برمیگردد، در ایران فقط ۲۰درصد ماجرا را حل میکند، ۲۰درصد دیگر هم سهم سطح میانه است جایی که به نحوهی برخورد #قانون با آزاردهنگان، #نظام_حقوقی، آموزش رسانهها، نقش #آموزشوپرورش و دیگر موارد مرتبط است …
… «این موضوع برای هر کشور متفاوت است، مثلاً ممکن است در جامعهای دیگر راهکارهای سطح خرد، ۸۰درصد مسئله را حل کنند. در ایران وزن اصلی مربوط به ساختار است. ما یک #ساختار_ارزشی دارم، که هزاران سال است بر کشور حاکم است، #پدرسالاری چیزی که مشروعیت آن در بخشهایی پذیرفته شده است دیگر به #مردسالاری تبدیل شده است، برخلاف پدرسالاری، در حالت دوم مرد از قدرتش استفاده میکند، #قدرت در مسائل #سیاسی، #اقتصادی و دیگر» …
… «در چنین #ساختار_فرهنگی، حالا در بخش میانه #صداوسیما شروع به آموزش بدهد، این کار چه تأثیری دارد؟ برای همین میگویم ۴۰درصد سهم برای مجموع دو بخش خرد و میانه زیاد هم هست.» …
… بهترین حالت ممکن این است که این افشاگریها به جنبشی برای آگاهیبخشی به مردان تبدیل شود، اما به نظر او به دلیل وجود «انسداد» در جامعه چنین اتفاقی رخ نمیدهد. …
… شرایط اخیر مانند سکهای است که یک روی آن #واقعیتگرایی و روی دیگر آن #هیجانات است، روی واقعیتگرایی کارکرد مثبتی دارد و مردان را نسبت به مسئله آگاه میکند …
… «در فضای مجازی ما آمیزهای از هیجان و واقعیتگرایی هستیم، وقتی یک بستر سالم و مناسب تعاملاتی برای این کار مثل روزنامهها یا رسانههای صوتی و تصویری وجود ندارد، شبکههای مجازی به مغز متفکر جامعه تبدیل میشود. این خیلی بد است، چراکه این شبکهها ابزار هستند نه یک هدف. کافی است ببینید در فضای مجازی افراد به هم میتازند، فردی تأیید میشود و به عرش و دیگری محکوم میشود به فرش میرود.» …
… دربارهی روند #افشاگری باید گفت که «نطفهی این ماجراها باید در فضای مجازی منعقد میشد و به یک #جنبش تبدیل میشد که تعریف، چهارچوب، موضوع و … دارد، اما بخاطر «#انسداد_اجتماعی» در جامعه ما این اتفاق رخ نمیدهد. با گذشت زمان بخشی از هیجانات آرام میشود و یک سال دیگر اگر هم برای کسی اتفاقی رخ بدهد، شجاعت این را پیدا نمیکند که بگوید، «#منهم» این متأسفانه سرنوشت ماجرا است.» …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| #درنگ | پاییز #پژوهش
🗓 سهشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹
🖋 #احمد_بخارایی:
میگویند در این دیار که امروزش را «روز پژوهش» خواندهاند شورایی موسوم به: «#فرهنگ عمومی کشور»، بیست و پنج آذر در پاییز هر سال را به نام روشنیبخش «پژوهش» مزیّن کرد اما امروز، «پژوهش» در آذر پاییز به «پاییز» نشستهاست! امروز چه شدهاست که سایهها، «آفتاب» را به بند کشیدهاند؟ چه شدهاست که دلمان از غم و سرمان از درد آکنده شدهاست؟ چرا امروز، «پژوهش»، پنج پاره شده و «پ»اییزش فرارسیده در حالی که «ژ»رفستیزی، میدان گرفته و سطحینگری گسترده شده و «و»حشت از رأی قاضیهای حکومتی بر صاحبان خرد سایه افکنده و «ه»یچ آذرخشی، نویدمان نمیدهد و «ش»لّاق بر پیکر نحیف پژوهش نواختهمیشود؟ میخواستم از قول گئورگ گادامر، فیلسوف گرانسنگ آلمانی بگویم که: «نیروی حقیقی اصول اخلاقی، مبتنی بر سنّت است اما این اصول بر دلایل عقلی استوار نیستند»، فلذا طبیعی است که از سوی پژوهشگران به چالش کشیدهشوند و پژوهشگری به نام «#کامیل_احمدی» و دیگرانی از زمره ایشان در قبل و بعد از او دست به پژوهش و قلم ببرند و کتاب «به نام سنت» را بنویسند و مظلومیت #زنان را فریاد بزنند اما نهایتاً یک #قاضی_حکومتی او را به ۹ سال زندان محکوم کند! اینک فکر میکنم سخن از گادامر خطاب به اهالی قدرتی که «پژوهش» را به مسلخ بردهاند و در پای سنّت کور، قربانی کردهاند تا در سایهاش به تحکیم مبانی نظری قدرتی علمستیز بپردازند بیهوده است. یک صغیر، چگونه میتواند از معانی عالی درکی داشتهباشد؟ چرا صغیر ماندهایم؟ میخواستم به روش پژوهش #جامعهشناس و #مردمشناس فرانسوی، پیر بوردیو در کتاب ارزشمندش: «تمایز: نقد جامعهشناختی قضاوت در باره سلائق» که تحت تأثیر بزرگان اندیشه مانند هایدگر و هوسرل بود اشاره کنم و بگویم که چون او، روشهای ترکیبی متشکّل از تئوری، دادههای آماری، عکسها و مصاحبهها میتواند دشواری فهم سوژه را از طریق روش ابژکتیو کاهش دهد و امثال «کامیل احمدی» پا جای پای بوردیو گذاشتند و در کتابهایی مانند «خانهای بر روی آب» و «خانهای با در باز» به ترتیب از #ازدواج مشوّش «موقت» و ازدواج مسئلهساز «سفید» مبتنی بر پژوهشهایی عمیق و گسترده، سخن گفتند اما چند روز قبل حکم زندان ۹ ساله را دریافت کردند. از کلام در این حوزه صرف نظر میکنم و پیشتر نمیروم و بیشتر نمیگویم چون فاصله زیاد است بین زبان ما و زبان قدرت و قاضیهایش. اینان اندیشه را به مسلخ بردهاند. میخواستم از لزوم رسوخ به لایههای زیرین سطحها و تمرکز روی ساز و کارها به جای تمرکز روی مردمان و رفتارهای معمولشان در پژوهشهای اصیل به نقل از انسانشناس ساختارگرا، لوی استروس سخن بگویم اما پرسش میکنم: چه سودی دارد در جامعهای از «#علم»، سخن بگوییم که پژوهشگری مانند «کامیل احمدی» به همین روش پیش میرود و در تحقیقش پیرامون #ازدواج_کودکان مظلوم در هفت استان کشور و نیز در کتابش: «طنین سکوت» و همچنین در پژوهش گسترده دیگرش پیرامون #حقوق_کودکان و نیز در کتابش: «یغمای کودکی» سدشکنانه حرکت میکند اما پاداشش دریافت حکم ۹ سال #زندان شدن است تا بیاموزد که نه گادامر و نه بوردیو و نه استروس، از سلامت عقل برخوردار نیستند چون بسان اهالی #قدرت و پیروان #ایدئولوژی مذهبی در کشورمان نمیاندیشند و ذوب در #ولایت نشدهاند؟ دیگر چه سود که به نقل از فرانسیس فوکویاما بگوییم یا نگوییم که «چرخه #دموکراسی در ایران بسته شدهاست»؟ اینجا اهالی قدرت و ششلولبندها بزرگ نشدهاند و افکار کودکانه دارند پس نقل قول از بزرگان اندیشه، خریداری ندارد.
چرا باید پژوهشگران و روشنفکران آزاداندیش در این دیار سنّتمحور از نوع تحرّکناپذیرش، زندگی خود را «مرگ» در میان غریبهها حس کنند و چرا #نظام_قضایی متکی بر قدرت این چنین اهالی پژوهش و #اندیشه را مظلومانه به مسلخ میبرد؟
اخیراً دو زن #فعّال_مدنی به نامهای خانمها: #هدی_عمید و #نجمه_واحدی که نفر نخست، #وکیل دادگستری است به اتهام «آشنا کردن زنان با شرائط ضمن عقد با برگزاری کارگاههای آموزشی» از سوی #ابوالقاسم_صلواتی در شعبه ۱۵ #دادگاه_انقلاب تهران به ترتیب به ۸ و ۷ سال زندان و #حبس تعزیری محکوم شدند! تعجب میکنید؟ باز هم اخیراً خانم #میمنت_حسینی چاوشی، #جمعیتشناس و استاد دانشگاه ملی استرالیا به ۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ۹۷ برای شرکت در کنفرانس منطقهای سالمندی در ایران بنا به دعوت، به ایران آمد و مقالهاش را در کنفرانس ارائه کرد اما هنگام خروج از کشور دستگیر شد. به چه جرمی؟ به اتهام «تبانی علیه #امنیت_ملی از طریق تحقیق در زمینه کاهش زاد و ولد» …|👈 ادامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹
🖋 #احمد_بخارایی:
میگویند در این دیار که امروزش را «روز پژوهش» خواندهاند شورایی موسوم به: «#فرهنگ عمومی کشور»، بیست و پنج آذر در پاییز هر سال را به نام روشنیبخش «پژوهش» مزیّن کرد اما امروز، «پژوهش» در آذر پاییز به «پاییز» نشستهاست! امروز چه شدهاست که سایهها، «آفتاب» را به بند کشیدهاند؟ چه شدهاست که دلمان از غم و سرمان از درد آکنده شدهاست؟ چرا امروز، «پژوهش»، پنج پاره شده و «پ»اییزش فرارسیده در حالی که «ژ»رفستیزی، میدان گرفته و سطحینگری گسترده شده و «و»حشت از رأی قاضیهای حکومتی بر صاحبان خرد سایه افکنده و «ه»یچ آذرخشی، نویدمان نمیدهد و «ش»لّاق بر پیکر نحیف پژوهش نواختهمیشود؟ میخواستم از قول گئورگ گادامر، فیلسوف گرانسنگ آلمانی بگویم که: «نیروی حقیقی اصول اخلاقی، مبتنی بر سنّت است اما این اصول بر دلایل عقلی استوار نیستند»، فلذا طبیعی است که از سوی پژوهشگران به چالش کشیدهشوند و پژوهشگری به نام «#کامیل_احمدی» و دیگرانی از زمره ایشان در قبل و بعد از او دست به پژوهش و قلم ببرند و کتاب «به نام سنت» را بنویسند و مظلومیت #زنان را فریاد بزنند اما نهایتاً یک #قاضی_حکومتی او را به ۹ سال زندان محکوم کند! اینک فکر میکنم سخن از گادامر خطاب به اهالی قدرتی که «پژوهش» را به مسلخ بردهاند و در پای سنّت کور، قربانی کردهاند تا در سایهاش به تحکیم مبانی نظری قدرتی علمستیز بپردازند بیهوده است. یک صغیر، چگونه میتواند از معانی عالی درکی داشتهباشد؟ چرا صغیر ماندهایم؟ میخواستم به روش پژوهش #جامعهشناس و #مردمشناس فرانسوی، پیر بوردیو در کتاب ارزشمندش: «تمایز: نقد جامعهشناختی قضاوت در باره سلائق» که تحت تأثیر بزرگان اندیشه مانند هایدگر و هوسرل بود اشاره کنم و بگویم که چون او، روشهای ترکیبی متشکّل از تئوری، دادههای آماری، عکسها و مصاحبهها میتواند دشواری فهم سوژه را از طریق روش ابژکتیو کاهش دهد و امثال «کامیل احمدی» پا جای پای بوردیو گذاشتند و در کتابهایی مانند «خانهای بر روی آب» و «خانهای با در باز» به ترتیب از #ازدواج مشوّش «موقت» و ازدواج مسئلهساز «سفید» مبتنی بر پژوهشهایی عمیق و گسترده، سخن گفتند اما چند روز قبل حکم زندان ۹ ساله را دریافت کردند. از کلام در این حوزه صرف نظر میکنم و پیشتر نمیروم و بیشتر نمیگویم چون فاصله زیاد است بین زبان ما و زبان قدرت و قاضیهایش. اینان اندیشه را به مسلخ بردهاند. میخواستم از لزوم رسوخ به لایههای زیرین سطحها و تمرکز روی ساز و کارها به جای تمرکز روی مردمان و رفتارهای معمولشان در پژوهشهای اصیل به نقل از انسانشناس ساختارگرا، لوی استروس سخن بگویم اما پرسش میکنم: چه سودی دارد در جامعهای از «#علم»، سخن بگوییم که پژوهشگری مانند «کامیل احمدی» به همین روش پیش میرود و در تحقیقش پیرامون #ازدواج_کودکان مظلوم در هفت استان کشور و نیز در کتابش: «طنین سکوت» و همچنین در پژوهش گسترده دیگرش پیرامون #حقوق_کودکان و نیز در کتابش: «یغمای کودکی» سدشکنانه حرکت میکند اما پاداشش دریافت حکم ۹ سال #زندان شدن است تا بیاموزد که نه گادامر و نه بوردیو و نه استروس، از سلامت عقل برخوردار نیستند چون بسان اهالی #قدرت و پیروان #ایدئولوژی مذهبی در کشورمان نمیاندیشند و ذوب در #ولایت نشدهاند؟ دیگر چه سود که به نقل از فرانسیس فوکویاما بگوییم یا نگوییم که «چرخه #دموکراسی در ایران بسته شدهاست»؟ اینجا اهالی قدرت و ششلولبندها بزرگ نشدهاند و افکار کودکانه دارند پس نقل قول از بزرگان اندیشه، خریداری ندارد.
چرا باید پژوهشگران و روشنفکران آزاداندیش در این دیار سنّتمحور از نوع تحرّکناپذیرش، زندگی خود را «مرگ» در میان غریبهها حس کنند و چرا #نظام_قضایی متکی بر قدرت این چنین اهالی پژوهش و #اندیشه را مظلومانه به مسلخ میبرد؟
اخیراً دو زن #فعّال_مدنی به نامهای خانمها: #هدی_عمید و #نجمه_واحدی که نفر نخست، #وکیل دادگستری است به اتهام «آشنا کردن زنان با شرائط ضمن عقد با برگزاری کارگاههای آموزشی» از سوی #ابوالقاسم_صلواتی در شعبه ۱۵ #دادگاه_انقلاب تهران به ترتیب به ۸ و ۷ سال زندان و #حبس تعزیری محکوم شدند! تعجب میکنید؟ باز هم اخیراً خانم #میمنت_حسینی چاوشی، #جمعیتشناس و استاد دانشگاه ملی استرالیا به ۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ۹۷ برای شرکت در کنفرانس منطقهای سالمندی در ایران بنا به دعوت، به ایران آمد و مقالهاش را در کنفرانس ارائه کرد اما هنگام خروج از کشور دستگیر شد. به چه جرمی؟ به اتهام «تبانی علیه #امنیت_ملی از طریق تحقیق در زمینه کاهش زاد و ولد» …|👈 ادامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ نشست «پیآمدهای اجتماعی #قمار و #شرطبندی در ایران»
| میهمانان:
#احمد_بخارایی، دانشیار جامعهشناسی
مهدی ناظمی، دکترای فلسفه و پژوهشگر فلسفهی هنر
| برگزارکننده:
مؤسسهی مطالعات اجتماعی اردیبهشت
🗓 تاریخ برگزاری: دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹
| #قماربازی |
بخشهایی از پاسخ احمد بخارایی به پرسشها:
| پرسش ۱: به رغم آنکه در ادیان توحیدی از جمله #اسلام نسبت به «قمار» موضع منفی اتخاذ شده چرا اینک قماربازی در ایران گسترده شده است؟
بخشهایی از پاسخ:
… مفاهیمی مانند: طالع و بخت و سرنوشت و استخاره و قضا و قدر، و به طور کلی «#تقدیرگرایی» یا «دستینیزم»، کم و بیش یک دست هستند مانند مهرههای یک تسبیح که با ریسمانی به هم متصل شدهاند …
… داستان جبر و اختیار که از نزاع بین اشاعره و معتزله در تاریخ کلام اسلامی آغاز شد تاکنون لاینحل باقی مانده …
… استناد «جبریون» به «آگاهی خداوند» بود پس همواره «تقدیرگرایی» در یک رابطهی مرید و مرادی در بستر تاریخی اسلام و شیعه غلطیده و پیش آمده تاکنون …
… امروز در ایران کنونی «نورٌ علی نور» شده است یعنی همهی عناصر فرهنگیای که #سرنوشتگرایی را دامن میزدند اینک با #قدرت_سیاسی پیوند خورده است و رابطهی مرید و مرادی، شکل متصلبّی پیدا کرده …
… هنجارهای ما در بخش «ارزشی» و باورگونهاش که ریشه در اعتقادات داشت با کلام عرفی و ادبی هم پیوند خورد و میبینید که الی ماشاءاله در ادبیات فارسی سخن از بخت و طالع و سرنوشت است: «نشان بخت بلند است و طالع میمون / علی الصباح نظر بر جمال روز افزون». سعدی آنگونه گفت و حافظ هم میگوید: «جلوهی بخت تو دل میبرد از شاه و گدا / چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی». مولوی هم میگوید: «هر چه آن خسرو کند شیرین بود / چون درخت تین که جمله تین کند». او از آیه: «والتین و الزیتون» ایده گرفته و پیآمد رابطهی مرید و مرادی را تولید «انجیر» که همهاش فایده است میداند! …
… مشاهده میشود که این رفتار کمتر عقلانی و بیشتر هیجانی که امروزه در ایران به اشکال گوناگون: فالگیری و تقدیرگرایی و شانسمحوری و استخارهگرایی و شرطبندی ظاهر شده ریشه تاریخی و اعتقادی دارد …
… مشارکت مردم در امور اقتصادی هم بر پایهی بخت و شانس استوار است آنگونه که سکه و ارز میخرند تا شاید «شانس» بیاورند و نیز در بورس ـ در یک اقتصاد دلالمسلک و شکننده ـ شرکت میکنند تا بسا «لاکی» و خوش شانس باشند …
… در این میان، شکل قشنگ و جوانپسندش مشارکت در سایتهای قماربازی است، پس این پدیده دارای سابقهی تاریخی و فرهنگی است …
| پرسش۲: چرا تاکنون به مقولهی قماربازی به لحاظ جامعهشناختی در ایران و حتی خارج کمتر توجه شده؟ آیا این یک معضل فردی است یا جمعی؟
بخشهایی از پاسخ:
… توجه به معنای «فرصت» در اینجا مهم است. چهار اصل در ایجاد فرصت وجود دارد: ۱ـ وجود «مهارت» در ایجاد یا یافتن فرصتهای مناسب، ۲ـ استفاده از توان درونی و شهودی، ۳ـ نگاه مثبت داشتن نسبت به پیرامون و پدیدهها و ۴ـ برخورداری از نگرش انعطافپذیر. اگر یک انسان دارای این چهار ویژگی باشد حتی تهدیدها را تبدیل به «فرصت» میکند. اما به نظر میرسد این حرفها رنگ و بوی روانشناختی دارند. حال آیا واقعاً این چهار اصل، جنبهی فردی دارند یا جمعی؟ … به نظر نمیرسد کسب «مهارتهای اجتماعی» برای «فرصتسازی» نزد همگان در یک جامعهی انسدادی، امکانپذیر باشد! … به نظر نمیرسد برخورداری از «نگاه مثبت» در یک #جامعه در خلأ شکل بگیرد و قطعا نگاه مثبت از ساختارهای اجتماعی سرچشمه میگیرد! … اگر در یک جامعه توزیع عادلانهی فرصتها صورت نگیرد و نیز فرصتها هم محدود باشند و به معنای دیگر، فرصتهای اجتماعی با «تهدید» و «تحدید» مواجه باشند آیا تعلیمات روانشناسانه میتواند برای عموم مؤثر افتد؟! … در چنین جامعهای مانند ایران سال ۹۹ «فرصتیابیها» یک امر فردی محسوب نمیشوند بلکه یک مسألهی «اجتماعی» هستند … «ما»، نه «من» با «بحران فرصتیابی» در ایران مواجه هستیم که استقبال بیش از سه میلیونی از سایتهای قماربازی و #شرطبندی یکی از پیآمدهای وجود این بحران است چرا که «شرطبندی» و «فرصتجویی» دو روی یک سکه هستند … «#جامعهشناسی» در ایران هم در حال نیمهمردگی است و برخی جامعهشناسها فکر میکنند که #نظام_سیاسی باید جلوی پایشان فرش قرمز پهن کند تا بتوان به صحنه آمد، خیر، تعهد رشتهای ایجاب میکند که ریسک کرد و هزینه پرداخت و جامعه و به ویژه #نظام_اجتماعی را نقد کرد … الآن یک محقق #مردمشناس یعنی آقای #کامیل_احمدی برای انجام تحقیقات اجتماعیاش پیرامون قشرهای آسیبپذیر #زنان و #کودکان کار و #دگرباشان محکوم به ۹ سال و سه ماه #حبس میشود و بدیهی است که در چنین شرایطی جامعهشناسها عقب بنشینند …
| پرسش ۳: پیآمدهای …|👈ادامه
صوت | ویدئو
t.me/dr_bokharaei/455
| Instagram | YouTube | Site |
| میهمانان:
#احمد_بخارایی، دانشیار جامعهشناسی
مهدی ناظمی، دکترای فلسفه و پژوهشگر فلسفهی هنر
| برگزارکننده:
مؤسسهی مطالعات اجتماعی اردیبهشت
🗓 تاریخ برگزاری: دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹
| #قماربازی |
بخشهایی از پاسخ احمد بخارایی به پرسشها:
| پرسش ۱: به رغم آنکه در ادیان توحیدی از جمله #اسلام نسبت به «قمار» موضع منفی اتخاذ شده چرا اینک قماربازی در ایران گسترده شده است؟
بخشهایی از پاسخ:
… مفاهیمی مانند: طالع و بخت و سرنوشت و استخاره و قضا و قدر، و به طور کلی «#تقدیرگرایی» یا «دستینیزم»، کم و بیش یک دست هستند مانند مهرههای یک تسبیح که با ریسمانی به هم متصل شدهاند …
… داستان جبر و اختیار که از نزاع بین اشاعره و معتزله در تاریخ کلام اسلامی آغاز شد تاکنون لاینحل باقی مانده …
… استناد «جبریون» به «آگاهی خداوند» بود پس همواره «تقدیرگرایی» در یک رابطهی مرید و مرادی در بستر تاریخی اسلام و شیعه غلطیده و پیش آمده تاکنون …
… امروز در ایران کنونی «نورٌ علی نور» شده است یعنی همهی عناصر فرهنگیای که #سرنوشتگرایی را دامن میزدند اینک با #قدرت_سیاسی پیوند خورده است و رابطهی مرید و مرادی، شکل متصلبّی پیدا کرده …
… هنجارهای ما در بخش «ارزشی» و باورگونهاش که ریشه در اعتقادات داشت با کلام عرفی و ادبی هم پیوند خورد و میبینید که الی ماشاءاله در ادبیات فارسی سخن از بخت و طالع و سرنوشت است: «نشان بخت بلند است و طالع میمون / علی الصباح نظر بر جمال روز افزون». سعدی آنگونه گفت و حافظ هم میگوید: «جلوهی بخت تو دل میبرد از شاه و گدا / چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی». مولوی هم میگوید: «هر چه آن خسرو کند شیرین بود / چون درخت تین که جمله تین کند». او از آیه: «والتین و الزیتون» ایده گرفته و پیآمد رابطهی مرید و مرادی را تولید «انجیر» که همهاش فایده است میداند! …
… مشاهده میشود که این رفتار کمتر عقلانی و بیشتر هیجانی که امروزه در ایران به اشکال گوناگون: فالگیری و تقدیرگرایی و شانسمحوری و استخارهگرایی و شرطبندی ظاهر شده ریشه تاریخی و اعتقادی دارد …
… مشارکت مردم در امور اقتصادی هم بر پایهی بخت و شانس استوار است آنگونه که سکه و ارز میخرند تا شاید «شانس» بیاورند و نیز در بورس ـ در یک اقتصاد دلالمسلک و شکننده ـ شرکت میکنند تا بسا «لاکی» و خوش شانس باشند …
… در این میان، شکل قشنگ و جوانپسندش مشارکت در سایتهای قماربازی است، پس این پدیده دارای سابقهی تاریخی و فرهنگی است …
| پرسش۲: چرا تاکنون به مقولهی قماربازی به لحاظ جامعهشناختی در ایران و حتی خارج کمتر توجه شده؟ آیا این یک معضل فردی است یا جمعی؟
بخشهایی از پاسخ:
… توجه به معنای «فرصت» در اینجا مهم است. چهار اصل در ایجاد فرصت وجود دارد: ۱ـ وجود «مهارت» در ایجاد یا یافتن فرصتهای مناسب، ۲ـ استفاده از توان درونی و شهودی، ۳ـ نگاه مثبت داشتن نسبت به پیرامون و پدیدهها و ۴ـ برخورداری از نگرش انعطافپذیر. اگر یک انسان دارای این چهار ویژگی باشد حتی تهدیدها را تبدیل به «فرصت» میکند. اما به نظر میرسد این حرفها رنگ و بوی روانشناختی دارند. حال آیا واقعاً این چهار اصل، جنبهی فردی دارند یا جمعی؟ … به نظر نمیرسد کسب «مهارتهای اجتماعی» برای «فرصتسازی» نزد همگان در یک جامعهی انسدادی، امکانپذیر باشد! … به نظر نمیرسد برخورداری از «نگاه مثبت» در یک #جامعه در خلأ شکل بگیرد و قطعا نگاه مثبت از ساختارهای اجتماعی سرچشمه میگیرد! … اگر در یک جامعه توزیع عادلانهی فرصتها صورت نگیرد و نیز فرصتها هم محدود باشند و به معنای دیگر، فرصتهای اجتماعی با «تهدید» و «تحدید» مواجه باشند آیا تعلیمات روانشناسانه میتواند برای عموم مؤثر افتد؟! … در چنین جامعهای مانند ایران سال ۹۹ «فرصتیابیها» یک امر فردی محسوب نمیشوند بلکه یک مسألهی «اجتماعی» هستند … «ما»، نه «من» با «بحران فرصتیابی» در ایران مواجه هستیم که استقبال بیش از سه میلیونی از سایتهای قماربازی و #شرطبندی یکی از پیآمدهای وجود این بحران است چرا که «شرطبندی» و «فرصتجویی» دو روی یک سکه هستند … «#جامعهشناسی» در ایران هم در حال نیمهمردگی است و برخی جامعهشناسها فکر میکنند که #نظام_سیاسی باید جلوی پایشان فرش قرمز پهن کند تا بتوان به صحنه آمد، خیر، تعهد رشتهای ایجاب میکند که ریسک کرد و هزینه پرداخت و جامعه و به ویژه #نظام_اجتماعی را نقد کرد … الآن یک محقق #مردمشناس یعنی آقای #کامیل_احمدی برای انجام تحقیقات اجتماعیاش پیرامون قشرهای آسیبپذیر #زنان و #کودکان کار و #دگرباشان محکوم به ۹ سال و سه ماه #حبس میشود و بدیهی است که در چنین شرایطی جامعهشناسها عقب بنشینند …
| پرسش ۳: پیآمدهای …|👈ادامه
صوت | ویدئو
t.me/dr_bokharaei/455
| Instagram | YouTube | Site |
YouTube
نشست پیآمدهای اجتماعی قمار و شرطبندی در ایران
| میهمانان: احمد بخارایی، مهدی ناظمی| برگزارکننده: مؤسسهی مطالعات اجتماعی اردیبهشت| تاریخ برگزاری: دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹قماربازی | بخشهایی از پاسخ احمد بخارایی...
📺 اعتراض استادان و پژوهشگران علوم اجتماعی به امنیتی شدن دانش و پژوهش
📡 گفتوگوی تلویزیون بیبیسی فارسی با #احمد_بخارایی و #سعید_پیوندی دربارهی موارد مندرج در «اعتراضنامه»ی منتشره در فضای مجازی پیرامون اهداف و مطالبات پژوهشگران با حدود ۷۰۰ تأیید | پخششده در برنامهی صفحهی ۲، سهشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۱
| پخش گفتوگو: دیداری | شنیداری
| بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این گفتوشنود:
… در سه سطح با موانع جدی در امر #پژوهش در ایران مواجهیم. در سطح خُرد وقتی دانشجوی ما برای کسب اطلاعات و آمار مربوط به مسائلی مانند #کودک_همسری یا #خودکشی یا #اعتیاد یا #زندانیان به مراجع مربوطه مراجعه میکند پاسخ سربالا میشنود و در دستانداز میافتد …
… در سطح میانه، شش پدیده خودنمایی میکند: ضعف انجمنهای علمی به دلیل وجود موانع، ضعف ساختاری در #آموزش_عالی از روند جذب و استخدام تا شکلگیری گروههای آموزشی در دانشکدهها، انفکاک #سازمانهای_غیردولتی از بدنهی #جامعه به دلیل نبود نتایج #تحقیقات_اجتماعی، سیطرهی مدیران عافیتطلب بر ادارات و مقاومت در مقابل تحقیقات اجتماعی، سودآور نبودن تحقیقات #علوم_انسانی و اجتماعی و عدم حمایت لازم از تحقیقات توسط سازمانهای داخلی و بالاخره تهدید و تحدید #علوم_اجتماعی علمی از سوی امر مبهم و بدون چارچوب و نامشخصی موسوم به «علوم اجتماعی اسلامی» …
… در سطح کلان با دو پدیده عمدتاً مواجهیم: ۱ـ قطع ارتباط معنادار بین نتایج نیمبند در مؤسسات تحقیقات اجتماعی و مراکز سیاستگذاری ناشی از کاهلی دولتمردان و مجموعهی #حاکمیت و ۲ـ قطع ارتباط معنادار بین دولت ایران و سایر دول در موضوع تحقیقات در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی …
… برخی از پژوهشگرانی که با مشکل جدّی مواجه شدهاند عبارتند از: اخراج استادان از دانشگاه مانند: زندهیاد دکتر #هاله_لاجوردی از دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دکتر #فاطمه_موسوی_میرک از دانشگاه آزاد اراک پس از ۲۵ سال تدریس و آقایان #سعید_مدنی به واسطهی تحقیقات کمنظیرش در موضوعات اعتیاد و #روسپیگری ، #سعید_معیدفر، #ابراهیم_توفیق و نیز زندانی شدن پژوهشگران دو تابعیتی مانند خانم #میمنت_حسینی_چاوشی استاد دانشگاه ملبورن که برای شرکت در کنفرانس سالانهی سالمندی به ایران دعوت شده بود (در حالی که در سال ۱۴۱۵ با بحران وجود بیش از ۲۲ میلیون سالمند بالای ۶۰ سال مواجه خواهیم بود!) و نیز خانم #فریبا_عدالتخواه، #جامعهشناس ایرانی ـ فرانسوی که به پنج سال زندان محکوم شده و نیز آقای #کامیل_احمدی که برای انجام تحقیقات کمنظیر مردمشناختیاش در موضوعات #کودکان_کار و #دگرباشان و #قومیتها و #زنان، اخیراً به هشت سال #زندان محکوم شده است. قطعاً بسیاری از استادان و پژوهشگران دیگری هستند که در حاشیه ماندهاند و اخراج یا زندانی شدهاند …
| متن و آمار این اعتراضنامه
| بازتاب در انصاف نیوز
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
📡 گفتوگوی تلویزیون بیبیسی فارسی با #احمد_بخارایی و #سعید_پیوندی دربارهی موارد مندرج در «اعتراضنامه»ی منتشره در فضای مجازی پیرامون اهداف و مطالبات پژوهشگران با حدود ۷۰۰ تأیید | پخششده در برنامهی صفحهی ۲، سهشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۱
| پخش گفتوگو: دیداری | شنیداری
| بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این گفتوشنود:
… در سه سطح با موانع جدی در امر #پژوهش در ایران مواجهیم. در سطح خُرد وقتی دانشجوی ما برای کسب اطلاعات و آمار مربوط به مسائلی مانند #کودک_همسری یا #خودکشی یا #اعتیاد یا #زندانیان به مراجع مربوطه مراجعه میکند پاسخ سربالا میشنود و در دستانداز میافتد …
… در سطح میانه، شش پدیده خودنمایی میکند: ضعف انجمنهای علمی به دلیل وجود موانع، ضعف ساختاری در #آموزش_عالی از روند جذب و استخدام تا شکلگیری گروههای آموزشی در دانشکدهها، انفکاک #سازمانهای_غیردولتی از بدنهی #جامعه به دلیل نبود نتایج #تحقیقات_اجتماعی، سیطرهی مدیران عافیتطلب بر ادارات و مقاومت در مقابل تحقیقات اجتماعی، سودآور نبودن تحقیقات #علوم_انسانی و اجتماعی و عدم حمایت لازم از تحقیقات توسط سازمانهای داخلی و بالاخره تهدید و تحدید #علوم_اجتماعی علمی از سوی امر مبهم و بدون چارچوب و نامشخصی موسوم به «علوم اجتماعی اسلامی» …
… در سطح کلان با دو پدیده عمدتاً مواجهیم: ۱ـ قطع ارتباط معنادار بین نتایج نیمبند در مؤسسات تحقیقات اجتماعی و مراکز سیاستگذاری ناشی از کاهلی دولتمردان و مجموعهی #حاکمیت و ۲ـ قطع ارتباط معنادار بین دولت ایران و سایر دول در موضوع تحقیقات در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی …
… برخی از پژوهشگرانی که با مشکل جدّی مواجه شدهاند عبارتند از: اخراج استادان از دانشگاه مانند: زندهیاد دکتر #هاله_لاجوردی از دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دکتر #فاطمه_موسوی_میرک از دانشگاه آزاد اراک پس از ۲۵ سال تدریس و آقایان #سعید_مدنی به واسطهی تحقیقات کمنظیرش در موضوعات اعتیاد و #روسپیگری ، #سعید_معیدفر، #ابراهیم_توفیق و نیز زندانی شدن پژوهشگران دو تابعیتی مانند خانم #میمنت_حسینی_چاوشی استاد دانشگاه ملبورن که برای شرکت در کنفرانس سالانهی سالمندی به ایران دعوت شده بود (در حالی که در سال ۱۴۱۵ با بحران وجود بیش از ۲۲ میلیون سالمند بالای ۶۰ سال مواجه خواهیم بود!) و نیز خانم #فریبا_عدالتخواه، #جامعهشناس ایرانی ـ فرانسوی که به پنج سال زندان محکوم شده و نیز آقای #کامیل_احمدی که برای انجام تحقیقات کمنظیر مردمشناختیاش در موضوعات #کودکان_کار و #دگرباشان و #قومیتها و #زنان، اخیراً به هشت سال #زندان محکوم شده است. قطعاً بسیاری از استادان و پژوهشگران دیگری هستند که در حاشیه ماندهاند و اخراج یا زندانی شدهاند …
| متن و آمار این اعتراضنامه
| بازتاب در انصاف نیوز
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
YouTube
اعتراض استادان و پژوهشگران علوم اجتماعی به امنیتی شدن دانشگاه - صفحه دو
اوایل بهمن ماه نامهای در فضای مجازی منتشر شد که به نگاه امنیتی و غیرکارشناسی به پژوهشهای حوزه علوم اجتماعی و انسانی در ایران اعتراض داشت. نامهای که از مسدود شدن مسیر گشایش فکر، تسلط نگاههای غیرعلمی و تنگ شدن فضای تنفسی علوم انسانی و اجتماعی سخن میگفت.…
❇️ نظام حمایتی از قشرهای آسیبپذیر در ایران، پا در هوا و در خلأ
🗓 یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی ماهنامهی اقتصادی آیندهنگر با #احمد_بخارایی، دربارهی ناکارآمدی #نظام_حمایتی در ایران | منتشرشده در شمارهی ۱۰۵، اسفندماه ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش: (صفحههای ۷۸، ۷۹، ۸۰ و ۸۱)
بخشی از گفتههای احمد بخارایی در این مصاحبه:
… تا زمانی که نرخ بیکاری سیر صعودی دارد، شما اصلاً نمیتوانید به سمت رویکرد توانمندسازی در نظام حمایتگری بروید، وقتی هم نتوانید به این رویکرد روی بیاورید، مجبور میشوید رویکرد امدادرسانی را اتخاذ کنید. رویکرد امدادرسانی هم نیاز به منابعی دارد برای ارسال امداد، این منابع ارسال امداد در یک #اقتصاد شکنندهی تکمحصولی وابسته به صادرات یکی دو محصول نفت و گاز، محدود خواهد بود و از طرف دیگر تقاضا به دلیل افزایش نرخ بیکاری و به زمین افتادنها، زیاد میشود.
وقتی چنین اتفاقی میافتد، سیاست قطرهچکانی اتخاذ میشود و ما میبینیم که بیمهی سلامت تعریف میشود؛ اما بعد از چند سال خبری از آن نیست. بحث #یارانه تعریف میشود، میبینید که تبدیل به جوک میشود؛ یعنی یارانهی ماهانهی هر نفر برابر با یک پیتزا است. بحث از حمایت از #زنان_سرپرست_خانوار میشود، بعد میبینید یک کمیتهی عریض و طویل با آن دبدبه و کبکبه به نام کمیتهی امداد که زیر بار هیچ نظام جامعی هم نمیرود …
… نمیتوانیم بگوییم تحریمها تأثیر ندارند، تأثیر دارند اما آیا این تحریمها یکشبه و بیدلیل به وجود آمدهاند؟ داستان #نظام_سیاسی و درگیریهای بینالمللی است. تحریمها ناشی از مواجههی نظام سیاسی با نظام جهانی است …
… از سال ۹۶ تا ۹۸ تعداد نفراتی که زیر #خط_فقر هستند در حدود ۳ برابر افزایش داشته است. اینک زنگ خطر جدی است و پیام آن این است که ما در گذشته موفق نبودیم و این روند سیر صعودی دارد. اگر روند چنین ادامه یابد سال ۱۴۰۰، ۸۰درصد مردم زیر خط فقر مطلق خواهند بود …
… همیشه بین محافل آکادمیک و پژوهشگرانی که یک نگاه علمیتر دارند با مجریان #دولت و کسانی که میخواهند سیاستگذاری کنند در حوزهی اجرا، فاصله، شکاف و فضایی ایجاد میشود که گفتمان بینشان شکل نمیگیرد و هر کدام حرف خود را میزنند …
… یک بعد #جهانیشدن این است که دغدغهها جهانی میشود. افراد تحصیلکرده، کسانی که اهل تحقیق و تفکر هستند، این دغدغهها را دارند.
پتانسیل وجود دارد؛ اما متأسفانه #حاکمیت در ایران که بیشتر مبتنی بر #اقتدار_کاریزماتیک و کمتر قانونی و عقلانی است، دارد با این پتانسیلها مبارزه میکند …
… در ایران اقتداری که مشروعیت یافته است، تلفیقی است بین اقتدارهای کاریزماتیک و قانونی! این تلفیق آزار میدهد. ملت رشد نکرده است، #تحول_فرهنگی اتفاق نیفتاده است. در کشور ما وقتی اقتدار به تلفیقی از دو نوع پدیدار میشود، شعارهای هیجانی تأثیر خود را در #انتخابات میگذارند، چرا که در یک فضای کاریزماتیک شنیده میشوند …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی ماهنامهی اقتصادی آیندهنگر با #احمد_بخارایی، دربارهی ناکارآمدی #نظام_حمایتی در ایران | منتشرشده در شمارهی ۱۰۵، اسفندماه ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش: (صفحههای ۷۸، ۷۹، ۸۰ و ۸۱)
بخشی از گفتههای احمد بخارایی در این مصاحبه:
… تا زمانی که نرخ بیکاری سیر صعودی دارد، شما اصلاً نمیتوانید به سمت رویکرد توانمندسازی در نظام حمایتگری بروید، وقتی هم نتوانید به این رویکرد روی بیاورید، مجبور میشوید رویکرد امدادرسانی را اتخاذ کنید. رویکرد امدادرسانی هم نیاز به منابعی دارد برای ارسال امداد، این منابع ارسال امداد در یک #اقتصاد شکنندهی تکمحصولی وابسته به صادرات یکی دو محصول نفت و گاز، محدود خواهد بود و از طرف دیگر تقاضا به دلیل افزایش نرخ بیکاری و به زمین افتادنها، زیاد میشود.
وقتی چنین اتفاقی میافتد، سیاست قطرهچکانی اتخاذ میشود و ما میبینیم که بیمهی سلامت تعریف میشود؛ اما بعد از چند سال خبری از آن نیست. بحث #یارانه تعریف میشود، میبینید که تبدیل به جوک میشود؛ یعنی یارانهی ماهانهی هر نفر برابر با یک پیتزا است. بحث از حمایت از #زنان_سرپرست_خانوار میشود، بعد میبینید یک کمیتهی عریض و طویل با آن دبدبه و کبکبه به نام کمیتهی امداد که زیر بار هیچ نظام جامعی هم نمیرود …
… نمیتوانیم بگوییم تحریمها تأثیر ندارند، تأثیر دارند اما آیا این تحریمها یکشبه و بیدلیل به وجود آمدهاند؟ داستان #نظام_سیاسی و درگیریهای بینالمللی است. تحریمها ناشی از مواجههی نظام سیاسی با نظام جهانی است …
… از سال ۹۶ تا ۹۸ تعداد نفراتی که زیر #خط_فقر هستند در حدود ۳ برابر افزایش داشته است. اینک زنگ خطر جدی است و پیام آن این است که ما در گذشته موفق نبودیم و این روند سیر صعودی دارد. اگر روند چنین ادامه یابد سال ۱۴۰۰، ۸۰درصد مردم زیر خط فقر مطلق خواهند بود …
… همیشه بین محافل آکادمیک و پژوهشگرانی که یک نگاه علمیتر دارند با مجریان #دولت و کسانی که میخواهند سیاستگذاری کنند در حوزهی اجرا، فاصله، شکاف و فضایی ایجاد میشود که گفتمان بینشان شکل نمیگیرد و هر کدام حرف خود را میزنند …
… یک بعد #جهانیشدن این است که دغدغهها جهانی میشود. افراد تحصیلکرده، کسانی که اهل تحقیق و تفکر هستند، این دغدغهها را دارند.
پتانسیل وجود دارد؛ اما متأسفانه #حاکمیت در ایران که بیشتر مبتنی بر #اقتدار_کاریزماتیک و کمتر قانونی و عقلانی است، دارد با این پتانسیلها مبارزه میکند …
… در ایران اقتداری که مشروعیت یافته است، تلفیقی است بین اقتدارهای کاریزماتیک و قانونی! این تلفیق آزار میدهد. ملت رشد نکرده است، #تحول_فرهنگی اتفاق نیفتاده است. در کشور ما وقتی اقتدار به تلفیقی از دو نوع پدیدار میشود، شعارهای هیجانی تأثیر خود را در #انتخابات میگذارند، چرا که در یک فضای کاریزماتیک شنیده میشوند …
⚠️ بازپخش پستها مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۶)
🗓 چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
#دوقطبی شدن #شخصیت: دوقطبی شدن #جامعه
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
#خودکشی #آزاده_نامداری (یا خودکشانده، نمیدانم) مانند هر پدیدهای در متن زمانی و مکانی و اجتماعی خودش قابل تحلیل است. ایشان در شرایطی که #صداوسیما در #اعترافگیری اجباری و #شکنجه #آزادیخواهان، شریک جرم بود در قاب تلویزیون ظاهر میشود و #چادر و #حجاب حکومتی را تشویق میکند. این در حالی بود که برخی #زنان برای رفع #حجاب_اجباری، تلاش میکردند و هزینه میدادند. او میخواست (یا میخواستندش!) به مشهوریت یک شبه و تنعمات ناشی از آن برسد. طبیعی است که #کشف_حجاب او در خارج، خبرساز و منتشر شود. یحتمل، نهایتاً نتوانست فشار روحی ـ روانی را تحمل کند. یا اینکه از عملکرد گذشتهی خود و «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو»یی که با ژست حامی چادر گرفتهبود شرمناک بود. نمیدانم … به هر حال متأسفانه جامعهی ما در شرایط #جنگ نرم یا سرد متمایل(!) به جنگ سخت یا گرم به سر میبرد. جامعه دوقطبی شدهاست و این یکی از نشانههای #فروپاشی_اجتماعی است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
#دوقطبی شدن #شخصیت: دوقطبی شدن #جامعه
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
#خودکشی #آزاده_نامداری (یا خودکشانده، نمیدانم) مانند هر پدیدهای در متن زمانی و مکانی و اجتماعی خودش قابل تحلیل است. ایشان در شرایطی که #صداوسیما در #اعترافگیری اجباری و #شکنجه #آزادیخواهان، شریک جرم بود در قاب تلویزیون ظاهر میشود و #چادر و #حجاب حکومتی را تشویق میکند. این در حالی بود که برخی #زنان برای رفع #حجاب_اجباری، تلاش میکردند و هزینه میدادند. او میخواست (یا میخواستندش!) به مشهوریت یک شبه و تنعمات ناشی از آن برسد. طبیعی است که #کشف_حجاب او در خارج، خبرساز و منتشر شود. یحتمل، نهایتاً نتوانست فشار روحی ـ روانی را تحمل کند. یا اینکه از عملکرد گذشتهی خود و «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو»یی که با ژست حامی چادر گرفتهبود شرمناک بود. نمیدانم … به هر حال متأسفانه جامعهی ما در شرایط #جنگ نرم یا سرد متمایل(!) به جنگ سخت یا گرم به سر میبرد. جامعه دوقطبی شدهاست و این یکی از نشانههای #فروپاشی_اجتماعی است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۱۰)
🗓 شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
سوءهاضمهی #فمینیستی!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ با دانشجویان ارشد #جامعهشناسی، درس «#جامعهشناسی_زنان» را به صورت مجازی در هفتهی گذشته داشتم. سخن از «#تبعیض_جنسیتی» بود. یکی از دانشجویان از ارومیه که در #آموزش_و_پرورش، #معلم ریاضی است در ضمن اینکه موافق بود که #تبعیض جنسیتی وجود دارد در آخر صحبتش گفت: «الحمدلله نرخ #اشتغال زنان در پستهای مدیریتی بالاتر در ادارات آموزش و پرورش ارومیه تقریباً دو برابر شده». این «الحمد لله»ی که او گفت ذهنم را درگیر کرد.
۲ـ به #دانشجو گفتم: فرض کنید سفرهای پهن شده و غذای چهار نفر در آن آماده است حال آنکه روز قبل در همین سفره، دو غذا وجود داشت. حالا غذا چند برابر شدهاست؟
گفت: دو برابر
گفتم: بسیار خوب. حالا فرض کنید ده نفر نیازمند غذا هستند و دور این سفره نشستهاند. حالا اگر این ده نفر از ۲۰درصد غذایشان به لحاظ مقدار و کیفیت صرف نظر کنند پس هر یک به چند درصد غذا نیاز دارد؟
گفت: ۸۰ درصد
گفتم: حالا آن چهار ظرف غذا (که نسبت به روز قبل دو برابر شدهبود) چند درصد نیاز این ده نفر را که هر یک به هشتاد درصد غذا هم راضی هستند پاسخ میدهد؟
گفت: ۵۰ درصد
گفتم: حالا این ده نفر با آن چهار ظرف غذا اگر بخواهند سر کنند آیا حداقل با پنجاه درصد توقع و انتظارشان، سفره را در پایان ترک نخواهندکرد و هنوز پنجاه درصد انتظارشان بیپاسخ باقی نخواهد ماند؟
اندکی تأمل کرد و گفت: بله درسته!
گفتم: حالا اگر این روزها تکرار شوند آیا آن افراد دچار سوء هاضمه نخواهند شد؟
گفت: بله.
گفتم: پس چرا گفتید: «الحمدلله»، دو برابر شدهاست؟
گفت: متوجه نمیشوم منظورتان چیست!
گفتم: عزیز من، مثال آن ده نفر در اطراف سفره غذا، زنان در جامعهی قرن بیستویکمی ایران هستند که در فضای جهانی تنفس میکنند و آگاه به توانایی و آزادی خودشان شدهاند و سطح توقع و انتظاراتشان، حداقل در سطح همان هشتاد درصد غذای مورد نیاز برای آن ده نفر است اما نیمی از این توقع و انتظار در این «سفره اجتماعی» پاسخ داده نمیشود یعنی نیمی بلاتکلیف باقی ماندهاست. پس با بحران پاسخگویی به انتظارات و توقعات #زنان (بخوانید: زنان و مردان تحوّلجو) در ایران مواجهیم.
با اندکی خنده گفت: درست میگویید. از این جهت ندیدهبودم.
گفتم: آن دو برابر شدن واگذاری پستهای بالای اداری به زنان، همانند همان دو برابر شدن غذاها در سفره و نهایتاً پاسخگویی به پنجاهدرصد نیاز زنان است، پس این نشان از وجود «#بحران_مقبولیت» برای #نظام_سیاسی و #حکمرانی در ایران دارد.
گفت: میشود بیشتر توضیح دهید؟
گفتم: در مورد «بحران مقبولیت» و #فروپاشی_اجتماعی حرفهای ناخوانده زیادی در کانال تلگرامیام گفتهام اما خلاصه اینکه لوکوموتیو حکمرانی در ایران از قافلهی تحولجویی #شهروندان، عقب مانده و این فاصله، بیشتر و بیشتر میشود و بنابراین «مقبول» نمیافتد و هزینهها را هدر میدهد و منابع را میسوزاند و به نتیجهای هم نخواهدرسید. پس آیا حالا هم خواهی گفت: «الحمدلله»؟
خندید و گفت: خیر!
۳ـ سوء هاضمه چیست؟ آن را «دشگواری» هم گفتهاند که نشانش، «درد شکم» است و میتواند منجر به «زخم گوارشی» شود. این سوء هاضمه، باعث «نفخ» و «آروغ» و «تهوّع» میشود. اینک به جای کلمات داخل گیومه بگذارید: #نارضایتی، پرخاشگری، تجمیع انتظارات، اعتراضهای پراکنده و استفراغ #جامعه! حالا میشود: دشگواری اجتماعی زنان (همان: سوءهاضمهی فمینیستی) که با «#نارضایتی_اجتماعی» مشخص میشود اینک منجر به «#پرخاشگری» و #خشونتورزی و نیز موجب «تجمیع انتظارات» و «اعتراضهای پراکنده» زنان شده و نهایتاً موجب «استفراغ جامعه»ی زنان (بخوانید: همهی #مدنیتطلبان) خواهد شد یعنی آنچه را بلعیدهاند بالا خواهند آورد و خیرش را به شرّش و «عطایش را به لقایش» خواهند بخشید. نه الحمد لله!
۴ـ میدانید که «بهمن» با انبوه برف، خطربار میشود و آن در کشورهای در حال توسعه با «بهمنشکن» مواجه میشود تا قبل از رسیدن به زمین هموار، کمتر آسیبرسان شود اما در ایران #شیعی، بهمنها (بخوانید:بحرانها) همچنان در سراسیبی تند در حرکتند و این هم نشانی دیگر از «فروپاشی اجتماعی» است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
سوءهاضمهی #فمینیستی!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ با دانشجویان ارشد #جامعهشناسی، درس «#جامعهشناسی_زنان» را به صورت مجازی در هفتهی گذشته داشتم. سخن از «#تبعیض_جنسیتی» بود. یکی از دانشجویان از ارومیه که در #آموزش_و_پرورش، #معلم ریاضی است در ضمن اینکه موافق بود که #تبعیض جنسیتی وجود دارد در آخر صحبتش گفت: «الحمدلله نرخ #اشتغال زنان در پستهای مدیریتی بالاتر در ادارات آموزش و پرورش ارومیه تقریباً دو برابر شده». این «الحمد لله»ی که او گفت ذهنم را درگیر کرد.
۲ـ به #دانشجو گفتم: فرض کنید سفرهای پهن شده و غذای چهار نفر در آن آماده است حال آنکه روز قبل در همین سفره، دو غذا وجود داشت. حالا غذا چند برابر شدهاست؟
گفت: دو برابر
گفتم: بسیار خوب. حالا فرض کنید ده نفر نیازمند غذا هستند و دور این سفره نشستهاند. حالا اگر این ده نفر از ۲۰درصد غذایشان به لحاظ مقدار و کیفیت صرف نظر کنند پس هر یک به چند درصد غذا نیاز دارد؟
گفت: ۸۰ درصد
گفتم: حالا آن چهار ظرف غذا (که نسبت به روز قبل دو برابر شدهبود) چند درصد نیاز این ده نفر را که هر یک به هشتاد درصد غذا هم راضی هستند پاسخ میدهد؟
گفت: ۵۰ درصد
گفتم: حالا این ده نفر با آن چهار ظرف غذا اگر بخواهند سر کنند آیا حداقل با پنجاه درصد توقع و انتظارشان، سفره را در پایان ترک نخواهندکرد و هنوز پنجاه درصد انتظارشان بیپاسخ باقی نخواهد ماند؟
اندکی تأمل کرد و گفت: بله درسته!
گفتم: حالا اگر این روزها تکرار شوند آیا آن افراد دچار سوء هاضمه نخواهند شد؟
گفت: بله.
گفتم: پس چرا گفتید: «الحمدلله»، دو برابر شدهاست؟
گفت: متوجه نمیشوم منظورتان چیست!
گفتم: عزیز من، مثال آن ده نفر در اطراف سفره غذا، زنان در جامعهی قرن بیستویکمی ایران هستند که در فضای جهانی تنفس میکنند و آگاه به توانایی و آزادی خودشان شدهاند و سطح توقع و انتظاراتشان، حداقل در سطح همان هشتاد درصد غذای مورد نیاز برای آن ده نفر است اما نیمی از این توقع و انتظار در این «سفره اجتماعی» پاسخ داده نمیشود یعنی نیمی بلاتکلیف باقی ماندهاست. پس با بحران پاسخگویی به انتظارات و توقعات #زنان (بخوانید: زنان و مردان تحوّلجو) در ایران مواجهیم.
با اندکی خنده گفت: درست میگویید. از این جهت ندیدهبودم.
گفتم: آن دو برابر شدن واگذاری پستهای بالای اداری به زنان، همانند همان دو برابر شدن غذاها در سفره و نهایتاً پاسخگویی به پنجاهدرصد نیاز زنان است، پس این نشان از وجود «#بحران_مقبولیت» برای #نظام_سیاسی و #حکمرانی در ایران دارد.
گفت: میشود بیشتر توضیح دهید؟
گفتم: در مورد «بحران مقبولیت» و #فروپاشی_اجتماعی حرفهای ناخوانده زیادی در کانال تلگرامیام گفتهام اما خلاصه اینکه لوکوموتیو حکمرانی در ایران از قافلهی تحولجویی #شهروندان، عقب مانده و این فاصله، بیشتر و بیشتر میشود و بنابراین «مقبول» نمیافتد و هزینهها را هدر میدهد و منابع را میسوزاند و به نتیجهای هم نخواهدرسید. پس آیا حالا هم خواهی گفت: «الحمدلله»؟
خندید و گفت: خیر!
۳ـ سوء هاضمه چیست؟ آن را «دشگواری» هم گفتهاند که نشانش، «درد شکم» است و میتواند منجر به «زخم گوارشی» شود. این سوء هاضمه، باعث «نفخ» و «آروغ» و «تهوّع» میشود. اینک به جای کلمات داخل گیومه بگذارید: #نارضایتی، پرخاشگری، تجمیع انتظارات، اعتراضهای پراکنده و استفراغ #جامعه! حالا میشود: دشگواری اجتماعی زنان (همان: سوءهاضمهی فمینیستی) که با «#نارضایتی_اجتماعی» مشخص میشود اینک منجر به «#پرخاشگری» و #خشونتورزی و نیز موجب «تجمیع انتظارات» و «اعتراضهای پراکنده» زنان شده و نهایتاً موجب «استفراغ جامعه»ی زنان (بخوانید: همهی #مدنیتطلبان) خواهد شد یعنی آنچه را بلعیدهاند بالا خواهند آورد و خیرش را به شرّش و «عطایش را به لقایش» خواهند بخشید. نه الحمد لله!
۴ـ میدانید که «بهمن» با انبوه برف، خطربار میشود و آن در کشورهای در حال توسعه با «بهمنشکن» مواجه میشود تا قبل از رسیدن به زمین هموار، کمتر آسیبرسان شود اما در ایران #شیعی، بهمنها (بخوانید:بحرانها) همچنان در سراسیبی تند در حرکتند و این هم نشانی دیگر از «فروپاشی اجتماعی» است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۱۱)
🗓 دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
عطش بی پاسخ!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ زمین، عطشناک است و در حسرت آب دارد میسوزد. در دورترها دریاست و آفتاب و امواج دریا با هم جشنی زیبا برپا کردهاند و دارند با هم حال میکنند. هر چند ساحل از امواج آب دریا سیلی میخورد اما ساحل، رهاست و موج دریا را محبتی میپندارد که همواره صورتش را نمناک میکند و میداند که بوتههای گلش ریشه در همان آب دارند. ساحل میداند که اگر آب نباشد آفتاب، اشک نمیریزد و اگر نریزد گلها پژمرده میشوند. ساحل، عاشق سیلیهای امواج دریاست. اما خاک ما را عطشی است که زندانش باید نامید. گلدانها خالی از آباند. باران نمیآید. لبهای مردم من بادکرده از عطشاند و تشنگی سوزان دارند. اینجا هوای دلها ابری است اما ابری از غم رفتن آب و عشق. در شهر شکستخورده هوای ابری، باران ندارد!
۲ـ داشتم فکر میکردم این جماعاتی که از #انتخابات_خرداد_۱۴۰۰ سخنی به نام «تحلیل» میگویند گاه چهقدر در ناهشیاری هستند. جمعهشب گفتوشنود خانم نرگس محمدی، ببخشید: ملیحه محمدی (نرگس که اسطورهی مبارزه و مقاومت با بیش از پنج سال #زندان در داخل ایران است) و آقای جمشید برزگر در تلویزیون بیبیسی فارسی را دیدم. موضوع مربوط بود به #مشارکت یا #عدم_مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو. خانم محمدی میگفت که نمیتوان از الآن به طور قطع نظر داد که آیا باید مشارکت کرد یا #تحریم و باید منتظر بود تا کاندیداها مشخص و سپس تأیید شوند (در منطق میگویند: به شرط «لا»، یعنی اگر چنین و چنان شود یا نشود پس میتوان نتیجهگیری کرد). آقای برزگر هم کلیاتی میگفت در خصوص عدم شرکت به طور قطع (یعنی: «لا» به شرط و تحت هر شرایطی). اگر من جای ایشان بودم این تحریم را اینگونه ترسیم میکردم. چهگونه؟ در جاگذاری مفاهیم اجتماعی به جای مفاهیم ادبی در بند ۱. پس میشود: مردم ایران آنچنان تشنهی هویتیابیاند که قطرههای اندک باران #اصلاحطلبی (با فرض تأیید صلاحیت کاندیداهای مربوطه) کامشان را نمناک نمیکند و همچنان در حسرت بارش بارانی که هویتهای #جوانان و #زنان و #مردان و #قومیتها و #نخبگان و متعهدان و … را سیراب کند باقی خواهندماند و ما دیگر فرصت و توانی برای انتظار نداریم. یعنی چه؟
۳ـ فرض بگیریم که کاندیدای اصلاحطلبها تأیید صلاحیت شود، حال:
ـ آیا این تأیید صلاحیت بنا به «مصلحت» #نظام_حکمرانی در جهت تداوم همین نظام نخواهد بود؟
ـ وقتی در مواد ۱ تا ۱۴ در فصل اول #قانون_اساسی، همهچیز مبتنی بر این مفاهیماند: #حکومت #قرآن، نقش #وحی در تدوین قوانین، مبارزه با مظاهر فساد معارض با ایمان و تقوا، فقیه عادل به عنوان ولیّ امر، امر به معروف و نهی از منکر، اتحاد ملل اسلامی، برتری مذهب جعفری اثنی عشری الیالابد و …، حالا برترین کاندیدای تأیید شدهی #اصلاحطلب که فرضاً رأی هم بیاورد و #رئیسجمهور شود آیا میتواند و در حیطهی وظایفش است که خلاف قانون اساسی، کنش کُنَد و اصلاً اعتقاد دارد که همهی این مفاهیمی که گفته شد از جمله موانع تکامل اجتماعی است؟
ـ ممکن است بگویید: چرا که نه و چرا نمیتوان آرام آرام تفاسیر نوینی از همان مفاهیم ارائه کرد؟ موافقم که اگر چنین شود عالی و «مطلوب» است اما این بسان کویر در حسرت باران است و اگر باران ببارد چهها که نخواهد شد. آیا فکر میکنید این فوج عظیم دینداران که هم به سلاح #ایدئولوژی و هم به سلاح #روحانیت و هم به سلاح تخصصهایی که در این چند دهه فرا گرفتهاند و اینک #قدرت را به #ثروت پیوند زدهاند مجهزند، نشستهاند که شما از راه برسید و نرم و آرام به راه راست هدایتشان کنید؟
۴ـ اشکال کار ما که دست به تحلیل میزنیم این است که گاهِ بسیاری تفاوت میان «تحلیل» و «کلیگویی همیشه درست» را نمیدانیم. این گزارهی همیشه درست است که: «اگر فردا باران بیاید گلها شاد میشوند و دیگر نیازی نیست به آنها آب دهیم». اما تحلیل واقعی این است که با تخیّل جامعهشناختی و در اینجا با تکیه بر علم هواشناسی بگوییم که آیا فردا باران میآید یا خیر؟! گزارهی نخست، یک گزارهی مهمل است و حتی زیبایی شعر را هم ندارد اما زیاد میگوییم و میشنویم … «اگرهای مطلوب» زیادند اما فکر نمیکنیم که چه فاصلهای وجود دارد بین: «مطلوبیات» و «ممکنات»؟ پس باز میگردم و همان شعرگونه بند ۱ را با خود زمزمه میکنم …
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
عطش بی پاسخ!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
۱ـ زمین، عطشناک است و در حسرت آب دارد میسوزد. در دورترها دریاست و آفتاب و امواج دریا با هم جشنی زیبا برپا کردهاند و دارند با هم حال میکنند. هر چند ساحل از امواج آب دریا سیلی میخورد اما ساحل، رهاست و موج دریا را محبتی میپندارد که همواره صورتش را نمناک میکند و میداند که بوتههای گلش ریشه در همان آب دارند. ساحل میداند که اگر آب نباشد آفتاب، اشک نمیریزد و اگر نریزد گلها پژمرده میشوند. ساحل، عاشق سیلیهای امواج دریاست. اما خاک ما را عطشی است که زندانش باید نامید. گلدانها خالی از آباند. باران نمیآید. لبهای مردم من بادکرده از عطشاند و تشنگی سوزان دارند. اینجا هوای دلها ابری است اما ابری از غم رفتن آب و عشق. در شهر شکستخورده هوای ابری، باران ندارد!
۲ـ داشتم فکر میکردم این جماعاتی که از #انتخابات_خرداد_۱۴۰۰ سخنی به نام «تحلیل» میگویند گاه چهقدر در ناهشیاری هستند. جمعهشب گفتوشنود خانم نرگس محمدی، ببخشید: ملیحه محمدی (نرگس که اسطورهی مبارزه و مقاومت با بیش از پنج سال #زندان در داخل ایران است) و آقای جمشید برزگر در تلویزیون بیبیسی فارسی را دیدم. موضوع مربوط بود به #مشارکت یا #عدم_مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو. خانم محمدی میگفت که نمیتوان از الآن به طور قطع نظر داد که آیا باید مشارکت کرد یا #تحریم و باید منتظر بود تا کاندیداها مشخص و سپس تأیید شوند (در منطق میگویند: به شرط «لا»، یعنی اگر چنین و چنان شود یا نشود پس میتوان نتیجهگیری کرد). آقای برزگر هم کلیاتی میگفت در خصوص عدم شرکت به طور قطع (یعنی: «لا» به شرط و تحت هر شرایطی). اگر من جای ایشان بودم این تحریم را اینگونه ترسیم میکردم. چهگونه؟ در جاگذاری مفاهیم اجتماعی به جای مفاهیم ادبی در بند ۱. پس میشود: مردم ایران آنچنان تشنهی هویتیابیاند که قطرههای اندک باران #اصلاحطلبی (با فرض تأیید صلاحیت کاندیداهای مربوطه) کامشان را نمناک نمیکند و همچنان در حسرت بارش بارانی که هویتهای #جوانان و #زنان و #مردان و #قومیتها و #نخبگان و متعهدان و … را سیراب کند باقی خواهندماند و ما دیگر فرصت و توانی برای انتظار نداریم. یعنی چه؟
۳ـ فرض بگیریم که کاندیدای اصلاحطلبها تأیید صلاحیت شود، حال:
ـ آیا این تأیید صلاحیت بنا به «مصلحت» #نظام_حکمرانی در جهت تداوم همین نظام نخواهد بود؟
ـ وقتی در مواد ۱ تا ۱۴ در فصل اول #قانون_اساسی، همهچیز مبتنی بر این مفاهیماند: #حکومت #قرآن، نقش #وحی در تدوین قوانین، مبارزه با مظاهر فساد معارض با ایمان و تقوا، فقیه عادل به عنوان ولیّ امر، امر به معروف و نهی از منکر، اتحاد ملل اسلامی، برتری مذهب جعفری اثنی عشری الیالابد و …، حالا برترین کاندیدای تأیید شدهی #اصلاحطلب که فرضاً رأی هم بیاورد و #رئیسجمهور شود آیا میتواند و در حیطهی وظایفش است که خلاف قانون اساسی، کنش کُنَد و اصلاً اعتقاد دارد که همهی این مفاهیمی که گفته شد از جمله موانع تکامل اجتماعی است؟
ـ ممکن است بگویید: چرا که نه و چرا نمیتوان آرام آرام تفاسیر نوینی از همان مفاهیم ارائه کرد؟ موافقم که اگر چنین شود عالی و «مطلوب» است اما این بسان کویر در حسرت باران است و اگر باران ببارد چهها که نخواهد شد. آیا فکر میکنید این فوج عظیم دینداران که هم به سلاح #ایدئولوژی و هم به سلاح #روحانیت و هم به سلاح تخصصهایی که در این چند دهه فرا گرفتهاند و اینک #قدرت را به #ثروت پیوند زدهاند مجهزند، نشستهاند که شما از راه برسید و نرم و آرام به راه راست هدایتشان کنید؟
۴ـ اشکال کار ما که دست به تحلیل میزنیم این است که گاهِ بسیاری تفاوت میان «تحلیل» و «کلیگویی همیشه درست» را نمیدانیم. این گزارهی همیشه درست است که: «اگر فردا باران بیاید گلها شاد میشوند و دیگر نیازی نیست به آنها آب دهیم». اما تحلیل واقعی این است که با تخیّل جامعهشناختی و در اینجا با تکیه بر علم هواشناسی بگوییم که آیا فردا باران میآید یا خیر؟! گزارهی نخست، یک گزارهی مهمل است و حتی زیبایی شعر را هم ندارد اما زیاد میگوییم و میشنویم … «اگرهای مطلوب» زیادند اما فکر نمیکنیم که چه فاصلهای وجود دارد بین: «مطلوبیات» و «ممکنات»؟ پس باز میگردم و همان شعرگونه بند ۱ را با خود زمزمه میکنم …
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist