❇️ خطر ظهور #پوپولیسم!
🗓 سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی ستارهی صبح با #احمد_بخارایی دربارهی فروپاشی اجتماعی | منتشرشده در سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… نخست باید این نکته را یادآور شوم که در #جامعهشناسی مفاهیم و شاخصهای اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. برای نمونه «#امید_به_آینده»، «#بیتفاوتی_اجتماعی» و «#همبستگی» ازجملهی این شاخصها هستند که در کنار یکدیگر معنا و مفهوم پیدا میکنند و نمیتوان آنها را به شکل مستقل برای ارزیابی سلامت یک #جامعه به کار برد. توجه به این شاخصها به ویژه در جوامع امروزی حائز اهمیت است. جوامعی مانند ایران که مرزهای ارتباطی در آن درنوردیده شده و بسیاری افراد تحصیلکرده هستند و از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی استفاده میکنند، با یک منظومهی پیچیدهی فکری و معرفتی و سطوح بالای انتظارات روبهرو هستند. اینجا است که «امید به آینده» تبدیل به یک شاخص مهم میشود و در پیوند با دیگر شاخصهای اجتماعی مانند «بیتفاوتی اجتماعی» سرنوشت جامعه را رقم میزنند. زمانی که منافع فردی به منافع جمعی ترجیح داده میشود و افراد امیدشان به آینده کاهش پیدا میکند، فرآیندی رخ میدهد که اصطلاحاً آن را «#فروپاشی_اجتماعی» (نه فروپاشی سیاسی) نامگذاری میکنم. البته باید توجه داشت که فروپاشی اجتماعی مانند فروپاشی سیاسی به ناگهان رخ نمیدهد. #فروپاشی_سیاسی یک نوع سقوط است (مشابه سقوط رژیم پهلوی)؛ در حالی که فروپاشی اجتماعی نوعی خالی شدن جامعه از درون است …
… درواقع جامعه زنده است و به حیات فیزیکی خود ادامه میدهد، اما از درون خالی شده و نسبت به هویت و نقش خود دچار سردرگمی میشود …
… فروپاشی اجتماعی همانطور که گفتم روندی تدریجی دارد و اینگونه نیست که وقتی میگوییم فروپاشی اجتماعی رخ داده، یعنی تمام پیوندهای اجتماعی دچار گسست شده است. در واقع فروپاشی اجتماعی هیچگاه امری صددرصد نیست و در هر حال هستند افرادی که همچنان پایبند به فرهنگهای سنتی خود هستند و #همبستگی_اجتماعی را در قالب سنتهای پیشین خود ادامه میدهند. البته نکتهی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اینگونه همبستگیهای اجتماعی، در جوامعی که مناسبات اجتماعی در آنها رو به افول است، جدای از آنکه درصد کمی از جامعه را در بر میگیرد، اما همان درصد کم هم به صورت گزینشی این همبستگی اجتماعی را از خود نشان میدهند. در حال حاضر اگر شما به جنوب تهران، شوش، دروازه غار و مناطق پایینتر بروید، خواهید دید که #فقر و درماندگی در این مناطق موج میزند، اما چرا کسی به آنها کمک نمیکند؟ چرا آن جمعیتی که در زمان وقوع سیل یا زلزله یا هر بلای طبیعی دیگری همبستگی اجتماعی از خود نشان میدهد، همسایهی درمانده و محیطهای فقیرنشین شهر خود را رها کرده و کاری ندارد که کودکان کار و زنان بدسرپرست و درماندگان چگونه در بیخ گوش آنها زندگی خود را سر میکنند؛ بنابراین درست است که در سطحی خرد و کوچک افرادی همچنان منافع جمعی را به منافع فردی ترجیح میدهند، اما در کلیت جامعه این موضوع وجود ندارد …
… در هر جامعهای افراد میبایست دارای #هویت باشند. این هویت ممکن است #جنسی، #قومی، #ملی یا #دینی باشد. فراموش نکنیم که هویت دینی بود که در سال ۵۷ به دلیل سرخوردگی خروش کرد؛ در نتیجه نمیشود انسانها در خلأ به زندگی خود ادامه دهند. #بحران_هویت به دنبال خود سردرگمی و درنهایت «وادادگی اجتماعی» میآفریند. در چنین شرایطی افراد جامعه هم هستند و هم نیستند. هستند به این معنا که نفس میکشند، غذا میخورند، جسم و فکر و تاریخشان را با خودشان حمل میکنند و از یک طرف نیستند چون به لحاظ اجتماعی دچار سردرگمیاند و هویتی ندارند که با آن خود را تعریف کنند. وادادگی اگر سامان داده نشود و به #همگرایی تبدیل نشود یک روز به شکل افسارگسیخته بروز خواهد کرد. این وضعیت شبیه ارکستر سمفونیکی است که در آن هر کسی ساز خودش را میزند و زمانی نواخته میشود که دیگر شاهد آهنگ دلنشین نخواهیم بود و آشفتهبازاری از سازها ایجاد خواهد شد. در این شرایط پوپولیسم ظهور میکند و عدهای بر این موج وادادگی سواری میکنند. امروز رکود و رخوت موجود، جامعه را با پرسشهای اخلاقی و فلسفی مواجه کرده است. نباید دلخوش به این بود که جامعه فقیر و درماندهی کنونی علیرغم افزایش روزمرهی گرانیها #اعتراض نمیکند؛ چراکه در صورت سامانندادن به این وضعیت انرژی تجمیعشده در زیر پوست جامعه زمانی بروز میکند که دیگر دیر خواهد بود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی ستارهی صبح با #احمد_بخارایی دربارهی فروپاشی اجتماعی | منتشرشده در سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… نخست باید این نکته را یادآور شوم که در #جامعهشناسی مفاهیم و شاخصهای اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. برای نمونه «#امید_به_آینده»، «#بیتفاوتی_اجتماعی» و «#همبستگی» ازجملهی این شاخصها هستند که در کنار یکدیگر معنا و مفهوم پیدا میکنند و نمیتوان آنها را به شکل مستقل برای ارزیابی سلامت یک #جامعه به کار برد. توجه به این شاخصها به ویژه در جوامع امروزی حائز اهمیت است. جوامعی مانند ایران که مرزهای ارتباطی در آن درنوردیده شده و بسیاری افراد تحصیلکرده هستند و از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی استفاده میکنند، با یک منظومهی پیچیدهی فکری و معرفتی و سطوح بالای انتظارات روبهرو هستند. اینجا است که «امید به آینده» تبدیل به یک شاخص مهم میشود و در پیوند با دیگر شاخصهای اجتماعی مانند «بیتفاوتی اجتماعی» سرنوشت جامعه را رقم میزنند. زمانی که منافع فردی به منافع جمعی ترجیح داده میشود و افراد امیدشان به آینده کاهش پیدا میکند، فرآیندی رخ میدهد که اصطلاحاً آن را «#فروپاشی_اجتماعی» (نه فروپاشی سیاسی) نامگذاری میکنم. البته باید توجه داشت که فروپاشی اجتماعی مانند فروپاشی سیاسی به ناگهان رخ نمیدهد. #فروپاشی_سیاسی یک نوع سقوط است (مشابه سقوط رژیم پهلوی)؛ در حالی که فروپاشی اجتماعی نوعی خالی شدن جامعه از درون است …
… درواقع جامعه زنده است و به حیات فیزیکی خود ادامه میدهد، اما از درون خالی شده و نسبت به هویت و نقش خود دچار سردرگمی میشود …
… فروپاشی اجتماعی همانطور که گفتم روندی تدریجی دارد و اینگونه نیست که وقتی میگوییم فروپاشی اجتماعی رخ داده، یعنی تمام پیوندهای اجتماعی دچار گسست شده است. در واقع فروپاشی اجتماعی هیچگاه امری صددرصد نیست و در هر حال هستند افرادی که همچنان پایبند به فرهنگهای سنتی خود هستند و #همبستگی_اجتماعی را در قالب سنتهای پیشین خود ادامه میدهند. البته نکتهی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اینگونه همبستگیهای اجتماعی، در جوامعی که مناسبات اجتماعی در آنها رو به افول است، جدای از آنکه درصد کمی از جامعه را در بر میگیرد، اما همان درصد کم هم به صورت گزینشی این همبستگی اجتماعی را از خود نشان میدهند. در حال حاضر اگر شما به جنوب تهران، شوش، دروازه غار و مناطق پایینتر بروید، خواهید دید که #فقر و درماندگی در این مناطق موج میزند، اما چرا کسی به آنها کمک نمیکند؟ چرا آن جمعیتی که در زمان وقوع سیل یا زلزله یا هر بلای طبیعی دیگری همبستگی اجتماعی از خود نشان میدهد، همسایهی درمانده و محیطهای فقیرنشین شهر خود را رها کرده و کاری ندارد که کودکان کار و زنان بدسرپرست و درماندگان چگونه در بیخ گوش آنها زندگی خود را سر میکنند؛ بنابراین درست است که در سطحی خرد و کوچک افرادی همچنان منافع جمعی را به منافع فردی ترجیح میدهند، اما در کلیت جامعه این موضوع وجود ندارد …
… در هر جامعهای افراد میبایست دارای #هویت باشند. این هویت ممکن است #جنسی، #قومی، #ملی یا #دینی باشد. فراموش نکنیم که هویت دینی بود که در سال ۵۷ به دلیل سرخوردگی خروش کرد؛ در نتیجه نمیشود انسانها در خلأ به زندگی خود ادامه دهند. #بحران_هویت به دنبال خود سردرگمی و درنهایت «وادادگی اجتماعی» میآفریند. در چنین شرایطی افراد جامعه هم هستند و هم نیستند. هستند به این معنا که نفس میکشند، غذا میخورند، جسم و فکر و تاریخشان را با خودشان حمل میکنند و از یک طرف نیستند چون به لحاظ اجتماعی دچار سردرگمیاند و هویتی ندارند که با آن خود را تعریف کنند. وادادگی اگر سامان داده نشود و به #همگرایی تبدیل نشود یک روز به شکل افسارگسیخته بروز خواهد کرد. این وضعیت شبیه ارکستر سمفونیکی است که در آن هر کسی ساز خودش را میزند و زمانی نواخته میشود که دیگر شاهد آهنگ دلنشین نخواهیم بود و آشفتهبازاری از سازها ایجاد خواهد شد. در این شرایط پوپولیسم ظهور میکند و عدهای بر این موج وادادگی سواری میکنند. امروز رکود و رخوت موجود، جامعه را با پرسشهای اخلاقی و فلسفی مواجه کرده است. نباید دلخوش به این بود که جامعه فقیر و درماندهی کنونی علیرغم افزایش روزمرهی گرانیها #اعتراض نمیکند؛ چراکه در صورت سامانندادن به این وضعیت انرژی تجمیعشده در زیر پوست جامعه زمانی بروز میکند که دیگر دیر خواهد بود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| عقلانیتستیزی اهالی قدرت و حوزویها و #جامعهشناسهای_حکومتی عامل ناکامی هر حاکمیت یگانه: سال ۱۴۰۴، سال #عبور_از_حاکمیت
| چهارشنبه: ۲ تیر ۱۴۰۰
| گفتوگوی پایگاه خبری «صبح ما» با #احمد_بخارایی دربارهی نتیجهی انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ | منتشر شده در ۱ تیر ۱۴۰۰
| نمایش گزارش:👉
| نکته:
طبق معمول بخشهایی از صحبت من در این گفتوگو قابل انتشار نبود زیرا خط قرمزهای تحمیلی به اهالی رسانه، شاخصهی حکومت منجمد کنونی است. بنابراین هر گفتوگویی را به این شرط انجام داده و خواهم داد که نوار کامل صوتیاش در اختیارم قرار گیرد. اگر علاقهمند بودید میتوانید حرفهای من را فراتر از خطهای قرمز در این گفتوگو بشنوید.
| فایل شنیداری:👉
| متن گزارش منتشره:
… «نکته اول اینکه من درباره انتخابِ واژه «#انتخابات» درخصوص این پدیدهای که روز ۲۸ خرداد اتفاق افتاد تردید دارم. انتخابات یک معنای خاصی دارد که اینجا حادث نشد. آنچه که هست یک نوع #انتصابات مدرن و طراحی شده است. افراد در هر انتخابی باید بتوانند آزادانه چیزی را که فکر میکنند «درست» هست انتخاب کنند، حالا در بحث انتخابات، «درست بودن» به این معنی است که شهروندان بتوانند کاندیدای خوب را از نگاه خود انتخاب کنند اما وقتی چنین امکانی فراهم نیست دیگر معنای انتخابات را نمیدهد. براین اساس بیش از ۵۰درصد از حدود ۶۰میلیون واجد اعطای رای در انتخابات شرکت نکردند.» …
… «البته بخشی از افرادی که در انتخابات شرکت نکردند جزو گروه منفعلان هستند، این گروه در همه انتخاباتها شرکت نمیکنند. اما باید توجه کرد یک درصد بزرگی که این دوره مشارکتی نداشتند افرادی هستند که اصطلاحاً دارای وزن هستند، این گروه عمدتاً از قشرهای تحصیل کرده و متوسط رو به بالای شهری هستند و وزن کیفی قابل توجهی دارند، به این معنا وزن کیفی آنها بالا هست که در روند رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذارتر هستند. آنها بهواسطه سرمایههای معنوی که دارند یعنی تحصیلات و احساس تعهدشان و هم بهواسطه سرمایههای مادی و ریالی که دارند بخش مهمی از #جامعه هستند که در انتخابات اخیر #مشارکت نداشتند.»…
… همانطورکه در ابتدا گفتم آنچه حادث شد یک انتصابات مدرن بود که به هر صورت #حاکمیت تصمیم گرفت سه قوه یک دست شوند و بهترین گزینه در شرایط کنونی رئیس #قوه_قضائیه بود. که با مدتی رفتوآمدها در شهرها خودش را برجسته کرد و از حمایت سایر گروها و راس #نظام_سیاسی ایران هم برخوردار است. این فرد در غیاب رقبای جدی منصوب شد. رقبایی که در انتخابات حضور داشتند را شما دیدید که منهای آقای رئیسی چهار نفرشان با ایشان همسو بودند و دو نفر دیگر از گروه اصلاحطلبهای اجرایی درجه چهار بودند. یعنی از قبل موضوع منتفی شد. بنابراین اطلاق انتخابات به این روند امر درستی نیست.»…
… «میزان #آرای_باطله بیسابقه بود، چیزی حدود ۱۴درصد از کسانیکه رای دادند و ۷درصد از واجدین شرایط #رأی_باطله به صندوق انداختند. گویی از هر ۱۵نفر در میان واجدان رای یک نفر و از هر هفت نفری که مشارکت داشته یک نفر رای باطله داده است. در حالیکه سابقاً در میان تعداد مشارکت کنندهها حدود ۲درصد آرای باطله وجود داشت. اما باید گفت آرای باطله عمدتا دو گروه هستند. یا یک جبر سازمانی معطوف به زمان اکنون وجود دارد یا جبر اعتقادی مربوط به زمان گذشته است. آنچه مربوط به زمان اکنون بوده که اسمش را باید گذاشت نگرانی از نبودن مهر در شناسنامه، یعنی کسانیکه بهدلیل معیشت خودشان احساس میکنند به این مهر انتخابات نیاز دارند. دیگری یک نوع اجبار عقیدتی است. یعنی کسانی که نگاه #دینی دارند گمان میکنند اگر در انتخابات شرکت نکنند #گناه میکنند، شما دیدید که #رهبری هم از قوای دینی استفاده کردند که اگر کسی در انتخابات شرکت نکند #گناه_کبیره است، بنابراین یک عده با #جبر_دینی و سازمانی رای دادند اما برای اینکه بگویند با وجود اجباری که داشتند نظر خودشان هم مهم است به کسی که نمیشناختند رای ندادند یعنی همان آرای باطله و سفید. اما احساس میکنم وزن کسانی که از روی نیاز به داشتن مهر انتخابات در شناسنامه رای سفید یا باطله دادند از کسانی که بر اساس تکلیف دینی رای دادند بیشتر است.»…
… «آیا آقای #رئیسی واقعاً میتواند مشکلات ساختاری که در این چهل سال ریشه دارد که بعضاً خود ایشان در بوجود آوردن این بحرانها نقش داشتند را حل کند؟ البته یک زمانی هست که اگر چارچوب عقلانیت حاکم باشد #حکومت یکدست میتواند کارکرد داشته باشد. مثلاً اگر افلاطون میگوید یک تعداد افراد ناآگاه جمع شوند و براساس روش دموکراتیک …| ادامه👉
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| چهارشنبه: ۲ تیر ۱۴۰۰
| گفتوگوی پایگاه خبری «صبح ما» با #احمد_بخارایی دربارهی نتیجهی انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ | منتشر شده در ۱ تیر ۱۴۰۰
| نمایش گزارش:👉
| نکته:
طبق معمول بخشهایی از صحبت من در این گفتوگو قابل انتشار نبود زیرا خط قرمزهای تحمیلی به اهالی رسانه، شاخصهی حکومت منجمد کنونی است. بنابراین هر گفتوگویی را به این شرط انجام داده و خواهم داد که نوار کامل صوتیاش در اختیارم قرار گیرد. اگر علاقهمند بودید میتوانید حرفهای من را فراتر از خطهای قرمز در این گفتوگو بشنوید.
| فایل شنیداری:👉
| متن گزارش منتشره:
… «نکته اول اینکه من درباره انتخابِ واژه «#انتخابات» درخصوص این پدیدهای که روز ۲۸ خرداد اتفاق افتاد تردید دارم. انتخابات یک معنای خاصی دارد که اینجا حادث نشد. آنچه که هست یک نوع #انتصابات مدرن و طراحی شده است. افراد در هر انتخابی باید بتوانند آزادانه چیزی را که فکر میکنند «درست» هست انتخاب کنند، حالا در بحث انتخابات، «درست بودن» به این معنی است که شهروندان بتوانند کاندیدای خوب را از نگاه خود انتخاب کنند اما وقتی چنین امکانی فراهم نیست دیگر معنای انتخابات را نمیدهد. براین اساس بیش از ۵۰درصد از حدود ۶۰میلیون واجد اعطای رای در انتخابات شرکت نکردند.» …
… «البته بخشی از افرادی که در انتخابات شرکت نکردند جزو گروه منفعلان هستند، این گروه در همه انتخاباتها شرکت نمیکنند. اما باید توجه کرد یک درصد بزرگی که این دوره مشارکتی نداشتند افرادی هستند که اصطلاحاً دارای وزن هستند، این گروه عمدتاً از قشرهای تحصیل کرده و متوسط رو به بالای شهری هستند و وزن کیفی قابل توجهی دارند، به این معنا وزن کیفی آنها بالا هست که در روند رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذارتر هستند. آنها بهواسطه سرمایههای معنوی که دارند یعنی تحصیلات و احساس تعهدشان و هم بهواسطه سرمایههای مادی و ریالی که دارند بخش مهمی از #جامعه هستند که در انتخابات اخیر #مشارکت نداشتند.»…
… همانطورکه در ابتدا گفتم آنچه حادث شد یک انتصابات مدرن بود که به هر صورت #حاکمیت تصمیم گرفت سه قوه یک دست شوند و بهترین گزینه در شرایط کنونی رئیس #قوه_قضائیه بود. که با مدتی رفتوآمدها در شهرها خودش را برجسته کرد و از حمایت سایر گروها و راس #نظام_سیاسی ایران هم برخوردار است. این فرد در غیاب رقبای جدی منصوب شد. رقبایی که در انتخابات حضور داشتند را شما دیدید که منهای آقای رئیسی چهار نفرشان با ایشان همسو بودند و دو نفر دیگر از گروه اصلاحطلبهای اجرایی درجه چهار بودند. یعنی از قبل موضوع منتفی شد. بنابراین اطلاق انتخابات به این روند امر درستی نیست.»…
… «میزان #آرای_باطله بیسابقه بود، چیزی حدود ۱۴درصد از کسانیکه رای دادند و ۷درصد از واجدین شرایط #رأی_باطله به صندوق انداختند. گویی از هر ۱۵نفر در میان واجدان رای یک نفر و از هر هفت نفری که مشارکت داشته یک نفر رای باطله داده است. در حالیکه سابقاً در میان تعداد مشارکت کنندهها حدود ۲درصد آرای باطله وجود داشت. اما باید گفت آرای باطله عمدتا دو گروه هستند. یا یک جبر سازمانی معطوف به زمان اکنون وجود دارد یا جبر اعتقادی مربوط به زمان گذشته است. آنچه مربوط به زمان اکنون بوده که اسمش را باید گذاشت نگرانی از نبودن مهر در شناسنامه، یعنی کسانیکه بهدلیل معیشت خودشان احساس میکنند به این مهر انتخابات نیاز دارند. دیگری یک نوع اجبار عقیدتی است. یعنی کسانی که نگاه #دینی دارند گمان میکنند اگر در انتخابات شرکت نکنند #گناه میکنند، شما دیدید که #رهبری هم از قوای دینی استفاده کردند که اگر کسی در انتخابات شرکت نکند #گناه_کبیره است، بنابراین یک عده با #جبر_دینی و سازمانی رای دادند اما برای اینکه بگویند با وجود اجباری که داشتند نظر خودشان هم مهم است به کسی که نمیشناختند رای ندادند یعنی همان آرای باطله و سفید. اما احساس میکنم وزن کسانی که از روی نیاز به داشتن مهر انتخابات در شناسنامه رای سفید یا باطله دادند از کسانی که بر اساس تکلیف دینی رای دادند بیشتر است.»…
… «آیا آقای #رئیسی واقعاً میتواند مشکلات ساختاری که در این چهل سال ریشه دارد که بعضاً خود ایشان در بوجود آوردن این بحرانها نقش داشتند را حل کند؟ البته یک زمانی هست که اگر چارچوب عقلانیت حاکم باشد #حکومت یکدست میتواند کارکرد داشته باشد. مثلاً اگر افلاطون میگوید یک تعداد افراد ناآگاه جمع شوند و براساس روش دموکراتیک …| ادامه👉
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist