🗓 شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸
❇️ #پوزیتیویسم مد نظر #آگوست_کنت در جامعهی ایران شکل نگرفته است
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی (IRNA) به مناسبت سالروز درگذشت آگوست کُنت در گفتوگو با #احمد_بخارایی #جامعهشناس و مدیر گروه فلسفهی #علوم_اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران
👈 نمایش گزارش:
👇بخشهایی از سخن من:
❓#جامعهشناسی_ایران چه نسبتی با آگوست کُنت برقرار کرده است؟
… #آگوست_کنت آغازگر #پوزیتیویسم در حوزهی #جامعهشناسی است. او از #فلسفه به سمت جامعهشناسی میغلتد که این هم هنر بزرگ او محسوب میشود که هم واضع واژهی جامعهشناسی و هم اینکه به عنوان پدر جامعهشناسی است. ما تا آگوست کُنت را درک نکنیم و پوزیتیویسم را در ساحت و فضای ذهنی او نفهمیم نمیتوانیم بگوییم که جامعهی ایران به طرف کُنت متمایل شده است یا خیر ...
… آگوست کُنت را باید در یک فضایی میان #فلسفه و #جامعهشناسی خواند و ارزیابی کرد. بسیاری که دربارهی #کنت در ایران بحث میکنند تنها در حوزهی جامعهشناسی بحث خود را پیش میبرند و همین هم باعث میشود برداشت ناقص و نیمهتمامی از کُنت داشته باشند ...
… رویکرد او از سه جهت برجستهگی دارد که پیوندی میان جامعه، ذهن و حوزهی سیاست و قدرت برقرار میکند. در تکامل «#جامعه» به مراحل سهگانهی #الهی، #فلسفی و #علمی میپردازد و در تطور «#ذهن» به سه مرحلهی ربانی، متافیزیکی و اثباتی یا #پوزیتیویسم اشاره دارد که در تناظر با این مراحل سهگانه، انواع سلطه هم سهگانه میشود؛ «سلطهی کاهنان، سلطهی مردانِ حقوقدان و سلطهی مدیرانِ صنعتی و هدایت اخلاقی دانشمندان». بنابراین پوزیتیویسم کُنتی در دورهی سوم معنادار میشود و اینجا است که آگوست کُنت تأکید میکند که ما باید از #روش_تجربی در #علوم_انسانی استفاده کنیم اما در میان #علوم هفتگانه، جامعهشناسی علم هفتم است و از «#کلیت_متنازل» و «#پیچیدهگی_متزاید» برخوردار است؛ یعنی کلیت به حداقل و پیچیدهگی آن به حداکثر میرسد ...
❓به چه دلیل آن چیزی که امروز در جامعهی ایران رواج دارد با #اثباتگرایی یا #پوزیتیویسم مد نظر آکوست کُنت همخوانی ندارد؟
… آنچه امروز در #ایران جاری است به دو دلیل #پوزیتیویسم ناشی از آگوست کُنت نیست؛ یکی اینکه پوزیتیویسمی که کُنت میگوید در یک جامعهای امکان تحقق دارد که در مرحلهی سوم و علمی باشد که جامعهی ما نیست و در مراحل #الهی ـ #فلسفی به سر میبرد. در نظریهی آگوست کُنت، رشد ذهنی به مرحلهی سوم که اثباتی است باید رسیده باشد و از #قواعد_ربانی و #متافیزیکی گذر کرده باشد که جامعهی ما باز هم گذر نکرده است. در جامعهی کنونی ایران (بخوانید: #حاکمیت_شیعی) اذهان ما آمیخته با اشکال ربانی، متافیزیکی و یک اثباتی معیوب است و نهایتاً در نظریهی کنت، نوع #سلطه مطرح است که وقتی جامعهی ما در دو بخش «جامعه و ذهن»، در جایگاه خودش قرار ندارد که #پوزیتیویسم معنادار شود در انواع #سلطه هم به همینگونه است؛ یعنی به مدیران صنعتی و اهالی علم و اندیشه تعلق ندارد و سلطه، آمیختهای میان #حقوق و #مذهب است …
… در آن چیزی که آکوست کُنت می گوید بسیاری از ظرافت های کیفی وجود دارد که در جامعهی ما کمتر درک میشود زیرا اگر افراد #فلسفه ندانند نمیتوانند او را به خوبی درک کنند، ولی یک #فیلسوف بسا بتواند از مباحث کُنت مطالب خاصی را استنتاج کند. #جامعهشناسی ما تلاش میکند از جامعهشناسی #فرانسه ایده بگیرد اما به دلایل گفته شده نمیتواند موفق باشد …
… آن چیزی که در ایران در حوزهی #جامعهشناسی شکل گرفته نوعی فهم تقلیلگرایانه از #روش_کمیگرایی است که آن هم به شکل معیوب آن اجرا میشود؛ چیزی که تکنیکها به پرسشنامه و چند آزمون آماری بیجان و روشها هم به پیمایش، تقلیل پیدا کرده است بدون اینکه تصویری از #واقعیت_اجتماعی در نتایج به دست آمده نشان داده شود. بنابراین #پوزیتیویسم مد نظر آگوست کُنت شکل نگرفته است …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #پوزیتیویسم مد نظر #آگوست_کنت در جامعهی ایران شکل نگرفته است
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی (IRNA) به مناسبت سالروز درگذشت آگوست کُنت در گفتوگو با #احمد_بخارایی #جامعهشناس و مدیر گروه فلسفهی #علوم_اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران
👈 نمایش گزارش:
👇بخشهایی از سخن من:
❓#جامعهشناسی_ایران چه نسبتی با آگوست کُنت برقرار کرده است؟
… #آگوست_کنت آغازگر #پوزیتیویسم در حوزهی #جامعهشناسی است. او از #فلسفه به سمت جامعهشناسی میغلتد که این هم هنر بزرگ او محسوب میشود که هم واضع واژهی جامعهشناسی و هم اینکه به عنوان پدر جامعهشناسی است. ما تا آگوست کُنت را درک نکنیم و پوزیتیویسم را در ساحت و فضای ذهنی او نفهمیم نمیتوانیم بگوییم که جامعهی ایران به طرف کُنت متمایل شده است یا خیر ...
… آگوست کُنت را باید در یک فضایی میان #فلسفه و #جامعهشناسی خواند و ارزیابی کرد. بسیاری که دربارهی #کنت در ایران بحث میکنند تنها در حوزهی جامعهشناسی بحث خود را پیش میبرند و همین هم باعث میشود برداشت ناقص و نیمهتمامی از کُنت داشته باشند ...
… رویکرد او از سه جهت برجستهگی دارد که پیوندی میان جامعه، ذهن و حوزهی سیاست و قدرت برقرار میکند. در تکامل «#جامعه» به مراحل سهگانهی #الهی، #فلسفی و #علمی میپردازد و در تطور «#ذهن» به سه مرحلهی ربانی، متافیزیکی و اثباتی یا #پوزیتیویسم اشاره دارد که در تناظر با این مراحل سهگانه، انواع سلطه هم سهگانه میشود؛ «سلطهی کاهنان، سلطهی مردانِ حقوقدان و سلطهی مدیرانِ صنعتی و هدایت اخلاقی دانشمندان». بنابراین پوزیتیویسم کُنتی در دورهی سوم معنادار میشود و اینجا است که آگوست کُنت تأکید میکند که ما باید از #روش_تجربی در #علوم_انسانی استفاده کنیم اما در میان #علوم هفتگانه، جامعهشناسی علم هفتم است و از «#کلیت_متنازل» و «#پیچیدهگی_متزاید» برخوردار است؛ یعنی کلیت به حداقل و پیچیدهگی آن به حداکثر میرسد ...
❓به چه دلیل آن چیزی که امروز در جامعهی ایران رواج دارد با #اثباتگرایی یا #پوزیتیویسم مد نظر آکوست کُنت همخوانی ندارد؟
… آنچه امروز در #ایران جاری است به دو دلیل #پوزیتیویسم ناشی از آگوست کُنت نیست؛ یکی اینکه پوزیتیویسمی که کُنت میگوید در یک جامعهای امکان تحقق دارد که در مرحلهی سوم و علمی باشد که جامعهی ما نیست و در مراحل #الهی ـ #فلسفی به سر میبرد. در نظریهی آگوست کُنت، رشد ذهنی به مرحلهی سوم که اثباتی است باید رسیده باشد و از #قواعد_ربانی و #متافیزیکی گذر کرده باشد که جامعهی ما باز هم گذر نکرده است. در جامعهی کنونی ایران (بخوانید: #حاکمیت_شیعی) اذهان ما آمیخته با اشکال ربانی، متافیزیکی و یک اثباتی معیوب است و نهایتاً در نظریهی کنت، نوع #سلطه مطرح است که وقتی جامعهی ما در دو بخش «جامعه و ذهن»، در جایگاه خودش قرار ندارد که #پوزیتیویسم معنادار شود در انواع #سلطه هم به همینگونه است؛ یعنی به مدیران صنعتی و اهالی علم و اندیشه تعلق ندارد و سلطه، آمیختهای میان #حقوق و #مذهب است …
… در آن چیزی که آکوست کُنت می گوید بسیاری از ظرافت های کیفی وجود دارد که در جامعهی ما کمتر درک میشود زیرا اگر افراد #فلسفه ندانند نمیتوانند او را به خوبی درک کنند، ولی یک #فیلسوف بسا بتواند از مباحث کُنت مطالب خاصی را استنتاج کند. #جامعهشناسی ما تلاش میکند از جامعهشناسی #فرانسه ایده بگیرد اما به دلایل گفته شده نمیتواند موفق باشد …
… آن چیزی که در ایران در حوزهی #جامعهشناسی شکل گرفته نوعی فهم تقلیلگرایانه از #روش_کمیگرایی است که آن هم به شکل معیوب آن اجرا میشود؛ چیزی که تکنیکها به پرسشنامه و چند آزمون آماری بیجان و روشها هم به پیمایش، تقلیل پیدا کرده است بدون اینکه تصویری از #واقعیت_اجتماعی در نتایج به دست آمده نشان داده شود. بنابراین #پوزیتیویسم مد نظر آگوست کُنت شکل نگرفته است …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
| دانشیار #جامعه_شناسی | تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و #مسائل_اجتماعی #ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت دیدگاه شما پیرامون تحلیل ارائه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei www.dr-bokharaei.com . ❓#جامعه_شناسی_ایران چه نسبتی…
🗓 چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۸
❇️ حضور #زنان در ورزشگاهها؛ مطالبهای در سه سطح
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از چالشها بر سر حضور زنان در استادیومهای ورزشی در گفتوگو با #احمد_بخارایی
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از سخن من در این گفتوگو:
| حضور زنان در #ورزشگاه؛ مطالبهی اجتماعی انکارناپذیر
⟩⟩ … موضوع حضور زنان در ورزشگاهها در سه سطح خرد، میانه و کلان قابل توجه است .
در سطح خرد میتوان گفت انتخاب خود زنان است که میخواهند در جامعه به عنوان یک عضو اجتماعی از این حق برخوردار باشند تا بتوانند راه، روش و مسیر خود را انتخاب کنند. بحث حضور در ورزشگاهها تا حدودی با بحث اوقات فراغت مرتبط است. در واقع زنان برای گذراندن اوقات فراغت خود میخواهند از حقوقی برخوردار باشند و خود انتخاب کنند که چهگونه از زمان بیکاری و فراغت استفاده کنند. بنابراین زنان هم باید حق داشته باشند تا مانند مردان در موارد مختلف انتخاب کنند …
⟩⟩ … در سطح میانی، بحث سازمانها است. سازمانهای ورزشی ما باید بهصورت برابر با زنان و مردان رفتار کنند. همانطور که در ورزش در بیش از ۳۰ رشته، زنان میتوانند حضور داشته باشند و وارد ورزشهای حرفهای شوند، بنابراین حضور آنان در ورزشگاه یک امر عادی خواهد بود و این امر به سازمان #ورزش برمیگردد که بتواند مقدمات حضور زنان در ورزشگاه را سامان دهد و زیرساختهای لازمش را فراهم کند. در سطح میانی چیزی که مهم است این است که سازمانهای دیگر مثل #صداوسیما هم نقش مهمی دارند. آنها هم باید #فرهنگسازی کنند. درست است که عدم حضور زنان در ورزشگاه به تجهیزات و امکانات و زیرساختهای لازم برمیگردد اما بخشی از موانع هم امور اجتماعی و فرهنگی است. برای مثال ممکن است خانوادهی زنان موافق حضور آنان در ورزشگاهها نباشند و سازمانهای رسانهای و آموزشی هم تاکنون کاری برای فرهنگسازی نکرده اند و گاه تخریب هم کردهاند …
⟩⟩ … در سطح کلان باید بگویم که ما در قرن ۲۱ زندگی میکنیم و برابری #حقوق_شهروندی میان زنان و مردان یک امر پذیرفتهشدهی جهانی است. ما نمیتوانیم در ایران زندگی کنیم و خواهان ایجاد ارتباط با دنیای بیرون باشیم اما در سایر عرصهها بر اساس اندیشههای سنتی و کلیشههای ذهنی خود زندگی کنیم. یکی از مصادیق بحث #تساوی_حقوق #زن و مرد، حضور زنان مانند مردان در ورزشگاه است. این امر هم نیاز به یک حکومت قرن بیستویکمی دارد که موضوع را پذیرفته و در برابرش مقاومت نکند تا جامعه مجبور شود هزینهی خودکشیها و خودسوزیها را بدهد …
⟩⟩ … با عدم حضور زنان در ورزشگاهها به واسطهی اینکه تعاملات اجتماعی زنان در آن سطحی که میخواهند و دوست دارند گسترش پیدا نمیکند، همان ساختارهای فکری و فرهنگی که #تبعیض را تاکنون تقویت کرده، بازتولید میشود. زن در جامعهی ما نیازمند گسترش تعاملاتش است. یکی از مصادیق این تعامل هم حضور آنان در ورزشگاه است …
⟩⟩ … قطعاً وقتی برای زن امکاناتی فراهم میشود که در صحنهی وسیعتری حضور پیدا کند، به دنبال این امر افزایشی در سطح درک و آگاهی فرد نیز ایجاد میشود و احساس #هویت شخصیتی متناسب با هویت اجتماعی شکل میگیرد. وقتی فرد احساس هویت بیشتر میکند قطعاً بیشتر میتواند در #جامعه موفق باشد و نقشهای گوناگون را ایفا کند و در نهایت بهتر #احقاق_حق کند؛ احقاق حق نه تنها در سطح خانه و #خانواده بلکه در سطح #اجتماع. برای مثال در شغل، تحصیل و موارد دیگر …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ حضور #زنان در ورزشگاهها؛ مطالبهای در سه سطح
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از چالشها بر سر حضور زنان در استادیومهای ورزشی در گفتوگو با #احمد_بخارایی
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از سخن من در این گفتوگو:
| حضور زنان در #ورزشگاه؛ مطالبهی اجتماعی انکارناپذیر
⟩⟩ … موضوع حضور زنان در ورزشگاهها در سه سطح خرد، میانه و کلان قابل توجه است .
در سطح خرد میتوان گفت انتخاب خود زنان است که میخواهند در جامعه به عنوان یک عضو اجتماعی از این حق برخوردار باشند تا بتوانند راه، روش و مسیر خود را انتخاب کنند. بحث حضور در ورزشگاهها تا حدودی با بحث اوقات فراغت مرتبط است. در واقع زنان برای گذراندن اوقات فراغت خود میخواهند از حقوقی برخوردار باشند و خود انتخاب کنند که چهگونه از زمان بیکاری و فراغت استفاده کنند. بنابراین زنان هم باید حق داشته باشند تا مانند مردان در موارد مختلف انتخاب کنند …
⟩⟩ … در سطح میانی، بحث سازمانها است. سازمانهای ورزشی ما باید بهصورت برابر با زنان و مردان رفتار کنند. همانطور که در ورزش در بیش از ۳۰ رشته، زنان میتوانند حضور داشته باشند و وارد ورزشهای حرفهای شوند، بنابراین حضور آنان در ورزشگاه یک امر عادی خواهد بود و این امر به سازمان #ورزش برمیگردد که بتواند مقدمات حضور زنان در ورزشگاه را سامان دهد و زیرساختهای لازمش را فراهم کند. در سطح میانی چیزی که مهم است این است که سازمانهای دیگر مثل #صداوسیما هم نقش مهمی دارند. آنها هم باید #فرهنگسازی کنند. درست است که عدم حضور زنان در ورزشگاه به تجهیزات و امکانات و زیرساختهای لازم برمیگردد اما بخشی از موانع هم امور اجتماعی و فرهنگی است. برای مثال ممکن است خانوادهی زنان موافق حضور آنان در ورزشگاهها نباشند و سازمانهای رسانهای و آموزشی هم تاکنون کاری برای فرهنگسازی نکرده اند و گاه تخریب هم کردهاند …
⟩⟩ … در سطح کلان باید بگویم که ما در قرن ۲۱ زندگی میکنیم و برابری #حقوق_شهروندی میان زنان و مردان یک امر پذیرفتهشدهی جهانی است. ما نمیتوانیم در ایران زندگی کنیم و خواهان ایجاد ارتباط با دنیای بیرون باشیم اما در سایر عرصهها بر اساس اندیشههای سنتی و کلیشههای ذهنی خود زندگی کنیم. یکی از مصادیق بحث #تساوی_حقوق #زن و مرد، حضور زنان مانند مردان در ورزشگاه است. این امر هم نیاز به یک حکومت قرن بیستویکمی دارد که موضوع را پذیرفته و در برابرش مقاومت نکند تا جامعه مجبور شود هزینهی خودکشیها و خودسوزیها را بدهد …
⟩⟩ … با عدم حضور زنان در ورزشگاهها به واسطهی اینکه تعاملات اجتماعی زنان در آن سطحی که میخواهند و دوست دارند گسترش پیدا نمیکند، همان ساختارهای فکری و فرهنگی که #تبعیض را تاکنون تقویت کرده، بازتولید میشود. زن در جامعهی ما نیازمند گسترش تعاملاتش است. یکی از مصادیق این تعامل هم حضور آنان در ورزشگاه است …
⟩⟩ … قطعاً وقتی برای زن امکاناتی فراهم میشود که در صحنهی وسیعتری حضور پیدا کند، به دنبال این امر افزایشی در سطح درک و آگاهی فرد نیز ایجاد میشود و احساس #هویت شخصیتی متناسب با هویت اجتماعی شکل میگیرد. وقتی فرد احساس هویت بیشتر میکند قطعاً بیشتر میتواند در #جامعه موفق باشد و نقشهای گوناگون را ایفا کند و در نهایت بهتر #احقاق_حق کند؛ احقاق حق نه تنها در سطح خانه و #خانواده بلکه در سطح #اجتماع. برای مثال در شغل، تحصیل و موارد دیگر …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و #مسائل_اجتماعی #ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت دیدگاه شما پیرامون تحلیل ارائه شده هستم. با سپاس: 👈 . https://t.me/drbokharaei | . www.dr-bokharaei.com | . 🗓 چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۸ ❇️ حضور #زنان در ورزشگاهها؛…
🗓 آدینه ۵ مهر ۱۳۹۸
❇️ «افشای کودکهمسری، احقاق یا تضییع حقوق کودک؟»
نشستی پیرامون بازخوردهای اجتماعی از پخش ویدئوی ازدواج دختر ۱۰ ساله با پسر ۲۲ ساله در شهر بهمئی
👥 کارشناسان:
#احمد_بخارایی، جامعهشناس
#کامبیز_نوروزی، حقوقدان
| برگزارکننده: خبرآنلاین
🗓 تاریخ: ۱۷ شهریور ۱۳۹۸
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از سخنان من در مناظره با آقای کامبیز نوروزی در موضوع «کودکهمسری»
… طبق مادهی ۱۰۴۱ #قانون_مدنی ایران، #ازدواج_کودکان با اجازهی والدین و مجوز دادگاه، زیر سن پانزده سال امکانپذیر است و سن قانونی برای ازدواج دختر پانزده سال تعریف شدهاست. بیش از یک سال است که نسبت به طرح فراکسیون زنان مجلس مبنی بر افزایش یک سال سن و رساندن به سطح شانزده سال برای ازدواج دختران، کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی کممحلی کرده است در حالی که در کشور عربستان سعودی با ساختار بستهی فرهنگی کف سن ازدواج برای دختران به شانزده سال افزایش یافت …
… در سال ۱۳۹۳ حدود ۴۰۰۰۰ دختر بین ۱۰ تا ۱۴ سال و ۲۴۰۰۰۰ بین ۱۵ تا ۱۸ سال #ازدواج کرده بودند که بنا به نگاه جامعهشناختی این مسئله میتواند ریشه در فقر فرهنگی و فقر اقتصادی داشتهباشد …
… بدون شک عدم آگاهی به #حقوق_شهروندی یکی از زمینههای شکلگیری #کودکهمسری است که علاوه بر آن تعداد زیاد فرزندان در خانواده به تقویت این مسئلهی اجتماعی کمک کرده است. بنا به آمار یونیسف (صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل) در سال ۲۰۱۰، بیست درصد ازدواجها در ایران در سن زیر هجده سال برای دختر اتفاق افتاده که سه درصدش یه زیر پانزده سال تعلق داشته و این آمار هم برابر میانگین کودکهمسری در خاورمیانه و شمال آفریقا است …
… برخی گفتند که انتشار ویدئوی مراسم ازدواج دخترـکودک در شهرستان بهمئی، مصداق نقض #حریم_خصوصی است. در جامعهشناسی چهگونه میتوان بین حریم خصوصی و عمومی تمایز قائل شد؟ اروینگ گافمن با طرح نظریهی نمایشی به سه صحنه در زندگی روزمرهی انسانها اشاره کرد …
… اگر اشتراک نظر در خصوص یک رفتار بین دو عضو یک #خانواده در یک خانه وجود نداشته باشد آن خانه هم «حریم خصوصی» تلقی نمیشود. حال با توجه به نوع فرهنگها حریمهای خصوصی هم کوچک و بزرگ و کم و زیاد میشوند، یعنی هر چه یک فرهنگ از الگوهای رفتاری متنوعتر و برخوردار از تسامح و تساهل باشد تعداد و وسعت حریمهای خصوصی اقزایش مییابد و بالعکس، هر چه فرهنگ یک جامعه انسدادیتر و تحکمیتر و انشاییتر و بیشتر معطوف به قدرت سیاسی باشد حریمهای خصوصی،کمتر و محدودتر خواهد شد. بنابراین مفهوم «#حریم_خصوصی» جنبهی سیّال دارد و به راحتی نمیتوان تعریف کرد …
… در جریان انتشار ویدئوی مراسم ازدواج این دختر ده ساله، توجهها به وجود این پدیده در سطح وسیع در جامعه جلب شد و این مسئله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بنابراین بر این اساس برجستهسازی این گونه رخدادها که جنبهی عام دارند اما اعضای جامعه تاکنون نسبت به آنها حساسیت لازم را از خود نشان ندادهاند و گویی «وجود ذهنی» در جامعه نداشته است میتواند به ارتقاء سطح فرهنگ کمک کند …
… کودکهمسری به طور کلی ناشی از یکی از این عوامل یا تلفیقی از آنها است، یک: اجبار مالی و فشار اقتصادی و #فقر که با دراختیار قرار دادن #دختر، درآمدی کسب میشود، دو: سنتها و ازدواج های درونگروهی، سه: اعتقاد به فسادپذیری دختر و لزوم واگذاری سریع او در زمان #باکره بودن به خانوادهی پسر …
… در ایران، متأسفانه گاهی تحلیل مسائل اجتماعی، «سیاسی» قلمداد میشود و این برچسب عمدتاً از سوی عناصر صاحب قدرت به تحلیلهای جامعهشناسان زده میشود. این نوع برچسبزنی در ادامهی همان روندی است که یک کارگر وقتی با جدیت، حقوق معوقهاش را طلب میکند به چهارده سال زندان محکوم میشود …
| متن کامل | صوتی | ویدئویی |
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ «افشای کودکهمسری، احقاق یا تضییع حقوق کودک؟»
نشستی پیرامون بازخوردهای اجتماعی از پخش ویدئوی ازدواج دختر ۱۰ ساله با پسر ۲۲ ساله در شهر بهمئی
👥 کارشناسان:
#احمد_بخارایی، جامعهشناس
#کامبیز_نوروزی، حقوقدان
| برگزارکننده: خبرآنلاین
🗓 تاریخ: ۱۷ شهریور ۱۳۹۸
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از سخنان من در مناظره با آقای کامبیز نوروزی در موضوع «کودکهمسری»
… طبق مادهی ۱۰۴۱ #قانون_مدنی ایران، #ازدواج_کودکان با اجازهی والدین و مجوز دادگاه، زیر سن پانزده سال امکانپذیر است و سن قانونی برای ازدواج دختر پانزده سال تعریف شدهاست. بیش از یک سال است که نسبت به طرح فراکسیون زنان مجلس مبنی بر افزایش یک سال سن و رساندن به سطح شانزده سال برای ازدواج دختران، کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی کممحلی کرده است در حالی که در کشور عربستان سعودی با ساختار بستهی فرهنگی کف سن ازدواج برای دختران به شانزده سال افزایش یافت …
… در سال ۱۳۹۳ حدود ۴۰۰۰۰ دختر بین ۱۰ تا ۱۴ سال و ۲۴۰۰۰۰ بین ۱۵ تا ۱۸ سال #ازدواج کرده بودند که بنا به نگاه جامعهشناختی این مسئله میتواند ریشه در فقر فرهنگی و فقر اقتصادی داشتهباشد …
… بدون شک عدم آگاهی به #حقوق_شهروندی یکی از زمینههای شکلگیری #کودکهمسری است که علاوه بر آن تعداد زیاد فرزندان در خانواده به تقویت این مسئلهی اجتماعی کمک کرده است. بنا به آمار یونیسف (صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل) در سال ۲۰۱۰، بیست درصد ازدواجها در ایران در سن زیر هجده سال برای دختر اتفاق افتاده که سه درصدش یه زیر پانزده سال تعلق داشته و این آمار هم برابر میانگین کودکهمسری در خاورمیانه و شمال آفریقا است …
… برخی گفتند که انتشار ویدئوی مراسم ازدواج دخترـکودک در شهرستان بهمئی، مصداق نقض #حریم_خصوصی است. در جامعهشناسی چهگونه میتوان بین حریم خصوصی و عمومی تمایز قائل شد؟ اروینگ گافمن با طرح نظریهی نمایشی به سه صحنه در زندگی روزمرهی انسانها اشاره کرد …
… اگر اشتراک نظر در خصوص یک رفتار بین دو عضو یک #خانواده در یک خانه وجود نداشته باشد آن خانه هم «حریم خصوصی» تلقی نمیشود. حال با توجه به نوع فرهنگها حریمهای خصوصی هم کوچک و بزرگ و کم و زیاد میشوند، یعنی هر چه یک فرهنگ از الگوهای رفتاری متنوعتر و برخوردار از تسامح و تساهل باشد تعداد و وسعت حریمهای خصوصی اقزایش مییابد و بالعکس، هر چه فرهنگ یک جامعه انسدادیتر و تحکمیتر و انشاییتر و بیشتر معطوف به قدرت سیاسی باشد حریمهای خصوصی،کمتر و محدودتر خواهد شد. بنابراین مفهوم «#حریم_خصوصی» جنبهی سیّال دارد و به راحتی نمیتوان تعریف کرد …
… در جریان انتشار ویدئوی مراسم ازدواج این دختر ده ساله، توجهها به وجود این پدیده در سطح وسیع در جامعه جلب شد و این مسئله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بنابراین بر این اساس برجستهسازی این گونه رخدادها که جنبهی عام دارند اما اعضای جامعه تاکنون نسبت به آنها حساسیت لازم را از خود نشان ندادهاند و گویی «وجود ذهنی» در جامعه نداشته است میتواند به ارتقاء سطح فرهنگ کمک کند …
… کودکهمسری به طور کلی ناشی از یکی از این عوامل یا تلفیقی از آنها است، یک: اجبار مالی و فشار اقتصادی و #فقر که با دراختیار قرار دادن #دختر، درآمدی کسب میشود، دو: سنتها و ازدواج های درونگروهی، سه: اعتقاد به فسادپذیری دختر و لزوم واگذاری سریع او در زمان #باکره بودن به خانوادهی پسر …
… در ایران، متأسفانه گاهی تحلیل مسائل اجتماعی، «سیاسی» قلمداد میشود و این برچسب عمدتاً از سوی عناصر صاحب قدرت به تحلیلهای جامعهشناسان زده میشود. این نوع برچسبزنی در ادامهی همان روندی است که یک کارگر وقتی با جدیت، حقوق معوقهاش را طلب میکند به چهارده سال زندان محکوم میشود …
| متن کامل | صوتی | ویدئویی |
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
خبرآنلاین
نوروزی:حقوق کودک نقض شد،داماد جانی نبود/بخارایی:فیلم باید منتشر میشد، داماد نماد مردسالاری است
همزمان با انتشار فیلم ازدواج دختر ۱۱ ساله با پسر ۲۲ ساله در بهمئی در استان کهگیلویه و بویر احمد، بحث داغ دیگری در بین کاربران فضای مجازی درگرفت؛ «انتشار فیلم عقد دختر ۱۱ ساله نقض حقوق کودک بود یا گامی در جهت تحقق حقوق شهروندی؟»
🗓 سهشنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
❇️ تنازع برای جای پارک
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از معضل جای پارک خودرو در تهران در گفتوگو با #احمد_بخارایی، جامعهشناس و صادق کاشانی، وکیل و کارشناس حقوق شهروندی
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از سخن من در این گفتوگو:
| شهر برای مردم است
⟩⟩ … مسئلهی فروش تراکم شهری فقط یکی از نتایجش معضل پارکینگ خودروها است. علاوه بر این، مزاحمتهایی است که این تغییر کاربری برای همسایگان ایجاد میکند. اینکه خلاف اصول #شهرسازی رفتار میشود، هم قابل بحث است. چرا که باید بین ارتفاع ساختمان و عرض یک معبر، هماهنگی وجود داشته باشد. برای مثال، معبری که ۱۰ متر است، ظرفیت ساخت بیشتر از سه طبقه یا چهار طبقه ندارد، اما ما گاهی میبینیم در خیابان که ۱۰ متر عرض دارد، آپارتمان ۱۰ طبقه ساخته میشود. جامعهشناسان شهری سه رویکرد انتقادی به این وضعیت شهر دارند؛ یک رویکرد این است که میگوید شهر برای زندگی مردم است که مفهوم «#حق_بر_شهر» که «هانری لوفر» مطرح میکند، ذیل همین موضوع است. برای مثال، ۸۰ درصد شهر لندن دستنخورده باقی مانده و شهرداری اجازه تخریب و ساختوساز نمیدهد و معماریاش ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال قدمت دارد. چون نگاه آنها این است که شهر برای مردم است. برای حل این موضوع یک مناطقی در نظر میگیرند که در آنجا #ساختوساز با نظم و منطق صورت بگیرد.
| شهر برای درآمد و سودآوری
⟩⟩ … یک رویکرد هم این است که شهر برای کسب درآمد است. اما این درآمد برای این است که خرج خود شهر بشود. در اینجا حق شهرنشین آرامآرام از او سلب میشود. رویکرد سوم که در #تهران هم دیده میشود این است که شهر برای #سودآوری است. یعنی علاوه بر اینکه شما میخواهید درآمد داشته باشید و بودجه #شهرداری را بهدست بیاورید، شهر فضایی است برای کسب سود و سودآوری افراد، نهادها و امثال آن. حالا بخشی از این سودآوری رسمی است؛ برای مثال #تراکمفروشی از سوی شهرداریها. اما وضعیت بدتر حالت غیررسمی و پنهانی و مبتنی بر #رانت است.
| وقتی فرهنگ تبدیل به قدرت میشود
⟩⟩ … دعوای یک یا دو راننده جلوی یک مغازه، درگیری بر سر جای پارک در کوچه و خیابان یکی از هزاران نمونههای #خشونت_شهری است. در چنین مواقعی همهی اجزای جامعه، آسیب میبینند. این رفتارها مبتنی بر یک نوع #خودخواهی است. چه آدمی که نمیگذارد کسی جلوی مغازهاش پارک کند و چه رانندهای که سد معبر میکند، هر دو خودخواهانه عمل میکنند. حالا ما باید به این برگردیم که چرا رفتارهای ما تا این اندازه، #دیگرستیزانه است. این یک شرایط لازم و یک شرایط کافی دارد تا اتفاق بیافتد. شرط لازم شهرداری است که هر روز به این وضعیت (تراکمفروشی) دامن میزند. شرط کافی فرهنگ خودخواهانهای است که ما داریم. این هم برمیگردد به اینکه عقلانیت در فرهنگ ما تقویت نشده است. عقلانیت با دیگرخواهی ارتباط تنگاتنگی دارد. این فرهنگ وقتی تبدیل به قدرت میشود، خودش را در شهرداری اینطور نشان میدهد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ تنازع برای جای پارک
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از معضل جای پارک خودرو در تهران در گفتوگو با #احمد_بخارایی، جامعهشناس و صادق کاشانی، وکیل و کارشناس حقوق شهروندی
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از سخن من در این گفتوگو:
| شهر برای مردم است
⟩⟩ … مسئلهی فروش تراکم شهری فقط یکی از نتایجش معضل پارکینگ خودروها است. علاوه بر این، مزاحمتهایی است که این تغییر کاربری برای همسایگان ایجاد میکند. اینکه خلاف اصول #شهرسازی رفتار میشود، هم قابل بحث است. چرا که باید بین ارتفاع ساختمان و عرض یک معبر، هماهنگی وجود داشته باشد. برای مثال، معبری که ۱۰ متر است، ظرفیت ساخت بیشتر از سه طبقه یا چهار طبقه ندارد، اما ما گاهی میبینیم در خیابان که ۱۰ متر عرض دارد، آپارتمان ۱۰ طبقه ساخته میشود. جامعهشناسان شهری سه رویکرد انتقادی به این وضعیت شهر دارند؛ یک رویکرد این است که میگوید شهر برای زندگی مردم است که مفهوم «#حق_بر_شهر» که «هانری لوفر» مطرح میکند، ذیل همین موضوع است. برای مثال، ۸۰ درصد شهر لندن دستنخورده باقی مانده و شهرداری اجازه تخریب و ساختوساز نمیدهد و معماریاش ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال قدمت دارد. چون نگاه آنها این است که شهر برای مردم است. برای حل این موضوع یک مناطقی در نظر میگیرند که در آنجا #ساختوساز با نظم و منطق صورت بگیرد.
| شهر برای درآمد و سودآوری
⟩⟩ … یک رویکرد هم این است که شهر برای کسب درآمد است. اما این درآمد برای این است که خرج خود شهر بشود. در اینجا حق شهرنشین آرامآرام از او سلب میشود. رویکرد سوم که در #تهران هم دیده میشود این است که شهر برای #سودآوری است. یعنی علاوه بر اینکه شما میخواهید درآمد داشته باشید و بودجه #شهرداری را بهدست بیاورید، شهر فضایی است برای کسب سود و سودآوری افراد، نهادها و امثال آن. حالا بخشی از این سودآوری رسمی است؛ برای مثال #تراکمفروشی از سوی شهرداریها. اما وضعیت بدتر حالت غیررسمی و پنهانی و مبتنی بر #رانت است.
| وقتی فرهنگ تبدیل به قدرت میشود
⟩⟩ … دعوای یک یا دو راننده جلوی یک مغازه، درگیری بر سر جای پارک در کوچه و خیابان یکی از هزاران نمونههای #خشونت_شهری است. در چنین مواقعی همهی اجزای جامعه، آسیب میبینند. این رفتارها مبتنی بر یک نوع #خودخواهی است. چه آدمی که نمیگذارد کسی جلوی مغازهاش پارک کند و چه رانندهای که سد معبر میکند، هر دو خودخواهانه عمل میکنند. حالا ما باید به این برگردیم که چرا رفتارهای ما تا این اندازه، #دیگرستیزانه است. این یک شرایط لازم و یک شرایط کافی دارد تا اتفاق بیافتد. شرط لازم شهرداری است که هر روز به این وضعیت (تراکمفروشی) دامن میزند. شرط کافی فرهنگ خودخواهانهای است که ما داریم. این هم برمیگردد به اینکه عقلانیت در فرهنگ ما تقویت نشده است. عقلانیت با دیگرخواهی ارتباط تنگاتنگی دارد. این فرهنگ وقتی تبدیل به قدرت میشود، خودش را در شهرداری اینطور نشان میدهد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و #مسائل_اجتماعی #ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت دیدگاه شما پیرامون تحلیل ارائه شده هستم. با سپاس: 👈 . https://t.me/drbokharaei | . www.dr-bokharaei.com | . #شهر #حقوق_شهروندی #حق_بر_شهر #فروش_تراکم #تراکم_فروشی…
❇️ آیا برای شرکت در #انتخابات #مجلس_شورای_اسلامی در اسفند ۱۳۹۸ باید تجدید نظر کرد؟
🗓 دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۸
| #احمد_بخارایی، #جامعهشناس |
| یادداشت ۶ | ششمین مکث:
«عاطفه» در چنگ «بیعاطفهها»
تاکنون پنج یادداشت از شهریورماه در هر دوشنبه پیرامون تردید در مشارکت در انتخابات اسفند ۹۸ نوشتهام و این روند تا زمان انتخابات مجلس ادامه دارد. اینک «مکث ششم»:
⟩⟩ ۱ـ دو روز است که «#اربعین» را پشت سر گذاشتهایم. میلیونها ایرانی شیعی پای در مسیر نجف و کربلا نهادند و همهی نهادهای دولتی با صرف میلیاردها تومان هزینه و اعطای مرخصی خارج از چهارچوب اداری به صدها هزار کارمند داوطلب، این روند را تسریع کردند. همهی اینها علیالظاهر به منظور تقویت روحیه معنویت و اخلاقگرایی در جامعه با الگو قرار دادن امامان #شیعه به ویژه امام سوم شیعیان بودهاست. در این میان، #حاکمیت_شیعی در ایران از این گونه راهپیماییهای میلیونی حداکثر استفاده را برای تحکیم مواضعش برده است. اما آیا عملکرد قوه قضائیه نظیر آنچه در خصوص یک دانشجو که ذکرش در بند ۲ خواهدآمد و آزادیخواهی را به شدیدترین وجه سرکوب میکند همسو با کنش امام سوم شیعیان است؟ اگر: «خیر»، چرا باید با تقویت ساختارهای نظام اجتماعیای که از احساسات مذهبی توده در مراسمی شبیه به اربعین به نفع خود و در جهت منافع گروهی خود بهره میجوید به روند نقض #حقوق_شهروندی کمک شود؟
⟩⟩ ۲ـ در تجمع روز جهانی #کارگر در تاریخ یازده اردیبهشت نودوهشت خانم #عاطفه_رنگریز، دانشجوی کارشناسی ارشد #جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی بازداشت و پس از ۴ روز با وجود صدور قرار کفالت ۳۰ میلیونی از آزادیاش جلوگیری شد و پس از ۲۸ روز بازجویی و چندبار انتقال از #زندان قرچک به اوین با پروندهسازی مواجه و در نهایت، حکم «یازده سالونیم» زندان به وکیلش ابلاغ شد. حکمی که به گفتهی این دانشجو نه بر اساس ادلهی موجود در پرونده بلکه بیشتر به اتهامات ردیف شده از سوی «بازجویان» بازمیگشت. در ادامهی این روند ناعادلانه قرار وثیقه عاطفه رنگریز به ۵۰ و سپس به ۷۰ میلیون تومان افزایش یافت و این بار نیز دادسرا از قبول قرار کفالت، سر باز زد و باز خانواده به دیوار ناعادلانه برخورد کرد. بنا به نامهی عاطفه از زندان، #قاضی_مقیسه در ادامهی این روند، مبلغ قرار وثیقه را به «دو میلیارد تومان» افزایش داد! با این وجود، خانوادهی ایشان با این در و آن در زدن بالاخره توانستند این وثیقهی سنگین را هم فراهم کنند اما بار دیگر طی روندی کاملاً غیرقانونی با قبول وثیقه مخالفت شد!
⟩⟩ ۳ـ اینک عاطفه رنگریز که در زندان قرچک است و به #جرم دفاع از #حقوق #کارگران به سالها اسارت محکوم شده است و پنج روز است که در اعتصاب غذا بهسر میبرد و اینک که او طی نامهای نوشته است: «از بدن خود سلاحی میسازم در مقابل این همه بیعدالتی»، من هم در تقویت این نظامی که از این دست کارها را زیاد انجام داده است تردید جدی میکنم و خطاب به دخترم، عاطفه رنگریز میگویم من هم قلمم را تقدیمت میدارم و برای مشارکت در انتخابات مجلس در اسفند ۹۸ تردید جدی میکنم تا به سهم خود، پیامت را رسانده باشم.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۸
| #احمد_بخارایی، #جامعهشناس |
| یادداشت ۶ | ششمین مکث:
«عاطفه» در چنگ «بیعاطفهها»
تاکنون پنج یادداشت از شهریورماه در هر دوشنبه پیرامون تردید در مشارکت در انتخابات اسفند ۹۸ نوشتهام و این روند تا زمان انتخابات مجلس ادامه دارد. اینک «مکث ششم»:
⟩⟩ ۱ـ دو روز است که «#اربعین» را پشت سر گذاشتهایم. میلیونها ایرانی شیعی پای در مسیر نجف و کربلا نهادند و همهی نهادهای دولتی با صرف میلیاردها تومان هزینه و اعطای مرخصی خارج از چهارچوب اداری به صدها هزار کارمند داوطلب، این روند را تسریع کردند. همهی اینها علیالظاهر به منظور تقویت روحیه معنویت و اخلاقگرایی در جامعه با الگو قرار دادن امامان #شیعه به ویژه امام سوم شیعیان بودهاست. در این میان، #حاکمیت_شیعی در ایران از این گونه راهپیماییهای میلیونی حداکثر استفاده را برای تحکیم مواضعش برده است. اما آیا عملکرد قوه قضائیه نظیر آنچه در خصوص یک دانشجو که ذکرش در بند ۲ خواهدآمد و آزادیخواهی را به شدیدترین وجه سرکوب میکند همسو با کنش امام سوم شیعیان است؟ اگر: «خیر»، چرا باید با تقویت ساختارهای نظام اجتماعیای که از احساسات مذهبی توده در مراسمی شبیه به اربعین به نفع خود و در جهت منافع گروهی خود بهره میجوید به روند نقض #حقوق_شهروندی کمک شود؟
⟩⟩ ۲ـ در تجمع روز جهانی #کارگر در تاریخ یازده اردیبهشت نودوهشت خانم #عاطفه_رنگریز، دانشجوی کارشناسی ارشد #جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی بازداشت و پس از ۴ روز با وجود صدور قرار کفالت ۳۰ میلیونی از آزادیاش جلوگیری شد و پس از ۲۸ روز بازجویی و چندبار انتقال از #زندان قرچک به اوین با پروندهسازی مواجه و در نهایت، حکم «یازده سالونیم» زندان به وکیلش ابلاغ شد. حکمی که به گفتهی این دانشجو نه بر اساس ادلهی موجود در پرونده بلکه بیشتر به اتهامات ردیف شده از سوی «بازجویان» بازمیگشت. در ادامهی این روند ناعادلانه قرار وثیقه عاطفه رنگریز به ۵۰ و سپس به ۷۰ میلیون تومان افزایش یافت و این بار نیز دادسرا از قبول قرار کفالت، سر باز زد و باز خانواده به دیوار ناعادلانه برخورد کرد. بنا به نامهی عاطفه از زندان، #قاضی_مقیسه در ادامهی این روند، مبلغ قرار وثیقه را به «دو میلیارد تومان» افزایش داد! با این وجود، خانوادهی ایشان با این در و آن در زدن بالاخره توانستند این وثیقهی سنگین را هم فراهم کنند اما بار دیگر طی روندی کاملاً غیرقانونی با قبول وثیقه مخالفت شد!
⟩⟩ ۳ـ اینک عاطفه رنگریز که در زندان قرچک است و به #جرم دفاع از #حقوق #کارگران به سالها اسارت محکوم شده است و پنج روز است که در اعتصاب غذا بهسر میبرد و اینک که او طی نامهای نوشته است: «از بدن خود سلاحی میسازم در مقابل این همه بیعدالتی»، من هم در تقویت این نظامی که از این دست کارها را زیاد انجام داده است تردید جدی میکنم و خطاب به دخترم، عاطفه رنگریز میگویم من هم قلمم را تقدیمت میدارم و برای مشارکت در انتخابات مجلس در اسفند ۹۸ تردید جدی میکنم تا به سهم خود، پیامت را رسانده باشم.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و #مسائل_اجتماعی #ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت دیدگاه شما پیرامون تحلیل ارائه شده هستم. با سپاس ⟩⟩ پیامگیر: https://t.me/drbokharaei . ⟩⟩ بیشتر در: www.dr-bokharaei.com . #انتخابات #مجلس #انتخابات_مجلس…
❇️ ذهنهای آشفته در جامعهای آسیبپذیر
🗓 سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی همشهری با #احمد_بخارایی دربارهی آسیبهای انتشار گستردهی تبلیغ #کودکهمسری در شبکههای اجتماعی | منتشرشده در دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، شمارهی ۷۹۴۵
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از سخنان من:
… در کل ۴ نگاه میتوان به #زن داشت که عمدتاً از جانب #مرد و #جامعه است. یک نگاه، «حداکثری» و ایدهآل به زن است که یک موجود برتر و ارزشمند که به ملکیت شخصی درنمیآید و حتی ممکن است در برخی جهات از مردان پیشی بگیرد و برتر باشد. این نگاه، شکل نگرفته است. نگاه دوم، جنبهی «میانی» دارد که در غرب در حال رخ دادن است و تلاش میشود که یک نگاه #برابری نسبت به #حقوق زن و مرد در جامعه داشته باشند، اما بیشتر جنبهی حقوقی دارد و در حوزهی «#فمینیست لیبرال» معنادار است که خواستار #حقوق_شهروندی مساوی برای #زنان و مردان است و با قوانین یا سنتهایی که حق را به مردان میدهند و به زنان نمیدهند، یا قوانینی که با ادعای «حمایت» از زنان وضع میشوند اما چنین نمیشود، مبارزه میکند. در اصل محتوای رابطهی بین زن و مرد، در #فرهنگ تعریف میشود. به همینخاطر در ژاپن شاهد یک نوع رفتار هستیم و همه سعی میکنند بنا به فرهنگ خاص خود در سطح میانی حرکت کنند و این حرکت صرفاً در فرهنگشان نهادینه شده است …
… در مرحلهی سوم، یک نگاه «حداقلی» به زن داریم. پس از آن هم در مرحله چهارم، نگاهی نزدیک به «صفر» است. آن نگاه حداقلی و این نگاه نزدیک به صفر که خیلی کمتر از حداقلی است. برگرفته از یک فرهنگ سنتی و مردسالارانه است. بحث کودکهمسری که به آن اشاره کردیم و در بخشهایی از ایران هم شاهد آن هستیم، در این قسمت جای میگیرد؛ اذن پدر، سن ۱۵ سال و تقابلی که بین نظام حقوقی در ایران و تمام دنیا درخصوص تعریف کودک وجود دارد …
… ما گاهی در جامعهی #مردسالار در فرهنگمان به وضوح میبینیم که نظام عقیدتی ما چطور هنوز با نگاه مردسالارانه پیش میرود و در داستان ازدواج که اذن پدر لازم است؛ این مسائل همه نظام مردسالاری را تقویت میکند. بنابراین اصل قضیه همینجا است؛ چه بُعد دینی چه بُعد ملی و تاریخی هر دو در اینجا درهم تنیدهاند …
… با ایجاد تحول فرهنگی در جامعه تحت یک مدیریت کلانِ رو به جلو و هوشمند که پدیدههای نو را باور دارد و در عین حال اصرار ندارد به داشتن خردهفرهنگهای مذموم و درجازدن در آن، میتوان نگاه سوم را به سمت نگاه دوم سوق داد نه نگاه چهارم. اگر در جامعهای طی چند دهه، این اتفاق رخ ندهد و رویکرد سوم به رویکرد دوم تبدیل نشود، یعنی رویکرد حداقلی به زن به رویکرد میانی که در دنیا، میانگین است تبدیل نشود الگوهای رفتاریای که در گذشته وجود داشته کمکم اعتبار خود را از دست میدهند که اصطلاح جامعهشناختی آن «آنومیک» یا بیهنجاری است، آن وقت جامعه مستعد آن است که عقبگرد کند و از نگاه سوم به نگاه چهارم عقبنشینی کند. اینگونه است که کمکم شاهد شکلگیری نگاهی نسبت به زن میشویم که به او صرفا یک نگاه جنسی و ابزاری در حیوانیت دارد و حتی به دختران کودک هم رحم نمیشود! …
… این موضوعات زمانی جریانساز میشود که نتوانیم جلوی انحرافات را بگیریم و گسترده شوند و ریشه در یک حوزهی الگویی و رفتاری نداشته باشند؛ مثلاً فرض کنیم در جامعهای قتل اتفاق میافتد و شما قاتل را به اشد مجازات محکوم میکنید که دیگر این رفتارها تکرار نشود، اما اگر در جامعهای که افراد «مجبور» به دیگرکُشی میشوند تحت شرایط خاص، اگر یکی دو نفر را هم اعدام کنید چون الگوی رفتاری اشتباه وجود دارد، شما نمیتوانید آن را کنترل کنید. بنابراین پیگیر این نباشیم که قانون با این فرد که ویدئوی اخیر را منتشر کرده چه برخوردی میکند …
… مردم اغلب خیلی هیجانی با اینگونه موارد برخورد میکنند و در اصطلاح #جامعهشناسی رفتارهای «#هیستریک» یعنی هیجان و احساسات غیرقابل کنترل جمعی از خود بروز میدهند که طی چند روز یک فیلم دست بهدست میشود و از آن تقلید میکنند و یک موج ایجاد میشود. این بحث رسانهای ماجرا است، اما از نگاه جامعهشناختی این یک معلول ساختاری بهحساب میآید که امروز این آدم و پسفردا یکی دیگر انجام میدهد. شما نمیتوانید با مقابله و محکومیت فردی به حل مسئله کمک کنید. مثل آبی که جریان دارد شما نمیتوانید از وسط راه، آلودگی آب را پاک کنید، چون آب از سرچشمه آلوده است. وقتی تحول فرهنگی اتفاق نیفتد و همچنان در همان حال و هوای سنتهای غلط باشیم جامعه مستعد میشود که به اشکال مختلف به سمت نگاه چهارم برود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی همشهری با #احمد_بخارایی دربارهی آسیبهای انتشار گستردهی تبلیغ #کودکهمسری در شبکههای اجتماعی | منتشرشده در دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، شمارهی ۷۹۴۵
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از سخنان من:
… در کل ۴ نگاه میتوان به #زن داشت که عمدتاً از جانب #مرد و #جامعه است. یک نگاه، «حداکثری» و ایدهآل به زن است که یک موجود برتر و ارزشمند که به ملکیت شخصی درنمیآید و حتی ممکن است در برخی جهات از مردان پیشی بگیرد و برتر باشد. این نگاه، شکل نگرفته است. نگاه دوم، جنبهی «میانی» دارد که در غرب در حال رخ دادن است و تلاش میشود که یک نگاه #برابری نسبت به #حقوق زن و مرد در جامعه داشته باشند، اما بیشتر جنبهی حقوقی دارد و در حوزهی «#فمینیست لیبرال» معنادار است که خواستار #حقوق_شهروندی مساوی برای #زنان و مردان است و با قوانین یا سنتهایی که حق را به مردان میدهند و به زنان نمیدهند، یا قوانینی که با ادعای «حمایت» از زنان وضع میشوند اما چنین نمیشود، مبارزه میکند. در اصل محتوای رابطهی بین زن و مرد، در #فرهنگ تعریف میشود. به همینخاطر در ژاپن شاهد یک نوع رفتار هستیم و همه سعی میکنند بنا به فرهنگ خاص خود در سطح میانی حرکت کنند و این حرکت صرفاً در فرهنگشان نهادینه شده است …
… در مرحلهی سوم، یک نگاه «حداقلی» به زن داریم. پس از آن هم در مرحله چهارم، نگاهی نزدیک به «صفر» است. آن نگاه حداقلی و این نگاه نزدیک به صفر که خیلی کمتر از حداقلی است. برگرفته از یک فرهنگ سنتی و مردسالارانه است. بحث کودکهمسری که به آن اشاره کردیم و در بخشهایی از ایران هم شاهد آن هستیم، در این قسمت جای میگیرد؛ اذن پدر، سن ۱۵ سال و تقابلی که بین نظام حقوقی در ایران و تمام دنیا درخصوص تعریف کودک وجود دارد …
… ما گاهی در جامعهی #مردسالار در فرهنگمان به وضوح میبینیم که نظام عقیدتی ما چطور هنوز با نگاه مردسالارانه پیش میرود و در داستان ازدواج که اذن پدر لازم است؛ این مسائل همه نظام مردسالاری را تقویت میکند. بنابراین اصل قضیه همینجا است؛ چه بُعد دینی چه بُعد ملی و تاریخی هر دو در اینجا درهم تنیدهاند …
… با ایجاد تحول فرهنگی در جامعه تحت یک مدیریت کلانِ رو به جلو و هوشمند که پدیدههای نو را باور دارد و در عین حال اصرار ندارد به داشتن خردهفرهنگهای مذموم و درجازدن در آن، میتوان نگاه سوم را به سمت نگاه دوم سوق داد نه نگاه چهارم. اگر در جامعهای طی چند دهه، این اتفاق رخ ندهد و رویکرد سوم به رویکرد دوم تبدیل نشود، یعنی رویکرد حداقلی به زن به رویکرد میانی که در دنیا، میانگین است تبدیل نشود الگوهای رفتاریای که در گذشته وجود داشته کمکم اعتبار خود را از دست میدهند که اصطلاح جامعهشناختی آن «آنومیک» یا بیهنجاری است، آن وقت جامعه مستعد آن است که عقبگرد کند و از نگاه سوم به نگاه چهارم عقبنشینی کند. اینگونه است که کمکم شاهد شکلگیری نگاهی نسبت به زن میشویم که به او صرفا یک نگاه جنسی و ابزاری در حیوانیت دارد و حتی به دختران کودک هم رحم نمیشود! …
… این موضوعات زمانی جریانساز میشود که نتوانیم جلوی انحرافات را بگیریم و گسترده شوند و ریشه در یک حوزهی الگویی و رفتاری نداشته باشند؛ مثلاً فرض کنیم در جامعهای قتل اتفاق میافتد و شما قاتل را به اشد مجازات محکوم میکنید که دیگر این رفتارها تکرار نشود، اما اگر در جامعهای که افراد «مجبور» به دیگرکُشی میشوند تحت شرایط خاص، اگر یکی دو نفر را هم اعدام کنید چون الگوی رفتاری اشتباه وجود دارد، شما نمیتوانید آن را کنترل کنید. بنابراین پیگیر این نباشیم که قانون با این فرد که ویدئوی اخیر را منتشر کرده چه برخوردی میکند …
… مردم اغلب خیلی هیجانی با اینگونه موارد برخورد میکنند و در اصطلاح #جامعهشناسی رفتارهای «#هیستریک» یعنی هیجان و احساسات غیرقابل کنترل جمعی از خود بروز میدهند که طی چند روز یک فیلم دست بهدست میشود و از آن تقلید میکنند و یک موج ایجاد میشود. این بحث رسانهای ماجرا است، اما از نگاه جامعهشناختی این یک معلول ساختاری بهحساب میآید که امروز این آدم و پسفردا یکی دیگر انجام میدهد. شما نمیتوانید با مقابله و محکومیت فردی به حل مسئله کمک کنید. مثل آبی که جریان دارد شما نمیتوانید از وسط راه، آلودگی آب را پاک کنید، چون آب از سرچشمه آلوده است. وقتی تحول فرهنگی اتفاق نیفتد و همچنان در همان حال و هوای سنتهای غلط باشیم جامعه مستعد میشود که به اشکال مختلف به سمت نگاه چهارم برود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ چرایی #خودکشی
🗓 شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۹
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی دربارهی خودکشی، در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در ۹ تیر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از گفتههای من:
… ساختارهایی که افراد را به خودکشی سوق میدهند، اهمیت ویژهای دارد؛ مانند بازتولید ساختار فرهنگی در #خانواده. اما آنچه که امروزه تأثیر قابل ملاحظهای دارد، اوضاع و احوال اقتصادی است. یعنی شرایط آنومیک و بیهنجاری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی. شرایط بیهنجاری زمانی رخ میدهد که الگوهای رفتاری که مورد قبول نسبی جامعه است وجود نداشته باشد یا کمتر وجود دارد و فرد احساس میکند در یک خلأ الگویی به سر میبرد …
… ریشهی فرهنگی به این معنا است که آن دسته از الگوهای رفتاری کهن همچنان با قدرت سیاسی در جامعه عرض اندام میکنند و اصرار بر این است که همهی الگوهای فرهنگ سنتی در جامعه حفظ شود حال آنکه در هر فرهنگی برخی الگوها فاقد کارکرد هستند و عمدتاً فرهنگها بهروز میشوند …
… بهروز شدن فرهنگ، یعنی آن دسته از الگوهایی که دارای کارکرد هستند، تقویت میشوند و آن دسته از الگوهایی که فاقد کارکرد هستند، کنار زده میشوند. اما در ایران اینگونه نیست. همچنین شرایط اقتصادی که افراد را به سمت آنومی سوق میدهد، شرایطی است که در آن ثبات وجود ندارد. برای مثال فردی که تحصیلات ارشد یا دکتری دارد، پاسخ لازم را از سوی جامعه نمیگیرد تا دارای درآمد لازم و شغل مناسب باشد و بالعکس سیاست تبعیضگونه و رانتخوارانه را میبیند. در نتیجه این شرایط افراد را به سمت انزوا سوق میدهند …
… از نظر سیاسی نیزحس وجود فضای دموکراتیک در بین اعضای جامعه وجود ندارد و این امر ناشی از همان #تبعیض ساختاری است که مرزبندیهایی از ابتدا وجود داشته که تداوم یافته و این موارد همواره سبب شده افرادی از شرایط خسته شده یا موطن خود را رها کنند. به لحاظ اجتماعی نیز تشکلهای مدنی که به معنی واقعی کلمه از حقوق جوانان و افراد حمایت کنند، کمتر وجود دارد یا اصلاً وجود ندارد. لذا این چهار ساختار معیوب مجموعاً دست به دست هم میدهند و افراد را از #جامعه، دور یا پراکنده کرده و به انزوا میکشاند. در نتیجه فردی که منزوی میشود یا مستعد خودکشی یا مستعد اعتیاد است …
… چون سالها عیوب ساختاری سیر صعودی داشته به همان نسبت هم آسیبها سیر صعودی داشتهاند و با دشواری شرایط اقتصادی به همان اندازه هم خودکشی بیشتر شده است …
… برای کاهش میزان خودکشی نه تنها باید تغییرات ساختاری عمیق و مؤثری صورت گیرد بلکه #قوانین و #حقوق نیز باید بازنگری شوند و اقدامات مؤثری در این زمینه انجام شود …
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۹
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی دربارهی خودکشی، در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در ۹ تیر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از گفتههای من:
… ساختارهایی که افراد را به خودکشی سوق میدهند، اهمیت ویژهای دارد؛ مانند بازتولید ساختار فرهنگی در #خانواده. اما آنچه که امروزه تأثیر قابل ملاحظهای دارد، اوضاع و احوال اقتصادی است. یعنی شرایط آنومیک و بیهنجاری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی. شرایط بیهنجاری زمانی رخ میدهد که الگوهای رفتاری که مورد قبول نسبی جامعه است وجود نداشته باشد یا کمتر وجود دارد و فرد احساس میکند در یک خلأ الگویی به سر میبرد …
… ریشهی فرهنگی به این معنا است که آن دسته از الگوهای رفتاری کهن همچنان با قدرت سیاسی در جامعه عرض اندام میکنند و اصرار بر این است که همهی الگوهای فرهنگ سنتی در جامعه حفظ شود حال آنکه در هر فرهنگی برخی الگوها فاقد کارکرد هستند و عمدتاً فرهنگها بهروز میشوند …
… بهروز شدن فرهنگ، یعنی آن دسته از الگوهایی که دارای کارکرد هستند، تقویت میشوند و آن دسته از الگوهایی که فاقد کارکرد هستند، کنار زده میشوند. اما در ایران اینگونه نیست. همچنین شرایط اقتصادی که افراد را به سمت آنومی سوق میدهد، شرایطی است که در آن ثبات وجود ندارد. برای مثال فردی که تحصیلات ارشد یا دکتری دارد، پاسخ لازم را از سوی جامعه نمیگیرد تا دارای درآمد لازم و شغل مناسب باشد و بالعکس سیاست تبعیضگونه و رانتخوارانه را میبیند. در نتیجه این شرایط افراد را به سمت انزوا سوق میدهند …
… از نظر سیاسی نیزحس وجود فضای دموکراتیک در بین اعضای جامعه وجود ندارد و این امر ناشی از همان #تبعیض ساختاری است که مرزبندیهایی از ابتدا وجود داشته که تداوم یافته و این موارد همواره سبب شده افرادی از شرایط خسته شده یا موطن خود را رها کنند. به لحاظ اجتماعی نیز تشکلهای مدنی که به معنی واقعی کلمه از حقوق جوانان و افراد حمایت کنند، کمتر وجود دارد یا اصلاً وجود ندارد. لذا این چهار ساختار معیوب مجموعاً دست به دست هم میدهند و افراد را از #جامعه، دور یا پراکنده کرده و به انزوا میکشاند. در نتیجه فردی که منزوی میشود یا مستعد خودکشی یا مستعد اعتیاد است …
… چون سالها عیوب ساختاری سیر صعودی داشته به همان نسبت هم آسیبها سیر صعودی داشتهاند و با دشواری شرایط اقتصادی به همان اندازه هم خودکشی بیشتر شده است …
… برای کاهش میزان خودکشی نه تنها باید تغییرات ساختاری عمیق و مؤثری صورت گیرد بلکه #قوانین و #حقوق نیز باید بازنگری شوند و اقدامات مؤثری در این زمینه انجام شود …
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ سرگشتگی زنان مهاجر در تهران
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ انتشار متن گفتوشنود احمد بخارایی با عمادالدین باقی پس از گذشت ۳ سال
🗓 سهشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی اعتماد از گفتوشنود #احمد_بخارایی با عمادالدین باقی در پروژهی «اصلیترین مسئلهی جامعهی ایران» به مناسبت روز جهانی #حقوق_بشر | منتشرشده در شمارهی ۴۸۱۴، یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹
| پیشدرآمد روزنامهی اعتماد:
ابر مسئلهی ايران و رابطهاش با حقوق بشر
دكتر احمد بخارايی، #جامعهشناس در پروژهای بهدنبال يافتن پاسخ به پرسشی بنيادی دربارهی جامعهی ايرانی است و آن، اينكه «مهمترين مسئلهی جامعهی ايران چيست و مسئلهی اصلی جامعهی ايران كدام است؟» اهميت اين پرسش تا جايی است كه اين جامعهشناس را بر آن داشته تا با برخی ديگر از كارشناسان و #كنشگران_مدنی به گفتوگو بنشيند. آنچه در اين نشست مورد توجه بخارايی قرار گرفته، رابطهی «ابرمسئلهی ايران» است با «حقوق بشر» و در نتيجه برای بررسی اين نسبت، گفتوشنودی را با عمادالدين باقی، #حقوقدان و #كنشگر حقوق بشر انجام داده كه در ادامه میخوانيد:
| متن گفتوشنود:
#احمد_بخارایی: خیلی ممنون جناب آقای باقی كه امروز به ما وقت دادید، توفیقی است كه در خدمتتون باشیم. یك پرسش اصلی وجود دارد كه باعث شده است مزاحمتان شویم. به نظر شما اصلیترین مسئلهای كه در جامعهی امروز #ایران وجود دارد چیست؟ اصلیترین مسئله به نظر شمایی كه دانشآموختهی #جامعهشناسی هستید، در این حوزه تحصیل كردهاید، علوم را از زوایای مختلف مورد مطالعه و مداقه قرار دادهاید و اهل قلم هستید، به هر حال فراز و فرودهایی داشتهاید در دهههای گذشته، چیست؟ طبیعتاً پاسخ شما به این پرسش خیلی میتواند مورد توجه و شاید نقد قرار بگیرد.
#عمادالدین_باقی: ممنون از شما كه زحمت كشیدید و این طرح را كلید زدید. به نظرم این سؤال شما یك طوری به خال زدن است. درست است كه ظاهراً دنبال پاسخ نیست، دنبال یك سؤال است و میپرسد مسألهی اصلی چیست؟
میگویند: «حسن السؤال، نصف الجواب»، یعنی اگر بالاخره شما خود سؤال را بتوانید خوب به عمل بیاورید انگار نیمی از جواب را گرفتهاید. از این جهت به نظرم سؤال دقیقی است. ولی از آن سؤالات سهل و ممتنع است، یعنی ضمن اینكه به نظر میآید خیلی جواب روشنی دارد، از هر كسی در كوچه و خیابان بپرسید برایش یك پاسخ خواهد داشت، ولی پاسخش خیلی صعب و دشوار است و بسته به اینكه از چه كسی سؤال كنید جوابهای مختلفی میگیرید.
من فكر میكنم مشكلی كه الآن در این تحقیق شما وجود دارد، افتادن در دام رهیافتهای نظری است. ضمن اینكه من خودم اصولاً معتقدم تئوریها و نظریهها مثل نورافكن میمانند ولی در بعضی بحثها اگر محدود بشویم به این مباحث نظری، این طور بحثها وقتی رفت در فیلد همین مقولههای نظری و تئوریك، ممكن است نهایتاً بشود بحث مدرسهای یا تئوریك و خیلی جذابیت هم ندارد. حالا دیگر به هنر شما بر میگردد كه چطور نظرات را جمعبندی و كاربردیاش كنید.
برای پاسخ به سؤال، ما دو روش را میتوانیم داشته باشیم:
روش اول: روش تشخیص انتزاعی، قیاسی و كلنگر است كه ما یك مسأله اصلی را فرض میگیریم و بعد در پی شناسایی وجوه مختلف آن روان میشویم.
روش دوم: ما یك نگاه استقرایی داشته باشیم یا زنجیرهای از این معلولها را كه پیرامون آن هست بررسی كنیم و از طریق آنها پلهپله بالا برویم تا به مسألهی اصلی برسیم.
من ترجیح میدهم كه بیشتر این روش را دنبال كنیم. منتها در این روش ابتدا به ساكن مسائل «اصلی ـ فرعی» نمیشوند. مثلاً فرض كنید الان یكی از چیزهایی كه چه بسا در جامعه رویش دست میگذارند، #فقر است. فقر اكنون دامنهاش خیلی گسترده شده و در حال نابودی همه چیز است، ولی خود این فقر معلول عوامل دیگری است. چنانكه مثلاً در همین مقالهای كه چندی پیش در مورد فقر نوشته بودم، صورت مسأله را توضیح دادم ولی آخرش اشاره كردم كه بالاخره منشأ آن چیست؟ همهی حرفهایی كه گفتیم درست، ولی علتش كجاست؟ و خیلی سربسته اشارهای به علت شده بود یا برای مثال یكی دیگر از مسائلی كه امروز به وفور در #مطبوعات حتی در بخشهای حاكمیتی و در #مجلس مطرح است، رهبران كشور میگویند، تودهی #مردم هم میگویند؛ مسألهی فساد است. الآن هر جا بپرسید مهمترین مسأله چیست؟ قاعدتاً یكی از پاسخهایی كه فوری به شما خواهند داد، این است كه مهمترین مسأله «#فساد» است، چون فساد مثل موریانه دارد همه چیز را پوك میكند. نظام اخلاقی، سیاسی، اجتماعی از درون دارد پوك و تهی میشود ولی خود همین … |👈 ادامه
| پخش ویدئو |
گفتوشنودهای دیگر این پروژه با:
| سعید مدنی | فرخ نگهدار | عطاءالله مهاجرانی |
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی اعتماد از گفتوشنود #احمد_بخارایی با عمادالدین باقی در پروژهی «اصلیترین مسئلهی جامعهی ایران» به مناسبت روز جهانی #حقوق_بشر | منتشرشده در شمارهی ۴۸۱۴، یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹
| پیشدرآمد روزنامهی اعتماد:
ابر مسئلهی ايران و رابطهاش با حقوق بشر
دكتر احمد بخارايی، #جامعهشناس در پروژهای بهدنبال يافتن پاسخ به پرسشی بنيادی دربارهی جامعهی ايرانی است و آن، اينكه «مهمترين مسئلهی جامعهی ايران چيست و مسئلهی اصلی جامعهی ايران كدام است؟» اهميت اين پرسش تا جايی است كه اين جامعهشناس را بر آن داشته تا با برخی ديگر از كارشناسان و #كنشگران_مدنی به گفتوگو بنشيند. آنچه در اين نشست مورد توجه بخارايی قرار گرفته، رابطهی «ابرمسئلهی ايران» است با «حقوق بشر» و در نتيجه برای بررسی اين نسبت، گفتوشنودی را با عمادالدين باقی، #حقوقدان و #كنشگر حقوق بشر انجام داده كه در ادامه میخوانيد:
| متن گفتوشنود:
#احمد_بخارایی: خیلی ممنون جناب آقای باقی كه امروز به ما وقت دادید، توفیقی است كه در خدمتتون باشیم. یك پرسش اصلی وجود دارد كه باعث شده است مزاحمتان شویم. به نظر شما اصلیترین مسئلهای كه در جامعهی امروز #ایران وجود دارد چیست؟ اصلیترین مسئله به نظر شمایی كه دانشآموختهی #جامعهشناسی هستید، در این حوزه تحصیل كردهاید، علوم را از زوایای مختلف مورد مطالعه و مداقه قرار دادهاید و اهل قلم هستید، به هر حال فراز و فرودهایی داشتهاید در دهههای گذشته، چیست؟ طبیعتاً پاسخ شما به این پرسش خیلی میتواند مورد توجه و شاید نقد قرار بگیرد.
#عمادالدین_باقی: ممنون از شما كه زحمت كشیدید و این طرح را كلید زدید. به نظرم این سؤال شما یك طوری به خال زدن است. درست است كه ظاهراً دنبال پاسخ نیست، دنبال یك سؤال است و میپرسد مسألهی اصلی چیست؟
میگویند: «حسن السؤال، نصف الجواب»، یعنی اگر بالاخره شما خود سؤال را بتوانید خوب به عمل بیاورید انگار نیمی از جواب را گرفتهاید. از این جهت به نظرم سؤال دقیقی است. ولی از آن سؤالات سهل و ممتنع است، یعنی ضمن اینكه به نظر میآید خیلی جواب روشنی دارد، از هر كسی در كوچه و خیابان بپرسید برایش یك پاسخ خواهد داشت، ولی پاسخش خیلی صعب و دشوار است و بسته به اینكه از چه كسی سؤال كنید جوابهای مختلفی میگیرید.
من فكر میكنم مشكلی كه الآن در این تحقیق شما وجود دارد، افتادن در دام رهیافتهای نظری است. ضمن اینكه من خودم اصولاً معتقدم تئوریها و نظریهها مثل نورافكن میمانند ولی در بعضی بحثها اگر محدود بشویم به این مباحث نظری، این طور بحثها وقتی رفت در فیلد همین مقولههای نظری و تئوریك، ممكن است نهایتاً بشود بحث مدرسهای یا تئوریك و خیلی جذابیت هم ندارد. حالا دیگر به هنر شما بر میگردد كه چطور نظرات را جمعبندی و كاربردیاش كنید.
برای پاسخ به سؤال، ما دو روش را میتوانیم داشته باشیم:
روش اول: روش تشخیص انتزاعی، قیاسی و كلنگر است كه ما یك مسأله اصلی را فرض میگیریم و بعد در پی شناسایی وجوه مختلف آن روان میشویم.
روش دوم: ما یك نگاه استقرایی داشته باشیم یا زنجیرهای از این معلولها را كه پیرامون آن هست بررسی كنیم و از طریق آنها پلهپله بالا برویم تا به مسألهی اصلی برسیم.
من ترجیح میدهم كه بیشتر این روش را دنبال كنیم. منتها در این روش ابتدا به ساكن مسائل «اصلی ـ فرعی» نمیشوند. مثلاً فرض كنید الان یكی از چیزهایی كه چه بسا در جامعه رویش دست میگذارند، #فقر است. فقر اكنون دامنهاش خیلی گسترده شده و در حال نابودی همه چیز است، ولی خود این فقر معلول عوامل دیگری است. چنانكه مثلاً در همین مقالهای كه چندی پیش در مورد فقر نوشته بودم، صورت مسأله را توضیح دادم ولی آخرش اشاره كردم كه بالاخره منشأ آن چیست؟ همهی حرفهایی كه گفتیم درست، ولی علتش كجاست؟ و خیلی سربسته اشارهای به علت شده بود یا برای مثال یكی دیگر از مسائلی كه امروز به وفور در #مطبوعات حتی در بخشهای حاكمیتی و در #مجلس مطرح است، رهبران كشور میگویند، تودهی #مردم هم میگویند؛ مسألهی فساد است. الآن هر جا بپرسید مهمترین مسأله چیست؟ قاعدتاً یكی از پاسخهایی كه فوری به شما خواهند داد، این است كه مهمترین مسأله «#فساد» است، چون فساد مثل موریانه دارد همه چیز را پوك میكند. نظام اخلاقی، سیاسی، اجتماعی از درون دارد پوك و تهی میشود ولی خود همین … |👈 ادامه
| پخش ویدئو |
گفتوشنودهای دیگر این پروژه با:
| سعید مدنی | فرخ نگهدار | عطاءالله مهاجرانی |
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
#اصلیترین_مسئلهی_جامعهی_ایران
👈بخش ۱: گفتوشنود با عمادالدین باقی
🗓 پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸
حدود یک و نیم سال قبل در آبان ۱۳۹۶ به ذهنم رسید که یک رشته گفتوشنود چالشی با بزرگان #سیاست و اندیشهورزی در مورد این پرسش داشته باشم: «اصلیترین مسئله در جامعهی…
👈بخش ۱: گفتوشنود با عمادالدین باقی
🗓 پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸
حدود یک و نیم سال قبل در آبان ۱۳۹۶ به ذهنم رسید که یک رشته گفتوشنود چالشی با بزرگان #سیاست و اندیشهورزی در مورد این پرسش داشته باشم: «اصلیترین مسئله در جامعهی…
| #درنگ | پاییز #پژوهش
🗓 سهشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹
🖋 #احمد_بخارایی:
میگویند در این دیار که امروزش را «روز پژوهش» خواندهاند شورایی موسوم به: «#فرهنگ عمومی کشور»، بیست و پنج آذر در پاییز هر سال را به نام روشنیبخش «پژوهش» مزیّن کرد اما امروز، «پژوهش» در آذر پاییز به «پاییز» نشستهاست! امروز چه شدهاست که سایهها، «آفتاب» را به بند کشیدهاند؟ چه شدهاست که دلمان از غم و سرمان از درد آکنده شدهاست؟ چرا امروز، «پژوهش»، پنج پاره شده و «پ»اییزش فرارسیده در حالی که «ژ»رفستیزی، میدان گرفته و سطحینگری گسترده شده و «و»حشت از رأی قاضیهای حکومتی بر صاحبان خرد سایه افکنده و «ه»یچ آذرخشی، نویدمان نمیدهد و «ش»لّاق بر پیکر نحیف پژوهش نواختهمیشود؟ میخواستم از قول گئورگ گادامر، فیلسوف گرانسنگ آلمانی بگویم که: «نیروی حقیقی اصول اخلاقی، مبتنی بر سنّت است اما این اصول بر دلایل عقلی استوار نیستند»، فلذا طبیعی است که از سوی پژوهشگران به چالش کشیدهشوند و پژوهشگری به نام «#کامیل_احمدی» و دیگرانی از زمره ایشان در قبل و بعد از او دست به پژوهش و قلم ببرند و کتاب «به نام سنت» را بنویسند و مظلومیت #زنان را فریاد بزنند اما نهایتاً یک #قاضی_حکومتی او را به ۹ سال زندان محکوم کند! اینک فکر میکنم سخن از گادامر خطاب به اهالی قدرتی که «پژوهش» را به مسلخ بردهاند و در پای سنّت کور، قربانی کردهاند تا در سایهاش به تحکیم مبانی نظری قدرتی علمستیز بپردازند بیهوده است. یک صغیر، چگونه میتواند از معانی عالی درکی داشتهباشد؟ چرا صغیر ماندهایم؟ میخواستم به روش پژوهش #جامعهشناس و #مردمشناس فرانسوی، پیر بوردیو در کتاب ارزشمندش: «تمایز: نقد جامعهشناختی قضاوت در باره سلائق» که تحت تأثیر بزرگان اندیشه مانند هایدگر و هوسرل بود اشاره کنم و بگویم که چون او، روشهای ترکیبی متشکّل از تئوری، دادههای آماری، عکسها و مصاحبهها میتواند دشواری فهم سوژه را از طریق روش ابژکتیو کاهش دهد و امثال «کامیل احمدی» پا جای پای بوردیو گذاشتند و در کتابهایی مانند «خانهای بر روی آب» و «خانهای با در باز» به ترتیب از #ازدواج مشوّش «موقت» و ازدواج مسئلهساز «سفید» مبتنی بر پژوهشهایی عمیق و گسترده، سخن گفتند اما چند روز قبل حکم زندان ۹ ساله را دریافت کردند. از کلام در این حوزه صرف نظر میکنم و پیشتر نمیروم و بیشتر نمیگویم چون فاصله زیاد است بین زبان ما و زبان قدرت و قاضیهایش. اینان اندیشه را به مسلخ بردهاند. میخواستم از لزوم رسوخ به لایههای زیرین سطحها و تمرکز روی ساز و کارها به جای تمرکز روی مردمان و رفتارهای معمولشان در پژوهشهای اصیل به نقل از انسانشناس ساختارگرا، لوی استروس سخن بگویم اما پرسش میکنم: چه سودی دارد در جامعهای از «#علم»، سخن بگوییم که پژوهشگری مانند «کامیل احمدی» به همین روش پیش میرود و در تحقیقش پیرامون #ازدواج_کودکان مظلوم در هفت استان کشور و نیز در کتابش: «طنین سکوت» و همچنین در پژوهش گسترده دیگرش پیرامون #حقوق_کودکان و نیز در کتابش: «یغمای کودکی» سدشکنانه حرکت میکند اما پاداشش دریافت حکم ۹ سال #زندان شدن است تا بیاموزد که نه گادامر و نه بوردیو و نه استروس، از سلامت عقل برخوردار نیستند چون بسان اهالی #قدرت و پیروان #ایدئولوژی مذهبی در کشورمان نمیاندیشند و ذوب در #ولایت نشدهاند؟ دیگر چه سود که به نقل از فرانسیس فوکویاما بگوییم یا نگوییم که «چرخه #دموکراسی در ایران بسته شدهاست»؟ اینجا اهالی قدرت و ششلولبندها بزرگ نشدهاند و افکار کودکانه دارند پس نقل قول از بزرگان اندیشه، خریداری ندارد.
چرا باید پژوهشگران و روشنفکران آزاداندیش در این دیار سنّتمحور از نوع تحرّکناپذیرش، زندگی خود را «مرگ» در میان غریبهها حس کنند و چرا #نظام_قضایی متکی بر قدرت این چنین اهالی پژوهش و #اندیشه را مظلومانه به مسلخ میبرد؟
اخیراً دو زن #فعّال_مدنی به نامهای خانمها: #هدی_عمید و #نجمه_واحدی که نفر نخست، #وکیل دادگستری است به اتهام «آشنا کردن زنان با شرائط ضمن عقد با برگزاری کارگاههای آموزشی» از سوی #ابوالقاسم_صلواتی در شعبه ۱۵ #دادگاه_انقلاب تهران به ترتیب به ۸ و ۷ سال زندان و #حبس تعزیری محکوم شدند! تعجب میکنید؟ باز هم اخیراً خانم #میمنت_حسینی چاوشی، #جمعیتشناس و استاد دانشگاه ملی استرالیا به ۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ۹۷ برای شرکت در کنفرانس منطقهای سالمندی در ایران بنا به دعوت، به ایران آمد و مقالهاش را در کنفرانس ارائه کرد اما هنگام خروج از کشور دستگیر شد. به چه جرمی؟ به اتهام «تبانی علیه #امنیت_ملی از طریق تحقیق در زمینه کاهش زاد و ولد» …|👈 ادامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹
🖋 #احمد_بخارایی:
میگویند در این دیار که امروزش را «روز پژوهش» خواندهاند شورایی موسوم به: «#فرهنگ عمومی کشور»، بیست و پنج آذر در پاییز هر سال را به نام روشنیبخش «پژوهش» مزیّن کرد اما امروز، «پژوهش» در آذر پاییز به «پاییز» نشستهاست! امروز چه شدهاست که سایهها، «آفتاب» را به بند کشیدهاند؟ چه شدهاست که دلمان از غم و سرمان از درد آکنده شدهاست؟ چرا امروز، «پژوهش»، پنج پاره شده و «پ»اییزش فرارسیده در حالی که «ژ»رفستیزی، میدان گرفته و سطحینگری گسترده شده و «و»حشت از رأی قاضیهای حکومتی بر صاحبان خرد سایه افکنده و «ه»یچ آذرخشی، نویدمان نمیدهد و «ش»لّاق بر پیکر نحیف پژوهش نواختهمیشود؟ میخواستم از قول گئورگ گادامر، فیلسوف گرانسنگ آلمانی بگویم که: «نیروی حقیقی اصول اخلاقی، مبتنی بر سنّت است اما این اصول بر دلایل عقلی استوار نیستند»، فلذا طبیعی است که از سوی پژوهشگران به چالش کشیدهشوند و پژوهشگری به نام «#کامیل_احمدی» و دیگرانی از زمره ایشان در قبل و بعد از او دست به پژوهش و قلم ببرند و کتاب «به نام سنت» را بنویسند و مظلومیت #زنان را فریاد بزنند اما نهایتاً یک #قاضی_حکومتی او را به ۹ سال زندان محکوم کند! اینک فکر میکنم سخن از گادامر خطاب به اهالی قدرتی که «پژوهش» را به مسلخ بردهاند و در پای سنّت کور، قربانی کردهاند تا در سایهاش به تحکیم مبانی نظری قدرتی علمستیز بپردازند بیهوده است. یک صغیر، چگونه میتواند از معانی عالی درکی داشتهباشد؟ چرا صغیر ماندهایم؟ میخواستم به روش پژوهش #جامعهشناس و #مردمشناس فرانسوی، پیر بوردیو در کتاب ارزشمندش: «تمایز: نقد جامعهشناختی قضاوت در باره سلائق» که تحت تأثیر بزرگان اندیشه مانند هایدگر و هوسرل بود اشاره کنم و بگویم که چون او، روشهای ترکیبی متشکّل از تئوری، دادههای آماری، عکسها و مصاحبهها میتواند دشواری فهم سوژه را از طریق روش ابژکتیو کاهش دهد و امثال «کامیل احمدی» پا جای پای بوردیو گذاشتند و در کتابهایی مانند «خانهای بر روی آب» و «خانهای با در باز» به ترتیب از #ازدواج مشوّش «موقت» و ازدواج مسئلهساز «سفید» مبتنی بر پژوهشهایی عمیق و گسترده، سخن گفتند اما چند روز قبل حکم زندان ۹ ساله را دریافت کردند. از کلام در این حوزه صرف نظر میکنم و پیشتر نمیروم و بیشتر نمیگویم چون فاصله زیاد است بین زبان ما و زبان قدرت و قاضیهایش. اینان اندیشه را به مسلخ بردهاند. میخواستم از لزوم رسوخ به لایههای زیرین سطحها و تمرکز روی ساز و کارها به جای تمرکز روی مردمان و رفتارهای معمولشان در پژوهشهای اصیل به نقل از انسانشناس ساختارگرا، لوی استروس سخن بگویم اما پرسش میکنم: چه سودی دارد در جامعهای از «#علم»، سخن بگوییم که پژوهشگری مانند «کامیل احمدی» به همین روش پیش میرود و در تحقیقش پیرامون #ازدواج_کودکان مظلوم در هفت استان کشور و نیز در کتابش: «طنین سکوت» و همچنین در پژوهش گسترده دیگرش پیرامون #حقوق_کودکان و نیز در کتابش: «یغمای کودکی» سدشکنانه حرکت میکند اما پاداشش دریافت حکم ۹ سال #زندان شدن است تا بیاموزد که نه گادامر و نه بوردیو و نه استروس، از سلامت عقل برخوردار نیستند چون بسان اهالی #قدرت و پیروان #ایدئولوژی مذهبی در کشورمان نمیاندیشند و ذوب در #ولایت نشدهاند؟ دیگر چه سود که به نقل از فرانسیس فوکویاما بگوییم یا نگوییم که «چرخه #دموکراسی در ایران بسته شدهاست»؟ اینجا اهالی قدرت و ششلولبندها بزرگ نشدهاند و افکار کودکانه دارند پس نقل قول از بزرگان اندیشه، خریداری ندارد.
چرا باید پژوهشگران و روشنفکران آزاداندیش در این دیار سنّتمحور از نوع تحرّکناپذیرش، زندگی خود را «مرگ» در میان غریبهها حس کنند و چرا #نظام_قضایی متکی بر قدرت این چنین اهالی پژوهش و #اندیشه را مظلومانه به مسلخ میبرد؟
اخیراً دو زن #فعّال_مدنی به نامهای خانمها: #هدی_عمید و #نجمه_واحدی که نفر نخست، #وکیل دادگستری است به اتهام «آشنا کردن زنان با شرائط ضمن عقد با برگزاری کارگاههای آموزشی» از سوی #ابوالقاسم_صلواتی در شعبه ۱۵ #دادگاه_انقلاب تهران به ترتیب به ۸ و ۷ سال زندان و #حبس تعزیری محکوم شدند! تعجب میکنید؟ باز هم اخیراً خانم #میمنت_حسینی چاوشی، #جمعیتشناس و استاد دانشگاه ملی استرالیا به ۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ۹۷ برای شرکت در کنفرانس منطقهای سالمندی در ایران بنا به دعوت، به ایران آمد و مقالهاش را در کنفرانس ارائه کرد اما هنگام خروج از کشور دستگیر شد. به چه جرمی؟ به اتهام «تبانی علیه #امنیت_ملی از طریق تحقیق در زمینه کاهش زاد و ولد» …|👈 ادامه
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ مطالباتی که آرزو شدند!
🗓 آدینه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از واکنشها به سامانهی ثبت آرزوهای شهروندان تهرانی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در سهشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹، شمارهی ۱۶۲۳
👈 نمایش گزارش
| بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این مصاحبه:
… «#آرزو» جنبهی مفهومی، اما «#مطالبهگری» جنبهی مصداقی دارد … ممکن است کسی بگوید من آرزوی «برقراری #آزادی» را دارم این ذهن، معطوف به #ساختار_سیاسی است، وقتی از او بپرسیم پس چه مطالبهای داری؟ میگوید من خواستار داشتن #حزب و #مشارکت_سیاسی هستم …
… در #طبقه_متوسط، کم و زیاد خواستههایشان یک خمیرمایهی اجتماعی دارد … اگر این آرزوها را در حوالی خیابان شوش سنجش کنیم متوجه تفاوت معناداری خواهیم شد. بخش بزرگ این تفاوتها به #پایگاه_اجتماعی و اقتصادی مردم برمیگردد. من وقتی پیامها در سامانه را میخواندم یک نفر از امیرآباد نوشته بود فرهنگسرا و امکانات فرهنگی میخواهیم، این فرد در طبقهی متوسط است، طبقهی متوسط هم بهدنبال افزایش #سرمایه_اجتماعی است …
… در جامعهی ما که بسیاری از افراد از #حقوق اولیهی خودشان در بعضی جاها محروماند، آرزوهایشان در حد همین حقوق اولیه است. یعنی آرزوهای کوتاه مدت و معطوف به مسائل اقتصادی که میبایست جلوتر بهآن پاسخ داده میشد. اگر قبلاً به نیازهای اولیه و ثانویه پاسخ داده میشد طبیعی بود آرزوی افراد، کمی درازمدتتر، ایدهآلتر و جنبهی بهترشدن داشته باشد. اما وقتی درجایی در گامهای اولیه درجا میزنیم آرزوهای آدمها همینقدر نزدیک و کوتاه مدت میشود …
… «مطالبهگری» عامل پویایی #جامعه است …
… مشخصاً آدمهایی که چشمانداز دوری ندارند و عادت کردهاند در زندگی روزمره غرق شوند «آرزوها»یشان شبیه «مطالبات» بعضاً دم دستی است. بهقدری محروم بوده که یک مطالبهی کوچک را به عنوان آرزو مطرح میکند، این اتفاق بسیار جای تحلیل دارد، بنابراین باید گفت «#مطالبات» لباس تحقق «آرزوها» است …
… برای یک کسی که در #جنوب_شهر زندگی میکند و درگیر پاسخگویی به نیازهای اولیهاش است که دیگر آسفالت خوب اولویت نخست او نیست، او آرزو دارد یک شب را با خوشی به بستر برود. همانطور که گفتم اصلاً آروزها با توجه به #پایگاه_اقتصادی و اجتماعی، متفاوت است. اما طبقهی بالای جامعه وقتی آرزو میکند نیمه شب، موقع برگشت به خانه #امنیت داشته باشد یعنی این اهل دیر آمدن است، اهل تفریح کردن است. شما بروید در جنوب شهر بررسی کنید، آرزوهایشان موارد دم دستی است، او اصلاً نگران آسفالت است؟ جنوب شهری آرزو دارد شب به فرزندش غذای خوب بدهد. حالا شما میخواهید سر این مسئله با مردم چالش کنید که این «آرزو» نیست، «#مطالبه» است؟ خیر، این کار مردم نیست، این ما محققان هستیم که باید تحلیل کنیم چرا آرزوی اینها به این حد تقلیل پیدا کرده که در حد یک مطالبه شده است …
… ما در تحلیل محتوای پیامهای #شهروندان در سامانهی #شهرداری لازم است یک جدول دوازده خانهای را در نظر داشتهباشیم. احتمالاً هر چه به جنوب شهر و طبقهی سه نزدیک میشویم آرزوها و مطالبات، بیشتر رنگ و بوی اقتصادی و کوتاهمدت به خود میگیرند و هر چه به طبقهی مرفه و یک نزدیک میشویم آرزوها و مطالبات جنبهی اقتصادی اما درازمدتتر پیدا میکنند و در این میان، اعضای طبقهی متوسط در مناطقی مانند یوسفآباد و امیرآباد به خواستههایی با محتوای فرهنگی ـ اجتماعی در بازهی میانمدت نزدیک میشوند …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 آدینه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از واکنشها به سامانهی ثبت آرزوهای شهروندان تهرانی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در سهشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹، شمارهی ۱۶۲۳
👈 نمایش گزارش
| بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این مصاحبه:
… «#آرزو» جنبهی مفهومی، اما «#مطالبهگری» جنبهی مصداقی دارد … ممکن است کسی بگوید من آرزوی «برقراری #آزادی» را دارم این ذهن، معطوف به #ساختار_سیاسی است، وقتی از او بپرسیم پس چه مطالبهای داری؟ میگوید من خواستار داشتن #حزب و #مشارکت_سیاسی هستم …
… در #طبقه_متوسط، کم و زیاد خواستههایشان یک خمیرمایهی اجتماعی دارد … اگر این آرزوها را در حوالی خیابان شوش سنجش کنیم متوجه تفاوت معناداری خواهیم شد. بخش بزرگ این تفاوتها به #پایگاه_اجتماعی و اقتصادی مردم برمیگردد. من وقتی پیامها در سامانه را میخواندم یک نفر از امیرآباد نوشته بود فرهنگسرا و امکانات فرهنگی میخواهیم، این فرد در طبقهی متوسط است، طبقهی متوسط هم بهدنبال افزایش #سرمایه_اجتماعی است …
… در جامعهی ما که بسیاری از افراد از #حقوق اولیهی خودشان در بعضی جاها محروماند، آرزوهایشان در حد همین حقوق اولیه است. یعنی آرزوهای کوتاه مدت و معطوف به مسائل اقتصادی که میبایست جلوتر بهآن پاسخ داده میشد. اگر قبلاً به نیازهای اولیه و ثانویه پاسخ داده میشد طبیعی بود آرزوی افراد، کمی درازمدتتر، ایدهآلتر و جنبهی بهترشدن داشته باشد. اما وقتی درجایی در گامهای اولیه درجا میزنیم آرزوهای آدمها همینقدر نزدیک و کوتاه مدت میشود …
… «مطالبهگری» عامل پویایی #جامعه است …
… مشخصاً آدمهایی که چشمانداز دوری ندارند و عادت کردهاند در زندگی روزمره غرق شوند «آرزوها»یشان شبیه «مطالبات» بعضاً دم دستی است. بهقدری محروم بوده که یک مطالبهی کوچک را به عنوان آرزو مطرح میکند، این اتفاق بسیار جای تحلیل دارد، بنابراین باید گفت «#مطالبات» لباس تحقق «آرزوها» است …
… برای یک کسی که در #جنوب_شهر زندگی میکند و درگیر پاسخگویی به نیازهای اولیهاش است که دیگر آسفالت خوب اولویت نخست او نیست، او آرزو دارد یک شب را با خوشی به بستر برود. همانطور که گفتم اصلاً آروزها با توجه به #پایگاه_اقتصادی و اجتماعی، متفاوت است. اما طبقهی بالای جامعه وقتی آرزو میکند نیمه شب، موقع برگشت به خانه #امنیت داشته باشد یعنی این اهل دیر آمدن است، اهل تفریح کردن است. شما بروید در جنوب شهر بررسی کنید، آرزوهایشان موارد دم دستی است، او اصلاً نگران آسفالت است؟ جنوب شهری آرزو دارد شب به فرزندش غذای خوب بدهد. حالا شما میخواهید سر این مسئله با مردم چالش کنید که این «آرزو» نیست، «#مطالبه» است؟ خیر، این کار مردم نیست، این ما محققان هستیم که باید تحلیل کنیم چرا آرزوی اینها به این حد تقلیل پیدا کرده که در حد یک مطالبه شده است …
… ما در تحلیل محتوای پیامهای #شهروندان در سامانهی #شهرداری لازم است یک جدول دوازده خانهای را در نظر داشتهباشیم. احتمالاً هر چه به جنوب شهر و طبقهی سه نزدیک میشویم آرزوها و مطالبات، بیشتر رنگ و بوی اقتصادی و کوتاهمدت به خود میگیرند و هر چه به طبقهی مرفه و یک نزدیک میشویم آرزوها و مطالبات جنبهی اقتصادی اما درازمدتتر پیدا میکنند و در این میان، اعضای طبقهی متوسط در مناطقی مانند یوسفآباد و امیرآباد به خواستههایی با محتوای فرهنگی ـ اجتماعی در بازهی میانمدت نزدیک میشوند …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |