| ضداخلاقیهای اخلاق دینی!
| آدینه ۲۹ دی ۱۴۰۲
| #مناظره میان احمد بخارایی و سروش دباغ با جستار «مسئلهی ما و دین»، برگزار شده در اتاق «پرتو» در کلابهاوس | شنبه ۲۳ دی آذر ۱۴۰۲
| پخش جریان مناظره (شنیداری): 👇
https://drive.google.com/file/d/1D1tY98rtI46ME3UWpPFVDkW8PUi9_T-c/view
#احمد_بخارایی: حدود دو ساعت و نیم در کلاب هاوس با دکتر #سروش_دباغ مناظرهای داشتم پیرامون ذاتیات دینی و تعارضات ریشهای میان "#اخلاق_دینی" و " #اخلاق_عرفی"! این بحث از زمانی مطرح شد که در نشست قبلی با ایشان (با طرح جعلیات "#روشنفکری_دینی") به ذاتیات دینی اشاره کردم اما آقای دباغ، معتقد به ذاتیات دینی نبود. در مناظره کنونی با اشاره به نقلقولهایی از اندیشمندان نظیر #ماکس_مولر، #اسپنسر، #دورکیم و #ریتزر و نیز به هشت اعتبار نسبت به معانی "ذات" استدلال کردم که #دین دارای ذاتیات است.
پس از آن از چهار زاویهی: "مرجع اقتدار، اشکال، محتوا و پیامد"، به توضیح تعارضات اساسی و بنیادین میان دو نوع اخلاق: دینی و عرفی پرداختم.
در بین این چهار زاویه، جهت "محتوا"یی از اهمیت خاصی برخوردار بود که شامل هفت شاخص است. این هفت شاخص در تمایز اساسی و گاه ذاتی بین اخلاق دینی و اخلاق عرفی عبارتند از:
۱ـ نوع دلپسندی و مطبوع حساسیت بودن، شامل طیفی از "هیجان و شیفتگی" تا "عقلانی".
۲ـ تضاد در قابلیت اصلاح و تغییر.
۳ـ مستدل بودن از "توجیه" تا "تبیین".
۴ـ جایگاه معرفتشناختی از تضاد میان "ابژه" و "سوژه".
۵ـ تضاد در "بازتولید" از گذشته تا واقعیت جامعه.
۶ـ تعارض در مرجعیت اقتدار اخلاقی از آسمان تا زمین.
۷ـ تضاد در "جنس" اخلاق از "پرستش" تا "عرف".
در بخشی دیگر ضمن تطبیق "گفتار-کنشها"ی اخلاق دینی با اخلاق عرفی در چارچوب نظری #هابرماس نتیجه گرفتم که اخلاق دینی صرفاً دارای شیوه ارتباطی از نوع "توصیفی" است اما اخلاق عرفی علاوه بر آن برخوردار از شیوههای ارتباطی از نوع "شناختی" و "تعاملی" است.
در بخشی دیگر به ذکر تعارضات دو نوع اخلاق دینی در عرصه عمومی و اخلاق عرفی به تفکیک چهار خردهنظام: فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در دو سطح: خرد و فراخرد (میانه و کلان) مجموعاً در هشت جنبه پرداختم. در این بخش گزارهها و اصول اخلاقی متضاد در هر یک از این دو نوع #اخلاق را گفتم و نهایتا نتیجه گرفتم که: اخلاق دینی در حوزه عمومی با توجه به #ذاتیات_دینی، گاه به "#مناسکگرایی" به عنوان یکی از انواع چهارگانهی انحرافات (از نگاه #رابرت_مرتون) میانجامد و در تقابل با اخلاق عرفی، به بیراهه میرود تا آنجا که رعیتباوری را دامن میزند و توجیهگر #شکاف_طبقاتی میشود.
چون مناظرهی ما ریشهی فلسفی ـ کلامی داشت و جنبههای اصلی عرایض من مورد مخالفت دکتر سروش دباغ واقع میشد بسا در برخی دقایق با دشواری در انتقال مفهوم مواجه باشد.
لطفاً با حوصله و تأمل گوش فرمایید و نقد کنید. سپاس
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| آدینه ۲۹ دی ۱۴۰۲
| #مناظره میان احمد بخارایی و سروش دباغ با جستار «مسئلهی ما و دین»، برگزار شده در اتاق «پرتو» در کلابهاوس | شنبه ۲۳ دی آذر ۱۴۰۲
| پخش جریان مناظره (شنیداری): 👇
https://drive.google.com/file/d/1D1tY98rtI46ME3UWpPFVDkW8PUi9_T-c/view
#احمد_بخارایی: حدود دو ساعت و نیم در کلاب هاوس با دکتر #سروش_دباغ مناظرهای داشتم پیرامون ذاتیات دینی و تعارضات ریشهای میان "#اخلاق_دینی" و " #اخلاق_عرفی"! این بحث از زمانی مطرح شد که در نشست قبلی با ایشان (با طرح جعلیات "#روشنفکری_دینی") به ذاتیات دینی اشاره کردم اما آقای دباغ، معتقد به ذاتیات دینی نبود. در مناظره کنونی با اشاره به نقلقولهایی از اندیشمندان نظیر #ماکس_مولر، #اسپنسر، #دورکیم و #ریتزر و نیز به هشت اعتبار نسبت به معانی "ذات" استدلال کردم که #دین دارای ذاتیات است.
پس از آن از چهار زاویهی: "مرجع اقتدار، اشکال، محتوا و پیامد"، به توضیح تعارضات اساسی و بنیادین میان دو نوع اخلاق: دینی و عرفی پرداختم.
در بین این چهار زاویه، جهت "محتوا"یی از اهمیت خاصی برخوردار بود که شامل هفت شاخص است. این هفت شاخص در تمایز اساسی و گاه ذاتی بین اخلاق دینی و اخلاق عرفی عبارتند از:
۱ـ نوع دلپسندی و مطبوع حساسیت بودن، شامل طیفی از "هیجان و شیفتگی" تا "عقلانی".
۲ـ تضاد در قابلیت اصلاح و تغییر.
۳ـ مستدل بودن از "توجیه" تا "تبیین".
۴ـ جایگاه معرفتشناختی از تضاد میان "ابژه" و "سوژه".
۵ـ تضاد در "بازتولید" از گذشته تا واقعیت جامعه.
۶ـ تعارض در مرجعیت اقتدار اخلاقی از آسمان تا زمین.
۷ـ تضاد در "جنس" اخلاق از "پرستش" تا "عرف".
در بخشی دیگر ضمن تطبیق "گفتار-کنشها"ی اخلاق دینی با اخلاق عرفی در چارچوب نظری #هابرماس نتیجه گرفتم که اخلاق دینی صرفاً دارای شیوه ارتباطی از نوع "توصیفی" است اما اخلاق عرفی علاوه بر آن برخوردار از شیوههای ارتباطی از نوع "شناختی" و "تعاملی" است.
در بخشی دیگر به ذکر تعارضات دو نوع اخلاق دینی در عرصه عمومی و اخلاق عرفی به تفکیک چهار خردهنظام: فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در دو سطح: خرد و فراخرد (میانه و کلان) مجموعاً در هشت جنبه پرداختم. در این بخش گزارهها و اصول اخلاقی متضاد در هر یک از این دو نوع #اخلاق را گفتم و نهایتا نتیجه گرفتم که: اخلاق دینی در حوزه عمومی با توجه به #ذاتیات_دینی، گاه به "#مناسکگرایی" به عنوان یکی از انواع چهارگانهی انحرافات (از نگاه #رابرت_مرتون) میانجامد و در تقابل با اخلاق عرفی، به بیراهه میرود تا آنجا که رعیتباوری را دامن میزند و توجیهگر #شکاف_طبقاتی میشود.
چون مناظرهی ما ریشهی فلسفی ـ کلامی داشت و جنبههای اصلی عرایض من مورد مخالفت دکتر سروش دباغ واقع میشد بسا در برخی دقایق با دشواری در انتقال مفهوم مواجه باشد.
لطفاً با حوصله و تأمل گوش فرمایید و نقد کنید. سپاس
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Telegram
parto
| ناهنجاریهای هنجار شده: فروپاشی اجتماعی در ایران!
| چهارشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۳
| #احمد_بخارایی: پلیس آگاهی اعلام کرد که در اواخر سال ۱۴۰۲ حدود ۸۰۰۰ مالخر شناسایی و دستگیر شدند. خدا میداند چه تعداد دیگر وجود دارند که شناسایی نشدهاند. از سوی دیگر کیفقاپی از رایجترین جرمها ذکر شده. سن کیفقاپها در اکثر موارد حداکثر ۲۲ سال بوده. اگر بپذیریم که کیفقاپی و مالخری یک #جرم و بنابراین یک «#نابهنجاری» است اینک میتوان گفت این نابهنجاری، «#هنجار» شده است بسان #رشوهخواری که هنجار شده است. یکی از نشانههای #فروپاشی_اجتماعی در هر جامعهای عبارت از: هنجار شدن نابهنجاریهاست!
آیا این دردآور نیست که در جامعهی ما #جوانان زیر ۲۲ سال در سطح وسیع کیفقاپی و گوشیقاپی میکنند؟ آیا این جوانان مادرزاد، سارق بودهاند؟ آیا این جوانان استعداد دیگری نداشتهاند؟ آیا اینها مورد ظلم اجتماعی واقع نشدهاند به گونهای که در شرایطی به سر میبرند که مجبور به سرقت شدهاند؟ اگر عمدتاً جز «جبر بیرونی» عامل دیگری در رفتار مجرمانه اثرگذار است آیا نمیبایست پس از دستگیری و زندان رفتن، ارتکاب مجدد جرم را شاهد نبودیم؟ مسئولیت وجود فشارهای اجتماعی با چه کسی و کدام مرجع قانونی است؟
اگر در چهارچوب تئوری سوسیالیستی، رفتار مجرمانه تحلیل شود ریشهاش در وجود فاصله و شکاف طبقاتی و نیز در وجود تبعیض در توزیع نابرابر فرصتهای رشد و ارتقای اجتماعی است. اگر در چهارچوب جامعهشناسی محافظهکارانه، رفتار مجرمانه تحلیل شود به دو مؤلفه برمیخوریم:
۱ـ ضعف پیوند فرد و جامعه موجب بروز رفتارهای هنجارشکنانه میشود و یکی از عوامل این گسست بنا به نگاه #تریویس_هیرشی، ناشی از نبود سرگرمی و مشغولیت و به دنبالش، نبود تعهد است. حال آیا وظیفهی حاکمیت نیست که اشتغال و سرگرمی را تدارک ببیند؟
۲ـ بنا به نظریهی #رابرت_مرتون، مجرمان گاه افرادی هستند که اهداف اجتماعی را پذیرفتهاند اما چون وسائل لازم برای رسیدن به اهداف را در اختیار ندارند دست به «نوآوری» (به معنای منفی) در وسائل و ابزار میزنند و در اینجا جامعه، آنها را کجرو قلمداد میکند. بر این اساس اگر در جامعهی ایران، پولدار شدن و یکشبه ره صدساله رفتن به عنوان یک هدف و مقصد، ترویج و تبلیغ و اجرا شده باشد چرا باید یک جوان جنوب شهری که این هدف نهادینه شده را پذیرفته به دنبال خلق و ایجاد ابزارهای انحرافی لازم برای رسیدن به آن اهداف نباشد؟! آنهایی که سردمداران این جامعهاند در فضای مهآلود رانت و باند، روزگار میگذرانند و برای کسب قدرت و ثروت، دیگران را زیر پا له میکنند حال چرا یک جوان نباید به هر طریق به ثروتی برای امرار معاش دست یابد؟ قواعد اخلاقی در یک جامعه چگونه نهادینه میشوند؟ مگر میشود شما کاری کنید اما دیگران را از انجام همان کار برحذر دارید؟
این جوان دو راه دارد: یا #انزوا و #اعتیاد و #خودکشی را انتخاب کند یا وجود اجتماعیاش را در صحنههایی اثبات کند که برچسب «#مجرم» میخورد.
بسیاری از مجرمان همانند بسیاری از کارتونخوابها و همانند همهی #کودکان_زبالهگرد جزو مظلومان جامعهاند.
به خود آییم!
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها: 👇
| dr-bokharaei.com
| https://t.me/dr_bokharaei
| https://www.youtube.com/@AhmadBokharaei/playlists
| چهارشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۳
| #احمد_بخارایی: پلیس آگاهی اعلام کرد که در اواخر سال ۱۴۰۲ حدود ۸۰۰۰ مالخر شناسایی و دستگیر شدند. خدا میداند چه تعداد دیگر وجود دارند که شناسایی نشدهاند. از سوی دیگر کیفقاپی از رایجترین جرمها ذکر شده. سن کیفقاپها در اکثر موارد حداکثر ۲۲ سال بوده. اگر بپذیریم که کیفقاپی و مالخری یک #جرم و بنابراین یک «#نابهنجاری» است اینک میتوان گفت این نابهنجاری، «#هنجار» شده است بسان #رشوهخواری که هنجار شده است. یکی از نشانههای #فروپاشی_اجتماعی در هر جامعهای عبارت از: هنجار شدن نابهنجاریهاست!
آیا این دردآور نیست که در جامعهی ما #جوانان زیر ۲۲ سال در سطح وسیع کیفقاپی و گوشیقاپی میکنند؟ آیا این جوانان مادرزاد، سارق بودهاند؟ آیا این جوانان استعداد دیگری نداشتهاند؟ آیا اینها مورد ظلم اجتماعی واقع نشدهاند به گونهای که در شرایطی به سر میبرند که مجبور به سرقت شدهاند؟ اگر عمدتاً جز «جبر بیرونی» عامل دیگری در رفتار مجرمانه اثرگذار است آیا نمیبایست پس از دستگیری و زندان رفتن، ارتکاب مجدد جرم را شاهد نبودیم؟ مسئولیت وجود فشارهای اجتماعی با چه کسی و کدام مرجع قانونی است؟
اگر در چهارچوب تئوری سوسیالیستی، رفتار مجرمانه تحلیل شود ریشهاش در وجود فاصله و شکاف طبقاتی و نیز در وجود تبعیض در توزیع نابرابر فرصتهای رشد و ارتقای اجتماعی است. اگر در چهارچوب جامعهشناسی محافظهکارانه، رفتار مجرمانه تحلیل شود به دو مؤلفه برمیخوریم:
۱ـ ضعف پیوند فرد و جامعه موجب بروز رفتارهای هنجارشکنانه میشود و یکی از عوامل این گسست بنا به نگاه #تریویس_هیرشی، ناشی از نبود سرگرمی و مشغولیت و به دنبالش، نبود تعهد است. حال آیا وظیفهی حاکمیت نیست که اشتغال و سرگرمی را تدارک ببیند؟
۲ـ بنا به نظریهی #رابرت_مرتون، مجرمان گاه افرادی هستند که اهداف اجتماعی را پذیرفتهاند اما چون وسائل لازم برای رسیدن به اهداف را در اختیار ندارند دست به «نوآوری» (به معنای منفی) در وسائل و ابزار میزنند و در اینجا جامعه، آنها را کجرو قلمداد میکند. بر این اساس اگر در جامعهی ایران، پولدار شدن و یکشبه ره صدساله رفتن به عنوان یک هدف و مقصد، ترویج و تبلیغ و اجرا شده باشد چرا باید یک جوان جنوب شهری که این هدف نهادینه شده را پذیرفته به دنبال خلق و ایجاد ابزارهای انحرافی لازم برای رسیدن به آن اهداف نباشد؟! آنهایی که سردمداران این جامعهاند در فضای مهآلود رانت و باند، روزگار میگذرانند و برای کسب قدرت و ثروت، دیگران را زیر پا له میکنند حال چرا یک جوان نباید به هر طریق به ثروتی برای امرار معاش دست یابد؟ قواعد اخلاقی در یک جامعه چگونه نهادینه میشوند؟ مگر میشود شما کاری کنید اما دیگران را از انجام همان کار برحذر دارید؟
این جوان دو راه دارد: یا #انزوا و #اعتیاد و #خودکشی را انتخاب کند یا وجود اجتماعیاش را در صحنههایی اثبات کند که برچسب «#مجرم» میخورد.
بسیاری از مجرمان همانند بسیاری از کارتونخوابها و همانند همهی #کودکان_زبالهگرد جزو مظلومان جامعهاند.
به خود آییم!
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها: 👇
| dr-bokharaei.com
| https://t.me/dr_bokharaei
| https://www.youtube.com/@AhmadBokharaei/playlists
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist