🗓 دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۸
❇️ آیا برای شرکت در #انتخابات «#مجلس_شورای_اسلامی» در اسفند ۱۳۹۸ باید تجدید نظر کرد؟
| #احمد_بخارایی، #جامعهشناس |
| یادداشت ۲ | دومین مکث:
#فروکاهش مفاهیم سهگانهی «#امنیت»، «#اقتدار» و «#وحدت» #ملی
یادآوری: ابتدا لازم است متذکر شوم منظورم از واژههای «فروکاهش» و «تقلیل» که در مطلب زیر از آنها استفاده کردهام، برجستهسازی بخشهایی از یک مفهوم و گاه به فراموشیسپردن بخشهای دیگر از سوی صاحبان قدرت در ایران است. این مانند آن است که بگوییم: «انسان» و فقط به «شکم» او توجه کنیم و منظورمان فقط همان «شکم» باشد! اینگونه، واژهها از معنا تهی میشوند.
⟩⟩ سالها است سه مفهوم: «امنیت ملی»، «اقتدار ملی» و «وحدت ملی» از سوی صاحبان قدرت در ایران تکرار میشود. به نظر میرسد این مفاهیم از معنای اصلی خود تا حدودی تهی شدهاند و اگر این روند ادامه یابد نظام اجتماعی در ایران، بیش از پیش به مرز فروپاشی نزدیک خواهدشد و این در حالی خواهدبود که ممکن است نظام سیاسی با انواع ترفندها سر پا باقی بماند! نگاه من در این تحلیل از اساس، جامعهشناختی است و با این رویکرد به تحلیل نظام اجتماعی ایران در سایهی آن سه مفهوم میپردازم. به بیان دیگر، توجه من به ابعاد و عناصر اجتماعی در مفهومهای سهگانه فوق است و فارغ از نظام سیاسی به بحث مینشینم. بنابراین:
⟩⟩ یک ـ به نظر میرسد مفهوم «#وحدت_ملی» شامل دو عنصر اصلی: «#همه» و «#اراده» به مقدار زیادی «فروکاهش» یافته است. یعنی:
۱ـ تقلیل ایفای نقش «همه» به ایفای نقش «برخی» در نظام اجتماعی بنا به ساختار تبعیضآلود از نوع «رانتی ـ مذهبی » در متن سیاسی با ساختار توزیع نابرابر قدرت.
۲ـ تقلیل «ارادهی مردم» به «ارادهی سهامداران در حوزهی قدرت» متشکل از جناحهای راست و چپ که طی چهار دههی اخیر، در میان خود و خانواده و خویشاوندان «بازتولید» شدهاند.
⟩⟩ دو ـ به نظر میرسد مفهوم «#اقتدار_ملی» شامل دو عنصر اصلی: «#مشروعیت» و «#اعتماد» به مقدار زیادی «فروکاهش» یافته است. یعنی:
۱ـ تقلیل «مشروعیت توأم با عدالت و رعایت منافع عمومی» به «مشروعسازی توأم با تهدید و زور برای اطاعت از #قدرت».
۲ـ تقلیل «اعتماد #شهروندان به شخص یا گروه صاحب قدرت مبتنی بر رابطهی متقابل» به «عادت شهروندان در پذیرش قدرت مبتنی بر ذاتانگاری اقتدار».
⟩⟩ سه ـ به نظر میرسد مفهوم «#امنیت_ملی» با دو عنصر اصلی: «#حفاظت» و «#منافع» به مقدار زیادی «فروکاهش» یافتهاست. یعنی:
۱ـ تقلیل «حفاظت از نظام #شهروندی در یک #حکومت_ملی در مقابل تهدیدات خارجی» به «حفاظت از #حاکمیت_مذهبی از طریق قدرت نظامی در مقابل تهدیدات داخلی به گونهای که تهدیدات خارجی، افزون شود».
۲ـ تقلیل «#منافع_ملی به وسیلهی کسب فرصتها برای توسعه» به «منافع جناحی و بخشی به وسیلهی توزیع نابرابر فرصتهای رشد».
⟩⟩ بر اساس آنچه گفته شد به نظر میرسد شرکت در انتخابات اسفند ۱۳۹۸ به نحوی به تقویت این روند قدیمی میانجامد، حال آنکه این روند به فروپاشی نظام اجتماعی منجر میشود که شایستهی اجتماع انسانی نیست و عوارض جبرانناپذیری دارد. از جدیدترین نشانههای کژکارکرد مفاهیم سهگانهی مذکور، دستور حکومتی و #امنیتی مبنی بر عدم پخش اخبار و تحلیلهای مربوط به #خودسوزی #سحر_خدایاری معروف به «#دختر_آبی» در رسانههای دیداری و شنیداری و چاپی و اینترنتی و نیز لغو مجوز #دوچرخهسواری #زنان و مردان در آدینه ۲۹ شهریور در پارک لاله است. بدون شک موارد خرد و میانه و کلان در هر جامعهای دارای ارتباط وثیق و معناداری هستند به مصداق «مشت، نمونهی خروار». متأسفانه انواع فروکاهشها و تقلیلهای مفاهیم سهگانهی مذکور به رخنمایی انواع کوتهبینیها و اجحافات از سوی حاکمیت مذهبی به شهروندان شده است که نشان از عقبماندگی اجتماعی است.
* تا انتخابات موعود هر هفته یک دلیل #اجتماعی برای درنگکردن بیان خواهد شد. نگاه یک #جامعه_شناس، معطوف به کارکردهای یک #نظام_اجتماعی است و بر این اساس، هر نوع #نظام_سیاسی که دارای کارکرد برای همهی قشرها باشد دارای اعتبار است!
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ آیا برای شرکت در #انتخابات «#مجلس_شورای_اسلامی» در اسفند ۱۳۹۸ باید تجدید نظر کرد؟
| #احمد_بخارایی، #جامعهشناس |
| یادداشت ۲ | دومین مکث:
#فروکاهش مفاهیم سهگانهی «#امنیت»، «#اقتدار» و «#وحدت» #ملی
یادآوری: ابتدا لازم است متذکر شوم منظورم از واژههای «فروکاهش» و «تقلیل» که در مطلب زیر از آنها استفاده کردهام، برجستهسازی بخشهایی از یک مفهوم و گاه به فراموشیسپردن بخشهای دیگر از سوی صاحبان قدرت در ایران است. این مانند آن است که بگوییم: «انسان» و فقط به «شکم» او توجه کنیم و منظورمان فقط همان «شکم» باشد! اینگونه، واژهها از معنا تهی میشوند.
⟩⟩ سالها است سه مفهوم: «امنیت ملی»، «اقتدار ملی» و «وحدت ملی» از سوی صاحبان قدرت در ایران تکرار میشود. به نظر میرسد این مفاهیم از معنای اصلی خود تا حدودی تهی شدهاند و اگر این روند ادامه یابد نظام اجتماعی در ایران، بیش از پیش به مرز فروپاشی نزدیک خواهدشد و این در حالی خواهدبود که ممکن است نظام سیاسی با انواع ترفندها سر پا باقی بماند! نگاه من در این تحلیل از اساس، جامعهشناختی است و با این رویکرد به تحلیل نظام اجتماعی ایران در سایهی آن سه مفهوم میپردازم. به بیان دیگر، توجه من به ابعاد و عناصر اجتماعی در مفهومهای سهگانه فوق است و فارغ از نظام سیاسی به بحث مینشینم. بنابراین:
⟩⟩ یک ـ به نظر میرسد مفهوم «#وحدت_ملی» شامل دو عنصر اصلی: «#همه» و «#اراده» به مقدار زیادی «فروکاهش» یافته است. یعنی:
۱ـ تقلیل ایفای نقش «همه» به ایفای نقش «برخی» در نظام اجتماعی بنا به ساختار تبعیضآلود از نوع «رانتی ـ مذهبی » در متن سیاسی با ساختار توزیع نابرابر قدرت.
۲ـ تقلیل «ارادهی مردم» به «ارادهی سهامداران در حوزهی قدرت» متشکل از جناحهای راست و چپ که طی چهار دههی اخیر، در میان خود و خانواده و خویشاوندان «بازتولید» شدهاند.
⟩⟩ دو ـ به نظر میرسد مفهوم «#اقتدار_ملی» شامل دو عنصر اصلی: «#مشروعیت» و «#اعتماد» به مقدار زیادی «فروکاهش» یافته است. یعنی:
۱ـ تقلیل «مشروعیت توأم با عدالت و رعایت منافع عمومی» به «مشروعسازی توأم با تهدید و زور برای اطاعت از #قدرت».
۲ـ تقلیل «اعتماد #شهروندان به شخص یا گروه صاحب قدرت مبتنی بر رابطهی متقابل» به «عادت شهروندان در پذیرش قدرت مبتنی بر ذاتانگاری اقتدار».
⟩⟩ سه ـ به نظر میرسد مفهوم «#امنیت_ملی» با دو عنصر اصلی: «#حفاظت» و «#منافع» به مقدار زیادی «فروکاهش» یافتهاست. یعنی:
۱ـ تقلیل «حفاظت از نظام #شهروندی در یک #حکومت_ملی در مقابل تهدیدات خارجی» به «حفاظت از #حاکمیت_مذهبی از طریق قدرت نظامی در مقابل تهدیدات داخلی به گونهای که تهدیدات خارجی، افزون شود».
۲ـ تقلیل «#منافع_ملی به وسیلهی کسب فرصتها برای توسعه» به «منافع جناحی و بخشی به وسیلهی توزیع نابرابر فرصتهای رشد».
⟩⟩ بر اساس آنچه گفته شد به نظر میرسد شرکت در انتخابات اسفند ۱۳۹۸ به نحوی به تقویت این روند قدیمی میانجامد، حال آنکه این روند به فروپاشی نظام اجتماعی منجر میشود که شایستهی اجتماع انسانی نیست و عوارض جبرانناپذیری دارد. از جدیدترین نشانههای کژکارکرد مفاهیم سهگانهی مذکور، دستور حکومتی و #امنیتی مبنی بر عدم پخش اخبار و تحلیلهای مربوط به #خودسوزی #سحر_خدایاری معروف به «#دختر_آبی» در رسانههای دیداری و شنیداری و چاپی و اینترنتی و نیز لغو مجوز #دوچرخهسواری #زنان و مردان در آدینه ۲۹ شهریور در پارک لاله است. بدون شک موارد خرد و میانه و کلان در هر جامعهای دارای ارتباط وثیق و معناداری هستند به مصداق «مشت، نمونهی خروار». متأسفانه انواع فروکاهشها و تقلیلهای مفاهیم سهگانهی مذکور به رخنمایی انواع کوتهبینیها و اجحافات از سوی حاکمیت مذهبی به شهروندان شده است که نشان از عقبماندگی اجتماعی است.
* تا انتخابات موعود هر هفته یک دلیل #اجتماعی برای درنگکردن بیان خواهد شد. نگاه یک #جامعه_شناس، معطوف به کارکردهای یک #نظام_اجتماعی است و بر این اساس، هر نوع #نظام_سیاسی که دارای کارکرد برای همهی قشرها باشد دارای اعتبار است!
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و #مسائل_اجتماعی #ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت دیدگاه شما پیرامون تحلیل ارائه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei | www.dr-bokharaei.com . ❇️ آیا برای شرکت در #انتخابات «#مجلس_شورای_اسلامی»…
❇️ تقدیرگرایی مانع تحول جامعه است
🗓 انتشار: شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸
📰 گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «انصافنیوز» دربارهی #دق_الباب مساجد در شب آخر ماه صفر در گفتوگو با #احمد_بخارایی و حمید_حسینی
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از دیدگاه من در این گفتوگو:
… این موضوع را من از دو زاویه میبینم، یکی بحث اعتقادات دینی و دیگری، یک سری #نماد #سنتی به معنای #ملی و محلی آن است، چون بحث نور و آتش شمع در این جا مطرح است که یک مقولهی تاریخی است و در فرهنگ ملی تعریف میشود …
… بخش دیگر با #اعتقادات_مذهبی آمیخته شده و رنگ و بوی مذهب میدهد. به جهت اعتقادی این موضوع #سمبل یک نوع الگوهای رفتاری است که خمیرمایه و جوهرهی آن تقدیرگرایی، شانس و سپردن وضعیت و آینده به دیگری است، هر دیگریای که فرد به آن دل بسته باشد …
… بر اساس تئوریهای #توسعه، جامعهای مستعد توسعه است که انسانهای تحولیافته در آن حضور داشته باشند. یک تئوریسین آمریکایی هم ده ویژگی برای انسانهای نو قائل میشود که اگر این انسانها نباشند جامعه مستعد توسعه نخواهد بود. یکی از این ویژگیها این است که انسانها تقدیرگرا نباشند و به کارآیی اعضای جامعه اعتقاد داشته باشند. رفتارهای تقدیرگرایانه مانند دقالباب در جامعه هر چه بیشتر اوج بگیرد، نشاندهندهی این است که جامعه از توسعه فاصله دارد …
… امروزه هر دو عنصر #سنت و #مذهب در #فرهنگ بسیار قوی است و نمیتوان گفت اگر به طور مثال افراد نذر و نیازی انجام میدهند فقط رنگ و بوی دینی دارد و اگر شمع روشن کردند فقط رنگ و بوی ملی دارد …
… حال اگر به موضوع شمع و آتش و نور دقت کنیم، خیلی از افراد که به دنبال چنین آیینی میروند شاید آنچنان رنگ و بوی مذهبی نداشته باشند، اما همه ته دلشان به یک سری مفاهیم مذهبی امید دارند که خمیرمایهی آن هم تقدیرگرایی است. حال موضوع این است که چرا بعضی افراد شبه مدرن که سعی میکنند علمیتر به مسائل نگاه کنند و به اصطلاح خارجرفته هم هستند این اعمال را انجام میدهند؟ این موضوع به یک گفتمان #ملیگرایی یا #ایرانگرایی مربوط است که در برابر یک گفتمان دینی قد علم کرده است …
… اینکه چرا این دو در برابر هم قرار گرفتند به این دلیل است که گفتمان دینی گفتمانی بستهشدهای است که اجازه نمیدهد گفتوگو صورت بگیرد، بنابراین این دو گفتمان به دو جاده مقابل هم و تعارضی تبدیل شده اند …
… هر گفتمانی نمادها و سمبلهای خودش را دارد، حتی در مورد حجاب هم موضوع به همین شکل است. اگر بعضی از افراد را رها بگذارید شاید حجاب خود را نسبتاً حفظ کنند ولی چون میخواهند با نظام سیاسی تقابل داشته باشند به اصطلاح رایج، بدحجابی را در آنها پررنگ میبینید و گاه با کمی تأمل حتی متوجه میشوید این فرد در تفکر خود همان انسان مذهبی و معتقد است …
… خیلی از عناصر دخیل هستند تا شما یک رفتار را تحلیل کنید که این فرد روی چه سکویی ایستاده است، سکوی تقابل با نظام سیاسی یا حمایت از نظام سیاسی و حتی سکوی سنتگرایی از نوع دینی یا ملی! البته باید این را در نظر داشت که همهچیز «تلفیقی» است و در میان مجموعهی عناصر، شاید نقش یک عنصر نسبت به عناصر دیگر برجستهتر باشد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 انتشار: شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸
📰 گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «انصافنیوز» دربارهی #دق_الباب مساجد در شب آخر ماه صفر در گفتوگو با #احمد_بخارایی و حمید_حسینی
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از دیدگاه من در این گفتوگو:
… این موضوع را من از دو زاویه میبینم، یکی بحث اعتقادات دینی و دیگری، یک سری #نماد #سنتی به معنای #ملی و محلی آن است، چون بحث نور و آتش شمع در این جا مطرح است که یک مقولهی تاریخی است و در فرهنگ ملی تعریف میشود …
… بخش دیگر با #اعتقادات_مذهبی آمیخته شده و رنگ و بوی مذهب میدهد. به جهت اعتقادی این موضوع #سمبل یک نوع الگوهای رفتاری است که خمیرمایه و جوهرهی آن تقدیرگرایی، شانس و سپردن وضعیت و آینده به دیگری است، هر دیگریای که فرد به آن دل بسته باشد …
… بر اساس تئوریهای #توسعه، جامعهای مستعد توسعه است که انسانهای تحولیافته در آن حضور داشته باشند. یک تئوریسین آمریکایی هم ده ویژگی برای انسانهای نو قائل میشود که اگر این انسانها نباشند جامعه مستعد توسعه نخواهد بود. یکی از این ویژگیها این است که انسانها تقدیرگرا نباشند و به کارآیی اعضای جامعه اعتقاد داشته باشند. رفتارهای تقدیرگرایانه مانند دقالباب در جامعه هر چه بیشتر اوج بگیرد، نشاندهندهی این است که جامعه از توسعه فاصله دارد …
… امروزه هر دو عنصر #سنت و #مذهب در #فرهنگ بسیار قوی است و نمیتوان گفت اگر به طور مثال افراد نذر و نیازی انجام میدهند فقط رنگ و بوی دینی دارد و اگر شمع روشن کردند فقط رنگ و بوی ملی دارد …
… حال اگر به موضوع شمع و آتش و نور دقت کنیم، خیلی از افراد که به دنبال چنین آیینی میروند شاید آنچنان رنگ و بوی مذهبی نداشته باشند، اما همه ته دلشان به یک سری مفاهیم مذهبی امید دارند که خمیرمایهی آن هم تقدیرگرایی است. حال موضوع این است که چرا بعضی افراد شبه مدرن که سعی میکنند علمیتر به مسائل نگاه کنند و به اصطلاح خارجرفته هم هستند این اعمال را انجام میدهند؟ این موضوع به یک گفتمان #ملیگرایی یا #ایرانگرایی مربوط است که در برابر یک گفتمان دینی قد علم کرده است …
… اینکه چرا این دو در برابر هم قرار گرفتند به این دلیل است که گفتمان دینی گفتمانی بستهشدهای است که اجازه نمیدهد گفتوگو صورت بگیرد، بنابراین این دو گفتمان به دو جاده مقابل هم و تعارضی تبدیل شده اند …
… هر گفتمانی نمادها و سمبلهای خودش را دارد، حتی در مورد حجاب هم موضوع به همین شکل است. اگر بعضی از افراد را رها بگذارید شاید حجاب خود را نسبتاً حفظ کنند ولی چون میخواهند با نظام سیاسی تقابل داشته باشند به اصطلاح رایج، بدحجابی را در آنها پررنگ میبینید و گاه با کمی تأمل حتی متوجه میشوید این فرد در تفکر خود همان انسان مذهبی و معتقد است …
… خیلی از عناصر دخیل هستند تا شما یک رفتار را تحلیل کنید که این فرد روی چه سکویی ایستاده است، سکوی تقابل با نظام سیاسی یا حمایت از نظام سیاسی و حتی سکوی سنتگرایی از نوع دینی یا ملی! البته باید این را در نظر داشت که همهچیز «تلفیقی» است و در میان مجموعهی عناصر، شاید نقش یک عنصر نسبت به عناصر دیگر برجستهتر باشد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و #مسائل_اجتماعی #ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت دیدگاه شما پیرامون تحلیل ارائه شده هستم. با سپاس ⟩⟩ پیامگیر: https://t.me/drbokharaei . ⟩⟩ بیشتر در: www.dr-bokharaei.com . #تقدیر #اعتقاد #اعتقادات…
❇️ خطر ظهور #پوپولیسم!
🗓 سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی ستارهی صبح با #احمد_بخارایی دربارهی فروپاشی اجتماعی | منتشرشده در سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… نخست باید این نکته را یادآور شوم که در #جامعهشناسی مفاهیم و شاخصهای اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. برای نمونه «#امید_به_آینده»، «#بیتفاوتی_اجتماعی» و «#همبستگی» ازجملهی این شاخصها هستند که در کنار یکدیگر معنا و مفهوم پیدا میکنند و نمیتوان آنها را به شکل مستقل برای ارزیابی سلامت یک #جامعه به کار برد. توجه به این شاخصها به ویژه در جوامع امروزی حائز اهمیت است. جوامعی مانند ایران که مرزهای ارتباطی در آن درنوردیده شده و بسیاری افراد تحصیلکرده هستند و از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی استفاده میکنند، با یک منظومهی پیچیدهی فکری و معرفتی و سطوح بالای انتظارات روبهرو هستند. اینجا است که «امید به آینده» تبدیل به یک شاخص مهم میشود و در پیوند با دیگر شاخصهای اجتماعی مانند «بیتفاوتی اجتماعی» سرنوشت جامعه را رقم میزنند. زمانی که منافع فردی به منافع جمعی ترجیح داده میشود و افراد امیدشان به آینده کاهش پیدا میکند، فرآیندی رخ میدهد که اصطلاحاً آن را «#فروپاشی_اجتماعی» (نه فروپاشی سیاسی) نامگذاری میکنم. البته باید توجه داشت که فروپاشی اجتماعی مانند فروپاشی سیاسی به ناگهان رخ نمیدهد. #فروپاشی_سیاسی یک نوع سقوط است (مشابه سقوط رژیم پهلوی)؛ در حالی که فروپاشی اجتماعی نوعی خالی شدن جامعه از درون است …
… درواقع جامعه زنده است و به حیات فیزیکی خود ادامه میدهد، اما از درون خالی شده و نسبت به هویت و نقش خود دچار سردرگمی میشود …
… فروپاشی اجتماعی همانطور که گفتم روندی تدریجی دارد و اینگونه نیست که وقتی میگوییم فروپاشی اجتماعی رخ داده، یعنی تمام پیوندهای اجتماعی دچار گسست شده است. در واقع فروپاشی اجتماعی هیچگاه امری صددرصد نیست و در هر حال هستند افرادی که همچنان پایبند به فرهنگهای سنتی خود هستند و #همبستگی_اجتماعی را در قالب سنتهای پیشین خود ادامه میدهند. البته نکتهی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اینگونه همبستگیهای اجتماعی، در جوامعی که مناسبات اجتماعی در آنها رو به افول است، جدای از آنکه درصد کمی از جامعه را در بر میگیرد، اما همان درصد کم هم به صورت گزینشی این همبستگی اجتماعی را از خود نشان میدهند. در حال حاضر اگر شما به جنوب تهران، شوش، دروازه غار و مناطق پایینتر بروید، خواهید دید که #فقر و درماندگی در این مناطق موج میزند، اما چرا کسی به آنها کمک نمیکند؟ چرا آن جمعیتی که در زمان وقوع سیل یا زلزله یا هر بلای طبیعی دیگری همبستگی اجتماعی از خود نشان میدهد، همسایهی درمانده و محیطهای فقیرنشین شهر خود را رها کرده و کاری ندارد که کودکان کار و زنان بدسرپرست و درماندگان چگونه در بیخ گوش آنها زندگی خود را سر میکنند؛ بنابراین درست است که در سطحی خرد و کوچک افرادی همچنان منافع جمعی را به منافع فردی ترجیح میدهند، اما در کلیت جامعه این موضوع وجود ندارد …
… در هر جامعهای افراد میبایست دارای #هویت باشند. این هویت ممکن است #جنسی، #قومی، #ملی یا #دینی باشد. فراموش نکنیم که هویت دینی بود که در سال ۵۷ به دلیل سرخوردگی خروش کرد؛ در نتیجه نمیشود انسانها در خلأ به زندگی خود ادامه دهند. #بحران_هویت به دنبال خود سردرگمی و درنهایت «وادادگی اجتماعی» میآفریند. در چنین شرایطی افراد جامعه هم هستند و هم نیستند. هستند به این معنا که نفس میکشند، غذا میخورند، جسم و فکر و تاریخشان را با خودشان حمل میکنند و از یک طرف نیستند چون به لحاظ اجتماعی دچار سردرگمیاند و هویتی ندارند که با آن خود را تعریف کنند. وادادگی اگر سامان داده نشود و به #همگرایی تبدیل نشود یک روز به شکل افسارگسیخته بروز خواهد کرد. این وضعیت شبیه ارکستر سمفونیکی است که در آن هر کسی ساز خودش را میزند و زمانی نواخته میشود که دیگر شاهد آهنگ دلنشین نخواهیم بود و آشفتهبازاری از سازها ایجاد خواهد شد. در این شرایط پوپولیسم ظهور میکند و عدهای بر این موج وادادگی سواری میکنند. امروز رکود و رخوت موجود، جامعه را با پرسشهای اخلاقی و فلسفی مواجه کرده است. نباید دلخوش به این بود که جامعه فقیر و درماندهی کنونی علیرغم افزایش روزمرهی گرانیها #اعتراض نمیکند؛ چراکه در صورت سامانندادن به این وضعیت انرژی تجمیعشده در زیر پوست جامعه زمانی بروز میکند که دیگر دیر خواهد بود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی ستارهی صبح با #احمد_بخارایی دربارهی فروپاشی اجتماعی | منتشرشده در سهشنبه ۴ آذر ۱۳۹۹
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… نخست باید این نکته را یادآور شوم که در #جامعهشناسی مفاهیم و شاخصهای اجتماعی ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. برای نمونه «#امید_به_آینده»، «#بیتفاوتی_اجتماعی» و «#همبستگی» ازجملهی این شاخصها هستند که در کنار یکدیگر معنا و مفهوم پیدا میکنند و نمیتوان آنها را به شکل مستقل برای ارزیابی سلامت یک #جامعه به کار برد. توجه به این شاخصها به ویژه در جوامع امروزی حائز اهمیت است. جوامعی مانند ایران که مرزهای ارتباطی در آن درنوردیده شده و بسیاری افراد تحصیلکرده هستند و از شبکههای اجتماعی در فضای مجازی استفاده میکنند، با یک منظومهی پیچیدهی فکری و معرفتی و سطوح بالای انتظارات روبهرو هستند. اینجا است که «امید به آینده» تبدیل به یک شاخص مهم میشود و در پیوند با دیگر شاخصهای اجتماعی مانند «بیتفاوتی اجتماعی» سرنوشت جامعه را رقم میزنند. زمانی که منافع فردی به منافع جمعی ترجیح داده میشود و افراد امیدشان به آینده کاهش پیدا میکند، فرآیندی رخ میدهد که اصطلاحاً آن را «#فروپاشی_اجتماعی» (نه فروپاشی سیاسی) نامگذاری میکنم. البته باید توجه داشت که فروپاشی اجتماعی مانند فروپاشی سیاسی به ناگهان رخ نمیدهد. #فروپاشی_سیاسی یک نوع سقوط است (مشابه سقوط رژیم پهلوی)؛ در حالی که فروپاشی اجتماعی نوعی خالی شدن جامعه از درون است …
… درواقع جامعه زنده است و به حیات فیزیکی خود ادامه میدهد، اما از درون خالی شده و نسبت به هویت و نقش خود دچار سردرگمی میشود …
… فروپاشی اجتماعی همانطور که گفتم روندی تدریجی دارد و اینگونه نیست که وقتی میگوییم فروپاشی اجتماعی رخ داده، یعنی تمام پیوندهای اجتماعی دچار گسست شده است. در واقع فروپاشی اجتماعی هیچگاه امری صددرصد نیست و در هر حال هستند افرادی که همچنان پایبند به فرهنگهای سنتی خود هستند و #همبستگی_اجتماعی را در قالب سنتهای پیشین خود ادامه میدهند. البته نکتهی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که اینگونه همبستگیهای اجتماعی، در جوامعی که مناسبات اجتماعی در آنها رو به افول است، جدای از آنکه درصد کمی از جامعه را در بر میگیرد، اما همان درصد کم هم به صورت گزینشی این همبستگی اجتماعی را از خود نشان میدهند. در حال حاضر اگر شما به جنوب تهران، شوش، دروازه غار و مناطق پایینتر بروید، خواهید دید که #فقر و درماندگی در این مناطق موج میزند، اما چرا کسی به آنها کمک نمیکند؟ چرا آن جمعیتی که در زمان وقوع سیل یا زلزله یا هر بلای طبیعی دیگری همبستگی اجتماعی از خود نشان میدهد، همسایهی درمانده و محیطهای فقیرنشین شهر خود را رها کرده و کاری ندارد که کودکان کار و زنان بدسرپرست و درماندگان چگونه در بیخ گوش آنها زندگی خود را سر میکنند؛ بنابراین درست است که در سطحی خرد و کوچک افرادی همچنان منافع جمعی را به منافع فردی ترجیح میدهند، اما در کلیت جامعه این موضوع وجود ندارد …
… در هر جامعهای افراد میبایست دارای #هویت باشند. این هویت ممکن است #جنسی، #قومی، #ملی یا #دینی باشد. فراموش نکنیم که هویت دینی بود که در سال ۵۷ به دلیل سرخوردگی خروش کرد؛ در نتیجه نمیشود انسانها در خلأ به زندگی خود ادامه دهند. #بحران_هویت به دنبال خود سردرگمی و درنهایت «وادادگی اجتماعی» میآفریند. در چنین شرایطی افراد جامعه هم هستند و هم نیستند. هستند به این معنا که نفس میکشند، غذا میخورند، جسم و فکر و تاریخشان را با خودشان حمل میکنند و از یک طرف نیستند چون به لحاظ اجتماعی دچار سردرگمیاند و هویتی ندارند که با آن خود را تعریف کنند. وادادگی اگر سامان داده نشود و به #همگرایی تبدیل نشود یک روز به شکل افسارگسیخته بروز خواهد کرد. این وضعیت شبیه ارکستر سمفونیکی است که در آن هر کسی ساز خودش را میزند و زمانی نواخته میشود که دیگر شاهد آهنگ دلنشین نخواهیم بود و آشفتهبازاری از سازها ایجاد خواهد شد. در این شرایط پوپولیسم ظهور میکند و عدهای بر این موج وادادگی سواری میکنند. امروز رکود و رخوت موجود، جامعه را با پرسشهای اخلاقی و فلسفی مواجه کرده است. نباید دلخوش به این بود که جامعه فقیر و درماندهی کنونی علیرغم افزایش روزمرهی گرانیها #اعتراض نمیکند؛ چراکه در صورت سامانندادن به این وضعیت انرژی تجمیعشده در زیر پوست جامعه زمانی بروز میکند که دیگر دیر خواهد بود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| نشست «قتل بابک خرمدین؛ جلوهی خشونت اجتماعی ساختاری» |
🗓 دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی همدلی از نشست در Clubhouse دربارهی قتل بابک خرمدین به دست پدر و مادرش با حضور جامعهشناسان: #احمد_بخارایی و #سعید_مدنی از تهران، #حسین_قاضیان از آمریکا و #سیروان_محمودی (مدیر نشست) از سردشت، به میزبانی کانال تلگرامی «علوم اجتماعی، مسائل روز». برگزار شده در ۱ خرداد ۱۴۰۰ | منتشرشده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰، شمارهی ۱۶۹۴
| نمایش گزارش 👉
| فایل شنیداری 👉
| فایل دیداری 👉
🔍 بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این نشست:
... خشونتورزیهایی مانند آنچه پدر #بابک_خرمدین انجام داد نشان از شخصیت تحقیر شده دارد و وجود شخصیتهای تحقیر شده در یک #جامعه، نشان از وجود جامعهی تحقیر شده دارد. جامعهی ما تحقیر شده است. خشونت در ساختارهای فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعهی ما ریشه دوانده ...
... معتقدم این حادثه جلوهای از #خشونت است. اینگونه نیست که «جلوه»، دربردارندهی همهی مفهوم باشد و ما بگوییم مثلاً قتل بابک خردمدین تماماً #خشونت_اجتماعی ساختاری است یا نیست، بنابراین جلوه، یک مصداق و شاخص از میان شاخصهای متعددی است که ما را بهسمت مفاهیم بزرگتر سوق میدهد …
… از دید #جامعهشناسی که بهمسائل نگاه میکنیم میبینیم که ساختارها نقش پر رنگی در این رخدادها دارند. منظور از ساختارها هم همان خردهنظامهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. عمدهی رویکردها در تحلیل خشونت، یا به #رفتارگرایی معطوف میشود که در آن به سطح روانشناسی نزدیک میشویم، مثلاً میگوییم کودکانی که شاهد خشونت والدین بودهاند بیشتر ممکن است در بزرگسالی خشن شوند یا روانکاوانه به مسئله نگاه میکنیم؛ اما حتی در این رویکردها هم ناکامی را نمیشود در سطح فرد خلاصه کرد، قاعدتاً پای جامعه به شدت در صحنه قابل مشاهده است و حضور عوامل ساختاری را میتوان دید …
… نگاه دیگر اینکه بگوییم #خانواده دارای #نظام_اقتدار است و بر اساس این نظام اقتدار حادثهای اتفاق میافتد، اینجا هم وقتی صحبت از #اقتدار میشود مجدد یک پای آن در #فرهنگ، #خردهنظام_فرهنگی و ساختارها است. اگر هم بخواهیم با نگاه کارکردگرایانه به پدیده #خشونت_خانوادگی نگاه کنیم مثلاً عنوان میشود این خشونت بهاعتبار سن والدین است که رنگ و بوی سنتی دارد یعنی اینکه هر کسی سن بیشتری دارد مجاز است خشونت بهخرج دهد، یا صحبت از جنس است که #مردان به خودشان اجازه میدهند نسبت به #زنان اعمال خشونت کنند، یا چارچوب معرفتی و ایدئولوژیکی مطرح است که ذهن را درگیر کرده و منجر به رفتار خشونتآمیز میشود که این رویکردها هم نوعی نگاه فرهنگی و ساختاری دارند. مثلاً پدر بابک اشارهای داشت که پسرم کار غیراخلاقی انجام میداد، این تعریف #اخلاق در حوزهی انواع #ایدئولوژی #مذهبی، #قومی، #ملی و غیره است و در جامعهی ما #ایدئولوژی_مذهبی، پررنگ شده و جالب اینکه از حمایت #قانونی هم برخوردار است و اگر مثلاً پدری #فرزندکشی کند #مجازات مناسب در پی ندارد …
… معتقدم یکی از بزرگترین علتهای خشونتورزی بحث عدم گفتوگو و خودانتقادی است. اینکه گاهی ما علاقه داریم دیگران را فقط کنترل کنیم و نواقص خودمان را پنهان کنیم، این هم ریشهی فرهنگی دارد و ناشی از ایدئولوژی است، یعنی اینکه همیشه آمدهاند ما را کنترل کنند و ما هم یاد گرفتیم دیگری را کنترل کنیم. بنابراین اگر خشونت در سطح خرد اتفاق میافتد ریشه در خشونت در سطح میانه دارد، خشونت در سطح میانه هم ریشه در سطح کلان دارد. بنابراین همانطورکه اگر فردی احساس حقارت کند دست به خشونتورزی میزند تا بههدف خود برسد، جامعهای هم اگر حقیر شود نتیجهی آن خشونتورزی جامعه است. همهی این انواع خشونت بدون تردید ریشه در #ساختار_جامعه دارد...
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی همدلی از نشست در Clubhouse دربارهی قتل بابک خرمدین به دست پدر و مادرش با حضور جامعهشناسان: #احمد_بخارایی و #سعید_مدنی از تهران، #حسین_قاضیان از آمریکا و #سیروان_محمودی (مدیر نشست) از سردشت، به میزبانی کانال تلگرامی «علوم اجتماعی، مسائل روز». برگزار شده در ۱ خرداد ۱۴۰۰ | منتشرشده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰، شمارهی ۱۶۹۴
| نمایش گزارش 👉
| فایل شنیداری 👉
| فایل دیداری 👉
🔍 بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این نشست:
... خشونتورزیهایی مانند آنچه پدر #بابک_خرمدین انجام داد نشان از شخصیت تحقیر شده دارد و وجود شخصیتهای تحقیر شده در یک #جامعه، نشان از وجود جامعهی تحقیر شده دارد. جامعهی ما تحقیر شده است. خشونت در ساختارهای فرهنگی و مذهبی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی جامعهی ما ریشه دوانده ...
... معتقدم این حادثه جلوهای از #خشونت است. اینگونه نیست که «جلوه»، دربردارندهی همهی مفهوم باشد و ما بگوییم مثلاً قتل بابک خردمدین تماماً #خشونت_اجتماعی ساختاری است یا نیست، بنابراین جلوه، یک مصداق و شاخص از میان شاخصهای متعددی است که ما را بهسمت مفاهیم بزرگتر سوق میدهد …
… از دید #جامعهشناسی که بهمسائل نگاه میکنیم میبینیم که ساختارها نقش پر رنگی در این رخدادها دارند. منظور از ساختارها هم همان خردهنظامهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. عمدهی رویکردها در تحلیل خشونت، یا به #رفتارگرایی معطوف میشود که در آن به سطح روانشناسی نزدیک میشویم، مثلاً میگوییم کودکانی که شاهد خشونت والدین بودهاند بیشتر ممکن است در بزرگسالی خشن شوند یا روانکاوانه به مسئله نگاه میکنیم؛ اما حتی در این رویکردها هم ناکامی را نمیشود در سطح فرد خلاصه کرد، قاعدتاً پای جامعه به شدت در صحنه قابل مشاهده است و حضور عوامل ساختاری را میتوان دید …
… نگاه دیگر اینکه بگوییم #خانواده دارای #نظام_اقتدار است و بر اساس این نظام اقتدار حادثهای اتفاق میافتد، اینجا هم وقتی صحبت از #اقتدار میشود مجدد یک پای آن در #فرهنگ، #خردهنظام_فرهنگی و ساختارها است. اگر هم بخواهیم با نگاه کارکردگرایانه به پدیده #خشونت_خانوادگی نگاه کنیم مثلاً عنوان میشود این خشونت بهاعتبار سن والدین است که رنگ و بوی سنتی دارد یعنی اینکه هر کسی سن بیشتری دارد مجاز است خشونت بهخرج دهد، یا صحبت از جنس است که #مردان به خودشان اجازه میدهند نسبت به #زنان اعمال خشونت کنند، یا چارچوب معرفتی و ایدئولوژیکی مطرح است که ذهن را درگیر کرده و منجر به رفتار خشونتآمیز میشود که این رویکردها هم نوعی نگاه فرهنگی و ساختاری دارند. مثلاً پدر بابک اشارهای داشت که پسرم کار غیراخلاقی انجام میداد، این تعریف #اخلاق در حوزهی انواع #ایدئولوژی #مذهبی، #قومی، #ملی و غیره است و در جامعهی ما #ایدئولوژی_مذهبی، پررنگ شده و جالب اینکه از حمایت #قانونی هم برخوردار است و اگر مثلاً پدری #فرزندکشی کند #مجازات مناسب در پی ندارد …
… معتقدم یکی از بزرگترین علتهای خشونتورزی بحث عدم گفتوگو و خودانتقادی است. اینکه گاهی ما علاقه داریم دیگران را فقط کنترل کنیم و نواقص خودمان را پنهان کنیم، این هم ریشهی فرهنگی دارد و ناشی از ایدئولوژی است، یعنی اینکه همیشه آمدهاند ما را کنترل کنند و ما هم یاد گرفتیم دیگری را کنترل کنیم. بنابراین اگر خشونت در سطح خرد اتفاق میافتد ریشه در خشونت در سطح میانه دارد، خشونت در سطح میانه هم ریشه در سطح کلان دارد. بنابراین همانطورکه اگر فردی احساس حقارت کند دست به خشونتورزی میزند تا بههدف خود برسد، جامعهای هم اگر حقیر شود نتیجهی آن خشونتورزی جامعه است. همهی این انواع خشونت بدون تردید ریشه در #ساختار_جامعه دارد...
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
علوم اجتماعی، مسائل روز
✅ کانال تلگرامی "علوم اجتماعی،مسائلروز" در #کلاب_هاوس برگزار میکند:
🔴 قتل بابک خرمدین: جلوه خشونت اجتماعی ساختاری
🎙سخنرانان:
✔️دکتر #سعید_مدنی، جامعهشناس-تهران
✔️دکتر #حسین_قاضیان، جامعهشناس-آمریکا
✔️دکتر #احمد_بخارایی، جامعهشناس-تهران
✔️ #سیروان_محمودی،…
🔴 قتل بابک خرمدین: جلوه خشونت اجتماعی ساختاری
🎙سخنرانان:
✔️دکتر #سعید_مدنی، جامعهشناس-تهران
✔️دکتر #حسین_قاضیان، جامعهشناس-آمریکا
✔️دکتر #احمد_بخارایی، جامعهشناس-تهران
✔️ #سیروان_محمودی،…
| نشست «مشروطه و ایران امروز»
| شنبه ۲۲ امرداد ۱۴۰۱
| برگزارشده در ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ به مناسبت سالروز صدور فرمان #مشروطه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی در فضای کلابهاوس «گروه جامعهشناسی سیاسی» انجمن جامعهشناسی ایران با مشارکت انجمن علوم سیاسی و سایت خبری ـ تحلیلی انصاف نیوز.
| سخنرانان: علیرضا رجایی، علی اکبر امینی و احمد بخارایی. مدیر نشست: عباس نعیمی.
| گزارش در انصاف نیوز:👇
http://www.ensafnews.com/362730
اصلاح شده:
https://docs.google.com/document/d/1wzvK-mhfZeLx0dwJEcinUIjCocFgFWVX/edit
| گزارش در روزنامهی دنیای اقتصاد:👇
https://www.magiran.com/article/4326534
| فایل شنیداری کل برنامه:👇
https://t.me/ensafnews/48386
| فایل شنیداری بخارایی:👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/u/0/uc?id=17qLHiuvUL6rin3AG8fQDxE09BFjN-ecU&export=play
| #احمد_بخارایی: در این نشست که عنوان سخن من: «دوقطبیهای دیروز و امروز» بود به این موارد پرداختم:
۱ـ معنای «#دوقطبی» در جوامع، متراکم شدن مطلق نیروهای اجتماعی در دو قطب در دو سر یک طیف نیست مانند آن نوع تراکمی که در عناصر مندرج در علوم طبیعی اتفاق میافتد. منظور از دوقطبی شدن یا بهتر است بگوییم: «دوقطبی کردن» یا «دو قطبیسازی» ناشی از سیاستهای غلط به معنای وجود نیروهای لاغر و نحیف و کم صدا در وسط طیف اما پژواک داشتن صداهای تمرکز یافته در دو سر طیف در دو قطب موافق و مخالف ستیزهجو است که #جامعه را خسته و خشونتطلب میکند.
۲ـ ریشههای تاریخی دوقطبیهای موجود، در سه بند: «زمینهها»، «سوژهها» و «پیامدها» قابل تامل است. «زمینهها»یی که با پنج عامل، فضای دو قطبی را خلق میکنند عبارتند از: «سیاستهای منطقهای و فراکشوری، موضوع #مذهب و شق جدید آن در قالب #ولایت_فقیه، #غربگرایی نخبگانی با برونداد عقلانیشدن، انفعال نیروهای فیمابین از جمله طبقهی متوسط که نحیف و بیپژواک شدهاند و نیز عناصر اقتصادی».
۳ـ سوژهها»یی که در دوقطبیشدن مورد توجه قرار میگیرند هفت موضوع است: «تعامل با جهان یا انزواگرایی، تقابل سنت و مدرنیته، تقابل آرمانگرایی و واقعگرایی، تنشزدایی یا تنشزایی، درونگرایی یا برونگرایی، عقل جمعی در برابر عقل فردی و بالاخره #آزادی در مقابل مخالفت با آزادی».
۴ـ پیامد»های چهارگانه دوقطبیسازی جامعه عبارتند از: رخنمایی رابطهی وثیق بین«#قدرت و #قداست» و اصرار قدرت به تشدید قداست خود که نهایتا بخشهای فعال جامعه را به مرور از خود دور میکند. پیامد دوم، «انحصار گفتمانی» و حذف دیالوگ از صحنهی جامعه است. پیامد سوم، پوشیده ماندن «ضعفهای سیاسی و اقتصادی» تحت سیطره فضای دوقطبی است و درنهایت، پیامد چهارم هدر رفتن یا هدر دادن ظرفیتهای اجتماعی است مانند دامنگرفتن مهاجرتها که اینک میلیونها ایرانی #مهاجرت یا فرار کردهاند و میلیونها شهروند دیگر در آرزوی رفتن هستند.
۵ـ شش دوقطبی شکل گرفته در دوران مشروطه و پیآمدش پس از آن دوره در بستر تاریخ معاصر: «۱- دوقطبی «درون قومیتی» و اختلافات درونی عشایر و اقوام و ایلات، ۲- دوقطبی «برون قومیتی» و فرصتی که انقلاب مشروطه در اختیار اقوام لر گذاشت تا انتقام سالهای دور و نزدیک را از قاجار ترکزبانی بگیرند که با اتحاد شش قبیله ترک و شیعه که به قزلباش معروف بودند صفویها را در رسیدن به قدرت و سلطنت یاری کردهبودند و اینک خود زمام امور را در دست داشتند. ۳- دوقطبی «مذهب و وحدت ملی» که در طول ۱۳۰ سال اخیر در تعارض بین #روحانیون #شیعی و نظام حکمرانی جاری بوده ۴ـ دوقطبی «جغرافیای سرزمینی و وحدت ملی» که همواره باعث شده نیروهای بیرونی و خارجی از انگلیس و آلمان تا روسیه و آمریکا با ورود مستقیم و غیر مستقیمشان به صحنه جغرافیایی ایران ، تأثیر شگرفی بر سیاست داشتهباشند. ۵ـ دوقطبیهای «فرهنگی» شامل زبان و آداب و الگوهای رفتاری. ۶-دوقطبیهای ایدئولوژیک شامل نیروهای #چپ و #کمونیست و #سوسیالیست و #ملی».
۶ـ کم رمقی لوازم ششگانهی توسعهی سیاسی در ایران معاصر یعنی ضعف «سازمانها»ی ملازم توسعه، تهدید و تحدید «آزادی»، ضعف «مکانیزمهای حل منازعه»، «خشونت» زندگی سیاسی، عدم «کیشزدایی» از سیاست و نهایتا «تزلزل مشروعیت چارچوبهای نهادی و قانونی».
۷ـ تعارض و ستیز #مشروطهخواهان و #مشروعهخواهان مانند #شیخ_فضلالله_نوری که ابتدا مدافع مشروطه بود و سپس مخالف سرسخت آن شد و با فتوای مراجع نجف، «مخل آسایش و مفسد»، اعلام و نهایتاً #اعدام شد و ریشه این حکایت در جریانهای تاریخی قبلی مانند #میرزا_رضای_کرمانی در #ترور #ناصرالدینشاه و جریان یافتن در بستر … | ادامه:👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2022/08/blog-post_12.html?#more
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا مستقیم از همین کانال انجام شود.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| شنبه ۲۲ امرداد ۱۴۰۱
| برگزارشده در ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ به مناسبت سالروز صدور فرمان #مشروطه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی در فضای کلابهاوس «گروه جامعهشناسی سیاسی» انجمن جامعهشناسی ایران با مشارکت انجمن علوم سیاسی و سایت خبری ـ تحلیلی انصاف نیوز.
| سخنرانان: علیرضا رجایی، علی اکبر امینی و احمد بخارایی. مدیر نشست: عباس نعیمی.
| گزارش در انصاف نیوز:👇
http://www.ensafnews.com/362730
اصلاح شده:
https://docs.google.com/document/d/1wzvK-mhfZeLx0dwJEcinUIjCocFgFWVX/edit
| گزارش در روزنامهی دنیای اقتصاد:👇
https://www.magiran.com/article/4326534
| فایل شنیداری کل برنامه:👇
https://t.me/ensafnews/48386
| فایل شنیداری بخارایی:👇(پخش در پایین پست)
https://drive.google.com/u/0/uc?id=17qLHiuvUL6rin3AG8fQDxE09BFjN-ecU&export=play
| #احمد_بخارایی: در این نشست که عنوان سخن من: «دوقطبیهای دیروز و امروز» بود به این موارد پرداختم:
۱ـ معنای «#دوقطبی» در جوامع، متراکم شدن مطلق نیروهای اجتماعی در دو قطب در دو سر یک طیف نیست مانند آن نوع تراکمی که در عناصر مندرج در علوم طبیعی اتفاق میافتد. منظور از دوقطبی شدن یا بهتر است بگوییم: «دوقطبی کردن» یا «دو قطبیسازی» ناشی از سیاستهای غلط به معنای وجود نیروهای لاغر و نحیف و کم صدا در وسط طیف اما پژواک داشتن صداهای تمرکز یافته در دو سر طیف در دو قطب موافق و مخالف ستیزهجو است که #جامعه را خسته و خشونتطلب میکند.
۲ـ ریشههای تاریخی دوقطبیهای موجود، در سه بند: «زمینهها»، «سوژهها» و «پیامدها» قابل تامل است. «زمینهها»یی که با پنج عامل، فضای دو قطبی را خلق میکنند عبارتند از: «سیاستهای منطقهای و فراکشوری، موضوع #مذهب و شق جدید آن در قالب #ولایت_فقیه، #غربگرایی نخبگانی با برونداد عقلانیشدن، انفعال نیروهای فیمابین از جمله طبقهی متوسط که نحیف و بیپژواک شدهاند و نیز عناصر اقتصادی».
۳ـ سوژهها»یی که در دوقطبیشدن مورد توجه قرار میگیرند هفت موضوع است: «تعامل با جهان یا انزواگرایی، تقابل سنت و مدرنیته، تقابل آرمانگرایی و واقعگرایی، تنشزدایی یا تنشزایی، درونگرایی یا برونگرایی، عقل جمعی در برابر عقل فردی و بالاخره #آزادی در مقابل مخالفت با آزادی».
۴ـ پیامد»های چهارگانه دوقطبیسازی جامعه عبارتند از: رخنمایی رابطهی وثیق بین«#قدرت و #قداست» و اصرار قدرت به تشدید قداست خود که نهایتا بخشهای فعال جامعه را به مرور از خود دور میکند. پیامد دوم، «انحصار گفتمانی» و حذف دیالوگ از صحنهی جامعه است. پیامد سوم، پوشیده ماندن «ضعفهای سیاسی و اقتصادی» تحت سیطره فضای دوقطبی است و درنهایت، پیامد چهارم هدر رفتن یا هدر دادن ظرفیتهای اجتماعی است مانند دامنگرفتن مهاجرتها که اینک میلیونها ایرانی #مهاجرت یا فرار کردهاند و میلیونها شهروند دیگر در آرزوی رفتن هستند.
۵ـ شش دوقطبی شکل گرفته در دوران مشروطه و پیآمدش پس از آن دوره در بستر تاریخ معاصر: «۱- دوقطبی «درون قومیتی» و اختلافات درونی عشایر و اقوام و ایلات، ۲- دوقطبی «برون قومیتی» و فرصتی که انقلاب مشروطه در اختیار اقوام لر گذاشت تا انتقام سالهای دور و نزدیک را از قاجار ترکزبانی بگیرند که با اتحاد شش قبیله ترک و شیعه که به قزلباش معروف بودند صفویها را در رسیدن به قدرت و سلطنت یاری کردهبودند و اینک خود زمام امور را در دست داشتند. ۳- دوقطبی «مذهب و وحدت ملی» که در طول ۱۳۰ سال اخیر در تعارض بین #روحانیون #شیعی و نظام حکمرانی جاری بوده ۴ـ دوقطبی «جغرافیای سرزمینی و وحدت ملی» که همواره باعث شده نیروهای بیرونی و خارجی از انگلیس و آلمان تا روسیه و آمریکا با ورود مستقیم و غیر مستقیمشان به صحنه جغرافیایی ایران ، تأثیر شگرفی بر سیاست داشتهباشند. ۵ـ دوقطبیهای «فرهنگی» شامل زبان و آداب و الگوهای رفتاری. ۶-دوقطبیهای ایدئولوژیک شامل نیروهای #چپ و #کمونیست و #سوسیالیست و #ملی».
۶ـ کم رمقی لوازم ششگانهی توسعهی سیاسی در ایران معاصر یعنی ضعف «سازمانها»ی ملازم توسعه، تهدید و تحدید «آزادی»، ضعف «مکانیزمهای حل منازعه»، «خشونت» زندگی سیاسی، عدم «کیشزدایی» از سیاست و نهایتا «تزلزل مشروعیت چارچوبهای نهادی و قانونی».
۷ـ تعارض و ستیز #مشروطهخواهان و #مشروعهخواهان مانند #شیخ_فضلالله_نوری که ابتدا مدافع مشروطه بود و سپس مخالف سرسخت آن شد و با فتوای مراجع نجف، «مخل آسایش و مفسد»، اعلام و نهایتاً #اعدام شد و ریشه این حکایت در جریانهای تاریخی قبلی مانند #میرزا_رضای_کرمانی در #ترور #ناصرالدینشاه و جریان یافتن در بستر … | ادامه:👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2022/08/blog-post_12.html?#more
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا مستقیم از همین کانال انجام شود.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |