Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation سوژه معاصر کسی است که در وضعیت «هیچ ندانستن» است اما خیال می کند کنترل زندگی اش را در دست دارد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
سوژه معاصر کسی است که در وضعیت «هیچ ندانستن» است اما خیال می کند کنترل زندگی اش را در دست دارد و این انتخاب اجباری وجود بر سه شیوه استوار است:
.....
۳- آخرین روش انتخاب وجود سناریوی «زنی برای یک مرد» است و ظاهراً آنچه در اینجا مدنظر است بدست آوردن عشق است. عشق به عنوان راه حلی موقتی علیه کاستراسیون. دوست داشته شدن یک نوع از خودبیگانگی اجباری و تشدید شده ای را به همراه دارد زیرا حرکتی در راستای اشتیاق و خواسته های شریک است. ابژه ای را که هیستریک برای دیگری است، یا در واقع سمپتومی را که او برای دیگری است، جایگاههای متفاوتی را برای او باز می کند. در یک شکل آن او در نوعی بالماسکه خود را تقدیم فانتاسم مرد می کند و در شکل دیگری وجود خود را به دست مردش می سپارد. او ژوئی سانس ناشی از سائق را فدای ژوئی سانس بی بهره گی می کند که در تمام شکایت هایش بخوبی هویداست. بعد از آنکه خود را تماماً وقف مردش كرد يا از آن شكايت دارد كه مورد سوء استفاده او قرار می گیرد و یا شکایت می کند که بدون مردش هیچ است. در چنین شرایطی از دست دادن عشق سوژه را به چنان ورطه هولناکی سوق می دهد که گاه تنها راه خروج از آن خودکشی است. برای او از دست دادن زوج مترادف از دست دادن لیبیدوست، مترادف از دست دادن هر نوع اشتیاق است و از بین بردن خود گاه تنها راه حل باقیمانده.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سوژه #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق #انتقال #فانتاسم #لیبیدو #هيستریک #کاستراسیون #بالماسکه #فانتاسم #سمپتوم #زن #خودکشی
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
.....
۳- آخرین روش انتخاب وجود سناریوی «زنی برای یک مرد» است و ظاهراً آنچه در اینجا مدنظر است بدست آوردن عشق است. عشق به عنوان راه حلی موقتی علیه کاستراسیون. دوست داشته شدن یک نوع از خودبیگانگی اجباری و تشدید شده ای را به همراه دارد زیرا حرکتی در راستای اشتیاق و خواسته های شریک است. ابژه ای را که هیستریک برای دیگری است، یا در واقع سمپتومی را که او برای دیگری است، جایگاههای متفاوتی را برای او باز می کند. در یک شکل آن او در نوعی بالماسکه خود را تقدیم فانتاسم مرد می کند و در شکل دیگری وجود خود را به دست مردش می سپارد. او ژوئی سانس ناشی از سائق را فدای ژوئی سانس بی بهره گی می کند که در تمام شکایت هایش بخوبی هویداست. بعد از آنکه خود را تماماً وقف مردش كرد يا از آن شكايت دارد كه مورد سوء استفاده او قرار می گیرد و یا شکایت می کند که بدون مردش هیچ است. در چنین شرایطی از دست دادن عشق سوژه را به چنان ورطه هولناکی سوق می دهد که گاه تنها راه خروج از آن خودکشی است. برای او از دست دادن زوج مترادف از دست دادن لیبیدوست، مترادف از دست دادن هر نوع اشتیاق است و از بین بردن خود گاه تنها راه حل باقیمانده.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سوژه #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق #انتقال #فانتاسم #لیبیدو #هيستریک #کاستراسیون #بالماسکه #فانتاسم #سمپتوم #زن #خودکشی
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation فروید صحبت از باله ی چهار نفره می کند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جدیدترین معجون جادوگری “صن-هما-فر” – بخش هشت
......
برای ابسسیونل انتخاب کردن – به ویژه انتخاب یک زن – به این معناست که او از همه ی انتخاب های دیگر – زنهای دیگر- چشم پوشی کرده! آه، ابسسیونل و چشم پوشی کردن؟!
البته ظاهراً ابسسیونل ما در این قل خوردن از یکی به دیگری زیاد مساوات را رعایت نمی کند و غلتیدنش به یک سمت طولانی تر و ماندگارتر است، همین هم باعث شده آن دیگری به این شکل خون قاعدگیش را به صورت آن فضله ریزه بمالد تا بلکه جاذبه ی خود را بیشتر کند.
مبادا فکر کنید آن فضله ریزه در این ژوئی سانس ابسسیونل ما جائی ندارد و او ژوئی سانس اش فقط با قل خوردن بین دو دختر ترشیده کامل می شود! خیر، کافی است بیاد بیاوریم که نشمه های ابسسیونل اعظم هر دو متاهل بودند! ابسسیونل بدبخت فقط می تواند زنی را “بخواهد” که مرد دیگری هم او را “بخواهد” یا حداقل ابسسیونل ما فرض را بر این بگذارد که مرد دیگری هم او را “می خواهد”. در نتیجه وجود فضله ریزه در جایگاه “مردی که فرض می شود بخواهد!” از نان شب هم برای ابسسیونل واجبتر می شود.
....
فروید صحبت از باله ی چهار نفره می کند.
وقتی پرداختن هر نوع بهائی، بخصوص بهای ژوئی سانس ات، برایت یک کاستراسیون وحشتناک باشد و وقتی اهل زیرآبی رفتن باشی و بوئی هم از شرافت نبرده باشی کاری می کنی که دیگران بهای ژوئی سانس تو را بپردازند: هم فال و هم تماشا! آن دو دختر ترشیده هم راضی هستند چون می دانند تا وقتی به تو پول می دهند و کارهای کثیفت را برایت انجام می دهند تو را از دست نخواهند داد. آنها هم مصیبت “از دست دادن” را تجربه کرده اند ولی اکنون با مشارکت در این “باله ی چهار نفره” خودشان را در مقابل خطر “از دست دادن” بیمه کرده اند. از طمعی که در تو سراغ دارم مطمئنم که آنها را “چهار جلسه ای” کرده ای و حسابی می دوشی. اما فضله ریزه که “چهار جلسه” در هفته بهای هم ژوئی سانس تو و هم ژوئی سانس بسترگستری و نظربازی خودش را می دهد و مثل سگ حسن دله هم از این پیج اینستاگرامی به آن پیج می دود و عرق می ریزد نشان می دهد که آن “بیچاره” زیاد به بیمه تو اعتماد ندارد.
لکان صحبت از hontologie می کند و لازم می داند جایگزین ontologie شود! او همزمان اظهار می دارد که می بایست آدمهای رذل (canailles) را از روانکاوی محروم کرد. او اضافه می کند: اگرچه که در اثر این کار “رذل” تبدیل به “احمق” می شود و این خودش یک پیشرفت است!
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#میترا_کدیور #باله_چهار_نفره #ابسسیونل #زن #انتخاب_کردن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
......
برای ابسسیونل انتخاب کردن – به ویژه انتخاب یک زن – به این معناست که او از همه ی انتخاب های دیگر – زنهای دیگر- چشم پوشی کرده! آه، ابسسیونل و چشم پوشی کردن؟!
البته ظاهراً ابسسیونل ما در این قل خوردن از یکی به دیگری زیاد مساوات را رعایت نمی کند و غلتیدنش به یک سمت طولانی تر و ماندگارتر است، همین هم باعث شده آن دیگری به این شکل خون قاعدگیش را به صورت آن فضله ریزه بمالد تا بلکه جاذبه ی خود را بیشتر کند.
مبادا فکر کنید آن فضله ریزه در این ژوئی سانس ابسسیونل ما جائی ندارد و او ژوئی سانس اش فقط با قل خوردن بین دو دختر ترشیده کامل می شود! خیر، کافی است بیاد بیاوریم که نشمه های ابسسیونل اعظم هر دو متاهل بودند! ابسسیونل بدبخت فقط می تواند زنی را “بخواهد” که مرد دیگری هم او را “بخواهد” یا حداقل ابسسیونل ما فرض را بر این بگذارد که مرد دیگری هم او را “می خواهد”. در نتیجه وجود فضله ریزه در جایگاه “مردی که فرض می شود بخواهد!” از نان شب هم برای ابسسیونل واجبتر می شود.
....
فروید صحبت از باله ی چهار نفره می کند.
وقتی پرداختن هر نوع بهائی، بخصوص بهای ژوئی سانس ات، برایت یک کاستراسیون وحشتناک باشد و وقتی اهل زیرآبی رفتن باشی و بوئی هم از شرافت نبرده باشی کاری می کنی که دیگران بهای ژوئی سانس تو را بپردازند: هم فال و هم تماشا! آن دو دختر ترشیده هم راضی هستند چون می دانند تا وقتی به تو پول می دهند و کارهای کثیفت را برایت انجام می دهند تو را از دست نخواهند داد. آنها هم مصیبت “از دست دادن” را تجربه کرده اند ولی اکنون با مشارکت در این “باله ی چهار نفره” خودشان را در مقابل خطر “از دست دادن” بیمه کرده اند. از طمعی که در تو سراغ دارم مطمئنم که آنها را “چهار جلسه ای” کرده ای و حسابی می دوشی. اما فضله ریزه که “چهار جلسه” در هفته بهای هم ژوئی سانس تو و هم ژوئی سانس بسترگستری و نظربازی خودش را می دهد و مثل سگ حسن دله هم از این پیج اینستاگرامی به آن پیج می دود و عرق می ریزد نشان می دهد که آن “بیچاره” زیاد به بیمه تو اعتماد ندارد.
لکان صحبت از hontologie می کند و لازم می داند جایگزین ontologie شود! او همزمان اظهار می دارد که می بایست آدمهای رذل (canailles) را از روانکاوی محروم کرد. او اضافه می کند: اگرچه که در اثر این کار “رذل” تبدیل به “احمق” می شود و این خودش یک پیشرفت است!
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#میترا_کدیور #باله_چهار_نفره #ابسسیونل #زن #انتخاب_کردن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation نگاه جامعه مردسالار، حقیقتا «باخت» و «خسران» را به میانجی سرکوب میل بر زنان به شکلی مضاعف تحمیل می کند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
بحران جنسی و داده های اقتصادی
نادر فتورهچی
١- اگر «بحران جنسی» را به دادههای اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران اضافه نکنیم، «تحلیل وضع موجود» ناممکن است. به این معنا، ما در کنار «مارکس»، به «فروید» نیز به شدت نیاز داریم.
٢-برخی از رفتارهای جمعی جامعه ایرانی را نمیتوان تنها بر اساس گزارههای سیاسی/اقتصادی و فرهنگی توضیح داد. از همین رو لازم است آنجا که «جامعه شناسی» از توضیح یک پدیده در میماند، به سراغ «روانکاوی» رفت.
٣- جامعهای که از «بحران جنسی» رنج میبرد، قطعا از «بحران سیاسی-اقتصادی-اخلاقی» نیز رنج میبرد.
۴- انگیزه بسیاری از «فسادهای اقتصادی» ناشی از«بحران جنسی»ست. به عبارت دیگر، اگر میل جنسی به شکل سازمانیافته سرکوب نشده بود، شاید ما شاهد این حجم از «فساد اقتصادی» برای داشتن زندگی «لاکچری» نبودیم.
......
١١-جداسازی همهجانبه وسرکوب سازمان یافته میل، زنان رابه «ابژه جنسی» مردان تبدیل کرده و متاسفانه بسیاری از زنان این موقعیت «کالابودگی» را پذیرفتهاند. بخش وسیعی از آنها به میانجی این سرکوب سازمانیافته، تجربه جنسی را نه در مقام یک «نیاز بدیهی» بلکه به شکل نوعی «باخت» و «خسران» تصور میکنند که در ازای آن حتما باید چیزی بیش از آن تجربه را به دست آورند: پول، تصاحب عاطفی طرف رابطه، تضمین ازدواج و …
در مقابل این احساس «باخت» و «خسران»، نوعى احساس «بُرد» و «زرنگى» نیز در مردان دیده مى شود. مضاف بر آنکه نگاه جامعه مردسالار، حقیقتا «باخت» و «خسران» را به میانجى سرکوب میل بر زنان به شکلى مضاعف تحمیل مى کند.
١٢- جداسازی همهجانبه و سرکوب سازمان یافته میل، بخش وسیعی از مردان را به «ریاضتکشان و بیماران جنسی»ای تبدیل کرده که در آنِ واحد هم از زنان متنفرند و هم شیفته. «زن ستیزی»، «تعرضات کلامی و فیزیکی»، ولع عجیب برای «بیشتر داشتن» و بیشتر دیده شدن به هر قیمت و در عین حال تقدیس های اغراق شده و گل درشت و … را باید در پرتوی این سرکوب و البته آن «امتناع» تفسیر کرد.
......
١۵- در جامعهای که بخش زیادی از زنان خود را «کالا» میبینند و بخش وسیعی از مردان خود را «خریدار»، «تجربه جنسی» به یک «تجارت طبقاتی» تبدیل میشود. تجارتی که نیروی محرکه و موجده و مولده آن «جداسازی جنسیتی» و سرکوب سازمانیافته میل است.
.......
برای مطالعه متن کامل به
#سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #بحران_جنسی #لاکچری #ابژه_جنسی #بیماران_جنسی #جداسازی_جنسیتی #زنان #كالا #مردان #خريدار #زن_ستیزی #تعرضات_كلامی_فیزیکی
Theater: Kontakthof / Pina Bausch
انتخاب ویدئو و متن : ربابه ايلخانی
@doostdaran_freudianassociation
نادر فتورهچی
١- اگر «بحران جنسی» را به دادههای اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران اضافه نکنیم، «تحلیل وضع موجود» ناممکن است. به این معنا، ما در کنار «مارکس»، به «فروید» نیز به شدت نیاز داریم.
٢-برخی از رفتارهای جمعی جامعه ایرانی را نمیتوان تنها بر اساس گزارههای سیاسی/اقتصادی و فرهنگی توضیح داد. از همین رو لازم است آنجا که «جامعه شناسی» از توضیح یک پدیده در میماند، به سراغ «روانکاوی» رفت.
٣- جامعهای که از «بحران جنسی» رنج میبرد، قطعا از «بحران سیاسی-اقتصادی-اخلاقی» نیز رنج میبرد.
۴- انگیزه بسیاری از «فسادهای اقتصادی» ناشی از«بحران جنسی»ست. به عبارت دیگر، اگر میل جنسی به شکل سازمانیافته سرکوب نشده بود، شاید ما شاهد این حجم از «فساد اقتصادی» برای داشتن زندگی «لاکچری» نبودیم.
......
١١-جداسازی همهجانبه وسرکوب سازمان یافته میل، زنان رابه «ابژه جنسی» مردان تبدیل کرده و متاسفانه بسیاری از زنان این موقعیت «کالابودگی» را پذیرفتهاند. بخش وسیعی از آنها به میانجی این سرکوب سازمانیافته، تجربه جنسی را نه در مقام یک «نیاز بدیهی» بلکه به شکل نوعی «باخت» و «خسران» تصور میکنند که در ازای آن حتما باید چیزی بیش از آن تجربه را به دست آورند: پول، تصاحب عاطفی طرف رابطه، تضمین ازدواج و …
در مقابل این احساس «باخت» و «خسران»، نوعى احساس «بُرد» و «زرنگى» نیز در مردان دیده مى شود. مضاف بر آنکه نگاه جامعه مردسالار، حقیقتا «باخت» و «خسران» را به میانجى سرکوب میل بر زنان به شکلى مضاعف تحمیل مى کند.
١٢- جداسازی همهجانبه و سرکوب سازمان یافته میل، بخش وسیعی از مردان را به «ریاضتکشان و بیماران جنسی»ای تبدیل کرده که در آنِ واحد هم از زنان متنفرند و هم شیفته. «زن ستیزی»، «تعرضات کلامی و فیزیکی»، ولع عجیب برای «بیشتر داشتن» و بیشتر دیده شدن به هر قیمت و در عین حال تقدیس های اغراق شده و گل درشت و … را باید در پرتوی این سرکوب و البته آن «امتناع» تفسیر کرد.
......
١۵- در جامعهای که بخش زیادی از زنان خود را «کالا» میبینند و بخش وسیعی از مردان خود را «خریدار»، «تجربه جنسی» به یک «تجارت طبقاتی» تبدیل میشود. تجارتی که نیروی محرکه و موجده و مولده آن «جداسازی جنسیتی» و سرکوب سازمانیافته میل است.
.......
برای مطالعه متن کامل به
#سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #بحران_جنسی #لاکچری #ابژه_جنسی #بیماران_جنسی #جداسازی_جنسیتی #زنان #كالا #مردان #خريدار #زن_ستیزی #تعرضات_كلامی_فیزیکی
Theater: Kontakthof / Pina Bausch
انتخاب ویدئو و متن : ربابه ايلخانی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمی ماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». @doostdaran_freudianassociation 💬👇
پارادوکسهای عشق
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
...
وقتی لکان در آخرین بخش آموزشاش، فرمول طرد گسترده رابطه جنسی را بسط میدهد، دیگر اصطلاح Verwerfung نیست که عشق را توصیف میکند بلکه [عشق] را بیشتر تلاشی برای جبران غیرممکن بودن رابطه جنسی، به خاطر معمای آن دو [میداند] (for the mystery of the two). عشق خارج از ریشههای این ناممکن متولد میشود. البته، عشق وعده داده است که معنای جنسی متوقف خواهد شد نه اینکه در احتمال رویارویی تحریر شده باشد و اینکه آن ضروری خواهد شد. «راه سراب»: رابطه جنسی نمیتواند تحریر شود، بشر از آن تبعید شده است. عشق، در حقیقت، «معنای جنسی را به تعلیق در میآورد.» او به خودش جلوه حقیقت داده است، اما بعد تصویری در آن حقیقت هیچ نیست جز «یک لحظه کاذب در ارتباط با بعد واقع»..عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمیماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». بنابراین مردی باور دارد که به زنی اشتیاق دارد، زنی باور دارد که عاشق است، و این باور پارادوکسیکال، اساساً به دروغ عشق چسبیده است.
عشق یک پدیده مرزی است. آن محدودههای ناممکن را جستجو میکند. صرفاً، مگر اینکه «ترکهای روی دیوار […]، تنها بتواند یک برآمدگی بر روی پیشانی ایجاد کند»
برای مطالعه کل مقاله به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#عشق #لکان #دروغ #حقیقت #کاستراسیون #رابطه_جنسی #زن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
...
وقتی لکان در آخرین بخش آموزشاش، فرمول طرد گسترده رابطه جنسی را بسط میدهد، دیگر اصطلاح Verwerfung نیست که عشق را توصیف میکند بلکه [عشق] را بیشتر تلاشی برای جبران غیرممکن بودن رابطه جنسی، به خاطر معمای آن دو [میداند] (for the mystery of the two). عشق خارج از ریشههای این ناممکن متولد میشود. البته، عشق وعده داده است که معنای جنسی متوقف خواهد شد نه اینکه در احتمال رویارویی تحریر شده باشد و اینکه آن ضروری خواهد شد. «راه سراب»: رابطه جنسی نمیتواند تحریر شود، بشر از آن تبعید شده است. عشق، در حقیقت، «معنای جنسی را به تعلیق در میآورد.» او به خودش جلوه حقیقت داده است، اما بعد تصویری در آن حقیقت هیچ نیست جز «یک لحظه کاذب در ارتباط با بعد واقع»..عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمیماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». بنابراین مردی باور دارد که به زنی اشتیاق دارد، زنی باور دارد که عاشق است، و این باور پارادوکسیکال، اساساً به دروغ عشق چسبیده است.
عشق یک پدیده مرزی است. آن محدودههای ناممکن را جستجو میکند. صرفاً، مگر اینکه «ترکهای روی دیوار […]، تنها بتواند یک برآمدگی بر روی پیشانی ایجاد کند»
برای مطالعه کل مقاله به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#عشق #لکان #دروغ #حقیقت #کاستراسیون #رابطه_جنسی #زن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
پارادوکسهای عشق
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
باور یک مرد به یک زن، همانند این است که کسی به سمپتوماش باور داشته باشد.
منبع: London Society of the NLS
From Psychoanalytical Notebooks 3, 1999 : Love.
...
این متن در اصل درشماره ۴۰La
Cause freudienne،۱۹۹۹ به چاپ رسیده است.
کپی رایت © رزـپل وینسیگورا. این متن از وبسایت جامعه لندنی در NLShttp://www.londonsociety-nls.org.ukاست.
برای استفاده مطالب این سایت باید از LS-NLSاجازه گرفته شود. تمامی حقوق آن محفوظ است.لطفاً این بخش از متن را در هر نسخه چاپی از این مقاله قرار دهید.
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مائده پورطرق
#عشق #پارادکس #انجمن_فرویدی #میترا_کدیور #فروید #لکان #زن #مرد #روانکاوی
#Freud #love #lacan #paradox #internet_for_mitra_now
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
باور یک مرد به یک زن، همانند این است که کسی به سمپتوماش باور داشته باشد.
منبع: London Society of the NLS
From Psychoanalytical Notebooks 3, 1999 : Love.
...
این متن در اصل درشماره ۴۰La
Cause freudienne،۱۹۹۹ به چاپ رسیده است.
کپی رایت © رزـپل وینسیگورا. این متن از وبسایت جامعه لندنی در NLShttp://www.londonsociety-nls.org.ukاست.
برای استفاده مطالب این سایت باید از LS-NLSاجازه گرفته شود. تمامی حقوق آن محفوظ است.لطفاً این بخش از متن را در هر نسخه چاپی از این مقاله قرار دهید.
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مائده پورطرق
#عشق #پارادکس #انجمن_فرویدی #میترا_کدیور #فروید #لکان #زن #مرد #روانکاوی
#Freud #love #lacan #paradox #internet_for_mitra_now
@doostdaran_freudianassociation