Doostdaran_freudianassociation
41 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation جنون همان حالتی است که فرد به دلیل آسیبی که از سامانه نمادین می بیند دیگر نمی تواند برای آن احترام قائل باشد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
آیا باید واقعیت را نزد مجانین پیدا کرد؟
نویسنده : مجتبی دهقان
 .......
جنون از دیدگاه لکان
جنون همیشه در حال زیر سوال بردن نظم نمادین است.
......
اما در ابتدا ما با نوعی انسان نورتیک روبرویم و بعد این انسان به دلایلی خود به جنون و بقول ژاک لاکان لحظه شعله ور شدن جنون نزدیک می شود. اینکه جنون دقیقا در مکتب روانکاوی چه معنایی دارد براحتی قابل توضیح نیست ولی لحظه شعله ور شدن جنون نقطه قابل توضیحی است. در واقع فردی که پتانسیل جنون دارد در موقعیت کاستراسیون به دلایلی مختلف برای نام پدر«اولین نماینده سامانه نمادین» نمی تواند احترام قائل شود. آشنایی با نام پدر کلید ورود به سامانه نمادین و قوانین زندگی اجتماعی بشر است و به هر شکلی در این مسئله خلل بوجود آید جنون مانند انرژی تعبیه شده ای در فرد رخ می نماید. اما این زمان ها مشخصند و همانطور که گفتم لاکان انرا لحظه شعله ور شدن جنون می نامد. مردان در دو موقعیت تکلیف خود را با نام پدر در زندگی روانی خود مشخص می کند :
۱- هنگام ورود به سامانه نمادین و آشنایی با نام پدر
۲- هنگامی که خود در آن وضعیت و جایگاه قرار می گیرد.
انسانی که در قدم اول نام و جایگاه نمادین نام پدر را به رسمیت نشناخته باشد در قدم دوم این روبرویی شعله ور شدن جنون را در وی باعث می شود. گاهی این مسئله اینطور فهمیده می شود که به زیر کشیده شدن نام پدر و تمامی جنبه های ظهور آن مانند قانون در دوران کودکی است که جنون را به همراه می آورد اما هر انچه که سامانه نمادین و قصر زیبایش را در ذهن شخص، به تلی از خاکستر و بیهودگی تبدیل کند، جنون را باعث می شود.
.....
جنون همان حالتی است که فرد به دلیل آسیبی که از سامانه نمادین می بیند دیگر نمی تواند برای آن احترام قائل باشد.
....
پس سامانه نمادینی که او بدان اعتقاد داشته برای او از درجه اهمیت ساقط می شود و به جنون که نوعی از نادیده گرفتن سامانه نمادین و قوانین آن است مبتلا می شود.

برای مطالعه متن کامل به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.

#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سوژه #جنون #نمادین #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق #مبتلا #نوروتیک #نام_پدر #فانتاسم #لیبیدو #کاستراسیون #فانتاسم #سمپتوم #بزرگ_دیگری #نظم_نمادین #قوانین #لاکان #روانکاوی_لکان #میترا_کدیور

‎ فیلم : مستند( باغ سنگی _ پرویز کیمیاوی)
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation در حیطه روانکاوی از هر کجا که شروع کنیم به ناچار همیشه به عشق ختم خواهیم کرد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
گاهی وقت ها احساس می کنم که صحبت کردن از روانکاوی برای مخاطبین پارسی زبان بسیار ساده تر از مخاطبین غربی است. به این دلیل ساده که من هیچ قوم دیگری را نمی شناسم که در تاریخ و فرهنگش تا بدین حد در وادی عشق راه پیموده باشد. در این فرهنگ هر کسی که خواسته در دنیای شعر و ادب جایی برای خود باز کند چاره ای نداشته جز اینکه در وادی عشق قدم نهد یا شاید برعکس چون در وادی عشق طی طریق کرده توانسته از خود نامی بجا بگذارد.
گفتم مخاطبین پارسی زبان و نه مخاطبین ایرانی زیرا که در ناخودآگاه فقط هویت زبانی وجود دارد و یا بهتر وجود زبانی. به همین دلیل هم هست که وقتی قومی تصمیم به نابودی قوم دیگری می گیرد سعی در از بین بردن زبانش دارد. هستند ملتهایی که هیچگونه سرزمین رسمی ندارند اما چون زبان خاص خود را دارند پس وجود دارند.
.......
در حیطه روانکاوی از هر کجا که شروع کنیم به ناچار همیشه به عشق ختم خواهیم کرد. جای تعجب هم نیست، علمی که از رؤیا آغاز کرد باید هم به عشق ختم کند.

منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور

#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سمپتوم #سوژه #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق #پارسی #پارسی_زبان #انتقال #رؤیا #فانتاسم #لیبیدو #کاستراسیون #زبان #زبانشناسی #هویت #ملت #سرزمین #تاریخ #فرهنگ #مولانا

آواز : سید خلیل عالی نژاد
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation هر کسی از درون فانتاسم خودش با واقعیت برخورد می کند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه دهم دوره اول (۲ امرداد ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
 .........
پاسخ به پرسش‌ها
از نظر روانکاوی سلامت روانی نداریم تأکید کرده‌ام که سمپتوم ضروری است و هر بشری سمپتومی دارد و سمپتوم یک راه نجات، یک راه چاره است که در آن بعد واقع توسط بعد سمبولیک احاطه می‌شود و این وقتی است که بعد سمبولیک درست کار می‌کند. سمپتوم نوروتیک بر اساس نوع خاصی است و سمپتوم پسیکوتیک، چون بعد سمبولیک درست کار نمی‌کند، نوع دیگری است که حالا به آن خواهیم پرداخت. ولی بالاخره برای این که بشر بتواند جوری با بعد واقع کنار بیاید، نیاز به سمپتوم دارد. حالا بر این اساس که این سمپتوم از نام پدر استفاده کرده باشد یا نکرده باشد، طبیعت ساختاری افراد فرق می‌کند. برای فروید اصلاً چیزی به نام reality testing وجود ندارد. در روانکاوی چیزی به نام reality وجود ندارد. خوب است که شما به همان مقاله «واقعیت و عینیت در روانکاوی» مراجعه کنید. از دست دادن احساس reality در نوروز و پسیکوز، که در هر دو مختل است، زمانی نوشته شده است که هنوز فروید به چیزی به عنوان سلامت روانی معتقد بوده است. امروز که ما به چنین چیزی معتقد نیستیم. یعنی در همه مردم reality testing مختل است. و در روانکاوی اصل بر این است که از درون فانتاسم با واقعیت برخورد می‌کنیم. هر کسی از درون فانتاسم خودش با واقعیت برخورد می‌کند. پس این reality testing یک کریتری است که در روانکاوی اصلاً ارزشی ندارد.
.......
برای مطالعه متن کامل به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.

#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #بعد_سمبولیک #بعد_واقع #سوژه #نوروز #پسیکوز #ژوئی_سانس #اشتیاق #واقعیت #ابژه_a #فانتاسم #سمپتوم #لاکان #روانکاوی_لکان #طبیعت_ساختاری #میترا_کدیور

فیلم: «نظم/ همه چیز روبراه است-سهراب شهیدثالث»

انتخاب ویدئو و متن : ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation کاری که آنالیزان می کند در یک کلام این است: "تو به دالی که مرا به نمایش می گذارد معنا بده." @doostdaran_freudianassociation 💬👇
یکی از اصلی ترین ویژگی های دال این است که فقط زمانی معنا پیدا می کند که در ارتباط با دال دیگری قرار گیرد. این معنایی است که از دیگری می آید، از دال دیگری.
در واقع همین منطق و همین ساختار است که سوژه را به آستانه روانکاوی هدایت کرده است، یعنی همان جمله ی مشهور لکان:((یک دال سوژه را نزد دال دیگری معرفی می کند)). سمپتوم سوژه و حتی خود او برای شخص خودش دالی است که او معنایش را نمی داند و امیدوار است که دیگری این معنا را به او بدهد. دیگریی را که او در جایگاه ((کسی که فرض می شود بداند)) قرار می دهد.
((کسی که فرض می شود بداند)) این را می داند که چگونه دال دیگری را به میان بکشد تا دال اولی معنایی پیدا کند. آنالیزان در ورای درخواستش برای بهبود، در جستجوی خویش است و برای این کار در داخل انتقال، خود را به روانکاو وامی گذارد. این هم یک پارادوکس دیگر روانکاوی است که در آن جستجو برای خویشتن خویش از طریق از خودبیگانگی عشق میسر می گردد. کاری که آنالیزان می کند در یک کلام این است: "تو به دالی که مرا به نمایش می گذارد معنا بده" و یا به زبان ساده تر: " تو به وجود من معنا بده"

به نقل از کتاب؛
#مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم

#روانکاو #میترا_کدیور #سمپتوم #دال #سوژه #انتقال #انجمن_فرویدی #دوستداران_انجمن_فرویدی

انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation آدمها در هر ساختاری می توانند ژوئی سانس ها و سمپتوم های ساختار های دیگر را داشته باشند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
ابسسیونل بدبخت فقط می تواند زنی را “بخواهد” که مرد دیگری هم او را “بخواهد” یا حداقل ابسسیونل ما فرض را بر این بگذارد که مرد دیگری هم او را “می خواهد”. در نتیجه وجود فضله ریزه در جایگاه “مردی که فرض می شود بخواهد!” از نان شب هم برای ابسسیونل واجبتر می شود.
“مرد” فرض کردن آن فضله ریزه – که بیشتر شبیه یک پرنده گوشتخوار است با قابلیت چرخش ۳۶۰ درجه ای گردنش – البته چیزی در حد یک جوک بی مزه است اگر… اگر ندانیم فالوس ابسسیونل در واقع در کجای او جای گرفته!
توده ی لزج ژوئی سانس سرگینی یک ابسسیونل نکروفیل: آن چهار اسب درشگه از هم جدائی ناپذیرند وگرنه درشگه از جای خود تکان نخواهد خورد! سمپتوم چهار نفره ای که برای هر چهار نفر ژوئی سانس بهمراه دارد!
هرگز فکرش را نمی کردید که بسترگستری هم ژوئی سانس داشته باشد! با اینهمه “نظر بازی” یا همان voyeurism خودمان یکی از انواع پرورژن کاملاً شناخته شده است!
در کامنتی که یکی از شاگردانم در جواب به جلسه چهارم روانکاوی در اکستانسیون این سلسله مطالب به عنوان متریال تازه آورده بود او از خودش پرسیده بود که آیا آن “بیچاره” فقط نوروتیک است؟ سوالی که شاگرد دیگرم آن را برجسته کرده بود.
موضوع اینجاست که این طبقه بندی نوروز و پسیکوز و پرورژن فقط یک طبقه بندی ساختاری است و آدمها در هر ساختاری می توانند ژوئی سانس ها و سمپتوم های ساختارهای دیگر را داشته باشند....

منبع: جدیدترین معجون جادوگری “صن-هما-فر” – بخش هشت؛ #سایت_انجمن_فرویدی

#میترا_کدیور #روانکاوی_اکستانسیون #لکان #ساختار #ابسسیونل #سمپتوم #نوروز #پسیکوز #پرورژن

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation او [لکان] می گوید این جا ما باید مسئول تقصیرات مان شناخته شویم و حساب آن ها را به طور کامل پس بدهیم. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
نویسنده: ریچارد کلاین
ترجمه: زهرا نوعی
مقابله: مرجان پشت مشهدی
ویرایش: حامد خطیبی

هویت سازی با سمپتوم مفهومی است که در سمینار موسوم به سنتوم (Le sinthome) تکامل می‌یابد.[۷] سمپتوم در نقطه‌ای از گناه ظاهر می‌شود که سنتوم خوانده می‌شود. آن به Lalangue لکان تعلق دارد. لکان املاء قدیمی آن را که از یونانی به فرانسه وارد شده بود پیدا کرد و انگلیسی را نیز خود به آن اضافه نمود. در سمینار قبلی R.S.I آن بر اساس دکترین فرویدی تعریف شده بود که در آن سمپتوم یک ارضاء سائق است. یا همان طور که او [لکان] در ۱۸ فوریه ۱۹۷۵ مطرح می‌کند، سمپتوم روشی است که هر کس برای لذت بردن از ناخودآگاه دارد تا جایی که ناخودآگاه آن را تعیین می‌کند.[۸] تا جایی که لذت یک گناه است، این یک سنتوم خواهد بود. در سمپتوم یک لذت ممنوع وجود دارد. در خود گناه، خواستی برای لذت بردن خود را نمایان می‌سازد و به خاطر این که آن یک گناه است علیه خود قرار می‌گیرد. قانون به خاطر قانون سمپتوم خودش به یک ارضاء تبدیل می‌شود. به نظر می‌رسد که لکان دیگر این معادل بودن را نه برای وظیفه بلکه برای خواست یا حق در نظر می‌گیرد. در هر حال این سمپتومی نیست که سوژه در طی آنالیز با آن هویت سازی می‌کند. این سمپتومی است که سوژه با آن شروع می‌کند.

مفهوم سنتوم به سمینار II برمی‌گردد [۹]، جایی که هر زمان زنجیره سمبول‌ها به نقطه نهایی‌اش می‌رسد، اعمال‌مان، از ما سر می‌زنند. او [لکان] می‌گوید این‌جا ما باید مسؤول تقصیرات‌مان شناخته شویم و حساب آن‌ها را به طور کامل پس بدهیم. البته این به زودی به زنجیره‌ای از دال‌ها تبدیل می‌شود. به نظر من نمی‌رسد که اعمال ما، در نقطه‌ای که زنجیره متوقف می‌شود از ما سر می‌زنند، برعکس اعمال ما به زنجیره [دال] هجوم می‌آورد تا آن را متوقف کند. آنچه ما در نقطه نهایی کشف می‌کنیم چیزی نیست جز یک دال به علاوه یک تقصیر یا یک دال به علاوه گناه است. آن یک دال نهایی است که نه هم‌پایه دالی دیگر بلکه هم‌پایه گناه است. تقصیر، همچنین در دکترین کلاسیک یک ارضاء است و این ارضاء امروزه توسط ما به عنوان a کوچک نوشته می‌شود، ابژه‌ای که ارضایی را به بار می‌آورد که تخریب می‌کند. سکوت ناشی از توقف زنجیره، نشانه سائق مرگ است. این سمپتوم توسط ژک الن میلر به عنوان کارکردی از بعد سمبولیک به سمت بعد واقع به رسمیت شناخته شده است.

منبع : #سایت_انجمن_فرویدی
عنوان: مسؤولیت در روانکاوی
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#هویت_سازی #سمپتوم #سنتوم #ناخودآگاه
#گناه #لذت #دال #وجدان
#solaris #tarkovsky

انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation سمپتوم بنیادی نفس حرف زدن است. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه چهارم دوره اول(۱۰خرداد۱۳۸۰)
از کلاس های عرصه فرویدی_مکتب لکان

زکریان معتقد است که در متن تقاضا برای روانکاوی که در آن سوژه می‌خواهد حرف بزند تا سمپتومش بر طرف شود، تمام پارادوکس سوژه نهفته است. در واقع چطور ممکن است که حرف زدن باعث از بین رفتن سمپتوم بشود، در حالی که سمپتوم بنیادی نفس حرف زدن است، یعنی قرار داشتن در قلمرو کلام؟ با چنین تعریفی سوژه پسیکوتیک را می‌توان نرمال تلقی کرد زیرا که از این سمپتوم بنیادی رنج نمی‌برد. با این همه سوژه‌های پسیکوتیکی هستند که درخواست روانکاوی می‌کنند. به نظر میشل سیلوستر سمپتوم پسیکوتیک این است که نزد او دلالت یا Signification در حال تعلیق است. این دلالت معلق و تهدیدآمیز هرگز قادر نیست که به سرانجامی برسد چون یک دال اساسی یعنی «نام پدر» غایب است. سوژه پسیکوتیک در نتیجه دست به ایجاد یک متافور جایگزین می‌زند، متافوری که جایگزین نام پدر می‌گردد. با این ترتیب می‌توان صحبت از سمپتوم جایگزین نزد پسیکوتیک کرد. بدبخت کسی که سمپتومی ندارد، از سمپتوم نمی‌توان صرف نظر کرد، حتی نرمالیته خودش یک سمپتوم است و شاید خطرناک‌ترین آنها. بنابراین اگر سمپتوم الزامی است در جریان یک روانکاوی چه بر سر آن می‌آید و پایان کار به کجا می‌کشد؟ لکان در سمینار RSI می‌گوید: «من سمپتوم را این گونه تعریف می‌کنم: روش هر کس برای لذت بردن از ناخودآگاه، آن گونه که ناخودآگاه او را تعیین می‌کند». روش هر کس برای لذت بردن از ناخودآگاه، این تعریف سمپتوم است. تعریف سمپتوم به عنوان صور مختلف لذت بردن یا ژوئی‌سانس به این معنی است که سمپتوم در نفس خودش حاوی «غیرقابل درمان» است. زیرا که به هر صورت و به هر شکل بالاخره نوعی ژوئی‌سانس باقی می‌ماند، اگرچه که اشکال مختلف ژوئی‌سانس دارای ارزش‌های مساوی نیستند. پس اگر برای سوژه در جریان روانکاوی چیزی در ارتباط با سمپتوم تغییر می‌کند آن چیز در نحوه لذت بردن سوژه است. وقتی که کسی به روانکاو مراجعه می‌کند، درخواست درمان دارد، تقاضای روانکاوی می‌کند، در واقع او به دنبال دانش است، دانش آنالیست و نه دانش ناخودآگاه خودش. در حقیقت از این دومی یعنی دانش ناخودآگاه خودش هیچ چیز نمی‌خواهد بداند. از این دانشی که در جایگاه حقیقت قرار گرفته و او با زحمت زیاد سعی می‌کند که از آن حذر کند و آن را با کمال دقت در پشت سمپتومش مخفی می‌کند.
این دانش یک شقاق است، یک شکاف است که او از این که سوژه آن باشد امتناع می‌ورزد، از آن احساس گناه می‌کند، سعی در حذر کردن، پوشاندن، انکار کردن این دانش به قیمت درد و رنج فراوان دارد و این امر او را وادار می‌کند که از اشتیاق خود صرف نظر کرده و به ژوئی‌سانس سمپتوم پناه ببرد. از طریق درخواست، درخواست از‌ آنالیست، درخواست از دانش فرض شده او، رابطه‌ای با دانش برقرار می‌شود، رابطه با دال، با Signifier ، و به این ترتیب است که سوژه وارد عشق انتقال می‌شود، وارد Transferance می‌شود. انتقال شرط لازم برای انجام یک روانکاوی است ولی نه شرط کافی آن...

برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی

#میترا_کدیور #روانکاوی #سوژه #سمپتوم #دال #متافور #نرمالیته #ژوئی_سانس #ناخودآگاه #انتقال

انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation از نظر روانکاوی سلامت روانی نداریم. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
از نظر روانکاوی سلامت روانی نداریم تأکید کرده‌ام که سمپتوم ضروری است و هر بشری سمپتومی دارد و سمپتوم یک راه نجات، یک راه چاره است که در آن بعد واقع توسط بعد سمبولیک احاطه می‌شود و این وقتی است که بعد سمبولیک درست کار می‌کند. سمپتوم نوروتیک بر اساس نوع خاصی است و سمپتوم پسیکوتیک، چون بعد سمبولیک درست کار نمی‌کند، نوع دیگری است که حالا به آن خواهیم پرداخت. ولی بالاخره برای این که بشر بتواند جوری با بعد واقع کنار بیاید، نیاز به سمپتوم دارد. حالا بر این اساس که این سمپتوم از نام پدر استفاده کرده باشد یا نکرده باشد، طبیعت ساختاری افراد فرق می‌کند. برای فروید اصلاً چیزی به نام reality testing وجود ندارد. در روانکاوی چیزی به نام reality وجود ندارد. خوب است که شما به همان مقاله «واقعیت و عینیت در روانکاوی» مراجعه کنید. از دست دادن احساس reality در نوروز و پسیکوز، که در هر دو مختل است، زمانی نوشته شده است که هنوز فروید به چیزی به عنوان سلامت روانی معتقد بوده است. امروز که ما به چنین چیزی معتقد نیستیم. یعنی در همه مردم reality testing مختل است. و در روانکاوی اصل بر این است که از درون فانتاسم با واقعیت برخورد می‌کنیم. هر کسی از درون فانتاسم خودش با واقعیت برخورد می‌کند. پس این reality testing یک کریتری است که در روانکاوی اصلاً ارزشی ندارد.

برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی

#میترا_کدیور #روانکاوی #سمپتوم #سمبولیک #نوروتیک #فانتاسم #واقعیت #عینیت

انتخاب متن وتصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation نهایت رضایت مندی و خرسندی برای بشر این است که خودش ایده آل خودش بشود. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
Sinthome (سنتوم)
یک اصطلاح قدیمی است. قبل از آنکه سمپتوم به شکلی که هست نوشته بشود، سنتوم نوشته می‌شده است. اما وقتی راجع به معالجه پسیکوز صحبت کردیم، گفتیم برای لکان دو نوع سمپتوم وجود دارد. یکی سمپتوم نوروتیک و یکی سمپتوم پسیکوتیک، و او سمپتوم پسیکوتیک را سنتوم می‌نامد. درواقع در پایان روانکاوی سمپتوم نوروتیک تبدیل به سنتوم پسیکوتیک می‌شود ( شبیه به آن می‌شود). یعنی چیزی است که تماماً در بعد واقع است. در معالجه پسیکوز گفتم که باید سنتوم پسیکوتیک تبدیل به سمپتوم نوروتیک بشود، یعنی چیزی که تماماً در بعد واقع است با یک پوشش سمبولیک پوشیده می‌شود. حال در پایان روانکاویِ یک آدم نوروتیک پوشش سمپتوم به کلی از بین می‌رود و آنچه که باقی می‌ماند، به طور خالص در بعد واقع است. هویت سازی (Identification) با این سنتومِ بوجود آمده، برای لکان، پایان روانکاوی است. این Identificationرا که او بکار می‌برد، اشاره‌اش به موضوع  Identification در IPA است که گفتیم آنها معتقد هستند پایان روانکاوی همانندسازی با ایگوی Ego‌‌‌‌‌‌ آنالیست است، که لکان اصلاً آنرا قبول ندارد و اینجا می‌گوید که همانندسازی با سنتوم رخ می‌دهد.
یعنی در نهایت همان چیزی که در مقاله «نارسی‌سیسم» خواندیم و گفتیم که در آخر شخص ایده‌آل خودش می‌شود. همانکه فروید می‌گوید: نهایت رضایت مندی و خرسندی برای بشر این است که خودش ایده‌آل خودش بشود. همان چیزی که بوده و از دست داده است، و حالا همانندسازی با سنتوم یعنی اینکه برای How to do و What to do با آنچه که هست کنار بیاید، و بجای آنکه در زندگی مرتب اینجا و آنجا بدنبال ایده‌آلهایی باشد، هنر زندگی کردن با خودش را با آنچه که هست به دست بیاورد و با خودش کنار بیاید و یکبار دیگر خودش ایده‌آل خودش بشود. خب، نکته مشترک در تمام این قانون سازی‌ها و تعریف‌ها این بوده است که پایان آنالیز تغییری است در موقعیت ذهنی آنالیزان، و یک تغییر مشابه در موقعیت آنالیست، یعنی از دست دادن آنالیست.

برای مطالعه بیشتر متن به #سایت_انجمن_فرویدی، درسنامه های دکتر کدیور: پایان روانکاوی و عمل مراجعه شود.

#میترا_کدیور #سنتوم #سمپتوم #نوروتیک #پسیکوتیک #سمبولیک #بعد_واقع

انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation برای فروید آینده تمدن، سرنوشت تمدن، به دو نکته بستگی دارد: یکی وجود عدالت و یکی وجود شرایطی که این امکان را بدهد که بین خواسته های فردی و توقعات فرهنگی یک تعادلی ایجاد شود. تاریخ تمدن، تاریخ چشم پوشی مرحله به مرحله بشر از…
منبع:درسنامه های دکتر میترا کدیور

جلسه ششم دوره اول (۵تیر ۱۳۸۰)
از کلاس های عرصه فرویدی مکتب لکان
برگرفته از وبسایت انجمن فرویدی و
تیتر های صفحه اینستاگرم انجمن فرویدی

تصویر اخر از صفحه @hezaroyek.shab
موسیقی:
گریه تار،جلیل شهناز
‏La Algeria , Yasmin Levy

#دکترمیتراکدیور
#انجمن_فرویدی
#فروید
#لکان
#تمدن
#ژوئی_سانس
#واپس_زنی
#چشمپوشی_از_غرایز
#عدالت
#حکومت_قانون
#مافیای_مازندرانی_های_قوه_قضاییه
#مافیایوزارتبهداشت
#لیبرالیسم_کاذب
#بازپرس_حسینی
#پرونده_سازی
#شهادت_دروغ
#بازگشت_واپسزده
#انقلاب
#قاضی
#ضرب_و_شتم
#بربریت
#دادسرای_کارکنان_دولت
#سیدجوادذبیح_زاده
#من_هم_در_اتاق_بازپرس_حسینی_بودم
#انفجارژوئیسانس
#سمپتوم
#جامعه_اسکیزوفرن
#فرهنگ_تمدن
#حمالی_هیزم_برای_اتش_فرهنگ_و_تمدن

برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی

ساخت ویدئو و انتخاب متن: مائده پورطرق

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
انجمن فرویدی اجازه نخواهد داد سیب سرخ روانکاوی به دست چلاق انجمن روانشناسان بیفتد

نویسنده: زهرا محمودی
ویراستار: مهین نصیر

روانشناسی با شکایت بیماران و ابراز عواطف و هیجانات آنها سروکار دارد. اما در روانکاوی «اگر بیمار فقط راجع به عواطف و احساسات خود صحبت کند از جایگاه حقیقی خود دور شده است جایگاه حقیقی سوژه در کلمه است. روانکاوی مطلقا یک دفتر خاطرات خصوصی راجع به عواطف و هیجانات نیست… مشکل بیمار، یعنی حقیقت سمپتوم در ناخودآگاه است و هیچکس جز خود او به این حقیقت دسترسی ندارد. حقیقت در کلماتی است که سوژه ادا می کند ولی خودش آنها را نمی شنود. حقیقت سوژه در هیچ کتاب و هیچ جزوه ای نوشته نشده است و فقط از خلال گفته های او به بیرون تراوش می کند، و تنها کسی می تواند این حقیقت را بگیرد که خود را در جایگاه صوری یک ایده آل قرار ندهد و فرض نکند به خاطر مدارجی که پیموده است حقیقت سوژه را بهتر از خودش می داند. » [۱۲]
در روانشناسی صحبت از سلامت و رفتار نابهنجار و اختلالات روانی و DSMها است، در حالی که در روانکاوی صحبت از «سمپتوم» [۱۳] است؛ «ماده ای که سمپتوم را می سازد همان ماده ای است که ناخودآگاه را می سازد و این به گفته فروید و لکان چیزی جز مادیت دال نیست.» [۱۴] به همین دلیل در روانکاوی «امحاء سمپتوم» وجود ندارد. چون سمپتومها دارای معنا هستند و نیت و قصدی را دنبال می کنند. «امحاء سمپتوم» یعنی «تلاش برای امحاء حقیقت بیمار» [۱۵] «در نوروز، راهکار آنالیز سمپتوم است و در پسیکوز، راهکار علاج از طریق به وجود آوردن سمپتوم» [۱۶]

برگرفته از: سایت انجمن فرویدی

ویدئو اثری از: Hayden Zezula

انتخاب متن و ویدئو: مریم دم‌ثنا

#میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #روانکاو #روانکاوی #انجمن_روانشناسان #روانشناس #انجمن #روانشناسی #بیماران #بیمار #شکایت #عواطف #هیجانات #احساسات #خاطرات #دفتر_خاطرات #حقیقت #سمپتوم #ناخودآگاه #سوژه #جایگاه #سلامتی #سلامت #رفتار #رفتار_نابهنجار #اختلالات روانی #DSM #DSM_5 #فروید #لکان

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

گفتیم که نمی‌توان منکر وجود روانکاوی به عنوان یک شغل، یک حرفه، یک فعالیت شد. اگر این حرفه وجود دارد به خاطر این است که به یک نیاز مشخص پاسخ می‌دهد، به یک تقاضای مشخص. چون این تقاضا وجود دارد، تداوم پیدا می‌کند و تکرار می‌شود. در نتیجه حرفه روانکاوی هم وجود دارد و تداوم می‌یابد. اما به نوبه خود اگر این تقاضای مشخص تداوم دارد و تکرار می‌شود به خاطر این است که تکیه بر نوعی اثربخشی دارد. از لحاظ منطقی هم نگاه کنیم این اثر بخشی شرط لازم تداوم این تقاضا است، یک ضرورت منطقی است. اثر بخشی در روانکاوی آن چیزی است که بیش از همه خود متقاضیان را بهت زده می‌کند، زیرا که از لحاظ زمان بندی ظهورش برق‌آساست. آنچنان برق‌آساست که ادراک ذهنی آن فقط به صورت تأخیری و دست دوم میسر است.
اثر بخشی در واقع مادر روانکاوی است و از همان اوان کار همراه آن بوده است. اکتشاف فرویدی خود مؤید آن است و برای خود فروید هم اثربخشی روانکاوی با حیرت همراه بوده است. وقتی که او کارش را با گوش کردن آرام و مطیعانه به حرف‌های هیستریک‌ها شروع کرد با حیرت تمام متوجه شد که سمپتوم در اثر تعبیر او از بین می‌رود یا تغییر شکل می‌دهد. تعبیری که اشاره به نوعی علیت داشت اما علیتی مخفی. این بدین معنی است که سمپتوم خود یک معلول است، معلول یک علیت مخفی و این‌که این علیت در به وجود آوردن سمپتوم ثمربخش بوده و تعبیر با اثر کردن بر روی این علیت مخفی در متحول کردن سمپتوم ثمربخش بوده است. 

منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...

گردآورنده: فاطمه حُسنی ابراهیمی

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#اثر_بخش #ثمر_بخش #مادر_روانکاوی #شغل #حرفه
#اکتشاف_فروید #هیستریک #حیرت #سمپتوم
#علت #معلول #علیت #برق_آسا #ادراک #ذهن
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه‌های دکتر کدیور

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی-مکتب لکان

پس می‌بینیم اینکه می‌گویم اثربخشی مادر روانکاوی است اغراق نیست، دلایل دیگری هم برای آن است. فروید در تلاش برای تکرار کردن این اثربخشی است (اثربخشی که سبب از بین رفتن و تحول سمپتوم می‌شود)، در تلاش برای توجیه این ثمربخشی و اینکه علتش چیست که روانکاوی را کشف می‌کند و آن را به صورت یک پراتیک بنا می‌نهد. بنابراین اول یک اثربخشی به وجود آمد، فروید خواست بداند از کجا آمده، خواست آن را توجیه کند و خواست آن را تکرار کند و دوباره آن را به دست بیاورد. و بدین ترتیب روانکاوی را پایه گذاشت. بنابر این اثربخشی قبل از روانکاوی بوده است. اول آن بوده و بعداً به صورت پراتیک و در نهایت به صورت یک تئوری درآمده است. حالا آن‌ها که از اثربخشی صحبت می‌کنند علتش در نظر نگرفتن تاریخچه تولد است. وقتی که اثربخشی روانکاوی را زیر سؤال می‌برند یا اصلاً سؤالی درباره آن مطرح می‌شود به نظر می‌رسد اصلاً نمی‌دانند که چطور روانکاوی به وجود آمده و چطور متولد شده است؟ فروید به عنوان یک دانش‌مدار واقعی می‌بایست توجیهی علمی برای این ثمربخشی پیدا کند و در تلاش برای یافتن توجیه این ثمربخشی بود که به کشف خود یعنی ناخودآگاه نایل شد.

منبع: وب سایت انجمن فرویدی

گردآورنده: مریم دم‌ثنا

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#اثربخشی #ثمربخشی
#مادر
#سمپتوم
#کشف
#پراتیک
#پایه_گذاری
#تولد #متولد
#دانش_مدار
#توجیه_علمی
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

فروید برای توجیه اثربخشی روانکاوی بود که ناخودآگاه را کشف کرد. تمام مقولات بنیادین روانکاوی و اصولاً ساختن کل بدنه نظریات روانکاوی محصول این تلاش فروید برای توجیه کردن علل اثربخشی روانکاوی بودند. اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. فروید به مقیاسی که در کار پراتیک خود پیشرفت می‌کرد و در کار نظریه پردازی و پردازش و ساختن نظریات روانکاوی پیش می‌رفت متوجه شد که آن ثمربخشی حیرت انگیز اولیه که می‌توان اصطلاحاً آن را تراپوتیک نامید به تدریج اهمیت خود را از دست می‌دهد و رنگ می‌بازد. وقتی او متوجه این مطلب شد که این ثمربخشی برق‌آسا و حیرت انگیز اولیه، که فعلاً اسمش را می‌گذاریم تراپوتیک، کم کم رنگ می‌بازد تلاش او معطوف به این شد که این پدیده جدید را توجیه کند و آن را تئوریزه کند و در این مرحله بود که فروید ثمربخشی تراپوتیک را رها کرد و در ورای آن به دنبال چیزی گشت که آن را در اصطلاح cause نامید، یعنی اساس قضیه. او فهمید که قضیه چیز دیگری است و این قضیه چیزی است که سمپتوم خود محصول ثمربخشی آن است. گفتم که سمپتوم معلول است. سمپتوم معلول همین قضیه است. این قضیه یک ثمربخشی داشته که ثمربخشی‌اش منجر به تولید سمپتوم شده. در این صورت سمپتوم آن چیزی نیست که درست کار نمی‌کند بلکه دقیقاً آن چیزی است که درست کار می‌کند و اگر در این میان چیزی درست کار نمی‌کند ثمربخشی با هدف تراپوتیک آن است. چون که سمپتوم معلول یک cause است پس درست کار می‌کند و هدف تراپوتیک داشتن یعنی این‌که آن قضیه نادیده گرفته شده و این‌که سمپتوم یک معلول است نادیده گرفته شده و اینجاست که درست کار نمی‌کند، اینجاست که قضیه بر اساس منطق و بر اساس درک علیت سمپتوم انجام نمی‌گیرد و حالا که فروید به این مرحله رسیده طبیعی است که در این مرحله روانکاوی از محور تراپوتیک به محور اتیک می‌چرخد. 
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...

گردآورنده: فاطمه حُسنی ابراهیمی

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#اثربخشی #ناخودآگاه #بنیاد #قضیه #اخلاق #سمپتوم
#علت #معلول #کشف_ناخودآگاه
#مکتب_لکان #آنالیز #آنالیزان
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#cause
#ethic
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور 

جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

تقاضا برای روانکاوی هم بر همین اصل استوار است. بر این فرض از طرف متقاضی استوار است که سمپتوم دارای یک علت است، که سمپتوم یک معلول است. این فرض را مشخص کرده که آمده تقاضای روانکاوی کرده و چون می‌خواهد اینجا صحبت کند و می‌خواهد از طریق کلام به مقصود برسد، پس این فرض را هم دارد که این علت اساس سمانتیک یا معنایی و مفهومی (مفهومی بهتر است) دارد. ضمناً با تقاضای خود به این مسأله اذعان کرده که او این علت را نمی‌داند، می‌داند که علت هست، فرض کرده که علت سمانتیک است ولی اذعان می‌کند که «من نمی‌دانم» و مراجعه به روانکاو از این جهت صورت می‌گیرد و روانکاو از آن جهت به عنوان یک مخاطب ویژه برگزیده می‌شود که فرض این است که او سوژه‌ای است که علت را می‌داند یعنی متقاضی فرض می‌کند که روانکاو علت را می‌داند. یعنی او «سوژه‌ای که فرض می‌شود می‌داند» است. ترانسفرانس محصول استقرار و به رسمیت شناختن این سوژه است، سوژه‌ای که فرض می‌شود می‌داند و نه هیچ چیز دیگر. انتقال بنابر این محصول این تقاضاست و شرط لازم برای به جریان انداختن روند روانکاوی اما نه شرط کافی آن. عرصه روانکاوی این امکان را به وجود می‌آورد که «من نمی‌دانم» متقاضی تغییر مکان دهد، از محلی به محل دیگر انتقال پیدا کند. سؤال او، ناتوانی او در یافتن پاسخ برای سؤالش به دیگری انتقال پیدا می‌کند و همین انتقال است که مبنای ترانسفرانس در روانکاوی است. پس واقعاً انتقالی به معنای مکانی صورت می‌گیرد و آن تبدیل به ترانسفرانس که در روانکاوی اساس کار است می‌شود. روانکاو حالا از این به بعد مسؤولیت ناتوانی را به عهده دارد و همین امر است که موجب آرامش و تخفیف درد و رنج متقاضی می‌شود و ثمربخشی برق‌آسای روانکاوی، آرامش و سبکباری حاصله چیزی نیست جز واگذار کردن بار ناتوانی به «سوژه‌ای که فرض می‌شود می‌داند». بنابراین اثربخشی برق‌آسا محصول برقرار شدن یک ارتباط میان سوژه و دانش است.

منبع: وب سایت انجمن فرویدی

گردآورنده: مریم دم‌ثنا

#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#تقاضا #متقاضی
#سوژه #دانش
#ترانسفرانس #انتقال
#سمپتوم
#معنایی #مفهومی
#پاسخ
#مسئولیت
#ناتوانی #درد #رنج
#درسنامه #درسنامه_های_دکتر_کدیور
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Subject_supposed_to_know
#Transference
#Internet_For_Mitra_Now

@doostdaran_freudianassociation