Doostdaran_freudianassociation
41 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه‌های دکتر میترا کدیور: پایان روانکاوی و عمل
جلسه مورخ ۲۸ خرداد ۱۳۸۱
از کلاس‌های عرصه فرویدی – مکتب لکان

… این اولین نکته‌ای بود که من رویش دست گذاشتم. اینکه فرد، حالا آدم‌ها به گونه‌ای خوابشان آشفته می‌شود… باید اول خوابشان آشفته بشود که برسند دنبال یک راه حلی بگردند، که بسیاری از آدم‌ها اصلاً این‌طوری نیستند، یعنی زندگی می‌کنند و می‌روند و اصلاً چیزی از دنیا نمی‌فهمند و احمق می آیند و احمق می روند و … پس اول باید یک چیزی خواب [این] آدم را آشفته کرده باشد و دیگر دلش نخواهد احمق از این دنیا برود. برایش یک سؤالی پیش آمده باشد که این آدم می‌رود دنبال یک راه حلی می‌گردد، حالا می‌رسد به روانکاوی یا روان‌درمانی یا چیزهای دیگر، و راه‌های بسیار متفاوتی هم هست. یعنی همیشه هم تردید دارند آدم‌ها، بالاخره چه کنند … باز یک همچین نکته ای هست که در «ماوراء اصل لذت» به آن خواهیم رسید. یعنی فروید به آن خواهد پرداخت. ولی حالا باز وقتی که خواب آدم‌ها آشفته شد تعداد زیادی ازآدم‌ها هستند که در موقعیتی هستند که در این موقعیت سوبژکتیو می‌گویند: من نمی‌دانم و نمی‌خواهم هم بدانم. و تعداد بسیار کمی هستند که در این موقعیت هستند که من نمی‌دانم ولی می‌خواهم بدانم. آنهایی که می گویند من نمی‌دانم، می‌دانم خوابم آشفته شده، می‌دانم یک علتی دارد، علتش را هم نمی‌دانم ولی نمی‌خواهم هم بدانم، آنها کسانی اند که خب می‌روند دارو می‌گیرند. و بسیاری از آدم‌ها اصلاً این روش را ترجیح می‌دهند. چون واقعاً نمی‌خواهند. می‌بینید که در مطب روانپزشک‌ها می‌روید، اصلاً متدولوژی شان تغییر کرده از بس که دارو … خب آن کسی که اصلاً نمی‌خواهد بداند… تازه می‌گویم مرحله بعدی وقتی خواب آشفته شد، تازه می‌رسیم به اینکه یک کسی بخواهد بداند یا نخواهد بداند. آدم‌هایی که حالا می‌خواهند بدانند، باز یک آدم‌هایی چه کار می‌کنند: این، این راه حل نمی‌دانم چی … نمی‌دانم روان‌درمانی را انتخاب می‌کنند. یعنی اینکه خرید و فروش Transference. متوجه‌اید؟ به همان اکتفا می‌کنند. و باز این روند را یک مدت زیادی ادامه اش می‌دهند. اصولاً از لحاظ تئوریک این یک فرض محال است. تعداد بسیار کمی‌شان هستند که واقعاً بخواهند واقعاً روانکاوی بشوند. این کسانی که می آیند به روانکاوی ‌می‌رسند، تعداد بسیار اندکی‌شان به پایان روانکاوی می‌رسند.

برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
و
کتاب مکتب لکان (روانکاوی در قرن بیست و یکم) دکتر میترا کدیور

ویدئو اثری از: Farid Ghanbari

انتخاب متن و ویدئو: مریم دم‌ثنا

#میترا_کدیور #درسنامه #روانکاوی #روانکاو #فروید

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
کتاب مکتب لکان (روانکاوی در قرن بیست و یکم)
دکتر میترا کدیور
عنوان: تمدن و پسیکانالیز

...باز همه به مقوله انقلاب رسیدیم. جالب است که گفتار کاپیتالیسم با استناد به این مساله افسار‌گسیختگی ژوئی‌سانس در جریان انقلابات، آنها را مذموم دانسته و انقلابیون را تقبیح می‌کند. باید پرسید چه کسی مسئول انقلابات است؛ انقلابیون یا آنهایی که آنچنان در روند گسترش تمدن مانع می‌آفرینند که انقلابات را اجتناب‌ناپذیر می‌سازند؟ آنهایی که فراموش می‌کننداگر آدمی این همه از خود مایه می‌گذارد و این همه از خودگذشتگی به خرج می‌دهد فقط به خاطر این است که بتواند به عدالت دست یابد و در عین حال انسان باقی بماند و بتواند کماکان خواسته‌های فردی خود را نیز تا حدودی برآورده کند، آیا می‌توان از انسان‌ها همه چیزشان را گرفت و هیچ چیز هم در مقابل نپرداخت؟
بازگشت غرایز واپس‌زده و بازگشت ژوئی‌سانس می‌تواند به صورت بی سر و صداتر و در عین حال عمیق‌تر و فراگیرتر باشد و آن شکل‌گیری سمپتوم است، ژوئی‌سانس نهفته در سمپتوم. از لحاظ معیار‌های روانکاوی هر چه جامعه‌ای نوروززاتر باشد در تلاش خود برای گسترش فرهنگ و تمدن ناموفق‌تر است. زیرا که فرهنگ و تمدنی که ظاهراً بدست آمده قادر به مهارکردن ژوئی‌سانس نبوده و نتوانسته از بازگشت "واپس‌زده" جلوگیری کند، این بدان معناست که این تمدن بیشتر از آنچه که داده گرفته است.
گفتیم که فروید معتقد است بشر با چشم‌پوشی از غرایزش توانست فرهنگ و تمدن را بنا نهد و با این کار دست به یک از خودگذشتگی عظیم زده است. این از خودگذشتگی آنچنان عظیم است و آنچنان انسان را از قسمت مهمی از رضایت‌مندی روانی‌اش محروم کرده است که نتیجه آن این شده که تعادل روانی آدمی یک تعادل شکننده است. فقط در صورتی که فرهنگ و تمدنی که با چنین بهای گزافی بدست آمده قادر باشد محرومیت‌های روانی منتج از این از خودگذشتگی را جبران کند می‌توان از به هم خوردن این تعادل شکننده جلوگیری کرد.

برگرفته از: کتاب مکتب لکان (روانکاوی در قرن بیست و یکم)
دکتر میترا کدیور

ویدئو اثری از: Simulation lab

انتخاب متن و ویدئو: مریم دم‌ثنا

#میترا_کدیور #سخنرانی #مکتب_لکان #درسنامه #روانکاوی #روانکاو #فرهنگ #تمدن #پسیکانالیز #انقلاب #انقلابیون #گفتار #کاپیتالیسم #افسارگسیختگی #ژوئی‌_سانس #عدالت #غریزه #واپس_زده #چشم_پوشی #رضایت_مندی #از_خود_گذشتگی #شکننده #محرومیت #محرومیت_روانی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
متن سخنرانی دکتر میترا کدیور با موضوع «روانکاوی و دین»

سخنرانی ایراد شده به دعوت انجمن فلسفه در دانشگاه شهید بهشتی به تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷

اکنون باز می گردیم به پژوهش درباره چیستی دین.
واژه دین از ریشه واژه اوستائی دئنا Daena است. یعنی کلمه دین – که دهها بار در قرآن آمده – در واقع کلمه ای ایرانی است. کلمه ای که آنچنان معرب شده که من هم اینک جمع مکسر آن را در قالب لغت “ادیان” به کار بردم.
اما این واژه ایرانی در زبان ما ایرانی ها و برای ذهن ما ایرانی ها در گذشته های دور چه معنائی داشته؟
واژه دین، همانند بسیاری از واژه های بسیار کهن، همانطور که فروید به آن توجه داده، دارای دو معنای متضاد است. این لغت هم به معنای ژرف ترین ژرفا و هم به معنای بلندترین قله هاست. فروید تعدادی از این واژه ها را در مقاله مشهورش برای ما برشمرده. مقاله Antithetic Meaning of Primal Words منتشر شده در ۱۹۱۰.
ژرف ترین ژرفا: ما هنوز هم در زبان پارسی اصطلاح “تا دینِ کاری را رفتن” را داریم که به معنای رفتن تا ته یک کار یا یک امر است. دین در واقع یعنی تهِ ته.
چه کسی بهتر ازفردوسی بزرگ می دانسته که “کاخ” زبان بسیار ماناتر از هر بنائی است؟ وقتی که می سراید:
پی افکندم از نظم کاخی بلند/ که از باد و باران نیابد گزند
بلندترین قله ها: اما این که واژه دین به معنای بلندترین قله هم هست را می توان با کمک نام قله مشهور “دنا” اثبات کرد. بله نام این قله در واقع “دئنا” است. از آن حیرت انگیز تر این که این نکته دو بار قابل اثبات است. بار دوم در نام قله مشهور تر “دئناوند” که امروزه به صورت “دماوند” به کار می رود.
دانش امروز ما به ما این اجازه را نمی دهد که مشخص کنیم “دئنا” و “دئناوند” چه تفاوت هائی با هم دارند همانطور که نمی دانیم کلمات “خدا” و “خداوند” چگونه از یکدیگر تفکیک می شوند. در واقع این دانشی است که از دست رفته و نه این که هنوز به دست نیامده باشد. اما همین دانش از دست رفته – درست همانند هر دانش ناخودآگاه دیگری – زمانی بازیافت خواهد شد اگر… یک روانکاو به آن بپردازد.
 
می بینید از دین بسیار سخن گفته اند ولی چه کسی تا به امروز به شما گفته که دین یعنی تهِ ته و نوکِ نوک؟  یا چه کسی تا به امروز از نام قله های دنا و دماوند رمز گشائی کرده؟

برگرفته از: سایت انجمن فرویدی

ویدئو اثری از: jstngraphics

انتخاب متن و ویدئو: مریم دم‌ثنا

#میترا_کدیور #درسنامه #سخنرانی #روانکاو #روانکاوی #دین #ادیان #مذهب #فلسفه #دانشگاه_شهید_بهشتی #اوستا #اوستائی #قرآن #ژرف #ژرفا #قله #دنا #دئنا #دئناوند #دماوند

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
چیزی به‌نام بحران روان‌کاوی نمی‌تواند وجود داشته باشد

نویسنده: مصاحبه با ژاک لکان
ترجمه: محسن ملکی

ایمیلیو گرانزاتو: حرف و حدیث بسیاری در موردِ بحران روان‌کاوی وجود دارد. می‌گویند فروید را پشت سر گذاشته‌اند، چراکه جامعه‌ی‌ مدرن به این نکته رسیده است که آثار او برای فهم انسان یا تحقیق و تفحص عمیق درباره‌ی‌ ارتباط انسان با جهان تکافو نمی‌کند.

ژاک لکان: این حرف‌ها وراجی و یاوه‌گویی است. اول از همه برویم سراغِ این به اصطلاح بحرانِ روانکاوی. چنین چیزی وجود ندارد، اصلا نمی‌تواند وجود داشته باشد. روان‌کاوی هنوز به مرزهای خود نرسیده است. مسائلِ نظری و عملیِ بسیاری مانده که باید کشف شود. در روان‌کاوی خبری از پاسخ‌های فوری و فوتی نیست، بلکه باید مدت‌ها با حوصله و عرق‌ریختن به‌دنبال پاسخ گشت.
مسأله‌ی‌ بعدی فروید است. چطور می‌توان گفت او را پشت سر گذاشته‌ایم حال آن‌که هنوزکامل درکش نکرده‌ایم؟ تنها چیزی‌که با اطمینان می‌دانیم این است که فروید ما را از مسائلی آگاه کرده که کاملاً نو هستند، مسائلی‌که پیش از او حتی به ذهن کسی خطور نکرده بود؛ از مسائل مربوط به ناخودآگاه گرفته تا اهمیت جنسیت، از دسترسی به حوزه‌ی‌ نمادین گرفته تا انقیاد در برابرِ قوانین زبان.
آموزه‌ی‌ او خود حقیقت را زیر سوال می‌برد؛ این مسأله به تک‌تک ما مربوط می‌شود. روان‌کاوی اصلاً دچار بحران نشده. دوباره می‌گویم: ما خیلی مانده به فروید برسیم. از اسم او برایِ سرپوش گذاشتن بر خیلی چیزها استفاده شده؛ انحرافات و تقلیدهای درجه دومی بوده که چندان به الگوی فروید وفادار نبوده‌اند؛ همه‌ی‌ این‌ها باعث آشوبی شده که منظور و مقصود فروید را در محاق فرو برده است. پس از مرگ او در سال ۱۹۳۹، برخی از شاگردانش هم ادعا کردند که با فروکاستن آموزه های او به یک مشت فرمول مبتذل، شکل دیگری از روانکاوی را در پیش گرفته‌اند: تکنیک را بدل به آیین کردند و عمل آن‌ها فقط معطوف به درمان رفتار آدم‌ها بود، آن هم برای این‌که فرد را دوباره با محیط اجتماعی‌اش سازگار کنند. چنین کاری دقیقاً نفی فروید است: قسمی روان‌کاویِ دلخوش‌کننده و رسمی.
ادامه در کامنت اول...

برگرفته از: سایت انجمن فرویدی

انتخاب متن و تصویر: مریم دم‌ثنا

#روانکاوی #میترا_کدیور #روانکاو #فروید #لکان #بحران #بحران_روانکاوی #جامعه_مدرن #انسان #تحقیق #تفحص #ناخودآگاه #جنسیت #تحریف #انحراف #تقلید #حکومت #تعلیم #مطب #مشتری #موفقیت

@doostdaran_freudianassociation