Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «اگر در روانکاوی نرمال بودن ارزش نیست و نرمال شدن هدف نیست پس ارزش و هدف چه چیزهایی هستند؟» @doostdaran_freudianassociation 💬👇
اگر در روانکاوی نرمال بودن ارزش نیست و نرمال شدن هدف نیست پس ارزش و هدف چه چیزهایی هستند؟ بهتر است که واژه《نرمال》را از لحاظ ریشه شناختی مورد مطالعه قرار دهیم و ببینیم که منشأ آن کجاست و از چه زمانی باب شده است. این کلمه به عنوان یک نوع خصوصیت و بدون هیچگونه بار ارزشی در قرن هجدهم ظاهر می گردد، یعنی در عصر انقلابات صنعتی. در این عصر ماشین به عنوان بالاترین دستاورد علمی و تکنولوژیک مورد پرستش قرار می گیرد و تحول اقتصادی ناشی از بازدهی فوق العاده بالاتر کار ماشین نسبت به کار دستی انسان موجب پیدایش ارزشهای جدیدی می گردد. انسانها دارای تعریف جدیدی می شوند. در این تعریف آنها تبدیل به پیچ و مهره هایی می شوند که می توان به دلخواه آنها را در این ماشین عظیم تولید به کار برد. برای اینکه بتوان بسادگی یکی را با دیگری جایگزین کرد آنها باید هر چه بیشتر متحدالشکل و همرنگ باشند تا جایگزینی سریع را دچار وقفه نسازند. نرمال بودن یعنی مطابق بودن با الگویی که برای کارکرد بی وقفه و بی نقص ماشین عظیم تولید ضروری است. موجود انسانی در این طرز تلقی چیزی جز قطعه ای از تکنولوژی نیست. این طرز تفکر در قرن بیستم به اوج خود می رسد که می توان آن را در شعار《هنری فورد》 صاحب بزرگترین کارخانه اتومبیل سازی در آمریکا در سالهای دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ یافت:
"Uniformity for Product, Uniformity for Workers"
این طرز تفکر در وجود《تیلور》 مبتکر(مدیریت علمی) به اوج خود می رسد. او می گوید:《در گذشته بشر مقام اول را دارا بود، در آینده این سیستم است که مقام اول را خواهد داشت》.....
در این میان تنها شاعران و هنرمندان بودند که با این ایدئولوژی به مبارزه برخاستند. انقلابی بودن فروید نیز از همین نکته شروع می شود، زیرا او به عنوان یک دانش مدار این باور را زیر سؤال می برد نه به عنوان یک هنرمند.
منبع: کتاب #مکتب_لکان، روانکاوی در قرن بیست و یکم
عنوان: انسان نرمال!!!
#دکتر_میترا_کدیور
.....
#انسان_نرمال #انقلاب_صنعتی #تکنولوژی #انسان
#پیچ_و_مهره #عصر_ماشین #الگو #قرن_هجدهم #قرن_بیستم
Music: Zendan(Mohsen Chavoshi)
انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation
"Uniformity for Product, Uniformity for Workers"
این طرز تفکر در وجود《تیلور》 مبتکر(مدیریت علمی) به اوج خود می رسد. او می گوید:《در گذشته بشر مقام اول را دارا بود، در آینده این سیستم است که مقام اول را خواهد داشت》.....
در این میان تنها شاعران و هنرمندان بودند که با این ایدئولوژی به مبارزه برخاستند. انقلابی بودن فروید نیز از همین نکته شروع می شود، زیرا او به عنوان یک دانش مدار این باور را زیر سؤال می برد نه به عنوان یک هنرمند.
منبع: کتاب #مکتب_لکان، روانکاوی در قرن بیست و یکم
عنوان: انسان نرمال!!!
#دکتر_میترا_کدیور
.....
#انسان_نرمال #انقلاب_صنعتی #تکنولوژی #انسان
#پیچ_و_مهره #عصر_ماشین #الگو #قرن_هجدهم #قرن_بیستم
Music: Zendan(Mohsen Chavoshi)
انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation آنچه در یک جامعه به صورت تقاضا برای آزادی به منصّه ظهور می رسد، ممکن است نوعی اعتراض علیه بی عدالتی های موجود باشد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
در نتیجه فروید معتقد است: «آخرین دستاورد تمدن وقتی است که در آن حکومت قانون بر تمام افراد اجتماع به یک نحو عمل می کند. افرادی که همگی با قربانی کردن قسمتی از کامیابی های غریزی خود در ایجاد آن سهیم بوده اند و اینکه حکومت قانون هیچکس را به حال خود و به دلخواه یک قدرت مطلقه وانمی گذارد.
آزادی فردی هدیه تمدن نیست. این آزادی قبل از اینکه تمدنی باشد بسیار بیشتر بوده است. اگر چه در آنوقت ارزشی هم نداشته، زیرا فرد در وضعیتی نبوده که بتواند از آن دفاع کند. پیشرفت تمدن ایجاب می کند که آزادی های فردی محدود شوند و عدالت ایجاب می کند که هیچکس نتواند از زیر بار این محدود شدن شانه خالی کند».
فروید ادامه می دهد: «آنچه در یک جامعه به صورت تقاضا برای آزادی به منصّه ظهور می رسد ممکن است نوعی اعتراض علیه بی عدالتی های موجود باشد، که این خود می تواند در راستای اعتلای تمدن باشد. و یا ممکن است به علت پایداری بقایای شخصیّت اولیه آنها (معترضین) باشد که توسط تمدن مهار نشده و در نتیجه می تواند به صورت عداوت با تمدن بروز کند.
تقاضا برای آزادی در نتیجه یا در مقابل اشکال و صور خاص یک تمدن است، و در مقابل کاستی ها و نقایص آن، و یا در مقابل تمدن به طور کلّی.
به نظر نمی رسد که هیچ چیز قادر باشد بشر را وادار کند که همچون موریانه ها زندگی کند. مسلّم است که او از آزادی فردی خود دفاع خواهد کرد. قسمت اعظمی از تلاشهای بشر به این مسأله اختصاص دارد که به نوعی تعادل بین توقعات تمدن از او و خواسته های خودش دست یابد. شادکامی او به این مسأله بستگی دارد. یکی از مسائلی که سرنوشت تمدن را تعیین می کند همین نکته است که آیا در شکل خاصی از تمدن دسترسی به یک چنین تعادلی امکانپذیر هست و یا اینکه هیچگونه آشتی در این تضاد امکان ندارد».
می بینید که فروید سرنوشت تمدن را به دو نکته وابسته می داند: یکی عدالت و دیگری «امکان برقراری نوعی تعادل بین خواسته های فردی و توقعات فرهنگی».
.......
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #لاكان #روانکاو #روانکاوی #روانکاوی_فرویدی #زيگموند_فرويد #سوژه #ژوئی_سانس #بازگشت_ژوئی_سانس #تمدن #دستاورد_تمدن #انسان #حقوق_ازدست_رفته #حکومت_قانون #عدالت #انقلابات #پسيكاناليز
#نه_به_تحريف_فرويد
#نه_به_تحريف_كتاب_مكتب_لكان
فیلم : دونده / امیر نادری
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
آزادی فردی هدیه تمدن نیست. این آزادی قبل از اینکه تمدنی باشد بسیار بیشتر بوده است. اگر چه در آنوقت ارزشی هم نداشته، زیرا فرد در وضعیتی نبوده که بتواند از آن دفاع کند. پیشرفت تمدن ایجاب می کند که آزادی های فردی محدود شوند و عدالت ایجاب می کند که هیچکس نتواند از زیر بار این محدود شدن شانه خالی کند».
فروید ادامه می دهد: «آنچه در یک جامعه به صورت تقاضا برای آزادی به منصّه ظهور می رسد ممکن است نوعی اعتراض علیه بی عدالتی های موجود باشد، که این خود می تواند در راستای اعتلای تمدن باشد. و یا ممکن است به علت پایداری بقایای شخصیّت اولیه آنها (معترضین) باشد که توسط تمدن مهار نشده و در نتیجه می تواند به صورت عداوت با تمدن بروز کند.
تقاضا برای آزادی در نتیجه یا در مقابل اشکال و صور خاص یک تمدن است، و در مقابل کاستی ها و نقایص آن، و یا در مقابل تمدن به طور کلّی.
به نظر نمی رسد که هیچ چیز قادر باشد بشر را وادار کند که همچون موریانه ها زندگی کند. مسلّم است که او از آزادی فردی خود دفاع خواهد کرد. قسمت اعظمی از تلاشهای بشر به این مسأله اختصاص دارد که به نوعی تعادل بین توقعات تمدن از او و خواسته های خودش دست یابد. شادکامی او به این مسأله بستگی دارد. یکی از مسائلی که سرنوشت تمدن را تعیین می کند همین نکته است که آیا در شکل خاصی از تمدن دسترسی به یک چنین تعادلی امکانپذیر هست و یا اینکه هیچگونه آشتی در این تضاد امکان ندارد».
می بینید که فروید سرنوشت تمدن را به دو نکته وابسته می داند: یکی عدالت و دیگری «امکان برقراری نوعی تعادل بین خواسته های فردی و توقعات فرهنگی».
.......
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #لاكان #روانکاو #روانکاوی #روانکاوی_فرویدی #زيگموند_فرويد #سوژه #ژوئی_سانس #بازگشت_ژوئی_سانس #تمدن #دستاورد_تمدن #انسان #حقوق_ازدست_رفته #حکومت_قانون #عدالت #انقلابات #پسيكاناليز
#نه_به_تحريف_فرويد
#نه_به_تحريف_كتاب_مكتب_لكان
فیلم : دونده / امیر نادری
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر #میترا_کدیور
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
جلسه ششم دوره اول (۵ تیر ۱۳۸۰)
فرهنگ و تمدن از نظر روانکاوی چیست؟
اگر بخواهیم برای فرهنگ و تمدن سرآغازی را در نظر بگیریم این سرآغاز مصادف با انسان شدن انسان است و انسان شدن انسان، مصادف با چیره شدن بعد سمبولیک بر اوست، مصادف با حدوث کلمه بر او و این همان چیزی است که در کتاب مقدس می گوید: «در آغاز کلمه بود».
حدوث کلمه، حدوث بعد سمبولیک، آن چیزی است که برای همیشه دنیای انسان شکل می گیرد. تاریخ بسط فرهنگ و تمدن، تاریخ بسط بعد سمبولیک است و آثار اجتناب ناپذیر این بسط، این گسترش بعد سمبولیک بر روی بُعد واقع و بُعد تصویری است، بُعد Real و بُعد Imaginary.
خوب گوش کنید: فروید معتقد است که انسان با چشم پوشی کردن از غرایزش بخصوص با چشم پوشی از غریزه جنسی و غریزه خشونت طلبی اش توانست فرهنگ و تمدن را بنا نهاده و به پیش ببرد. در آن جوامعی که تمدن پیشرفته تر است این چشم پوشی، این از خودگذشتگی بشر واضح تر و کامل تر است. پس تعریفی که فروید از تمدن می دهد بر اساس یک چشم پوشی مداوم است و پایدار.
می بینیم که معیارهای فروید برای تعریف تمدن، معیارهای رایج نیست. معیارهای رایج، تمدن را بر اساس پیشرفت و تکنولوژی و افزایش رفاه مادی، افزایش دارایی ها در سطح اجتماع و در سطح افراد یا همان”Living standard” در نظر می گیرند. فروید را با این استانداردها کاری نیست. اگر چه که او در کتاب «ناخشنودی در تمدن» که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد از این معیارها هم صحبت کرده و اذعان کرده که نمی شود آنها را نادیده گرفت، اما او معیارهای دیگری را هم در اختیار دارد. فروید تمدن را به این گونه تعریف می کند: «تمدن مجموعه تمام دستاوردهایی است که زندگی ما را از زندگی اجداد حیوانی ما مجزا می کند و مقصود از آنها اولاً حفاظت انسان در مقابل قدرت بی حد و حصر طبیعت است و ثانیاً نظم دادن به روابط انسان ها با یکدیگر».
توجه کنید که روابط انسان ها با یکدیگر یکی از معیارهای اصلی فروید در تعریف تمدن است.
برگرفته از: #سایت_انجمن_فرویدی
عکس: تخت جمشید
منبع عکس: INTODAY.IR
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#فرهنگ
#تمدن
#روانکاوی
#انسان
#غریزه
#کلمه
#بُعد_سمبولیک
#بُعد_واقع
#بُعد_تصویری
#رفاه
#تکنولوژی
#اجداد
#ایران
#تخت_جمشید
#Real
#Imaginary
@doostdaran_freudianassociation
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
جلسه ششم دوره اول (۵ تیر ۱۳۸۰)
فرهنگ و تمدن از نظر روانکاوی چیست؟
اگر بخواهیم برای فرهنگ و تمدن سرآغازی را در نظر بگیریم این سرآغاز مصادف با انسان شدن انسان است و انسان شدن انسان، مصادف با چیره شدن بعد سمبولیک بر اوست، مصادف با حدوث کلمه بر او و این همان چیزی است که در کتاب مقدس می گوید: «در آغاز کلمه بود».
حدوث کلمه، حدوث بعد سمبولیک، آن چیزی است که برای همیشه دنیای انسان شکل می گیرد. تاریخ بسط فرهنگ و تمدن، تاریخ بسط بعد سمبولیک است و آثار اجتناب ناپذیر این بسط، این گسترش بعد سمبولیک بر روی بُعد واقع و بُعد تصویری است، بُعد Real و بُعد Imaginary.
خوب گوش کنید: فروید معتقد است که انسان با چشم پوشی کردن از غرایزش بخصوص با چشم پوشی از غریزه جنسی و غریزه خشونت طلبی اش توانست فرهنگ و تمدن را بنا نهاده و به پیش ببرد. در آن جوامعی که تمدن پیشرفته تر است این چشم پوشی، این از خودگذشتگی بشر واضح تر و کامل تر است. پس تعریفی که فروید از تمدن می دهد بر اساس یک چشم پوشی مداوم است و پایدار.
می بینیم که معیارهای فروید برای تعریف تمدن، معیارهای رایج نیست. معیارهای رایج، تمدن را بر اساس پیشرفت و تکنولوژی و افزایش رفاه مادی، افزایش دارایی ها در سطح اجتماع و در سطح افراد یا همان”Living standard” در نظر می گیرند. فروید را با این استانداردها کاری نیست. اگر چه که او در کتاب «ناخشنودی در تمدن» که در سال ۱۹۲۹ منتشر شد از این معیارها هم صحبت کرده و اذعان کرده که نمی شود آنها را نادیده گرفت، اما او معیارهای دیگری را هم در اختیار دارد. فروید تمدن را به این گونه تعریف می کند: «تمدن مجموعه تمام دستاوردهایی است که زندگی ما را از زندگی اجداد حیوانی ما مجزا می کند و مقصود از آنها اولاً حفاظت انسان در مقابل قدرت بی حد و حصر طبیعت است و ثانیاً نظم دادن به روابط انسان ها با یکدیگر».
توجه کنید که روابط انسان ها با یکدیگر یکی از معیارهای اصلی فروید در تعریف تمدن است.
برگرفته از: #سایت_انجمن_فرویدی
عکس: تخت جمشید
منبع عکس: INTODAY.IR
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#فرهنگ
#تمدن
#روانکاوی
#انسان
#غریزه
#کلمه
#بُعد_سمبولیک
#بُعد_واقع
#بُعد_تصویری
#رفاه
#تکنولوژی
#اجداد
#ایران
#تخت_جمشید
#Real
#Imaginary
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
چیزی بهنام بحران روانکاوی نمیتواند وجود داشته باشد
نویسنده: مصاحبه با ژاک لکان
ترجمه: محسن ملکی
ایمیلیو گرانزاتو: حرف و حدیث بسیاری در موردِ بحران روانکاوی وجود دارد. میگویند فروید را پشت سر گذاشتهاند، چراکه جامعهی مدرن به این نکته رسیده است که آثار او برای فهم انسان یا تحقیق و تفحص عمیق دربارهی ارتباط انسان با جهان تکافو نمیکند.
ژاک لکان: این حرفها وراجی و یاوهگویی است. اول از همه برویم سراغِ این به اصطلاح بحرانِ روانکاوی. چنین چیزی وجود ندارد، اصلا نمیتواند وجود داشته باشد. روانکاوی هنوز به مرزهای خود نرسیده است. مسائلِ نظری و عملیِ بسیاری مانده که باید کشف شود. در روانکاوی خبری از پاسخهای فوری و فوتی نیست، بلکه باید مدتها با حوصله و عرقریختن بهدنبال پاسخ گشت.
مسألهی بعدی فروید است. چطور میتوان گفت او را پشت سر گذاشتهایم حال آنکه هنوزکامل درکش نکردهایم؟ تنها چیزیکه با اطمینان میدانیم این است که فروید ما را از مسائلی آگاه کرده که کاملاً نو هستند، مسائلیکه پیش از او حتی به ذهن کسی خطور نکرده بود؛ از مسائل مربوط به ناخودآگاه گرفته تا اهمیت جنسیت، از دسترسی به حوزهی نمادین گرفته تا انقیاد در برابرِ قوانین زبان.
آموزهی او خود حقیقت را زیر سوال میبرد؛ این مسأله به تکتک ما مربوط میشود. روانکاوی اصلاً دچار بحران نشده. دوباره میگویم: ما خیلی مانده به فروید برسیم. از اسم او برایِ سرپوش گذاشتن بر خیلی چیزها استفاده شده؛ انحرافات و تقلیدهای درجه دومی بوده که چندان به الگوی فروید وفادار نبودهاند؛ همهی اینها باعث آشوبی شده که منظور و مقصود فروید را در محاق فرو برده است. پس از مرگ او در سال ۱۹۳۹، برخی از شاگردانش هم ادعا کردند که با فروکاستن آموزه های او به یک مشت فرمول مبتذل، شکل دیگری از روانکاوی را در پیش گرفتهاند: تکنیک را بدل به آیین کردند و عمل آنها فقط معطوف به درمان رفتار آدمها بود، آن هم برای اینکه فرد را دوباره با محیط اجتماعیاش سازگار کنند. چنین کاری دقیقاً نفی فروید است: قسمی روانکاویِ دلخوشکننده و رسمی.
ادامه در کامنت اول...
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دمثنا
#روانکاوی #میترا_کدیور #روانکاو #فروید #لکان #بحران #بحران_روانکاوی #جامعه_مدرن #انسان #تحقیق #تفحص #ناخودآگاه #جنسیت #تحریف #انحراف #تقلید #حکومت #تعلیم #مطب #مشتری #موفقیت
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: مصاحبه با ژاک لکان
ترجمه: محسن ملکی
ایمیلیو گرانزاتو: حرف و حدیث بسیاری در موردِ بحران روانکاوی وجود دارد. میگویند فروید را پشت سر گذاشتهاند، چراکه جامعهی مدرن به این نکته رسیده است که آثار او برای فهم انسان یا تحقیق و تفحص عمیق دربارهی ارتباط انسان با جهان تکافو نمیکند.
ژاک لکان: این حرفها وراجی و یاوهگویی است. اول از همه برویم سراغِ این به اصطلاح بحرانِ روانکاوی. چنین چیزی وجود ندارد، اصلا نمیتواند وجود داشته باشد. روانکاوی هنوز به مرزهای خود نرسیده است. مسائلِ نظری و عملیِ بسیاری مانده که باید کشف شود. در روانکاوی خبری از پاسخهای فوری و فوتی نیست، بلکه باید مدتها با حوصله و عرقریختن بهدنبال پاسخ گشت.
مسألهی بعدی فروید است. چطور میتوان گفت او را پشت سر گذاشتهایم حال آنکه هنوزکامل درکش نکردهایم؟ تنها چیزیکه با اطمینان میدانیم این است که فروید ما را از مسائلی آگاه کرده که کاملاً نو هستند، مسائلیکه پیش از او حتی به ذهن کسی خطور نکرده بود؛ از مسائل مربوط به ناخودآگاه گرفته تا اهمیت جنسیت، از دسترسی به حوزهی نمادین گرفته تا انقیاد در برابرِ قوانین زبان.
آموزهی او خود حقیقت را زیر سوال میبرد؛ این مسأله به تکتک ما مربوط میشود. روانکاوی اصلاً دچار بحران نشده. دوباره میگویم: ما خیلی مانده به فروید برسیم. از اسم او برایِ سرپوش گذاشتن بر خیلی چیزها استفاده شده؛ انحرافات و تقلیدهای درجه دومی بوده که چندان به الگوی فروید وفادار نبودهاند؛ همهی اینها باعث آشوبی شده که منظور و مقصود فروید را در محاق فرو برده است. پس از مرگ او در سال ۱۹۳۹، برخی از شاگردانش هم ادعا کردند که با فروکاستن آموزه های او به یک مشت فرمول مبتذل، شکل دیگری از روانکاوی را در پیش گرفتهاند: تکنیک را بدل به آیین کردند و عمل آنها فقط معطوف به درمان رفتار آدمها بود، آن هم برای اینکه فرد را دوباره با محیط اجتماعیاش سازگار کنند. چنین کاری دقیقاً نفی فروید است: قسمی روانکاویِ دلخوشکننده و رسمی.
ادامه در کامنت اول...
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دمثنا
#روانکاوی #میترا_کدیور #روانکاو #فروید #لکان #بحران #بحران_روانکاوی #جامعه_مدرن #انسان #تحقیق #تفحص #ناخودآگاه #جنسیت #تحریف #انحراف #تقلید #حکومت #تعلیم #مطب #مشتری #موفقیت
@doostdaran_freudianassociation