Doostdaran_freudianassociation
Photo
چیزی بهنام بحران روانکاوی نمیتواند وجود داشته باشد
نویسنده: مصاحبه با ژاک لکان
ترجمه: محسن ملکی
ایمیلیو گرانزاتو: حرف و حدیث بسیاری در موردِ بحران روانکاوی وجود دارد. میگویند فروید را پشت سر گذاشتهاند، چراکه جامعهی مدرن به این نکته رسیده است که آثار او برای فهم انسان یا تحقیق و تفحص عمیق دربارهی ارتباط انسان با جهان تکافو نمیکند.
ژاک لکان: این حرفها وراجی و یاوهگویی است. اول از همه برویم سراغِ این به اصطلاح بحرانِ روانکاوی. چنین چیزی وجود ندارد، اصلا نمیتواند وجود داشته باشد. روانکاوی هنوز به مرزهای خود نرسیده است. مسائلِ نظری و عملیِ بسیاری مانده که باید کشف شود. در روانکاوی خبری از پاسخهای فوری و فوتی نیست، بلکه باید مدتها با حوصله و عرقریختن بهدنبال پاسخ گشت.
مسألهی بعدی فروید است. چطور میتوان گفت او را پشت سر گذاشتهایم حال آنکه هنوزکامل درکش نکردهایم؟ تنها چیزیکه با اطمینان میدانیم این است که فروید ما را از مسائلی آگاه کرده که کاملاً نو هستند، مسائلیکه پیش از او حتی به ذهن کسی خطور نکرده بود؛ از مسائل مربوط به ناخودآگاه گرفته تا اهمیت جنسیت، از دسترسی به حوزهی نمادین گرفته تا انقیاد در برابرِ قوانین زبان.
آموزهی او خود حقیقت را زیر سوال میبرد؛ این مسأله به تکتک ما مربوط میشود. روانکاوی اصلاً دچار بحران نشده. دوباره میگویم: ما خیلی مانده به فروید برسیم. از اسم او برایِ سرپوش گذاشتن بر خیلی چیزها استفاده شده؛ انحرافات و تقلیدهای درجه دومی بوده که چندان به الگوی فروید وفادار نبودهاند؛ همهی اینها باعث آشوبی شده که منظور و مقصود فروید را در محاق فرو برده است. پس از مرگ او در سال ۱۹۳۹، برخی از شاگردانش هم ادعا کردند که با فروکاستن آموزه های او به یک مشت فرمول مبتذل، شکل دیگری از روانکاوی را در پیش گرفتهاند: تکنیک را بدل به آیین کردند و عمل آنها فقط معطوف به درمان رفتار آدمها بود، آن هم برای اینکه فرد را دوباره با محیط اجتماعیاش سازگار کنند. چنین کاری دقیقاً نفی فروید است: قسمی روانکاویِ دلخوشکننده و رسمی.
ادامه در کامنت اول...
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دمثنا
#روانکاوی #میترا_کدیور #روانکاو #فروید #لکان #بحران #بحران_روانکاوی #جامعه_مدرن #انسان #تحقیق #تفحص #ناخودآگاه #جنسیت #تحریف #انحراف #تقلید #حکومت #تعلیم #مطب #مشتری #موفقیت
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: مصاحبه با ژاک لکان
ترجمه: محسن ملکی
ایمیلیو گرانزاتو: حرف و حدیث بسیاری در موردِ بحران روانکاوی وجود دارد. میگویند فروید را پشت سر گذاشتهاند، چراکه جامعهی مدرن به این نکته رسیده است که آثار او برای فهم انسان یا تحقیق و تفحص عمیق دربارهی ارتباط انسان با جهان تکافو نمیکند.
ژاک لکان: این حرفها وراجی و یاوهگویی است. اول از همه برویم سراغِ این به اصطلاح بحرانِ روانکاوی. چنین چیزی وجود ندارد، اصلا نمیتواند وجود داشته باشد. روانکاوی هنوز به مرزهای خود نرسیده است. مسائلِ نظری و عملیِ بسیاری مانده که باید کشف شود. در روانکاوی خبری از پاسخهای فوری و فوتی نیست، بلکه باید مدتها با حوصله و عرقریختن بهدنبال پاسخ گشت.
مسألهی بعدی فروید است. چطور میتوان گفت او را پشت سر گذاشتهایم حال آنکه هنوزکامل درکش نکردهایم؟ تنها چیزیکه با اطمینان میدانیم این است که فروید ما را از مسائلی آگاه کرده که کاملاً نو هستند، مسائلیکه پیش از او حتی به ذهن کسی خطور نکرده بود؛ از مسائل مربوط به ناخودآگاه گرفته تا اهمیت جنسیت، از دسترسی به حوزهی نمادین گرفته تا انقیاد در برابرِ قوانین زبان.
آموزهی او خود حقیقت را زیر سوال میبرد؛ این مسأله به تکتک ما مربوط میشود. روانکاوی اصلاً دچار بحران نشده. دوباره میگویم: ما خیلی مانده به فروید برسیم. از اسم او برایِ سرپوش گذاشتن بر خیلی چیزها استفاده شده؛ انحرافات و تقلیدهای درجه دومی بوده که چندان به الگوی فروید وفادار نبودهاند؛ همهی اینها باعث آشوبی شده که منظور و مقصود فروید را در محاق فرو برده است. پس از مرگ او در سال ۱۹۳۹، برخی از شاگردانش هم ادعا کردند که با فروکاستن آموزه های او به یک مشت فرمول مبتذل، شکل دیگری از روانکاوی را در پیش گرفتهاند: تکنیک را بدل به آیین کردند و عمل آنها فقط معطوف به درمان رفتار آدمها بود، آن هم برای اینکه فرد را دوباره با محیط اجتماعیاش سازگار کنند. چنین کاری دقیقاً نفی فروید است: قسمی روانکاویِ دلخوشکننده و رسمی.
ادامه در کامنت اول...
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دمثنا
#روانکاوی #میترا_کدیور #روانکاو #فروید #لکان #بحران #بحران_روانکاوی #جامعه_مدرن #انسان #تحقیق #تفحص #ناخودآگاه #جنسیت #تحریف #انحراف #تقلید #حکومت #تعلیم #مطب #مشتری #موفقیت
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
جدیدترین معجون جادوگری «صن-هما-فر» – بخش یک
...
به گفته فروید نوروز یک ندانستن نیست یک نمی خواهم بدانم است و نوروز انتقال همه بدبختی ها و فلاکت های نوروز روزمره را با توان دو یا سه یا چهار دارد.
می دانیم که فروید کار خود را با هیپنوتیزم آغاز کرد ولی بزودی از آن دست کشید و به وادی بسیار مرد افکن روانکاوی پا نهاد. او هیپنوتیزم را رها کرد زیرا انقیاد روانی بیماران در نظرش تنزل دهنده کرامت انسانی بود. آخر او فروید بود نه پدر خوانده یا اخراجی انجمن فرویدی.
فروید تصمیم گرفت بیماران را در وضعیتی شایسته شأن انسانی پذیرا شود با وجودی که این احتمال را می داد که ممکن است موفقیت درمانی چندانی نداشته باشد. در واقع فروید از همان ابتدا کرامت انسانی را در مقامی بسیار بالاتر از موفقیت درمانی قرار داد و روانکاوی از چنین سکوئی معراج خود را آغاز کرد و هرگز هم به این آرمان پشت نکرد. حواسمان باشد که داریم راجع به روانکاوی واقعی فرویدی صحبت می کنیم و نه آن کاری که مزدوران تاویستوک انجام می دهند.
فروید اما خیلی زود با مانع دیگری روبرو شد، مانعی که او آن را “انتقال” نامید. او با حسرت آرزو می کند که کاش چنین چیزی به وجود نمی آمد و متذکر می شود که اگر بیماران در همان وضعیتی که در چند جلسه اول هستند باقی می ماندند دوره درمان بسیار کوتاه می شد زیرا که بجای این که با هیجانات بیمار سر و کار داشته باشیم با تعقلش طرف بودیم. در واقع در اینجا فروید اذعان می کند که درنوروز عادی روزمره تعقل به مراتب بیشتری از نوروز انتقال وجود دارد، اگر چه که هنوز اصطلاح اخیر را به کار نمی برد.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دمثنا
#روانکاوی #انجمن_فرویدی #ناخودآگاه #هیپنوتیزم #هیپنوتیزم_درمانی #فروید #لکان #میترا_کدیور #معجون_جادوگری_«صن_هما_فر»
#ندانستن #نِوروز #نِوروز_انتقال #فلاکت #بدبختی #انقیاد_روانی #کرامت #کرامت_انسانی #موفقیت_درمانی #انتقال #تاویستوک
@doostdaran_freudianassociation
...
به گفته فروید نوروز یک ندانستن نیست یک نمی خواهم بدانم است و نوروز انتقال همه بدبختی ها و فلاکت های نوروز روزمره را با توان دو یا سه یا چهار دارد.
می دانیم که فروید کار خود را با هیپنوتیزم آغاز کرد ولی بزودی از آن دست کشید و به وادی بسیار مرد افکن روانکاوی پا نهاد. او هیپنوتیزم را رها کرد زیرا انقیاد روانی بیماران در نظرش تنزل دهنده کرامت انسانی بود. آخر او فروید بود نه پدر خوانده یا اخراجی انجمن فرویدی.
فروید تصمیم گرفت بیماران را در وضعیتی شایسته شأن انسانی پذیرا شود با وجودی که این احتمال را می داد که ممکن است موفقیت درمانی چندانی نداشته باشد. در واقع فروید از همان ابتدا کرامت انسانی را در مقامی بسیار بالاتر از موفقیت درمانی قرار داد و روانکاوی از چنین سکوئی معراج خود را آغاز کرد و هرگز هم به این آرمان پشت نکرد. حواسمان باشد که داریم راجع به روانکاوی واقعی فرویدی صحبت می کنیم و نه آن کاری که مزدوران تاویستوک انجام می دهند.
فروید اما خیلی زود با مانع دیگری روبرو شد، مانعی که او آن را “انتقال” نامید. او با حسرت آرزو می کند که کاش چنین چیزی به وجود نمی آمد و متذکر می شود که اگر بیماران در همان وضعیتی که در چند جلسه اول هستند باقی می ماندند دوره درمان بسیار کوتاه می شد زیرا که بجای این که با هیجانات بیمار سر و کار داشته باشیم با تعقلش طرف بودیم. در واقع در اینجا فروید اذعان می کند که درنوروز عادی روزمره تعقل به مراتب بیشتری از نوروز انتقال وجود دارد، اگر چه که هنوز اصطلاح اخیر را به کار نمی برد.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دمثنا
#روانکاوی #انجمن_فرویدی #ناخودآگاه #هیپنوتیزم #هیپنوتیزم_درمانی #فروید #لکان #میترا_کدیور #معجون_جادوگری_«صن_هما_فر»
#ندانستن #نِوروز #نِوروز_انتقال #فلاکت #بدبختی #انقیاد_روانی #کرامت #کرامت_انسانی #موفقیت_درمانی #انتقال #تاویستوک
@doostdaran_freudianassociation