Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation تروما مثل خاطره ای است که در ذهن فرد تثبیت شده و اختلال و رنج روانی شدیدی را موجب می شود و تلاش های فرد برای بیان و توضیح عقلانی آن بی نتیجه مانده و از این رو مدام تروما بر می گردد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
امر واقع (The Real Order)
امر واقع همان واقعیت نیست. آنچه واقعیت مینامیم مربوط به امر نمادین یا واقعیت اجتماعی است. امر نمادین بدون امر واقع نمیتواند وجود داشته باشد و در عین حال امر واقع امر نمادین را تخریب میکند و بدین سو ماهیتی پارادوکسیکال دارد. امر واقع رابطه مؤثری با بدن دارد. امر واقع نیازی است که گرسنگی را بر میانگیزد، نه ابژهای که آن را ارضاء میکند. در حقیقت امر واقع جایی است که این نیاز از آنجا شکل میگیرد. ما میدانیم که امر واقع وجود دارد و از طریق نشانههایش در امر نمادین (مثل گریه نوزاد هنگام گرسنگی) تجربهاش میکنیم اما راهی برای نمادینه کردنش نداریم. واقعیت اجتماعی از طریق فرایند حذف و نمادسازی امر واقع است که خلق میشود. به کلامی بهتر امر واقع آن چیزی است که مطلقاً تن به نمادینه شدن نمیدهد. در سال ١٩۶۴ لاکان ارتباط امر واقع با نیاز را تصحیح میکند و آن را با مفهوم «تروما» ـ زخم روحی التیام ناپذیر ـ مرتبط میداند. تروما مثل خاطرهای است که در ذهن فرد تثبیت شده و اختلال و رنج روانی شدیدی را موجب میشود و تلاشهای فرد برای بیان و توضیح عقلانی آن بی نتیجه مانده و از این رو مدام تروما بر میگردد. مثال خوب سینمایی برای توضیح تروما فیلم «مارنی» ساخته آلفرد هیچکاک (١٩۶۴) است که در آن مارنی قادر به بیان رنج روحیاش نیست اما مدام وقتی رنگ قرمز را میبیند روانی میشود، نهایتاً وقتی مارنی قادر به بیان خاطره تلخ کودکیاش میشود تروما از بین میرود. به همین علت است که نام دیگر روانکاوی گفتار درمانی (Talking Cure) است. لاکان بیان میکند که تروما تا آن جایی که امر واقع است نمادناپذیر میماند و همانند جابه جا شدن استخوان در سوژه است. هر قدر هم که برای نمادپردازی و به قالب کلام در آوردن درد و رنج ناشی از تروما بکوشیم همواره چیزی از آن بیرون میماند. همواره مازادی وجود دارد که نمیتوان با زبان بیانش کرد، این مازاد که لاکان با X
نشانش میدهد همان امر واقع است.
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
(لاکان و آوار فلسفی_قسمت آخر)
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#امر_واقع #تروما #ابژه #خاطره_تلخ_کودکی #رنج
#فیلم #مارنی #آلفرد_هیچکاک
انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation
امر واقع همان واقعیت نیست. آنچه واقعیت مینامیم مربوط به امر نمادین یا واقعیت اجتماعی است. امر نمادین بدون امر واقع نمیتواند وجود داشته باشد و در عین حال امر واقع امر نمادین را تخریب میکند و بدین سو ماهیتی پارادوکسیکال دارد. امر واقع رابطه مؤثری با بدن دارد. امر واقع نیازی است که گرسنگی را بر میانگیزد، نه ابژهای که آن را ارضاء میکند. در حقیقت امر واقع جایی است که این نیاز از آنجا شکل میگیرد. ما میدانیم که امر واقع وجود دارد و از طریق نشانههایش در امر نمادین (مثل گریه نوزاد هنگام گرسنگی) تجربهاش میکنیم اما راهی برای نمادینه کردنش نداریم. واقعیت اجتماعی از طریق فرایند حذف و نمادسازی امر واقع است که خلق میشود. به کلامی بهتر امر واقع آن چیزی است که مطلقاً تن به نمادینه شدن نمیدهد. در سال ١٩۶۴ لاکان ارتباط امر واقع با نیاز را تصحیح میکند و آن را با مفهوم «تروما» ـ زخم روحی التیام ناپذیر ـ مرتبط میداند. تروما مثل خاطرهای است که در ذهن فرد تثبیت شده و اختلال و رنج روانی شدیدی را موجب میشود و تلاشهای فرد برای بیان و توضیح عقلانی آن بی نتیجه مانده و از این رو مدام تروما بر میگردد. مثال خوب سینمایی برای توضیح تروما فیلم «مارنی» ساخته آلفرد هیچکاک (١٩۶۴) است که در آن مارنی قادر به بیان رنج روحیاش نیست اما مدام وقتی رنگ قرمز را میبیند روانی میشود، نهایتاً وقتی مارنی قادر به بیان خاطره تلخ کودکیاش میشود تروما از بین میرود. به همین علت است که نام دیگر روانکاوی گفتار درمانی (Talking Cure) است. لاکان بیان میکند که تروما تا آن جایی که امر واقع است نمادناپذیر میماند و همانند جابه جا شدن استخوان در سوژه است. هر قدر هم که برای نمادپردازی و به قالب کلام در آوردن درد و رنج ناشی از تروما بکوشیم همواره چیزی از آن بیرون میماند. همواره مازادی وجود دارد که نمیتوان با زبان بیانش کرد، این مازاد که لاکان با X
نشانش میدهد همان امر واقع است.
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
(لاکان و آوار فلسفی_قسمت آخر)
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#امر_واقع #تروما #ابژه #خاطره_تلخ_کودکی #رنج
#فیلم #مارنی #آلفرد_هیچکاک
انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
دومین جلسه پنج شنبه های فرویدی
عنوان: روانکاو و کارآگاه
برگرفته از مقاله «دو راه پرهیز از امر واقعیِ میل»
از کتاب «کژ نگریستن» اسلاوی ژیژک
...
آیا کارآگاه با متد علمی به راه حل می رسد؟
در علوم دقیق (علوم طبیعی) حقیقت پنهان است ولی فریبی وجود ندارد. یعنی دانشمند باید ظواهر را کنار بگذارد تا به حقیقت دست پیدا کند. اما برای کارآگاه حقیقت در همان حوزه فریب قرار دارد. کارآگاه از فریب استفاده می کند تا متوجه شود که قصد قاتل یا جانی از به کار بردن چنین فریبی چیست.
این همه چیز دانی و خطا ناپذیری کارآگاه از کجا می آید؟
اینکه ما می دانیم و قطعیت داریم که در انتها کارآگاه می تواند قاتل را گیر بیندازد، این به این معناست که قطعیت داریم که جانی یا قاتل را می تواند در فریبش به دام بیندازد. یعنی همان فریبی که جانی درست کرده برای این که ما را گول بزند، همان باعث دستگیری اش می شود. یک چنین پارادوکسی فقط در حوزه معنا امکان پذیر است؛ یعنی فریبی که قرار است فرد را نجات دهد، همان فریب باعث دستگیری فرد می شود.
از اینجاست که همه چیز دانی کارآگاه، هم عرض همه چیز دانی روانکاو می شود. قلمرو کارآگاه درست مثل قلمرو روانکاو در حوزه معنا است، نه در حوزه واقع. روانکاو به عنوان فردی که فرض می شود می داند در نظر گرفته می شود. یعنی معنای واقعی اعمال ما را می داند، معنای واقعی آن چیزهایی که در پشت ظاهر فریب پنهان شده اند...
برگرفته از: دی وی دی پنج شنبه های فرویدی
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
سایت انجمن فرویدی/ درسنامههای دکتر میترا کدیور: بررسیتفاوت های اساسی روانکاوی و رواندرمانیها با استفاده از متونی از ژیژک و فروید
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#پنج_شنبه_های_فرویدی
#میترا_کدیور
#روانکاو #کارآگاه
#امر_واقع
#میل
#اسلاوی_ژیژک
#کژ_نگریستن
#متد_علمی
#علوم_دقیق
#علوم_طبیعی
#حقیقت
#فریب
#قاتل #جانی
#پارادوکس
#قلمرو
@doostdaran_freudianassociation
عنوان: روانکاو و کارآگاه
برگرفته از مقاله «دو راه پرهیز از امر واقعیِ میل»
از کتاب «کژ نگریستن» اسلاوی ژیژک
...
آیا کارآگاه با متد علمی به راه حل می رسد؟
در علوم دقیق (علوم طبیعی) حقیقت پنهان است ولی فریبی وجود ندارد. یعنی دانشمند باید ظواهر را کنار بگذارد تا به حقیقت دست پیدا کند. اما برای کارآگاه حقیقت در همان حوزه فریب قرار دارد. کارآگاه از فریب استفاده می کند تا متوجه شود که قصد قاتل یا جانی از به کار بردن چنین فریبی چیست.
این همه چیز دانی و خطا ناپذیری کارآگاه از کجا می آید؟
اینکه ما می دانیم و قطعیت داریم که در انتها کارآگاه می تواند قاتل را گیر بیندازد، این به این معناست که قطعیت داریم که جانی یا قاتل را می تواند در فریبش به دام بیندازد. یعنی همان فریبی که جانی درست کرده برای این که ما را گول بزند، همان باعث دستگیری اش می شود. یک چنین پارادوکسی فقط در حوزه معنا امکان پذیر است؛ یعنی فریبی که قرار است فرد را نجات دهد، همان فریب باعث دستگیری فرد می شود.
از اینجاست که همه چیز دانی کارآگاه، هم عرض همه چیز دانی روانکاو می شود. قلمرو کارآگاه درست مثل قلمرو روانکاو در حوزه معنا است، نه در حوزه واقع. روانکاو به عنوان فردی که فرض می شود می داند در نظر گرفته می شود. یعنی معنای واقعی اعمال ما را می داند، معنای واقعی آن چیزهایی که در پشت ظاهر فریب پنهان شده اند...
برگرفته از: دی وی دی پنج شنبه های فرویدی
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
سایت انجمن فرویدی/ درسنامههای دکتر میترا کدیور: بررسیتفاوت های اساسی روانکاوی و رواندرمانیها با استفاده از متونی از ژیژک و فروید
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#پنج_شنبه_های_فرویدی
#میترا_کدیور
#روانکاو #کارآگاه
#امر_واقع
#میل
#اسلاوی_ژیژک
#کژ_نگریستن
#متد_علمی
#علوم_دقیق
#علوم_طبیعی
#حقیقت
#فریب
#قاتل #جانی
#پارادوکس
#قلمرو
@doostdaran_freudianassociation