Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation می توان گفت امکانی برای روان شناسی عشق در همان بار نخستی که سوژه، ابژه ی عشقش را می بیند وجود دارد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
نویسنده: ژاک آلن میلر
ترجمه: محسن منجی
مطالعات فروید درباب روانشناسی عشق،حول تعیّن مشخص و جزئیِ شرط عشق در سوژههایی معین میچرخد، تقریباً چیزی از جنس یک فرمول ریاضی. برای مثال، مردی که تنها قادر است به همسر مردی دیگر میل بورزد. چنین الزامی میتواند صورتهای مختلفی به خود بگیرد: همچون مردی که تنها قادر است به یک زن ازدواج کردهی وفادار میل بورزد، یا به زنی بیوفا که تمایل دارد با «همهی x»هایی که مرد اند رابطهای نامشروع برقرار کند. اثرات حسادتی که سوژه از آن رنج میبرد از همینجا نشأت میگیرد، اثراتی که روانکاو بهمثابهی جزئی از خودِ جذابیت زن، همانطور که از طریق موقعیت ناخودآگاهِ جذابیت او متعین شدهاند، برای ما آشکارشان میسازد.
اگرچه فرد هرازگاهی شرطهای عشق و شرطهای میل را بهصورتی جدای از هم مشاهده میکند، باوجود این Liebe اصطلاحیست که هم عشق و هم میل را پوشش میدهد. بنابراین، فروید گونهای از مرد را مجزا میکند، مردی که آنجا که میل میورزد نمیتواند عشق بورزد و جایی که عشق میورزد نمیتواند میل بورزد. با دستورالعملی مشابه دستورالعمل شرطهای عشق، میتوان گفت امکانی برای روانشناسی عشق در همان بار نخستی که سوژه ابژهی عشقش را میبیند وجود دارد؛ در همان لحظهای که با شرط عشقاش طوری مواجه میشود که گویا پیشامد و ضرورت به صورتی ناگهانی درکنار یکدیگر قرارگرفتهاند. اگر ورتر دیوانهوار عاشق شارلوت شد، این عشق از آنجا ناشی میشد که ورتر شارلوت را در لحظهای دیده بود که او به گروهی از بچههای کوچک غذا میداد ،شارلوتی که نقش مادری را برآورده میکرد که به آنها غذا میدهد.[۱] در اینجا، مواجههای پیشامدی شرطهای ضروری عاشقشدنِ سوژه را تحقق میبخشند.
ادامه دارد...
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#روان_شناسی_عشق #فروید #فرمول_ریاضی
#وفادار #بی_وفا #مشروع #نامشروع #حسادت #رنج
#عشق #میل #بار_نخست #شرط_عشق #مواجه #ورتر
#شارلوت #مادر #غذا #دوستداران_میترا
انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
ویدئو: سریال از یاد رفته ها قسمت ۳
موسیقی: علیرضا قربانی
@doostdaran_freudianassociation
ترجمه: محسن منجی
مطالعات فروید درباب روانشناسی عشق،حول تعیّن مشخص و جزئیِ شرط عشق در سوژههایی معین میچرخد، تقریباً چیزی از جنس یک فرمول ریاضی. برای مثال، مردی که تنها قادر است به همسر مردی دیگر میل بورزد. چنین الزامی میتواند صورتهای مختلفی به خود بگیرد: همچون مردی که تنها قادر است به یک زن ازدواج کردهی وفادار میل بورزد، یا به زنی بیوفا که تمایل دارد با «همهی x»هایی که مرد اند رابطهای نامشروع برقرار کند. اثرات حسادتی که سوژه از آن رنج میبرد از همینجا نشأت میگیرد، اثراتی که روانکاو بهمثابهی جزئی از خودِ جذابیت زن، همانطور که از طریق موقعیت ناخودآگاهِ جذابیت او متعین شدهاند، برای ما آشکارشان میسازد.
اگرچه فرد هرازگاهی شرطهای عشق و شرطهای میل را بهصورتی جدای از هم مشاهده میکند، باوجود این Liebe اصطلاحیست که هم عشق و هم میل را پوشش میدهد. بنابراین، فروید گونهای از مرد را مجزا میکند، مردی که آنجا که میل میورزد نمیتواند عشق بورزد و جایی که عشق میورزد نمیتواند میل بورزد. با دستورالعملی مشابه دستورالعمل شرطهای عشق، میتوان گفت امکانی برای روانشناسی عشق در همان بار نخستی که سوژه ابژهی عشقش را میبیند وجود دارد؛ در همان لحظهای که با شرط عشقاش طوری مواجه میشود که گویا پیشامد و ضرورت به صورتی ناگهانی درکنار یکدیگر قرارگرفتهاند. اگر ورتر دیوانهوار عاشق شارلوت شد، این عشق از آنجا ناشی میشد که ورتر شارلوت را در لحظهای دیده بود که او به گروهی از بچههای کوچک غذا میداد ،شارلوتی که نقش مادری را برآورده میکرد که به آنها غذا میدهد.[۱] در اینجا، مواجههای پیشامدی شرطهای ضروری عاشقشدنِ سوژه را تحقق میبخشند.
ادامه دارد...
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#روان_شناسی_عشق #فروید #فرمول_ریاضی
#وفادار #بی_وفا #مشروع #نامشروع #حسادت #رنج
#عشق #میل #بار_نخست #شرط_عشق #مواجه #ورتر
#شارلوت #مادر #غذا #دوستداران_میترا
انتخاب ویدئو و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
ویدئو: سریال از یاد رفته ها قسمت ۳
موسیقی: علیرضا قربانی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
دومین جلسه پنج شنبه های فرویدی
عنوان: روانکاو و کارآگاه
برگرفته از مقاله «دو راه پرهیز از امر واقعیِ میل»
از کتاب «کژ نگریستن» اسلاوی ژیژک
...
آیا کارآگاه با متد علمی به راه حل می رسد؟
در علوم دقیق (علوم طبیعی) حقیقت پنهان است ولی فریبی وجود ندارد. یعنی دانشمند باید ظواهر را کنار بگذارد تا به حقیقت دست پیدا کند. اما برای کارآگاه حقیقت در همان حوزه فریب قرار دارد. کارآگاه از فریب استفاده می کند تا متوجه شود که قصد قاتل یا جانی از به کار بردن چنین فریبی چیست.
این همه چیز دانی و خطا ناپذیری کارآگاه از کجا می آید؟
اینکه ما می دانیم و قطعیت داریم که در انتها کارآگاه می تواند قاتل را گیر بیندازد، این به این معناست که قطعیت داریم که جانی یا قاتل را می تواند در فریبش به دام بیندازد. یعنی همان فریبی که جانی درست کرده برای این که ما را گول بزند، همان باعث دستگیری اش می شود. یک چنین پارادوکسی فقط در حوزه معنا امکان پذیر است؛ یعنی فریبی که قرار است فرد را نجات دهد، همان فریب باعث دستگیری فرد می شود.
از اینجاست که همه چیز دانی کارآگاه، هم عرض همه چیز دانی روانکاو می شود. قلمرو کارآگاه درست مثل قلمرو روانکاو در حوزه معنا است، نه در حوزه واقع. روانکاو به عنوان فردی که فرض می شود می داند در نظر گرفته می شود. یعنی معنای واقعی اعمال ما را می داند، معنای واقعی آن چیزهایی که در پشت ظاهر فریب پنهان شده اند...
برگرفته از: دی وی دی پنج شنبه های فرویدی
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
سایت انجمن فرویدی/ درسنامههای دکتر میترا کدیور: بررسیتفاوت های اساسی روانکاوی و رواندرمانیها با استفاده از متونی از ژیژک و فروید
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#پنج_شنبه_های_فرویدی
#میترا_کدیور
#روانکاو #کارآگاه
#امر_واقع
#میل
#اسلاوی_ژیژک
#کژ_نگریستن
#متد_علمی
#علوم_دقیق
#علوم_طبیعی
#حقیقت
#فریب
#قاتل #جانی
#پارادوکس
#قلمرو
@doostdaran_freudianassociation
عنوان: روانکاو و کارآگاه
برگرفته از مقاله «دو راه پرهیز از امر واقعیِ میل»
از کتاب «کژ نگریستن» اسلاوی ژیژک
...
آیا کارآگاه با متد علمی به راه حل می رسد؟
در علوم دقیق (علوم طبیعی) حقیقت پنهان است ولی فریبی وجود ندارد. یعنی دانشمند باید ظواهر را کنار بگذارد تا به حقیقت دست پیدا کند. اما برای کارآگاه حقیقت در همان حوزه فریب قرار دارد. کارآگاه از فریب استفاده می کند تا متوجه شود که قصد قاتل یا جانی از به کار بردن چنین فریبی چیست.
این همه چیز دانی و خطا ناپذیری کارآگاه از کجا می آید؟
اینکه ما می دانیم و قطعیت داریم که در انتها کارآگاه می تواند قاتل را گیر بیندازد، این به این معناست که قطعیت داریم که جانی یا قاتل را می تواند در فریبش به دام بیندازد. یعنی همان فریبی که جانی درست کرده برای این که ما را گول بزند، همان باعث دستگیری اش می شود. یک چنین پارادوکسی فقط در حوزه معنا امکان پذیر است؛ یعنی فریبی که قرار است فرد را نجات دهد، همان فریب باعث دستگیری فرد می شود.
از اینجاست که همه چیز دانی کارآگاه، هم عرض همه چیز دانی روانکاو می شود. قلمرو کارآگاه درست مثل قلمرو روانکاو در حوزه معنا است، نه در حوزه واقع. روانکاو به عنوان فردی که فرض می شود می داند در نظر گرفته می شود. یعنی معنای واقعی اعمال ما را می داند، معنای واقعی آن چیزهایی که در پشت ظاهر فریب پنهان شده اند...
برگرفته از: دی وی دی پنج شنبه های فرویدی
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
سایت انجمن فرویدی/ درسنامههای دکتر میترا کدیور: بررسیتفاوت های اساسی روانکاوی و رواندرمانیها با استفاده از متونی از ژیژک و فروید
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#پنج_شنبه_های_فرویدی
#میترا_کدیور
#روانکاو #کارآگاه
#امر_واقع
#میل
#اسلاوی_ژیژک
#کژ_نگریستن
#متد_علمی
#علوم_دقیق
#علوم_طبیعی
#حقیقت
#فریب
#قاتل #جانی
#پارادوکس
#قلمرو
@doostdaran_freudianassociation