Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation فروید صحبت از باله ی چهار نفره می کند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جدیدترین معجون جادوگری “صن-هما-فر” – بخش هشت
......
برای ابسسیونل انتخاب کردن – به ویژه انتخاب یک زن – به این معناست که او از همه ی انتخاب های دیگر – زنهای دیگر- چشم پوشی کرده! آه، ابسسیونل و چشم پوشی کردن؟!
البته ظاهراً ابسسیونل ما در این قل خوردن از یکی به دیگری زیاد مساوات را رعایت نمی کند و غلتیدنش به یک سمت طولانی تر و ماندگارتر است، همین هم باعث شده آن دیگری به این شکل خون قاعدگیش را به صورت آن فضله ریزه بمالد تا بلکه جاذبه ی خود را بیشتر کند.
مبادا فکر کنید آن فضله ریزه در این ژوئی سانس ابسسیونل ما جائی ندارد و او ژوئی سانس اش فقط با قل خوردن بین دو دختر ترشیده کامل می شود! خیر، کافی است بیاد بیاوریم که نشمه های ابسسیونل اعظم هر دو متاهل بودند! ابسسیونل بدبخت فقط می تواند زنی را “بخواهد” که مرد دیگری هم او را “بخواهد” یا حداقل ابسسیونل ما فرض را بر این بگذارد که مرد دیگری هم او را “می خواهد”. در نتیجه وجود فضله ریزه در جایگاه “مردی که فرض می شود بخواهد!” از نان شب هم برای ابسسیونل واجبتر می شود.
....
فروید صحبت از باله ی چهار نفره می کند.
وقتی پرداختن هر نوع بهائی، بخصوص بهای ژوئی سانس ات، برایت یک کاستراسیون وحشتناک باشد و وقتی اهل زیرآبی رفتن باشی و بوئی هم از شرافت نبرده باشی کاری می کنی که دیگران بهای ژوئی سانس تو را بپردازند: هم فال و هم تماشا! آن دو دختر ترشیده هم راضی هستند چون می دانند تا وقتی به تو پول می دهند و کارهای کثیفت را برایت انجام می دهند تو را از دست نخواهند داد. آنها هم مصیبت “از دست دادن” را تجربه کرده اند ولی اکنون با مشارکت در این “باله ی چهار نفره” خودشان را در مقابل خطر “از دست دادن” بیمه کرده اند. از طمعی که در تو سراغ دارم مطمئنم که آنها را “چهار جلسه ای” کرده ای و حسابی می دوشی. اما فضله ریزه که “چهار جلسه” در هفته بهای هم ژوئی سانس تو و هم ژوئی سانس بسترگستری و نظربازی خودش را می دهد و مثل سگ حسن دله هم از این پیج اینستاگرامی به آن پیج می دود و عرق می ریزد نشان می دهد که آن “بیچاره” زیاد به بیمه تو اعتماد ندارد.
لکان صحبت از hontologie می کند و لازم می داند جایگزین ontologie شود! او همزمان اظهار می دارد که می بایست آدمهای رذل (canailles) را از روانکاوی محروم کرد. او اضافه می کند: اگرچه که در اثر این کار “رذل” تبدیل به “احمق” می شود و این خودش یک پیشرفت است!
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#میترا_کدیور #باله_چهار_نفره #ابسسیونل #زن #انتخاب_کردن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
......
برای ابسسیونل انتخاب کردن – به ویژه انتخاب یک زن – به این معناست که او از همه ی انتخاب های دیگر – زنهای دیگر- چشم پوشی کرده! آه، ابسسیونل و چشم پوشی کردن؟!
البته ظاهراً ابسسیونل ما در این قل خوردن از یکی به دیگری زیاد مساوات را رعایت نمی کند و غلتیدنش به یک سمت طولانی تر و ماندگارتر است، همین هم باعث شده آن دیگری به این شکل خون قاعدگیش را به صورت آن فضله ریزه بمالد تا بلکه جاذبه ی خود را بیشتر کند.
مبادا فکر کنید آن فضله ریزه در این ژوئی سانس ابسسیونل ما جائی ندارد و او ژوئی سانس اش فقط با قل خوردن بین دو دختر ترشیده کامل می شود! خیر، کافی است بیاد بیاوریم که نشمه های ابسسیونل اعظم هر دو متاهل بودند! ابسسیونل بدبخت فقط می تواند زنی را “بخواهد” که مرد دیگری هم او را “بخواهد” یا حداقل ابسسیونل ما فرض را بر این بگذارد که مرد دیگری هم او را “می خواهد”. در نتیجه وجود فضله ریزه در جایگاه “مردی که فرض می شود بخواهد!” از نان شب هم برای ابسسیونل واجبتر می شود.
....
فروید صحبت از باله ی چهار نفره می کند.
وقتی پرداختن هر نوع بهائی، بخصوص بهای ژوئی سانس ات، برایت یک کاستراسیون وحشتناک باشد و وقتی اهل زیرآبی رفتن باشی و بوئی هم از شرافت نبرده باشی کاری می کنی که دیگران بهای ژوئی سانس تو را بپردازند: هم فال و هم تماشا! آن دو دختر ترشیده هم راضی هستند چون می دانند تا وقتی به تو پول می دهند و کارهای کثیفت را برایت انجام می دهند تو را از دست نخواهند داد. آنها هم مصیبت “از دست دادن” را تجربه کرده اند ولی اکنون با مشارکت در این “باله ی چهار نفره” خودشان را در مقابل خطر “از دست دادن” بیمه کرده اند. از طمعی که در تو سراغ دارم مطمئنم که آنها را “چهار جلسه ای” کرده ای و حسابی می دوشی. اما فضله ریزه که “چهار جلسه” در هفته بهای هم ژوئی سانس تو و هم ژوئی سانس بسترگستری و نظربازی خودش را می دهد و مثل سگ حسن دله هم از این پیج اینستاگرامی به آن پیج می دود و عرق می ریزد نشان می دهد که آن “بیچاره” زیاد به بیمه تو اعتماد ندارد.
لکان صحبت از hontologie می کند و لازم می داند جایگزین ontologie شود! او همزمان اظهار می دارد که می بایست آدمهای رذل (canailles) را از روانکاوی محروم کرد. او اضافه می کند: اگرچه که در اثر این کار “رذل” تبدیل به “احمق” می شود و این خودش یک پیشرفت است!
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
#میترا_کدیور #باله_چهار_نفره #ابسسیونل #زن #انتخاب_کردن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمی ماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». @doostdaran_freudianassociation 💬👇
پارادوکسهای عشق
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
...
وقتی لکان در آخرین بخش آموزشاش، فرمول طرد گسترده رابطه جنسی را بسط میدهد، دیگر اصطلاح Verwerfung نیست که عشق را توصیف میکند بلکه [عشق] را بیشتر تلاشی برای جبران غیرممکن بودن رابطه جنسی، به خاطر معمای آن دو [میداند] (for the mystery of the two). عشق خارج از ریشههای این ناممکن متولد میشود. البته، عشق وعده داده است که معنای جنسی متوقف خواهد شد نه اینکه در احتمال رویارویی تحریر شده باشد و اینکه آن ضروری خواهد شد. «راه سراب»: رابطه جنسی نمیتواند تحریر شود، بشر از آن تبعید شده است. عشق، در حقیقت، «معنای جنسی را به تعلیق در میآورد.» او به خودش جلوه حقیقت داده است، اما بعد تصویری در آن حقیقت هیچ نیست جز «یک لحظه کاذب در ارتباط با بعد واقع»..عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمیماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». بنابراین مردی باور دارد که به زنی اشتیاق دارد، زنی باور دارد که عاشق است، و این باور پارادوکسیکال، اساساً به دروغ عشق چسبیده است.
عشق یک پدیده مرزی است. آن محدودههای ناممکن را جستجو میکند. صرفاً، مگر اینکه «ترکهای روی دیوار […]، تنها بتواند یک برآمدگی بر روی پیشانی ایجاد کند»
برای مطالعه کل مقاله به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#عشق #لکان #دروغ #حقیقت #کاستراسیون #رابطه_جنسی #زن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
...
وقتی لکان در آخرین بخش آموزشاش، فرمول طرد گسترده رابطه جنسی را بسط میدهد، دیگر اصطلاح Verwerfung نیست که عشق را توصیف میکند بلکه [عشق] را بیشتر تلاشی برای جبران غیرممکن بودن رابطه جنسی، به خاطر معمای آن دو [میداند] (for the mystery of the two). عشق خارج از ریشههای این ناممکن متولد میشود. البته، عشق وعده داده است که معنای جنسی متوقف خواهد شد نه اینکه در احتمال رویارویی تحریر شده باشد و اینکه آن ضروری خواهد شد. «راه سراب»: رابطه جنسی نمیتواند تحریر شود، بشر از آن تبعید شده است. عشق، در حقیقت، «معنای جنسی را به تعلیق در میآورد.» او به خودش جلوه حقیقت داده است، اما بعد تصویری در آن حقیقت هیچ نیست جز «یک لحظه کاذب در ارتباط با بعد واقع»..عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمیماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». بنابراین مردی باور دارد که به زنی اشتیاق دارد، زنی باور دارد که عاشق است، و این باور پارادوکسیکال، اساساً به دروغ عشق چسبیده است.
عشق یک پدیده مرزی است. آن محدودههای ناممکن را جستجو میکند. صرفاً، مگر اینکه «ترکهای روی دیوار […]، تنها بتواند یک برآمدگی بر روی پیشانی ایجاد کند»
برای مطالعه کل مقاله به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#عشق #لکان #دروغ #حقیقت #کاستراسیون #رابطه_جنسی #زن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
پارادوکسهای عشق
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
باور یک مرد به یک زن، همانند این است که کسی به سمپتوماش باور داشته باشد.
منبع: London Society of the NLS
From Psychoanalytical Notebooks 3, 1999 : Love.
...
این متن در اصل درشماره ۴۰La
Cause freudienne،۱۹۹۹ به چاپ رسیده است.
کپی رایت © رزـپل وینسیگورا. این متن از وبسایت جامعه لندنی در NLShttp://www.londonsociety-nls.org.ukاست.
برای استفاده مطالب این سایت باید از LS-NLSاجازه گرفته شود. تمامی حقوق آن محفوظ است.لطفاً این بخش از متن را در هر نسخه چاپی از این مقاله قرار دهید.
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مائده پورطرق
#عشق #پارادکس #انجمن_فرویدی #میترا_کدیور #فروید #لکان #زن #مرد #روانکاوی
#Freud #love #lacan #paradox #internet_for_mitra_now
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
باور یک مرد به یک زن، همانند این است که کسی به سمپتوماش باور داشته باشد.
منبع: London Society of the NLS
From Psychoanalytical Notebooks 3, 1999 : Love.
...
این متن در اصل درشماره ۴۰La
Cause freudienne،۱۹۹۹ به چاپ رسیده است.
کپی رایت © رزـپل وینسیگورا. این متن از وبسایت جامعه لندنی در NLShttp://www.londonsociety-nls.org.ukاست.
برای استفاده مطالب این سایت باید از LS-NLSاجازه گرفته شود. تمامی حقوق آن محفوظ است.لطفاً این بخش از متن را در هر نسخه چاپی از این مقاله قرار دهید.
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
برگرفته از پیج کارگروه لینکدین دوستداران انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مائده پورطرق
#عشق #پارادکس #انجمن_فرویدی #میترا_کدیور #فروید #لکان #زن #مرد #روانکاوی
#Freud #love #lacan #paradox #internet_for_mitra_now
@doostdaran_freudianassociation