کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
326 subscribers
1.79K photos
524 videos
95 files
1.44K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
🌱

💢 امّا #مراتب_وجودی_نفس بر طبق احادیث آل الله علیهم السلام بصورتِ زیر است:

🔺➀❖ نَامـِيَــةٌ نَبَــــاتِـيَّــــةٌ ➣●•
🔺➁❖ حِسِّــيَّــةٌ حَـيْــوَانِــيَّـةٌ ➣●•
🔺➂❖ نَاطِــقَــةٌ قُــدْسِــيَّـــة ➣●•
🔺➃❖ إِلهِيَّةٌ كُلِّيَّةٌ مَلَكُوتِيَّةٌ ➣●•

(📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص: 76 و 77)

⚠️ توجّه : حدیث فوق، مفصّل است و آنقدری از آن که در مجالِ این بیان است، اشاره می‌شود.


تقسیم‌بندی اوّل و تقسیم‌بندی دو، دو مطلب جداگانه نیست. بلکه یک حقیقت است که در تطبیقِ شخصی قرار دارد.
بنابراین به تطبیق شخصیِ دو تقسیم‌بندی فوق در مورد نفوس دقت بفرمائید:

🔺➀❖ #نفس_نامیه_نباتیه •●•

آغازِ ظهورِ نفْس، نفسِ نامیه نباتیه است.
فعلِ این مرتبه از نفس طبقِ احادیث؛ "نمو و زیادة" است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص: 76).

بنابراین [به حسب ظاهر] ظهور اختیاری در آن نیست و فقط معیار و مَناطِ نُمُو (رشد) در آن دیده می‌شود.

🚩 نفس نامیه نباتیه با روح البدن (که نام دیگر آن طبق احادیث "روح الحیاة" است) در تطبیق شخصی و ارتباط است.


تذکّر : غالباً، نفسِ نباتی را برای جامدات قائل نیستند چرا که اوّلاً جامدات را صاحب نُمُو نمی‌دانند و ثانیاً نمو را در حدّ و تعیّن «نمو» نظر می‌کنند. یعنی چون به حسبِ ظاهر، رشدِ محسوس در جامدات دیده نمی‌شود، جامدات را فاقد نفس نباتی قلمداد می‌کنند!

❀ امّا اوّلین سخن که بایستی بر آن دقت شود این است که نفس، در صمدیّت است. پس چیزی، بیرون از آن نیست.
جامدات هم، "شیء" هستند و صمدیّتِ نفس، آنها را هم گرفته است. بنابراین جامدات هم نمو مخصوص خود را دارند. امّا ممکن است در قوّۀ ابزاراتِ اندازه‌گیری کنونی نباشد و یا اصلاً در قوۀ ادراکات حسیّه نیاید. امّا همینکه «هستند» از میدانِ حداقل مرتبۀ نفس (یعنی نفس نباتی) خارج نبوده و 💎【 كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرينَ】💎 ( و جملگى خاضعانه به سوى او مى‏آيند/ سورۀ نمل، آیۀ 87).

پس دقت بفرمائید که از کدام منظر بر این مهمّ اشاره شد.
از صمدیّت نفس، تا جامدات آمدیم و نه از جامدات، در تحلیلِ آنها باشیم.
پس اگر هم نفسِ نباتی را محسوساً شامل حال جامدات نمی‌دانیم، ولی در ادنیٰ مرتبۀ نفس قرار دارند و به هر صورت خارج از نفس واحدة چیزی نیست.
از این جهت به بیانی می‌گوییم مَناطِ نمو در جامدات هم هست. همینکه «هستند»، مطلقِ نمو، که «بودن» و کینونیّت است شامل حال جامدات هم است. مطلقِ نمو، کینونت است حتّی اگر هیچ ظهوری از نمو و رشد در آن به وضوح دیده نشود. ولی همینکه «هست»، مَناطِ نمو را دارد.


🔺➁❖ #نفس_حسیه_حیوانیه •●•

[طبق احادیث] قوای این مرتبه از نفس؛ حواس پنجگانه است ("سَمْعٌ وَ بَصَرٌ وَ شَمُّ وَ ذَوْقٌ وَ لَمْسٌ" / 📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص: 77).

و فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ غضب و شهوت است ("غضب" را در بعضی از احادیث، "قوّة" هم بیان کردند).
🚩بنابراین "امّاره" بودن با آن تطبیق می‌کند.


#غضب ؛ مناطِ دفع را دارد.
#شهوت ؛ مَناطِ جذب را دارد.

🚩بنابراین مرتبۀ نفس حسیه حیوانیه، با حالتِ مسوّله و امّاره بودنِ نفس، منطبق بوده و با روح الشهوة و روح القوة در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر این دو روح دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس حسیه حیوانیه، به این دو روح است.

امّاره بودن نسبت به شیء یا امر خارجی است. یعنی در دوئیت معنا می‌شود. غضب و شهوت نیز در قبالِ با موضوعِ خارجی معنا پیدا می‌کند.

نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ شهوت خود را بوسیلۀ #روح_الشهوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که میل کند.

( تذکّر : شهوت، مطلقِ «میل کردن» است - مثلِ میل به خواندنِ کتابی).

بنابراین فعلِ شهوت، به مُحیی بودنِ روح الشهوة، صورتِ «شدن» (حدوث) می‌گیرد.

امّا نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ غضب (قوّت) خود را بوسیلۀ #روح_القوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که کاری را انجام دهد.

پس امّاره بودن، به سلطنتی که نفس بر روح دارد، حالتی از نفس است.
بنابراین تصوّر نکنیم که امّاریّت نفس، صِرفاً برای افعالِ شرّ است.

🌱
.
🕋 لطیفه‌ی تغییرِ قبله
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
𑁍
🍃 معنیِ «أیْنَما تُوَلّوا» چیست؟
هر طرف رو کنید، رویِ عـﷻــلے است

🔰 قدم اوّل؛
مقدّمه

۞ امور در عالَمِ محدودات؛ صرفاً در تعیّن و حدِّ خودشان هستند. بعضی از امور؛ مفاهیم هستند و بعضی؛ مصادیق، امّا به هر حال مقیّد و محدودند. مثلاً مفهومِ «بشر» بودن؛ محدود به تعریفِ بشر می‌باشد وُ دارای مصادیقِ محدودِ مختلفی است.

۞ امّا وقتی از عالَمِ حدود، به سمت عالمِ بیحدّی و نور وارد شویم؛ «شخص» مطرح می‌شود، بدین معنا که؛
❖⫸ وجودِ شخصِ حقیقی در عالم نور؛ شاخص وُ عَلَم وُ علمدارِ حقیقت است وُ همه‌ی مفاهیم وُ مصادیق، از وجودِ مبارکِ او (؏) انشاء می‌گردد.

❖⫸ و شخصِ حقیقی؛ #مطلق_حقیقی است. بدین معنا که؛ «#اطلاق» (☜ رهایی) برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود، بلکه از مطلق بودنِ خودش هم اطلاق دارد و حتّی از اطلاق هم اطلاق دارد، که این مطلب، همان معنای «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ وجود است.

(برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil1/291)

۞ بنابراین؛ شخصِ حقیقی، در قید هیچ تعیّنی نمی‌گنجد. و این «#در_قید_نگنجی» وُ #اطلاق ☜ حیاتِ شخصِ حقیقی است.

❖⫸ به عنوان مثال؛
وقتی بیان می‌شود که «#رحمت» ☜ شخصِ حقیقی است، بدین معناست که؛ به تعیّن و ظاهرِ «رحمت» متوقف نمی‌شود، از این رو؛ شخصِ «رحمت»، تا نقطه‌ی مقابل خود - که «#غضب» است - هم حاضر و ظاهر و ممدود است.


🔰 قدم دوّم؛
«شخص بودنِ قبله»

۞ در مقدّمه‌ی فوق، بیان که شخصِ حقیقی؛ مطلقِ عَلَی الإطلاق است، بدین معنا که به حقیقتِ حیّ بودن ☜ در هیچ قیدی نمی‌گنجد.

❂☜ و امّا راجع به #قبله؛ حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🕋 «نَحْنُ قِبْلَةُ الله»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳

❖⫸ ضمیرِ «نَحْنُ» در روایتِ فوق؛
❂☜اشاره به مرتبه‌ی #شخص وُ نفس وُ ذاتِ ائمّه‌ی اطهار (؏) دارد.

❖⫸ و عبارتِ نورانیِ این روایت، از نظر ادبی؛‌ جمله‌ی اسمیه است، که جمله‌ی اسمیه ☜ دالّ بر ثبوت و استمرار است. و ثبوتِ و استمرارِ حقیقی؛ آن هنگامی محقّق است که أمرِ مستمَر، أمرِ #ذاتی باشد.

❖⫸ و همان طور که «قدرةالله» یعنی؛ قدرتِ مطلقه، و «عِلم‌ُالله» یعنی؛ علمِ مطلقه ☜ «قبلةُالله» هم یعنی؛ قبله‌ی مطلقه.

۞ بنابر نِکاتِ فوق؛
«نَحْنُ قِبْلَةُ الله» یعنی ☜ حضرات ائمّه‌ی اطهار (؏)؛ شخصِ قبله‌ی مطلقه هستند وُ شخصِ حقیقی بودنِ قبله، بدین معناست که؛
مکانتِ قبله به هر مکانی که ظاهر گردد (یعنی؛ هر سمت و سوئی که قبله شود)‌ ☜ جلوات و رشحاتِ شخصِ قبله‌ی مطلقه؛ یعنی حضرات آل‌الله؏ می‌باشد.
و حتّی مجال به مفهومی دیگر کنار سلطنت و فراگیریِ خود نمی‌دهد، چه برسد به مصداق و مصادیقِ دیگر ...

۞ بنابراین؛
«قبله» ☜ یک مفهوم در کنار مفاهیم دیگر نیست که مجالِ آن را پیدا کند تا مصداق یا مصادیق پیدا کند، بلکه شخصِ حقیقی است وُ از حقیقتِ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ خود؛ در مصداق و مصادیق هم وارد می‌شود، ولی نه اینکه خلاصه در مصادیقِ حدّی شود. بلکه بهتر است به جای مصادیق، بیان شود که؛
❂☜ شخصِ حقیقی؛ جلواتِ مختلف پیدا می‌کند.

۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ در مطلبِ تغییرِ قبله، بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل)؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ حقیقیِ «قبله» است. و چون شخصِ حقیقیِ «قبله»؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، پس در تعیّن وُ قیدِ «بیت المقدّس»، خُشکیده و متوقّف نیست، بلکه؛ تغییرِ قبله ☜ ظهورِ #حیات وُ در قید نگنجیِ شخصِ حقیقیِ قبله (؏) است.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
.
🕋 لطیفه‌ی تغییرِ قبله
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
𑁍
🍃 معنیِ «أیْنَما تُوَلّوا» چیست؟
هر طرف رو کنید، رویِ عـﷻــلے است

🔰 قدم اوّل؛
مقدّمه

۞ امور در عالَمِ محدودات؛ صرفاً در تعیّن و حدِّ خودشان هستند. بعضی از امور؛ مفاهیم هستند و بعضی؛ مصادیق، امّا به هر حال مقیّد و محدودند. مثلاً مفهومِ «بشر» بودن؛ محدود به تعریفِ بشر می‌باشد وُ دارای مصادیقِ محدودِ مختلفی است.

۞ امّا وقتی از عالَمِ حدود، به سمت عالمِ بیحدّی و نور وارد شویم؛ «شخص حقیقی» مطرح می‌شود، بدین معنا که؛
❖⫸ وجودِ شخصِ حقیقی در عالم نور؛ شاخص وُ عَلَم وُ علمدارِ حقیقت است وُ همه‌ی مفاهیم وُ مصادیق، از وجودِ مبارکِ او (؏) انشاء می‌گردد.

❖⫸ و شخصِ حقیقی؛ #مطلق_حقیقی است. بدین معنا که؛ «#اطلاق» (☜ رهایی) برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود، بلکه از مطلق بودنِ خودش هم اطلاق دارد و رهاست، که این مطلب، همان معنای «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ #وجود است.

(برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil1/291)

۞ بنابراین؛ شخصِ حقیقی، در قید هیچ تعیّنی نمی‌گنجد. و این «رها از قیود» وُ #اطلاقحیاتِ شخصِ حقیقی است.

❖⫸ به عنوان مثال؛
وقتی بیان می‌شود که «#رحمت» ☜ شخصِ حقیقی است، بدین معناست که؛ به تعیّن و ظاهرِ «رحمت» متوقف نمی‌شود، از این رو؛ شخصِ «رحمت»، تا نقطه‌ی مقابل خود - که «#غضب» است - هم ممدوداً؛ حاضر و ظاهر است.


🔰 قدم دوّم؛
«شخص بودنِ قبله»

۞ در مقدّمه‌ی فوق، بیان شد که شخصِ حقیقی؛ مطلقِ عَلَی الإطلاق است، بدین معنا که به حقیقتِ حیّ بودن ☜ از هر قیدی رهاست.

❂☜ و امّا راجع به #قبله؛ حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🕋 «نَحْنُ قِبْلَةُ الله»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳

❖⫸ ضمیرِ «نَحْنُ» در روایتِ فوق؛
❂☜اشاره به مرتبه‌ی #شخص وُ نفس وُ ذاتِ ائمّه‌ی اطهار (؏) دارد.

❖⫸ و عبارتِ نورانیِ این روایت، از نظر ادبی؛‌ جمله‌ی اسمیه است، که جمله‌ی اسمیه ☜ دالّ بر ثبوت و استمرار است. و ثبوتِ و استمرارِ حقیقی؛ آن هنگامی محقّق است که أمرِ مستمَر، أمرِ #ذاتی باشد.

❖⫸ و همان طور که مثلاً «قدرة الله» قدرتِ مطلقه است، و «عِلم‌ُالله» علمِ مطلقه می‌باشد ☜ «قبلةُ الله» هم قبله‌ی مطلقه است.

۞ بنابر نِکاتِ فوق؛
«نَحْنُ قِبْلَةُ الله» یعنی ☜ حضرات ائمّه‌ی اطهار (؏)؛ شخصِ قبله‌ی مطلقه هستند.

و اینکه شخصِ قبله هستند، بدین معناست که؛
مقام و مکانتِ قبله به هر مکانی که ظاهر گردد (یعنی؛ هر سمت و سوئی که قبله شود)‌ ☜ جلوات و رشحاتِ شخصِ قبله‌ی مطلقه؛ یعنی جلواتِ حضرات آل‌الله؏ می‌باشد.
و حتّی مجال به مفهومی دیگر کنار سلطنت و فراگیریِ خود نمی‌دهد، چه برسد به مصداق و مصادیقِ دیگر.

۞ بنابراین؛
«قبله» ☜ یک مفهوم در کنار مفاهیم دیگر نیست که مجالِ آن را پیدا کند تا مصداق یا مصادیق داشته باشد، بلکه شخصِ حقیقی است و از حقیقتِ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ خود؛ به جلواتِ مختلف، متجلّی می‌گردد.

۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ در مطلبِ تغییرِ قبله، بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل)؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ حقیقیِ «قبله» است. و چون شخصِ حقیقیِ «قبله»؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، پس در تعیّن وُ قیدِ «بیت المقدّس»، خُشکیده و متوقّف نیست، بلکه؛ تغییرِ قبله ☜ ظهورِ #حیات و اطلاق و رهایی از قیودِ شخصِ حقیقیِ «قبله»(؏) است.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
.

🕋 لطیفه‌ی تغییرِ قبله

─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
𑁍

🍃 معنیِ «أیْنَما تُوَلّوا» چیست؟
هر طرف رو کنید، رویِ عـﷻــلے است



🔰 قدم اوّل؛
مقدّمه

۞ امور در عالَمِ محدودات؛ صرفاً در تعیّن و حدِّ خودشان هستند. بعضی از امور؛ مفاهیم هستند و بعضی؛ مصادیق، امّا به هر حال مقیّد و محدودند. مثلاً مفهومِ «بشر» بودن؛ محدود به تعریفِ بشر می‌باشد وُ دارای مصادیقِ محدودِ مختلفی است.

۞ امّا وقتی از عالَمِ حدود، به سمت عالمِ بیحدّی و نور وارد شویم؛ «شخص حقیقی» مطرح می‌شود، بدین معنا که؛
❖⫸ وجودِ شخصِ حقیقی در عالم نور؛ شاخص وُ عَلَم وُ علمدارِ حقیقت است وُ همه‌ی مفاهیم وُ مصادیق، از وجودِ مبارکِ او (؏) انشاء می‌گردد.

❖⫸ و شخصِ حقیقی؛ #مطلق_حقیقی است. بدین معنا که؛ «#اطلاق» (☜ رهایی) برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود، بلکه از مطلق بودنِ خودش هم اطلاق دارد و رهاست، که این مطلب، همان معنای «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ #وجود است.

(برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/291)

۞ بنابراین؛ شخصِ حقیقی، در قید هیچ تعیّنی نمی‌گنجد. و این «رها از قیود» وُ #اطلاقحیاتِ شخصِ حقیقی است.

❖⫸ به عنوان مثال؛
وقتی بیان می‌شود که «#رحمت» ☜ شخصِ حقیقی است، بدین معناست که؛ به تعیّن و ظاهرِ «رحمت» متوقف نمی‌شود، از این رو؛ شخصِ «رحمت»، تا نقطه‌ی مقابل خود - که «#غضب» است - هم ممدوداً؛ حاضر و ظاهر است.


🔰 قدم دوّم؛
«شخص بودنِ قبله»

۞ در مقدّمه‌ی فوق، بیان شد که شخصِ حقیقی؛ مطلقِ عَلَی الإطلاق است، بدین معنا که به حقیقتِ حیّ بودن ☜ از هر قیدی رهاست.

❂☜ و امّا راجع به #قبله؛ حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🕋 «نَحْنُ قِبْلَةُ الله»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳

❖⫸ ضمیرِ «نَحْنُ» در روایتِ فوق؛
❂☜اشاره به مرتبه‌ی #شخص وُ نفس وُ ذاتِ ائمّه‌ی اطهار (؏) دارد.

❖⫸ و عبارتِ نورانیِ این روایت، از نظر ادبی؛‌ جمله‌ی اسمیه است، که جمله‌ی اسمیه ☜ دالّ بر ثبوت و استمرار است. و ثبوتِ و استمرارِ حقیقی؛ آن هنگامی محقّق است که أمرِ مستمَر، أمرِ #ذاتی باشد.

❖⫸ و همان طور که مثلاً «قدرة الله» قدرتِ مطلقه است، و «عِلم‌ُالله» علمِ مطلقه می‌باشد ☜ «قبلةُ الله» هم قبله‌ی مطلقه است.

۞ بنابر نِکاتِ فوق؛
«نَحْنُ قِبْلَةُ الله» یعنی ☜ حضرات ائمّه‌ی اطهار (؏)؛ شخصِ قبله‌ی مطلقه هستند.

و اینکه شخصِ قبله هستند، بدین معناست که؛
مقام و مکانتِ قبله به هر مکانی که ظاهر گردد (یعنی؛ هر سمت و سوئی که قبله شود)‌ ☜ جلوات و رشحاتِ شخصِ قبله‌ی مطلقه؛ یعنی جلواتِ حضرات آل‌الله؏ می‌باشد.
و حتّی مجال به مفهومی دیگر کنار سلطنت و فراگیریِ خود نمی‌دهد، چه برسد به مصداق و مصادیقِ دیگر.

۞ بنابراین؛
«قبله» ☜ یک مفهوم در کنار مفاهیم دیگر نیست که مجالِ آن را پیدا کند تا مصداق یا مصادیق داشته باشد، بلکه شخصِ حقیقی است و از حقیقتِ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ خود؛ به جلواتِ مختلف، متجلّی می‌گردد.

۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ در مطلبِ تغییرِ قبله، بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل)؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ حقیقیِ «قبله» است. و چون شخصِ حقیقیِ «قبله»؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، پس در تعیّن وُ قیدِ «بیت المقدّس»، خُشکیده و متوقّف نیست، بلکه؛ تغییرِ قبله ☜ ظهورِ #حیات و اطلاق و رهایی از قیودِ شخصِ حقیقیِ «قبله»(؏) است.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
🌱

💢 امّا #مراتب_وجودی_نفس بر طبق احادیث آل الله علیهم السلام بصورتِ زیر است:

🔺➀❖ نَامـِيَــةٌ نَبَــــاتِـيَّــــةٌ ➣●•
🔺➁❖ حِسِّــيَّــةٌ حَـيْــوَانِــيَّـةٌ ➣●•
🔺➂❖ نَاطِــقَــةٌ قُــدْسِــيَّـــة ➣●•
🔺➃❖ إِلهِــيَّةٌ كُلِّــيَّةٌ مَلَكُــوتِيَّةٌ ➣●•

(📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص: ۷۶ و ۷۷)

⚠️ توجّه : حدیث فوق، مفصّل است و آنقدری از آن که در مجالِ این بیان است، اشاره می‌شود.

تقسیم‌بندی اوّل و دوّم، دو مطلب جداگانه نیست. اوّلی، حالات نفس است، و دوّمی مراتب آن. که حالت و مراتبِ یک حقیقت است که در تطبیقِ شخصی قرار دارد.

در این مقاله به تطبیق شخصیِ دو تقسیم‌بندی فوق در مورد نفوس و ارتباط آن با مراتب روح اشاره می‌شود:

🔺➀❖ #نفس_نامیه_نباتیه •●•

آغازِ ظهورِ نفْس، نفسِ نامیه نباتیه است.
فعلِ این مرتبه از نفس طبقِ احادیث؛ "نمو و زیادة" است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶).

بنابراین [به حسب ظاهر] ظهور اختیاری در آن نیست و فقط معیار و مَناطِ نُمُو (رشد) در آن دیده می‌شود.
(دقت بشود که «اختیار»، مطلق و بی‌حدّ است و در این مرتبهٔ نفس، ظاهراً اختیار را شاهد نیستیم ولی این حقیقت ساقط نشده است)

🚩 نفس نامیه نباتیه با روح البدن (که نام دیگر آن طبق احادیث "روح الحیاة" است) در تطبیق شخصی و ارتباط است که حیاتِ نمو و رشد، به این مرتبه از روح است.


تذکّر : غالباً، نفسِ نباتی را برای جامدات قائل نیستند چرا که اوّلاً جامدات را صاحب نُمُو نمی‌دانند و ثانیاً نمو را در حدّ و تعیّن «نمو» نظر می‌کنند. یعنی چون به حسبِ ظاهر، رشدِ محسوس در جامدات دیده نمی‌شود، جامدات را فاقد نفس نباتی قلمداد می‌کنند!

❀ امّا اوّلین سخن که بایستی بر آن دقت شود این است که نفس، در صمدیّت است. پس چیزی، بیرون از آن نیست.
جامدات هم، "شیء" هستند و صمدیّتِ نفس، آنها را هم گرفته است. بنابراین جامدات هم نمو مخصوص خود را دارند. امّا ممکن است در قوّۀ ابزاراتِ اندازه‌گیری کنونی نباشد و یا اصلاً در قوۀ ادراکات حسیّه نیاید. امّا همینکه «هستند» از میدانِ حداقل مرتبۀ نفس (یعنی نفس نباتی) خارج نبوده و 💎كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرينَ💎 ( و جملگى خاضعانه به سوى او مى‌‏آيند/ سورۀ نمل، آیۀ ۸۷).

پس دقت بفرمائید که از کدام منظر بر این مهمّ اشاره شد.
از صمدیّت نفس، تا جامدات آمدیم و نه از جامدات، در تحلیلِ آنها باشیم.
پس اگر هم نفسِ نباتی را محسوساً شامل حال جامدات نمی‌دانیم، ولی در ادنیٰ مرتبۀ نفس قرار دارند و به هر صورت خارج از نفس واحدة چیزی نیست.
از این جهت به بیانی می‌گوییم مَناطِ نمو در جامدات هم هست. همینکه «هستند»، مطلقِ نمو، که «بودن» و کینونیّت است شامل حال جامدات هم است. مطلقِ نمو، کینونت است حتّی اگر هیچ ظهوری از نمو و رشد در آن به وضوح دیده نشود. ولی همینکه «هست»، مَناطِ نمو را دارد.


🔺➁❖ #نفس_حسیه_حیوانیه •●•

[طبق احادیث] قوای این مرتبه از نفس؛ حواس پنجگانه است ("سَمْعٌ وَ بَصَرٌ وَ شَمُّ وَ ذَوْقٌ وَ لَمْسٌ" / 📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷).

و فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ غضب و شهوت است ("غضب" را در بعضی از احادیث، "قوّة" هم بیان کردند).
🚩بنابراین "امّاره" بودن با آن تطبیق می‌کند.


#غضب ؛ مناطِ «دفع» را دارد.
#شهوت ؛ مَناطِ «جذب» را دارد.

( تذکّر : شهوت، مطلقِ «میل کردن» است - مثلِ میل به خواندنِ کتابی).

دقت شود که تمام افعال ظاهری، تحتِ مقام جذب یا دفع است و رقیقهٔ دفع یا جذب در آنهاست.
بنابراین قوّت (مطلقِ غضب) و شهوت در لطافتی از معنا باید دقت شود!

🚩 مرتبۀ نفس حسیه حیوانیه، با حالتِ مسوّله و امّاره بودنِ نفس، منطبق بوده و با روح الشهوة و روح القوة در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر این دو روح دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس حسیه حیوانیه، به این دو روح است.

امّاره بودن نسبت به شیء یا امر خارجی است. یعنی در دوئیت معنا می‌شود. غضب و شهوت نیز در قبالِ با موضوعِ خارجی معنا پیدا می‌کند.

نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ شهوت خود را بوسیلۀ #روح_الشهوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که میل کند.

بنابراین فعلِ شهوت، به مُحیی بودنِ روح الشهوة، صورتِ «شدن» (حدوث) می‌گیرد.

امّا نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ غضب (قوّت) خود را بوسیلۀ #روح_القوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که کاری را انجام دهد.

پس امّاره بودن، به سلطنتی که نفس بر روح دارد، حالتی از نفس است.
بنابراین تصوّر نکنیم که امّاریّت نفس، صِرفاً برای افعالِ شرّ است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱