Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش میشناسند. إلّا کسی که فانی در آن حقیقت شد، و در حالِ سوختن، آن سرِّ مگو به بیان آمد.
اصلِ این مطلب، و بیانِ سرّ مگو؛ کلام خداست. کلامِ خدا، که "مُبین" و آشکار است؛ سراسرْ بیانِ حبّ است.
ائمۀ اطهار (ع)، نفسِ حضرت باریتعالی هستند و حُبّ ذات و نفسِ الهی به خویشتنِ خویش، به جلوۀ «کلام الله» ظاهر است.
🔘 کلام الله؛ جوشش حبّی حقیقتِ "الله" تعالی است که از خلوَتِ «متکلّم»، تا جلوَتِ «مخاطب»، جلوهگر است. که او کیست ؟
فرمود :
💎【اللهُ لا اله إلّا هو】💎
او ، "لا اله إلّا هو"ست.
و در مرتبهای در جلوۀ بیانی؛ او "لا هو إلّا هو"ست.
او که خودْ، حبّ است، و خودِ حبّ است؛ "لا هو إلّا هو"ست.
"لا هو إلّا هو"؛ حضرتِ حبّ است، حضرتِ محبّ است، حضرت محبوب است. در یک کلام ؛ حضرتِ حبیب است.
که "حبیب" صفتِ مشبههای است که از اطلاقِ خویش؛ فاعل و مفعول را به عینِ شخصی، فراگرفته است.
او، حقیقتِ حبّ است.
⇩❃ حبّ ، که "لا هو إلّا هو"ست، به تحلیل چنین است :
⦿ "لا هو" = جلالِ حبّ (ناز)
⦿ "إلّا هو" = جمالِ حبّ (نیاز)
حیاتِ حبّ در #ناز و #نیاز جلوهگر است که درحقیقت، این ناز و نیاز همان #قبض و #بسط الهی است.
چون "الله"تعالی، بسیط است و نه مرکّب که اجزاء داشته باشد؛ بنابراین جلالِ قبض، و جمالِ بسط، در بساطتِ ذات باریتعالی، و در عینیّتِ شخصی است. بعد از دانستنِ این مهمّ، در تحلیل و تفهیم بیان میگردد :
◆ #قبض و #ناز؛ ظهورِ "لا هو"ی آن ذاتِ بسیطه است، و جلال اوست.
◆ و #بسط و #نیاز؛ ظهورِ "الا هو"یِ آن ذاتِ بسیطه است، و جمال اوست.
💢 حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جمالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #بسط اوست و نازی است که از حبیب خویش (ص) میکشد که مثلاً میفرماید :
💎 【طه ! ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى】💎
طاها(ص)! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتى.
(سورۀ حضرتِ طه -ص- ، آیات ۱ و ۲ )
💢 و امّا حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جلالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #قبض اوست و عتابهایی است که به حبیب خویش (ص) میفرماید. کسانی که صرفاً اشاره به عتابهای حضرت حقّ تعالی به حبیب خویش (ص) مینمایند و این عتابها را مستمسک قرار میدهند تا دوئیتِ ذاتیِ بین خدا و رسول خدا(ص) را اثبات کنند؛ متأسفانه نه بساطتِ ذات و ظهور آنرا شناختند، و نه لطائفِ حبّ را.
آیات عتابِ حضرت حقّ به نفسِ خویش، و نقطۀ حیاتِ حبّی خود، یعنی حضرت حبیب الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حدود ۹۰ آیه از قرآن میباشد.
جانگدازترین این آیات، آیاتی از سورۀ حاقّه است. و اهل حقّ که حبّ و ولایتِ ائمۀ اطهار(ع) ریشه در جانشان دَوانده و رگِ حَمیّت، سراسرِ وجودشان شده؛ بر این عتاب، بی تاب میگردند.
مرحبا بر حبّ و ولایشان بر حبیب حقّ (ص).
🔰 و امّا آن آیات :
حضرتِ باری (عزّوجلّ) اوّل این حقیقت را به قوّت در جانِ عالم ظاهر میکند که 💎【إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ】💎.
یعنی :
مطلقِ قولی که از حضرت رسول اکرم(ص) جاری میشود، قولِ «#رسول» است؛ یعنی آنکه سراسرِ وجود، جلوۀ مرسِل (یعنی خدا) است.
و در "رسول" بودن، "کریم" است؛ یعنی در حدّ اطلاقِ رسالَت متوقّف نیست و به رهبانیّت رو نکرده. بلکه اطلاقِ او در رسالَت، حقیقی است (#مطلق_علی_الاطلاق است). بنابراین به کرامَت، در بین سایر مردم و در متنِ اجتماع حاضر است. و این "کریم" بودنِ "رسولِ" مطلقِ خداست. بطوریکه کوتَهاندیشان و اصحابِ حدود، حرکات و سَکنات و گفتار "رسول کریم" را تصوّر میکنند از جنسِ خودشان است. امّا او، آن رسولی است که :
💎 【و ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى
إنْ «هُــوَ» إِلَّا «وَحْىٌ يُوحَى»】💎
و از روى هوس سخن نمىگويد.
او (یعنی خودِ رسول الله ص)، نيست جز وحی اى كه وحی مىشود.
(🔅سورۀ نجم، آیات ۳ و ۴)
پس خداوند این مطلب را مستحکم نمود که حضرتِ رسول اکرم(ص) که وجودِ مبارکشان، عصمتِ خداوندست و بلکه او "معدنِ عصمة الله" است؛ واحدِ تزلزل در حضرتشان(ص)، محال است.
و با این عصمتِ وجودیِ حضرت رسول اکرم(ص)، خداوند در ادامۀ آیات میفرماید:
💎【وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
ثمَُّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ «الْوَتِينَ»】💎
و اگر او حتى يک كلمه بر ما دروغ مىبست.
ما دست راست او را مىگرفتيم.
سپس شريان قلبش را قطع مىكرديم.
(🔅 آیات ۴۴ تا ۴۶ سورۀ حاقّه)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش میشناسند. إلّا کسی که فانی در آن حقیقت شد، و در حالِ سوختن، آن سرِّ مگو به بیان آمد.
اصلِ این مطلب، و بیانِ سرّ مگو؛ کلام خداست. کلامِ خدا، که "مُبین" و آشکار است؛ سراسرْ بیانِ حبّ است.
ائمۀ اطهار (ع)، نفسِ حضرت باریتعالی هستند و حُبّ ذات و نفسِ الهی به خویشتنِ خویش، به جلوۀ «کلام الله» ظاهر است.
🔘 کلام الله؛ جوشش حبّی حقیقتِ "الله" تعالی است که از خلوَتِ «متکلّم»، تا جلوَتِ «مخاطب»، جلوهگر است. که او کیست ؟
فرمود :
💎【اللهُ لا اله إلّا هو】💎
او ، "لا اله إلّا هو"ست.
و در مرتبهای در جلوۀ بیانی؛ او "لا هو إلّا هو"ست.
او که خودْ، حبّ است، و خودِ حبّ است؛ "لا هو إلّا هو"ست.
"لا هو إلّا هو"؛ حضرتِ حبّ است، حضرتِ محبّ است، حضرت محبوب است. در یک کلام ؛ حضرتِ حبیب است.
که "حبیب" صفتِ مشبههای است که از اطلاقِ خویش؛ فاعل و مفعول را به عینِ شخصی، فراگرفته است.
او، حقیقتِ حبّ است.
⇩❃ حبّ ، که "لا هو إلّا هو"ست، به تحلیل چنین است :
⦿ "لا هو" = جلالِ حبّ (ناز)
⦿ "إلّا هو" = جمالِ حبّ (نیاز)
حیاتِ حبّ در #ناز و #نیاز جلوهگر است که درحقیقت، این ناز و نیاز همان #قبض و #بسط الهی است.
چون "الله"تعالی، بسیط است و نه مرکّب که اجزاء داشته باشد؛ بنابراین جلالِ قبض، و جمالِ بسط، در بساطتِ ذات باریتعالی، و در عینیّتِ شخصی است. بعد از دانستنِ این مهمّ، در تحلیل و تفهیم بیان میگردد :
◆ #قبض و #ناز؛ ظهورِ "لا هو"ی آن ذاتِ بسیطه است، و جلال اوست.
◆ و #بسط و #نیاز؛ ظهورِ "الا هو"یِ آن ذاتِ بسیطه است، و جمال اوست.
💢 حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جمالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #بسط اوست و نازی است که از حبیب خویش (ص) میکشد که مثلاً میفرماید :
💎 【طه ! ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى】💎
طاها(ص)! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتى.
(سورۀ حضرتِ طه -ص- ، آیات ۱ و ۲ )
💢 و امّا حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جلالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #قبض اوست و عتابهایی است که به حبیب خویش (ص) میفرماید. کسانی که صرفاً اشاره به عتابهای حضرت حقّ تعالی به حبیب خویش (ص) مینمایند و این عتابها را مستمسک قرار میدهند تا دوئیتِ ذاتیِ بین خدا و رسول خدا(ص) را اثبات کنند؛ متأسفانه نه بساطتِ ذات و ظهور آنرا شناختند، و نه لطائفِ حبّ را.
آیات عتابِ حضرت حقّ به نفسِ خویش، و نقطۀ حیاتِ حبّی خود، یعنی حضرت حبیب الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حدود ۹۰ آیه از قرآن میباشد.
جانگدازترین این آیات، آیاتی از سورۀ حاقّه است. و اهل حقّ که حبّ و ولایتِ ائمۀ اطهار(ع) ریشه در جانشان دَوانده و رگِ حَمیّت، سراسرِ وجودشان شده؛ بر این عتاب، بی تاب میگردند.
مرحبا بر حبّ و ولایشان بر حبیب حقّ (ص).
🔰 و امّا آن آیات :
حضرتِ باری (عزّوجلّ) اوّل این حقیقت را به قوّت در جانِ عالم ظاهر میکند که 💎【إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ】💎.
یعنی :
مطلقِ قولی که از حضرت رسول اکرم(ص) جاری میشود، قولِ «#رسول» است؛ یعنی آنکه سراسرِ وجود، جلوۀ مرسِل (یعنی خدا) است.
و در "رسول" بودن، "کریم" است؛ یعنی در حدّ اطلاقِ رسالَت متوقّف نیست و به رهبانیّت رو نکرده. بلکه اطلاقِ او در رسالَت، حقیقی است (#مطلق_علی_الاطلاق است). بنابراین به کرامَت، در بین سایر مردم و در متنِ اجتماع حاضر است. و این "کریم" بودنِ "رسولِ" مطلقِ خداست. بطوریکه کوتَهاندیشان و اصحابِ حدود، حرکات و سَکنات و گفتار "رسول کریم" را تصوّر میکنند از جنسِ خودشان است. امّا او، آن رسولی است که :
💎 【و ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى
إنْ «هُــوَ» إِلَّا «وَحْىٌ يُوحَى»】💎
و از روى هوس سخن نمىگويد.
او (یعنی خودِ رسول الله ص)، نيست جز وحی اى كه وحی مىشود.
(🔅سورۀ نجم، آیات ۳ و ۴)
پس خداوند این مطلب را مستحکم نمود که حضرتِ رسول اکرم(ص) که وجودِ مبارکشان، عصمتِ خداوندست و بلکه او "معدنِ عصمة الله" است؛ واحدِ تزلزل در حضرتشان(ص)، محال است.
و با این عصمتِ وجودیِ حضرت رسول اکرم(ص)، خداوند در ادامۀ آیات میفرماید:
💎【وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
ثمَُّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ «الْوَتِينَ»】💎
و اگر او حتى يک كلمه بر ما دروغ مىبست.
ما دست راست او را مىگرفتيم.
سپس شريان قلبش را قطع مىكرديم.
(🔅 آیات ۴۴ تا ۴۶ سورۀ حاقّه)
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش میشناسند.…
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش میشناسند.…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔹
♦️◆ قدم هفتم ➣●• —---—
اسمِ ظاهریِ اسماء الحسنی، برخاستۀ از حقیقت و نفْسِ ایشان است.
❖ یعنی اسماء و القاب و کُنیۀ حضرات آل الله علیهم السلام ، همگی از مسمّا و حقیقتِ ایشان متجلّی است. و نه اینکه اسمِ حضرات (؏) مانند اسماء ما سوایِ ایشان باشد که از بیرون آنها بر وجودشان جعل و واقع، و یا قرارداد شده باشد.
و این مهمّ را در بعضی از مقالات متذکّر شدهام که چون این مطلب برای حضرات اسماء الحسنی(ع) وجود دارد، متصلاً به وجودِ ایشان، خواصّ یارانِ حضرات، [و در مقابل] خواصِّ دشمنان آل الله (ع) نیز اسمائی برخاسته از کُنه وجودِ خویش دارند. و نامشان، وصفِ ایشان است.
(اسرار #اسم و #اسم_گذاری مقالهٔ جدا میطلبد. و این مقوله، لطائفِ عمیق دارد که إن شاء الله در آینده بیان میشود)
که مثلاً ؛
▫️برای حضرت #جابر (ع) (جابر بن عبد الله انصاری) بیان شد که ایشان «جابر» است و جبران کنندۀ در راه ماندگان به عاشورایِ حسینی (ع).
▫️یا برای حضرت حرّ (ع) بیان شد تمامِ حرّیّت و آزادگی است.
یا در مقابل ؛
▪️برای #ابن_ملجم ملعون بیان شد که او، اصلِ لجام زدگی است. سراسرِ وجودِ خبیثش، لجامْ زدۀ هوایِ نفس است.
▪️یا #زجر که آزاردهندۀ حضرت رقیه سلام الله علیها بود. که نامِ او، وصفِ اوست و لغت «زجر کشیدن» و زجر کشیدنِ هر موجودی، چیزی از خباثتِ این ملعون است.
پس دقت کنیم که مبادا اسماء حضرات آل الله (؏) را با احدی قیاس کنیم که بقولِ مطلق فرمودند 💠『 لا یُقاس بنا احدٌ』💠 (احدی، در هیچ وجهی از وجوه با ما آل الله ؏ مقایسه کرده نمیشود./ 📚عيون أخبار الرضا -ع-، ج ۲، ص۶۶).
⇦ پس بدانیم :
در مورد #اسماء_توقیفی حقّ تعالی پیشتر در #کانال_معرفة_الحق مطالبی روزی شد. همان مطلب در مورد اسماء و القاب و کنیه حضرات اسماء الحسنی (علیهم السلام) برقرار است.
مثلاً :
❖اگر اسم مبارکِ حضرت مولی امیرالمؤمنین (؏) «علی» است؛ تمامْ و تمامیّتِ "عُلُوِّ" حضرت حقّ میباشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام محمّد تقی (؏) "جواد" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "جوُد" و سخاوت حضرت حقّ میباشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام جعفر بن محمّد (؏) "صادق" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "صدق" حضرت حقّ میباشند که در زیارتِ شریفشان میخوانیم :
🔹 『 وَ صَلِّ عَلَى «الصَّادِقِ عَنِ اللَّهِ» جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ؏』🔹
(قربانِ نام مبارکشان)
دقّت کنیم که فرمودند ◣『نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』◥ (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۸، ص۲۴۲).
که در این مثال؛ «علوّ» و «جود» و «صدق» از خَیرات هستند (یا به بیانِ دقیق، "الخیر" هستند). و اصل و اصالت آن، حضرات آل الله(؏) میباشند.
♦️◆ قدم هشتم ➣●• —---—
همین مطلب که در قدم هفتم معرفتی بیان شد، در مورد حضرت 《مُحسِن》 علیه السلام وجود دارد.
حساب حضرت محسن(؏)، حسابِ حضرات آل الله علیهم السلام است که فرمودند:
🔹『 لأَنَّهُ مِنَّا لَا غَيْر ُ فَمَنْ قَالَ غَيْرَ هَذَا فَكَذِّبُوه』🔹
ایشان (حضرت محسن علیه السلام) از ما آل الله علیهم السلام است، پس هرکس غیر از این را بگوید، تکذیبش کنید.
(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت،ج۵۳، ص۲۳)
⚠️ با این سخن، حضرات چهارده معصوم (؏) ، پانزده نفر نشدهاند.
#چهارده بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام #عدد_حقیقی است که در عِدادِ اعدادِ دیگر نیست. بلکه از اطلاق و حقیقتِ خویش مانند اعداد دیگر ظاهر میشود امّا در تعیّنِ عددی گرفتار نمیگردد. برای همین در عینِ اینکه حضرات آل الله (؏) به چهارده جلوه، متجلّی هستند، یک شیء واحدند. منتها ؛ #واحد_حقیقی. که واحدِ حقیقی، واحدی است که #مطلق_علی_الاطلاق است که از اطلاقِ یگانگیِ خویش در اعداد میآید ولی مَشوب و آلوده به حدّ و عَدّ نمیگردد.
بنابراین در نفسِ اینکه در چهارده جلوه میباشند، یک شخصِ حقیقیاند و میفرمایند:
🔻«نَحْنُ شَيْءٌ وَاحِد»🔺
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج۲۶، ص۳۱۷)
🔔 شرح و بسط در مورد #عدد_حقیقی ، بیش از اینهاست و لطائف آن، بسیار. امّا چون مقالۀ مستقل میطلبد، در اینجا به همین قدر از اشاره اکتفاء کرده شد.
👈 بنابراین در این مرحله، معلوم شد که حضرت محسن (؏) در وحدتِ حقیقی با حضرات چهارده معصوم (؏) هستند و نه فردی در کنار ایشان.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
♦️◆ قدم هفتم ➣●• —---—
اسمِ ظاهریِ اسماء الحسنی، برخاستۀ از حقیقت و نفْسِ ایشان است.
❖ یعنی اسماء و القاب و کُنیۀ حضرات آل الله علیهم السلام ، همگی از مسمّا و حقیقتِ ایشان متجلّی است. و نه اینکه اسمِ حضرات (؏) مانند اسماء ما سوایِ ایشان باشد که از بیرون آنها بر وجودشان جعل و واقع، و یا قرارداد شده باشد.
و این مهمّ را در بعضی از مقالات متذکّر شدهام که چون این مطلب برای حضرات اسماء الحسنی(ع) وجود دارد، متصلاً به وجودِ ایشان، خواصّ یارانِ حضرات، [و در مقابل] خواصِّ دشمنان آل الله (ع) نیز اسمائی برخاسته از کُنه وجودِ خویش دارند. و نامشان، وصفِ ایشان است.
(اسرار #اسم و #اسم_گذاری مقالهٔ جدا میطلبد. و این مقوله، لطائفِ عمیق دارد که إن شاء الله در آینده بیان میشود)
که مثلاً ؛
▫️برای حضرت #جابر (ع) (جابر بن عبد الله انصاری) بیان شد که ایشان «جابر» است و جبران کنندۀ در راه ماندگان به عاشورایِ حسینی (ع).
▫️یا برای حضرت حرّ (ع) بیان شد تمامِ حرّیّت و آزادگی است.
یا در مقابل ؛
▪️برای #ابن_ملجم ملعون بیان شد که او، اصلِ لجام زدگی است. سراسرِ وجودِ خبیثش، لجامْ زدۀ هوایِ نفس است.
▪️یا #زجر که آزاردهندۀ حضرت رقیه سلام الله علیها بود. که نامِ او، وصفِ اوست و لغت «زجر کشیدن» و زجر کشیدنِ هر موجودی، چیزی از خباثتِ این ملعون است.
پس دقت کنیم که مبادا اسماء حضرات آل الله (؏) را با احدی قیاس کنیم که بقولِ مطلق فرمودند 💠『 لا یُقاس بنا احدٌ』💠 (احدی، در هیچ وجهی از وجوه با ما آل الله ؏ مقایسه کرده نمیشود./ 📚عيون أخبار الرضا -ع-، ج ۲، ص۶۶).
⇦ پس بدانیم :
در مورد #اسماء_توقیفی حقّ تعالی پیشتر در #کانال_معرفة_الحق مطالبی روزی شد. همان مطلب در مورد اسماء و القاب و کنیه حضرات اسماء الحسنی (علیهم السلام) برقرار است.
مثلاً :
❖اگر اسم مبارکِ حضرت مولی امیرالمؤمنین (؏) «علی» است؛ تمامْ و تمامیّتِ "عُلُوِّ" حضرت حقّ میباشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام محمّد تقی (؏) "جواد" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "جوُد" و سخاوت حضرت حقّ میباشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام جعفر بن محمّد (؏) "صادق" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "صدق" حضرت حقّ میباشند که در زیارتِ شریفشان میخوانیم :
🔹 『 وَ صَلِّ عَلَى «الصَّادِقِ عَنِ اللَّهِ» جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ؏』🔹
(قربانِ نام مبارکشان)
دقّت کنیم که فرمودند ◣『نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』◥ (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۸، ص۲۴۲).
که در این مثال؛ «علوّ» و «جود» و «صدق» از خَیرات هستند (یا به بیانِ دقیق، "الخیر" هستند). و اصل و اصالت آن، حضرات آل الله(؏) میباشند.
♦️◆ قدم هشتم ➣●• —---—
همین مطلب که در قدم هفتم معرفتی بیان شد، در مورد حضرت 《مُحسِن》 علیه السلام وجود دارد.
حساب حضرت محسن(؏)، حسابِ حضرات آل الله علیهم السلام است که فرمودند:
🔹『 لأَنَّهُ مِنَّا لَا غَيْر ُ فَمَنْ قَالَ غَيْرَ هَذَا فَكَذِّبُوه』🔹
ایشان (حضرت محسن علیه السلام) از ما آل الله علیهم السلام است، پس هرکس غیر از این را بگوید، تکذیبش کنید.
(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت،ج۵۳، ص۲۳)
⚠️ با این سخن، حضرات چهارده معصوم (؏) ، پانزده نفر نشدهاند.
#چهارده بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام #عدد_حقیقی است که در عِدادِ اعدادِ دیگر نیست. بلکه از اطلاق و حقیقتِ خویش مانند اعداد دیگر ظاهر میشود امّا در تعیّنِ عددی گرفتار نمیگردد. برای همین در عینِ اینکه حضرات آل الله (؏) به چهارده جلوه، متجلّی هستند، یک شیء واحدند. منتها ؛ #واحد_حقیقی. که واحدِ حقیقی، واحدی است که #مطلق_علی_الاطلاق است که از اطلاقِ یگانگیِ خویش در اعداد میآید ولی مَشوب و آلوده به حدّ و عَدّ نمیگردد.
بنابراین در نفسِ اینکه در چهارده جلوه میباشند، یک شخصِ حقیقیاند و میفرمایند:
🔻«نَحْنُ شَيْءٌ وَاحِد»🔺
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج۲۶، ص۳۱۷)
🔔 شرح و بسط در مورد #عدد_حقیقی ، بیش از اینهاست و لطائف آن، بسیار. امّا چون مقالۀ مستقل میطلبد، در اینجا به همین قدر از اشاره اکتفاء کرده شد.
👈 بنابراین در این مرحله، معلوم شد که حضرت محسن (؏) در وحدتِ حقیقی با حضرات چهارده معصوم (؏) هستند و نه فردی در کنار ایشان.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🌱
🔳 چون دانستیم که ؛
•●• اوّلاً •●•
مطالب معرفتی در عالم نور است،
و عالم نور، خط کشی و قالبهای عالم حدود (که نقصِ عالم حدود است) را ندارد،
بلکه لُبّ است و بیحدّ،
و برای درکش بایستی از تعیّنات و معیاراتِ عالم حدود جدا شویم تا درکِ آن حقیقت را بنمائیم،
در نتیجه ؛
تا بر یک اسم خدا اشاره میکنیم، همۀ اسماء خدا به عینِ شخصی آن اسم، حضور دارند و به اشاره کننده نشان میدهد که خداوند احد است.
(مقالۀ احدی المعنا بودن حق تعالی را حتماً بخوانید. رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil3/310)
☀️ تا به یکی از حضرات آل الله علیهم السلام اشاره کنیم، تمام حضرات (علیهم السلام) حضور دارند. آن هم نه حضوری از جنس عالم حدود. بلکه حضورِ عینی شخصی. یعنی یک شخصِ حقیقی هستند.
این مهمّ برای نفس و روح هم صادق است.
•●• ثانیاً •●•
این مطلبِ «شرافت مسجود شدن»، در عالم ظاهر است.
اما «شرافت مسجود بودن» به خودی خود هست. ولی در عالَم ظاهر، با این ترتّب جلوه میکند.
یعنی نفس و روح، یک حقیقت هستند و شریف (مقامِ وحدت نوری). و آن، حضرات آل الله (ع) هستند که «نفس الله» و «روح الله» میباشند.
از حقیقتِ وحدت (مقام وحدت - خلوَت) تا در عالم اشاره (مقام فرق - جلوَت) آمدیم؛ سلطنت از آنِ نفس است و شرافت، از آنِ روح.
یعنی نفس، در سلطنت است و روح، عبدِ او و دائماً فانی در اوست.
🔅 که در عالم اشاره، نفس به روح که مدِّ اوست ظاهر میشود.
⇦پس اینکه هنگامۀ دمیده شدن روح به بدنِ حضرتِ آدم علیه السلام، حضرت مسجود ملائکه میشوند؛ روح الله، مدّ الظلّ و سایۀ "نفس الله" است و نه اینکه عَلَمِ شرافتی در مقابلِ "نفس الله" برداشته باشد.
✅ مثل اینکه:
با اینکه حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم شرافت بر تمام انبیاء الهی دارند و همۀ انبیاء الهی طبق احادیث تحتِ لواءِ حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند، امّا در عالم ظاهر بعثتِ سیّد الانبیاء و المرسلین (ص) بعد از نبوّت سایر انبیاء (ع) ظاهر میشود.
یا مثلاً در قبل از بعثتِ پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، پیامبر اکرم (ص) در صورتِ ظاهر به دینِ حضرت ابراهیم (ع) بودند (طبق بیانی).
امّا در باطن، این حضرت ابراهیم (ع) هستند که طبق فرمایش قرآن، یکی از شیعیانِ حضرت رسول اکرم (ص) است که :
🔻【 وَ إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ】🔺
(سورۀ صافات، آیۀ۸۳)
🔆 در نتیجه بایستی دقت کنیم که عالم نور است و معیاراتِ خودش.
پس باید منفک و فانی در آن شد و با نور انس گرفت تا خودش را به خودش نشان دهد. و نه به عالم ظاهر معلوم شود.
ان شاء الله در مقالۀ بعدی اشاراتی از تطبیقِ شخصیِ مراتبِ نفس و روح را خواهیم خواند.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ»
(📚 الدروع الواقية - سیّد بن طاووس، ص۱۸۷)
#لطیفه_قیاس_نفس_و_روح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
🔳 چون دانستیم که ؛
•●• اوّلاً •●•
مطالب معرفتی در عالم نور است،
و عالم نور، خط کشی و قالبهای عالم حدود (که نقصِ عالم حدود است) را ندارد،
بلکه لُبّ است و بیحدّ،
و برای درکش بایستی از تعیّنات و معیاراتِ عالم حدود جدا شویم تا درکِ آن حقیقت را بنمائیم،
در نتیجه ؛
تا بر یک اسم خدا اشاره میکنیم، همۀ اسماء خدا به عینِ شخصی آن اسم، حضور دارند و به اشاره کننده نشان میدهد که خداوند احد است.
(مقالۀ احدی المعنا بودن حق تعالی را حتماً بخوانید. رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil3/310)
☀️ تا به یکی از حضرات آل الله علیهم السلام اشاره کنیم، تمام حضرات (علیهم السلام) حضور دارند. آن هم نه حضوری از جنس عالم حدود. بلکه حضورِ عینی شخصی. یعنی یک شخصِ حقیقی هستند.
این مهمّ برای نفس و روح هم صادق است.
•●• ثانیاً •●•
این مطلبِ «شرافت مسجود شدن»، در عالم ظاهر است.
اما «شرافت مسجود بودن» به خودی خود هست. ولی در عالَم ظاهر، با این ترتّب جلوه میکند.
یعنی نفس و روح، یک حقیقت هستند و شریف (مقامِ وحدت نوری). و آن، حضرات آل الله (ع) هستند که «نفس الله» و «روح الله» میباشند.
از حقیقتِ وحدت (مقام وحدت - خلوَت) تا در عالم اشاره (مقام فرق - جلوَت) آمدیم؛ سلطنت از آنِ نفس است و شرافت، از آنِ روح.
یعنی نفس، در سلطنت است و روح، عبدِ او و دائماً فانی در اوست.
🔅 که در عالم اشاره، نفس به روح که مدِّ اوست ظاهر میشود.
⇦پس اینکه هنگامۀ دمیده شدن روح به بدنِ حضرتِ آدم علیه السلام، حضرت مسجود ملائکه میشوند؛ روح الله، مدّ الظلّ و سایۀ "نفس الله" است و نه اینکه عَلَمِ شرافتی در مقابلِ "نفس الله" برداشته باشد.
✅ مثل اینکه:
با اینکه حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم شرافت بر تمام انبیاء الهی دارند و همۀ انبیاء الهی طبق احادیث تحتِ لواءِ حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند، امّا در عالم ظاهر بعثتِ سیّد الانبیاء و المرسلین (ص) بعد از نبوّت سایر انبیاء (ع) ظاهر میشود.
یا مثلاً در قبل از بعثتِ پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، پیامبر اکرم (ص) در صورتِ ظاهر به دینِ حضرت ابراهیم (ع) بودند (طبق بیانی).
امّا در باطن، این حضرت ابراهیم (ع) هستند که طبق فرمایش قرآن، یکی از شیعیانِ حضرت رسول اکرم (ص) است که :
🔻【 وَ إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ】🔺
(سورۀ صافات، آیۀ۸۳)
🔆 در نتیجه بایستی دقت کنیم که عالم نور است و معیاراتِ خودش.
پس باید منفک و فانی در آن شد و با نور انس گرفت تا خودش را به خودش نشان دهد. و نه به عالم ظاهر معلوم شود.
ان شاء الله در مقالۀ بعدی اشاراتی از تطبیقِ شخصیِ مراتبِ نفس و روح را خواهیم خواند.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ»
(📚 الدروع الواقية - سیّد بن طاووس، ص۱۸۷)
#لطیفه_قیاس_نفس_و_روح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
.
🔆 #حقیقة_التوحید
🔅#سخن_پانزدهم_حقیقة_التوحید :
#حق_تعالی_احدی_المعنا_است
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/310
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🔰 ان شاء الله خوانندگان عزیز کلیۀ مباحثی که تا بدینجا در بیانْ…
🔆 #حقیقة_التوحید
🔅#سخن_پانزدهم_حقیقة_التوحید :
#حق_تعالی_احدی_المعنا_است
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/310
●═• ◈• ◈• ◈❖ 🔅 ❖ ◈• ◈• ◈• ═●
🔰 ان شاء الله خوانندگان عزیز کلیۀ مباحثی که تا بدینجا در بیانْ…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔹
🔰 با بیانی که تا بدینجا گذشت، فرمایش حضرت مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام را بخوانیم که میفرمایند:
💠『 احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك.』
🔹 بدی را از سینۀ غیرِ خود برکَن، با ریشهکَن کردنِ آن از سینۀ خودت.
(📚 نهج البلاغة، للصّبحی صالح، ص۵۰۱)
🔹 در روایتِ فوق، «الشرّ» با الف و لامِ استغراق یا الف و لام جنس آمده که بسیار بدتر از «عیوب» و در واقع ریشۀ تمام عیوب است.
🔹 و حضرت مولی علیهالسّلام، واژۀ «حصد» را بیان فرمودند که به معنایِ درو کردن است. و در درو کردن، ریشۀ آن چیزی که درو شده است، میماند.
امّا در رابطه با شرّ در خودمان، واژهٔ «قلع» را به کار بردهاند که به معنای ریشهکَن کردن میباشد.
🍃 الغرض؛
این قلع کردنِ شرّ از سینۀ خودمان وقتی است که «الإحتمال» در جانمان باشد و ولایت را حمل کنیم. ولایتی که از اطلاقِ حقیقی و سعۀ خویش، به شرّ و مقابلِ خود هم مجال میدهد که قرآن میفرماید؛
💎【 و كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّاً】💎
🔹 و بدينگونه براى هر پيامبرى دشمنانى قرار دادیم.
📘 سورهٔانعام، آیهٔ۱۱۲
🔹 یعنی؛ به وسیلۀ ❖『 الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب』❖ و دیدِ با نورِ ولایت، که بالاتر از این شرحش گذشت، شرّ را از سینۀ خویش ریشهکَن باید کرد.
👈🏻 و این قلعِ شرّ از صدر خویش، همان اَلإحتمالی ست «قَبْرُالْعُيُوب» است.
💢 و نیز «اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ» با «ِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك» دو چیز نیست. بلکه ظهورِ قلع شرّ از صدر تو، همان درو کردن شرّ از صدر دیگری است.
✨ حال چرا قلع و ریشهکن کردنِ شرّ از صدر ما، شرّ را از صدر دیگران، «درو» میکند نه «ریشهکن»؟
🔹 چون شرّ در حقیقت جایی نرفته و مثلاً خباثتِ شمر ملعون پابرجاست و قلع و ریشهکن نشده است، منتها حاملِ ولایت، در جانِ «الإحتمال»، ولایت را به مطلقعلیالإطلاق بودن درک کرده است و سیطرۀ حکومت ولایت را شناخته است.
لذا؛
👈🏻 در همان نقطهای که شرّ جولان میدهد و تماماً شرّ است، در نطفه ، «خفه بودن» و عدمی بودنش را یافته است.
چرا که شرّ، نحوِ استقلالی ندارد و در سیطره و سلطۀ ولایت مجالِ جولان یافته است.
✨ حال سؤال این است که غاصبینِ خلافت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام یعنی ابابکر و عمر و عثمان و پیروانشان (لعنةاللهعلیهماجمعین) که اصلِ عیب و شرّ هستند، چگونه در «قبر» شوند؟
آیا اگر ذیلِ «قبرُ العیوب» واقع شوند، دیگر خبری از اینها نیست و لعنشان نیز، بیمحلّ است؟
🔹 پاسخْ آنکه؛
اگر ولایت، مطلقی بود که مطلق بودن، حدّ آن بود، در اینصورت با «الإحتمال» که «قبرُالعیوب» است، یک طرفِ قضیه رخ میداد و آن این بود که دیگر خبری از ملعونین نبود.
امّا ولایت، مطلقِ حقیقی است و مطلق بودنِ ولایت، بیانِ آن است، در نتیجه به قید اطلاق هم نمیماند و بر خود نیز اطلاق دارد. یعنی؛
#مطلق_علی_الاطلاق است.
در نتیجه به دشمنِ خویش تا أدْنیَ دَرَکهٔ أسفل (اسفل سافلین) نیز مهلت و مجال میدهد.
👈🏻 پس هرچند «الإحتمال» به طور مطلق است و «قبرُالعیوب» هم به طور مطلق، ولی آن ملعونهای ازل و ابد، به سعۀ مجال ولیّالله علیهالسّلام ذیل مطلقِ «علیالاطلاق» بودنِ ولایت،
در قبر هم در نهایتِ دشمنی و نفاق باقی مانده و مستحقّ لعن و عذاب ابدی، و مخلّد در نار هستند.
🔹 به دیگر بیان؛
هرچند ولایت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام به هیچ وجه غصب کرده نمیشود، ولی چون حضرات آلالله علیهمالسّلآم مطلقعَلیالإطلاق هستند، به دشمنان خود نهایتِ مجال را میدهند و در همان نقطه که میگوئیم ولایت غصب کرده نمیشود، در اطلاقِ مجالِ ولیّالله علیهالسّلام، تماماً توسّط این ملعونها غصب شده است و الی الابد ملعون هستند.
لعنةاللهعليهمأجمعین.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🔰 با بیانی که تا بدینجا گذشت، فرمایش حضرت مولی امیرالمؤمنین علیهالسّلام را بخوانیم که میفرمایند:
💠『 احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك.』
🔹 بدی را از سینۀ غیرِ خود برکَن، با ریشهکَن کردنِ آن از سینۀ خودت.
(📚 نهج البلاغة، للصّبحی صالح، ص۵۰۱)
🔹 در روایتِ فوق، «الشرّ» با الف و لامِ استغراق یا الف و لام جنس آمده که بسیار بدتر از «عیوب» و در واقع ریشۀ تمام عیوب است.
🔹 و حضرت مولی علیهالسّلام، واژۀ «حصد» را بیان فرمودند که به معنایِ درو کردن است. و در درو کردن، ریشۀ آن چیزی که درو شده است، میماند.
امّا در رابطه با شرّ در خودمان، واژهٔ «قلع» را به کار بردهاند که به معنای ریشهکَن کردن میباشد.
🍃 الغرض؛
این قلع کردنِ شرّ از سینۀ خودمان وقتی است که «الإحتمال» در جانمان باشد و ولایت را حمل کنیم. ولایتی که از اطلاقِ حقیقی و سعۀ خویش، به شرّ و مقابلِ خود هم مجال میدهد که قرآن میفرماید؛
💎【 و كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّاً】💎
🔹 و بدينگونه براى هر پيامبرى دشمنانى قرار دادیم.
📘 سورهٔانعام، آیهٔ۱۱۲
🔹 یعنی؛ به وسیلۀ ❖『 الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب』❖ و دیدِ با نورِ ولایت، که بالاتر از این شرحش گذشت، شرّ را از سینۀ خویش ریشهکَن باید کرد.
👈🏻 و این قلعِ شرّ از صدر خویش، همان اَلإحتمالی ست «قَبْرُالْعُيُوب» است.
💢 و نیز «اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ» با «ِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك» دو چیز نیست. بلکه ظهورِ قلع شرّ از صدر تو، همان درو کردن شرّ از صدر دیگری است.
✨ حال چرا قلع و ریشهکن کردنِ شرّ از صدر ما، شرّ را از صدر دیگران، «درو» میکند نه «ریشهکن»؟
🔹 چون شرّ در حقیقت جایی نرفته و مثلاً خباثتِ شمر ملعون پابرجاست و قلع و ریشهکن نشده است، منتها حاملِ ولایت، در جانِ «الإحتمال»، ولایت را به مطلقعلیالإطلاق بودن درک کرده است و سیطرۀ حکومت ولایت را شناخته است.
لذا؛
👈🏻 در همان نقطهای که شرّ جولان میدهد و تماماً شرّ است، در نطفه ، «خفه بودن» و عدمی بودنش را یافته است.
چرا که شرّ، نحوِ استقلالی ندارد و در سیطره و سلطۀ ولایت مجالِ جولان یافته است.
✨ حال سؤال این است که غاصبینِ خلافت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام یعنی ابابکر و عمر و عثمان و پیروانشان (لعنةاللهعلیهماجمعین) که اصلِ عیب و شرّ هستند، چگونه در «قبر» شوند؟
آیا اگر ذیلِ «قبرُ العیوب» واقع شوند، دیگر خبری از اینها نیست و لعنشان نیز، بیمحلّ است؟
🔹 پاسخْ آنکه؛
اگر ولایت، مطلقی بود که مطلق بودن، حدّ آن بود، در اینصورت با «الإحتمال» که «قبرُالعیوب» است، یک طرفِ قضیه رخ میداد و آن این بود که دیگر خبری از ملعونین نبود.
امّا ولایت، مطلقِ حقیقی است و مطلق بودنِ ولایت، بیانِ آن است، در نتیجه به قید اطلاق هم نمیماند و بر خود نیز اطلاق دارد. یعنی؛
#مطلق_علی_الاطلاق است.
در نتیجه به دشمنِ خویش تا أدْنیَ دَرَکهٔ أسفل (اسفل سافلین) نیز مهلت و مجال میدهد.
👈🏻 پس هرچند «الإحتمال» به طور مطلق است و «قبرُالعیوب» هم به طور مطلق، ولی آن ملعونهای ازل و ابد، به سعۀ مجال ولیّالله علیهالسّلام ذیل مطلقِ «علیالاطلاق» بودنِ ولایت،
در قبر هم در نهایتِ دشمنی و نفاق باقی مانده و مستحقّ لعن و عذاب ابدی، و مخلّد در نار هستند.
🔹 به دیگر بیان؛
هرچند ولایت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام به هیچ وجه غصب کرده نمیشود، ولی چون حضرات آلالله علیهمالسّلآم مطلقعَلیالإطلاق هستند، به دشمنان خود نهایتِ مجال را میدهند و در همان نقطه که میگوئیم ولایت غصب کرده نمیشود، در اطلاقِ مجالِ ولیّالله علیهالسّلام، تماماً توسّط این ملعونها غصب شده است و الی الابد ملعون هستند.
لعنةاللهعليهمأجمعین.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🔹
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة
🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آلالله علیهم السلام در این کانال رشحهای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.
ادمین : @ehsannil
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🍃࿐
🌿⇯⇦ بنابراین؛
وجودِ غیبُالغیوبیِ حضرتِ حقّﷻ - که بیان شد #عماء است و به واسطۀ مطلقۀ #هواء، رؤیت و ظاهر میشود -؛
🍃☜ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است.
🌿۞ حال؛ «ریاح» چیست؟
🍃֎⇦ حضراتِ روحُالله (علیهم السّلام)؛ راجع به حقیقت و بلندایِ #ریح میفرمایند:
༺𒆳
🔻«الرِّيحُ هَوَاءٌ
إِذَا تَحَرَّكَ سُمِّيَ "رِيحاً"
فَإِذَا سَكَنَ سُمِّيَ "هَوَاءً"
وَ بِــهِ قِــوَامُ الدُّنْيَا
وَ لَوْ كُفَّ الرِّيحُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ؛ لَفَسَدَ كُلُّ شَيْءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ نَتُنَ ...
فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَن»🔺
🍃 باد؛
آن هنگامی که تحرّک دارد؛ #ریح نامیده میشود.
و آن هنگامی که ساکن است؛ #هواء نامیده میشود.
و قوامِ دنیا به آن است.
و اگر باد، سه روز متوقّف شود؛ هر چیزی بر روی زمین، فاسد شده و میگندد («ثلاثة ایّام»؛ اشاره به مراتب سهگانۀ وجودیِ؛ ذات، صفات، افعال است).
و «ریح» به منزلۀ «روح» است که اگر از بدن خارج شود، بدن میگندد.
📚 بحار الأنوار ،ط - بيروت، ج۵۸، ص۳۵
🌿⇯֎ بنابراین؛
🍃֎⇦ #ریح؛ همان «هواء»ئی است که تحرّک دارد. و اینکه وجودِ غیبُالغیوبیِ خداوندﷻ (یعنی؛ عَماء)؛ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است، بدین معناست که؛
💫☜ وجودِ حقّﷻ، به واسطۀ مطلقۀ «هواء»؛ عَلَیالدّوام با حرکتی لُبّی و مَلَئی، در حالِ رؤیت شدن لُبّی وُ ظهور از غیب (یعنی؛ از مکانتِ «عَماء») به شهود است.
[در شرحِ حرکتِ لبّی و ملئی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/162]
🍃⇯⇦ و به بیانِ دیگر؛
⛲️☜ ذاتِ حضرتِ دائمﷻ به حرکتِ لبّی و ملئی؛
عَلَیالدّوام، به خود، از خود، در خود، بر خود، و به سوی خود، و تا خود؛ متجلّی است و میجوشد. که روحِ این جوشش و تجلّی، روح مطلق إلهی یعنی؛ حضراتِ «روح الله» ائمه اطهار (علیهمالسّلام) هستند که به جامعیّتِ مقامِ جمع الجمع بودنشان؛ خلوَت و جلوَتِ باریتعالیٰ میباشند.
🍃⇯֎ حال؛ همان طور که اگر «ریح» متحرّک نبوده و ساکن باشد، «هواء» نامیده میشود؛ «روح» نیز اگر در تحرّکِ حیاتیِ #ایمان نباشد؛ «هواء» نامیده میشود، و دنبالهرَویِ آن، باعثِ گمراهی بوده و مبدِّل و تبدیل کنندۀ هدایت به ظلمت، و انسان به اَنعام و چهارپاست، چنان که قرآن میفرماید:
💎【أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ «هَـــواهُ»
أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً.
أَمْ تحَسَبُ أَنَّ أَكْثرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
إِنْ هُمْ إِلَّا «كاَلْأَنْعَـــامِ» بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً】💎
✾ آيا آن كس كه هواى نفسِ خود را معبود خويش گرفته است، ديدهاى؟
آيا تو ضامن او هستى؟
آيا گمان مىكنى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟
آنان جز مانندِ ستوران نيستند، بلكه گمراهتر هستند.
📘 سورۀ فرقان، آیات ۴۴-۴۳
🍃۞ بنابراین؛
֎⇦ «هواء» - که واسطۀ مطلقۀ رؤیت و ظهورِ حقّﷻ از غیب به شهود است -؛ از اطلاقی که دارد، مجالِ به «غیر» هم میدهد، تا جایی که «هوایِ نفس» هم [که مقابلِ حقیقتِ الله است]؛ قد عَلَم میکند و جولان میدهد و «أنا ربّکم الأعلی» میگوید (معاذ الله).
🌿⇯⇦ امّا دقّت شود که این جولان؛ فقط از بابِ #مجالی است که حضراتِ واسطۀ مطلقه (؏) دادهاند. و الّا در همان نقطۀ ابتدائیّتِ «هوا» و نقطۀ ابتدائیّتِ «نفس»؛
🍃֎⇦ چیزی جز حضرتِ «اَلْهواء» و «نفْسُ الله تعالیٰ» (علیهم السّلام) نیست که در حکومت و سیطرۀ خودش، به «هوای نفس» هم مجالِ جولان داده است.
🌿⇯֎ در مقامِ جمعبندی کلّی بیان میشود؛
֎⇦ آن «هواء»ئی که «مَا فَوْقَ» و «مَا تَحْتِ» عَماء (ذاتِ غیبالغیوبیِ حقّﷻ) بود؛
🍃☜ ساکنِ لُبّی است.
بدین معنا که؛
جامعِ سکونِ عَماء (جلوۀ جلالیِ ذاتِ حقّﷻ)، و حرکتِ عَماء (جلوۀ جمالیِ ذاتِ حقّﷻ) میباشد و به بیان دیگر؛
💫☜ ما فوق و ما تحتِ عماء (غیب)؛ آن «هواء»ی مطلق است که در قیدِ «مطلق بودن» نخشکیده، بلکه تا جلواتِ نوری (ریح و روح) و ناری (هوای نفس) سفرۀ وجود، پهن کرده.
🍃֎⇦ النّهایة؛ به اختصار و تحلیلاً بیان میشود:
༺𒆳
۞ عَماء => لاتعیّنی، جلالت، فاطمیّت (س)
۞ هواء => لا تعیّن، #جلال، #مطلق، ساکنِ لبّی
۞ شدّتِ هواء => تعیّنات، #جمال، عَلَیالاطلاقِ #نوری و عَلَیالإطلاقِ #ناری
💫۞ عَلَیالإطلاقِ نوریِ هواء => ریاح، رایحةً طیّبةً، بشارتِ عماء (رحمتِ «بَیْنَ یَدَیْن»ی وُ منقلب)، جَوَلانِ هواء ...
🔥۞ عَلَیالإطلاقِ ناریِ هواء => هوای نفس، سکونِ حدّی (خشکیدگیِ ملعون)، جُوْلانِ هوا ...
🍃 «والحمدلله ربّ العالمین»
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عماء_و_هواء
🍃࿐
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃࿐
.
🌿⇯⇦ بنابراین؛
وجودِ غیبُالغیوبیِ حضرتِ حقّﷻ - که بیان شد #عماء است و به واسطۀ مطلقۀ #هواء، رؤیت و ظاهر میشود -؛
🍃☜ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است.
🌿۞ حال؛ «ریاح» چیست؟
🍃֎⇦ حضراتِ روحُالله (علیهم السّلام)؛ راجع به حقیقت و بلندایِ #ریح میفرمایند:
༺𒆳
🔻«الرِّيحُ هَوَاءٌ
إِذَا تَحَرَّكَ سُمِّيَ "رِيحاً"
فَإِذَا سَكَنَ سُمِّيَ "هَوَاءً"
وَ بِــهِ قِــوَامُ الدُّنْيَا
وَ لَوْ كُفَّ الرِّيحُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ؛ لَفَسَدَ كُلُّ شَيْءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ نَتُنَ ...
فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَن»🔺
🍃 باد؛
آن هنگامی که تحرّک دارد؛ #ریح نامیده میشود.
و آن هنگامی که ساکن است؛ #هواء نامیده میشود.
و قوامِ دنیا به آن است.
و اگر باد، سه روز متوقّف شود؛ هر چیزی بر روی زمین، فاسد شده و میگندد («ثلاثة ایّام»؛ اشاره به مراتب سهگانۀ وجودیِ؛ ذات، صفات، افعال است).
و «ریح» به منزلۀ «روح» است که اگر از بدن خارج شود، بدن میگندد.
📚 بحار الأنوار ،ط - بيروت، ج۵۸، ص۳۵
🌿⇯֎ بنابراین؛
🍃֎⇦ #ریح؛ همان «هواء»ئی است که تحرّک دارد. و اینکه وجودِ غیبُالغیوبیِ خداوندﷻ (یعنی؛ عَماء)؛ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح» است، بدین معناست که؛
💫☜ وجودِ حقّﷻ، به واسطۀ مطلقۀ «هواء»؛ عَلَیالدّوام با حرکتی لُبّی و مَلَئی، در حالِ رؤیت شدن لُبّی وُ ظهور از غیب (یعنی؛ از مکانتِ «عَماء») به شهود است.
[در شرحِ حرکتِ لبّی و ملئی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/162]
🍃⇯⇦ و به بیانِ دیگر؛
⛲️☜ ذاتِ حضرتِ دائمﷻ به حرکتِ لبّی و ملئی؛
عَلَیالدّوام، به خود، از خود، در خود، بر خود، و به سوی خود، و تا خود؛ متجلّی است و میجوشد. که روحِ این جوشش و تجلّی، روح مطلق إلهی یعنی؛ حضراتِ «روح الله» ائمه اطهار (علیهمالسّلام) هستند که به جامعیّتِ مقامِ جمع الجمع بودنشان؛ خلوَت و جلوَتِ باریتعالیٰ میباشند.
🍃⇯֎ حال؛ همان طور که اگر «ریح» متحرّک نبوده و ساکن باشد، «هواء» نامیده میشود؛ «روح» نیز اگر در تحرّکِ حیاتیِ #ایمان نباشد؛ «هواء» نامیده میشود، و دنبالهرَویِ آن، باعثِ گمراهی بوده و مبدِّل و تبدیل کنندۀ هدایت به ظلمت، و انسان به اَنعام و چهارپاست، چنان که قرآن میفرماید:
💎【أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ «هَـــواهُ»
أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً.
أَمْ تحَسَبُ أَنَّ أَكْثرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
إِنْ هُمْ إِلَّا «كاَلْأَنْعَـــامِ» بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً】💎
✾ آيا آن كس كه هواى نفسِ خود را معبود خويش گرفته است، ديدهاى؟
آيا تو ضامن او هستى؟
آيا گمان مىكنى كه بيشترشان مىشنوند يا مىانديشند؟
آنان جز مانندِ ستوران نيستند، بلكه گمراهتر هستند.
📘 سورۀ فرقان، آیات ۴۴-۴۳
🍃۞ بنابراین؛
֎⇦ «هواء» - که واسطۀ مطلقۀ رؤیت و ظهورِ حقّﷻ از غیب به شهود است -؛ از اطلاقی که دارد، مجالِ به «غیر» هم میدهد، تا جایی که «هوایِ نفس» هم [که مقابلِ حقیقتِ الله است]؛ قد عَلَم میکند و جولان میدهد و «أنا ربّکم الأعلی» میگوید (معاذ الله).
🌿⇯⇦ امّا دقّت شود که این جولان؛ فقط از بابِ #مجالی است که حضراتِ واسطۀ مطلقه (؏) دادهاند. و الّا در همان نقطۀ ابتدائیّتِ «هوا» و نقطۀ ابتدائیّتِ «نفس»؛
🍃֎⇦ چیزی جز حضرتِ «اَلْهواء» و «نفْسُ الله تعالیٰ» (علیهم السّلام) نیست که در حکومت و سیطرۀ خودش، به «هوای نفس» هم مجالِ جولان داده است.
🌿⇯֎ در مقامِ جمعبندی کلّی بیان میشود؛
֎⇦ آن «هواء»ئی که «مَا فَوْقَ» و «مَا تَحْتِ» عَماء (ذاتِ غیبالغیوبیِ حقّﷻ) بود؛
🍃☜ ساکنِ لُبّی است.
بدین معنا که؛
جامعِ سکونِ عَماء (جلوۀ جلالیِ ذاتِ حقّﷻ)، و حرکتِ عَماء (جلوۀ جمالیِ ذاتِ حقّﷻ) میباشد و به بیان دیگر؛
💫☜ ما فوق و ما تحتِ عماء (غیب)؛ آن «هواء»ی مطلق است که در قیدِ «مطلق بودن» نخشکیده، بلکه تا جلواتِ نوری (ریح و روح) و ناری (هوای نفس) سفرۀ وجود، پهن کرده.
🍃֎⇦ النّهایة؛ به اختصار و تحلیلاً بیان میشود:
༺𒆳
۞ عَماء => لاتعیّنی، جلالت، فاطمیّت (س)
۞ هواء => لا تعیّن، #جلال، #مطلق، ساکنِ لبّی
۞ شدّتِ هواء => تعیّنات، #جمال، عَلَیالاطلاقِ #نوری و عَلَیالإطلاقِ #ناری
💫۞ عَلَیالإطلاقِ نوریِ هواء => ریاح، رایحةً طیّبةً، بشارتِ عماء (رحمتِ «بَیْنَ یَدَیْن»ی وُ منقلب)، جَوَلانِ هواء ...
🔥۞ عَلَیالإطلاقِ ناریِ هواء => هوای نفس، سکونِ حدّی (خشکیدگیِ ملعون)، جُوْلانِ هوا ...
🍃 «والحمدلله ربّ العالمین»
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عماء_و_هواء
🍃࿐
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃࿐
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
#حرکت_سکون_توحید
https://t.me/ehsannil3/162
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
❗️ صرفاً جهت اطلاع - برای اهل دقّت بیشتر :
🔶 سؤالی دوّم ذیل بیان بیست و یکم :
👈🏻 اینکه در بیان بیست و یکم اشاره شد "نور، سکون ندارد و نور ساکن یعنی عدم نور" را کمی شرح میدهیم:
🔷 ✍🏻پاسخ:…
#حرکت_سکون_توحید
https://t.me/ehsannil3/162
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
❗️ صرفاً جهت اطلاع - برای اهل دقّت بیشتر :
🔶 سؤالی دوّم ذیل بیان بیست و یکم :
👈🏻 اینکه در بیان بیست و یکم اشاره شد "نور، سکون ندارد و نور ساکن یعنی عدم نور" را کمی شرح میدهیم:
🔷 ✍🏻پاسخ:…