Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◾️
🔲 فطام؛ از شیر گرفتن کودک است.
که شیر در اینجا علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدر این امر است
و #فاطمه؛ اسم فاعلی است که صفتِ حالیه این مهمّ است،
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س)، فِطامة است
و فطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان.
✅ اگر حضرتِ "هو"(عزّوجلّ) غیب الغیوب است و "هو" بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
👈 فاطمه؛ نفس جدائی است. نفس بریدن. هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت "هو"(جلّ جلاله) هستند.
حضرتشان بَتول میباشند. یعنی مبالغۀ«بریده». نه از ضعف دیگران چنین باشند. همانطور که "هو" از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعف دیگران بعد از این دقائق معنا میشود.
بلکه نفسِ «بریدن» هستند.
🍃 عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
حالا ؛
❁ معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛ نفسِ «#جدائی» است.
فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند. چه میشود؟
در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی»شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
این؛ معرفت و درک حضرت فاطمه (س) است که "فطموا عن معرفتها" (از معرفتشان، جدا و بریدهاند).
🍂 و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث :
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از خداوند شناخته شدن قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین بایستی قدرِ حضرتِ "لیلة القدر" معلوم گردد. چه میشود؟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔹"غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص"
دیده [انیّت] بر هم نهید تا فاطمه دختر محمّد(ص) بگذرد.
(📚 الأمالي- للصدوق، ص: 18)
👁🗨 غضّ بصر برای #معروف حدّی که در عالم حدّ است (و صرفاً در جمالِ معرفت و معروف بودن است)؛ موجب عدمِ شناخت است. یعنی اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
هرگز.
👈 امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و انیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی انیّت تو بروَد تا معروف در تو برویَد.
نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد که فرمودند :
🔻"مَنْ يَمُتْ يَرَنِي "🔺
هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
(📚الأمالي- للمفيد، ص: 7)
🔰 کلامِ آخر :
حجّة الله با دوئیت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. واگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی خداوند) [العیاذ بالله] متعدّد است.
حجّت حقّ، صمدیّتِ حقّ است و کنار و پهلو ندارد و از این رو "بالغه" و رساست که قرآن میفرماید :
💎"قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ"💎
(انعام، آیۀ 149)
تعدّد حجج الهی؛ تعدّد نوری است. ائمۀ اطهار(ع) نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
با این معرفت، حدیث را دقت بفرمائید :
🔻"نحن حجّة اللّه على الخلق، و فاطمة حجّة علينا"🔺
ما آل الله (ع) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم، و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
(📚عوالم العلوم، ج11-قسم-1-فاطمةس، ص: 7)
🗨 حجج الهی، ائمۀ اطهار(ع)؛ "سرّ الله" هستند (📚بحار الانوار، ج99، ص: 64).
در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی(ع) تعیّن و جمالِ «"سرّ الله"بودن» هستند؛
✿ حضرت فاطمه(س) که حجّتِ بر حجج الهی(ع) میباشند؛ لاتعیّنی و جلالِ «"سرّ الله"بودن» هستند.
👈 حضرت فاطمه(س)؛ مگو بودنِ سرّ الهی، و سرّ مگویِ الهیاند.
لعن ازلی و ابدی خداوند بر قاتلین حضرت فاطمه(س)، عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان.
#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
🏴🆔 @ehsannil
┅─┅─═✾◼️🔲◼️✾═─┅─┅
🔲 فطام؛ از شیر گرفتن کودک است.
که شیر در اینجا علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدر این امر است
و #فاطمه؛ اسم فاعلی است که صفتِ حالیه این مهمّ است،
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س)، فِطامة است
و فطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان.
✅ اگر حضرتِ "هو"(عزّوجلّ) غیب الغیوب است و "هو" بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
👈 فاطمه؛ نفس جدائی است. نفس بریدن. هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت "هو"(جلّ جلاله) هستند.
حضرتشان بَتول میباشند. یعنی مبالغۀ«بریده». نه از ضعف دیگران چنین باشند. همانطور که "هو" از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعف دیگران بعد از این دقائق معنا میشود.
بلکه نفسِ «بریدن» هستند.
🍃 عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
حالا ؛
❁ معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛ نفسِ «#جدائی» است.
فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند. چه میشود؟
در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی»شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
این؛ معرفت و درک حضرت فاطمه (س) است که "فطموا عن معرفتها" (از معرفتشان، جدا و بریدهاند).
🍂 و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث :
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از خداوند شناخته شدن قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین بایستی قدرِ حضرتِ "لیلة القدر" معلوم گردد. چه میشود؟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔹"غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص"
دیده [انیّت] بر هم نهید تا فاطمه دختر محمّد(ص) بگذرد.
(📚 الأمالي- للصدوق، ص: 18)
👁🗨 غضّ بصر برای #معروف حدّی که در عالم حدّ است (و صرفاً در جمالِ معرفت و معروف بودن است)؛ موجب عدمِ شناخت است. یعنی اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
هرگز.
👈 امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و انیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی انیّت تو بروَد تا معروف در تو برویَد.
نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد که فرمودند :
🔻"مَنْ يَمُتْ يَرَنِي "🔺
هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
(📚الأمالي- للمفيد، ص: 7)
🔰 کلامِ آخر :
حجّة الله با دوئیت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. واگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی خداوند) [العیاذ بالله] متعدّد است.
حجّت حقّ، صمدیّتِ حقّ است و کنار و پهلو ندارد و از این رو "بالغه" و رساست که قرآن میفرماید :
💎"قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ"💎
(انعام، آیۀ 149)
تعدّد حجج الهی؛ تعدّد نوری است. ائمۀ اطهار(ع) نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
با این معرفت، حدیث را دقت بفرمائید :
🔻"نحن حجّة اللّه على الخلق، و فاطمة حجّة علينا"🔺
ما آل الله (ع) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم، و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
(📚عوالم العلوم، ج11-قسم-1-فاطمةس، ص: 7)
🗨 حجج الهی، ائمۀ اطهار(ع)؛ "سرّ الله" هستند (📚بحار الانوار، ج99، ص: 64).
در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی(ع) تعیّن و جمالِ «"سرّ الله"بودن» هستند؛
✿ حضرت فاطمه(س) که حجّتِ بر حجج الهی(ع) میباشند؛ لاتعیّنی و جلالِ «"سرّ الله"بودن» هستند.
👈 حضرت فاطمه(س)؛ مگو بودنِ سرّ الهی، و سرّ مگویِ الهیاند.
لعن ازلی و ابدی خداوند بر قاتلین حضرت فاطمه(س)، عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان.
#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
🏴🆔 @ehsannil
┅─┅─═✾◼️🔲◼️✾═─┅─┅
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◾️
🔲 فطام؛ از شیر گرفتن کودک است.
که شیر در اینجا علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدر این امر است
و #فاطمه؛ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است،
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س)، فِطامة است
و فطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان.
✅ اگر حضرتِ "هو"(عزّوجلّ) غیب الغیوب است و "هو" بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
👈 فاطمه؛ نفس جدائی است. نفس بریدن. هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت "هو"(جلّ جلاله) هستند.
حضرتشان بَتول میباشند. یعنی مبالغۀ«بریده». نه از ضعف دیگران چنین باشند. همانطور که "هو" از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعف دیگران بعد از این دقائق معنا میشود.
بلکه نفسِ «بریدن» هستند.
🍃 عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
حالا ؛
❁ معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛ نفسِ «#جدائی» است.
فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند. چه میشود؟
در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی»شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
این؛ معرفت و درک حضرت فاطمه (س) است که "فطموا عن معرفتها" (از معرفتشان، جدا و بریدهاند).
🍂 و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث :
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از خداوند شناخته شدن قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین بایستی قدرِ حضرتِ "لیلة القدر" معلوم گردد. چه میشود؟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔹"غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص"
دیده [انیّت] بر هم نهید تا فاطمه دختر محمّد(ص) بگذرد.
(📚 الأمالي- للصدوق، ص: 18)
👁🗨 غضّ بصر برای #معروف حدّی که در عالم حدّ است (و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است)؛ موجب عدمِ شناخت است. یعنی اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
هرگز.
👈 امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و انیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی انیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد که فرمودند :
🔻"مَنْ يَمُتْ يَرَنِي "🔺
هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
(📚الأمالي- للمفيد، ص: 7)
🔰 کلامِ آخر :
حجّة الله با دوئیت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. واگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی خداوند) [العیاذ بالله] متعدّد است.
حجّت حقّ، صمدیّتِ حقّ است و کنار و پهلو ندارد و از این رو "بالغه" و رساست که قرآن میفرماید :
💎"قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ"💎
(انعام، آیۀ 149)
تعدّد حجج الهی؛ تعدّد نوری است. ائمۀ اطهار(ع) نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
با این معرفت، حدیث را دقت بفرمائید :
🔻"نحن حجّة اللّه على الخلق، و فاطمة حجّة علينا"🔺
ما آل الله (ع) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم، و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
(📚عوالم العلوم، ج11-قسم-1-فاطمةس، ص: 7)
🗨 حجج الهی، ائمۀ اطهار(ع)؛ "سرّ الله" هستند (📚بحار الانوار، ج99، ص: 64).
در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی(ع) تعیّن و جمالِ «"سرّ الله"بودن» هستند؛
✿ حضرت فاطمه(س) که حجّتِ بر حجج الهی(ع) میباشند؛ لاتعیّنی و جلالِ «"سرّ الله"بودن» هستند.
👈 حضرت فاطمه(س)؛ مگو بودنِ سرّ الهی، و سرّ مگویِ الهیاند.
لعن ازلی و ابدی خداوند بر قاتلین حضرت فاطمه(س)، عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان.
#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
🔲 فطام؛ از شیر گرفتن کودک است.
که شیر در اینجا علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدر این امر است
و #فاطمه؛ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است،
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س)، فِطامة است
و فطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان.
✅ اگر حضرتِ "هو"(عزّوجلّ) غیب الغیوب است و "هو" بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
👈 فاطمه؛ نفس جدائی است. نفس بریدن. هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت "هو"(جلّ جلاله) هستند.
حضرتشان بَتول میباشند. یعنی مبالغۀ«بریده». نه از ضعف دیگران چنین باشند. همانطور که "هو" از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعف دیگران بعد از این دقائق معنا میشود.
بلکه نفسِ «بریدن» هستند.
🍃 عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
حالا ؛
❁ معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛ نفسِ «#جدائی» است.
فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند. چه میشود؟
در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی»شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
این؛ معرفت و درک حضرت فاطمه (س) است که "فطموا عن معرفتها" (از معرفتشان، جدا و بریدهاند).
🍂 و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث :
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از خداوند شناخته شدن قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین بایستی قدرِ حضرتِ "لیلة القدر" معلوم گردد. چه میشود؟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔹"غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص"
دیده [انیّت] بر هم نهید تا فاطمه دختر محمّد(ص) بگذرد.
(📚 الأمالي- للصدوق، ص: 18)
👁🗨 غضّ بصر برای #معروف حدّی که در عالم حدّ است (و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است)؛ موجب عدمِ شناخت است. یعنی اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
هرگز.
👈 امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و انیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی انیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد که فرمودند :
🔻"مَنْ يَمُتْ يَرَنِي "🔺
هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
(📚الأمالي- للمفيد، ص: 7)
🔰 کلامِ آخر :
حجّة الله با دوئیت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. واگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی خداوند) [العیاذ بالله] متعدّد است.
حجّت حقّ، صمدیّتِ حقّ است و کنار و پهلو ندارد و از این رو "بالغه" و رساست که قرآن میفرماید :
💎"قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ"💎
(انعام، آیۀ 149)
تعدّد حجج الهی؛ تعدّد نوری است. ائمۀ اطهار(ع) نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
با این معرفت، حدیث را دقت بفرمائید :
🔻"نحن حجّة اللّه على الخلق، و فاطمة حجّة علينا"🔺
ما آل الله (ع) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم، و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
(📚عوالم العلوم، ج11-قسم-1-فاطمةس، ص: 7)
🗨 حجج الهی، ائمۀ اطهار(ع)؛ "سرّ الله" هستند (📚بحار الانوار، ج99، ص: 64).
در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی(ع) تعیّن و جمالِ «"سرّ الله"بودن» هستند؛
✿ حضرت فاطمه(س) که حجّتِ بر حجج الهی(ع) میباشند؛ لاتعیّنی و جلالِ «"سرّ الله"بودن» هستند.
👈 حضرت فاطمه(س)؛ مگو بودنِ سرّ الهی، و سرّ مگویِ الهیاند.
لعن ازلی و ابدی خداوند بر قاتلین حضرت فاطمه(س)، عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان.
#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◉
🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
و نه اینکه هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آلالله (؏) باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست.
اینکه، نقضِ غرض است!
🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.
[ ✅ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]
🔲 فِطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...
◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هــو» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.
✿⇯⇦ حضرتشان بَتول میباشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا میشود.
🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.
🍃۞ فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه میشود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریدهاند.
🍂۞ و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
🔰 اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه میشود؟☟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
👁🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.
❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که میفرمایند:
🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷
🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.
✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن میفرماید:
💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۴۹
✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:
🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺
✾ ما آلالله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
📚عوالم العلوم، ج ۱۱، ص۷
🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج۹۹، ص۶۴)
֎⇯⇦ در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛
֎⫸ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) میباشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.
֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهیاند ...
🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥
🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
و نه اینکه هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آلالله (؏) باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست.
اینکه، نقضِ غرض است!
🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.
[ ✅ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]
🔲 فِطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...
◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هــو» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.
✿⇯⇦ حضرتشان بَتول میباشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا میشود.
🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.
🍃۞ فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه میشود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریدهاند.
🍂۞ و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
🔰 اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه میشود؟☟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
👁🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.
❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که میفرمایند:
🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷
🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.
✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن میفرماید:
💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۴۹
✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:
🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺
✾ ما آلالله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
📚عوالم العلوم، ج ۱۱، ص۷
🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج۹۹، ص۶۴)
֎⇯⇦ در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛
֎⫸ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) میباشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.
֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهیاند ...
🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥
🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◉
🍃۞ بنابراین؛
این نیست که هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آلالله (؏) باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست!
اینکه، نقضِ غرض است!
🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.
[ ✅ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]
🔲 فطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...
◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هوﷻ» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.
✿⇯⇦ حضرتشان بَتول میباشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا میشود.
🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.
🍃۞ فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه میشود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریدهاند.
🍂۞ و این؛
معرفت در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
🔰 اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (س) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه میشود؟☟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
👁🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.
❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که میفرمایند:
🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷
⇯֎ چرا که برای هر درکی؛ مُدرِک در نقطۀ درک (که حضراتِ واسطۀ مطلقه؏ هستند) فانی میشود، و به قدرِ فنایش، حظّ از درک در تعیّنِ مُدرَک دارد.
֎⇦ و از آنجا که در موضوع درکِ لیلةالقدر؛ مُدرَک؛ لا تعیّن و بلکه نفسِ «لا تعیّنی» است. بنابراین؛ امرِ به غضّ بصر میشود.
🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.
✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن میفرماید:
💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 انعام، ۱۴۹
✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:
🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺
✾ ما آلالله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
📚عوالم العلوم، ج ۱۱، ص۷
🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج۹۹، ص۶۴)
֎⇯⇦ در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) میباشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.
֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهیاند ...
🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥
🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🍃۞ بنابراین؛
این نیست که هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آلالله (؏) باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست!
اینکه، نقضِ غرض است!
🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.
[ ✅ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]
🔲 فطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...
◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هوﷻ» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.
✿⇯⇦ حضرتشان بَتول میباشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا میشود.
🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.
🍃۞ فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه میشود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریدهاند.
🍂۞ و این؛
معرفت در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
🔰 اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (س) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه میشود؟☟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
👁🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.
❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که میفرمایند:
🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷
⇯֎ چرا که برای هر درکی؛ مُدرِک در نقطۀ درک (که حضراتِ واسطۀ مطلقه؏ هستند) فانی میشود، و به قدرِ فنایش، حظّ از درک در تعیّنِ مُدرَک دارد.
֎⇦ و از آنجا که در موضوع درکِ لیلةالقدر؛ مُدرَک؛ لا تعیّن و بلکه نفسِ «لا تعیّنی» است. بنابراین؛ امرِ به غضّ بصر میشود.
🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.
✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن میفرماید:
💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 انعام، ۱۴۹
✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:
🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺
✾ ما آلالله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
📚عوالم العلوم، ج ۱۱، ص۷
🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج۹۹، ص۶۴)
֎⇯⇦ در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) میباشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.
֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهیاند ...
🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥
🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
📃📎ادامهی مبحث #زوجیت
•°•❁🍃لطیفهای از بلندای مقام زن
در بیانِ مولای متقیّان علیّ (علیهالسّلام)
ذیلِ عبارتِ تمجیدیِ «نواقصُالعقول»🍃❁•°•
┅─┅─═• 🌱•═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
🌿۞ عالَم؛ ظهورِ نفسِ واحدۀ إلهی (یعنی مقام جمعُالجمع) است.
و مسائلِ معرفتی در حقیقتِ تامّ و تمام خودشان؛
🔅☜ نه در حدِّ کثرات [و نه حتّی در مقام #کثرت_نوری] فهم و گشوده میگردند،
🔅☜ و نه در حدِّ مقامِ خلوَت نوری؛ قابلِ فهم هستند.
🌟 بلکه معرفتِ حقیقی و حقیقتِ معرفت؛
❂☜ شخصِ «#المعروف»، و نفسِ واحدۀ إلهی، یعنی؛ حضرات ائمهی اطهار (علیهمالسّلام) هستند، چنان که میفرمایند:
🔻『الْمَعْرُوفُ فِي أهْلِ السّمَاءِ المعرُوفُ فِي أهْلِ الْأرْضِ وَ ذَلِكَ أميرُ المُؤْمِنِينَ عَليُّ بْنُ أبي طالبٍ؏』🔺
✾ شخصِ «المعروف» در اهل سماء (یعنی عالَم لا إشاره)، و شخصِ «المعروف» در اهل ارض (یعنی عالَم إشاره)؛ قطعاً امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب (؏) میباشد.
📚بحار الأنوار، ج۱۰، ص۲۰۸
🍃⇯֎ ازین رو؛
مسائل و دقائقِ معرفتیِ مربوط به نساء و رجال و زوجیّت نیز [به عنوانِ یکی از مسائلِ معرفتی]؛
🔅☜ بایستی که از منظرِ مقام جمعُالجمعِ «نفس الله تعالی» یعنی؛ شخصِ ائمهی اطهار (ع) ملاحظه شود، و إلّا؛ لطائفِ آن مغفول واقع شده، و بدتر آنکه؛ دین و دیانت، مورد هجمۀ اهل دنیا یا تحلیلهای افرادِ سطحینگر قرار میگیرد!
⊰᯽⊱┈──╌🔅
🌿۞ الغرض؛
یکی از مطالبی که مورد استفادۀ مغرضین و مخالفینِ با دین قرار گرفته، و افرادِ دیگری را نیز که قوّت معرفتی کمی دارند، دچار خدشهای در اعتقادات نموده است؛
❂☜ مطلب لطیفِ «نواقصُ العقول» خواندنِ نساء، و نیز منعِ مشورت با آنها در چندین روایت است. که [إن شاء الله] این مقاله؛ بعد از بیان مقدّماتی از معارف، به تحلیلِ لطائفِ این روایات اختصاص دارد.
🔔 و دقّت شود که؛ برای خواندنِ این مقاله، لازم است مقالات قبلیِ #زوجیت خوانده شده باشد.
⊰᯽⊱┈──╌🔅
🌿۞ و امّا؛
در مقالات قبل بیان شد که زن و مرد؛ حقیقتاً #دو وجود نیستند، بلکه جلال و جمالِ یک حقیقت میباشند، که آن حقیقت؛ نفس واحدۀ الهی است.
🍃⇯֎ و بالاشاره بیان میشود که؛
نفس واحده؛ کامل بوده، و هیچ نقصِ حدّی در آن نیست. بنابراین؛ جلال و جمال (باطن و ظاهرِ) نفس واحده؛
🔅☜ کثرت نوریِ نفسِ واحده هستند، و هیچ نقصِ حدّی در جلال و جمال وجود ندارد. و نفس واحدۀ الهی؛ جامعِ جلال (جلوۀ زن) و جمال (جلوۀ مرد) است. و به عبارتی دیگر؛
🔅☜ نفس واحده، ظهورِ جلالی [در زن] و ظهورِ جمالی [در مرد] دارد.
⚫️⫸ که در ظهوراتِ جلالیِ نفس واحده (یعنی در زنان)؛
🔅☜ جمال در جلال، مضمحل است، و این اضمحلال؛ نقصِ #نوری (و نه حدّی) است که هرگز نشان از نقصِ حدّی در کامل بودنِ جمال نیست، بلکه به علّتِ غلبهی ظهورِ جلال، جمال؛ #مغلوب است.
🟡⫸ و در ظهوراتِ جمالیِ نفس واحده (یعنی در مردان)؛
🔅☜ جلال در جمال، مضمحل است، و این اضمحلال نیز؛ نقصِ نوری است که هرگز نشان از نقصِ حدّی در کامل بودنِ جلال نیست، بلکه به علّتِ غلبهی ظهورِ جمال، جلال؛ #مغلوب است.
🍃⇯֎ بنابراین؛
هر چه که در جلال #نیست، و به عبارتی؛ ناقصِ نوری است؛
🔅☜ در جمال هست.
و هر چه که در جمال نبوده و ناقصِ نوری است؛
🔅☜ در جلال هست.
❂⫸ و جلال و جمالِ حقیقی؛ چون حقیقتی وحدانی هستند، حقیقتاً از یکدیگر جدا نبوده، و واحده هستند.
ولیکن در عالَمِ کثرات؛
وقتی جلال (زن) و جمال (مرد)، نمودی جدا از یکدیگر داشته، و متوقّف به تعیّنِ خود باشند و به یگانگیِ وصلت و تکمیل و یکی بودنِ خود نرسند؛
❂☜ عَزَب و تنها بوده، و سکونتِ حقیقی برایشان نیست، و در تشتّت قرار دارند و ناقصِ حدّی میمانند ...
🔔 البتّه دقّت شود که؛
این #جدائی؛ در مورد صفاتِ جلال و جمال حقّﷻ وجود ندارد، و در عینِ اینکه صفاتِ جلال و جمال حقّ تعالی با یکدیگر متفاوت بوده و در کثرتِ نوری میباشند، امّا به عینیّت شخصی؛ مقامِ وحدتِ نوری حاکم است. بلکه این جدائی؛ مربوط به نفوس است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.
📃📎ادامهی مبحث #زوجیت
•°•❁🍃لطیفهای از بلندای مقام زن
در بیانِ مولای متقیّان علیّ (علیهالسّلام)
ذیلِ عبارتِ تمجیدیِ «نواقصُالعقول»🍃❁•°•
┅─┅─═• 🌱•═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅
🌿۞ عالَم؛ ظهورِ نفسِ واحدۀ إلهی (یعنی مقام جمعُالجمع) است.
و مسائلِ معرفتی در حقیقتِ تامّ و تمام خودشان؛
🔅☜ نه در حدِّ کثرات [و نه حتّی در مقام #کثرت_نوری] فهم و گشوده میگردند،
🔅☜ و نه در حدِّ مقامِ خلوَت نوری؛ قابلِ فهم هستند.
🌟 بلکه معرفتِ حقیقی و حقیقتِ معرفت؛
❂☜ شخصِ «#المعروف»، و نفسِ واحدۀ إلهی، یعنی؛ حضرات ائمهی اطهار (علیهمالسّلام) هستند، چنان که میفرمایند:
🔻『الْمَعْرُوفُ فِي أهْلِ السّمَاءِ المعرُوفُ فِي أهْلِ الْأرْضِ وَ ذَلِكَ أميرُ المُؤْمِنِينَ عَليُّ بْنُ أبي طالبٍ؏』🔺
✾ شخصِ «المعروف» در اهل سماء (یعنی عالَم لا إشاره)، و شخصِ «المعروف» در اهل ارض (یعنی عالَم إشاره)؛ قطعاً امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب (؏) میباشد.
📚بحار الأنوار، ج۱۰، ص۲۰۸
🍃⇯֎ ازین رو؛
مسائل و دقائقِ معرفتیِ مربوط به نساء و رجال و زوجیّت نیز [به عنوانِ یکی از مسائلِ معرفتی]؛
🔅☜ بایستی که از منظرِ مقام جمعُالجمعِ «نفس الله تعالی» یعنی؛ شخصِ ائمهی اطهار (ع) ملاحظه شود، و إلّا؛ لطائفِ آن مغفول واقع شده، و بدتر آنکه؛ دین و دیانت، مورد هجمۀ اهل دنیا یا تحلیلهای افرادِ سطحینگر قرار میگیرد!
⊰᯽⊱┈──╌🔅
🌿۞ الغرض؛
یکی از مطالبی که مورد استفادۀ مغرضین و مخالفینِ با دین قرار گرفته، و افرادِ دیگری را نیز که قوّت معرفتی کمی دارند، دچار خدشهای در اعتقادات نموده است؛
❂☜ مطلب لطیفِ «نواقصُ العقول» خواندنِ نساء، و نیز منعِ مشورت با آنها در چندین روایت است. که [إن شاء الله] این مقاله؛ بعد از بیان مقدّماتی از معارف، به تحلیلِ لطائفِ این روایات اختصاص دارد.
🔔 و دقّت شود که؛ برای خواندنِ این مقاله، لازم است مقالات قبلیِ #زوجیت خوانده شده باشد.
⊰᯽⊱┈──╌🔅
🌿۞ و امّا؛
در مقالات قبل بیان شد که زن و مرد؛ حقیقتاً #دو وجود نیستند، بلکه جلال و جمالِ یک حقیقت میباشند، که آن حقیقت؛ نفس واحدۀ الهی است.
🍃⇯֎ و بالاشاره بیان میشود که؛
نفس واحده؛ کامل بوده، و هیچ نقصِ حدّی در آن نیست. بنابراین؛ جلال و جمال (باطن و ظاهرِ) نفس واحده؛
🔅☜ کثرت نوریِ نفسِ واحده هستند، و هیچ نقصِ حدّی در جلال و جمال وجود ندارد. و نفس واحدۀ الهی؛ جامعِ جلال (جلوۀ زن) و جمال (جلوۀ مرد) است. و به عبارتی دیگر؛
🔅☜ نفس واحده، ظهورِ جلالی [در زن] و ظهورِ جمالی [در مرد] دارد.
⚫️⫸ که در ظهوراتِ جلالیِ نفس واحده (یعنی در زنان)؛
🔅☜ جمال در جلال، مضمحل است، و این اضمحلال؛ نقصِ #نوری (و نه حدّی) است که هرگز نشان از نقصِ حدّی در کامل بودنِ جمال نیست، بلکه به علّتِ غلبهی ظهورِ جلال، جمال؛ #مغلوب است.
🟡⫸ و در ظهوراتِ جمالیِ نفس واحده (یعنی در مردان)؛
🔅☜ جلال در جمال، مضمحل است، و این اضمحلال نیز؛ نقصِ نوری است که هرگز نشان از نقصِ حدّی در کامل بودنِ جلال نیست، بلکه به علّتِ غلبهی ظهورِ جمال، جلال؛ #مغلوب است.
🍃⇯֎ بنابراین؛
هر چه که در جلال #نیست، و به عبارتی؛ ناقصِ نوری است؛
🔅☜ در جمال هست.
و هر چه که در جمال نبوده و ناقصِ نوری است؛
🔅☜ در جلال هست.
❂⫸ و جلال و جمالِ حقیقی؛ چون حقیقتی وحدانی هستند، حقیقتاً از یکدیگر جدا نبوده، و واحده هستند.
ولیکن در عالَمِ کثرات؛
وقتی جلال (زن) و جمال (مرد)، نمودی جدا از یکدیگر داشته، و متوقّف به تعیّنِ خود باشند و به یگانگیِ وصلت و تکمیل و یکی بودنِ خود نرسند؛
❂☜ عَزَب و تنها بوده، و سکونتِ حقیقی برایشان نیست، و در تشتّت قرار دارند و ناقصِ حدّی میمانند ...
🔔 البتّه دقّت شود که؛
این #جدائی؛ در مورد صفاتِ جلال و جمال حقّﷻ وجود ندارد، و در عینِ اینکه صفاتِ جلال و جمال حقّ تعالی با یکدیگر متفاوت بوده و در کثرتِ نوری میباشند، امّا به عینیّت شخصی؛ مقامِ وحدتِ نوری حاکم است. بلکه این جدائی؛ مربوط به نفوس است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•֎👇🏻ادامهی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◉
🍃۞ بنابراین؛
این نیست که هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آلالله (؏) باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست!
اینکه، نقضِ غرض است!
🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.
[ ✅ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]
🔲 فطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...
◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هوﷻ» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.
✿⇯⇦ حضرتشان بَتول میباشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا میشود.
🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.
🍃۞ فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه میشود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریدهاند.
🍂۞ و این؛
معرفت در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
🔰 اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (س) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه میشود؟☟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
👁🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.
❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که میفرمایند:
🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷
⇯֎ چرا که برای هر درکی؛ مُدرِک در نقطۀ درک (که حضراتِ واسطۀ مطلقه؏ هستند) فانی میشود، و به قدرِ فنایش، حظّ از درک در تعیّنِ مُدرَک دارد.
֎⇦ و از آنجا که در موضوع درکِ لیلةالقدر؛ مُدرَک؛ لا تعیّن و بلکه نفسِ «لا تعیّنی» است. بنابراین؛ امرِ به غضّ بصر میشود.
🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.
✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن میفرماید:
💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 انعام، ۱۴۹
✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:
🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺
✾ ما آلالله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
📚عوالم العلوم، ج ۱۱، ص۷
🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج۹۹، ص۶۴)
֎⇯⇦ در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) میباشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.
֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهیاند ...
🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥
🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🍃۞ بنابراین؛
این نیست که هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آلالله (؏) باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست!
اینکه، نقضِ غرض است!
🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.
[ ✅ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]
🔲 فطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...
◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هوﷻ» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.
✿⇯⇦ حضرتشان بَتول میباشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا میشود.
🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.
🍃۞ فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه میشود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریدهاند.
🍂۞ و این؛
معرفت در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
🔰 اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (س) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه میشود؟☟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
👁🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.
❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که میفرمایند:
🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷
⇯֎ چرا که برای هر درکی؛ مُدرِک در نقطۀ درک (که حضراتِ واسطۀ مطلقه؏ هستند) فانی میشود، و به قدرِ فنایش، حظّ از درک در تعیّنِ مُدرَک دارد.
֎⇦ و از آنجا که در موضوع درکِ لیلةالقدر؛ مُدرَک؛ لا تعیّن و بلکه نفسِ «لا تعیّنی» است. بنابراین؛ امرِ به غضّ بصر میشود.
🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.
✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن میفرماید:
💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 انعام، ۱۴۹
✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:
🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺
✾ ما آلالله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
📚عوالم العلوم، ج ۱۱، ص۷
🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج۹۹، ص۶۴)
֎⇯⇦ در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) میباشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.
֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهیاند ...
🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥
🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◉
🍃۞ بنابراین؛
این نیست که هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آلالله (؏) باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست!
اینکه، نقضِ غرض است!
🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.
[ ✅ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]
🔲 فطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...
◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هوﷻ» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.
✿⇯⇦ حضرتشان بَتول میباشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا میشود.
🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.
🍃۞ فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه میشود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریدهاند.
🍂۞ و این؛
معرفت در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
🔰 اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (س) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند (📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج8، ص52).
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه میشود؟☟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
👁🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.
❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که میفرمایند:
🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷
⇯֎ چرا که برای هر درکی؛ مُدرِک در نقطۀ درک (که حضراتِ واسطۀ مطلقه؏ هستند) فانی میشود، و به قدرِ فنایش، حظّ از درک در تعیّنِ مُدرَک دارد.
֎⇦ و از آنجا که در موضوع درکِ لیلةالقدر؛ مُدرَک؛ لا تعیّن و بلکه نفسِ «لا تعیّنی» است. بنابراین؛ امرِ به غضّ بصر میشود.
🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.
✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن میفرماید:
💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 انعام، ۱۴۹
✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:
🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺
✾ ما آلالله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
📚عوالم العلوم، ج ۱۱، ص۷
🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج۹۹، ص۶۴)
֎⇯⇦ در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) میباشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.
֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهیاند ...
🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥
🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🍃۞ بنابراین؛
این نیست که هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آلالله (؏) باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست!
اینکه، نقضِ غرض است!
🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.
[ ✅ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]
🔲 فطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...
◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هوﷻ» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.
✿⇯⇦ حضرتشان بَتول میباشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا میشود.
🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوهای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.
◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.
🍃۞ فرض کنید میخواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه میشود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریدهاند.
🍂۞ و این؛
معرفت در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.
🔰 اشارهای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:
➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (س) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند (📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج8، ص52).
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوهای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه میشود؟☟
➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:
🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص)» 🔺
✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.
📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸
👁🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنیات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.
❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که میفرمایند:
🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷
⇯֎ چرا که برای هر درکی؛ مُدرِک در نقطۀ درک (که حضراتِ واسطۀ مطلقه؏ هستند) فانی میشود، و به قدرِ فنایش، حظّ از درک در تعیّنِ مُدرَک دارد.
֎⇦ و از آنجا که در موضوع درکِ لیلةالقدر؛ مُدرَک؛ لا تعیّن و بلکه نفسِ «لا تعیّنی» است. بنابراین؛ امرِ به غضّ بصر میشود.
🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.
✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن میفرماید:
💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 انعام، ۱۴۹
✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.
֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:
🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺
✾ ما آلالله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
📚عوالم العلوم، ج ۱۱، ص۷
🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج۹۹، ص۶۴)
֎⇯⇦ در تحلیل بیان میشود:
✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) میباشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.
֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهیاند ...
🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥
🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
🍃 به مرحمت حقّ تعالی؛ نیّت تأسیس این کانال،ارائۀ دروسی برای «مبناسازی» معارف الهی است.
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil
و پیش از هر قدمی، معترف و مقرّ آنیم که؛آنچه نگاشته میشود اظهارنامۀ عجز ماست.
و عاجزانه؛مستدعی نظر،و مستسقی رحمتِ حضرات آلالله علیهم السلام هستیم.
ادمین: @ehsannil