کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
325 subscribers
1.79K photos
524 videos
95 files
1.43K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
🌱

🔳 چون دانستیم که ؛

•●• اوّلاً •●•
مطالب معرفتی در عالم نور است،
و عالم نور، خط کشی و قالبهای عالم حدود (که نقصِ عالم حدود است) را ندارد،
بلکه لُبّ است و بیحدّ،
و برای درکش بایستی از تعیّنات و معیاراتِ عالم حدود جدا شویم تا درکِ آن حقیقت را بنمائیم،
در نتیجه ؛
تا بر یک اسم خدا اشاره می‌کنیم، همۀ اسماء خدا به عینِ شخصی آن اسم، حضور دارند و به اشاره کننده نشان میدهد که خداوند احد است.

(مقالۀ احدی المعنا بودن حق تعالی را حتماً بخوانید. رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil3/310)

☀️ تا به یکی از حضرات آل الله علیهم السلام اشاره کنیم، تمام حضرات (علیهم السلام) حضور دارند. آن هم نه حضوری از جنس عالم حدود. بلکه حضورِ عینی شخصی. یعنی یک شخصِ حقیقی هستند.

این مهمّ برای نفس و روح هم صادق است.

•●• ثانیاً •●•
این مطلبِ «شرافت مسجود شدن»، در عالم ظاهر است.
اما «شرافت مسجود بودن» به خودی خود هست. ولی در عالَم ظاهر، با این ترتّب جلوه میکند.
یعنی نفس و روح، یک حقیقت هستند و شریف (مقامِ وحدت نوری). و آن، حضرات آل الله (ع) هستند که «نفس الله» و «روح الله» می‌باشند.
از حقیقتِ وحدت (مقام وحدت - خلوَت) تا در عالم اشاره (مقام فرق - جلوَت) آمدیم؛ سلطنت از آنِ نفس است و شرافت، از آنِ روح.
یعنی نفس، در سلطنت است و روح، عبدِ او و دائماً فانی در اوست.

🔅 که در عالم اشاره، نفس به روح که مدِّ اوست ظاهر می‌شود.

⇦پس اینکه هنگامۀ دمیده شدن روح به بدنِ حضرتِ آدم علیه السلام، حضرت مسجود ملائکه می‌شوند؛ روح الله، مدّ الظلّ و سایۀ "نفس الله" است و نه اینکه عَلَمِ شرافتی در مقابلِ "نفس الله" برداشته باشد.

مثل اینکه:

با اینکه حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم شرافت بر تمام انبیاء الهی دارند و همۀ انبیاء الهی طبق احادیث تحتِ لواءِ حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند، امّا در عالم ظاهر بعثتِ سیّد الانبیاء و المرسلین (ص) بعد از نبوّت سایر انبیاء (ع) ظاهر میشود.
یا مثلاً در قبل از بعثتِ پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، پیامبر اکرم (ص) در صورتِ ظاهر به دینِ حضرت ابراهیم (ع) بودند (طبق بیانی).
امّا در باطن، این حضرت ابراهیم (ع) هستند که طبق فرمایش قرآن، یکی از شیعیانِ حضرت رسول اکرم (ص) است که :

🔻وَ إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ🔺
(سورۀ صافات، آیۀ۸۳)


🔆 در نتیجه بایستی دقت کنیم که عالم نور است و معیاراتِ خودش.
پس باید منفک و فانی در آن شد و با نور انس گرفت تا خودش را به خودش نشان دهد. و نه به عالم ظاهر معلوم شود.


ان شاء الله در مقالۀ بعدی اشاراتی از تطبیقِ شخصیِ مراتبِ نفس و روح را خواهیم خواند.








«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ»
(📚 الدروع الواقية - سیّد بن طاووس، ص۱۸۷)




#لطیفه_قیاس_نفس‌_و‌_روح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
🔹

🔷 با مقدّمۀ فوق، به سراغ فرازی از روایتِ صدر سخن برویم. حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام فرمودند؛

💠الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب‏.』
🔹 بردباری، گورِ زشتی‌هاست.

🔲 «احتمال» از ریشۀ "حمل" و مصدر بابِ افتعال است.
باب افتعال به معنای مطاوعه و پذیرش است.
بنابراین «احتمال» به معنای حمل کردن در حالتِ پذیرشِ محمول است.

(محمول یعنی شیئی که حمل میشود)

محمول چیست؟ آیا مراد از احتمال، حمل کردنِ عیوب است؟
👈🏻 خیر!
🔹 «محمول» بایستی حیثیتِ وجودی داشته باشد نه حیثیتِ عدمی.
[گرچه «عیوب»، عدمِ مضاف به وجودند و در صفحه‌ٔ حُسن باید به آن‌ها نگاه شود. که توضیحِ بیشترش ذیلاً خواهد آمد.]


🔹 ضمنِ مطلب فوق، حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، «احتمال» را به طورِ مطلق فرموده‌اند. یعنی نمی‌فرمایند؛
"الاحتمالُ «العیوب»، قبر العیوب!"
👈🏻 بلکه احتمال را به طور مطلق و به صورتِ «الاحْتِمَالُ» بیان می‌فرمایند.

پس اگر «اَلإحتمال»، مطلق آمده و مراد از آن، حمل کردنِ عیوب نیست، سخن مولی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام چه حملی را بیان فرموده است؟

👈🏻 سخن این است که محمول (حمل شده) در خودِ «الإحتمال» است. یعنی؛ محمول، در حقیقتِ این حملِ مطلق، وجود دارد.

🔹 توضیحْ آنکه؛ اصلاً چیزی جز وجود (یعنی ولایت)، قابل حمل نیست. که در آیۀ امانت (که مراد از #امانت، همان #ولایت است)، به این محمول اشاره شده است که قرآن فرمود؛

💎 إنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ «يَحْمِلْنَها» وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ «حَمَلَهَا» الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً.】

🔹 ما امانتِ [الهى و بار تكليف‏] را بر آسمان‏‌ها و زمين و كوه‌‏ها عرضه كرديم، و آنها [تكويناً] از پذيرفتن آن سرباز زدند و از آن هراسيدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت. به راستى او ستمگرى نادان است.
(📘 سورهٔ‌احزاب، آیهٔ۷۲)

🔷 که حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام، راجع به امانت در آیۀ فوق می‌فرمایند؛

💠هي ولايةُ أميرِالمؤمنين عليه‌السّلام
(📚 البرهان في تفسير القرآن، ج‏۴، ص۴۹۹)

🍃 پس مراد از «الإحتمال»، به طور مطلق، حمل ولایت است توسّط هر موجودی.
که بالاتر بیان شد؛
اساساً موجودیّتِ هر موجود و میزان حظّش از وجود، متناسب با کیفیتِ این حمل است.


حال حمل ولایت چگونه است؟
🔹 حمل یک شیء یا به حرکتِ خَلَئی است یا به حرکتِ مَلَئی.

🍃 برای یادآوریِ حرکت ملئی و حرکت خلئی، می‌توانید به توضیح آنها در لینک ذیل، مراجعه بفرمایید؛

https://t.me/ehsannil3/336

👈🏻 پس ابتدا بایستی دو حرکت از یکدیگر تمیز داده شوند تا بعد بگوییم که حمل ولایت در هر کدام به چه معناست. آنچه روشن است اینکه محمول در هر دو حرکت، «ولایت» است.

🔹 ۱- در حرکتِ خَلئی؛
متحرِّک (حرکت کننده) یا مَحمول (حمل شده)، جائی را تخلیه کرده و در جای دیگر می‌رود. یعنی در حرکت خلئی؛
سالک خودش سِلْک (حرکت) دارد. پس؛ متحرّکِ اوّلی، سالک است که با خودش ولایت را حمل می‌کند. یعنی؛
در حرکت خلَئی، ولایت، متحرّکِ ثانوی است که به انضمامَش به «سالک»، حرکت دارد.

👈🏻 پس نتیجه در مسیر بحث، اینکه؛
در حرکت خلئی، این سالک است که متحرّک اصلی و حاملِ ولایت است.


🔹 ۲- در حرکت مَلَئی؛
این حرکت در عالم نور است. یعنی متحرّک یا محمول، جایی را تخلیه نمی‌کند تا به جای دیگر برود، بلکه نفْسِ حرکت برای او مطرح است. که نفْسِ حرکت، مبدأ و مقصد را گرفته است. پس در این حرکت، حامل، همان محمول است.‌ به دیگربیان؛
این حرکت، چون نفْسِ و حقیقتِ حرکت است، در واقع، حرکتِ از جائی به جائی نیست، بلکه همه چیز در یک نقطۀ بسیطه است. پس حامل و متحرّک در آن حرکت، گریزی ندارد که #عین_شخصیِ محمول باشد.

👈🏻 پس نتیجه در مسیر بحث، اینکه؛
در حرکت ملئی، این «ولایت» است که از اطلاقش حامل و محمول را گرفته است. یعنی؛ حرکتِ حامل (سالک) به عینِ حرکتِ محمول (ولایت) است.

🍃 روشن است که قبول و معرفت به حرکت ملئی، عمیق‌تر از حرکت خلئی است. و اصل مطلب و مطلبِ اصلی، حرکتِ ملئی است که حرکت در عالَم نور است و نفْسِ حرکت می‌باشد.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🍃


🌿⇯⇦ اگر مطلب فوق؛ درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، دیگر فرقی نمی‌کند که «#ما» در «#ما فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ #ما تَحْتَهُ هَوَاء» را به معنایِ «مایِ شبیه به لیس» بگیریم یا مایِ #موصوله، زیرا در حدّ، معنا نمی‌شود.

[البته دقّت شود که به خاطر اینکه خبرِ «ما» که «هواءٌ» است، منصوب نیست، پس نمی‌تواند به معنایِ «لیس» باشد.]

🌿⇯⇦ بدین معنا که؛
💫☜ اگر «#ما» را به معنای نفی بگیریم و بگوییم که فوق و تحتِ عماء؛ هواء #نبود؛
این معنا، از لُبّیّت بیان شده است و نفیِ لُبّی فرموده و نه نفیِ حدّی.

[در شرح معنایِ نفی لبّی،
لطفاً به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/384]


💫☜ و اگر به معنایِ «ما»یِ موصوله بگیریم، همان است که بیانش به لطف حقّﷻ روزی شد.
چنان که قرآن می‌فرماید:

💫『 وَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَویٰ』
『 لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ
وَ مَا بَيْنهَُمَا وَ مَا تحَْتَ الثرَّیٰ』💫

✾ خداى رحمانﷻ بر عرش، استيلاء دارد.
✾ هر چه در آسمان‌ها و زمين و ما بينِ اين دو است و هر چه زير خاک است، از اوﷻ است.

📘 سورۀ طه، آیۀ ۶-۵


🌿⇯֎ در جمع بندیِ این بخش می‌توان بیان کرد که؛
🍃֎⇦ «عَماء» در تنزیل؛ همان «وجود» است که نفسِ #غیب است و در عینِ اینکه حاضر مطلق است و موجودات، موجود نیستند الّا به او؛ ولی از شدّتِ پیدائی، نهان است و «عَماء» است، که؛
«لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» و «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» ...


حجابِ رویِ تو هم رویِ توست در همه حال
نهانی از همه عالم ز بَس که پیدائی
بیا که جانِ مرا بی‌تو نیست برگِ حیات
بیا که چشمِ مرا بی‌تو نیست بینائی

#فخرالدین_عراقی


🍃֎⇦ و آنچه که مهم است این نیست که حقّﷻ از ابصارِ خلایق در #عماء است، بلکه مطلبِ مهمّ این است که خودیّتِ خداوندﷻ؛ «عماء» است، بدین معنا که؛
💫☜ اوﷻ غیبُ‌الغیوب مطلق است وُ به خود، در خود، ز خود، تا خود؛ مستغرق است.

دائماً او پادشاه‌ِ مطلق‌ است‌
در كمال‌ِ عزّ خود، مستغرق‌ است‌
«او به‌ سر نايد ز خود آنجا كه‌ اوست»
کی‌ رسد عقل‌ِ وجود آنجا كه‌ اوست‌؟

#عطار_نیشابوری


🍃⇯⇦ منتها همان طور که بیان شد؛
اوﷻ آنچنان غیبُ‌الغیوبِ مطلق و رهائی است که حتی از قید و حدِّ غیبوبت نیز رهاست. بنابراین؛ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت و ظاهر می‌شود، منتها هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در قوامِ «عَماء»، باقیست.


🍃۞ و امّا؛
شدّتِ جلوۀ هوا؛ «ریاحٌ» است که از جانبِ حقّﷻ بودنِ خویش را در جانِ «يُرْسِلُ الرِّياح‏» بودنِ حضرتِ «هوﷻ» ظاهر می‌سازد.
چنان که قرآن می‌فرماید:

🍃『وَ هُوَ الَّذِي «يُرْسِلُ الرِّيَاحَ» بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ』🍃
✾ و اوست خدائی که #بادها را به بشارتِ رحمت خویش، پیش فرستد ...

📘 سورۀ اعراف، آیۀ ۵۷


🌿⇯⇦ که این مطلب؛
نه صرفاً در عالَم ظاهر (وزشِ ظاهریِ باد) است، بلکه حقیقتی است در بطنِ ذاتِ باریتعالیٰ که تا عالمِ اشارات، متجلّی گشته است. که خداوندِ سبحان؛
🍃֎⇦ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» است و «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» از اسماءِ اوست («يَا مُرْسِلَ الرِّيَاح‏؛ 📚مصباح المتهجد، ج‏۲، ص۸۱۰»).
و اسماء حضرت حقّﷻ، #توقیفی بوده، یعنی؛ از موقفِ ذاتِ إلهی برخاسته و قائم است، و بلکه قوام و حقیقتِ ذاتِ حقّﷻ است و در عین حال؛ متجلّی از آن.

(از حقیقتِ ذات الهی؛
برای خداوند «خانۀ باد» وجود دارد که بادهایِ عالَم، از روزنی از آن نشأت گرفته است؛ ««إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَيْتَ رِيحٍ مُقَفَّلٌ عَلَيْهِ لَوْ فُتِحَ لَأَذْرَتْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مَا أَرْسَلَ عَلَى قَوْمِ عَادٍ إِلَّا قَدْرَ الْخَاتَمِ؛ بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏11، ص346»» )

[در شرحِ توقیفی بودنِ اسماء حقّﷻ؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/186]




🍃
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
☀️🌿

🍃۞ و امّا اگر بخواهیم حکمتی از این امر را بدانیم، در حدّ بضاعت، این مطلب را بیان می‌کنم:

🌿⇯⇦ خداوندﷻ «حیّ قیّوم» است، که می‌فرماید؛ 🔻هُوَ الحيُّ القيّوم؛ آل‌عمران،۲】🔺.
و این دو اسم و صفت، اکثراً با یکدیگر بیان می‌شود:

↩️القیّوم』بودنِ خداوندﷻ که صیغۀ مبالغه از «قائم» است، قوامِ خودِ حقّﷻ است، و به دنبال آن، قوامِ اشیاء را نیز به این هیئتی که هستند، رقم می‌زند.
و در حقیقت [در مقایسه با حیّ]
💠☜«القیّوم»؛ جمال حضرت حقّﷻ است.

↩️ و امّا『 الحیّ』بودنِ خداوندﷻ حیاتِ اوست و نقطۀ وجودِ اشیاء است که در #مباحث_توحید مفصلاً در مورد آن صحبت شد.

[رجوع شود به مجموعه #مباحث_توحید
در #کانال_معرفة_الحق❂☜ https://t.me/ehsannil3/215]

💠☜ و «الحیّ»؛ در قیاسِ با «القیّوم»؛ جلالِ حقّﷻ است.


🍃۞ و امّا؛ #حیاء، جلوۀ『الحیّ』بودنِ حضرتِ حقّﷻ است. که یعنی؛ جلوۀ جلال حقّﷻ است.



🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻﴿اَصلُ المُروءَةِ الحَياءُ﴾🔺
ریشۀ جوانمردی، حیاء است.
📚تصنیف غررالحکم، ص۲۵۸

💠۞ مروّت و جوانمردی، که جلوۀ خارجیِ اثباتی دارد؛ در مردان [مؤمن] ظاهر می‌شود، چرا که در معرضِ اجتماع هستند.

🌿⇯⇦ پس مروّت؛ جلوۀ『 القیّوم』بودن است، و بیان شد که «قیّوم»؛ جمال است و در ظاهر . و مَظهر آن، در جلوَتْ (اجتماع) ظاهر می‌شود.
❂☜ و مظهر『 القیّوم』رجال هستند. و به عبارتی؛ رجال در مظهرِ『 القیّوم』بودن که صفتِ جمالِ حقّﷻ است، نسبت به نساء در شدّتِ ظهورند.

🔺۞ پس اینکه قرآن می‌فرماید؛
🔸الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء؛ سورۀ نساء، آیۀ۳۴】🔸 یعنی؛
🍃☜رجال در مظهرِ『 القیّوم』بودن که صفتِ جمالِ حقّﷻ است؛【 قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء】 هستند.

🌿⇯⇦ و امّا نساء؛ در مظهرِ جلالِ حقّﷻ که『الحیّ』است، نسبت به رجال، در شدّتِ ظهورند.
🍃❂☜حیاء، جلوۀ『الحیّ』بودن است و بیان شد که «حیّ»؛ جلالِ حقّﷻ است و در خفا، پس مَظهر آن در حیثیتِ خفائی است و طبعاً در اجتماع نیست [⚠️کاری به الان جامعه نداشته باشید!!].
و آن نساء هستند که قرآن در وصفشان؛
آیاتِ بسیاری دارد و از جمله در دنبالۀ آیۀ قبلی، می‌فرماید؛
🔸【حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ الله】🔸
و در غيبوبت، اسرار همسر و حدود الهى را حفظ مى‌‏كنند.
سورۀ نساء، آیۀ۳۴


°•❁🌷❁•°

🍃۞ و امّا؛ #ناز_و_نیاز که #قبض_و_بسط الهی است و جلوۀ『 لا هو إلّا هو』است نیز به همین نسبت در رمزگشاییِ این حقیقت، کارساز است.
که فقط اشاره می‌کنم:

🔅 #ناز؛ حیثیتِ نفی و جلال و قبض دارد و دائماً در مخفی شدن است. و مظهرِ آن #نساء هستند که مظهرِ『 الحیّ』می‌باشند که نفسِ حیات است. امّا چون مظهرِ جلال هستند، پس در خِفا می‌باشند.

🔆 #نیاز؛ حیثیتِ اثبات و جمال دارد و دائماً در جلوَت است. و مظهر آن #رجال هستند که مظهرِ『 القیّوم』می‌باشند که نفسِ قوام است. و چون مظهرِ جمال هستند، پس در منظرِ عمومند.


در کار گـــلاب و گُـل، حکمِ ازلی این بود
کاین شاهد بازاری، وان پرده‌نشین باشد
(حافظ)


🔲 النّهایة؛
حیاء، که از حیّ است، حیثیتِ نفی است و جلال. که این، مقامِ خفاست.
🔅و نساء؛ که حظ بیشتری از حیاء دارند، در خفا و ناموسیّت می‌باشند.

🌿☀️ و حضرت فاطمةالزّهراء (سلام الله علیها)؛ ناموس حقّ تعالی بوده، و در «#عماء» هستند.
و در روایت است که راوی از حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) سؤال می‌کند:

🔸『أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ؟』
خداوند قبل از خلق آسمان و زمین کجا بود؟

و حضرت (ص) می‌فرمایند:

🔹『كَانَ فِي عَمَاء مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاءٌ』
در «عَماء» بود که مافوق آن هواء بود و تحتِ آن هواء بود.
📚عوالي اللئالي، ج‏۱، ص۵۴

🔲❂☜ «#عماء» از "عمی" است که "عمی" به معنای کور بودن است.

[🔔برای شرحِ بیشتری در مورد #عماء،
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil2/1057]


🍃⇯⇦ مقامِ «عماء»؛ همان 🔻﴿لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصار؛ سورۀ انعام آیۀ۱۰۳﴾🔺 بودن است، که آن؛
❂☜ «لا یُدرَک» بودنِ حقّ تعالی است.
و غیبُ الغیوب بودن و در جلالت بودنِ حقّﷻ از خویشتنِ خویش، یعنی ناموسِ خویش؛ حضرت فاطمةالزّهراء (سلام الله علیها) و عصمتِ ایشان (س) است.

🌿۞ بنابراین؛ حضرتِ عصمةُ اللهِ الکبریٰ فاطمة الزّهراء (س)؛ نقطۀ «حیات» و قلب تپندۀ حضرت «حیّﷻ» می‌باشند ...
و ایشانند تمام حیاء و معیار حیاء (روحی لها الفداء).

و امّا راجع به ارتباط حیاء، با استغفار و ماه رجب؛ إن شاء الله در سخنِ بعدی؛ لطائفی را خواهیم خواند.




『الْحَمْدُ للهِ الْحَيِّ الْقَيُّومِ』



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#حیاء_ظهور_حی
#لطیفه‌_حیاء


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
☀️🌿
.
.

🔲 «#غیرت »؛ نفیِ «#غیر» است و «#غیور»؛ نفی کننده‌ی «غیر».

◨ غیرت در عالَم کثرت و ظلمت؛
با نفیِ حدّی «غیر»؛ محقّق است. پس؛ «غیور» در عالَم کثرت؛ خودِ افرادِ غیر را کنار می‌زند و نفی می‌کند و به این صورت؛ غیر را نفی می‌کند.

🔅 غیرت در عالَم وحدت و نور؛
با نفیِ لبّی «غیر»؛ محقّق است. پس؛ «غیور» در عالَم وحدت؛ «حدّ» افرادِ غیر را نفی می‌کند. بنابراین در نفیِ لبّی؛ افرادِ غیر؛ در عین اینکه غیر هستند؛ تجلّیاتِ حضرتِ غیور می‌باشند.

(حتماً برای شرحِ و تفصیلِ «نفیِ حدّی و نفی لبّی» به مقالۀ بسیار مهمّ آن در #کانال_معرفة_الحق رجوع بفرمایید 👈🏻: https://t.me/ehsannil3/376)


🍃 و امّا ...
•►♦️◇ ⦃ بَـــداء ⦄ ♦️◇◄•

🔸 از نظر لغوی؛
اسم مصدر از مادۀ «بَدَوَ»، به معنای ظاهر شدن و آشكار شدن، و رخ دادن و پيدا شدنِ امری جديد.

🔸 و از نظر معرفتی؛
تغییر لبّی و نوریِ قضای حتمی إلهی است.

در عالَم نور؛ نفسِ واحدۀ إلهی متجلّی است و جولانِ دوئیت مطرح نیست. «الله»؛ اسم علَم برای ذات و نفس باریتعالی است و فرمایشِ قرآن در مورد نفس واحدۀ إلهی چنین است:

💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو💎
📘 بقره، آیهٔ ۲۵۵

◉⇯⇦ ﴿اللّهُ﴾؛ مبتدا، و ﴿لا إلهَ إلّا هُو﴾؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ ﴿اللّهُ﴾ که بسیط و بدون جزء است؛ ☜ ﴿لا إلهَ إلّا هُو﴾ می‌باشد.
که ﴿لا إلهَ إلّا هُو﴾؛ کلمۀ توحید است و کلام نیست که متجزّی به اجزاء باشد.
مرتبه‌ای والاتر از ﴿لا إلهَ إلّا هُو﴾ در مراتبِ توحید؛

֎⫸ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ است.

﴿هُو﴾؛ اسمِ عَلَم برای اشاره به ذات و نفسِ غیب الغیوبیِ باریتعالی است.

💠 که در تحلیل:

﴿لا هُو﴾ [که نفی نوری و لبّی است]؛ ☜ #جلال الله تعالی است.
﴿إلّا هُو﴾ [که اثبات نوری و لبّی است]؛ ☜ #جمال الله تعالی است.

⊱⟤ نفیِ جلالیِ ﴿لا هُو﴾ و اثباتِ جمالیِ ﴿إلّا هُو﴾ که امری جدانشدنی از نفس و ذاتِ إلهی است؛ 👈🏻 تغییرِ لبّی و نوری و ذاتیِ إلهی است.

⏎◉ بنابراین؛
«تغییر» در ذاتِ باریتعالی؛ «تغییر نوری» است که صد البته با تغییر حدّی متفاوت است و خداوند از تغییرِ حدّی منزّه است.
نفی و اثباتِ «تغییرِ نوری»، منفی و مثبَتِ آن؛ دو امر، دو حال، یا دو حیثیت نیست. بلکه در وحدتِ اطلاقی باریتعالی و در کلمۀ توحید ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ محقّق است که جزء ناپذیر است.


📖 به تأویل و اشارۀ حضراتِ آل الله(ع) در روایات مختلف؛ قرآن مجید در خصوصِ «بَداء» می‌فرماید:

🍂﴿يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ﴾🍃
خدا آنچه را خواهد محو مى‏كند و [آنچه را خواهد] تثبيت مى‏كند، و اصل كتاب نزد اوست.
(سورۀ رعد، آیۀ ۳۹)

چند نکته به اشاره:
⧍ آیۀ فوق بدون ذکرِ متعلّق بوده، و مطلق می‌باشد.
⧍ افعالِ «يَمْحُوا» و «يُثْبِتُ»؛ فعلِ مضارع است که دلالت بر استمرار و دوام دارد و چون فعلِ حقّ تعالی است؛ استمرارِ آن؛ استمرارِ حقیقی است و حقیقتِ آن به 👈🏻 دوامِ ذات و نفسِ حضرتِ «الدائم» (جلّ جلاله) محقّق و برقرار است.
⧍ ﴿يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ﴾؛ شرحِ تفصیلیِ ﴿أُمُّ الْكِتابِ﴾ است و به نصّ روایات؛ 👈🏻 ﴿أُمُّ الْكِتابِ﴾؛ جلوه‌ای از جلواتِ آل الله(ع) است.


💠 در کلمۀ توحیدِ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾:

❖ آن که محو و نفیِ نوری می‌شود (﴿لا هُو﴾)؛ نفسِ حقّ تعالی است [و این جلالِ حضرتِ حقّ است].

[و به عینِ شخصی و بدون هیچ گونه طفره و فاصله و دوئیت؛]
❖ آن که اثباتِ نوری می‌شود (﴿إلّا هُو﴾)؛ نفسِ حقّ تعالی است [و این جمال حضرتِ حقّ است].

⊱⟤ نفیِ جلالیِ ﴿لا هُو﴾یی، و اثباتِ جمالیِ ﴿إلّا هُو﴾یی؛ در کلمۀ توحید (﴿لا هُو إلّا هُو﴾)؛ 👈🏻 بَداء حقیقی و مطلق است.

( نکته: بَداء حقیقی و مطلق که در حضرتِ حقّ برقرار است، به فرمایشِ حضرت مولی أمیرالمؤمنین؏ برای جناب کمیل در حدیثِ «حقیقت»، با عبارتِ نورانی 👈🏻مَحْوِ الموهوم مَعَ صحو الْمَعْلُومِ◥ بیان شده است.)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM



🍂⇯֎ این ناامیدی؛ شیرین و گوارا، و صفتِ انبیاء الهی (علیهم السلام) است، چنان که قرآن می‌فرماید:

💠【 حَتَّى إِذَا «اسْتَيْأَسَ» الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا】💠
تا آن جا که پیامبران [از هر آنچه غیر خداست‏] نوميد شدند و [مردم‏] پنداشتند كه به آن‌ها [از جانب پیامبران] دروغ گفته شده! در اين هنگام يارى ما به آنها رسيد.
📘سورۀ حضرت یوسف (علیه السلام)، آیۀ ۱۱۰


☘️۞ که این یأس؛ اخلاص است. موت است. و فناست...
و خداوند متعال به این بنده، ظاهر می‌شود و این خودِ حضرتِ غنیّ مطلق است که حضرت مولی (علیه السّلام) در بیانی دیگر می‌فرمایند:

🔻【 «الْغِنَى الْأَكْبَرُ»؛ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاس‏】🔺
📚نهج البلاغة، للصبحي صالح، ص۵۳۴

☀️ دقّت شود که؛
❂☜『یـــأس』 و 『غنایِ اکبر』 دو مطلب نیست. بلکه؛ 『 غنایِ اکبر』؛ خودِ 『 یـــأس』 از ماسوی الله است.

( با شرحِ مهمّی که در مورد نفیِ لبّی در #کانال_معرفة_الحق داده شد؛
یـأس مطلق』؛ نفیِ لبّی مطلق است، و هر امری، در جلالتِ آن قرار دارد و از این رو غنایِ اکبر است.
برای شرحِ نفی لبّی ر.ک: ☜ https://t.me/ehsannil3/376 )

🍃⇯֎ و در همان نقطه که یأس از غیر خدا کامل شد، و با تمامِ وجودْ، فقر و اضطرار را یافتی، حضرتِ «غایة الآمالﷻ» جلوه می‌کند.
[که این جلوه؛ تمام نصرت است].
و سیّد الکونین حضرت خاتم الانبیاء (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

◼️〖 اذا تَمَّ الفقــر فهُـــوَ الله】 ✴️
📚جامع الأسرار - سیّد حیدر آملی، ص۳۶۴

◼️و در نقطۀ درْکِ نیستی‌مان؛
❂☜ هستیِ مطلق - یعنی؛ حضرتِ الله تعالی- جلوه‌گر است. ✴️

🌿۞ که کرسیِ خالی از «مَن»، عرش الهی است، چنان که حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرمایند:

💔『 أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم‏』🔆
من نزد قلب‌هایِ شکسته‌ام.
📚منهاج النجاح، مقدّمه‏۲، ص۹


🍃 ⇯֎ الغرض؛
🌙 #ماه_رجب ، ماه نا امیدی از غیرِ خداست.

✸و درکِ رَجَب، از وجوب حقِّ آل‌الله (علیهم السلام)، بر اولیاء، واجب است، که می‌فرمایند:

🔻『 الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِيَائِهِ فِي رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَيْنَا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَبَ
وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ وَ عَلَى أَوْصِيَائِهِ الْحُجُب‌‏』🔺

ستايش خداى راست كه ما را به حضور اولياء و دوستانش در ماه رجب رسانيد و بر ما از حقّ آن‌ها واجب كرد آنچه واجب كرد.
و درود خداى بر محمّد برگزيده (صلّی الله علیه و آله) و بر اوصياى او (علیهم السلام) كه در پرده محجوبند.

📚مفاتیح الجنان، دعای ماه رجب در مشاهد مشرّفه


🍃۞ که شَهرِ «رجب»؛ شُهرۀ شکسته‌‌نفس‌هایِ عالم است.
🔆☜ آنان که که وجوبِ «واجب الوجود»یِ آل‌الله (علیهم السّلام) را مُدْرِکَـند و حقّﷻ را در ایشان (علیهم السّلام)؛ ناظر.

✿ که رجب؛ ماهِ درکِ شکستگی در مقابل محکمی و وجوبِ واجب الوجود، یعنی شخصِ ائمه اطهار(ع) است.

🌼 و چون «سلمان»وار تسلیمِ او و میّت شدی؛
بر «سلمان»یْ وجودتْ، حقیقتِ رجبْ، یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواهند نوشت:

🔻『«وَفَدْتُ عَلَی الْکَریمِ» بِغَیْرِ زادٍ
مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ
وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ کُلِّ شَیْءٍ
اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَریم』🔺

بدونِ هیچ زاد و توشه‌ای از حسنات و قلب سلیم
بر کریمِ حقیقی وارد شدم
و بُردن زاد و توشه در پیشگاهِ کریم؛
زشت ترین کار است.

📚منهاج البراعة، ج‏۶، ص۶۳

👁‍🗨 چشمانی باید تا «کریم» بودنِ ربّﷻ را بیینیم تا پذیرایِ انشاءِ مولی (علیه السّلام) بر پیکرۀ بی‌جانِ خود باشیم که؛ «وفدتُ علی الکریم ...».

◾️֎⇦ و محروم؛ آن است که جائی دیگر بار افکند، که؛

🍂『خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِك‏』🍂
كسى كه بر غيرِ تو وارد شود، محروم است.
📚مفاتیح الجنان، دعای ماه رجب

✿ پس؛
❂☜『 «وَفَدْتُ» عَلَی الْکَریمِ
و نه؛『 «الْوَافِدُونَ» عَلَى غَيْرِك‌‏


⚠️ حدیث نفس می‌کنم:

🔔⇦ تا دیر نشده، #ناامید_شو !
و از هر چه غیرِ اوست، کیسه‌ات را خالی کن.
که؛
اوّلْ‌منزل؛ منزلِ بُریدنِ از #خود است
الْمَوْتُ أَوَّلُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الْآخِرَة؛ 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۶، ص۱۳۳»).





🔻『الْحَمْدُ للهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ أَوَّلِيَّةِ الْأَوَّلِينَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ الْعَالَمِين‏』🔺
📚المناقب، ابن شهرآشوب، ج‏۳، ص۳۴۷




🖊🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه‌_یأس
#رجب_ماه_مأیوس_شدن_از_غیر_خدا


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

🔆#حقیقة_التوحید
🔅#سخن_بیست‌و‌ششم_حقیقة_التوحید :

༺°•𐫱 إنشاء مطلق - إنشاء و خبر 𐫱•°༻

●═•◈•◈•◈❖ 🔅 ❖◈•◈•◈•═●
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/473
●═•◈•◈•◈❖ 🔅 ❖◈•◈•◈•═●
.

🍃 با اینکه در خصوص موضوع «إنشاء» در ضمنِ مقالات و بیاناتِ #کانال_معرفة_الحق صحبت شده است، امّا ضرورتِ این موضوعِ مبنایی، ایجاب می‌کرد که حتّی مختصراً، مقاله‌ای مجزّا، و به زبان ساده در این خصوص نگاشته شود، چرا که تمام امور مربوط به عالَم نور؛ حیثیتِ إنشائی دارد و مبحثِ «إنشاء»؛ مبحثی در کنار مباحث دیگر نیست، بلکه جزء مبانی المعرفة بالنّورانیّة می‌باشد.

«إن شاء الله أو علی بن ابیطالب(علیهما السلام)»؛ با دل، همراهی بفرمایید که؛ شکوفایی معرفت، به دلدادگی، محقّق می‌شود.
🌿 ذکرِ «یا علی(؏)»؛ إنشاءِ دلدادگی به حقیقة الحقائق و نقطۀ حیاتِ آن؛ یعنی «معرفت» است.

•┈••✾•🍃یا عـﷻــلے؏🍃•✾••┈•


♦️بخشِ اوّل - تقسیم بندی کلام به «خبر» و «إنشاء» ➣●•

گفتار و کلام، به دو نوعِ کلّیِ «خبر» و «إنشاء» تقسیم می‌شوند:

🔰 «خبر»؛
از نظر لغوی به معنایِ علم به شیء معلوم است (📚مفردات الفاظ القرآن، ص: ۲۷۳).

🍃 «خبر»
؛ حکایت کردن و سخن گفتن از شیء، امر، یا واقعه‌ای است که در عالَم، وجود داشته [یا دارد یا خواهد داشت] یا به هر نحوی رخ داده است یا در حالِ اتفاق افتادن است یا در آینده اتفاق می‌افتد.

⪩ جمعِ مکسّرِ «خَبَر»؛ «أخبار»، و فعلی خبررسانی؛ «إخبار» (مصدرِ بابِ إفعال) است.

⪩ قصدِ اصلیِ گویندۀ خبر؛ انتقال پیام به مخاطب یا آگاه کردن اوست.

👈🏻 ◧ خَبَر؛ فرعِ بر واقعه یا واقع (شیء واقع شده)، و مُضاف بر آن است.
یعنی؛ اوّل، واقعه‌ای [یا شیء یا امری که واقع است] وجود دارد، سپس؛ «خبر»، حیثیتِ وجودی می‌یابد و حکایتی از «واقع» می‌آورد.


🔰 «إنشاء»؛
مصدر بابِ إفعال از مادّۀ «نَشَأَ؛ ایجاد کردن چیزی و تربیت کردنش؛ (📚المفردات في غريب القرآن، ص: ۸۰۷») بوده و از نظر لغوی به معنایِ «ایجاد کردن» است.

🌿 اگر گفتارِ گوینده؛ حکایت کردن از واقعه یا شیء یا امری که در عالَم وجود دارد، نبود؛ بلکه خودِ «گفتار»ش، یا تامّ و تمام بود و نیاز به واقعی غیر از خودش نداشت، یا مُبتدا بود و به محضِ این گفتار؛ امری واقع شد؛
چنین کلام و گفتاری، «إنشاء» است.

[بر خلافِ خبر که فرعِ بر واقع بود]:
👈🏻«إنشاء»؛ اصلِ بر واقع بوده، و واقع؛ فرع بر «إنشاء» است.

مثلاً

🔅 دعا و استدعا (التماسِ دعا)، نفرین، تمنّا کردن، آرزو کرد، تفأّل (فالِ خیر و شرّ زدن)، امر و نهی، سؤال کردن (استفهام)، خواندنِ صیغه عقد و [العیاذ باللّه] طلاق، تعارف، کلیۀ تلقین‌ها (مثل تلقین مرده)، سخنانِ انگیزشی، حرف‌های امیدوار کننده یا از آن طرف؛ حرفِ نا امید کننده، إستِرحام (کلامی که دیگری را به رَحْم آورد)، قَسم خوردن و قَسَم دادن، ندا، تنبّه، موعظه و نصیحت، إقبال و إدبار، ابرازِ ایمان و یا کفر، تعبیر خواب (که مافوقِ تطبیق با واقع باشد)، حُسن ظنّ و سوء ظنّ، وعده و وعید، روضه‌خوانی و نوحه خوانی و مرثیه خوانی (نیاز به توضیح دارد)، ذکر و وصفِ باریتعالی، ذکر و مدح و بیانِ فضائل حضراتِ آل الله؏ (توضیح خاصّ نیاز دارد)، قرآن و تمام آیات و حتّی وقایعی که از نظر عموم افراد؛ بیانِ اخبار گذشتگان محسوب می‌شود، و قسّ عَلی هذا؛ همگی از إنشائیات است.

⟥⊰ چون إنشاء؛ ایجاد کردن است و این امر، به دوام صورت می‌گیرد؛ پس
👈🏻 إنشاء [بر خلافِ خبر]؛ منزّه از تکرار است.

(در ادامۀ همین مقاله:
شرح این قسمت🔺، ضمنِ توضیح «إنشاء حقیقی و مطلق» داده می‌شود🔻)

⏎▣ بنابراین:
🔅قرائتِ قرآن، خواندنِ أدعیه، زیارتنامه‌ها، و روایات معصومین(ع)، روضه‌خوانی و أمثالهم؛ هر چند کاملاً شبیه هم صورت بگیرد؛ تکراری نیست.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
.
.

🔆#حقیقة_التوحید
🔅#سخن_بیست‌و‌هفتم_حقیقة_التوحید :

༺°•𐫱 توحید؛ صدقِ مطلق و حقیقی 𐫱•°༻

●═•◈•◈•◈❖ 🔅 ❖◈•◈•◈•═●
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/491
●═•◈•◈•◈❖ 🔅 ❖◈•◈•◈•═●
.

🌿 به لطف خدا:
🔰 در بیان قبل در خصوص إنشاء و خبر، و صدق و کذبِ نسبی، و نهایتاً «إنشاء حقیقی» [که مطلب بسیار مهمّی است]؛ صحبت شد. «إن شاء الله أو علی بن ابیطالب(علیهما السلام)»؛ در این بیان در خصوصِ صدق و کذبِ حقیقی و مطلق، و نیز إنشاء صدق مطلق و حیات نفس باریتعالی صحبت می‌شود.

🌿 با ذکرِ «یا علی(؏)»؛ همدلی و همراهی بفرمایید.

•┈••✾•🍃یا عـﷻــلے؏🍃•✾••┈•


♦️صدق و کذبِ مطلق و حقیقی ➣●•

📃 در بیان قبل شرح داده شد که در گفتار و کلام؛ اگر خبر با واقع، تطبیق کند (عینیّت تطبیقی)؛ این خبر، «صدق» است و إلّا «کذب» است. این صدق و کذب؛ نسبی و برای عموم افراد و حتّی عمومِ اهل تحقیق، روشن است و امورات دنیا هم، به مدد حضراتِ آل الله(ع) با همین معنا طیّ می‌شود و این معنا برای رتق و فتقِ امورات ظاهری برقرار و محفوظ است. امّا به لطف خدا، مقصود و رزقِ ما در هر مقالۀ معرفتی که نزد عزیزان ارائه می‌شود، معرفتی عمیق‌تر از عُرف و عمومِ بیان‌هاست.

⏎❖ از این رو، دقیق‌تر شده و در مطلبِ مذکور، قدری عمیق‌تر نظر کنی‌م تا إن شاء الله با صدق و کذبِ مطلق آشنا شوی‌م:

⊱⟤ اگر کسی در گفتارش، صرفاً مُخبِر (خبردهنده) باشد یعنی از واقعی، خبر آورد (و مُنشئ نباشد؛ یعنی إنشاء کنندۀ آن واقع نباشد)؛ حتّی اگر «خبر»ش با «واقع»، کاملاً تطبیق کند [و اهل ظاهر هم چنین کسی را صادق بدانند]؛ همین که «خبر» و «واقع» دو نفس دارند یعنی دو چیز هستند؛
👈🏻 خبر چنین کسی، صدقِ مطلق و حقیقی نیست و کذب می‌باشد.

⊱⟤ خبری که در عُرف؛ «صدق» خوانده می‌شود (و صد البته که منکر «صدق» بودنِ عُرفی آن نیستی‌م)، همین که قدرتِ نفوذ در مرتبۀ «نفس» و ذاتِ مُخبر را ندارد، یعنی به هر حال تثلیث (و به طورِ کلّی؛ ثنویّت و دوئیت) بین نفسِ «مُخبِر»، «خَبَر»، و «واقع»، امری اجتناب ناپذیر است؛
این خبر، نهایتاً بعد از مرتبۀ «نفس»؛ «صدق» می‌باشد. پس صدقِ آن؛ مطلق نبوده، و مقیّد و نسبی است.

❂☜ به طور کلّی:
⊱⟤ هر خبری که بر مبنایِ «عینیّتِ تطبیقی» باشد (تطبیقِ «خبر» و «واقع» است) [و نه «عینیّتِ شخصی»]؛ گریزی از دوئیت و ثنویّت ندارد. و
👈🏻 دوئیت؛ خودِ «کذبِ حقیقی» است.

💠 مثلاً:
💧اگر کسی وصفِ آب را بگوید؛ همین که خودِ گوینده، شخصی است و نفسی دارد، و آب، چیزی است و نفسِ دیگری دارد؛ هر چقدر هم که این وصف را دقیق بگوید به طوری که با واقع که همان آب است، کاملاً تطبیق کند (عینیّت تطبیقی
🍂⇦گریزی از تثلیثِ مُخبِر، خبر، و واقع (و به بیانی؛ گریزی از ثَنَویَّت و دوئیت) نداشته و در نتیجه؛ مُخبر (گویندۀ خبر)، در مرتبۀ فعل، یا نهایتاً در مرتبۀ صفت؛ «صادق» است.

● (⇪ ✥ مبحث مذکور؛ معرفتی است)

◘↲ دقّت شود که چنین کذبی، فعلِ مُخبِر نیست و مُخبرِ صادق؛ در مرتبۀ فعل، «صدق» دارد.

◘↲ امّا همین که خبر با واقع، دو نفس دارند؛ نفسِ دوئیت، هرجا باشد؛ «کذب» است.

☜ و تا وقتی که توحید و یگانگی (که صدقِ محض است) برقرار نشود و «مُخبر»، «خبر»، و «واقع»؛ یک نفس نشوند؛ صدقِ مطلق برقرار نمی‌شود.

✓ به طورِ کلّی بدانیم:
👈🏻 صِدقِ حقیقی و مطلق (و نه نسبی)؛ حیثیتِ إنشائی دارد و نه خبری، و شرحِ مختصری از آن چنین است:


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
.
.
🔹

🍃۞ الغرض؛
معارف بایستی از ذاتِ حقّﷻ بررسی شود. چرا که همۀ دین، وَ بایدها و نبایدهای احکام - که امر به معروف و نهی از منکر است -؛ جلواتی از ذاتِ حقّﷻ است.
֎ بدین معنا که؛
❂☜ هر بایدی و نبایدی در شریعت؛ از شدّت نفی و اثباتِ ذاتِ واجب الوجود است.
که او‌ﷻ؛ 🔻 لا هــــو الّا هــــو🔺 است.

🍃۞ توضیح اینکه؛
👁‍🗨 دیدگاه ما نسبت به هر مطلبِ معرفتی، باید از شخصِ حقیقی عالم، تا آن مطلب باشد.
چرا که؛
❂☜«المَعْرِفَةُ صُنْعُ الله؛ 📚دعائم الإسلام، ج‏۱، ص۱۳». و #صنع_الهی؛ یک فعل مانند افعالِ سایرین نیست. بلکه ظهورِ فعلیّتِ محضۀ حقّﷻ است.
و از اینکه نقطۀ اتقان و استواریِ حقّﷻ است؛ اتقانِ هر شیئی است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔅『 صُنْعَ الله الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء 』🔅
📘سورۀ نمل، آیۀ ۸۸

✳️ بنابراین؛
معرفت به هر امر، و هر حکمِ شریعت نیز؛ از معرفت به خودِ حقّﷻ باید باشد، چنان که می‌فرماید؛

◣〖بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْك‏〗◢
تو را به خودت شناختم و تو مرا بر خودت دلالت کردی و بسویِ خودت دعوت نمودی.

(📚 فرازی از دعای پر فیض ابوحمزه ثمالی)

🍃۞ آنان که معارف را صرفاً در #مقام_فرق (یعنی؛ #مقام_جلوت، #مقام_اشاره) نظر می‌کنند، در تفاوت‌ها و فرق‌ها گرفتار می‌شوند. و جمع‌بندیِ حقائق برایشان مشکل و مغلق خواهد بود.

👁‍🗨 امّا چنانچه به عنایات حقّﷻ، چشم بر جمالِ #شخص_حقیقی عالم باز شد، و توحید را از مبدأ تا انزال و تنزیل و [در کُلِّ] تجلّیات حقّﷻ نظر کردیم؛
❂☜ نظامِ جُمَلیِ عالم را جلوۀ حضرت أحدﷻ خواهیم دید و می‌یابیم که همۀ امور، ظلِّ ممدودِ این شاخص است. و مسائل، به اوﷻ، و در اوﷻ معنا می‌شود.

◎ چون بینش توحیدی تصحیح شد، و مشاهده شد که شخصِ حقیقی عالم، حضرتِ حقّ تعالی، عالَم و امور و شئون را فراگرفته؛
آنگاه معرفت به احکام از حضرتِ حقّ که 🔸لا هو الا هو🔸 است («اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو ؛ سورۀ بقره آیۀ ۲۵۵») حاصل میشود. ➷

⭕️پس چون این مطلب و حقیقت را یافتیم، دقّت کنیم:
🔺◉ هر #نهی، در شریعت؛ از شدّتِ نفیِ «لاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جلال حقّﷻ است که منشأ نهی از منکر می‌باشد. و نواهی الهی (اموری که نهی از انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جلال حقّﷻ است.

🔺◉ و هر #امر، در شریعت؛ از شدّتِ «الّاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جمال حقّ است که منشأ امر به معروف می‌باشد. و اوامر الهی (اموری که امر به انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جمالِ حقّﷻ است.


نکته :
همانطور که خداوند، مرکّب از اجزاء نبوده بلکه بسیط است؛ امرها و نهی‌های در شرع و احکام که ظهورِ 🔸لا هو الا هو🔸 است، یک حقیقتِ مطلقه است. و انفکاک و تباینِ «حدّی»، و جدایی بین اوامر و نواهی الهی وجود ندارد.

(مقاله‌ای با عنوان #حق_تعالی_احدی_المعنا_است در #کانال_معرفة_الحق نگاشته شد که إن شاء الله خوانندگان این مقالات، پیش‌نیازهایِ این مباحث را خوانده باشند.
رجوع شود به 👈🏻 https://telegram.me/ehsannil3/310)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹



🔆 اوّلُ المؤمن، و حقیقتِ مؤمن و ایمان (و عبد حقیقی)، حضرات آل‌الله (؏) می‌باشند.
🔅 و هر مؤمنی، «در نقطۀ مؤمن بودن»، جلوه‌ای از جلواتِ ائمۀ اطهار (؏) است.

🍃۞ همۀ موجودات، در نقطۀ «موجود» بودن، #تکوینا مؤمن هستند و تسلیمِ حقّﷻ و مسبِّحین اوﷻ، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎【 وَ لَهُ أسْلَمَ مَن في السّماواتِ وَ الأرض
طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إليه يُرْجعون】
💎

✾ حال آنكه هر آن كه در آسمان‏ها و زمين است،
خواه ناخواه فرمانبردار اوست
و همه به سوى او بازگردانده مى‏شوند.

📘 سورۀ آل عمران، آیۀ ۸۳


🌿۞ پس موجودات، تکویناً همه تسلیم حقّﷻ هستند. و همین که «موجود»اند؛ حظّی از «وجود» دارند. و «وجود»؛ خودِ حضرت حقّﷻ است. پس لا جَرَم، تکوینِ هر موجودی ❂☜#ایمان است.

💠 و امّا انسان؛ موجودی مختار است. و در اختیارش، #تشریعا می‌تواند ایمانِ در تکوین عالَم را #بپذیرد یا #نپذیرد.
و این تشریعِ در ظاهر (برای انسان)؛ مدّ همان تکوین باطن است.

🍃۞ پس اگر انسان، أمر به ایمان و تسلیم می‌شود، این حقیقت در تکوینِ عالَم [و انسان] جاری #هست. و اصلاً کینونَت و «بودِ» انسان، ایمان به خدا و تسلیم در برابر حقّﷻ است.

֎⇦ ولی بایستی این ایمانِ در باطن، به اختیارِ خود انسان هم پذیرفته شود. پس أمر می‌شود که؛
💎【 آمِنُوا باللهِ وَ رَسُولِهِ】💎
✾ به خدا و پيامبر او ايمان آوريد.
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۷


🍃۞ بنابراین؛
آن ایمان، در باطن و کینونتِ موجودات، وجود دارد و جانِ اشیاء است. ولی انسان، تشریعاً هم در این مطلب باید بیاید تا به انسانیّت باقی بماند.


🔰اشاره‌ای دیگر؛

🌿۞ قرآن کریم می‌فرماید:

💎【سَبَّحَ لله ما فِي السّماواتِ وَ الأرْض‏】💎
✾ آنچه در آسمان‏ها و زمين است،
خدا را به پاكى مى‏ستايند.
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۱


🌿۞ به همان منوال که در قبل بیان شد؛

֎⇦ تمام موجودات، تکویناً، مُسبِّحین (تسبیح کنندگان) حضرتِ حقّﷻ هستند.
ولی انسان؛ تشریعاً نیز بایستی مسبّح باشد و أمر می‌شود که؛

💎【سَبّحُوا بُكْرَةً وَ عَشيًّا】💎
✾صبح و شام خدا را تسبيح گوييد.
📘 سورۀ حضرت مریم (س)، آیۀ ۱۱


❂☜ نقطۀ «وجود» در هر «موجودی»، نقطۀ «ایمان» است. و هر موجودی، همین که «هست» [چه بداند و چه نداند، و چه ملحد باشد و چه مؤمن]؛ در کینونت و بودش؛ ⇦ تسلیم حقّﷻ است و مُسبّحِ او ...

🔔 متذّکر شوم که این خصیصه، باعثِ نجات کافر و معاند نمی‌شود! و مطالب عِقاب و عذاب کفّار، از مطالب دقیقِ معرفتی است، که برای مطالعۀ آن، به #کانال_معرفة_الحق مراجعه بفرمائید.
(به آدرسِ ❂☜ https://t.me/ehsannil3/343)


🔰 الغرض قرآن می‌فرماید:

💎【يا أيّهَا الّذين آمنُوا
كُتِبَ عَلَيكُمُ الصّيام 】
💎

✾ ای کسانی که ایمان آورید!
بر شما روزه واجب شد.

📘 سورۀ بقره، آیۀ ۱۸۳


🌿۞ مخاطب حقّﷻ؛ #مؤمنین هستند. یعنی نقطۀ «ایمانِ» افراد، مورد اشاره است.
🔅 ایمانی که در باطن و #تکوین عالَم هست، و حالا در #تشریع، مورد خطاب است.

🔸آیا مؤمن کسی بود و بعد؛ صیام از بیرون از او، بر او نوشته و مقرّر و واجب شد؟!
🔹خیر.

🌿֎⇦ همان طور که برای تسلیم و تسبیح، اشاراتی گذشت، صیام نیز حقیقتِ وجودی همۀ موجودات است.

❆ صیام؛ نفیِ جلالی حقّﷻ است که ظاهر شده است. و به عبارتی صیام؛
❂☜ظهورِ «لا هو» در موجودات است.

֎⇦ که موجودیّت همۀ اشیاء، فانی و هالک در حضرت حقّﷻ است و موجودات؛ به رجوع و فقرِ به سوی حقّﷻ است که خلق شده‌اند و هر موجودی - چه بداند و چه نداند -؛ آن به آن در نفیِ خود، قیّومیّتِ حقّﷻ را طلب می‌کنند.


🌿۞ بحمد الله مقالاتِ متعدّدی برای شرح مطلبِ فوق، در #مباحث_توحید در #کانال_معرفة_الحق ارائه شده است، که مخاطبینِ عزیز می‌توانند آن سلسله مقالات را مطالعه نمایند.
(رجوع بفرمائید به آدرسِ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/213)


جهت یادآوری؛
اشاره‌ای به بعضی از آیات در مبحث توحید:

✓➊ 💎【 كلُّ شَيْءٍ «هالكٌ» إلّا وَجْهَه】
✾هر چیزی في نفسِهِ هالک است،
الّا وجه خداوندﷻ.

📘سورۀ قصص، ۸۸


✓➋ 💎【كلُّ مَنْ عَلَيها «فَـــــانٍ»
وَ يَبْقىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الجلالِ وَ الإكرام】
✾ هر چیزی كه روى آن [زمين] است، فانى‌ ست.
و وجه ربّت که صاحب جلال و اکرام است، باقی است.

📘سورۀ الرّحمن، ۲۶ و ۲۷

✓➌ 💎【 يا أيّها النّاسُ أنْتُمُ «الفُــقــراءُ» إلى الله وَ الله هُوَ الغنيُّ الحميد】
✾اى مردم! شما به خدا نيازمنديد،
و خداست كه بى نياز و ستوده است.

📘 سورۀ فاطر، آیۀ ۱۵


✓➍ 💎【إنّا لله و إنّا إليه «راجعـون»】
✾ همانا ما برای خداییم
و في نفسِهِ در برگشت به او هستیم.

📘 سورۀ بقره، آیۀ ۱۵۶

[⇯֎ شرح و توضیح آیاتِ فوق؛
در #کانال_معرفة_الحق ֎⇯]


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌙

🍃۞ إن‌شاءالله با دل همراه هستی تا لطیفه‌اش به جانت بنشیند و ملاک و مَناطش همیشه در دستانِ معرفتی‌ات باشد؟!

🍃֎⇯حقیقتِ #صوم؛
❖☜ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) هستند.

🍃۞ حضرات (ع)؛ مطلقِ حقیقی می‌باشند. یعنی؛ #مطلق_علی_الاطلاق هستند و به هیچ تعیّنی و تقیّدی متوقّف نمی‌شوند.

❖☜ پس اگر در حدِّ «نخوردن» (امساک)، روزه‌داری کردیم و به لُبّ آمِر آن، راه نیافتیم؛ اطلاق را قیدی برای آل‌الله (علیهم السّلام) دیده‌ایم.

❖☜ امّا اگر در لُبّ «روزه» آمدیم؛ «روزه‌داری» را در حدّ و تعیّنِ «امساک» ندیده‌ایم.

🌿֎⇯⇦ و در این صورت؛ اینکه حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) امر می‌فرمایند؛«به تعارفِ برادرِ مؤمنت در هنگام روزۀ مستحبّی، لبّیک بگو»؛ ذرّه‌ای ما را به شکّ و شبهه دچار نمی‌کند که حالا روزۀ مستحبّی من چه می‌شود وُ آیا روزۀ مستحبّی خود را باطل کنم یا نه؟!!

🍃۞ عزیز من!
«باطل» که نمی‌شود، هیچ؛ بلکه تثبیتِ ورودِ تو به حقیقتِ «صوم» است.

❖☜ باید «عبد الله» بود، نه «عبدِ تعیّن».

🔰 اینجا تذکّر این حدیث شریف لازم است که می‌فرمایند:

🔻『 حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِين‏ 』🔺

📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۵، ص۲۰۵


⤵️ در مقایسه و تحلیل عرض می‌شود:

◉☜ #ابرار؛ در راهِ قرب و وحدت هستند.
◉☜ امّا #مقربین؛ در مقامِ قرب و وحدتند.

🍃⇯⇦ مقرّبین؛ صوم را در تعیّنِ صوم (که امساک است) نمی‌بینند، بلکه روزه را (که أمری نیکو و حسنه و پسندیده است)؛ به حقیقتِ #صوم نظر می‌کنند.

❖☜ پس ماندن در حسنۀ روزه، و کنار گذاشتنِ حقیقت روزه (یعنی؛ حضراتِ آل‌الله علیهم السّلام)؛ برای ایشان سیّئه است وُ عبدِ مقرّب - که فانیِ مطلقِ خداوندﷻ است -، مبرّا از این سیّئه است.

🕊֎⇯⇦ بنابراین؛
هر چند که روزه؛ «اخلاص» است، ولی
این شکستنِ روزه، برایِ حقیقتِ روزه (یعنی؛ آل‌الله علیهم السّلام)؛
❖☜《کَمالُ الاخلاص》 است.

[اینجا نقطۀ عطف مطلب است،
و باید به دل دادن، معطوفِ این عطف شد.]


🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻«كَمَـــالُ الْإِخْـــــلَاصِ لَهُ نَفْيُ‏ الصِّفَاتِ‏ عَنْهُ‏»🔺

✾ کمالِ اخلاص برای خداوندﷻ؛
֎⇦ نفیِ همۀ صفات (ثبوتیّه و سلبیّه، فعلیّه و ذاتیّه) از خداوندﷻ است.

📚نهج البلاغه، خطبۀ اوّل


[🔔 #سخن_بیست‌و‌دوم_حقیقة_التوحید از مباحثِ #حقیقة_التوحید در #کانال_معرفة_الحق اختصاص به این حدیث شریف و مبنای مهمّ آن دارد که إن شاء الله رجوع بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/352]


🍃֎⇯⇦ #صوم؛ که صفتِ صَمَدانی حقّﷻ است، اگر در تعیّنِ صوم (که امساک است) بماند، «کمال الاخلاص» نیست.
❖☜ چرا که خودِ #صوم؛ اخلاص است و فنا.
امّا «کمالُ الاخلاص»؛«فنایِ از فنا» است.




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌙