کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
◾️


🔰 به تحلیلی مختصر، اشاره می‌‌شود:

#رضا ؛ صفت علیاء و هویّتِ ذاتِ لاإشارۀ باریتعالی.
#هو ؛ اسمِ عَلَم برای ذات و نفس باریتعالی و اشاره به مقام خفا و خلوت ذات.
#قعده ؛ مقام و مکانتِ #فنای_مطلقه در نفس باریتعالی.
#ذی_القعده ؛ جلوۀ استیلا و تفوّق مطلقۀ حضرت رضا(ع) و انشاءِ قعدة.
#یازده ؛ عدد ابجد «هو».
✿یازدهم ماه ذی القعده؛ روز ظهور و میلادِ ظاهریِ هویّتِ ذات (هویّتِ «هو») حضرت امام رضا علیه السلام.


🍃 و امّا بعد…

نفس حضرت باریتعالی، حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:

◣『أَفْضَلُ الْجُودِ بَذْلُ الْمَوْجُودِ.』◥
برترین بخشش، بذل کردنِ تمامِ موجودی است.
📚غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۹۴

❖ الف و لامِ «الْمَوْجُودِ»، الف و لامِ استغراق است. پس؛ «الْمَوْجُودِ» یعنی؛ هر آن چه که موجود هست.

💠 جود و بخششِ در عالَم حدّ، عطا و بخشش در مراتبِ بعد از «نفسِ عطا کننده» و «نفس دریافت کنندۀ عطا» و «نفسِ آنچه عطا شده» و نیز «نفسِ خالصۀ عطا» است.
همۀ این نفوس؛
⦿اوّلاً موجود هستند و بعد، امرِ عطا کردن و دریافت عطا، محقّق می‌شود.
⦿ثانیاً حقیقتا مالکِ حتّی نفس خود هم نیستند چه برسد به مالکیّت بر آنچه که عطا می‌کنند و یا دریافت می‌کنند.
⦿ثالثاً آنچه که عطا می‌شود، بعد از موجود بودنِ نفوسِ چهارگانه‌ای که نام برده شد، در مرتبۀ نازله‌ای انجام می‌شود.

⏎◈ بنابراین؛
جود و بخشندگی در عالَم حدود، جود و بخشش حدّی است که حقیقتاً جود و بخشش نیست امّا وقتی حقیقی و مورد توجّه است که عطاکننده، اقبال به نفس مطلقه الهی داشته باشد یعنی ولایت ائمه اطهار(ع) را پذیرفته باشد و إلّا #حاتم_طایی هم که باشد وُ شُهره و ضرب المثَلِ #بخشندگی ؛ ولی چون کافر به آل الله(ع) است، نجات نمی‌یابد و اهل جنّت نخواهد بود.

🍃 امّا...
امّا جود و بخشش باریتعالی آن است که؛
1. خودِ «وجود» را وجود می‌بخشد یعنی به جود و عطایش، «وجود» را «وجود» می‌کند و به مَنَصۀ «موجود» بودن می‌رساند و حیاتِ نفس باریتعالی و تمام اسماء الهی است.
2. چون جود مطلقه است، و اطلاقش حقیقی است یعنی #مطلق_علی_الإطلاق است؛ فاطِر و منشئ نفوسِ موجودات است و موجودات را انشاء و ایجاد می‌کند و مجال مطلق می‌بخشد.
در حالی است که؛

اوّلاً: «وجود»، خودیّت و نفسِ باریتعالی است و ائمه اطهار(ع) [که «نفس الله تعالی» هستند] شخصِ «الوجود» و بلکه «مبدأ الوجود»، یعنی عَیْن و چشمۀ جوشان «وجود» هستند که می‌فرمایند:

🔻『نَحْنُ‏ عَيْنُ‏ الوُجوُد』🔺
مائیم عینیّت و نیز چشمه‌ی جوشان وجود
📚مشارق أنوار اليقين في أسرار أميرالمؤمنين ع، ص۷۶

🔻『مَبْدَأُ الْوُجُودِ وَ غَايَتُهُ』🔺
[ائمۀ اطهار(ع)] مبدأ و غایت «وجود» هستند.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۵،ص۱۷۴

ثانیاً: حضراتِ وجودِ مطلق(ع)؛ شخصِ «مشیّة الله» بوده (『قُدْرَةُ الرَّبِّ وَ مَشِيَّــتُهُ』؛ 📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج‏۲۵،ص۱۷۴) پس هر امری و بلکه هر تحقّق و موجودیّتی، فقط و فقط به ائمه اطهار(ع)، برقرار و محقّق است که؛

🔹『بِکمْ فَتَحَ الله وَ بِکمْ يَخْتِمُ』🔹
خداوند [به طور مطلق ] هر امر و تحقّقی را به شما حضراتِ آل‌الله(ع) آغاز می‌کند و هر امر و تحقّقی را به شما خاتمه می‌دهد.
(زیارت جامعۀ کبیره؛ 📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏۲،ص۶۱۵)

ثالثاً: موجودات در هر مرتبه‌ای از مراتب، حدوثاً و بقائاً، به قوامِ مطلقۀ الهی یعنی شخصِ ائمه اطهار(ع)، محقّق هستند (ر.ک: به شرحِ قیّومیّت ولیّ الله؏ در #کانال_معرفة_الحق 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/75).


🔰 الغرض؛
◈ ذات و نفس باریتعالی،
◈ که رضا و اطلاق و لاتعیّنی، هویّت اوست،
◈ از خلوَتِ «کنز مخفی» (#مقام_خلوت_نوری
◈ به 👈🏻 جودِ مطلق،
◈ آنچنان در اطلاق و تامیّتِ خود، محقّق است که در خلوَتِ ذات نمانده، بلکه بر مقام کثرت، متجلّی گشته (#مقام_کثرت_نوری و اسماء الهی)،
◈ و انشاء نفوس عالَم و موجودات را می‌نماید (کثرات).

⏎◈ آن جود مطلق است که سرّ رضاست(ع)، و به نصّ روایات ◣『قُطْبُ الْوُجُودِ وَ سَمَاءُ الْجُودِ وَ شَرَفُ الْمَوْجُود』◥ است (📚حدیث طارق بن شهاب؛ بحارالأنوار، ط - بيروت، ج ۲۵، ص۱۷۰)؛
💠حضرت امام محمّد بن تقی جواد الأئمه(علیهم السلام) می‌باشند. 💠


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
◾️
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش می‌شناسند. إلّا کسی که فانی در آن حقیقت شد، و در حالِ سوختن، آن سرِّ مگو به بیان آمد.

اصلِ این مطلب، و بیانِ سرّ مگو؛ کلام خداست. کلامِ خدا، که "مُبین" و آشکار است؛ سراسرْ بیانِ حبّ است.
ائمۀ اطهار (ع)، نفسِ حضرت باریتعالی هستند و حُبّ ذات و نفسِ الهی به خویشتنِ خویش، به جلوۀ «کلام الله» ظاهر است.
🔘 کلام الله؛ جوشش حبّی حقیقتِ "الله" تعالی است که از خلوَتِ «متکلّم»، تا جلوَتِ «مخاطب»، جلوه‌گر است. که او کیست ؟
فرمود :
💎【اللهُ لا اله إلّا هو】💎
او ، "لا اله إلّا هو"ست.
و در مرتبه‌ای در جلوۀ بیانی؛ او "لا هو إلّا هو"ست.
او که خودْ، حبّ است، و خودِ حبّ است؛ "لا هو إلّا هو"ست.

"لا هو إلّا هو"؛ حضرتِ حبّ است، حضرتِ محبّ است، حضرت محبوب است. در یک کلام ؛ حضرتِ حبیب است.
که "حبیب" صفتِ مشبهه‌ای است که از اطلاقِ خویش؛ فاعل و مفعول را به عینِ شخصی، فراگرفته است.
او، حقیقتِ حبّ است.

⇩❃ حبّ ، که "لا هو إلّا هو"ست، به تحلیل چنین است :
⦿ "لا هو" = جلالِ حبّ (ناز)
⦿ "إلّا هو" = جمالِ حبّ (نیاز)

حیاتِ حبّ در #ناز و #نیاز جلوه‌گر است که درحقیقت، این ناز و نیاز همان #قبض و #بسط الهی است.
چون "الله"تعالی، بسیط است و نه مرکّب که اجزاء داشته باشد؛ بنابراین جلالِ قبض، و جمالِ بسط، در بساطتِ ذات باریتعالی، و در عینیّتِ شخصی است. بعد از دانستنِ این مهمّ، در تحلیل و تفهیم بیان میگردد :

#قبض و #ناز؛ ظهورِ "لا هو"ی آن ذاتِ بسیطه است، و جلال اوست.
◆ و #بسط و #نیاز؛ ظهورِ "الا هو"یِ آن ذاتِ بسیطه است، و جمال اوست.

💢 حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جمالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #بسط اوست و نازی است که از حبیب خویش (ص) می‌کشد که مثلاً می‌فرماید :

💎 【طه ! ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏】💎
طاها(ص)! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتى.
(سورۀ حضرتِ طه -ص- ، آیات ۱ و ۲ )

💢 و امّا حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جلالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #قبض اوست و عتابهایی است که به حبیب خویش (ص) می‌فرماید. کسانی که صرفاً اشاره به عتابهای حضرت حقّ تعالی به حبیب خویش (ص) می‌نمایند و این عتابها را مستمسک قرار میدهند تا دوئیتِ ذاتیِ بین خدا و رسول خدا(ص) را اثبات کنند؛ متأسفانه نه بساطتِ ذات و ظهور آنرا شناختند، و نه لطائفِ حبّ را.

آیات عتابِ حضرت حقّ به نفسِ خویش، و نقطۀ حیاتِ حبّی خود، یعنی حضرت حبیب الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حدود ۹۰ آیه از قرآن می‌باشد.
جان‌گدازترین این آیات، آیاتی از سورۀ حاقّه است. و اهل حقّ که حبّ و ولایتِ ائمۀ اطهار(ع) ریشه در جانشان دَوانده و رگِ حَمیّت، سراسرِ وجودشان شده؛ بر این عتاب، بی تاب می‌گردند.
مرحبا بر حبّ و ولایشان بر حبیب حقّ (ص).

🔰 و امّا آن آیات :

حضرتِ باری (عزّوجلّ) اوّل این حقیقت را به قوّت در جانِ عالم ظاهر می‌کند که 💎【إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ】💎.
یعنی :
مطلقِ قولی که از حضرت رسول اکرم(ص) جاری می‌شود، قولِ «#رسول» است؛ یعنی آنکه سراسرِ وجود، جلوۀ مرسِل (یعنی خدا) است.
و در "رسول" بودن، "کریم" است؛ یعنی در حدّ اطلاقِ رسالَت متوقّف نیست و به رهبانیّت رو نکرده. بلکه اطلاقِ او در رسالَت، حقیقی است (#مطلق_علی_الاطلاق است). بنابراین به کرامَت، در بین سایر مردم و در متنِ اجتماع حاضر است. و این "کریم" بودنِ "رسولِ" مطلقِ خداست. بطوریکه کوتَه‌اندیشان و اصحابِ حدود، حرکات و سَکنات و گفتار "رسول کریم" را تصوّر می‌کنند از جنسِ خودشان است. امّا او، آن رسولی است که :

💎 【و ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى
إنْ «هُــوَ» إِلَّا «وَحْىٌ يُوحَى»】💎
و از روى هوس سخن نمى‌گويد.
او (یعنی خودِ رسول الله ص)، نيست جز وحی اى كه وحی مى‌شود.
(🔅سورۀ نجم، آیات ۳ و ۴)

پس خداوند این مطلب را مستحکم نمود که حضرتِ رسول اکرم(ص) که وجودِ مبارکشان، عصمتِ خداوندست و بلکه او "معدنِ عصمة الله" است؛ واحدِ تزلزل در حضرتشان(ص)، محال است.

و با این عصمتِ وجودیِ حضرت رسول اکرم(ص)، خداوند در ادامۀ آیات می‌فرماید:

💎【وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ «الْوَتِينَ»】💎
و اگر او حتى يک كلمه بر ما دروغ مى‏‌بست.
ما دست راست او را مى‏‌گرفتيم.
سپس شريان قلبش را قطع مى‏‌كرديم.
(🔅 آیات ۴۴ تا ۴۶ سورۀ حاقّه)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔹

♦️◆ قدم هفتم ➣●• —---—
اسمِ ظاهریِ اسماء الحسنی، برخاستۀ از حقیقت و نفْسِ ایشان است.

❖ یعنی اسماء و القاب و کُنیۀ حضرات آل الله علیهم السلام ، همگی از مسمّا و حقیقتِ ایشان متجلّی است. و نه اینکه اسمِ حضرات (؏) مانند اسماء ما سوایِ ایشان باشد که از بیرون آنها بر وجودشان جعل و واقع، و یا قرارداد شده باشد.
و این مهمّ را در بعضی از مقالات متذکّر شده‌ام که چون این مطلب برای حضرات اسماء الحسنی(ع) وجود دارد، متصلاً به وجودِ ایشان، خواصّ یارانِ حضرات، [و در مقابل] خواصِّ دشمنان آل الله (ع) نیز اسمائی برخاسته از کُنه وجودِ خویش دارند. و نامشان، وصفِ ایشان است.
(اسرار #اسم و #اسم_گذاری مقالهٔ جدا می‌طلبد. و این مقوله، لطائفِ عمیق دارد که إن شاء الله در آینده بیان می‌شود)

که مثلاً ؛
▫️برای حضرت #جابر (ع) (جابر بن عبد الله انصاری) بیان شد که ایشان «جابر» است و جبران کنندۀ در راه ماندگان به عاشورایِ حسینی (ع).
▫️یا برای حضرت حرّ (ع) بیان شد تمامِ حرّیّت و آزادگی است.
یا در مقابل ؛
▪️برای #ابن_ملجم ملعون بیان شد که او، اصلِ لجام زدگی است. سراسرِ وجودِ خبیثش، لجامْ زدۀ هوایِ نفس است.
▪️یا #زجر که آزاردهندۀ حضرت رقیه سلام الله علیها بود. که نامِ او، وصفِ اوست و لغت «زجر کشیدن» و زجر کشیدنِ هر موجودی، چیزی از خباثتِ این ملعون است.

پس دقت کنیم که مبادا اسماء حضرات آل الله (؏) را با احدی قیاس کنیم که بقولِ مطلق فرمودند 💠 لا یُقاس بنا احدٌ💠 (احدی، در هیچ وجهی از وجوه با ما آل الله ؏ مقایسه کرده نمی‌شود./ 📚عيون أخبار الرضا -ع-، ج‏ ۲، ص۶۶).


⇦ پس بدانیم :
در مورد #اسماء_توقیفی حقّ تعالی پیشتر در #کانال_معرفة_الحق مطالبی روزی شد. همان مطلب در مورد اسماء و القاب و کنیه حضرات اسماء الحسنی (علیهم السلام) برقرار است.

مثلاً :
❖اگر اسم مبارکِ حضرت مولی امیرالمؤمنین (؏) «علی» است؛ تمامْ و تمامیّتِ "عُلُوِّ" حضرت حقّ می‌باشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام محمّد تقی (؏) "جواد" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "جوُد" و سخاوت حضرت حقّ می‌باشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام جعفر بن محمّد (؏) "صادق" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "صدق" حضرت حقّ می‌باشند که در زیارتِ شریفشان می‌خوانیم :

🔹 『 وَ صَلِّ عَلَى «الصَّادِقِ عَنِ اللَّهِ» جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ؏』🔹

(قربانِ نام مبارکشان)
دقّت کنیم که فرمودند ◣『نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』◥ (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۸، ص۲۴۲).
که در این مثال؛ «علوّ» و «جود» و «صدق» از خَیرات هستند (یا به بیانِ دقیق، "الخیر" هستند). و اصل و اصالت آن، حضرات آل الله(؏) می‌باشند.


♦️◆ قدم هشتم ➣●• —---—
همین مطلب که در قدم هفتم معرفتی بیان شد، در مورد حضرت 《مُحسِن》 علیه السلام وجود دارد.
حساب حضرت محسن(؏)، حسابِ حضرات آل الله علیهم السلام است که فرمودند:

🔹『 لأَنَّهُ مِنَّا لَا غَيْر ُ فَمَنْ قَالَ غَيْرَ هَذَا فَكَذِّبُوه‏』🔹
ایشان (حضرت محسن علیه السلام) از ما آل الله علیهم السلام است، پس هرکس غیر از این را بگوید، تکذیبش کنید.
(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۵۳، ص۲۳)

⚠️ با این سخن، حضرات چهارده معصوم (؏) ، پانزده نفر نشده‌اند.
#چهارده بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام #عدد_حقیقی است که در عِدادِ اعدادِ دیگر نیست. بلکه از اطلاق و حقیقتِ خویش مانند اعداد دیگر ظاهر می‌شود امّا در تعیّنِ عددی گرفتار نمی‌گردد. برای همین در عینِ اینکه حضرات آل الله (؏) به چهارده جلوه، متجلّی هستند، یک شیء واحدند. منتها ؛ #واحد_حقیقی. که واحدِ حقیقی، واحدی است که #مطلق_علی_الاطلاق است که از اطلاقِ یگانگیِ خویش در اعداد می‌آید ولی مَشوب و آلوده به حدّ و عَدّ نمی‌گردد.

بنابراین در نفسِ اینکه در چهارده جلوه می‌باشند، یک شخصِ حقیقی‌اند و می‌فرمایند:

🔻«نَحْنُ شَيْ‏ءٌ وَاحِد»🔺
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۲۶، ص۳۱۷)

🔔 شرح و بسط در مورد #عدد_حقیقی ، بیش از اینهاست و لطائف آن، بسیار. امّا چون مقالۀ مستقل می‌طلبد، در اینجا به همین قدر از اشاره اکتفاء کرده شد.

👈 بنابراین در این مرحله، معلوم شد که حضرت محسن (؏) در وحدتِ حقیقی با حضرات چهارده معصوم (؏) هستند و نه فردی در کنار ایشان.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
🌱

🔳 چون دانستیم که ؛

•●• اوّلاً •●•
مطالب معرفتی در عالم نور است،
و عالم نور، خط کشی و قالبهای عالم حدود (که نقصِ عالم حدود است) را ندارد،
بلکه لُبّ است و بیحدّ،
و برای درکش بایستی از تعیّنات و معیاراتِ عالم حدود جدا شویم تا درکِ آن حقیقت را بنمائیم،
در نتیجه ؛
تا بر یک اسم خدا اشاره می‌کنیم، همۀ اسماء خدا به عینِ شخصی آن اسم، حضور دارند و به اشاره کننده نشان میدهد که خداوند احد است.

(مقالۀ احدی المعنا بودن حق تعالی را حتماً بخوانید. رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil3/310)

☀️ تا به یکی از حضرات آل الله علیهم السلام اشاره کنیم، تمام حضرات (علیهم السلام) حضور دارند. آن هم نه حضوری از جنس عالم حدود. بلکه حضورِ عینی شخصی. یعنی یک شخصِ حقیقی هستند.

این مهمّ برای نفس و روح هم صادق است.

•●• ثانیاً •●•
این مطلبِ «شرافت مسجود شدن»، در عالم ظاهر است.
اما «شرافت مسجود بودن» به خودی خود هست. ولی در عالَم ظاهر، با این ترتّب جلوه میکند.
یعنی نفس و روح، یک حقیقت هستند و شریف (مقامِ وحدت نوری). و آن، حضرات آل الله (ع) هستند که «نفس الله» و «روح الله» می‌باشند.
از حقیقتِ وحدت (مقام وحدت - خلوَت) تا در عالم اشاره (مقام فرق - جلوَت) آمدیم؛ سلطنت از آنِ نفس است و شرافت، از آنِ روح.
یعنی نفس، در سلطنت است و روح، عبدِ او و دائماً فانی در اوست.

🔅 که در عالم اشاره، نفس به روح که مدِّ اوست ظاهر می‌شود.

⇦پس اینکه هنگامۀ دمیده شدن روح به بدنِ حضرتِ آدم علیه السلام، حضرت مسجود ملائکه می‌شوند؛ روح الله، مدّ الظلّ و سایۀ "نفس الله" است و نه اینکه عَلَمِ شرافتی در مقابلِ "نفس الله" برداشته باشد.

مثل اینکه:

با اینکه حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم شرافت بر تمام انبیاء الهی دارند و همۀ انبیاء الهی طبق احادیث تحتِ لواءِ حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند، امّا در عالم ظاهر بعثتِ سیّد الانبیاء و المرسلین (ص) بعد از نبوّت سایر انبیاء (ع) ظاهر میشود.
یا مثلاً در قبل از بعثتِ پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، پیامبر اکرم (ص) در صورتِ ظاهر به دینِ حضرت ابراهیم (ع) بودند (طبق بیانی).
امّا در باطن، این حضرت ابراهیم (ع) هستند که طبق فرمایش قرآن، یکی از شیعیانِ حضرت رسول اکرم (ص) است که :

🔻وَ إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ🔺
(سورۀ صافات، آیۀ۸۳)


🔆 در نتیجه بایستی دقت کنیم که عالم نور است و معیاراتِ خودش.
پس باید منفک و فانی در آن شد و با نور انس گرفت تا خودش را به خودش نشان دهد. و نه به عالم ظاهر معلوم شود.


ان شاء الله در مقالۀ بعدی اشاراتی از تطبیقِ شخصیِ مراتبِ نفس و روح را خواهیم خواند.








«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ»
(📚 الدروع الواقية - سیّد بن طاووس، ص۱۸۷)




#لطیفه_قیاس_نفس‌_و‌_روح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
🔹

🔰 با بیانی که تا بدین‌جا گذشت، فرمایش حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را بخوانیم که می‌فرمایند:

💠 احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك‏.』
🔹 بدی را از سینۀ غیرِ خود برکَن، با ریشه‌کَن کردنِ آن از سینۀ خودت.
(📚 نهج البلاغة، للصّبحی صالح، ص۵۰۱)

🔹 در روایتِ فوق، «الشرّ» با الف و لامِ استغراق یا الف و لام جنس آمده که بسیار بدتر از «عیوب» و در واقع ریشۀ تمام عیوب است.

🔹 و حضرت مولی علیه‌السّلام، واژۀ «حصد» را بیان فرمودند که به معنایِ درو کردن است. و در درو کردن، ریشۀ آن چیزی که درو شده است، می‌ماند.
امّا در رابطه با شرّ در خودمان، واژهٔ «قلع» را به کار برده‌اند که به معنای ریشه‌کَن کردن می‌باشد.

🍃 الغرض؛
این قلع کردنِ شرّ از سینۀ خودمان وقتی است که «الإحتمال» در جانمان باشد و ولایت را حمل کنیم. ولایتی که از اطلاقِ حقیقی و سعۀ خویش، به شرّ و مقابلِ خود هم مجال می‌دهد که قرآن می‌فرماید؛

💎و كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّاً💎
🔹 و بدين‏‌گونه براى هر پيامبرى دشمنانى‏ قرار دادیم.
📘 سورهٔ‌انعام، آیهٔ۱۱۲

🔹 یعنی؛ به وسیلۀ ❖『 الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب‏』❖ و دیدِ با نورِ ولایت، که بالاتر از این شرحش گذشت، شرّ را از سینۀ خویش ریشه‌کَن باید کرد.
👈🏻 و این قلعِ شرّ از صدر خویش، همان اَلإحتمالی‌ ست «قَبْرُالْعُيُوب» است.

💢 و نیز «اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ» با «ِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك» دو چیز نیست. بلکه ظهورِ قلع شرّ از صدر تو، همان درو کردن شرّ از صدر دیگری است.

حال چرا قلع و ریشه‌کن کردنِ شرّ از صدر ما، شرّ را از صدر دیگران، «درو» می‌کند نه «ریشه‌کن»؟

🔹 چون شرّ در حقیقت جایی نرفته و مثلاً خباثتِ شمر ملعون پابرجاست و قلع و ریشه‌کن نشده است، منتها حاملِ ولایت، در جانِ «الإحتمال»، ولایت را به مطلق‌علی‌الإطلاق بودن درک کرده‌ است و سیطرۀ حکومت ولایت را شناخته است.
لذا؛
👈🏻 در همان نقطه‌ای که شرّ جولان می‌دهد و تماماً شرّ است، در نطفه ، «خفه بودن» و عدمی بودنش را یافته است.
چرا که شرّ، نحوِ استقلالی ندارد و در سیطره و سلطۀ ولایت مجالِ جولان یافته است.


حال سؤال این است که غاصبینِ خلافت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام یعنی ابابکر و عمر و عثمان و پیروانشان (لعنةالله‌علیهم‌اجمعین) که اصلِ عیب و شرّ هستند، چگونه در «قبر» شوند؟
آیا اگر ذیلِ «قبرُ العیوب» واقع شوند، دیگر خبری از این‌ها نیست و لعنشان نیز، بی‌محلّ است؟

🔹 پاسخْ آن‌که؛
اگر ولایت، مطلقی بود که مطلق بودن، حدّ آن بود، در این‌صورت با «الإحتمال» که «قبرُالعیوب» است، یک طرفِ قضیه رخ می‌داد و آن این بود که دیگر خبری از ملعونین نبود.
امّا ولایت، مطلقِ حقیقی است و مطلق بودنِ ولایت، بیانِ آن است، در نتیجه به قید اطلاق هم نمی‌ماند و بر خود نیز اطلاق دارد. یعنی؛
#مطلق_علی_الاطلاق است.
در نتیجه به دشمنِ خویش تا أدْنیَ دَرَکهٔ أسفل (اسفل سافلین) نیز مهلت و مجال می‌دهد.

👈🏻 پس هرچند «الإحتمال» به طور مطلق است و «قبرُالعیوب» هم به طور مطلق، ولی آن ملعون‌های ازل و ابد، به سعۀ مجال ولیّ‌الله علیه‌السّلام ذیل مطلقِ «علی‌الاطلاق» بودنِ ولایت،
در قبر هم در نهایتِ دشمنی و نفاق باقی مانده و مستحقّ لعن و عذاب ابدی، و مخلّد در نار هستند.

🔹 به دیگر بیان؛
هرچند ولایت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام به هیچ وجه غصب کرده نمی‌شود، ولی چون حضرات آل‌الله علیهم‌السّلآم مطلق‌عَلی‌الإطلاق هستند، به دشمنان خود نهایتِ مجال را می‌دهند و در همان نقطه که می‌گوئیم ولایت غصب کرده نمی‌شود، در اطلاقِ مجالِ ولی‌ّالله علیه‌السّلام، تماماً توسّط این ملعون‌ها غصب شده است و الی الابد ملعون هستند.
لعنةالله‌عليهم‌أجمعین.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
🍃

🌿⇯⇦ بنابراین؛
وجودِ غیبُ‌الغیوبیِ حضرتِ حقّﷻ - که بیان شد #عماء است و به واسطۀ مطلقۀ #هواء، رؤیت و ظاهر می‌شود -؛
🍃☜ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» است.


🌿۞ حال؛ «ریاح» چیست؟
🍃֎⇦ حضراتِ روح‌ُالله (علیهم السّلام)؛ راجع به حقیقت و بلندایِ #ریح می‌فرمایند:
༺𒆳
🔻«الرِّيحُ هَوَاءٌ
إِذَا تَحَرَّكَ سُمِّيَ "رِيحاً"
فَإِذَا سَكَنَ سُمِّيَ "هَوَاءً"
وَ بِــهِ قِــوَامُ الدُّنْيَا
وَ لَوْ كُفَّ الرِّيحُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ؛ لَفَسَدَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ نَتُنَ ...
فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَن‏»🔺

🍃 باد؛
آن هنگامی که تحرّک دارد؛ #ریح نامیده می‌شود.
و آن هنگامی که ساکن است؛ #هواء نامیده می‌شود.
و قوامِ دنیا به آن است.
و اگر باد، سه روز متوقّف شود؛ هر چیزی بر روی زمین، فاسد شده و می‌گندد («ثلاثة ایّام»؛ اشاره به مراتب سه‌گانۀ وجودیِ؛ ذات، صفات، افعال است).
و «ریح» به منزلۀ «روح» است که اگر از بدن خارج شود، بدن می‌گندد.

📚 بحار الأنوار ،ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۳۵


🌿⇯֎ بنابراین؛
🍃֎⇦ #ریح؛ همان «هواء»ئی است که تحرّک دارد. و اینکه وجودِ غیبُ‌الغیوبیِ خداوندﷻ (یعنی؛ عَماء)؛ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» است، بدین معناست که؛
💫☜ وجودِ حقّﷻ، به واسطۀ مطلقۀ «هواء»؛ عَلَی‌الدّوام با حرکتی لُبّی و مَلَئی، در حالِ رؤیت شدن لُبّی وُ ظهور از غیب (یعنی؛ از مکانتِ «عَماء») به شهود است.

[در شرحِ حرکتِ لبّی و ملئی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/162]


🍃⇯⇦ و به بیانِ دیگر؛
⛲️☜ ذاتِ حضرتِ دائمﷻ به حرکتِ لبّی و ملئی؛
عَلَی‌الدّوام، به خود، از خود، در خود، بر خود، و به سوی خود، و تا خود؛ متجلّی است و می‌جوشد. که روحِ این جوشش و تجلّی، روح مطلق إلهی یعنی؛ حضراتِ «روح الله» ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) هستند که به جامعیّتِ مقامِ جمع الجمع بودنشان؛ خلوَت و جلوَتِ باریتعالیٰ می‌باشند.

🍃⇯֎ حال؛ همان طور که اگر «ریح» متحرّک نبوده و ساکن باشد، «هواء» نامیده می‌شود؛ «روح» نیز اگر در تحرّکِ حیاتیِ #ایمان نباشد؛ «هواء» نامیده می‌شود، و دنباله‌رَویِ آن، باعثِ گمراهی بوده و مبدِّل و تبدیل کنندۀ هدایت به ظلمت، و انسان به اَنعام و چهارپاست، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎【أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ «هَـــواهُ»
أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً.
أَمْ تحَسَبُ أَنَّ أَكْثرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
إِنْ هُمْ إِلَّا «كاَلْأَنْعَـــامِ» بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً】
💎

✾ آيا آن كس كه هواى نفسِ خود را معبود خويش گرفته است، ديده‌اى؟
آيا تو ضامن او هستى؟
آيا گمان مى‏‌كنى كه بيشترشان مى‏‌شنوند يا مى‏‌انديشند؟
آنان جز مانندِ ستوران نيستند، بلكه گمراه‌تر هستند.

📘 سورۀ فرقان، آیات ۴۴-۴۳


🍃۞ بنابراین؛
֎⇦ «هواء» - که واسطۀ مطلقۀ رؤیت و ظهورِ حقّﷻ از غیب به شهود است -؛ از اطلاقی که دارد، مجالِ به «غیر» هم می‌دهد، تا جایی که «هوایِ نفس»‌ هم [که مقابلِ حقیقتِ الله است]؛ قد عَلَم می‌کند و جولان می‌دهد و «أنا ربّکم الأعلی» می‌گوید (معاذ الله).

🌿⇯⇦ امّا دقّت شود که این جولان؛ فقط از بابِ #مجالی است که حضراتِ واسطۀ مطلقه (؏) داده‌اند. و الّا در همان نقطۀ ابتدائیّتِ «هوا» و نقطۀ ابتدائیّتِ «نفس»؛
🍃֎⇦ چیزی جز حضرتِ «اَلْهواء» و «نفْسُ الله تعالیٰ» (علیهم السّلام) نیست که در حکومت و سیطرۀ خودش، به «هوای نفس» هم مجالِ جولان داده است.


🌿⇯֎ در مقامِ جمع‌بندی کلّی بیان می‌شود؛
֎⇦ آن «هواء»ئی که «مَا فَوْقَ» و «مَا تَحْتِ» عَماء (ذاتِ غیب‌الغیوبیِ حقّﷻ) بود؛
🍃☜ ساکنِ لُبّی است.
بدین معنا که؛
جامعِ سکونِ عَماء (جلوۀ جلالیِ ذاتِ حقّﷻ)، و حرکتِ عَماء (جلوۀ جمالیِ ذاتِ حقّﷻ) می‌باشد و به بیان دیگر؛
💫☜ ما فوق و ما تحتِ عماء (غیب)؛ آن «هواء»ی مطلق است که در قیدِ «مطلق بودن» نخشکیده، بلکه تا جلواتِ نوری (ریح و روح) و ناری (هوای نفس) سفرۀ وجود، پهن کرده.


🍃֎⇦ النّهایة؛ به اختصار و تحلیلاً بیان می‌شود:
༺𒆳
۞ عَماء => لاتعیّنی، جلالت، فاطمیّت (س)
۞ هواء => لا تعیّن، #جلال، #مطلق، ساکنِ لبّی
۞ شدّتِ هواء => تعیّنات، #جمال، عَلَی‌الاطلاقِ #نوری و عَلَی‌الإطلاقِ #ناری

💫۞ عَلَی‌الإطلاقِ نوریِ هواء => ریاح، رایحةً طیّبةً، بشارتِ عماء (رحمتِ «بَیْنَ یَدَیْن»ی وُ منقلب)، جَوَلانِ هواء ...

🔥۞ عَلَی‌الإطلاقِ ناریِ هواء => هوای نفس، سکونِ حدّی (خشکیدگیِ ملعون)، جُوْلانِ هوا ..‌‌.





🍃 «والحمدلله ربّ العالمین»

🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عماء_و_هواء


🍃
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃
.
.

💫༺𐦍•لطیفه‌ای از «حیـــاء»•𐦍༻

☀️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/59
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


❣️۞『 حـَـیــاء 』 که از مادّۀ «حیّ» است، جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقّﷻ است.
پس به عنوان مقدّمه؛ چند کلمه در مورد «حیّ» بودنِ حقّ تعالی بخوانیم، تا بحث در مورد «حیاء» بهتر روشن شود.

🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ «الحیّ القیّوم» است.
«حیّ» اگر در صورتِ ظاهر باشد، در تعیّن حیات است. یعنی؛ زنده بودنِ ظاهری باید از آن هویدا باشد تا حیات، محسوس و مورد درکِ عموم واقع شود.

🔶 و امّا #حی_مطلق چطور است؟
[برای شرحِ #اطلاق؛
رجوع کنید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]

🌿۞ اگر مطلقْ بودن برای «حیّ»؛ در حدِّ اطلاق باشد، باز هم فقط در تعیّنِ حیاتِ ظاهری باید آن را دید. یعنی؛ باید آثار حیات در این «حیّ»، ظاهر باشد، و گرنه آن را «حیّ» نمی‌دانیم!
🍃⇯⇦ این‌گونه «حیّ» بودن، مطلقِ حقیقی نیست. چرا که اصلاً اطلاقِ حقیقی با قید نمی‌سازد.

🍃۞ امّا «حیّ» بودنِ حقّ تعالی؛ #مطلق_حقیقی است، بدین معنا که؛ اطلاق برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود که مقهورِ حیّ بودنِ ظاهری باشد. بلکه او بر اطلاقِ حیّ بودنِ خویش نیز، اطلاق دارد.
🍃⇯⇦که یعنی؛ در حیّ بودن، #مطلق_علی_الاطلاق است.

⭕️ اشدّ بودنِ حیِّ مطلق؛ در آن حالی است که خلافِ ظاهریِ حیات، جلوه‌گر شود، ولی باز به قوّت و اطلاقِ «حیّ» بماند.
🍃⇯⇦ بدین بیان که؛ حضرت «حیّﷻ» به ولیّ مطلقِ خویش که تمامیّت و خودیّتِ اوست، به اطلاقِ «حیّ»، در نقطۀ مقابلِ حیاتِ ظاهری، جلوه می‌کند.
در نتیجه؛
❂☜ در شدیدترین وجهِ «حیّ» بودن؛ به جایِ ظهور در حالتِ 《حـیّ》 ، در 《میّت》بودن ظاهر می‌شود، در حالی که به عینِ میّت بودن، 《حـیّ》 است. چنان که مولی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می‌فرمایند:

⚜️『 إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُت』⚜️
همانا مُردۀ ما هرگز نمرده است.
📚بحار الأنوار،ج‏۲۶،ص۶

🍃⇯⇦ یعنی؛ در همان نقطه که «میّت» است و صد البته که «میّت» است، «حیّ لا یموت» است و بلکه نفسِ حیات است که🔻هُو حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ؛ التوحيد، للصدوق،ص۱۴۶ 】🔺.
و در زیارتنامۀ حضرت امام حسین (علیه السلام) در نیمه‌ی شعبان نیز آمده است:

🔻【 أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ】🔺
شهادت می‌دهم که کشته شده‌ای امّا نمرده‌ای‌.
📚 البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۲۸۴

🌿۞ بنابراین؛ به 《حیّ مطلق》، در نفیِ مطلق خودِ، باید نظر شود، که قرآن می‌فرماید:

☀️﴿فِي الْقِصاصِ حَياةٌ﴾☀️
در قصاص حیاتی هست.
📘سورۀ بقره، آیۀ۱۷۹

🍃۞ که 《حیّ مطلق》؛ در نهایتِ 《حیّ》 بودن، نفیِ خود می‌کند.

🌿۞ و امّا؛
«الحیّ»؛ در حیثیتِ جلال است که نفیِ غیر می‌کند.

֎⫸ چون غیرِ حقّ تعالی؛ هر چه که باشد، نفسِ هلاکت و نیستی است، «الحیّ» که نفسِ حیات است، در این حیّ بودن، تمامِ غیر خود را [که «نیست» است] نفی می‌کند.

🍃⇯⇦ پس «الحیّ» در حقیقت؛ نفیِ غیر است، و #حیات، جلوۀ غیرتیّتِ مطلقۀ حقّ تعالی است.
که قرآن می‌فرماید:

💎﴿هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُو﴾
📘سورۀ غافر، آیۀ۶۵

♦️☜ «هُوَ الْحَيّ»؛ معرّفیِ ذات حقّ تعالی است. که «الحیّ» کیست؟
֎⇦ آن که «لا إِلهَ إِلاَّ هُو» است، و دائماً در نفیِ غیر، در جهتِ اثباتِ خویش است.

🍃⇯⇦ و این اثبات (یعنی؛ الّا هو) که به #عین_شخصی آن نفی (یعنی؛ لا هو) است؛ همان "قیّوم" بودن خداوندﷻ است که در #آیة_الکرسی می‌خوانیم:

💎﴿اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم‏﴾
📘سورۀ بقره، آیۀ۲۵۵

🔰«اللهُ»؛ مبتداست، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «اللهُ»، «لا إله إلّا هو» است. که در تحلیل بیان می‌شود:

✳️ «لا هو»؛ جلال است و «الحیّ»
✴️ «إلّا هو»؛ جمال است و «القیّوم»


[⚠️ دقّت کنیم که «لا هو» به #عین_شخصی ِ «إلّا هو» است. برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]


💠۞ و امّا؛ «لا إله إلّا هو»؛ مرتبه‌ای از #مراتب_توحید است. و افضل از این مرتبه، مرتبۀ🔻«لا هــو إلّا هو»🔺 است. و همان‌طور که؛
خودِ «اللهُ» تعالی؛【لا إلـــه إلّا هـــو】 است،
خودِ «اللهُ» تعالی؛🔻لا هــو إلّا هـــو🔺 است.

🌿۞ الغرض؛
خداوندی که【لا هــو إلّا هـــو】 است؛ 【الحیّ القیّوم】است.


☀️⇯⇦ که『 الحیّ』 بودنِ خداوندﷻ؛ همان 《لا هو》 بودنِ اوست.
و 『 القیّوم』 بودنِ اوﷻ؛《إلّا هو》 بودنِ اوست که به عین شخصیِ یکدیگرند.

🍃۞ بنابراین، حقّﷻ؛
❂☜ به نفیِ «لا هو»؛ اشیاء را حیات می‌دهد، و نقطۀ حیاتِ اشیاء است.
❂☜ و به اثباتِ «إلّا هو»؛ آن‌ها را قوام می‌بخشد.

🔻و امّا؛ به همین مقدار به عنوان مقدّمه بسنده می‌کنیم تا در ادامه إن شاء الله لطائفی را در مورد 『 حَــیـــاء』 بخوانیم:


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻🔆•༻

☀️🌿
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

🌀 بداء حقیقی و مطلق که در ذاتِ حضرت حقّ تعالی دائماً برقرار است؛ حیاتِ ذات و نفسِ حضرتِ ﴿الحَیّ﴾ (جلّ جلاله) است.

👈🏻 نفس الله تعالی که همانا شخصِ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ می‌باشد؛ خودِ «وجود مطلق» است.
◾️ «بداء» [که آشکار شدن است]؛ آشکارِ شدنِ «وجود مطلق» است.
◾️ «وجودِ مطلق» به هیچ حدّی محدود نیست. نه به حدّ و تعیّنِ «وجود» و جمالِ ﴿إلّا هُو﴾یی، و نه به حدِّ و تعیّنِ عدم و جلالِ ﴿لا هُو﴾یی.
بلکه؛ وجودِ مطلق؛ دائماً حیاتِ نفی جلالی، و اثباتِ جمالیِ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ست.

💠 چون هیچ امری و شیئی از «وجود مطلق» خالی نیست و همه؛ حظّ از آن دارند و «موجود» هستند،
⏎❖ بنابراین؛
👈🏻 حقیقتاً هیچ امری و شیئی [از ذات باریتعالی، تا ذرّاتِ دَنیِ دنیا]؛ از «بداء» و نفی و اثباتِ نوریِ آن، خالی نیست.
منتها؛
🏳️ نامِ «بداء»، در جزئی از ظهورِ او، که در تعیّنِ «ظهور» محقّق است؛ مشهور می‌باشد و به عبارتی؛
◈ ⇦ مرتبۀ نازلۀ «بداء»، نقطۀ شهرتِ بداء است.


༅༅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༅᭄༊࿐ྀུ༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

🍃 و امّا بعد…

💠 نفس حضرت باریتعالی، حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:

◣『أَفْضَلُ الْجُودِ بَذْلُ الْمَوْجُودِ.』◥
برترین بخشش، بذل کردنِ تمامِ موجودی است.
📚غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۹۴

❖ الف و لامِ «الْمَوْجُود»؛
⊱⟤ در عالَم حدود و کثرت که بذل و بخشش‌ها حدّی است؛ الف و لامِ استغراق است. پس؛ «الْمَوْجُود» یعنی؛ هر آن چه که موجود هست.
⊱⟤ در عالَم بی‌حدّی و نور و وحدت که بذلِ حقیقی محقّق است؛ الف و لامِ عهدِ حضور است و
«الْمَوْجُود»؛ 👈🏻 شخصِ حقیقیِ موجود مطلق، که شخصِ «وجود مطلق» می‌باشد.


🔆 در عالَم نور؛ جود و بخشش نفسِ باریتعالی مطرح است و چنین است که نفس حضرت حقّ تعالی؛
•◄➊ خودِ «وجود» را وجود می‌بخشد یعنی به جود و عطایش، «وجود» را «وجود» می‌کند و به مَنَصۀ «موجود» بودن می‌رساند و حیاتِ نفس باریتعالی و تمام أسماء إلهی است.
⏎◉ بنابراین؛ جودِ مطلقِ باریتعالی، «مَبْدَأُ الْوُجُود»، أصل الوجود، و مصدر و عَین و چشمۀ حیاتِ زاینده‌ی «وجود» است.

👈🏻 جود مطلق؛ خودِ تغییرِ نوریِ و لبّیِ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ و حیاتِ کلمۀ توحید بوده، و «بَداء مطلق» می‌باشد.

•◄➋ چون جود، مطلق است، و اطلاقش حقیقی است یعنی #مطلق_علی_الإطلاق است؛ فاطِر و منشئ نفوسِ موجودات است و موجودات را به نحوِ «إنشاء»؛ ایجاد می‌کند و مجال مطلق می‌بخشد.

🌿 این در حالی است که؛

❖ اوّلاً: «وجود»، خودیّت و نفسِ باریتعالی است و ائمه اطهار(ع) [که «نفس الله تعالی» هستند] شخصِ «الوجود» و بلکه «مبدأ الوجود»، یعنی عَیْن و چشمۀ جوشان «وجود» هستند که می‌فرمایند:

🔻『نَحْنُ‏ عَيْنُ‏ الوُجوُد』🔺
مائیم عینیّت و نیز چشمه‌ی جوشان وجود
📚مشارق أنوار اليقين في أسرار أميرالمؤمنين ع، ص۷۶

🔻『مَبْدَأُ الْوُجُودِ وَ غَايَتُهُ』🔺
[ائمۀ اطهار(ع)] مبدأ و غایت «وجود» هستند.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۵،ص۱۷۴

❖ ثانیاً: به حضراتِ وجودِ مطلق(ع)؛ هر امری و بلکه هر تحقّق و موجودیّتی؛ برقرار و محقّق است که؛

🔹『بِکمْ فَتَحَ الله وَ بِکمْ يَخْتِمُ』🔹
خداوند [به طور مطلق ] هر امر و تحقّقی را به شما حضراتِ آل‌الله(ع) آغاز می‌کند و هر امر و تحقّقی را به شما خاتمه می‌دهد.
(زیارت جامعۀ کبیره؛ 📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏۲،ص۶۱۵)

⏎◉ بنابراین؛ به قوّتِ اطلاقِ 『بِکمْ فَتَحَ الله وَ بِکمْ يَخْتِمُ』؛ بَداء [که حیاتِ وجود است و دائماً ﴿يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ﴾ می‌باشد] در تمام مراتبِ وجودی، از ذات عالی حضرتِ حقّ، تا ذرّاتِ دانیِ موجودات؛ به ائمّه‌ی اطهار(؏) محقّق و برقرار است،
چنان که نفس مطلق باریتعالی، حضرت مولی أمیرالمؤمنین(؏) به قولِ مطلق می‌فرمایند:

⫸⦁اا🔅 『بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا يَخْتِمُ وَ بِنَا يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ‏』🔅اا⦁⫷
خداوند [به طور مطلق ] هر امر و تحقّقی را به ما (آل‌الله ع) آغاز کرده و به ما ختم می‌نماید، و به محو کرده و به ما اثبات می‌نماید.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۶۵، ص۶۱



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◾️

🍃⇯֎ إن شاء الله با این بیان؛

💧🌳֎⇦『ماء』بودنِ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) و تا نهایتِ『شجره』 بودنِ ایشان (یعنی؛ حضور حضرت تا برگ‌های شجره که مؤمنین هستند) در #مقام_جمع_الجمع ی و وجود #مطلق_علی_الاطلاق معلوم شده باشد.

و واضح باشد که:

🔲 حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام)؛
❂☜ در «#اسیر بودن در نهایتِ زندان»، مردم را به سوی حقّﷻ رهایی دادند [و این هدایتِ اکمل و اشرف و اتمّ است - مطلق علی الاطلاق].

🔲🍃 و حضرت موسای نبی (علیه السلام)؛
❂☜ در «#رهایی»، هادی به سوی حقّﷻ بودند.

🍃⇯֎ که حضرت موسای نبی (علیه السلام)؛
❂☜ نبیِ #نبأ_عظیم بوده و هادیِ خلایق به نبأ عظیم‌اند.
امّا حضرتِ موسی کاظم (علیه السلام) [همۀ آل‌الله روحی لهم الفداء]؛
❂☜ خودِ نبأ عظیم هستند و مبدأ اشتقاقِ نبوّت، ایشانند.

🌿۞ پس تحلیلاً عرض می‌شود:

▪️#نبی در نفسِ نبی بودن؛ در «اطلاق»، عمومِ هدایت را انجام می‌دهد.
و
▪️ #امام در نفسِ امام بودن؛ در «عَلی الاطلاق»، خصوصِ هدایت را انجام می‌دهد.

🍃⇯֎ لذا؛
֎⇦حضرت موسایِ نبی (علیه السلام)؛ در «#رهایی» (که جمال است و شریعت)، هدایت می‌کنند.
و
֎⇦حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) در «#اسارت در زندان» (که از جلال و حقیقت، تا جمال و شریعت، ممدود است)، هدایت می‌کنند.


این جهان؛ زندان و ما زندانیـان
حُفره کن زندان و خود را وارَهان

🔆 این «وارَهایی» و بازگشتنِ به حقیقتِ رهایی و فطرت، به یدِ آن کس است که حقیقتِ رهایی و فطرت است. یعنی؛ یدِ الهی کسی که از ماءِ باطن، تا شجرِ ظاهرِ موجودات را گرفته است.
که یعنی؛
آن بزرگواری که از ⦅أصلها ثابت⦆ تا ⦅فرعها في السماء⦆ را به #اطلاق_علی_الاطلاق جامع است.

🍃⇯֎ پس؛
از قوّت خویش، تا نهایتِ سخت‌ترین حفرۀ زندان می‌آید تا حفره‌ای در حفره کَنَد و راهی به سوی رهایی گشاید و جانان به جانِ جانان رساند ...


🌿۞ جان عالمیان فدایِ نام مبارک حضرت جانان و فطرتِ عالمیان؛ امام موسای کاظم (علیه السلام).
🏴 که شهادت حضرتِ جان (علیه السلام) در ماه رجبی است که ماهِ رهایی از خود است.
ماه بازگشت به #فطرت
ماه #موت
و ماه #فنا ...

🔔 إن شاء الله توسّلی باید به نیّت رها شدن از ماسوایِ حضرتشان.


🔻『و صلّ الله علی شَجَرَةِ الطُّورِ و الکتابِ المَسطُورِ
و البَیتِ المَعمورِ، و السِّرِ المَستورِ
و آیةِ النُّور، کَلیم أیمَنِ الإمامة، مَنشأِ الشَّرَفِ و الکَرامةِ؛
حضرت موسَی بن جعفر علیهما صلوات الله العَلیِّ الأکبر!』🔺





🔆 الحمد لله رَبَّ النُّورِ الْعَظِيم‏ و
『 صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَار ...
الَّذِي كَانَ يُحْيِي اللَّيْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُوَاصَلَةِ الِاسْتِغْفَارِ حَلِيفِ السَّجْدَةِ الطَّوِيلَةِ وَ الدُّمُوعِ الْغَزِيرَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ الْكَثِيرَة ...
الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الِاسْتِخْفَاف』

[👆🏻📚 قسمتی از زیارتنامۀ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) که إن شاء الله با بیاناتی که روزی شد، تأمّل مضاعف عزیزان را طالب است.]




#لطیفه‌_نام_مبارک_موسی
#ربط_موسای‌نبی_با_موسای‌ولی_علیهماالسلام
🖊🦋🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─

.
🔹

🔶 #صلوات_چیست ؟

🌸 صلوات از ریشۀ "صَلَّ" است.
✾ یکی از معانی "صَلّ" یعنی "وَصَل".
👈 وصل شدن در عالم نور، فناست.

🔲 امّا چه چیز به چه چیز با صلوات وصل و فانی می‌شود؟

💢 مصلّیٖ (صلوات کننده) به صلوات ، فانی در مُصلّیٰ عَلیه (حضرات آل الله -ع-) می‌شود.
⭕️ یعنی کسی که صلوات می‌کند (عمداً فعل "می‌کند" استفاده کردم و إن شاء الله علّت را خواهیم خواند*↓)، فانی در مُصلّیٰ عَلیه می‌شود.

❃ توجّه فرمودید چه عرض شد؟

🔆 هر عبادتی، فانی کنندۀ عبد در معبود است.
🔅به همان اندازه که شخصی، عبادت می‌کند، فانی در معبود است و او نیست و معبود و ربّ به "عبد" ظاهر است که حضرت امام جعفر صادق(ع) می‌فرمایند 〖الْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرٌ كُنْهُهَا الرُّبُوبِيَّة〗(عبودیّت جوهره‌ای است که باطنش ربوبیّت است/📚مصباح الشریعه - باب عبودیّت).

پس صلوات، فانی کنندۀ مُصلّیٖ در مُصلّیٰ علیه است.

↑* نکته‌ای در حاشیه : ◈ ◈ ◈

🔸چرا بیان شد که 【صلوات می‌کند】 و عرض نشد〖صلوات می‌فرستد〗یا 〖صلوات می‌خواند〗؟!
🔹برای اینکه دقتی افزون داشته باشیم!

♦️ تحلیلاً ؛ صلوات یک صیغه دارد و یک حقیقت.
✵ صیغۀ آن؛ عبارتِ 『اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد』 است.
✵ و حقیقت آن؛ حقیقتِ 《اتصال》 به واسطۀ مطلقۀ یعنی محمّد و آل محمّد صلوات الله و سلامه علیه است.
⇦ ❃ پس صلوات می‌کنیم و آن حقیقت تا لفظ و صیغۀ صلوات، جاری و ممدود است.

♦️نماز هم چنین است. نماز را می‌خوانیم یا اقامه می‌کنیم؟
✿اقامه می‌کنیم (『 يُقيمُونَ الصَّلاةَ 』 / سورۀ بقره آیۀ ۳) .

❃ نماز؛ جلوه‌ای از جلواتِ حضرات آل الله(ع) است که می‌فرمایند؛ 『نَحْنُ الصَّلَاةُ 』 (📚بحار الأنوار،ج‏۲۴، ص۳۰۳).

⇦ ❃ اقامۀ نماز، اقامۀ ولایت مولی امیرالمؤمنین(ع) از باطن تا ظاهر است. و کسی که ولایت آل الله(ع) را ندارد، هرچند نماز کاملاً صحیحی بخواند، نمازش قبول نیست بلکه طبق روایت با سرقت و زنا فرقی ندارد (بلکه بدتر از آن است).

🔸اللّهم صلّ علی محمّد و آله ◈ ◈ ◈ ◈


🍃 دنبال می‌کنیم :

🌸 خدا هم صلوات بر حضرات آل الله (ع) می‌کند و اصلاً تنها خداست که می‌تواند صلوات بر آل الله (ع) داشته باشد و صلواتِ مؤمنین، ظهور صلوات خدا بر آل خودش (؏) است.

🔶 امّا با بیانی که گذشت (که صلوات، فانی کنندۀ مُصلّیٖ در مُصلّیٰ علیه است)؛
آیا خدا که مُصلّیٖ حضرات آل الله (ع) است، در حضرتشان فانی می‌شود؟

⚠️ پیش از خواندنِ پاسخ تذکّر زیر را بخوانید:

اگر تمام مطالب #کانال_معرفة_الحق با دقت و تأمّل خوانده و تصدیق نشده است، به همین مقدار از معرفتی که روزی شده، اکتفاء کنید و الباقی این مطلب را مطالعه نکنید تا إن شاء الله به صبر و ادب، باب رهیابی به این دقائق برایتان مفتوح بماند.

در مقدمه این کانال عرض شد که مبانی را در #کانال_معرفة_الحق بیان می‌کنیم و #کانال_الالطائف_الالهیة محفلِ حیرانی بر اساس مبنای معرفتی است.
(آدرس #کانال_معرفة_الحق 👈 https://t.me/ehsannil3 )

🔷 پاسخ :

"فانی" که به معنایِ فنا و نیستی حدّی است و سیر استکمال منظور گردد، برای خدا معنا ندارد.
امّا آن فنائی منظور است که نفس کمال است، و فانی و مفنا فیه یک حقیقت است.
فنای صلواتِ حقّ تعالی، اینچنین فنایی است و آن اضمحلال وحدت در کثرت است که وحدت در کثرت، ظاهر است.
خداوند متعال در بیحدّی و عالم نور، فانی در مُصلّیٰ علیه خویش است.


حضرات آل الله(ع)، خودیّت حق تعالی و #عین_شخصی او می‌باشند و اضمحلال، با در نظر گرفتنِ عین شخصی منظور نظر است و نه مطلب دیگر.

(برای شرح #عین_شخصی رجوع بفرمائید به 👈 https://t.me/ehsannil3/299)

💠 حقّ تعالی در صلوات خود [در بیحدّی و عالم نور]، مضمحل در مُصلّیٰ علیه (آل الله -ع-) میگردد.
منتها عرض شد که مُصلّیٰ علیه نیز، خودیّت خودِ حقّ است.
این فنا، نفسِ حرکت و نفسِ کمال حقّ تعالی است که دائم الصلاة بودنِ حقّ یعنی دائم الصلوٰة بودن اوست یعنی دائماً بر خودیّت خویش یعنی محمّد و آل محمّد (ص) در کمال و اطلاقِ اتصال است.


◆ صلوات، مطلق اتصال است. مطلق و نفسِ اتصال، متعلّق نمی‌خواهد.
♦️ صلواتِ خدا، حقیقتِ خداوندیِ خداست. صلوات حقّ تعالی، مطلقِ اتصالِ حقّ، به حقیقتِ خویش است.
که چون #مطلق_حقیقی است، پس #مطلق_علی_الاطلاق است. پس در حدّ اطلاقِ اتصال نمی‌ماند. بلکه به عین شخصی با نفسِ خویش (یعنی حضرات آل الله علیهم السلام)، مقامِ وحدت و خفای او در مقامِ کثرت و جلای او، مضمحل است. و در همان نقطه، مقامِ کثرت و جلای او در مقامِ وحدت و خفای او مضمحل است. و این دو، دو چیز نیست، بلکه یک حقیقت است که در رفت و برگشتِ حبّی و اطلاقی و نوری بایستی دیده شود و این فنایِ خود بر خود حضرت حقّ جلّ جلاله و عظم شأنه است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM