کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
318 subscribers
1.8K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
◼️

♻️ جمع بندی:

ذاتِ غیب الغیوبی حضرت حقّ، چون از ملئیتِ خود، سر بر آستانِ شهود کشَد، به اسماء الحُسنایش ظاهر گردد که در اذن دخول دوّم مشاهد مشرفه (مفاتیح الجنان) می‌خوانیم:

🔸〖 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيْنَا بِحُكَّامٍ «يَقُومُونَ مَقَامَهُ» لَوْ كَانَ حَاضِرا فِي الْمَكَان〗🔸
شکر خدایی را که بر ما منّت گذاشت به حُکّامی (منظور؛ حضرات آل‌الله ع) که مقام حقّ تعالی را بپاداشتند، اگر خدا حاضر در این مکان (یعنی حرم مطهر حضرات ؏ - یعنی کربلایِ معلّیٰ) بود (که قطعاً خداوند در هر مکانی هست).

(📚 بحار الأنوار ، ط - بيروت، ج‏۹۹، ص: ۱۱۶)


💢 هفتاد و دو حرفِ اسم اعظم، به هفتاد و دو یار ابا عبد الله (ع) جلوه‌گری می‌کند.
ایثار، وفا و فنای تمام اسماء در اسمِ مستأثر، و از آن در ذات حضرت حقّ، به اسمِ 《 الوفی》 و جلوۀ 《 الوفی》 در حضرتِ وفا، اباالفضل العباس(ع) ترسیم کنندۀ کرب و بلایِ مَصارع العشّاق است. کربلائی که جانِ کعبه‌ای است که دحو الارضِ تعیّنات از تحتِ آن است و عالَم اسماء ، جلواتِ این سیرِ حقیقی و کمالی و لُبّی است.

این مهمّ ، رشحه‌ای از مقامات آنْ والا مقام، و آنْ عالی جناب، حقیقتِ اسمِ «الوفی»، قمرِ منیر بنی هاشم، حضرت ابا الفضل العباس روحی فداه است.
که سرور مطلقِ شهدایند که تمام شهدایِ اوّلین و آخرین به دلدادگی و سرسپردگیِ در ایشان، غبطۀ مقام حضرتشان را می‌خورند که در حدیث است 🔻『 مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَة』🔺 (📚 الأمالي، للصدوق، ص۴۶۳).


🍃 تمامِ وفا، حضرت ابا الفضل العباس (ع) را در حدیث پدر بزرگوارشان، حضرتِ ولیّ الله الاعظم ، مولی امیرالمؤمنین علیه السلام بشناسیم که می‌فرمایند:

💠〖 الوفاء ؛ توأم الامانة و زين الأخوّة〗💠
وفا؛ با امانت تواَم است و زینت برادری است.
(📚 غرر الحکم)

•●• که #امانت ؛ ولایت است که از مسمّا تا اسماء را گرفته است ("الأمانة: الولاية" /📚 البرهان، ج‏۴، ص: ۵۰۰).
•●• و #اخوت را در کربلا نظر کن که حضرت《نفس الله تعالی》 ، ابا عبد الله الحسین (ع)، به حضرت عبد صالح ابا الفضل العباس (ع) می‌فرمایند:

🔆 『 ارکب «بنفسي أنت» یا اَخــي』 🔆

الله اکبر از این کلام !
الله اکبر از حضرت وفا ، اخ الحسین (ع) ، ابا الفضل العباس (ع)...

🌀 (به قصدِ رعایت؛ شرحِ این عبارت، به تلویحِ لقبی که گذشت، گذشت!
«مجملش گفتم نکردم زان بیان
ورنه هم افهام سوزد هم زبان»)


اگر حقیقت وفا در عالم نباشد، جمع بین اسماء و ذات نخواهد شد.
#وفا ؛ اتصال بین اسماء و ذات است. حقیقتی ازلی و ابدی که در کربلایِ معلّیٰ پرده از آن برداشته شد.


⚜️ حضرت ابا الفضل العباس (ع) مقامِ اتصالِ ذات (اسم مستأثر)، با حرفْ حرفِ اسم اعظم هستند.
که دستانِ مبارکِ حضرتشان، رابطۀ باطن البواطن تا ظاهر الظواهر است.
حضرت ابا الفضل العباس (ع)، [به وحدتِ شخصی]، با دستی بر اسمِ مستأثِر، و دستی بر ۷۱ حرفِ اسمِ اعظم ؛ صِرف الربطِ حروفِ اسم اعظم، با اسم مستأثر می‌باشند (حقیقتِ ذات). و واسطۀ فنایِ اسم اعظم و ذات غیب الغیوبی حقّ‌اند.

✾ از این رو؛
دشمنانِ آن والا مقام، به مقامِ اتصالِ مطلقه شمشیر کشیدند. و آن ملعونهایِ ازل و ابد، قصد کردند تا با قطعِ دستانِ مبارکِ حضرتِ وفا (ع)، حقیقتِ ربطِ خفا و جلوَت حقّ تعالی را منقطع سازند.
غافل از اینکه :

◼️【 يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ
👈 و اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ】🔆

می‌خواهند نور خدا را با دهان‌های خود خاموش كنند،
امّا خدا كامل‌‏كنندۀ نور خويش است، هر چند كافران خوش نداشته باشند.
(سورۀ صف ، آیۀ ۸)


الا لعنة الله عَلَی الظالمین.





ساغرین ابرویِ پیوستۀ او مَحوَم کرد
هر که را نیستی افزود، به هستی پیوست
شاهِ اخوان صفا ، ماهِ بنی‌هاشم اوست
شد در او «صورت» و «معنی» به حقیقت پیوست
ساقی بادۀ توحید و معارف ، عــبّـــــاس
شاهد بزم ِ ازل ، شمعِ شبستانِ اَلـَـست

(شعر از مرحوم شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی)






#یوم_الطفوف_سخن_پنجم
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
.

💧 سقّای مقام جمع الجمعِ «حیات» 🫧


🌿🦋 احسان الله نیلفروش زاده

🌐
https://www.instagram.com/p/CMiRFMvpSZH/?igshid=e830phk44cwf

•┈•اا✾•༺ 🌕 ༻•✾اا•┈•

حیاتِ هر شیئی از #آب است(🔻﴿و جعلنا من #الماء کلّ شیء حیّ🔺؛أنبیاء؏ ۳۹).

همه، به نوشیدن آب، #حیات دارند،
امّا ولیّ خدا؏، به آب نوشیدنش، حیاتِ به آب می‎بخشد.
آنان، دَلْو در چاه می‎اندازند؛ حیات را از آب می‌‏کشند تا زنده بمانند،
امّا...
او(؏)، به دَلوی که در چاه می‌اندازد؛ حیات را به آب می‌کِشد، تا آب را زنده نماید.


🌊 #فرات - که شیعۀ امیرالمؤمنین(؏) می‌باشد(📚كامل الزيارات،ص۴۹)-؛ مبدأ تمام آبهای عالَم است که فرمودند؏؛ «ماء الفرات؛ أوّل ماء قدّس الله؛📚وسائل الشيعة،ج‏۱۴،ص۵۱۶».

°࿔
💠 #علقمه؛ به حسب ظاهر، نهری است که از فرات منشعب است و در حقیقت؛
مقامِ جمع الجمعِ فراتِ باطن، و تمام آب‌های ظاهر است.
به عبارتی؛
#علقمه؛ عُلقۀ حقیقی و نقطۀ وصالِ خلوَت و جلوَتِ ماءِ حیات است.
و به این ترتیب؛
▣⇦ آبشخورِ حیاتِ تمام #موجودات، از علقمه است.

𑁍ܓ
🌊 امّا حیاتِ علقمه از کجاست؟

از آن والا مقامی که تمامِ فضائل را، پدر است.
آن رشیدْ قامتِ قمرْ صورت،
که به ندیدن و نفیِ خویش،
به شوقِ وصالِ علقمه پاسخ گفته، بسویِ آن رفته،
دست به زیر «آب‌هایِ تشنه به ید او»، برده؛
و بر رویِ بسترِ دستان مبارکش،
علقمه را حیات داده و پرورانده، و فرات و خلوَتِ آبها را انشاء کرده،
آنگاه؛
بذل جاه نموده،
آن «آبِ حیات یافته» را بر رویِ جاریِ آبها ریخته؛
تا دستانِ حیاتبخشِ مبارکش، در این جریان، محییِ آبِ حیاتِ موجودات شود وُ
خلوَتِ فرات، به جلوَتِ آبهای عالَم، ممدود گردد وُ قرار یابد.
♡••࿐
🍃اوست...
که محیی مقام جمع الجمعِ ماء حیات است.

حضرت اباالفضل العباس(؏)...
او که سقّای کربلایِ حقیقت است.
او که علقمه، به دستانِ حیات‌بخش او؛ حیاتِ فراتِ خلوَت و آبهای جلوَت است.

🔆الحقّ...
که جز به ظهورِ حضرت «#اباصالح»المهدی (روحی فداه)، عالمیان از مقام «#عباس»بن علی(؏)، خبری نخواهند یافت و اسرارِ علقمه نیز بر آنها مکشوف نمی‌شود.
این است که علقمه؛ مقام حضرت «اباصالح»(عج) است تا به وحدت این حقیقت که ابجدِ نامِ «عبّاس»(؏) و «اباصالح»(عج)﴿۱۳۳﴾ یکیست، ارادتِ حضرتِ جمع الجمع(عج) به سقّای حضرتش(عج) «در مقام نورانیّت»، بر اهل نظر، روشن گردد.


🖊️🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


◦•●◉✿هو الساقی✿◉●•◦

🆔 t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
🆔 t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil


🍃
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◼️

👁‍🗨 اما چشم که به بیان قرآن "عَینَین" است، حضرت رسول اکرم(ص) می‌باشند که شاهد بر ولایت (یعنی مولی علی؏) و مبلّغ آن هستند که قرآن می‌فرماید :

🔻【مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى (۱۱) أَ فَتُمَارُونَهُ عَلىَ مَا يَرَى (۱۲) وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى (۱۳) ... مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَى (۱۷) لَقَدْ رَأَى مِنْ ءَايَاتِ رَبِّهِ الْكُبرَى (۱۸)】🔺
۱۱. قلب [پاكِ حضرت محمد -ص-] آن را كه ديد دروغ نگفت.
۱۲. آيا در آنچه مى‌بيند با او مجادله مى‌كنيد؟
۱۳. و همانا در يک نزول ديگر هم او را ديده است.
...
۱۷. چشم [پيامبر اکرم -ص-] خطا نرفت و از حدّ نگذشت [آنچه ديد واقعيت بود].
۱۸. به راستى كه آيات اکبر پروردگارش را بديد.

🔰حضرت مولی امیر المؤمنین(ع) می‌فرمایند:
🔶 『 ما لله عز و جلّ آية هي أكبرُ مِنّي』🔶
خداوند آیه‌ای بزرگتر از من ندارد.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج۵، ص: ۱۵۸)


🍃 به لطف خدا بیان شد؛
هر عضو ولیّ خدا، تمام ولیّ خداست. لَب‌های ولیّ خدا، تمام ولیّ خداست. و از این جهت است که کوچکترین جسارتی بر یک تار مویِ ولیّ خدا (ع)، تمام جسارتِ بر اوست و دقیقا جسارت به خودِ خدای تعالی است.

پس ان شا الله آمدیم در این معنا که لَبِ امام (ع)، لُبِّ خداوندیِ خداست.


🔷 لبِ کمْ تحرّک؛ لب بالایی است که در عُلوّ باطن است و چون در خلوَت محسوب می‌شود، تحرّک ندارد. که آن، صفات جلال حضرت حقّ است که در ثبوت خویش به صفات جمال ظاهرمی‌شود.

🔶لب پُرْ تحرّک؛ لبِ پائینی است که در دُنوّ ظاهر است و چون در جلوت محسوب می‌شود، تحرّک دارد. که آن، صفات جمال حضرت حقّ است که به تحرّک و جلوه‌اش، جلال را به جمال می‌کشاند.
لب متحرّک؛ مقامِ شهودِ جلال است در صفحۀ جمال.

🔘 هر عضو حضرت سیّدالشهدا(ع) تمامیّتِ ایشان است.
چشمِ او، چشم خداست و تمامیّت سیّد الشهدا (ع) است که شاهد بر خود ایشان است.


صفات جلال و جمال در نمودِ لبها، شروع به تکان خوردن کرد و آیَتِ کبرای الهی، ولایت مطلقۀ حقّ، حضرت امیرالمومنین(ع)، در دهان مبارک حضرت سیّدالشهدا(ع) در جلوۀ زبان ، دَم از خودْ زد و قرآن ناطق، بر سَریرِ نیزه، و در مجلسِ غربت، خود را تلاوت نمود.

🍃 چه کسی را یارای خواندن روضۀ لب و دهان و چوبِ خیزران است؟!
زبانها از بیانش بریده است و بریده باد.
گوش‌ها از شنیدن، و دستان از نگاشتن، بی‌جان است و بی‌جان باد!
مگر به عنایتی، چون بخواهند که آن حقیقت ظاهر شود، پرده کنار روَد و ، رشحه‌ای جاری گردد.


⬛️ به لب‌های دُردانۀ خدا که جسارت شد؛
به صفات جلال و جمال خدا جسارت شد.
که به تمامیّت ولیّ خدا جسارت شد.
قسم به خدا، قسم به زبان و لب‌های خدا، که؛ بدونِ طفره، بلکه عیناً و شخصاً و تماماً؛
به ذات خداوند جسارت شد. ⬛️



ألا لعنة الله عَلَی القوم الظالمین
و سَيعلمُ الَّذينَ ظلموا أيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلبُون‏.










راز دل ديـــوانــــه بـــــه هشــيـــار مگوييد
اســــرار لـــب يــــار بـــــه اغــيـــار مگوييد
از بيــخبـــران راه خــــرابـــــات مپرسيــــد
با دل سيَـهــان قـــصّــــۀ دلــــــدار مگوييد
بـويـی اگـر از گــوشــۀ ميـخــانــه شنيديد
اي اهــل نـظـــــر! بــر ســـر بــــازار مگوييد
رازی كــه خــــدا بر ســر پيمــانه نهادست
از مست بپرسيــد و بــــه هشيــار مگوييد
چون نيست در عالم سخنی جز سخن يار
مـــا را سخنــی جـز سـخــن يــــار مگوييد



#یوم_الطفوف_سخن_ششم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
◼️

🔔 پس بدانیم :

هرگز، احدی در کنار شهدای کربلا، و یا مشابهِ ایشان، نبوده، و نیست ، و نخواهد بود.
هرگز، کربلا مشابه نداشته، ندارد و نخواهد داشت. و عاشورا تکرار نخواهد شد.
کربلا، عاشورا، و یارانِ سیّد الشهدا(ع) صِرفاً در چهارچوبِ حوادث تاریخی و افرادِ اینجائی نیستند که مجالِ به مشابه بدهد.
هیهات از کوتاهی معرفت!
هیهات ...!

همین اشاره برای طالبِ هدایت کافی است که "العاقل یکفیه الاشاره"!



🍀 اگر مبانی در یدِ معرفت خواننده باشد، این عبارات را با مبنایِ معرفتی جمع خواهد نمود. که مولایی این سخن را می‌فرماید ، که حقیقة الحقائق است. آل او، «اصل کلّ خیر» و مَنشَأ و مبتدا و مأوا و منتهایِ آن هستند و واحدی از خیر، بیرون از حضرتشان اصلاً معنا ندارد.
شهدایِ کربلا، حسابی ما دونِ آل الله علیهم السلام ندارند و در سخن پنجم، شاهدی از سلام‌هایِ زیارتِ عاشورا بیان شد و اشاره شد که اصحابِ حضرت ابا عبد الله(ع) در فنایِ مطلقه با حضرت(ع) می‌باشند. و چنین است که سابق و لاحق ندارند و هرکس خواهانِ چنین منزلت و مقامی است، و داعیِ دعایِ 🔸『 یا لیتنا کنّا معکم فنَفوز فوزاً عظیماً』🔸 است، فنایِ در ایشان را طالب است. که فانیِ در یارانِ سیّد الشهدا(ع) ، به شخصِ ابا عبد الله(ع)، در منزلت و مقام و درجۀ ایشان است. و به عینِ شخصیِ ابا عبد الله(ع)، در نقطۀ ریخته شدنِ خون مطهّر حضرت(ع)، 🔻مُوَافَقَةً لِدَمِهِ‏ (لدم الحسین ؏)』 🔺(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۴۴، ص۲۴۲) خون او ریخته شده است. و در نتیجه به وحدتِ شخصیِ حضرت ثار الله(ع)، فانیِ در حضرت(ع)، خونخواهِ خونِ خویش است که در زیارتِ عاشورا می‌خوانیم:

🔹〖 وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ
وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ «ثَــارِي» مَعَ إِمَامٍ مَهْدِي‏ ؏ 〗🔹


و خدایا از تو می‌خواهم که مرا به مقامِ محمود (= مقامِ #شفاعت = یگانگی با حضرات آل الله ع - مقامِ فنایِ در آل الله ع) برسانی
[و چون به مقامِ فنایِ در آل الله ع رسیدم، حالا این تقاضا را دارم که] و اینکه خونخواهیِ «خونِ خودم» را با حضرت مهدی (ع) از تو مسئلت می‌کنم.

(📚 المزار، لشهيد الاول، ص۱۸۱)

(فتأمّلْ جدّاً!)

هر طالبِ هدایت و سالکِ طریقت ، تحتِ این سلسلۀ حقیقت، و منتهی به آن است و اگر این مطلب را درک کند، زیارتِ شهدایِ کربلا را نموده و در نهایتِ این زیارتِ ، فانیِ در ایشان و باقی به ایشان است که:

🔶『 نَحْنُ لَكُمْ خُلَطَاءُ فِي دَارِ الْبَقَاء ...』🔶
ما در دارِ بقا، با شما وحدت پیدا می‌کنیم.
(📚 آخرِ زیارتِ شهدا -إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۲، ص۵۷۷)

و به حضرتِ «سلام» و دار السلامِ حقیقتِ او (که در ابتدا اشاره شد) که یارانِ سیّد الشهدا(ع) از اویند و در اویند و به اویند، راه یافته است پس :

🔶『 ... وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.』🔶
(📚 آخر زیارت مذکور)












🔘 『 يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً 』🔘
(📚 كامل الزيارات، ص۲۱۳)

إن شاء الله الکریم الوهّاب.






#یوم_الطفوف_سخن_هفتم
🖊️🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
◼️

▪️اسم، مسمّی را نشان می‌دهد.
حضرت سید الشهدا(ع) به خودِ حرّ(ع) که اسمَش برایِ خودش معلوم است می‌فرمایند؛"أنـتَ الحـرّ".
و نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی[و مثلاً برو خوش باش!].

🔳"الحرّ" اسمِ عادّی نیست! بلکه وصفِ اوست که اسمِ اوست.

♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است، یعنی تمامِ حریّت و آزادگی در این "أنت" است.
و بلکه الف و لامِ معرفه،و بیان کنندۀ شخصِ آزادگی است.

مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا(ع)، به جلوۀ حضرتِ حرّ(ع)، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در〖 أنْتَ «الْحُـرُّ»〗به جلوه در آمده.


🔸امّا...
اگر حضرت حرّ(ع)، جلوۀ حُرّیت و آزادگی حضرت اباعبدالله(ع) در عالم اشارات هستند،این چه آزاد بودنی است که مانع خودش می‌شود؟!

🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمی‌شود بلکه مانع خودش در «بازگشت» می‌شود!

🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی(«کنز مخفی») که مطلقِ حقیقی، پس در خلوَتِ حدّی نمی‌ماند و ظاهر می‌شود. برای این «ظهور»(از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شدن)، به بیانِ خود به خود خطاب می‌نماید:

🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف،ص۶۵)

🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!

🔹برای او "نشد" معنا ندارد. ولی این خروج، وجود، و بلکه وجوبِ اوست.
او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور می‌کند که «هو ... الظاهر؛ حدید۳».

▪️حضرت حرّ(ع)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی می‌کند.

🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله(ع) است.
آن هنگامه که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ -یعنی ابا عبد الله(ع)-، قصدِ خروج از خفایِ لا اشارۀ «کَنز مخفی» بودن را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» می‌شود تا مبادا تماماً تجلّی نکند (این وجوبِ ذاتیِ اوست) و خویشتن را به کربلا -که «بَطحاء مِن الجنة» (جنّت؛ مقامِ خفایِ عوالِم وجود) است- می‌آورد.


🔰 تحلیلِ مختصر بعد از علمِ به اینکه حضرتِ حرّ(ع) جلوۀ حضرت سیّدالشهدا(ع) هستند؛

❖حضرت سیّد الشهدا(ع)»» مقامِ خلوَت هستند که میل به وحدت، جانِ ایشان است و بایستی برای به کثرت آمدن صبر نمایند.
❖حضرت حرّ (ع)»» مقامِ آزادی و اطلاقِ حقیقیِ حضرت سیّد الشهدا(ع) که خلوَت را به جلوَت می‌کشاند و مانع از بازگشت خودیّتِ خود می‌شود.


این است که؛
👈🏻 تنها آن یارِ حضرت سیّدالشهدا(ع)، مانع از «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» می‌تواند بشود که تمامْ حرّیّت خودِ حضرت(ع) باشد (یعنی اطلاقِ حقیقیِ او).


🔰 ضمائم مهمّ:

🔸 مقام اطلاق هر موقع شهید شود، اوّلْ شهید است.
پس مسئله تاریخی نیست که چه موقع حضرت حرّ(ع) شهید شدند که صِرفاً تاریخی مسئله را بررسی کنیم.
مقام اطلاق هر موقع شهید شود، بخاطر اطلاق که اوّلِ حقیقی است، اوّلین شهید است.
بنابراین؛ درخواست حضرت حرّ(ع) از حضرت سیّد الشهدا (ع) برای زودتر به میدان رفتن، تجلّی و ترسیمِ حقیقت است. تا اطلاق به شهادت نرسد، سایر حروف اسم اعظم به میدانِ شهادت نمی‌آیند.

🔸 مضجعِ مقامِ اطلاق:
اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ(ع) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا(ع) در کربلا و برای مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت(ع) به مضجَعِ حرّ(ع)،سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بی‌انتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.

👁‍🗨 زیارتِ حضرت حرّ(ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا(ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.

♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ(ع) را زائرند،زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا می‌باشند.

الهی!
به حَریرِ نگاهِ حضرت حرّ(ع)، عالمیان،«اَحرار»شوند.
(احرار؛ خواصّ عباد هستند؛📚الکافی،ج‏۲ص۸۴)


له الحمد.




#حضرت_آزادگی
#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
◼️

☀️ حضرت سیّد الشهداء (علیه السلام) تیر سه شعبهٔ سمّی که به قلب مبارکشان اصابت کرده بود را از پشت بیرون کشیدند و خون مثل ناودان از بدن حضرت(ع) جاری می‌شد (أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ). پس دست خود را از خون مطهّر جاری شدهٔ خود، پُر ساختند و به صورت و محاسن شریف خود را به آن خصاب نمودند و فرمودند:

❣️«أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی»🩸
من به خون خودم خصاب شدم...💧

هر اشاره‌ای از حضرات آل‌الله (ع)؛ سرّ الاسرار حقّ تعالی است و هر حرکتی از حضرات (ع)، حقیقة الحقائق حضرتِ باری (جلّ جلاله) است. پس به اختصار بیان می‌شود:

❖ خون؛ باطن است و مقام جلال.
❖ محاسن؛ ظاهر است و مقام جمال.

⇦ خونِ حضرت(ع)، جلال خداست. محاسنِ حضرت (ع)، جمال خداست. و جلال و جمال الهی؛ جلواتِ آل الله علیهم السلام است پس؛
❣️«أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی»🩸

و آخرین لحظات است و وقتِ ظهورِ مقامِ جمع الجمعی ولیّ الله (ع)، در عشرۀ کاملۀ #عاشورا. پس؛
👈🏻 با کشیدن خون مطهّر به محاسن مبارک؛ جلال و جمال در نقطۀ "وجه الله"یِ حضرتشان به ظهور کشیده شده و مقامِ جمع الجمعیِ حضرات آل‌الله (ع) - که خلوَت و جلوَتِ حضرت حقّﷻ را، به عینِ شخصیْ جامع است -؛ به منصۀ ظهور آمد.
(فتأمّل!)

حضرت سیّد الشهدا (ع) بعد از خضاب کردن جمال، با سرخیِ جلال، فرمودند:

🔴 『 هكذَا أَكُونُ حَتَّى أَلْقَى جَدِّي رَسُولَ اللهِ وَ أنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِي وَ أقُولُ:
👈 يا رَسُولَ
اللهِ ! قَتَلَنِي «فُــلَانٌ وَ فُـــلَانٌ»』 🔴

این گونه می‌مانم تا جدّم رسول خدا را ملاقات کنم در حالی که به خون خود خضاب کرده‌ام و خواهم گفت:
ای رسول خدا، فلانی و فلانی (ابابکر و عمر ملعون) مرا کشتند.

(📚 بحار الأنوار، ج ۴۵، ص۵۳)


🔻 اَللَّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثَّانِىَ وَ الثَّالِثَ و الرَّابِعَ ...』🔺
(📜 بخشی از زیارت عاشورا)


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🍂 مرحوم آیت الله شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) در الأنوار القُدسیه صفحۀ ۹۹ این گونه سروده است:

◆ وَ ما رَمّاهُ إذ رَمّاهُ حرملة ◇
◆ و إنّما رَمّاهُ مِن مَهدٍ لَه ◇
[تيري كه حرمله به گلوی علي اصغر (علیه السلام) زد ،حرمله نزَد، بلكه آن تير؛ تيری است كه از جانب مصدرِ آن (یعنی؛ سقیفه) پرتاب شد.]

◆ سَهمٌ أَتی مِن جانبِ السّقیفه
◆ و قَوسُهُ عَلی یدِ الخلیفه (لعنة الله علیه)🔥
[تیری از سوی سقیفه آمد که کمانش به دست خلیفه (لعنة الله علیه) بود]

◆ و ما اصابَ سَهمُهُ نَحرَ الصّبی◇
◆ بل کَبِدَ الدّین و مَهجةَ النّبی (ص) ◇
[تیر او نَه بر گلوی کودک، بلکه بر دل دین و قلب پیامبر (ص) نشست]


🔻『 اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنِ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ و تابعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً.』
🔺

(📜 بخشی دیگری از زیارت عاشورا)








#یوم_الطفوف_سخن_دهم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴


‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.


♦️•◄ 🌤حضرت علی أوسط امام سجّاد علیه السلام؛
که به «امام» بودن؛ صاحب مقامِ جمع الجمع و وسطیّتِ حقیقی و مطلق هستند؛ مقامِ جمع الجمعِ اسم مبارکِ 《علی》 می‌باشند.
مقامِ امامت همان است که در روایات؛
امامت به؛

✿『الْأُمَّةُ الْوَسَطُ؛ 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص191』✿
✿『الطَّرِيقَةَ الْوُسْطَى؛ 📚مصباح المتهجد، ج‏1، ص413』✿
✿『النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى؛ 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏34، ص341』✿

و تعابیری مشابه آن که وسطیّتِ حقیقی در آن مطرح است؛ خوانده شده است.

⏎ از این رو؛
حضرت امام سجّاد علیه السلام، در کربلای مُعَلّی؛

◨ نه در حدّ و تعیّنِ شهادتِ خلوَت، ظاهر می‌شوند که مانند حضرت علی اصغر علیه السلام به ضربه‌ای از سوی دشمنِ لعین شهادت را به منصۀ ظهور برسانند
◧ و نه در حدّ و تعیّنِ شهادتِ جلوَت ظاهر می‌شوند که مانند حضرت علی اکبر علیه السلام با پیکاری و قتالی تمام در کربلا مشهوداً شهادت را به منصۀ ظهور برسانند و پیکر مبارکشان «إرباً إرباً» شود.
◾️بلکه به «شدّتِ بیماری» که تا مرزِ شهادت رسیده به طوری که حتّی دشمن لعین و خبیث هم به ظاهر او را خالی از حیات فرض کرده و به ظاهر، شمشیرِ کین بر او نکشیده؛ 👈🏻 شهادتِ خلوَت و جلوَت را فراگرفته‌اند.
و در عین اینکه در خصوصِ ائمه اطهار (ع) که مقامِ جمع الجمع و وسطیّت حقیقی و مطلق هستند آمده است؛
مَا مِنَّا إلّا مَقْتُولٌ أوْ مَسْمُوم‏؛ از ما [آل الله ع] نیست إلّا اینکه مقتول یا مسموم است؛ 📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۷، ص۲۱۷』
جلوۀ شهیدِ مطلق بودنِ اسمِ 《علی》 و مقامِ جمع الجمعی این شهادت را، آن طور به مَنَصۀ ظهور رساندند تا معلوم شود:

『أَنَا حَيٌّ لَا أَمُوت‏』
من زنده‌ای هستم که نمی‌میرم.

『إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُتْ وَ غَائِبَنَا لَمْ يَغِبْ وَ إِنَّ قَتْلَانَا لَنْ يُقْتَلُوا』
همانا مردۀ ما [آل الله؏] مُرده نیست، و غایب ما غایب نیست، و کشته‌ی ما هرگز کشته نشده است.

و این؛
جلوه‌گریِ شهادتِ مطلقه و مقامِ جمع الجمعِ شهادتِ ائمه اطهار علیهم السلام و اسمِ مبارکِ 《علی》علیه السلام است.



⏎◈ جمع بندی مختصر:

🌥⊱⟤ حضرت علی اصغر علیه السلام »» مقامِ خلوَتِ نوریِعلی》 را به منصۀ ظهور می‌رسانند.
☀️⊱⟤ حضرت علی أوسط امام سجّاد علیه السلام »» مقامِ جمع الجمععلی》 را به منصۀ ظهور می‌رسانند.
🌤⊱⟤ حضرتِ علی أکبر علیه السلام »» مقامِ جلوَتِ نوریعلی》 را به منصۀ ظهور می‌رسانند.



ألا لعنة الله علی الظالمین



🖊🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴

🏴
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─     
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🏴
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

🔥 در اعتقاداتت؛ به منافق، جا نده !

https://www.instagram.com/p/C-HNhJBI0xQ/?igsh=MzRlODBiNWFlZA==


🔰 حضرت پیامبر اکرم (صلى‌الله‌عليه‌و‌آله) فاش می‌سازند:

🔻« مَثَلُ المُنافقِ مَثَلُ جِذعِ النَّخلِ؛ أرادَ صاحِبُهُ أن يَنتَفِعَ بهِ في بَعضِ بِنائهِ فلَم يَستَقِمْ لَهُ في المَوضِعِ الّذي أرادَ، فحَوّلَهُ في مَوضِعٍ آخَرَ فلَم يَستَقِمْ لَهُ، فكانَ آخِرُ ذلكَ أنْ أحرَقَهُ بالنّارِ🔺

حكايت منافق؛ حكايت تنه‌ی درخت خرماست كه صاحبش مى‌خواهد از آن در قسمتى از ساختمان خانه‌اش استفاده كند و در جايى كه مى‌خواهد بگذارد، درست قرار نمى‌گيرد. لذا آن را در جاى ديگر ساختمان مى‌گذارد و براى آن جا هم مناسب نيست و بالاخره كار به آن جا مى رسد كه آن را مى‌سوزاند.

📚الكافي: 2/396/5



🔰 توضیح مختصر که «العاقل یکفیه الإشارة!» :

⇩ ✿ تشبیه به تنهٔ درخت و نه خود درخت؛
تشبیه «نفاق» است.
چرا که درخت با ریشه و برگ و غیره است و حیات دارد ولی تنهٔ آن، منفک از ریشه است و حیات ندارد، و خالی از برگ و میوه است و ثمر ندارد. یعنی قبلِ «حیاتی» و بعدِ «بقائی» ندارد چرا که در خودش؛ حیات و بقاء ندارد و صرفا نام درخت را به یدک می‌کشد.

🌴تشبیه به درخت نخل و نه هر درخت دیگر؛

نخل، شرافت خاصی دارد:

- سدرة المنتهی و شجرهٔ طیبه؛ نخل هستند.
- نخل؛ عمهٔ مؤمن است.
- نخل: به نفر که واحد شمارش انسان است؛ شمارش می‌شود.
- لقاح نخل؛ دستی، و حیات؛ مشابه انسان است که مثلا سرش به زیر آب برود یا بریده شود؛ می‌میرد.
- و اما؛ در روایات است که خداوند با دو دست خود نخل را غرس نمود. این دو دست؛ نشانی از جلال و جمال الهی است و غرس با دو دست الهی؛ یعنی تمامِ مجال تا متن به وجود آمدن، داده شده است.

⇦ ❀ الغرص:

منافق، شریف‌ترین صورت ظاهر را، بدون حیات و حقیقت، بقاء و ثمر؛ منافقانه و غاصبانه به یدک می‌کشد اما خبری از خیری نیست و فقط ظاهربینان و اهل دنیا فریب این تخته‌پارهٔ خودْقالب‌کن را می‌خوردند!


🏠 اما تشبیه به ساخت بنا:

اولاً) «بنا»؛ جلوهٔ بنیان کردن است.

ثانیا) به قوّتِ بیت الله الحرام و اهل بیت بودن ائمه اطهار علیهم السلام؛
بیت هر کسی، شرافت از صاحب بیت دارد. و از این رو؛ آداب مختلفی برای بیت و نیز برای ورود به بیت افراد در آیات و روایات ذکر شده است.

ثالثاً) بیتوته در بیت و بنایی صورت می‌گیرد که؛ محل سُکنی و ساکن شدن نفس است. بنابراین؛ هر چاردیواری، بیت حقیقی نیست و در آن بیتوته ندارد.


🏠 بیت و بنای حقیقی هر کسی؛ مبنایی است که در نفس و اعتقادش شکل گرفته.

اگر در آخرت به مؤمن «قصر» داده می‌شود؛ مبنای اعتقادی او، به این «بنا» جلوه کرده.
مؤمن که در عین ایمان و عمل صالح، خود را در ساحت مقدس و بی‌حدّ ائمه اطهار علیهم السلام، «مقصّر» می‌داند و «قصور» خود را می‌بیند؛ 👈🏻در قیامت؛ «قصر»، بیت و سکنای اوست.

و کافر و منافق؛ که بی‌مبناست؛ در آخرت، در برهوت است و بی‌بنا و بی‌خانمان است.

👈🏻 پس ساخت بنا؛ ساخت مبناست.

⏎▣بنابراین:
منافق را در هر جایی از مبنایت که بخواهی بچِپانی (این واژه مخصوص همینجاست! «چپاندن» و «تپاندن» یعنی به زور در جایی که جایش نیست، جا دادن!)؛ 👈🏻 جا ندارد و جا نمی‌شود!!
چرا که او خودِ «بی‌مبنایی» است و با بنایِ «مبنا» ناسازگار است.


🔻 پس با منافق باید چه کرد؟

حضرت(ص) نمی‌فرمایند که او را باید کنار گذاشت. بلکه باید بدانی که او را باید در مبنا و اعتقاداتت، 👈🏻 بسوزانی‌ 🔥
و مسامحه‌بردار نیست!

همان طور که در ظاهر و در روایات مختلف بیان شده است که ائمه اطهار علیهم السلام می‌فرمایند؛
اصل نفاق یعنی ابابکر و عمر ملعون را از خاک بیرون می‌کشیم (چون خاک، شرافت داشت و این دو ملعون، فقط به مجال حضرت ابوتراب علیه السلام، تا هنگام ظهور؛ در خاک پنهان بودند)، زنده می‌کنیم (نه برای زنده کردن، بلکه برای بعدش)، و با همان هیزمی که جولانی از خود آنهاست و درب بیت مطلق الهی یعنی بیت فاطمه زهرا سلام الله علیها را سوزاندند؛ این ملعون‌ها را می‌سوزانیم.


🔥 اللهم العن الجبت و الطاغوت و النعثل و اتباعهم اجمعین🤲🏻


🖊️🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده

─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─     
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─

🍃
.
◼️

که قرآن می‌فرماید:

💎﴿أولم يروا إلي‏ ما خلق الله من شيء يتفيّؤُا ظلاله عن اليمين و الشمائل سجداً لله و هم داخرون...﴾💎
✾ آیا نظر نگشودند بر آنچه که خداوند از شیء واحدی (#نفس_واحده - باء «بسم الله الرحمن الرحیم») آفریده، آنسان که سایه‌هایش از یمین و جوانبِ شِمال‌ باز می‌گردند، در حالی که متواضعانه و بی‌خویش برای خدا به سجدۀ فنا اندرند؟
(نحل۴۸)

🔆 اسم اعظم؛۷۳ حرف دارد. و قلبِ اسم اعظم، اسم مستأثره است که در سخن پنجم مقالات «یوم الطفوف» شرحی و لطیفه‌ای از آن بیان شد.
و اشاره شد که هفتاد و دو یارِ بی‌نظیر و بی‌بدیلِ حضرت سیّدالشهدا(ع)؛ ۷۲ حرفِ اسمِ اعظم هستند که در پِی و اثرِ اسم مستأثره‌اند (یعنی حضرت سیّد الشهدا -ع-).
و این بزرگواران، جنودِ عقلی هستند که عِقال و محکمیِ هَستی و عالم موجوداتند و کتیبۀ عوالِم و کتابِ کائنات؛ جلوه‌ای از جلواتِ «فاتحة الکتاب»بودنِ ایشان است.

در تأویلِ «#بسم_الله_الرحمن_الرحیم» در احادیث آمده است:

🔻"الباء بهاء الله و السين سناء الله و المیم ملك الله
و
الله إله كل شيء
و الرحمن لجمِيع العالم
و الرحيم بالمؤمنِين خاصة."🔺
باء؛ روشنىِ خدا و سين؛ رفعت خداست و ميم؛ سلطنت خداست
و اللَّه معبود هر چيزيست،
و رحمان به تمام خلقش است،
و رحيم به مؤمنين می‌باشد.

(📚الكافي، ط - الإسلامية،ج‏۱،ص۱۱۴)

👈 در بین این ۷۳ حرفِ اسم اعظم: حضرت سیّد الشهدا(ع) به همراه ۱۸ تن از بنی هاشم؛ ۱۹ حرفِ «بسم الله الرحمن الرحیم» هستند. که فاتحة الکتاب؛ بسط و انشائی از حقیقتِ وجودیِ ایشان است.

✳️ تذکّر : #بنی_هاشم؛ را در این حدیثِ شریف بیابید که:
🔻"المؤمن هاشميٌّ ؛ لأنّه هشم الضّلال و الكفر و النفاق"🔺
مؤمن هاشمى است زيرا وى گمراهى و كفر و نفاق (یعنی؛عالَم ابعاد-کثرات- در اصل؛ اولی و دوّمی و سوّمیِ ملعون) را از هم قطع مى‏‌كند.
(📚الإختصاص،ص۱۴۳)


❣️ رأسِ مطهّرِ مظلومِ هستی، حضرتِ وتر الله الموتور(ع) بر سَریرِ نِی قرار گرفت.
(لعنت ازلی و ابدی خدا بر دشمنان حضرت)
اشاره‌ای از ولیّ خدا و آنچه به او منسوب است؛ حقائق هستی و بلکه حقیقت و سرّ حضرتِ الله تعالی است (🔻السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا «سِرَّ اللَّه»🔺 /📚 بحار الأنوار،ج‏۹۹،ص۲۰). بنابراین دل دهیم؛

🔲 نی؛ همان «نَه» است که به صورتِ این نباتِ توخالی، جلوه کرده است و چون، خالیِ از انیّت است؛ قلمی شد تا در دستِ کاتبانِ صاحب اندیشه قرار بگیرد تا خویشتن را به کتابت، جاری سازند.
از حقیقتِ نفیِ اطلاقی است که "قلمِ" حقّ بر "لوح"، نگارندۀ کائنات گشت:

💎﴿ن وَ القلم و ما يسطرون‏﴾💎
(قلم، ۱)

💠 هر چیزی در کربلا ؛ نشان از حقیقت است و بهتر است بیان شود؛ انشاء حقیقت است.

⊱⟤ نِی ؛ تو خالی است که نشانی از «نفی» است و اینقدری «هست» که بیان «نفی» را بنماید. منتها چون مربوط به ولیّ خدا(ع) شد؛ نفی نوری و لُبّی است.

⊱⟤ نفی لبّی؛ منشئ حقایق است.
نفی لبّیِ نِی؛ انشاء آن حرفی از حروف را می‌کند که بقیه حروف و موجودات از آن حرف، قوام دارند.

⊱⟤ و چون همه چیز از الله تعالی قوام دارند و الله تعالی جامع الجوامع است، بنابراین؛
⏎⧈ نِی؛
بعد از اینکه «نفی لبّی و مطلقه» و فعلیّت محضه است؛
مرآتِ الفِ «الله» است.

⭕️ در نتیجه:
نِی؛
به «تو خالی بودن»؛ جلوۀ نفیِ لُبّی و مطلقه بوده [که فعلیّتِ الفِ «الله» است]
و به کشیده بودن؛ مرآتِ الفِ «الله» است.
«الله»ی که جامع الجوامع است و الفِ قامتِ او، آغازِ رسمِ عوالم و اوّلِ حقیقیِ هر شیئی است (چنان که فرمودند:🔸أول كل شي‏ء و آخر كل شي‏ء🔸 / 📚 إقبال الأعمال،ط-القديمة،ج‏۱،ص۴۲۸).


👈🏻❣️ رأسِ مطهّرِ حضرتِ وتر الله الموتور (روحی فداه) ؛ نقطۀ حقیقت و سرِّ الله تعالی است که بر سَریرِ نفیِ مطلقه («لا هو»، «كمال الإخلاص له نفي‏ الصفات‏ عنه»)؛ منزل به منزل در چلۀ بیقراری، عالَمِ«اسم اللّهی» را به مظلومیّت خویش (نفی و جلالِ خویش) و به تلاوتِ قرآن(اثبات و جمالِ خویش) ترسیم می‌نماید.
و در پِی او، و به عینِ شخصیِ او؛ ۱۸ نفر از بنی هاشم، هریک حروفی از حروفِ «بسم الله الرحمن الرحیم» بوده که فاتحة الکتاب را رقم می‌زنند. و یارانِ دیگر، در پیِ ایشان؛ فتحِ کتاب الله هستند و نقطۀ گشایش هستی.


از نقطۀ وحدانیِ باء "بسم الله الرحمن الرحیم"؛ هرچه در عالَم کثرتِ اسماء پیش رویم؛ مظلومیّت ولیّ خدا (ع) بیشتر نمایان می‌گردد.
به حولِ و قوّۀ حضرتشان؛ شرح بیشتری از این حقیقت در مقالۀ بعدی ارائه می‌شود.




ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.






#یوم_الطفوف_سخن_دوازدهم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
◼️

🔲سه بار بیان کردنِ "الشّام"ِ ولیّ خدا (ع)༻ :

▪️اوّلاً اشاره به سرسلسلۀ عداوت، یعنی ابابکر و عمر و عثمان (لعنة الله علیهم اجمعین) است که اصلِ جهل و شرارتند و سایر دشمنان آل الله(ع)، جنود این ملعونها هستند.
▪️ثانیاً مجالِ حضرات ولیّ الله (علیهم السلام) به اصحاب مشئمه است. که در #فعل ، مجال می‌دهند، امّا آن عدوّ خبیث، پیش می‌رود، و به فعل، بسنده نکرده و علاوه بر فعل، وارد بر #صفات می‌شود. و بی حیا، از صفات هم عبور می‌کند، و جسارت را به مرتبۀ #ذات می‌رساند. پس ؛

◼️الشّام الشّام الشّام◼️

(اللّهمَّ العن الجبت و الطاغوت و النعثل و حزبهم الاشرار)

● هر تیرگی و ظلمتی، از ظلمی است که به خاندانِ عترت (علیهم السلام) شده است. اگر شبْ هنگام، به تیرگی و ضلالت، "شـــام" نامیده شده است؛ یادآور و چیزی از تیرگی و ظلمت و ظلمی است که در سرزمین "شـــام" بر خاندانِ خداوند (علیهم السلام) وارد می‌شود. ●○•°
حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره می‌فرمایند:

◾️«لَا تَقُولُوا مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ لَکِنْ قُولُوا مِنْ أَهْلِ الشُّومِ◾️
نگویید؛ «اینان اهل شام هستند»، بلکه بگویید؛ «آنها اهل شوم می‌باشند».
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۳۳، ص۲۳۳

[و در روایت دیگری می‌فرمایند:
▪️«قاتِلوا أهلَ الشّامِ مَع كلِّ إمامٍ بَعدي▪️
در ركاب هر امام پس از من با شاميان بجنگيد.
📚الغارات : 2 / 580..]


👁‍🗨 زمان و مکان #ابعاد عالَمِ محدودات هستند. و «بُعد» بودنشان؛ دوری از حقیقت یعنی امام(ع) است.
◉ بُعد بودنِ زمان در جلوۀ ظاهر؛ «صَفَر» است.
و ◉ بُعد بودنِ مکان در جلوۀ ظاهر؛ «شام» است.

⚠️ «بُعد بودن» صفت است و صفتِ بُعد است و اشدّ از آن.

⚫️ ◈‌ بیحدّیِ ظلمِ دشمنانِ خدا؛ در نقطۀ جمع شدنِ «بُعد بودنِ» زمان و مکان، یعنی در «صَفَرِ» زمان، و «شامِ» مکان، در پشتِ دروازۀ «ساعات» ظاهر شد. ◈‌┅

༺ باب ساعات ༻
:
▣⇦ به «باب» بودن ؛ مکان شوم بودن است.
▣⇦ به «ساعات» بودن ؛ زمان شوم بودن است.

◨شام و دروازۀ ساعات، صرفاً قطعه‌ای از مکان نیست. بلکه «شوم بودن» اصحابِ مشئمه است که به سرزمین شام، ظاهر شده است.
و صَفَر ، صرفاً برهه‌ای از زمان نیست. بلکه معدومیّت اصحابِ مشئمه است که به ماهِ صَفَرِ سالِ ۶۱ هجری ظاهر شده است.






ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.






#یوم_الطفوف_سخن_سیزدهم
#لطائف_صفر
#امان_از_شام
#الشام
🖊️🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.