تجربهٔ تفکر
386 subscribers
2.03K photos
740 videos
299 files
2.29K links
دغدغهٔ اصلی من شناخت بهتر دین اسلام است. به فلسفه، زبان‌شناسی و مسائل سیاسی-اجتماعی هم بی‌اعتنا نیستم. در این گدار (کانال) مطالبی مرتبط با این موضوعات طرح می‌شود. محمد نورالهی
denkenserfahrung.blogfa.com
nur-e-elaahi@hotmail.com
@Nurelahii
Download Telegram
تجربهٔ تفکر
به نام خداوند جان و خرد عناصر فلسفۀ حق، ترجمۀ مهبد ایرانی‌طلب، آخر بخش افزودۀ بند ١۵١ متن آلمانی: Der Mensch stirbt auch aus Gewohnheit, das heißt, wenn er sich ganz im Leben eingewohnt hat, geistig und physisch stumpf geworden und der Gegensatz von subjektivem…
به نام خدا
چندی پیش اتفاقی به سطوری از تراژدی #هملت برخوردم که موضوعش #عادت بود.
گمان کنم ترجمۀ آقای ادیب‌‌سلطانی از آن خالی از اشکال نباشد:
Act III, Scene 4/ 163-172
That monster, custom, who all sense doth eat,
Of habits devil, is angel yet in this,
That to the use of actions fair and good
He likewise gives a frock or livery,
That aptly is put on. Refrain to-night; 165
And that shall lend a kind of easiness
To the next abstinence: the next more easy;
For use almost can change the stamp of nature,
And exorcise the devil or throw him out
With wondrous potency.
آن هیولا، آیین، که هرگونه حس تشخیص را می‌خورد
در فتاد [مورد] خویهای اهریمنی، با اینهمه فرشته است در این امر،
که با بکارگرفت عادتمندانۀ کنشهای پسندیده و نیک
به سانی همانند پوشش و ردایی اونیفروم* فرامی‌دهد
که به آمادگی پوشیده می‌شود. خودداری کنید امشب،
و این می‌باید گونه‌ای آسانی وام دهد
به خویشتنداری سپسین، سپسین باز آسانتر خواهد شد
زیرا کاربرد عادتمندانه کمابیش می‌تواند مهر طبیعت/ ویژگیهای ذاتی را دگرگون سازد
و یا اهریمن را جای دهد یا او را به دور افگند
با نیرویی معجزه‌آسا.
*) با توجه به اینکه در متن انگلیسی صرفاً گفته شده: frock or livery آیا «اونیفورم» اینجا نباید داخل دوکمان می‌آمد؟

به گمان من در این متن custom به معنی عادت (شاید عرف‌وعادت) به کار رفته است.
جاهای دیگر کاربرد custom:
Act I, Scene 2/ 78
Nor customary suits of solemn black,
نه جامه‌های آیین‌مند سیاه فخیم
Act I, Scene 2/ 133-134
How weary, stale, flat, and unprofitable
Seem to me all the uses of this world.
چه فرساینده، بیات، بیمزه و ناسودمند
می‌نمایند نزد من همه آیین-کاربردهای این جهان!
uses: usages, customs, and employment.
Act I, Scene 4/ 12_16
Is it a custom?
And to the manner born, — it is a custom
More honour’d in the breach than the observance.
آیا یک آیین است؟
آری به مریم سوگند آیین است.
ولی به رای من، هرچند که بدنی اینجایم
و در این شیوه زاده شده ام، این آیینی است
که در شکستن آن بیشتر برزشمند داشته می‌شود تا در پاسداشت آن.
Act I, Scene 5/ 59-62
Sleeping within mine orchard,
My custom always of the afternoon,
Upon my secure hour thy uncle stole,
همچنانکه در درون بوستان خود خفته بودم
که آیینم بود همواره در پس-از-نیمروز،
در ساعت واهلش من، عمویت دزدکی به درون آمد
Act II, Scene 2/ 296-297
lost all my mirth, forgone
all custom of exercises;
هرگونه شادی خود را از دست نهاده‌ام، هرگونه آیین ورزش‌وسرگرمی را کنار گذاشته‌ام
Act III, Scene 4/ 36-38
If it be made of penetrable stuff,
If damned custom have not brass’d it so
That it is proof and bulwark against sense.
اگر [دلتان] از مایه‌ای احساس‌پذیر ساخته شده باشد،
اگر آیین گجسته آن را چندان با آلیاژ برنج سخت نگردانيده باشد،
که سلاحی نفوذناپذیر باشد و دژی باشد به آخشیج احساس‌وعاطفه.
Act IV, Scene 5/ 104
The rabble call him lord,
And, as the world were now but to begin,
Antiquity forgot, custom not known,
The ratifiers and props of every word
توده‌های مردم او [له‌یرتیز] را سرور می‌خوانند،
و چنانکه گویی نهادهای اجتماعی* تازه اکنون بناست بیاغازد،
تراداد باستانی فراموش شده، آیین ناشناخته {مانده}
چیزهایی که باید رواگ بدارند و پشتیبانی کنند هر گفتاره‌ای را
*) گویا world شکسپیر اینجا معنایی نزدیک يا عين Welt هیدگر دارد یعنی یک کل که با تعیین نسبت اشیا و امور انسانی، به آنها افق معنایی می‌بخشد و انحصار آن در «نهادهای اجتماعی» (و نه مثلاً حال‌وهوای ذهنی و سبک زندگی و غیره) صحیح به نظر نمی‌رسد.
Act IV, Scene 7/ 185_187
And therefore I forbid my tears. But yet
It is our trick, nature her custom holds,
Let shame say what it will;
و از اینروی من اشکهای خود را بازمی‌دارم. ولی با اینهمه
این شیوهء ما انسانهاست: طبیعت آیین خود را نگه می‌دارد،
بگذار ننگ بگوید آنچه که می‌خواهد را.
Act V, Scene 1/ 69-70
Has this fellow no feeling of his business a sings in grave-making?
Custom hath made it in him a property of easiness.
هملت: آیا این همال احساسی درباره کار خود ندارد که آواز می‌خواند در روند گور ساختن؟
هوریشیو: تمرین، این کار را در او یک سرشت طبیعی ساخته است.

منبع متن انگلیسی:
Hamlet
Edited by Sidney Lamb
Associate Professor of English
Sir George Williams,
Complete Text + Commentary + Glossary
Commentary by Terri Mategrano,
2000 Hungry Minds