ĐŔĖĄM$
211 subscribers
9.19K photos
2.33K videos
21 files
127 links
باده از ما مست شد ؛ نی ما از او

قالب از ما هست شد؛ نی ما از او

#مولانا
@ddrreamm
Download Telegram
@ddrreamm

زندگی هیچ شکستی را
نمی شناسد

  شکست تنها برای آنانی حقیقت دارد
  که اغلب در حال مقایسه خود با
دیگرانند

لائوتسه  @ddrreamm
👍2
@ddrreamm

- چرا گرفته دلت ؟ مثل آنکه تنهایی
+ چقدر هم تنها !!
- خیال می کنم
دچار آن رگ پنهانِ رنگ ها هستی.
+ دچار یعنی ؟
- عاشق ،
+ و فکر کن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک
دچار آبی دریای بیکران باشد
- چه فکر نازک غمناکی !!!

#سهراب_سپهری
👌2
@ddrreamm

بر مفرش خاک خفتگان می‌بینم
در زیرزمین نهفتگان می‌بینم

چندانکه به صحرای عدم مینگرم
ناآمدگان و رفتگان می‌بینم

#خیام
👍2
Shabe Tire
Farhad Mehrad
@ddrreamm


برادرانه بیا قسمتی کنیم رقیب!
‏جهان و هرچه در او هست از تو، یار از من

‏⁧ #رمزی_شیرازی
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما

عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
باز گردد یا برآید چیست فرمان شما

عمرتان باد و مراد ای ساقیان بزم جم
گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما

#حافظ
👍3
@ddrreamm


#صائب » دیوان اشعار » غزلیات »
غزل شمارهٔ ۴۸۶۱
         

بادهٔ گل‌رنگ شو یا شیشهٔ بی‌رنگ باش
بوی خون می‌آید از نیرنگ، بی‌نیرنگ باش

چند در نیرنگ‌سازی روزگارت بگذرد؟!
شبنم بی‌رنگ شو، با خار و گل هم‌رنگ باش

در حریم عشق و بزم حُسن تا راهت دهند
سینهٔ بی‌کینه و آیینهٔ بی‌زنگ باش

نخل از جوشِ ثمر، در دست طفلان عاجزست
بید شو، دندان ارباب طمع را سنگ باش

بزم مِی را شیشهٔ بی‌باده سنگ تفرقه است
سنگ گَرد و دَرْ شکستِ چرخ مینارنگ باش

با لباس جسمْ ما را بخیهٔ پیوند نیست
سبزهٔ شمشیر گو فرسنگ‌درفرسنگ باش

تا مگر صائب دَرِ فیضی به رویت وا شود
غنچه‌آسا در گلستان جهان دل‌تنگ باش"
👍21
@ddrreamm

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهدِ صحبتِ اهلِ طریق را

گفتم میانِ عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را؟

گفت: آن گلیمِ خویش به در می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غَریق را

#سعدی
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست

غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت
این شادی کسی که در این دور خرمست

تنها دل منست گرفتار در غمان
یا خود در این زمانه دل شادمان کمست

زین سان که می‌دهد دل من داد هر غمی
انصاف ملک عالم عشقش مسلمست

دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت
آیا چه جاست این که همه روزه با نمست

خواهی چو روز روشن دانی تو حال من
از تیره شب بپرس که او نیز محرمست

ای کاشکی میان منستی و دلبرم
پیوندی این چنین که میان من و غمست

#سعدی
2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm


زیباترین زنان ایرانی🔝6️⃣

این نظر هوش مصنوعی بود نظر تو چیه،؟
👍1🤔1
@ddrreamm

زندگی باید کرد
با کمی حس نسیم
با کمی واژه ی  خوب
در هوای خنک استغنا              
گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید
در کنار چشمه
در شکاف یک سنگ
 به امید فردا ها
که پر از حادثه تقدیرند
گاه باید خندید
با کمی پنجره و نور و صدا
شاد باید بود..

#سهراب_سپهری
2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

ای بسا هندو و ترکِ هم زبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبانِ محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی خوش‌تراست

#عطار_نیشابوری
👍1💯1
داد درویشی از سر تمهید
سر قلیان خویش را به مرید

گفت که از دوزخ ای نکوکردار
قدری آتش به روی آن بگذار

بگرفت و ببرد و باز آورد
عقد گوهر ز درج راز آورد

گفت که در دوزخ هرچه گردیدم
درکات حجیم را دیدم

آتش و هیزم و ذغال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود

هیچ کس آتشی نمی افروخت
ز آتش خویش هر کسی می سوخت


« شعر از محمدحسین صغیر اصفهانی »

@ddrreamm
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm


نمیدونم اسمش چیه،
نمیدونم کی ساختش ،
فیلم کوتاهی که بارها نگاه کردم ،
نه دیالوگ داره و نه بازیگر
ولی نقشِ پدر داره مثل الماس میدرخشه.

4😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

#مجد_همگر  دیوان اشعار  رباعیات 
شمارهٔ ۲۱۵
 
نه اهل بهشتی تو بدین سیرت زشت
نه درخور دوزخی بدین خوی و سرشت

از ننگ تو خاموش شود نار جحیم
وز عار تو رضوان بگریزد ز بهشت
👌1